سهشنبه اول شهریور ۱۳۷۹ امــروز ســاعت ۴۵:۵ مالقاتی مثبت و مفید با آقای هاشــمی رفسنجانی، رئیــس مجمع تشــخیص مصلحت نظام، انجام دادم. قب ًال با علی هاشمی، نماینده رفســنجان و بــرادرزاده او، صحبــت کــرده بــودم و تحلیلی از موقعیت هاشــمی رفسنجانی بهویژه ُعد تاریخــی ارائه دادم که برایش از ب جالــب بود و گفــت حاضری خودت این نکات را به آقای هاشمی بگویی؟ موافقت کــردم که نتیجهاش مالقات امروز بود. نکاتــی که در این مالقات مطرح کردم به این شــرح است: آنچه در جامعه ایران رخ داده طرح نیســت بلکه پروســه و روند اســت. دو تحول ســاختاری فرهنگی )باســواد شدن مردم، گســترش ارتباطات و آگاهی مردم به حقوق شهروندی( و اجتماعی )شهرنشــینی، صنعتی شدن، افزایش جمعیت جوان و تشــکیل گروههای مرجــع(، تحوالت فراگیــر، همگانی و درونزا را موجــب شــده اســت. این پدیــده را باید شــناخت و مانع افراطیگری شد. من به عنوان نماینده نسل انقالب و نماینده مجلس شورای اسالمی با شما صحبت میکنم. میان روحانیون، شــما واقعگرا و آشــنا به مسائل سیاســی روز جهان هستید و ً حرفهای نــو زدهاید و نقش معموال پیشتازی داشــتهاید. حمایت شما از دانشــگاه آزاد و ایجــاد مترو همراه با شناخت بوده است. افزایــش دانشــجو یعنــی افزایش آگاهــی و پرسشــگری نــه افزایش افــراد تابعتر. روزنامه همشــهری در زمان شــما راه افتاد و خانواده شــما در مقایســه بــا خانــواده روحانیون، سنتشــکنی کرد و فائزه هاشمی در حرکت زنان نقشــی پیشرو داشت. تا پیش از انتخابات مجلس ششم، شما چهرهای ملی بودید؛ اما غبار انتخابات چهره شما را پوشاند. تاریخ در داوری خــود همهجانبه قضاوت میکند؛ هم آخرین خطبــه قبــل از دوم خرداد یعنی خطبهای کــه علیه تقلب ایراد شــد و هم خطبه بعدی شــما را کنار هــم میگذارد. در حــال حاضر برای شــما فرصت تاریخی بــه وجود آمده تــا یک بار دیگر نقــش مثبت خود را با حمایت از مردمســاالری ایفا کنید و اجــازه دهید تاریخ به شــما مثبت بنگرد. اظهــارات آقــای هاشــمی رفسنجانی -زمانــی که بــا تمدید دوره ســوم ریاســتجمهوری مخالفــت کردم، بــا آگاهی بــود و قصــدم کمک به نهادینه شــدن دموکراسی در کشور بــود. من همان زمــان دریافته بودم زمان بازنشستگیام فرا رسیده است. انتخابات مجلس را دوستان و کارگزاران بــه من تحمیل کردند. نگرانی قبلی و فعلی من افراطیگری اســت. افراط آفت حرکت اســت. افراطکاری، همه چیز را خراب میکند. گروههای تندرو در دوره ریاســتجمهوری من دست بــه افراطکاری زدند و کارها را خراب کردند. در کشــور ما اســام شیعی طرفدارانــی جــدی دارد کــه حاضر هستند برای آن خون بدهند. حکومت ً همین مردم هستند. پایههایش عمدتا باید با مشــی عاقالنه به دستاوردهای محــدود قانع بود؛ اعتــدال و تدریج. اگر مشــی شما اعتدال و تدریج باشد، من حامی شــما هســتم؛ اما در برابر تنــدروی کاری نمیتوانم انجام دهم. من با اصل توسعه سیاسی و اجتماعی موافقم ولی با افــراط نمیتوانم کنار بیایم. آقــای خاتمی چندی پیش در جلســه سران کشــور گفت کشور در حال روی آوردن به سکوالریسم است و از من کاری ســاخته نیســت. من گفتم شما، دوســتانتان و ما نیز باید دور هم جمع شــویم و اجازه ندهیم این حرکت جلو برود. جناح راســت از من رنجیده اســت؛ چراکه در حمایت از آنهــا به میدان نرفتم. عقیده دارم باید با آهنگ ســازندگی جلو رویم تا موفق شویم. جامعه مردمساالر دینی تنها راه چاره ماست.