نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
1- روز قدس، پرونده فلسطین و جنایتهای کشورهای استعماری، ایران، انقلاب اسلامی و آرمانهای فلسطینی، سیطره یهودیان بر رسانههای دنیا 2- تأثیر پیام امام برای روز قدس، قداستهای فلسطین، برکات ماه رمضان، نامه امام علی(ع) به مالک اشتر، بسیج و امام، بیماران دیابتی و هدیه ایثار، تصویب اهدای عضو در مجلس، پرونده هستهای ایران، تناقضات گفتاری و رفتاری آمریکا
خطبه اول:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول اللّه و علی آله الائمه المعصومین
اوصیکم عباداللّه بتقوی اللّه فانه من یتق اللّه
امیدوارم که هیچ وقت جامعه ما دور از این هدیه بزرگ الهی که تقوا است، نباشد و همه ما سعی کنیم این جرقه دریای رحمت الهی را در وجود خود تقویت کنیم.
طبعاً انتظار مستعمان این است که خطبه اول را دربست درباره فلسطین ایراد کنیم و بحث قرآنی که در فصول اخلاقی داشتیم، در این نماز جمعه نخواهیم داشت. من بطور فشرده نکاتی از مسئله فلسطین و اسرائیل عرض و سعی خواهم کرد بیشتر از تاریخ گذشته، به مسائل روز این موضوع بپردازم.
اولاً باید از امام راحلمان قدردانی کنیم که اینگونه طراحی فرمودند و با ابتکار روز جهانی قدس در جمعه آخر ماه رمضان یک حرکت عمیق و توفنده مبارزاتی علیه اسرائیل غاصب و به نفع مردم فلسطین را در تاریخ تأیید کردند.
نکات بسیار مهمی در این ابتکار امام است. اولاً بیتالمقدس را محور قرار دادند و این بسیار اندیشمندانه است. در فلسطین چیزهای زیادی است که میتواند محور قرار گیرد، ولی بیتالمقدس ماندگارترین و شریفترین و الهامبخشترین مسئله فلسطین هم از بُعد اسلامی و هم از بُعد ادیان دیگر آسمانی است و تأیید این نکته در پیام روز قدس، جاودانگی این برنامه را تضمین میکند، چون همراه با فطرت اسلامی ماست.
نکته دوم انتخاب ماه رمضان آن هم جمعه آخر ماه است که معلوم است بعد از چند هفته روزه و عبادت و عبور از شبهای قدر و خودسازی، آمادگی مردم مسلمان برای عرض وجود در چنین صحنهای خیلی بیشتر از شرایط عادی است.
نکته خیلی ظریفی که شاید تا به حال کمتر درباره آن حرف زدهایم، این است که این با استراتژی امام(ره) تطبیق میکند. امام میتوانستند به جای روز قدس مثلاً نهاد یا بنیادی تأسیس کنند که مسئله فلسطین را پیگیری کند، یا میتوانستند حرکت مسلحانهای را بنیانگذاری کنند که جهاد کنند. اینها هم خوب بود. هر کاری هم که امام میکردند، ارزشمند بود.
اما نکته دیگری در ذهنشان بود. همانی که در مبارزات مردم ایران محور حرکت امام بود و آن افکار عمومی و حمایت توده مردم است. همه میدانید که اگر پیروزی ما در انقلاب مثلاً صد جزء داشته باشد، 99 جزء مربوط به حضور مردم در صحنه بود و یک جزء به مبارزات مردم، گروهها، احزاب و افراد مستقل مربوط میشد، اما آنی که کمر رژیم شاه را شکست و آمریکا را ترساند و فراری داد، حضور انبوه مردم در صحنه مبارزه بود.
اگر از آن روز تا به حال این تفکر تقویت نشده باشد، تضعیف نشده، الان توجه به افکار عمومی بیشتر از مثلاً چهل سال پیش است، الان هم ارتباطات و اطلاعرسانیها و خیلی چیزها تقویت شد و افکار عمومی حرف اول و آخر را در مسایل ملی و جهانی میزند، واقعاً این پیشبینی و حرکت استراتژیک امام(ره) شعاری هم نبود، بلکه منبعث از عقاید ایشان است، همیشه اینجوری کار میکردند، واقعاً این برنامهای که امام در جریان مبارزات ضد اسرائیلی و به نفع مردم فلسطین طراحی کردند، نکات خیلی زیادی دارد، لابد آقایان دیگر در جاهای دیگری گفتهاند یا میگویند و یا خودمان بعداً خواهیم گفت.
در درجه اول باید از مردممان تشکر کنیم، این 25 سال تقریباً همیشه در روز جهانی قدس خیابانهای تهران و اطراف دانشگاه مملو از جمعیت بود، این مسئلهای است که ممکن است در سالهای اول، دوم و سوم یک مقدار با شور و احساسات قوی باشد، اما اینکه 25 سال تداوم پیدا کرده و مردم خسته نمیشوند و به عنوان یک وظیفه اسلامی و انسانی ساعاتی را صرف میکنند، جای تقدیر است.
در همه شرایط، گرما، سرما، برف، باران و آفتاب، آمدند و امروز هم واقعاً برای من بسیار جالب بود. از نقطههای خیلی دور از دانشگاه که میآمدم، جمعیت متراکم میآمد که فکر میکنم تا آخر برنامه هم به دانشگاه نرسند. حقیقتاً از صمیم قلب این هوشیاری، وظیفهشناسی و روحیه ستمستیزی را به شما مردم خوب ایران تبریک عرض میکنم.
نکته دیگر اینکه، ابتکار امام به تدریج در کشورهای دیگر هم دارد رشد میکند و ما هر سال شاهد حضور بیشتر مردم هستیم. با اینکه در طول این سالها، هم خیلی شرارت شد که حالا یا با حسادت، یا با مخالفت با ایران، یا اینکه بعضیها فکر میکردند که چرا ایران عجم بیاید و پیشتاز ابتکار حمایت از فلسطین، از بُعد مردمی باشد، که اینها بسیار کوتهنظرانه است، ولی مردم به تدریج میآیند.
به خصوص امسال که مردم عراق هم به جمع این جریان پیوستند. میدانید که صدام هیچ وقت اجازه نمیداد در روزی که امام مطرح کرده بودند، عراقیها ابراز وجود کنند، امسال عراقیها درس خوبی به دنیا میدهند و انشاءاللّه در ساعات آینده اخبار حضور انبوه مردم عراق در صحنههای حمایت از فلسطین را ببینیم. درست برعکس هدف آمریکا که میخواست عراق را به نفع اسرائیل و علیه فلسطین استخدام کند، خدا را ببینید که چگونه با مکر مکاران درگیر میشود «و مکروا و مکراللّه واللّه خیر ماکرین»*
این مباحث برای روز قدس بود و فکر میکنم این چراغی که امام روشن کردند از بهترین نقطه و از بهترین مسیر به طرف پیروزی حرکت میکند و موقعی موفق خواهد شد که انبوه مردم بقیه کشورها هم مثل ایران همراه این مسائل در صحنه بیایند که این خیلی معنادار خواهد بود و پشت دشمنان را میلرزاند.
اما نکته اصلی این است که امروز بعد از 55 سال از تجزیه فلسطین و تشکیل دولت غاصب اسرائیل و پس از حدود 90 سال از شروع برنامه یهودی کردن فلسطین، هنوز حساسترین، مهمترین، مطرحترین و تأثیرگذارترین مسئله در دنیای ما مسئله فلسطین و اسرائیل است. اگر آمارگیری کنید و ببینید مسائلی که مربوط به فلسطین، حالا یا مسقیم یا غیر مستقیم که خیلی مستقیم است، در صحنه دنیا پیش میآید و مطرح میشود و به رسانهها کشیده میشود و به محافل بینالمللی میآید، میتوانید اهمیت این مسئله را درک کنید.
بنده آمار مشخصی ندارم، با ذهنم که شرایط سیاسی دنیا را میبینیم، عرض میکنم و فکر میکنم اینگونه باشد که بیش از همه مطرح و تأثیرگذار است و بسیاری از حوادث مهم دنیا امروز در محور فلسطین و اسرائیل میگردد، بسیاری از قهرها، لطفها، محبتها، درگیریها، تحریمها و کارهایی که غربیها یا کشورهای دیگر میکنند، به این مسئله مربوط میشود. آمریکا این را محور سیاست خارجی خود کرده است.
اصلاً محک آمریکا برای شناخت دوستی دولتها با خودش این است که ببیند چقدر آنها با فلسطین یا اسرائیل نزدیک هستند و چقدر آنها حاضرند در حمایت از اسرائیل همراه با آمریکا باشند، لازم نیست مثال بزنم. شاید یکی از مهمترین نقطههای خصومت آمریکا با ایران همین باشد که میبینید در مسئله فلسطین عقبگرد نمیکنیم و آشتی ناپذیریم و حرفمان را حداقل در سطح رسانهها با جدّیت مطرح میکنیم. اگر در عمل امکانات ما محدود است، اما در اظهار، بیان و توضیح فکر میکنم محدودیتی نداریم و از همین جهت هم آمریکاییها خیلی عصبانی هستند.
اگر آمار خساراتی که امروز دنیا در این مدت 90 سال به خصوص این 55 سال از رهگذر حضور اسرائیل در فلسطین دیده، جمع شود، معلوم میشود جه فاجعهای آمریکا و انگلیس و مقداری هم شوروی سابق بر سر دنیا آوردهاند، متأسفانه این کار نشده، اگر جای دیگری بود، رسانههای صهیونی اینکار را میکردند، ولی ما اینکار را نکردیم.
اگر سلاحهایی را که به خاطر این ساخته شده، خریداری شده و فروخته شده، برنامهها، وقتها، کودتاها، شکستها، پیروزیها و بسیاری از مسائل ریز و درشتی که اگر اسرائیل نبود یک چیز دیگری اتفاق میافتاد، جمع کنیم، آنوقت میتوانیم بفهمیم که صهیونها و آمریکاییها و غربیها و بهخصوص انگلیسیها چه جنایت بزرگی مرتکب شدند، مراکز جهانی چقدر آسیب دیدند!
شما فکر میکنید وقتی که اسرائیل مرتب قطعنامههای سازمان ملل و شورای امنیت و همه مجامع رسمی بینالمللی را نقض میکند و نمیتوانند خم به آبرو بیاورند و برای اجرای آن به جای دیگری لشگرکشی میکنند، چقدر در اعتماد مردم به این مراکز جهانی آسیب میزند و یا طرفداریهای نابجایی که گاهی مجامع جهانی از اسرائیل کردند و علیه ملت فلسطین موضع گرفتند، در افکار عمومی تودههای مردم تأثیر منفی میگذارد و روابط انسانی را میشکند و خرد و معیوب میکند. اگر اینها را به ضررهای معنوی اضافه کنیم، میتوانیم جرثومه فساد را خوب ارزیابی کنیم. در بین همه اینها فکر میکنم خود آمریکا بیشتر از همه آسیب دیده، الان روشن است که آمریکا چقدر تا به حال برای اسرائیل پول خرج کرده و سلاح داده است! صدها میلیارد دلار است.
اگر این پولهایی که آمریکا خرج کرده، در کشورهای جهان سوم، آفریقا، آمریکای لاتین، آسیا، مثل اصل چهارم ترومن که بعد از جنگ اجرا شد و خیلی از مردم را راضی کرد، خرج میشد، بدون سر و صدا به مردم خدمت میکرد. بیمارستان، مدرسه و راه میساخت، کمک میکرد، اگر آمریکا اینکار را کرده بود، الان در دنیا بسیار محبوب بود و درآمدهای بیشتری میبرد. چون فضا درست میشد برای اینکه شرکتهای آمریکایی بیایند و کار کنند، امنیت برای آنها درست میشد.
به آمریکاییها میگویم، به اندیشمندان آمریکا میگویم، یکبار خودتان حساب کنید و ببینید و بررسی کنید، اگر این پولها را در جهت رفاه محرومان دنیا مصرف کرده بودید، موقعیت آمریکا امروز در دنیا چطور بود و با این کارهایی که کردید، چطور است؟ الان آمریکا انصافاً در دنیا، به خصوص در دنیای اسلامی منفور است. اینکه آمار ما نیست، آمار خودشان است، خیلی منفور است. وقتی رئیسجمهور آمریکا که خیال میکند فاتح جنگ علیه تروریسم است، وارد لندن میشود، جایی که مهمترین شریک او در این جنگ است، برخوردی که مردم انگلیس کردند، باید برای آمریکاییها خیلی درس و پندآموز باشد، بالاخره اگر حرف مخالفین درست باشد، دویست هزار نفر را در تظاهرات جمع کردند و اگر کمتر از این هم باشد، خیلی چیزها را میفهماند. بالاخره مردم مهمانشان را نمیخواهند اذیت کنند، هر کشوری تا حدودی مهمان خود را مراعات میکند، حرفهایی که این روزها زدند، حرفهایی که شهردار لندن زد، باید برای آمریکاییها سوژه تحقیق شود. شهردار لندن یک فرد انتخابی است و آراء مردم خود را میخواهد. اگر میدانست غیر از این است، این حرف را نمیزد، او با صراحت میگوید: امروز بوش خطرناکترین انسان روی زمین است. این حرف خیلی بار دارد. یعنی از تروریستهایی هم که آنجوری کار میکنند، منفورتر و خطرناکتر است، یعنی از هر دولتی، هر انسانی که شرایط جامعه خود و دیگران را مراعات نمیکند، خطرناکتر است.
آمریکا میخواهد خود را فرشته نجات مردم معرفی کند، شهردار لندن این حرف را میزند، یا مثلاً همسر نخستوزیر انگلیس، خانم بلر، بالاخره یک مقام رسمی و میزبان بوش است. این خانم حرفهای تندی علیه بوش میزند و میگوید: بوش بیشترین ضربه را به حقوق بشر در سراسر دنیا زد، این هم شعار آمریکاست و این خانم به دهان آمریکا میزند. این تعبیرها خیلی زیاد است.
آمریکاییها بفهمند چه وضعی در دنیا دارند، چه شرایطی درست کردند. فقط مال عراق نیست، مجموعهای است که دارد اتفاق میافتد، وضع بهگونهای میشود که آقای بوش که همیشه خیلی متعصابه از اسرائیل حمایت میکرده و حاضر نبود عیبی به آقای شارون بنویسد و بعضیها شارون را مرشد مذهبی او میدانند، این آقا در لندن سه انتقاد اساسی به اسرائیل کرد و گفت:
1- خشونتی که با مردم فلسطین میکند، وجهی ندارد.
2- شهرکسازیهایی که اسرائیلیها میکنند، وجهی ندارد.
3- دیواری که دارند میسازند و به مردم فلسطین صدمه میزنند، وجهی ندارد.
اگرچه آمریکا مخالفت کرد، ولی این تغییر موضع مقطعی است. چون آمریکا هنوز هم هر وقت این مسایل در سازمان ملل و شورای امنیت مطرح شود، وتو میکند. یعنی در عمل این کار را نمیکند، ولی در حرف مجبور میشود این مقدار اعتراف کند.
همین آمریکا با همین شرایط هنوز هم دارد متعصبانه از جنایات اسرائیل حمایت میکند، همین الان که با شما حرف میزنم، قطعنامهای از طرف سناتور جمهوریخواه آمریکا در سنا مطرح است، جمعه گذشته داده که باید بیتالمقدس را پایتخت اسرائیل بشناسیم، سفارت خود را از تلآویو به بیتالمقدس ببریم و سه ماه قبل از اینکه دولت مستقل فلسطین به رسمیت شناخته شود، باید این کارها را انجام دهیم، یعنی کار تمام شده باشد تا دیگر فکر بیتالمقدس را نکنند.
ببینید آمریکاییها این هستند، اشتباه عمیق و عظیمی کردند که خواستند از وجود اسرائیل برنامههای استعماری زشتی در منطقه ما داشته باشند و تا به حال برای او خرج و هزینه کردند و کمتر نتیجه گرفتند. بنابراین خود آمریکا هم حقیقتاً ضرر کرده، منتها این فضای عجیب و غریب شانتاژ تبلیغاتی که صهیونیستها در دنیا به راه انداختهاند، اجازه نمیدهد مردم و رسانههای آمریکا بنشینند و فکر و تحلیل کنند و مسایل را بگویند، میبینید هر جا صحبت کوچکی علیه اسرائیل میشود، بحث یهودیستیزی مطرح میشود و هو میکنند و ضربه میزنند و خیلی خشن برخورد میکنند. با آقای گارودی چه کردند! با نماینده پارلمان آلمان که اخیراً گفت: یهودیها هم در جنگ جهانی دوم در روسیه مثل هیتلر شقاوت کردند، چه کردند! حاضر نیستند این حرفها را تحمل کنند، به هر حال قدری باید مطالعه کنند و راه کجی را که میروند، عوض نمایند.
البته خود یهودیها هم ضرر کردند. اگر یهودیها در سراسر دنیا همان طوری که بودند، به حال خود میماندند، موفق بودند. میدانید که در ایران اصلاً نبض اقتصاد بازار تهران در دست یهودیها بود و کسی هم کاری به آنها نداشت و آنها کاسبی خود را میکردند. روحیه اقتصادی و مادی داشتهاند و مردم با شعوری هم هستند و شرایط را خوب درک و طبق آن عمل میکردند.
در خیلی از نقاط دنیا همین طور بودند. اما از وقتی که اسرائیل مطرح شد و اینها بخاطر ارتباطی که کمکم با اسرائیل برقرار میکنند، در بسیاری از کشورهایی که زندگی میکنند، بیگانه شدهاند و خیلی از جنایات اسرائیل به پای اینها نوشته میشود که خیلی از آنها هم متنفر هستند. کارشان به جایی رسیده که در فرانسه که یکی از مهدهای آسایش و تبلیغ یهودیهاست، خاخام بزرگشان به یهودیها دستور میدهد که دیگر از این کلاهای ویژه یهودی در خیابان سر نکنید، چون آسیب میبینید و مردم شما را تحمّل نمیکنند. به اینجا رسیدهاند و مشکل پیدا کردهاند. بعضیها معتقدند که انفجارهای استامبول و مدرسه یهودی فرانسه حرکتی است که خود یهودیها میکنند برای اینکه مظلومیت خودشان را دوباره در دنیا تجدید و تبلیغات کنند. نمیدانم این طور هست یا نه و نظری ندارم، ولی اینقدر اینها آلودهاند که کارهایی را که علیه خودشان میشود، تفسیر میشود که به دست خود آنها صورت گرفته است.
بنابراین یهودیها ضرر کردهاند. آینده هم بدتر میشود. مردم هر کشوری وقتی که ببینند اسرائیل با تانک بر روی جسد مردم میرود، یا خانه را بر سر زن مریض خراب میکند، یا مجروحی که در خیابان افتاده و از او خون میرود، ولی نمیگذارند او را به بیمارستان ببرند، وجودشان میلرزد و تنفر از اینها انسان را فرا میگیرد. (شعار مرگ بر اسرائیل نمازگزاران)
با این وضعی که الان وجود دارد، باید یهودیها خودشان اقدامی کنند و جلوی این جنایات اسرائیل را بگیرند و حساب خودشان را از این رژیم جدا کنند. این جریانها نمیتواند افکار عمومی دنیا را علیه اسرائیل تجهیز نکند، قطعاً تجهیز میشود.
دلیلش هم خود اروپاست. میدانید که از اول تا الان پشتوانه اسرائیل افکار عمومی اروپاییها بود. خیلی با رهبران اروپا صحبت کردم و گفتم: چرا اینقد مایه میگذارید؟ میگفتند: ما حزبیم و رأی میخواهیم. مردم ما طرفدار اسرائیل هستند، خیلی صریح میگویند. در بعضی موارد آدمهای رکی هستند. آلمانیها میگفتند: ما شرمندهایم. در گذشته به اینها بد کردهایم. مردم ما میخواهند این شرمندگی را جبران کنند. ولی الان کارشان به اینجا رسیده که 60 درصد اروپا، اسرائیل را خطرناکترین کشور برای صلح جهانی میداند. این مسئله کمر اسرائیل را شکست. این ادعای ضد یهودیها نیست.
کمیسیون اروپا فکر نمیکرد مسأله اینجور شود. گفت: نظرسنجی جامعی کنید. لذا در این نظرسنجی با 7500 نفر از طبقات مختلف زن، مرد، جوان، پیر در کشورهای مختلف صحبت کردند که واقعاً نمادی برای افکار عمومی اروپاییها درآمد که اسرائیل امروز اولین خطر دنیا است. چیزی بدتر از این برای اسرائیلیها میشود؟ یعنی درست در خانه خودش، از پشتوانه خودش علیه خودش نظر میگیرند. این نظرها بعداً در عمل سیاستمداران اروپا تأثیر میگذارد. آنها به شدت ریاکارند و به شدت و به هر قیمتی دنبال جذب آراء هستند و آراء هم اینجوری نیست که به آسانی عوض شود. البته اسرائیلیها الان شانتاژی را شروع کردهاند که شاید آراء را عوض کنند.
ولی اینها به تدریج پیش آمده و حاصل یکدفعه نبوده است. موج نیست، جریان است. خود اسرائیل بیآینده است.
یکی از مسائلی که باید قطعاً روی آن کار کرد، این است که کسانی که الان برای حمایت از اسرائیل سرمایهگذاری میکنند، یکی از اشتباهاتی که دارند خودشان و منافع ملتشان را به یک موجود بیآینده و بیپایه و رو به زوال وصل میکنند. جناب آقای ناطق در صحبتهایی که پیش از خطبهها داشتند، از اوضاعی که الان در داخل خود اسرائیل است، آمار خوبی دادند و بخشی که باید زیاد صحبت کرد، این است که اسرائیل ضررهای کلانی در بخش اقتصاد کرده و هر چه هم آمریکاییها پول تزریق میکنند، باز امنیتش به کلّی متزلزل است.
کسی که اگر دو بچه داشته باشد، میخواهد به مدرسه بفرستد، یکی از آنها را با یک ماشین و یکی دیگر را با ماشین دیگر میفرستد که هر دو نابود نشوند و حداقل یکی از آنها برگردد. وضعشان به اینجا رسیده است.
آمار خودشان میگوید. در این مدت، 760 هزار اسرائیلی که قبلاً آمدهاند، مهاجرت کردهاند و شناسنامه اسرائیلی گرفتند، ولی به مسافرت رفتهاند و برنگشتهاند. رقم درشتی است. اسرائیل هزینههای هنگفتی میکند که چند یهودی را وارد اسرائیل کند، 760 هزار مهاجرت معکوس واقعاً برای اینها شکننده است. حرفهای عجیب و غریبی که در ارتش اسرائیل نبود. 28 خلبان مردانه میایستند و میگویند ما فرمان بمباران مردم فلسطین را اجرا نمیکنیم و هر کار میخواهید، بکنید.
نماینده عرب داخل اسرائیل در پارلمان میگوید: داریم سلاحهای ممنوعه علیه فلسطین بکار میبریم. این حرفها را قبلاً کسی نمیزد. در داخل اسرائیل مسأله جدّی شده، در خارج اسرائیل هم جدی شده است. نظرسنجی افکار اروپاییها شوک بزرگی را وارد کرد و همه اینها هم از مقاومت اسلامی مردم فلسطین است که نکته خیلی مهمی است. اسرائیل از مقاومتهای ملیگرایانه و حزبی خیلی نمیترسد. تا به حال هم سعی میکردند، چاشنی مذهبی به مبارزات داده نشود.
یکی از کارهای مهم، همین پیام امام و روز قدس است(1) که امام مطرح کردند، این شد که به تدریج در فلسطین هم حرکت اسلامی راه خود را پیدا کرد و امروز اینهایی که شهادتطلبانه و ایثارگرانه خون و جان میدهند و عقبنشینی نمیکنند، مسلمانها هستند. ختم قرآن را تمام میکند و با ختم قرآن که تمام شد، حرکت استشهادیاش را شروع میکند. دیدید که خانم وکیل تحصیلکرده هفت ختم قرآن کرده بود، بعد با نوار انفجاری از خانهاش بیرون رفت و خبرش موقعی منتشر شد که او خودش قطعهقطعه شده بود. این برای اسرائیل و آمریکا قابل تحمل نیست. این خاموش شدنی نیست. همه سفارش رهبران به آنها این است که این کارها را فعلاً نکنید. ولی مردم میکنند. اتفاق مهمی است. اشتباه عربها هم این بود که اول ناسیونالیستی کردند. من نمیگویم ناسیونالیست عرب را بکار نگیرید، بگیرد، امّا اسلام و عرب مسلمان را جدّی بگیرد. مسیحیها هم در این جریانها شرکت میکنند. اما آن اصالت را و اعراب مسلمان را ببینید.
به نظر میرسد که اسرائیل آینده ندارد، هر قدر که مسایل برای افکار عمومی واضحتر شود، همین کارهایی که خود اینها ریاکارانه آزادی و امثال اینها را مطرح میکنند، اسرائیل ضعیفتر میشود. اسرائیل تحمل این مسائل را ندارد. سروصدای یهودیهای دنیا دارد بلند میشود. چند خاخام در این چند روز علیه اسرائیل صحبت کردند. همین امروز جمعی از یهودیان ایرانی در مراسم روز قدس شرکت کردهاند. اینها رابطهشان را با سرائیل قطع کردهاند و نداشتهاند.
بنابراین فکر میکنم اسرائیل یک زائده خارجی بر پیکر منطقه است که از پیکر دیگری وارد شده و یک موجود بیگانه و غاصب است. کسانی که سرمایهگذاری میکنند و دل به او میبندد، اشتباه میکنند. باید دنیای اسلام هم این راهی که امام در پیش پایشان گذاشتند، بپذیرند و همراهی کنند و انشاءاللّه بتوانیم مسأله فلسطین را حل کنیم.
البته ما مثل آنهایی نیستیم که بگوییم یهودیها را به دریا میریزیم. به هر حال یهودیها به اسرائیل آمدهاند و ما نظرمان را گفتیم. هر انسانی که در فلسطین هست، باید باشد. البته آوارگان هم باید به حساب بیایند و به همه فلسطینیها یک رأی داده شود که حکومتشان را انتخاب کنند و یهودی و مسلمان در کنار هم با مسیحیها زندگی کنند. این کار هم میتواند دنیا را آرام کند و هم میتواند یک نمایش خوب از هماهنگی ادیان آسمانی باشد و مصداق دعوت قرآن که میفرماید: «تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم»* نقطه مشترک الهی بودن این سه دین بزرگ را بگیریم و در فلسطین همکاری ادیان آسمانی را نمایش بدهیم و این مصیبتها را تمام کنیم.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربّک و انحر/ انّ شانئک هوالابتر**
* سوره مبارکه آل عمران(3)، آیه شریفه 54
* سوره مبارکه آلعمران (3)، آیه شریفه 64
** سوره مبارکه کوثر
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
والصلاه و السلام علی رسول اللّه و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی وجعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی
اوصیکم عباداللّه بتقوی اللّه و اتباع امره
در خطبه دوم چند مناسبت داخلی و بینالمللی را مطرح میکنیم:
اوّلین مناسبت نزدیک شدن به پایان ماه مبارک رمضان است که ماه رمضان خیلی خوبی پشت سر گذاشتیم. حضور مردم در مساجد و برنامهها، بسیاری از مظاهر علاقمندی مردم به ماه رمضان و عبادت خدا را نشان داد. حضور وسیع مردم در برنامههایی که در این ماه بود و تحقیقاً با خودسازیهایی که با روزه و عبادت، به خصوص تلاوت قرآن داشتند، نمیتوانیم بگوییم انسانهای امروز با انسانهای بیست و چند روز پیش مثل هم هستند. حتماً عوض میشوند و تأثیر میگیرند. به خصوص از ایام و لیالی قدر که آثار آنها قویتر و بیشتر است.
این هدیه الهی را که بخاطر طراحی الهی پیش آمده، قدر بدانیم که میدانیم و میخواهم عرض کنم که سعی کنید دستاوردهای معنوی ماه رمضان را در طول سال حفظ کنید. جوری رفتار کنید که تا آخر سال سرمایهای که بدست آوردهاید، در وجودتان بماند. میدانیم انسانهای روزهدار در ایام ماه رمضان کمتر اهل غیبت، دروغ، دزدی، دغلکاری، گرانفروشی و بداخلاقی میشوند. این تمرین یکماهه کافی است که بتوانیم بعداً همین جور عمل کنیم.
معنای غفران خدا همیشه این نیست که ما گناهی کنیم و بعد خدا ببخشد. یکی از مصادیق غفران خدا این است که با اینگونه غفرانهایی که خدا میکند، نقاط منفی ما را بپوشاند و دیگر گناه فراموش شود که این کار میشود. یعنی خودمان را مقیّد کنیم تا تمرینهای ماه رمضان را گرچه مثل ماه رمضان نمیشود، ولی در حدی که میشود، ادامه بدهیم که انشاءاللّه این جوری است. مطمئناً در تاریخ کشورهای اسلامی ماه رمضان همیشه بعنوان یک برنامه انسان ساز و خودسازی مؤثر بوده و خیلی از چیزها را حل کرد و میکند.
شهادت حضرت علی بن ابیطالب(ع)، دومین انسان عظیمالشأن نزدیک به خدا در دنیای اسلام هم ماه رمضان را در جمع مسلمانها تلطیف میکند و ابعاد دیگری به آن میدهد که ابعاد سیاسی و مدیریتی است، گرچه برنامه مدیریت علی بن ابیطالب(ع) را ناکام گذاشتند، امّا به هر حال یک الگو در راه اصلاح جامعه است و میتوانیم روی برنامههای حضرت علی(ع) حساب کنیم.
به خصوص خبری که این روزها پخش شد و من هنوز متن خبر را درست نمیدانم که نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر در سازمان ملل بهعنوان یک سند مدیریتی درست و الگو ثبت شده که اگر این خبر کاملاً درست باشد، افتخار بزرگی برای ماست. گرچه ما خودمان همیشه همین جور میدانستیم، ولی اینکه دنیا امروز برنامه آن روز مدیریتی شاگردان علی بن ابیطالب(ع) و والیان ایشان را آنقدر مهم بداند، خیلی ارزشمند است. آنها که به نفع ما تعصب ندارند، از مضمون به این مطلب میرسند.
مسأله دیگری که مطرح میکنیم، نزدیکی هفته بسیج* است. حضرت امام در پنجم آذر سال اول انقلاب فرمانی برای تأسیس بسیج دادند که انصافاً باید قدر راهنماییها و ابتکارات امام را بدانیم. کسی بود که آن روز فکر کند محصول این فرمان امام لشگر خدا خوب کرده، سربازان امام زمان(عج) و میلیونها جوان و از سایر سنین زندگی، زن و مرد تحت این پوشش قرار میگیرند و این قدر برکت برای جامعه ما میآفرینند؟ امروز مسؤولان نیروی مقاومت میگویند حدود 10 میلیون عضو داریم که همه اینها انتخابی هستند. یعنی خودشان آمدهاند و انتخاب کردهاند. خیلی از آنها بچههای دانشآموز و دانشجو هستند. برنامههای بسیج ساده است. آموزشهای خاصی است که بچهها را حفاظت میکند و به آنها آمادگی میدهد. هیچ سود مادی برای اینها ندارد و برای این عضویت عمدتاً هزینه میکنند. در پایگاههایشان امنیت کشور را حفظ میکنند. در هنگام حوادث بد در کشور محکمترین متکّا و پشتوانه امنیت هستند. در جنگ دیدید که حقیقتاً پیروزیهای جنگ روی کاکل بسیجیها میچرخید. گرچه نمیخواهیم رشادتهای ارتش و سپاه را کم کنیم، ولی آنها بودند که واقعاً جنگ را آنجایی که نیاز داشتیم با حرکتهای ایثارگرانه بسیار سطح بالا پیش میبردند و گرهها را باز میکردند. امروز هم خدا نکند برای کشور ما شرایطی پیش بیاید که اینها بخواهند آنگونه عمل کنند، ولی در هر شرایطی و در هر جایی، در بحثهای فرهنگی، قرآنی، خدماتی، رفاهی و صحنههای زیادی مشغولند و ما در دوران سازندگی بیش از هزار طرح سازندگی را توسط همین بسیجیها در کشور ساختیم که بعضیها فکر میکنند اینها انسانهای ساده و کمتجربه هستند. نمونه کاریشان خیلی عظمت دارد.
به هر حال هم به خودمان تبریک میگوییم و هم از اماممان تشکر میکنیم و هم به بسیجیها بعنوان هدیه الهی به کشورمان نگاه میکنیم و میبینیم که دشمنان ما خیلی رندانه تلاش میکنند تا پایگاه این انسانها را در جامعه ما ضعیف کنند. البته اشتباه میکنند. چون اینها 10 میلیون آدم هستند. 10 میلیون آدم با خانوادهشان احتیاجی به پایگاههای دیگر ندارند. خودشان همه چیز هستند. این مقدار نیرو در هر کشوری حضور داشته باشد، کافی است که پایگاه مردمی را حفاظت کند.
مسئله دیگر هفته دیابتیها و کلیویهاست* و فقط میخواهم توصیهای را عرض کنم. میدانید که بدترین مشکلات انسانهای دچار مشکل جسمی همین مشکل کلیه است.
کسانی که به این مرض و نقص مبتلا میشوند، زندگیشان بسیار تلخ میشود. حالا چه کلیه عوض کنند و یا با روشهای دیگر خودشان را نگه دارند. مسئله پیشگیری و کمک به اینها که بیشتر هم از میان دیابت بیرون میآید، مهم است. گویا پزشکان میگویند حدود 30 درصد دیابتیها منجر به نقص کلیه میشود و واقعاً باید به این بخش خیلی بها بدهیم. سالها پیش تقویّت کردیم که هر کسی یک کلیه بدهد، یک میلیون هدیه ایثار بدهیم. بعضیها با این کار مخالف هستند. حتی برخی پزشکان مخالفند، ولی ما محاسبه کردیم و دیدیم چارهای نیست. انسانی که میآید کلیه میدهد، نوعاً نیاز دارد و به خاطر نیاز کلیه خود را میدهد و انسان دیگری را نجات میدهد. هدیه ایثار گذاشتیم که جنبه فروش نداشته باشد و تشکر دولت از اینها باشد. به نظر میرسد که پس از سالها، این مبلغ مقداری کم باشد. باید یک مقدار آن را بیشتر کرد تا با تورم تناسب داشته باشد.
مسئله دیگری که سالهای اخیر مطرح و رسمی شده و مجلس تصویب کرده و شورای نگهبان قبول کرده و ابلاغ شده، مسئله هدیه عضو است. انسانهایی که دچار مرگ مغزی میشوند، گاهی میتوانند چند مریض را نجات دهند و گویا تا حدود چهل عضو از اعضای انسان میتواند به نیازمندان داده شود. این بحث هنوز برای اینگونه مریضها و آسیب دیدهها جدّی گرفته نشده، من عمیقآ فکر میکنم که در این ماه مبارک و از روحیهای که هست، استفاده و تلاش کنیم که این نوع ایثار را در کشور تقویت کنیم. گرچه این حرکت جدید و جوان است، ولی میتوان تقویتش کرد که پایدار شود.
مسئله مهم سیاسی، ملّی و جهانی ما مسئله انرژی هستهای است که این روزها تقریباً همه گوشها به زنگ است و همه چشمها به ایران و وین نگاه میکند که ببیند چه خبر میشود.
فقط چند جملهای عرض میکنم. رفتار ایران در مسئلهای که آن را با تبلیغات کاذب به یک تهدید بسیار جدّی علیه ایران تبدیل کرده بودند، بسیار عاقلانه و اندیشمندانه و نمونه یک ملّت رشید بود که انجام داد. ضمن اینکه با قاطعیت اعلام کردیم که دست از صنعت هستهای که حق ماست، در جهات صلحآمیز برنخواهیم داشت، خیال دنیا را تا حدود زیادی راحت و تبلیغات دروغ آنها را خنثی کردیم. چون محور تبلیغات آنها این نبود که ایران دارد ارزشمند میشود. محور تبلیغات این بود که ایران دارد دنبال سلاح هستهای میرود و کار درستی که شد، این بود که به دنیا ثابت شد که هیچ علامتی به عنوان سلاح هستهای در حرکت علمی و فنی ایران نیست، آمدند و هر جا را خواستند، دیدند و چیزهایی که خیلی لزوم هم نداشت، به آنها گفتیم و مدیر کل آژانس رسماً اعتراف کرد که ایران دنبال سلاح هستهای نیست. البته اینها قصورها و تخلفاتی داشتند که به ما نگفتند و جواب ما هم این بود که شما به گونهای با ما رفتار میکنید که چیزهایی که مهم نیست، بهانه میکنید، گفتن هر موضوعی میتواند یک تحریم را دنبال داشته باشد. چرا؟ بیایید امنیت بدهید، روشن باشد تا بتوان همه چیز را ثابت کرد و تا به امروز مسئله را خوب هدایت کردند.
همین دو، سه ساعت آینده، ساعتهای آزمایش است، تا به امروز مسئله را خوب هدایت کردند. به نظر میرسد که اروپاییها تا به حال با حسن نیت با مسئله برخورد کردهاند و نمیتوانیم نقطه ضعفی در آنها ببینیم. به نظر میرسد که مدیر کل آژانس قصد خیر دارد و میخواهد مسئله را حل کند. البته فشار زیادی روی او هست. در این میان آمریکا و اسرائیل هستند که همان خواب استفاده از شانتاژ و تبلیغات و جلوگیری از حق ایران را در مغزشان میپرورانند. مهم این است که در دو سه ساعت آینده در شورای حکام آژانس، آمریکا چقدر میتواند با تهدید، زور و تطمیع نظرات غیر انسانی و استعماری خود را بر اینها تحمیل کند. ما منتظر هستیم، توپ الان در زمین آنهاست.
انصافاً ایران مسئله را، خوب اداره کرد. اگر آنها بد عمل کنند، دیگر از اختیار ما خارج است و امیدوارم که آنها بی عقلی نکنند. چون اینگونه نیست که تصمیمهای جابرانه و زورگویانه، ایران را از حق خود عقب ببرد. باید کاری کنند که هم ایران به حقش برسد و هم خیال دنیا راحت شود. ضمناً باید از شخص آقای دکتر روحانی قدردانی کنیم که شجاعانه و اندیشمندانه این مسئله حساس را که خیلیها موافق و مخالف بودند و بسیار حساس بود، اداره کرد. وزارت خارجه و دیپلماتهای ورزیده وزارت خارجه و کمکهای دولت همه باعث شد که آقای روحانی بتواند این تصمیم نظام را خوب اجرا کند. چون این تصمیم شخص او نبود، تصمیمی بود که نظام گرفت و ایشان بر عهده گرفت که اجرا کند و باید قدردانی کنیم. انشاءاللّه دیگران هم قدر این حرکت مدبرانه ایران را بدانند. (تکبیر حاضرین)
همانطور که همیشه عقیده داشتم، اگر مسؤولان میتوانند کاری کنند، به پشتوانه حمایت مردم است و امیدواریم که رابطه مردم و مسؤولان همیشه باقی باشد و تقویت شود.
مسئله بعدی، مسئله عراق است که متأسفانه آمریکاییها دارند به بنبست میرسانند و مدّتی است که آثار بنبست در عراق دیده میشود. میبینید که الان حدود یک هفته است که آمریکا دوباره حالت جنگی به عراق داده است.
با هواپیما، هلیکوپتر و توپخانه دورزن، بمباران میکنند. گفته میشود با موشکهای دوربرد از دریا که هنوز مطمئن نیستم، عراق را میزند. اینها دیگر برای کسی که مدعی است که مدیریت کشور را بر عهده دارد، مناسب نیست. این یا از عصبانیت یا از شکست و یا از یأس ناشی میشود. چطور میشود مردم را بمباران کرد؟ بمب در یک محله پر جمعیت انداختن فاجعه است. میتوان چریکی را با بمبی که از هوا میآید، زد. بمب که بیفتد، خیلی از خانهها را خراب میکند، به خیلی از افراد آسیب میزند و آمریکاییها وارد این فاز شدهاند. خیلی گستاخانه وارد یک بیمارستان زنانه شدند که مردم عراق هم حساس هستند و آئیننامه آن بیمارستان این بود که مرد نباید وارد شود و اینها ریختند و زنهایی را که روی تختها بودند، اذیّت کردند و ترساندند که خیلی مسئله درست کرد. اسم درگیری خود با مردم را «چکش آهنین» گذاشتند.
آقای بوش خیال میکند با «چکش آهنین» میتوان مردم عراق را تسلیم کرد. با بمب و موشک و با آن همه جنایت نتوانستید عراقیها و افغانیها را تسلیم کنید، چطور فکر میکنند «چکش آهنین» جواب میدهد؟ آن هم در زمانی که مدیریت خود شما آنجا مطرح است و شما جوابگو هستید و شما طبق قوانین بینالمللی به عنوان اشغالگر باید جواب بسیاری از این اتفاقات را بدهید.
اینها خیال میکنند اگر سرشان را زیر برف کنند و کسی را نبینند، مسئله حل میشود، همان کاری که در گوانتاناما کردند.
صدها انسان را به کشور دیگری بردند که بخشی از خاک او را در خلیج غصب کردند، حالتی برایشان درست کردند که اینها نه اسیرند که صلیب سرخ به آنها سر بزند و نه زندانی هستند که بتوانند به دادگاهها شکایت کنند. اصلاً هیچ صاحبی ندارند، اینها را معلق کردند و بی هیچ پناهی، بندگان خدا را نزدیک دو سال به دور از خانواده و زندگی نگه داشتند و این آمریکا، بیشرمانه صحبت از حقوق بشر و آزادی بیان میکند.
این خیلی مهم است که کشوری اینهمه جنایت در عراق، افغانستان و در همه دوران تاریخ انجام دهد و ادعای حقوق بشری داشته باشد. تمام این دوران 40، 50 ساله را ببینید، اکثر دیکتاتورهای دنیا تحت حفاظت آمریکاییها بودند و اکثر نهضتهای مردمی با کمک آمریکاییها سرکوب شدند که نمونهاش را در مبارزات صنعت نفت در ایران دیدید. اینطوری نیستند که ادعا میکنند. همین آقای بوش در لندن، 200 هزار نفر را مقابلش دید که شعار میدهند که «دموکراسی و آزادی میخواهیم.» آیا در عراق آزادی هست؟ آیا همین طور میشود آزادی داد؟ با مردمی که شما اینگونه رفتار میکنید، چطور میتوان صحبت از آزادی کرد؟
شما که دستتان آلوده به خونهایی است که هر روز در فلسطین روی زمین میریزد، مردم حق خودشان را میخواهند. شما که اجازه نمیدهید پنج میلیون آواره از اردوگاههای خود حرکت و اظهارنظر کنند، به چه کسانی میخواهید آزادی بدهید؟ پیداست که ریاکارند، زورگو هستند و تناقض میگویند و این گرفتاریها را درست میکنند.
در خود آمریکا همین امروز - اگر در اخبار ندیدید، میبینید - در کنگره، کمیسیون قضایی دارد تحقیق میکنند که ببینند آمریکا در این دو سال چقدر حقوق شهروندی آمریکاییها، به خصوص عربها و مسلمانها را نقض کرده است!؟ بعضیها گفتند که ما نمیتوانیم آماری را که دارد بدست میآید، به دنیا بگوییم. تف سربالاست. یعنی بگوییم آمریکا اینجوری کرده است؟ این آقا با این شرایط میخواهد پرچمدار آزادی عقیده و دموکراسی باشد که معلوم است که راهش به جایی نخواهد رسید.
میخواهد با تروریستها مبارزه کند، ولی منافقین را در آستین خود در عراق نگه داشته است. آیا تروریستتر از منافقین کسی هست؟ کسانی که اعتراف کردند کارشان را با ترور آمریکاییها در ایران شروع کردند. موقعی منافقین در ایران معروف شدند که یک مقرّ آمریکاییها را منفجر کردند و قطعهای از بدن آمریکایی سر درخت در چیذر پیدا شد، اینها دوست آمریکا میشوند و در آستین و زیر پوستین آمریکا میروند و ایران مظلوم، حامی تروریست!؟ کارهایی که آقای شارون و حتی باراک در مورد فلسطینیان کردند، نمونه بارز تروریسم است که شما از آنها حمایت کردید و میکنید. آمریکا نمیتواند پرچمدار مبارزه برای آزادی، دمکراسی، آزادی بیان و یا مبارزه با تروریسم باشد. در هر جا و در هر منطقهای تحقیق کنیم، دست آمریکا را آلوده میبینیم.
در همین اروپا ببینید، در دو سه هفته اخیر چون چند تن از شخصیتهای اروپا، علیه آمریکا حرف زدند، از سمتشان برکنار شدند. آن نماینده آلمان وقتی که کمی راجع به آمریکا حرف زد، از فراکسیونش بیرونش کردند.
سفیر مکزیک در سازمان ملل علیه آمریکا انتقاد کرد، وزیر خارجه گفت: من او را عزل میکنم و آن سفیر مردانه ایستاد و گفت: من استعفا میدهم، حاضر نیستم با چنین نظامی کار کنم که به خاطر انتقاد از آمریکا، میخواهید مأمورتان را عزل کنید. آمریکا انتقاد را تحمل نمیکند و جاهایی مثل ایران را که واقعاً پیشتاز دموکراسی در منطقه است، متهم به دیکتاتور یا غیر دموکرات بودن میکند که اگر از عکسهای ماهوارهای که میگیرند، با انصاف نگاه کنند، صحت حرف ما را میفهمند.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
قل هو اللّه احد/ اللّه الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد
* بسیج مستضعفین با فرمان امام خمینی رحمه الله در ۵ آذر ۱۳۵۸ تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دی ۱۳۵۹ به صورت قانونی رسمیت پیدا کرد.
* 23آبان ماه برابر با 14 نوامبر، روز جهانی دیابت نامگذاری شده است.
پی نوشت ها:
30/8/82
1- امام خمینی در سال 1358 پس از تعیین آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس طی یک سخنرانی در جمع مردم قم، به تشریح خصوصیات این روز پرداخت. متن کامل سخنرانی مزبور به این شرح است:
«روز قدس، یک روز جهانی است. روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر امریکا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین این روز را روز قدس میدانند و عمل میکنند به آنچه باید بکنند و منافقین- آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی- در این روز بیتفاوت هستند، یا ملتها را نمیگذارند که تظاهر کنند روز قدس، روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین، باید همانطور که ایران قیام کرد، و دماغ مستکبرین را به خاک مالید، و خواهد مالید، تمام ملتها قیام کنند، و این جرثومههای فساد را به زبالهدانها بریزند. «روز قدس روزی است که باید این دنبالهروهای رژیم سابق در ایران و آن توطئهچینهای رژیم فاسد و ابرقدرتها در سایر جاها خصوصاً در لبنان، تکلیف خودشان را بدانند. روزی است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم و برادران لبنانی را از این فشارها نجات بدهیم، روزی است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم؛ و برادران لبنانی را از این فشارها نجات بدهیم. روزی است که باید تمام مستضعفین را از چنگال مستکبرین بیرون بیاوریم. روزی است که باید جامعه مسلمین همه اظهار وجود بکنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها و به این تفالههایی که مانده است از آنها ـ چه در ایران و چه در سایر جاها.
روز قدس، روزی است که باید به این روشنفکرانی که در زیر پرده با آمریکا و عمال امریکا روابط دارند هشدار داد. هشدار به اینکه اگر از فضولی دست برندارید، سرکوب خواهید شد! ما به آنها مهلت دادیم و با آنها با ملایمت رفتار کردیم که شاید دست از شیطنت بردارند و اگر دست برندارند، کلمه آخر را خواهیم گفت و خواهیم به آنها فهماند که دیگر رژیم سابق قابل برگشتن نیست و دیگر امریکا نمیتواند به اینجا حکومت کند، و دیگر سایر ابرقدرتها نمیتوانند در این مملکت حکومت کنند. روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار داد که باید دست خود را از روی مستضعفین بردارید و سر جای خود بنشینید.
اسرائیل دشمن بشریت، دشمن انسان، که هر روز غائله ایجاد میکند و برادرهای ما را در جنوب لبنان به آتش میکشد، باید بداند که دیگر اربابهای او رنگی ندارند در دنیا، و باید انزوا اختیار کنند؛ طمع ها را از ایران باید قطع کنند، دستهای آنها باید از همه ممالک اسلامی قطع شود؛ عمال آن در همهی ممالک اسلامی باید کنار بروند. روز قدس روز اعلام یک چنین مطلبی است. اعلام این است به شیاطینی که ملت های اسلام را میخواهند کنار بگذارند، و ابرقدرت ها را به میدان بیاورند. روز قدس روزی است که قطع آمال آنها را بکند؛ و به آنها هشدار بدهد که گذشت آن زمانها.
روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزی است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم، و قوانین اسلام در ممالک اسلامی اجرا بشود. روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما، به واسطه عمال خبیث شما، واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حیات اسلام است. باید مسلمین به هوش بیایند، باید بفهمند قدرتی را که مسلمین دارند؛ قدرتهای مادی، قدرتهای معنوی. مسلمین که یک میلیارد جمعیت هستند و پشتوانه خدایی دارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ایمان پشتوانه آنهاست از چه باید بترسند؟ ما با یک جمعیت کمی در مقابل دشمنهای زیاد، دشمنهای بسیار، قیام کردیم و ابرقدرتها را شکست دادیم. و کسی گمان نکند که دیگر بعضی از این قشرهای فاسد، بعضی از این چپروهای امریکایی یا غیر امریکایی، بتوانند در این مملکت اظهار وجود کنند. آن روز که ما بخواهیم و ملت ما بخواهند، در ظرف چند ساعت تمام آنها به زبالهدانهای فنا خواهند ریخته شد. ملت بزرگ ما دیگر از این حرکات مذبوحانه نخواهد ترسید. حرکات اسرائیل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطین همین حرکات مذبوحانه است. حرکاتی است که اواخر عمر، اشخاص فاسد میکنندـ چنانچه شاه ما، شاه مخلوع ایران این حرکات را کرد، و منتهی به فنا شد.
دولتهای عالَم بدانند که اسلام شکستبردار نیست. اسلام و تعالیم قرآن بر همه ممالک باید غلبه کند. دین باید دین الهی باشد، اسلام دین خداست؛ و باید در همه اقطار اسلام پیشروی کند. روز قدس، اعلام یک چنین مطلبی است، اعلام به این است که مسلمین به پیش! برای پیشرفت در همه اقطار عالَم. روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمیتوانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند.
من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم میدانم، و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم؛ و مسلمین از آن انزوایی که آنها را کشانده بودند خارج شوند، و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بایستند و ما در مقابل اجانب با تمام قوا ایستادهایم، و نخواهیم اجازه داد کسان دیگر در مملکت ما دخالت کنند، و مسلمین نباید اجازه بدهند که کسان دیگر در ممالکشان دخالت کنند. در روز قدس، ملتها باید به حکومتهایی که خائن هستند هشدار دهند. روز قدس روزی است که ما خواهیم فهمید چه اشخاصی و چه رژیمهایی با توطئهگرهای بینالمللی موافقت دارند و با اسلام مخالفت. آنهایی که شرکت ندارند مخالف با اسلام هستند، و موافق با اسرائیل، و آنهایی که شرکت کردند متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسلام ـ که در رأس آنها امریکا و اسرائیل است. روز قدس روز امتیاز حق از باطل است، روز جدایی حق و باطل است.
من از خداوند تبارک و تعالی خواهانم که غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهای عالَم؛ بر همه مستکبرین، مستضعفین را غلبه بدهد. و از خدای تبارک و تعالی خواهانم که برادرهای ما را در فلسطین، در جنوب لبنان و در هر جایی از عالَم که هستند، از دست مستکبرین و از دست چپاولگران نجات بدهد. والسلام علی رسول الله و علی أئمّه المسلمین.» (صحیفه نور، جلد 8، صفحه 233 و234 )
سخنرانی امام(ره)در روز قدس با محتوای و ابعاد وسیعی که دارد، اهم نکاتش بر تجمع و اتحاد مسلمین برای سرکوبی دشمنان اسلام تکیه شده، و اگر مسلمانان نیرومند جهان ید واحده شوند و اختلاف عقیده و اختلاف مذهب را کنار بگذارند، و برای دفاع از حریم اسلام، و قرآن، و کعبه، که مشترک بین همه اقشار مسلمین عالم است بکوشند، هرگز اجازه تجاوز کفار و منافقین را به حریم اسلام و مقدسات آن نخواهند داد، تا جائی که چند میلیون صهیونیست قبله اول مسلمین (بیتالمقدس) را اشغال نموده، و در بین مسلمین تفرقه و جدایی بیندازند، و اینها هستند که شیعه را از سنی، و سنی را از شیعه جدا مینمایند، وحدت مسلمین را به هم میزنند، تا کمر مسلمین را بشکنند، و از تفرقه آنان بهرههای خود را ببرند.