مصاحبه ذیل گفتگویی کوتاه با ایشان پیرامون دوران مبارزه و یادآوری و روایت مجدد آن ایام مقدس است :
آیتاللهموحدیکرمانی در پاسخ به سابقه آشنایی با آقای هاشمی رفسنجانی میفرماید :
بنده درسال ۱۳۲۵ (۶۳ سال قبل) به قم وارد شدم که فکر میکنم آقای هاشمی سال بعد ازآن به قم آمدند و ما با هم آشنا شدیم و در طول تحصیل با هم مجاورت کامل داشتیم و از محضر اساتید و مراجع و درس حضرت امام(ره) نیز با هم تلمذ میکردیم،مدتی نیز با هم «همحجره» بودیم و اصولاً بنده و آقای هاشمی به همراه مرحوم مغفور آیتالله ربانیاملشی به صورت کامل و از نزدیک با هم مراوده داشتیم. ایشان در رابطه با نقش آقای هاشمی در مبارزات قبل از انقلاب و نزدیکی ایشان با خط فکری مرحوم امام(ره) تاکید میکند: آقای هاشمی «شیفته» امام بودند و امام نیز به ایشان بسیار علاقهمند بودند و این علاقه تا بدانجا بود که در سالهای ابتدایی انقلاب و بعد از ترورآقای هاشمی،امام برای سلامتی ایشان «نذر» کردند،در مورد نقش ایشان نیز در دوران مبارزات با رژیم ستم شاهی باید بگویم که «آقای هاشمی» برای علاقهمندان امام،محور مبارزات بودند و همین عامل نیز سبب شد که بارها دستگیر،زندانی و شکنجه شوند ............
آیتالله موحدیکرمانی در پاسخ به ذکر خاطرهای از دستگیریهای آقای هاشمی،ادامه داد: در یکی از دفعات دستگیری آقای هاشمی در حدود ۳۷ یا ۳۸ سال قبل بود که در قم شایع شد ایشان بر اثر شدت شکنجههای ساواک در حال احتضار هستند و این موضوع ما را بسیار نگران کردهبود یادم میآید که بعد از مدتها که آقای هاشمی از زندان آزاد شد یکشب من و ایشان و مرحوم ربانیاملشی با هم نشسته بودیم که ماجرای شایعه را تعریف کردم و گفتم شختترین شب شما کی بود؟ آقای هاشمی گفت: یکشب ساواکیها از ابتدای شب تا صبح با کابل مرا میزدند و بر زخمهایم مادهای میزدند تا هم بر دردش بیفزایند و هم مانع «التیام» آن شود،شب خیلی سختی بود......... در همین حال و هوای صحبت بودیم که هاشمی نکتهای گفت باعث اعجاب شد، هاشمی گفت: شب خیلی سختی بود ولی «لذت» فراوانی در خود احساس میکردم، چراکه همواره زیرلب زمزمه میکردم که تحمل این درد و رنج به خاطر « اسلام» است و چه افتخاری از این بالاتر ..........
آیتالله موحدیکرمانی در تشریح نقش «اعتدال» و «همراهی مردم» در فلسفه سیاسی امام و نهضت مبارزه با رژیم ستم شاهی گفت: اصولاً افراطها و تفریطها همیشه وجود داشتهاست و بودند بسیاری افراد که در«دوران مبارزه» چتر گسترده « امام» را برای دربرگیری اشخاص و سلایق مختلفی که تنها در تنفر و مبارزه با رژیم ستم شاهی فصل مشترک داشتند، برنمیتابیدند و حتی امام را در مورد سوال قرار میدادند ولی نکته مهم دراین میان،مدیریت بسیار ممتاز حضرت امام(ره) بود که تا جایی که توانستند با تذکر، ارائه رهنمود و حتی «خشم» و عتاب گستردگی چتر نهضت را بر سر طیف وسیعی از مبارزان با رژیم ستم شاهی حفظ نمایند ضمن آنکه باید توجه داشت بخش وسیعی از نیروهایی که بعدها به شکل معاند با نظام برخورد کردند از ابتدا اینگونه نبودند و بعدها دچار انحراف شدند .
ایشان در بیان استراتژی «همراهی هرچه بیشتر مردم با نهضت » از سوی امام تاکید کرد: امام اصولاً با مشی مسلحانه مخالف بودند و چهرههایی نظیر «هاشمی» هم در همین امتداد حرکت میکردند به همین خاطر مرحوم حضرت امام همواره تاکید داشتند که باید تلاش کنیم تا قاطبه مردم با آگاهی از فساد رژیم پهلوی با توجه به عشقی که به مذهب و اهل بیت(ع) دارند با نهضت همراهی کنند چرا که اگر اینگونه شود هیچ مانعی جلودار خواست یک ملت نخواهد بود و شاهد بودیم که در نهایت نیز صحت این اندیشه با پیروزی شگرف انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بر همه آشکار شد .
آیتالله موحدیکرمانی از سال ۵۷ نیز خاطرهای دارند که بازهم ناظر بر تفکر معتدل هاشمی رفسنجانی است، ایشان میگوید: بعد از آزادی آقای هاشمی در آبان سال ۵۷ و حضور در میان مبارزان، یادم میآید که تحصن «ما» در دانشگاه تهران به جهت اعتراض به ممانعت رژیم از ورود امام به کشور صورت گرفته بود، روزی من و آقای هاشمی مشغول قدم زدن در محوطه دانشگاه بودیم که با مراجعه تعداد زیادی از مردم و دانشجویان روبرو شدیم و آنها فقط یک تقاضا داشتند که ما را مسلح کنید، آقای هاشمی با خونسردی قابل توجهای آنها را دلداری میداد و به صبر و تحمل دعوت میکند، گویی میخواست به آنها یاداوری کند که سلاح اصلی انقلاب خود شما هستید ...........
آیتالله موحدیکرمانی در پایان مصاحبه دوباره یادآور شدند: آنچه همواره در طول تاریخ دوران مبارزه اهمیت بسیار زیادی داشت توجه و عشق متقابل «امام و مردم» به یکدیگر بود که همواره در طول تاریخ مبارزات نهضت روند صعودی داشت و اوج آن در ۲۲ بهمن سال ۵۷ متبلور گردید و اینها همه ریشه در جامعیت و مدیریت معنوی حضرت امام از یک سو و عشق و مهر قلبی مردم به «مذهب و ولایت» از سوی دیگر داشت که مجالی برای اندیشههای افراطی و تفریطی باقی نمیگذاشت .