خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین اوصیکم عبادلله بتقوی الله و اتباع امره
این جمعه بین دو مسئله مهم اسلامی و اجتماعی واقع شد که یکی بدرقه روزهای مربوط به حضرت امام زمان(عج) در هفته گذشته و هفته آینده هم روزهای استقبال از ماه مبارک رمضان میباشد. این دو موضوع جز مهمترین موضوعات ابداعی اسلام است که باید یک مقدار بیشتر درباره اینها حرف بزنیم تا اهداف مهمی که خداوند در طراحی این دو موضوع در تاریخ بشر داشته است، یک مقدار باز شود.
البته از خطبای بزرگوار و گویندگان مختلف این بحثها را زیاد میشنوید و میدانید، ولی به هر حال نمازجمعه است و به این مسائل که میرسیم، نمیتوان از آنها گذشت و توضیحی پیرامون آن ارائه نکرد. در خطبه اول مقداری درباره مهدویت و مطالبی هم درباره ماه رمضان که الان مردم ما و مسلمانان خودشان را برای بهرهگیری از این ماه آماده میکنند، مطرح میکنم.
در مورد مهدویت امام زمان(عج) اصل و روح مسئله در همه ادیان آسمانی بوده و ریشه در یک حقیقت موجود در آفرینش دارد که خداوند خواسته آینده بشریت ختم به خیر شود که طرح منجی در همه ادیان هست. گاهی منجیها موقت و فصلی بودند که آمدهاند و رفتهاند، ولی آن منجی که کلیات ادیان آسمانی روی آن حساب کردهاند، بشریت را از دوران مخلوط به هرج و مرج زندگی و گاهی غلبه باطل نجات میدهد و مسیر اهداف آفرینش انسان را هموار میکند.
اگر در هر یک از ادیان بزرگ با رهبران آنها صحبت یا متون کتب آنها را مطالعه کنید، چنین مضمونی در آن هست. عرض کردم که شاید ریشه اصلی این باشد که بشر باید عاقبت به خیر شود. در داستان خلقت حضرت آدم(ع) که شروع خلقت انسان است، ملائکه اطلاعاتی داشتهاند- نمیدانیم چگونه است و از کجا و چطور آینده را میفهمند- سئوالی برایشان پیش آمد و از خداوند پرسیدند: «چه دلیلی دارد که در زمین موجوداتی را میآورید
که این همه شرارت، آدمکشی، فساد و خونریزی میکنند؟ برای چه این موجود را خلق میکنید؟ ما که بندگان تو هستیم هر چه بخواهید و هر عبادتی لازم باشد، انجام می دهیم، چنین موجودی را برای چه میخواهید؟»
خداوند جواب آنها را خیلی مجمل بیان فرمودند. اینکه تفسیر جواب خداوند چه بود؟ از روایات چیزهایی میفهمیم و خیلی از واقعیتها را نمیدانیم. خداوند فرمود به شما خواهم گفت. مسئلهای مطرح شد و از ملائکه پرسید و آنها اظهار بیاطلاعی کردند و پاسخ دادند: «نمیدانیم و محدوده چیزی را میدانیم که شما (خدا) به ما عطا کردهاید.» سپس خداوند به حضرت آدم فرمود: «شما بگوئید» آدم پاسخ داد و وقتی ملائکه حرفهای حضرت آدم را شنیدند، سئوالشان را پس گرفتند و تسلیم شدند و گفتند: «ما خیلی چیزها را نمی دانیم و خداست که بر همه امور واقف است.»
باید در پاسخ این سئوال که چرا باید موجودی که «یسفک دما» است و فساد میکند، خلق شود، جوابی باشد که مصالح انسان است. خیلیها در تفسیر این مضمون قرآنی میگویند اشاره به حقایق فراوانی دارد که بتدریج و در آینده در زندگی بشر پیدا میشود و مضمونی دیگر در قرآن است که آن هم مهم است و اینکه شیطان در همین مراحل خلقت آدم و طرد خود و مسائلی که پیش آمد، از خداوند مهلت خواست تا بتواند در بشر نفوذ کند و بشر را منحرف نماید. خداوند مهلت داد. شیطان تا قیامت مهلت خواست «فانظرنی الی یوم یبعثون» اما خدا جوابی به او داد و گفت: «تا وقت معینی به تو مهلت میدهم» «الوقت المعلوم» «یک زمان معین»، مهلت او تا قیامت نیست. چون اگر تا قیامت بود، میفرمود: جواب شما را قبول کردیم. قرآن میفرماید: «خدا زمان معینی را به شیطان داد.» بعضی از منابع ما میگوید: «این وقت معلوم زمان ظهور حضرت مهدی(عج) است.»
یعنی وقتی که حضرت ظهور کنند، شیطان قدرت مانوری که خدا به او داد، ندارد. اینکه چقدر دارد و چگونه است هم از مواردی است که نمیتوانیم بطور مطمئن روی آن حرف بزنیم. میخواهم بگویم عاقبت بخیری بشر در همین دنیا واقعیتی است که کمابیش در منابع دینی ما مطرح است و فکر میکنیم روزی که زمان ظهور حضرت حجت برسد و خداوند وعدهای را که به انسان داده، عملی کند و بشر شایسته پذیرش برنامه های امام زمان(عج) باشد، آن روز حضرت ظهور خواهند کرد و هیچکس نمیتواند وقت آن را تعیین کند.
ولی روایات در علائم و شرایط ظهور مطالبی میگوید که دنیای خوبی را برای آن زمان ترسیم میکند. یعنی وقتی که حضرت میآیند، مردم از لحاظ دانایی بسیار باسواد و عالم به حقیقت هستند. دست خدا بر سر آنها کشیده شده و عقل آنان کامل شده است. ابزار فنی دراختیار بشر بسیار بسیار نیرومند است. به طوری که مأموری که در شرق عالم است، در کف دست خود مأموریتش راکه در غرب عالم میرسد، میتواند بخواند و تشخیص دهد که چه باید انجام دهد. نمونه اینها الان هست، ولی اینکه کاملاً چگونه است، نمیدانیم.
تعبیر هست که دنیا ملا از عدل میشود. وقتی یک لیوان را آنقدر پر کنید که دیگر جای آب نداشته باشد، «ملا» است. خداوند «بملاالله الارض به قسطا و عدلا» با قسط و عدل زمین را پر میکند. معنایش این است که ستمهایی که پیش از ظهور وجود داشته، نیست. از امنیت صحبتهای زیادی شد و تشبیه کردند که یک دختر زیبا میتواند از شرق عالم به غرب عالم سفر کند و خیالش جمع باشد که در مسیر کسی به او تعرض نمیکند. از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و امنیتی فضا اینقدر برای انسان مناسب میشود. از لحاظ ثروت، روایات بسیاری داریم که همه ذخایر از زمین استخراج میشود. یعنی علم بشر به جایی می رسد که هر چه خداوند در زمین، فضا، نور، آفتاب و کرات اطراف تعبیه کرده، در اختیار بشر در میآید و خیلی چیزهای دیگر. نمیخواستم همه را بگویم. منظورم این بود که مسئله مهدویت که در اسلام طراحی شده و قبلاً به صورت منجیهای دیگری در سایر ادیان آمده، نشان میدهد که بشر عاقبت بخیر است و دنیا روزی در پشت خود شرایطی را میبیند که دیگر آن اعتراض ملائکه به خلقت حضرت آدم و نسل بشر جایی ندارد.
ما منتظر امام زمان (عج) هستیم و حقیقتاً منتظریم.آدم هر وقت به ذهنش میآید که حضرت حجت که میآیند، چه شرایطی بوجود میآید، بیتابی میکند که کاش زودتر میشد. این یعنی انتظار ما که منتظر هستیم، باید سعی کنیم خودمان را جوری بسازیم که متناسب با آن اهدافی که امام زمان (عج) برای آن ظهور میکنند، باشیم. انشاءالله بعد از آن ائمه اطهار دیگر هم طبق بعضی از روایات در میان ما برمیگردند و باید برای آنروز خود را آماده کنیم.
قسمت دوم در رابطه با ماه مبارک رمضان است. اول باید مقدمه کوتاهی عرض کنم. در قرآن، روایات، سیره و جاهای دیگر خیلی روشن است که خداوند برای پرورش و تربیت انسان و پاک کردن انسان از آلودگیها، مواقع و زمانهای خاصی را در نظر گرفته و تعبیه کرده است. آیا در آن زمانها، شرایط و موقعیتها اثر طبیعی است؟ یا نه فقط اثر انشائی و قراردادی دارد؟ ما نمیتوانیم قضاوت کنیم که در این زمانها یک واقعیت قرار دارد که مثلاً عبادت در آن موقع، مؤثرتر است و ذکر یا انفاق آن موقع تاثیر دارد. مثلاً شب جمعه یا ماه رمضان، نیمه شعبان و 13 رجب و امثال اینها برای اذکار، برنامهها و عبادات و نسکی در ادعیه و کتب دیگر آمده است.
وارد این بحث پیچیده نمی شویم که آیا این زمانها ویژگی دارند که تاثیر بیشتری در اعمال ما دارد یا اینکه نه، خداوند میخواست زمانها را نظم دهد و قراری بگذارد که انسانها با برنامه خودسازی کنند و در مواقع مناسب به یاد خدا باشند و عبادت و انفاق کنند و اعمال خودشان را محاسبه کنند و به اصلاح اخلاق بپردازند، رویه انسان را اصلاح نمایند و محاسبه مالی کنند. البته هر دوی اینها میتواند باشد. اینقدر به اسرار طبیعت و آفرینش مسلط نیستیم که بگوییم در این زمانها اثر خاص طبیعی نیست. شاید باشد، ولی دلیلی ندارد که محکم عرض کنیم این ویژگی زمان خاص است.
به هر حال آنچه که قطعی است، این است که زمانها، مواقع و مکانهایی در روی کره زمین در همه ادیان، به خصوص در دین اسلام در نظر گرفته شده که به خودسازی و پرورش و پاک کردن خودمان از آلودگیها دعوت شدیم. این قطعی است. در روایات خیلی از زمانها آمد و در آیات تعداد کمتری از زمانها و مکانها مشخص شد. معنایش این نیست که کم بودن در قرآن دلیل نفی مواردی است که در روایات آمد. بنا نبود همه چیز مفصلاً در قرآن باشد. کلیات وسیعتری آمده است، ولی قطعاً هست.
در بین اینها موقعیت هیچ زمانی به اندازه ماه رمضان نیست. ماه رمضان خیلی اهمیت دارد. در قرآن بارها و بارها روی ماه رمضان تأکید شد. مثلاً قرآن در آن نازل شد. میدانیم که قرآن در غیر ماه رمضان هم نازل شده، اما اینکه خداوند این موقعیت را میگوید، بعضیها میگویند: «قرآن یکبار از سطحی به سطح دیگر نازل شد که در ماه رمضان بود.» ممکن است این هم باشد، ولی به هر حال بارها در قرآن این مسئله مورد توجه قرار گرفت و احکام خاصی برای ماه رمضان، بویژه روزه است که یک برنامه فوقالعاده سازنده برای بشریت است.
باید همه روزها را ایام الله بگوییم. بخصوص روزهای ماه رمضان را به عنوان ایام الله میشناسیم و باید خودمان را برای این ایام آماده کنیم. این موهبت بسیار بسیار ارزشمند را خداوند بخاطر رحمت و رحمانیتش در اختیار بشر گذاشت تا از این طریق خود را به خداوند نزدیک، آلودگیهایش را پاک و مکارم اخلاق بیشتری کسب کند و درجاتی بطرف خداوند جلو رود و از مادیات فاصله گیرد و با معنویات انس پیدا کند و خیلی چیزهای دیگری که میدانید برای ماه رمضان در نظر گرفته شده است.
این جزو مهمترین الطاف تربیتی خداوند است، خیلی بالاتر از پدر مهربانی است که برای فرزندش موقعیت ویژهای را برای تربیت در نظر میگیرد و اصلاً قابل مقایسه نیست.
چیزهای زیادی هم درباره ماه رمضان گفتهاند. مهمان خدا هستیم. البته همیشه مهمان خداییم، مگر دنیا غیر از سفره خداست؟ مگر سفره دیگری جز سفره خدا در روی زمین هست که ما از آن ارتزاق کنیم؟ اصل وجود ما مال خداست. در مقایسه با خدا اصلاً وجودی نداریم، یک سایه هستیم و خداوند چنین موجودی را دعوت کرده که در ماه رمضان مهمان خدا باشد. امتیازاتی به عباداتش داده که خیلی بیشتر از زمانهای دیگر درجه دارد و انسان را به خداوند نزدیکتر میکند. انفاقی که در این ماه شود، اثر بسیار وسیعتری هم برای بشر هم برای خود انفاقکننده دارد. خداوند محبت، خوش خلقی، نجات گرفتاران، کمک به نیازمندان، ایجاد الفت اجتماعی و هرچه که در اخلاقیات و مکارم اخلاق و عبادات جمع است، برای ما خواسته که در این ماه با بهرهوری مضاعف از آنها بهره ببریم.
تعبیرات زیادی داریم. حتی نفسهایی که میکشیم، یعنی کسانی که به شرایط ماه رمضان عمل میکنند، خداوند به روزهداران و پرهیزگاران امتیازاتی داده که نفسهایی که میکشند، ذکر و تسبیح حساب شود. انسان بخاطر خستگی و نیاز میخوابد و در عالم خواب فعالیتی ندارد، خداوند خواب روزهدار را هم عبادت حساب میکند. بخاطر اینکه در بیداری باید خدمت کنیم. ضمیمه کردن این ثوابها به اعمال ما، یک فرصت است و باید باور کنیم. گاهی بعضیها به مزاح میگویند مگر چقدر از خداوند رحمت و نعمت میخواهیم.
محدودیتها را در دنیا و زندگی خود میبینیم، وقتی این پردهها کنار رود و چشمان ما به آفاق جهان باز شود و به حقیقت وسعت ملک خداوند را بشناسیم و سعه رحمت و انواع رحمت خداوند را درک کنیم، آن موقع میبینیم این همه را که مبالغه حساب میکنیم، مبالغه نیست. در آن جهان که حقیقت وجودی خود را انشاءالله در بهشت دریابیم، میفهمیم که هر لحظه که در دنیا کوتاهی کردیم، از دستمان رفته است.
لذا تعبیراتی که در قرآن برای نعمتهای بهشت و در روایات خیلی وسیعتر از آنها آمده، خیلی مهم هستند. فعلاً از ظرفیت وجودی ما خیلی بالاتر است. با امروز و دنیای محدود مقایسه نکنید با لایتنهایی و بینهایت مقایسه کنید.
بنابراین فرصتی را خداوند در ماه رمضان عطا کرد و الحمدلله در حیاتمان میتوانیم از این فرصت بهره گیریم. باید سعی کنیم روزه بگیریم، عبادت و شب زندهداری کنیم، محبت و انفاق داشته باشیم، بداخلاقی و غیبت نکنیم، دروغ نگوییم و هر وقت احساس کردیم که داریم یک وجب از مسیر درست کج میشویم، برگردیم و درست رفتار کنیم. یک ماه تمرین خوبی، درستی، صحت عمل، صداقت و عبادت خداوند کافی است که اگر انحرافاتی داشتیم، ما را به راه بیاورد و اگر هنوز در راه نیامدیم، به راه بیاییم و اگر عقب بودهایم، خودمان را به قافله برسانیم.
وقتهایی بود که بعضی ها از لحاظ جسمی ملاحظاتی داشتند. اولاً معلوم است که بنا بر فتاوای همه علما اگر روزه برای کسی ضرر داشته باشد، نباید روزه بگیرد. الان از کسانی صحبت میکنیم که توان روزهداری دارند و روزه برای آنها ضرر ندارد. امروزه منافع روزه با وجود امراض چاقی، پرخوری و بدخوری در دنیا خیلی روشن شده و بسیاری از این مرگ و
میرها بخاطر همین افراط در تغذیه است. خیلی آسان میتوانیم بفهمیم که روزه برای جسم ما بسیار ضرورت و اهمیت دارد.
بعضیها قدری کجفهمی میکنند. چیزی نمیخورند، اما سیگار میکشند و قطره قطره آب مینوشند. برای اینکه به روزه به شکلی که ما میگیریم، عقیده ندارند. اگر مسلمان نیستند که حساب خودشان است، ولی اگر مسلمانند، خیلی اشتباه میکنند. اتفاقاً همه اهمیت آن در این است که اگر نمیخوریم، نمیآشامیم، سکوت میکنیم و بدرفتاری نمیکنیم، بخاطر خداست. نه اینکه بگوییم چون این برای جسم ما مفید است، ریاضت میکشیم. روزهای که به دنبالش منافع جسمی دارد، خیلی فرعی است. اصل آن منافع معنوی و قرب به خداوند می باشد که در تعبیر قرآن آمده « لعلکم تتقون».
این هم - همانطور که در بحث مهدویت گفتم - در ادیان گذشته بود. قرآن صراحت دارد که روزه هم در ادیان گذشته بوده است و هدف مهم آن تقوا است که حقیقتاً جوهر سعادت انسان و نتیجه تربیتهاست.
بسمالله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربّک و انحر/ ان شانئک هوالابتر
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.
اوصیکم و نفسی بتقوی الله.
غیر از دو مناسبتی که بحث مفصلتری در خطبه اول کردم، چند مناسبت دیگر دراین هفته داریم که فقط میتوانم مطالب کوتاهی عرض کنم و صحیح نمیدانم اسمی از هر یک از اینها برده نشود. همه برای ما آثاری دارند.
اولین آن سالگرد شهادت شهید محراب حضرت آیتالله اشرفی اصفهانی(1) است که از بزرگان روحانیت و علمایی هستند که حقیقتاً تأثیر وجودی زیادی برای اصلاح جامعه داشتند و هنوز هم نام و یادشان سازنده است. به شما و بستگان بزرگوار ایشان، به خصوص مردم کرمانشاه و اصفهان تسلیت عرض میکنم.
مناسبت دوم در مورد پیوند مربیان و اولیاست که به خاطر شروع مدارس، روزی را برای آن در نظر گرفته و برنامههایی دارند که بسیار بسیار مهم است. باید اولیا، فرزندان و مربیان دانشآموزان این ضرورت را جدّی ببینید که با هـم همفکری و همکاری و تبادل اطلاعات داشته باشند و وضع دانشآموزان را در مدرسه و خانه با هم هماهنگ کنند.
تربیت بچهها بزرگترین وظیفه معلم، خانوادهها، مدارس، اساتید و مربیان است. اگر بچههایمان را درست تربیت کنیم، میتوانیم آینده خوبی برای کشور، انقلاب و اسلام امیدوار باشیم. اگر غفلت و کوتاهی کنیم و بگذاریم عوامل مخربی که امروز به وفور از طریق کانالهای غربی به ما میرسد، بچـههایمان را تحـت تاثیر قـرار دهند و آنها را منحرف کنند، خیلی خسارت میزند. هر چه سرمایهگذاری در تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش و زندگی آنها بیشتر باشد، خیال ما راحتتر است. ولی اگر مواظبت نکنیم، ممکن است هدر روند. لذا اهمیت فوقالعادهای برای همراهی و همکاری اولیا و مربیان میبینیم.
روز جهانی نابینایان و روشندلان و روز عصای سفید است.(2) شما در محیط و در بین آشنایان خودتان انسانهایی را میشناسید که به هر دلیل از نعمت رؤیت و دیدن و تماشای زیباییهای مخلوقات خداوند – البته از یک بعد و زاویه – محرومند. البته شاید از سایر حواس بیشتر از ما استفاده کنند. چون با بستن چشم حواس دیگر تحریک میشوند. اما به هر حال این محرومیت است و حقیقتاً برای ما وظیفه است که نسبت به این کمبود در زندگی اینها بی تفاوت نباشیم. هرکس به هر نحوی که میتواند، مخصوصاً مسؤولان و کسانی که مسؤولیت گرفتهاند، باید تلاش کنند تا رنج این انسانهای گرفتار کم و با سایر امکانات جبران شود که الحمدالله الان علم یک مقدار مسائل و مشکلات را با ابداع خط «بریل» و راههای فراوان دیگر کم کرد، ولی به هر حال هر چه باشد، دیدن با چشم برای سعادت انسان خیلی عظمت دارد.
ممکن است انسان نابینا سعادت معنوی را بهتر از ما جلب کند، اما این محرومیت در سعادت معمولی زندگی، آسایش، آرامش، راحتی و بهرهگیری از مواهب بیتأثیر نیست.
مناسبت دیگر روز جهانی استاندارد(3) است که معمولاً در بحثها و تشویقها غفلت میشود. به نظرم یکی از دستاوردهای مهم دنیای صنعتی است. از آنجایی است که نباید تقلید در این مورد را بد بدانیم، اقتباس بسیار خوبی از دستاوردهای آنهاست. مقرراتی دارد که در تولیدات باید رعایت شود. تولیدات باید به سطحی از کیفیت برسد تا قبول شود و اجازه صادرات و تولید و مصرف بدهند. بعضی از تولیدات که با سعادت، سلامت و بهداشت جامعه ارتباط دارد، بسیار بسیار حساس است. در کشور ما فرهنگ استاندارد بسیار ضعیف است. در گذشته هیچ نبود. سالهاست که داریم کار می کنیم و تعدادی از محصولاتمان الان استاندارد دارند. اما این باید عمومیتر شود. اگر بخواهیم در رقابت جهانی با تولیداتمان وارد شویم، با محصولات معیوب نمیتوانیم کار کنیم. در داخل کشور خودمان که مردم عشق به وطن دارند و به محصولاتشان افتخار میکنند، اگر محصولات خارجی را بهتر ببینند، به سراغ محصولات خودمان نمیروند و الان میبینید قاچاق توانسته به تولیدات کشور ضربه بزند.
فکر میکنم - شاید همه دلسوزان که آشنا هستند، این فکر را دارند - که باید استاندارد را خیلیجدّی بگیریم. هم تولیدکنندهها جدّی بگیرند. هم مسؤولان نظارتو هم مصرف کنندهگان جدّی بگیرند. خیلی آسان نگذارند محصولی را بخرند، به خانه ببرند و خراب شود، باید پیگیری کنند تا به حدّی از سلامت کار در جامعه برسیم که این برای کسانی که کار میکنند، اصل است. برای کسانیکه درست کار میکنند و پیش خداوند محبوب و مطلوب و مورد عنایت خداوند هستند، این هم اصل انسانی و هم اصل الهی است.
روز جهانی پست(4) را داریم که باز هم فرهنگ استفاده از پست در کشورما بسیار ضعیف است. به خاطر اینکه به وقتمان ارزش نمیدادیم و هنوز هم خیلیها نمیدهند، خیلی کارها را که میتوانیم با پست انجام بدهیم، افراد خودشان انجام میدهند. از خانه برمیخیزند و به مسافرت طولانی میروند. میخواهند در شهرستانها، یا تهران یا ادارات و سازمانها خیلی از کارهایشان را توسط فردی دیگر یا خودشان انجام دهند. در حالی که همه اینها باید پستی باشد، ما باید سیستم پست آنقدر خوب باشد تا بتواند به عنوان یک امانتدار درست محموله را تحویل بگیرد، حفاظت کند، به موقع تحویل بدهد و خیال فرستنده و گیرنده جمع باشد. باید بیمه باشد که اگر خطری پیش آمد باید جواب بدهد و مردم هم بدانند کاری که میتوانند با پست انجام بدهند، وقت صرف آن نکنند. زودتر اقدام و از پست مخصوصاً در راههای دور استفاده کنند. الان فرهنگ نیرومندی در استفاده از پست نداریم. وقتی در کشورهای پیشرفته، تعداد مرسولههای پستیشان را نسبت به سرانه جمعیتشان، با خودمان مقایسه میکنیم، میبینیم ما خیلی در این میدان عقب هستیم. هم فرهنگ میخواهد و هم آگاهی و هم مقداری فکر میخواهد، چون یک کار اقتصادی با صرفه است.
یکی از مهمترین مناسباتمان روز نیروی انتظامی(5) است که شما میبینید امروز پلیس و نیروی انتظامی در کشور ما و همه دنیا چه تأثیری دارند. شهرها، جادهها، روستاها، بیابانها و هر جا که خاک این کشور است، از مرز تا مرز، این پلیس است که باید خاطر مردم را جمع کند و مردم در سایه حضور پلیس راحت زندگی و سرمایهگذاری کنند و خیالشان راحت باشد که چشم و دستی هست که از حقوقی که اینها دارند، حفاظت و اگر مشکلی داشتند، فوراً رسیدگی میکند.
من هم میدانم پلیس ما چقدر زحمت میکشد و امروز نیروی انتظامی در جاهایی که اصلاً چشم ما نیست، چقدر تاثیر دارد! گاهی در این خیابانهای شلوغ که سر و کله افسر پلیس پیدا میشود، انسان احساس امنیت میکند. در هر محلهای دیدن یک پلیس در سر چهار راه و سرکوچه انسان را راحت میکند. در پارکها و امثال اینها هم اگر پلیس باشد، صددرصد مورد اطمینان است و مردم با خیال راحت به او اتکا میکنند و میدانند که اگر مراجعه کردند، به موقع میرسد. اگر تلفن کردند، به موقع میرسد، اگر پرونده تشکیل دادند، حقیقت را در پرونده مینویسد. کارهای فراوانی است که میتوانند بکنند. من الان خدمت پلیس را خیلی خیلی خوب میبینم.
در عین حال اشکالاتی هم وجود دارد که این روزها رسانهها مطرح کردند. سلامت افراد پلیس، مخصوصاً از لحاظ اخلاقی، مالی، چشم نداشتن به امکانات مردم، خدمت کردن و کار کردن بسیار مهم است. البته جاهایی هم هست که باید حمایت کرد که آنها خودشان دچار مشکل نباشند. روی هم رفته امروز در مقایسه با خیلی از کشورهایی که میشناسیم، پلیس ما پیشرفته است. هنوز تجهیزاتشان به روز نیست و هنوز تعداد پلیس به اندازه نیاز نیست و هنوز امکاناتی که بتواند انجام وظیفه را برای اینها آسان کند، کم است و بودجهها باید تقویت شود.
آموزش از همه اینها مهمتر و بسیار بسیار مهم است. گزینش پلیس مثل گزینش قاضی است. چون از لحظه دیدن ماجرا و تشکیل پرونده و شکلدهی پایه مرافعه مثل قاضی کار میکنند. در حقیقت دارند قضاوت میکنند. اسمش قضاوت نیست، اما پروندههای که تشکیل میشوند، اگر بد تشکیل شود، قاضی هم کج میفهمد و تا آخر کج میرود. بنابراین گزینش افراد پلیس مهم است. باید ضوابط جدّی تربیت و آموزش داشته باشیم که خوشبختانه مسیر ما به طرف تکامل میرود.
آخرین بحثی که میکنیم درباره شرایط منطقه است. هروقت میخواهیم در این فضا حرف
بزنیم، قبل از هر چیزی مسائل فلسطین، عراق، افغانستان و جاهایی که آمریکاییها دارند شرارت میکنند و اسرائیلیها خودشان را جلو میاندازند، مطرح میشوند. مسئله در دنیا خیلی است. اما این مسایل همه چیز را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
هفتهای که گذشت در مسائل فلسطین بدترین هفته بود. تقریباً هر روز اسرائیل با تانک، توپ و هلیکوپتر به مردم مظلوم فلسطین حمله کرد. (شعار مرگ بر اسرائیل نمازگزاران)
بهانه کردند که فلسطینیها موشکی به نام قسام که دستساز است، پرتاب کردند و به آن طرف مرز در یک شهرک اسراییلی انداختهاند. ببینید کشوری که جعلی است و همه ابزار سرکوب را دارد و آمریکاییها هم به او میدهند، هرچه میخواهد دارد و از بمب هستهای گرفته تا چیزهای بسیار خطرناک در اختیارش هست، وقتی ملت مظلومی دو فروند موشک – آن هم موشکی که قدرت نشانهگیری ندارد. راکتی است که پرتاب میشود- انداخته، اینقدر خشمگین میشود که یک هفته هر روز میآید و تعدادی را میکشد، تعدادی را اسیر و تعدادی خانه را خراب میکند و همه این کارها جلوی چشم سردمداران دنیا انجام میشود.
از این طرف اتحادیه عرب انصافاً ضعیف عمل میکند. حقیقتاً باید در بخشی از ملت عرب که تعصب عربی هم دارند، شرمسار باشند. آخرین اقدامی که کرد، این بود که شکایتی به شورای امنـیت بـرد. در شـورای امنیت رفتند و بحث کردند که محکوم کنند. محکومیتهم اثری ندارد.چون اسرائیل بارها محکوم شده و هیچ اعتنائی به محکومیتهایی که شده، نکرده است. امّا بالاخره چیزی در افکار عمومی هست. بردند تا محکوم کنند، شورای امنیت 15 عضو دارد، عربها 11 رأی داشتند، سه کشور انگلیس و آلمان و یک کشور اروپای شرقی که رأی ممتنع دادند، ولی آمریکا وتو کرد. چه چیز را وتو کرد؟
اینکه بگویند یک هفته که اینقدر به فلسطین ظلم شد، محکوم است. مگر کسی هست که بگوید محکوم نیست؟ فقط حرف بود. یعنی اعتراف به حقیقتی که همه مردم معتقدند، ولی آمریکا این را وتو میکند. شما ببینید چقدر نظام داوری جهانی ظالمانه است! این بهترین سند است برای اینکه دادن حق وتو به اینگونه آدمهایی که هیچ چیز جز منافع استعماری آنها را قانع نمیکند و شرم و حیا ندارند، گستاخانه عمل میکنند. از کسی نمیترسند، رحم، محبت و مودّت سرشان نمیشود. اینها را میبینند و وقتی دیگران میخواهند محکوم کنند، وتو میکنند. مسئله روشنی بود که حقش بود میپذیرفتند (شعار مرگ برآمریکا).
انتظار دارند مردم دنیا این چیزها را ببینند و ساکت شوند. اگر کسی اقدام کند، حامی تروریسم لقب میگیرد. اگرکسی اعتراض کند، گوش به حرفش نمیدهند. دیشب انتقام گرفتند و معلوم نیست چه کسی انتقام گرفته است. الان موج محکومیت این انتقام در دنیا همه رسانهها را پر کرده و در صف ایستادهاند که خبر محکوم کردن را به رسانههای جهانی بدهند. در طابا که شهر مرزی مصر است و در اشغال اسرائیل بود و سالها پیش پس گرفتند، الان تفریحگاه اسرائیلی در خاک مصر و در مرز همان غزهای است که این همه جنایت در چند کیلومتری آن انجام میشود. یک عده عصبانی رفتند و جایی را که فکر میکردند اسرائیلیها در آنجا خوشگذرانی میکنند، منفجر کردند. شاید هم خودش منفجر شد. هنوز معلوم نیست. شاید گاز باشد، ده طبقه هتل پائین ریخته است و تعداد زیادی زیر آوار هستند. تا به حال چهل نفر کشته و 170 نفر زخمی شدند. در دنیا سر و صدا کردند. چطور میشود که خون و مرگ مردم مظلوم فلسطین هیچ صدایی نداشته باشد؟ اما انتظار دارید که یک حرکت تلافیجویانه این همه محکوم شود.
ما با تروریزم مخالفیم، پیش از همه کشورها از تروریزم رنج بردیم و هنوز هم رنج میبریم. معلوم است که ما نمیتوانیم موافق باشیم. ما این را هم نمیپذیریم که یکطرف هرچه میخواهد جنایت کند و یک طرف تسلیم تسلیم و دست بسته، آن هم در بین یک و نیم میلیارد مسلمان باشد و همه ناظر باشند که با مسلمانان اینگونه رفتار کنند. آمریکا و اسرائیل خیال میکنند از این طریق میتوانند دنیا را آرام و ساکت کنند و عقلای غرب که برای هر چیزی یک نسخه مینویسند، چرا نسخه درشتی برای این مظالم عامل دست نشانده آمریکا، یعنی اسرائیل نمینویسند و جلوی او را نمیگیرند؟ جلوی این همه جنایت را بگیرند و بیایستند.
بدتر از آن در عراق است. آمریکا آنجا را گرفته، برای اینکه مردم را به ادعای خودشان آزاد کند. خواسته است مردم عراق را از شرّ صدام راحت کند، حال تقریباً هر شب و گاهی هر روز شهرهای عراق را بمباران میکند. کسی که الان خودش را صاحب اختیار یک کشور میداند، با مردم اینگونه رفتار میکند. شبها هواپیماها میآیند و شهرها را بمباران میکنند و مردم را میکشند. فردا میبینند جنازه کودک و زنها و بدبختها در آمده، باز هم میگویند ما داریم تروریسمها را تعقیب میکنیم و آنها را میزنیم. واقعاً وجدان بشریت مستکبر امروز وجدان سبوعیت شده است. به جای اینکه انسان باشند، درندهاند و با مردم مظلوم و بیپناه اینجوری رفتار میکنند. کار سازمان ملل حداکثر این است که حرفی بزند که بیشتر حرفهایش به نفع آنهاست و گاهی هم چیزی علیه اینها می گوید.
بسمالله الرحمن الرحیم
قل هوالله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد
پی نوشت ها:
17/7/83
1- شهید بزگوار حضرت آیتالله حاج آقا عطاءالله اشرفی اصفهانی در سال 1323 هجری شمسی در یک خانواده روحانی در خمینی شهر متولد شد. وی فرزند مرحوم حجتالاسلام و المسلمین میرزا اسدالله فرزند مرحوم حجتالاسلام میرزا محمد جعفر بود و جد اعلای ایشان از علمای بزرگ جبل عامل بود. از آغاز کودکی برای تحصیل علوم دینیه به حوزه علمیه آمد و ابتدا در یکی از مدارس قدیمی به نام مدرسه نوریه به تحصیل مشغول شد و مدت 10 سال بطور متوالی در حوزه علمیه اصفهان اشتغال به تحصیل داشتند. سپس در سن 22 سالگی جهت ادامه تحصیل و طی مدارج عالیه علوم اسلامی رهسپار حوزه علمیه قم شد.
جمعاً مدت 23 سال در حوزه علمیه قم و 12 سال در حوزه علمیه اصفهان بود و در این مدتی که در این دو حوزه علمیه اشتغال داشت، ضمن کسب علم و دانش و نیل به درجات عالیه اجتهاد، مورد توجه اساتید بزرگ و علما بود.
با آغاز جنگ تحمیلی، آیتالله اشرفی علیرغم کهولت سن، دائماً با حضور در جبههها به دیدار رزمندگان می شتافت و بارها در جبهههای ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهرو سومار حضور یافت. در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند. بعداز ظهر همان روز علیرغم مخالفت فرماندهان، وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شدند و پس از ورود به شهر، به مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافت.
ایشان پس از 80 سال زندگی پرافتخار خود و خدمت به اسلام و قرآن توسط یکی از مزدوران امریکا و منافقین کوردل در ساعت 15/12 ظهر 23 مهرماه 1361 در سنگر نماز جمعه مسجد جامع و در محراب نماز به افتخار شهادت نائل آمد.
2- روز ۲۳ مهرماه برابر با ۱۵ اکتبر، روز بزرگداشت عصای سفید و شأن و منزلت اجتماعی نابینایان است. عصای سفید نشانهای بینالمللی برای شناخت نابینایان است. در سال ۱۹۳۷ دو تن از نیکاندیشان امریکایی به نامهای دکتر ناول پری، ریاضیدان و دکتر جاکوپس تن بروک، حقوقدان، بیانیه ای در حمایت از حقوق نابینایان ارائه کردند و مواردی از حقوق اجتماعی آنان را با ضرورت رعایت فرصتهای برابر برای افراد بینا و نابینا مورد بحث و گفتگو قرار دادند. این برداشتها به تدریج به تدوین قانون عصای سفید یا روز جهانی ایمنی نابینایان منجر شد که در سال ۱۹۵۰ در نشست مشترک سازمان فرهنگی یونسکو و شورای جهانی نابینایان به کشورهای جهان ابلاغ شد.
امروزه بسیاری از کشورها مفاد این بیانیه را پذیرفته و تمام یا بخشی از آن را به صورت قانون اجرا میکنند.
موارد مهم قانون عصای سفید بدین شرح است:
۱) دولت موظف است نابینایان و دیگر معلولان جسمی را برای شرکت در امور اجتماعی و اقتصادی تشویق کند و زمینه اشتغال آنان را فراهم آورد.
۲) نابینایان حق دارند آزادانه از خیابانها، پیادهروها و سایر اماکن عمومی و وسایل حمل و نقل استفاده نمایند و اگر در بعضی موارد، محدودیتی وجود داشته باشد، باید این محدودیت قابل اجرا برای همگان باشد.
۳) رانندهها موظف هستند که در صورت نزدیک شدن به نابینایی که از عصا استفاده میکند یا سگ راهنما به همراه دارد، احتیاط لازم را بکنند تا صدمهای به فرد نابینا وارد نشود.
۴) هرگاه شخص یا سازمانی بخواهد محدودیتی غیرمجاز در استفاده فرد نابینا از تسهیلات همگانی ایجاد کند یا حقوق نابینایان را نادیده بگیرد، باید مجرم شناخته شود.
۵) همه ساله، مسئولان دولت باید روز ۱۵ اکتبر را به عنوان بزرگداشت عصای سفید به نحو شایستهای ارج نهند و اهمیت قانون عصای سفید را مورد بحث قرار دهند و قدمهای مؤثری برای آنها بردارند.
۶) دولت موظف است افراد نابینا را در بخشهای دولتی و مدارس با شرایط مساوی همانند دیگر افراد جامعه بپذیرد. مگر اینکه معلولیت خاص آنها مانع انجام دادن کار در آن مرکز شود.
۷) افراد نابینا همچون دیگر افراد جامعه حق دارند که در کشور خود طبق شرایط و مقررات قابل اجرا برای همه، از خانههای مسکونی استفاده کنند.
۸) نابینایان حق دارند که از امکانات و تسهیلات وسایل حمل و نقل همگانی مانند هواپیما، قطار، اتوبوس، کشتی و مکانهای عمومی، هتلها و مراکز تفریحی و مذهبی استفاده کنند.
3- استاندارد عبارت است از نظمی مبتنی بر نتایج ثابت علوم، فنون و تجارب بشری که به صورت قواعد، مقررات و نظامهایی که به منظور ایجاد هماهنگی و وحدت رویه، افزایش میزان تفاهم، تسهیل ارتباطات، توسعه صنعت، صرفهجویی در اقتصاد ملی، حفظ سلامت و ایمنی عمومی، گسترش مبادلات بازرگانی داخلی و خارجی و.... به کار میرود.
اندیشه تشکیل سازمان بینالمللی استاندارد در چهاردهم اکتبر سال 1947 در نشست رؤسای مؤسسههای استاندارد بیست و پنج کشور در لندن شکل گرفت. مقراین سازمان در ژنو می باشد.
از سال 1970، چهاردهم اکتبر برابر با 22 مهر به نام روز جهانی استاندارد تعیین و نامگذاری شد.
ایران نیز از سال 1343، به عضویت این سازمان در آمد. مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران وظیفه تدوین استاندارد ملی در بخشهای کشاورزی، صنعت، معدن، ارتباطات، مواد غذایی و... را بر عهده دارد. این مؤسسه جهت حصول اطمینان از رعایت اصول استاندارد در فرآیندهای تولید کالا در کشور، حداقل یک بار درماه از خط تولید کارخانهها نمونهبرداری میکند و در صورت لزوم، کالاهایی را به عنوان نمونه از بازار خریداری و آزمایش میکند تا میزان تطابق آنها را با استاندارد تعیین شده، بررسی نماید.
مؤسسه استاندارد در صورت کشف کالاهای غیر استاندارد و زیانبار برای سلامت مردم، ضمن اعلام جرم علیه تولید کنندگان آن کالاها و تقاضای مجازات برای متخلفان از مراجع قضایی، فرآوردههای غیراستاندارد را از مراکز تولید، توزیع و فروش جمع آوری و از ورود آنها به بازار جلوگیری به عمل می آورد.
4- پست، کهنترین و گستردهترین نوع ابزار ارتباطی بین مردم یک کشور با ساکنان دیگر سرزمینها و مناطق جهان است. جوامع رشدیافته، برای تحقق توسعه خود، به شبکه ارتباطی توجه داشته و روی آن برنامهریزی کلان کردهاند. پست یکی از عمدهترین نهادهای اجتماعی بازمانده از ادوار کهن است.
پیام و پیامرسانی بهعنوان یک نیاز اجتماعی، از آغاز زندگی شهرنشینی، همواره مطرح بوده است و پست بهمنزله تأمینکننده این نیاز، از دیرباز نقش تعیینکنندهای در زندگی اجتماعی انسان داشته است. از اینرو، برای هماهنگی و تدوین روابط پستی بین کشورها، در تاریخ نهم اکتبر سال ۱۸۷۴ میلادی به پیشنهاد آلمان، قرادادی با عنوان قرارداد برن در زمینه تأسیس اتحادیه کل پست در برن سوئیس توسط ۲۲ کشور به امضا رسید. امضاکنندگان براساس توافق به عمل آمده، یک قلمرو پستی را تشکیل دادند که آزادی ترانزیت برای مبادله متقابل مراسلات در سراسر قلمرو اتحادیه را تأمین و تضمین میکرد.
نام این اتحادیه پس از چهار سال، با پیوستن کشورهای دیگر به اتحادیه جهانی پست، تغییر کرد. درسال ۱۹۶۹م، کنگره این اتحادیه در توکیو در قطعنامه پایانی خود، به کشورهای عضو توصیه کرد روز نهم اکتبر (برابر با ۱۷ مهر) هر سال را به عنوان روز جهانی پست تعیین کنند و از سال ۱۹۷۰م، در این روز، ادارههای پست سراسر جهان به اقدامات گسترده اطلاعاتی و تبلیغاتی و تشریح نقش پست در زندگی بشر بپردازند.
در حال حاضر بیش از یکصد و هفتاد کشور، عضو این اتحادیه هستند و ایران نیز در سال ۱۸۷۷م (۲۲ مهر ۱۲۵۶ش) به عنوان بیست و نهمین عضو، به این اتحادیه پیوست. محل اتحادیه در شهر برن سوئیس است و نشان آن از کره زمین و پنج انسان، به نشان پنج قاره، درحالیکه نامههایی را دست به دست میگردانند، تشکیل شده است.
5- مسأله ادغام نیروهای انتظامی از طرف وزارت کشور و نمایندگان مجلس به منظور برقراری هرچه بهتر امنیت در داخل کشور و مرزها، جلوگیری از صرف هزینههای اضافی و تداخلِ وظایف، مسؤولیتها و ماموریتها مشابه، مطرح و به طور جدی دنبال شد. سرانجام، قانون ادغام نیروهای انتظامی شامل شهربانی، ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی و پلیس قضایی در 27 تیرماه 1369 از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشت و در 2 مرداد 1369 به تصویب و تنفیذ شورای نگهبان رسید.
پس از گذشت شش ماه، ادغام نیروهای انتظامی سابق آغاز شد و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، در دوازدهم فروردین سال 1370، در پی تایید مقام معظم رهبری فرمانده کل قوا، به منصه ظهور رسید. نیروی انتظامی که به اختصار، ناجا نامیده میشود، در طول سالهای فعالیت خود، خدمات ارزندهای در راه استقرار نظم و امنیت جامعه، مقابله و مبارزه قاطع و مستمر با هرگونه آشوب و خرابکاری، حراست از اماکن و شخصیتها، مراقبت و کنترل مرزهای جمهوری اسلامی و مبارزه با اوباش، اشرار و... از خود نشان داده و صدها شهید و هزاران زخمی در این راه، تقدیم نموده است. از آن سال به بعد، روز 27 تیرماه هر سال به عنوان روز نیروی انتظامی و آغاز هفته نیروی انتظامی نامگذاری شده است.