خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

 دستاوردهای انقلاب اسلامی، مسائل جمعیتی و انقلاب، مسائل سیاسی و اجتماعی رشد و کاهش جمعیت کشور، پیشرفت‌های تجاری کشور در انقلاب، سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی در انقلاب، عدالت اجتماعی و انقلاب، اصلاح جدول جینی به نفع فقرا در انقلاب، «پی‌آرسن»، شاخصه سنجش رفاه اجتماعی در دنیا  میلاد امام رضا(ع) و برکت آن برای ایران، زلزله بم و عواقب آن، میلاد حضرت مسیح، مسائل عراق و فلسطین و جنایات آمریکا، سازمان بین‌المللی در انحصار قدرت‌ها و به ویژه آمریکا، نقش استعمارگران در ناامنی‌های جهان

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۴ دی ۱۳۸۳
خطبه اول: سفارش مسلمانان به تقوای الهی/ تبلیغات مسموم دشمنان علیه انقلاب اسلامی/ سطح مطلوب دستاوردهای انقلاب اسلامی علیرغم تلاش دشمنان/ کنترل نرخ رشد جمعیت در انقلاب اسلامی/ نرخ رشد منفی جمعیت در کشورهای غربی/ عدم همکاری مردم با رژیم شاه در کنترل رشد جمعیت/ نظریه مالکوس در خصوص جمعیت به ‌عنوان ‌بمب‌ ساعتی/ رشد 4 درصدی جمعیت در دهه اول انقلاب/ تأیید کنترل رشد جمعیت در ایران بوسیله سازمانهای بین‌المللی/ تنظیم رشد جمعیت بوسیله برنامه‌های تشویقی و توضیحی/کاهش نرخ رشد جمعیت از 4به6/1 در کشور/ مهار رشد جمعیت در ایران بعد از انقلاب اسلامی/ رشد اقتصادی یکی از مشکل‌ترین میدانهای کار در انقلاب اسلامی/ تأثیر منفی مسائل داخلی و عوامل خارجی بر اقتصاد بعد از انقلاب اسلامی/ وجود مشکلات فراوان اقتصادی در دهه اول انقلاب/ رشد 4/7 درصدی اقتصاد کشور در برنامه اول/ نوسان در رشد اقتصادی در برنامه‌های اول تا چهارم/ اخلال دشمنان در بخش تجارت انقلاب اسلامی/ مدل منفی سرمایه‌گذاری در دوران جنگ و اوایل انقلاب/ تغییر هرم رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری بعد از جنگ/ سرمایه‌گذاری 11درصدی از درآمدهای خالص سالانه بعد ازجنگ/ عدالت اجتماعی یکی از بحث‌های مهم جامعه/ تغییر اساسی در وضعیت معیشت عمومی مردم در انقلاب/ حضور 13درصدی جمعیت فقیر در آمریکا/ عدالت از ارکان اصلی انقلاب اسلامی/ طبقات محروم حامیان اصلی انقلاب اسلامی/ ضریب جینی یعنی تفاوت هزینه قشربالا با اقشار پایین جامعه/ فاصله 31 برابری هزینه‌های فقرا با طبقات بالادر اوایل انقلاب/ کاهش شدید هزینه طبقات پایین و بالا بعد از انقلاب/ «پی آرسن» شاخص سنجش رفاه اجتماعی کشورها/ ارتقاء شاخص رفاه اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی/ استفاده خانواده‌های محروم از کالاهای بادوام بعد از انقلاب/ سیر تصاعدی توزیع عدالت اجتماعی در انقلاب اسلامی/ تلاش برای تعادل برخورداری افراد جامعه از امکانات/ رشد تحصیلی خانواده‌های فقیر بعد از انقلاب خطبه دوم: وجود بارگاه مقدس امام رضا(ع) در ایران افتخاری ‌برای‌ جامعه/ نقش ارزشمند امام رضا(ع) در تاریخ تشیع‌ و اهل‌بیت (ع)/ وجود شرایط خاص در زمان امامت امام رضا(ع)/ استفاده مناسب امام رضا(ع) از شرایط زمانی/ اقدام مأمون برای سرکوب حرکت وسیع جنبش علوی/ حیله مأمون برای نزدیکی اهل بیت(ع) به خلافت/ دعوت اجباری امام رضا(ع) به مرو/ روشنگری امام رضا(ع) در بین مردم در مسیر سفر به مرو/ ردّ پیشنهادات مأمون بوسیله امام رضا(ع)/ برخورد درست امام رضا(ع) در ولایت عهدی/ استفاده درست امام رضا(ع) از خلافت مأمون به نفع تشیّع/ دعبل خزایی شاعر انقلابی عصر امام رضا(ع)/ وجود مبارک امام رضا(ع) عامل تحکیم موقعیت اهل بیت(ع) در ایران/ بارگاه امام رضا(ع) محور عظیم نشر معارف اسلامی/ زمین لرزه بم به عنوان یک فاجعه/ لزوم تلاش برای بازسازی و جبران خسارت زلزله بم/ بم سینه ستبر ایران در برابر تهاجم شرق/ تسلیت به آسیب‌دیدگان زلزله بم/ حضرت مسیح(ع) الهام بخش خوبی‌ها و فضائل آسمانی/ حرکت برخی دولت‌های مسیحی در جهت خلاف آن حضرت/ احترام ویژه ایرانیان به حضرت مسیح(ع)/ حرکت ظالمانه آمریکا در دنیای اسلام و مسیحیت/ مسئله عراق و فلسطین از مسائل مهم و مورد توجه جهانیان/ فراهم شدن مقدمات انتخابات در عراق با وجود برخی دشمنی‌ها/ اقدامات جنایتکارانه دشمنان درعراق علیه زائرین/ اتهام دروغین دشمنان به دخالت ایران در عراق/ حضور گسترده زائران ایرانی در عراق/ تشویق مردم عراق بوسیله ایران برای برگزاری انتخابات/ تشکیل سازمان ملل بعد از جنگ جهانی اول و دوم/ نفوذ قدرت‌های بزرگ در سازمان ملل/ تصمیم قدرت‌های بزرگ برای تغییر در ساختار سازمان ملل/ لزوم اصلاح سازمان ملل و حرکت آن به نفع مظلومین جهان/ تلاش دولتهای استعمارگر برای اصلاح سازمان ملل در جهت اهداف خودشان/ سیر تاریخی جهانی‌شدن و اجتناب‌ناپدیری آن در شرایط کنونی/ عضویت در سازمانهای بین‌المللی نیاز ضروری همه کشورهای جهان/ تشکیل دادگاههای کیفری در جهان/ تلاش ابرقدرتها برای تشکیل حکومت تک‌قطبی در جهان/ سوءاستفاده آمریکا و دولتهای بزرگ از سازمان ملل/ اصلاح ساختار سازمان ملل در جهت عدالت جهانی/ عجز دولتهای متجاوز در برابر خواسته‌های به حق مردم جهان/ ناامنی دنیا به دلیل زورگویی و ظلم کشورهای استعمارگر

خطبه اول:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین.

و اما بنعمه ربک فحدث.

اوصیکم عبادالله بتقوی الله و اتباع امره.

امیدواریم که خداوند توفیق تقویت ملکه تقوا را به همه مسلمانان و به خصوص شما نمازگزاران عطا بفرماید. سلسله بحث‌هایی درباره دستاوردهای انقلاب اسلامی داشتیم که با هدف رفع شبهه و تبلیغات خطرناک و رندانه دشمنان انقلاب مطرح می‌شود که می‌خواهند نظام اسلامی را ناکارآمد جلوه بدهند. ضمن قبول اینکه مشکلاتی در جامعه هست و مردم هم از دوران جنگ و دوران انقلاب و تا امروز مشکلاتی را دارند و همه دنیا هم دارند فقط منحصر به ما نیست، در اول این بحث‌ها گفتیم که دستاوردهای انقلاب در شرایطی که دچار تحریم‌ها، جنگ‌ها، شورش‌ها و بعداً هم نقشه‌های شومی که جلوی حرکت ما را بگیرند، بوده‌ایم، حقیقتاً به لطف خداوند و با حمایت مردم از سطح بسیار مطلوبی برخوردار است.

تا به حال نمونه‌های زیادی را گفتم و امروز هم چند نمونه را عرض و سعی می‌کنم آخر سال فهرستی از کارهای مهم را ادامه بدهم.

یکی از مسائلی که انقلاب موفق بوده، مسئله کنترل نرخ رشد جمعیت بوده است. این یک مسئله بسیار جدی در دنیاست و نگرانی دنیا این است که انفجار جمعیت باعث بشودکه منابع موجود زمین نتواند جواب نیازها را بدهد و انفجارهای خطرناک در سطح جهانی بوجود بیاید.

تقریباً همه دولت‌ها دنبال کنترل نرخ رشد هستند. البته بعضی ها افراط کردند. خود غربی‌ها الان دچار نرخ رشد منفی هستند و ناچارند فکری بکنند و تقریباً عاجز هستند. وارد کردن نیرو هم برایشان مشکلاتی را درست می‌کند. قبل از انقلاب هم رژیم شاهنشاهی به اسم قانون تنظیم خانواده به فکر کنترل جمعیت بود، ولی چون مردم اعتمادی به رژیم نداشتند، همکاری نکردند. بعلاوه آن روز فکری در میان نیروهای مبارزه بود که کنترل نسل را یکی از اهداف مهم استثماری می‌دانستند. در مقابل کسی به نام «مالکوس» جمعیت رادر آینده بمب ساعتی تعریف کرده بود. مبارزین می‌گفتند این حرف، پایه‌های شوم استکباری است که از زبان مالکوس شنیده می‌شود. هم تفکر انقلابیون مخالف بود و هم مردم حمایت نکردند. سالهای اول پیروزی انقلاب هم تحت تاثیر همان تفکری که در جامعه ما بود، رشد بسیار بسیار سنگینی را در جامعه داشتیم که به حد خطرناکی رسید. هنوز هم داریم آثار انفجار جمعیتی 10 سال اول را می‌دهیم که ارقامی را عرض می‌کنم. در دهه اول انقلاب - یعنی از سال 56 چون این آمار از 56 تا 66 است و بعد از انقلاب هم است - رشد جمعیت در ایران 9/3 درصد یعنی حدود 4 درصد بود. البته مقداری به خاطر مهاجرت‌های افغانی‌ها و عراقی‌هاست. در مقابلش هم ما یک مقدار مهاجرت از ایران داشتیم که رفته بودند و بخشی را خنثی کرده است. اگر این رشد حدود 4 درصدی تا امروز پیدا می‌کرد، الان جمعیت ما از صد میلیون هم تجاوز کرده بود. تصور کنید وضع بیکاری و مشکلاتی که با جمعیت 65 میلیونی داریم، اگر 100 میلیون بودیم، چه شرایطی را داشتیم.

بنابراین عملاً در کشورداری به این نتیجه رسیدیم که باید رشد جمعیت را تنظیم کنیم و بعد از جنگ یکی از کارهایی که جدّی گرفته شد، همین بود و انصافاً هم موفق بود. فقط دو سه رقم می‌خوانم که ببینید کار بزرگی شده است. قضاوت سازمانهای بین‌المللی این است که ایران موفق‌ترین کشور درتمام دنیا در تنظیم معتدل و منطقی خانواده و کنترل نرخ جمعیت بود.از روزی که درسال 55 آمارگیری شده 7/33 میلیون جمعیت داشتیم. در سال 65 که باز آمارگیری کردیم 5/49 میلیون نفر شد. یعنی حدود 16 میلیون و 700 هزار نفر اضافه شده بود انصافاً خطرناک بود. تنظیم خانواده برنامه‌های جالبی دارد. البته فرق ایران با خیلی از کشورها این است که ما اجبار نکردیم و بدون اجبار برنامه‌های تشویقی و توضیحی گذاشتیم و مردم خودشان قانع شده بودند که این وضع درست نیست.

عوامل دیگری هم هست که الان وارد آن بحث‌ها نمی‌شوم. چون می‌خواهم فهرست‌وار دستاوردها را بگویم. در سال 74 به نرخ مناسبی که حدود 96/1 درصد بود، رسیدیم. یعنی از
4 درصد به 96/1 و در ادامه کار امروز به نرخ6/1 رسیدیم که نرخ خوبی برای رشد جمعیت و معتدل است. اگر الان مشکلات جمعیتی را به خصوص در جوانها داریم که فشار روی مدارس و دانشگاهها و اشتغال است، بخاطر آن رشد سنگین دهه اول انقلاب و قبل از انقلاب بوده است. وقتی این رشد مهار شد، وضع بهتر شده و این به اعتراف دوست و دشمن یکی از توفیقات خوب نظام اسلامی بوده که در سایه اعتمادی که بین مردم و دولت و نظام وجود دارد، اتفاق افتاده است
.

مسئله دیگری که بعنوان دستاورد مطرح می‌کنم فهرست‌وار عرض می‌کنم و نه توضیح و توصیف، چون اگر بخواهیم توضیح بدهیم، هر یک از اینها به یکی دوخطبه احتیاج دارند - مسئله رشد اقتصادی است که از مشکل‌ترین میدان‌های کار ما بود. می‌دانید بعد از انقلاب و حتی یک سال قبل از پیروزی انقلاب، مشکلات اقتصادی در کشور با مهاجرت‌ها، تعطیلی‌ها، فرار سرمایه‌ها، فرار مغزها، شورش‌ها و مشکلاتی که خود انقلاب از این جهت می‌توانست داشته باشد، شروع شد. اعتصاب‌های سنگین را داشتیم که بعد از انقلاب هم ماه‌ها بطور کلی در رکود بود. صادرات نفت از ماه‌ها پیش قطع شده بود. خیلی عوامل هست که در اقتصاد ریشه‌ای عمل می‌کند بعد از انقلاب هم که دچار شورش‌ها و ناامنی‌ها شدیم و بلافاصله جنگ شروع شد که هرچه شما فکر کنید، از عوامل تضعیف کننده انقلاب در کشور اتفاق افتاد. به اضافه تحریم‌ها و فشارهای خارجی و تبلیغات روانی که علیه اقتصاد کشور بود.

چه اتفاقی افتاد؟ ما می‌گوئیم در همین مشکل‌ترین موقعیت انصافاً انقلاب اسلامی موفق است. البته دهه اول، بخصوص به خاطر شرایط انقلاب در دو سال اول و بعد هم جنگ دهه مشکلی بود. که همه چیز را می‌بلعید. دهه اول مشکل داشتیم. رشد اقتصادی ما در دوران جنگ منفی بود. معدل که حساب کنیم، در این 10 سال هر سال مجموعاً بجای اینکه تولید ناخالص ما رشد کند، 4/2 درصد عقب می‌رفتیم. بعد از جنگ برنامه‌ریزی شد و اولین بار برنامه در خدمت مردم آمد و حرکت مثبت شروع شد. آماری که عرض می‌کنم، مال بعد از جنگ است.

در برنامه اول یعنی 5 سال 68 تا 72 معدل رشد اقتصادی ما 4/7 بود. یعنی سالی این‌قدر ثروت کشور اضافه شد. البته یک سال مثلاً 10 تا 12 درصد و یک سال کمتر بوده و ما معدل پنج‌ساله را می‌گوییم. در برنامه با توجه به مشکلاتی که بعد از جنگ وجود داشت و خشکسالی‌ها و تنزل شدید قیمت نفت و جابجا شدن دولت - چون یک دولت جدید که آمد یک مقدار برنامه‌ها تداخل کرد - این سطح رشد تنگ شد و مجموعاً به 2/3 رسید. یعنی 3 درصد و اندی در هر سال رشد اقتصادی داشتیم و ثروت کشور اضافه شد. در برنامه سوم که هنوز تمام نشده و سه سال اولش آمارگیری شده، رشد به 2/5 رسیده و در برنامه چهارم 8 می‌گوییم که اگر اتفاق بیفتد، خیلی با ارزش است و می‌تواند. چون زیربناها ساخته شده و کار کردن آسانتر از گذشته است. اگر تطبیق درست باشد، نمی‌توانید بگویید که کشوری که در حال جنگ، انقلاب و تحریم بوده و همیشه مزاحم داشته، کندی داشت. در تجارت ما بخصوص در صادرات اخلال می‌کردند و در خیلی چیزها اخلال می‌کنند. توانستیم این معدل را بعد از جنگ حفظ کنیم. با توجه به مشکلات به نظر می‌رسد آمار با ارزشی است و باید به حساب یک توفیق خوب بگذاریم. اگر آن موانع نبود، می‌بایست خیلی بهتر از اینها باشد.

در همین بحث یک شاخص مهم، تشکیل سرمایه است. یعنی وقتی درآمدی دارید خانوارتان را حساب کنید. ما در سطح جامعه حساب می‌کنیم. درآمدی دارید؟ چه مقدار از آن را مصرف و چه مقدار از آن را پس‌انداز و سرمایه‌گذاری می‌کنید. سرمایه‌گذاری و پس‌انداز هم با هم فرق می‌کند. یکی از مشکلات اول دوران انقلاب همین بود که سرمایه‌گذاری تقریباً شبه محال شده بود. بهه خاطر جنگ، ناامنی و بسیاری از عوامل، جذب سرمایه - چه در داخل چه در خارج - منفی عمل می‌کردند. تشکیل سرمایه‌ ما با توجه به شرایط بد نیست. در دهه اول سالانه سرمایه‌گذاری بجای رشد، کم شد و نرخ هفت منفی را دارید. یعنی سالانه هفت درصد رشد منفی دارید. انقلاب در این جهت عقب افتاد. جنگ بود و شرایط هم معلوم بود. پنج استان ما به کلی از حیز انتفاع اقتصادی افتاده بودند. نفت بسیار کم تولید می‌شد و خیلی از معادن تعطیل شده بود. در برنامه اول پنج ساله رشد سرمایه‌گذاری 2/9 درصد و رشد منفی 7 درصدی خنثی و سالیانه 9 درصد به سرمایه‌گذاری اضافه شد. همین عدد در برنامه دوم 8 درصد شد. یعنی در آن شرایط مشکلی که با خشکسالی‌ها و تعویض دولت و شرایط دیگر پیش آمد، 8 درصد سرمایه‌گذاری رشد داشت و در سه سال برنامه سوم 7/10 درصد سرمایه‌گذاری داشتیم که قابل قبول است. البته ما باید رقم را خیلی بالاتر ببریم. چون متأسفانه در کشور ما مصرف زیاد شده است. خانواده درآمدهایش را بیش از آنکه پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کند، برای کارهای سازنده به مصرف می‌رساند در جامعه هم این مشکل وجود دارد که در آمار بعدی می‌گویم که چرا این مصرف اضافه می‌شود. به هر حال سرمایه‌گذاری بعد ازجنگ روند مثبتی دارد و از درآمدهای خالص سالانه 10 تا 11 درصد سرمایه‌گذاری می‌شود.

بحثی که خیلی مطرح می‌کنند و به خاطر گرفتاری‌های زندگی اقشار محروم جامعه در افکار عمومی ما پذیرش هم دارد، بحث توزیع و عدالت اجتماعی است. انقلاب چه کار کرده است؟ بعضی‌ها خیلی ظالمانه قضاوت می‌کنند و می‌گویند وضع مردم از قبل انقلاب بدتر شده و این ظلم به انقلاب و خود مردم و دستاوردهاست. این افراد درست مطالعه نمی‌کنند. چون اصلاً به خودشان زحمت نمی‌دهند که ببینند اکثریت مردم که در زمان رژیم شاه در
روستاها بوده‌اند، چطوری زندگی می‌کردند یا در نقاط محروم چگونه زندگی می‌کردند؟! شهرهای مهم و برخوردار و مناطق مرفه و طبقه کارمند را که آن موقع وضع مناسب‌تر از دیگران داشته‌اند، در نظر می‌گیرند و چنین قضاوت‌هایی می‌کنند. ولی آمار و ارقام چیزی غیر از این را می‌گوید. من دو سه شاخص را عرض می‌کنم که ببینید در توزیع و عدالت اجتماعی جمهوری اسلامی موفق عمل کرده و در مقایسه با بسیاری از کشورهای دنیا از همه جلوتر است. همین امروز در اخباری که می‌خواندم. در گزارش‌های جهانی دیدم، در آمریکا همین الان 31 یا 32 میلیون انسان وجود دارد که به اینها اطلاق گرسنه می‌شود که نمی‌توانند نیاز غذایی خود را تأمین کنند. یعنی بیش از 10 تا 13 درصد مردم آمریکا که عمدتاً سیاهپوست‌ها هستند، چنین هستند. آمریکایی که مرفه‌ترین کشور دنیاست. این‌گونه نیست که شما فکر کنید. در جاهای دیگر مثل، پاکستان، هند و بنگلادش یا جاهای دیگر که جمعیت اضافه دارند و شرایطشان مثل کشورهای مرفه نیست.

ببینیم ما چه کردیم؟ چند شاخص تعادل بین بخشها را در توزیع درآمدها می‌سنجند که فقط شاخص‌هایش را عرض می‌کنم. بخاطر اهداف انقلاب که اسلامی بود و عدالت جزو ارکان اهداف ما بود و بخاطر اینکه حامی اصلی انقلاب، طبقات محروم و متوسط بودند و طبقات بالای آن زمان خیلی کم به انقلاب توجه داشتند و عمدتاً مخالف بودند و بخاطر روحیه‌ای که مدیران بعد از انقلاب داشتند که اغلب از خانواده‌های پایین و متوسط وارد مدیریت‌ها شدند، طبیعی بود که به بخش‌های محروم توجه داشته باشیم. لذا آماری که می‌گویم، حتی در زمان جنگ هم وضع بهتر است. اولین شاخصی که مقیاس می‌گیرند و سازمان‌های جهانی روی آن حساب می‌کنند و به کشورها نمره می‌دهند، مسئله ضریب جینی است که هزینه‌ها را حساب می‌کنند و این ضریب جینی ملاک درستی است. یعنی تفاوت هزینه قشر بالا را با هزینه اقشار پایین تقسیم می‌کنند. جامعه را به 10 دهک یعنی 10 گروه تقسیم می‌کنند که درآمدهای خیلی بالا تا خیلی پایین را شامل می‌شود. در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده که هزینه اقشار بالا کم شده و هزینه طبقات پایین - یعنی پولی که در زندگیشان خرج می‌کنند - بالا آمده است. یعنی اگر یک فقیر یا یک عیان را در آن زمان می‌سنجیدیم، اگر آن یکی مثلاً 100 و این یکی 10 مصرف می‌کرد، تفاوت کرده است که می‌گویم چه تفاوتی کرده است. در سال 57 که سال پیروزی انقلاب است، تفاوت هزینه دهک بالا با دهک پائین 6/31 برابر بوده است. یعنی یک طبقه را که با طبقه پایین حساب می‌کردند، افراد طبقه پائین در زندگی خود 31 برابر کمتر هزینه و خرج می‌کردند. این عدد در سال 67 که هنوز جنگ بوده، در جمهوری اسلامی بعد از 10 سال 2/22 درصد شد. یعنی حدود 10 درصد هزینه اینها به هم نزدیک شد. از آنها کم شد و از اینها بالا رفته و به هم نزدیک شد. در سال 74 که برنامه اول تمام شد، این تفاوت 4/19 شد و باز پائین آمده و در سال 81 که سال سوم برنامه است، این عدد به 5/18 رسید. یعنی هنوز هم دهک بالا 18 برابر دهک پائین مصرف و هزینه می‌کنند. ولی تقریباً نصف شد. بپذیرید در شرایطی‌که حرکت کردیم، کار به طرف خوبی پیش می‌رود.

یک شاخص دیگر معروف به شاخص «پی‌آرسن» است که معمولاً رفاه اجتماعی کشورها را با آن در دنیا اعلام می‌کنند. در این شاخص برخورداری جامعه ما در سال 58 ، یعنی سال اول انقلاب 88 بوده و در سال 68 پائین آمد، کل جامعه را می‌گوید که شامل محروم و غیرمحروم می‌شود. شاخص رفاه اجتماعی در سال 68 بخاطر شرایط جنگ پایین آمد و به 64 رسید و در سال 73 دوباره بالا آمد و به 87 رسید و تقریباً با سال 58 همراه شد. در سال 78 که پایان برنامه دوم بود و برنامه سوم شروع شد، به 96 رسیده است. شاخص مذکور را از برنامه سوم ندارم و نمی‌دانم. قاعدتاً این هم ارتقا پیداکرده و وضع بهتر شده است.

شاخص دیگر کالاهایی است که در سبد خانواده‌ها مصرف می‌شود. در گذشته خانواده‌های محروم عمدتاً غذا و چیزهای ضروری و حیاتی مصرفشان بوده است و کالاهای بادوام مثل فرش، یخچال، موتورسیکلت و چیزهای دیگری که در زندگی افراد پیدا می‌شود، نبوده است.کم‌کم اینها وارد خانواده‌ها شد و امروز سبد خانواده‌های محروم و طبقات پائین خیلی بهتر شد. این هم شاخص دارد که من شاخص را عرض می‌کنم. پیش از انقلاب و در سال 56 فقط می‌توانم قدرت خرید یک خانواده روستایی را بگویم و در شهری چنین شاخصی را ندارم. شاید هم هست و آقایان تهیه نکردند - یک خانواده روستایی می‌توانست 47 درصد کالاهایی را که در خانواده‌های مرفه بوده، در زندگی خود داشته باشد. در سال 68، به 62 رسید. یعنی در زمان جنگ هم به خاطر کارهایی که انقلاب در روستاها می‌کرد و جهاد و کمیته امداد می‌کردند، سطح زندگی ارتقا پیدا کرد. فاصله کم شد و در سال 74 به 67 الان رسید. باید حدود 75 باشد که هنوز رقمی از آن ندیدم. چیزهایی که عرض می‌کنم نشان می‌دهد که توزیع عدالت اجتماعی از زمان پیروزی انقلاب تا امروز مسیر تصاعدی و تکاملی داشته و مرتب طبقات محرومتر و خانواده‌های محروم و روستاها درجهت بهتر شدن حرکت کردند و یک مقدار از طبقات بالا تراشیده شد. اما اینها کافی نیست. چیزی که در اهداف انقلابمان بود و چیزی که اسلام می‌خواهد، خیلی بیش از اینهاست و انشاءالله الان که یک مقدار زیربناها ساخته شده و خطوط روشن شده و راهها همواره شد، باید با برنامه‌هایی مثل تأمین اجتماعی کامل، ایجاد اشتغال کامل برای نیروهای کاری و خیلی از برنامه‌های دیگر، تعادل برخورداری را برای جامعه داشته باشیم. بخصوص بعد از آنکه مردم فقیر و طبقات پایین موفق شدند بچه‌هایشان را به مدرسه و دانشگاه بفرستند. اگر قبلاً خانواده‌های مرفه در بین خودشان تحصیلات عالی داشتند، الان خانواده‌های فقیر هم که قبلاً نداشتند، دارند. یعنی دستشان به مراکز بالای توزیع درآمد بند می‌شود. واقعاً زمینه مهیا شده که برای یک حرکت تعادلی مناسب، به طرف اعتدال، تعادل صحیح، عدالت اجتماعی و توزیع درآمدها جلو برویم.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر/ فصل لرّبک و انحر/ ان شانئک هوالابتر.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی والخلف الهادی و المهدی(عج) صلوات الله علیهم اجمعین.

اوصیکم عبادلله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره

چند مناسبت را در خطبه دوم باید عرض کنم. یکی میلاد امام هشتم(ع)(1) است. امام بزرگواری که ما این افتخار را داریم که مقبره و بارگاه مقدس ایشان در ایران است و باعث اعتلای روحیه دینی برای ما مردم است.

امام رضا(ع) در تاریخ اسلام و به خصوص در تاریخ تشیع و اهل بیت نقش بزرگی ایفا کردند و امروز هم مرقد ایشان این نقش را ایفا می‌کند و نورافشانی می‌نماید. ایشان در سال 148 متولد شدند و با پنجاه و چند سال عمر در طوس به شهادت رسیدند.

دورانی که پدر بزرگوارش مسئولیت امامت را داشتند، ایشان امامت را عهده‌دار نبودند، ولی وقتی با شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) به امامت رسیدند، شرایط خاصی بوجود آمد و اواخر دوران هارون و بعد که هارون از دنیا رفت، در دستگاه خلافت بنی عباس جنگ داخلی بین امین و مامون پسران هارون در می‌گیرد و این جنگ داخلی فرصتی را برای اهل بیت(ع) و شیعیان و کسانی که سخت تحت فشار بودند، ایجاد کرد تا تحرک اساسی داشته باشند که امام رضا(ع) در این مقطع کارهای مهمی را انجام دادند. واقعاً نیاز است که این بحث یک مقدار باز شود و امام رضا(ع) از این فرصت چه استفاده‌‌هایی کردند! حقیقتاً بنیان حرکت الهی تشیع و مکتب اهل بیت(ع) را تقویت کردند. وقتی مأمون از جنگ داخلی خود
فارغ و مسلط شد، متوجه می‌شد که حرکت تشیع و جنبش اهل بیت خیلی عمیق و وسیع شده و به فکر می‌افتد که دوباره آن را مهار کند. اول به فکر سرکوب می‌افتند و چند جا را سرکوب می‌کنند. می‌بیند نتیجه نمی‌دهد و خیلی وسیع است و این جنبش حق‌خواهی و آزادی‌خواهی علوی به صورت‌های مختلف از شرق تا غرب دنیای اسلام و از اقیانوس اطلس تا اعماق آسیای مرکزی ادامه دارد و قدرت سرکوب نیست.

به این فکر می‌افتند مرکزیت اهل بیت(ع) را که آن روز خود امام رضا(ع) بودند، به نحوی به جایگاه خلافت نزدیک کنند و از طریق نزدیک کردن ایشان به مرکز خلافت برای آرام کردن حرکت نیروهای بسیار قوی و مجاهد و مردمی اهل بیت(ع) که در سراسر دنیا فعال بودند، عمل کنند. این قطعه تاریخ، داستان بسیار مهمی است. زیرا امام رضا(ع) را به گونه‌ای دعوت می‌کنند که در سراسر دنیای اسلامی احساس شود مرکزیت خلافت عطف توجه به اهل بیت(ع) کرده و می‌خواهد حقوق تضییع شده آنها را بدهد و آنها را به حکومت نزدیک کند.

البته امام رضا(ع) با اظهار نارضایتی از این کار نشان دادند که این رفتار اصالت ندارد. امام رضا(ع) را به مرو دعوت کردند و ایشان نپذیرفتند. به امام رضا(ع) پیام رساندند که اجباری است و باید برود. امام رضا(ع) با نحوه برخورد و خداحافظی و اظهاراتشان به همه نشان دادند که این سفر اختیاری نیست و خیلی‌ها که به خیلی چیزها در این سفر چشم دوخته بودند، نبود. در مسیر هم سعی کردند از جاهایی که جنبش تشیع کم است، بیاورند. ولی ایشان در جاهایی مثل بصره، اهواز، نیشابور و جاهای دیگر موقعیت و اهدافشان را توضیح داده بودند و مردم را روشن کردند. البته خواص ایشان یک مقدار بیشتر کار می‌کردند. ولی اینها همه در پوشش تقیه است. به مرو که وارد شدند، چون هدف مأمون را می‌دانستند، خیلی خوب عمل کردند. مأمون در نهایت شکست خورد. مأمون هر پیشنهادی که برای مقام داد، امام رضا(ع) رد می‌کردند و رد کردن ایشان منعکس می شد و در دنیا مایه تعجب و بتدریج پخش می‌شد تا بالاخره معلوم شد که ایشان بالاجبار ولایت عهدی را پذیرفتند. این موضوع در زندگی ائمه ما فقط برای امام رضا(ع) پیش آمد. بعد از پذیرفتن ولایت عهدی هم امام رضا(ع) طوری عمل کردند که هیچ‌کس شبهه نکند که ایشان بخشی از این خلافت غاصبانه نیست و جریانات و اعمال خلافت به حساب ایشان گذاشته نشود.

اگر فرض بر این بود که خلافت عباسیان و امویان غاصبانه است و اگر کسی ولایت عهدی‌اش را می‌پذیرفت، به معنای تائید آن بود و این خطر بزرگی برای حرکت تشیع و اهل بیت(ع) بود. لذا ایشان به خوبی فهماند که مسئله پذیرش نیست و حالت اجباری است و از این اجبار هم خوب استفاده کردند. از نیروهای مخلص شیعه دفع شر و از شرایط دستگاه خلافت برای پخش معارف تشیع استفاده کردند. از مناظره‌ها، مباحثه‌ها،سخنرانی‌ها و چیزهایی که در آن زمان بود، خیلی خوب فهمیده می‌شود. که امام رضا(ع) راه خود را و مأمون هم راه خود را می‌رود. بالاخره به جایی رسید که دیگر برای مأمون قابل تحمل نبود.

اسم دعبل خزائی(2) را زیاد شنیدید. یک شاعر انقلابی و ناراضی بود که بخاطر اشعار تند و تیزی که علیه قدرت‌های زمان خودش می‌سرود، همیشه فراری و تحت تعقیب بود و خیلی اذیتش می‌کردند. خودش را به امام رضا(ع) رساند و قصیده معروفش را در محضر مهمی قرائت کرد که مثل بمب در بین ادبا و شخصیت‌های فکری زمان خودشان در سراسر دنیا منفجر شد. وقتی از خراسان برمی‌گشت و می‌خواست به جای دیگری برود، در بین راه دچار
راهزنان شد و رئیس راهزنان نمی‌دانست که دعبل است. اشعارش را می‌خواند و می‌بیند شعرش از خودش زودتر سفر می‌کند. این قدر به سرعت اشعارش پخش می‌شد. حالت بسیار بسیار خوبی در زمان امام رضا(ع) پیدا شد که این استحکام را به شیعه دادند و بخاطر وجود این موقعیت در ایران، باید یکی از عوامل مهم تحکیم موقعیت مکتب اهل بیت(ع) و توسعه و پایداری آن را اینجا حساب کنیم. البته عوامل زیادی دارد. از زمان حضرت علی(ع) شروع شده، اما اینجا یکی از آن پایگاههایی است که تقویت کرد. به هر حال امام رضا(ع) حقیقتاً مایه برکت برای تاریخ اسلام و تشیع بود و امروز هم ما به بارگاه و آستان قدس ایشان امید زیادی بستیم. آنجا باید محور عظیمی برای نشر معارف واقعی اسلام ناب شود که انشاءالله کربلا و نجف و کاظمین هم در آینده به همین حالت درخواهند آمد.

مسئله بعدی زمین لرزه بم است(3) که یک سال از آن می‌گذرد و حقیقتاً فاجعه بود. بیش از 30 هزار انسان تلف شد. خانواده‌های بسیاری عزادار شدند. یک شهر آباد از زمین محو شد و حقیقتاً یک مصیبت برای مردم ایران و بخصوص مردم بم بود. در این مدت تلاش‌های زیادی شد. برای اینکه جبران بشود. ولی به نظر می رسد سرعت بیشتری برای کار لازم است. الان که یک سال از این حادثه گذشته، هنوز شهر بم منتظر جواز خانه سازی برای مردم و تهیه مقدمات کار است. انشاءالله که دیگر بیشتر طول نکشد و به سرعت و با کار انبوه بتوانیم در مدت کوتاهی این شهر ارزشمند و پرجاذبه را بسازیم، شهری که همیشه سینه ستبر ایران در مقابل تهاجم وحشی ها از شرق بود و هنوز هم باید در مقابل کویر و اشرار باشد، ما باید این شهر را خیلی زیبا، عالی، محکم و آینده دار بازسازی کنیم که بحمدالله زحمات زیادی کشیده شده و مقدمات کار خوب فراهم شد. اما به نظر می‌رسد سرعت باید پیش از این باشد. به خانواده‌های عزادار و آسیب دیده تسلیت عرض نموده و امیدواریم بمی ها به زودی شاهد خیزش مجدد شهرشان باشند.

میلاد حضرت مسیح(ع) را داریم(4) که در تاریخ بشریت روز بسیار مهمی است. حضرت مسیح(ع) همچنان الهام‌بخش خوبی‌ها و فضائل آسمانی بشریت است. امیدواریم پیروان حضرت مسیح هم راه درست ایشان را گم نکنند که متأسفانه خیلی از دولت‌ها که خودشان را مسیحی می‌دانند، درست در جهت مخالف حضرت مسیح حرکت می‌کنند و حضرت مسیح در خیلی از گوشه‌های دنیا معتبرند، ولو مردم مسیحی هم نباشند. ما هم به عنوان یک پیامبر بزرگ و از اعاظم انبیا به ایشان احترام ویژه داریم و حتی در ایران به قول بعضی از صاحب‌نظران شب یلدا به عنوان شب میلاد حضرت مسیح(ع) مطرح بود. چون در زمان سریانی کلمه یلدا به معنای میلاد است و احتمال می‌دهند. البته اینها حدس عددی است که از آنجا گرفته شده است.

به هر حال آنچه که در دنیای مسیحیت می‌گذرد، قسمت اعظمی که محرومند و جهان سوم و مظلومند، یک حساب دارد و قسمتی هم مثل آمریکایی‌ها هستند. آمریکایی‌هایی که حقیقتاً صهیونیست‌های زمان ما هستند و الان حاکمند، دارند به حضرت مسیح ظلم می‌کنند. ما انتظار داریم دانشمندان و بزرگان مسیحیت نگذارند این روح ارجمند با اهداف شوم این انسان‌های طماع و استعمارگر آلوده شود و کاری کنند که روح حضرت مسیح از آنها راضی شود. ما هم آماده‌ایم که در جهت عدالت مورد نظر حضرت مسیح که خالصش در اسلام است، همکاری کنیم.

مسئله عراق و فلسطین هم الان در کانون توجه جهانیان است. متأسفانه مقاومت‌های شرورانه‌ای در هر دو جا می‌شود تا نگذارند این ملت‌ها حق خودشان را بدست بیاورند. در عراق می‌بینید که تحت فشار مردم عراق، آمریکایی‌ها پذیرفتند که انتخابات برگزار شود و مقدمات آن فراهم شده، ولی دست‌های مرموزی می‌خواهند که در عراق انتخابات برگزار نشود. اما باید به هر قیمتی این انتخابات برگزار شود. حتی اینها چون می‌دانند خواسته‌ شیعیان است که انتخابات انجام شود تا سرنوشت کشورشان از دست اشغالگران خارج شود، در جاهایی مثل کربلا و نجف شرارتهایی می‌کنند که دل انسان را به درد می‌آورد. افراد مظلوم و زائری را که برای گرفتن نور از مرقد بزرگان و اولیا قصد زیارت دارند و به آنجا می‌روند. آنطوری با بمب منفجر می‌کنند و این جنایات را انجام می‌دهند. البته اینها یک مقدار نشان از یأس آنان دارد که به این کارهای بسیار زشت دست می‌زنند. در عین حال باید مواظب بود که حق مردم عراق ضایع نشود. این تبلیغات عجیب و غریبی که بعضی از وابستگان آنها و مزدورانشان در عراق می‌کنند و ایران را به دخالت در مسائل عراق متهم می‌کنند، حقیقتاً یک ظلم تاریخی است.

چه دخالتی؟! آنهایی که این حرفها را می‌زنند خودشان منصوب آمریکایی‌ها هستند، آمریکاست که اینها را آورده و دخالت می‌کند. به او نمی‌گویند. اما زائر ایرانی می‌رود و خودش را به خطر می‌اندازد. ما هم در این شرایط راضی نیستیم مردم ما به زیارت بروند و آنجا گرفتار شوند. او را به حساب ما می‌آورند و می‌گویند ایرانی‌ها به عراق آمده‌اند. انصافاً این سخیف‌ترین نوع اظهارنظر و نشان از حقارت گوینده و کسانی است که اینطور طراحی‌ می‌کنند.

مردم عراق می‌دانند که کسی از ایران به آنها نمی‌گوید کجا، چگونه و به چه کسی رأی بدهید. البته ما به مردم و همه کسانی که در همه جا، در ایران. جاهای دیگر هستند، همیشه توصیه می‌کنیم که بروند حق خودشان را با رأی خودشان بگیرند و با حضور در صحنه‌های انتخابات در سرنوشت کشورشان دخالت کنند. این حق مترقی است و همه جا باید این را
گفت. اینکه بعضی‌ها بیایند و بخاطر این تشویق‌های ایران اتهاماتی را بزنند، فقط تبلیغات انتخاباتی است. همین ترفندهایی که شما هم آشنا هستید و معمولاً در انتخابات پیدا می‌شود. ولی الان به گونه‌ای می‌گویند که رأی‌دهندگان را به تردید بیندازند که از این حرفهای غیرصحیح می‌زنند.

مسئله خیلی مهمتر که امروز می‌خواهم کمی از آن حرف بزنم - البته از این به بعد روی این موضوع خیلی باید کار شود - مسئله تغییر مقررات و ساختار سازمان ملل است که الان در پیش است و حتماً مطلعید و در اخبار دیدید. پیشنهادی به سازمان ملل شده، که تغییراتی در مقررات و ساختار خود بدهد. البته اصل تغییر و اصلاح در سازمان ملل باید بشود. این سازمان و سازمانهای تابعه معمولاً با نفوذ قدرت‌های بزرگ پس از جنگ جهانی اول و دوم بوجود آمدند و توسعه پیدا کردند و نفوذ قدرت‌های استعماری در آنها هویداست. نمونه‌های روشن آن همین حق وتو است که می‌بینید هر چه را می‌خواهند، وتو می‌کنند. نفوذهای مالی و سیاسی، خریدن آرا، فشار آوردن بردولت‌ها برای اینکه در آنجا به نفع آنها رأی دهند هم زیاد است. از این موارد آن‌قدر داریم که اگر بشماریم، یک لیست بلند و بالا می‌شود. انتظار جامعه مظلوم بشری این است که حالا که تغییر ساختار مطرح است، بطرف عدالت برویم و این سازمان مهم را در جهت احقاق حقوق مظلوم، مردمی که در تاریخ عمر این سازمان مظلومند، اصلاح کنیم. اگر ببینیم گامی برمی‌دارند که نفوذ جهنمی خودشان را جهنمی‌تر کنند، در دنیای ما قابل تقبیح است. می‌بینید حتی اینها آمدند و دبیرکل سازمان ملل را تحت فشار گذاشتند. روی او تبلیغات سهمگینی کردند تا او هم نتواند در مقابل این اعمال نفوذها مقاومت کند. دارند چیز زشتی پیش می‌آورند. احتمالاً یکی از برنامه‌هایی که اینها می‌خواهند در سازمان ملل بگنجانند، این است که شرایطی بوجود بیاورند که اگر از دولتی در هر جای دنیا ناراضی بودند، پرونده او را به سازمان ملل ببرند و بطور اتوماتیک از امکانات کشورها برای اعمال اهداف خودشان در هر گوشه دنیا استفاده کنند. الان آنقدر قدرت ندارند که یک چیزی را به شورای امنیت ببرند. باید از گردنه‌هایی عبور کنند تا به مسئله‌ای مثل عراق برسند. آن هم وقتی که می‌رسند، که آمریکا تنها می‌شود و دیگران همراهی نمی‌کنند. این گرداب‌ها بوجود می‌آید. اینها با تجربه‌ای که در عراق پیدا کردند، می‌خواهند که اگر موردی مثل عراق پیدا شد، قدرت‌های جهانی به صورت اتوماتیک در آنجا حضور پیدا و به اهداف استعماری‌شان عمل کنند که این روح نقطه اساسی تغییر است. می‌بینیم که در بدترین موقعیت این موضوع مطرح شد. می‌دانید الان بحث جهانی شدن مطرح است. درست هم است اگر به تاریخ بشر نگاه کنید، بشر از غارنشینی به اینجا رسید. عشیره، قبیله، روستا، شهر، محله و کشور شد و الان منطقه می‌شود و روزی هم جهانی خواهد شد. علت آن، احتیاج است که مردم و کشورها را به هم وصل می‌کند. دهکده جهانی تعبیر درستی است.

روزی هواپیمایی، مسئله جهانی شدن را نمی‌خواست. ولی امروز اگر انسان بخواهد از مواهب هواپیمایی استفاده کند، باید عضو ایکائو شود و شرایط و محدودیت‌ها را بپذیرد تا از فرودگاه‌ها، ازمسیرها، از امنیت جهانی و فرکانس‌ها استفاده کند. اگر عضو نشود، فلج است و اگر هم عضو شود، باید مقداری از حدود و حقوق دولت خود را به آنها بدهد. آنها قانون بگویند و ما متابعت کنیم. این در کشتیرانی هم هست. در تجارت جهانی، مسائل کشاورزی، تغذیه، ورزش، حقوق زنان و حقوق کارگران هم هست. مجامع بین‌المللی را می‌بینید. روحش
این است که بخشی از اختیارات ملی به قدرت‌های بین‌المللی واگذار ‌شود. الان دهها مرکز هستند حکمشان بر دنیا رواست.

جهانی شدن همین است و به تدریج  در حال تقویت است. در سالهای اخیر به دادگاه کیفری رسیدند. که می‌بینید پرونده جنایات انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها در دادگاه‌های کیفری بین‌المللی مطرح است. قطعاً این هم تقویت می‌شود. روزی خیلی از جرایم محلی هم به این دادگاه می‌رود. اگر قرار است این‌گونه شود، باید آن مراکز را عادلانه کرد. یعنی دنیا احساس کند که اگر به آنجا مراجعه می‌کند، قوانین و اجرائیاتش عادلانه است.

اینها برای اینکه می‌خواهند حکومت تک قطبی، آن هم به سرکردگی آمریکا و در درجه دوم اروپا و بعضی جاهای دیگر در دنیا شکل دهند، آمدند مقررات سازمان ملل را هم عوض کنند و از این طریق در سازمانهای جهانی نفوذ استعماری را تقویت و نفوذ جهان سوم را کم کنند. بالاخره الان حدود 200 رأی در سازمان ملل از کشورهاست. چند رأی اینها هستند و بقیه مردمی‌مظلوم هستند. فکر می‌کنم یکی از مهمترین مسائل بین‌المللی‌است که‌ باید شخصیت‌ها و کشورهای آشنا به این مسائل وارد شوند و نگذارند که آمریکائی‌ها و اطرافیانشان بتوانند بیش از این سازمان ملل را آلوده کنند.

به هر حال این مسئله بسیار مهم است. غفلت کردن از این به هیچ وجه جایز نیست. ما طرفدار اصلاح مقررات سازمان ملل هستیم. اما نه در جهت تقویت زور و قدرت استعماری. البته آنها هم بدانند که بر فرض هم قدرتی داشته باشند و بتوانند این کار را انجام دهند و زورگویی کنند، اینطور نیست که بتوانند همه اهدافشان را به دست آورند. بالاخره دنیا عصبانی و خشمگین می‌شود و انسان‌هایی پیدا می‌شوند که مقاومت می‌کنند. این مقاومت‌ها به همان صورتی درمی‌آید که الان آمریکا را در عراق، افغانستان و خود آمریکا عاجز کرد. با اینکه اول کار است. لذا راه درست این است که آنها هم قدمی به طرف عدالت بردارند و سعی کنند سازمان‌های بین‌المللی را با اهداف توسعه‌طلبانه و تجاوزکارانه خودشان آلوده و از اینها به عنوان ابزار استفاده نکنند. از این شرایطی که در آژانس هسته‌ای دیدید که در مورد ایران این مسائل مطرح شد، از این نمونه‌ها می‌تواند در هر موردی مطرح شود. در مورد ورزش، زنان، آزادی، کارگری و در هر موردی می‌تواند اتفاق بیفتد و مردم را به ستوه می‌آورند. آن روز آن روز است که دنیا ناامن ناامن می‌شود و انشاءالله خداوند به اینها مهلت نمی‌دهد که به شش میلیارد مردم جهان اینقدر ظلم روا دارند.

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد/ الله الصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد

پی نوشت ها:

4/10/1383 

1- امام رضا(ع) شب جمعه یازدهم ذی القعده در سال 148 هجری در مدینه به دنیا آمد، پدر بزرگوار آن امام هفتم، موسی بن جعفر(ع) بود و مادر آن حضرت خانمی بود به نام امّ البنین یا تکتم یا نجمه که هر سه اسم در تاریخ آمده است.

نام آن حضرت «علی» بود که این نام در میان دودمان رسول خدا محبوب‌ترین نام بود، کنیه آن حضرت أبوالحسن، و أبوعلی بود.

 

2- دعْبل بْن عَلی خُزاعی (۱۴۸-۲۴۶ق)، شاعر شیعه قرن دوم و سوم هجری. او از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بوده و محضر امام جواد(ع) را نیز درک کرده است. او در زمان حضور امام رضا(ع) در مرو به حضور ایشان رسید. زمانی که به خراسان آمد، قصیده تائیه خود را سروده بود و گفته بود که نباید کسی پیش از امام رضا(ع) آن را بشنود.

او در طعن بسیار تندزبان بود. همین امر باعث می‌شد تا همواره در حال گریز و سفر باشد. سرانجام طعن‌هایش بر خلفای عباسی باعث کشته‌شدنش شد. از جمله کتاب‌های او «‌الواحده فی مناقب العرب و مثالبها‌» و «‌طبقات الشعراء‌» است. دعبل از زمره راویان حدیث نیز به شمار می‌آید.

 

3- زمین‌لرزه بم، زمین‌لرزه‌ای بود به شدت 6/۶ ریشتر که در ساعت ۵:۲۶ بامداد ۵ دی ۱۳۸۲ شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند.

طبق آمار رسمی این زمین‌لرزه حدواً 30 هزار کشته و تقریباً همین مقدار و بیش از صدهزار نفر بی‌خانمان به جای گذاشت. البته یازدهم دی‌ماه همان سال، دکتر اسماعیلی، رئیس شورای شهر بم گفته بود با توجه به اینکه در برخی مناطق بم ۱۰۰ درصد منازل بر اثر زلزله تخریب شده‌اند، به نظر من تعداد تلفات بیش از ۵۰ هزار نفر است. به گفته وی در روزهای اول هر کس به فکر تدفین عزیزان خود بود و بوسیله لودر گودال‌هایی ایجاد می‌شد و اجساد به طور دسته جمعی به خاک سپرده می‌شدند و کسی در آمارگیری دخالت نداشته ‌است.

در حالی‌که شش روز از این زلزله می‌گذشت، رئیس شورای شهر بم در پاسخ به این سوال که چند درصد از شهر خاکبرداری شده‌است، گفته بود هر کسی آشنایی داشته، محل دفن آشناهای خود را نشان داده‌است، ولی آنهایی که کسی را نداشته‌اند و از شهرهای دیگر برای مشخص شدن وضعیت آنان به بم نیامده‌اند، هنوز زیر آوارها هستند. در اثر این حادثه ۹۰ درصد از سازه‌های شهر بم به کلی تخریب شدند. ارگ بم که با ۲۵۰۰ سال قدمت بزرگترین سازه گلی جهان بود، به کلی ویران شد. همچنین در این حادثه تلخ، ایرج بسطامی خواننده ایرانی درگذشت.

 

5- عیسی مسیح یا عیسی ناصری یا عیسی بن مریم (عبرانی: ישוע [یشوع]، یونانی باستان: Ἰησοῦς [ایسوس]) زادروز تولد او، آغاز سال میلادی می‌باشد که بدان روز کریسمس گویند یعنی نخستین روز سال یکم میلادی، که بعدها به اعتقاد پیروان کلیسای ارتدوکس شش روز به جلو کشیده شد یعنی "روز هفتم ژانویه سال نخست میلادی" که به اعتقاد مسیحیان ارتدوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس و دیگر مکان‌ها آن روز کریسمس می‌باشد، ولی به اعتقاد پیروان کلیسای کاتولیک پنج روز به عقب کشیده شد یعنی "روز ۲۵ دسامبر" شد که آن روز را کریستمس می‌دانند و جشن می‌گیرند. عیسی مسیح شخصیت مرکزی در آیین مسیحیت و جزء پیامبران الهی در آیین اسلام است. در باور مسیحیان، عیسی تجسّم خدا در جسم انسانی و آغازگر مسیحیت است. او در شهر بیت‌لحم، از شهرهای ایالت ناصره منطقه یهودیه به دنیا آمد. مسلمانان به عیسی به‌ عنوان یک پیامبر الهی (اما نه پسر خدا) باور دارند و برخی از دیگر مذاهب نیز او را شخصیت مهمی در نظر می‌گیرند. مادر وی مریم به اراده خدا‌ و بدون همسر باردار شد و پسری به دنیا آورد که مسیحیان وی را خداوند در جسم٬ و مسلمانان آن را معجزه می‌دانند.