خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین
اعوذبالله من الشیطان الرجیم، و ان هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لاتتبعوالسّبل فتفرق بکم عن سبیله، ذلکم وصیکم به لعلکم تتّقون*
بحثهای خطبه اول من معمولاً درباره قرآن است که در بحث اعجاز قرآن از لحاظ محتوا به فصل اخلاق رسیدیم و چند خطبه در مورد اخلاق صحبت کردیم. گفتیم که اخلاق راه تامین سعادت است و سعادت از دید قرآن مجموعهای است جامع شامل رفاه دنیا و آخرت و گفتیم سعادت دنیا و آخرت خوشبختی قابل جمع است.
امروز ابعاد این جامعیت را عرض میکنم و مقایسهای با مکتبهای دیگر اخلاقی که در همه تاریخ وجود داشته و هنوز هم وجود دارد که چگونه از اخلاق، فلسفه اخلاق و علم اخلاق توجه خودشان را به مسائل زندگی و سعادت ناشی از اخلاق توجیه میکنند و قرآن چه میگوید. این آیهای که اول صحبتم خواندم در سوره انعام است. بعد از چند آیه که اشاره به اصول کلی و فرمانهای جامعی در مورد وظایف انسانی که شامل اخلاق هم هست، این آیه را آورده است. حدود ده عنوان را در دو آیه بیان میکند و میفرماید: این راه خداست و این راه من است و دستور میدهد که این راه بروید و به راههای متفرق نروید، راههای متفرق شما را متفرق و بدبخت میکند و از تقوا که جوهر اخلاق و فقه و عقاید است، دور میکند. در پایان آیه میفرماید: خداوند این توصیهها را به شما میکند که شما متقی باشید. این یک بحث بسیار جامعی در قرآن است که من مایلم کسانی که با قرآن سروکار دارند بروند روی آن مطالعه بکنند. شبیه به این آیه را در سوره بنی اسرائیل یا سوره اسراء، آورده است. همین ده تا را به اضافه چیزهای دیگری بیان میکند و در آخر میفرماید که اینها حکمت خداست. چیزی که خداوند به عنوان حکمت به شما داده است. حکمت هم اتفاقاً بحث لفظ دیگری از اخلاق است.
اصلاً در اصطلاح علمای اخلاق علم اخلاق را حکمت عملی میگویند و این آیه سوره بنی اسرائیل که دنبال آن ده فرمان آمده، همین تعبیر را بکار برده است. در آخر سوره فرقان هم همین حالت است که حدود هشت آیه شبیه این مضامین که در سوره انعام است، آورده و آخرش میفرماید اینها که صفات و اخلاقیات عبادالرحمن است، اگر عمل شود نتیجه آن میشود که پاداش اهل عمل به این نصایح «غرفه»* است که اشاره است به مقامی که انسانهای وارسته و موفق و پیروز در پایان کار در اختیار دارند. در اوصاف صاحبان آن غرفه میفرماید که خداوند به آنها تحیت و سلام میدهد. که خلاصه همه اینها این است که انسان به نقطهای میرسد که در جایگاهی قرار میگیرد که به مقام تعبیر شد و از لحاظ خدا نیکوست. تعبیر دیگری برای سعادت، تعبیر دیگری برای فلاح و تعبیر دیگری برای نتایج تقوا. اینها چیزهایی است که در دو سه نقطه قرآن متمرکز شده است، ولی اگر کسی قرآن را با این دید مطالعه کند، میبیند که این مضامین در همه جای قرآن پراکنده است. قرآن در هر مناسبتی روح تعلیمات خودش را با اینگونه مسائل به یاد انسان میآورد و به انسان تذکر میدهد. شاید جامعترین تعبیری که در قرآن برای این مسائل میبینیم فی سبیل الله یعنی راه خدا باشد. در قرآن حدود هفتاد مورد با کلمه «سبیل الله» برخورد میکنیم که همه آنها اگر با قبل و بعدشان نگاه کنیم، در همین فضایی است که من برای شما ترسیم میکنم که راه خدا همان راه تکامل انسان است، همان راه سعادت انسان است. همان راهی است که آفرینش پیش پای ما گذاشته و منطبق بر فطرت انسانی است.
همین جا باید یک بحث اساسی به عنوان یکی از محورهای مهم بحث اخلاق در قرآن مورد توجه قرار گیرد که در مکاتب اخلاق هم مورد بحث است و آن این است که آیا اخلاق ارتباطی با جهان بینی و ایدئولوژی یک جامعه و یک مکتب دارد؟ یا حرکات پراکندهای است که به مناسبتهای خاصی به طور نسبی در زندگی انسانها پیدا میشود و باید پیدا شود؟ جامعترین حرف را در اینجا اسلام میزند. تکیه اسلام، بخصوص قرآن بر این است که دین با همه تعلیماتش ـ عقاید، فقه، اخلاق، امور فرهنگی و تکلیفی که هم عبادت هم مقررات اجتماعی و هم اکفار انسانی است ـ مجموعهای به هم مرتبط است و اینها براساس جهان بینی که در مکتب اسلام هست تنظیم شده و بیخود تنظیم نشده است، به تعبیر ادبیات امروز هستها مبنای بایدهاست. یعنی خدای جهان واقعیتهای جهان آفرینش را در نظر گرفته تا براساس آن اعتقادات و تکالیف و اخلاقیات را تنظیم کرده و این بسیار مهم است. ریشهایترین بحث در مسائل اخلاقی همینجاست که ما بایدها را یعنی تکالیف و نصایح را از واقعییات یعنی هستها آنچه که در جهان است، نمیتوانیم جدا بکنیم و اینها را باهم میبینیم و الان آن نظم طبیعی که خداوند برای راه قرار داده که «سبیل الله» است به هم میخورد. در این بحث اساسی که من الان دارم بصورت خیلی واضح و غیر اصطلاحی برای شما عرض میکنم سه عنصر مهم هست. خدا، انسان و آینده. ما از کجا آمدیم و در چه فضایی زندگی میکنیم و به کجا میخواهم برویم. مبدأ، معاد و انسان. انسان هم به عنوان یک فرد مورد توجه است و هم به عنوان یک جزیی از کل از جامعه و واقعیتهای جهان که اطرافش هست. طبیعی است خدایی که عالم هست و بر همه چیز محیط است و همه چیز را خودش با برنامههای خود درست کرد. دستورات اخلاقی و بایدها و نبایدها را بر اساس واقعیتهای میدان و هستها تنظیم کرده است. اگر ما در اینها، دست نبریم اگر ما تحریف نکنیم، اگر ما سلیقههای خود را بر اینها تحمیل نکنیم، اگر چیزهایی که خدا حلال کرده حرام نکنیم، اگر حرام خدا را حلال نکنیم، اگر مباحات خدا را تبدیل به واجبات نکینم، اگر رخصتهای خدا را تبدیل به دستورات واجب نکنیم، اگر پیرایهها کارهای معمولی احتیاط و زهد که برای اجرای اهداف شخصی انسان در تکالیف الهی و مجموعه معارف قرآن و اسلام وارد میشود را از اسلام جدا بکنیم، این اسلام، اسلام فطری میشود. محور اساسی بحث اخلاقیات اسلام یا حکمت عملی اسلام و راه خدا و راه سعادت و مجموعه عواملی که میتواند جامعه و انسان را با هم خوشبخت کند، باید مورد توجه باشد. البته هیچ مکتبی و هیچ جامعهای خالی از اخلاقیات نیست و هیچ معلم اخلاقی انسان را به طرف بدبختی نمیخواهد ببرد. اما چون این دیدگاه عمومی را ندارند و این صراط مستقیم و فطرت را مبنای کار خود قرار ندادهاند، هر یکی گوشهای را گرفته و گوشهای را از دست داده است.
از قدیم در مکتبهای مختلف یک عده مثل سقراط و امثال او فکر میکردند همین که انسان به حکمت عملی نزدیک شود، به اخلاق کامل میرسد. ارسطو و یارانش فکر میکردند که اجرای حکم عقل و عقلانی شدن جامعه، جامعه را سعادتمند میکند. اینها باید باشد. حکمت سقراطی و حکمت ارسطویی اهمیت دارد، اما بخشی از واقعیتهای اخلاقی هستند. امروز دنیای غرب عملاً اصالت را به لذت داده است. یعنی فکر میکند هر چه که لذت انسان و کام گرفتن انسان از طبیعت را بالاتر ببرد، اخلاق درست است و ابعاد دیگر را در نظر نمیگیرد. به مکتب مارکسیستها که وارد میشویم، اخلاق را دنبالهای حرکت تاریخ مادی و ماتریالیسم تاریخی میدانند که موتور محرک آن اقتصاد است و میگویند آن اخلاقی که منتهی به حاکمیت جامعه کارگری شود. اخلاق پسندیده است و بقیه شعبههای اخلاقی و مزایای جامعه سعادتمند را در نظر نمیگیرند. یک عده به اصطلاح اجتماعیون و برونگراها و جامعه نگرها میگویند که همه رفتارهایی که به مصلحت جامعه هست و فرد را مورد توجه قرار نمیدهد، جوهره اخلاق است. در مقابلش افرادی که به فرد اهمیت میدهند، زندگی فردی را محور قرار میدهند و جامعه را براساس زندگی افرادش شکل گرفته میبینند، میگویند که سعادت فرد باید محور اخلاق باشد. همه اینها بخشی از واقعیتهای شعبههای علم اخلاق است. ولی در قرآن همین است که عرض کردم. میگوید که «صراط ما، راه خدا حامل و جامع است و عقل، عشق، دنیا، آخرت، فرد، جامعه و وجدان، تعقل، مسائل مادی و معنوی را باهم و یک مجموعه ببینیم.
نکته بسیار بسیار مهم مکتب اخلاقی اسلام که من الان از قرآنش حرف میزنم، همین است که یک بعدی و یک سونگری و بیتوجهی به بحشهای دیگر بر حاکم جامعه نشود که متأسفانه این وضع ـ نه در گذشته و نه امروز ـ جامعه ما را فرا نگرفته است. ما مسلمانیم، جامعه ما هم مسلمان است، امروز در ایران محور ما قرآن و اسلام است. قانونگذاریمان هم اسلامی است، اما وقتی که بحثهای گوناگون اخلاقی که جوهر زندگی و جوهر تقوا را تشکیل میدهد، مورد غفلت قرار گیرد و رها باشد و به افراد واگذار شده باشد و براساس سلیقههای خودشان اخلاق را تعریف کنند و مشی زندگیشان را انتخاب کنند، میتوانیم مجموعهای را به نام اسلام کامل داشته باشیم و ادعا کنیم که اگر اشکالی در کارمان هست، به اسلام برمیگردد، یا این نقص در اسلام است. این در درجه اول وظیفه علمای حوزههای علمیه و دانشمندان جامعهشناس، روانشناس و تاریخدان دانشگاههاست که با هم همکاری کنند و ترکیبی از علوم تربیتی، جامعهشناسی، روانشناسی و مبانی و اصول و راهنماییهایی که در قرآن و روایات و تحلیلهای اخلاقیون و عرفای اسلامی وجود دارد را به صورت یک مکتب منظم اخلاقی عرضه کنند.
مسأله بعد مسأله اجرا است. اینکه جامعه به اخلاق توجه اساسی بکند، اینکه فصل مهم معارف اسلامی را به صورت مستحبی در جامعه نبینیم و آنها را جزو نیازهای اولیه جامعه اسلامی بدانیم. اینها بحثهایی است که انتظار هست در جامعهای که میخواهد در دنیای مدرن امروز براساس اسلام شکل بگیرد و میخواهد مکتبی را عرضه کند که 1400 سال پیش موقعی که در جزیره عربستان کتابخوان و باسواد نبود، اصولش طراحی و به انسان داده شد و الان میخواهد آن را متناسب با جهان امروز عرضه بکند. این یک کار طولانی و عمیق و همه جانبه را میطلبد که انشاءالله جامعه، دانشمندان و علمای ما این راه را فراموش نکنند.
بنده در بحث اخلاق به تدریج وارد موارد میشوم. عرض کردم در گذشته، در صدر اسلام که زمان پیغمبر و صحابه است، مجموعه تنظیم شدهای به نام اخلاق نداشتیم. البته بعضی از روایات هست که و فصول اخلاق را ذکر کرده که اشاره میکنم.
معمولاً وقتی بحث میکردند، موردی بحث میکردند. اگر به مسائل شخصی میرسیدند بحثهای نفسانی، اگر به مسائل اجتماعی میرسیدند، روابط اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی را موردی میگفتند و اگر بحثهای خدایی و عقایدی مطرح بود آنجا هم مطالبی را در همان بخش میگفتند. زمانی پیش آمد که کتابهای اخلاقی مکتبهای گذشته وارد اسلام شد، باببندی و فصلبندی شد و چیزهایی در همان مبانی بنام اخلاق نوشته شد که کار باارزشی است و ما نمیخواهیم از آنها غفلت کنیم. اما فکر میکنم که باید یک بار معارفمان را مرور کنیم و با برداشتهای مناسب بتوانیم مجموعهای به نام اخلاقیات درست کنیم که بتواند هم در مدارس و هم در دانشگاهها تدریس شود و مسائل اجرائیش در اختیار جامعه قرار گیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد*
* سوره انعام، آیه 153: و این است راه راست من، از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که موجب تفرقه و پریشانی است، جز راهخدا پیروی نکنید. این است سفارش خدا به شما، باشد که پرهیزگار باشید.
* آیه 75: اولئک یحزون الغرفهبما صبروا و یلقّون فیها تحیّة و سلاماً
* سوره توحید
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمدبنعلی و جعفربنمحمد و موسیبن جعفر و علیبنموسی و محمدبنعلی و علیبنمحمد و الحسنبنعلی و الخلف الهادی المهدی(عج).
اوصیکم عبادالله بتقوی الله و اتباع امرهُ و نهیهُ.
امیدوارم که از جوهر تقوا که نتیجه مجموعه عقاید و تکالیف و اخلاقیات است بیبهره نباشیم.
مناسبتهای مهم این هفته را بطور خلاصه مرور میکنیم. امروز میلاد مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع)(1) است که برای شیعه و برای امت اسلامی بسیار با اهمیت است.
امام حسین(ع) محور سیاست اجتماعی جامعه اسلامی شدند. با قیام عاشورا، با فداکاریها و ایثارهایی که نمونه مهم حوادث تاریخی صحیح جهان ما است، نقش محوری پیدا کردند.
گویا برنامه امام حسین(ع) از اول طرحی الهی بوده چون از زمان تولدش، سوم شعبان سال چهارم هجرت، این مسئله مطرح بوده، از لحظهای که جبرئیل برای تهنیت ولادت این مولود مقدس آمد و نامش را از آسمان آورد، بشارت این مصیبت را هم داد، عمداً تعبیر بشارت را برای مصیبت به کار میبرم چون طرحی است که برای حفاظت و نجات تاریخ اسلام و قرآن در دستگاه ربوبیت تنظیم شده است.
حادثه کربلا چیزی شبیه مهدویت بود که بین خواص اهل بیت(ع) و خواص اصحاب پیامبر(ص) معروف بود. همه در اظهاراتشان به این دو حادثه اشاره میکردند و میدانستند چیزی بنام عاشورا و کربلا که محورش امام حسین(ع) است در تاریخ خواهد آمد، البته جزئیاتش را نمیدانستند و بنا هم نبود که بدانند.
امامحسین(ع) آماده شدهبود که این برنامه الهی را به خوبی اجرا بکند و به خوبی اجرا کرد. عاشورا و حوادث بعد از عاشورا و مطالب قبل از عاشورای امام حسین(ع) محور حرکت تاریخ شیعه شد.
ما انقلاب خودمان را یکی از جرقههای حرکت الهی امام حسین(ع) میدانیم و باید با همین محور مکتب اهل بیت(ع) بتواند دیو ظلم را در دنیا نابود بکند و عفریت ستم را از دنیا بیرون کند و فرشته عدالت را به جای او بنشاند اما کی و چگونه؟ چیزی است که همت انسانها و اراده الهی محقق آن هستند که امیدواریم چنین روزی را در تاریخ بشر ببینیم.
به همین مناسبت ما امروز را روز پاسدار داریم و پاسدارها به خاطر تبعیت از راه مولایشان امام حسین(ع) امروز را برای خودشان انتخاب کردهاند و حقیقتاً هم در جامعه ما این لباس به قامت پاسدارانمان مناسب است، کسانیکه از اول به عنوان حفاظت از انقلاب و پاسدار انقلاب آمدند و تا امروز هم وظیفه خودشان را درست انجام دادهاند و ثابت کردند که صرف ادعا و استفاده از یک لفظ و استفاده از یک موقعیت تاریخی نیست، بلکه الهام گرفتهاند و میخواهند به آن الهام عمل کنند، همه دوران حیات سپاه پاسداران و کمیته انقلاب ـ آنها هم آنروز جزء پاسداران بودند و امروز هم هستند اما جزیی از ناجا و نیروی انتظامی و نه به عنوان یک هویت مستقل ـ افتخارآمیز و دوران اقتدار اسلام است.
اینها این را ثابت کردند ما مشکلات، بحرانها، شورشهای کور و مزاحمتهای ضد انقلاب و ایادی استکبار را در سالهای اول انقلاب به کمک همین عزیزانمان دفع کردیم و کشور را آرام کردیم. دوران سخت و طولانی دفاع مقدس را که طراحی شده بود تا ایران و انقلاب را با هم از دست ما بگیرند، مرهون رشادتها و مجاهدتها و ایثارها و فداکاریهای همین پاسداران عزیز سپاه، بسیج و نیروهای مسلح ارتش هستیم. (تکبیر نمازگزاران)
من تردید ندارم که اگر عوامل طبیعی را ـ نه اراده خدا را که آن به هر شکلی میتواند تحقق پیدا کند ـ حساب کنیم حضور سپاه پاسداران در ایران از مهمترین عوامل شکست توطئه جنگ نامقدسی بود که بر ما تحمیل کردند. افتخاراتی که دفاع مقدس ما به ما داد، مقدار زیاد آن بر دوش همین نیروهای جوان و از خود گذشته و ایثارگر بود که در دامن خودشان بسیج عظیمالقدر را هم پرورش دادند که امروز هم کشور را تحت پوشش حضور امنیتی خودشان دارند. حتی دوران سازندگی که معمول نبود و بنا هم نبود که نیروهای مسلح سهم داشته باشند، تا حدود زیادی تحت تاثیر حضور بسیار موثر و کارشناسانه همان نیروهایی بود که در سپاه هستند، بیش از 1300 طرح مهم را از دولت به عنوان پیمانکار گرفتند و کارهای بزرگی انجام دادند که یکی از آنها همین «سد کرخه» است که این روزها برای تامین بقیه نیازهای مالیاش اوراق مشارکت منتشر میکند که بهترین سد و عظیمترین سد ایران خواهد بود و در نوع خودش از لحاظ فنی و عظمت و آثار در دنیا جزو چند سد مورد توجه است. نیروی مسلح جوانی که بتواند چنین سدی را بسازد، برای امتحان صلاحیت او این مورد کافی است. البته گفتیم 1300 طرح است که توسط سپاه انجام شد یا میشود.
امروز امنیت کشور با بیداری نیروهای مسلح ـ ارتش، سپاه، بسیج و نیرو انتظامی ـ بر قرار است. با حضور سپاه شیطانهایی که قصد ناامن کردن فضای کشور ما را دارند خائف هستند و میدانند که این نیروی هوشیار آنچنان آماده است که مجالی برای جولان و ایجاد ناامنی به ضد انقلاب و ایادی استکبار نخواهد داد. (تکبیر نمازگزاران) نوآوریها و ابتکارات نظامی و صنعتی و اجتماعی این نهاد مقدس خیلی بیش از آن است که در چند جملهی یک خطبه بتوان آنها را برشمرد.
مناسبت دیگر هفته ما تولد حضرت سجاد(ع) است(2) که در هفته آینده است و همچنین تولد حضرت ابوالفضل(ع) که هر دو برای خودشان روزی دارند. ابوالفضل(ع) به عنوان رمز و سنبل فداکاری در حادثه عاشورا و در تاریخ تشیع قله مرتفعی تشکیل داده که همه به آن ایثاری که در آن فضا و در آن شرایط تحسینانگیز بوده نگاه میکنند به همین دلیل جانبازان ما که نشانههای روشن ایثار و فداکاری در تاریخ ما هستند، آن روز را بنام خودشان گرفتهاند و درست هم انتخاب کردهاند.
من گاهی که جوانان یل و برومند و قیافههای شیرگونه اینان را روی ویلچرها میبینم که در بعضی از اجتماعات و جاها پیدا میشوند که با گذشت بیش از ده سال از جانبازی و فلج بودن و زندگی با ویلچر مثل شیر شاداب و پر ابهت در جامعه حضور پیدا میکنند، بلافاصله به فکر حضرت ابوالفضل العباس(ع) میافتم که ستون نیرومند دفاع اباعبدالله بود و هیبت اسلام و عاشورا را به رخ دیگران میکشید. حقیقتاً جانبازان ما که روز مربوط به آنها یکی از مناسبتهای هفته ما است، میتوانند به ما درس ایثار و فداکاری بدهند و برای ما معلم ازخودگذشتگی و راهنما باشند که انسان اینقدر میتواند با فضیلت باشد که خودش را، سلامتیاش
را و جوانیاش را برای خدا، جامعه و دیگران عاشقانه تقدیم بکند و به زندگی همراه با رنج و ناراحتی و درد و محدودیت راضی باشد. هیچ درسی، هیچ کتابی، هیچ مقالهای، هیچ سخنرانی و هیچ فیلمی به اندازه دیدن یک جانباز آن هم برای ما که جنگ را دیدیم و شرایط جنگ را با وجودمان لمس کردیم، آموزنده و بازدارنده نیست. بنده این افتخار و روزشان را به آنها تبریک عرض میکنم.
گرچه دوران زندگی امام سجاد(ع) همراه با انزوا و تقریباً سکوت بود، اما حساسترین مقطع تاریخ شیعه را امام سجاد(ع) به عهده داشتند. در شرایطی که فشار بنی امیه ـ هم سفیانیها و هم مروانیها ـ بر این قرار گرفته بود که شیعه را منهدم کنند و مکتب اهل بیت(ع) را نابود بکنند؛ امام سجاد(ع) زندگی میکردند.
امام سجاد(ع) همان شرایط را به تقویت و بنیانگذاری مکتبی تبدیل کرد که امروز یکی از آثارش این انقلاب عظیم تاریخی، انسانی و انسان ساز شماست. یعنی که فتنه بنی امیه تمام شد و مکتب اهل بیت(ع) و راه امام حسین(ع) از زیر آوارهای سنگین و دوران بد بنیامیه سرفراز بیرون آمد و انوار اهل بیت(ع) به تشعشیع خود در سراسر دنیا ادامه داد.
یکی دیگر از مناسبتهای این هفته روز جهانی دیابت(3) ـ که در هفته آینده ـ است. ما باید مورد توجه باشد. گرچه الان رسانهها زیاد به این مسائل نمیپردازند ولی این مسئله مهمی است. شما میدانید که دیابت امروز یکی از بلاهای جامعه بشری است، بیش از 150 میلیون دیابتی در دنیا وجود دارد و در ایران ما بیش از دو میلیون گرفتار دیابت هستند.
مرض دیابت حقیقتاً موذی است، هم برای افراد و هم برای خانوادهها و هم برای جامعه بسیار پرهزینه است و ما باید این روزها و مناسبتها را انتخاب بکنیم و درباره آنها بحث بکنیم تا مردم را هوشیار کنیم. الان یکی از کارهای مهم رسانههای ما این است که مردم را آموزش دهند تا جلوگیری کنند از اینکه به دیابت مبتلا شوند. یکدیابتی تا آخر عمر برای جامعه کانون هزینه و برای خانواده کانون رنج است. آموزشها میتواند این بلا را کم کند، آنهایی که گرفتار شدند، الان دو میلیون نفر هستند. باید وسایل درمانشان را از پیش آماده بکنیم.
در زمان سازندگی با توجه به همین مشکل خط تولید داروهای دیابت، انسولین و چیزهای دیگر را درست کردیم. باید بگونهای باشد که یک دیابتی منتظر قرص، کپسول و آمپول خودش نماند و بتواند در موقع مناسب بگیرد که وزارت بهداشت و درمان هم تلاش خودش را دارد.
سازمان بنیاد بیماریهای خاص را که درست کردیم یکی از اهدافمان همین دیابتیها بودند. دیابتیها، هموفیلیها، سرطانیها، تالاسمیها و کلیویها، رنجورترین انسانهای جامعه ما هستند. کسالت و مرضشان رنجآور است. برای جامعه بسیار پرهزینهاند. برای خودشان هم بسیار پرهزینهاند. قشرهای متوسط از عهده اداره خودشان مشکل برمیآیند و قشرهای مستضعف اصلاً نمیتوانند کاری کنند.
با این منظور بنیاد بیماریهای خاص بوجود آمده و وزارت بهداشت و درمان توجه خاصی به این بنیاد دارد، جامعه باید مواظب باشد هم پیشگیری کند که این امراض اتفاق نیفتد، هم برای کیفیت اداره اینها آموزش بدهند و کمک بکنند که این بخش از جامعه ما ـ که خیلی زیادند و اکثر کشورهای دنیا هم گرفتار این بلا هستند ـ بتدریج مشکلاتشان کم شود.
دهمین مناسبتها یاد شهدا یاد مفقودان عزیز، یاد دلاوریهای جانبازان و آزادگان را گرامی میداریم و به مناسبت روزهای مقدس شعبان خدمت خانوادههای عزیزشان هم تبریک میگوییم و هم تسلیت عرض میکنیم.
شهادت شهدای نیروی انتظامی که در یک فاجعه بسیار تاسف بار در سیستان و بلوچستان جان خودشان را از دست داده و تقدیم انقلاب کردند، تسلیت میگویم. اینها برای نجات فرزندان ما از شر سوداگران مرگ در بیابانها و کوهها جهاد میکنند. سرنوشت بعضیها این است که خداوند ارواح پاکشان را قرین رحمت خاص خودش بفرماید.
مساله مهم روز ما که باید امروز به آن بپردازم، مساله برنامه سوم و شرایط اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کشور است که در این برنامه مورد توجه است. فکر میکنم که وقت مناسبی است تا توجه جامعه و مردم را به این نکاتی که در این رابطه عرض خواهد شد، جلب نمایم.
خوشبختانه برنامه سوم با هماهنگی خوبی تهیه شده است. دولت زحمت بسیار زیادی کشیده تا با توجه به شرایطی که وجود دارد، برنامهای تنظیم نماید. سیاستهای کلی که رهبری باید اعلام کنند، با دقت و حوصله در مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شده که بنیان اصلی این برنامه را تشکیل میدهد. مجلس شورای اسلامی تا این لحظه کار خوب و سریعی انجام داده و کلیات برنامه را به اصلاحاتی تصویب کرده است. تا آنجا که من دیدهام، اصلاحات مناسبی است و واقعبینیهای خوبی در نظرات نمایندگان مجلس بود که اضافه شده و برنامه را اصلاح کرده است. قسمت اساسی آن باقی مانده که از این به بعد باید وارد مواد آن بشوند و جزئیات برنامه را تصویب نمایند و صحبتهای من میتواند یک مقدار به آنها و یک مقدار هم به جامعه و مسؤلان و کارشناسان توجه داشته باشد ما، در مقطع نسبتاً حساسی هستیم و شرایطمان ایجاب میکند که هماهنگی خودمان را حفظ کنیم. تا این لحظه در تدوین این برنامه هماهنگی بوده و پیشرفت آن هم به همین خاطر بوده است. در مقطع بعدی هم، همکاری لازم دارد و کارشناسان و دولت و مجلس و دیگران باید کمک کنند تا واقعبینانه بتوانیم برنامهای که به مسائل پنج سال آینده ما نظر دارد و بستری بر تحرکات بعدی است خلق کنیم. شرایط اجتماعی آن هم باید فراهم شود.
قطعاً بیکاری برای ما و بخصوص نسل جوان ما یک فاجعه است و اگر به این نکته توجه جدی نشود، از دورن خودش بلاهای فراوانی میتواند متوجه افراد، خانوادهها و جامعه بشود. در این برنامه است که ما میتوانیم پیش بینی کنیم و نگذاریم به این سرعت بیکاری رشد کند و بیکاری دوباره حرکت نزولی پیدا کند که البته این را میگویند ولی حتماً باید از حد حرف جلوتر برویم و تعبیههای مناسبی را در این مقوله داشته باشیم.
میدانیم که بدون سرمایه گذاری محال است که ما بتوانیم بیکاری را کم کنیم. اکنون کشور حتی بیشتر از ظرفیت نیروی کار دارد و نیروی کار جوان باید در فضای جدیدی کار کند و فضای جدید هم سرمایه میخواهد. لذا شرایط آرامش و امنیت و همکاری برای کشور بسیار مهم است که بتواند این سرمایه را به میدان بیاورد. سرمایه هست. من ایران را بسیار غنی میدانم. امکانات طبیعی زیادی در طبیعت ایران خوابیده است. خود مردم هم امکانات دارند که اگر بخشی از این امکانات وارد میدان سازندگی شود و از بازار سیاه و یا از کارهای باطل جدا شود، کارهایی که مزاحم اقتصاد است و در مسیر درست توسعه و سازندگی به کار گرفته شود، میتواند بسیاری از نیازها را تأمین کند. البته به سرمایههای خارج از مرز را هم نیاز داریم که آنها هم خوشبختانه در برنامه دیده شده است.
همین طوری که میبینید اگر فضا ناامن باشد، اگر تهدید داخلی یا خارجی باشد، اگر مسؤلان کشور ما بجای اینکه همتشان را صرف سازندگی کشور بکنند، به جان هم بیافتند و همدیگر را نفی و طرد بکنند و اگر به جای اینکه مشکلات را حل کنیم، تلاشها صرف حل مشکلات باندی و گروهی بشود و اگر بنا باشد فرصتها صرف نزاغ بشود و برای از میدان بدر کردن یکدیگر صرف بشود، این فضا، فضای سرمایهگذاری نیست.
کسانی که چیزی دارند، به هر دلیلی، به اموال خودشان علاقمندند و اموال خودشان را نمیآورند که در فضای نامناسب بکار بگیرند. ترجیح میدهند که از سود سپردهشان در بانک و اگر بیانصاف باشند از نزولخوری و رباخواری و پولهای زیادتر در بازار سیاه، استفاده کنند. اینهایی که به قصد اصلاح و یا به قصد جلب قدرت یا به هر دلیل دیگری در جامعه به جان هم میافتند، خدمت نمیکنند. الان فصلی نیست که وقت نیروهای خوب انقلاب صرف دعوا و نزاع با یکدیگر شود. فکر نکنیم از لبخندهای معنادار استکبار جهانی امنیت بیرون میآید. آنها بغض و کینه شان را هر روز دارند نشان میدهند.
آمریکا همین دو، سه روز پیش علیرغم فشاری که کمپانیهای خودش و اروپاییها روی آمریکا دارند، تحریم سالانه خودش را علیه ایران تمدید کرد. البته این مساله خیلی نمیتواند برای ما مشکلزا باشد، اما نشان مهمی است. نشان آن است که دروغ میگویند، نشانی است که ما بارها هم گفتهایم که یکی از راههای هموار کردن همکاریهای بینالمللی این است که در عمل، همه حسن نیت را ببینند. همان سوءظنهایی که در گذشته بود، تحریک میشود.
همین گزارشی که در سازمان ملل با تحریک دشمنان ما، علیه ایران ارائه دادند و این ایران آزاد، نجیب، این ایرانی که فضایش بیشتر از همه کشورهای منطقه باز و محیط حرف زدن و اظهار نظر کردن از همه کشورهای منطقه ما بازتر است، باز مظلومانه تحت اظهارات نادرست گزارشگر سازمان ملل قرار گرفت و ادعاهای همیشگی خودشان را تکرار کردند. حتی از جانیانی که چند روز پیش چند تن از نیروهای مجاهد انتظامی ما را که برای نجات بشریت دارند جهاد میکنند، شهید کردند، دفاع میکنند و میگویند ایران هم به اینها بدی میکند. اینطور آدها دنبال ما هستند. اینها دروغ میگویند، اطراف خودمان را ببینیم، شرایطی که در اطراف ما هست. در شرق کشورمان، پاکستان، افغانستان در شمالمان مسائل قفقاز و آسیای میانه، در غربمان وضع ترکیه و همکاری این کشور با اسرائیل و وضع عراق و در جنوبمان حضور انبوه نیروهای خطرناک آمریکا، همه اطراف کشور ما این وضعیت را دارد و در چنین شرایطی و در این اقیانوس واویلا و اقیانوس خطر، یک کشور انقلابی با این آرامش و امنیت و آزادی، مباحثه و جدل دارد زندگی میکند و باز هم در سازمان ملل تحت فشار تبلیغات مسموم قرار میگیرد (تکبیر نمازگزاران).
برای ما مثل آفتاب واضح و روشن است که تحلیلشان این است ضربهای که در ایران خوردند، از اسلام بود، از قرآن بود، از روحانیت بود. اینها فهمیدهاند که ایران هر وقت بخواهد آزاد و مستقل باشد، بدون حضور روحیات اسلامی و روحانیت اسلامی نمیتواند. محور حرکت جامعه و تاریخ و قیامهایآزادیخواهانهکشور ما، معمولاً همین اسلام و روحانیت بودند و جامعه ما مطمئنترین ریسمانی که دارد و به آن چنگ میزند، همینها هستند.
خیلی روشن است که هم همتشان را متوجه کردهاند تا ایران را از محور وحدتش، از محور سعادتش، از محور استقلالش دور بکنند. آنها میدانند دور کردن ایران از اسلام و روحانیت مساوی با حذف انقلاب و برگشت استعمار و بردگی غرب است و آنها مطلعند که اینطوری است. گستاخ هم شدهاند و این موضوع را هم صریحاً میگویند و اکنون دیگر حرفهایشان در پرده نیست. لذا نیروهای داخلی کشور به هر دلیل نباید آلت دست آنها بشوند و باید مواظب مصالح کشور باشند و ما به انتخابات مهمی ـ انتخابات مجلس شورای اسلامی ـ نزدیک میشویم. در شرایطی که عرض کردم، آرامش برای ما بسیار مهم است. باید به مردممان فرصت بدهیم تا با مطالعه، با روشنبینی و بدون مغالطهها و بدون غوغاهای عوامفریبانه، افراد سالم را انتخاب کنند و به مجلس بفرستند. چرا که مجلس جایی نیست که بشود با آن بازی کرد. مجلس جایی نیست که مردم دلسوز جامعه نسبت به آن بی اعتنایی بکنند. مجلس به تعبیر امام، در رأس امور است. آن جا دولت تعیین میشود، آنجا قانونها نوشته میشود، آنجا سیاستها تدوین میشود، تریبونش چند ساعت در هفته در سراسر کشور مطلب پخش میکند و نمایندگان آن در سراسر کشور حضور جدی دارند. برای جایی با این اهمیت، باید فضای مناسبی در انتخابات فراهم کنیم. البته توضیح دادن و نقادی کردن و مردم را آگاه کردن و آموزش سیاسی دادن خوب است. اینگونه مبارزهها و رقابتها سازنده است ولی اگر با جار و جنجال و دعوا و عوامفریبی و حقیقتپوشی و نظایر آن توام بشود، هم به ایران و هم به اسلام ظلم است و هم خدمت به استکبار است و هم خدمت مستقیم به آمریکاست. لذا ما باید هشیار باشیم تا در انتخابات زمینهای فراهم کنیم که همه مردم با علاقه در انتخابات شرکت کنند و همه بدانند که آزادند و میتوانند رأی بدهند، و نماینده خودشان را انتخاب کنند. رأی خودشان را اظهار بکنند که سلیقه آنها در انتخابات مطرح باشد. من بارها گفتهام که وجدان جامعه ما مطمئنترین جای اتکاست. تا امروز که بیش از بیست سال میگذرد و ما بیست تا انتخابات داشتهایم، هیچ وقت توانستیم به وجدان جامعه شک و تردید داشته باشیم. اکثریت افکار عمومی جامعه که ملاک کار است، میتواند قابل اعتماد باشد، میتواند برای ما راهنما باشد. بنابراین به یک انتخابات سالم، آزاد، وسیع و حضور مردم در صحنه و انتخاب افراد اصلح برای داشتن یک مجلس صالح در زمانی که ما بسیار محتاج به آن هستیم، اعتماد کنیم (تکبیر نمازگزاران).
بسم الله الرحمن الرحیم
انّا اعطیناک الکوثر/ فصل لرّبک وانحر/ ان شانئک هوالابتر** سوره کوثر
پی نوشت ها:
21/8/78
1- در روز سوم شعبان سال چهارم هجری، خانه حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) غرق سرور و شادی بود، چرا که دومین فرزند دلبندشان امام حسین(ع) پا در عرصه خاکی نهاد و به این ترتیب پنجمین معصوم از خاندان آل الله در آسمان عصمت و طهارت طلوع کرد.
2- اسم مبارک آن بزرگوار علی است و مشهورترین القاب آن حضرت زین العابدین و سجّاد است و مشهورترین کنیه او ابامحمد وابوالحسن است. مدّت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش پنجاه و هفت سال است، زیرا پانزدهم جمادیالاول سال سی و هشت از هجرت به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین(ع) است و تقریباً بیست و سه سال به پدر بزرگوار زندگی کرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.
حضرت سجّاد(ع) پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است.
3- شکلگیری و توسعه پدیده شهرنشینی، تغییر الگوی غذایی و کاهش تحرک و فعالیت بدنی مناسب، شرایط مساعدی را برای افزایش میزان قند خون و ابتلا به بیماری دیابت پدیدآورده است. جهت شناساندن و افزایش سطح آگاهی در زمینه بیماری دیابت، روز 23 آبان به عنوان روز جهانی دیابت نامگذاری شده است. انجمن دیابت ایران (ادا) نیز در سال 1369 با هدف ارائه برنامه های آموزشی و افزایش آگاهی جامعه نسبت به بیماری دیابت تأسیس گردید.