مقدمه
آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره)، دانشمندی قرآنپژوه و مجاهدی نستوه و مدیری استراتژیست، یکی از محورهای وحدت در جامعه با تفکر اعتدالی و مایۀ فخر روحانیت بود. او اثبات کرد نظام اسلامی بهشرط انتخاب روش و منش اعتدالی در سازوکارها میتواند نظامی کارا و پیشگام و الگوی پیشرفت و توسعه باشد. در تاریخ معاصر ایران مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) کم داریم که بیش از ۶۰ سال عمق نفوذ و تأثیر همهجانبه در امور اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی داشته باشد.
اخلاق مدیریتی هاشمی
به اعتبار مسئولیتهای اجرایی که داشتم، حدود ۳۵سال با آقای هاشمی محشور بودم و از دور و نزدیک و یا مستقیماً با ایشان کار میکردم و واقعاً او را یک اصلاحطلب اصولگرا و یک اصولگرای اصلاحطلب یافتم. مردی که در چارچوب قانون و مقرات کشور تصمیمات رهگشا میگرفت و بهخاطر هوشمندی بالایی که داشت میکوشید برای حل مشکلات کشور قانون را دور نزند و زیر پا نگذارد. مبنای مدیریت او بر درستی و صداقت استوار بود. در تمامِ مدت همکاری، هرگز دستوری خلاف قانون به من و، تاآنجاییکه من اطلاع دارم، به هیچکدام از مدیران خود نداد. در تحمل نظرات مخالف بسیار قوی بود و بدون عصبانیت و با روی خوش و استدلال منطقی جلسات را اداره میکرد. در دورانی که ایشان رئیسجمهور و رئیس شورای اقتصاد بودند، رئیس سازمان برنامه و بودجه و دبیر شورای اقتصاد بودم (۱۳۷۶- ۱۳۷۴). بهلحاظ ماهیت بحثهای کلان، طبیعی بود که در جلسات دولت و یا شورای اقتصاد، گاهی نظراتی کاملاً مخالف با دیدگاه رئیسجمهور ابراز شود. مدیران آقای هاشمی میدانستند که شخصیت بالای آقای هاشمی نظرات مخالف را تحمل میکند و مطمئن بودند که بهایندلیل ازسوی ایشان گزندی به آنها نخواهد رسید. همه میدانستند که اگر نظر و نگاهی خلافِ نظر رئیسجمهور داشته باشند، آنقدر ایشان مصمم به کشف حقیقت بود که همۀ نظرات مخالف را کارشناسی و در راستای منافع ملی قلمداد میکرد. به زبان سادهتر، هیچ مسئول دولتی نگران نبود که بهدلیل ارائۀ نظر مخالف با نظر رئیسجمهور از کار برکنار و خانهنشین شود. او اصولاً از مدیرانی که بهجای ارائۀ نظر کارشناسی احتمالا ًسعی داشتند با اظهارنظر غیرکارشناسی بهنوعی ا ز نظر رئیسجمهور پشتیبانی کنند، آشفته میشد. بارها دیده بودیم شدیداً با بوسیدن دست مخالف بود و شدیداً دست خود را از بوسیدن دورمیکرد. نه ریاکار بود و نه متملق؛ حتی ریا و تملق را نوعی شرک میدانست. او به مدیران باشخصیت خیلی احترام میگذاشت. آقای هاشمی مردی پر جاذبه، خوشاخلاق، خوشبرخورد، مهربان و اهل گذشت و بااخلاص بود. تفکر اعتدالی و روش و منش ویژۀ ایشان خودْ یک مکتب پرجاذبه در افکار عمومی ایجاد کرد.
در مدیریت، فراجناحی عمل میکرد، چه در زمانی که ریاست مجلس، یا رئیسجمهور یا رئیس مجلس خبرگان بود و چه بعد از آنکه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود هیچگاه پرچم حزب و گروه خاصی را برنداشت. همین نشان میدهد که ایشان قداست جایگاههایی که در آن قرار داشت، که نباید به تحزب و گروه گرایی آلوده شود، میدانست. الآن «مکتب هاشمی»، که همان مکتب اعتدال در امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، طرفداران زیادی بین عام و خاص دارد و مخصوصاً جامعۀ فرهیختۀ ایران این مکتب فکری را قبول دارد و بههمیندلیل آقای هاشمی دیگر یک نفر نیست. او نماد یک تفکر مقبول اجتماعی است. همه شاهدیم دوستان ایشان با اعلام همراهی و تکیه بر افکار و مکتب فکری اعتدالی آقای هاشمی، که در جامعه مورد اقبال قرارگرفته، در انتخابات موفق شدند.
جاذبۀ هاشمی
او از تبار روستاییان پاک و صادق بود که در خندههایش صفای باطنش را میتوانستی ببینی. از دور، عظمت شخصیت و صلابت او چون کوه تو را میگرفت؛ اما وقتی از نزدیک با او همصحبت میشدی گویی گواراییِ یک چشمۀ زلال و آرام و مهربان را یافتهای. سخنانش را در نمازهای جمعه خوب به یاد دارم. گویی صدایش نه از زبان و دهانش، بلکه از ته دل و جانش به گوش میرسید و سخنش مصداق «سخن کز دل برآید نشیند لاجرم بردل» بود. و اینْ رمز تأثیر کلام او بر جانهای خستهای است که همیشه به او امید داشتند. بعد میبینی با کسی همصحبت شدهای که مجتهدی فاضل و مفسری متبحر، انسانی جهاندیده، یک انقلابی زجرکشیده و مدیری صاحبسبک و پرکار است که در کنار اینهمه، در کارنامۀ زندگی پربارش کاروانی از مسئولیتهای سنگین در مدیریت کلان کشور داشته است، ولی اینقدر خاکی و فروتن و دوست داشتنی است که احساس میکنی ازجنس خود توست و اینهاست که کارنامۀ شصتسالۀ فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هاشمی را از دیگران متمایز میکند و تازه میفهمی سطح پرواز هاشمی چقدر بالا و بلند بوده است. در اوج، اما فروتن. او مثل هواپیمایی بلندپروازْ هزارانپا از دیگران اوج گرفته و بالاتر بود. مردم بهخوبی فهمیدند هاشمی از اول از جنس آنها بوده است. مردم دوباره دانستند اصلاً هاشمی، در تمام میدانهای مبارزه، قبل و بعد از انقلاب فقط برای این مردم و کشور سینه سپر کرده و با مشی عاقلانه و اعتدالی که یکی دیگر از ویژگیهای مثال زدنی او بود، در مقابل تندرویها و زیادهخواهیها میایستاد و نوعی لنگر تعادل برای کشور بود. ایستادگی برای حفظ کشور و منافع مردم با روش و منش اعتدالی که مختص خود او بود. اینبار شیخ ما نیز با رفتن خود مثل همیشه به مردم خدمت کرد و وقایع اخیر نشان داد هاشمی هنوز زنده است و مکتب اعتدالی او رهگشاست.
رمز موفقیت او سوای مدیریت سطح بالا، در جاذبۀ حداکثری او بود. هیچگاه در رفتارش با مردم و مدیرانش چهره در هم نمیکشید و تولی و تکبر و تغیر نداشت و با وقار و محبت با همه کار میکرد. همۀ نیروهای دلسوز را، فارغ از جناحبندیهای رایج سیاسی، خودی میدانست و هریک را بهمثابۀ خشتی میشمرد که باید در امر توسعۀ ایران جایی داشته باشند.
هاشمی و آبادانی ایران
شیرازۀ اصلی تفکر و دغدغۀ اول هاشمی همواره آبادانی ایران و سرافرازی مردم این آب و خاک بود. بهراستی کجای ایران را سراغ داری که اثری از انگشت سلیمانی مدیریت خلاق و سازندۀ او نیست؟ جبهههای جنگ، بازسازی مناطق جنگزده، سدها و نیروگاهها، مزارع کشاورزی، شهرکهای صنعتی، کارخانهجات فولاد و سیمان و پتروشیمی و توسعۀ دانشگاهها و پژوهشگاهها، راهها و راهآهن و هزاران طرح زیربنایی و تولیدی در سراسر کشور ــ که همۀ آنها را نگارنده در کتاب ایران آباد و در کتاب آمار سخن میگوید برشمرده و با عکس و تفصیل نشان دادهام ــ همه و همه شاهدان صادق همت جهادی و تلاشهای خستگیناپذیر این رادمرد بزرگْ قهرمان ملی ایران هستند. سال ۱۳۶۸ که مردم آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) را بهعنوان ریاست جمهوری انتخاب کردند، اوضاع اقتصادی ایران بهدلیل آثار ناشی از جنگ تحمیلی، که بلافاصله پس از انقلاب آغاز شده بود، دگرگون و نابسامان و تولید ناخالص داخلی منفی بود. پنج استان بهطورمستقیم و شدید و پانزده استان غیرمستقیم از جنگ آسیب دیده بودند و چرخهای اقتصاد کشور در اکثر حوزهها از کار افتاده بود. رئیس دولت باتوجهبه پایان جنگ و آغاز ثبات به این نتیجه رسیده بود دوران جدیدی پس از دفاع مقدس در حال تجربه است که بهخوبی باید از آن بهره برد. درواقع، پارامترهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دوران سازندگی بهطورکامل با اوضاع جنگ هشتساله متفاوت بود. باتوجهبه تغییرات، نگاه دولت نیز نیز بهسمت بازشدن فضای اقتصادی، دعوت از بخش خصوصی و استفاده از سرمایههای پایدار و تقویت ارتباطات بینالمللی معطوف شد. آیتالله هاشمی پیچش و تحولی در اقتصاد ایران ایجاد کرد که مبنای آن ریشه در تفکر اعتدالی او داشت. او مدافع اقتصاد برمبنای تواناییهای ملی و تقویت بخش خصوصی برای سرمایهگذاری و کارآفرینی بود.کارنامۀ درخشان آیتالله هاشمی در تمام مبارزاتِ قبل از انقلاب، فرماندهی شجاعانۀ دفاع مقدس و سهم ایشان در مدیریت مدبرانۀ نظام جمهوری اسلامی ایران در سنگرهای ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری، ریاست مجلس خبرگان و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، ذخیرۀ گرانبهایی برای علو درجات این رادمرد بزرگ خواهد بود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) دانشمندی قرآنپژوه، مجاهدی نستوه، مدیری استراتژیست و یکی از محورهای وحدت در جامعه با تفکر اعتدالی و مایۀ فخر روحانیت بود. او اثبات کرد که نظام اسلامی بهشرط انتخاب روش و منش اعتدالی در سازوکارها میتواند نظامی کارا و پیشگام و الگوی پیشرفت و توسعه باشد.
هاشمی و شخصیت علمی چندوجهی
متأسفانه کوششهای علمی و پژوهشهای قرآنی ایشان پشت پردۀ فعالیتهای سیاسی و مدیریتی ایشان پنهان مانده است و این وظیفه ماست که تألیفات ارزشمند آیتالله هاشمی (ره) راکه بالغ بر صد کتاب و مقاله است بازنشر کنیم و در اختیار جوانان قرار دهیم؛ زیرا شخصیت چندبعدی و چندوجهی آیتالله باعث شده بود افزونبر مدیریت اجتماعی و سیاسی، دانشمندی سطح بالا در زمینۀ قرآن باشند و بهعنوان قرآنپژوهی برجسته شناخته شوند.
تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی
۳۵سال پیش، یعنی در جریان جنگ تحمیلی، دانشگاه آزاد اسلامی بهعنوان بزرگترین دانشگاه حضوری جهان، با آیندهنگری ایشان تأسیس شد و امروز با تأثیرات بسیاری که در زمینههای اجتماعی، علمی و فرهنگی ایران دارد، یادگاری جاودان برای توسعۀ علمی و پژوهشی ایران محسوب میشود.
البته خدمات نیک و باقیات صالحات آیتالله هاشمی منحصر به دانشگاه آزاد اسلامی نیست، بلکه ایشان در بسیاری از عرصههای نظام و در تمامی مسئولیتهایی که بر عهده داشت، منشأ تحول، نوآوری و نهادینهسازی امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جز اینها بود. درواقع آیتالله هاشمی رفسنجانی(ره)، چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، خدمات بزرگی برای تثبیت و استقرار نظام و توسعه و آبادی کشور انجام دادکه ازجملۀ آنها میتوان به تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد که موجب توسعه علمی، پژوهشی، فرهنگی، اقتصادی کشور شد. با تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی و نهادینهکردن عدالت آموزش عالی در شهرهای کوچک و بزرگ سراسر کشور، میتوان از او بهعنوان یکی از بزرگترین خادمان ملت کرد.
ایشان دانشگاه را بهمثابۀ فرزند خود میدانست و، بهرغم همۀ کارشکنیها و حسادتها، از آن مراقبت میکرد؛ بهطوریکه مجموعۀ دانشگاه آزاد اسلامی با انرژی و روحیۀ پدر معنوی خود توانست کارهای سختی را انجام دهد و هرجاییکه امور دانشگاه بهخاطر کارشکنیها دچار مشکل میشد، حمایتهای بیدریغ آیتالله کارگشا بود. او با تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی ایران را در مسیر توسعۀ علمی قرار داد و درواقع، آبروی علمیپژوهشی برای ایران به ارمغان آورد. اگرچه امیرکبیر با تأسیس دارالفنون کار مهمی را شروع کرد؛ اما فرصت نیافت آن را به پایان برساند، اما خداوند این توفیق را به آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) داد که با تأسیس چهارصد واحد دانشگاهی بهمثابۀ چهارصد دارالفنون در سراسر کشور، ظرفیت عظیمی با سرمایههای مردم ایجاد کند که تا سالها حدود ۵۰درصد بار آموزش عالی را از دوش دولت برداشت. بهطوریکه هماکنون بیش از ۵۰درصد فارغالتحصیلان آموزش عالی ایران از این دانشگاه هستند و تا زمان اواخر حیات ایشان (دی ماه ۱۳۹۵) حدود ۳۷درصد دانشجویان کل کشور در این دانشگاه تحصیل میکردند و ۵۰درصد تحصیلات تکمیلی کل کشور در دانشگاه آزاد اسلامی بود. بالغبر ۶۸۰۰۰نفر هیئت علمی تماموقت و نیمهوقت که بالغبر ۳۰۰۰۰نفرشان هیئت علمی تماموقت بودند و از این تعداد حدود ۵۵درصد استادیار به بالا بودند در این دانشگاه تدریس میکردند .او با سرمایههای مردم دانشگاهی را بنیان گذاشت که بیش از ۱۱میلیونمتر مربع به فضاهای مسقف آموزش عالی کشور افزود که ۱۱۰۰۰ کارگاه و آزمایشگاه را در دل خود داشت. در این دانشگاه ماهیانه بالغبر یکصدهزار نفر اشتغال داشتند و بیش ار بیستمیلیون نفر از جامعۀ ما اعم از کارکنان و هیئت علمی و دانشجویان و فارغالتحصیلان ،بهنحوی با این دانشگاه مرتبط بودند. هاشمی با طرح بینظیر و ابتکار بیبدیل خود توانست یک گنجینۀ عظیم علمی و فرهنگی و فنی برای ایران به ارمغان آورد که در دنیا بینظیر و کاری شبیه معجزه است. خدا را شکر او در زمان حیاتش ثمرات باغ دانشی را که کاشته بود، دید و چشم این دهقان پیر از تنومندی نهال نوپایی که در ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۱کاشته بود روشن شد. «کَزَرع أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَویٰ عَلیٰ سوقِهِ یُعجِبُ الزُّرّاعَ …».
هاشمی و یک عمر مبارزه
اخلاق نیک، اخلاص و داشتن روحیۀ بالا همراه با تدبیر و امید در سراسر زندگی، زبانزد خاص و عام بود. او یار و همراه امام (ره) و رهبری و سنگصبور انقلاب بود که با صبر و سعۀصدر کشور را از بحرانهایی بزرگ عبور داد. او در تمام عمر خود در برابر تندروها از هر جناحی سینه سپر میکرد و مانع از ایجاد خسارت از سوی تندروها به کشور میشد. او اسطورۀ پایمردی و پایداری بود. او حوصلۀ شنیدن مشکلات مردم را داشت که یکی از ویژگیهای بارز ایشان بود. هاشمی هرگز پیمان خود را با مردم و انقلاب و رهبری نگسست و هرجا هم که نظری متفاوت با نظر رهبری داشت نهایتاً به نظر رهبری پایبند بود.
درد فراق
درپایان، از زبان حافظِ شیرینسخن، داد دل و درد جانکاه فراق دوست و یار و رئیس بیهمتای خود را که او را جان جانان ایران میدانم عیان میکنم:
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود
در دلم بود که بیدوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود
[۱]. استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر