خطبه اول:
اعوذبالله منالشیطان الرجیم
بسماللّه الرحمنالرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین
اوصیکم عبادالله بتقوی الله واتباع امره و نهیه
امیدوارم که خداوند به همهی مردم توفیق دهد که جوهره تقوا، این گوهر ارزشمند آسمانی را در وجودشان حفظ و تقویت کنند.
حتماً در خاطرتان هست که بحثهای خطبه اول من درباره اخلاق در قرآن است. البته بحث اصلی درباره خود قرآن بوده است.
کمکم وارد بحثهای محتوایی قرآن شدیم، فصل احکام را تمام کردیم و وارد بحث اخلاق شدیم. دامنه بحثهای اخلاقی خیلی وسیع است و خطبههای اخلاقی طولانی شد. ولی فکر میکنم برای جامعه ما میتواند مفید و سازنده باشد.
در آخرین خطبه درباره انسان دوستی در مقابل حسد حرف زدیم. دو سه خطبه درباره ضررهای حسد و منافع انساندوستی صحبت شد. البته باز حرف زیاد است. ولی نمیتوانیم روی فصل اخلاقی بیشتر درنگ کنیم. امروز میخواهم درباره یک مسئله بنیانی و مادر در اخلاق و همه عملکردهای زندگی به طور بسیار فشرده حرف بزنم.
مسئله اخلاق و نقطه مقابل آن ریا - امروزه اخلاص از لازمترین روحیات انسانی است - بسیار مهم میباشد. ریا بسیار خطرناک و مضر و منهدم کننده انسانهاست.
فرهنگ جامعه ما احتیاج دارد که روی این مسئله یک مقدار تأکید شود که مردم روحیه اخلاص و جهت درست زندگی را انتخاب کنند. البته بحثهای من مختصر است.
آنهایی که علاقهمند هستند، با اشاراتی که میکنم، خودشان دنبال بحثها میروند. در قرآن به مسئله اخلاص بسیار بها داده شده است. در بحث اخلاص، بحث نیت و جهت هم هست که اینها با هم معنا میدهند و ما جداگانه وارد بحث جهت و نیت نمیشویم. ریا را در همین بحث میبینیم و سعی میکنیم همینجا در یک خطبه و حداکثر در دو خطبه این بحث را تمام کنیم.
در قرآن راجع به اخلاص و خلوص نیت، آیات زیادی داریم. با لفظ خلوص و اخلاص بیش از 25 آیه نیست. امّا مضموم شاید در صدها آیه، آمده است. آیههایی هم هستند که صریح گفتهاند. قرآن در مورد ضرورت و اهمیت اخلاص و جهتدار بودن و هدفدار بودن حق در زندگی انسان بسیار صریح و محکم حرف زده است و اصلاً پایه حرکت تکاملّی و سعادت انسان از اینجا میگذرد.
این مسئله واقعاً با منطق و استدلال قابل اثبات است. البته موصوف قرآن و به تبع آن روایات، بسیار گویا است. روایات خیلی فراوان است. کلمات قصار، سیره، داستان و اتفاقاتی که افتاده است، گویای این مسئله هستند.
اخلاص در تقسیم کلّی، گاهی در عبادت و گاهی در کارهای روزمره زندگی است. اگر بخواهم درباره عبادت بحث کنم، باید بگویم عبادت به طورکلّی بدون اخلاص درست نیست. اصلاً هیچ نتیجهای ندارد.
اخلاص در مسایل غیرعبادی هم برای ثمربخشی، تأثیرگذاری و سازندگی رکن است. فقها در مورد عبادات اتّفاق نظر دارند که عبادت بدون اخلاص و نزدیک به ریا باطل است.
کسی که به نوعی در عبادتش ریاکاری کند، عبادتش را باطل میکند. حتّی اگر در چیزهایی که جنبهی عبادی هم نداشته نباشد، ریا کارها را خراب میکند. اصلاً بسیاری از امور زندگی ما اینگونه است.
اما چیزهایی است که نسک است و به عنوان عبادت به ما داده شده است. اگر در اینها اخلاص نباشد، باطل است. مثلاً اگر در نماز، روزه، حج و هر یک از اعمال، ریا پیدا شود و تظاهر وجود داشته باشد، باطل است. این نظر فقها است.
حکما و فلاسفه قبولی عبادات را مشروط به اخلاص میدانند که اگر برای خداوند نباشد، قبول نیست و درجهای ندارد.
عرفا چون بحث آنها سلوک و رسیدن به خداوند است، اخلاص را شرط وصول میدانند و میگویند اگر اخلاص در عبادت ما نباشد، به آنجایی که باید واصل شویم، نمیرسیم. چون عرفان دنبال وصول و رسیدن به حق و خدا است.
حکمت دنبال فلسفه و آثار عبادات است و فقه متکّفل صحت و بطلان و بحثهایی اینچنینی است. پس حکما و فقهای اسلام میگویند، نمیتوان بدون اخلاص و نیت درست عبادت کرد و وقت انسان هدر میرود و چیزی از آن بیرون نمیآید. بدون گرفتن مزد، هزینه میکنیم. جهت را ببینید، انسان باید در زندگی جهت داشته باشد. وقتی که جهت و هدف را انتخاب کنیم، عبادات برای این است که بهآن طرف برویم، اگر جهتدار و هدفدار زندگی کنیم، موارد غیرعبادی هم عبادت میشود. یعنی ممکن است الان مشغول کارتان باشید، استاد درس میدهد، مهندس نقشه طراحی میکند، کاسب در حجره نشسته و تجارت میکند، دانشجو درس میخواند و بالاخره هر کسی کاری انجام میدهد. اینها میتواند عبادت باشد، اگر به خاطر خودنمایی، پول، پست و یا هر چیز دیگر درس بدهید، باطل نمیشود. امّا بحث عبادت چیز دیگری است. اگر بخواهد عبادت باشد و جنبهی خدایی پیدا کند و برای خدا و قصد قربت و برای رسیدن به خداوند باشد، هم عبادت است و هم زندگی.
بنابراین به یک معنا اگر اخلاص را در وجود خود تعبیه و این حالت را انتخاب کنیم، سراسر زندگی ما عبادت است، خواب، غذا خوردن و همه اینها را که در راه خداوند است، عبادت محسوب میشود.
این مهمترین دستاورد بشری است و اگر این نوع انسانها در جامعه پیدا شوند، هم خودشان به دنبال حق میروند و هم انسانهای دیگر را به طرف سعادت میبرند.
نقطه مقابل آن ریا است، نعوذبالله اگر مبتلا به ریا شویم، در مسایل زندگی، خانه ریایی داشتن، ماشین ریایی داشتن، تجملات یا زهد و فخر ریایی داشتن و به رخ مردم کشیدن، در همه نوعش خسارت است، اما خسارت عمدهاش برای ما که مسلمانیم، این است که عباداتمان باطل میشود، اگر در نماز، روزه، حج و همه عبادات ریا باشد، باطل است.
بنابراین مسئله اخلاص یک مسئله بنیانی است که هر انسانی راه خودش را میرود. الان درباره مسلمانها صحبت میکنیم. با اهل قرآن حرف میزنیم که اگر راه خود را از طریق اخلاص و خلوص نیت انتخاب کند، بسیار مهم است. من خواهش میکنم روی این فکر کنید.
اگر عاقل باشیم و فکر کنیم، صرفهجویی همین است که راه خود را خدایی انتخاب و جهت خود را الهی کنیم. در آیهای که اول صحبتم خواندم، کلمه اخلاص نیست، ولی روح اخلاص در آن است.
«انّی وَجَّهْت وجهی للّذی فطرالسّموات والارض»* من جهتم را به خدای فاطر آسمانها و زمین قرار دادم «قل ان صلاتی و نُسکی و محیای و مماتی للّه رب العالمین»،** عبادات، یعنی نماز، سایر نسک و مناسک به اضافه محیای و ممات، یعنی همه چیز را میگوید. واقعاً میتوان در تاریخ انسانهایی را یافت که اینها اینگونه بودهاند. همه چیز آنها برای خداوند بود. اینها را مخلص میگویند، البته کسان دیگری را هم در قرآن داریم که آنها مخلص هستند.
مخلص به کسر لام یک معنا و به فتح لام معنای دیگری دارد. آیات مربوط به مخلصین حدود یازده آیه است که کلمه مخلَص را دارد، آیات مربوط به مخلِص هم ظاهراً حدود دوازده آیه است. تفاوت اینها این است که در قرآن مخلص به کسانی اطلاق شده و نوعاً روی مصداقها رفت. انسانهایی که واصل شدهاند، خداوند اخلاص آنها را پذیرفته و تحت چتر حمایت حفاظتی خود قرار داده است. یعنی یا معصوم یا تابع معصوماند و با عمل، اراده، نیت و سلوک خود به نقطهای رسیدهاند که خداوند حفظشان میکند. مثلاً برای حضرت یوسف تعبیر مخلِص شده است، چند انبیاء و بعضی از غیرانبیاء مخلِص هم در قرآن هستند. بنابراین اگر بهطرف خدا باشیم، مخلص هستیم. یعنی کسانیکه نیتشان برای رسیدن به خداوند و در راه خدا است. همینجا عرض کنم حق و خدا در اینجا تقریباً مساوی میشوند.
یعنی اگر انسان جهت حق را انتخاب کند، آنجا خدا هم هست. ممکن است عبادت نباشد، ولی انسان برای حق حرکت میکند. نوعاً در جاهایی که حق هست، انسان میتواند جای آن، خدا را بگذارد و در جاهایی که خداوند مطرح است، میتوان حق را گذاشت.
بنابراین جهتگیری حق و مشروب نکردن زندگی خود به ریا و تظاهر بیخود مهم است و نباید اعمال خودمان را با ریا باطل کنیم. از درون اخلاص، وصول بهحق و درجه گرفتن پیش خداوند بیرون میآید و اعمال ما با نیتمان معنای درست پیدا میکند. تعبیر ائمه(ع) ما این است: لو خصله نیات لذکه الاعمال. این یک روایت است، یعنی اگر نیتها خالص شود، اعمال هم پاک است. ممکن است در آن اشتباه هم اتفاق بیفتد. امّا پاک است و با خلوص نیت «نجاه الامور» به دست میآید. یعنی موفقیتها با خلوص نیت به دست میآید.
بعضی از آیات قرآن را برایتان خواندم و در نقطه مقابل آن، ریا را ببینید.من یکی دو مورد را میگویم. البته خیلی فراوان است، همه را نمیتوان گفت، عرض کردم صدها آیه صریح و محکم داریم، قرآن در سوره بقره به مردم میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن والاذی»* تا اینجا مربوط به ریا نیست و بعد از آن به اینجا میرسد که میفرماید: انفاق که میکنید، صدقه که میدهید، با منّت گذاشتن برطرف یا ایذاء طرف و به نوعی زخم زبان زدن و تحقیر کردن، به هر شکلی، صدقات خودتان را باطل نکنید، از این جمله میفهمیم که اگر کمکی به کسی کردیم، نباید منّت بگذاریم، تحقیر نکنیم و با زبان خود اذیت نکنیم. مثلاً بگویم آقا برو کار کن، وقتی که دارید میدهید، این حرفها را نگویید. البته نصیحت غیر از اذیت است.
اگر اذیت کنیم، صدقه ما باطل است، صدقه دادن، پول خرج کردن است. یعنی این کار درجه ندارد. مثل این است که پول را نگه داشتید یا بیرون ریختید. البته نتیجه آن را کسی میگیرد که به دیگران میبخشد. تأثیر اجتماعی هم دارد. ولی اگر منّت باشد، خود انسان خسارت میبیند.
قرآن در این مورد یک تشبیه دارد. میفرماید: «والّذین ینفقون اموالهم رئاء»** اینگونه صدقه مثل کسی است که در انفاق، ریاکاری میکند. در ادبیات عرب میگویند مشبهه باید از مشبهه به کمتر باشد و مشبهه به باید قویتر باشد. یعنی اینهایی که صدقه را اینگونه تشبیه میکنند، بطلان آن را به صدقه ریایی تشبیه میکنند. باید ریا خیلی بیشتر باطل و مذموم باشد که هست. یعنی شما با این کارتان شبیه انسان ریاکاری میشوید که پولش را برای ریاکاری خرج میکند. این خیلی معنا دارد. واقعاً اوج بطلان، بیثمر بودن و هدر دادن مال را نشان میدهد که انسان با ریاکاری این کار را انجام میدهد.
البته باید به بحث بسیار مهمی اشاره کنم که مخلوط نشود. بحث ما این است که اگر انسان انفاق علنی بکند، با ریا داشتن فرق میکند. معنایش این است که اگر انسانی کارهای علنی بکند، مدرسه بسازد، مسجد بسازد، به فقرا پول بدهد، خیرات کند و همه این کارها را علنی کند، عیبی ندارد. قرآن در هفت، هشت مورد میگوید باید هم سرّی و هم علنی انفاق کنید، به خاطر اینکه تأثیر دارد، تشویق دیگران را به همراه دارد، دیگران را ترغیب میکند که وارد این کار شوند. جامعه را تلطیف میکند تا حس ترحم را در جامعه نشان دهد. انسان میتواند خیلی از اهداف خوب را در انفاق علنی داشته باشد. اینجا باز اخلاص است.
یعنی انسان علنی میگوید من اینچنین هستم و گاهی علنی انفاق میکند تا سنت را در جامعه تقویت و انسانها را تشویق کند. اینکار جزو موارد عبادت و اخلاص است. حتّی در عبادت هم میتواند این اتفاق بیفتد. یعنی ممکن است کسانی عمدآ به مسجد بیایند برای اینکه دیگران را تشویق کنند. میآید که مردم ببینند. به نماز جمعه میآید تا مردم ببینند، این دو حالت دارد:
1- میخواهد بگوید من آمدم که مرا ببینید.
2- میگوید آمدم تا نماز جمعه را ببینید. بهمنظور ترویج میآید. یک نفر تظاهر میکند که چتر خودش را بگستراند، همینجا هم میتواند دوگونه باشد:
1- خودش را محبوب میکند تا کارهایش رونق بگیرد.
2- در ذهن دارد که خودش لذت ببرد و سر مردم کلاه بگذارد. باطن بدی دارد، امّا ظاهر خوبی برای خودش ساخته است.
در بعضی از روایات میفرماید که ریاکار «باطنه علیل و ظاهره جمیل» باطن علیل و مریض و ظاهر متناسب و خوب و قابل ستایش و پسندیده دارد. ممکن است این ظاهر به نفع مردم تمام شود و مردم از او درس بگیرند. امّا او خودش پیش خداوند چیزی را کسب نمیکند. چون برای خداوند کار نکرده است، چیزی دیگری در ذهن خود میپروراند.
میخواهم این درس را از این آیات و روایات بگیرید و آن این نکته است که خودتان بین خود و خدا محاسبه کنید و ببینید کارهایی که میکنید، جهت الهی دارد. اگر جهت الهی داشته باشد، سراسر زندگی میتواند الهی باشد. البته میتواند نقطه منفی هم باشد. انسان ظاهرش جمیل باشد، امّا با یک باطن مریض و علیل و مجروح، در جامعه سالم و روبراه دیده شود و این بدترین خسارتی است که انسان میبیند.
درباره ریا میگویند اولاً نوعی شرک است که انسان چیزهایی را که باید از خداوند درخواست کند، از مردم مطالبه مینماید. مخصوصاً در عبادات نوعی نفاق است. برای اینکه دورویی، دورنگی و دو شخصیتی است. اینکه نشان میدهند، نیست. انهدام از درون است و مثل خوره میماند که خودمان را از درون میخوریم و این بدترین حالت است. تعبیر قرآن برای اینها مثل سنگ و صخرهای است که یک لایه از خاک آن را پوشیده و گیاه میتواند روی آن سبز شود و رشد کند و با یک باران تند این خاک شسته شود و سنگ را بدون پوشش خاک و یک صخره مزاحم باقی بگذارد. دیگر آن خاصیت ثمردهی را ندارد. فقط خاصیت سنگ را دارد. باید ببینیم سنگ چه خاصیتی میتواند داشته باشد. قرآن از بُعد پوشش گیاهی به این موضوع توجه کرده است.
بنابراین واقعاً خودمان باید خودمان را از نظر اخلاقی محاسبه و ارزیابی و جهت خودمان را اصلاح کنیم. عمل خود را آن مقداری که میتواند مفید باشد، برای تربیت جامعه تظاهر کنیم و آن مقداری را که لزومی به تظاهر ندارد، بین خودمان و خدا نگه داریم.
البته همین جا بحث دیگری بنام سمعه وجود دارد که میتواند نباشد. گاهی انسان کاری را برای خدا انجام میدهد و وقتی میفهمد مردم فهمیدند، خوشحال میشود و از اینکه در جامعه برایش آبروداری پیش آمده، خوشحال است. این عیبی ندارد. چون انسان کار را برای خدا انجام داده و موقعی که کار میکرد، به فکر نشان دادن خود نبوده است. ولی مردم بعداً میفهمند و او هم خوشحال میشود. این ریاکاری نیست. این حفظ آبروست و میتواند لطف خداوند باشد. چون خداوند در روایتی - که شاید حدیث قدسی باشد - به بنده میفرماید: تو تلاش کن و اعمال عبادی خود را بپوشان. ولی من او را ظاهر میکنم.
یعنی خداوند انسانهایی را که برای خدا کار میکنند، مثل گلی که بالاخره عطرش پخش میشود، در جامعه پخش میکند. خداوند میفرماید این کار را میکنم. اینگونه قرار داده که آثار کار خوب طبعاً ظاهر میشود و مردم میفهمند. عیبش این است که ما از اول بخواهیم برای غیرخدا عبادت کنیم و کارهای اجتماعی ما جهت شخصی داشته باشد. نگوید این مسئله به کجا برمیخورد، جهت شخصی داشته باشد. بالاخره میخواهد کاری انجام شود. من هم میگویم کار انجام میشود. ولی اگر فرهنگ جامعه، فرهنگ ریاکاری شد، این جامعه به جایی نمیرسد، کارهای بیمحتوا و ظاهرسازی میکند، کیفیت کار پائین میآید. کیفیت کار جوامعی که تربیت درست ندارند، پائین است و محصول کارشان کیفیت ندارد و علت آن همین ریاکاری است.
اگر جهت الهی داشته باشد، کارشان را متقن انجام میدهند. میدانید که خداوند آگاه است و وقت و پولی را که مصرف میکنید، حساب میکند و از امکانات الهی استفاده میکنند. فرض کنید این باید مورد قبول باشد و کارهای خوب انجام دهد.
خداوند چنین کاری را به مردم معرفی میکند. یعنی سنن الهی و سنن آفرینش این است که نمیگذارد این گنج زیر خاک بماند. روزی این گنج خودش را نمایان میسازد. نمیگذارد این گل عطر بیفشاند و عطرش بهمشام دیگران نرسد. سنت الهی این است، انشاءاللّه بتوانیم خودمان را با جهت خدایی تنظیم کنیم. «فاینما تولوافتم وجه الله»* اگر هدفمان خدا باشد، از هر راهی برویم، به خدا خواهیم رسید. امّا اگر هدفمان خودمان باشد، از کعبه هم که عبور کنیم، به خودمان باز میگردیم و به خدا نمیرسیم «من کان هجرته الی الله و رسول و هجرته الی الله و رسول» کسی که هجرتش به نفس خودش باشد، هر جا برود سقوط میکند و نمیفهمد چه اتفاقی دارد میافتد.
بسماللهالرحمنالرحیم
انّا اعطیناک الکوثر/ فصلّ لربک وانحر/ ان شانئک هوالابتر**
* سوره مبارکه انعام (6)، آیه 79
** سوره مبارکه انعام (6)، آیه 162
* سوره مبارکه بقره (2)، آیه 264
** سوره مبارکه نساء (4)، آیه 38
* سوره مبارکه بقره (2)، آیه 115
** سوره مبارکه کوثر
خطبه دوم:
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدللّه والسلام علی رسول اللّه و علی علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی(عج) صلوات الله علیهم اجمعین
اوصی عبادالله بتقوی الله واتباع امره و نهیه
مسائل روز متعدد است و بنده بهاختصار به همه آنها که فکر میکنم تذکرش میتواند مفید باشد، میپردازم. اولین مسئله روز، حرکت شکوهمند پیکرهای شهدای مفقودالاثر و جاویدالاثر است(1) که این روزها فضای ایران را معطر ساختهاند و جامعه ما را به حال و هوای دیگری بردهاند. باید از کسانی که زحمت میکشند و از زیر خروارها خاک و در جاهای خطرناک میگردند و این سرمایههای عظیم اجتماعی خفته در خاک را پیدا میکنند و میآورند و آنها را شناسنامهدار میکنند، تقدیر کرد، کار بزرگی است.
مسئله مفقودان در همه جنگها همیشه یک مسئله مهم و دلخراش برای ملتها بوده است. شما همین الان بعد از گذشت دهها سال از جنگ ویتنام میبینید آمریکاییها دربهدر بهدنبال مفقودان خودشان در ویتنام هستند. اکثر جنگها اینگونه است و یکی از کارهای مهم برای انسانهای خوب این است که بالاخره تکلیف این از دسترفتهها را روشن سازند.
انسان خودش را جای خانوادههای مفقود بگذارد و ببیند که خانوادهای که عزیزش را به خدا داده و هیچ خبری از او ندارد و حتّی نمیتواند بر سر قبر او آرامش بیابد، چه حالتی دارد! مخصوصاً وقتی حرفهایی است که تعدادی در زندانهای عراق اسیرند، مسائل یک قدری پیچیدهتر میشود و کار خیلی ارزشمندی است که اینها انجام میدهند.
راههای درستی هم میروند، شبههای هم ندارد و از پیشبینیهای خوبی که ارتش و سپاه در آن زمان کردند، این بود که پلاکهایی به رزمندگان میدادند که آن پلاکها زیر خاک و حتی در رطوبت هم سالها میماند و معرّف انسانهاست و نوعاً با این پلاکها افراد قابل شناسایی هستند. البته اگر گاهی پلاک فرد گیر نیاید، امروز با علوم پیشرفتهای که وجود دارد، از یک قطعه استخوان هم میتوان انسان را شناخت. با امکاناتی که علوم بیولوژیک در اختیار انسان قرار داده، این کار مقدور است و ما کمتر بهاین وسیله احتیاج پیدا کردهایم. اما واقعاً عملی است.
من با یکی از مسؤولان ویتنامی صحبت میکردم که شما الان چگونه به آمریکاییها جسد تحویل میدهید؟ گفت: آنها با دقت و با استفاده از ابزار، میفهمند که قطعه استخوان و هر چه را که ما بردهایم، متعلق به چه خانوادهای است و قابل تشخیص است که بهکدام مفقود تعلق دارد.
به هر حال، امروز هزاران نفر از این عزیزان پیدا شدهاند و اجساد مطهر آنان آمده و عطرافشانی کرده و همین الان میبینید، در شهرهایی که اینها وارد میشوند چه ولولهای، چه نشاطی، چه شوری و چه روحیه آسمانی پیدا میشود!
باید از این مردم خوب هم تشکّر کنیم. شهدایی از شهر آنان عبور میکنند که به خانواده و شهر آنان مربوط نیست. ولی مثل بچههای خودشان از این پیکرهای مطهر استقبال میکنند، جای قدردانی دارد. این نشان از عمق وابستگی ملّت ما با آرمانهای انقلاب و مجاهدان راه انقلاب است.
موضوع دیگر اظهارات اخیر رهبر بزرگوار انقلاب است. چه در فرمان 8 مادهای ایشان(2) و چه در سخنانی که در سفر بهاستان گیلان داشتند، سیاستها و راهکارها را تا حدود زیادی برای مسؤولان و مردم روشن کردند که این خیلی با ارزش است.(3) امروز برای همه مسؤولان و مردم مشخص است که سیاست کلی نظام اسلامی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض است و جهت کار به آنجا میرود. اقتدار ملّی از راهکارهای درست تحقق این سیاستها است و بدون اقتدار ملّی عملی نیست که بتوانیم این اهداف بزرگ و مشکل را به دست بیاوریم.
ایشان با برنامه جلو رفتند و به خاطر اینکه نیاز میبینند، تأکید میکنند. برای ایجاد اشتغال برای خیل عظیم انسانهای نیرومند، پرانرژی و بیکار و رسیدن به معاش مردم که طبقه فقیر تحت تأثیر این شرایط قرار دارند، تقریباً راهکار را بیان کردند و تکلیف همه ما روشن است. باید دولت، مجلس، قوه قضائیه و نهادهای دیگر همه در این مسیر حرکت کنند.
معلوم است که تحقق این اهداف با رونق اقتصادی و توسعه تولید بهوجود میآید و راه دیگری نداریم. حتی اگر آنقدر پول داشتیم که همه چیز را از خارج بیاوریم و به مردم بدهیم، آن سیاستها جواب نمیداد و اگر زندگی مردم با واردات تأمین شود، جوابگو نیست. چون بیکاری مثل خوره بهجان جوانان مستعد ما افتاده است و این با نان، غذا و مسکن دادن حل نمیشود.
بنابراین باید فضا، فضای سازندگی و سرمایهگذاری باشد. انسانها هر چه دارند، سعی کنند در درجه اول برای عمران کشور و ایجاد شغل و تولید مصرف کنند که البته سیاستهای اجرایی برنامه مشخصی میخواهد تا دنبال کنیم که به این اهداف برسیم.
فکر میکنم اهداف اعلام شده از سوی رهبری مخالفی در کشور ندارد و همه قبول داریم که راه همین است و راه هم روشن است. یک بار در دوران سازندگی در این راه پیش رفتیم و نتیجه گرفتیم. میتوانیم با آن تجربه و اصلاح نقاط ضعف و استفاده از نقاط قوت، متناسب با امروز، حرکت سازنده و مولدی برای کشور به وجود بیاوریم و الحمدالله منابع مالی هم کم نداریم که از این جهت نگران باشید.
مسئله سوم مسئله انتخابات است(4)که واقعاً موضوع مهم و روز کشور است. به روز انتخابات نزدیک میشویم و مقدمات فراهم شده است. بنده دو، سه تذکر میدهم که بخشی مربوط به مسؤولان، بخشی مربوط به رسانهها و بخشی هم مربوط به مردم است.
در مورد مسؤولان، همه وظیفه داریم که شرایط مناسبی را ایجاد کنیم تا مردم بتوانند اظهارنظر کنند. روح انتخابات این است که مردم از حق خودشان استفاده کنند و تکلیف و وظیفه خودشان را به کشورشان ادا کنند که حق و تکلیف است. مسؤولان باید این شرایط را مناسب سازند و بهصورت مناسبی برای مردم راه را باز بگذارند تا اظهارنظر کنند. از لحاظ نامزدها مشکلی نداریم، سلیقههای گوناگونی در صحنه هستند و مردم میتوانند رأی خود را بدهند.
از بُعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آرمانی و هر چه که مورد نظر آنان باشد، میتوانند بهیک فرد رأی دهند. بنابراین برای مردم این زمینه هست. امّا اداره انتخابات مهم است. واقعاً هم در مرحله تبلیغات و هم در مرحله رأیگیری، نیاز به مراقبت داریم. در مرحله تبلیغات به رسانهها مربوط است تا سعی کنند اطلاعرسانی نمایند. همه رسانهها، صدا و سیما، روزنامهها، تریبونهای مجلس، ائمه جمعه و دیگر تریبونها مال مردم هستند و از فضای کشور استفاده میکنند.
مهمترین وظیفه رسانهها این است که مردم را آگاه کنند و مردم بدانند سعادت از کجا و مشکل از کجا میگذرد و به کجا میتوانند پناه ببرند تا انتخاب کنند. در چنین شرایطی رأی اکثریت میتواند اطمینان بخش باشد. چون وجدان عمومی کمتر از وجدانهای فردی اشتباه میکند.
بالاخره تودهی مردم میتوانند با آگاهی انتخاب کنند و مسئله رسانهها در این مرحله خیلی مهم است. رسانهها نباید بهخود اجازه دهند که فریبکاری کنند و مردم را گمراه سازند و دیگران را خراب کنند. این کار درد جامعه را درمان نمیکند. ممکن است درد یک باند، جریان و شخصی را درمان نماید که این وظیفه رسانهها نیست. این خیانت به مردم است.
مسؤولان هم همینطور، مسؤولان الان باید فضا را بهگونهای باز نگه دارند که هر کسی بتواند رأی خودش را بدهد، اولاً اطلاعرسانی را جدّی بگیرند و به رسانهها کمک کنند تا اطلاعرسانی کنند. ثانیاً در سلامت انتخابات واقعاً جدّی باشند، اگر مردم احساس کنند رأیشان آن چیزی است که بیرون میآید، خیلی بیشتر استقبال میکنند، بالاخره اظهار نظر میکنند، یک فرد شاید میداند یک رأی او تأثیر عمده ندارد، ولی این را هم میداند که ممکن است این رأی او با رأیهای دیگر با هم شود و تأثیر اساسی داشته باشد. همه کارهای دنیا اینگونه است. بالاخره رأی یک نفر رأی مؤثری نیست. مجموعه کار میکند و میتوانیم در جمع مؤثر باشیم. انتظار این است که مسؤولان و رسانهها برای سلامت انتخابات و آگاه کردن مردم فکر کنند. مردم هم بهعنوان یک شهروند مسلمان، انقلابی و غیرانقلابی وظائف خودشان را انجام دهند و با حضور در پای صندوقها و انداختن رأی به صندوق، برای نشان دادن افکار عمومی کمک کنند که دمکراسی واقعی، آزادی واقعی و انجام وظیفه ملّی است. باید تریبونهایی که مال امت و مربوط به کل مردم هستند و به نحوی از بیتالمال استفاده میکنند، یا از حیثیت، پول و ابزار ملّی استفاده میکنند، بیطرفی خودشان را حفظ کنند و بهاین و آن هم نسبت ندهند که از این یا از آن حمایت میکنند. بگذارند هر کس میخواهد حمایت کند. اگر حق حمایت دارد، خودش اعلام کند که من حامی چنین چیزی هستم و این هم جزء حقوق است که باید به مردم حق داد. منتها مسئله استفاده از ابزار ملّت و کل کشور مسئلهای است که قطعاً باید همه ما عدالت و صحت عمل را مراعات کنیم.
مسئله چهارم این روزها مربوط به صلیب سرخ بینالمللی و هلال احمر* و بنیاد بیماریهای خاص است که برنامههای اطلاعرسانی دارند. بنده میخواهم تأکید کنم که کمک این نهادهای مؤثر به محرومان و نیازمندان جامعه مهم است. اینها هم از دولت بودجه میگیرند، هم مردم کمکشان میکنند. ولی میدان کار و تأمین نیاز مردم خیلی وسیعتر از اینهاست. بنیاد بیماریهای خاص نیازمندان زیادی دارد. بیماریهایی که واقعاً نفسگیر است و علاجش مشکل است. رنجهایش خیلی شدید است، هزینههای معالجهاش بسیار بسیار گران است، خیلی از بیمهها حاضر نیستند پوشش دهند. لذا باید مجموعه مردم و دولت - قشر وسیعی هم هستند - بهاینها برسند و درد آنها را درد خودشان بدانند.
مسئله دیگری که این روزها مهم است، مسئله فلسطین است که انصافاً از یک جهت مسئلهای دلخراش و از جهت دیگر امیدوارکننده است. ملتی با این همه رنج، مشقت، سرکوبی و فشار اینگونه در صحنه است و هر روز شهدایش را تشییع و مجروحانش را عیادت میکند، ولی باز هم جلوی گلولهها پیدایش میشود و با حضور در صحنهها، با سنگ و مشت به جنگ تانک و توپ و هلیکوپتر میرود، این خیلی عظمت دارد.
نقطه منفی آن این است که هم دنیا و هم اسرائیلیها انصافاً شقی هستند، انصافاً ظالمند، خیلی دارند بد میکنند، همین دیروز هفت مورد حمله با توپ، تفنگ، هلیکوپتر و موشک بهاین مردم مظلوم داشتند که در محاصره اسرائیل هستند. اینها خودشان دولت مستقلی ندارند، مرزهایشان در دست اسرائیل است، از هیچ جا بهاینها کمک نمیرسد. اسرائیلیها در داخل آنها هستند، تانکهای اسرائیل در چند متری مردم ایستادهاند و لولههایشان را بهطرف آنها گرفتهاند، این مردم و اینقدر ظلم و فشار بهاینها و این وجدان خفته دنیا انصافاً خیلی رنجآور است. معکوس عمل میکنند. اجساد دو جوان اسرائیلی در جایی، در غار و صحرا پیدا شد، رسانههای غربی برای اینها دارند روضهخوانی میکنند، معلوم نیست که چه کسی اینها را کشته است. آیا سارق بودند؟ آیا قاتل آنها فلسطینیها بودند؟ امّا این طرف سه کودک سه ساله و سه ماهه و چهار ماهه با گلوله مستقیم اسرائیلیها در دامن مادرشان شهید میشوند، دنیا خیلی راحت و ساده از آن میگذرد.
آن طرف ماهیت محرمانه بسیار روشنی دارد و این طرف یک مسئله مشکوکی است. به بهانه آن دو نفر، هفت بار فلسطینیها را گلوله باران و موشک باران کردند. این چه حقی است؟ تناقضها را میگویم، آمریکا از هوا و زمین به اسرائیل کمک میکند. هواپیما، پول، غذا، بازار و هر چه میخواهد بهاو میدهد و دیگر کاری ندارد.
یک قایق اسلحه در ساحل غزه پیدا شد که یک سازمان رسمی فلسطینی اعلام کرد برای مردم خود فرستادهایم. در دنیا بهعنوان اسلحه قاچاق موج درست کردند. اسرائیلیها دارند اعصاب مردم را خرد میکنند. ولی این طرف این همه کمک آمریکا، یک کمک رسمی و قانونی است! چه دنیایی است که ما با آن مواجه هستیم! چه وجدانی بر مردم غرب و رسانههای مدعی دمکراسی غرب حاکم است که مسایل را اینگونه به خورد مردم میدهند! اسرائیلیها دارند بین غزه و مصر یک خندق میکنند که رابطه مرزی را قطع کنند که آنها ارتباطی با مصر نداشته باشند و کمک بگیرند. دو کارگر اهل رومانی که خندق میکندند با انفجاری کشته شدند. ممکن است در آنجا مین یا چیز دیگری بود. اسمش را گذاشتهاند انفجار فلسطینی و بعد اسرائیل رسماً به مقر مرکزی نیروهای امنیت دولت خودگردان حمله موشکی کرده و بیست نفر را کشته و زخمی کرده است. ببینید آن طرف یک حرکت مشکوک، این طرف یک کار به این وقاحت است. رسانههای غربی هم بهاین گونه مسائل پوشش میدهند. هنوز هم مثل جریان هیتلر برای اسرائیل نوحه سرائی و مظلومنمایی میکنند.
با جمعیت معدود و محاصره شده و اسیر فلسطینی - بالاخره هر موجودی که اسیر شود چنگالی بهصورت اسیر کننده خودش میزند که از جان خودش دفاع کند - اینگونه رفتار میکنند و اسفبارتر از همه اینکه مردم مظلوم، به دارو و غذا و وسایل زندگی روزمره خودشان نیازمند هستند، این مردم مظلوم و گرسنه، جهاد میکنند و میلیاردها دلار پولهای امت اسلام و عرب در بانکهای خارجی صنایع پشتوانه اسرائیل را تغذیه میکند. خیلی تناقض است، خیلی جابرانه است. چنین دنیایی ادعای عدالت، دمکراسی، آزادی و حقوق بشر میکند! واقعاً فضاحت دارد و متأسفیم که حتی در ایران انقلابی هم هنوز آدمهایی هستند که قبلهشان این نوع دمکراسیهاست و دنبال آنها میگردند و میخواهند از اینها الگو و درس بگیرند که متأسفانه فراوان هستند.
مسئله دیگری که در این هفته داریم، روز دوشنبه سالگرد لغو قرارداد تنباکو است،(5) من به خاطر اهمیت آن این مسئله تاریخی را ذکر میکنم، با اینکه مال صد و دهسال پیش است، امّا مسئله مهمی است. این نکته را فقط به خاطر مسائل روز کشور میگویم. با یک فتوای کوتاه نیم سطری آیتالله شیرازی، توطئه بسیار خطرناکی که انگلیسیها از طریق انحصارات تنباکو کشیده بودند، خنثی شد. کشت و برداشت، بستهبندی، صادرات، فروش داخلی و همه چیز را در انحصار خود گرفته بودند. آن روز تنباکو جزو مهمترین اقلام تولیدی و صادراتی ایران بود و بنا داشتند از این راه ایران را به حیطه استعماری خودشان دربیاورند، میخواستند بیشترش کنند. مردم با یک فتوا حرکت کردند و آن کمپانی انگلیسی مجبور شد این را فسخ کند. البته از دولت ایران غرامت گرفت که به خاطر ضعف دولت بود، مردم کار خودشان را کردند.
من میخواهم مسئله مهمی را بگویم و آن این است که از روزی که حرکت تاریخ در دنیا بهجای اینکه بر کاکل نیروهای مسلح و رزمندگان میدان جنگ بگردد، بهطرف اراده، رأی و حضور مردم در صحنه آمد و از روزی که این فکر در دنیا پیدا شد - حالا منشاء آن هر که باشد. تقریباً دو قرن است که در ایران بدون استثناست. اگر آقایان استثنائی دارند، میتوانند بعداً به من تذکر بدهند - هر وقت خواسته در ایران مسئله مهمی اتفاق بیفتد. بدون روحانیت اتفاق نیفتاده است. هر جا روحانیت به میدان آمد، مسئله جدّی و اساسی شده و به نتیجه رسیده و هر وقت روحانیت غایب بود، جریان شکست خورده است. شما درباره این موضوع تحقیق کنید، من دو، سه مورد آن را میگویم و شما میتوانید صد مورد پیدا کنید.
یکی همین تنباکو بود، که بهسرعت موفق شدند. بعد مشروطه بود. آیا غیر از روحانیت کسی میتوانست سلسله قاجار را که تا اعماق روستا حضور اقتصادی، نظامی و پلیسی داشتند، از میدان بیرون کند و از اینها مجلس بگیرد؟ البته این حرفها بود، فرنگ رفتهها میگفتند. امّا وقتی روحانیت به میدان آمد و مرحوم آیتالله خراسانی و دیگران فتوا دادند، در مدّت کوتاهی عدالتخانه و مجلس تأسیس شد. تا بودند مجلس بود که فرصتطلبان روحانیت را از صحنه بیرون کردند. مجلس هم مصادره شد. همه چیز به هم ریخت. بالاخره سر از رضاخان در آورد.
در جریان ملّی شدن نهضت نفت که جریان مشعشع و با ارزشی است و از سال 26 و 27 شروع شد، وقتی آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام آمدند و مردم پشت سر اینها آمدند، نهضت پیروز شد، به محض اینکه اینها را از صحنه بیرون کردند - خیال کردند اینها مزاحم هستند و مردم هم پشت سر اینها هستند - مصدق را محاکمه و زندانی کردند و دولت به اصطلاح ملّی را از بین بردند، چه سریع اتفاق میافتد! در سی تیر و 28 مرداد، وقتی مرحوم کاشانی و مریدان او به میدان آمدند، شاه را بیرون کردند. وقتی که اینها غائب بودند، آمریکاییها توانستند شاه را بازگردانند. مثل اینکه منحنیهای حرف میزنند، کسی منحنیهای کوچک و بزرگ را ترسیم کند و ببیند چه اتفاقی در تاریخ افتاده است! هیچکس باور نمیکرد دوره محمد رضا با این همه امکاناتی که برای او تنظیم کرده بودند، بهپایان برسد. پول، سلاح، اطلاعات، تبلیغات، شبکه، حزب و... درست کرده بودند. وقتی روحانیت بهصورت جدّی به صحنه آمد، مثل کرباس از هم دریده شد، سیستمی که فکر میکردند پولادین و آسیب ناپذیر است و در ادبیات سیاسی آنها جزیره امن بود، شکست خورد. همیشه اینگونه بود.
بهنظرم یکی از جنایاتی که الان دارد اتفاق میافتد، بدنام کردن انقلاب است. مردم انقلاب را دیدند، جنگ هم همین است. سازندگی هم همین است. در هر کار مهمی که شد، حضور روحانیت کارگشا بود. من به مناسبت روز تنباکو عرض میکنم، کسانی که دنبال این هستند که نقش روحانیت را در جامعه ضعیف کنند، به خدا، خلق و ایران خدمت نمیکنند. فقط پشتوانه مردم را از آنها میگیرند و میدان درست میکنند برای اینکه افرادی مثل رضاخان و امثال او دوباره به میدان بیایند و کشور ما را از این مسیری که حقیقتاً انسانی و اجتماعی است، از حضور مردم و حاکمیت اراده مردم خالی کنند.
مسئله دیگری که داریم به اقدامات اخیر آمریکاییها مربوط است که آن هم شرمآور است. مثل مسئله قبلی است. اخیراً دو کمیسیون مهم سازمان ملل در رأیگیری آمریکا را حذف کردند و کشورها به عضویت آمریکا رأی ندادند. یکی کمیسیون حقوق بشر است که آمریکا از سال 37 تا به حال - یعنی 54 - عضو آن بود و خیال میکرد اینجا ملک اوست و مثل مالک رفتار میکرد. این بار هم خیلی لابی کرد که بماند، ولی رأی نیاورد، کشورهایی مثل سیرالئون رأی آوردند، امّا او رأی نیاورد.
دوّم هیأت نظارت بر مواد مخدّر بود که آمریکاییها چون از خودشان عملکرد نامطلوبی بهجا گذاشتند، رأی نیاوردند. در هر دو مورد برای کشور خود و خودشان سوءاستفاده کردند. هر جا که لازم دیدند حقوق بشر را چماق و هر جا لازم ندیدند حقوق بشر را خفه کردند. کارهایی که در اسرائیل و فلسطین میکنند با حقوق بشر نمیسازد. همه مردم هم میفهمند. همینها اگر در جای دیگر یک زندانی ببینند که با افکار آنها موافق است، آنچنان نوحه سرایی میکنند که همه روزنامههای دنیا را پر میکند. در مورد مواد مخدّر هم همین است، مردم به عملکرد آمریکا سوءظن پیدا کردند و فکر میکنند او واقعاً صداقت ندارد. با اینکه امکانات در اختیار اوست، به او رأی ندادند. میدانید آمریکا چه کار کرد؟ بهسرعت در مجلس آمریکا، به اصطلاح کنگره که مدعی آزادی هستند - همین دیروز - تصویب کردند از 800 میلیون دلاری که آمریکا به سازمان ملل بدهکار است - همیشه به عنوان یک چماق و اهرم در اختیار دارد و هر وقت خواستهای دارد میگوید اینقدر طلبمان را میدهیم و شما اینکار را کنید - تصویب کردند 240 میلیون آن را نپردازند.
کشور بدهکاری که اگر بخواهد پولهای تأخیرشدهاش را بدهد، باید صدها میلیون دلار بدهد، به خاطر اینکه دوجا رأی نیاورد، میآید اینگونه انتقام میگیرد و میگوید ما هم پولمان را نمیدهیم. یک وقت میگوید بیرون میرویم و حق عضویت نمیدهیم. تازه آن هم درست نیست. اینکه الان میگوید طلبهای گذشته را نمیدهم، یعنی چه؟ روح آمریکایی یعنی حاکمیت پول و سرمایه، را نشان میدهد، این ثابت میکند که اینها دروغ میگویند که خواهان حاکمیت رأی، انسان و حقوق بشر هستند.
خیلیها هستند که در داخل کشور و سازمانهای بینالمللی رأی نمیآورند. عصبانی نمیشوند و وظایف خود را رها نمیکنند. اگر شما واقعاً به دموکراسی و رأی معتقدید، این حق را به کشورهای دیگر بدهید که موقع انتخابات در کمیسیونها هر کس را که میخواهند، انتخاب کنند. این عصبانیت و این عکسالعمل سریع و این حرکت انفعالی که امریکا انجام میدهد، واقعاً مایه آبروریزی آمریکاست (تکبیر نمازگزاران)
این کار هیچ توجیهی ندارد. به هر حال اولاً اگر بدهکارید، باید بپردازید و ثانیاً در آینده هم باید حق عضویت خود را بپردازید. آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل حق «وتو» دارد و تابهحال چقدر تصمیمات جمع را وتو کرد! چقدر کارها را به تعویق انداخته است! یکبار بندههای خدا رأی دادهاند و شما اینگونه دارید عکسالعمل نشان میدهید. عملکردتان را اصلاح کنید، کمکم بههمان نسبتی که در داخل کشورها، مردم بیدار میشوند و به رأی خودشان اهمیت میدهند و فکر میکنند که رأیشان مؤثر و سرنوشتساز است، در سطح جهانی هم اتفاق میافتد.
بنابراین فکر میکنم یکی از تابلوهای خوبی که افتضاح آمریکا را نشان میدهد و غربیها اکثراً همین طور هستند، این است که سازمان ملل را برای خودشان میخواهند و اگر حق عضویتی هم میدهند و صناری بیشتر میپردازند، چیزهایی طلب میکنند. البته اگر نپردازند، خرجها کم میشود، در بودجه سازمان ملل اسراف میکنند و به هر جا که میلشان است، سرباز و نیروی حافظ صلح میفرستند و هر جا که میلشان نیست، نمیفرستند، خرجها را بیخودی بر سازمان ملل تحمیل نکنید. کسی احتیاجی به شما ندارد. بنابراین واقعاً حیف است که رسانههای ما از این مسئله بهسادگی بگذرند.
انتقام دیگری هم از ما گرفت. شش سال بود که پیشنهاد دادیم تا در تجارت جهانی عضو شویم. البته در ایران هنوز مورد بحث است و معلوم نیست تأیید شود. ولی نوبت خود را گرفتهایم تا بعداً بحث شود. آمریکاییها به تنهایی وتو کردند و نگذاشتند مسئله ایران در آن سازمان مطرح شود. یک جا مانع میشود که حتی اسم ایران برای رأیگیری مطرح شود و در جای دیگر رأی نمیآورد و اینگونه عکسالعمل نشان میدهد. نباید جوانان، دانشگاهیان، روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان ما به این سراب خطرناک مدعی حقوق بشر و دموکراسی که ریشهاش در این انسانهای خودخواه و انحصارطلب است، چشم بدوزند.
بسماللهالرحمنالرحیم
قل هوالله احد/ اللهالصمد/ لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد*
* سوره توحید
* ۱۸،اردیبهشت روز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر
پی نوشت ها:
21/2/1380
1- پیکر مطهر یک هزار شهید دفاع مقدس عصر روز دوشنبه 31 اردیبهشت ماه در میدان آزادی تشییع میشود. فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ضمن بیان این مطلب تصریح کرد: پیکر پاک یک هزار شهید گلگون کفن دفاع مقدس در قالب 6 کاروان تحت عنوان «از کربلای ایران تا مصلای تهران» در 20 استان و 200 شهر و شهرستان تشییع خواهد شد. این کاروانها از مناطق عملیاتی حاج عمران، مریوان، مهران، دهلران، بستان و آبادان با نامهای مبارک امام علی(ع) به ترتیب «علی حیدر کرار»، « علی جان پیامبر» ، «علی شیر دلاور»، «علی فاتح خیبر»، «علی ساقی کوثر» و «علی همسر زهرا» به سوی تهران عزیمت میکنند که در 90 درصد از شهرهای مسیر برای اولین بار کاروان شهدا تشییع میشود .
کاروان اول با نام «امام علی(ع) حیدر کرار» با مسئولیت نیروی زمینی سپاه پاسداران از محل حاج عمران (ارتفاعات تمرچین پیرانشهر) حرکت و پس از عبور از شهرهای پیرانشهر، نقده، محمدیار، ارومیه، سلماس، خوی، مرند، تبریز، اهر، مشکین شهر، اردبیل، نمین، آستارا، هشت پر، طالش، رضوانشهر، انزلی، خمام، آستانه اشرفیه، لاهیجان، رشت، رودبار، منجیل، قزوین، آبیک، هشتگرد و کرج به تهران خواهند آمد.
مسئولیت کاروان «امام علی(ع) جان پیامبر» بر عهده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. این کاروان نیز از محل پادگان ارتش در مریوان حرکت میکند و پس از طی طریق از شهرهای مریوان، سنندج، قروه، بیجار، دیواندره، سقز، صاحب سنته، تکاب، صائین دژ، بوکان، مهاباد، میاندوآب، ملکان، بناب، مراغه، هشترود، میانه، زنجان، سلطانیه، خرمدره، ابهر، تاکستان، شال، بوئین زهرا، اشتهارد، ملارد، شهریار و شهرک قدس به تهران وارد میشوند.
مسئولیت کاروان «امام علی(ع) شیر دلاور» بر عهده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی است که از محل مسجد جامع شهر مهران حرکت میکند و پس از عبور از شهرهای مهران، صالح آباد، ایلام، چوار، ایوان، زرند، گیلانغرب، اسلام آباد، ماهیدشت، کرمانشاه، بیستون، سنقر، صحنه، کنگاور، اسدآباد، مریانج، همدان، کوریجان، قهاوند، کمیجان، آهنگران، فرمهین، آشتیان، تفرش، دستجرد، قره چای، ساوه، مامونیه، رباط کریم و اسلامشهر به تهران میرسد.
کاروان «امام علی(ع) فاتح خیبر» با مسئولیت وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از مسجد جامعه شهر دهلران حرکت میکند و پس از گذر از شهرهای موسیان، شوش، شوشتر، دزفول، اندیمشک، پل دختر، ملاوی، خرم آباد، بروجرد، اشترنیان، نهاوند، فیروزان، تویسرکان، جوکار، ملایر، توره، شازند، اراک، خمین، محلات، نیموز، دلیجان، سلفچگان، قم و شهر ری، به حرم امام خمینی(ره) میرود.
مسئولیت کاروان «امام علی(ع) ساقی کوثر» بر عهده لشکر زرهی 8 نجف اشرف نیروی زمینی سپاه پاسداران است که از تنکه چزابه حرکت میکند و پس از عبور از شهرهای سوسنگرد، حمیدیه، اهواز، رامهرمز، باغملک، ایذه، دهدز، سرخون، ناغان، بلداچی، بروجن، فرادنبه، سفیددشت، فرخ شهر، شهرکرد، زرین شهر، فولادشهر، نجف آباد، گلدشت "، قهدریجان، فلاورجان، مبارکه، شهرضا، آباده، سورمق، اقلید، ابرکوه، تفت، یزد، زارچ، اشکذر، میبد، اردکان، عقدا، نائین، اردستان، نطنز، بادرود، کاشان، قم و شهرری، وارد تهران خواهند شد.
مسئولیت کاروان «امام علی(ع) همسر زهرا(س)» را برعهده لشکر 14 امام حسین(ع) نیروی زمینی سپاه است که از شهر آبادان حرکت میکند و پس از طی مسیر از بندر امام خمینی(ره) و شهرهای ماهشهر، رامشیر، امیدیه، آغاجاری، بهبهان، دهدشت، دوگنبدان، باشت، گچساران، یاسوج، سی سخت، مال خلیفه، سمیرم، شهرضا، اصفهان، خمینی شهر، شاهین شهر، علویجه، دهق، خم پیچ، خوانسار، گلپایگان، گوگد موته، میمه، وزوان، جوشقان، کامو، قهرود، قمصر، کاشان، قم وشهرری، وارد ه تهران میشود.
کاروان حامل شهیدان دفاع مقدس پس از ورود به شهر تهران در روز 31 اردیبهشت ماه سالجاری طی مراسمی در میدان آزادی با مشایعت مردم شریف و شهیدپرور رهسپار مصلای بزرگ امام خمینی(ره) میشود.
2- آیتالله خامنهای، در تاریخ۱۰ اردیبهشتماه ۱۳۸۰ فرمان مهمی را در خصوص مبارزه همه جانبه و سازمان یافته با مفاسد مالی و اقتصادی، خطاب به سران قوا صادر کردند.
متن فرمان رهبر انقلاب اسلامی به رؤسای قوای سهگانه بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
حضرات آقایان رؤسای محترم قوای سه گانه دامت تأییداتهم
تشکیل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و تهیه طرح مبارزه با فساد که دو قوهی مجریه و قضائیه بدان همت گماشتهاند، عزم جدّی مسئولان را به اقدام در این امراساسی و حیاتی نوید میدهد. حکومتی که مفتخر به الگو ساختن نظام علوی است باید در همه حال تکلیف بزرگ خود را کم کردن فاصلهی طولانی خویش با نظام آرمانی علوی و اسلامی بداند، و این جهادی از سر اخلاص و همّتی سستیناپذیر میطلبد. جمهوری اسلامی که جز خدمت به مردم و افراشتن پرچم عدالت اسلامی، هدف و فلسفهای ندارد نباید در این راه دچار غفلت شود؛ رفتار قاطع و منصفانهی علوی را باید در مدّ نظر داشته باشد؛ و به کمک الهی و حمایت مردمی که عدالت و انصاف را قدر میدانند تکیه کند.
نامگذاری امسال به نام مبارک «رفتار علوی» فرصت مناسبی است که شما برادران عزیز، خط مراقبت از سلامت نظام را که بحمداللَّه در سالهای گذشته همواره در کار بوده، فعّالیتی تازه نفس و سازمان یافته ببخشید و با همکاری و اتحاد، افقها را در برابر چشم این ملّت نجیب و مؤمن، روشنتر و شفافتر سازید.
امروز کشور ما تشنهی فعالیّت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایهگذاری مطمئن است. و این همه به فضائی نیازمند است که در آن، سرمایهگذار و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جویندهی کار و همهی قشرها، از صحّت و سلامت ارتباطات حکومتی و امانت و صداقت متصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفادهکنندگان از امکانات حکومتی، قطع نشود، و اگر امتیازطلبان و زیادهخواهان پرمدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایهگذار و تولید کننده و اشتغالطلب، همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و کسانی از آنان به استفاده از راههای نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد.
خشکانیدن ریشهی فساد مالی و اقتصادی و عمل قاطع و گرهگشا در این باره، مستلزم اقدام همه جانبه بوسیلهی قوای سه گانه مخصوصاً دو قوهی مجریه و قضائیه است. قوهی مجریه با نظارتی سازمان یافته و دقیق و بی اغماض، از بروز و رشد فسادمالی در دستگاهها پیشگیری کند، و قوهی قضائیه با استفاده از کارشناسان و قضات قاطع و پاکدامن، مجرم و خائن و عناصر آلوده را از سر راه تعالی کشور بردارد. بدیهی است که نقش قوهی مقننه در وضع قوانین که موجب تسهیل راهکارهای قانونی است و نیز در ایفاء وظیفهی نظارت، بسیار مهم و کارساز است.
لازم است نکاتی را به حضرات آقایان و دیگر دست اندرکاران کشور که میتوانند در مبارزه با فساد مالی ایفاء نقش کنند، تذکر دهم:
1- با آغاز مبارزهی جدّی با فساد اقتصادی و مالی، یقیناً زمزمهها و بتدریج فریادها و نعرههای مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعی است بددلانی که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا سادهدلانی که از القائات آنان تاثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند. به مسئولان خیرخواه در قوای سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، بنوعی همدستی با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومی به دستگاههای دولتی و قضایی در گرو آن است که این دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعیت و عدم تزلزل خود را نشان دهند.
2- ممکن است کسانی بخطا تصوّر کنند که مبارزه با مفسدان و سوءاستفادهکنندگان از ثروتهای ملّی، موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایهها است. به این اشخاص تفهیم کنید که بعکس، این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی است که میخواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند. تولیدکنندگان این کشور، خود نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالماند.
3- کار مبارزه با فساد را چه در دولت و چه در قوهی قضائیه به افراد مطمئن و برخوردار از سلامت و امانت بسپارید. دستی که میخواهد با ناپاکی دربیفتد باید خود پاک باشد، و کسانی که میخواهند در راه اصلاح عمل کنند باید خود برخوردار از صلاح باشند.
4- ضربهی عدالت باید قاطع ولی در عین حال دقیق و ظریف باشد. متهم کردن بیگناهان، یا معاملهی یکسان میان خیانت و اشتباه، یا یکسان گرفتن گناهان کوچک با گناهان بزرگ جایز نیست. مدیران درستکار و صالح و خدمتگزار که بیگمان، اکثریت کارگزاران در قوای سه گانه کشور را تشکیل میدهند نباید مورد سوءظن و در معرض اهانت قرار گیرند و یا احساس ناامنی کنند. چه نیکو است که تشویق صالحان و خدمتگزاران نیز در کنار مقابله با فساد و مفسد، وظیفهای مهم شناخته شود.
5- بخشهای مختلف نظارتی در سه قوه از قبیل سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات و وزارت اطلاعات باید با همکاری صمیمانه، نقاط دچار آسیب در گردش مالی و اقتصادی کشور را به درستی شناسایی کنند و محاکم قضائی و نیز مسئولان آسیبزدایی در هر مورد را یاری رسانند.
6- وزارت اطلاعات موظف است در چهارچوب وظائف قانونی خود، نقاط آسیبپذیر در فعالیتهای اقتصادی دولتیِ کلان مانند: معاملات و قراردادهای خارجی، و سرمایهگذاریهای بزرگ، طرحهای ملّی، و نیز مراکز مهم تصمیمگیری اقتصادی و پولی کشور را پوشش اطلاعاتی دهد و به دولت و دستگاه قضائی در تحقق سلامت اقتصادی یاری رساند و بطور منظم به رئیس جمهور گزارش دهد.
7- در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادی نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشی معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هرمسند باید برخورد یکسان صورت گیرد.
8- با این امر مهم و حیاتی نباید بگونهی شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. بجای تبلیغات باید آثار و برکات عمل، مشهود گردد. به دستاندرکاران اینمهم تاکید کنید که بجای پرداختن به ریشهها و امالفسادها به سراغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند. هرگونه اطلاع رسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است، باید بدور از اظهارات نسنجیده و تبلیغاتگونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر داشته باشد.
از خداوند متعال اخلاص و جِدّ و توفیق را برای خود و شما و همهی مسئولان این امور، مسئلت میکنم و امیدوارم این اقدام مورد رضای حضرت بقیهاللَّهالاعظم روحی فداه قرار گرفته گام بلندی بسوی رفاه و آسایش عمومی را تدارک کند.
3- آیتالله خامنهای در پنجمین روز سفر به استان گیلان روز شنبه 15 اردیبهشت در دیدار دهها هزار نفر از کارگران کشاورزان و صیادان گیلانی در محل ورزشگاه شهید عضدی رشت، ضمن تشریح جایگاه و منزلت کارگر در اسلام فرمودند: این اجتماع عظیم و پرشور که بدون تردید یکی از با ارزشترین اجتماعات ماست دستهای فعال و کارگر و تولیدگر دستهای نعمت آفرین دلهای صبور و قانع و ارادههای محکم واستوار در این جمع متراکم و پرشور قرار دارد.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به مسایل و مشکلات استان به ایجاد اشتغال به عنوان شعار محوری سال تاکید کردند و فرمودند: مسئله ایجاد اشتغال و فعالیت مولد باید مسئله اول کشور و محور تمام سیاستهای اجرایی باشد.
آیتالله خامنهای با اشاره به اهمیت موضوع اشتغال و فعالیتهای تولیدی در اسلام خاطرنشان کردند: بر همین اساس نظام اسلامی در کنار معنویات و مسایل فرهنگی و ایمان و اعتقادات مردم برای آبادی دنیای مردم از قبل اشتغال و تولید اهمیت ویژهای قایل است.
ایشان نقش فعالیتهای تولیدی و مفید در تامین کرامت انسانها استقلال ملی و رسیدن به هدفهای انقلاب اسلامی را بسیار مهم دانستند و افزودند: مسئولان باید درباره مسایل معیشتی و مسئله اشتغال بیش از پیش اهتمام و جدیت داشته باشند.
مقام معظم رهبری در ادامه با تاکید بر لزوم تشویق سرمایهگذاری در جهت تولید و تسهیل عوامل ایجاد اشتغال تصریح فرمودند: تمام تصمیمگیریها در زمینه سیاستهای پولی و در بخشهای بازرگانی کشاورزی صنایع و دیگر بخشها باید در جهت ایجاد فعالیت مولد و اشتغالزا باشد.
آیتالله خامنهای عصر شنبه هم در جمع مسئولان و مدیران دستگاههای اجرایی استان طی سخنانی ضمن تاکید بر حضور مسئولان در بین مردم اظهار داشتند: حضور در بین مردم و رفتن مسئولان به میان اجتماعات را به همه توصیه میکنم و این از جمله وظائف مسئولان است.
ایشان ضمن توصیه به مسئولان در خدمت به مردم گفتند: هیچ چیزی برابر با این نیست که انسان به مردم خدمت کند خدمتی مخلصانه و باتوجه به جلب رضایت خداوند و لذا نگذارید انگیزههای سیاسی (انگیزههای جناحی و خطی) در کارش دخالت کند انگیزههای سیاسی مثل یک مانع در چرخه اساسی کار مملکت عمل میکند.
ایشان ضمن مهم دانستن مسئله اقتصادی کشور اظهار داشتند: امروز مهمترین ابزاری که دست دشمن است مسئله اقتصادی است ولذا نباید آن را دست کم گرفت و مسئله اقتصادی مهمترین مستمسک دشمن است و دشمن میخواهد از هر فرصتی یک استفادهای بکند و در کنار نقاط قوت فراوان یک نقطه ضعف را برجسته میکند.
4- هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، انتخاباتی بود که پس از یک دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی برای تعیین رئیس جمهور بعدی در ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ با حضور ۱۰ نامزد نهایی برگزار شد.
محمد خاتمی، احمد توکلی، علی شمخانی، عبدالله جاسبی، حسن غفوری فرد، منصور رضوی، شهاب الدین صدر، علی فلاحیان، مصطفی هاشمیطبا و محمود کاشانی از دیگر نامزدهای این دوره از انتخابات بودند. سید محمد خاتمی با کسب ۲۱ میلیون و ۶۵۹ هزار و ۵۳ رأی از مجموع ۲۸ میلیون و ۸۱ هزار و ۹۳۰ رای ماخوذه برای دومین بار به ریاست جمهوری انتخاب شد. احمد توکلی با کسب حدود چهار و نیم میلیون رای نفر دوم شد. علی شمخانی با کسب حدود هفتصد هزار رای نفر سوم شد. هفت نفر دیگر آرایی کمتر از تعداد آرای باطله داشتند. در ۱۱ مرداد ۱۳۸۰ مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط آیتالله خامنهای برگزار شد.
5- روز 24 اردیبهشت سال 1270 ه ش به فتوای آیتالله میرزاحسن شیرازی امتیاز تنباکولغو شد. واقعه تنباکو(رژی) سرسلسله جنبش های آزادی خواهانه در تاریخ معاصر ایران است. واقعه ازاین قرار است که در تابستان سال 1308ه ق تالبوت یک سرگرد انگلیسی به ناصرالدین شاه پیشنهاد امتیاز انحصاری خرید و فروش توتون و تنباکو در سراسر ایران به مدت پنجاه سال را داد. شاه نیز با تشویق دیگران این قرار داد را پذیرفت و شرکت انگلیسی تالبوت موظف شد سالانه خواه سود کند یا نه مبلغ 150 هزار لیره انگلیسی و نیز یک چهارم سود سالانه خود را به ایران پرداخت کند. با انتشار خبر، بسیاری از علما و مردم بر آشفتند. در همین هنگام میرزای بزرگ با صدور فتوایی در مقابل این دسیسه ایستاد.
متن حکم به این شرح است:
بـسـم اللّه الـرحمن الرحیم
الیوم استعمال تنباکو و توتون، بای نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان صلوات اللّه و سلامه علیه است حرره الاقل محمد حسن الحسینی.
با صدور این فتوا مردم مبارزه سیاسی علیه قراداد استعماری امتیاز تنباکو را یک وظیفه شرعی و تکلیفی الهی دانستند و قلیان ها را شکسته و توتون و تنباکو را را به آتش کشدند. ناصر الین شاه نیز مجبور شد با پرداخت غرامتی این قرار داد را فسخ کند. فتوای تاریخی این مرجع بزرگوار در تحریم تنباکو فاجعه ای را که در سال 1309 هـ.ق به دست ناصر الدین شاه قاجار با واگذاری امتیاز دخانیات ایران به مدت پنجاه سال در حال شکل گرفتن بود در نطفه خفه کرد.
امام خمینی(ره) در این باره فرمودند:آن مرحوم که در سامره تنباکو را تحریم کرد، برای این که ایران را تـقـریـبـا در اسارت گرفته بودند، به واسطه قرار داد تنباکو و ایشان یک سطر نوشتند که تنباکو حرام است و حتی بستگان خود آن جائر (ناصر الدین شاه) هم و حرمسرای آن جائر ترتیب اثر دادند بـه آن فتوا و قلیانها را شکستند و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن هم زیاد بود در میدان آوردنـد و آتـش زدنـد و شـکست دادند آن قرارداد را و لغو شد قرارداد و یک چنین چیزی و آنها دیـدنـد کـه یـک روحـانـی پـیرمرد در کنج دهی از دهات عراق یک کلمه مینویسد و یک ملت قیام میکند و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است، به هم میزند و یک قدرت این طوری دارد او (سخنرانی امام خمینی(ره) در مورخه 28/8/1359)