خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام و علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین، اوصیکم عبادالله بتقوی الله و اتباع امره
خداوند ما را از نعمت تقوا و این گوهر گرانقدر الهی محروم نکند و انشاءالله بتوانیم در سایه تقوا، زندگی اسلامی و انسانی مرضی رضای خداوند داشته باشیم.
با شرایط ویژه وارد سال 84 شدهایم که امیدواریم سال پرخیر و پربرکت و توفیقی را در سایه اسلام، انقلاب و با همت مردم و مسئولان داشته باشیم. شرایط مساعدی برای بهتر کردن وضع در سال جاری به وجود آمده است. خداوند رحمت آسمانی برف و باران را در سال گذشته و امسال عنایت کرده و آرامش بر جامعه ما حاکم است. در شرایطی که میبینیم اطرافمان نقطههای خونچکانی در غرب، شرق، شمال و جنوب کشورمان هست و دشمنان آرزوی نابسامانی ایران را دارند، این کشور امام زمان(عج) مسیر خود را در راه کمال و سعادت به خوبی میپیماید.
مردم ما نشاط خوبی را در ایام نوروز از خود نشان دادند و امسال در ایام نوروز و در سفرهای زیاد و رفت و آمدهای خوب و بانشاط و روحیه، در کنار توجه به مراسم محرم و صفر وضع خاصی را داشتیم.
به هر حال وارد سالی شدهایم که چالشها در اطراف و در برابر ما قرار دارد و پایه حرکت، توسعه و کار هم در داخل کشور وجود دارد. ما آماده گام بلندتر و توسعهای عمیقتر هستیم. اما در مقابل موانعی وجود دارد. در رأس برنامههای ارزشمند محور قرار گرفتن چشمانداز 20 ساله(1) است که راه پیشرفت زندگی را در جامعه ما هموار کرده و امروز سیاستهای درازمدت مطالعه شدهای در اختیار برنامهریزان و مسئولان قرار گرفته است.
در آستانه امسال رهبر معظم انقلاب در دو سه مورد اشارات مهمی را برای سیاستهای سال جاری و راهکارها ارائه دادند که فکر میکنم با استناد به چشمانداز 20 ساله تکلیف سیاستگذاران اجرایی را روشن کرده است. ایشان در ملاقات با خبرگان، در پیام نوروزیشان و در سخنرانی مشهد تکیه کردند بر اینکه چشمانداز محور حرکت ما و راهنمای کار ماست.(2)
برای تحقق چشمانداز هم دو سه نکته مهم را اشاره کردند که از الزامات زندگی در سایه برنامههای چشمانداز است: یکی همبستگی ملی است که انسجام ملی و همدلی را شرط تحقق راهکارهای پیشبینی شده در چشمانداز دانستند. دومی مشارکت عمومی است. یعنی مردم
نباید از کنار مسائل کشورشان بیتفاوت بگذرند و باید در امور کشورشان در هر جایی که مربوط به آنها میشود، مشارکت داشته باشند.
اگر ما انسجام ملی را داشته باشیم که کشورمان را دچار تشتت، درگیری، چالش و طرد نیروها نکنیم و نیروهای انقلابی و اسلامی در خدمت باشند، وقت خود را صرف چالشها و نزاعها نکنیم، مصداق همین توصیه مقام معظم رهبری هستیم. شاید مهمترین مصداق مشارکت مردم انتخابات امسال است که در پیش داریم. خودتان خوب میدانید که پشتوانه استحکام و صلابت هر نظام و رژیمی در انتخاباتش است و اگر مردم علاقمندانه، هوشیار و با چشم باز در انتخابات شرکت کنند، خودشان را در اداره کشور سهیم و مسئول بدانند، مواظب کسانی خواهند بود که آنها را انتخاب کردهاند. بنابراین راهکارهایی که ایشان اشاره کردند، باید محور زندگی ما در امسال باشد و هدف هم همان چشمانداز است که فعلاً در اختیار نظام قرار گرفته است.
براساس اصول قانون اساسی و قوانین پایهای ما، سیاستهای کلی که به تصویب رهبری میرسد، محور قرار میگیرد. برای اولین بار در سال 84 سیاستهای درازمدت 20 ساله را داریم. چند نکته را درباره چشمانداز عرض میکنم و انشاءالله در خطبههای بعد، این سند مهم ملی را که رهبری روی آن تکیه دارند و به امضای ایشان رسیده و خواست ایشان و خواست دولت و مجلس هم است، توضیح میدهم.
مجموعه قوای نظام، ارگانها و نهادهای اصلی روی این سند اساسی ملی متفق هستند. سابقه نوشتن برنامه برای درازمدت به 9 سال پیش برمیگردد که در دولت سازندگی تشخیص داده شد که نمیتوانیم به برنامههای پنج ساله اکتفا کنیم. آن موقع برای برنامههای دراز مدت سال 1400 را هدف نهایی در نظر گرفتیم. البته برنامه با چشمانداز تفاوت دارد که عرض میکنم. محورش این بود که باید بسنجیم که در کشور و در همه استانها، شهرستانها و مرکز، مجموعاً چه چیزهایی نیاز داریم و چه امکاناتی داریم و چه راهکاریی برای رسیدن به آن نیاز است و باید هدف نهایی را انتخاب کنیم که مطالعه شد و مجموعه ارزشمندی از نظرات کارشناسان و مسئولان سراسر کشور جمعآوری شد.
عمر آن دولت به پایان رسید و آن مجموعه در سازمان برنامه ماند. همان موقع ما اسم این برنامه 25 ساله را «تمدن بزرگ اسلامی» گذاشتیم. یعنی فکر میکردیم که با این برنامهای که اجرا میکنیم، اسلام میتواند در زمان معاصر تمدن مورد نظر خود را در ایران نشان بدهد و آن تمدن میتواند برای کشورهای دیگر اسلامی الگو باشد.
همان موقع وقتی که مسئولان برنامه خدمت رهبری رسیدند، ایشان هم آن را «حیات طیبه» تعبیر کردند.(3) یعنی آنکه اسلام میخواهد «حیات طیبه» است که باید از این برنامه 25 ساله در بیاید. بعداً متوقف شد. البته برنامههای پنج ساله کار خود را ادامه میداد و ما هیچوقت بیبرنامه نبودیم. ولی برنامه 25 ساله که آخرش ایران 1400 بود، متوقف شد.
کمکم همه مسئولان نظرشان براین قرار گرفت که نمیتوان مسایل کشور را پنج سال به پنج سال دید. بلکه باید دراز مدت را ببینیم و مقاطعی از آن را در برنامه بگنجانیم. اینبار به نام چشمانداز مطرح شد و رهبر معظم انقلاب نامهای به مجمع تشخیص مصلحت نوشتند و از ما خواستند که سریعاً این چشمانداز را طراحی کنیم. فرق چشمانداز با برنامه ایناست که چشمانداز وارد ریزکارها، ارقام و موردها نمیشود. وارد طرحهای مشخص توسعهای،
آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نمیشود. بلکه آرمانها، اهداف، راهکارها، موانع و امکانات را مشخص میکند. دو سال طول کشید تا این طرح آماده شد. هنوز الزاماتش نوشته نشده است. آنچه که نوشته شده، اصل سند است و الزامات هم در چند ماه آینده اعلام میشود.
این سند بسیار مهم از تجربیات کشورهای دیگر هم استفاده شد. الان اکثر کشورهای دنیا دارند همین سیاست 20 ساله را – یا کمتر، یا بیشتر - طراحی میکنند. چند کشور را از شرق، غرب، دنیای اسلام، دنیای سوم و کشورهای پیشرفته دیدیم و از مجموعه آنها سندی به عنوان چشمانداز در 10 بند تهیه کردیم که رهبری هم با اصلاحاتی آن را تأیید فرمودند. حق ایشان است. ما به عنوان مشاور در مجمع برای ایشان کار کردیم. وظیفه و حق ایشان است. اعلام شد و الان در اختیار است.
در روند مطالعه، اولین کاری که کردیم آرمانها را مشخص کردیم که خیلی مهم است. یعنی اهداف عالیهای که از چشمانداز داریم، چیست. مثلاً در آموزش میخواهیم به کجا برسیم؟ در امور فرهنگی، اجتماعی و عدالت اجتماعی باید به کجا برسیم؟ در امور توسعه همه بخشهای زیربنایی و روبنایی به کجا برسیم؟ در امور سیاست خارجی چه وضعی و چه رابطهای در دنیا داشته باشیم؟
چند نکته مهمش را میگویم. اولین هدفی که در نظر گرفته شد، این بود که حداقل در منطقه خودمان باید تبدیل به قدرت اول سیاسی، اقتصادی، آموزشی و اجتماعی شویم.
بند دیگرش این بود که اساس حرکت، باید دانایی محور باشد. یعنی براساس علم و دانش و استفاده از نرم افزار باشد و در دو جهت از علم استفاده کنیم، اولاً جامعه عالم باشد و همه تحصیل کرده باشند. سطوح تحصیلات مختلف خواهد بود. ولی تحصیلات عالی و تحقیقات، عمومی شود تا همه دسترسی داشته باشند.
نکته دومش این است که از خود نرمافزار و دانش بهره گرفته شود. الان در کشور ما کارهای مهمی انجام میشود که عمده سهم تولید را مواد یا ابزار و ماشین آلات ایفا میکنند. دست انسان حق و سهم خود را ادا نمیکند. در کشورهایی مثل ژاپن، وقتی محصولی را نگاه میکنند، سهم دخالت انسان بیشتر از چیزهای دیگر است. اما در کشورهایی مثل ما سهم مواد اولیه در تولید بیشتر است. باید به طرفی برویم که دانش مولد باشد. چون تولیدات بسیاری از درآمدهای مهم امروز دنیا دانش است. یعنی فن دارند و آن فن را به کار میگیرند که ارزش افزوده فراوانی در مسیرشان خلق میکند و آن ارزش افزوده در خدمت مردم قرار میگیرد و مردم را به رفاه بیشتر و زندگی بهتر میرساند. اینها آرمانهای مهمی دارد که بعداً آنها را در یکی دو خطبه توضیح میدهم.
کار دوم ما این بود که بررسی کردیم که در کشور و در دنیا چه چیزی میتواند در خدمت حرکتمان قرار بگیرد. یعنی داراییها، امکانات و موجودیها را - چه موجودیهای مادی و چه موجودیهای معنوی؛ چه موقعیت اقتصادی و چه موقعیت جغرافیایی - به عنوان نکات مثبت در نظر گرفتیم. در بخش دیگر بحث شد که نکات منفی چیست؟ چه موانعی جلوی ماست؟ در داخل چه موانعی داریم؟ در خارج چه موانعی برای ما میتراشند؟ افکار، راه، سنتها و عادات ما چقدر مثبت یا منفی است؟ این مسائل را بررسی کردیم. مشکلات را در مقابل امکانات سنجیدیم و با توجه به واقعیتهای موجود برنامهریزی شد که چشمانداز با برنامهای کمی، برنامهریزی و طراحی شد که میتوانیم به آنجا برسیم.
فکر میکنیم اگر همه این چیزهایی که دیده شده، درست اجرا شود، به تدریج از همین امسال شروع میشود و در 20 گام و در 20 سال پلههای توسعه و تکامل را از همه جوانب و با جامع نگری طی میکنیم و به نقطهای میرسیم که مطلوب ماست. فکر میکنیم از لحاظ اسلامی، انقلابی و ایرانی بودن میتوانیم. چون ایران از کشورهای صاحب منابع ممتاز در دنیاست. یعنی با این ظرفیت در نظر گرفته شده، زندگی مناسبی برای ایرانی مسلمان در جهان اسلامی معرفی میکنیم. در تصمیماتی که از طرف رهبری اعلام شد، راهکارها را مشخص کردند و امیدواریم سال آینده با همکاری مسئولان، همه جریانهای سیاسی، رسانهها و ارگانها و به خصوص با مشارکت مردم بتوانیم گام اول را چنان محکم برداریم که پایه را برای حرکت 20 ساله داشته باشیم.
انا اعطیناک الکوثر/ فصلّ لربک و انحر/ ان شانئک هو الابتر*
* سوره مبارکه کوثر
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن اله حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلواه الله علیهم اجمعین.
در خطبه دوم چند مورد از مناسبتهای هفته را خدمت شما عرض میکنم:
اولینش نوروز است که ما در روز آخر تعطیلات مرسوم نوروز هستیم. نوروز یکی از اعیادی است که سابقه بسیار طولانی در ایران دارد و مخصوص ایرانیان قدیم بوده و امروز در چند کشور دیگر هم که به نحوی درگذشته با ایران یا یکی و یا خیلی نزدیک بودند و فرهنگ
ایران را گرفتند، منجمله در کردهای عراق، ترکیه، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان و خیلی کشورهای دیگر به طور غیررسمی این عید را جشن میگیرند. از مواردی است که اسلام هم بعد از طلوع خورشیدش از جزیرهالعرب این مراسم را پذیرفته که توضیحی لازم دارد. میخواهم اصلی را به طور کلی عرض کنم که یکی نوروز است.
اسلام در مواجهه با ادیان و ملتهای دیگر هر جا که میرفت، در مورد عقاید، افکار، سنتها، آداب و مقررات آنها سه حالت را داشت. مثلاً اگر ایران را فتح میکرد، با یکی از این سه حالت عمل میکرد:
اوّل حالت امضایی بود. یعنی اگر سنت و عقیده یا قانونی در بین آنها بود که از نظر اسلام درست بود، اسلام همان را تأیید میکرد. میگفت ما هم آن را قبول داریم. در بین شما و ما هم، موارد زیادی هست که مسلمانان آنها را پذیرفتند. این مورد خیلی زیاد است.
دوم حالت اصلاح بود. یعنی قوانین یا عقایدی که در گذشته در ادیان آسمانی بوده، اما به تدریج منحرف شده و خرافات به آن اضافه شده و انحرافات پیدا کرده است. اسلام اینها را اصلاح میکرد و به آن نقطه درست و اصلیاش برمیگرداند.
سوم احکام و مقررات و عادات تأسیسی است که اصلا ً با ابتکار اسلام آمده و خود اسلام، قرآن، پیغمبر(ص)، وحی و الهام آنها را مشخص کردهاند که بیشتر از همه است. الان هم اگر شما احکام فقهی و اخلاقیات اسلام را نگاه کنید، هر سه بخش را که عرض کردم، در آن میببیند. منتها مطالعه عمیق و همه جانبهای میخواهد و نمیتوان از یک زاویه به این نگاه کرد و باید جامع نگری داشت.
نوروز از نوع امضاییهایی است که در آن اصلاحات هم قرار گرفته است. اسلام با اصل اینکه عیدی به نام نوروز در ملتی که وارد دنیای اسلام میشود، وجود داشته باشد، مخالفت نکرده است. با اعیاد اکثر ملتهای دیگر هم مخالفت نکرده است. مگر اینکه آن عید از ریشه نادرست بوده باشد. اصل نوروز را که همراه با بهار و نوشدن طبیعت و احیای زمین بعد از یک خواب زمستانی در منطقهای مثل ایران که مردم هم نشاط جدیدی بگیرند و برنامه زندگی جدیدی درست کنند و آن را جشن بگیرند، به عنوان یک کار مثبت تلقی کرده است. اما با یکسری خرافات و اضافات که در طول تاریخ به این سنت، عادت و فرهنگ اضافه شده بود و جنبههای شرکآمیز و بیارزش داشت، مخالفت و حرکت توحیدی ایجاد کرده است.
در همین مراحل ممکن بود افراد به چیزهایی مثلا تأثیرگذاری خورشید، پرستش خورشید و آفتاب و پرستش طبیعت و امثال اینها روی بیاورند که اینها را از این سنت خوب پاک کرده و قسمتهای صحیح آن را پذیرفته و تشویق هم کرده است. البته در صدر اسلام خود حکومت مرکزی اسلام مراسم نداشت و ایرانیانی که در آنجا بودند، برای خودشان مراسم داشتند و مورد تأیید هم بود و میپذیرفتند و اصلاح میکردند.
علی ابن ابیطالب(ع) تشویق میکردند. یکبار وقتی که نوروز بود و ایرانیان مقیم کوفه برای ایشـان هدیه آوردند، فرمودند: «این چیست؟» توضیح دادند که این هدیه نوروز است و رسم ماست که برای حکومتهایمان هدایایی میبریم. حضرت تشویق کردند و گفتند: «خوب است هر روز را عید نوروز کنید که رابطه عاطفی را تقویت میکند.»
در زمان امام صادق(ع) که بنیعباس آمده بودند، چون به ایران به خصوص به خراسان و بعداً به اتراک خیلی متکی بودند، اوج گرفتند و حکومت برنامههای ویژه برای عید داشت و ائمه(ع) ما هم مخالفت نمیکردند و موافقت میکردند. گاهیخودشان هم شرکت میکردند. از امام صادق(ع) روایات زیادی در تشویق برگزاری مراسم درست نوروز نقل شده که هنوز هم در بین ما هست. مثلاً دید و بازدیدها، نظافتها، خانهتکانیها و بحثها و خیلی چیزهایی که در این مقطع انجام میشود.(4)
اینها چیزهایی است که حتی اگر نوروز هم نبود، در جای خود صحیح بود و وقتی که جنبه فرهنگی گرفت، یک نوع تقدس ملی برای مردم دارد که عمیقتر و مؤثرتر است و تأیید شده است. بحمدلله مردم ما هم تا حدود زیادی مراعات میکنند و از لحاظ فکری آلوده به خرافات نیستند. ممکن است از لحاظ عملی سنتهایی داشته باشند که خیلی جالب نباشد. اما اکثر حرکاتی که در مراسم عید بین مردم و در خانوادهها هست، قابل تأیید است. بحمدلله بعد از پیروزی انقلاب هم همین وضعی که در گذشته بود، ادامه پیدا کرده و انشاءالله این حالت اسلامی و ملی با ارزشی که میتواند موجی از نشاط و کارآیی را بین ما به وجود بیاورد و جامعه را از آن بهرهمند کند، به خوبی ادامه داشته باشد.(5)
نکته دومی که از موارد مهم مناسبتهای هفته است، حادثهای است که رژیم پهلوی در مدرسه فیضیه در فروردین 42 بوجود آورد که حقیقتاً یک فاجعه بود. تصادفاً مناسبت دیگری هم است که تأسیس حوزه علمیه قم در 83 سال پیش یعنی در سال 1301 شمسی است که توسط آیتالله حائری یزدی به وجود آمده است.
حوزه قم در طول تاریخش آثار مهم سیاسی و اجتماعی از خود بروز داد. آخرین حرکت
حوزه در دوران بعد از شهریور 20 است که آیتالله العظمی بروجردی، حوزه علمیه قم را خوب توسعه دادند و نوبت که به امام راحلمان رسید، از این ظرفیت عظیم استفادههای سیاسی و اجتماعی بسیار بالایی کردند که درگیری حوزه علمیه قم با رژیم پهلوی از اینجا آغاز میشود. رژیم پهلوی به تعبیر خودش میخواست «گربه را دم حجله بکشد» و گفت: با یک اصابت و ضربه سنگین حوزه را مدتی به حالت انفعال برمیگرداند که این اتفاق در فروردین 42 افتاد.
روز شهادت حضرت امام صادق(ع) از طرف آیتالله العظمی گلپایگانی در مدرسه فیضیه جلسه بود، جلسه روضهخوانی هم بود، ایشان صبغه سیاسی نداشت. ولی آنها بهانه کرده بودند. چون آن عید را علمای قم به خاطر جنایات شاه در ماههای گذشته عزا اعلام کرده بودند. آنها به مدرسه فیضه حمله کردند. من خودم شاهد جنایات عجیب و غریبی بودم که عمّال شاه، کماندوها و چتربازهایی که اعزام کرده بودند و ساواکیها و فرماندهی ساواک تهران در حوزه انجام دادند.
البته امام(ره) از این جنایات رژیم خیلی خوب استفاده کردند و خیلی خوب بهره گرفتند و یکی از ابزار شکستن رژیم پهلوی شد.(6) چون به هیچ وجه قابل توجیه نبود. هر جا روضه مدرسه فیضیه برای مردم خوانده میشد، مردم از صمیم قلب نفرین میکردند و به انقلاب نزدیکتر میشدند، واقعاً طلبهها مظلوم شدند و این مظلومیت سرمایه حرکت جهادی مردم ما شد که به پیروزی انقلاب رسیدیم.
انقلابی که در چند روز آینده شما جشن تأسیس نظام جمهوری اسلامی را با رأی 99 درصدی مردم در 12 فروردین سال 58 خواهید گرفت. آن هم مناسبت دیگری است که از پیش به استقبال آن میرویم.
مناسبت دیگری که باید با شما در میان بگذاریم، سالگرد تأسیس روز مبارزه با تبعیض نژادی یا آپارتاید است* که از چیزهای مهم روزگار ماست. همه مردم ظلمها و ستمهایی که به عنوان تبعیض نژادی در تاریخ بشر انجام شده، چیزهایی میدانند. شاید یکی از بیشترینها و بدترینهایش جنایاتی است که در مورد سیاهان شد. سیاهانی که در آفریقا بودند و بعد هم اینها را به نقاط دیگر به عنوان برده بردند و الان در بسیاری از کشورهای غربی به عنوان انسانهای درجه دوم حضور دارند و مورد استثمارند.
البته سازمان ملل موفق شد این پدیده شوم را به طور رسمی از تاریخ بشر حذف کند و الان آپارتاید رسمی در دنیا نیست و آخرینش در آفریقای جنوبی بود. آپارتاید خیلی جنایت میکرد. بعد از پیروزی مردم آفریقای جنوبی دیگر تبعیض نژادی به آن صورت نیست، اما آثار آن تبعیض عمیق تاریخی قرنهای گذشته هنوز در زندگی مردم آفریقا هست و این تفاوت بسیار وسیع است. در آفریقای جنوبی بین سفیدپوستانی که از غرب به خصوص از انگلستان آمدند و الان هم اهل آنجا هستند و ملیت آنجا را دارند، با مردمی که جزو سیاهپوستان و رنگی پوستان دو رگه هستند، اختلاف بود.
در خود آمریکا جنایاتی علیه سیاهپوستان در تاریخ شده و هنوز هم اینها مظلومند که واقعاً رقتآور است. مؤثرترین داستانها و فیلمها و تئاترهایی که در این دو سه قرن اخیر ساخته شده و بشریت را تکان داده و مردم را به طرف عدالت برده، داستانهای جنایاتی است که نسبت به سیاهپوستان شد. قاره آفریقا هنوز سند شوم این جنایت تاریخی است. میبینید که بیش از 50 کشور آفریقا مارک عقبماندگی به صورتشان خورده و مثل اینکه برایشان سرنوشت شده است. از بس این دیرینه و از بس دیرپاست. فقر، جهل، بی سوادی، مرض و دوری از فنون روز غوغا میکند. آب به اندازه فراوان، نور به اندازه فراوان، حرارت خورشید به اندازه فراوان، معادنی چون الماس، اورانیوم و خیلی چیزهایی دیگر به اندازه فراوان و در خیلی از بخشهایشان نفت و گاز فراوان دارند و جمعیت انبوه و زحمتکش و سختکوش هستند، ولی شیوه استعماری و استثماری برخورد با اینها باعث شده که عقبماندگی مزمن داشته باشند. الان مرضهایی مثل مالاریا، ایدز و خیلی مرضهای دیگر که در خیلی جاهای دنیا کم است و یا ریشهکن شده در آنجا هنوز کشتار میکند و این پنجاه و چند کشور نتوانستند حق خودشان را بگیرند. عقبافتادگی به قدری است که کمکهای محدودی هم که به عنوان جبران غارتهای گذشته میشود، راه به جایی نمیبرد. اینها بشدت مقروضند. هرچه درآمد دارند، باید بابت فرع وامهایی که گرفتند، به پولدارهای دنیا بدهند.
این تبعیض نژادی حقیقتاً ظلم بزرگ بشری است و افتخار مبارزه با این تبعیض مال اسلام است. 1200 سال قبل از اینکه بشریت توجه کند، قرآن کریم با جمله کوتاه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم»* خط بطلان بر همه این تبعیضهای نابجا کشید. برای رفع تبعیض نژادی با ارتقای مقام افرادی مثل بلال حبشی اقدام کرد. پیامبر(ص) در جامعه اسلامی مدینه نشان داد که انسانها مساوی هستند و همه میتوانند رشد کنند.
البته امروز بشریت به طور عادی و رسمی رفع این ظلم را پذیرفته، اما عملاً فاصله زیادی داریم. امیدواریم روزی برسد که دنیا بتواند این پرونده سیاه را از جامعه بشریت بگیرد و پاک کند و همه نژادها و قومیتها بتوانند حق خود را در تاریخ داشته باشند. به حضرت رسول اکرم(ص) پیغمبر بزرگوار اسلام درود میفرستیم که 1400 سال پیش با هدایت آسمان چنین افتخار بزرگی را برای بشریت آوردند و حقیقتاً جای آن دارد که محققان و بخصوص نسل جوان برای عمق حرکت اسلامی مطالعه کنند.
روز جهانی آب* را داریم که باز از کارهای خوب دنیا و سازمان ملل است. چون آب منشاء حیات بشر است و هر مقدار که دسترسی به آب کمتر باشد، همان مقدار منطقه حیات محدود
میشود و هر اندازهای که دسترسی به آب زیادتر باشد، دامنه استفاده از حیات، این موهبت الهی بیشتر میشود. تعبیر قرآن در اینجا هم خیلی افتخارآمیز است. هیچ تعبیری در گذشته در ادبیات دنیا به اندازه این تعبیر قرآن معنادار نیست: «وجعلنا من الما کل شیء حی»** یعنی ریشه هر موجود زندهای به آب میرسد. یعنی آب مساوی است با حیات. توسعه آثار حیات با توسعه آب است و محدود شدن توسعه آب باعث محدودیت در توسعه حیات میشود. ما هم در این روز ارزشمند و با این پیام بزرگی که در اختیار دنیاست و با استناد به خواست آسمان، خدا و قرآن، از ملتمان میخواهیم که قدر آب را بدانند و در صرفهجویی - نه تنها در مصرف شهری و شرب و ریخت و پاشها و شست و شو، بلکه در کشاورزی که 95 درصد آب ما مصرف کشاورزی دارد و 5 درصدش در کارهای دیگر است - بکوشند. واقعاً باید روی مصرف آب و مدیریت جامع آب که مال نظام است، از سرچشمه تا نقطه آخر مصرف حساب کرد. همه میدانند آینده بشر چالشهایی جدّی در مسئله آب خواهد داشت. ایران ما در نقطه کم آب دنیاست و بارندگی بسیار کمی نسبت به مجموعه بارندگی دنیا داریم. لذا باید از این موهبت ارزشمند الهی که حیات ما به آن وابسته است، بهتر استفاده کنیم، هم در جمعش و هم در مصرفش و جلوگیری از اتلافش.
در خاتمه صحبتهای این خطبه که در هفته اول امسال برگزار میشود، صمیمانه از شما مردم بزرگوار میخواهم که هوشیارانه در مسئله مشارکت عمومی و حضور در صحنه به خاطر این تهدیدهایی که در دنیا هست، حضور داشته باشید و مواظب باشید و اجازه ندهید که با به هم ریختن انسجام داخلی، دشمنان ما بتوانند سوءاستفاده کنند.
میبینید که شرارتهای آمریکا در لبنان دارد چه میکند! کشوری که داشت به خوبی زندگی خود را اداره میکرد، دچار بحران شده است. میبینید در قرقیزستان چه ماجرایی به راه انداختند! میبینید در عراق چگونه دارند با مردم بازی میکنند! چند هفته است که مجلسشان تشکیل شده، ولی تصمیمگیری را به خاطر دخالتهایی که میکنند، مشکل کردند. میبینید در افغانستان به اسم مبارزه با تروریسم و مواد مخدر حضور دارند، اما تروریسم را به جای اینکه از بین ببرند، جهانی کردند و مواد مخدر را به جای اینکه با آن مبارزه کنند، توسعه دادند و امروز چهار برابر قبل از ورود آمریکا، در افغانستان مواد مخدر تولید میشود. این بلای نسل بشر، به خصوص جوانان ما اینجوری دارد به دست اینها توسعه پیدا میکند.
با حرکت خزندهای مواجه هستیم که برای ملتها به منظور سلطه بر منابع حیاتی اینها در دژ استعمار که آمریکاست، طراحی شده و مشغول اجرا هستند. انشاءالله با اتکا به خداوند و با قدردانی از انقلاب و با اعتصام به حبلالله که قرآن است و با هوشیاری، بتوانیم شرارتهای آمریکا را از سر خودمان کوتاه کنیم.
والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات/ وتواسوا بالحق و تواسوا بالصبر
* واژه آپارتاید (Apartheid) از نظر لغوی به معنای مجزا و جدا نگه داشتن است و در واقع به معنای سیستمی از تبعیض نژادی، مذهبی و قومی و جداسازی اجتماعی میباشد که غالباّ به وسیله طیف اکثریت (حاکم) نسبت به گروه اقلیت اعمال میشود.
چنین نظامی غالباً با جداسازی فیزیکی و سرزمینی نژادها و محروم ساختن برخی از نژادها از منافع و خدمات عمومی مورد شناسایی قرار میگیرد. آپارتاید وضعیتی مشابه بردگی را برمردمی که در چنین شرایطی از حیث نژادی قرار میگیرد اعمال مینماید. آپارتاید بیتردید نقض حقوق بشر محسوب شده و یک جرم بینالملی میباشد. نمونه بارز و مصداق عینی اقدامات مربوط به آپارتاید را میتوان در پیشینه تاریخی اقداماتی که در آفریقای جنوبی صورت پذیرفته مشاهده نمود. نمونه کنونی این اقدام توسط صهیونیستها با کشیدن دیوار حایل بین فلسطینیان و اسرائیلیها و سایر رفتارهای تبعیضآمیز قابل مشاهده است. در ماده 2 کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جرم آپارتاید (نژاد پرستی)، «جرم آپارتاید» به گونهای خاص و به این شرح تعریف شده است: «از نظر این کنوانسیون، عبارت «جنایت آپارتاید» که شامل سیاستها و اعمال مشابه جدایی نژادی و تبعیض نژادی است نظیر آنچه در آفریقای جنوبی اعمال میشود عبارت است از: اعمال غیر انسانی زیر که به منظور استقرار و حفظ سلطه یک گروه نژادی علیه گروههای نژادی دیگر صورت میگیرد و به طور سیستماتیک آنها را تحت فشار قرار میدهد. اعمال مزبور عبارتند از:
الف ـ انکار حق حیات و آزادی شخصی عضو یا اعضای یک گروه یا گروها از طریق:
1ـ قتل اعضای یک گروه یا گروههای نژادی؛
2ـ اعمال آزار بدنی و روحی بر اعضای یک گروه یا گروههای نژادی، نقض آزادی و کرامت آنها و اعمال شکنجه و رفتارهای ظالمانه، غیر انسانی و تحقیرآمیز نسبت به آنها؛
3ـ توقیف خودسرانه یا زندانی کردن غیر قانونی اعضای یک گروه یا گروههای نژادی؛
ب ـ تحمیل عمدی وضعیت و شرایط خاص زندگی بر یک گروه یا گروههای نژادی به منظور از بین بردن تمام یا بخشی از آنها؛
ج ـ هر گونه اقدام قانونگذاری یا اقدامات دیگر به منظور ممانعت از شرکت یک گروه یا گروههای نژادی در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور و ایجاد عمدی شرایطی که مانع رشد گروههای نژادی میگردد، به ویژه با انکار حقوق و آزادیهای اساسی آنها نظیر حق کار، حق داشتن اتحادیه، حق آموزش، حق ترک کشور و بازگشت به آن، حق تابعیت، حق آزادی رفت و آمد و انتخاب محل اقامت، حق آزادی عقیده و بیان و حق آزادی اجتماعات.
د ـ هر گونه اقدام و از جمله اقدام قانون گذاری که به منظور تقسیم مردم به مرزبندیهای نژادی طراحی شده باشد و ایجاد محلهها و اماکن جداگانه برای گروههای نژادی و ممانعت از ازدواج مختلط نژادهای مختلف و مصادره املاک گروه یا گروههای نژادی یا اعضای یک گروه؛
ه ـ استثمار و بهرهکشی از کار اعضای یک گروه یا گروههای نژادی و یا واداشتن آنها به کار اجباری؛
و ـ تعقیب سازمانها و اشخاص و محروم کردن آنها از حقوق و آزادیهایشان به خاطر مخالفت با آپارتاید.»( مهرپور، حسین؛ نظام بین اللملی حقوق بشر، تهران، انتشارات اطلاعات، 1383، چاپ دوم، صص 93ـ92)
به این ترتیب کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جرم نژادپرستی (آپارتاید)، آپارتاید را جنایت علیه بشریت و ناقض اصول حقوق بین الملل و اهداف و اصول سازمان ملل و تهدید جدی صلح و امنیت بین المللی اعلام نموده است. آپارتاید، جدایی نژادی و در واقع نژادپرستی است و به یک معنی شامل مفهوم تبعیض نژادی میباشد ولی آنچه در کنوانسیون مزبور مطرح شده، مفهوم و منظور خاصی از نوع تبعیض نژادی بوده که با توجه به آنچه در آفریقای جنوبی در جریان بود، مدنظر قرار داده شد.( شریفیان، جمشید؛ راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل متحد، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1380، چاپ اول، صص 134ـ133)
ممنوعیت و مجازات آپارتاید
به طور کلی ممنوعیت آپارتاید، جدایی نژادی و در واقع تبعیض نژادی که به یک معنی مشمول مفهوم تبعیض نژادی است هم در منشور ملل متحدو در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین مطرح شده و به طور خاص هم در کنوانسیون بین المللی محو و منع هر نوع تبعیض نژادی مورد تاکید قرار گرفته است. به این ترتیب ممنوعیت آپارتاید و هر گونه نژادپرستی و تبعیض نژادی به گونهای کلی تحت اصل عدم تبعیض(Non-Discrimination) در نظام حقوق بشر امری مسلم و پذیرفته شده است. با وجود تمامی این تلاشها در عرصه بینالمللی باز هم نژادپرستی در برخی نظامها وجود داشته و دارد. لذا در پی ادامه تلاشهای مداوم و مستمر سازمان ملل متحد برای از بین آپارتاید و سیاست نژادپرستی و جدایی نژادی به ویژه آنچه در کشور آفریقای جنوبی وجود داشت، مجمع عمومی سازمان ملل در 30 نوامبر 1973 طی قطعنامه شماره 3068 کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جرم نژادپرستی (آپارتاید) را به تصویب رساند. در ماده 3 این کنوانسیون ضمن جرم انگاری این عمل، شرکت یا تشویق و همکاری و توطئه برای ارتکاب این جرم را نیز جرم محسوب نموده و مطابق ماده 5 کنوانسیون مزبور متهم به این جرم قابل محاکمه در مرجع صالح می باشد.
رویکرد اسلام و جمهوری اسلامی در قبال آپارتاید
مطابق آیات و روایات، دین اسلام همه انسانها را در کرامت ذاتی برابر دانسته و همه افراد بشر را در مبدأ خلقت و ماده اصلی خلقت و ماهیت و مختصاتی که دارند یکسان دانسته و هیچ گونه تبعیضی را بر اساس نژاد به رسمیت نشناخته و بلکه در نقطه مقابل چنین تبعیضی را به شدت مورد نکوهش قرار داده است. در راستای همین تعالیم اسلامی در ماده 1 اعلامیه اسلامی حقوق بشر (قاهره) آمده؛« همه مردم در اصل شرافت انسانی و تکلیف و مسؤولیت برابرند بدون هیچ گونه تبعیضی از لحاظ نژاد یا رنگ یا..» و در بند د ماده 22 اعلامیه مزبور هم صریحاٌ بیان شده؛ «برانگیختن احساسات قومی یا مذهبی و یا هر چیزی که منجر به بر انگیختن هر نوع حس تبعیض نژادی گردد جایز نیست.» موضعگیری کلی جمهوری اسلامی ایران در قبال این مسأله را نیز می توان در بند 9 و 14 اصل سوم قانون اساسی مشاهده نمود که در آن رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینهها و تساوی عموم افراد ملت در برابر قانون و دادگاه و... جزو وظایف عمده حاکمیت بر شمرده شده و در اصل نوزدهم نیز صریحاً بر برخورداری همه مردم ایران از حقوق مساوی و نفی هرگونه تبعیض بر اساس رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها تاکید شده است. علاوه بر این دولت جمهوری اسلامی ایران با تصویب مجلس شورای اسلامی در بهمن ماه 1363 و تأیید شورای نگهبان به کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جرم نژادپرستی (آپارتاید) (1973) ملحق شده و هیچ گونه حق شرطی نسبت به آن اعلام ننموده است.
بدین ترتیب آنچه از مجموعه نگرشهای حقوقی بشری در سطوح مختلف به آپارتاید برداشت میشود این که هرگونه اقدامی مبنی بر تبعیض نژادی امری مذموم و ضد اخلاقی به شمار آمده که مطابق مقررات و موازین بین المللی، منطقهای و ملی ممنوع شده و قابل تعقیب و مجازات می باشد. اما با وجود وضع تمامی مقررات مختلف باز هم عملا در پارهای از جوامع اشکال مختلفی از تبعیض نژادی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، آموزشی و... مشاهده میشود.
* سوره مبارکه حجرات، آیه شریفه 13
* روز جهانی آب مصادف با دوم فروردین هر سال (۲۲ مارس) از سوی سازمان ملل نام گذاری شدهاست. روز جهانی آب اولین بار در سال ۱۹۹۲ میلادی، در کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل در شهر ریودوژانیرو کشور برزیل رسماً مطرح شد. در این کنفرانس از کلیه کشورها خواسته شد تا در راستای اجرای بیانیه شماره ۲۱ سازمان ملل، این روز را به عنوان روز ترویج و آگاه سازی مردم در مورد آب اختصاص دهند.
** سوره مبارکه انبیاء، آیه شریفه 30
پی نوشت ها:
5/1/1384
1- متن کامل سند چشمانداز بیست سالهی جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی؛ که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۸۲ توسط رهبر معظم انقلاب به سران قوای سهگانه ابلاغ شد:
با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامهریزی شده و مدبرانهی جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل.
جامعهی ایرانی در افق این چشمانداز چنین ویژگیهایی خواهد داشت:
- توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایی.
- برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهی اجتماعی در تولید ملی.
- امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
- برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.
- فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیهی تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
- دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهی آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
- الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهی کارآمد، جامعهی اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای بر اساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره).
- دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
ملاحظه: در تهیه، تدوین و تصویب برنامههای توسعه و بودجههای سالیانه، این نکته مورد توجه قرار گیرد که شاخصهای کمی کلان آنها از قبیل نرخ سرمایهگذاری، درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی، نرخ اشتغال و تورم، کاهش فاصلهی درآمد میان دهکهای بالا و پایین جامعه، رشد فرهنگ و آموزش و پژوهش و تواناییهای دفاعی و امنیتی، باید متناسب با سیاستهای توسعه و اهداف و الزامات چشمانداز، تنظیم و تعیین گردد و این سیاستها و هدفها به صورت کامل مراعات شود.
2- رهبر معظم انقلاب اسلامی روز پنج شنبه 27 اسفند 1383، در دیدار رئیس و نمایندگان مردم در مجلس خبرگان، با اشاره به بروز برخی امیدهای واهی در سالهای اخیر درخصوص حرکت نظام اسلامی بسوی سیاستهای جهانی مورد نظر قدرتهای استکباری و حل شدن تدریجی در نظام بین المللی مادی خاطرنشان کردند: تدوین سند چشمانداز بیست ساله کشور که در آن هدف نهایی، تبدیل ایران به کشوری توسعه یافته با هویت اسلامی و انقلابی و الهامبخش در جهان اسلام عنوان شده، تمام امیدهای آنها را به یأس مبدل کرد.
- آیتالله خامنهای در پیام نوروزی گفت: سالی که در پیش داریم، سال مهمی است؛ هم از این جهت که در آغاز این سال انتخاباتی برگزار میشود که برای ملت ایران و سرنوشت کشور در یک دورهی چهار ساله حایز اهمیت است، و هم از این لحاظ که سال شروع سند چشمانداز بیست سالهای است که نظام برای آیندهی خود پیشبینی کرده است.
از امسال برنامههای پنج ساله بر اساس چشمانداز بیست ساله تنظیم خواهد شد؛ بودجهها بر آن اساس نوشته خواهد شد و تلاش مسئولان در این رویکرد قرار خواهد گرفت. بنابراین امسال، سال دو آغاز بسیار مهم است: هم مسألهی انتخابات و هم شروع سند چشمانداز بیست ساله. آنچه اهمیت دارد، این است که مسئولان به وظایف خود با چشم مسئولانه نگاه کنند و قوای سه گانه آنچه را که سند چشمانداز بیست ساله بر عهدهی آنها گذاشته است، بار مسئولیت عظیمی برای آیندهی کشور بدانند. اگرچه مسئولیتها در دوران بیست ساله، دورههای کوتاه مدت و چهار ساله است، لیکن هر کدام از این حلقههای چهار ساله، تشکیل دهندهی زنجیرهی بسیار مهم و تعیین کنندهی سرنوشت کشور در بیست سال آینده خواهد بود. بخصوص در سالهای اول لازم است زیرساختهای این چشمانداز مهم و سازهها و ساز و کارهای آن، آن چنان تنظیم و چیده شود که بتوان بر اساس آن، این بنای مستحکم را بالا برد و ان شاءاللَّه برای آیندهی کشور و ملت جادهی همواری را برای پیشرفت فراهم کرد.
- رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز سال نو در جمع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران حرم رضوی، ضمن تبیین مهم ترین مسائل سال جدید، به تشریح حقوق و وظایف ملت و مسئولان در قبال انتخابات ریاست جمهوری، با یادآوری آغاز اجرای برنامه چهارم عمران و توسعه کشور در سال جدید، انتخابات آتی ریاست جمهوری را درمقایسه با انتخابات گذشته، دارای اهمیت بیشتری خواندند و خاطرنشان کردند برنامه چهارم توسعه، نخستین گام در اجرای سند مهم چشمانداز ۲۰ ساله کشور است. بنابراین کشور درسال جدید نیاز مند مدیری قوی، کار آمد، با کفایت و پر نشاط و شاداب است که بتواند پایهها و سازههای اجرای این سند روشن را مستحکم و استوار بنا سازد.
3- آیتالله خامنه ای در ادامه سفر خود به استان خوزستان بعد از ظهر19 اسفند 1375، اندکی پس از ورود به خرمشهر، در اجتماع باشکوه مردم که در مقابل مسجد جامع این شهر ترتیب یافته بود، احیای حیات طیبه اسلامی در ایران را یک هدف اصلی و اساسی برشمردند و فرمودند: حیات طیبه جامعه اسلامی در سایه اسلام و قرآن و همراه با امنیت، رفاه، برادری، بکار گرفتن استعدادها و بکار انداختن امکانات بیپایان این کشور محقق می شود و هدف جمهوری اسلامی ایران آن است که ملتی بزرگ، مترقی، پیشرفته، متقی، با اخلاص و سرآمد را در این سرزمین سامان دهد و زندگی راحت را برای آحاد مردم به ارمغان آورد.
- آیتالله خامنهای سوم شهریور 1372در آغاز کار دوره دوم ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی، گفتند: اوّلاً لازم است به برادران عزیزمان، به خاطر شروع این مسئولیت جدید و بسیار مهم، تبریک عرض کنم. اگر چه وقتی انسان این چهرههای نورانیِ وزرایِ جمهوری اسلامی را مشاهده میکند و نگاهی به طهارت و تقوا و خداترسی و دین باوری آنها میاندازد، احساس میکند که این تبریک را باید به مردم گفت که بحمداللَّه مسؤولینی معتقد، متدیّن، علاقهمند بهکار و عاشق به خدمت دارند. امیدواریم که انشاءاللَّه این دولت، مصداقی باشد برای همان دولت کریمهای که در دعای «افتتاح» میخوانیم و از خدای متعال آن را درخواست میکنیم. . .
آنچه برای بنده و شما آقایان که این توفیق را پیدا کردهایم تا بتوانیم به مردم خدمت کنیم، همیشه باید مطرح باشد، همین موضوع خدمت است. فرق جمهوری اسلامی با دیگر دستگاههایی که مادّی هستند و عمدتاً در زمینهی مسائل انسانی، مبتنی بر یک فکر الهی نیستند، در همین یک نکته است که در جمهوری اسلامی، وزیر و مسئول و رئیس جمهور و مدیر در هر سطحی که هست نیّت اصلیاش این است که به مردم خدمت کند و به اشاعهی فکر الهی و آن حیات طیّبه و شایستهای که خدای متعال برای انسانها مقرّر فرموده است، کمک کند.
4- عید نوروز، روزی خجسته و فرخنده است، اما برای چه کسانی و چگونه؟ اگر جلوه بندگی یابد و یا روز پیمان با بندگان در دوری از نافرمانی خدا و یا به گفته پیشوای ششم امام جعفر صادق(ع) گشایش سختیها و اندوه شیعیان و اهل البیت علیها السلام در آن رخ دهد، در این صورت نه تنها عید باستانی بلکه عید آسمانی خواهد بود که روزی باشکوه و سرنوشت ساز خواهد بود. عید در نگاه معصومین(ع) از ارزشی خاص برخوردار است، از این رو شب عید و روز عید دارای اعمال ویژهای است گو این که لحظات روز عید با غیر آن هیچ تفاوت ظاهری ندارد اما در سخنان پیشوایان معضوم(ع) پارهای اعمال دارای ارزشی برابر با «بیست حج» دانسته شده، در حالی که همین عمل در «روز عید همسان یکصد حج» معرفی شده است.
برخی روایات عظمتی افزون برای عید نوروز دانستهاند، زیرا عید غدیر خم را برابر با اول فروردین سال دهم هجری خورشیدی قلمداد کردهاند، از این رو رنگ و عطری الهی و ولایی به نوروز بخشیدهاند.
در بین احادیثی که درباره نوروز وجود دارد دو حدیث معروفتر از بقیه هستند که یکی از آنها از معلی بن خنیس روایت شده که اخباری را ارائه میدهد و دیگری که در کتاب دعائم الإسلام مطرح شده که به آداب هدیه دادن و هدیه گرفتن اشاره دارد. ما عین روایت اول را خدمت عزیزان عرض خواهیم کرد: «عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیسٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی الصَّادقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع یوْمَ النَّیرُوز فَقَالَ أَ تَعْرِفُ هَذَا الْیوْمَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک هَذَا یوْمٌ تُعَظِّمُهُ الْعَجَمُ وَ تَتَهَادَی فِیهِ فَقَالَ أَبُو عَبْد اللَّهِ الصَّادقُ ع وَ الْبَیتِ الْعَتِیقِ الَّذی بمَکةَ مَا هَذَا إِلَّا لِأَمْرٍ قَدیمٍ أُفَسِّرُهُ لَک حَتَّی تَفْهَمَهُ قُلْتُ یا سَیدی إِنْ عُلِمَ هَذَا مِنْ عِنْدک أَحَبُّ إِلَی مِنْ أَنْ یعِیشَ أَمْوَاتِی وَ تَمُوتَ أَعْدَائِی فَقَالَ یا مُعَلَّی إِنَّ یوْمَ النَّیرُوز هُوَ الْیوْمُ الَّذی أَخَذَ اللَّهُ فِیهِ مَوَاثِیقَ الْعِبَاد أَنْ یعْبُدُوهُ وَ لَا یشْرِکوا بهِ شَیئاً وَ أَنْ یؤْمِنُوا برُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ وَ أَنْ یؤْمِنُوا بالْأَئِمَّةِ ع وَ هُوَ أَوَّلُ یوْمٍ طَلَعَتْ فِیهِ الشَّمْسُ وَ هَبَّتْ فِیهِ الرِّیاحُ وَ خُلِقَتْ فِیهِ زَهْرَةُ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی اسْتَوَتْ فِیهِ سَفِینَةُ نُوحٍ عَلَی الْجُودی وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی حَمَلَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص عَلَی مَنْکبهِ حَتَّی رَمَی أَصْنَامَ قُرَیشٍ مِنْ فَوْقِ الْبَیتِ الْحَرَامِ فَهَشَمَهَا وَ کذَلِک إِبْرَاهِیمُ ع وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی أَمَرَ النَّبی ص أَصْحَابَهُ أَنْ یبَایعُوا عَلِیاً ع بإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی وَجَّهَ النَّبی ص عَلِیاً ع إِلَی وَادی الْجِنِّ یأْخُذُ عَلَیهِمُ الْبَیعَةَ لَهُ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی بُویعَ فِیهِ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِیهِ الْبَیعَةَ الثَّانِیةَ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی ظَفِرَ فِیهِ بأَهْلِ نَهْرَوَانَ وَ قَتَلَ ذَا الثُّدَیةِ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی یظْهَرُ فِیهِ قَائِمُنَا وَ وُلَاةُ الْأَمْرِ وَ هُوَ الْیوْمُ الَّذی یظْفَرُ فِیهِ قَائِمُنَا ع بالدَّجَّالِ فَیصْلِبُهُ عَلَی کنَاسَةِ الْکوفَةِ وَ مَا مِنْ یوْمِ نَیرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الْفَرَجَ لِأَنَّهُ مِنْ أَیامِنَا وَ أَیامِ شیعَتِنَا حَفِظَتْهُ الْعَجَمُ وَ ضَیعْتُمُوهُ أَنْتُمْ وَ قَالَ إِنَّ نَبیاً مِنَ الْأَنْبیاءِ سَأَلَ رَبَّهُ کیفَ یحْیی هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ الَّذینَ خَرَجُوا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیهِ أَنْ یصُبَّ الْمَاءَ عَلَیهِمْ فِی مَضَاجِعِهِمْ فِی هَذَا الْیوْمِ وَ هُوَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ سَنَةِ الْفُرْس فَعَاشُوا وَ هُمْ ثَلَاثُونَ أَلْفاً فَصَارَ صَبُّ الْمَاءِ فِی النَّیرُوز سُنَّةً الْخَبَر، از معلی بن خنیس روایت است که گفت: به محضر امام صادق(ع) در روز نوروز وارد شدم که فرمود:
میدانی امروز چه روزی است ؟ گفتم: فدایتان شوم، این روز روزی است که عجم آن را بزرگ میدارند و در آن هدیه میدهند. ابوعبدالله صادق علیه السلام گفت: قسم به بیت عتیقی که در مکه است (کعبه) این نیست مگر برای امری قدیمی که آن را برایت میگویم تا آن را بفهمی. گفتم: ای سید من! اگر این از جانب شما آموخته شود برای من دوست داشتنی تر است از اینکه اموات من زندگی کنند و دشمنان من بمیرند.
پس حضرت فرمود: ای معلی! روز نوروز روزی است که:
- الله از بندگان پیمان گرفت که او را عبادت کنند و بر او شریکی قرار ندهند.
- به رسل و حججش ایمان آورند و به ائمه علیهم السلام ایمان آورند.
- اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و بادها در آن وزیدن گرفته اند و زینت زمین در این روز آفریده شده.
- روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی استقرار یافت.
- روزی است که در آن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین را بر شانههایش گذاشت تا بتهای قریش را از بالای بیت الحرام سنگ زند و بشکند و همینطور است درباره ابراهیم علیه السلام.
- روزی است که نبی صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابش امر کرد که با علی علیه السلام به اسم امیرالمؤمنین بیعت کنند و در آن روز بیعت دوم واقع شد.
- آن روزی بود که علی علیه السلام به اهل نهروان ظفر یافت و ذوثدیه ( صاحب دو پستان) را کشت.
- روزی است که قائم ما و ولاة الأمر ظهور میکنند و آن روزی است که قائم ما علیه السلام بر دجال ظفر مییابد و او را در زباله دانی کوفه به دار میکشد و روز نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن در پی فرج هستیم برای اینکه آن روز از ایام ما و ایام شیعه ماست که عجم آن را حفظ کرده در حالی که شما آن را ضایع کردید.
و فرمود: نبیای از انبیاء از پروردگارش سؤال کرد که چگونه این قومی را که خارج شدهاند زنده میکند که خداوند به او وحی کرد که بر قبور آنان آب بپاشد. در این روز که اولین روز از سال ایرانیان است پس زنده شدند و زندگی کردند در حالی که تعدادشان سی هزار نفر بود و بدین سان پاشیدن آب در نوروز سنت شد. » ( مستدرک الوسائل ج: 6 ص: 353، بَابُ اسْتِحْبَاب صَلَاةِ یوْمِ النَّیرُوز وَ الْغُسْلِ فِیهِ وَ الصَّوْمِ وَ لُبْس أَنْظَفِ الثِّیاب وَ الطِّیب وَ تَعْظِیمِهِ وَ صَبِّ الْمَاءِ فِیهِ)
5- روز ۳ فروردین ۱۳۰۱ شمسی حوزه علمیه قم توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی تاسیس شد.
تأسیس حوزههای علمیه شیعی به شیوه سنتی به سال ۴۴۷ هجری باز میگردد. در آن سال، با یورش طغرل بیک، سرسلسله سلجوقیان به محلات شیعه نشین بغداد و آتش زدن کتابخانه مهم و گرانقدر شیعه، شیخ الطائفه طوسی ـ از علمای بزرگ شیعی آن زمان ـ ناگزیر به هجرت به نجف اشرف میشود و آنجا را به صورت پایگاه دانش و دین در میآورد و نخستین حوزه و دانشگاه بزرگ شیعه را بنا مینهد.
علمای شیعه پس از مهاجرت شیخ طوسی از بغداد به نجف در نیمه دوم قرن پنجم هجری و تشکیل حلقههای درسی که از آن جمله «امالی» شیخ طوسی است، به نجف آمده و آنجا را تبدیل به مجتمع بزرگ علمی شیعه میکنند.
مدرسه علمیه قم، از دوران حیات امام صادق(ع) ـ اواسط قرن دوم هجری ـ فعالیت داشته و از همان زمان مرکز تجمع علما و محدثان بزرگ بوده است. شهر قم در هیچ دورهای از وجود فقها خالی نشده و همیشه دانشپژوهان و طلاب علوم دینی در آن جمع بودهاند. میتوان گفت حوزه قم، یکی از قدیمیترین مراکز نشر علوم اسلامی در جهان اسلام است که تاکنون باقی مانده است.
البته این روند، فراز و نشیبهای بسیاری در طول تاریخ داشته است. تا زمانی که آیتالله میرزای قمی مسئولیت حوزه را برعهده داشت، حوزه با قوت و قدرت فعالیت میکند. اما پس از وفات میرزای قمی در ۱۲۳۱ هـ. ق، حوزه قم به ضعف و رکود میگراید و کم فروغ میشود و این رکود چند دهه ادامه مییابد تا اینکه با هجرت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری به شهر قم، حوزه علمیه در قالب یک نهاد مستحکم، حیاتی دوباره مییابد.
در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، با گسترش زمزمههای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی نیاز شدیدی به یک پایگاه بزرگ و محکم در داخل ایران جهت حمایت از ارکان دین احساس میشود. به ویژه آنکه با شروع جنگ جهانی اول و تحولات در سطح منطقه، تردد طلاب و علما به شهرهای مذهبی عراق (کربلا، نجف، کاظمین، سامرا) که تا قبل از این تاریخ مراکز عمده تعلیم و تعلم علوم دینی به حساب میآمدند دشوار شده بود. به همین دلیل به محض ورود آیتالله حائری به ایران، مشتاقان علوم دینی جلسات درسی ایشان را برپا میکنند و آیتالله حائری این اشتیاق و نیاز را عمیقاً درک کرده و ماندن و خدمت کردن در ایران را بر رفتن به عتبات ترجیح میدهد.
مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۲۷۶ هجری قمری در روستای مهرجرد یزد دیده به جهان میگشاید و اهالی روستای مهرجرد را که از فرزنددار شدن پدرش محمد جعفر مایوس بودند به شگفتی وامیدارد. پس از گذراندن دوران کودکی، عبدالکریم توسط یکی از بستگانش که در کسوت روحانیت بود به مکتبخانهای در شهر اردکان سپرده میشود تا به تحصیل علوم ابتدایی و ادبی و قرائت قرآن بپردازد. سایه پرمهر پدر را در همان دوران جوانی از دست میدهد و به خاطر عشق به مادر غمدیده، مدتی دست از تحصیل میکشد و به سوی او میشتابد. مدتی بعد، به حوزه علمیه یزد میرود و در مدرسه محمدتقی خان اقامت میکند و طولی نمیکشد که به عنوان یک دانشپژوه اسلامی با اندیشههای بلند در میان علمای بزرگ شناخته میشود.
عبدالکریم هجده سال بیشتر ندارد که به دنبال دانشاندوزی بیشتر، راهی کربلا میشود و حدود دو سال در جوار حرم مطهر امام حسین علیهالسلام به تهذیب و تحصیل مشغول میشود. علم و نبوغ شگفتآور او، آیتالله فاضل اردکانی ـ از اساتید بنام حوزه کربلا ـ را متقاعد میکند که حوزه کربلا برای پرورش و شکوفایی خلاقیتهای علمی عبدالکریم کوچک است و او را به سوی میرزای بزرگ شیرازی (مرجع تقلید وقت) در سامرا میفرستد.
میرزای شیرازی عنایت ویژهای به آیتالله حائری داشت. حائری در سامرا و نجف نزد استادان مشهوری چون سیدمحمد فشارکی اصفهانی، میرزا محمدحسن شیرازی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی مدارج عالی فقه و اصول را میگذراند و بزودی در شمار علما و فضلای مشهور آن سامان درمیآید. ایشان سالها نیز در کربلا تدریس میکند.
پس از ۳۷ سال اقامت در کربلا، سامرا و نجف، آیتالله حائری در سال ۱۳۳۳ به دعوت حاج میرزای محمود فرزند حاج آقا محسن اراکی به اراک مهاجرت میکند و در همان جا حوزه تدریس علوم اسلامی را تشکیل میدهد. پس از هشت سال، تعداد طلاب در حوزه علمیه اراک از سیصد نفر افزون شده و حوزه اراک به عنوان یک مرکز عظیم علمی و تحقیقی مطرح میشود.
در سال ۱۳۰۰ ه.ش، آیتالله حائری به زیارت مرقد مطهر امام رضا(ع) مشرف میشود و در اواخر زمستان همان سال (مصادف با ۲۲ رجب ۱۳۴۰ ه. ق) به همراه فرزند بزرگش آیتالله مرتضی حائری و آیتالله محمدتقی خوانساری به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه و نیز اجابت دعوت مردم و علمای قم، از اراک راهی قم میشود. شهر قم به خاطر عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آذینبندی شده بود و مردم با شنیدن زمزمه ورود آیتالله حائری به شهر، استقبال بینظیری از او به عمل میآورند.
آیتالله اراکی چگونگی تأسیس حوزه علمیه قم را چنین روایت میکند: «قبل از آمدن مرحوم حاج شیخ عبدالکریم، حوزهای در قم وجود نداشت؛ با اینکه قبلاً علمای برجستهای مانند میرزای قمی، حاج شیخ ابوالقاسم زاهد، آقا شیخ مهدی پایین شهری و... در قم سکونت داشتند، لیکن تقدیر الهی نبود حوزهای در قم تشکیل شود و با اینکه میرزای قمی مقام علمی والایی داشت و صاحب کتاب «قوانین» و از مؤسسین علم اصول بوده، با این وجود حوزهای در این شهر تأسیس نشده بود. تا اینکه خداوند متعال در دل حاج شیخ عبدالکریم که ساکن کربلا بودند، میاندازد که نذر کند به زیارت حضرت امام رضا(ع) برود... پس از مراجعت از مشهد به سلطانآباد، شیخ با این مساله مواجه میشود که به کربلا برود یا در ایران بماند. از طرفی موطن اصلی او کربلا بوده و از طرفی رها کردن حوزه جدیدالتأسیس را صلاح نمیبیند. تکلیف شرعی او را وادار به توقف میکند در صورتی که قبلاً هیچ توقفی در ایران نداشته است.
پس از چندی، علمای قم سعی میکنند که ایشان را به قم بیاورند به جهت اینکه قم، جزو شهرهای مقدس است. بالاخره ایشان را به عنوان «زیارتی شب عید نوروز» به قم میآورند. همچنین حاج شیخ عبدالکریم را مجبور میکنند که در صحن نو حضرت معصومه(س) نماز مغرب و عشاء را به جماعت برگزار کند و بعد از اقامه نماز، حاج شیخ محمد سلطان الواعظین تهرانی، به توصیه علما به منبر رفته و مردم را تهییج میکنند که ایشان را نگه دارید. مردم قم با یک شوق و حال مخصوصی به ایشان میگروند؛ حتی بعضی میگویند کهای اهل قم! زمانی که دعبل خزاعی به قم آمد و جبه امام رضا(ع) را به همراه آورده بود شما نگذاشتید که جبه امام رضا(ع) را از شهرتان بیرون برند. این شخص علم امام رضا(ع) را آورده است، نگذارید که او از این شهر برود...
مرحوم شیخ مدتی فکر کردند و عاقبت قرار شد استخاره کنند. وقتی استخاره کردند، این آیه آمد که وَ اتُونی باَهلِکُم اَجمَعینَ؛ این آیه، مربوط به قضیه حضرت یوسف(ع) است که به برادرانش میگوید: «بروید پدرم را با اهل و عیال بردارید بیاورید. » مرحوم حاج شیخ نیز با الهام از این آیه دستور داد بروند و اهل و عیالش را به قم بیاورند. با ورود ایشان به شهر قم حوزه علمیه، حیات تازهای را آغاز کرد. »
تشکیل حوزه علمیه قم و حسن شهرت آیتالله حائری و از همه مهمتر مجاورت با حرم شریف کریمه اهل بیت سلامالله علیها، مشتاقان و طلاب و فضلای دینی را به سوی قم میکشاند و بسیاری از شاگردان ایشان که در اراک به سر میبردند، از جمله سیدمحمدتقی خوانساری، سیداحمد خوانساری، سیدروحالله خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی به قم میآیند.
آیتالله شیخ عبدالکریم با روحیهای مضاعف به بازسازی حوزه علمیه قم میپردازد. ایشان ابتدا اقدام به تعمیر مدرسه فیضیه قم به عنوان مرکز اصلی این حوزه میکند و سپس به سر و سامان دادن به وضعیت معیشت طلاب اقدام میکند.
او تأکید داشت که اداره حوزه باید زیر نظر یک نفر باشد و دیگران در هر مقام علمی، به او یاری برسانند. علمای بزرگ هم بسیار هماهنگ با او عمل میکنند. مسئله تبلیغ و اخلاق، برنامه آموزش زبانهای خارجی، انجام خدمات اجتماعی و رفع نیازمندیهای مردم، ساخت بیمارستان، دارالایتام و دارالاطعام و مرمت و احیای مدارس قدیمی از جمله خدمات موسس حوزه علمیه قم به شمار میرود.
حوزه در مدت اقامت پانزده ساله آیتالله حائری از نظر علمی بسیار نیرومند شده و در امور سیاسی و مواجهه با سلطنت رضا شاه نیز پویا و مستقل بوده است. همچنین حوزه، پناهگاه محکم و عظیمی برای مردم مستضعف میشود و پشتیبانی این پایگاه بزرگ دینی از مردم و اعتراضاتشان به رژیم حاکم، روحیه انقلابی را تقویت میکند.
مقابله با فشارهای رضاخان بر طلاب، مبارزه با طرح متحدالشکل شدن البسه، مقابله با دخالت وزارت فرهنگ در امور حوزه و ایستادگی در برابر طرح کشف حجاب از جمله مواردی است که پویایی و اثرگذاری حوزه تازه تاسیس قم را در مسائل سیاسی به خوبی نشان میدهد.
آیتالله شیخ عبدالکریم حائری در شب ۱۷ ذیالقعده ۱۳۱۷ قمری مطابق با دهم بهمن ماه ۱۳۱۵ هـ ش و در سن ۷۹ سالگی دارفانی را وداع گفت. پس از رحلت ایشان آیات عظام سیدمحمد حجت کوهکمری، سید محمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر محوریت مدیریتی و فکری حوزه را عهدهدار میشوند و سپس آیتالله العظمی بروجردی در آذر ۱۳۲۳ شمسی مدیریت حوزه را برعهده میگیرد.
فعالیت امام خمینی هم در دوره زعامت آیتالله بروجردی به عنوان یکی از استادان مبرز حوزه چشمگیر بود؛ به ویژه آنکه درس اخلاق ایشان تأثیری زیادی بر طلاب داشت. امام همچنین در تحکیم جایگاه و مرجعیت آیتالله بروجردی در هنگام اقامت در قم نیز نقش چشمگیری داشت.
با رحلت آیتالله بروجردی بار دیگر وحدت مدیریت و مرجعیت در حوزه قم از هم میگسلد و زعامت و مدیریت آن برعهده چهار تن از اساتید برجسته و مطرح (آیات سید روحالله خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری و سیدشهابالدین مرعشی نجفی) قرار میگیرد. بر نوشته روزنامه کیهان در روز ۱۲ فروردین ۱۳۴۰، چند روز بعد از درگذشت آیتالله بروجردی، درس خارج امام خمینی پرشکوهترین درس است که بیش از چهارصد تن از طلاب در آن شرکت میکنند.
اهمیت کار آیتالله حائری به قدری است که امام خمینی در این باره میفرمایند: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، کاری را انجام میدادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود.»
6- در فاصله ده روز از زمان سپری شدن حادثه، حوزههای علمیه شهرهای بزرگ کشور به تکاپو افتاده و از سوی مراجع بزرگ ایران و نجف اطلاعیهها و تلگرافات متعدد خطاب به ملت اسلام و حتی سران کشورهای اسلامی در محکوم کردن جنایت حکومت ایران صادر کردند. آیتالله خویی و آیتالله حکیم از مراجع بزرگ نجف با ارسال تلگرافاتی به امام خمینی مراتب تاثر و تسلیت خود را به ایشان اعلام نمودند، آیتالله شاهرودی پیام همدردی خود را به امام اعلام داشته و آیتالله سید عبدالله شیرازی از مراجع بزرگ نجف فجایع قم را طی تلگرافی به اطلاع جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر رساند.
همچنین وی تلگراف دیگری به پادشاه عربستان سعودی (ملک سعود) ارسال نمود. (سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ص 239 )
ارسال تلگراف اخیر بسیار معنادار بود و نشان میداد به رغم تبلیغات شاه که خود را تنها پادشاه شیعه جهان میدانست! از نظر مراجع دینی اعتبار و مشروعیت ندارد و آنها حاضرند از پادشاه عربستان در برابر ستمهای وی تظلم خواهی نمایند!
همدلی آحاد مردم ایران و نخبگان دانشگاهی با رهبری قیام تا این درجه، در تاریخ سیاسی ایران بی سابقه بود. موج همدردی و تسلیتگویی که از سراسر ایران و جهان تشیع به سوی قم سرازیر شده بود از بیداری و آگاهی مردم و تنفر آنان از رژیم خونریز حکایت میکرد.
سرانجام در روز سیزدهم فروردین اعلامیه مهم و توضیحی امام در پاسخ به تسلیت علمای تهران منتشر شد. نظر به اهمیت این اعلامیه و آثاری که در رویدادهای بعدی از خود باقی گذاست به حق از آن میتوان به عنوان نقطه عطفی در تاریخ نهضت اسلامی ایران نام برد:
حمله کماندوها و مأمورین انتظامی دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانی پاسبانها به مرکز روحانیت خاطرات مغول را تجدید کرد...
اکنون روحانیون و طلاب در این شهر مذهبی تامین جانی ندارند...
اینان با شعار «شاهدوستی» به مقدسات مذهبی اهانت میکنند. شاهدوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، و تجاوز به مراکز علم ودانش؛ «شاهدوستی» یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن واسلام، سوزاندن نشانههای اسلام و محو آثار اسلامیت. . . با این احتمال، تقیه حرام است؛ و اظهار حقایق، واجب...
من به نام ملت از آقای علم، شاغل نخست وزیری، استیضاح میکنم: با چه مجوزی قانونی در دو ماه قبل حمله به بازار تهران گردید، وعلمای اعلام و سایر مسلمین را مصدوم و مضروب نمودید؟ با چه مجوز علما و سایر طبقات را به حبس کشیدید که جمع کثیری در حبس به سر میبرند؟
با چه مجوزی در دو ماه قبل بازار قم را غارت کردید، و به مدرسه فیضیه تجاوز نمودید و طلاب را کتک زده و آنها را به حبس کشیدید؟
من اکنون قلب خود را برای سر نیزههای مأمورین شما حاضر کردم، ولی برای قبول زورگوییها وخضوع در مقابل جباریهای شما حاضر نخواهم کرد. (صحیفه امام، ج1، صص 179-177)
این اعلامیه به معنای واقعی کلمه بیانیه مبارزهجویی امام خمینی با رژیم شاه به قصد براندازی آن بود.