خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه و السلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین
یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر والصلوه ان الله مع الصابرین
اوصیکم و نفسی بتقوی الله فانه من یتق الله و یکفر عنه سیئائه و یعظم له اجرا
خداوند به همه امت اسلامی و شما نمازگزاران عزیز به عنوان متقین مورد توجه خداوند توفیق بدهد که در حفظ و تقویت گوهر بینظیر تقوا کوشا باشید.
فراموش نمیکنیم که بحث من در خطبههای اول در مورد شکلگیری نظام اسلامی بر محور قرآن بود. مقدمات طولانی گفتیم و به محتوای اسلام رسیدیم. از محتوا بخش عبادات را مقدم داشتیم و در عبادات اول سراغ نماز رفتیم؛ به خاطر اینکه اولین حکمی که بعد از بعثت پیغمبر(ص) عملیاتی شد؛ نماز بود. خطبههایی در تاثیر نماز و قرآن در پیشرفت اسلام و تا به امروز عرض کردیم و وارد محتوای نماز شدیم که تا به حال دو خطبه یکی در مقدمات نماز و اذان و دیگری در مورد سوره حمد یا فاتحهالکتاب که از واجبات اعمال نماز است؛ عرض کردیم.
امروز بحث کوتاهیخواهم داشت. چون میخواهم در خطبه دوم یک مقدار درباره فدک که مورد درخواست خیلی از برادران و خواهران دینی بود ؛توضیح بدهم که انشاءالله تاریخ مشعشع فدک در حافظه مردم ما بیشتر ثبت شود.
بخشی از بحث درباره سوره حمد باقی مانده که در این خطبه عرض میکنم. بعد در باره سوره توحید میگویم که معمولترین سوره قرآنی است که در نمازها خوانده میشود. درباره سوره حمد مطالب زیادی در خطبه قبل گفتم و عرض کردم که قرآن خودش اهمیت زیادی به این سوره از مجموع سورههای قرآن داده و بر مسلمین منت میگذارد که این فاتحه الکتاب را به آنها عطا کرده که خود سوره حمد در کنار قرآن با اینکه جز قرآن هم هست؛ مورد توجه خداوند است.
امام راحل توضیحاتی در تفسیرشان دادند که معتبرترین حرف برای ما از نظر مرجع گوینده میباشد. ایشان در تفسیرشان سوره فاتحهالکتاب را توضیحی از دائره وجود از مبدأ تا معاد و بین راه میدانند. نکتهای که باقی ماند و دریغ دارم عرض نکنم ؛حرف امام است.
امام در تفسیرشان فصلی را به نام الهام عرشی باز کردند. در تفسیر این سوره نکات عرفانی فراوان است، آنهم عرفان متعالی، نه عرفان که خیلی معمولی که خیلی از افراد بشر و دانشش را دارند که چیز دیگری است. ایشان میفرمایند: آن چهار اسم خدا بعد از اسم الله - اسم الله اشاره به ذات متجمع کمالات است که همه کمالات متصور را دارد و هیچ عیبی هم در آن نیست که مصداقش کلمه الله است. از این که بگذریم، چهار اسم رحمان، رحیم، رب و مالک از خداوند در این سوره آمده که در قسمت اول سوره است - این چهار اسم - با ادلهای که ایشان معمولاً از روایات ویژه اهل بیت استفاده کردهاند چون فهم ایشان هم از بعضی از روایات عرفانی اهل بیت با فهم دیگران تفاوت دارد - خداوند بگونهای هستند که عرش الهی بر دوش این چهار اسم است. یعنی پایههای عرش الهی است. عرش هم معانی زیادی دارد. خیلی چیزها برای آن گفتند. ولی معنای مهمی که گفتهاند، عرش نقطهای مرکزی است که همه آفرینش و همه مجموعه آفرینش را میآفریند و اداره میکند. یعنی مرکز آفرینش و مدیریت همه مخلوقات الله.
اینکه خداوند در آیهای میفرماید: «خدا به عرش تکیه زده است.» آن عرش یک تخت سلطنتی نیست که در ذهن خیلیها میآید. همین مرکزیت مرکزیت دایره وجود است که همه چیز به آنجا بر میگردد و نقطه تراکم همه مسائل است. امام میفرماید این چهار اسم پایههای عرش و مدیریت و آفرینش جهان هستند. عرض کردم رحمان، رحیم، رب و مالک در این سوره آمدهاند. البته فکر میکنم در خطبهای که مستمعانش عموم مردم هستند، جای بحثهای ویژه عرفانی نیست که وارد آن ریزهکاریها شوم. این مقدار توجه داشته باشید وقتی سوره حمد را در نماز میخوانید و این اسامی خداوند را بر زبان میآورید، به کجا دارید نگاه میکنید. افق دیدتان را بلند کنید. امام در الهام عرشی خود جملهای را اضافه میکنند و میگویند: مظهر این چهار اسم خداوند در مدیریت عرشی چهار فرشته مقرب، یعنی میکائیل و اسرافیل، جبرئیل و عزرائیل هستند.
قبض و بسط جهان به دست مدیریت اینهاست که اینها بعدها 8 ملک میشوند. این نکته امام را که دیدم، یک دفعه متوجه شدم در آیه 17سوره «الحاقه» حاملین عرش را 8 نفر معرفی میکند و میگوید هشت موجود هستند که در قیامت عرش خدا را بر دوش میگیرند. دیدم در دید اول این تفاوت دارد. دنبال آن رفتم و مطالعه کردم تا ببینم این تفاوت از کجاست. دیدم قابل جمع است. روایتی از پیغمبر در کافی هست که میفرماید: «امروز حاملان عرش چهار نفرند، ولی خداوند روز قیامت چهار نفر دیگر را به آنها اضافه میکند و هشت نفر میشوند که کمکشان میکنند.» حتی حرف امام هم قابل جمع است. چون ایشان چهار اسم خداوند را با چهار مظهرش که آن چهار ملک مقرب هستند، حاملان عرش معرفی میکند که آنهم به همین معنا 8 ملک میشود. پس به سوره حمد که در نماز میخوانید، توجه داشته باشید. مخاطبان ما موقع نماز در حضور قلبی که برای حضور در محضر الهی دارند، به کلماتی که میگویند، توجه داشته باشند که حال انسان، روحیه انسان و حرکت متعالی انسان را تقویت میکند.
اما درباره در سوره بعد از حمد، البته از نظر شیعه هر سورهای از سورههای قرآن که بعد از حمد خوانده شود، کافی است. شرطش این است که سوره کامل باشد. تفاوت ما با اهل سنت این است که اکثر آنها میگویند بخشی از سوره هم کافی است. یعنی اگر چند آیه هم بخوانید، جای سوره را میگیرد. البته آنها هم اختلافات زیادی بینشان هست که نمیخواهم وارد بحثهای اختلافی آنها شوم. ما سوره کامل را میخوانیم. جز چهار سوره که سجده واجب دارند، هر سورهای را میتوان در نماز خواند. اما معمولش در زمان پیغمبر تا امروز این بوده که حداقل در هر نماز یا در هر دو نماز سوره قل هو الله خوانده شود و تکیه هم شده و روایاتی هم این را تشویق میکند. روی قل هوالله خیلی حساب شده است که شاید به خاطر اختصارش و یا به خاطر محتوای این سوره باشد که از محتوایهای بسیار عمیق قرآنی و کشف حقایق دین است تأویل این سوره برای عامه مردم و حتی برای علما و عرفا کار آسانی نیست. درباره سوره توحید فقط روایتی را نقل و توضیح دیگری را عرض میکنم. اسم این سوره در ادبیات عرفانی ما نسبنامه خداست. در تاریخ دارد که یهودیها که پیغمبر(ص) و اسلام را خوب میشناختند و علاماتی داشتند، برای کشف واقعیت خدمت پیغمبر(ص) رسیدند و سئوالات زیادی کردند و ایشان جواب دادند. یکی از سوالاتشان این بود که شما نسب نامه خدای خودتان را برای ما بگوئید. پیغمبر(ص) فکری کردند و گفتند: مهلت بدهید. چیزی آماده نداشتند تا بگویند. اگر هم آماده داشتند به هر دلیلی فوری جواب ندادند. سه روز طول کشید تا سوره قل هوالله نازل شد. بعد پیغمبر(ص) به آنها اطلاع دادند و آمدند و سوره قل هو الله را برای آنها خواندند و فرمودند: این نسبنامه خدای من است. آنها به هم نگاهی کردند و گفتند: چیزی را که دنبالش بودیم، پیدا کردیم. نمیدانم چه فهمیدند و چه اتفاقی افتاد، به هر حال اینجوری شد.
روایت دیگری هم درباره این سوره هست که برای امروزیها خوب است. امام صادق(ع) در جواب سئوالی که درباره معنای سوره توحید شده بود، فرمودند: «در آینده مردان دانشمندیخواهند آمد که حقایق این سوره را کشف میکنند و در زمان حضرت حجت تمامی شبهات آن مکشوف خواهد شد.»
این روایت از این جهت برای بنده قابل توجه است که انتظار پیغمبر و ائمه این بوده که در آینده با تکامل فکر و رشد دانش و علوم و تفکرات انسانها، مردان و زنان عالم و دانشمند و عارفی میآیند که باید حقایق مطالب مهم قرآن و آیات الهی را کشف کنند. خدا کند ما بخشی از آنها باشیم و اگر نیستیم باید منتظر باشیم این روز بیاید. چون روایات زیادی به خصوص درباره عصر حضور حضرت حجت داریم که بالاخره روزیخواهد بود که باید خیلی از این چیزها روشنتر شود. امروز که مقایسه میکنیم، میبینیم تفاسیر امروز با تفاسیر گذشته خیلی جلو رفتهاند و خیلی چیزها کشف شد. اگر چند آیه اوّل سوره حدید را هم بخوانید، میبینید مضامین خاص توحیدی در آن هست. نتیجهای که میخواهم از این بحث ترتیبی بگیرم، این است که در نمازی میخوانیم، و الحمدالله روزانه بارها این دو سوره را میخوانیم. میخواهم از نمازگزاران خواهش کنم که توجه و حضور قلبشان را به مضامین این دو سوره جلب کنند. نمازی که با حضور قلب و با این مضامین باشد، مقبول خواهد بود. یک بار دیگر عرض کرده بودم که بعضی از علما فتوا میدهند که باید سوره حمد را به قصد قرائت و نه انشا و تقاضا و دعا از خدا بخوانیم. ولی خیلیها این را قبول ندارند، منجمله امام راحلمان میگویند: با اینکه قصد قرائت داریم، باید مضامین را هم در حال نمازخواندن مورد توجه قرار بدهیم. در جایی که توصیف خداست، به عظمت خدا توجه کنیم و آنجا که درخواست از خداست، باید درخواست از قلبمان داشته باشیم که معنای دعا هم میدهد.
بنابر این واقعاً نمازی که با توجه به مضامین اینها باشد، مؤثر است. شاید توجه به مضامین برای عامه مردم سخت باشد، ولی اگر با زبان ساده به مردم آموخته و در مدارس، دانشگاهها، مساجد و صدا و سیما گفته شود، خیلی سخت نیست. چند کلمه بیشتر نیست نماز مگر چند کلمه است؟ مردم میتوانند مضامینش را در ذهنشان داشته باشند و در موقع نماز حضور قلب داشته باشند.
بسمالله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد*
* سوره مبارکه توحید
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوه و والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والحجه القائم المنتظر(عج).
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله.
امیدوارم که خداوند ما را همیشه قرین روحیه و ملکه تقوا نگه دارد. مناسبتهای این هفته ما خیلی زیاد است. این مناسبتها به قدری فراوان است که فقط میتوانم بعضی از آنها را اسم ببرم و عمده بحثم را میخواهم به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) کمی به شخصیت ایشان از زاویه مسئله فدک بپردازم که به نظرم بحث لازمی برای اطلاعات امروز ماست.
در مورد مناسبات هفته:
1- میلاد حضرت امام باقر(ع)(1) را خدمت امت عزیزمان تبریک عرض میکنیم.
2- شهادت حضرت امام هادی(ع)(2) را تسلیت عرض میگوییم.
3- میلاد حضرت زهرا(س)(3) را که همه خوبیها به ایشان منتهی میشود و کوثر این امت هستند، تبریک عرض میکنیم. بحث در مورد حضرت زهرا(س) را در پایان این مناسبتها مطرح میکنیم
4- میلاد امام راحل را تبریک میگویم.(4) شخصیت بزرگواری که کار بینظیری در تاریخ کردند و برای اولین بار توانستند در یک کشور بسیار مهم با مکتب اهل بیت حکومتی تشکیل بدهند که سابقهاش را در تاریخ نداریم و امیدواریم بتوانیم قدردان این رهبری باشیم و بتوانیم راهی را که ایشان شروع کردند، ما و نسلهای آینده به خوبی ادامه بدهیم.
و در مورد شهادتها:
1- سالگرد شهادت آیتالله شهید محراب صدوقی(5) را تسلیت عرض کنیم که حقیقتاً در حیات و مماتشان و در حوزه و در جامعه نقش آفرین بودند و آثار فراوانی از ایشان باقی است.
2- سالگرد شهادت سید محمد باقر حکیم(6) را داریم که عمرشان را به جهاد گذراندند و اولین لحظهای که بایست در مدیریت مردم عراق کارساز باشد، ضد انقلاب و شورشگران ایشان را از مردم عراق و امت اسلامی و مکتب اهل بیت گرفتند، اما خونشان دارد کارسازی میکند. مظلومیت بیت حکیم، بخصوص آیتالله شهید حکیم در تاریخ جاودان است.
3- شهادت حدود 300 مسافر مظلوم هواپیمای ایرباس(7) را که توسط ناو متجاوز آمریکایی سرنگون شد و جان باختند در اعماق آبهای خلیج فارس جان باختند به خانوادههایشان و به شما تسلیت عرض میکنیم.
4- رحلت آیتالله العظمی گلپایگانی(8) را که حق بزرگی بر حوزهها و امت اسلامی دارند و آثار فراوانی در تاریخ اهل بیت دارند، تسلیت عرض میکنیم.
روز جهانی مبارزه با مواد مخدر(9) را داریم که بسیار مهم است واگر تراکم مطالب نبود، لازم بود در اینجا توضیحات زیادی داده شود که بلای امروز بشریت و بخصوص کشور ما شد است. حقیقتاً مواد مخدر، چه طبیعی مثل تریاک و امثال اینها و چه بدتر از آنها یعنی انواع صنعتی، امروز شر و شیطانی برای کل بشر است و خداوند جوانان ما را از شر این مواد خطرناک محفوظ کند. باید تلاش زیادی شود و باید از آنهایی که با همه وجود دارند مبارزه میکنند، تشکر کنیم. بخصوص شهدایی که در این مسیر جان خودشان را تقدیم کردهاند.
روز جهانی تعاونیهاست* که در قانون اساسی ما بخش زیادی را به عنوان راهکار عدالت اجتماعی به خود اختصاص داده و در سیاستهای کلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در چشمانداز، در اصلاح اصل 44 و خیلی جاهای دیگر جایگاه مهمی دارد. فاصله داریم تا به آن حدی برسیم که قانون اساسی و سیاستها از ما خواستهاند.
سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی(10) است که حقیقتاً گام فوقالعاده مهمی برای باسواد کردن ملت ما بود که در این مدت 25 سال خدمات بسیار ارزشمندی را تقدیم کرده است. در یک ربع قرن کارهای عظیمی را انجام داده و امروز حدود یک و نیم میلیون دانشجو و حدود دو نیم میلیون فارغالتحصیل دارد که خدمات فراوانی دارند. به مسئولان، اساتید، دانشجویان و کارکنان این دانشگاه تبریک عرض میکنیم و تشکر میکنیم.
مسئله کاملاً به روز ما شهادت 72 تن است(11) که فاجعهای در کشور و در انقلاب بود. ما طرحی بود که استکبار، ضدانقلاب و منافقان برای منهدم کردن انقلاب طراحی کرده بودند که یک زمان مجلس و دولت و قوه قضاییه را از رسمیت بیندازند و خلأ بوجود بیاورند و بعد با شورش این کشور را به همان راه انحرافی که قبل از انقلاب داشت و یا به طرف مارکسیستی برگردانند. خداوند جلوی اهداف شوم آنها را گرفت و برعکس خون این شهدای بزرگوار بخصوص شخصیت کم نظیر آیتالله شهید بهشتی باعث شد که مردم متوجه خطر تهدیدکننده انقلاب شوند و حضورشان را در صحنه تقویت کنند. ما توانستیم بعد از این مصیبت بزرگ با هوشیاری مردم، شرّی را که امواجش پشت هم میآمد، از انقلاب و از کشور دور کنیم.
به همین مناسبت هفته قوه قضاییه است که حقیقتاً شایسته تقدیر دارد. به خاطر زحماتی که میکشند، تشکر میکنیم و امیدواریم بتوانند اهدافی را که در قانون اساسی و اسلام برای قضای اسلامی در نظر گرفته شد، بیشتر تحقق بدهند. البته ممکن است در آینده در این مورد بیشتر حرف بزنیم.
به مناسبت به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) روز زن را داریم که خوشبختانه آقای تقوی بحث مستوفایی داشتند و تا حدودی مرا بینیاز کردند. همین قدر عرض کنم که خدمتی که اسلام به زنها کرد، هیچیک از مکاتب موجود دنیا چه در قدیم و چه امروز نکردند. اسلام زن را از راههای انحرافی که افکار منحط ساخته بشریت که برای زن در نظر گرفته بود، نجات داد و زن عظیمالشان اسلام، حضرت زهرا(س) را بصورت یک تابلوی قابل پیگیری و پیروی برای بشریت معرفی کرد.
ما امروز در انقلاب اسلامی سرافرازیم که بعد از پیروزی هم در جهت حفظ اخلاق و عفت و شرافت خانمها حرکت شده و هم برای به روز آوردن اطلاعات و رفع عقبافتادگی آنها کار شد که امروز شما میبینید بخش اعظم دانشگاه و مراکز تحصیلی را خانمها در اختیار دارند. اساسیترین راه تکامل، ترقی و پیشرفت هم همین تحصیلات است که خانمها راه خودشان را پیدا کردند. فردای امروز خواهیم دید که نسوان و خانمهای ایرانی در تاریخ ایران چه نقشیخواهند داشت. اگر روزی این همه انسانهای باسواد و عالم دارای تخصصها و در عین حال پاکدامنی و اخلاق اسلامی در صحنه جامعه حضور پیدا کنند، با آنچه که امروز ما هستیم، خیلی تفاوت میکند. انتظار دارم خانمها به خدمات ارزشمندی که انقلاب به آنها کرده و راه را برای آنها اینگونه باز کرده است، توجه نمایند.
بنا شد در مورد حضرت زهرا(س) از زاویه مسئله فدک حرف بزنیم. از این به بعد بحث ما حالت جدیدی پیدا میکند. از خیلی راهها میتوان حضرت زهرا(س) را شناخت و پی به عظمت ایشان برد و من فقط از زاویه فدک عرض میکنم.
خداوند توفیق داد که اخیراً سفری به عربستان برویم. در اصل بخاطر برگزاری کنفرانسی بود که همه فرق اسلامی را دعوت کرده بودند و حدود 800 عالم اسلامی در آنجا حضور داشتند و در کنار کعبه و خانه خدا بود.(12) حضور من و هیات همراه و همچنین آیتالله تسخیری که از طریق دیگری آمده بودند، در آنجا خیلی موثر بود. اگر ما نرفته بودیم؛ وحدت اسلامی شکل درستی نمیگرفت. چون شیعه غایب بود. از این 800 نفر ما چند نفر از ایران و یکی از علمای حجاز شیعه بودیم. بالاخره خداوند توفیق داد و به گونهای عمل شد که تفکر انقلابی، شیعی، اسلامی و ایرانی درخشش بینظیری را در آن اجلاس بسیار مهم داشت.
چند روزی که در مکه بودیم، بحث عمده کانالهای رادیویی و تلویزیونی عربی در مورد محتوای سخنرانی من بود که باعث شده بود بعضی از علمای تند وهابی به آقای خادمالحرمین اعتراض کنند و به ایشان بگویند شما باعث شدید که تنها شیعه درخشش داشته باشد و ایران را بزرگ کردید. ایشان گفتند: میدان برای همه باز بود و هرکس برنامهای داشت اجرا کرد. البته در مقابل اینها اکثریت قاطع علمای حاضر صمیمانه از برنامه هیأت جمهوری اسلامی استقبال و تشویق کردند.
کار دیگر ما در آنجا، غیر از زیارت که همه عاشقان خانه خدا و مرقد حضرت رسولاکرم(ص) و بقیع در آنجا دارند، مسائل مربوط به مشکلات حج بود که زوّار ما کم و بیش دارند. در سفرهای قبل تا حدودی این مسئله را حل کرده بودیم، ولی کمکم چیزهای ناروایی پیدا شده بود. بحثهای جدی و صریحی کردیم که تا حدودی اصلاح شد. برنامهای طراحی شد که در آینده انشاءالله زوّار ما مشکلاتی از این نوع نداشته باشد.
احساس کردم دل مسئولان اصلی کشور عربستان میخواهد که شیعیان از مکه و مدینه راضی برگردند. اینکه آنهایی که باید پیگیری کنند، چقدر میتوانند پیگیری کنند و موفق شوند، به آنها بستگی دارد. مخالفانی هم دارد که خیلی جدّی هم هستند. باید با تعقل، تدبر، و صبر راهکارهای اتحادآفرین پیدا کرد تا این مسئله حل شود.
در مورد «فدک»(13) در سفر قبل که خبیر را دیده بودم؛ میخواستم به فدک هم بروم که موفق نشدم. این طلب من باقی بود. این دفعه برادران سعودی به وعدهای که داده بودند، عمل کردند. هیأت ما را خیلی خوب به فدک بردند. چیزهای عجیبی دیدیم روحیه و علاقهای در فدک نسبت به حضرت زهرا(س) مشاهده کردیم و دیدیم نام حضرت زهرا(س) زنده است. در جایی که پای ایرانیها و ما نرسیده بود، حقیقت حضرت زهرا(س) هنوز آنجا جلوه دارد. زیاد خوانده بودم راجع به فدک مطالعات زیادی داشتم، ولی نمیتوانستم بفهمم چرا مسئله یک مزرعه اینقدر در تاریخ مهم است! از لحظه فتح خیبر یعنی از سال هفتم هجرت پیغمبر(ص) تا 300 تا 400 سال بعد این موضوع یک مسئله زنده و مشاجرهای و مورد توجه دنیای اسلام بوده است. اینکه چرا اینقدر این مهم است، نمیفهمیدم. البته احتجاجات معمولی در تاریخ هست که هر کسی میتواند ببیند. ولی باید روح قضیه را از این چیزها بزرگتر دید تا بیهوده سخن به این درازی نشود. این مسئله یک ماجرای واقعی در پشت سرش دارد.
کمی از این تاریخ و بعد کمی از مشاهدات خود عرض میکنم. در جنگ خندق برای مسلمانان مدینه معلوم شد یهودیها که تقریباً اقتصاد جزیرهالعرب در دستشان بود، با مشرکین ساختهاند و توطئه کردهاند و عهدشان را شکستهاند که درگیری مسلمانان با یهود شروع شد. یهودیان در خندق شکست خوردند و پس از آن سریهها و جنگهای کوچکی بود و مسئله به جنگ خیبر رسید که آنجا پایگاه اصلی یهودیان بود. قلعههای و فراوان مستحکم با مزارع بسیار وسیع و پرثمردر اطراف آن که اگر انسان تاریخ آن موقع حجاز را ببیند، میفهمد که چقدر آن موقع محصول داشت و چقدر آباد و زرخیز است. خیلی روشن است که تا شمال مدینه، بخصوص منطقه فدک و خیبر سرسبز بود. پیغمبر برای حل مشکلی که از ناحیه همکاری مشرکین و یهود پیش آمده بود، به خیبر رفته بودند.
از اینجا مسئله فدک شروع میشود. همزمان با رفتن به خیبر، ایشان گروهی را با رهبری شخصی به نام «محیصه» به فدک فرستادند. تقریباً 90 کیلومتر با خیبر فاصله دارد، ولی در همان منطقه است که پیامبر(ص) میخواستند مسئله آنجا را همراه خیبر حل کنند. خود این مسئله برای من اهمیت داشت که مگر فدک چقدر مهم بود که پیامبر(ص) هم وزن خیبر در این لشکرکشی مورد توجه این را آنجا فهمیدم که اهمیت بسیار بالایی داشت که آنها را عرض میکنم.
موقعی که «محیصه» رفت، بعضی از قلعههای خیبر تحت محاصره پیغمبر بود و هنوز فتح نشده بود. پیغمبر(ص) از آنها دعوت کرده بود که بدون جنگ مذاکره و صلح کنیم و حقوق شما محفوظ باشد و امنیت برقرار باشد و جانتان و مالتان محفوظ باشد. آنها باور نمیکردند که فدک بشکند. هیچ کس باور نمیکرد. مشرکان مکه منتظر بودند پیغمبر در فدک بشکند تا اسلام را از پای درآورند. اینقدر برای فدک اهمیت قائل بودند. از اول طفره میرفتند، ولی با توضیحاتی که «محیصه» داد، کمی به حال آمدند و گفتند ما هیأتی پیش پیغمبر میفرستم. هیات را پیش پیغمبر(ص) فرستادند تا ببینند
چه میشود.
در همین فاصله قلعههای خیبر فتح شد و چیزی که باور کردنی نبود، در آن مقطع اتفاق افتاد. فدکیان میدانستند که مقاومت آنها فایدهای ندارد. بنابراین گفتند کسی را بفرستید تا مصالحه کنیم. علی بن ابیطالب(ع) از طرف پیغمبر(ص) مأمور شدند تا با جمعی به فدک بروند و آنجا را بدون جنگ تحویل بگیرند. آنها وقتی اسم علی(ع) را شنیدند، تصمیم گرفتند زودتر تسلیم شوند که شدند.
مطلبی را در یکی از منابع که دیدم هنوز برایم قدری جای مطالعه دارد. در یکی از کتابها خواندم که یک بار پیغمبر(ص) و علی بن ابیطالب(ع) قبل از فتح خیبر در یک مسافرت طی الارض به فدک رفته بودند و سورها، برجها، باروها، استحکامات و مزارع فدک را بررسی کرده بودند. این مطلب به توجیهات دیگری نیاز دارد، ولی اهمیت فدک را میرساند که مهم بوده است.
به هر حال علی بن ابیطالب(ع) به فدک تشریف بردند و از فدکیان هم بزرگانشان جمع شدند و قرارداد خوبی بستند. در قراردادشان تاریخ اختلاف دارد. در یک نظر میگویند نصف فدک را تحویل پیغمبر دادند و نصف دیگر را برای خودشان نگه داشتند. بعضیها میگویند همه فدک را دادند، اما گفتند محصولاتش نصف از ما و نصف از شما باشد. چون کارکنانش هم خودشان بودند و فقط مدیریتش با پیغمبر بود. نظر دومی بهتر میتواند صحیح باشد.
به هر حال مسئله فدک بدون جنگ تمام شد. مطالبی که عرض میکنم، هم اهل سنت و هم شیعه در منابع خود دارند. فقط از زاویه تاریخ شیعی عرض نمیکنم. مورد به موردش را در دو کتب معتبر اهل سنت دیدم. مثلاً همین که میخواهم بگویم، از کتاب «تفسیر دره المنصور» است که از علمای بنام اهل سنت میباشد.
وقتی مسئله فدک اینگونه شد، جبریل بر پیغمبر نازل شد و گفت: «خداوند از شما میخواهد فدک را به مصداق قرآن به زهرا واگذار کنید.» که پیغمبر واگذار کردند. درهالمنصور در تفسیر آیه مربوطه که گویا در سوره «اسرا» است، دو روایت نقل میکند: یکی از ابوسعید خهدری از بزرگان روات اهل سنت و دیگری از ابن عباس است که پیغمبر(ص) فدک را به فرمان الهی به حضرت زهرا واگذار کرده بودند.
مبنای فقهیاش هم روشن است. چون فتح آن بدون جنگ بود. آیه قرآن هم همین را میگوید. در جنگها اگر با نبرد چیزی را گرفتند، غنایم بین تمام رزمندگان تقسیم و خمس آن به بیتالمال داده میشود. ولی اگر بدون جنگ گرفتند، این خالصه در اختیار پیغمبر است. این آیه قرآن است که میتوانید در سوره «حشر» بخوانید.
پس این اراضی بدون جنگ در اختیار پیغمبر بود و دستور خداوند هم طبق روایاتی که عرض میکنم، این بود که به حضرت زهرا بدهند. البته منحصر به این هم نیست. چیزهای دیگری هم به حضرت زهرا دادهاند. که باید در کنار این ببینیم و ما نتوانستیم.
مکان دیگری بنام «اوالی» که هفت حدیقه و هفت مزرعه است به حضرت زهرا(س) واگذار شده است که در وصیتنامه حضرت زهرا(س) اسم اینها آمده است. این «اوالی» داستان عجیبی دارد. در جنگ احد وقتی مشرکین به مدینه حمله کردند، یهودیان جلسهای تشکیل دادند. هنوز هم پیمان پیغمبر بودند. یک عالم یهودی بنام «مخریق» در جمع یهودیان گفت: «شما که میدانید این پیغمبر است. ما منتظر بودیم و از راههای دور آمدیم تا وقتی پیغمبر ظهور میکند، در رکابش باشیم. چرا حمایت نمیکنید؟ الان راه پیامبر خدا تهدید میشود» که کسی به حرفش گوش نکرد. خودش سوار اسب شد و به میدان احد آمد. وقتی آمد، دو لشکر در مقابل هم صف کشیده بودند و جنگ داشت شروع میشد. ایستاد و فریاد زد و به مسلمانها گفت: «شهادت بدهید که من هرچه داشتم به پیغمبر واگذار کردم و به لشکر مشرکین حمله کرد و شهید شد. وقتی شهید شد پیغمبر گفتند: «مخریق» بدون اینکه یک رکعت نماز خوانده باشد، وارد بهشت شد و راه خودش را پیدا کرد.
به هر حال چون آنهایی که بدست آمده بود، جزو غنایم جنگ نبود، پیغمبر آنها را به حضرت زهرا(س) واگذار کردند. اینکه چرا به حضرت زهرا(س) واگذار شد، مورد سؤال است. درباره مصارفی که حضرت زهرا از این اموال داشتند، مطالب دقیقی نمیدانیم، ولی میتوان از وصیتنامه ایشان چیزهایی فهمید که چه مصرفی داشتند. در وصیتنامه حضرت زهرا(س) حدود 15 مورد دیدم که خیلی از آنها مسائل مهمی است و فعلاً به بحث ما مربوط نیست. دو موردش به اینجا مربوط است. به حضرت علی(ع) میفرماید: «آن مقرری را که من برای زنان بنیهاشم و همسران پیغمبر میپرداختم، بعد از من هم شما بپرداز» و در روایتی آمده که حضرت زهرا(س) به هرکدام از آنها 12 یا 14 «عهقیه» میپرداخت.
در یک بند دیگر میگوید: «جعبه سبزی است که آن مال دختر ابوذر است و به ایشان بپرداز». در بند دیگری میگوید: «این مقدار را به خاطر مشکلاتی که امامه دختر خواهرم - که بعدها همسر حضرت علی(ع) شد – دارد، به ایشان بپردازید.از این مطالب استفاده میشود که در زمان خود پیغمبر بنیهاشم و فقرا مراجعات مالی به حضرت زهرا(س) داشتند و حضرت زهرا(س) نهادی تاسیس کرده بودند و به اینها رسیدگی و اداره میکردند. یعنی وکلایی داشتند. وکلایی در خیبر داشتند که سهم خودشان را میگرفتند و میفرستادند و حضرت زهرا اداره میکردند.
از بعضی روایات میتوان استفاده کرد و تحلیل تاریخی آن هم همین است که پیغمبر با برنامه الهی میدانستند خاندان پیغمبر بعد از رحلت ایشان در سیاستهای متضادی که پیش میآید، دچار مشکلات مالی میشوند.
به هر حال با نصّ صریح آیه قرآن و با روایات صریح و با شهادتهایی که خیلیها دادند، پیامبر(ص) فدک را در اختیار حضرت زهرا و خاندانشان گذاشتند. در بعضی روایات آمده که اینها وقف بود و متولی آن حضرت زهرا بود و یا وقف خاص بود. اینها بحثهایی است که هر یکی از آنها احتیاج به بررسی دارد و نمیخواهم در این خطبه بررسی کنم. کسانی که میخواهند. میتوانند پیدا کنند.
اگر میخواهید به اهمیت فدک توجه کنید – در بخش آخر عرض میکنم – ببینید در طول تاریخ بر سر این مزرعه چه آمده است! خلفا بیست و چهار بار فدک را گرفتند و یا پس دادند که از همان روز بعد از رحلت پیغمبر(ص) شروع شد و تا زمان « ارازی » خلیفه عباسی که در سنه 323 خلیفه شده و تا سنه 329 خلیفه بوده، گرفتن و پس دادن فدک ادامه داشته است.
مگر فدک چه قطعهای از زمین است؟ چه رمزی در آن است؟ چه مسائلی دارد که خلفای بزرگ حتی هارونالرشید که به ابر میگفت: هر جا میخواهی بروی، برو. چون آخرش در زمین من باید بباری، به فدک توجه داشتند.
اصل مساله، سیاسی، یعنی همان مسئله امامت، ولایت و مقاومت است. فدک برای نیروهایی که مظلوم میشدند و مقاومت میکردند، یک پرچم بود. هنوز هم یک پرچم است. تاریخ را در سالهای بعد از 329 هجری تعقیب نکردم که چه اتفاقی افتاده است. تا قرن چهارم را و الان اسامی کسانی را که فدک را گرفتند و پس دادند، برایتان میخوانم:
اوّلین بار خلیفه اول، ابابکر گرفت. البته استدلال او این بود که این اموال در زمان پیغمبر دست ولی امر یعنی خود پیغمبر بوده و میتوانستند به هر کسی بدهند یا بگیرند و الان ما هستیم.
ایشان حضرت زهرا را از فدک اخراج میکنند ولی دوباره نامه نوشت و گفت: «فدک به فاطمه برگردد.» منتها خلیفه دوم مخالف بود و نامه حضرت زهرا(س) را گرفت و پاره کرد و نگذاشت اجرا شود. این اولین حادثه بود. یک بار گرفتند و پس دادند و دوباره گرفتند.
در بعضی از تواریخ و روایات آمده که عمر، خلیفه دوم با اسنادی که دید، قانع شد که حق با حضرت زهرا(س) بوده و درزمان خودش فدک را به حضرت زهرا(س) برگرداند. حضرت زهرا(س) که نبودند، به خاندان اهل بیت(ع) برگرداندند و تا زمان معاویه در دست اهل بیت بود. یکی یکی پیش میرویم. اول عطای پیامبر(ص)، دوم پس گرفتن ابوبکر و سوم پس دادن ابوبکر به حضرت زهرا(س).
حضرت زهرا(س) در استدلالهایی که با ابوبکر داشتند، نامه و حکمی از پیغمبر نشان دادند و گفتند: «نوشته پیامبر(ص) است که به من واگذار کرده و این سند مهمی برایشان شد. گفتیم عمر در زمان خلیفه اول پس گرفت و دوباره خود عمر پس داد. در زمان معاویه دوباره پس گرفتند چون در زمان معاویه اهل بیت با او سازش نداشتند. قبل از آن این اختلافات شدید نبود. بعد از معاویه اختلافات جدّی شد. آنها به عنوان منبع تامین مالی اهل بیت (ع) پس گرفتند و تا زمان عمر ابن عبدالعزیز در دست آنها بود. عمر ابن عبدالعزیز هم به خاطر اینکه یک معلم شیعی در موقع تحصیلش او را هدایت کرده بود، اولین کاری که کرد، فدک را به آل پیامبر(ص) برگرداند. البته در تاریخ آمده که امام باقر(ع ) ملاقاتی با عمر ابن عبدالعزیز کردند و فدک را خواستند و ایشان در اختیار گذاشت. این ششمین مورد بود. البته اگر مورد معاویه را اضافه کنیم، هفتمین مورد میشود.
هفتمین مورد در زمان یزید بن عبدالملک بود که دوباره پس گرفت و تا آخر عمر بنیامیه در دست بنیامیه بود. سفاح اولین خلیفه عباسی است که توجهات شیعی هم داشت و با هم رزمی شیعیان و علویها توانسته بود بنیامیه را بشکند که فدک را دوباره پس داد. بعد از اینکه بنیالحسن فساد را در دولت بنی عباس دیدند و مبارزاتشان را شروع کردند، منصور دوانیقی پس گرفت. این نهمین مورد است. مقداری که فضا آرامتر شد، مهدی فرزند منصور عباسی که خلیفه بعدی بود، فدک را پس داد. دوباره هادی عباسی به خاطر دیدن تحرکات خاندان اهلبیت، بخصوص بنیالحسن پس گرفت. این هم یازدهمین مورد است.
در زمان هارون الرشید حضرت موسی ابن جعفر(ع) پیشنهاد کردند که برگردانید. هارونالرشید به حضرت موسی ابن جعفر(ع) هارون الرشید گفت: «شما حدود فدک را تعیین کنید تا من برگردانم.» حضرت موسی ابن جعفر(ع) به هارون الرشید فرمودند: «شما نمیدهید.» ولی در روایات هست که امام موسی کاظم(ع) حدود سیاسی برای فدک معرفی کردند و هارون الرشید گفت: «این جوری نمیشود و نداد.» ولی مأمون کار عجیب و غریبی کرد. این قطعه به نظر من از نقاط برجسته فدک است که باید دنبالش رفت در دوازدهمین مورد به مأمون میرسیم که میخواست پس بدهد. اما مخالفت زیاد بود. مأمون با برادرش اختلاف داشت. مشاجره داشتند. بعد هم بین نیروهای صفکشی شده بود و تصمیمگیری دشوار بود. مأمون و جلسه گذاشت. در یک جلسه، 200 نفر از علما جمع شدند، بحث کردند و به این نتیجه رسیدند که فدک متعلق به حضرت زهرا(س) بوده و پیامبر(ص) داده و باید برگردد. خبر این جلسه منتشر شد و مخالفتهایی پیدا شد. مأمون هزار نفر را از سراسر دنیا دعوت کرد. مثل کنگرههای سراسری که میگیریم. از سراسر دنیای اسلام آن روز علمایی را آورد. اینها بحثهای زیادی کردند و نتیجه باز به نفع خاندان اهل بیت شد. اگر بتوان این بحثها را در تاریخ پیدا کرد. خیلی خوب است. یعنی تحقیق کرد که مخالف و موافق چه میگفتند. وقتی این جلسه تمام شد، متنی تهیه شد و یک جمله را میخوانم که مأمون به حاکم مدینه نوشت. مأمون خودش در مدینه نبود. دستور داد: «انه قدکان رسول الله اعطی ابنته فاطمه فدکا.» یعنی «ما از این بحثها فهمیدیم که پیغمبر(ص) این را به حضرت فاطمه(س) داده بود و مال آنهاست.» آنها هم پس دادند. این خبر مثل بمب صدا کرد که یکی از جرقه هایش در شعرهای دعبل خزاعی آمده است. دعبل در یکی از بندهای شعرش میگوید:
اصرح وجه الزمان قد ضحکا به رد مامون حاشا من فدکا
میگوید: «چهره زمانه و تاریخ لبخند زد وقتی خبر شد که مأمون با این چنین مقدمهای فدک را به بنیهاشم برگرداند.» پس مسئله فدک به شعرها و ادبیات هم رسید.
در سیزدهمین مورد معتصم عباسی پس گرفت. در چهاردهمین مورد واثق عباسی پس داد. در پانزدهمین مورد متوکل گرفت. همه شما میزان خصومت متوکل با اهل بیت را میدانید. در شانزدهمین فرزندش منتصر پس داد. منتصر همان کسی است که پدر خود را به خاطر عداوتهایش با اهل بیت کشت که چهره سیاسی قضیه خیلی خوب روشن میشود. در هفدهمین مورد حاکم بعد از منتصر پس گرفت و در هجدهمین مورد مستعین پس داد. در نوزدهمین مورد معتمد پس گرفت و خود او در بیستمین مورد پس داد. در بیست و یکمین مورد خلیفه بعد از معتمد پس گرفت و در بیست و دومین مورد معتضد پس داد. در بیست و سومین مورد حاکم بعدی گرفت و در بیست و چهارمین مورد در سال 324 الراضی که خلیفه عالم و دانشمندی بود، پس داد. این آخرین باری است که در تاریخ من دیدهام.
یک قطعه زمین مزروعی با آن مقدمات و موخرات و تاریخ خیلی ارزشمند است و من از مسئولان عربستان سعودی تشکر میکنم که ما را بردند تا قدری بیشتر بفهمیم و منطقه را ببینیم که چرا داستانش اینگونه است. اولاً در خود عربستان کسی فدک را نمیشناخت. وقتی میخواستیم برویم، شب مهمان آقای العمری که از علمای بزرگ مدینه و شخصیت والامقامی است، بودم. به من گفت: «شما چرا این همه راه را میروید؟ چیزی نمیبینید. اصلا چیزی به نام فدک نمیبینید. یک منطقه است.» من گفتم: «میرویم.» بعلاوه نمیخواهم منطقه را ببینم. میخواهم بدانم منطقه قدیم چگونه بوده است.
بالاخره رفتیم. خیلی هم راه رفتیم، راهی که ما رفتیم طولانی شد. 260 کیلومتر رفتیم. اما اگر کسی بخواهد مستقیم از مدینه برود و راه درست وجود داشته باشد، از 130 کیلومتر بیشتر نیست. میگویند در زمان پیامبر(ص) 2 تا 3 روز با وسایل آن روز راه بوده است. خیبر هم در 160 کیلومتری مدینه است. فدک و خیبر تقریباً موازی هم در شرق و غرب هستند. وقتی رفتیم، چیزی نمیدانستیم. کسی را شناسایی کردیم که بیاید توضیح بدهد.وقتی میخواستیم وارد شهر شویم، دیدیم تابلوی بزرگی اول شهر زدهاند: «الحائط ترحب بکم» و زیرش هم با کلمه درشت نوشتهاند: «فدک». چشم ما روشن شد. حالت خاصی پیدا کردیم. انتظار نداشتیم که کلمهای به نام فدک در آن بیابان ببینیم و دیدیم. وارد شهر شدیم یک شهر زیبا در دامنه ارتفاعات گشتی در شهر زدیم و به فدک قدیمی رفتیم که کنار شهر و متصل به شهر بود. رفتیم و دیدیم مسئولان شهرستان، از فرماندار گرفته تا دیگران جمع شده و در نقطهای ایستاده بودند. ما هم پیاده شدیم. خرابهای بود. ولی برج و بارو و دیوارهای قدیمی مشخص بود. شکل ساختمانها عمدتاً گلی است. سنگهایی هم هست که نشان میدهد منطقه آتشفشان داشت. جمعیت زیادی بودند. فرماندار، بخشدار، رئیس شورای، شهر علما و... بودند. پیرمرد روشن ضمیری هم در جمع آنها بود. برایم جالب بود که یک ذره تعصب ندیدم. ما را میشناختند که شیعه هستیم و از ایران آمدهایم. اختلافات شیعه و سنی و وهابی و... را میدانستند. این آقا خودش قبلاً مسئول امر به معروف ونهی از منکر بود. ایشان برای ما توضیح داد. سه، چهار کلمه که گفت، من لرزیدم. حتماً همراهان من هم همین حال را داشتند. کنار ساختمانی ایستاده بودیم. ساختمان بدی هم نبود. خراب نشده بود. راهنما گفت: «هذا مسجد فاطمه.» قلب ما یک باره تکان خورد. اشکهایمان ریخت، اما سعی کردیم به اشکهای خود توجه نکنیم. پرسیدم: «یعنی این مسجد را حضرت فاطمه(س) ساختهاند؟» گفت: «بله» آخرین بار هم این مسجد را عثمانیها ساختهاند. الان متروک است.
در همان جایی که بودیم، رودخانهای بود. رو به رویمان هم نخلستان بود. راهنما گفت: «هذا بستان فاطمه» گفتم: «یعنی این نخلستان از آن زمان تا بحال هست؟ گفت: «بله» همین جا نقطه بستان و نقطه عبور آب بود و سپس گفت: «هذا وادی فاطمه (س).» وادی معمولاً به جاهایی میگویند که رودخانهها بدون اینکه از درهها عبور کنند، جلویشان باز میشود. البته معانی دیگری هم دارد. بعد از دور چیزی را نشان داد و گفت: «آنها چشمههای حضرت فاطمه(س) است.» به هرحال مکانهای مهم فدک را دیدیم. سئوالات زیادی کردیم. آن راهنما هم بدون هیچ تعصبی هرچه میدانست، به ما گفت و ضبط هم شد. توضیحاتی به ما دادند. بعد رسمی بدرقه به شهرداری حائط آمدیم. برای مراسم احساس کردم مردم آنجا به حضرت فاطمه(س) هستند. خیلی با احترام اسم ایشان را میبرند. این آقای راهنما خودش از مامورین امر به معروف حکومت سعودی در مدینه بود. فکر میکنیم اینها سخت گیر هستند، ولی در آنجا سختگیری ندیدیم. حتی مأموران عربستان که با ما آمده بودند و زیاد هم بودند، یعنی از وزیر تا سطوح پایینتر آمده بودند، از ما تشکر کردند و گفتند: «شما باعث شدید ما جای شناخته نشده کشورمان را شناختیم.» آنها هم قدردانی کردند.
به هر حال این فدک بود. میخواهم عرض کنم مسئله فدک با این حوادث بحث بیشتری میطلبد. البته بدون اینکه تفرقهآمیز باشد. فدک میتواند وسیله اتحاد باشد. خدا کند روزی بیاید مردمی که به حج میروند، یک تور بگذارند و بروند فدک را هم ببینند. یکی از خواستههای آنها این بود که ایرانیها به اینجا بیایند. الان دارند تدارکات میبینند. استاندارش گفت که ما منتظریم که شیعیان بیایند و ببینند.
به نظر میرسد یکی از کارهای خوب این است که دولت عربستان کم کم آثار ارزشمند تاریخ اسلامی را که افتخار همه اسلام است و برای خود عربستان بسیار اهمیت دارد، معرفی کند. شاید دید وسیعی که آقای ملک عبدالله دارد، آنها را به این نقطه برساند. به هر حال میخواستم عرض کنم که میتوان از نواحی مختلف حضرت زهرا(س) را شناخت.
درباره عظمت حضرت زهرا(س) کم گفتهایم. شخصیت زهرا(س) را در همان زمان ببینید. در همان زمان که فشار آوردند تا از علی ابن ابیطالب(ع) بیعت بگیرند، حضرت زهرا(س) آن صحنه را که دید، نتوانست تحمل کند. یک جمله گفت و همه را متوحش کرد. فرمود: «دست از پسر عموی من بردارید. اگر ادامه دهید» گیسوانم را باز و نفرینتان میکنم و میدانم چه بر سرتان میآید.»، «خلی ابن عمی ... کشف راسی فادعو کل خلق»
یک جمله حضرت زهرا(س) صحنه را آرام کرد. خیلیها فهمیدند که حضرت زهرا(س) شخصیت بزرگی است. آری ما چنین مقتدایی داریم که انشاءالله استفاده کنیم.
چند جمله هم درباره مسائل روزمان صحبت کنم. مسئله عراق، فلسطین، افغانستان و لبنان همچنان خونبار است و جای تاسف دارد و دخالت خارجیها و آمریکاییها برای منطقه گران تمام شد. انشاءالله روزی خداوند امت اسلامی را هوشیار و بیدار کند روی پای خودشان و از حق خودشان دفاع کنند و اختلافاتشان باعث حضور دشمنان در این منطقه نشود که این هوشیاری کم کم در مردم بوجود میآید.
در مورد خودمان میبینید مسئله هستهای را داغ کردند. اتحادیه اروپا تصویبنامه گذرانده و بانک ملی ایران را با یک گستاخی مسدود کرد. آمریکاییها لایحه و قطعنامه به مجلس سنا و مجلس نمایندگان بردند و میخواهند فشار زیادتری بیاورند. امروز در جلسه هشت کشور صنعتی در ژاپن مصوبه دوگانهای گذراندند و گفتند: «باید تشویق و تنبیه علیه ایران ادامه پیدا کند.»
یعنی همه مراکز قدرت غربی دارند جلو میروند. بارها نصیحت کردهایم که این ادبیاتی که شما با ایران بکار میبرید، به نفع شما و به نفع حلّ مسئله نیست.
شما کوچکتر از آن هستید که برای ما تعیین تکلیف کنید. سابقه ایران و انقلاب را ببینید و نگویید ایران باید تنبیه شود. تشویق و تنبیه در شأن کشورهای ضعیف است. در مورد کشوری مثل ایران فقط با ادبیات درست و مذاکره و مطرح کردن حرف حساب و شنیدن استدلال میتوان مسئله را حل کرد. راهی که دارید میروید، اشتباه است. هم خودتان، هم منطقه و هم ایران را به زحمت میاندازید و هیچ خیری از این راه نمیبینید. آن هم کشور و انقلابی که با صراحت میگوید محال است دنبال سلاح هستهای برویم. ما دنبال صنعت و منافع صلحآمیز هستهای هستیم و آمادهایم در مذاکرات اعتماد شما را جلب کنیم. خوب است این اخطار را هم جدّی بگیرند و واقعاً دست از این رویه غلط و مستکبرانه بردارند.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ ان شانئک هوالابتر*
* سوره مبارکه کوثر
* روز جهانی تعاونیها (5 ژوئیه 2014، برابر با 14 تیرماه) است. با وجود قدمت تعاونیها در دنیا، اولین تعاونی در سال 1314 در ایران تاسیس شد و به تدریج توانست جایگاه خود را در اقتصاد ملی ایران پیدا کند.
پی نوشت ها:
1- همه منابع محل تولد امام محمد باقر(ع) را مدینه نوشته، ولی در سال ولادتشان اختلاف دارند.
بیشتر منابع شیعی تولد آن حضرت را در ۵۷ هجری دانستهاند ( مجلسی بیشتر اقوال را آورده است)، و برخی از مورخان اهل سنت نیز بر این قولاند، امّا عدّهای سال ۵۶ را ذکر کردهاند. در روز تولد ایشان نیز اختلاف است. شیخ طوسی، فضل بن حسن طبرسی و دیگران روز ولادت آن حضرت را روز جمعه اول ماه رجب و به گفته طبرسی بعضی تولّد ایشان را در سوم صفر میدانند.
از معاصران نیز، سید محسن امین و حاج شیخ عباس قمی(قمی، عباس، منتهی الامال، ج۲، ص۹۶.) آن را سوم صفر یا اول رجب؛ و از اهل سنّت، ابن خلّکان(بن خلکان، شمسالدین، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۷۴)سوم صفر ضبط کردهاند.
2- امام هادی(ع) پیشوای دهم شیعیان، بنا بر نظر مشهور در نیمه ذیالحجه سال ۲۱۲ هـ. ق در مدینه به دنیا آمد. پدر بزرگوارش پیشوای نهم، امام جواد(ع) و مادرش بانوی گرامی «سمانه مغربیه» است که کنیزی با فضیلت و تقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند.
علم و دانش امام هادی(ع) همانند آباء و اجداد گرامیاش، علم لدنی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و همچنین از علوم و معارف قرآن و سنت رسول الله(ص) و پدران بزرگوارش دریافت مینمود. امام هادی (ع) در ماه رجب سال ۲۵۴ هـ. ق در شهر سامرا به وسیله زهری که به ایشان خورانده شد، به شهادت رسیدند.
3- در مورد تاریخ ولادت حضرت زهرا(س) در بین سیره نویسان اختلاف وجود دارد. تاریخ ولادت آن حضرت در بیشتر منابع اهل سنت ۵ سال پیش از بعثت و در زمانی که قریش مشغول مرمت خانه کعبه بودند، ذکر شده است؛ ولی در بیشتر منابع شیعی، سال ولادت ایشان ۵ سال پس از بعثت ذکر شده است. شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» و اکثر عُلما ذکر کرده اند که ولادت آن حضرت در روز بیستم ماه جمادیالاخر بوده و گفتهاند که در روز جمعه سال دوّم از بعثت بوده و بعضی سال پنجم از بعثت گفتهاند و علامه مجلسی (رحمهالله) در «حیاه القلوب » فرموده که صاحب «عُدَدْ» روایت کرده است که پنج سال بعد از بعثت حضرت رسالت حضرت فاطمه(س) از حضرت خدیجه متولد شد.
4- امام خمینی در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریـور 1281 هجری شمسی (24 سپتامپر 1902 میلادی) در شهرستان خمیـن از توابع استان مرکزی ایران در خانوادهای اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـی از سلاله زهـرای اطهر سلام الله علیها، روح الله المـوسـوی الخمینـی پـای بـر خـاکدان طبیعت نهاد.
5- شهید آیتالله صدوقی، در سال 1287 هجری شمسی، در دارالعباد یزد به دنیا آمد و در اوان کودکی، پدر و مادر خویش را از دست داد. دوران تحصیل ایشان، در شهرهای یزد، اصفهان و البته بیشتر قم رقم خورده است. آن بزرگوار در سال 1330، به علت اصرار مردم یزد به زادگاه خود بازگشت و به ساماندهی وضعیت دینی و معیشتی مردم پرداخت.
در 1341 همگام با امام خمینی رحمه الله، نهضت را شروع کرده و با اطلاعیههای آتشین و مبارزات خود، عرصه را بر رژیم سخت کرد. اسناد باقی مانده از ساواک استان یزد و نیز استانهای مجاور، بیانگر نفوذ ایشان در شهرهای مختلف کشور بوده است. آن شهید سعید پس از انقلاب، به عنوان نماینده ولی فقیه در یزد و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان برای تدوین قانون اساسی خدمت نمود و در تیرماه 1361، پس از نماز جمعه به دست منافقان خائن به شهادت رسید.
6- آیتالله سیدمحمدباقر حکیم فرزند آیتالله العظمی سید محسن طباطبایی حکیم 66 سال پیش در شهر نجف متولد شد. نسب خاندان حکیم که از سادات طباطبایی محسوب میگردند به امام حسن مجتبی(ع) بر میگردد. جد این خاندان، یعنی آیتالله سیدمهدی حکیم از بزرگان علما و سرآمد مجتهدان عصر خود بود که چندی در لبنان اقامت داشت و در آنجا به خاک سپرده شد.
از پدرش ده فرزند پسر (مجموعاً از دو همسر عراقی و لبنانی) به یادگار ماند و محمدباقر پنجمین پسر ایشان به شمار میآید. مادر محمدباقر از خانوادهای سرشناس در لبنان است. اگر چه باید توجه داشت که خاستگاه تاریخی خاندان حکیم به شهر اصفهان باز میگردد.
سیدمحمدباقر حکیم نزد آیات عظام سیدیوسف حکیم، سیدابوالقاسم خویی و سیدمحمدباقر صدر تلمذ کرد و در سن بیست و پنج سالگی از سوی آیتالله یاسین به درجه اجتهاد نائل آمد. وی از 24 سالگی به عرصه سیاست گام نهاد و در 1959 در بنیانگذاری «حزب الدعوه الاسلامیه» زیر نظر پدرش مشارکت داشت. در مدت اقامت در عراق سه مرتبه از سوی ماموران حزب بعث دستگیر و در آخرین مرتبه محکوم به اعدام گردید که پس از گذراندن هیجده ماه زندان، در پی صدور عفو عمومی رهایی یافت و چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ناگزیر رهسپار ایران شد. در خلال حدود 24 سال شمار 50 نفر از افراد خاندان حکیم به دست حزب بعث حاکم بر عراق به شهادت رسیدند .برابر اسناد سازمان اطلاعات و امنیت رژیم سابق عراق (استخبارات) هشت مرتبه به جان آیتالله سیدمحمدباقر حکیم هم سوءقصد شده بود که همه آنها با ناکامی مواجه شد.
آیتالله سیدمحمدباقر حکیم مدت 23 سال در ایران بود و بجز یک دوره 30 ماه که آیتالله شاهرودی ریاست مجلس اعلا شیعیان عراق را بر عهده داشت، عهده دار این مسئولیت بود.
ایشان در تاریخ 19/2/1382 در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران از مردم و مسؤولان ایران خداحافظی و قدردانی کرد و در تاریخ 20/2/1382 با بدرقه نماینده ولی فقیه در استان خوزستان و استاندار استان خوزستان از طریق مرز میان ایران وعراق وارد شهر بصره شده و مورد استقبال مردم عراق قرار گرفتند وچند روز بعد در یک استقبال بی نظیر که خیلیها ان را به ورود امام خمینی به ایران تشبیه کردند، وارد شهر نجف شدند و هدایت شیعیان را مستقیماً بر عهده گرفتند
در نهایت آیتالله سید محمد باقر حکیم در تاریخ 7 شهریور سال 82 مصادف با اول رجب سال 1424 میلاد با برکت امام محمد باقر(ع) پس از اقامه نماز جمعه، در حین خروج از مرقد مطهر حضرت امام علی(ع) در یک عملیات تروریستی به شهادت رسید.
7- پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایرانایر با شناسه «IR655» از تهران به مقصد دوبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) پس از توقف بین راهی در بندرعباس به سمت دوبی در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواساس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، به شهادت رسیدند. این اتفاق از نظر میزان تلفات انسانی، هشتمین حادثه مرگبار هوایی تاریخ است.
8- آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی در نهم ذیالقعده، سال ۱۳۱۶ ق در روستای گوگد واقع در پنج کیلومتری گلپایگان متولد شد. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد. آیتالله گلپایگانی در هجدهم آذر ۱۳۷۲ش برابر با ۲۴ جمادیالثانی ۱۴۱۴ق در شهر قم درگذشت.
تحصیلات خود را از گوگد آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل عازم گلپایگان و خوانسار شد. پس از خواندن دروس سطح در شهر گلپایگان، به اراک مهاجرت کرد. به دنبال اقامت آیتالله حائری در شهر قم، آیتالله گلپایگانی و جمعی دیگر، به دعوت رسمی استادشان حائری به سوی این شهر حرکت کردند و در مدرسه فیضیه ساکن شدند. چند ماهی را در شهر نجف و در محضر اساتید حوزه حضور داشتند. در ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد در فقه رسید.
در دوران قبل از انقلاب به عنوان یکی از افراد مؤثر و تاثیرگذار در روند نهضت امام خمینی حضور داشته و در نقاط عطف تاریخی متعددی که در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده است، نقش ایفا کرده است.پس از تبعید امام به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ه.ش اهمیت نقش آیتالله گلپایگانی بهعنوان زعیم حوزۀ علمیه قم در حیات سیاسی این حوزه بیشتر شده بود. به هر حال روز پنجشنبه هجدهم آذر ۱۳۷۲ ه.ش برابر با ۲۴ جمادی الثانی ۱۴۱۴ ه.ق در شهر قم درگذشت.
9- 26 ژوئن برابر با 5 تیر روز جهانی مبارزه با مواد مخدر است.کنفرانس بینالمللی مبارزه با اعتیاد و قاچاق مواد مخدر از تاریخ 17 تا 26 ژوئن 1987 در شهر وین به منظور ابراز عزم سیاسی ملتها در امر مبارزه با پدیده خانمانسوز و شوم مواد مخدر تشکیل شد و در آن سندی با عنوان C.M.O به تصویب کشورهای شرکتکننده رسید.
این سند خط مشی همهجانبه اقدامات در امر کنترل مواد مخدر را از سوی کشورهای شرکتکننده مشخص و آنان را متعهد نموده است تا اقدامات بینالمللی در خصوص مبارزه با قاچاق مواد مخدر را قاطعانه دنبال کنند.
در این کنفرانس سندی در 4 فصل تنظیم شد که بیش از 35 مورد اقدام عملی را همچون ارزیابی میزان مصرف، پیشگیری از طریق آموزش، نقش رسانهها در بازگشت معتادان به دامن اجتماع و معالجه آنان، ریشهکنی مزارع غیرمجاز خشخاش، نابودی شبکههای عمده قاچاق مواد مخدر، همکاریهای حقوقی کشورها و غیره را در خود جای داده است.
این سند در 26 ژوئن مصادف با 5 تیرماه به اتفاق آراء مورد تأیید و تصویب کشورهای شرکتکننده قرارگرفت و سالروز تصویب این سند به نام روز جهانی مبارزه با مواد مخدر اعلام شد.
مراسم سالروز جهانی مبارزه با مواد مخدر در تمام دنیا و همچنین در ایران با عنوان «مبارزه، ایثار و شهادت» برگزار میشود.
10- ایده تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی ابتدا در جامعه اسلامی دانشگاهیان مطرح شد و به دنبال آن آقای هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس شورای اسلامی با طرح این مطلب در شورای اقتصاد، نظر مساعد شورا را تامین نمود. این مسأله با حضرت امام خمینی(ره) نیز مطرح شد و معظمله از این پیشنهاد استقبال نموده و مبلغی را بدین منظور اهدا کردند. پس از تدوین اساسنامه مقدماتی دانشگاه آزاد اسلامی، آقای هاشمی رفسنجانی در آخرین جمعه اردیبهشت سال 1361 موجودیت این دانشگاه را اعلام کرد. سرانجام دانشگاه آزاد اسلامی در 27 خرداد 1361 به طور رسمی تاسیس شد و پس از گذراندن مراحل مقدماتی، آماده پذیرش دانشجو در اواخر آن سال شد. بدین ترتیب که در اسفند ماه 1361، اولین آزمون دانشگاه آزاد اسلامی در 10 شهر کشور و با حضور 30 هزار شرکت کننده برگزار شد که از این میان، 3000 نفر انتخاب و مشغول تحصیل شدند. اساسنامه مصوب سال 1361 تا دی ماه 1364 به تنهایی مبنای کار و حرکت دانشگاه بود ولی بعدها اساسنامه جدیدی با عنوان قانون تأیید رشتههای دانشگاهی آزاد اسلامی در دهم تیرماه 1369 به تصویب هیئت وزیران رسید که به موجب آن، نحوه همکاری استادان و محققان دانشگاهها و پژوهشگاههای دولتی با این دانشگاه و همچنین طرز استفاده دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی از آزمایشگاهها، بیمارستانها، کتابخانهها و کارگاهها و فضای آموزشی مؤسسات آموزش عالی دولتی مشخص شد.
11- روز هفتم تیر سال 1360 بر اثر انفجار بمب نیرومندی در سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی آیتالله سید محمد حسینی بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور همراه با دهها تن از شخصیتهای سیاسی و مذهبی کشور به شهادت رسیدند. این حادثه از جمله اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق ـ منافقین ـ در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب محسوب میشود .
شهید بهشتی در اجلاس دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی همراه با جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات دولتی از جمله معاونین وازرتخانهها در حال تبادل نظر با یکدیگر در زمینه مشکلات کشور بودند. حادثه هفتم تیر شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاست جمهوری و یک ماه قبل از فرار وی و مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق به فرانسه صورت گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد. او روز ششم تیر نیز مجدداً به بعضی متهمین دستگیر شده سازمان تأکید کرده بود که فردا یعنی روز 7 تیر 1360، کار نظام اسلامی تمام است.
در جلسه روز هفتم تیر پس از تلاوت آیاتی از کلامالله مجید و اعلام برنامه، شهید بهشتی، آغاز سخن نمود. بحث روز درباره تورم بود اما عدهای از حاضران مجلس خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاست جمهوری نیز بحث شود. شهید بهشتی نیز در این زمینه سخنانی ایراد کرد و براساس
نوار ضبط شده از اظهارات ایشان، آخرین جملات مشارالیه در لحظات قبل از انفجار چنین بود: «... ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برایمان مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمیگیرند انتخاب شوند و...»
عامل انفجار هفتم تیر، فردی به نام« محمدرضا کلاهی»، دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. او در حزب ارتقاء یافت و مسئول دعوتها برای کنفرانسها و میزگردها و جلسات شد. ضمن آنکه مسئول حفاظت حزب نیز گردید. او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهار راه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتاً از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل گردید. او در عراق با یکی از اعضای سازمان ازدواج کرد. اما در 1370 در فهرست اعضای «مسئلهدار» سازمان قرار گرفت، در 1372 از سازمان جدا شد و در 1373 از عراق رهسپار آلمان گردید.
در فاجعه هفتم تیر علاوه بر شهید آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، 72 نفر دیگر از جمله 4 وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
12- نشریه «میقات حج» ( سال شانزدهم، شماره شصت و چهاردهم، تابستان 1387) روز شمار سفر ده روزه آیتالله هاشمی رفسنجانی به عربستان سعودی را منتشر کرد که به شرح ذیل میباشد:
دوشنبه 13/3/1387
آیتالله هاشمی رفسنجانی به منظور سفری 10 روزه به عربستان سعودی، ساعت 4 بعد ازظهر وارد پاویون جمهوری فرودگاه مهرآباد شدند. آقایان محسن رضایی، موحدی کرمانی، مسیح مهاجری، حسینی علمی، فلاحیان، مولوی سلامی، دانش جعفری، مظفر، معادیخواه و... همراهان سفر بودند که پس از سوار شدن، هواپیما در آسمانِ دود گرفتة بعدازظهرِ تهران به پرواز درآمد و خلبان پس از خوشآمد گویی و یادآوری نکات ایمنی، مدت پرواز را 3 ساعت و از طریق آسمان کویت اعلام کرد.
پس از گذشتن از بالای آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس، وارد فضای کویت شدیم و آیتالله هاشمی رفسنجانی با ارسال پیامی به امیر کویت بر تقویت روابط دو جانبه و تلاش برای حفظ وحدت کشورهای اسلامی تأکید کرد.
هواپیما خیلی زود از آسمان کویت گذشت و تقریباً از سمت شمال شرقی وارد فضای عربستان شد و در جهت جنوب غرب حرکت کرد و دقیقاً 53/16 به وقت عربستان در فرودگاه جده به زمین نشست و آیتالله هاشمی رفسنجانی مورد استقبال آقایان خالدالفیصل، امیر منطقه مکه، دکتر عبدالمحسن ترکی، رییس روابط العلمای عربستان و دبیر کنفرانس بینالمللی گفتوگوی اسلامی، دکتر المطعمی، وزیر همراه، دکتر حسینی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ریاض و مرتضاییفر، سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در جده قرار گرفت و پس از مصاحبهای کوتاه در خصوص اهداف سفر، به سوی محل اقامت خویش در قصر المؤتمرات و پس از استراحتی کوتاه، برای مُحرم شدن، به سوی میقات جُحفه حرکت کرد.
گرگ و میش هوا بود که خودروها از جده بیرون رفتند و در جهت جنوب حرکت کردند و ساعت 30/8 شب به جحفه رسیدند و پس از مُحرم شدن، نماز واجب مغرب و عشا و نماز مستحبی احرام و تحیّت مسجد، به جماعت و فردا اقامه شد. حجتالاسلام عسکری، از امور روحانیون مکه، میان دو نماز توضیحی درباره آداب عمرة مفرده ارائه کرد و آیتالله هاشمی رفسنجانی و همراهان لبیکگویان به سمت مکه حرکت کردند.
ساعت 11 شب، پس از گذشتن از شهرهای صعیر، خلیص، غران، عسفان و الجموم، به مکة مکرمه و از طریق خیابان اجیاد به مسجدالحرام رسیدند و چشم همه به عظمت منارههای آن، که در هالهای از نور بودند، روشن شد. پس از استراحتی کوتاه در قصر الضیافه، که محلّ اسکان سران کشورهای اسلامی در مکه میباشد، مراسم طواف آغاز شد که انجام طواف، نماز طواف، سعی صفا و مروه، تقصیر، طواف نساء و نماز طواف نساء تا 2 بعد از نصف شب طول کشید.
سهشنبه 14/3/87
به خاطر خستگی مسیر و طولانی شدن مراسم طواف در شب گذشته، آیتالله هاشمی رفسنجانی صبح هیچ برنامهای نداشت و به استراحت پرداخت و انبوهی از برنامهها از ساعت 5/3 بعد از ظهر شروع شد.
ابتدا سه تن از روحانیون شیعه منطقه شرقیه عربستان با ایشان دیدار کردند و گزارشی از اوضاع زندگی شیعیان در عربستان ارائه کردند. آیتالله هاشمی رفسنجانی در این دیدار با اشاره به سیاستهای سعودیها در سالهای اخیر گفت:
شیعیان عربستان میتوانند در تعاملی سازنده به زندگی توأم با آرامش بپردازند.
پس از آن ها، دکتر محسن رضایی، دیداری نیم ساعته با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام داشت.
برنامه بعدی، دیدار آقای احمد هُلیّل، قاضی القضات اردن بود که مصرّانه از آیتالله هاشمی رفسنجانی برای سفر به کشور متبوع خویش دعوت میکرد و میگفت: پادشاه اردن آمادگی کامل دارد از جنابعالی استقبال کند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در این دیدار با تأکید بر موقعیت استراتژیک اردن به خاطر همجواری با اشغالگران صهیونیسم و حضور میلیونها آواره فلسطینی در اردن، نقش این کشور را مهم توصیف کرد و در پاسخ به دعوت قاضی القضات، گفت: انشاءالله در فرصتی مناسب به اردن خواهم آمد.
ایشان در ادامه، به خاطرهای از سفر خویش به اردن در سالهای قبل از انقلاب اسلامی اشاره کرد وگفت: آمده بودم تا از اکرم زعیتر اجازه ترجمه کتاب «القضیة الفلسطینیه» را بگیرم که بعدها با عنوان «سرگذشت فلسطین» ترجمه و چاپ شد.
برنامه بعدی، دیدار با روحانیونِ همراه بود که آقایان موحدی کرمانی، مسیح مهاجری، عباسیفرد، معادیخواه و حسینی علمی به بیان دیدگاههای خویش دربارة مسائل مختلف پرداختند. در ادامه، آقای حسینی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ریاض با آیتالله هاشمی رفسنجانی دیدار و گزارشی از روابط سیاسی دو کشور و وضعیت زائران ایرانی و مشکلات آنها ارائه کرد.
آیتالله تسخیری، رییس مجمع تقریب مذاهب، دیدار کننده بعدی بود که وی نیز گزارشی از روند تفکّر برگزاری همایش بینالمللی گفتوگوی اسلامی و محورهای برنامههای دو روزة آن ارائه کرد و گفت: تنها روحانی شیعه هستم که ریاست یکی از جلسات را برعهده دارم. در ادامه آقای مولوی سلامی نماینده اهل سنت در مجلس خبرگان با آیتالله هاشمی رفسنجانی دیدار و گزارشی از اوضاع فرهنگی و دینی استان سیستان و بلوچستان ارائه کرد.
برنامه بعدی، دیدار وزیر عربستان و آقای بکر بن لادن، مجری طرح توسعه مسجدالحرام بود که گزارش کاملی از طرح ارائه کردند. شاید برای ایرانیان که پیشتر به حج مشرف شدهاند، جای تعجب باشد که اگر تا یک سال دیگر بروند، دیگر کوهی را اطراف مسجدالحرام نمیبینند. واقعاً با جدیت کار میکنند تا کوهها را بردارند و به وسعت مسجد بیفزایند.
آیتآلله هاشمی رفسنجانی ساعت 25: 9 شب به بعثة مقام معظم رهبری در مکه رفتند تا با زائران ایرانی دیدار کنند. فضای دیدار بسیار صمیمی بود. پس از ارائه گزارش توسط حجتالاسلام والمسلمین حسینی شریف، نماینده بعثه مقام معظم رهبری در عربستان، در خصوص تعداد زائران ایرانی در سال 86 و چند ماه اخیر سال87، آیتالله هاشمی رفسنجانی در سخنانی کوتاه با گرامیداشت یاد امام راحل و شهدای 15خرداد، بر رعایت اعتدال توسط زائران ایرانی در برنامههای عبادی حج تأکید کردند.
ایشان حج را عنایت الهی خواندند که خداوند بر بندگان خویش کرده است و گفتند: باید از ساعات حضور در مکه و مدینه برای قرب به خدا استفاده کرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، خواستار تداوم پاسداشت مقام والای امام(قدّس سرّه) و قیام مردمی 15خرداد شد و افزود: شخصیت حضرت امام بعد از ائمة معصوم(علیهم السلام) منحصر به فرد است.
وی با بیان این که حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) حلقه استکبار را شکست و امت نیز با «اللهاکبر»های خود بساط رژیم پهلوی را برچیدند؛ افزود 15 خرداد و همت امام(قدّس سرّه) را باید با هم ببینیم و بدانیم حکومتی که در چارچوب اسلام و با آرای مردم انتخاب شود؛ در تاریخ اسلام به جز حکومت حضرت علی(علیه السلام) استثنا و بیسابقه است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی با تأکید بر تداوم بخشی اهداف انقلاب اضافه کرد:
بیاعتنایی به انقلاب و جنبش عظیم مردمیِ 15 خرداد، خطای بزرگی است و باید احترام به امام(قدّس سرّه) و شخصیت ایشان پایدار باقی بماند.
رییس مجلس خبرگان همچنین با اشاره به این که برای تحکیم روابط میان دو کشور ایران و عربستان باید محکم و با بصیرت عمل کنیم؛ تصریح کرد: «باید برای تحکیم روابط میان دو کشور تلاش کنیم و تخریب روابط به نفع هیچ کس نیست.»
برنامه بعدی آیتالله هاشمی رفسنجانی دیدار با ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی در محل اقامت ایشان در کاخ صفا بود. ملک عبدالله در این دیدار ضمن ابراز خوشحالی از سفر آیتالله هاشمی به عربستان، به خصوص شرکت و سخنرانی در کنفرانس بینالمللی گفتوگوی اسلامی، به بیان اهداف برگزاری این کنفرانس پرداخت و گفت: «تلاش میکنیم فرهنگ جدال اَحسن را جایگزین تنازعات فرقهای در میان علمای اسلامی نماییم.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در این دیدار با تقدیر از نقش کشور عربستان و شخص ملک عبدالله در تقویت وحدت جهان اسلام، آن را ضرورتی اجتنابناپذیر در شرایط کنونی خواند و گفت: «دشمنان اسلام به اختلافات فرقهای مسلمانان امید بستهاند و حاکمان و علمای اسلامی نباید بگذارند آنان به این هدف شوم خود برسند که برگزاری کنفرانس بینالمللی گفتوگوی اسلامی یکی از اقدامات شایسته در این مسیر خواهد بود.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: «پیشنهاد میکنم به دلیل تأثیرگذاری ایران و عربستان، خوب است کمیتههای مشترکی برای افغانستان، عراق و فلسطین تشکیل شود و کمیتهای هم برای رفع مشکلات ایجاد گردد.»
ملک عبدالله در این خصوص گفت: «نمیتوان در حد کارشناسان این مشکلات مهم را حل کرد، باید عالیترین مقامات در این مسائل وارد شوند.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: «شما در عربستان عالیترین مرجع هستید و من هم در ایران صحبت میکنم تا یک نفر از طرف ایران مسئول این کار شود.»
در ادامه دیدار، ملک عبدالله به نوع عملکرد شیعیان در عراق انتقاد کرد و آیتالله هاشمی رفسنجانی در پاسخ وی گفت: «به شما گزارشهای بدی میدهند. چون بیشتر کارهای افراطی از طرف مقابل است. عملیات انتحاری و انتقامی از هر دو طرف صورت میگیرد و آمریکا هم نقش دارد.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خصوص سیاست جمهوری اسلامی ایران در عراق گفت: «ما هرگونه افراطیگری را محکوم میکنیم و بر خلاف ادعای اشغالگران، نیازی به نفوذ در عراق نداریم. مردم شیعه به ما علاقهمند هستند.»
ملک عبدالله در خصوص مسائل هستهای گفت: «نمیدانم چرا این همه اورانیوم غنی میکنید!؟» که آیتالله هاشمی رفسنجانی در پاسخ گفتند: «اگر چند صد برابر فعلی غنیسازی داشته باشیم، باز هم درحد یک نیروگاه نمیشود. بارها گفته ایم که ما سلاح هستهای را نمیخواهیم. صنایع موشکی را برای دفاع داریم.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خصوص شرایط حجاج ایرانی گفت: «در زمان شما وضع خیلی بهتر شده است، ولی متأسفانه هنوز هم
سختگیریهایی میشود.»
ملک عبدالله با ابراز نگرانی از این شرایط گفت: «ما جلوگیری میکنیم؛ به شرطی که شما هم جلوگیری کنید.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: «مطمئن باشید مسؤولان و علمای ایران در توصیههای مکرر به مسافران سرزمین وحی بر رعایت اعتدال در انجام مناسک تأکید میکنند.»
پس از دیدار و گفتوگو، شام در فضایی صمیمی صرف شد و در ادامه آیتالله هاشمی رفسنجانی و ملک عبدالله به مدت نیم ساعت دیدار خصوصی داشتند.
چهارشنبه 15/3/87
تغییر متوالی ساعت شروع کنفرانس بینالمللی گفتوگوی اسلامی، که گویا برای رسیدن میهمانان خارجی بود، باعث گردید که آیتالله هاشمی رفسنجانی صبح برنامه مشخصی نداشته و بتوانند به زیارت مسجدالحرام و کعبه روند.
ساعت 15/1 بعد ازظهر بود که پس از ادای نماز، کنفرانس در سالنی بسیار زیبا در محل اقامت ملک عبدالله در مکه آغاز شد.
حضور خبرنگاران بیشماری که برای پوشش خبری کنفرانس آمده بودند، چشمگیر بود وسعی میکردند با هر یک از علمای حاضر در سالن مصاحبه کنند.
ورود همزمان ملک عبدالله و هاشمی رفسنجانی به سالن، در حالی که دست در دست همدیگر داشتند و آن صحنه، از تلویزیونهای عربی به صورت زنده پخش میشد، نشان از جایگاه جمهوری اسلامی ایران و شخص آیتآلله هاشمی رفسنجانی نزد ملک عبدالله داشت.
مراسم، با تلاوت آیاتی چند از کلامالله مجید آغاز شد و پس از آن، ملک عبدالله، در سخنانی که ایستاده و از روی نوشته میخواند گفت:
«برادران گرامی! دور هم جمع شدهایم تا به جهان بگوییم که صدای ما صدای عدالت و ارزشهای انسانی است. صدای حکمت و پند و اندرز است.»
وی در ادامه به تهدیدات دشمنان اسلام اشاره کرد و نسبت به آن هشدار داد وگفت: «چقدر تهدیدات دشمنان زیاد است که جمع شدهاند تا صفات عالی اسلام را از بین ببرند!»
پس از سخنان ملک عبد الله، شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل شیخ، مفتی کل عربستان (که نابیناست) در جایگاه حاضر شد و گفت: «اختلاف بین انسانها طبیعی است که خداوند آن را در رنگ و لباس و زبان آورده است. اختلاف عقیده هم در قرآن آمده است، آنچه که مسلمانان از آن نهی شدهاند، تنازع و درگیری است.»
وی در ادامه گفت: «متأسفانه دشمنان، امروزه اسلام را دین تروریستها میخوانند و میگویند حقوق در بین مسلمانان رعایت نمیشود، حال آنکه اسلام که دین رحمت و کرامت است، برای حیوانات هم حقوق مترقی دارد.»
در ادامه مراسم، نوبت به آیتالله هاشمی رفسنجانی رسید که سخنان متین ایشان علاوه بر شبکههای عربیِ منطقه، از شبکة سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز پخش گردید. (متن کامل را، در بخش سخنرانی صفحة 98 ببینید.)
زمانی که سخنان آیتالله هاشمی رفسنجانی به پایان رسید، رییس دانشگاه الأزهر مصر و پس از آن محسن الترکی، دبیر همایش در سخنرانیهای خود، به نوعی سخنان ملک عبدالله و هاشمی رفسنجانی را تکرار کردند و پس از آن ناهار در فضایی کاملاً صمیمی صرف شد.
ساعت 40/16 مفتی کشور آذربایجان در محلّ اقامت آیتالله هاشمی رفسنجانی با ایشان دیدار کرد. دیداری صمیمی و سیاسی، آقای عبدالمجید در این دیدار به بیان خاطرات سالهای سخت پس از استقلال پرداخت و از نقش ایران در رسیدگی به امور مردم تشکّر کرد.
آقای هاشمی رفسنجانی با گرامیداشت یاد آقای حیدرعلی اف، اوّلین رییس جمهور آذربایجان گفت: «واقعاً اقدامات ایشان مایه آرامش بوده است.»
آقای عبدالمجید از آیتالله هاشمی رفسنجانی برای سفر به آذربایجان دعوت کرد و گفت: مردم آذربایجان بیصبرانه منتظر دیدار شما هستند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی از آقای عبدالمجید خواست سلامش را به مردم و رییس جمهور و مسؤولان آذربایجان برساند و گفت: «انشاءالله به آذربایجان خواهد آمد.»
از نکات زیبای این دیدار آن بود که آقای عبدالمجید با لهجة تند ترکی، فارسی صحبت میکرد.
پنجشنبه 16/3/87
صبح برنامة خاصی نبود و آیتالله هاشمی رفسنجانی به مطالعه گزارشهایی که از ایران به صورت نمابر میرسید و رصد سایتهای اینترنتی پرداخت.
ساعت 5 بعدازظهر به طرف منا رفتند تا از این منطقه و اقدامات دولت سعودی برای رفاه بیشتر حجاج در حج تمتّع، دیداری عبوری داشته باشندکه همراه با توضیحات وزیر همراه و مسؤولان حج عربستان انجام شد.
در ادامه، به جبل الرحمه رفت که میگویند محل هبوط آدم است. ارتفاع کوه که باید با پلههای متعدد به رأس آن رسید، مکان مناسبی برای دیدن عرفات ومناست. دستفروشها بالای کوه بساط پهن کرده بودند که بیشتر آنان تسبیح بود. در ادامه، از محل رمی جمرات نیز دیدار به عمل آمد.
دولت سعودی پس از حادثة غمبار چند سال پیش، که باعث ریزش پل رمی جمرات به خاطر ازدحام جمعیت شده بود، منطقة وسیعی را در 3 طبقه زیرین، همکف و اول، برای این کار در نظر گرفت. جالب این که نماد شیطان نیز بزرگتر و گسترده تر شده است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از این دیدارها، به محل اقامت خویش در مکه بازگشتند. در این رفت و آمدها، هر تازه واردی ذهنیتی نسبی از شهر به دست میآورد؛ تونلهای متعدد، مناطق مختلف بین کوهها در مکه را به هم وصل میکند.
ساعت 20: 8 سه نفر از اعضای سازمان روابط اسلامی آمریکا در محل اقامت با آیتالله هاشمی رفسنجانی دیدار کردند.
آقای نهاد عوض که از اعضای مؤسس است، به سؤالات آیتالله هاشمی رفسنجانی در خصوص این سازمان پاسخ داد:
- کی تأسیس شد؟
سال 1994 میلادی
- چند نفر عضو دارد؟
50 هزار نفر
- عدد خوبی است!
اینها فعالان هستند.
- دفتر شما متمرکز است؟
نه، در 35 شهر آمریکا و کانادا دفتر داریم.
- چقدر مسلمان در آمریکا داریم؟
هفت میلیون نفر که اکثر آنها مهاجر هستند.
- اعضای شورا از لحاظ سیاسی با احزاب موجود در آمریکا رابطه دارند؟
گرایشهای فردی دارند، ولی به اسم شورا رابطه ندارند.
سئوالات زیاد و پاسخهای در نوع خود تازه، باعث طولانی شدن جلسه گردید و آنقدر طولانی شد که با برنامة بعدی آیتالله هاشمی رفسنجانی که دیدار با روحانیون کاروانها بود، تداخل پیدا کرد و رییس مجلس خبرگان از آنان خواست که اگر معطل نمیشوند، بمانند تا برنامه بعدی تمام شود.
دیدار با روحانیون، در ساعت 50: 8 شب در یکی از سالنهای قصرالضیافه، محل اقامت انجام شد.
درآغاز این دیدار پس ازتلاوت آیاتی ازکلامالله مجید، حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد حسینی شریف، مسئول بعثه مقام معظم رهبری گزارشی از کارها داد و گفت: « از ابتدای عمرة سال جاری تاکنون دوهزار و دویست و شصت و چهار(2264) روحانی در قالب همین تعداد کاروان و با جمعیتی بالغ بر 270000 زائر مشرّف شدند که تا پایان عمره به بیش از 5000 روحانی با بیش از625000 زائر میرسد.»
در ادامه دیدار، رییس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام در سخنانی گفت: «تمام روحانیون؛ از مراجع تا طلبههای مبتدی، ائمه جمعه و سایر روحانیون باید به صورت یک مجموعة هماهنگ با معیارهای اسلامی و با توجه به زمان، مکان و شرایط، از انقلاب و ارزشهای آن دفاع کنند...»
آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از دیدار با روحانیون، دیداری داشت با اعضای سازمان روابط اسلامی آمریکا که در این دیدار نیز طی سخنانی به تشریح سیاستهای جمهوری اسلامی ایران پرداخت. ایشان به دیدارکنندگان توصیه کرد برای جلوگیری از هرگونه بهانهتراشیِ دولتمردان آمریکا درخصوص ارتباط مسلمانان آمریکا با دیگر مسلمانان جهان، به اقدامات خویش رسمیت ببخشند.
در ادامة دیدار، سناتور لاری شو و ابراهیم هوپر دو عضو دیگر حاضر در جلسه به بیان دیدگاههای خویش، در خصوص مسائل مسلمانان آمریکا پرداختند.
جمعه 17/3/87
اقامت در مکه به پایان رسید، در این لحظات، هر مسافری با خود میگوید: عقربههای ساعت چه با شتاب چرخیدند!
آیتالله هاشمی رفسنجانی برای آخرین بار و ادای نماز وداع از طریق باب ملک عبدالعزیز به مسجدالحرام رفتند و پس از ناهار و نماز، ساعت 40/3 از طریق بزرگراه به سوی جده حرکت کردند. عبور از جادهای خستهکننده که از دل کوههای عبوس و بادیههای بیآب و علف میگذرد، برای هر مسافری خستهکننده است، اما شوق سفر به مدینه خستگیها را میزداید. ساعت 5 بعد ازظهر بود که به فرودگاه ملکی در جده رسیدند و یک فروند بوئینگ 777 «الخطوط الجویه العربیه السعودیه» به سوی مدینه پرواز کرد.
هواپیما ساعت 30/5 دقیقه به آسمان مدینه رسید و مسافران از پنجرههای کوچک آن دنبال گلدستههای مسجدالنبی میگشتند. با صلوات آنها میشد فهمید که چه کسانی موفق شدند...
آقای ماجد، امیر منطقه و چند تن از مسؤولان به استقبال میهمان خویش آمدند و پس از پایان مراسم استقبال در سالن تشریفات، حرت به سوی محل اقامت خویش (هتل انترکونتینانتال) که در نزدیکترین فاصلة ممکن به مسجدالنبی بود، حرکت کردند.
پس از استراحت و شام، اعلام شد که ساعت 5/11 شب برنامه زیارت مسجدالنبی، مضجع نبوی و قبرستان بقیع است. نگاهی به تقویم کردیم. عجب شبی است! شب وفات حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، عقربههای ساعت به خلاف مکه که گویی با شتاب میچرخیدند، حالا دیگر نمیچرخند. درست ساعت 5/11 شب آیتالله هاشمی رفسنجانی و همراهان وارد حیاط مسجدالنبی شدند.
مأموران امنیتی و انتظامی عربستان در دو نوع لباس متفاوت؛ یعنی لباس عربی با دستار سفید و لباس نظامی پلنگی با کلاه قرمز آیتالله هاشمی رفسنجانی را در میان گرفتند. ایرانیان حاضر در حیاط مسجدالنبی بسیار سریع فهمیدند و به حلقه پیوستند و شعارهای انقلابی طنینانداز شد.
پس از قرائت متن اذن ورود، وارد مسجدالنبی شدند و آرام و آهسته به سوی قبر پیغمبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم )به راه افتادند. یکی از همراهان که بعدها معلوم شد از مشهد برای زیارت آمده است، مرثیهسرایی کرد. زیارت و نماز درکنار ستون حنانه و منبر پیامبر و محراب مسجد، از برنامههایی بود که همه را به حالت خود برده بود.
هر لحظه که میگذشت، بر جمعیت ایرانی افزوده میشد و آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از زیارت قبر نبوی، به سوی بقیع رفت. در آستانة در آهنیِ ورود به بقیع ایستاد و برای همراهان سؤال شده بود. جواب را وقتی گرفتیم که یکی از همراهان به زنان ایرانی گفت: آقای هاشمی اینجا میایستند تا شما وارد بقیع شوید. چون اگر ایشان بروند، در را میبندند.
همه زن و مرد ایرانی و شاید شیعیان دیگر کشورها وارد بقیع شدند و آیتالله هاشمی رفسنجانی حرکت کرد. قبرستان بقیع تاریکِ تاریک بود. امشب دقیقاً ـ شاید همین ساعت ـ هزار و چهار صد و هجدهمین سالی است که حضرت علی(علیه السلام)تابوت زهرا را به دوش گرفت و با استفاده از تاریکی شب، به بقیع آورد تا به وصیت او عمل کند که گفته بود: «قبر مرا پنهان کن!»
مرثیهسرایی، دلها را با غم علی(علیه السلام)پیوند داد که در آن تاریکی شب میگفت:
بریز آب روان اسما به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته
گریه افراد نمیگذاشت صدا به گوش برسد. زنان ایرانی که چنین سعادتی پیدا کرده بودند، دلها را در باران اشک شستشو دادند. ساعت 1 بامداد روز شنبه بود که مأموران سعودی درِ قبرستان بقیع را بستند، اما شیعیان در آن یک ساعت، به اندازه همه تاریخ زیارت کردند.
شنبه 18/3/87
آیتالله هاشمی رفسنجانی ساعت 5/10 صبح به مسجدالنبی رفتند تا بار دیگر حرم نبوی را زیارت کنند. برنامة بعدی، دیدار با زائران ایرانی در بعثه مقام معظم رهبری یا هتل قصرالدخیل بود که اتفاقاً در شارع علی ابنابیطالب7 قرار دارد.
حجتالاسلام والمسلمین نجفی روحانی با اشاره به حضور مؤثر هاشمی رفسنجانی در اجلاس سران و رهبران اسلامی، از سخنان روشنگرانه و سرنوشتساز وی دراین اجلاس قدردانی کرد.
آقای نجفی روحانی با ذکر این نکته که سالیانه بیش از 625 هزار زائر ایرانی به عمره مشرف میشوند، این اتفاق را زمینهساز یک تحوّل فرهنگی و معنوی بزرگ در کشور دانست و گفت: در این زمینه با تلاش بعثه مقام معظم رهبری و همکاری مستمر مسؤولان عمره، همگام با سند چشمانداز و با مخاطبشناسی، نیازشناسی و آسیبشناسی، روند مطلوب و رو به رشدی آغاز شده است.
نماینده بعثه مقام معظم رهبری در مدینه منوره، در ادامه به بیان برخی از کارها و اقدامات انجام شده پرداخت که برخی از آنها بدین شرح است:
ـ برگزاری محافل هماندیشی پیرامون آسیبشناسی وحدت اسلامی، با حضور علما و زائران اهل سنت، در جهت انسجام و اتحاد و خنثیسازی توطئههای گسترده دشمنان.
- تشکیل گردهماییهای کوثرشناسی و کوثرگرایی به منظور تعمیق در حوزه معرفتی دانشجویان.
- تدوین طرح جامع آمار و اطلاعات جهت بالا بردن کیفیت برنامهها.
- تشکیل محافل انس و معرفت با حضور مبلّغان برجستة کشوری؛ اعم از مرد و زن، در هتلها.
- برگزاری جلسات روحانیون کاروانها به منظور ایجاد وحدت رویه و بیان مسائل و تذکرات لازم و نیز جلسات نقد و بررسی مدیران و روابط فرهنگی.
- برنامهریزی دیدار از اماکن تاریخی و مذهبی مدینه منوره.
- ترویج فرهنگ انس با قرآن و قرآن شناسی.
- برگزاری دعای پر فیض کمیل و ندبه در هتلها.
- راهاندازی برنامه نظارتی و ارشادی روحانیون، حراست و رابطین فرهنگی در بقیع و بینالحرمین به منظور پیشگیری از امور موهن و تنشزا.
در ادامه مراسم، آیتالله هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس خبرگان رهبری در سخنانی اعلام کرد: «ملک عبدالله، پادشاه عربستان در حضور وی دستور داده است در صورتی که رفتار نامناسبی با زائران ایرانی صورت گیرد، با افراد خاطی برخورد شود.»
وی افزود: «ما نباید بگذاریم افراد نادان اتفاقی را که چند سال پیش افتاد، تکرار کنند. در یک خانواده اختلاف طبیعی است، اما باید مواظب باشیم که هدف اصلی عبادت و حج را حفظ کنیم.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به برخوردهای نامناسبی که در فضای حج اتفاق میافتد، از مذاکراتش در این زمینه با مسئولان کشور سعودی خبر داد و اظهار داشت: «من با مسؤولان سعودی و شخص ملک عبدالله صحبت کردم و ایشان در حضور من دستور داد که چنانچه کسی با ایرانیان بدرفتاری کند، با افراد خاطی در آن کشور با عزل و زندان و مجازات برخورد شود.»
رئیس مجلس خبرگان به حضور خود در اجلاس سران و رهبران اسلامی اشاره کرد و گفت: «در حالی که مسلمانان یک چهارم جمعیت دنیا و آرای سازمان ملل را دارند، چرا مستکبران باید بتوانند بین آنها تفرقه بیندازند و حکومت کنند، این با روح قرآن سازگار نیست.»
در این دیدار که علاوه بر زائران ایرانی، روحانیون کاروانها، نمایندگان بعثة آیات عظام، مسئولان ستاد عمره، مدیران ثابت و راهنما و رابطین فرهنگی هتلها وهیأت پزشکی در مدینة منوره نیز حضور داشتند، آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: «شما خدمتگزاران حج باید قدر این نعمت را که در خدمت زائران خانة خدا هستید، بدانید و متوجه باشید که این امکان برای همه فراهم نمیشود.»
ایشان به اهمیت موضوع حج اشاره کرد و افزود: «حج یکی از عبادات بسیار مهم اسلام است و به تعبیر قرآن، خانة خدا با اهداف خاصی ساخته شده و همة ادیان دعوت شدند تا این خانه را زیارت کنند.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی افزود: «اگر همة دستوراتی که در حج معین شده عمل شود، میلیونها انسان پاک و ممتاز و متّحد خواهیم داشت و این، جهان اسلام را مثل دانههای تسبیح به هم متصل میکند، اما متأسفانه برخی اوقات اختلافات بین کشورها و دولتها باعث میشود که کفّار بتوانند از آن (سوء) استفاده کنند.»
ایشان با اشاره به صبوری علی و فاطمه(علیها السلام)در بیان اسرار و همچنین دستور آیة شریفه قرآن مبنی بر چنگ زدن به ریسمان الهی، تأکید کرد که زوّار ایرانی در برخورد با مسائل ناگواری که میبینند، باید با استدلال برخورد کنند و به آتش اختلافات دامن نزنند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش به بیان نکاتی درباره شهادت حضرت فاطمه(علیها السلام) پرداخت و گفت: «بعد از رحلت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) با این بانوی بزرگوار و شخصیت ممتاز جهان اسلام خوب رفتار نشد و عمر مبارک ایشان در خانهای که مرکز معنویات اسلام بود، به پایان رسید.»
رئیس مجلس خبرگان رهبری افزود: «با این حال، رفتار شیرمردی هم چون علی(علیه السلام) نشان میدهد که ایشان مایل نبودند جوری حرف بزنند یا رفتار کنند که وحدت و یکپارچگی مسلمانان لطمه بخورد.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: «تاریخ میگوید هنگام تدوین حضرت زهرا(علیها السلام) پیکر مبارک ایشان درطول 57 یا 09 روز پس از آن واقعه، تبدیل به سایه شده بود، اما بخش عجیب ماجرا اینجاست که علی(علیه السلام) از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم )درخواست میکند که خود ایشان از دخترش سؤال کند که چه اتفاق افتاده است!
آیتالله هاشمی رفسنجانی در پایان سخنان خویش در حالی که بغض در صدایش پیدا بود، اظهار امیدواری کرد که روزی قبر مطهر حضرت زهرا(علیها السلام) شناسایی شود.
هنگام خروج آیتالله هاشمی رفسنجانی از قصرالدخیل، ترجیعبند زائران ایرانی این بود که «امشب به بقیع میروید؟» انگارپاسخ مثبت برای آنان شیرینترین پاسخی بود که در عمرشان میشنیدند. اعلام شد که 5: 11 شب به بقیع میرویم. باخود میگفتم چرا اینقدر دیر؟! یکی از همراهان گفت: آیتالله هاشمی رفسنجانی گفتند دیرتر برویم تا همه زائران بتوانند بیایند.
برنامه، مثل شب گذشته بود. زیارت قبر پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم )و حرکت به سوی بقیع. جمعیت آنقدر زیاد بود که باعث وحشت مأموران سعودی شده بود؛ به خصوص وقتی که زن و مرد یک صدا فریاد میزدند: «هاشمی هاشمی، تشکّر تشکّر.»
ازدحام جمعیت مانع حرکت است و باز آیتالله هاشمی رفسنجانی میایستند تا همه وارد بقیع شوند. امشب هم شب نازنینی است. شام شهادت فاطمه(علیها السلام). زیارت زنان چنان هیجان دارد که هر بینندهای را به گریه وامیدارد. کدام دل میتواند قبر چهار امام شیعه را آنگونه مظلوم ببیند و آب نشود، حتی اگر سنگ باشد؟!
یکشنبه 19/3/87
اولین برنامه، زیارت قبر شهدای احد است که آن را نیز با میلههای آهنین محصور کردهاند. کوه اُحد در مسیر جاده از فرودگاه تا شهر مدینه و مقتل شهدای آن نیز در دامنة آن قرار دارد.
زنجیری که بر درِ مشهد شهیدان زدهاند، از کوههای اطراف عبوستر است. در اطراف میلهها دستفروشها چنان تراکمی دارند که به زحمت میتوان خود را به میلهها رساند. زیارت از پشت درهای بسته هم حالی دارد. شاید به آن عادت کردهایم.
بعد از آن، به سوی مساجد سبعه رفتیم. سه کاروان زیارتی ایرانی نیز مشغول دیدار از مساجدی بودند که درهای آنها بسته بود. آیتالله هاشمی رفسنجانی با دیدن گریه و زاری آنان نتوانست خود را کنترل کند. زن ومرد در صدایی که درست فهمیده نمیشود، مطالبی را عنوان میکنند و تنها سخنی که فهمیده میشود، این است که «به مسئولان عربستان بگویید مساجد امام علی و فاطمة زهرا(علیها السلام) را باز کنند. میخواهیم نماز بخوانیم.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی بر یک بلندی قرار میگیرد و چند دعا میکند و مردم هم همزمان با دستهای خویش، مرغ «آمین» را از قفس سینه به آسمان میفرستند.
برنامة بعدی دیدار از طرح توسعه حرم مسجدالنبی بود که بسیار کوتاه انجام شد. شاید به خاطر این بود که مسؤولان مربوط نبودند که توضیح بدهند.
ضیافت ناهار امیر مدینه برنامة بعد بود که ساعت 10/14 در کاخ وی برگزار شد. آیتالله هاشمی رفسنجانی قبل از ناهار دیداری نیمساعته با ایشان داشت و محور مذاکرات در خصوص حضور زنان ایرانی در قبرستان بقیع بود. امیرماجد گفت: ملک عبدالله به من دستور این کار را دادهاند و انشاءالله پس ازهماهنگی با مسئولان مرتبط عمل خواهیم کرد.
ناهار در فضایی صمیمی صرف شد، البته بیش از آن که صرف ناهار باشد، ادامة مذاکرات بود. پس از آن، برنامهای نبود تا این که ساعت 45/9 شب خودروها به حرکت درآمدند تا آیتالله هاشمی رفسنجانی با شیعیان مدینه دیدار کند.
از خیابانهای عریض و طویل گذشتند و به کوچههای تنگ و باریک رسیدند. از بافت کوچهها و خانهها فهمیده میشود که از محلههای فقیرنشین است. به محلی رسیدیم که میگویند باغ شخصی آیتالله عمری، رهبر شیعیان مدینه است. اما بر سر در آن تابلوی «حسینیه حسنی» نصب بود. شادی زایدالوصف شیعیان را میتوانستیم از گلریزان نوجوانانشان بفهمیم. به فرهنگ ایرانی اسپند دود میکردند و همگی به استقبال آمدند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی وارد حسینیه میشوند. چشم ما که به مهرهای نماز داخل قفسه افتاد، به یاد مساجد خودمان افتادیم. مراسم با تلاوت آیاتی از کلامالله مجید آغاز شد و پس از آن، ابتدا آقای عدنان محمد الصالح که میگفتند رییس جماهیر مدینه است و بعد از او،آقای کاظم عمری، فرزند آیتالله عمری در سخنانی ضمن خیر مقدم، با استناد به آیات و روایات، بر حفظ و تقویت وحدت مسلمانان تأکید کردند و پس از آن آیتالله هاشمی رفسنجانی به همراه مترجم در جایگاه قرار گرفت و سخنانی ایراد کرد. (متن کامل در صفحه 113)
بعد از سخنرانی، شام در زیرزمین حسینیه صرف شد. میهمان شیعه مدینه بودن لذتی معنوی دارد. به خصوص وقتی میبینی آنان نیز نگاهی محبتآمیز دارند.
آخرین برنامه، مانند شبهای گذشته زیارت مضجع پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم )و قبرستان بقیع بود. موج جمعیت از دو شب گذشته بیشتر بود. به نظر میرسد همة ایرانیان حاضر در مدینه آمده بودند تا در بقیع حضور یابند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی 45 دقیقه، در بیرون درِ بقیع و در کنار دیوارهای بلند آن ایستادند تا همه زائران بروند. ازدحام به گونهای بود که گروهگروه میرفتند و برمیگشتند و سرانجام خود آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز وارد شد. زائران که فرصت را مناسب دیده بودند، با تلفن همراه خویش، شروع به گرفتن عکس و فیلم کردند و در آن سیاهیِ شب، گویی در دست هر کسی شمعی روشن است.
از میان آن همه، دقت مسؤولان و نگاه مأموران عربستان بر اعمال و رفتار ایرانیان برایم جالب و تعجب انگیز بود. علاوه بر عدسیهای فراوان دوربینها، چشمهایشان نیز از لحظه لحظة عزاداریها فیلم و گزارش تهیه میکردند. مطمئناً به دنبال بهانه بودند و شاید به دست آورده باشند، چون عاشقانی که پس از سالها چشمانتظاری، به بقیع رسیده اند، نمیدانند چه میکنند! آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز با بلندگوی دستی یکی از کاروانها مردم را دعوت به صبوری میکرد. اما خود صبوری نمیکرد و اشک میریخت!
دوشنبه 20/3/87
آیتالله هاشمی رفسنجانی ساعت 30/7 به سوی فدک حرکت کردند. آب و آذوقهای که به همراهان میدادند، برایشان تعجبانگیز بود؛ زیرا همه فکر میکردند فدک باغی است در نزدیکی مدینه!
خودروها به راه افتادند. از مدینه خارج شدند و به سوی جنوب حرکت کردند. در جاده هیچ گیاهی سبز نبود، هر از گاهی گلههای شتر در دوسوی جاده دیده میشدند. دلم به حالشان سوخت که ژاژ میخاییدند. هنوز حدود 200 کیلومتر تا شهر حایل مانده بود که خودروها به سمت چپ تغییر مسیر دادند و خیلی زود به میدانی رسیدند که بالای آن نوشتهای، مقدم مسافران را به شهر حائط گرامی میداشت.
خندهام میگیرد که دربارة بافت گیاهان بنویسم؛ چون گیاهی نبود و اصلاً خاکی نبود. زمینی بود پوشیده از سنگهای سیاه که گویی سنگها را در آن پهن کردهاند. به شهر حائط رسیدیم و از بلوارهای تمیز آن گذشتیم. زمین همچنان پوشیده از سنگ بود. جاده جز فراز و فرود چیزی نداشت و پس از گذشتن از بلندی و چرخش 45 درجهای و ورود به جادههای فرعی، منطقهای سرسبز نمایان شد.
نخلهای سربریده و سوختهاش هر ایرانی را به یاد آبادان زمان جنگ میانداخت، اما منطقه آنقدر سرسبز بود که هر بینندهای را به تعجب وا میداشت.
چند تن از اهالی شهر فدک که یکی از آنان خود را مسؤول امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده بود، توضیح میدادند و در دوردستها گروهگروه مرد و زن از پشتبامها و بالای دیوارها تماشا میکردند.
وجود چاهی بزرگ با دلوی که روی آن بود، همه را به سوی خود برد که با هشدار
مسئولان کنار کشیدند. به پشتبام یکی از خانههای قدیمی تقریباً مرتفع رفتیم تا دوردستها دیده شود. به ساختمان سادهای رسیدیم که پنجرههای آن را گِل گرفته بودند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی از این مکان پرسید و مردی ریش قرمز که خود را برادرزادة رئیس قبیله معرفی میکرد، گفت: اینجا مسجد حضرت فاطمه است. بارها خراب شده و باز ساختهاند.
خانههای قدیمی ساخته شده از سنگ و گِل، یادآور قلعههای قدیمی ایرانیان بود. به سوی چشمههای کم آب رفتیم و هر کس برای تبرّک و شاید شفای دردهای ناشناختة خویش از آن مینوشید. کمی شور بود، اما در آن بیابان بیآب و علفی که از مدینه تا آنجا دیده بودیم، «تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنهار» بود. دیدار 45 دقیقه طول کشید و در برگشت، به شهرداری حائط آمدیم. مراسم استقبال رسمی انجام شد و برای ناهار به آلاچیقی رفتیم که سقف آن از چادر بود! ناهاری که همراه برده بودیم، صرف کردیم و نماز جماعت در نمازخانه کوچک شهرداری برپا شد.
در محل باغ فدک خبرنگاران به سوی آیتالله هاشمی رفسنجانی رفتند و از ایشان پرسیدند، که ایشان پاسخها را به همراهان فدکی خویش محوّل کرد.
ساعت 2 بعدازظهر خودروها در مسیر تقریباً 300 کیلومتری برگشت به سوی مدینه حرکت کردند و به محل اقامت رسیدند. پس از استراحتی کوتاه، برنامة بعدی مصاحبه با روزنامه الریاض بود که پرسشهای فراوانی دربارة انرژی هستهای، روابط ایران و آمریکا، سیاست داخلی و... پرسید و شنید؛ آنچه میبایست میشنید. یکساعت طول کشید. پس از مصاحبه، مسئولان ایرانیِ همراه، در جلسهای با آیتالله هاشمی رفسنجانی، در صدد لغو برنامه شبانه زیارت بقیع، به دلایل امنیتی بودند و خیلی سریع گفتند که مسؤولان عربستانی ابراز نگرانی کرده و گفته اند: امکان دارد افراطیها برنامههای شومی داشته باشند!
اما پاسخ آیتالله هاشمی رفسنجانی صریح، زیبا و شنیدنی بود. گفت: «من دیشب به مردم قول داده ام که میآیم. میروم و همه مسئولیتها را برعهده میگیرم. مردم امشب به امید زیارت بقیع میآیند و اگر من نباشم، احتمالاً نمیتوانند وارد بقیع شوند. اصرار نکنید. به خاطر مردم هم که شده، باید بروم.»
ساعت 10، برنامه طبق هر شب آغاز شد. مأموران امنیتی عربستان بر تعداد نیروهای خود افزوده بودند. مردمِ منتظر، تمام حیاط حدّ فاصل میان بقیع و مسجدالنبی را پوشانده بودند و واقعاً جای سوزن انداختن نبود. شعار «صلّ عَلَی محمّد، بوی خمینی آمد» در فضا طنینانداز شد. این صحنه تعجب اندک زائران دیگر کشورها را بر میانگیخت. به یقین بقیع گنجایش آن همه جمیعت را نداشت. لازم به برنامهریزی داشت. قرار شد اول زنان وارد شوند. آیتالله هاشمی رفسنجانی این فرصت را در مسجدالنبی نشست. او میداند که ثواب یک رکعت نماز در مسجدالنبی معادل ده هزار رکعت است. هم نماز خواند وهم زیارتنامه حضرت رسول را و از آن طرف، فرصتی پیش آمد تا مأموران سعودی ـ حتی اگر دلشان نمیخواست ـ به زائران ایرانی اجازة ورود به بقیع را دادند. زنان گروه گروه وارد شدند، زیارت کردند و برگشتند. پس از آن مردها گروه گروه رفتند و سرانجام آیتالله هاشمی رفسنجانی به زیارت بقیع پرداختند. شب وداع با مدینه و بقیع بود. اشکها بر گونهها جاری بود و هر کس زیر لب زمزمه میکرد. باز آیتالله هاشمی رفسنجانی برای مردم صحبت کرد و از آنان خواست با رعایت نظم خارج شوند. ساعت 2 پس از نصف شب شد که با بسته شدن درهای آهنین، بین بقیع و عاشقانش فاصله افتاد.
در مسیر برگشت، مردمی که به خاطر آیتالله هاشمی رفسنجانی شهد شیرین زیارت بقیع را طی 4 شب متوالی چشیده بودند، تا ورودی هتل مانند پروانهها که گرد شمع میگردند، هاشمی رفسنجانی را در میان گرفته و شعار میدادند: «هاشمی هاشمی، تشکّر تشکّر»
سهشنبه 21/3/87
ساعت 35/8 دقیقه به سوی فرودگاه مدینه حرکت کردیم و پس از سوار شدن در هواپیمای بوئینگ 777 خطوط هوایی عربستان سعودی، ساعت 10/9 به سوی شهر اَبهاء در استان عسیر حرکت کردیم. ساحل دریای احمر از بالا پیدا بود و هواپیما پس از 1 ساعت و 20 دقیقه پرواز در فرودگاه ابهاء نشست.
پوشش گیاهی ابهاء همه را متعجب کرد. مطمئناً ندیدهها هیچگاه فکر نمیکنند که در جغرافیای بیابانی و خشک عربستان، منطقهای سرسبز باشد. سه کودک عرب با شاخههای گل به میهمان خویش خیر مقدم گفتند و پس از آن، مراسم استقبال که آقای فیصل بن خالد بن عبدالعزیز امیر تقریباً جوان منطقه عسیر در رأس آنها بود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالن تشریفات از اوضاع جغرافیایی و شغل مردم پرسیدند و پس از آن، حرکت به سوی روستای باستانی «ظافربن حمسان» آغاز شد. قلعههای قدیمی با موزههایی از وسایل بسیار قدیمیتر. به افتخار میهمان ویژة خویش برنامه رقص غزال با متونی بسیار معنادار در سه سالن برگزار کردند:
1- یا فخامة رئیس المصلحة باسم الأمیرالحبیب
جناب رییس مصلحت(نظام)، به نمایندگی از امیرعزیز ما
2- واسم حکامنا و اسم الملک و المملکة و القیادة
و به نمایندگی از حاکمان ما و به نمایندگی از پادشاهی عربستان سعودی
3- بلّغ ایران من شعب السعودی رسالة وفاء
پیام وفاداری ملت عربستان را به ایران برسان
4- ربّنا واحد والدّین واحد و الأمم واحد
خدای ما یکی است، دینمان نیز یکی و امت یکی
5- فارس أقرب شعوب الأرض لبلاد العرب و العروبة
سرزمین فارس نزدیکترین ملت روی زمین به سرزمینهای عرب و عربیت است.
6- فارة الخندق الذی فی المدینة جاء بها
طرح خندق که در مدینه است، یک ایرانی (سلمان فارسی) آن را برای ما آورده است.
دربارة میهماننوازیهای ساکنان روستا، همین بس که به گردن همه میهمانان شاخههای گل آویزان کردند و به هر کدام از آنها نیز گل اهدا کردند.
رقص شمشیر، ریشه درفرهنگ آنان داردکه به زیبایی اجرا میکنند. امیر عسیر در لابلای اجرای برنامه توضیحاتی به آیتالله هاشمی رفسنجانی میداد. پذیراییهای به شکل سنتی و مدرن، نشان از خوشحالی آنان بود.
اقامت در روستا یک ساعت طول کشید و پس ازآن به طرف شهر اَبهاء حرکت کردیم. پوشش گیاهی و هوای آن وصف ناپذیر بود. هر از چند گاهی صدای رعد و برق چشمها را به آسمان میدوخت. وارد شهر شدیم. شهری زیبا که سدّی را درمیان گرفته است. تپههای پوشیده از درختچههای سرسبز، چشمها را تا دور دست به تماشا دعوت میکرد. حرکت خودروها در فراز و فرود خیابانها فرصتی به همراهان میداد تا از هوای مطبوع و مناظر زیبا لذّت ببرند.
به محل استراحت در فندق قصر اَبهاء رسیدیم که کاملاً مدرن و جدید بود. توقف در آن، کوتاه بود و میبایست به ضیافت ناهار امیرِ عسیر میرفتیم. کاخش بالای یکی از بلندترین تپههای شهر قرار داشت. در آغاز ورود، امیر منطقه که از فرودگاه همراه آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، به ایشان خوشآمد مجدد گفت و پس از مذاکراتی کوتاه، هدایای خویش را تقدیم کرد.
خبرنگاران عربستانی حاضر در جلسه، از فرصت استفاده کرده و پیش رفتند و خبرنگار شبکه تلویزیونی الاخبار سؤالاتی از کنفرانس گفتوگوی اسلامی، سیاستهای ایران و عربستان و اوضاع استان عسیر و شهر ابهاء پرسید و آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از پاسخ به سؤالات سیاسی، در خصوص ابهاء گفت: فکر نمیکردم در عربستان چنین منطقهای باشد. واقعاً زیباست.
پس از آن، ناهار در رستوران کاخ، که مشرف به همة شهر بود، صرف شد و پس از آن، به سوی پارک سوده حرکت کردیم. این پارک که منطقة وسیعی را شامل میشود، در بلندترین نقطة شهر قرار دارد.
خودروها پس از نیم ساعت حرکت در سربالایی، به محلّی رسیدند که به نظر میرسید، نقطة اوج پارک است.
مه غلیظی که در دور دست جا خوش کرده بود، بر شانة بادها آمد و آمد تا میهمانان را دعوت به خنکای خویش نماید. آمدن مه همان و بارش باران تند همان. آن قدر تند بود که پذیرایی نیمه تمام ماند.
خودروها مسیر رفته را در شیبی تند به سوی فرودگاه ابها آغاز کردند و ساعت 5 به آنجا رسیدند. مراسم بدرقة رسمی آغاز شد و هواپیما پس ازسوار شدن مسافرانش، در آسمان اوج گرفت و پس از 1 ساعت و 15 دقیقه در فرودگاه جده به زمین نشست.
آیتالله هاشمی رفسنجانی به محل اقامت خویش در قصر المؤتمرات رفت و پس از ادای نماز ساعت 5/9 شب برای دیدار مجدد با ملک عبدالله به کاخ صفا رفت.
دیدار در فضایی کاملاً صمیمی برگزار شد. ملک عبدالله از مشاهدات آیتالله هاشمی رفسنجانی پرسید و ایشان نیز از برنامههای خویش در مکه، مدینه، فدک و ابها گفت.
ملک عبدالله با تشکّر مجدّد از حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی در عربستان و شرکت
در کنفرانس بینالمللی گفتوگوی اسلامی گفت: «امیدوارم این سفر نیز مانند همة سفرهای جنابعالی نقطه عطفی در تاریخ روابط دو کشور و آغازی برای توسعة همکاریها باشد.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز با سپاس از میهماننوازی گرم مسؤولان عربستان و شخص ملک عبدالله و با تشکّر از دستورات اکید ایشان برای کم کردن سختگیریها برای زائران ایرانی درعبادتگاهها و زیارتگاههای عربستان، به خصوص بقیع، گفت: «ان شاءالله با رعایت اعتدال توسط دو طرف، شاهد تداوم این برنامهها باشیم.»
پس از مذاکرات کوتاه، آیتالله هاشمی رفسنجانی به همراه خانوادة خویش به اندرونی منزل ملک عبدالله رفتند تا شام را در کنار خانوادة ایشان صرف نمایند.
چهارشنبه 22/3/87
آخرین روز سفر است. سفری که ابعاد گوناگون را در بردارد؛ عبادی، سیاسی، دینی، تاریخی و تفریحی. استقبالها و بدرقهها در جده، مکه، مدینه، فدک و ابهاء بسیار معنادار بود و آیتالله هاشمی رفسنجانی قبل از حرکت از محل اقامت و رفتن به سوی فرودگاه، جلسهای با همراهان داشت و به جمعبندی سفر و برنامههای آن پرداخت. همگان از برنامهها راضی بودند. یکی از سخنرانیِ ایشان در کنفرانس گفتوگوی اسلامی گفت، دیگری از سفر به فدک و احیای تاریخ مظلومیتهای حضرت فاطمه(علیها السلام). سومی از زیارتهای چهار شب بقیع یاد کرد و چهارمی از زیباییهای طبیعت در منطقة ابهاء و سرانجام آیتالله هاشمی نیز از مذاکرات خود با ملک عبدالله و امیران مکه، مدینه و عسیر.
ساعت 45/9 صبح بود که آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالن تشریفات فرودگاه جده از خالد الفیصل بن عبدالعزیز، امیر منطقه مکه، که برای بدرقة رسمی آمده بود، به خاطر همة میهماننوازیها و برنامهها
تشکر و بر گسترش روابط دوجانبة ایران و عربستان و تقویت وحدت همة کشورهای اسلامی تأکید کرد.
امیر خالد الفیصل نیز این سفر را سفری به یادماندنی در تاریخ روابط دو کشور خواند و اظهار امیدواری کرد که در آیندهای نزدیک، باز آیتالله هاشمی رفسنجانی را در عربستان زیارت کند.
ساعت دقیقاً 32/10 دقیقه بود که هواپیمای بوئینگ 707 خطوط هوایی جمهوری اسلامی ایران پس از حرکت روی باند، در آسمان پرواز کرد و خلبان حسینپور درباره شناسنامه سفر گفت:
ارتفاع: 33 هزار پا
مدت پرواز: 3 ساعت از طریق آسمان کویت
چشمهایم را بستم و به مرور برنامههای سفر پرداختم و وقتی خلبان گفت: ان شاءالله تا دقایقی دیگر در فرودگاه مهرآباد به زمین مینشینیم، ساعتم را به وقت ایران تنظیم کردم. ساعت 20/2 بعد ازظهر بود که عطر صلوات همزمان با تماس چرخهای هواپیما با باند در فضا پیچید.
13- هاشمی رفسنجانی برای بازدید از منطقه جغرافیایی فدک، با اتومبیل برای رسیدن به مقصود بیش از 260 کیلومتر را از شهر مدینه منوره به سوی استان «حائل» درنوردید و به شهر «حائط» و «حویطه» که به گفته آیتالله شیخ محمدعلی عمری رهبر شیعیان مدینه، همان «فدک» است، رسید. در شهر حائط، فرماندار و مسوولان این شهر از رئیس مجلس خبرگان استقبال کردند.
مردم منطقه نیز با شور و شوق از خانهها بیرون زده و بر بامها و بلندیهای اطراف مشغول تماشای صحنههای بازدید بودند. آقای نایف فرماندار شهر گفت: «اینجا فدک است و الان قدیمیها هنوز به آن فدک میگویند. شهر حدود 35 هزار نفر جمعیت دارد ولی جمعیت کل منطقه به اضافه روستانشینان و عشایر کوچ نشین به صدهزار نفر میرسد».
سپس،محمد عبدالرحمن جابر، پیرمردی از اهالی فدک که قبلا رئیس دایره امر به معروف و نهی از منکر منطقه بوده و هم اکنون نیز طبق گفته خودش به دعوت مسوولان منطقه مشغول همکاری با آنهاست توضیحاتی در مورد این منطقه به هیات ایرانی ارائه کرد و به سوالات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ داد.
آیتالله هاشمی از او پرسید چرا به این منطقه فدک میگویند؟
عبدالرحمن جابر: «چون پیامبر اکرم آن را به حضرت فاطمه بخشید.»
هاشمی رفسنجانی پرسید: «چرا پیامبر آن را به حضرت فاطمه بخشید»؟
عبدالرحمن جابر پاسخ داد: «نظر ما این است چون اهالی این منطقه بدون درگیری آن را به پیامبر اکرم هدیه کردند و پیامبر نیز آن را به حضرت فاطمه هدیه کردند».
هاشمی رفسنجانی باز سوال کرد: «در این منطقه چه چیزهایی به نام فاطمه وجود دارد»؟
عبدالرحمن جابر در جواب گفت: «چشمههای هفت گانه فاطمه، مسجد فاطمه، وادی فاطمه و بساتین (باغستانهای) فاطمه.»
هاشمی رفسنجانی پرسید: «چرا اسم فدک را عوض کردید و حائط یعنی دیوار میگویید»؟
جابر نیز ادامه داد: «در این منطقه سه دیوار بلند است که به صورت حلقه منطقه را احاطه کرده است. درون دیوارها باغ (بستان) فاطمه نام دارد که در «معجم البلدان» یاقوت حموی هم ذکر شده است. مسجدی که الان ترمیم شده مربوط به زمان پیامبر اسلام بوده که به مسجد فاطمه معروف است. ما آل جابر هستیم که قدمتی چند صدساله در منطقه داریم و پیش از دولت سعودی حکمران اینجا بودهایم.»
هاشمی رفسنجانی باز پرسید: «مساحت کل فدک چقدر است»؟
و جابر پاسخ داد: «مساحت منطقه فدک 50 در 50 کیلومتر است.»
سپس هاشمی رفسنجانی سوال کرد: «آب منطقه چگونه است»؟
جابر در جواب اضافه کرد: «فدک دارای هفت چشمه آب بوده که به «عیون فاطمه» معروف است که به دلیل اهمال و بیتوجهی به کشاورزی آب آن کم شده و شاید علت کمی آب حفر چاههای عمیق (آرتزین) در منطقه باشد.»
هاشمی رفسنجانی پرسید: «می خواهم از آب چشمه فاطمه بخورم.»
جابر و دیگر همراهان، وی را منع کردند و گفتند: «آقای هاشمی این کار را نکنید چون نمیدانیم وضع آب چگونه است.»
هاشمی در حالی که قطرات اشک چشمانش با چشمه فاطمه مخلوط شده بود، گفت: «آیا بیسعادتی و حیف نیست که انسان تا اینجا بیاید و از چشمه فاطمه سیراب نشود؟»
این جمله باعث شد که قطرات اشک چشمان همراهان نیز در چشمه بریزد.
سفر، رییس مجلس خبرگان رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به «فدک» که در 20 خردادماه جاری انجام شد، برای مسئولان عربستانی که وی را همراهی میکردند نیز بسیار جالب بود و تازگی داشت به طوری که در بازگشت به مدینه ضمن تشکر از وی که با این اقدام موجب شد آنها نیز برای اولین بار قدم به فدک بگذارند، گفتند ما تاکنون از چنین مسائلی مطلع نبودیم و آنچه در فدک دیدیم و شنیدیم برای خود ما نیز تازگی داشت.
سفر هاشمی رفسنجانی به فدک در حالی صورت گرفت که قبل از آن نیز با ورود وی به قبرستان بقیع در ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع)، بانوان ایرانی برای نخستین بار توانستند وارد آن مزار نورانی شوند و در کنار دیگر زائران مشتاق به مرثیه سرایی و سوگواری یگانه دخت پیامبر اسلام بپردازند.
هاشمی رفسنجانی در این مراسم، پس از یک سخنرانی که مستقیم و برای اولین بار از همه کانا لهای تلویزیون عربستان سعودی در حضور بیش از 800 نفر از دانشمندان علما، فقها و صاحبان فکر وفتوا پخش میشد مبانی نظری عملی و علمی اسلام را در محورهای چهارده گانه تبیین کرد. گفتنی است که فدک، منطقهای در شمال شرق مدینه است که ملک شخصی پیامبر گرامی اسلام بود و ایشان آن را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخشیده بودند. سفر هاشمی رفسنجانی به عربستان سعودی 10 روز از 13 تا 22 خردادماه سال 1387 به طول انجامید.