خطبه اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین.
اوصیکم عبادالله بتقوی الله و التباع امره.
با تأکید بر اهمیت مواظبت از تقوا و انجام فرایض و وظایف دینی، در ادامه بحثهای دستاورهای انقلاب که به پاس یک ربع خدمت انقلاب مطرح کرده بودیم و انشاءالله در طول همین امسال تمام شود، یکی از فصلهای دیگر دستاوردها را فهرستوار عرض میکنیم.
این بخش، بخش صنعت و معدن است. همین قدر کافی است که بدانید قبل از انقلاب - خیلی از شما که دستتان در صنعت بوده، میدانید- چیزی جز صنایع مونتاژ در کشور ما نبود. طراحی و نوآوریها و خلق نوها وجود نداشت و یا بسیار کم بود. البته صنایع مونتاژ به سرعت رشد میکرد که بسیار خطرناک بود و ما را به قطعات و خدمات بعد از فروش وابسته میکرد. انقلاب اسلامی در سالهای اول و در دهه اول به خاطر شورشها و جنگ، نتوانست کار مهمی در مورد صنعت داشته باشد، بعد از جنگ با برنامههای کامل، توسعه صنعت و معدن در بخشهای مهم مورد توجه نظام قرار گرفت. البته همه بخشها در برنامهها مهم است، آنها را قبلاً گفتم، فرهنگ آموزش و مسائل سیاسی، قانونگذاری و... را عرض کردم و الان به صنعت رسیدیم.
صنعت و کشاورزی در کشورهایی مثل کشور ما مکمل یکدیگر هستند، بسیاری از نیازهای استــقلال و خودکفایی را کشاورزی تأمین میکند، اما کشاورزی بدون صنعت خیلی مؤثر نیست. چون این صنایع هستند که میتوانند صنایع کشاورزی را هم پربازده و پایدار کنند. میدانیم تمام ابزار کار کشاورزی صنعتی است. تراکتور، کمباین و پمپهای آبیاری و خیلی از چیزهای دیگری که در کشاورزی بکار میرود، حتی کود و سم و امثال اینها، از صنعت بدست میآید. به علاوه صنایع تبدیلی که برای حفظ محصولات کشاورزان و محصولات دامداران و صیادان بکار میرود، از بخش صنعت میآید.
بنابراین نمیتوان در یک اقتصاد پیشرفته صنعت و کشاورزی را از هم جدا کرد. تکیه روی صنعت با توجه به اصالت کشاورزی در برنامه جمهوری اسلامی قرار داشته و اینها با هم جلو آمدهاند که با توضیح عرض میکنم.
صنعت معمولاً در کارگاههایی که مواد اولیه را به صورت فیزیکی و شیمیایی، تبدیل و موجود جدیدی را خلق میکنند، شکل میگیرد که به 26 رشته اساسی و تعداد زیادی رشته فرعی تقسیم شده است. معدن هم عمدتاً متکفل تامین نیازهای صنعت و گاهی نیازهای تجارت خارجی و یا داخلی است که مواد اولیه را از منابع طبیعی زمین و دریا تأمین میکند و در اختیار بشر قرار میدهد. جمهوری اسلامی در همه این رشتهها و زمینهها برنامه دارد که اگر بخواهیم وارد مواردش شویم، از حوصله خطبهها بیرون میرود. فقط یک مقدار آمار خدمت شما عرض میکنم که ببینید انقلابتان چه کرده است. ما پیش از انقلاب تقریباً همه چیز را یا وارد و یا مونتاژ میکردیم. مصالح ساختمانی، مصارف حتی غذایی، میوه و لباس را وارد یا از صنایع مونتاژ استفاده میکردیم. با اینکه جمعیت ما در آخرین اوج پیش از انقلاب 35 میلیون نفر بود و امروز نزدیک به 70 میلیون نفر است. کارهای نسبتاً با ارزشی شده، البته امروز یک مقدار صنعت تحت فشار قرار گرفته است. زمینهسازیها و سرمایهگذاریها و نوآوریهایی که در صنعت شده، در مواجهه با واردات بیحساب و قاچاق، دچار مشکل شده و صنعتگران ما حق دارند از جهت بهرههای سنگینی که باید بپردازند، به خصوص که خیلی از نیازهایشان را از پولهای بازار تأمین میکنند و سلف فروشیها برای آنها بسیار گران تمام میشود، شاکی باشند. باید فکری کرد که اینگونه آن را به زانو در نیاورند. ممکن است کسانی از خارج و یا داخل به فکر باشند این دستاورد عظیم را به زمین بزنند.
البته بخشهایی از صنعت برای ما پیشتازی و ضروریتر بوده و روی آنها تکیه بیشتری کردیم مثلاً پتروشیمی. چون پتروشیمی بسیار پولساز و وسیع است. هزاران نوع محصول از همین گازی که در فضا سوخته میشود، بدست میآید. میدانید الان بیش از 10 هزار کارخانه زیردستهای پتروشیمی در کشور ماست که از مواد صنعتی خودمان در فولاد، مس، سیمان و اینهایی که برای کارهای توسعهای، زیربنایی است، بهره میگیرند که باید جدّیت بیشتری به خرج دهیم. یا کارهای عظیمی مثل سدسازی و نیروگاه سازی، صنایع مادر هستند و اهمیت فوقالعادهای دارند. باید انقلاب و کشور و نظام را پشتیبانی کنند. همه صنایع گاز یعنی از اکتشاف تا استخراج، انتقال و مصارف پائین دستی اصولی و اساسی است و ما روی اینها تکیه زیادی کردیم.
اما آماری که خدمت شما عرض میکنم از مجموعه صنعت است که در انقلاب شما اتفاق افتاده است. گفتم در زمان جنگ نمیتوانستیم کار زیادی بکنیم، البته تلاش شد تا آنهایی که داشتیم، بیشتر تولید کنند و تولید نسبتا ًخوبی هم داشتند. اما سرمایهگذاری بد بود. در زمان جنگ بجای اینکه رشد سرمایهگذاری داشته باشیم، سالانه حدود 2/2 درصد افت سرمایهگذاری در صنعت داشتیم، معلوم بود کسی آن موقع نمیتواند سرمایهگذاری کند و خیلی از صنایع ضربه خوردند و آسیب دیدند. اما بعد از جنگ وقتی که کار با برنامه را شروع و سیاستهایمان را اصلاح کردیم و به بخش غیردولتی اجازه فعالیت بیشتر و اطمینان بیشتر در بخشهای صنعتی دادیم و حمایتهای دولتی برای آنها آمد، حرکت بسیار خوبی آغاز شد.
اولین کارش این بود که در برنامه اول رشد سرمایهگذاری ما که پیش از برنامه منفی بود، مثبت شد و ظرف 5 سال، سالانه 18درصد رشد سرمایهگذاری داشتیم که این رقم نسبتاً خوب است. نتیجه این شد که ارزش افزوده بخش صنعت ما در برنامه اول به طور میانگین به 5/9 درصد رسید که برای آن زمان بسیار با ارزش بود و کشور را تکان داد. بخصوص که سرمایهگذاریها در کارهای درازمدت در برنامه اول بیشتر انجام میشد، کارهایی که باید بعد از 10 تا 15 سال نتیجه میداد. این زمینهای بود که در آینده از سرمایهگذاریهای برنامه اول استفاده کنیم که این روزها نمونههایش را بخوبی میبینید. مثلاً همین سد کارون 3 که بسیار باعظمت و افتخار صنعت سدسازی و نیروگاه سازی ماست، بیش از ده، دوازده سال روی آن سرمایهگذاری شده و امروز دارد به نتیجه میرسد. یا گاویشان که در کرمانشاه است و اخیراً افتتاح شد، همین عمر را دارد و الان بازدهی آن شروع میشود. اینها کارهای بلندمدت است .یا کشت نیشکر اهواز که چهارمین واحدش این روزها افتتاح شد و باید ما را در مصرف شکر خودکفا کند. الان بیش از 10 سال است که در آن سرمایهگذاری میشود. از این نوع کارها فراوان هستند که سرمایهگذاریهای سالهای بعد از جنگ و کارهای زیربنایی دیر بازده بتدریج دارند آثار اقتصادی و ارزش افزوده خود را وارد اقتصاد ما میکنند. در برنامه اول این اتفاق افتاد.
اما در برنامه دوم توسعه، رشد 18 درصدی سرمایهگذاری را داشتیم که آثارش را این روزها میگیریم و بسیار بجاست. رشد ارزش افزوده در برنامه دوم مقداری کند شد، اما باز هم رشد 6 درصدی را تجربه کرد که کار با ارزشی است. آماری که نقل میکنم، متعلق به سازمان مدیریت و برنامهریزی است که اخیراً کتابچهای منتشر کردند و این سالها را توضیح دادند و مقایسه کردند و رسمیترین آمار کشور است.
در برنامه سوم، رشد سرمایهگذاری کُند شد- البته چهار سال اول - و شاید امسال وضعش بهتر باشد. آمارش را ندارم، ممکن است کُندی سرمایهگذاری در بخش صنعت آثار بدش را در سالهای بعد نشان دهد که همین جا به برادرانمان در مجلس و دولت تأکید میکنم که نباید بگذاریم آهنگ رشد ما با کم کردن سرمایهگذاریها و توجه به عمرانیها، ضعیف شود.
اگر از این آهنگ پایین بیاییم و رشد را ضعیف کنیم و سهم بودجههای عمرانی در
بودجههای سالانه کم شود، نسلهای بعدی و حتی خودمان در سالهای بعد گرفتار مشکلات شویم. بخصوص که اینها مسائل اشتغال را که امروز مهمترین نیاز کشور ماست، همراه خود دارد. بدون برنامه و بدون سرمایهگذاریهای اساسی، بنیادی و پایهای نمیتوان رشد خوبی به اشتغال داد. ممکن است ضربتی اشتغال ایجاد کرد، اما اینها پایدار و مشکلگشا نیست. مشکلگشا این است که بطور طبیعی به سرمایهگذاریهای بنیانی و راههای درست - البته در کارهای اشتغالزا - اولویت داده شود، به هر حال در برنامه سوم هم تا سال 81 که این آمار نشان میدهد، رشد ارزش افزوده 5/10 درصدی را در صنعت داریم، این هم رقم خوبی است که اتفاق افتاده و امیدواریم با ادامه سرمایهگذاری، برای سالهای بعد هم این وضع را داشته باشیم.
پس میتوانیم به دنیا بگوییم آن چیزی که دنیا حساب میکرد که ایران در آن لنگ است و انقلاب نمیتواند به آن بپردازد و به خارج وابسته است، برخلاف انتظار آنها، انقلاب کاملاً موفق بوده است. اینهایی که من عرض میکنم ظرفیتهای واقعی است. گفتم که اگر الان مشکلی برای صنعتگران داریم، بخاطر مسائل واردات و قاچاق و یا وامهای گران قیمتی است که بدست صنعتگران میرسد که باید روی اینها فکر کنیم. والّا زمینهسازیهایی که برای صنعت و فناوری بخصوص در مسائل دفاعی در کشور شده، بسیار بسیار قابل توجه است. امروز جمهوری اسلامی یکی از موفقترین صنایع نظامی کلاسیک را در اختیار دارد و میتوانیم همه نیازهای دفاع یک کشور در حال پیشرفت و در معرض خطر را تأمین کنیم. البته به عنوان تجارت بنای اسلحه فروشی در دنیا نداریم. چون با افکار و ایدههای ما نمیسازد، آن جاهایی که از لحاظ آرمانی با دولتها توافق داریم، میتوانیم به آنها مثل بقیه کالاها، سلاح بدهیم. اما واقعیت این است که ایران توانسته در بخش صنعت و مشخصاً صنایع نظامی، جای خوبی در دنیا برای خود باز کند.
معدن ما اصلاً قابل مقایسه با آن زمانها نیست. بسیاری از معادن ما شناخته شده، اکتشاف شدهاند و امروز بهرهبرداری میشوند. معادن سنگ آهن امروز ارقام بزرگی دارند. از معادن خاک و سیمان در جاهای مختلف کشور بخوبی بهرهبرداری میشود. از معادن آلیاژی فراوانی استفاده میشود .
فکر میکنم حرکت معدن وصنعت در کشور ما بعد از انقلاب جزو دستاوردهای افتخارآمیز کشور است. با توجه به اینکه ما دچار تحریم بودیم و نوعاً از ما دریغ میکردند که چیزهای حساس بدهند. شما نمونههای حساسش را الان در مسائلی مثل هستهای و چیزهایی شبیه آن میبینید که دنیا دارد حساس میشود.
با این توضیحاتی که عرض کردم، برگ دیگری از افتخارات دستاوردهای انقلاب در ربع قرن که در خطبههای نماز جمعه گفته شد، در اختیار تاریخ و مخصوصاً نسل نو و جوانهایمان قرارگرفت.
بسمالله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر/ فصلّ لربّک و انحر/ انّ شانئک هوالابتر
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الهادی و المهدی صلوات الله علیهم اجمعین
اوصیکم بنفسی و تقوی الله
قبل از ارائه بحثهای خطبه دوم، بخاطر سرماخوردگی عذرخواهی میکنم. صدای من مناسب خطبه نیست و ممکن است برای شما رنجآور باشد. نمیشد بخاطر سرماخوردگی برای انجام وظیفه نیایم.
مناسبتهای چندی در خطبه دوم داریم که فهرستوار خدمت شما عرض میکنیم. اول آن مسئله زلزله زرند است(1) که حقیقتاً یک مصیبت برای ایران و منطقه زرند و روستاهای اطراف بود که صدها انسان شریف را از دست ما گرفت و جمع زیادی را راهی بیمارستانها کرد و خانههای بسیاری را منهدم ساخت. بنده به این مناسبت به بازماندگان زلزله زرند تسلیت عرض میکنم و امیدوارم که دولت موفق شود به سرعت خسارات را جایگزین و نقاط زلزلهخیز را بازسازی کند. باید حرکت وسیعتری برای کم خطرکردن حوادث از این قبیل در کشور انجام دهیم.
در مجمع تشخیص مصلحت بعد از زلزله بم بحثهای طولانی داشتیم که سیاستهای کلی درباره حوادث غیرمترقبه و بخصوص زلزله طراحی کردیم و نوشتهایم و آماده است که در هفتههای آینده در سطح کشور مطرح میشود. در مجمع بحث میکنیم و شما مطلع میشوید.(2) انشاءالله بعد از آن سیاستهای کلی که باید به امضاء و تأیید رهبر انقلاب برسد، میتوانیم برنامه درازمدت مؤثر و مناسبی را برای حرکتهای منطقی در ساخت و ساز کشور داشته باشیم تا این حوادث کمتر اتفاق بیفتد و یا اینقدر خسارات بار و مصیبت بار نباشد.
مسئله دوم مربوط به نمازگزاران جمعه است که سالگرد انفجار بمب در نمازجمعه میباشد.(3) انصافاً یکی از شقاوتهای دشمنان اسلام است. ضد انقلاب و هر که بود، منافقین یا شاهپرستها با همکاری بعث عراق و آمریکا به این جنایت دست زدند. اگر یادتان باشد آن روزها سنگینی تبلیغات صدام تهدید نماز جمعهها بود که مردم را از آمدن به نماز جمعهها و
تظاهرات باز دارد. متوجه بودند که این اجتماعات عظیم پشتوانه بزرگی برای روحیه رزمندگان ماست و می خواستند عقبه جنگ را تضعیف کنند.
برنامه شرورانه و سبوعانهای بود که بمب را در میان جمعیت نمازگزار منفجر کردند. کار سختی نبود که در جایی که مردم بطور طبیعی وارد میشوند، بمب بگذارند. اگر بمبگذار کمی دقت کند، عبور از جاهایی که باید عبور کند، خیلی سخت نیست. چهارده نفر از نمازگزاران به شهادت رسیدند و حدود 88 نفر از نمازگزاران مجروح شدند که واقعاً فاجعه بود.
منتها افتخاری را که برای مردم ثبت کرد، این بود که مردم بجای ترس و متفرق شدن، شعار «هیهات من الذله» سردادند و ذرهای عقبنشینی نکردند و خطیب جمعه هم که آن روز مقام معظم رهبری بودند، بعد فرمودند: حرارت آتش بمب صورت ایشان را داغ کرده بود. ولی خطبه را همچنان با صلابت ادامه دادند و دشمنان سطح مقاومت و صلابت مردم انقلابی ایران را فهمیدند و برای ما پشتوانه مهمی شد که دنیا بفهمد با چه انسانهایی مواجه است و شرارتهایش تا چه حد میتواند مؤثر باشد.
سومین مناسبت ما سالگرد تأسیس کمیته امداد امام خمینی(ره) است که خوشبختانه آقای نیری در پیش از خطبهها توضیحات کارها را تا حدودی دادند،(4) البته کارهایشان در این 26 سال و با حدود 4 تا 5 میلیون انسان تحت پوشش در سراسر کشور و بعضی از کشورهای خارجی، آنگونه نیست که در یک سخنرانی کوتاه بگنجد. اشاراتی کردند.
حقیقتاً کار مهمی است. حقیقتاً افتخار ارزشمندی است. حقیقتاً زیبنده اسلام و انقلاب است. در این راه تجربه خوبی داریم و کاری مردمی است. البته بودجه قابل توجهی از دولت میگیرد. ولی مردم کمک زیادی میکنند. نیروهای انسانی داوطلب و کمکها و کارهای بسیار با ارزشی به غیر از امدادهایی که برای مستمندان انجام میشود، دارد.
در کارهای آموزشی هزاران دانشجوی فارغالتحصیل و یا درحال تحصیل دارند و هزاران خانواده را خودکفا کردهاند و از فقر نجات دادهاند و آنها خودشان الان امدادگر شدهاند و به امداد کمک میکنند. هزاران دختر را به خانه بخت فرستادهاند.
یک پشتوانه مطمئن است که انسان بداند آنجایی که کمیته امداد است، مردم گرسنه سر به بالین نمیگذارند و جلوی استیصال را میگیرد. البته نمیتوان ادعا کرد که نیازهای محرومان را با این مبلغ میتوان کاملاً برآورده کرد، ولی حقیقتاً کار بزرگی است. میدان خوبی برای منفقین و انفاق گرها شد که میتوانند مطمئن باشند هر مقداری که به این دریای امکانات بریزند، در جای خود مصرف میشود و ثوابش را دریافت میکنند.
ابتکار امام راحل در همان روزهای اول انقلاب بود. امروز 14 اسفند است و انقلاب ما در22 بهمن به پیروزی رسید و دو هفته بعد امام(ره) این بنیاد را گذاردند. بنیادی که امروز 26 ساله است و انشاءالله بتوانند خدمات مبنایی ایشان را ادامه دهند و بتوانیم به گونهای رفتار کنیم که در جهت خودکفایی و خوداتکایی خانوادهها حرکت کنیم و نیاز آموزشی فرزندان با استعداد فقرا را تأمین نمائیم.
در سفری که چند هفته پیش به زابل رفته بودم، منظرهای دیدم که دلم میخواهد برای شما هم تعریف کنم که این نوع کمکها چگونه است. به مرز افغانستان رفته بودیم و وقتی برمیگشتیم، در مسیر میدیدیم که چاهکهای کشاورزی وجود دارد و گروهی مشغول کارند و کارگرانی به کار اشتغال دارند. با اینکه در سیستان چند سال خشکسالی بود. همانطور که میدانید هامون و هیرمند خشک شده و از چاه نیمهها یک مقدار آب برمیدارند، کشاورزی آنها به شدت آسیب دیده، اما دیدم چاههای کشاورزی کوچک زیاد است. کنار مزرعهای رفتیم و با خانواده کشاورز صحبت کردیم. با یک پمپ کوچک از چاهی که هفت و هشت متر حفر شد و استخر کوچکی داشتند، آب را از این چاه میکشیدند و استخر را پر میکردند. دو سه هکتار زمین را زیر کشت برده بود وخانوادهای را اداره میکرد.
صاحب زمین به من گفت: این سرمایه را - زمین ما خشک شده بود و چند سال هم نمیکاشتیم - کمیته امداد به ما داد. هزینه چاه و پمپ و این استخر را به ما داد و ارزان هم بود، یکی دو میلیون تمام شد و الان خانواده ما و چند کارگر در اینجا کار میکنند. میگفت: 16 هزار چاه در اطراف زابل حفاری شده که هر یک چند هکتار زمین را میکارد. در خشکسالی و بدترین شرایطی که این سالها سیستان داشت، مردم از امداد کمیته امداد برای همین کارها استفاده کردهاند و بعضیها هم خودشان داشتهاند.
اینجور کارها را کسی هم نمیفهمد. خودم که مسئولم و معمولاً آمار را میگیرم، تا آنجا نرفتم و در میدان کشاورزی این نمونه را ندیدم، نمیدانستم. بعد باعث شد که تحقیق کنم. ملاقاتی با کشاورزان داشتیم و با آنها صحبت کردیم و دیدیم که این حرکت مبنایی کمیته امداد چقدر در آنجا تأثیر داشته است! مطمئناً نمونههای این در خیلی جاهای دیگر هم هست.
به هر حال کار درستی بود که انجام شده است. البته بنظر من کار درستتر این است - بارها گفتهام - یک سازمان جامع تأمین اجتماعی برای مردم طراحی کنیم. خودمان این کار را به اسم فقرزدایی کردیم و لایحه آن را به مجلس پنجم هم فرستادیم که به دولت برگشت تا تکمیل شود و هنوز دوباره به مجلس برنگشته است و انشاءالله به مجلس میفرستند.
باید در کشور ما از پولهای زیادی که در کارهای یارانهای خرج میکنیم، سازمان تأمین
اجتماعی کاملی درست کنیم که هر کس در ایران زندگی میکند و زندگی رسمی دارد، از بدو تولد تا آخر عمر تحت تأمین اجتماعی باشد. اکثریت مردم که نیاز ندارند و خودشان بیمه هستند و بیمهای دارند و کارهایی میکنند.
نوعاً طبقات ضعیف نیازمندند که اولاً باید مستمری بیکاری داشته باشند. اگر شغل ندارند، حداقل مزدی که معمولاً 20 درصد کمتر از مزد یک کارگر عادی است، بگیرند. درمانشان تأمین باشد. تحصیل فرزندانشان تأمین باشد و مسکن آنان تأمین باشد. همه اینها ممکن است.
در یک کتاب 360 صفحهای تمام اینها را با عدد و رقم و منبع آن تعیین کرده بودیم. اگر این تأمین اجتماعی جامع در کشور ایجاد شود، دیگر بحث انسان مستأصل در جامعه ما نیست. البته نیازمندان هستند و خواهند بود. اما حداقل نیازشان رادولت از طریق این سازمان تأمین میکند. دولت برای کارهای عظیم فرصت پیدا میکند. سرمایهگذاری و رقابتهای اقتصادی در سطوح بالاتر اتفاق میافتد و خیال همه راحت میشود.
منابع آن را الان بیشک در یارانهها داریم. بدون شک بدانید. چون محاسبه کردهایم. اگر یارانهها را هدفمند کنیم - نه اینکه از بین ببریم، فقط یارانهها را هدفمند کنیم تا به مستحقش برسد- میتواند نیاز تأمین اجتماعی را به عنوان یک نهاد ثابت تأمین کند.در دنیا هم آنجاهایی که ملت را راضی کردهاند، همین کارها را کردهاند. البته جاهایی هم نتوانستند. به هرحال امیدواریم که در آینده و در برنامه چهارم توسعه این اتفاق برای کشور ما بیفتد.
مسئله دیگر روز درختکاری است(5) که میخواهم قدری روی این مسئله بسیار مهم تأکید کنم. محیط زیست امروز مهمترین مسئله دنیا شده است. البته عامل تخریب محیط زیست کشورهای صنعتی و بخصوص آمریکا هستند که 52 درصد انرژی دنیا را مصرف میکند و خیلیهایش هم ذغال سنگ و چیزهای بسیار آلاینده است.
دنیا در خطر تخریب محیط زیست است. محیط زیست متعلق به همه است. سازمانهای جهانی هم حساس شدهاند و اعلام خطر میکنند که اگر دنیا چند درجه گرمتر شود، ممکن است یخهای قطبهای جنوب و شمال آب شود و دریاها بالا بیایندو شرایط اقلیمی دگرگون شود. چیزهایی است که پیشبینی میکنند. شاید دهها سال آینده اتفاق بیفتد.
ما به عنوان یک مسلمان و به خاطر اجرای قانون اساسی موظفیم به محیط زیست توجه کنیم. یکی از کارهایش همین درختکاری است. حقیقتاً برای اسلام افتخار است، در جزیرهالعرب- که جایی خشک است و بعد از قرنها بیابان خشک است - اسلام آن روز ملتها را تشویق به سبز کردن زمین میکرد.
امام صادق(ع) میفرمودند: چند کار برای انسان ماندنی است و بعد از مرگ هم سود میبرید، یکی این است که درختی بکارید. علی بن ابیطالب(ع) وقتی که نگذاشتند ایشان در جامعه فعال باشند، به کارهای کشاورزی، سبز کردن زمین و نخلکاری پرداختندکه هنوز در اطراف مدینه هست. شرعاً، عقلاً، با قانون اساسی، با خواست دنیا و با تعهدنامههایی که امضا کردهایم، باید سعی کنیم کشورمان را سبزتر و کویرزدایی کنیم و مانع کویرزایی شویم. هرکس در هرجایی میتواند درختی بکارد و مانع تخریب جنگلها شود. در بسیاری از این بیابانها و کوهپایهها میتوان درختهای مثمر مثل گردو، بادام، زیتون و خیلی چیزهای دیگر را به طوری دیمی کاشت. در جایی که 200 تا 300 میلیمتر باران دارد، باید این کار را جدّی بگیریم و تبدیل به فرهنگ کنیم.
یکی از کارهایی که متأسفم مورد بیمهری قرارگرفته، مسئله آبخوانداری است. شاید یک بار دیگر هم برای شما توضیح دادم که برنامه جهاد سازندگی بود. چون بچههای جهاد در بیابانها و روستاها بودند، خیلی از کارهای واقعی به فکرشان میرسید که یکی آبخوانداری بود. اگر آبخوانداری را توضیح دهم، ضرری ندارد. شاید ملت ما به فکر بیفتد و مردم میتوانند این کارها را بکنند.
کوههایی داریم که تقریباً در همه جای کشور هست. به کوهها رفتهاید و دیدهاید که کوهها تکه به تکه درههایی دارند که وقتی بارانی میآید، مخصوصاً بارانهای تند بهاری، از این درهها آب سرازیر و به دشت روان میشود. معمولاً هم در جایی در باتلاقها و یا جاهایی نزدیک دریا میرود و تبخیر میشود. کشورهایی که احتیاج به آب دارند و آب برای آنها ارزشمند است، سعی کردهاند این نوع آب را با یک شیوه بسیار ارزان و ممکن و قابل عمل حفظ کنند.
در آنجایی که این دره میخواهد به دشت برسد، معمولاً در طول صدها، هزارها و شاید میلیونها سال از کوهها سنگ، شن، ماسه و رسوبات آمده و لایه بسیار ضخیمی که گاهی تا چند صد متر میرسد، انباشته شده است. اینها میتوانند به صورت آب انبارهای مجانی آب را ذخیره کنند. یعنی اگر ما جلوی دره مانع ایجاد کنیم که آب در آنجا بماند و به زمین فرو رود، ذخیره میشود. میتوانیم با یک بند خاکی و کاشتن درخت مقاوم مثل گز و چیزهایی از این قبیل که در تابستان هم میماند، چند ردیف بند جلوی رودخانه بکشیم و از این درختها بکاریم. آب که وارد میشود، پشت این بندها جمع میشود و به زمین فرو میرود. این آبخوانها پر از آب میشود و در آن صورت از قناتهایی که پایین دست آن خشک شده یا آب کمـی دارد، دوباره آب بیرون میآید و آبها به قناتها نفوذ میکنند و سطح آب در دشتها بالا میآید و در جلوی هر دره منطقه سبزی بوجود میآید.
نمونهای از آن را در سال74 که جهاد به کمک یک متفکر و یکی از شخصیتهای علمی کشور در گریبایدوف در اطراف فسا تهیه کرده بود، دیدم که افتتاح کرده بودند. واقعاً یک جنگل مصنوعی شده بود. آن روز به ما گفتند که 16 رشته قنات که پایین دست این است و مردمش رفته بودند و خشک شده بود، دوباره فعال شد و مردم برگشتند و زندگی و کشاورزی را شروع کردند. چند روز پیش هم دیدم که سازمان ملل به آن آقا جایزهای داد که کار بزرگی را در گوشهای از ایران انجام داده است.
در دوران سازندگی با طراحی جهاد 400 آبخوان را در نقاطی که اینگونه بود، طراحی کرده بودیم که بعضیها انجام شده و آنجاها جنگل است. ولی بعداً متروک شده است فکر میکنم باید وزارت جهاد کشاورزی و دیگران و همه ما این کار را بیشتر انجام دهیم و فعال سازیم. محیط زیست را اینگونه میتوانیم بسازیم. کوههایی را که شما میبینید، اکثراً جنگلی و سرسبز بودند و بتدریج تخریب شدند و درختها سوخته و کنده و کویر و کویرزایی شده است. میتوان اینها را بازگرداند. الان امکانات هم وجود دارد. هزاران دره در سراسر ایران وجود دارد که هر یک از آنها میتوانند یک آبخوان کوچک یا بزرگ باشند. میتوان دشت پایین دست را سبز کرد. این کاری است که جهاد سازندگی در گذشته طراحی کرد. پروندهاش هم وجود دارد. مواردش هم هست. در بم، ایلام و نقاط دیگر کشور احداث شد. فکر میکنم الان هم در بعضی جاها در حال ساخت باشد. اما آن متولی که آن موقع بچههای جهاد در بیابانها بودند، پشتش نیست و دیگران باید پشت این کار را بگیرند.
مسئله دیگری که در این هفته داریم، مسئله هستهای است که باید چند جملهای درباره آن بگوییم. میبینید که چطور مسئله دنیا شده و با رفتار نادرست و ظالمانه آمریکاییها و بعضی از کشورهای مغرور دنیا، ایران در عین تحریم بودن و تحت محاصره بودن با زحمتی که نیروهای دانشمند، مؤثر و دلسوز کشیدند، خودشان را به یک تکنولوژی با ارزش دنیا رساندند.
آژانس هستهای مسئولیت دارد این تکنولوژی صلحآمیز را به مردم بدهد، کمک کند. کمک که نکردند هیچ، بهانه کردند که ممکن است اینها به طرف سلاح هستهای بروند. میبینید که دوسال است ما را چطور مشغول میکنند! بازرس میآید و بعد قطعنامه میگذرانند و از این طور چیزهایی که باعث تعطیلی، معطلی و تعلیق کارها میشود که هیچ مناسب شأن دنیا نیست.
در مذاکراتی که با اروپائیها شروع کردیم، خیلی روشن بود برای چه در بیانیههای رسمی آمد. این مذاکرات برای اعتمادسازی است و برای تعلیق دائمی و متوقف کردن این صنعت نیست. آنها گفتند ما به شما اعتماد نداریم، گفتیم یک دوره صبر میکنیم. چند ماهی بیائید و هر چه میخواهید، ببینید و هرچه سئوال دارید، بپرسید تا مطمئن شوید. دیگر چگونه باید اعتماد خلق کنیم؟ فوق آنچه که وظیفه قانونی ما بود، اجازه تفتیش دادیم که یکی از آنها اجازه تفتیش از پارچین بود. اصلاً جزو حقوق آنها و جزو وظایف ما نیست. ولی بخاطر اعتماد این اجازه داده شد. ولی باز می بینیم بعد از ماهها در جلسه اجلاس -گرچه پرونده ما رسماً مطرح نبود - همین حرفها را تکرار کردند و گاهی هم صریحاً میگویند که ایران باید متوقف کند.
از اینجا در مقابل شما مردم به اروپا،آمریکا و آژانس میگویم که این سبک برخورد، قطعاً نتیجه مطلوب شما را نمیدهد و برایتان دردسر درست میکند. با یک ملت عظیم، پرسابقه، تمدن، عالم و مقاوم که بارها امتحان صلابت و مقاومت خود را داده، اینگونه نمیتوان رفتار کرد. به شما میگویم که هرچه لازمه اعتمادسازی است، مطرح کنید و جوابتان را بگیرید. ولی از این جلوتر نروید. زیرا این راه اشتباه است. اشتباهش این است که برای شما نتیجه معکوس ببار میآورد.
امیدواریم عقل و درایت بر این غرور، تکبر، زورگویی و انحصارطلبی، تبعیض غلبه کند و ایران اسلامی که مطمئناً از حق خود نخواهد گذشت، بتواند در یک فضای مناسب و اطمینانبخش با صنعتی که دهها مورد منافع صلحآمیز دارد، یک گام بلند ملت را به طرف توسعه جلو ببرد تا بتوانند از این فناوری استفاده کنند.
آخرین نکته مربوط به عراق است که بحمدالله از یک مرحله سخت گذشتند و توانستند علیرغم میل آمریکا و همچنین مزاحمتهای افراد افراطی تروریسم، انتخابات معقولی را انجام دهند و اولین مجلس خودشان را به وجود آورند.
به مردم صابر، مقاوم و هوشیار عراق تبریک میگوییم که در دوران اشغال کشورشان چنین مسیری را طی کردند. امیدواریم مقاومت را ادامه دهند که آمریکاییها طمع نکنند که با اتکا به حضور نظامی در اشغال عراق خیال کنند که میتوانند مجلس و دولت را در اختیار داشته باشند. چون آمریکاییها برای این آمدند که آنجا را تحت حکومت خودشان داشته باشند. انشاءالله مردم عراق اجازه چنین ظلم تاریخی را به منطقه و مردم عراق نخواهند داد.
بسمالله الرحمن الرحیم
والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الا الذین آمنوا و عملوالصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
پی نوشت ها:
14/10/1383
1- زمینلرزه زرند در تاریخ ۲۲ فوریه ۲۰۰۵ میلادی، برابر با ۴ اسفند ۱۳۸۳، ساعت ۲:۲۵:۲۲ به زمان یوتیسی و ۵:۵۵:۲۲ به وقت محلی در ایران، استان کرمان شهرستان زرند رخ داد. ژرفای این زلزله ۷ کیلومتر بود، و بزرگی آن ۶٫۴ در مقیاس Mw اعلام شدهاست. زمینلرزه به وقت محلی در روز سهشنبه، 4/12/1383 روی داده و منطقه زمانی آن یوتیسی 3.5+ بودهاست.
سازمان زمینشناسی آمریکا نیز رومرکز این زمینلرزه را در مختصات ۳۰.۷۵۴° شمالی ۵۶.۸۱۶° شرقی و ژرفای آن را در ۱۴ کیلومتر گزارش کردهاست. بزرگی برگزیده این سازمان از میان بزرگیهای محاسبه شده مختلف ۶٫۴ در مقیاس Mw بوده و از دید اثر، در میان چهار دستهبندی «نامحسوس»، «محسوس»، «زیانآور» یا «با تلفات»، زلزله را «با تلفات» اعلام کرده است. برآورد نشان میدهد که نزدیک به ۸۰۰۰ ساختمان در زمینلرزه آسیب دیده یا خراب شده است.
پروژه «تانسور گشتاور مرکزوار» زاویههای (راستا، شیب، ریک) گسل سازنده زمینلرزه و صفحه عمود بر آن را (۷۱،۴۴، ۷۹) یا (۲۶۶،۴۷،۱۰۰) و نوع گسل را «معکوس» فرا رسانده است. شمار کشتگان زلزله حدود ۹۱۲ نفر بودهاست.تعداد زخمیان ۱۴۱۱ نفر برآورده شده است.
2- وقوع بلایای طبیعی نظیر سیل، زلزله، توفان و غیره، تاثیرات مخربی بر سکونتگاههای انسانی باقی گذارده و تلفات و خسارات سنگینی بر ساکنان آنها وارد ساخته است. بر اثر وقوع این بلایا، ساختمانها و زیرساختها نابود و عوارض اقتصادی و اجتماعی پردامنهای بر جوامع و کشورها تحمیل میشود. آسیبپذیری سکونتگاههای انسانی نسبت به بلایای طبیعی در اثر تمرکز جمعیت و فعالیتهای اقتصادی، وضعیت نابسامان و بیقاعده سکونتگاههای شهری و روستایی به طور مداوم افزایش مییابد. هنگام بروز حوادث طبیعی یا انسان ساخت در نواحی مسکونی (شهری و روستایی) بسته به شدت حادثه تمام و یا قسمت اعظمی از ناحیه دچار تخریب شده و یا به علل متعدد غیرقابل استفاده میگردد، تأسیسات زیربنایی همچون آب، برق، گاز، تلفن، شبکه ترافیکی و حملونقل و غیره قابلیت استفاده مطمئن را نداشته یا کاملاً از بین میروند.
در این میان مهمترین مساله، وجود پتانسیل خطر حاکم بر هر منطقه است که هر لحظه احتمال آزاد شدن آن نیز میرود. لذا از دیدگاه ایمنی بهترین و مناسبترین اقدام لازم، جداسازی انسان از منطقه خطر است، چرا که نمیتوان خطر را محدود نموده یا به طور کامل تحت کنترل درآورد. در کشورهای مختلف الگوهای متفاوتی جهت برخورد و مقابله با بحرانهای طبیعی و انسان ساز رایج است و این کشورها سعی کردهاند تا با داشتن یک طرح جامع مدیریت بحران و برنامهریزی پیشاندیشه، راهکارهای مناسب مقابله با بلایا و ابزار و تجهیزات و سازماندهی مناسب تعریف گردد.
لذا به منظور مقابله و پاسخگویی به بحرانهای احتمالی و لزوم اتخاذ تصمیم سریع، صحیح و اجرای عملیات موثر ضرورت دارد مجموعه ای از اقدامات و برنامهها قبل، حین و بعد از بحران صورت میگیرد. این برنامهها در چارچوب سیاستهای کلان و چشم انداز مطلوب مدیریت بحران به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که به واسطه آنها بتوان از بروز بحرانها پیشگیری نموده و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش آثار آن، ایجاد آمادگی لازم برای مقابله، امدادرسانی سریع و بهبودی اوضاع در شرایط اضطراری اقدام نمود.
مطابق وظایف و برنامههای مجمع تشخیص مصلحت نظام و با هدف استفاده از تمامی پتانسیلهای موجود در کشور برای مقابله با حوادث احتمالی و پیش اندیشی برنامهها و اقدامات لازم در این زمینه، سیاستهای کلی نظام در خصوص «پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیر مترقبه» در تاریخ 15/12/1383 تصویب و3/2/1384 از سوی مقام معظم رهبری جهت اجرا و کاربست در برنامهها و سیاستهای کلان کشور ابلاغ گردید.
آسیبپذیری سرزمین ایران در برابر خطرات زلزله، سیل، رانش زمین و سایر حوادث و سوانح طبیعی سبب با اهمیت شدن موضوع مدیریت بحران در این کشور شده است. مدیریت بحران شامل اقداماتی در چهار مرحله کلی شامل آمادگی، پیشگیری، مقابله و پاسخگویی و بازسازی و بهبودی است. هر یک از این مراحل در برگیرنده اقدامات گوناگونی است. تبعیت از این فرآیند و انجام درست و به هنگام اقدامات ضروری در هر یک از این مراحل سبب تقویت ایمنی و کاهش خسارات در شرایط بحرانی میشود.
بررسی سیاستهای کلی نظام در زمینه «پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه» نشان میدهد که این سیاستها با در نظر گرفتن این فرآیند منطقی و تجربی مدیریت بحران برای ایمن سازی کشور و اطمینان دادن به ساکنان مناطق مختلف کشور تهیه و تنظیم شده اند. در یک دسته بندی کلی از سیاستهای کلی نظام در زمینه «پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه» میتوان سیاستها را در چارچوب مراحل مدیریت بحران به شرح زیر تفکیک کرد. در ارایه این طبقه بندی با رعایت امانت از شمارههای اصلی مصوبه ابلاغی استفاده شده است تا در صورت نیاز خوانندگان محترم بتوان آن را ملاک عمل قرار داد.
1- آمادگی
این مرحله شامل اقداماتی است که دولت ها، سازمان ها، جوامع و افراد را قادر میسازد تا در مواقع بحرانی به طور سریع و کارا پاسخ لازم را جهت مواجهه با بحران از خود نشان دهند. این فعالیتها میتواند در قالب برنامه هایی قبل از وقوع سوانح آموزش داده یا به صورت عملی انجام شود. سیاستهایی که در چارچوب این مرحله از بحران قرار میگیرند عبارتند از:
1- افزایش و گسترش آموزش و آگاهی و فرهنگ ایمنی و آمادهسازی مسوولان و مردم برای رویارویی با عوارض ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه به ویژه خطر زلزله و پدیدههای جوی و اقلیمی.
2- گسترش و تقویت مطالعات علمی و پژوهشی و حمایت از مراکز موجود، به منظور شناسایی و کاستن از خطرات اینگونه حوادث با اولویت خطر زلزله.
3- شناسایی پدیدههای جوی و اقلیمی و نحوه پدیدار شدن خطرات و ارزیابی تاثیر و میزان آسیب آنها از طریق تهیه اطلس ملی پدیدههای طبیعی، ایجاد نظام به هم پیوسته ملی پایش و بهبود نظامهای هشدار سریع و پیشآگاهی بلندمدت با استفاده از فناوریهای پیشرفته.
2- پیشگیری
این جزء از سیستم مدیریت بحران شامل اقدامات و فعالیت هایی میشود که هدف آن جلوگیری از وقوع یک بحران یا ممانعت از تشدید اثرات آن بر جامعه و تاسیسات حیاتی میباشد. اقدامات پیشگیرانه بسته به نوع حادثه و بحران احتمالی تعریف و اجرا میشود. در موضوع حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و سایر حوادث مشابه این اقدامات به دو دسته اقدامات فیزیکی یا ساختمانی مانند احداث تاسیسات سیل بند، مقاوم سازی ابنیه و اقدامات مدیریتی مانند قطعهبندی و تفکیک اراضی، بیمه و غیره تقسیم بندی میشود. سیاستهایی که در چارچوب این مرحله از بحران قرار میگیرند عبارتند از:
1ـ پیشگیری و کاهش خطرپذیری ناشی از زلزله در شهرها و روستاها و افزایش ضریب ایمنی در ساختوسازهای جدید از طریق:
1-1- مکانیابی و مناسبسازی کاربریها در مراکز جمعیتی شهری و روستایی و تاسیسات حساس و مهم متناسب با پهنهبندی خطر نسبی زلزله در کشور.
1-2- بهبود مدیریت و نظارت بر ساختوساز با به کارگیری نیروهای متخصص و تربیت نیروی کار ماهر در کلیه سطوح و تقویت نظام مهندسی و تشکلهای فنی و حرفهای و استفاده از تجربههای موفق کشورهای پیشرفته زلزلهخیز.
1-3- ممنوعیت و جلوگیری از ساختوسازهای غیرفنی و ناامن در برابر زلزله و الزامی کردن بیمه و استفاده از کلیه استانداردها و مقررات مربوط به طرح و اجرا.
1-4- استانداردسازی مصالح پایه و اصلی سازهای و الزامی کردن استفاده از مصالح استاندارد، با کیفیت و مقاوم و ترویج و تشویق فناوریهای نوین و پایدار و ساخت سازههای سبک.
1-5- تهیه و تصویب قوانین و مقررات لازم برای جرم؛ و تخلف شناختن ساختوسازهای غیرفنی.
2- کاهش آسیبپذیری وضعیت موجود کشور در برابر زلزله با محوریت حفظ جان انسانها از طریق:
2-1- تدوین و اصلاح طرحهای توسعه و عمران شهری و روستایی متناسب با پهنهبندی خطر نسبی زلزله در مناطق مختلف کشور.
2-2- ایمنسازی و بهسازی لرزهای ساختمانهای دولتی، عمومی و مهم، شریانهای حیاتی و تاسیسات زیربنایی و بازسازی و بهسازی بافتهای فرسوده حداکثر تا مدت 10 سال.
2-3- ارایه تسهیلات ویژه و حمایتهای تشویقی (بیمه و نظایر آن) به منظور ایمنسازی و بهسازی لرزهای ساختمانهای مسکونی، خدماتی و تولیدی غیردولتی.
3- مقابله یا پاسخگویی
این بخش از سیستم مدیریت بحران شامل مجموعه اقدامات و فعالیت هایی است که جهت مقابله با سوانح و ارایه خدمات امداد و نجات صورت میگیرد و معمولا بلافاصله پس از وقوع بحران به مورد اجرا گذاشته میشود. در واقع این بخش جهت نجات جان انسانها و حفاظت از اموال و داراییهای جامعه صورت میگیرد. سیاستهایی که در چارچوب این مرحله از بحران قرار میگیرند عبارتند از:
3-1- ایجاد مدیریت واحد با تعیین رئیس جمهور برای آمادگی دایمی و اقدام موثر و فرماندهی در دوره بحران:
3-2- ایجاد نظام مدیریت جامع اطلاعات به کمک شبکههای اطلاعاتی مراکز علمی ـ پژوهشی و سازمانهای اجرایی مسوول، به منظور هشدار به موقع و اطلاعرسانی دقیق و به هنگام در زمان وقوع حادثه.
3-3- تقویت آمادگیها و امکانات لازم برای اجرای سریع و موثر عملیات جستوجو و نجات در ساعات اولیه، امداد و اسکان موقت آسیبدیدگان، تنظیم سیاستهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی و سازماندهی کمکهای داخلی و خارجی در زمینههای فوق.
3-4- در اختیار گرفتن کلیه امکانات و توانمندیهای مورد نیاز اعم از دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی و نیروهای مسلح در طول زمان بحران.
4- بازسازی و بهبودی
این مرحله شامل اقداماتی است که برای بازگرداندن حالت عادی به شرایط جوامع و کشورهای درگیر در بحران و پس از وقوع هر بحرانی انجام میشود. از ویژگیهای مهم این بخش از سیستم مدیریت بحران طولانی بودن آن است که گاهی 5 تا 10 سال به طول میانجامد. مجموع فعالیتهای مهمی که در این مرحله از سیستم قابل تفکیک است شامل استقرار مجدد، بازسازی و نوسازی میباشد. سیاستهایی که در چارچوب این مرحله از بحران قرار میگیرند عبارتند از:
4-1- تدوین برنامههای جامع علمی به منظور بازتوانی روانی و اجتماعی آسیبدیدگان و بازسازی اصولی و فنی مناطق آسیبدیده.
4-2- گسترش نظامات موثر جبران خسارت نظیر انواع بیمهها، حمایتهای مالی و تشویقی، تسهیلات ویژه و صندوقهای حمایتی.
نتیجه گیری
مطابق مبانی علمی و بنیادی مدیریت بحران میتوان چارچوب تحلیل مدیریت بحران کشور را مبتنی بر دو گزینه الزامات و عناصر سیستم مدیریت بحران در هر کشور قرار داد و تحلیل را برآن استوار نمود. الزامات مدیریت بحران شامل برنامه ریزی، سازماندهی، آموزش، امکانات و تجهیزات است و وفق سیاستهای کلی تعریف شده، ایجاد مدیریت واحد بحران در کشور با محوریت رییس جمهور برای آمادگی دایمی و فرماندهی موثر در دوره بحران مدنظر بوده است. تجربه کشور از سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی که با بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مقارن گردید، همواره تلاشهای متعددی را برای تعریف سازمان متناسب مدیریت بحران و تامین نیازهای کوتاه مدت و بلندمدت کشور مصروف داشته است. در این میان در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور و برنامه اولویت دار مختلف نیز به عنوان برخی از محدودیتهای این مهم تلقی شده است.
اما همواره ایجاد ساختارهای سازمانی پس از مدتی دچار تغییرات اساسی گردیده است. در نظام سازمانی متناسب مدیریت بحران معمولا از مدلهای مختلف نام برده میشود که در تعبیر عام آن شامل مدلهای متمرکز و غیر متمرکز میگردد. در مدل متمرکز تمامی امور مدیریت بحران در قالب یک سازمان مسوول یا وزارت خانه خاص تعریف میشود که نمونه آن را در کشورهای روسیه (وزارت امداد و نجات) و آمریکا (FEMA) میتوان ذکر کرد. در مدلهای غیر متمرکز نیز ستاد و یا شورای عالی زیر نظر رییس جمهور وظیفه سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان را به عهده داشته و سایر وزارتخانهها و ارگانهای دولتی و عمومی، وظایف تعریف شده خود را به انجام میرسانند. قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور و پیش بینی تشکیل شورای عالی با حضور رئیس جمهور که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید را میتوان اقدامی در جهت اجرای سیاست کلی و ساماندهی به وضعیت نظام سازمانی مدیریت بحران در کشور تلقی نمود.
در بخشی دیگر از الزامات، توجه به برنامه ریزی مدیریت بحران باید ملاک عمل قرار گیرد. این مفهوم تمامی 4 عنصر مدیریت بحران شامل آمادگی، پیشگیری، مقابله و بازسازی را در برمی گیرد. بخش عمده سیاستهای تعریف شده در چارچوب این بخش قرار میگیرد. تحلیل روند توجه به اجزاء و عناصر مدیریت بحران در قوانین و مقررات نشان میدهد که در گذشته رویکرد جبران خسارات همواره مد نظر برنامه ریزان و دولتمردان بوده است و تفکر غالب مدیت بحران به معنای صرف آن میباشد به این مفهوم که هموار انتظار بروز حادثه را کشیده و به محض وقوع آن تلاش و برنامه ریزی برای مرتفع نمودن نیازهای جامعه آسیب دیده مورد امعان نظر قرار میگرفت. اما در سالهای اخیر به خصوص در قانون برنامه چهارم و قوانین بوجه سنواتی رویکرد برنامه ریزان کشور به سمت تفکر مدیریت ریسک تغییر یافت. با توجه به وجود واحد مسکونی نامقاوم در شهرها و به خصوص روستاها از مجموع و وجود پهنههای وسیع بافت فرسوده اولویت دار در کلان شهرها و مراکز استانها ضرورت توجه به رویکرد مدیریت ریسک در برنامه ریزی مدیریت بحران در کشور را نشان میدهد. لذا ضرورت دارد برنامه مدیریت بحران (Disaster Management Program) با اولویت نقاط آسیبپذیر و مراکز ویژه و حساس در کشور تهیه شود. برای انجام این مهم دسترسی به اطلاعات روز آمد و تشکیل پایگاهها دادههای مختلف زمینشناسی، اقلیمی و جوی و... از ضروریات تلقی میشود.
در همین چارچوب و با توجه به وضعیت آسیبپذیری کشور از بلایای مختلف ضرورت دارد برنامههای آموزشی گسترده ای اعم از آموزشهای نظری و عملی با اولویت نقاط آسیبپذیر و نوع حوادث احتمالی قابل بروز در هر ناحیه ارائه شود. نقش صدا و سیما در فرهنگ سازی و عینی کردن این آموزشها بسیار بارز و چشمگیر است. ارایه این آموزشها و تکمیل آن با مانورها و آموزشهای عملی را میتوان به عنوان هسته شکلگیری شهروند آماده و به دنبال آن شهر و روستای ایمن تلقی نمود. امروزه در بسیاری از کشورهای جهان بخش عمده فعالیتهای مدیریت بحران از آموزش و ایجاد آمادگی تا کمک در فرآیند بازسازی توسط نیروهای داوطلب صورت میگیرد.
یکی دیگر از الزامات مدیریت بحران در چارچوب سیاستهای تعریف شده تامین تجهیزات و امکانات مورد نیاز برای پیش بینی، پیشگیری و مقابله با حوادث احتمالی است. دسترسی به امکانات و تجهیزات در مدت زمان طلایی رسیدگی به آسیب دیدگان (حداکثر 48 ساعت اول بروز حادثه) و همچنین استفاده از دستاوردها و فناوریهای نوین نیز میتواند دستیابی به هدف مدیریت بحران را که همانا حفظ جان و مال شهروندان در برابر تهدید حوادث میباشد تا حد زیادی تضمین نماید. در سیاستهای تعریف شده به استفاده از امکانات دستگاههای دولتی، نهادهای عمومی غیردولتی و حتی بخش خصوصی و مردم توجه و تاکید شده است که بسیج این امکانات باعث همافزایی و افزایش توان مقابله با شرایط اضطراری میشود.
لذا در مجموع سیاستهای مذکور تلاش دارد در چارچوب الزامات مدیرت بحران نسبت به تحقق و استقرار نظام جامع مدیریت بحران در کشور با رویکرد مدیریت ریسک گام بردارد که قطعا مساعی و همکاری نزدیک نهادهای قانونگذاری، اجرایی و قضایی در کشور در تحقق آن امری ضروری است.
3- نقلاب اسلامی ایران از پدیدهی شوم ترور و تروریسم آسیبهای فراوان دیده است. منافقین و به اصطلاح طرفداران خلق! با ترور شخصیتهای انقلابی و مؤمن همچون مطهری، قرنی، شهید مظلوم بهشتی، رجایی، باهنر، مفتح و حتی زنان و مردان و سالخوردگان بی گناهی که تنها جرمشان ایمان به اسلام و انقلاب، و یا شرکت در راهپیماییها و نماز جمعهها بود، سعی کردند انقلاب را تضعیف کنند. یکی از این جنایات و همکاریهای نزدیک بین منافقین و رژیم بعث عراق، انفجار بمب در نماز جمعهی تهران بود. در زمانی که رژیم بعث، مردم را از رفتن به نماز جمعه برحذر میداشت و تهدید به بمباران و موشک باران نماز جمعه میکرد، منافقان نیز بیکار ننشسته و با یک طرح از قبل تعیین شده، نماز جمعهی تهران را در 24 اسفند 1363، به خاک و خون کشیدند و عدّه ای از نمازگزاران مؤمن را مظلومانه شهید کردند. نماز پرشکوه آن هفتهی تهران در ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و با حضور برادران و خواهران مسلمان در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن به امامت ریاست جمهوری وقت آیتالله خامنهای، برگزار شد. در این انفجار که در ساعت 12:29 دقیقه صورت گرفت، 14 نفر شهید و 88 نفر مجروح شدند.
یکی از شاهدان عینی که خود از کارکنان نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران است میگوید: «صدام خیلی تلاش کرد تا بتواند نماز جمعه تهران را ولو یکبار هم که شده بمباران کند تا مردم را از رفتن به این نماز دشمن شکن منصرف و نماز جمعهها را خلوت کند، اما پوشش و گشت هوائی هوشیارانه خلبانان تیز پرواز نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آسمان تهران به ویژه روزهای جمعه و همچنین حلقههای پدافندی منظور شده در اطراف تهران که خود بنده هم در یکی از این مواضع اطراف ورامین برای مدتی مأمور بودم اجازه چنین کاری را به هواپیماهای متجاوز بعثی نداد و غیر از چند بار بمبارانهای کور که با استفاده از هواپیماهای MIG-25 و پرتاب بمبها از مسافت دور انجام شد در این خصوص توفیقی نداشتند و لذا صدام ناچار شد از عوامل خود فروخته منافقین استفاده کند و مواد منفجره را در زیر انداز بزگی جا سازی نموده و در وسط زمین چمن دانشگاه تهران در صفوف به هم فشرده نماز گزاران منفجر نموده و تعدادی را به خاک و خون بکشاند، من معمولاً در قسمت زمین چمن نماز میخواندم ولی آن روز دیر تر رسیدم و در محوطه جلو داننشکده ادبیات نزدیک مجسمه فردوسی نشسته بودم که بمب منفجر شد. شدت انفجار به حدی بود که تکههای نفجر شده بدن نمازگزاران به آسمان پرتاب شد و تکه ای که خیلی چرب بود و فکر میکنم تکهای از مغز بود روی لباس من افتاد و بعد از چند بار شستن لکه چربی آن زایل شد. علیرغم شدت انفجار در حالی که مقام معظم رهبری مشغول ایراد خطبه بودند و از شدت موج انفجار یکی دو قدم عقب تر رفتند و بلافاصاصله به پشت تریبون برگشتند و در بین شعارهای کوبنده مرگ بر آمریکا و مرگ بر منافق نماز گزاران به ادامه خطبه پرداختند و بعد از اقامه نماز ما برای دیدن محل انفجار رفتیم که با فرو رفتگی حدود 30 تا 50 سانت به ابعاد حدود 1 در 5 متر مواجه شدیم، البته امداد گران و تعدادی از نماز گزاران تا آن موقع اجساد شهدا را جمع آوری کرده بودند.» (خاطرات سرهنگ احمد جنتی محب افسر بازنشسته نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران )
آیتاللَّه خامنهای که در آن زمان در مقام ریاست جمهوری و امامت جمعه تهران در حال ایراد خطبههای نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبهها ادامه دادند و این امر موجب تقویت روحیه ضداستکباری نمازگزاران و امت شهید پرور ایران گردید. رژیم عراق که قبلاً اصابت موشکهای دور برد ایران به شهرهای کرکوک و بغداد را انفجار بمب تجربه کرده بود، در یک هماهنگی ناموفق با عوامل ضد انقلاب داخلی، قصد داشت به هنگام انفجار بمب در صفوف نمازگزاران در دانشگاه تهران، هواپیمایش را در ارتفاع بالا به حریم هوایی تهران اعزام داشته و ادعا کند که صدای انفجار، ناشی از بمباران تهران بوده است. اما با تأخیر ورود هواپیمای عراقی به آسمان تهران و انفجار بمب، نیم ساعت قبل از آمدن هواپیما ها، این توطئه تبلیغاتی با شکست مواجه شد و هواپیماهای عراقی نیز با آتش به موقع و قدرتمند پدافند هوایی متواری شدند. در این واقعه تعدادی از نماز گزاران به اسامی سید محمد شاهمرادی، سید مجید محمدی، لطفعلی عرفانی، ابراهیم سیاهی عروجی، سید مهدی رضوینیا، محمد حاجی هاشمی، رجبعلی تلکانی، پرویز شعبانی، عباس رایگان، زکریا فرجیبیگی، مهدی ابراهیمی، محمد غفاری، حاج مجتبی توانگر دهقان، علی احمدپور فیروزآبادی و محسن ظهیری به شهادت رسیدند. مجروحان واقعه نیز به بیمارستانهای مصطفی خمینی، فیروزگر، سمیه، سینا، امام خمینی و دکتر شریعتی منتقل شدند.
حاج فضل الله فرخ از اعضای ستاد اقامه نماز جمعه در این باره میگوید: «در آن زمان صدام هر هفته تهدید میکرد که نماز جمعه تهران را میخواهد بمباران کند. هر وقت که این اعلان میشد، نمازجمعه شلوغتر میشد و حتی از شهرستانهای امن هم به نماز جمعه تهران میآمدند. جالب این که هر وقت که از شهرستانهای امن نمازگزار داشتیم بمباران نبود. عدهای کفنپوش در نمازجمعه مینشستند و شعار میدادند که ما آمادهایم. آن هفتهای که انفجار پیش آمد، از همان هفته هایی بود که صدام گفته بود نمازجمعه را میزنیم. که ما هم البته منتظر بمباران بودیم. احتمال80-90% هم میدادیم که موشک بزند. چون او که ترسی از این چیزها نداشت. بارها هم شده بود که هواپیماهایش هم اطراف نمازجمعه میآمد و ضدهوایی روی پشت بامها و در میدان فلسطین و اطراف میدان انقلاب از نماز جمعه مراقبت میکرد. روز حادثه، روزی بود که صدام خیلی جدی گفته بود که ما نمازجمعه را میزنیم. من پشت جایگاه نشسته بودم یک دفعه صدای یک انفجار مهیب آمد. بلند شدم بالا را نگاه کردم دیدم که چیزهایی از بالا پایین میریزد. اول خوشحال شدم. حدس زدم که قطعات هواپیمای دشمن است که پایین میریزد. ولی وقتی روی زمین آمد، دیدم قطعات بدن انسان است و بمب چنان به شدت این بدنها را هوا برده بودکه به اطراف پخش میشد. اما بلافاصله فهمیدیم که این انفجار ناشی از بمبگذاری در محل نماز بوده است. ما همیشه جلوی درهای ورود و خروج بازرسی کامل داشتیم. هیچ چیز را نمیتواستند با خودشان حمل کنند، بنابراین بمب را به صورت جانماز به داخل آوردند چون فقط آوردن جانماز مجاز بود. البته سعی بمب گذار بر این بودکه بمب را نزدیک جایگاه، که عدهای از مسئولین یا خود امام جمعه بود بگذارد که همگی صدمه ببینند. اتفاقاً امام جمعه آن هفته خود آیتالله خامنهای بودند. ایشان غالباً از جبهه یکسره به نمازجمعه میآمدند. چون بمب گذار از بازرسی دوم نتوانسته بود عبور کند و فاصله اش با جایگاه زیاد بود بمب را در قسمت انتهایی زمین چمن گذاشته بود. جالب است که آن روز کسی فرار نکرد و امام چند بار در صحبتهایشان به این مسئله اشاره کردند که من زمانی که تلویزیون را نگاه کردم، دیدم که با وجود این که بمب منفجر شد، ولی یک نفر نرفت و همه نشستند و امام جمعه با صلابت صحبتهایش را ادامه داد و آهنگ صدایش عوض نشد. مردم هم سر جایشان نشستند فقط شعار دادند: حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست. ما پس از انفجار به افرادمان گفتیم همه سر جایتان باشید. هیچ کسی دخالت نکند. فقط یک عدة خاصی شروع به جمعآوری شهدا و مجروحین کردند. مردم هم خطبهها را گوش کردند و نماز را خواندند. 14 نفر آن روز شهید و عده زیادی مجروح شدند. آیتالله خامنهای فرمودند، برای ختم شهدا حجتالاسلام فلسفی را دعوت کنید، که از طرف ایشان مجلس ختمی در مسجد ارگ برگزار شد.
حجتالاسلام و المسلمین ناطق نوری وزیر کشور وقت در 25 اسفند 1363، در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: بر اثر انفجار یک بمب 15 پوندی در صفوف نمازگزاران جمعهی تهران تعداد 14 تن شهید و 88 نفر مجروح شدهاند.
و در تشریح حادثه گفت: «از قبل صدام تهدید کرده بود که نماز جمعهی شهرهای تهران، تبریز و اصفهان را مورد حمله قرار خواهد داد و نمازگزاران با علم و آگاهی از چنین تهدیدی روز جمعه پر شورتر از همیشه در صفوف نماز جمعه حاضر بودند و از سوی دیگر امام جمعهی محترم تهران آقای خامنهای- رییس جمهوری- با احتمال خطر شرکت کردند، چرا که ایشان معمولاً دو هفته پی در پی تشریف نمی آوردند. ولی علیرغم تهدیدات صدام، ایشان تشریف آوردند و این پیوند و هماهنگی مردم با مسؤولان را میرساند که در همهی صحنهها مانند جنگ در کنار هم هستند. ما میبینیم از طرفی شهید مظلوم بهشتی و یا رییس جمهور ما رجایی در کنار مردم کوچه و بازار به شهادت میرسند و نکتهی دوم این است که انسان هماهنگی بین ضد انقلاب و حکومت عفلقی عراق را در گذشته لمس و احساس میکرد. اما نه به این حد که روز جمعه احساس شد و این ارتباط تنگاتنگ بود که حکومت بغداد احتمال میداد که نمی تواند نماز جمعه را به وسیلهی موشک و یا بمباران بزند، چرا که هم پدافند هوشیارانه عمل میکند و هم نیروی هوایی حضور فعال دارد و به این ترتیب احتمال موفقیت نمی داد و روی این اصل با مزدوران داخلی و ضد انقلاب عمل، رذیلانه انفجار روز جمعه را هماهنگ کرد و ضد انقلاب روز جمعه بمبی را در میان نمازگزاران عاشق که احتمال خطر را میدادند، منفجر کردند که 14 نفر را به شهادت رساندند و 88 نفر را مجروح کردند. از این 88 نفر در حدود 40 نفر مجروح سرپایی بودند و بقیه بستری شدند. جالب این که با این هماهنگی ضد انقلاب داخل و بغداد این حادثه رخ داد، دیدیم مردم نه تنها صحنه را ترک نکردند بلکه با شور و هیجان فوق العاده و با شعاری که میدادند، «ما به این جا آمدیم، بهر شهادت» ما را منقلب کردند و شاید در طول تاریخ سابقه نداشته باشد در اجتماعی هزاران نفر جمع شده باشند و انفجاری به این عظمت رخ دهد، این تعداد انسان را شهید و مجروح کند، اما مردم بمانند و خطیب خطبه را ادامه دهد و سخنرانی ادامه یابد. قراینی در دست داریم که نشان میدهد کار، کار منافقین است و به غیر از آنها هم گروهک دیگری نمیتواند انجام دهد. البته ما پیش بینی میکنیم در اعلامیههایشان این امر را انکار کنند و این جنایت را تکذیب کنند. اما با قراینی که در دست داریم، این جنایت کار منافقین است.»
4- سید رضا نیری سرپرست کمیته امداد امام خمینی(ره) در سخنانی پیش از خطبههای نماز جمعه این هفته تهران به مناسبت سالگرد تاسیس این نهاد گفت: ما به فرمان امام(ره) در حالی فعالیت خود را آغاز کردیم که امکاناتمان زیر صفر بود اما به لطف الهی در حال حاضر کمیته امداد بیش از 1410 مرکز خدمات رسانی در داخل و خارج کشور دارد.
وی گفت: در حال حاضر برای اینکه کار این کمیته از کمیت به سوی کیفیت پیش رود از اساتید حوزه و دانشگاه کمک میگیریم.
کمیته امداد هم اینک علاوه بر 4 5 میلیون نفر را که در داخل و خارج کشور تحت پوشش دارد بیش از 2 میلیون نفر را در حوادث و گرفتاریهای غیر مترقبه تحت امداد و پوشش خود قرار داده است.
وی در ادامه افزود: برای حفظ منزلت خانوادههای تحت پوشش 30 برنامه از 35 برنامه خود را در راستای توانمندسازی آنان قرار دادیم کمیته امداد در حال حاضر 970 هزار دانش آموز تحت پوشش دارد و برای ارتقا سطح علمی آنان از نیرویهای افتخاری کمک میگیرد و به این ترتیب تمام ویژگیهای اخلاقی آنان نیز کنترل میشود.
نیری مهمترین فعالیت کمیته امداد را اشتغال زایی ذکر کرد و افزود: کمیته امداد هرساله با کمترین سرمایه بین 12 تا 15 هزار خانواده تحت پوشش را به استقلال مالی میرساند و امیدواریم با حمایت مردم و مسئولان هر ساله بیش از 100 هزار فرصت شغلی ایجاد کنیم.
وی در پایان نتیجه 26 سال زحمات کمیته امداد را مثبت ارزیابی کرده و گفت که هم اکنون سازمانهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی کمیته امداد را به عنوان یک نهاد و تشکیلات نمونه در سطح بینالمللی معرفی کردهاند.
سرپرست کمیته امداد در زمینه مشارکتهای مردمی نیز اظهار داشت: هــم اکنون 66 هزار نیروی افتخاری با این نهاد در ارائه خدمات به خانوادههای نیازمند همکاری دارند و در سال گذشته مردم سخاوتمند با اهدای بیش از 1500 میلیارد ریال به این نهاد یاری رسان محرومان و نیازمندان بوده اند.
5- روز درختکاری یکی از روزهای سال است که در آن مردم تشویق به کاشتن نهال میشوند. این روز معمولاً در روزهای پایانی زمستان یا روزهای نخست بهار است. در ایران، ۱۵ اسفند ماهِ هر سال است. در ایران هفته منابع طبیعی از ۵ تا ۱۲ مارس برای گرامیداشتِ گیاهان تعیین شده است. روز درختکاری در چندین کشور گرامی داشته میشود.
این روز برای نخستین بار توسط جولیوس استرلینگ مورتون از ایالت نبراسکا در ۱۰ آوریل ۱۸۷۲ پایه گذاشته شد. در ایالات متحده بعدها این روز (Arbor Day)، به چهارمین جمعه آوریل، منتقل شد.