نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
1- بعثت پیامبر اکرم(ص)، اسلام، دینی برای همه زمانها، حرکت تکاملی اسلام در تاریخ با اجتهاد، استفاده پیروان همه ادیان از معارف اسلام، انقلاب اسلامی، یعنی حاکمیت اسلام پس از 1400 سال، مخالفتهای علنی آمریکا با اسلام، اسلامهراسی، فرافکنی آمریکا در جهان، تناقضات رفتاری و گفتاری آمریکا 2- دفاع مقدس و قطعنامه 598، تقدیم بهترین جوانان در جنگ، اعتراف قدرتهای شرق و غرب به حقانیت ایران
خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الطیبین و الطاهرین المعصومین.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم/ اقرا باسم ربک الذی خلق/ خلق الانسان من علق.
اوصیکم عبادالله بتقوی الله و اتباع امره.
امیدوارم که هیچ وقت خداوند ما را از گوهر تقوا و اطاعت از خداوند و از مسیر راه اسلام محروم نفرماید.
طبعاً انتظار مخاطبان نمازجمعه این است که خطیب جمعه به مناسبت بعثت حضرت رسول اکرم(ص) حداقل یک خطبه را داشته باشد. لذا ما هم به تقاضای جامعه، بحث دستاوردهای انقلاب را این هفته هم نداریم. در خطبه اول از بعثت حرف میزنیم و فکر میکنم خیلی لازم است این روزها درباره این عظیمترین حادثه تاریخ بشر یک مقدار حرف بزنیم و نکتههایی را با توجه به اوضاع زمانمان مطرح کنیم. البته زیاد شنیدید و درمحافل دینی دائماً این مسائل مطرح است و شما از این مسائل بیگانه نیستید. اما کاری که من در این خطبه میکنم، میخواهم یک مقدار همان معارفی را که مکرر شنیدید، به مسائل روز ربط دهم که بحث روز شود.
تحقیقاً در تاریخ بشر روزی به عظمت روز بعثت پیغمبر(ص) وجود ندارد. اگر انسان همه ایام تاریخ را از نظر بگذراند، سرفصلهای مهمش را که بعثت انبیا وحوادث مهم تاریخساز جهان است، از لحاظ آثار بررسی کند، خیلی آسان به عظیمترین روز سرنوشتساز بشر میرسد که بعثت پیغمبر(ص) است.
بیش از 500 سال در آن زمان بود که رابطه آسمان و زمین قطع بود و بعد از حضرت عیسی(ع) پیامی ازآسمان برای بشر نرسیده بود که ما اسم آن را دوره فترت گذاشتیم. منطقه جزیرهالعرب هم به خاطر دوری از پیامهای آسمانی عنوان جهالت به خود گرفته بود. در مناطق دیگر از جمله اروپا و غرب که قطعه تاریخ ظلمانی دوره آنهاست، بدترین نوع شرایط را از لحاظ تمدنی تحمل میکردند. وضع بسیار بسیار آشفتهای داشتند که اسلام توانست آنها را از آن ظلمت نجات بدهد. البته شرق هم در همان موقع، یعنی چین، هندوستان و بعضی جاهای دیگر در سایه تعلیماتی که بُعد دینی داشت، وضع بهتری داشتند.بعلاوه بعد دیگر این مقطع مهم تاریخ آینده آن است.
همه انبیا برای دوره کوتاهی از تاریخ از لحاظ زمانی مسئولیت داشتند و قلمرو دینشان محدود بود و از لحاظ مکانی هم نوعاً اینگونه است. یعنی دینی است که محدوده خاصی دارد، ولی این دوره به دین اسلام منحصر است که از لحاظ زمانی نامحدود است و تا قیام قیامت و تا آخر عمر دنیا ادامه دارد که ما نمیدانیم چقدر است. شاید میلیونها و میلیاردها سال آن باقی و شاید هم نزدیک باشد. غیر از خداوند هیچکس خبر ندارد که روز قیامت کی اتفاق میافتاد. به هر حال تا دنیا هست و تا بشر بر روی زمین هست، اسلام هم هست و از لحاظ جغرافیایی هم اسلام محدود به هیچ جایی نیست. برای همه بشر است. همه قارههای دنیا را شامل میشود. همه ادیان گذشته را نسخ میکند و تکلیف بشریت کل جغرافیای زمین وکل تاریخ زمانی را مشخص میسازد. در تحولاتی که تاریخ دارد و دائماً روند تکاملی بشر را میبینیم، آنچه واقعیت دارد این است که این دین باید خیلی مهم، عمیق و پرمحتوا باشد و قدرت این را داشته باشد که همه شرایط را اداره کند. باید برای انسانهای موصوف جامعه جاهلی عربستان گرفته تا انسانهای متمدنی که در عصر فضا، اتم، ذره، ارتباطات، کهکشانها و شاید اسامی بسیار مهمتری که در آینده برای تحولات دنیا خلق میشود، پیام و احکام داشته باشد و راه هدایت مطرح سازد.
همین چند «بایدی» که من عرض کردم و توصیف مختصری که از محتوای اسلام عرض کردم، کافی است که انسان فکر کند اسلام چقدر مهم است! این چه رخداد مهمی است که در تاریخ اتفاق افتاده و وقتی که پیامبر اکرم(ص) بعد از بیست و سه سال میخواهند دنیا را وداع کنند، در حجهالوداع که با مردم صحبت میکنند، حرف بسیار مهمی را برای پایان کار مطرح میکنند و می فرمایند: «من آنچه را که سعادت شما را تأمین میکند و آنچه را که شما را از شقاوت، آتش و بدبختی نجات میدهد، به شما گفتم.» ما که میدانیم پیغمبر(ص) صادقترین انسان است، اهل مبالغه و گزافگویی نیست. حرفی که میزند، همسنگ وحی است .آنهایی که به عنوان حکم خدا میگوید، وحی است و آنهایی که ابراز نظر خودشان است، همسنگ وحی و دارای مبانی آسمانی است.
ایشان در پایان انجام رسالت خودشان میفرمایند: هر چیزی را که برای سعادت و دوری از نکبت بشریت لازم است، گفتم. ما هم می دانیم ظرف 23 سال که پیامبر(ص) وظایف رسالت خودشان را عمل میکردند، چنین توفیقی نبوده که همه آن چیزی را که در جوامع پیشرفته و وسیع دنیا که باید به تدریج اجرا شود، اجرا نشده است. ایشان مبانی، راهکار، اصول، کلیات و راهنماییهایی را فرمودند که باید آن حرف ها را با تفسیر ائمه معصومین و تفسیر دین شناسان، علما و فقها بعداً باز شود و به مقتضای هر زمانی با اصل اجتهاد که یکی از لوازم جدّی خاتمیت است، گفته شود که فکر میکنم بدون اجتهاد کاملاً منطبق با شرایط زمان، خاتمیت نمیتواند معنا داشته باشد. خاتمیت با اجتهاد تکمیل میشود که دین شناسان و اسلام شناسان با اجتهادشان مسایل زمان خودشان را بفهمند و به مردم بگویند. البته باید متخصصان فراوانی در همه رشتهها در خدمت باشند.
این مقدار صحبتی که کردم، عظمت بعثت را نشان میدهد و در همان چند آیه سوره اول بعثت پیغمبر(ص) خط مشی اساسی وجود دارد.اول تأکید روی آفرینش است که به فلسفه انسان توجه شود. بعد دانش، علم و مسایل اجتماعی که ممکن است بشر گرفتار آن شود. ظلمها، طغیانها، استکبارها و در مقابلش عدالتخواهیها و عبادات و چند موضوع دیگر که در این سوره مورد توجه قرار گرفت و به اصطلاح ادبا براعت استهلال اسلام از همین سوره خوب به چشم میخورد. آن روز بزرگ و این مبدا عظیم را که به نام بعثت مینامیم، تقریباً برای همه انبیا این اسم آمد. اصولاً تعبیر انتخابی انبیا با بعثت آمده که بحث ادبی جدایی دارد و در این فرصت نمیگنجد.
نکته دوم که خیلی مهم و در عین حال خیلی هم ساده است، اما عمق قضیه احتیاج به فکر دارد، این است که از آن روزی که اسلام شروع شده تا امروز که من دارم حرف میزنم، حرکت اسلام روند تکاملی بود. یعنی اگر به تاریخ اسلام نگاه کنیم، اسلام رو به توسعه و پیشرفت و کمال بوده است. پیر و کهنه نشد. در حالیکه در جامعه شناسی این بحث خیلی جدّی است که امتها در شرایطی تولد پیدا میکنند و در شرایطی به کمال میرسند و در شرایطی سن کهولت است و بعد به دوران پیری و زوال میرسند. همیشه این گردش را در امتها و جریانها نشان میدهند.
اما این خیلی جالب است که در 1400 سالی که تا اینجا آمدیم، هنوز دوره جوانی و شاید طفولیت و نوجوانی اسلام است که دارد به جلو می رود قبول دارم که در تاریخ نشیب و فرازهایی داریم. حتی حرکت تکاملی در طبیعت است. این طوری نیست که همیشه مثل یک خط مستقیم به طرف بالا برود. همیشه دندانه دار حرکت میکند. حرکتهای دورهای دارد. ولی مجموعه حرکت، تکاملی است.
قطعاً این طور است که اسلام این مسیر را طی کرده و امروز به عظمتی رسیده و این عظمت هنوز در حدود یک ربع جمعیت دنیا را شامل میشود و سه ربع جمعیت دنیا به طور مستقیم خارج از این منطقه هستند. اشارهای به آن هم میکنم که اسلام در خیلی جاها هست که خودشان هم اعتراف میکنند.
ببینید غیر از اینها که مسلمان هستند، دنیاهای دیگر مثلا مسیحیها که جمعیت عظیم دنیا را دارند، قبول دارند که محتوای درست اجتماعی و فرهنگی خود را به تدریج از اسلام گرفتند.همه اخلاقیات خوبی که در دنیا هست، ریشه در اسلام دارد.البته نه اینکه در ادیان گذشته نبوده، همه ادیان این فضایل را داشتند و این اصول اخلاقی را محترم میشمردند، اما این نظمی که اسلام به اخلاق داده است و بعداً هم حالت کلاسیک خیلی خوبی پیدا کرده، در دوران قرون وسطی و از جنگهای صلیبی به بعد حتی قبل از آن شروع شد و بسیاری از معارف اسلام به آنجا رفت، ترجمه و تدریس شد و شکل غربی گرفت. عقلا آنها پذیرفتند. نه اینکه مسلمان باشند، دیدند حرف و راه درستی است و به اصطلاح فرهنگ و شاخههایی از تمدن است .
مسئله دانش، بینش، اخلاق و مسائل فراوان که جزو ارزشهای اصلی در تمدن غرب است، ریشه اسلامی دارند. لذا تاثیر غیرمستقیم اسلام در همه جا هست. فعلاً در حدّ مسلمانان خدمت شما عرض میکنم .در زمان ما بعد از انقلاب اسلامی در ایران، قطعه جدیدی در تاریخ اسلام پیدا شد. در گذشته، مثلاً صد سال بحثهای اساسی بود تا به انقلاب رسیدیم. در انقلاب یک حرکت کاملاً نو و معنا دار در جامعه اسلامی رخ داد و آن هدفگیری برای رسیدن به حاکمیت سیاسی اسلام است. نه اینکه در گذشته این چیزها نبود، بوده، ولی عصر خودمان را میگویم. آنجایی که موفق شده است، این نتیجه انقلاب اسلامی است که فکر اداره جامعه بر اساس مبانی اسلامی در دنیا تحقق پیدا کرد و عملی شد و حکومتی به اسم حکومت دینی با معیارهای مکتب اهل بیت در ایران شکل گرفت. منتهی آن مسائل اصولی که ما درباره اسلام بحث میکنیم، فراتر از ایران و مرزهای شیعی است. لذا دنیا وارد یک تجربه جدید شد و این تجربه جدید تکان شدیدی به غرب داد. غربی که فکر میکرد - البته هم غرب و هم شرق، فکر میکردند - دوره ادیان گذشته و ادیان در رابطه بین افراد و خدا معنا دارند و در حاکمیت جامعه جایی ندارند. این اتفاق بزرگ که افتاد، اول آنها به عنوان یک موج تفسیرکردند. گفتند موجی است که با احساس آمده و بعد با عقل میرود.کمکم متوجه شدند این خیلی جدّی است. در اعماق فطرت، بینش و ضمیر ناخودآگاه مردم این واقعیت وجود دارد و کمکم دارد جوانه میزند و دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد. از همان حرکتهای ابتدایی که نفوذ فکر انقلاب اسلامی در خیلی جاها خود را نشان داد، بیدارباشی هم به غرب بود و آنها شروع به مخالفت کردند که تا امروز ادامه دارد و اوج آن را الان در وین در مرکز آژانس هستهای میبینید که خیلی روشن و صریح در نقطه خاصی این دو جبهه به هم رسیدند.
غرب و مارکسیست، یعنی الحاد مطلق مارکسیست و غرب که یک نوع الحاد ممزوج با ادیان است، مثل مسیحیت و چیزهای دیگر، صفشان را در مقابل اسلام مشخص کردند که واقعاً دوران سخت مبارزه جبهه کفر با جبهه اسلام را داشتهایم. خوشبختانه در همه این مسیر روند تکاملی موج جدید اسلام حفظ شده است. غربیها همیشه منتظر بودند که در جایی این درگیری را شدّت دهند. این جریان بهانهای پیدا کرد که با سردمداری آمریکا در جریان جهانی شدن و بعد از 11 سپتامبر، این حرکت فشل را علیه اسلام آغاز کردند. اول آقای بوش غفلت کرد و کلمه جنگ صلیبی را بکار برد. این یک تصادف نبود، یک لقلقه زبان نبود.این یک تفکر واقعی در میان نومحافظهکاران کاخ سفید بود که اوّل در محافل خصوصی بروز کرد، ولی عکسالعملش در بین روشنفکران و شخصیتهای فرهنگی دنیا بسیار تند بود. آنها دیگر تکرار نکردند. اما ماهیتش همین است، وارد این میدان شدند و در کنار این، شروع به مطالعه بسیار بسیار جامع کردند که ببینند در دنیای اسلام چه خبر است! چیزی که از آن غافل بودند. همانطور که در مقابل انقلاب اسلامی غافلگیر شدند و از جایی مطمئن که فکر میکردند خانه امن آنها است، حرکت انقلاب اسلامی شروع شد. الان نگرانند که این موج بار دیگر از کجا و چگونه بلند میشود. میخواهند همه جا را زیر نظر داشته باشند. الان خیلی از محققان غرب در حال مطالعه هستند که بفهمند در دنیای اسلام چه خبر است.
یکی از مسئولیتهارا به کانادا دادند. چون کانادا بصورت ظاهر خیلی در صحنه درگیریهای تند نیست. گرچه همیشه همراه این جریان است. پارلمان کانادا، مسئولیت یک تحقیق جامع را در دنیای اسلام به عهده گرفت. مدت زیادی هم کار کردند. کتابچه مفصلی هم از این تحقیقات چاپ کردند که واقعاً دیدنی است. اولاً آمار مسلمانان را از لحاظ عددی درآوردهاند که خیلی محافظهکارانه و با احتیاط است. کشورهای اسلامی که اکثریتشان مسلمان هستند، کشورهایی که 10 درصد جمعیت آن مسلمان هستند و کشورهایی که بیش از یک میلیون جمعیت مسلمان دارند، در حوزه آمار پارلمان کانادا هستند.خرده جمعیتهای اسلامی که در جاهای دیگر هستند، در آمار قرار نگرفتند. عددی که حدود یکسال پیش درآوردند و خیلی جاها هم عدد مسلمین را کم گرفتند، یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر است. مثلا هند را که نوعاً معروف است و میگویند 200 میلیون جمعیت مسلمان دارد، 140 میلیون نوشتند. اگر بقیه جاها هم همین جوری باشد، معلوم میشود این عدد خیلی جدّی نیست. بعلاوه خرده جمعیت ها را هم به حساب نیاوردند. بعلاوه یکسال هم گذشته که بالاخره جمعیت دنیای اسلام رشد کرده است. مجموعاً یک و نیم میلیارد مسلمان را قبول دارند که در دنیا هست .
بعد سراغ امکانات دنیای اسلام رفتند، همه چیز را ننوشتند. مثلاً نقاط مهم سوقالجیشی، تنگههای مهم دریایی و خیلی چیزها را نیاوردند که میتوان روی موازنه قدرت حساب کرد. تولید ناخالص را آوردند و میگویند این 23 درصد جمعیت دنیا - به حساب آنها- 17 درصد تولید ناخالص جهانی را دارند. این هم رقم خیلی بزرگی است. چون عمده ثروت در دنیای غرب و جاهای دیگر تولید میشود .این که آنها 23 درصد را دارای 17 درصد ثروت تولید ناخالص دنیا در هر سال میدانند، رقم بزرگی است. وارد بقیه جزئیات نمیشوم. همین دو رقم را عرض میکنم.
آن روزی که پیغمبر(ص) از غار حرا پایین آمدند و نگران به خانه حضرت خدیجه رفتند و برنامه ابلاغ رسالت آسمانی را شروع میکردند و به سرعت خدیجه و علیابنابیطالب(ع) به او پیوستند و نماز سه نفری را با تعلیم جبرئیل خواندند، را درنظر بگیرید و امروز را که یک میلیارد و پانصد میلیون نفر جمعیت دنیا رو به قبله اسلام و به همان کعبهای که از آنجا فریاد پیامبر(ص) شروع شد، نماز میگذارند و در این قطعه زمانی 1400 سال، صدها میلیارد انسان آمده و رفته و از این طریق عبور کردهاند و در آینده هزاران میلیارد انسان به این خیل عظیم و به این قافله عظیم میپیوندد. وقتی نگاه کنید خیلی آسان می پذیرید که این دین رشد تکاملی دارد و رو به پیش است .
آمریکا الان حق دارد که از اسلام بترسد، البته این ترس نباید از دنیای اسلام باشد، باید از خودش باشد. مثل آدم مجرمی که از قاضی عادل میترسد. قاضی مقصر نیست، او از تابلوی دادگستری میترسد. آدم مجرم آن تابلو را دوست ندارد. آمریکا میخواهد زورگو و توسعهطلب باشد و سلطه داشته باشد. میخواهد مردم دنیا از او فرمان ببرند و انحصارگری کند. این حالت حقیقتاً با آنچه که در محتوای قرآن و فرامین مسلمانان هست، به طور جدّی در معارضه هست و اینها نگرانند و مبارزه شان را جدّی گرفتند. اما نتیجه تا بحال معکوس است .این سه سالی که محافظه کاران کاخ سفید حالت تهاجمی و جنگی گرفتند و سیاست امنیتی در خود آمریکا و دنیا حاکم کردهاند، نتیجه معکوس داشته است. (شعار اسلام پیروز است، آمریکا نابود است)
ببینید اینها هدف خودشان را مبارزه با تروریسم - البته در حقیقت مبارزه با اسلام - اعلام کردند. چون اگر قرار بود اینها با تروریسم مبارزه میکردند، حق این بود که در اولین اقدام تروریستهایی که در دست خودشان بود، مثل منافقین و دیگران را سرکوب میکردند.
اولین اقدامشان باید این بود که به اسرائیل می گفتند دیگر مردم را ترور نکند و دست از ترور دولتی بردارد. اینها دلیلی برکاذب بودن ادعایشان است. دلیلشان هم واقعی نیست. گفتند مبارزه با سلاحهای کشتارجمعی جزو اهداف جدیدشان است. میبینید که شاخصترین دولتی که برخلاف قواعد بینالمللی سلاح کشتار جمعی دارد، اسرائیل است که قطعاً با کمک آمریکا این کار را کرد. اگر راست میگفتند، باید اول آنجا را منهدم میکردند.
همین روزها شما در مذاکرات وین می بینید که موضع آمریکا در مقابل ایران و کره جنوبی چقدر تفاوت دارد! حالا روشن شد که همزمان کره جنوبی و ایران دنبال تحقیقات هستهای بودند. ما خودمان اعلام کردیم و بازرسان آمدند و قضیه را روشن کردیم و در کره تازه کشف شد. من کاری به کره ندارم که چرا این کار را کرد، بحث من این است که آمریکا چگونه برخورد میکند.
به اینجا که میرسد، میگوید ایران حتماً میخواهد سلاح هستهای بسازد. به آنجا که میرود، میگوید اهل دانشگاه رفتند و دولت خبر نداشته است که این کار را کردند. چه کسی باور میکند که حرکت صادقانهای است؟ بحث حقوق بشر را مطرح میکنند. همه میدانند که آمریکا نمیتواند داعیهدار حقوق بشر باشد. حقوق بشری که زندان گوانتانامو دارد، در دنیا پذیرفته نیست، حقوق بشری را که در زندان ابوغریب اینگونه عمل کرد، هیچ کس باور نمیکند. حقوق بشری که هر روز مردم فلسطین را آن گونه بمباران میکند، حقوق بشر نیست.
حقوق بشری که الان بیش از یکسال است که در عراق هر روز شهرهای عراق را بمباران میکند و زن و کودک و مردم را میکشد، این چه جور حقوق بشری است؟! (شعار مرگ بر آمریکای نمازگزاران)
به هر حال این سیاستهای یک بام و چند هوا و این تضاد و تناقض رفتاری که در سیاستهای آمریکا و باند غربی پیدا میشود و تخلّفهایی که خودشان از موازین جهانی میکنند، آنها را به شکست میکشاند. آخرینش این است که دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که اینها صادق نیستند و اهداف دیگری دارند. لذا در اهدافشان شکست میخورند.
الان قبول دارند که تروریستها بدتر از زمان شروع مبارزه، یعنی بیشتر، جدّیتر و مخفیتر شدهاند، اگر قبلاً میشد آنها را پیدا کرد، الان قابل رؤیت نیستند. ممکن است هر لحظه و در هر جایی سر درآورند. الان نمیدانند چه چیزی بر ضد آنها بکار میبرند. ممکن است اسلحه جدیدی به دست تروریستها افتاده باشد.
اگر منظور این بود که دنیای اسلام را فریب بدهند، خودشان آمارگیری میکنند که 70 تا 80 درصد مردم مسلمان از آمریکا نفرت دارند. حتی اروپاییها از آمریکا نفرت دارند، پس توفیق پیدا نکردند. نقشه راهی را که قرار بود با آن فلسطینیها را فریب دهند، پریروز آقای شارون اعلام کرد که نقشه راه دیگر تمام شد. وارد شدند که باز لبنان را قبضه کنند و در شورای امنیت قطعنامهای گذراندند که مردم، دولت و مجلس لبنان رد کردند و گفتند چرا در کار ما دخالت می کنید؟ خودمان هر کاری که میخواهیم، در کشورمان انجام میدهیم و در کار ما دخالت نکنید.
میبینم هر جایی که اینها شرکت کردند، شکست خوردند که بهترین آن عراق است که در خطبه دوم نمونههایش را میگویم. الان وضع این است. ما آن نقطه حساس جبهه اسلامی هستیم که آمریکا با کلّ دنیای اسلام درگیر است. بخاطر آن جوهر و روح که در پیام انقلاب اسلامی وجود دارد، حقیقتاً مسئولیت ما سنگین است. باید در داخل خودمان را برای چنین رسالتی که ادامه رسالت پیغمبر(ص) است، آماده کنیم. ما در مقطعی، با پیروی از امام کار انقلاب را شروع کردیم که خیلیها اسمش را تجدید عظمت اسلام گذاشته بودند. باید از این راه حفاظت کنیم .این حفاظت فعلاً دو رکن اساسی دارد: یکی همدلی و همکاری داخلی است که ملت ایران باید با هم همدل باشند، کسانی که تفرقه و تشتت ایجاد و کسانی که همدیگر را طرد میکنند، بدانند که به کشور، مردم، آرمان و حتی به باند خودشان خدمت نمیکنند. باید سعی کنیم در حدودی که همدلی معنا دارد، کارمان را انجام دهیم.
دوم هم کارآیی است. اگر همه همدل باشیم و نظام کارآیی نداشته باشد و مشکلات در بین مردم باشد و مردم برای شغل، غذا، درمان و تحصیلشان مشکل داشته باشند، امنیتشان مخدوش باشد، امنیت سرمایهگذاری نباشد، امنیت شغلی نباشد، اگر این اشکالات وجود داشته باشد و نظام کارا نباشد، نمیتواند الهامبخش و الگو باشد. طبعاً نقطه آغاز و سرمشقی که انقلاب اسلامی میخواست به دنیا بدهد، مخدوش میشود لذا واقعاً اهل قلم، اهل بیان، احزاب، جمعیتها، افراد ذینفوذ، تریبونها و همه سعی کنند ما را در این دو جهت پیش ببرند. همه متحد، فعال، کارا و سازنده کشور را به یک نقطه که حق مردم و کشور ماست، در این مقطع زمانی برسانیم.
بسمالله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر/ فصلّ لربکً و انحر/ ان شانئک هوالابتر.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی والخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله.
در خطبه دوم دو، سه مسئله را به مناسبت مسائل روز و هفته مطرح میکنیم .یکی بخاطر این است که در آستانه هفته دفاع مقدس هستیم و یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب است. بد نیست که تحلیل کوتاهی داشته باشیم که چرا این جنگ شروع شد و دشمن چه میخواست و به کجا رسید.
همانطور که در خطبه قبل گفتم، استکبار - هم شرق، هم غرب و هم ارتجاع - متوجه شدند که انقلاب اسلامی منافع آنها را تهدید میکند. غربیها و ملحدین و مرتجعین نمیتوانستند انقلاب مترقی و حقیقتاً عادلانه جهانی اسلام را تحمّل کنند. همه راهها را رفتند که شاید خیالشان را راحت کنند، امّا نشد. متوسل به جنگ شدند که هم اردوگاه کمونیسم، هم اردوگاه غرب و هم اردوگاه ارتجاع حقیقتاً در جنگ شرکت داشتند. پشت سر صدام بودند و حزب بعث عراق و ارتش بعثی هم بعنوان نوک پیکان حمله آنها وارد جنگ ناعادلانهای با ما شدند و در این شرایط ما تنهای تنها و در حالی که از امکانات خودمان که خریده بودیم، محروم بودیم، و در آمریکا و انگلستان و خیلی جاهای دیگر مانده بود، از پشتیبانی تدارکات دفاعی محروم بودیم، چون آنها میبایست طبق قراردادها لجستیک ما را تأمین میکردند، امّا محرومیت داشتیم. با محروم کردن ما و تحریمی که آمریکاییها کرده بودند و خیلی کشورها هم دنبال او بودند، قدرتی نداشتیم. ارتش ما در حال بازسازی بود.سران ارتش رفته و یا برکنار شده بودند، بدنه ارتش هنوز خودش را باز نیافته بود. سپاه تازه داشت شکل میگرفت و بیشتر جنبه انقلابی و مسائل امنیت داخلی داشت. بسیج اصلاً شکل نظامی نداشت. خلاء کاملی در دفاع ما بود که این جنگ را شروع کردند. با اطمینان به اینکه ظرف یک هفته، یا کمتر و بیشتر یا انقلاب را از تاریخ حذف میکنند و یا آنقدر ضعیف میکنند که قابل ترحم باشد، نه قابل الگوگیری و سرمشق.
خیلی مطمئن بودند و هیچکس این جریانات را مخفی نمیکرد. اما خداوند جور دیگری خواست. مردم ما جور دیگری با این مسئله برخورد کردند. دفاع جانانهای که اتفاق افتاد، حقیقتاً بهترین نوع دفاع در تاریخ است. هرکس نمونه این را دارد، در جایی مطرح کند که یک کشور تنهای تازه انقلاب کردهای که در مرکزیت خود دچار فتنههایی مثل بنیصدر و منافقین و لیبرالها بود و انسجام سیاسی هم نداشت، با آن وضع دفاعی که عرض کردم، در مقابل این همه شیاطینی که صف واحدی را تشکیل داده بودند، ایستاد هم پول و سلاح داشتند و هم به اندازه کافی بیرحم بودند. هم تبلیغات و اطلاعات داشتند، در درون خود ما هر اطلاعی را داشتند. بالاخره سالها مستشاران آمریکایی در رگ و پوست ارتش ایران بودند و میتوانستند از همه چیز اطلاعات بدهند. در سایر امور در وزارت نفت و سایر وزارتخانهها همه چیز را برای آنها میگفتند. در چنین شرایطی وارد یک دفاع کاملاً مظلومانه شدیم و توانستیم شرّ بزرگی که برای ما تعبیه شده بود، از خودمان دور بکنیم و در مقابل دشمنان خودمان را گرفتار شرّی که خودشان برافروخته بودند، کنیم. (تکبیر نمازگزاران و شعار هاشمی، هاشمی خدا نگهدار تو) خدا نگهدار شما، اینکار را شما کردید، بنده هم سخنگوی شما هستم و دارم از آنها حرف میزنم.
در شرایطی که در داخل کشور جریانهای شوم مثل منافقین بودند که در تار و پود مسائل نظامی وارد شده بودند. میدانید که چه جاسوسیهایی و چقدر خیانت میکردند! گروههای دیگر هم بودند. بالاخره کار بجایی رسید که همه اینها به زانو درآمدند و درخواست آتشبس کردند و التماس پذیرش قطعنامه را مطرح کردند. در شرایطی به ادلّه فراوانی که برای امام بود، مصلحت دیدند آتشبس را پذیرفتند. ولی توانستیم نظر خودمان را در سازمان ملل به آنها بقبولانیم. این کار شبه معجزه بود.(1) کسانی که آنجا رأی میدادند، با ما نبودند. بلکه با دشمنان ما بودند. ولی ناچار بودند که این مقدار خواستههای ما را بپذیرند و صدام را به عنوان متجاوز و ایران را به عنوان کسی که حق درخواست غرامت دارد، معرفی کنند. حتی مأمور بفرستند غرامتها را بررسی و اندازهگیری کنند. گرچه خیلی کم گفتند، هزار میلیارد را صد میلیارد نوشتند، ولی باز اصل مسئله باقی بود.این افتخار بزرگی برای ایرانیهاست. البته به قیمت گزافی، چون بیش از 200 هزار شهید و بیش از 400 تا 500 هزار جانباز دادیم و الان هم هر روز داریم تشییع جنازه میکنیم. جانبازان شیمیایی مصیبتهای زیادی را در زندگیشان تحمل میکنند که برای ما به قیمت گرانی تمام شد و میشود. خانوادههای عزادار شهدا، جانبازان، آزادگان وبیشتر از همه مفقودان، خیلی رنج بردند و میبرند. البته کار ما مهم است و کارهای مهم این چیزها را هم دارد و آنها هم ضرر نمیکنند. چون خداوند به آنها آنچنان پاداشی میدهد که هزاران برابر آنچه که از دست دادهاند، است. قطعاً راضی میشوند و راضی هستند و اگر راضی نبودند، ما این طراوت انقلابی را در سطح جامعه خودمان در بین نیروهای انقلابی نمیدیدیم و این واقعیتی است که آثار شهادت در راه حق است.
به هر حال کار به اینجا رسید. امروز هم که جمعبندی میکنیم، باید به تاریخ نشان بدهیم. اینهایی که با ما جنگیدند، چه وضعی دارند؟ اگر شورویها حمایت کردند، منهزم شدند. دیگر اسمی از اتحادیه شوروی نیست. خود صدامیها الان بدترین عبرت تاریخ هستند. اینهایی که 35 سال در عراق خدایی کردند و هر چه خواستند، به سر مردم مظلوم عراق و همسایهها آوردند، امروز به این ذلت افتادهاند. از سردمداران تا متابعین آنها را میبینیم. ملت عراق را هم دنبال خودشان اینقدر ضعیف کردند. ملت عراق استحقاق ندارد که اینقدر گرفتاری داشته باشد. ولی به هر حال در این جریان قرار گرفته بود.
منافقین را که بازوی اطلاعاتی و گاهی عملیاتی آمریکا و صدام عمل میکردند، الان در چه وضعی در محاصره نیروهای آمریکایی هستند و خوشحالیشان این است که آمریکا پذیرفته تا اینها زنده باشند. کلاهشان را به عرش میاندازند که این مقدار از طرف آمریکا رسمیت پیدا کردهاند. از این ذلیلتر چه چیز در تاریخ میبینید؟ آنهم نیروهایی که با مبارزه با امپریالیزم و انقلاب اسلامی آغاز کردند و به این روز افتادند. در این مسیر از جهنم عبور کردهاند.
بدتر از همه وضع خود آمریکاییهاست. البته آمریکاییها هنوز ظاهراً عربده میکشند. اما کمی که مطالعه میکنیم، در دنیا ذلیل هستند و به ذلت افتادهاند. هم خودشان و هم دوستانشان را در منطقه ذلیل کردهاند. الان خیلیها نگران هستند که وارد این بحث نمیشوم. آمریکاییها چه شرایطی دارند؟ دو، سه روز پیش آقای شیراک رئیس جمهور فرانسه در یکی از محفلهای سران اروپا گفت که آمریکاییها با این جنگ در جهنم را باز کردند. یعنی الان از عراق آتش و فتنه بیرون میآید که تعبیر گویایی است.
گزارشی روز گذشته منتشر شد که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا جمعبندی کردند و به سران آمریکا دادند و مورد تأیید مسئولان سطح بالای اطلاعات آمریکا هم قرار گرفته که رسوایی بزرگی برای آمریکاست. ببینید کارش به کجا رسیده است؟ میگویند در عراق بهترین حالت برای آمریکا همین است که بتوانیم همین وضع نیمه جنگ را در عراق تا یک سال دیگر ادامه بدهیم و بدترین حالت این است که با این شرایطی که میبینیم، عراق دچار جنگ داخلی شود و یک فتنه طولانی دامنگیر آمریکا شود که تاریخ آمریکا را نفرین کند که این فتنه را در تاریخ درست کرد. از بس این مسایل هر روز پیش میآید، هر روز آدم میتواند یک مثال و شاهد جدید بیاورد.
آقای کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل بیاحتیاطی کرد و شجاعت نسبی از خودش بروز داد و اعلام کرد که جنگ عراق غیرقانونی و برخلاف مقررات بین المللی انجام شد که آتش به جگر آمریکاییها زد. در انتخابات نمیخواهند این خطا را بپذیرند. ولی سازمان ملل هم دید که دیگر دارد آبروی خودش میرود. الان آمریکاییها دارند دفاع میکنند که بگویند حرف آقای عنان درست نیست. ایشان قبلا هم اشاراتی داشت، اما کار بجایی رسیده که با صراحت میگوید. رقیب انتخاباتی آقای بوش هر روز ادعانامهای علیه آقای بوش با ادبیات جدید منتشر میکند. میگوید جنگ عراق در بدترین زمان و با بدترین شیوه و با بدترین اهداف شروع شد. این حرف را کسی میزند که میخواهد از آمریکاییها رأی بگیرد. اینها را میگوید چون فکر میکند قلب ملت آمریکا این حرفها را میپذیرد و میفهمد برای همه محسوس است. برای ابرقدرتی مثل آمریکا که خیال میکرد اگر عطسه بزند، دنیا تب میکند، ذلتبار است.
افکارسنجهای معتبر دنیا میگویند 70 درصد افکار عمومی دنیا - چه مسلمان و چه غیرمسلمان - که بیشترین درصدش در شمال اروپاست و یک مقدار آزادمنشتر هستند، سیاست آمریکا را نفی میکنند و آمریکا را خطاکار میبینند که دنیا را به خطر انداخته است .هیچ نمیتوانند جواب بدهند. چرا این همه پول و جان، سلامتی و وقت مردم خودشان را خرج میکنند. 25 سال است که دارند علیه ایران جنگ افروزی میکنند. خداوند امروز اینها را در این باتلاق انداخته است. تکانی که به خودشان میدهند، چند سانتی متر در لجنها بیشتر فرو میروند. بیرون رفتن بسیار مشکل و ماندن بسیار مشکلتر است. عذرخواهی کردن آبروریزی دارد. تمسخر دارد که ادعا کنند داریم درست میکنیم. اگر خداوند وعده خود را «ان تنصروا الله ینصرکم» عمل بکند، از این بهتر میتواند عمل بکند؟(تکبیر نمازگزاران)
امروزه حرف تحلیلگران منصف آمریکا این است که برنده همه این هزینهها و این همه درگیریها «ایران» است. آنهایی که نمیتوانند اسم ایران را به آسانی ببرند، خودشان تحلیل میکنند و میگویند. البته ما چنین برندگی را نمیخواهیم. نمیخواهیم به قیمت مظلومیت مردم عراق و کشتارها و خرابیها پیروز شویم. این راه تباه، سیاه و اشتباه است. واقعاً مدعی هستیم در مقابل سیاستهای تجاوزگر آمریکا ایستادهایم و هرجا آمریکا شکست خورد، پیروز شدیم .این درست است و انشاءالله روزی پیش بیاید که آمریکاییها عمیقاً بپذیرند و جنایات تاریخی را تکرار نکنند.
دهها سال گذشت و درسی که ویتنام به آمریکا داده بود، فراموش شد. ولی اینبار درسی که عراقیها به آمریکا میدهند، انشاالله برای دو، سه نسل باقی میماند و دنیا از این شرارتها آسوده خواهد شد. (تکبیر نمازگزاران)
آخرین بحثیکه دارم. بحث آژانس هستهای است. الان بحثهای بسیار سرنوشتسازی مطرح است. چهار گروه حرف دارند، یک طرف ایران است که از حق خویش و ملت و انقلابش دفاع میکند و میگوید میخواهم در چارچوب مقررات سازمان انرژی هستهای بینالمللی از حق خودم استفاده کنم و هیچ چیز اضافه نمیخواهم. یک طرف آمریکاست که صریح میگوید شما حق ندارید و نباید این تکنولوژی را داشته باشید. برای اینکه با آمریکا خوب نیستید، بعضیهایشان هم صریح گفتهاند که اگر روزی ایران با آمریکا کنار بیاید، میتواند داشته باشد. چون با آمریکا خوب نیستید، نباید داشته باشید. اینهم یک طرف است. گروهی هم غیرمتعهدها هستند که بیشتر متمایل به حق ما هستند. البته شجاعت زیادی ندارند، اما عقیده دارند که این حق همه ملتهاست. چون خودشان هم فردا همین مشکل را خواهند داشت. آنها میگویند نمیتوانیم به عنوان آژانس، ایران را از تکنولوژی هستهای محروم کنیم. مسائل نظامی را باید کنترل کنیم و اینها یک حرف دارند.
ته دل اروپاییها همان حرف آمریکاست که ایران نباید این تکنولوژی را داشته باشد. اما با زبان دیگری حرف می زنند. نمیگویم عاقلانهتر حرف میزنند، ولی رندانهتر برخورد میکنند. الان سه چهار روز است که پشت درهای بسته دارند چانه میزنند که به عبارتی برسند که همه قبول داشته باشند و گویا تا امروز نرسیدهاند. باید ببینیم چه میشود. ولی واقعاً این برای سازمانهای بینالمللی فضاحت است. اگر نمیدانید، بدانید این آژانس که تأسیس شده، مسئولیت اصلیاش این است که کشورها را راهنمایی و به آنها کمک کند که صلحجویانه از منافع اتم استفاده کنند و حراست کند که این استفادهها به طرف بحث نظامی نرود. این، همهی مسئولیت آژانس است.(2)
الان باید به ما راهنمایی بدهد و اگر مشکل فنی داریم، برطرف و اگر مشکل امنیتی داریم، حل کند. ما هم در مقابل او متعهد شدیم که به طرف مسائل نظامی نرویم. بحث مهم این است که اگر آژانس قطعنامهای صادر کند که خواسته اروپاییها در آن است، به ایران میگویند تا فلان تاریخ نباید این وضع را ادامه بدهید. باید تا آن تاریخ معلق و متوقف کنید. این درست برخلاف رسالت آژانس است و آژانس در این صورت مجرم است و در این حال ایران حق دارد به دادگاه لاهه شکایت کند و آژانس را به دادگاه بکشاند و اگر قاضی عادلی در دادگاه باشد، باید آنها را محکوم کند. (تکبیر نمازگزاران)
مطمئناً ما به حق خودمان قانع هستیم و چیزی زیادتر از حقمان نمیخواهیم و آژانس در گزارش جدید دبیرکلش نسبت به روش ایران ابراز اطمینان کرد. گرچه علامت سئوالهایی هم گذاشته است، اما نسبتاً مثبت است. یک آزمایش واقعی، هم برای سازمانهای بینالمللی و هم برای قدرتهای استکباری و هم برای جهان غیرمتعهد است. اگر این آزمایش خوب انجام نشود و اگر بد عمل کنند، نباید انتظار داشته باشند که در ایران حالت تسلیم پیش بیاید.
مطمئن هستم و به آنها هم عرض میکنم اگر امروز این حق کشی را بکنند، در آینده نزدیک دو باره با ما مواجه می شوند و اینبار با موضع ضعیفتر و چند قدم عقبتر که باید از ما التماس کنند که بیشتر همکاری کنیم. اگر بناست قانون اجرا بشود، باید درست اجرا بشود و اگر بناست با بی قانونی و زورگویی عمل کنید، ایران هم تا بحال در تجربه خود ثابت کرده است که زیر بار زورگویی نمیرود و روی حق خودش خواهد ایستاد. (تکبیر نمازگزاران)
بسمالله الرحمن الرحیم
تبت یدا ابی لهب و تب/ ما اغنی عنه ماله و ما کسب/ سیصلی ناراً ذات لهب/ و امراته حماله الحطب/ فی جیدها حبل من مسد
پی نوشت ها:
27/6/1383
1- قطعنامه 598، هشتمین قطعنامهای بود که شورای امنیت سازمان ملل از ابتدای تجاوز علنی رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی ایران، صادر کرده بود. همه قطعنامههای قبلی به علت جهتگیری ناعادلانه آنها از سوی ایران رد شده بود اما در ابتدای صدور قطعنامه 598 بعلت نکات مثبتی که در این قطعنامه گنجانده شده بود از سوی جمهوری اسلامی اعلام شد که ایران جای بحث و مذاکره در این قطعنامه میبیند و آن را نه رد کرد و نه قبول؛ ولی سرانجام در تاریخ 27 تیر 1367 این قطعنامه مورد قبول جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. متن قطعنامه 598: شورای امنیت، با تأیید مجدد قطعنامه (1986 میلادی) 582 خود، با ابراز نگرانی عمیق از این که علیرغم در خواستهایش برای آتش بس، منازعه بین ایران و عراق به شدت سابق با تلفات شدید انسانی و تخریب مادی ادامه دارد، با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه، همچنین با ابراز تأسف از بمباران مراکز صرفاً مسکونی غیرنظامی، حملات به کشتیرانی بیطرف یا هواپیماهای کشوری، نقض قوانین بینالمللی انسان دوستانه و دیگر قوانین ناظر بر درگیری مسلحانه، بویژه کاربرد سلاحهای شیمیایی برخلاف الزامات پروتکل 1925 ژنو، با ابراز نگرانی عمیق نسبت به احتمال تشدید و گسترش بیشتر منازعه، مصمم گردید به تمامی اقدامات نظامی بین ایران و عراق خاتمه بخشد، معتقد شد که می باید یک راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار بین ایران و عراق به دست آید. با یادآوری مفاد منشور ملل متحد، به ویژه تعهد همه دُوَل عضو به حل اختلافات بینالمللی خود از راه های مسالمتآمیز به نحوی که صلح و امنیت بینالمللی و عدالت به مخاطره نیفتد، با حکم به این که در منازعه ما بین ایران و عراق زمینه صلح حاصل شده است، با اقدام براساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد: 1- خواستار آن است که به عنوان یک قدم اولیه جهت حل و فصل (مناقشه) از راه مذاکره، ایران و عراق یک آتش بس فوری را رعایت کرده، به تمامی عملیات نظامی در زمین، دریا و هوا خاتمه داده و تمامی نیروهای خود را بدون درنگ به مرزهای شناخته شده بینالمللی بازگردانند. 2- از دبیرکل درخواست می کند که یک تیم ناظر ملل متحد را برای بررسی، تأیید و نظارت بر آتش بس و عقب نشینی نیروها اعزام نماید و همچنین از دبیرکل درخواست می نماید با مشورت طرفین درگیر، تدابیر لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شورای امنیت ارائه نماید. 3- مصرانه می خواهد اسرای جنگی آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال کنونی، براساس کنوانسیون سوم ژنو 12 اوت 1949، بدون تأخیر به کشور خود بازگردانده شوند. 4- از ایران و عراق می خواهد با دبیرکل در اجرای این قطعنامه و در تلاشهای میانجیگرانه برای حصول یک راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همکاری نمایند. 5- از تمامی کشورهای دیگر می خواهد که حداکثر خویشتنداری را مبذول دارند و از هرگونه اقدامی که می تواند منجر به تشدید و گسترش بیشتر منازعه گردد احتراز کنند و بدین ترتیب اجرای قطعنامه حاضر را تسهیل نمایند. 6- از دبیرکل درخواست می نماید که با مشورت با ایران و عراق، مسأله تفویض اختیار به یک هیأت بی طرف برای تحقیق راجع به مسئولیت منازعه را بررسی نموده و در اسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد. 7- ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاشهای بازسازی با کمکهای مناسب بینالمللی پس از خاتمه درگیری تصدیق می گردد و در این خصوص از دبیرکل درخواست می کند که هیأت کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شورای امنیت تعیین نمایند. 8- همچنین از دبیرکل درخواست می کند که با مشورت با ایران و عراق و دیگر کشورهای منطقه، راههای افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مدافه قرار دهد. 9- از دبیرکل درخواست می کند که شورای امنیت را در مورد اجرای این قطعنامه مطلع نماید. 10- مصمم است برای بررسی اقدامات بیشتر جهت رعایت و اجرای این قطعنامه در صورت ضرورت جلسات دیگری مجدداً تشکیل دهد. حضرت امام خمینی پیام مهمی در این مورد خطاب به ملت ایران صادر فرمودند که در قسمتی از این پیام آمده است: «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور - که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم- با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت نظام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود، اما چاره چیست ؟ همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش میآید.... من باز میگویم قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم و نکتهای که تذکر آن لازم است در قبول این قطعنامه فقط مسؤولین کشور ایران با اتکای خود تصمیم گرفتند. تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود.... بدانید که پیروزی از آن شماست.»
2- متن پیش نویس قطعنامه شورای حکام بدین شرح است:
شورای حکام
الف) با یادآوری و اشاره به قطعنامههای تصویب شده در شورا در 18 ژوئن و 13 مارس 2004 26 نوامبر و 12 سپتامبر 2003 و بیانیه این شورا در 19 ژوئن 2003
ب) با قدردانی از گزارش مدیرکل (آژانس بینالمللی انرژی اتمی) در تاریخ 1 سپتامبر 2004 در زمینه اجرای مقررات (پادمان) هستهای در ایران
ج) با توجه به جو مثبتی که در گزارش مدیرکل در زمینه همکاری ایران با آژانس اشاره شده خاطرنشان میسازد که ضروری است در روند تهیه و ارایه اطلاعات تسریع شود.
د) و با توجه به ارزیابی مدیرکل مبنی بر اینکه آژانس در حال کسب پیشرفتهای دائمی در زمینه درک برنامههای هستهای ایران است خاطرنشان میسازد که درباره تعدادی از موضوعات بویژه آلودگی به مواد رادیو اکتیو و برنامه سانتریفیوژ پی 1 و پی 2 همکاری بیشتری نیاز است.
ه) همانگونه که در گزارش مدیرکل تشریح شد از بی اعتنایی ایران به درخواست مکرر شورای حکام در زمینه تعلیق همه فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم و بازفراوری ابراز نگرانی میشود.
و) با ابراز نگرانی از اینکه ایران در راستای روند آزمایش تاسیسات تبدیل اورانیوم خود تصمیم دارد 37 تن کیک زرد را تبدیل کند این امر با درخواست شورای حکام مطرح شده در قطعنامه 2004 49 مغایر است.
ز) با توجه به شناسایی رسمی حق کشورها برای تولید و استفاده عملی از انرژی اتمی برای اهداف صلح جویانه از جمله تولید برق مطابق با تعهدات آنها در قبال معاهده و در نظر گرفتن نیاز کشورهای در حال توسعه.
ک) و نیز با تاکید بر ضرورت وجود مقررات پادمان هستهای موثر برای جلوگیری از کاربرد مواد هستهای در موارد منع شده نقض موافقت نامهها و تاکید بر اهمیت حیاتی مقررات موثر برای تسهیل همکاری در زمینه انرژی هستهای
1- از ایران میخواهد بطور مطلوب و دقیق به تصمیم قانونی مدیرکل پاسخ دهد تصمیمی که بر اساس آن وقتی آژانس بخواهد ایران باید اجازه دسترسی به اماکن افراد و اطلاعات مربوط به مقررات را بدهد و فعالانه همه اطلاعات اضافی را که میتواند درک آژانس از مسایل باقی مانده و برنامههای هستهای ایران را افزایش دهد ارائه کند.
2- با تاکید بر اهمیت ادامه رفتار و عمل ایران بر مبنای مفاد پروتکل الحاقی باردیگر از ایران میخواهد که بدون فوت وقت این پروتکل را تصویب کند.
3- با ابراز تاسف عمیق از اینکه اجرای تصمیمات ایران در زمینه تعلیق فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم و بازفراوری که در دسامبر 2003 و فوریه 2004 به آژانس اطلاع داده شد کوتاهی از مطلع کردن آژانس از حوزه اقدامات خود و نیز لغو برخی از آن تصمیمات از سوی ایران از ایران میخواهد تا هر چه سریعتر و بطور قابل اثباتی همه فعالیتهای مربوط به غنیسازی بویژه ساخت قطعات سانتریفیوژ مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها و تولید مواد اولیه از طریق آزمایشهای «یو سی اف» را به حالت تعلیق درآورد.
4- باردیگر از ایران میخواهد به عنوان تلاش دیگری برای ایجاد اعتماد داوطلبانه در تصمیم خود در زمینه آغاز ساخت یک راکتور پژوهشی آب سنگین تجدید نظر کند.
5- یادآور میشود که همکاری کامل و فوری هر کشور ثالثی با آژانس در زمینه تشریح و توضیح مسایل مهم و باقی مانده خاص بویژه آلودگی به مواد رادیواکتیو ضروری و اساسی است.
6- با ابراز خشنودی و رضایت از تلاشهای بیطرفانه و حرفهای مدیرکل و دبیرخانه در زمینه اجرای مقررات پادمان هستهای از سوی ایران و پروتکل الحاقی که تصویب و اجرای آن به تعویق افتاده و تایید تعلیق فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفراوری و تحقیق درباره راهها و منابع تامین نیازهای (ایران)
7- از مدیرکل میخواهد تا در آستانه نشست نوامبر همراه با ارایه گزارشی از تحقیقات مربوط به برنامه هستهای ایران از سپتامبر 2002 یک ارزیابی هم از دورهای که ایران طی آن عوامل مختلف برنامه هستهای خود را تولید کرد ارایه دهد گزارش مشروحی از همکاری ایران با آژانس و خلاصهای از دستاوردها و نتایج فعالیتهای آژانس در زمینه تایید برنامههای هستهای ایران در طول این دوره و بهترین ارزیابی خود را بطور کامل و مشروح درباره تاثیر این دستاوردها ارایه کند و توجه خود را بویژه بر اجرای مقررات پادمان هستهای از سوی ایران و پاسخی که ایران به خواستههای آژانس در قطعنامههای قبلی بویژه در زمینه تعلیق کامل فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم و بازفراوری داد معطوف کند.
8- شورای حکام در چنین شرایطی بویژه بر مبنای گزارش (البرادعی) در زمینه لزوم یا عدم لزوم انجام دادن اقدامات بیشتر در رابطه با تعهداتی که ایران طبق توافقنامه مقررات پادمان هستهای به عهده دارد و درخواستهای شورای حکام در قطعنامههای قبلی از ایران تصمیم قطعی میگیرد.
یادآوری میشود شورای حکام در نظر دارد با تصویب این قطعنامه که سه کشور اروپایی آلمان فرانسه و انگلیس آن را پیشنهاد کردهاند، تصمیم نهایی در باره پرونده اتمی ایران را به اجلاس آبان ماه سال جاری موکول نماید.
اصلاح متن پیش نویس قطعنامه توسط غیر متعهدها
نمایندگان کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در شورای حکام بــا حذف سه بند و افزودن هفت بند پیش نویس قطعنامه سه کشور اروپایی را اصلاح کردند.
اصلاحات به عمل آمده توسط این کشورها متن پیش نویس قعطنامه ســه کشــور اروپایی را معتدل کرده است.
حذف عبارت «اصرار به ایران برای تصویب فوری پروتکل الحاقـی» «متعهـد کردن ایران» و نیز عباراتی که از برخـــی برنامههای هستهای ایران ابراز نگرانی میکند از جمله اصلاحات پیشنهادی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد بر متن پیش نویس قطعنامه سه کشور اروپایی است.
تعدیل بندهای 7 و 8 که کارشناسان حقوقـی آن را نوعی ضرب الاجل برای ایران میدانند یکی دیگر از اقدامات نمایندگان کشـــورهای عضو جنبش عدم تعهد در اصلاح پیش نویس قطعنامه سه کشور اروپایی است.
در بند 7 قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی از «محمد البرادعی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته شده است پیش از نشست بعدی شورای حکام در ماه نوامبر گزارش جامعی ازبرنامه هستهای ایران ارایه کند و در بند 8 نیز قید شده است که براساس این گزارش «تصمیم قطعی» اتخاذ خواهد شد.
کشورهای عضو جنبش عدم تعهد برخی عبارات بند 7 و 8 را حذف و عبارت «تصمیم قطعی» را به «نتیجه گیری مناسب» تغییر دادهاند.
تاکید بر «داوطلبانه بودن تعلیق فعالیتهای مربوط به غنی سازی» از دیگر اصلاحات مورد نظر نمایندگان کشورهای عضـو جنبش عدم تعهد در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
نمایندگان کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در شورای حکام همچنین بر افزودن یک بند به پیش نویس قعطنامه مزبور تاکید کرده اند که به موجب آن تصریح شده است آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکنون هیچ گونه فعالیتی کــه بــا تصمیم داوطلبانه ایران (مبنی بر تعلیق غنیسازی) مغایر باشد مشاهده نکرده است.
«پیشرفت قابل توجه آژانس در مــورد آلودگی اورانیوم» و نیــز اینکه «تحلیلها نشان میدهد این آلودگیها در ایران منشا داخلی نداشته است» از دیگر مواردی است که به اعتقاد کشورهای غیرمتعهد باید در پیش نویس قطعنامه موردتاکید قرار گیرد.
کشورهای عضو جنبش عدم تعهد خواستار حذف بـند 4 قطعنامــه پیشنهادی سه کشور اروپایی شده اند کــه به موجب آن از ایران خواسته شده به عنوان اقدام دیگری در اعتمادسازی داوطلبانه درتصمیم خود بـــرای آغاز ساخت یک رآکتور تحقیقاتی با آب سنگین تجدیدنظر کند.
پیش نویس قطعنامه آمریکا روز چهارشنبه(25/6/83) در بین نمایندگان کشورهای حاضر در نشست شورای حکام توزیع شد که متن آن بسیار تندتر از قطعنامه اروپائیهاست.
آمریکا خواستار تعیین ضرب الاجل برای ایران براساس «مکانیسم ماشه» شده است که محمد البرادعی دیروز بار دیگر با تعیین ضرب الاجل برای ایران مخالفت کرد.
«بی بی سی» گزارش داد که البرادعی رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید کرده است که به هیچ وجه مسئله ضرب الاجل را نمی پذیرد. وی افزود: اگر قرار است ضربالاجلی تعیین شود باید هیات رئیسه آژانس آنرا تعیین کند که الان مسئله تعیین ضرب الاجل در بین نیست.
هیات نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تهدید به شکایت از آژانس به خاطر تصمیمات غیرحقوقی و خلاف مقررات بینالمللی و آژانس بار دیگر تاکید کرد: هیچ نوع ضرب الاجل و تعلیق دائمی غنیسازی اورانیوم را نمی پذیرد.
انگلیس بدون توجه به گزارش مثبت البرادعی و مواضع کشورهای غیرمتعهد در تلاش است با رایزنی با دیگر کشورهای اروپایی خواستههای تحمیلی آمریکا را در قطعنامه پیشنهادی بگنجاند. نماینده انگلیس در آژانس میگوید که کشورهای اروپایی از سوی آمریکا برای تغییر پیشنویس قطعنامه تحت فشار هستند.
همچنین گفته میشود: روسیه و چین تهدید کرده اند درصورتیکه پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع شود از حق وتو استفاده خواهند کرد.
رادیو بی بی سی اعلام کرد: «محمد البرادعی» رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک بار دیگر تاکید کرده است که بازرسان این نهاد هیچ سند و مدرکی که دال بر وجود یک برنامه تسلیحات اتمی در ایران باشد به دست نیاوردهاند.
بی بی سی افزود: این سخنان رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تضاد مستقیم با این ادعا و یا باور دولت آمریکاست که مدعی است هدف نهایی ایران چیزی به جز تولید سلاحهای اتمی نیست یا همچنین سخنان بعضی از مقامات اسراییل را درمعرض داوری میگذارد که موضعی یکسان با آمریکا اتخاذ کرده یا به عنوان کشوری که عضو پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی نیست. ظاهرا خود مسلح به سلاح اتمی است.
بی بی سی در ادامه افزود: «از نظر مقامات جمهوری اسلامی اظهارات محمدالبرادعی ثابت میکند که اتهامات دولت آمریکا مبنی بر برنامههای مخفی ایران برای ساختن بمب اتم بی اساس است.
دولت ایران مدتهاست که تاکید میکند فعالیتهای هستهای این کشور صرفا برای مقاصد صلح جویانه و از جمله تولید برق است و هیچ برنامهای برای تولید سلاحهای هستهای ندارد.
بی بی سی گفت: مقامات ایران از هم اکنون اعلام کردهاند که به هیچ وجه حاضر نیستند که درباره از سرگیری پروژه غنیسازی اورانیوم در آینده کوتاه بیایند.
خبرگزاری آلمان (د. پ. آ) نوشت: شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکنون در رابطه با کیفیت قطعنامه درباره برنامه هستهای ایران به توافقی دست نیافته است.
این خبرگزاری افزود: طبق اطلاعات کسب شده از محافلی که در وین مذاکره میکنند کشورهای عضو جنبش عدم تعهد قصد دارند از تصویب قطعنامهای که برای ایران ضرب الاجل تعیین کند ممانعت به عمل آورند.
وزارت امورخارجه انگلیس اعلام کرد که دولت این کشور درباره نیروگاه هستهای بوشهر گفت وگویی با ایران نداشته است.
«دنیس مک شین» معاون امور اروپای وزیرخارجه انگلیس در مجلس عوام این کشور در پاسخ به پرسش یک نماینده در این باره گفت: اگرچه در تابستان امسال تماسهایی با مقامهای ایرانی در ارتباط با فعالیتهای هستهای تهران صورت گرفته است، اما درباره نیروگاه بوشهر گفتوگویی در سطح بالا برقرار نشد.
وی در پاسخ به سئوال نماینده دیگری که خواستار تشریح جزییات بیشتری از محتوای تماسهای مقامهای انگلیس و ایران در ارتباط با فعالیتهای هستهای تهران شد گفت گزارش دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی هستهای درباره ایران از روز دوشنبه در نشست شورای حکام این آژانس مطرح شده است.
ژنرال کالین پاول ادعا کرد: ما هنوز معتقدیم بهترین راه برای حل موضوع ایران از طریق جامعهی بینالمللی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت است.
وزیر امور خارجه آمریکا در گفت وگو با خبرگزاری رویتر در پاسخ به سئوالی درباره این که آیا آمریکا برای گنجاندن مکانیسم ماشه در قطعنامه ی شورای حکام در خصوص ایران از اتفاق نظر برخوردار است یا خیر گفت: همانطور که میدانید شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشکیل جلسه داده است و ما در روزهای اخیر پیشرفتهایی را برای (به دست آوردن) قطعنامهای که نشان میدهد جامعه ی بینالمللی از برنامه ی هسته یی ایران نگران است به دست آورده ایم.
وی ادامه داد: تا زمانی که شورا واقعا روی قطعنامهای خاص کار نکند نمی توانم بگویم روی چنین قطعنامهای عمل خواهد کرد یا خیر اما ما معتقدیم این موضوع باید مدتها پیش به شورای امنیت ارجاع میشد، ما معتقدیم که این پرونده باید سال قبل به شورای امنیت میرفت، ما در تمام طول سال گذشته با دقت و امیدواری نگاه کردیم تا ببینیم آیا ایران نگرانیهای مطرح شده از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برطرف خواهد کرد و به تعهداتش در قبال سه کشور اروپایی عمل خواهد کرد یا خیر.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا آمریکا تمایلی به برگزاری مذاکرات دوجانبه با ایران دارد یا خیر گفت: این تمایل وجود دارد ما فقط نمی خواهیم آن یک مساله میان ایران و آمریکا باشد این مساله ی ایران و جامعهی بینالمللی است این واقعیت که آمریکا در اشاره به این خطر(!) پیشقدم بود واقعیت مهمی است اما این مسالهای است که جامعهی بینالمللی باید با آن روبرو شود و ما با حضورمان در نشستهای وین راههایی را برای مذاکره در این باره با ایران داریم.
این در حالی است که حسین حنیف نماینده مالزی در آژانس بینالمللی انرژی هستهای و رئیس گروه کشورهای غیرمتعهد روز گذشته در جمع خبرنگاران اعلام کرد: اگر در متن قطعنامه بندی در مورد ارسال پرونده ایران به شورای امنیت وجود داشته باشد من فکر نمیکنم به اجماع برسیم.
وی درباره این که آیا باید بند ماشه نیز به این قطعنامه اضافه شود گفت: ما چنین امری را خواستار نیستیم، چرا که این حرکت پیشگیرانه است و نمیتوانیم پیشگیرانه عمل کنیم زیرا براساس گزارش مدیرکل اقدام خواهیم کرد.