خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الذی بارکنا حوله
اوصیکم عبادالله بتقوی الله اتباع امره و نهیه.
امیدوارم امت اسلامی، بخصوص شما نمازگزاران عزیز بتوانید به ملکه تقوا که سرمایه هدایت و حفاظت انسان از لغزشهاست، دست پیدا کنید و بتوانید از این راه به خداوند نزدیکتر شوید. طبق معمول در روز جهانی قدس معمولاً خطبه اول را در مورد مسئله فلسطین ایراد میکنیم، لذا بحث مسلسل قرآنی را نخواهیم داشت.
در مورد روز جهانی قدس باید قبل از هر چیز از مردم ایران صمیمانه و خاضعانه بخاطر هوشیاری و توجه آنها به ارزش راهپیمایی این روز، تشکر کنم. در سراسر ایران امروز مردم عاشقانه برای حمایت از یک ملت مظلوم و برای اعلام خطر برای جهان اسلام در خیابانها حضور پیدا کردند. خداوند توفیقات این مردم را زیاد کند و ما را قدردان این هوشیاری مردم قرار دهد.
مسئله قدس بسیار بااهمیت است. با اینکه نزدیک به یک قرن است که از این موضوع میگذرد باز هم هنوز زندهترین و اساسی ترین مسئله محوری دنیای اسلام و دنیاست.
نکته دوم اینست که در حوادث بزرگ دنیا نمیتوان هیچ ملتی را پیدا کرد که به اندازه ملت فلسطین مظلوم و تحت ستم بوده باشند. حدود یک قرن است که این مردم زیر تازیانه استکبار جهانی و صهیونیستها بسر میبرند و شهید میدهند و مقاومت و آوارگی را تحمل میکنند. نظیر چنین موضوعی را ما نمیشناسیم و قطعاً خداوند با وعدههایش مقاومت مردم فلسطین را بیجواب نمیگذارد. نصر خدا برای اینها قطعاً خواهد رسید و ما دعا میکنیم که در حیات خود این تحقق وعده الهی را ببینیم.
فاجعهای که بشریت را در خود فرو برده و آثار خطرناکی هم در اطراف خود دارد. از زمان آغاز نهضت اسلامی در ایران از سال 40 مورد توجه امام راحل بود که باید از هوشیاری و آیندهنگری ایشان و رهبری موثرشان با افتخار یاد کرد. ایشان در همان اوایل نهضت مسئله فلسطین را گنجاندند.
در ابتدا برخی بزرگان در حوزه مقاومت میکردند و میگفتند چرا فلسطین؟ فلسطین که
مساله ما نیست! ما در این ایران این همه بلا و مشکل داریم و باید همینها را مطرح کنیم. امام فرمودند: این موضوع امالامراض و امالفساد است و خیلی از آن چیزهایی که به سر ما در ایران میآید، مربوط به داستان فلسطین است. با استدلال دیگران را قانع کردند که در لیست خواستههای ما باید مسئله حل عادلانه فلسطین بیاید و حمایت دولت شاه از صهیونیستها باید محکوم شود و تاکنون هم در کانون سیاستهای ما قرار دارد.
بعد از پیروزی انقلاب هم ابتکار ایشان در اختصاص روز جهانی قدس در آخرماه رمضان در برنامههای انقلاب گنجانده شد و اکنون پس از 30 سال میفهمیم که چقدر کار بزرگ و کم هزینهای است! انعکاس آن در دنیا بسیار وسیع است، چون خودمان در کانون این حرارت هستیم، به خوبی متوجه نمیشویم. ولی کسانی که از بیرون نگاه میکنند، میدانند این حضور انبوه و آگاهانه مردم در تقویت روحیه جهانی مؤثر است.
این اقدام اکنون در کشورهای اسلامی در حال رواج است. البته توطئهها و مقاومتهای فراوانی میشود که این شعله منوًر را خاموش کنند و تا به حال نتوانسته و انشاءالله نخواهند توانست.
در مورد فلسطین میخواهم چند کانون را معرفی کنم که آنها مسئول این فاجعه بشری هستند. همیشه به آن اشاره شده است و برادر ما آقای ناطق نکات روشنی از آن را بیان کردند که بخشی از حرفهای مرا گفتند. چند کشور و مرکز و قدرت در جهان امروز مسئول این جنایات هستند. اول انگلیس، بعد خود کشورهای اسلامی، بخصوص عربی، بعد آمریکا و فرانسه و بعد جریان صهیونیسم بینالملل.
در مقابل اینها در نقطه مقابل مردم فلسطین هستند که با افتخار سنگ تمام گذاشتند و صد سال است که با رنج، عذاب، آوارگی، فقر و دادن شهید و مجروح و زندانی در منطقهای که به تعبیر قرآن جای مبارکی است، دست و پنجه نرم میکنند و این مقاومت گرچه فرازونشیب داشته، ولی تداومش تحسینبرانگیز است و امروز بهتر از گذشته مسیر درستی پیدا کرده و متکی به اسلام شده است.
هرچند در گذشته نیز مسلمین در میدان بودند، ولی محور اسلام نبود و عربیت و عقاید سوسیالیستی بود. ولی امروز براساس محور دین اسلام و تجربه انقلاب اسلامی ایران است.
این کانونهای فساد و مسئول باید روزی جواب بدهند. اول انگلیس است. انگلیس وقتی قیومیت فلسطین را برعهده گرفت و 30 سال هم ادامه داشت، یهودیان ساکن در این سرزمین 53 هزارنفر بودند (طبق آمار سازمان ملل ) و بعد از 30 سال که قیومیت را تحویل سازمان ملل داد، اینها 650 هزار نفر شده بودند. یعنی نزدیک 10 برابر شده بودند. اینها که زاد و ولد نکرده بودند، بلکه حساب شده آدمهایی را از این طرف و آن طرف دنیا به اینجا کشاندند و پایههای صهیونیسم را در منطقه پایهگذاری کردند.
جنایت اصلی در این باره با انگلیس است. آنها وطن یهودی را تعهد کردند و این کار را کردند و امکانات حکومتی فلسطین را در اختیار صهیونیستها قرار دادند و قدرت آنها را تقویت کردند و وقتی انگلیس مطمئن شد آنها مسلط شده اند، آنجا را ترک کرد. در این 30 سال جنایات انگلیس آنقدر زیاد است که باعث تنفر ریشه دار و غیرقابل فراموشی میشود.
سازمان ملل هم نه تنها هیچ افتخاری ندارد، بلکه آلودگی و مسئولیت زیادی در سو عمل دارد. این سو عملکردها بسیار زیاد است و من فقط به یکی دو مورد اشاره میکنم. اولین جنایت سازمان ملل آن بود که رسماً فلسطین را تقسیم کرد. مسئله تقسیم را ریاکارانه به عنوان یک راه حل انتخاب کرد. چون در فلسطین مسلمانها مقاومت کردند و انقلاب عظیمی را به راه انداختند. هیأتی از سازمان ملل به سرپرستی «برنادوت» آمدند و گزارش دادند که این راه حل درستی نیست و جنگ را دائمی و کار را خرابتر میکند و باید به فکر راه حل دیگری بود.
عجیب اینکه « برنادوت » را صهیونیستها ترور کردند و سازمان ملل از نماینده خود دفاع نکرد و به گزارش او توجهی نکرد و فلسطین را تقسیم کرد و نوع تقسیم هم بسیار جابرانه و ظالمانه است.
از کارهای زشت سازمان ملل در این مدت این بوده است که دائماً قطعنامههای آبکی صادر میکند و به هیچ وجه پیگیری نکرده که این قطعنامهها اجرا شود. هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که در پرونده اش به اندازه اسرائیل نقض قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل باشد و هیچ وقت هم تنبیه نشده است. شما نمونههای آن را میبینید که قطعنامههای ظالمانهای علیه ما صادر میکنند و ما مدبرانه با آنها برخورد میکنیم. این نشانهای از وجدان کور استکبار جهانی و سازمان ملل است.
سومین مقصر آمریکاست. تا آن زمان اسرائیل از حمایت مالی و سیاسی انگلیس برخوردار بود. انگلیس وقتی تصمیم گرفت که همه مسئولیتهای خود را ازجمله در خلیج فارس واگذار کند، به آمریکا واگذار نمود. آمریکا با اعتباری که در جنگ جهانی کسب کرده بود و با ثروت عظیمی که داشت و با قدرت علمی و فنی زیاد وارد میدان شد و حمایت از اسرائیل را برعهده گرفت و از آن تاریخ تا به حال آمریکاییها یک پرونده بسیار زشت برای خودشان در تاریخ بوجود آوردند. فشارهای زیادی به کشورهای وامدار آمریکا صورت گرفت تا اسرائیل را روز به روز تقویت کنند.
یکی از کارهای بسیار بد آمریکا که امروز آثارش آشکار میشود، همین مسئله قدرت هستهای اسرائیل است. موضوع هستهای اسرائیل تاریخچه عجیبی دارد. اینها سال 48 مستقل شدند و همان سال برنامه هستهای خود را آغاز کردند. علتش هم این بود که دکتر «وایزمن » که اولین رئیس جمهور اسرائیل شد، قبلاً در دانشگاههای انگلیس به عنوان استاد برجسته نفوذ زیادی داشت و از ظرفیت علمی انگلیس استفاده کرد و پایه قدرت هستهای اسرائیل را ریخت.
عجیب اینکه کشورهای اسلامی تا آن مدت هیچ حرکتی نداشتند، ولی اسرائیل در سال اول تأسیس خود کار هستهای را آغاز کرد و به کمک آمریکا و فرانسه صاحب قدرت هستهای شد. آمریکا در اقدامی شیطنتآمیز دانشجویان اسرائیلی را بورسیه میکند و کارهای زیادی میکند و فرانسه هم عملاً وارد ساخت نیروگاه هستهای برای اسرائیل میشود که همین نیروگاه اتمی « دیمونا » نمونه آن است.
تاکنون اینها منکر این نیروگاه بودند، ولی با فرار یک دانشمند و افشاگریهای او این موضوع افشا شد. در ابتدا میگفتند اینجا کارخانه ریسندگی است و لباس سربازی تهیه میکند! فرانسه با این کار جنایت بزرگی کرد و طراحی این نیروگاه را کرد و به آنها نیروگاه آب سنگین داد و خیلی سریع به تولید رسید و اینها سالانه مقدار زیادی «پلوتونیوم » تولید میکنند.
براساس آماری که در مقالات میخوانم، اینها هفتهای یک کیلو و دویست گرم پلوتونیوم تولید میکنند که تقریبا در سال حدود 60 کیلوگرم میشود. یعنی با تولید «دیمونا» میتوانند سالانه 7 الی 8 بمب اتمی بسازند و ساختهاند.
اینکه آمریکا و فرانسه یک کشور غاصب و جعلی را با چنین قدرتی در مقابل یک چهارم جمعیت دنیا که مسلمان و یک چهارم دیگر که غیرمتعهدها هستند، مسلح کنند، ظلم بزرگی است. آنها میگفتند اسرائیل در توازن قوا بین اسرائیل و جهان اسلام باید دست بالا را داشته باشد و این یک استراتژی بود که اکنون نیز آن را حفظ کردهاند و سال به سال اسرائیل را مجهزتر میکنند. فکر نکنید این خطر کوچکی است. وقتی آمریکا، کشوری که آن روز مهد آزادی حساب میشد و خیلی توجه به آن بود، برای اهداف نظامی خود حاضر شد بمب اتم بکار ببرد، اسرائیل که از آمریکا خیلی خشنتر و گستاختر میتواند عمل کند. اینها کار بسیار خطرناکی در دنیا کردند. البته بالاخره خودشان را گرفتار میکنند. هرچند اینها موقتاً کاری کردهاند، اما این کار دامنشان را میگیرد. (شعار مرگ بر اسرائیل نمازگزاران)
این چهار کانون فساد و حامی رژیم اسرائیل بودند. اما کانون دیگر خود کشورهای عربی و اسلامی بودند. کشورهایی مثل مصر، اردن، سوریه و عراق که آن موقع جمعیت عظیمی بودند، چرا گذاشتند چنین اتفاقی بیفتد؛ اینها میتوانستند به مقابله برخیزند و از پتانسیلهای نیرومند خود به درستی علیه اسرائیل استفاده نکردند و از سرچشمه جلوی اسرائیل را نگرفتند. آن موقع با یک بیل میشد جلوی این رود را گرفت، ولی امروز پیل لازم دارد که مقابل چشمه شرارت گرفته شود. البته امروز مسلمین مقتدر هستند و این گونه نیست که کار به نفع اسرائیل پایان یافته باشد.
مساله جدّیتر در کانون افکار عمومی امت اسلامی در حال شکل گیری است. اما ملت فلسطین حقیقتاً کوتاهی نکرد. انسان وقتی تاریخ مقاومت فلسطینیها را میخواند، واقعاً به گریه میآید. خیلی خوب مقاومت و ایثار کردند. اکنون هم میبینید که دهها هزار فلسطینی در این مدت در زندانها شهید شدهاند. بیش از 5 میلیون آواره هستند و در غزه هم چه جنایتی که نمیگذرد!
فلسطینیها را باید خیلی تقدیس کرد. اسرائیلیها با این جنایاتی که کردند و فلسطینیها با این مقاومت ریشه اکثر نهضتهای اسلامی را در شرق و غرب عالم ایجاد کردند. یعنی نهضت مقاومت فلسطینیها الهام بخش بود، از من جمله در ایران.
عرض کردم که اولین کار امام در مسائل خارجی نهضت، وارد کردن مسئله فلسطین به راهکار خود بود و
ما میدانیم که چقدر از این مسئله استفاده کردیم! ما و همه دنیای اسلام و جهان سوم از فلسطینیها درس مقاومت گرفتهایم. اسرائیلیها هرچند ظلم میکنند، ولی باعث میشود که شعلههای نور مقاومت به همه جا سر بکشد و امروز بهتر از گذشته این الهامبخشی ادامه دارد.
آنچه که شما در لبنان در این سالها دیدید، کانون اصلی اش فلسطین بود. من پیش از انقلاب در لبنان بودم و میدیدم برای دفاع از فلسطین زنده یاد آقا موسی صدر توانستند حرکت محرومین را شکل بدهند و امروز نمونهاش حزب الله است که در سالهای اخیر معجزهای آفرید و اسرائیل را در جنگ اول فراری داد و در جنگ دوم مستاصل کرد.
ریشه این مقاومت در فلسطین است. البته افکار اسلامی و ملی این مقاومت را تعذیه میکند، ولی فلسطینیها این شعله فروزان را نگه داشتند. شاید این تقدیر الهی است که جریان مقاومت در همه دنیا زنده باشد و کسانی که میخواهند راه حق و مبارزه با استکبار را انتخاب کنند، از این مشعل نورانی استفاده کنند. مقاومت فلسطینیها به قیمت تحمل آوارگیها جهانی شد و این ارزش دارد. این حرکت ضدظلم این ارزش را دارد که چهره کریه استکبار و صهیونیسم را به دنیا نشان دهد، سازمان ملل و آمریکا را مفتضح کند و شعارهای آنها را بیرمق کند و اروپا آسیب جدی ببیند و فرانسه و انگلیس سرافکنده باشند و اعرابی که به مبارزات ملت فلسطین کمک نکردند، امروز آسیب ببینند و در دنیای اسلام ضرورت توجه و بازگشت به اسلام و جهاد اسلامی ریشه بدواند. اینها آثار کمی نیست.
لذا میخواهم عرض کنم که مهمترین وظیفه امت اسلامی ـ در درجه اول ملتها و در درجه دوم دولتها- این است که مسئله فلسطین را از کانون توجهات خود دور نکنند و و آن را مسائل بیگانه با خود ندانند و جز سرنوشت خودشان بدانند. آینده خودشان را در اینجا ببینند و با هزینه کمی در صحنه باشند. مثل ایرانیها که در این 30 سال بودند. دولتها هم بالاخره روزی مجبور میشوند از ملتها تبعیت کنند. امروز دنیا کم کم به سمت حا کمیت واقعی ملتها پیش میرود. امروز آرای مردم حرف اول را میزند. البته در جاهایی هم سرکوب میشود، اما مردم حرف اول را میزنند.
ما از دنیای اسلام این توقع را داریم که این هوشیاری و حضور در صحنه و حمایت هر چند ضعیف را از ملت فلسطین و هویت اسلامی خودمان در منطقه و از بین بردن این پایگاه چند منظوره استکبار حفظ کنند که هم برای اقتصاد دنیا، هم برای قدرت نظامی دنیا، هم برای تفرقه انداختن دنیای اسلام و هم برای اینکه دنیای اسلام پول زیادی صرف کارهای تسلیحاتی کند و تسلیحات بنجل غیرموثر را برای جهان اسلام موثر و به روز کند.
امروز نزاعی در داخل فلسطین بر سر یک بحث بیجهت بوجود آمده و ملت فلسطین را از هم جدا کرده که باید هوشیاری داشته باشیم و به طرف جلو حرکت کنیم. انشاءالله این حرکت آغاز و ادامه اش تضمین شده است و باید به خاطر اسلام و به خاطر غیرت اسلامی مقاومت کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن اله کفواً احد
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی صدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی علی ابن الحسین و محمد ابن علی و جعفر بن محمد و موسی ابن جعفر و علی ابن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن ابن علی والخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله.
چند مناسبت داریم که فهرستوار عرض و بر روی بعضی از آنها تکیه میکنیم.
ماه رمضان درحال پایان است و انشاءالله امت اسلامی توشههای فراوانی در این ایام مقدس گرفته است.
بنده عرض میکنم این چند روز باقی مانده را فرصت بدانید و سعی کنید خدای ناکرده اگر چیزی از گناهان هنوز بخشش نگرفتهاید، بخشش نهایی را بگیرید. در کلمات پیغمبر(ص) داریم که فرمود: شقی کسی است که ماه رمضان بر او بگذرد و نتواند غفران الهی را دریافت کند که انشاءالله ما از آنها نباشیم. برای عظمت اسلام پیروزی مسلمانها و رونق بیشتر انقلاب اسلامی و پایداری بیشتر و ملت ما در مقابل این ستمها و جریانهای مستکبرانهای که در مقابل ما وجود دارد، دعا کنید.
مناسبت دوم شهادت حضرت علی بن ابیطالب(ع) است که بزرگترین مصیبت دنیای اسلام و تاریخ اسلام است.
بدون شک علی بن ابیطالب(ع) شخصیت دوم اسلام بعد از پیغمبر(ص) است. حتی کسانی که امامت و ولایت را قبول ندارند، افضلیت ایشان را منکر نیستند و گاهی در کتابهایشان میگویند خداوند خواست مفضول بر افضل جلو بیفتد که این خودش حرف نادرست است.
افضل علی بن ابیطالب(ع) است که با آن شخصیتش، با آن سوابقش و با آن همه منتی که بر گردن جزیره العرب و مسلمانان داشت که همه مشکلاتشان را در مکه و مدینه و جنگهای سخت و میدانهای مشکل و حتی مشکلات فکری در مباحثات را حل میکرد. علی بن ابیطالب(ع) را خانه نشین کردند. با این خانهنشینی ظلم بزرگی به تاریخ اسلام کردند و یکی از کارهای بسیار بد است. برای اینکه میدیدند اگر فضائل علی(ع) برای همه مردم روشن باشد، مردم در خانه او را رها نمیکنند. این جریان را محققین پیگیری میکنند که چه کردند! وقتی حکومت زمان خواست علی(ع) قدری از رونق شخصیتش پائین بیاید، با علی(ع) چه کردند! همه فضائل علی بن ابیطالب(ع) را در سالهای بعد به نام دیگران نوشتند. اگر تاریخ بدر، احد، خیبر و هر جا را نگاه کنید، فضائل علی بن ابیطالب(ع) مانند قله است و در مقابلش یا رقیبی گذاشتند یا از علی(ع) چیزی نگفتند. مأموریت خطبای جمعه ها، راویها و خاطره نویسها در مجالس رسمی و غیررسمی این بود که نام علی(ع) را کم رنگ و نام دیگران را بزرگ کنند و این خیانت به تاریخ برای دنیای اسلام بسیار گران تمام شد. و اگر این کار را نمیکردند، مگر میشد معاویه در زمان حضور علی بن ابیطالب(ع) بتواند حاکم شود؟ مگر میشد بنی امیه آن صد سال را این قدر به مسلمین خیانت کند! مگر میشد!
وقتی مشعلی مثل علی(ع) را خاموش کنند، در ظلمتی که وجود دارد، همه چیز میتواند اتفاق بیفتد و اتفاق افتاد. البته خداوند مقداری از فضائل علی(ع) و اهل بیت را با زبان دیگران یا اعترافات ضمنی آنها برملا کرد و امروز هم محبوبترین شخصیت در دنیای اسلام است. اما آن نیست که باید میشد. طراحی آسمان و زمین و پیغمبر(ص) و خدا بود، این بود که محوری مثل علی(ع) باشد و دنیای اسلام را آنگونه اسلام و قرآن میخواهد، اداره کند و در دوران دوازده امام آنچنان معالم اسلامی پایدار و بلند مرتبه شود که تاریخ نتواند آنها را مندرس کند. امّا نگذاشتند این اتفاق بیفتد.
علی ابن ابیطالب(ع) مظلومترین انسان در تاریخ اسلام بعد از پیغمبر(ص) است و این جمله را من با حساب عرض میکنم و هرکس هم خواست، بیاید بحث کنیم. وقتی این مرد و این شخصیت بزرگ را محراب شهید میکنند، آنچنان تبلیغات او را پیش نظر مردم بدنام کرده بود که اصل خبر را منکر میشدند و میگفتند: «همین که میگویید در محراب بود، معلوم میشود که دروغ است. او که محراب نمیرفت! او که نماز نمیخواند! بیینند با شخصیتی مثل علی بن ابیطالب چه کردند!
محور دیگر صحبت ما یاد شهداست بعد از عملیات پیروز ثامنالائمه(1) که آبادان را از حصر نجات داد که سالگردش را هم این روزها داریم، تعداد زیادی شهیدان بزرگوار دادیم که سرداران بزرگ جبهه و جهاد ما بودند. شهید فلاحی، شهید نامجو و شهید جهان آرا در یک حادثه که احتمالاً تروریستی بود، جان خودشان را از دست دادند و به بزم شهدا و اولیا و بزرگان تاریخ اسلام پیوستند.
سالگرد شهادت شهید هاشمینژاد(2) را داریم که یکی از عناصر نیرومند دوران مبارزه و جهاد قبل از انقلاب بود. ایشان را خیلی زود از ما گرفتند. گرچه هنوز خونش سازنده است.
در همین رابطه مسئلهای است که اخیراً پیش آمد و نکتهای ما فهمیدیم که نمیدانستیم و آن شهادت احتمالی آیتالله یثربی،(3) امام جمعه کاشان و عضو خبرگان بود. در آخرین روزی که برای عیادت ایشان به بیمارستان رفتم - سالگرد ایشان هم هست - دکترها گفتند ما آثار شیمیایی را در ریه ایشان دیدیم که تأثیر مخرب داشته و تا حدود زیادی مرض اخیر ایشان به آن برمیگردد. خانواده ایشان نخواستند عنوان شهادت بدهند. درست هم فکر کردند چون شهادت باید یک محور قاطع و روشنی داشته باشد و هر کسی به خودش اجازه ندهد که به عنوان شهید مطرح شود. ولی این پیش آمد و دکترها به ما گفتند. در همان جلسه خانواده شان گفتند: نمیخواهیم این خبر در رسانهها پخش شود.
محور دیگر هفته دفاع مقدس است که از مهم ترین محورهای تاریخ ایران در قبل و بعد از انقلاب است. الحمدالله رسانهها و گویندگان و نویسندگان تاحدود زیادی حق این دوره دفاع را ادا میکنند، ولی این نگرانی هم وجود دارد که گاهی انسان میبینید تحریفهایی با اغراض سیاسی در رسانهها دیده میشود که این خطرناک است. نباید بگذاریم این قطعه تاریخ به اغراض سیاسی آلوده شود.
این افتخار مال همه است. همه ملت ایران پشت سر این دفاع مقدس هستند و رزمندگان ما از همه طبقات بودند، از روستاها، از شهرها، دانشجو، دانشآموز، کارگر، دانشگاهیان، کاسبها، کشاورزان، طلبهها و هرکسی را که بگوئید، در دفاع مقدس سهم موثر داشت و خیلیها هم هنوز گمنام هستند. کار هم خیلی بزرگ است. گرچه این را مکرر گفتهایم، ولی خوب است این جمله باز هم در اینجا گفته شود. یک لشکرکشی عجیبی علیه انقلاب اسلامی شده بود که پشت آن قدرتهای بزرگ شرق و غرب بودند. اردوگاه ارتجاع بود و کشوری مثل
عراق که صدام آن را دژ نظامی کرده بود و همه کمکها را دریافت میکرد. در مقابل یک ایران مظلوم تازه انقلاب کرده و دست خالی بود که ارتش آن درحال بازسازی بود و منابع لوژستیک نظامی چون آمریکاییها اداره میکردند، تقریباً قطع شده بود یا در داخل قابل استفاده نبود و سپاه هم که خیلی جوان بود و بسیج هم تازه تأسیس شده بود.
با آن شرایط میبینیم که ایران تنها بود. در مرکزش اختلافات بنی صدر و منافقین و گروههای مسلح جریان داشت. در اطرافمان در خیلی جاها کوس استقلال میزدند. تجزیه را میخواستند. در کردستان، در بلوچستان، در ترکمن صحرا، در خوزستان، در آذربایجان و در خیلی جاها نغمه شوم تجزیهطلبی به راه انداخته بودند. ایران در چنین شرایطی وارد چنین دفاعی شد.
طراحی و امیدشان این بود که ظرف یک هفته جنگ را تمام میکنند و یا خوزستان را کامل میگیرند که سقوط خوزستان یعنی سقوط انقلاب و یا با سقوط خوزستان انقلاب هم ساقط میشود. صدام یک هفته را گفته بود و حامیان او هم همین حرفها را میزدند. اما این ملت با رهبری امام راحل و نیروهای مخلص هشت سال دفاع را آنگونه روی پای خود اداره کرد و خداوند هم وعده نصرت خود را عملی کرد. دشمن را هم در صحنه نظامی و هم در صحنه سیاسی شکست.
آخرین کاری که باید معجزه حساب کنیم، صدور قطعنامه از سازمان ملل بود که طرفداران در آنجا به اندازه انگشتان دست و پا هم نبودند. حق ما را رسمیت دادند و صدام را مهاجم و مسئول و ما را مستحق دریافت غرامت معرفی کردند. از طرف سازمان ملل آمدند و غرامتهای قابل پرداخت را ارزیابی کردند. گرچه بیانصافی کردند. هزار میلیارد را به صد میلیارد تخفیف دادند. ولی اصل مسئله مهم است.
اینها پیروزی است. پیروزیهای مهمی هم است. ولی وعده خدا تا آنجا نبود وعده خدا را امروز هم میبینید و شاید فردا هم باید ببینید.
امروز صدام کجاست؟ منافقین کجا هستند؟ حزب بعث کجاست؟ متجاوزینی که این همه به ما ظلم و ستم و تخریب کردند، کجا هستند؟
از این تحقق بهتر میخواهید؛ مشخص و مجسم است. من فکر میکنم کسانی که از صدام حمایت کردند و در این ظلم عظیم شرکت داشتند، خداوند دارد به تدریج آنها را تنبیه میکند. مگر آمریکاییها کم خفت و خسارت دیدند؟! در حمله به عراق و افغانستان چه بر سر اینها آمده است! چقدر خسارت جانی و اعتباری و مالی دادند؟!
اگر بحران اقتصادی امروز در آمریکا دارد تهدید جدی برای غرب و دنیای صنعتی میشود، یکی از عواملش هزینههای زیادی است که مجبور شدند این هفت هشت سال در منطقه کنند! امروز باید هفتصد میلیارد دلار دیگر تزریق کنند تا از این شوک بحران اقتصادی کمی نجات پیدا کنند. این مجازات نیست؟ این را وعده محقق خداوند نمیبینید؟ البته هنوز باید صبر کرد. خداوند خوب میداند که چگونه و کی و با چه شرایطی متجاوزان را از پای در بیاورد.
ظلم بزرگی در حق یک انقلاب مردمی کردند که مردم در خیابانها با بانگ الله اکبر پیروز شدند و به هیچ جا جز خودشان متکی نبودند. به هیچ چیز جز ملت و دین خود نمیاندیشیدند. چیزی غیر از این نمیخواستند. با این مردم اینگونه رفتار کردن حتماً مجازات سخت الهی را دنبال دارد. ما وعدههای خدارا باور داریم. تحقق خیلیهایش را در عمر خود دیدیم و خیلیهایش را هم میدانیم روزی اجرا میشود. خداوند نیازی به وعده بیخودی ندارد. حق را میگوید. کلمات خدا حق است و این دفاع مقدس واقعاً یک قطعه بسیار ارزشمند در تاریخ ماست که در تاریخ ایران تکرار نمیشود.
شاید در تاریخ ایران شاید شما حماسههای بزرگی در کشورگشاییها، لشگرکشیها و امثال اینها ببینید. آنها مهم است. اینکه تا مصر و از این طرف تا جیحون و سیحون و
هند را بگیرند، چیز کمی در تاریخ ملتها نیست. اما مسئله این است روح قضیه را ببینید که یک ملت مظلوم با دست خالی و با اهداف الهی و برای اهداف مقدس ظلم ستیزی و حمایت از محرومان به میدان بیاید و این توفیقات را در این شرایط عجیب بلوای تبلیغاتی برای خودش بدست بیاورد. در هیچ قطعه تاریخی ایران چنین چیزی نمیبینیم.
لذا من تاکید میکنم همه کسانی که میخواهند از دفاع بگویند، بنویسند، سخنرانی کنند و فیلم بسازند، سعی کنند واقعیت را بگویند. واقعیت دفاع ما ارزشمند و الهامبخش است. اینکه به نفع یک گروه یا یک بخش مصادره کنند، اینکه در یک فیلم و تاریخ دست ببرند، چه نفعی دارد؟ اگر ما تعریف کنیم، کجا میخواهد این تاریخ مقدس را حفظ کند؟ لذا واقعاً همه با هم مواظب باشیم تا این قطعه تاریخ را برای آیندگان و قرنهای آینده در پیشانی تاریخ اسلام حفظ کنیم.
چند محور کوچک هم داریم که مهم هستند. ولی بحثی درباره آنها نمیکنم. روز جهانی همدردی و همدلی با کودکان فلسطین است که همه فلسطین نیاز به همدردی دارد.
این هفته روز جهانی ناشنوایان است. روشندلان از صبورترین بخش مردم ما هستند و حقوق زیادی دارند. هنوز حقوقشان که قانون برای آنها نوشته، اجرا نشد و باید اجرا شود.
روز جهانی سالمندان(4) است که همه ما این مسیر را در پیش داریم. همه ما در فامیل از این نوع انسانها را میبینیم و میدانیم چقدر مهم است که ملتی سالمندانش را محترم و با روحیه و دلشاد نگاه دارد که انشاءالله این کار آسان، ولی بسیار مهم، باعث رضایت خداوند را فرد فردتان و فرد فردمان فراموش نکنیم. چه در مراکز نگهداری و چه در خانهها باشند، باید معزز، محترم، محبوب، دلخوش و دلشاد باشند.
در بحث روز هم دو سه نکته را عرض کنیم. مسائل عراق و افغانستان متاسفانه هنوز خون چکان است و نقطه فساد در آن هست. کشتار، تخریب، دعوا، نزاع، کینه و بدتر از همه اشغال و بمبارانها و کارهای دیگر و مواد مخدر و فساد اداری این دو منطقه را رنج میدهد که عامل عمده آن اشغال است. اشغال سرچشمه فساد است. امروز هم میبینیم هر دو پا را در کفش کردهاند و میخواهند قراردادی به مردم عراق تحمیل کنند که قطعاً منافع عراق را ندارد و قطعاً به ضرر آینده عراق است. انشاءالله ملت عراق با هوشیاری و رهبری علما و دولتشان نخواهند گذاشت چنین اتفاق شومی بیفتد.
در افغانستان وضع از این هم بدتر است که به پاکستان هم متأسفانه سرایت کرد و منطقه را آلوده میکند.
بحث هستهای ما هم همچنان بحث اول دنیاست. حرفهای بد آقای البرادعی در گزارش اخیر که بخش موشکی و اینها را با هستهای مخلوط کرد، یک حرکت ظالمانه است که هیچ ربطی به هم ندارد. کارهای موشکی ما از زمان جنگ شروع شده و اواخر جنگ به نتیجه رسانده بودیم و موشکها پرتاب میشد. بعد کمکم پیشرفت کرد که راه خودش را میرود. ما در جنگ هم ثابت کرده بودیم که حتی به خاطر اینکه به مردم عراق آسیب نرسانیم، از موشک کمترین استفاده را میکردیم. چون موشک وقتی میافتد، کور است. گاهی به خاطر دفاع از آن استفاده میکردیم و در آینده هم همین خواهد بود. یک صنعت مقبول نظامی و دفاعی است و باید داشته باشیم. این را با مسایل هستهای مخلوط کردند و گفتند تغییر دادهاند. فتنه جدیدی درست کردند.
گرچه امروز به خاطر گرجستان یک مقدار فضای جهانی در این مورد آرام است، اما به حال آتش زیر خاکستر است. ما باید هوشیار باشیم و دیپلماسی فعال و عاقلانه و مدبرانهای را پیگیری کنیم و جواب سئوالات بیربط آنها را بدهیم و ثابت کنیم که دروغ میگویند. نگذاریم آنها افکار عمومی دنیا را فریب بدهند. مقاومت مثل مقاومت در دفاع مقدس حق ماست.
باز هم به آمریکا که الان سردمدار این جریان است، عرض میکنم: همان پیشبینیهایی که در جنگ داشتید و امروز گریبانتان را گرفته، در این زمان هم هست. اصولاً حرکت استکباری و سلطه طلبانه ظالمانه در طبیعت جهانی که خداوند فرمانروای آن است، نمیتواند آیندهدار باشد. موجی میزند، اما عکسالعملش بسیار ویرانگر است. خودتان را در خاورمیانه و در منطقه ما این مقدار آلوده نکنید. به ایران اسلامی این مقدار ستم نکنید. این ملت با این چیزها از پای درنمیآید. این ملت بارها ثابت کرد که در سختترین شرایط
ایستادگی کرده است. (تکبیر نمازگزاران)
اینها مطمئن باشند که محتسب خدا در بازار است و همه چیز را زیر نظر دارد و عامل هر جنایت و ظلمی را در موقع خودش مجازات میکند و کیفر میدهد و از مظلوم هم در موقع خودش حمایت میکند. ما هم به این حمایت خداوند اطمینان داریم. رفتار ما هم در مبارزه و بعد از پیروزی انقلاب تا امروز شاهد اطمینانی است که به اتکای خدا امور خود را به خوبی گذراندهایم و باز هم میگذرانیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
انا عطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ ان شانئک هو الابتر
پی نوشت ها:
1- در نخستین ماههای سال 1360 شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام وقت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طرح شکست حصر آبادان را که توسط شهید حسن باقری طراحی شده بود، به شورای عالی دفاع ارائه داد. پس از تصویب طرح و هماهنگی با نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی و نیروهای تحت امر سپاه پاسداران، چگونگی انسجام و نحوه ادغام نیروها، همچنین نام حمله، روز و ساعت آن مشخص شد .
موقعیت جغرافیایی زمین و طرز گسترش و آرایش یگانهای ارتش عراق درمنطقه به گونهای بود که با یک حمله غافلگیرانه و محاصره برق آسا، میتوانست ضربه کمر شکنی به دشمن وارد سازد. فراتر از همه انگیزه هایی که برای عمل در شرق رود کارون و پاکسازی دشمن در آن منطقه به لحاظ سیاسی و نظامی وجود داشت، نظر صریح فرمانده کل قوا، یعنی امام خمینی مبنی بر این بود که حصر آبادان باید شکسته شود .
این فرمان پس از گذشت یک سال از آغاز جنگ و محاصره شهر ساحلی آبادان همچنان به صورت یک مسئولیت بر دوش فرماندهان و بویژه ارتشیان لشکر 77 خراسان که در آن منطقه مستقر بودند، سنگینی میکرد. سر انجام در ساعت 1 بامداد پنجم مهرماه 1360، نخستین عملیات گسترده و مشترک ارتش و سپاه با نام ثامن الائمه و با رمز نصر من الله و فتح قریب به منظور تصرف پلهای روی کارون و قطع حلقه ارتباطی نیروهای محاصره کننده آبادان آغاز شد .
پیروزی در این عملیات به معنای ورود به مرحله تازهای از جنگ و گشودن گره کور جنگ محسوب میشد. نزدیک به 13 کیلومتر از کناره رود کارون و همین میزان از کارون تا جنوب جاده ماهشهر – آبادان در اشغال دشمن بود، به گونهای که دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان در منطقه اشغال شده قرار داشت و قسمت هایی از آن نیز در تصرف دشمن بود .
استحکامات مهمی که عراق برای پدافند در این منطقه به وجود آورده بود، به اندازهای به آنها قوت قلب میبخشید که تمام منطقه را با آرامش خاطر، از دو پل قصبه و حفار و گاهی هم با یک پل دیگر تدارک و پشتیبانی میکردند .
با این وجود، ساعت 14 روز پنجم مهرماه؛ یعنی به فاصله 13 ساعت از آغاز عملیات اعلام شد که دومین پل ارتباطی دشمن با غرب کارون نیز به تصرف نیروهای رزمنده ایران در آمده است و پیشروی از همین نقطه ادامه دارد .
عراق با استعداد سه تیپ از لشگرهای زرهی 3 و 111، و چهار گردان پیاده و پنج گردان توپخانه در منطقه حضور داشت. از جمله خسارات و تلفات دشمن در این عملیات، انهدام 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 دستگاه خودرو، دو پل پی. ام. پی و کشته و زخمی شدن و اسارت بیش از 3800 تن از نیروهای عراقی بود .
همچنین مقدار قابل توجهی تجهیزات پیشرفته از آنها به غنیمت گرفته شد که عبارت بودند از:
- 160دستگاه تانک و نفربر
- 150خودروی نظامی
- 30 دستگاه بولدوزر
- 2 قبضه توپ 152 میلیمتری دور برد
- 2 قبضه موشک انداز کاتیوشا
- مقداری اسلحه سبک و سنگین و مهمات
تلفات و خسارات زیاد دشمن در طی دو روز عملیات، به واسطه حمله سریع و شیوه تهاجم نیروهای ایرانی بود. فرماندهان ایرانی در این نبرد به سه هدف مهم دست یافتند که نشان میداد با ابتکار میتوان دست به یک عملیات موفق و گسترده زد. این سه هدف عبارتند از:
- انهدام نیروهای دشمن
- آزادسازی نیروهای خودی از حلقه محاصره دشمن
- آماده شدن برای حمله تعیین کننده نهایی
پس از انجام موفق عملیات موفق ثامن الائمه و اعلام تبریک خبر شکست حصر آبادان به امام، هواپیمای سی – 130 حامل شماری از فرماندهان جنگ هنگام بازگشت به تهران سقوط کرد. در این سانحه که روز هفتم مهرماه اتفاق افتاد محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر، جواد فکوری فرمانده نیروی هوایی ارتش، یوسف کلاهدوز قائم مقام فرماندهی سپاه پاسداران، ولی الله فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش و موسی نامجو وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع که همگی در طراحی و اجرای عملیات شکست حصر آبادان شرکت داشتند، به همراه تنی چند از افسران و همراهان به شهادت رسیدند.
2- ترور سید عبدالکریم هاشمینژاد روحانی برجسته قبل و بعداز انقلاب در سلسله ترورهای سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین)که در سال 1360 به شمار میرفت،کینه مجاهدین خلق از وی به آشنایی قبل از انقلاب و در دوران زندان برمی گشت.
در سال 1353 و 1354 فعالیتهای سیاسی خود را به شکل علنی و با بیپروایی خاصی دنبال کرد و به همین دلیل به اتفاق آقای طبسی در مشهد دستگیر شد.
وی 2 سال در زندان بود و در این مدت (اواخر سال 1355) با تفکرات انحرافی گروهکهایی چون مجاهدین خلق آشنا شد. ضمن اینکه آنها نیز به خوبی از تفکرات هاشمینژاد اطلاع یافتند.
در حقیقت کینههای مجاهدین خلق از ایشان به همین دوران زندان برمی گردد، زیرا از نزدیک و درنتیجه همراهی در زندان با نوع و طرز تلقی آنها از اسلام آشنا شده بود. در واقع وی ازنزدیک انحرافات فکری آنها را لمس کرده بود.
وقتی هاشمینژاد از زندان آزاد شد ضمن آگاهی از انحرافات فکری سازمان مجاهدین خلق همواره سعی میکرد با ملاطفت، ملایمت آنها را نصیحت کرده و به راه راست هدایت کند.
در کنار شناخت مجاهدین خلق از عمق تفکرات دینی، سیاسی و اجتماعی هاشمی نژاد آنچه باعث شد تا این فرقه تروریستی دست به ترور وی بزند این بود که آنها به خوبی از نقش تأثیرگذار هاشمینژاد در تداوم تحرکات انقلابی و در کل تثبیت جریان انقلاب به خوبی آگاه بودند.
در حقیقت اعضاء سازمان تروریستی مجاهدین خلق در ترور هاشمینژاد مانند بسیاری از ترورهای سال 1360، شخصیتها و مقاماتی را هدف خود قرار میدادند که پیش از این در محیط هایی چون زندان با آنها آشناشده بودند و از نقشهای تاثیرگذار آنان در تداوم و تحکیم مبانی انقلاب اسلامی کاملا اطلاع داشتند کمااینکه ترور رجایی، باهنر و... به همین دلایل صورت گرفت.
در حادثه صبحگاه 7 مهر 60 هنگامی که شهید حجه الاسلام هاشمینژاد در حال بازگشت از کلاس پاسخگویی به سوالات، از پلههای ساختمان حزب جمهوری اسلامی مشهد پایین میآمد، یکی از اعضاء گروهک تروریستی مجاهدین خلق که قبلا در حزب رخنه کرده بود و پس از شناسایی اخراج شده بود، بنام "هادی علوی فیتیله چی" خود را به نزدیک ایشان رسانید و با قرار دادن نارنجک جنگی روی شکم ایشان و انفجار آن، هاشمی نژاد را ترور کردد.
در اثر انفجار این نارنجک یکی از دستهای تروریست قطع شد و یکی از نگهبانان حزب بنام محسن توکلی و یکی از شرکت کنندگان در کلاس پاسخگویی به سوالات بنام عطا ظریف مجروح شدند.
امیر یغمایی معاون اطلاعات سازمان مجاهدین خلق در این زمینه میگوید: طرح ترور به دست جلال و شهاب دوتن از اعضاء سازمان ریخته شده بود.
در طرح بنا بر این بود کل کلاس را که هاشمینژاد در آن تدریس میکرد بزنند ولی بعدا متوجه شدند هادی علوی قاتل شهید هاشمینژاد لو رفته است.
پس گفته شد چون طبسی در حال حاضر در مکه است و هاشمینژاد فرد اول مشهد است اگر او را ترور کنیم کمر سیستم و رژیم در مشهد میشکند.
به همین دلیل نارنجکی به هادی علوی که در دکه ی کتاب فروشی صحن حرم کار میکرد دادند و قرار شد به بهانهی خرید کتاب و پوستر به حزب برود و در دستشویی حزب ضامن نارنجک را باز کند و موقع خروج هاشمینژاد از کلاس او را از بین ببرد.
3- با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در شهریور ماه ۱۳۵۹ شمسی آیتالله یثربی جوانان را برای دفاع از میهن اسلامی و مردم را در جهت پشتیبانی و کمک ترغیب و تشویق نمود و خود طی هشت سال جنگ هراز چند گاهی در جبههها حضور مییافت و بارزمندگان ملاقات مینمود.
در جهت پشتیبانی و بازسازی مناطق آسیب دیده خدمات قابل توجهی کرد. سخنرانیها، پشتیبانهای مادی مستقیم و آنچه به دستور ایشان به جبههها تقدیم میشد، از خدمات به یاد ماندنی اوست و به قول:
سردار شهید حاج احمد کاظمی فرمانده وقت لشکر نجف اشرف، «از مسئوالانی که به این منطقه آمدهاند، هیچ کدام به مانند آیتالله یثربی این قدر کمک مالی نکردهاند.»
ستاد بازسازی مناطق جنگی که از سوی ایشان در کاشان تشکیل شد، نقش ویژهای در بازسازی مناطق آسیب دیده داشت و در سطح کشور به عنوان مسؤول اولین ستاد پشتیبانی جبهه انتخاب شد.
آیتالله یثربی پس از شهادت هر یک از رزمندگان منطقه کاشان برای تسلی خاطر بازماندگان به بیت آنان میرفت و در مراسمی که به مناسبت یاد بود آنان برگزار میشد، حضور مییافت و از بستگان دلجویی و از ایثارگران و محرومان عیادت میکرد.
پس از جنگ در اکثر مجامع و همایشهای علمی، فرهنگی و عمرانی حاضر میشد و در سخنرانهایش به مسئولان رهنمودهایی ارائه میداد. بر وحدت و همدلی نیروهای انقلاب و بقای همه در خط رهبری تاکید کرد.
تلاشی بی وقفهای برای توسعه منطقه کاشان مینمود همواره برای مسئوالان و خدمتگزاران نظام در این سامان مایه امید و پشتیبانی مطمئن بود و این آرمان را داشت که روزی منطقه کاشان در شمار یکی از استانهای کشور در آید.
4- 9 مهرماه، به عنوان روز سالمندان نامگذاری شده است تا گامی در راستای تکریم این پدران و مادران برداشته شود.
دوران سالمندی همانند دوران کودکی یا جوانی، یکی از مراحل زندگی است با این تفاوت که دوران کودک و جوانی، سرشار از انرژی و تلاش، ولی دوران سالمندی، همراه با تحلیل قوا و کاهش میزان فعالیتهای فیزیکی است.
تا قبل از قرن 21 میلادی، میانگین عمر، بسیار پایین بود. اما بهبود وضع تغذیه و پیشرفتهای چشمگیر پزشکی و ارتقای سطح بهداشت، سبب افزایش میانگین عمر شده است.
وجود شمار روز افزون سالمندان در اکثر کشورها موجب شده که مقامات دولتی و برنامهریزان اجتماعی، توجه بیشتری به این مسئله بکنند و به وضع مقررات تأمین اجتماعی مطلوبتر آنان همت گمارند.