خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله ائمه المعصومین
یا ایها الذین آمنوا استینعوا بالصبر والصلاه ان الله مع الصابرین
اوصیکم عبادالله بتقوی الله
فانه من یتق الله یکفرعنه سیئاته و یعظم له اجرا
هیچ چیز به اندازه تقوی و محافظت بر انجام وظایف و پرهیز از منهیات در سعادت انسان کارسازتر نیست و خداوند ما را از این نعمت بزرگی که به عنوان استعداد تقوی در وجودمان آفریده، محروم نفرماید و توفیق عنایت کند که همیشه از این خواست الهی در زندگی مراقبت کنیم.
مستعمان ما فراموش نکرده اند که مدتی است بحث قرآنی را که از سالها قبل شروع کرده بودم، دربخش آیات الاحکام از نو آغاز کردهام و تا الان چند خطبه ایراد شد و در آخرین خطبهای که در اینباره خواندم، عرض کردم که اسلام به عنوان یک مکتب جامع همه نیازهای هدایتی و مدیریتی بشر را در تعلیماتش گنجانده و به صورت اصول کلی، مبانی و استراتژیک، به گونهای قرار داد که در همه شرایط زندگی با اجتهاد فقها، مفسّران و راویان به کار میآید و ما هم که الان مسئولیت داریم، باید بتوانیم مجموعه معارف اسلامی را همیشه در قالبهای مناسب برای بشریت در اختیار انسانها قرار دهیم.
بحمدالله نمونه بسیار خوبی برای این ادعا پیدا شده تا یک ادعای صرف نباشد و آن، این است که مکتب عظیم اسلام در دوره جاهلیت در جزیره العرب، یعنی مرکز جاهلی بوجود آمد، اما امروز در قرن اتم، فضا، انفجار اطلاعات و در عصر رفتن به اعماق اقیانوسها و آسمانها و شکافتن ذرهها تجربه موفقی را در نظام جمهوری اسلامی داریم که به دنیا عرضه میکنیم. یعنی همان محورهای اسلامی و اصیل قرآن و سنت و اجتهاد پویای احکام منــوّر اسلام در عمل صلاحیت خود را نشان میدهد.
آخرین آن همین خبری بود که از رسانههای مختلف شنیدیم که نظام بانکداری اسلامی که در انقلاب بوجود آمد، امروز در بسیاری از کشورها به عنوان یک نمونه موفق پیگیری میشود. حتی بعضی از کشورهایی که مسلمان نیستند، چون این سیستم را برای جذب بسیاری از پولهای مردم مفید تشخیص دادند، دنبال این راه افتادهاند. البته نمیدانم این رقم صحیح باشد که در گزارشها گفته شده که الان20 درصد بانکها به دنبال چنین رویهای هستند. اما هرچه باشد، نشان خوبی است. البته ما توانستیم براساس اسلام در همه زمینههای فرهنگی، اقتصادی، دفاعی، اجتماعی، بیمهای و... نظامهای اجرایی و عملی بوجود بیاوریم.
در خطبههای گذشته، یک فصل درباره اصل عبادت صحبت کردم و گفتم عبادت خدا همیشه و در همه ادیان سرفصل بود و وعده داده بودم که در آینده وارد بحث نماز شوم و امروز میخواهم وارد این بحث شوم. نمیدانم چقدر طول میکشد، ولی سعی میکنم مسائل کلیتر نماز را عرض کنم. چون اگر بخواهیم همه آیات مربوط به نماز را از قرآن استخراج کنیم و توضیح دهیم، شاید سالها طول بکشد. سعی میکنم بگونهای مرور کنم که بتوانم آیات الاحکام را در یک مجموعه قابل استفاده برای عموم از این تریبون عرض کنم.
در مورد نماز اولین سورهای که بر پیغمبر(ص) نازل شد، سوره «علق» یا سوره «اقراء» است که در همین سوره نماز آمده است. البته در بخش دوم سوره است که بعضی از مفسّرین معتقد هستند که جدا از هم نازل شدهاند. میگویند پنج آیه، اول و بعد از آن آیات دیگر نازل شدهاند. ولی به هر حال جز اولین سورههاست. اگر فرض کنیم که فاصلهای بین این دو بخش افتاد، مدت کوتاهی بوده است. در همین سوره حکم نماز هست و خداوند کسانی را که مانع نمازگزاران میشوند، سرزنش میکند که یکی از آن نمازگزاران پیغمبر(ص) بوده و دو سه نفر از یارانش که تازه ایمان آورده بودند.
«اریت الذی ینهی عبدا اذا صلی» «میبینی کسانی که جلوی نمازگزاری بنده ما را میگیرند» پس نماز جز اولین احکام اسلام بود. در این خطبه وارد این بحث که پیغمبر(ص) از کی و چگونه نماز میخواندند، نمیشوم و انشاءالله در خطبه بعدی میگویم. امروز میخواهم از گذشته نماز آن هم با محوریت قرآن عرض کنم. نمیخواهم تاریخ عرض کنم و نمیخواهم روایت و سنت را بگویم و حتی از کتب آسمانی دیگر استشهاد کنم. میخواهم از قرآن استفاده کنم.
آنچه که از قرآن به خوبی روشن میشود، این است که نماز همیشه با همین عنوان بود. اینکه تعبیر ادبی اقوامی که نماز میخواندند، چه بود، نیاز به تحقیق بیشتری دارد. اما تعبیر خود قرآن نماز است. از بین آیات فراوان قرآن، چند آیه را امروز برای شما عرض میکنم و خواهش میکنم اهل تحقیق خودشان قضیه را پیگیری و در این بحث مهم به من کمک کنند.
سه آیه را عرض میکنم، یعنی آیاتی که بطور کلی نشان میدهند که در همه ادیان گذشته نماز بود. چند آیه هم بطور خاص، یعنی مشخصاً اسم پیغمبران یعنی حضرت ابراهیم، حضرت شعیب، حضرت عیسی و دیگران را میبرد. اول آیاتی را که کلی هستند، عرض میکنم.
در آیه 73 سوره انبیا تعدادی از انبیا را میشمارد و نام میبرد و بعد از اینکه اسامی این انبیا را میبرد، میفرماید: «وجعلنا هم ائمه یهدون بامرنا و اوصیا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و آتا الزکوه» پس از آنکه از پیامبران اسم برده، میگوید: «ما اینها را هادی و راهنمای الهی قرار دادیم و دستور عمل خیر به اینها دادیم.» مشخصاً اقامه نماز، دادن ذکات و انفاقهای مالی را میگوید. از این آیه خیلی صریح میفهمیم که همین نماز بود.
اینکه شکل نماز چه بود، بحث دیگری است که انشاءالله در یک خطبه خواهم گفت. شکل نماز در قرآن نیامده است. تا آنجا که مطالعه کردم، در هیچ یک از کتابهای آسمانی مثل تورات، انجیل، زبور، مضامیر و بسیاری از کتابهای دیگر نیز شکل نماز نیامده، ولی اجزای نماز آمده است. اصل نماز را عرض میکنم. معمولاً انبیا خودشان با الهام الهی در سنت خویش شکل نماز را در هر زمانی مشخص کردند.
به غیر از این، در آیات 58 و 59 سوره مریم هم انبیا زیادی را میشمارد و بعد میفرماید: «اولئک الذین انعم الله علیهم من النبیین من ذریه آدم و ممن حملنا مع نوح و من ذریه ابراهیم و اسماعیل و ممن هدینا و اجتبینا» میبینید اشارتی که قرآن دارد همه انبیا را شامل میشود که از ذریه حضرت آدم و حضرت نوح هستند.
در اینجا روی مقاطع مشخص تاریخ ادیان الهی تکیه میکند و در آخر هم کلیتر میفرماید: «فمن هدینا و اجتبینا» ما هدایت کردیم و انبیا را انتخاب کردیم. بعد که اینها را میشمارد، میفرماید: «اذاتتلی علیهم آیات الرحمن حر واسجدا و بکیا» «وقتی که آیات الهی را میشنوند، به زمین میافتند و در مقابل خداوند سجده وگریه میکنند و حالت خشوع میگیرند. تا اینجا کلی است و از این به بعد مشخصاً به سراغ نماز میرود، خداوند از بشریتی که باید تابع انبیا باشند، گله میکنند و میفرماید: «فخلف من بعد هم خلف احنا عوا الصلوه و ابتعوا الشهوات فسوف یلقون نحیا» «متأسفانه بعد از انبیا نسلهای دیگری آمدند که نماز را ضایع کردند.» خیلی صریح میفهمیم که نماز بود و گروهی ضایع کردند و به خاطر شهوت جاهلانه با مسائل واقعی عرفان الهی برخورد کردند. البته خود خداوند تهدیدشان میکند.
این هم روشن است که در ادیان گذشته نماز بوده و از کسانی که بعدها نماز را باطل یا ضایع کردند، گله میکند. خداوند امت پیغمبر(ص) را از این بلا انشاءالله مصون بدارد که مورد عتاب الهی قرار نگیرند. کسانی که نماز را ضایع میکنند، از این آیه پند بگیرند «فسوف یلقون غیا» به زودی اینها مشاهده میکنند یا میافتند. در کتابها تعابیر عجیبی درباره «غی» گفتهاند.
یک مورد کلی دیگر سوریه «بینه» در نیم جز آخر قرآن است که نسبت به اهل کتاب است «و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفا و یقیموا الصلوه و یوتوا الزکوه و ذلک دین القیمه» میگوید: «اینها مأمور شدند که عبادت خدا را بکنند و نماز اقامه کنند و ذکات بدهند. » بعد میگوید: «و ذلک دین القیمه...» «همین دین استوار و دین مستحکم و دین پایدار» که این جمله آخر نشان میدهد که اینها ارکان دین هستند و اگر انفاق عبادت نباشد، ارکان اصلی دین از دست میرود. باید در زندگی متوجه باشیم که از این دو عنصر اصلی و رکن و پایه دین - خدا ناکرده - غفلت نکنیم. حتی اگر شده درحد تسبیح و سجده که روح نماز است. میدانید که وقتی اولین بشر خلق شد، خداوند به ملائکه دستور سجده میدهد و ملائکه نپرسیدند: سجده چیست؟ پرسیدند: چرا سجده کنیم؟ سجده را میدانستند. پس در ملائکه، اجنه و مخلوقات دیگر هم سجده بود که بخش اساسی نماز است.
این آیه قرآن را بشنوید: «ولله یسجد ما فی السموات و فی الارض» «همه آنچه که درزمین و آسمان هست یعنی مخلوقات برای خداوند سجده میکنند.» منتها هر چیزی سجده خاص خودش را دارد. ما یک جور و موجودات جامد، حیوانات، حشرات، ذرات، آسمانها، دریاها، باد، ابر و... جور دیگری سجده میکنند. سجده آنها همان روح عبودیتی است که خداوند برای مخلوقات خودش خواسته است.
عرض کردم که به جز این سه مورد که کلی است، موارد زیادی هم داریم که به صورت خاص میباشد که چند آیه را آوردهام. چند مورد درباره حضرت ابراهیم میباشد. در آیات 37 تا 40 سوره ابراهیم آمده است که «ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع» «خدایا من به خاطر تو از خاندانم جدا شدم و در یک وادی در بیایان بدون زراعت وگیاه اقامت کردم. »
چرا به آنجا رفت؟ چند دلیل داشت که یکی از آنها این است که «یتصیموا الصلوه» یعنی «برای اینکه نماز را در اینجا برپادارند. » چون بناست که کعبه شود و کار بزرگ انسانها در کنار کعبه نماز است. دعایی که حضرت ابراهیم با حضرت اسماعیل در حین ساختن کعبه بر لب داشتند، موید این دعاست که میخواندند: «رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی» «خدایا
من و ذریت و نسل مرا نمازگزار قرار بده. » از حضرت ابراهیم که ابوالانبیا و از یک مقطع تاریخی و خیلی قدیمی است، بگذریم، در مورد دیگر انبیا هم این دستور بود. در مورد حضرت موسی و هارون با اسم دستور نماز آمد و خطاب به حضرت موسی و هارون میگوید: «و اقیموا الصلوه» که در آیات 40 تا 43 سوره بقره است که مربوط به بنیاسرائیل میباشد. بهحضرت موسی وهارون خطاب میکند «واجعلو و اصیا الی موسی وافیه» در سفارشات خود به اینجا میرسد که «واجعلوا بیوتکم قبله» یعنی: «بیوت خودتان را قبله قرار بدهید» البته درمعنای این آیه بحثهای زیادی هست.
قبله درآن زمان نکاتی دارد که نمیخواهم وارد شوم. بعد میفرماید: «واقیمو الصلوه» یعنی: «نماز بخوانید» در آیه 87 سوره یونس باز به حضرت موسی خطاب میکند: «واقم لصلاه لذکری» حتی از آیات 11 و 12 سوره طه که میفرماید «وارکعوا مع الراکعین» معلوم میشود. نمازجماعت هم داشتهاند. میگوید: «هماهنگ با دیگران به رکوع بروید» انشاءالله در بحثهای بعدی روشن میکنیم که گذشتگان هم نماز جماعت و انواع نمازها را داشتند و نماز فقط یکجور نبوده است.
حضرت شعیب که تقریباً همزمان با حضرت موسی است و هنوز حضرت موسی مبعوث نشده و ایشان پیغمبر بودهاند، با قوم و ملتش اختلاف داشتند. آنها به حضرت شعیب میگویند: «همین نماز تو دلیل تو شده که ما دست از عبادت بتهای مورد عبادت پدرانمان برداریم. » معلوم میشود که روی نماز حضرت شعیب تکیه میشد. البته حضرت شعیب سالها بعد از حضرت ابراهیم میآید و طبیعتاً نماز بوده است.
یا در جای دیگر به حضرت مریم، آن هم در زمانی که هنوز فرزندش مبعوث نبوده و احکامی نیاورده بود، خطاب میشود که «در مقابل خداوند قانع باش.» رکوع و سجده را آن هم در حال جمع مورد توجه قرار میدهد که باز در اینجا جماعت را نشان میدهد. یا وقتی کهحضرت عیسی رسالت خود را عرضه میکنند، میگویند: «خداوند به من دستور داده که تا زندهام نماز و انفاق را ادامه دهم.»
آیات قرآن در خصوص نماز زیاد است که خودتان میتوانید نگاه کنید. اینکه شکل نمازشان چه بوده و اینکه در اسلام نماز از کی شروع شد و اینکه آیا پیغمبر قبل از بعثتشان نماز میخواندند یا نمیخواندند و اینکه اولین نماز چگونه خوانده شد و بعد زمانهای نماز چگونه تعیین شد و اشکال نماز و نمازهای متعدد و فراوان چگونه جزو مناسک شد، از بحثهایی است که باید در خطبههای بعد انشاءالله کمکم جلو برویم تا به بحثهای حکمی برسیم. البته اینها خودش حکم است.
چون اولین حکم که یک وظیفه میباشد، اقامه نماز است و جزئیات آن را در آیات بعد عرض میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی صدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی علی ابن الحسین و محمد ابن علی و جعفر ابن محمد و موسی ابن جعفر و علی ابن موسی و محمدابن علی و علی ابن محمد و حسن ابن علی و الخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و تباه امره
در مناسبتهای هفته چند عنوان مهم داریم که باید خیلی خلاصه از آنها عبور کنم تا به عنوان وظیفه مهم خطبای جمعه کمی هم به مسائل روز بپردازم.
اولین مناسبت شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) است.(1) سالگرد شهادت شخصیتی که بسیار مظلوم بود و قسمت عمده عمرش را تحت فشار اختناق، تبعید و زندان بسر برد و در آخر هم در زندان و در غربت با آن مظلومیت شهید شد.
آنچه در زیارتنامه حضرت موسی بن جعفر(ع) در وصف زندانشان آمد، انصافاً دل انسان را آتش میزند که چه حالتی داشته است. وضع زنان مطموره بغداد و در غل و زنجیربودن امام و تاریک بودن فضا و رفتار و عبادات و سجدههای طولانی حضرت هم شنیدنی و خواندنی است.
متأسفانه این بزرگوار و بسیاری از ائمه ما هنوز هم مظلوم هستند و نمیگذارند اهل ولایت و دوستان اهل بیت که در دنیا خیلی فراوان هستند، با آزادی و راحتی از قبورشان استفاده کنند. الان در عراق شرایطی به وجود آمده که امید است شیعیان و دوستان اهل بیت بتوانند به این قبور برسند. باز میبینیم که در روزهایی که مردم حاضر میشوند، تروریستهای شقی و مخرب با مردم زائر و بندگان خدا چه میکنند! به هر حال ما این روز تلخ را به شما امت عزیز و محبان اهل بیت تسلیت عرض میکنیم.
دومین مناسبت بعثت حضرت پیغمبر(ص) است.(2) البته چون در خطبهاول سوره العلق را که مربوط به بعثت پیغمبر است، محور قرار دادم، در اینجا با اختصار عبور میکنــم
تا به مطالب بعدی هم برسم. مطمئن باشید که مهمترین قطعه تاریخ بشر همین بعثت حضرت رسول اکرم(ص) است. بعد از اصل آفرینش و خلقت انسان هیچ هدیهای از طرف خداوند به اندازه هدیه اسلام و قرآن برای بشریت اهمیت ندارد. محور درستی که همه انبیا این محور را داشتند، اما این سندی که دردست ماست و خاتمالانبیا آن را به ما هدیه کردهاند و تا قیام قیامت هم باید رهبری بشریت را به عهده داشته باشد، با بعثت پیغمبر از آسمان به زمین راه پیدا کرد و به تدریج با قرآن کامل شد که محورش تربیت انسان مومن، عالم و آگاه است. همه خوبیها از اینجا بیرون میآید. البته بدیها یا از جهل و یا از بیایمانی است که ریشه آنها به این دو میرسند.
اولین آیات بعثت پیغمبر نشان داد که کجا را نگاه میکنند و افق قرآن و اسلام و بعثت چیست. این مهمترین قطعه تاریخ بشریت است. خوشبختانه همانطور که خداوند وعده داد، این هدیه الهی که قرآن و معارف الهی است، در زمین ماند و اصالتش محفوظ شد و دستهای تحریفکننده نتوانست اصالت اینها را از بین ببرد. گرچه پیرایههایی بستهاند که بالاخره روزی این پیرایهها پاک میشود. اما اصالت اسناد اسلامی که مهمترین آن قرآن است، الان برای ما وجود دارد که خوشبختانه امروز دنیا هم دارد روی واقعیت و اهمیت اسلام بطور جدی مطالعه میکند. البته دشمنان اسلام و خدا هم تلاش زیادی دارند که نگذارند این لولوی ارزشمند آنگونه که هست، بدرخشد. من این روز مبارک را خدمت امت بزرگوار ایران و همه امت اسلامی تبریک عرض میکنم.
سومین مناسبت سالگرد بمباران هستهای ژاپن توسط آمریکاست(3) که در سال 1945 صورت گرفت که فاجعه تاریخی دنیاست. واقعاً کشتن صدها هزار نفر و معیوب کردن میلیونها نفر جنایتی است که هیچ انسانی نمیتواند خودش را آلوده به آن بکند، مگر اینکه انسانیت خود را قبلاً از دست داده باشد.
عجیب این است که دنیا بعد از دیدن این همه جنایت، باز چهار اسبه و چهار نعله به طرف مسلح شدن به بمب هستهای پیش رفته که امروز اگر بمبهای هستهای که در اختیار قدرتهای بزرگ است - خدای ناکرده - روزی بکار گرفته شود، همه کره زمین منهدم میشود و چیزی برروی زمین باقی نمیماند. با اینکه این فاجعه را دیدند و هنوز هم آثارش در ژاپن هست، اما دست از آن برنداشتند.
خودم از شهری که در بمباران هستهای ژاپن آسیب دید، بازدید کردم و فیلم آن را در آنجا دیدم و بازماندههایشان را دیدم. حقیقتاً انسان تکان میخورد. بعضی از قساوتهایی که قدرتهای غیرخدایی مرتکب میشوند، چقدر وحشتناک است!!
عجیب است که آمریکا با این سابقه و با این همه زرادخانه هستهای برای مقابله با یک کشور مظلوم مثل ایران، دنبال این است که نگذارد این کشور از مواهب صلحآمیز هستهای استفاده بکند. در صورتی که ایران بارها تاکید کرده که نمیخواهیم دنبال مسئله نظامیشدن هستهای برویم و حاضریم هرگونه تضمینی را در این مورد بدهیم، ولی میبینیم که چه شرارتی میکند که در آخر خطبه عرض خواهم کرد.
مناسبت دیگر ما تشکیل جهاد دانشگاهی در سال 59 است(4) که حقیقتاً نهاد مبارکی برای نگهداری فضای علمی دانشگاه در دورانی بود که دانشگاهها تعطیل بودند. پس از بازگشایی دانشگاه این نهاد مقدس کارهای بزرگ فرهنگی و علمی انجام داد. امروز هم دانشمندان جهاد دانشگاهی کارهایی میکنند که تقریباً هر ماه خبر کشف و اختراع بزرگ آنها را در کارهای پیشرفته و هایتک علمی میشنوید. این توفیق را به خودمان و دانشمندان این نهاد مقدس تبریک عرض میکنیم. من پایه این کار را از امام راحل میدانم که آن موقع تأکید زیادی داشتند و موقعیت این نهاد را تحکیم کردند.
پنجمین مناسبت ما روز خبرنگار است(5) که روز مهمی است. خبرنگارها امروز در دنیا محور اطلاعرسانی هستند و اطلاع و آگاهی امروزه بزرگترین سرمایه زندگی بشر است.
یکی از کارهای مهم این است که بتوانیم خبرنگارهای نیرومند، متعهد، متخصص، تلاشگر و جهانی تربیت کنیم و به آنها امکانات بدهیم که تا با شجاعت به میادین مسائل بزرگ جهانی بروند و با شخصیتهای بزرگ جهانی گفت و گو کنند و چالش ایجاد نمایند. یعنی اشکالات کار آنها را بگویند و مسایل را با شجاعت مطرح کنند.
این سرمایه امروز در اختیار خیلی از کشورها هست که متاسفانه استفادههای شیطانی از آن میکنند. ولی جمهوری اسلامی میتواند محور خوبی برای خبررسانی سالم، درست و سازنده باشد، فکر میکنم کار روی بحث خبرنگاری کار مهمی است و انشاءالله انجام خواهد شد.
ششمین مناسبت ما رحلت حضرت آیتالله مشکینی،(6) رئیس ارزشمند مجلس خبرگان است که حقیقتاً یک شخصیت سازنده و موثر و بسیار پرنفع و فایده در قبل و بعد از انقلاب بود. قبل از انقلاب از استوانههای جهاد بود. با منبرها، سخنرانیها و نوشتهها و تبعید فرزندان و آوارگیها و تربیت شاگردان خوب نقش مهمی ایفا کرد و بعد از انقلاب هم هرجا لازم بود، حاضر بودند. ایشان اهل تظاهر و خودنمایی نبود. در تمام دورههای مجلس خبرگان مسئولیت داشت و برای حفظ اعتبار و عظمت این نهاد کمک میکرد. خداوند خواست که ایشان را در جوار رحمتش و در بزم انبیا و اولیا قرار بدهد. به وابستگان، خانواده مکرم ایشان و اعضای خبرگان و حوزههای علمیه تسلیت عرض میکنیم.
هفتمین مورد بحث پذیرش قرارداد 1975 الجزایر توسط صدام است که با آزادی اولین گروه اسرای ما همراه شد.(7) در تاریخ ما روز مهمی است که فقط یادآوری میکنم. بعد از آنکه قطعنامه را پذیرفتیم و بنا بود همه چیز در صلح و صفا بگذرد، صدامیها بنای ناسازگاری گذاشتند. ولی مشکلاتی که از عدم توفیقشان در جنگ بسرشان آمده بود، آنها را در شرایط سختیقرار داد. هم بدهیهای زیادی داشتند، هم ناکامی و عقبنشینیداشتند، هم اسرای زیادی در ایران داشتند. البته به خاطر کشتهها و زخمیها، مشکلات فراوانی برای آنها مانده بود. در سازمان ملل هم به عنوان آغازگر جنگ و مسئول خسارتها شناخته شده بودند که برای آنها در تاریخ بسیار سنگینی میکرد. در فکر نجات بودند.
معلوم شد که صدامیها به فکر افتادند تا شکستی را که در ایران خوردند، در کویت جبران کنند. چون کویت کشور کوچکی بود و از اول هم عراقیها روی آن کشور ادعا داشتند. فکر کردند آن لقمه را آسان میبلعند و نفت کویت میتواند جواب همه اینها را بدهد. ما که نمیدانستیم، آنها شروع به مقدمهسازی کردند.
اولین کارشان این بود که کاری کنند تا اگر جنگی را در کویت شروع کردند، ایران از پشت وارد جنگ با آنها نشود و ضربه نزند و انتقام جنگ را از آنها نگیرد. خواستند خیالشان از پشت سرشان راحت باشد.
صدام مکاتبه را با من شروع کرد. چند نامه با فاصلههای کم بین من و صدام مبادله شد که این نامهها به صورت کتابچه کوچک به زبانهای عربی و فارسی پخش شده و هست که نامههای مهم تاریخی است. عجله داشت و تند تند نامه مینوشت، اما میخواست امتیازی هم به ما ندهد.
من هم بر حقمان منجمله قرارداد الجزایر و خیلی چیزهای دیگر تأکید میکردم. فرصتش تمام شد و در آخرین نامه به من نوشت که «شما با این نامه من به همه خواستههایتان دست پیدا کردید، دیگر از ما چه میخواهید؟» وقتی این را نوشت، ما هم پذیرفتیم و اولین گروه
اسرای دو طرف شروع به مراجعت به وطنشان کردند. برای من شیرینترین روز در تاریخ آن روزی است که اولین گروه آزادگان وارد خاک ایران شدند و وقتی که به ایران رسیدند، از اتوبوسها بروی زمین ریختند و زمین کشور انقلابی خودشان را میبوسیدند و خدا را سجده میکردند که چنین وضعی پیش آمد. چون در دوران اسارتشان بر اینها خیلی سخت گذشته بود. آنها بیخبر بودند که در آینده چه بر سرشان خواهد آمد. بعضی از آنها که پیش از جنگ اسیر شده بودند، نزدیک 10 سال و خیلی از آنها از 8 سال تا دو سه سال در اسارت و زندان بودند. خیلی بر آنها سخت گذشته بود. آن روز را هم به آزادگان و خانوادههای آنها و هم به امت ایران تبریک میگویم.
ما هم در استقبال آنها کار بزرگی کردیم. یعنی قبل از اینکه اینها وارد وطن شوند، قانونی در مجلس گذراندیم(8) و برای احقاق حقوق سلامتی، تحصیل، مسکن، شغل و خیلی چیزهای دیگر که لازم بود، قوانین محکمی تصویب کردیم. بحمدالله نهادی هم تأسیس شد. خدا را شکر که تا حدودی در انجام وظیفهای که در مقابل ایثارگران عزیز بر عهده ما بود، برآمدیم. البته حق ایثارگران، یعنی شهدا، جانبازان، مفقودان، آزادگان و خانوادههایشان خیلی زیاد است و هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که حق اینها را به کمال ادا کرد. اما آنچه که در امکان نظام بود، وظیفهاش را انجام داد و باز هم در آینده انجام خواهد داد.
میدانیم که ایثارگران ما برای پاداش مادی این ایثارها را انجام ندادند، آنها برای خدا انجام دادند و خداوند از خزانه بیپایانش آنچنان اینها را راضی خواهد کرد و کرده که کاملاً از اقدام ایثارگرایانه خودشان رضایت خواهند داشت. البته مسئولان نظام با اتکا به حمایت مردم توانستند تا حدودی به وظایف خویش عمل کنند و انشاءالله خداوند توفیق بیشتری در این راه اعطا نماید.
مسئله دیگری در مناسبتها داریم و از مسائل روز است و فکر میکنم قدری باید روی آن تکیه کنیم که شکست آمریکا در طرح بزرگ خود یعنی طرح خاورمیانه بزرگ است. آمریکا بعد از آن کاری که بسرشان در انفجار برجهای دوقلو(9) آمد، طرح خاورمیانه بزرگ را که از قبل داشتند، به بهانه آن مسئله مطرح کردند. طرح بسیار خطرناکی بود. آنها میخواستند تقریباً عمده کشورهای اسلامی را در این طرح تحت سلطه خودشان در بیاورند. اول فکر میکردند که همه دولتهای این منطقه را باید عوض کنند و به قول خودشان دولتهای دمکرات و مردمی که آنها میخواهند، بوجود بیاورند.
البته همه میدانند آن دولت دمکراتی که به خواست آمریکا بوجود بیاید، بهتر از دولت مستبدی که بر مردم حکومت میکند، نخواهد بود. چون آنها از ریشه با منافع ملتها مخالفند و اینها منافع خودشان را میبینند، ولی آنها منافع اجنبی و خارجی و سلطه استکباری را محور قرار میدهند. ولی زود دیدند که طرحشان عملی نیست. چون بسیاری از کشورهای منطقه که دوست آمریکا هستند، ناراضی شدند و احساس خطر کردند. لذا طرحشان را تعدیل کردند. وقتی که تعدیل کردند، معلوم شد که هدف اصلیشان در این طرح جمهوری اسلامی و نهضتهای اسلامی است که در فلسطین، لبنان، افغانستان، عراق و جاهای دیگر وجود دارد. همه آن شعارها منتهی شد به این راهکاری که انجام دادند. خیلی برای آنها گران تمام شد. آنها از اشغال افغانستان و بعد عراق شروع کردند.
اگر فراموش نکرده باشید، همان موقع
من در همین نمازجمعه هم در مورد افغانستان و هم در مورد عراق گفتم، اینجا باتلاق است، اینجا جایی نیست که بتوان پیشرفت کرد. خاصیت باتلاق این است که انسان وقتی وارد شد، اول پایش تا مچ فرو میرود و بعد هرچه دست و پا میزند که خود را نجات دهد، بیشتر فرو میرود. یعنی بجای اینکه بیرون بیاید، بیشتر به عمق باتلاق فرو میرود. این خاصیت باتلاقهاست. اگر کسی وارد باتلاق شد، فقط باید با نیروی دیگری خارج از اختیار خودش بیرون کشیده شود. آمریکا چنین وضعی پیدا کرد و وارد شد. افغانستان و عراق را درست نشناختند.
مهمتر از همه این بود که ایران را درست نشناخته بودند. چون وارد آنجا شدند تا ایران را تحت فشار قرار بدهند و محاصره کنند. اهداف زیادی در برنامههایشان بود. بعد از مدتی معلوم شد که به جای اینکه ایران را محاصره کنند، خودشان در محاصره ایران قرار گرفتند.
در آن مقطع در مصاحبهای خبرنگاری به من گفت: «شما الان در محاصره آمریکا هستید، در جنوب ایران نیرو دارد، در شمال پایگاه درست کرد و در غرب و شرق ایران حضور اشغالگرانه دارد.» گفتم: «اینها همه هست، ولی آمریکا که به اینجا آمده، تحرکاتش در محاصره جمهوری اسلامی است. اگر ایران نخواهد و آمریکا خودش را اصلاح نکند، نمیتواند به اهدافش برسد. هرجا که میرود، آخرش میفهمد که باید ایران را راضی کند. در فلسطین هم همین شد. در لبنان هم همین شد. شاید در آینده در جاهای دیگر هم این وضع برای آنها پیش بیاید. اگر خوی استعماری و انحصارطلبی را داشته باشد، همیشه گرفتار خواهد بود. »
الان وضع داخلی آمریکا را میبینید که چگونه به جان هم افتادهاند و شعار انتخاباتی رقبا شکستهای آقای بوش در منطقه ما شده است. در افغانستان لویی جرگه تشکیل دادند و 700 الی 800 نفر از ریش سفیدها و شیوخ قبایل را در کابل جمع کردهاند تا راهی برای نجات افغانستان از این وضعی که گرفتار شد، پیدا کنند. هم اشغال شده و هم ناامن شده و هم مواد مخدر دارد خفهاش میکند. اشکالی که برای آنها پیش آمده، این بود که آقای مشرف به خاطر گرفتاریهای داخلی نتوانست در آن جلسه شرکت کند که قدری کارشان را ضعیف کرد
و دارند بحث میکنند. در عراق هم بالاخره آمریکا دست نیاز به طرف ایران دراز کرد. البته مذاکرات کم اثری شروع شد و امیدواریم که به واقعیتها توجه شود. اگر واقعیتهای میدان عراق و منطقه را بدون اغراض استکباری و انحصاریطلبی و فقط به خاطر مصالح بشری و مردم و کشورهای منطقه و بدون بغض نسبت به اسلام و مکتب اهل بیت و ملت عراق در بحث بگذارند، میتواند از اینجا راه درستی دربیاید. ولی تا به حال که آمریکاییها علامت خوبی نشان ندادهاند.
در هر جلسهای فقط گفتند: «ایران در عراق دخالت میکند» آنها با 150 هزار سرباز عراق را در اشغال دارند، اما ادعایشان نسبت به ما که همسایه عراق هستیم، این است که عوامل شما در عراق فعالند. آمریکا حق دارد چنین تهمت ناروایی به ما بزند، اما ما نباید بر اشغال عراق خرده بگیریم!!
مذاکره در این فضا نتیجه کمی میدهد. اگر بخواهند واقعاً نتیجه بگیرند، باید اصل مسئله را ریشهای بحث کنند که چرا چنین شد. برای از بین بردن وضع موجود باید عوامل این وضع را اصلاح کنند. راهش آسان است. اگر منصفانه به بحث بنشینند، میتوانند حل کنند.
مسئله هستهای ما را بزرگ میکنند و علیرغم سالها آمدن بازرسان و دیدن هر جا که خواستند و خارج از حد «ان.پی.تی» مراکز ما را دیدند و سئوالاتی خارج از حد کردهاند، نتوانستهاند یک ادعای خودشان را درباره انحراف ایران از مسیر صلحآمیز اثبات کنند.
البته تهمت آسان است. هرچیزی که خواستند، میگویند. ایشان در هر مسئلهای میتواند بایستد و مقاومت کند و اخلال کند. اگر میخواهید حرفهای خود را مبنا قرار دهید، روشن کنید که ایران کجا منحرف شد. چنین چیزی نمیگویند. متأسفانه دارند دنبال تخریب و تهدید میگردند. تهدید نظامی میکنند و تحریم را بیشتر میکنند. تبلیغات وسیع علیه ایران راه میاندازند.
از لحظهای که مسئولیت نظام را در ایران پذیرفتیم، هیچ وقت خالی از این تهدیدها نبودیم. اکثرتان آن روزها بودید و میدانید که از همان اول مواجه با شورش مسلحانه شدیم که ریشهاش در سفارت آمریکا بود. بعداً روشن شد که طرح کودتای نوژه را برای ما آوردند. به طبس ما حمله کردند و میخواستند با حمله نظامی آمریکاییهای محبوس در ایران را آزاد کنند. بعد به صراحت گفتند جنگ را علیه شما راه میاندازیم و انداختند. در آخر جنگ هم با ما وارد مبارزه و نبرد شدند. کی ما را تهدید نکردند؟ (شعار مرگ بر آمریکا نمازگزاران)
به هر حال این بهانهگیری هم یک روز تمام میشود و برای کسانی که آتشافروزی کردند، نتیجهای نخواهد داد. توصیه و تاکید میکنیم که راه درست را انتخاب کنند. مذاکره بهترین راه است و ایران هم در هر سطحی آمادگی مذاکره را دارد. شرطهای تحقیرآمیز و غیرقابل قبول را بردارند تا بدون شرط بنشینیم و مذاکره کنیم.
ایران میتواند در مسائل منطقه، مسائل هستهای و هر مسئلهای که هست، به آنها کمک کند یا آنها کمک کنند و ما به آنها راه نشان بدهیم. میتوانیم در مذاکرات به آنها بگوییم که به خاطر اهداف استعماری، منطقه آرام، مهم و حساس خاورمیانه را بیش از این دچار تشویش و اضطراب نکنند و مطمئن باشند که اگر استقرار منطقه به هم بریزد، دودش به چشم بسیاری از کشورهای دیگر، به خصوص کشورهای استعماری صنعتی خواهد رفت.
بسمالله الرحمن الرحیم
والعصر/ انالانسان لفی خسر/ الاّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
پی نوشت ها:
1- جعفر بن محمد بن علی بن حسین معروف به امام صادق(ع) (۸۳-۱۴۸ق)، امام ششم شیعیان. پدرش امام باقر(ع) و مادرش ام فروه است. امام صادق(ع) در ۳۱ سالگی به امامت رسید و دوران امامتش ۳۴ سال طول کشید. ایشان در دورانی به امامت رسید که حکومت اموی ضعیف شده بود و گروههای مختلف دست به قیام میزدند؛ اما امام صادق(ع) این گروهها را تایید نمیکرد چرا که آنان میخواستند خود، حکومت را به دست گیرند، نه آنکه خواهان زدودن بدعت و زنده کردن دین خدا باشند. امام صادق(ع) در آن شرایط، نشر فقه آل محمد(ص) و علوم اهل بیت را مقدّم شمرد تا آن اندازه که امروزه بیشتر احادیث شیعه از امام صادق(ع) است و شیعه به نام جعفریه شناخته میشود. امام صادق(ع) علاوه بر مباحث فقهی، مناظرات کلامی نیز با پیروان دیگر فرقهها داشت و به دلیل دانش گستردهای که داشت، جلسات درس وی بسیار پر رونق بود و افرادی با گرایشهای مختلف در درس وی حضور مییافتند تا جایی که تعداد شاگردان وی را ۴۰۰۰ نفر ذکر کردهاند.
آن حضرت در سال ۱۴۸ هجری قمری به وسیله منصور عباسی مسموم و شهید و در قبرستان بقیع دفن شد. شیعیان پس از شهادت ایشان به چهار گروه تقسیم شدند: گروهی معتقد به امامت امام کاظم(ع) شدند و بقیه، هسته اولیه فرقههای اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه را شکل دادند.
2- درباره تاریخ بعث رسول خدا(ص) میان شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آن حضرت در بیست وهفتم ماه رجب سال چهلم عام الفیل بوده، و این مورد اتفاق همه علمای شیعه است (بحارالانوار: ج 18، ص 190؛ وتاریخ الخمیس: ج 1، ص 280 و 281.)
ولی مشهور میان علماء و محدثین اهل سنت این است که بعثت آن حضرت در ماه مبارک رمضان، سال چهلم عام الفیل بوده؛ ولی برخی آن را هفدهم رمضان همان سال؛ برخی هیجدهم ماه رمضان؛ و جمعی هم بیست و چهارم آن ماه نقل کرده اند. اگر چه در شب یا روز بودن آن با هم اختلاف دارند(سیره النبویه: ابن ثیر؛ ص 392) در برابر این گروه برخی از علمای اهل سنت بعثت پیامبر(ص) را؛ دوازدهم ماه ربیع الاول و برخی دهم آن ماه دانسته اند. (همان)
در مورد اینکه اهل سنت چرا عموما ماه رمضان را تاریخ بعثت دانسته اند؛ میتوان گفت که دلیل آنها در این گفتار اجتهادی است که از چند نظر مخدوش و مورد مناقشه برداشت میشود.
که در اینجا به آن اشاره میکنیم:
عده کثیری از علمای اهل سنت فکرکرده اند بعثت حضرت رسول خدا(ص) توام با نزول قرآن بوده، و چون نزول قرآن نیز طبق آیه کریمه: « شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن...». در ماه مبارک رمضان انجام شده؛ پس بعثت رسول خدا(ص)هم در همین ماه بوده است، در حالی که این تحلیل مورد خدشه است زیرا:
اولاً: این گونه آیات که با لفظ «انزال» آمده؛ به گفته اهل تفسیرو لغت به معنای نزول دفعی قرآن کریم است نه نزول تدریجی آن.
ثانیاً: به گفته بسیاری از علمای اهل سنت نزول دفعی قرآن در بیت المعمو ربوده و سپس به صورت تدریجی نازل شده است،چنانچه سیوطی در المنثور ذیل آیه:« شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن...» از ابن عباس روایت کرده که گفته است: شب مبارک که همان شب قدر است ،در ماه رمضان قرار دارد و قرآن در آن شب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور نازل شد و سپس تدریجاً پس از آن در موارد امر و نهی، حلال و حرام و جنگها بر محمد(ص) فرود آمد. (درالمنثور: ج1، ص 189)
در روایت دیگری از طریق ضحاک از ابن عباس روایت کرده است: که قرآن یک جا از نزد خدای تعالی از لوح محفوظ به سفیران(فرشتگان)گرامی و نویسندگان نازل شد و آنان هم در طی بیست شب قرآن را تدریجاً برجبرییل نازل کردند، و جبرییل هم در طی بیست سال آن را بر رسول خدا(ص) نازل کرد. (الاتقان:ج 1، ص 69)
ثالثاً: در مورد قسمت دوم استدلال علمای اهل سنت که نزول قرآن را توام با بعثت رسول خدا(ص) دانسته اند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است؛ زیرا عموم مورخین و محدثین اهل سنت معتقدند که نبوت و بعثت رسول خدا(ص) در آغاز بصورت رویا و در عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخی آن را شش ماه و برخی سه سال و برخی کمتر و بیشتر دانسته اند، در عالم بیداری به آن حضرت وحی شد و جبرییل بر آن بزرگوار نازل گردید و قرآن را آورد. (سیره نبویه: ابن کثیر؛ج 1،ص 388؛ والاتقان: ج 1، ص 70 و 71.)
در نتیجه بنا بر گفته علمای اهل سنت نمیتوان بعثت رسول خدا(ص) را مقارن با نزول قرآن دانست و از این راه نمیتوان تاریخ بعثت رسول خدا(ص) را طبق گفته آنها اثبات کرد.
3- دوشنبه ششم اوت 1945 میلادی یک هواپیمای بمب افکن بی29 ملقب به انولاگی که از جزیره تینیان برخاسته بود به همراه دو هواپیمای دیگر در ساعت هشت و پانزده دقیقه صبح به وقت ژاپن چهار بمب تنی معروف به پسر کوچک، در بردارنده 60 کیلوگرم اورانیوم 235 را از ارتفاع 9480 متری روی هیروشیما که از آسمان بوضوح دیده میشد در بالای مکانی که امروز در آن "گنبد بمب اتمی" قرار دارد رها کرد تا 43 ثانیه بعد در ارتفاع 548 متری منفجر شود.
حمله اتمی به هیروشیما کاملاً برای ژاپن نامنتظره بود ژاپنیها از اینکه آمریکاییها به بمب اتمی دست یافتهاند بیخبر بودند، از سوی دیگر وقتی رادارهای ژاپنی ورورد تنها سه هواپیما را به منطقه نشان دادند، پنداشته میشد که این پروازها از نوع شناسایی هستند، زیرا بمباران مناطق، با تعداد انبوهی بمب افکن مرسوم بود.
مردمی که از دور دست انفجار "پسر کوچک" را در آسمان هیروشیما مشاهده کردهاند میگویند، خورشید دیگری را در آسمان دیدهاند. از انفجار این بمب، انرژی عظیمی حدود انرژی حاصل از انفجار بیست هزار تن تیانتی آزاد شده بود، که نیمی از آن به شکل فشار هوا مانند طوفان ناگهان (موج انفجار)، یک سوم آن به شکل گرما و یک ششم دیگر به شکل تابشهای آلفا، بتا، گاما و نوترونی در آمده بود.
4- در فاصله سالهای 1357 تا 1359، یعنی پس از پیروزی انقلاب تا وقوع انقلاب فرهنگی، فضای دانشگاهها هنوز آن طورکه باید با شرایط دوران بعد از انقلاب هماهنگ و هم سو نگشته بود. از این رو، امام خمینی رحمه الله فرمان انقلاب فرهنگی را صادر کردند. در پی صدور این فرمان، برای تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب فرهنگی و ضرورت ایجاد تحول در دانشگاه ها، ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد.
این ستاد برای ایجاد بازوی اجرایی قوی برای سازمان دهی و نظارت بر وضعیت مدیریت دانشگاه ها، شورای عالی جهاد دانشگاهی را تشکیل داد. این شورا نیز در شانزدهم مرداد ماه سال 1359، جهاد دانشگاهی را تأسیس کرد و از آن روز، جهاد دانشگاهی زیرنظر ستاد انقلاب فرهنگی، و بعدها شورای عالی انقلاب فرهنگی فعّال است
طبق مصوّبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و اساس نامه جهاد دانشگاهی، این سازمانْ نهادی است عمومی، غیردولتی و زیر نظرشورای عالی انقلاب فرهنگی که از لحاظ اداری دارای شخصیتی مستقل است. در این اساس نامه، به وظایف جهاد دانشگاهی اشاره شده است که گسترش تحقیقات و شکوفایی استعدادها، توسعه امور فرهنگی، تبلیغ و ترویج فرهنگ و هنر اسلامی در برنامهریزی برای قشر جوان، ایجاد امکانات نشر و تألیف، انجام تحقیقات کاربردی و توسعه ای، حمایت از دانشجویان و پژوهش گران جوان، و توجه به اشتغال فارغ التحصیلان به عنوان مجموعهای از وظایف جهاد دانشگاهی به چشم میخورد. جهاد دانشگاهی در سه حوزه آموزشی، فرهنگی و پرورشی به صورت عمده فعالیت دارد که هر کدام از این حوزه ها، شاخههای متعددی دارند.
5- در هفدهم مرداد ماه سال 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید. به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.
6- آیتالله علی اکبر فیض معروف به مشکینی در سال 1300 هجری شمسی در روستای آلنی از توابع شهر مشگین شهر استان اردبیل در خانوادهای متدین و اهل علم چشم به جهان گشود.
در کودکی حدود 4 سال به خاطر تحصیل پدر ،در نجف اشرف بود که در آن جا به مکتب رفت و سپس همراه پدرم به وطن بازگشته و مقداری از مقدمات علوم دینی را نزد ایشان فرا گرفت. بعد از مرگ پدر، به شهرستان اردبیل سفر کرده و سپس به همراه چند طلبه اردبیلی، به قصد ادامه تحصیل به سوی شهرستان قم سفر کرد.
در دوران پهلوی اول در مدرسه فیضیه قم مشغول به تحصیل و مدتی در درس مرحوم آیتالله حجت کوه کمری، درس خارج مرحوم آیتالله بروجردی و آیتالله محقق داماد حاضر شده و از محضر این استادان کسب فیض کرد، بعد از وفات آیتالله بروجردی و فشار و تقابل علنی رژیم پهلوی دوم با دین و مرجعیت شیعه و قیام امام خمینی(ره) با امام همراه و در مبارزات علنی ضد شاه به فعالیت، سخنرانی و تبلیغ مشغول شد.
آیتالله مشکینی در زندگی نامه خود مینویسد: در جریان این مبارزات چندین بار در ساواک و شهربانی قم زندانی شدم و در پی جلسات مخفی که به طور مرتب در قم به منظور تبادل نظر در زمینه به اجرا گذاردن منویات و یا دستورات امام امت انجام میشد، تحت تعقیب قرار گرفتم و نزدیک 4 ماه در تهران متواری شده و با اسم مستعار با دوستان تماس داشتم، ولی اغلب دوستان هم رزمم دستگیر و به زندان قصر و اوین رهسپار شدند، در این ایام چندین بار از سوی مرحوم آیتالله طالقانی که وی نیز زندانی بود، پیام رسید که زندگی مخفی را رها کن تا دستگیرت کنند زیرا زندان بهتر از آن حال است و اغلب دوستان و جوانان مسئول و متعهد را در زندان حداقل زیارت میکنی ولی من به دلیل علاقه زیادی که به مطالعه و تالیف، تحصیل داشتم و میترسیدم در زندان وسایل کارم یافت نشود، علنی نشده و در این دوران موفق به تالیف چندین کتاب شدم و سرانجام پس از 4 ماه ایران را به قصد عراق ترک گفتم.
ناسازگاری آب وهوا و بیماری، ایشان را از ماندن در نجف اشرف باز داشت و آیتالله مشکینی بعد از 7 ماه اقامت در نجف اشرف در حضور دوستانی که برای ملاقات با وی به منزل ایشان آمده بودند، از سوی ساواک بازداشت شد.
بعد از مدتی 27 تن از طلاب و اساتید حوزه علمیه طبق نظر ساواک عاملان تخریب و خرابکار معرفی و حکم تبعیدشان صادر شد و در این برهه که برای بسیاری از فضلا و مدرسان حوزه علمیه تهدید و تبعید شدند، حکم 3 سال تبعید ایشان به ماهان کرمان، گلپایگان و کاشمر نیز صادر شد.
آیتالله مشکینی دردهه 1340 از موسسین مدرسه حقانی بود و دروس اخلاق و مکاسب را در آنجا تدریس میکرد. از سال 1361 تا پایان عمر پر برکت خود رئیس مجلس خبرگان رهبری و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی امام جمعه دائم قم نیز بودند.
با تحقیق و نوشتن مانوس بود و از این رو، در زمان حیاتشان چندین کتاب از وی منتشر شد که برخی از آنها بارها به چاپ رسید و پس از ارتحال ایشان نیز، بعضی از کتابهای منتشر نشده به زیور طبع آراسته شد.
آیتالله مشکینی، به بیماری خونی مزمنی دچار بودند و در تیر ماه 1386 (نیمه رجب 1428) در بیمارستان بقیه الله بستری شد و عصر روز دوشنبه 8 مرداد 1386، در سن 86 سالگی دار فانی را وداع گفت.
آثار ایشان در زمان حیات از این قرار است:
اصطلاحات الاصول ،مصطلحات الفقه، الفقه الماثور (دوره فقه به شیوه نوین)، دروس فی الاخلاق (یک دوره اخلاق به زبان عربی)، الزواج فی الاسلام (دارای ترجمه فارسی با عنوان: ازدواج در اسلام)، المنافع العامه (شرح کتاب احیاءالموات) (شرایع الاسلام)، مفتاح الجنان(کتاب دعا،تکمیل) (المصباح المنیر)، المواعظ العددیه(دارای ترجمه فارسی با عنوان :نصایح چهارده معصوم) ،واجب و حرام احکام الزامی (دوره فقه)، قصارالجمل (احادیث کوتاه و موضوعی ،دردو جلد)، ترجمه قرآن کریم به فارسی، الهادی الی موضوعات نهج البلاغه، التفسیر المبسوط (تفسیر سوره آل عمران)، واجبات و محرمات (فهرست آنچه در شرع،واجب و حرام است،چه اعتقادی و چه عملی)، تفسیر سوره ص، مسلکنا فی العقائدو الاخلاق والعمل، زمین و آنچه درآن است، -تقیلد چیست؟، قضاو شهادات، رساله فی الخمس (دارای ترجمه فارسی با عنوان:بحثی پیرامون خمس)، حاشیه توضیحی بر کتاب مضاربه «العروه الوثقی»، تحریر المعالم (خلاصه «المعالم»)، الرسائل الجدیده(خلاصه «رسائل» شیخ انصاری، التطورفی القرآن(دارای ترجمه فارسی با عنوان: تکامل در قرآن، امر به معروف و نهی از منکر و کشکول حکمت
7- آ خرین نامه "صدام" به مقامات ایرانی در ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه صبح روز ۲۴ مراد ۱۳۶۹ به وقت تهران از رادیو "صوت الجماهیر بغداد" قرائت شد.
در این نامه صدام در عین اینکه جملات عوامفریبانهای را به کار برده و انگار نه انگار که وحشیانهترین جنایات را علیه دو ملت ایران و عراق انجام داده، تمام شرایط ایران برای برقراری صلح میان دو کشور از جمله قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، عقبنشینی نیروهای عراقی از اراضی اشغال شده ایران و آزادی اسیران ایرانی را میپذیرد.متن نامه صدام به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای علیاکبر هاشمی رفسنجانی
رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران
پس از اتکال بر خداوند متعال و به نیت از بین بردن تمامی موانعی که بر سر راه ایجاد روابط برادرانه میان تمام مسلمانان و از جمله برادران مسلمان ایران وجود دارد و به منظور فعال ساختن جدی و هماهنگ کردن برادران مؤمن جهت رویارویی با اشراری که میخواهند به مسلمانان و امت عرب ضربه بزنند و برای اینکه ایران و عراق را از تحریکات و بازیهای قدرتهای شرور بینالمللی و وابستگان آنان در منطقه بازداریم و به منظور هماهنگی با روح اصولی که در ۱۲ اوت ۱۹۹۰ به منظور ایجاد صلح دائمی و همه جانبه در منطقه اعلام کردیم و خواست ما از آن نامه برقراری صلح دائم و همه جانبه در منطقه بود و برای آن که از هرگونه بهانهای که مانع از
همکاری و موجب افکار بد شود، ممانعت کند و همچنین برای این که امکانات عراق، دور از صحنه رویارویی عظیم معطل نماند و به منظور به کار گرفتن آنها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق بر آن توافق دارند و دوری جستن از تداخل سنگرها و کینهها و بغضها و برای آن که خیرخواهان راه خود را در بازگشت روابط عادی خواهند یافت، به عنوان ثمره مذاکرات از زمان نامه ۱۹۹۰.۰۴.۲۱ ما، تا آخرین نامه شما در هشتم اوت ۱۹۹۰، به عنوان حل نهایی و روشنی که جای هیچگونه ابهامی باقی نگذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ کردیم:
1- موافقت با پیشنهاد شما که در نامه جوابیه مورخ هشتم اوت ۱۹۹۰ توسط «برزان ابراهیم تکریتی» نماینده ما در ژنو از آقای سیروس ناصری نماینده شما دریافت شد. پایه قرار دادن قرار داد ۱۹۷۵ به عنوان اصول منسجم با آنچه که در نامه ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰ به ویژه در مورد تبادل اسرا و بندهای ۶ و ۷ از قطعنامه ۵۹۸ آمده است.
2- بر اساس آنچه که در بند اول این نامه و آنچه که در نامه مورخ ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰ آمده است، ما آمادهایم هیاتی را به تهران بفرستیم و یا هیاتی توسط شما به بغداد اعزام شود تا موافقتنامهها را جهت امضا آماده کند.
3- به عنوان ابتکار حسن نیت، ما از روز جمعه هفدهم اوت (۱۳۶۹.۵.۲۶) نیروهای خود را از مرزهای شما فرا میخوانیم و تنها نیروهای سمبلیکی را به عنوان نگهبانان و پلیس مرزی باقی میگذاریم تا در شرایط طبیعی به وظایف روزمره خود عمل کنند.
4- کلیه اسرای جنگ با تمام تعداد بازداشت شدگان را فوراً از راه مرزهای زمینی از جمله "خانقین" و "قصر شیرین" و مناطقی که مورد توافق دو طرف خواهد بود، آزاد خواهیم کرد و ما اولین گام در این زمینه را روز جمعه هفدهم اوت برخواهیم داشت.
آقای رفسنجانی رئیسجمهور، با این تصمیم ما همه چیز روشن و تمام خواستهها و مسائلی که بر آن تکیه میکردید، تحقق مییابد و چیزی نمانده است مگر آنکه موافقتنامهها آماده و امضا شود تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم.
همکاری ما باید در سایه اصول اسلامی و احترام متقابل و دور کردن طرفهایی باشد که خواستار شر برای منطقه هستند و قصد دارند از آب گلآلود ماهی بگیرند و شاید با یکدیگر همکاری کردیم تا خلیج (فارس)، دریاچه صلح و امن و خالی از ناوگان و نیروهای خارجی باشد که بدخواه ما هستند. به علاوه همکاری در مسائل حیاتی دیگر - والله اکبر والحمدلله.
صدام حسین - رئیسجمهوری عراق
۲۳ محرم ۱۴۱۱ ه - ۱۴ اوت ۱۹۹۰ م
متن کامل پاسخ آیتالله هاشمی رفسنجانی به نامه پنجم رئیسجمهور وقت عراق نیز به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم
ریاست جمهوری محترم عراق جناب آقای صدام حسین
نامه مورخ ۱۳۶۹.۵.۲۳ (۱۴ اوت ۱۹۹۰) جنابعالی دریافت شد. اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ و تبدیل آتش بس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.
شروع عقبنشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب میآوریم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادی اسراء هم آغاز گردید که امیدواریم عقبنشینی نظامیان شما طبق زمانبندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.
همانگونه که از طریق نماینده ما، در ژنو به اطلاع رساندهایم اکنون ما برای پذیرش نمایندگان شما در تهران آمادگی داریم و امیدواریم با تداوم جوّ مثبت و حسن نیت موجود بتوانیم به صلح جامع و پایدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو کشور اسلامی دست یابیم.
اکبر هاشمی رفسنجانی- رئیس جمهوری اسلامی ایران
پس از آن بود که در روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ اولین گروه آزادگان ایرانی پس از سالها اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق با ورود به کشور به جمع خانوادههای خود بازگشتند.
8- قانون حمایت از آزادگان (اسرای آزاد شده) بعد از ورود به کشور که در تاریخ 13/9/1368 به تصویب مجلس رسیده بود، عبارت است از:
ماده 1- اسرای آزاد شده به کسانی اطلاق میگردد که به سبب مأموریت محوله در طول جنگ تحمیلی و در جهت دفاع از انقلاب اسلامی و استقلال و تمامیت ارضی کشور جمهوری اسلامی توسط عوامل دشمن در داخل یا خارج از کشور اسیر گردیده و پس از مقاومت دلیرانه آزاد شده باشند.
ماده 2- اسرای آزاد شده و مشمول قانون خدمت وظیفه عمومی در صورت سلامت روحی و جسمی در صورتیکه بیش از شش ماه در اسارت بوده اند از خدمت وظیفه عمومی معاف میگردند و در صورتیکه کمتر از شش ماه اسیر باشند به میزان سه برابر مدت اسارت از مدت خدمت وظیفه آنان کسر میگردد و اداره وظیفه عمومی مکلف است با اعلام نظر بنیاد شهید نسبت به تعیین وضعیت خدمت وظیفه عمومی آنان فوراً اقدام نماید.
تبصره 1- ایرانیانی که در راه دفاع از انقلاب اسلامی در خارج از ایران برای مدت 6 ماه یا بیشتر به زندان افتاده اند مشمول این قانون میباشند.
تبصره 2- افراد غیر نظامی که در بدو تهاجم نظامی دشمن به طور عادی به اسارت درآمده اند در صورتیکه شماره اسارت داشته و در اردوگاه بوده باشند مشمول این قانون خواهند بود و در موارد تردید استعلام از وزارت اطلاعات ضروری است.
تبصره 3- اسرای آزاد شده از پرداخت هر گونه وجوه اخذ شده تحت عناوین، مابه التفاوت، خسارت وارده و غیره ناشی از اجرای این ماده معاف بوده و صدور کارت پایان خدمت به منزله تسویه حساب نیز تلقی میگردد.
ماده3- سازمان ثبت احوال کشور موظف است نسبت به صدور فوری شناسنامه جدید جمهوری اسلامی برای عموم اسرای آزاد شده اقدام نماید.
ماده 4- کلیه دستگاههایی که به نحوی خانوادههای اسراء را بر طبق آئین نامهها و ضوابط خاص خود حمایت مینموده اند موظفند پس از آزادی اسراء تا یک سال کماکان به حمایت خود ادامه دهند.
ماده 5- اسرای آزاد شده که در جریان جنگ تحمیلی و مدت اسارت به تشخیص کمیسیون پزشکی بنیاد امور جانبازان به درجه جانبازی نائل شده اند یا بر اثر ضایعات ناشی از دوران جنگ و اسارت جانباز و یا از کارافتاده میشوند با صلاحدید مقام رهبری تحت پوشش بنیاد جانبازان قرار خواهند گرفت و مانند سایر جانبازان با آنان رفتار خواهد شد.
تبصره 1- معالجه و درمان این عده از جانبازان با اولویت از سوی بنیاد جانبازان انجام میگیرد.
تبصره 2- تشخیص لزوم اعزام اسرای آزاد شده جانباز و بیمار به خارج از کشور بعهده کمیسیون پزشکی بنیاد جانبازان میباشد.
ماده 6- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کلیه دستگاههایی که امکانات بهداشتی و درمانی دارند و همچنین کلیه بیمارستانها و مراکز درمانی خصوصی مکلفند حسب مورد نسبت به درمان رایگان آن دسته از اسرای آزاد شده که بیمار تشخیص داده میشوند تا بهبود کامل اقدام و گواهی لازم دال بر سلامت آنان را صادر نمایند و برای کلیه اسرای آزاد شده و افراد تحت تکفل آنان دفترچه تأمین خدمات درمانی همانند کارکنان مشمول قانون تأمین خدمات درمانی (بدون پرداخت حق تأمین سرانه ماهیانه و برای استفاده تا صدور گواهی بازتوانی و یا تا زمانی که تحت مقررات درمانی دیگری قرار نگرفته باشند) صادر نمایند.
تبصره 1- هزینه خدمات ارائه شده از سوی بیمارستانها و مراکز درمانی خصوصی به اسرای آزاد شده براساس
تعرفههای وزرات بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از سوی وزارت مذکور پرداخت خواهد شد.
تبصره 2- اعتبار مورد نیاز اجرای این طرح همه ساله در قانون بودجه کل کشور منظور میشود.
ماده 7- اسرای آزاد شده که با تشخیص کمیسیون مربوطه از کار افتاده کلی شناخته شوند در صورتی که مشمول
هیچ یک از قوانین و مقررات برقراری حقوق وظیفه یا مستمری از کارافتادگی جانبازان نباشند متوسط حقوق وظیفه و مستمری از کارافتادگی جانبازان موضوع قانون برقراری مستمری درباره بیمه شدگانی که به علت همکاری با نیروهای مسلح... مصوب 18/11/1360 توسط دستگاه مربوطه موظف است مابه التفاوت را برای نیل به زندگی متعارف پرداخت نماید و سایر آزادگان بر حسب مورد مشمول قوانین و مقررات از کارافتادگی جانبازان ذیربط خواهند شد.
ماده 8 ـ اسرای آزاد شده که قبل از اسارت در استخدام هر یک از دستگاههای مشمول این قانون بوده اند میتوانند پس از آزادی تا مدت یک دهم زمان اسارت ( حداقل 2 ماده و حداکثر 6 ماه ) با استفاده از حقوق و مزایای مستمر استراحت نمایند.
تبصره - کلیه مرخصیهای استحقاقی سالیانه آزادگان به نسبت مدت اسارت ذخیره میگردد و در صورت تمایل و درخواست فرد آزاده، معادل حقوق و مزایای مدت مذکور به وی پرداخت میگردد.
ماده 9- کلیه دستگاهها موظفند نسبت به ادامه اشتغال اسرایی که آزاد شده یا میشوند حداقل در شغل سازمانی قبل از اسارتشان و یا همطراز آن از نظر سطح حقوق و مزایا و شئونات شغلی اقدام و امکان اشتغال به کار آزادگانی که کارمند دولت بوده و مایلند در محل سکونت فعلی خانواده خود بمانند را فراهم نمایند.
تبصره 1- در صورتی که به دلیل عدم توانائی جسمی فرد آزاده یا به دلیل اشتغال پست سازمانی مربوط توسط متصدی دیگر، امکان اشتغال فرد در پست سازمانی قبلی یا همطراز آن وجود نداشته باشد، در صورت کاهش حقوق و مزایا مابه التفاوت حقوق و مزایای جدید با حقوق و مزایای پست قبلی بایستی به دریافتی وی اضافه گردد.
تبصره 2- در مواردی که ارتقاء به پست سازمانی جدید نیازمند دورههای تخصصی و آموزشی ویژه باشد دستگاه ذیربط موظف است اولویت برقراری دوره مزبور را برای آزادگان تسهیل نماید.
ماده 10- محدویت بند الف ماده 14 قانون استخدام کشوری برای استخدام اسرای آزاد شده جهت ورود به خدمت دستگاههای دولتی الزام نیست.
ماده 11- کلیه دستگاهها مکلفند وضعیت استخدامی اسرای آزاد شده که در هنگام اسارت در استخدام غیر رسمی یا موقت داشته اند با درخواست کتبی آنان و تأیید دستگاه مسئول رسیدگی به امور آزادگان به رسمی، ثابت، دائم و یا عناوین مشابه تبدیل نمایند.
ماده 12- اسرای آزاد شده از لحاظ مستثنی بودن از تبصره 60 قانون بودجه سال 1364 کل کشور همانند خانوادههای شهداء و جانبازان خواهند بود و کلیه دستگاهها موظفند از تاریخ تصویب این قانون حداقل ده درصد از پرسنل مورد نیاز خود را با رعایت ضوابط و مقررات از میان اسیران آزاد شدهای که نیاز به اشتغال دارند ضمن هماهنگی با بنیاد شهید تأمین نمایند.
ماده 13- مدت اسارت برای عموم آزادگان اعم از اینکه قبل از اسارت در دستگاهها شاغل بوده و یا بعد از اسارت شاغل شوند با تمایل آنان به ازاء هر یک سال اسارت دو سال به عنوان سابقه خدمت رسمی و مرتبط تلقی میگردد و از هر لحاظ مورد محاسبه قرار خواهد گرفت و دستگاه ذینفع موظف است کسورات بازنشتگی را در قانون بودجه سال بعد پیش بینی و به صندوقهای بازنشستگی ذیربط پرداخت نماید.
تبصره - نحوه ارتقاء و ترفیعات آزادگان پرسنل نیروهای مسلح تابع دستورالعملی است که به تصویب ستاد فرماندهی کل قوا برسد.
ماده 14- مدت معالجه آزادگان و استراحتهای بعدی آنان طبق تجویز پزشک معالج و تأیید پزشک معتمد دستگاه محل اشتغال جزء سابقه خدمت رسمی مربوط و به عنوان حالت اشتغال تلقی و از هر لحاظ مورد محاسبه قرار خواهد گرفت.
ماده 15ـ آزادگانی که به درجه جانبازی نایل گشته و یا آزادگان مجروح و بیمار که تحت پوشش برنامههای حمایتی هستند چنانچه تا قبل از زمان باز توانی به تشخیص کمیسیون پزشکی مشترک بنیاد شهید و آزادگان در اثر بیماریهای ناشی از زمان اسارت وفات یابند شهید تلقی و خانواده آنان تحت پوشش حمایتی بنیاد شهید قرار خواهند گرفت.
در صورت فوت طبیعی با پرداخت حق بیمه توسط دستگاه مسئول رسیدگی به امور آزادگان از بدو اسارت به سازمان تأمین اجتماعی، از مستمری فوت و سایر مزایای تأمین اجتماعی استفاده خواهند نمود.
ماده 16- برای جذب آزادشدگان در مشاغل آزاد اعم از تولیدی (تعاونی، کشاورزی، خدماتی و...) کلیه بانکهای سراسر کشور موظفند نسبت به اعطاء وام با حداقل کارمزد و هر گونه تسهیلات بانکی اقدام نمایند. آئین نامه اجرایی این ماده توسط بانک مرکزی و با همکاری دستگاه مسئول رسیدگی به امور آزاد شدگان ظرف دو ماه از تاریخ ابلاغ این قانون تهیه و پس از تصویب هیأت وزیران برای اجرا ابلاغ خواهد شد.
ماده 17- وزارت امور اقتصادی و دارائی، بانک مرکزی و شورای عالی بانکها لازم است در اعطای اعتبار به آزادگانی که تصمیم به احداث واحد تولیدی (تعاونی، خدماتی و کشاورزی ) دارند اولویت قائل شده و تسهیلات لازم جهت احداث واحدهای مذکور از طریق در نظر گرفتن معافیتهای مالیاتی در پنج سال اول بهره برداری اقدام نماید.
ماده 18ـ کارفرمایان کارگاهها، کارخانجات و مؤسسات خصوصی که به نحوی از امکانات و خدمات دولتی نظیر ارز، انرژی، مواد اولیه، اعتبارات بانکی و غیره استفاده مینمایند موظفند آن دسته از آزادگانی را که قبل از اسارت در واحدهای آنان به کار اشتغال داشتهاند مجدداً به کار گرفته و نسبت به غیر شاغلین در استخدام جدید برای اشتغال آنان الویت قائل شوند.
ماده 19- وزارت امور اقتصادی و دارائی مکلف است به آزادگانی که با مشکلات مالیاتی مواجه هستند معافیت با تخفیف 50% مالیاتی اعطاء نماید.
ماده 20- اسرای آزاد شده کلیه وزارتخانهها و دستگاههای مذکور در ماده 23 این قانون مکفند با دستگاه مسئول رسیدگی به امور اسرای آزاد شده همکاری نموده و بخشی از خدمات و امکانات خود را در زمینههای ( درمان، توانبخشی، تهیه مسکن، ایجاد اشتغال، تحصیل، تهیه وسایل زندگی، اعطای معافیتهای عوارض و مالیاتی، اعطای وامهای ازدواج و ضروری، ایجاد واحدهای تولیدی و صنعتی، کشاورزی، خدماتی عمرانی و صنفی، برقراری مستمری، تهیه وسائط نقلیه شخصی و همگانی، دادن موافقت اصولی و پروانههای صنفی، ساختمانی و پایان کار، تهیه کالاهای اساسی و سهمیه بندی شده و مصالح ساختمانی، انجام امور حقوقی مبتلا به آنان و...) به انجام امور اسراء آزاد شده تخصیص دهند. آئین نامههای اجرایی این ماده ظرف سه ماه به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده 21- اسرای آزاد شده داوطلب استخدام در دستگاههای مذکور در ماده 23 از شرط حداقل تحصیلات مندرج در بند«ج» ماده 14 قانون استخدام کشوری معاف میباشند و با سواد خواندن و نوشتن میتوانند استخدام شوند و دستگاههای ذیربط موظفند وسایل ادامه تحصیل این قبیل افراد را فراهم نمایند.
تبصره- مدرک تحصیلی آزادگان از نظر استخدامی معادل یک مقطع تحصیلی بالاتر تلقی میشود.
ماده 22- وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و آموزش عالی مکلفند که با تشکیل دورههای فشرده کوتاه مدت جبران عقبافتادگی تحصیلی دوران اسارت آزادگان را نموده و پس از امتحانات مدرک تحصیلی لازم به آنان اعطاء نمایند. وزارتین مذکور آئین نامه اجرائی لازم را ظرف دو ماه تهیه و به تأیید هیأت وزیران میرسانند.
ماده 23- کلیه وزاتخانه ها، سازمانها و دستگاههای قضائی ـ نهاد ریاست جمهوری- مجلس شورای اسلامی- سازمان صدا و سیما و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران- مؤسسات و شرکتهای دولتی، نهادهای انقلاب اسلامی، بانکها، شرکتهای بیمه، مؤسسات و شرکتها و کارخانجات ملی شده و دارای مدیریت دولتی و تحت پوشش مؤسسات دولت، جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، شهرداریها و مؤسسات تابعه و یا وابسته به آنها و کلیه شرکتها و مؤسساتی که به نحوی از بودجه عمومی دولت استفاده مینمایند، کلیه مؤسسات و شرکتها و کارخانجاتی که به هر نحوی از سهام یا سرمایه گذاری و یا کمک مالی دولت استفاده مینمایند و مصادرهایها و مؤسسات واگذاری دولت به مؤسسات فرهنگی خیریه و عام المنفعه
و همچنین مؤسساتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است مشمول این قانون میباشند و در این قانون اختصاراً دستگاه نامیده شده است.
ماده 24ـ دستگاههای مذکور در ماده 23 این قانون موظفند کلیه اقداماتی را که در برنامه حمایت از اسرای آزاد شده قرار میگیرد با هماهنگی دستگاه مسئول رسیدگی به امور آزادگان اجرا نمایند.
ماده 25ـ اعتبارات لازم برای هزینههای مربوط به کلیه امور آزادگان از محلهای اعتبارات دفاعی ردیف 503041 برای سال جاری و برای سالهای آتی در بودجه عمومی کشور تأمین گردد.
ماده 26ـ اسرای آزاد شده موضوع این قانون، در شمول کلیه امتیازات اعطائی ( که قبلاً در قوانین و مصوبات هیأت وزیران و سایر مقررات قانونی برای رزمندگان پیش بینی شده است و در این قانون به آن اشارهای نشده است ) خواهند بود.
تبصره ـ مدت اسارت اسرای آزاد شده برای احتساب امتیازات این قانون معادل دو برابر مدت حضور در جبهه محسوب میگردد.
ماده 27ـ اجرای مفاد مواد 9 و 11 مصوب و ایجاد اشتغال دولتی در ماده 19 مشروط به تأیید وزارت اطلاعات و در خصوص پرسنل کادر نیروهای مسلح مشروط به تأیید حفاظت اطلاعات ذیربط خواهد بود.
ماده 28ـ آئین نامههای اجرایی این قانون حسب مورد ظرف مدت دو ماه به پیشنهاد دستگاههای ذیربط و با تأیید دستگاه مسئول رسیدگی به امور آزادگان و تصویب هیأت وزیران به مورد اجراء گذاشته میشود.
ماده 29ـ رئیس جمهور مسئول نظارت بر حسن اجرای این قانون بوده و مسئول ستاد رسیدگی به امور آزادگان را تعیین خواهد نمود.
قانون فوق مشتمل بر بیست ونه ماده و دوازده تبصره در جلسه علنی روز دوشنبه مورخ سیزدهم آذر ماه یک هزار و سیصد و شصت و هشت مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 22/9/1368 به تأیید شورای نگهبان رسیده است.
9- حوادث ۱۱ سپتامبر یک سری حملات انتحاری و تروریستی است. این عملیات با هماهنگی کامل میان عناصر تروریست در این روز در سال ۲۰۰۱ به وقوع پیوست. صبح 11 سپتامبر 19 نفر، که بنا به گفته منابع غربی اعضای القاعده بودند و یا با این گروه در ارتباط بودند؛ چهار هواپیمای تجاری را ربودند و خلبانی هر یک از این هواپیماها را بر عهده گرفتند.
ربایندگان با قصد قبلی دو هواپیمای (یونایتد ایرلاینز پرواز شماره 175 و آمریکن ایرلاینز پرواز شماره 11) را به دو برج تجارت جهانی کوبیدند
برج اول ساعت 8:46:30 مورد اصابت قرار گرفت و هواپیمای دوم ساعت 9:02:59 برج دوم را مورد هدف قرار داد. هر یک از این هواپیماها به دو برج شماره یک و دو تجارت جهانی برخورد کردند.
مدت کوتاهی پس از این حادثه، هر دو برج فرو ریختند (برج اول پس از 102 دقیقه و برج دوم پس از 56 دقیقه) و خساراتی نیز به ساختمانهایی که اطراف این دو برج بود؛ وارد آمد.
ربایندگان پرواز سوم نیز هواپیمای آمریکن ایرلاینز پرواز شماره 77 را به یکی از اضلاع ساختمان پنتاگون (مقر وزارت دفاع آمریکا) واقع در آرلینگتون کاونتی در ایلات ویرجینیا کوبیدند.
در نزدیکی واشنگتن دی سی نیز مسافران و خدمه هواپیمای چهارم (یونایتد ایرلاینز پرواز 93) تلاش کردند کنترل مجدد هواپیما را از ربایندگان باز پس گیرند، اما این هواپیما در زمینی واقع درنزدیکی شهر کوچک شاکسویل در ایالت پنسیلوانیا سقوط کرد.
در حوادث 11 سپتامبر 2001 علاوه بر 19 رباینده این چهار هواپیما، 2.974 نفر نیز جان باختند. یکی دیگر از قربانیان نیز به دلیل عارضه ریوی درگذشت و 24 نفر هم بر اثر وقایع 11 سپتامبر 2001 مفقود شدند.