هاشمی رفسنجانی چهره سرشناس و برجسته انقلاب اسلامی و مدیری مؤثر در نظام جمهوری اسلامی بود. قطعاً هیچ کتابی درباره تاریخ ایران در نیمه دوم قرن چهاردهم هجری شمسی، نوشته نخواهد شد، مگر اینکه به هاشمی رفسنجانی نیز بپردازد.
هاشمی روستازادهای بود که به حوزه علوم دینی وارد شد و این فرصت را داشت که از ابتدا وارد منزل آیتالله مرعشی شده و علاوه بر تجربه زیست طلبگی، از ابتدا، از نزدیک با مراودات و مسائل سطح بالای روحانیت شیعه آشنا شود.
جو حوزه علمیه قم بعد از ۱۳۲۰ ه.ش. از یکسو و انتظار بالاتر از طلاب منسوب به بیوت مجتهدین از سوی دیگر برای او راهی جز احراز اجتهاد در فقه در کنار درک مسائل اجتماعی، سیاسی و مواضع روحانیت، ترسیم نمیکرد و او نیز توانست از عهده این امر برآید. تحصیل و تبلیغ را تجربه کرد و علاوه بر آن به نویسندگی نیز روی آورد. زیرکی او در تألیف و انتشار کتابی درباره امیرکبیر قابلتأمل است.
تأکید بر اصلاح و پیشرفت درونزا در کنار استقلالخواهی و استعمارستیزی امیرکبیر که به دست قاجاریه به قتل رسیده است، همان قاجاریهای که پهلوی آن را نفی میکند. درنتیجه این کتاب اجازه انتشار مییابد و هاشمی رفسنجانی هم همراه این اندیشه مطرح میشود.
هاشمی دارای شیوهای نو در ارائه تفسیر قران است که بعدها کار او توسط یک گروه دهنفره به مدت ده سال تکمیل میشود و با عنوان تفسیر راهنما منتشر میگردد.
او خاطرات هرروزه خود را مینویسد و به چاپ میرساند تا کمکی به ثبت تاریخ سیاسی چهل سال اولیه نظام جمهوری اسلامی ایران کند.
او مبارز نستوه دوران مبارزه، دارای توانمندی بالا در سازماندهی نیروها و برنامهریزی، مورد اعتماد کامل امام خمینی، عضو کمیته مدیریت صنعت نفت به هنگام اعتصاب، عضو شورای انقلاب، عضو مؤسس حزب جمهوری اسلامی، رئیس مجلس شورای اسلامی به رأی نمایندگان، جانشین امام در فرماندهی جنگ، رئیسجمهور ۸ سال پس از جنگ و...
هاشمی نوآور و نو پذیر بود. با پذیرش سیاستهای اقتصادی پیشنهادی بازار آزاد و اقدام به تعدیل اقتصادی، سیاست اقتصادی دوران جنگ را تغییر داد و البته باتجربه تورم ۴۰ درصدی تااندازهای عقبنشینی کرد. در دوران اصلاحات با شعار توسعه سیاسی همراه شد. بعدها گفت که من، اکنون هاشمی دوران سازندگی نیستم. در سالهای آخر عمر موافقین و مخالفینی جدی داشت؛ اما استوانهای غیرقابلحذف از صحنه سیاست ایران بود.