ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، «وَ اَمَّا بنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»[1]، عِبادَالله اُوْصیکُمْ بتَقْوَی الله وَاَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ.
از خدا میخواهیم که به ما و به همه توفیق دهد که جوهر تقوا و توجّه بهوظایف اسلامی و انسانی را همیشه با خودمان داشته باشیم که از این طریق به خداوند نزدیکتر شویم و میتوانیم رحمت خدا را جلب کنیم.
فکر میکنم لازم است که در پایان مسئولیّت ریاست جمهوری مطالبی را به عنوان گزارش کار دو دوره خدمت، به مردم عزیز عرض کنم. معمولاً مسائل مهم را در خطبههای جمعه برای مردم به صورت گزارش و توضیح عرض میکنم. قاعدتاً حقّ مردم است که بعد از 8 سال صبر بدانند جمعبندی کار چیست. سعی میکنم به طور مختصر گزارش عملکرد - طبعاً جنبههای مثبت - را خدمت شما عرض کنم.
فکر میکنم از جهت دیگر هم برای بنده به عنوان مسئول در راهنمایی افکار عمومیدر خطبههای جمعه، یک وظیفه باشد که این روزها توضیح بدهم تا بعضی از شیطنتها]یی[ که در تبلیغات خارجی و متأسّفانه ]در بین[ عوامل ناخودآگاه آنها در داخل به چشم
میخورد، قدری برای مردم روشن شود که این هدف در همین گزارش من نهفته شده است.
لابد باید تا به حال توجّه کرده باشید که لبه تیز تبلیغات استکبار، مخصوصاً اسرائیلیها، این است که به ملّت ما القا کنند که انقلاب برای آنها کاری نکرده و اسلام از عهده اداره امور کشور برنمیآید و روحانیّت از مدیریت کار عاجز است. این لپ تبلیغات اسرائیلیهاست.
در جامعه و کشور ما واقعیّتهایی است که بعضی از کارها را نمیتوانند منکر شوند؛ آثار مهمّ سازندگی و توسعه را میبینند و از بعضی جهات هم مجبورند بگویند. مخصوصاً در بعد تسلیحات که حتی میخواهند بعضی از کارها را بزرگ جلوه دهند. با شیوههای مرموزی میخواهند سعی کنند در نان مردم خرده شیشه بریزند و کاری کنند که شیرینی پیشرفتها و توسعه را کم کنند. همین جا باید ابراز تأسّف کنیم که چرا باید بعضی از جریانهای ناآگاه و مرموز داخلی و قلمهای خام، یا با عقدههایشخصی و اهداف باندی و یا با قصد خدمت به بیگانگان - بعید است چنینچیزی باشد- بیایند به رادیو اسرائیل خوراک بدهند که میدهند.
چیزهای واهی را مطرح میکنند و آن همه جلال، جبروت و شکوه پیشرفت اسلام، مسلمین و انقلاب را حدّاقل به نظر خودشان مخدوش ]می[کنند که فکر میکنم این خطبه از این جهت برای آگاهی مردم ما بسیار مهم باشد. به 8 سال پیش باز میگردیم که کار اجرایی دولت فعلی شروع شده بود. خوشبختانه، آن روزها، یعنی چند هفته بعد از شروع کار اجرایی خطبهای خواندم و مشکلات کار و شرایط زمان را مطرح و با اعداد و ارقام روشن کردم و بخشی از خطبه امروز من اشاره به همانهاست که وضع چگونه بود.
8 سال تلاش شده و این ملّت، دولت و مجلس زیرنظر رهبری و بسیاری از نهادها توفیقاتی، حتی دور از تصوّر خودمان به دست آورده که اینها را به حساب فضل خداوند میگذاریم؛ همان وعدههای خداوند که اگر ملّت و امّتی صبر و پایداری کند و راهش را حفظ کند، خداوند به او نصرت عطا خواهد فرمود، که میتوانیم نمونههای بارز این وعدههای الهی را در عملکرد نظام اسلامی پیدا کنیم.
از نظر خود بنده در یک تحلیل عرفانی، جزای الهی آن مقاومت 8 ساله مردم ما در دفاع مقدّس که در تاریخ نظیر ندارد، این بود که خداوند 8 سال به اینها توفیق جبران آن همه خرابی و مشکلات را بدهد که این توفیقرا داد. لذا اگر این توفیقات را میشمارم، اصلاً نمیخواهم به حساب شخص خودم و حتّی دولت خودم بگذارم؛ میخواهم به حساب ملّت، نظام و معنویّت این انقلاب بگذارم. در آن طرف قضیه اگر دلم میسوزد، برای این است که بعضی از افراد به ظاهر آگاه نمیفهمند که بدنام کردن این نظام، یعنی بدنام کردن اسلام و انقلاب و خوشحال کردن دشمنان اسلام و مشخّصاً آمریکا و اسرائیل که یک مقدار هوشیاری لازم است تا انسان، عمق شیطنتهای دشمنان و ریزهکاریهای تبلیغات را بفهمد.
تصویری ]را[ که ایران 8 سال پیش داشت، در نظر بگیرید؛ من آن روز 25 مورد از مشکلات را گفتم: آتشبس اعلام شده بود، امّا سایه جنگ هنوز بر سر کشور بود. ارتشیهای عراق هنوز در خاک ایران بودند و حاضر نبودند بیرون بروند. انبوه اسرای ما، آزادگان ما، در زندانهای عراق بودند و به طور جدّی برای آزاد کردن آنها مشکل داشتیم. نیروهای جبهه با خاموش شدن آتش جنگ حالت دلسردی و سردرگمی داشتند؛ نه سرباز بودند و نه نیروی کار. مشکل اشتغال و زندگی داشتند. بیش از یک میلیون آواره جنگی داشتیم که تقریباً اکثر مناطق موردنیاز کشور را در اختیار آنها گذاشته بودیم و باید آن مناطق را اداره و مشکلاتشان را رفع میکردیم. خانوادههای اسرا، سخت نگران بودند و وقتی آتش جنگ خاموش شده بود، فشار روانی جدّی روی مسئولان کشور بود.
این یک بعد کار و مربوط به همان دوره آتشبس بود. از لحاظ شرایط داخلی قسمت زیادی از زیربناهای کشور؛ کارخانههای مهم، پالایشگاهها و نیروگاهها منهدم شده بودند و برای بازسازی آنها چیزی در اختیار نداشتیم. پنج استان ما تقریباً راکد و خاموش بودند. قسمتی اشغال بود و قسمتی از آن در تسلّط مینها و مواد منفجره بود و قابل رفت و آمد نبود و مردمآن مناطق هم در مهاجرت بودند و جرأت
نمیکردند برگردند.
آخرین بودجهای که گذرانده بودیم، 51 درصد کسری داشت و همان بودجه ناچیز فقط هزینههای جاری را تأمین میکرد. این جوری بود، امکانات ارزی ما بسیار کم بود، حدود 4 تا 7 میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم و اگر میخواستیم به طور عادی زندگی کنیم، هزینه معمولی ما حدود 20 میلیارد دلار بود. بدون هیچ پشتوانه و ذخیرهای نزدیک 13 میلیارد دلار بدهی خارجی داشتیم.
مالیات تقریباً نمیگرفتیم، یک چیز بسیار کمی بود و شرایطی نبود کهمالیات بپردازند؛ آنهایی که درآمد داشتند، در بازار سیاه بودند که آدمهای مخالف نظام و یا بیتفاوت بودند که مالیات نمیپرداختند، اکثراً هم کارشان راکد بود که بتوانند مالیاتی بپردازند. بازارمان دچار چند نرخی شدید و تقریباً همه کالاها زیر کلید دولت و کوپنی بود که ما برای همه چیز، حتّی پارچه لباس و وسایل خانگی هم سهمیه تعیین کرده بودیم که مردم بخور و نمیری داشته باشند و قسمت زیادی هم در بازار سیاه نفوذ میکرد و آن وضع ناجور را پیش آورده بود.
کالاها از تولیدکننده به قیمت ناچیزی خریده میشد؛ چون دولت بیش از آن نمیتوانست پول بدهد و در مقابل وقتی به بازار میرفت، وضع آن را میدانستید که چگونه بود. مسائل زیربنایی کشور بسیار مشکل داشت؛ روزی چند ساعت قطع برق داشتیم که خودتان شاهد بودید، کارخانهها و خانهها هم خاموش میشدند، گاهی در اتاقی که نشسته بودیم و مهمان خارجی داشتیم، برق خاموش میشد و میهمانها به ما لبخند میزدند!
البتّه میدانستند جنگ است، اما طور دیگری عمل میکردند. سوخت ما جیرهبندی بود و در زمستان هم نمیرسید که آن صفوف و آن وضع را به یاد دارید. گاز تقریباً به هیچ جا لولهکشی نشده بود و مردم کمی از این نعمت بزرگ (گاز طبیعی) استفاده میکردند. حمل و نقل ما بهگونهای بود که اگر پنج، شش کشتی با هم وارد بندری میشدند، نمیتوانستیم اینها را تخلیه کنیم، کلّی«دموراژ»[2] میدادیم و اگر تخلیه میکردیم، نمیتوانستیم به داخل کشور حمل کنیم. چون امکانات آن نبود.
سالها بود که به حقوق کارمندان دولت و کارگران ترفیع نداده بودیم و طلبکار بودند، حتی ترفیع معمولی را که باید سالانه میدادیم، نداده بودیم. وقتی دولت را تحویل گرفتیم، تورّم 30 درصد بود، با اینکه ما خیلی از کالاها را وارد میکردیم و به قیمت ارزان در اختیار مردم میگذاشتیم و همانها را که حساب میکردم، باز تورّم برای کشور 30 درصد بود.
توازن واردات و صادرات نداشتیم، همیشه کسری موازنه بود و هر سال که میگذشت، مقدار حساب تراز پرداختمان منفی میشد و بدهکارتر میشدیم. ذخایر جنگی و تدارکاتی نیروهای مسلّح ما تقریباً خالی بود و لجستیکجدّی نداشتند، مخصوصاً بعد از خاموش شدن آتش جنگ دیگر برای آنها هم سرگردانی بود و خریدی نمیشد. این هم خطری ]بود[ که تهدید میکرد. انبار همه کارخانهها تقریباً خالی بود و هیچ کارخانهای نمیتوانست برنامهریزی تولید کند؛ چون نمیدانست بعد از یک بار تولید کردن دوباره ماده آن میرسد یا نمیرسد.
بیکاری بسیار آزاردهنده بود. آن موقع به طور رسمی 15 درصد نرخ بیکاری داشتیم، امّا آنهایی که در کارخانه بودند، نمیتوانستند کار کنند؛ چون موادّ اوّلیه نبود که کار کنند و نرخ بیکاری خیلی عمیقتر از این بود.
شرایط سیاسی هم به گونهای ]دیگر[ بود؛ چون، جنگ هنوز بر سر ما سایه انداخته بود و این قبل از شروع شدن جنگ نفت در عراق است. وقتی آن جنگ شروع شد، شرایط یک مقداری فرق کرد. آن موقع هنوز ما به شدّت مورد تهدید بودیم، صادرات تقریباً نبود، صادرات غیرنفتی حدود یک میلیارد و اندی؛ آن هم صنایع دستی و عمدتاً فرش، پسته، روده، پوست و از این چیزهای سنّتی و خشکبار بود. تقریباً همه چیز وارداتی بود، از سوزن گرفته تا تانک. هر چیزی را که شما حساب کنید، ما باید وارد کشور میکردیم، همه
کارخانهها]ی[ ما و همه کشاورزی و همه چیز ما به واردات متکّی بودند که اگر واردات قطع میشد، آنها هم نمیتوانستند کار کنند. وابستگی آن قدر عمیق بود که هیچ چیزی را نمیتوانست درست کند.
همه اینها را به آن میراثی که از رژیم پهلوی برده بودیم و هنوز نتوانسته بودیم آن میراث را اصلاح کنیم، اضافه بکنید. با آن وضعی که آنها داشتند؛ وابستگیهای شدیدی پیدا کرده بودند. این وابستگی آخری که گفتم، اصلاً معلول سیاستهای نفتی رژیم پهلوی بود که برای حدود 30 میلیون جمعیّت، 6 میلیون بشکه نفت را میفروخت و همه چیز را با کشتی میآوردند و در اینجا به بازار میدادند. معلوم است که قابل تداوم نیست و ]فقط[ آن طور رژیمی میتوانست عمل کند.
صنایع موجود کشور افسرده و مخروبه بود، حتّی ماشینآلات شهرداریها را که به عنوان مثال کمپرسی، لودر و یا بلدوزری داشتند، در جنگ فرستاده بودیم که دیگر برنگشته بودند. شما خیابانهای تهران و پیادهروهای آن را به یاد دارید و در شهرهای دیگر وضع خیلی بدتر از این بود.
من اینها را حفظی میگویم. آن موقع نوشته بودم و از رو خواندم و همه چیز را گفتم، الان همین جوری حفظی یک مقدار گفتم. این وضع کشور بود.
بعد از جنگ، به افسردگیهایی هم که برای قشر متمسّک ما پیش آمده بود (به خاطر اینکه بعضی از شعارهایی که در جنگ داده بودند، بهدست نیامده بود) زلزله هم اضافه شد. خداوند با این فشار مضاعف یک بار دیگر ملّت ما را آزمایش کرد.
همه اینهایی که من گفتم، الان دیگر نیست؛ یعنی از این همه فهرست سنگین مشکلات دیگر چیزی باقی نیست. معنی این جمله ادّعایی من، این است که همه چیز بهشت شده؛ آن جهات منفی اصلاح شده و حرکت مثبت شروع شده و کارهای عمدهای انجام شده است.
شاخصها بهتر شدند و رو به پیش است و من ]در[ همان خطبه اعلام کردم که ده سال را به عنوان دهه بازسازی و سازندگی اعلام میکنیم که دو سال دیگر از آن باقی مانده است. وقتی برنامه دوم تمام شود، ما به آن عدد میرسیم و به نظر من آن همه اهدافی که معیّن کرده بودیم، میتواند تحقّق پیدا کند که برخی از آنها را عرض میکنم.
شما شاخصها را ببینید، از کار شروع میکنیم. بیکاری 15 درصد بود، آن هم آنهایی که کار میکردند، کار واقعی نداشتند. اسم آن کارگر بود، امروز بیکاری را به حدود 9 درصد رساندهایم که اگر به 5 درصد برسانیم، نرخ مطلوب دنیاست که در مدّت این حرکت با اینکه جمعیّت جوانی را کشور ما دارد، قابل توجّه است.
کسری بودجه 51 درصدی را دو، سه سالی است که به صفر رساندهایم و الان صفر است؛ هر سال یک مقدار مازاد درآمد ریالی داریم که به سال بعد منتقل میکنیم، که کسری بودجه خفیف و مخفی است. دلیل آنها هم این است که مثلاً شرکتهای دولتی برای کارهای عمرانی خود وام میگیرند؛ مثلاً برای نیروگاه یا شرکت نفت و یا سایر چیزها وام میگیریم.
بعضیها در قضاوتشان ظلم میکنند، اگر با موازین سیستم آزاد حرف میزنند، این کارها را در هیچ جا دولت نمیکند، نیروگاهسازی، پالایشگاهسازی، مخابرات، تولید فولاد و خیلی از این چیزها، در کشورهای آزاد در دست بخش خصوصی است و بخش خصوصی هم همیشه با وام عمل میکند. آنها وامها کسر بودجه نیست، کار اقتصادی است. امروز برای نیروگاه وام میگیرد و وقتی نیروگاه خود را ساخت، برق میفروشد و از درآمد آن میپردازد. برای ساخت کارخانه فولاد وام میگیرد، بعد که تولید کرد، میپردازد. برای ساخت کارخانه پتروشیمی وام میگیرد، وقتی که تولید کرد، میپردازد.
اینها را در کشورهای آزاد بخش خصوصی انجام میدهد. این وامها در هیچ جا به حساب کسری بودجه نمیآید. بانکها هم آزاد هستند و دولتی نیستند، بانکها میدهند و آنها هم میگیرند. بانکهای ما دولتی است، این تشکیلات ما هم دولتی است و با قانون اساسی طبعاً باید اینها اعتبار بگیرند و از درآمدشان بپردازند که خوب هم میپردازند و خیلی هم خوشحساب هستند. آنهایی که
افتخار سازماندهی بودجه را اینگونه آلوده میکنند، ظلم میکنند و خیال میکنند دارند خدمت میکنند، ولی «اسرائیل خوشحالکن» حرف میزنند. صادرات از حدود یک میلیارد به صورت رسمی، امسال به حدود 4 میلیارد میرسد و چهار برابر میشود، البتّه، غیررسمی پیش از اینهاست؛ چون خیلی از چیزهایی را که مسافرها میبرند، ما به حساب نمیآوریم و صادرات غیرکالا را هم به حساب نمیآوریم و صادرات خدمات در این ارقام نیست.
ما الان نزدیک یک میلیارد دلار صادرات خدمات داریم. در 22 کشور داریم کارخانه میسازیم، راه میسازیم، پل میسازیم و لوله نفت میکشیم و کارهایی از این قبیل میکنیم که اینها صادرات است و بهتر از صادرات کالاست که این ]را[ هم باید اضافه کنیم. درآمدهای شرکتهای هواپیمایی را حساب نمیکنیم، درآمدهای ارزی شرکت کشتیرانی را حساب نمیکنیم، درآمدهای توریست را حساب نمیکنیم، اینها همه در اقتصاد دنیا جز صادرات حساب میشود.
این مجموعه قبلاً نبوده و الان اضافه شده است. درآمد ارزی غیرنفتی ما 5 تا 6 میلیارد دلار است و از امسال سرعت جدّی ساختاری پیدا کردهایم؛ چون دیگر بازار را اشباع کردهایم و از این به بعد براساس تولید و به طور طبیعی، صادرات سالانه رشد مطلوبی خواهد داشت، چون آن دوره تثبیت و محدود کردن صادرات را پشت سر گذاشتهایم.
قبلاً از سرمایهگذاری در کشور تقریباً چیزی نبود، ولی الان نرخ رشد سرمایهگذاری واقعاً افتخارآمیز است و در سال به 17 درصد رسیده است. نرخ رشد سرمایهگذاری ما در سال گذشته 17 درصد بود که در کم کشوری اینقدر است و نسبت به تولید ناخالص، 25 درصد است؛ یعنی 25 درصد تولید ناخالص کشور سرمایهگذاری میشود که بسیار رقم خوبی است و در شروع برنامه هیچ نبود.
نکته دیگر این بود که همان بودجه مختصر آن موقع جاری بود؛ عمرانی نبود، ولی امروز حدود 40 درصد آن عمرانی است و در تاریخ ایران چنین چیزی نبوده که 40 درصد بودجه کشور را هزینه عمرانی تشکیل دهد و همیشه درآمدها خرج امور جاری میشد. نرخ تورّم وقتی که تحویل گرفتیم، 30 درصد بود و الان که داریم تحویل میدهیم، حدود 13 تا 14 درصد است که ما امیدواریم اگر این روند ادامه پیدا کند، رقم خوبی شود. البتّه این یک خوشبینی است، ولی ]اگر[ در همین 10 تا 12 درصد بماند، کار جالبی است که اتّفاق افتاده است.
بعد از این همه سرمایهگذاری که الان در جریان است و خود اینها تورّم است، موازنه تجارت خارجی ما که منفی منفی بود، الان دو، سه سال است که مثبت است. ما سال گذشته 6 میلیارد دلار مازاد تراز بازرگانی داشتیم که این رقم اگر با این آهنگ بماند، در ظرف چند سال آینده شما یک ذخیره انبوه ارزی دارید که محدودند کشورهایی که بتوانند داشته باشند.
از مالیات که چیزی نمیگرفتیم، امروز بیش از 30 - 35 درصد بودجه کشور را تأمین میکند که این حرکت بسیار مثبت و مهمّ و رو به رشد است. آن وضع منفی گذشته به این تعادل رسیده است و شاخصهای مصرفی هم اصلاح شده است. یکی از حرفهای ناجوانمردانهای که این روزها زده میشود و معمولاً آدمهای شعاری میگویند، این است که هر چه میگذرد، پولدارها پولدارتر میشوند و فقرا فقیرتر میشوند.
این یک دروغ ظالمانه نسبت به نظام اسلامی است و کسانی که این حرف را میزنند، میخواهند آبروی نظام را ببرند. یا خیلی بیاطّلاع هستند و یا واقعاً مغرضند. باید یکی از دو باشد؛ چون همه آمار را بارها اعلام کردهایم.
درآمدهای مردم را در ده دهک تقسیم میکنند، مردم را از لحاظ درآمد به ده گروه تقسیم میکنند، گروه یک تا گروه 10 که کمترین درآمد را
دارد. ظرف این دوران از درآمد گروههای پردرآمد کم شده و بهدرآمد گروههای کمدرآمد اضافه شده است. البتّه این چیز آرامی است و شوک نیست.
اگر این حرکت ادامه پیدا کند، چند سال بعد یک تعادلی در درآمدها به وجود میآید که این با بالا بردن مزد کارگران، با بالا بردن کمکها و امدادها، با رسیدن به نقاط محروم و پول خرج کردن در روستاها و نقاط مرزی، کنترل بازار، جلوگیری از بازار سیاه، جلوگیری از احتکار و آن شیوههایی که در دوران کوپنی عمل میکردند، ]ممکن است[.
مجموعه این کارها باعث شده که این تعادل درآمد به نفع طبقات محروم از لحاظ جغرافیایی اصلاح شود که این باید از افتخارات این دوره حساب شود. آن کسی که چشم خود را میبندد و دهانش را باز میکند و همینجوری میگوید: فقیر فقیرتر شد، فردا جواب خدا را چه میخواهد بگوید؟ چه دشمنی با انقلاب دارد؟ با کی طرف است؟
اگر انقلاب شما این جوری است، دیگر شما چه میگویید؟ با این حرکت که مسیر درست انتخاب شده، اصلاح میشود، تازه مصرف خانوادهها هم اصلاح شده است. در گذشته عمده مصرف خانوادهها کالاهای مصرفی روزانه مانند نان، گوشت، روغن و همین چیزها بود و امروز بخش کالاهای بادوامخانواده خیلی بالا رفته است؛ یعنی، در یک خانواده چیزهایی که در زندگیش میماند، سهم بالاتری را پیدا کرده است. میبینید از جهت عمق بهتر شده و از جهت مصرف و از جهت کمیّت هم شرایط بهتر شده است. از لحاظ واردات و صادرات هم اوضاع بهتر شده است؛ مثلاً، ما الان میگوییم 4 میلیارد دلار صادرات داریم که به اضافه بخش خدمات و سایر چیزها میشود 6 میلیارد دلار، ولی واقعیّت چیز دیگری است. آن چیزهایی که جایگزین واردات شده است، در این ارقام نمیآید. سالانه بیش از 10 میلیارد دلار محصولاتی را که خودمان میسازیم، جایگزین محصولاتی کردهایم که قبلاً وارد میکردیم. من پنج، شش قلم آن را برمیشمارم. البته این هزاران قلم است که شما خودتان میتوانید پیدا کنید. مثلاً پتروشیمی و این مواد پتروشیمی که ما الان بهکارخانهها میدهیم. ما 6 هزار و 200 کارخانه ]داریم که[ الان از صنایع پتروشیمی موادّ اولیه دریافت میکنند. اگر اینها را میخواستیم وارد کنیم، سه، چهار میلیارد دلار بابت اینها میبایست ارز میدادیم، اما الان اینها را خودمان تولید میکنیم. در فولاد، هزاران کارخانه و کارگر و کارگاه در فولاد مبارکه و سایر فولادهای صنعتی کشور موادّ اوّلیه خودشان را میگیرند. این هم به میزان دو، سه میلیون تن است؛ همچنین ساختمان که مواد شیشه، آلومینیم، فولاد و سیمانش را از داخل تأمین میکند. اگر قرار بود اینها را از خارج وارد کنیم، چهار یا پنج میلیارد دلار بابت اینها باید ارز صرف میکردیم.کالاهای واسطه، شما در هر کارخانهای که بروید، (از بیش از 15 هزارکارخانه فعّال) میبینید که در گزارششان میگویند که ما تاکنون اینها را ازخارج وارد میکردیم و الان از داخل تهیّه میکنیم. رقمش به چند میلیارد دلار شامل میشود.
موادّ دارویی، پزشکی و خدمات پزشکی که داشتیم، این همه مریض که به خارج میفرستادیم، این همه دانشجو که ما به خارج میفرستادیم، این همه کارشناس که از خارج وارد میکردیم، همه اینها داخلی شده است. خدمات فنّی و مهندسی را هم نمیتوانید حساب کنید و ما هم هنوز حساب نکردهایم که چه مقدار هزینه میکردیم، وقتی طرحهایمان را به خارجیها میدادیم. مثلاً همین پالایشگاه بندرعباس(1) که ساختیم، آمدند در مناقصه شرکت کردند و رقم بالایی گفتند. خودمان گفتیم میسازیم و آن وقت خودمان بر عهده گرفتیم و500 میلیون دلار صرفهجویی فقط در یک واحد بود.
هر نیروگاهی که ما امروز میسازیم، چند صد میلیون دلار صرفهجویی ارزی دارد. طرحهای نفت، مخابرات، فولاد، آلومینیوم و حتّی نخ کارخانهها و خطوط تولید ماشین که امروز اکثر خطوط تولید را صنایع ماشینسازی خودمان میسازد، همه اینها صرفهجویی ارزی
دارد.
در بخش نیروهای دفاعی، اگر میخواستیم با آهنگی که امروز بهآنها اسلحه و مهمّات میدهیم، از خارج وارد کنیم، سالی چهار، پنج میلیارد دلار باید به اینها میدادیم. همه اینها را الان خودمان میسازیم و صادر هم میکنیم. خدمات فنّی و مهندسی که تمامی آن وارداتی بود، امروز در بیرون مشغول انجام کارهای فنّی و مهندسی هستیم. در خارج از کشور داریم کارهای بزرگ، مثلاً کارخانه سیمان 200 میلیون دلاری یا خطّ لوله گاز 200 میلیون دلاری و چیزهایی از این قبیل انجام میدهیم.
خیلیها قدری بدبینانه روی بدهیهای خارجی تکیه میکردند. عرض کردم وقتی ما تحویل گرفتیم، 13 میلیارد دلار بدهی داشتیم. امروز هم چیزی حدود 18 تا 19 میلیارد بدهی داریم. در مقابلش 13 میلیارد ذخایر داریم. فقط 7 یا 8 میلیارد کمبود میآید که با توجّه به درآمدهایی که کشور دارد، کاملاً طبیعی است. توازن بسیار خوبی در بودجه ریالی و ارزی داریم و کارهای زیربنایی و فنّی که در کشور اتّفاق افتاده، دیگر حدّ و مرزی ندارد.
آن روز که شروع کردیم، 4 یا 5 ساعت قطع برق داشتیم، با اینکه آن روز کارخانههایمان کار نمیکردند. اگر آن روز میخواستیم کارخانهها کار کنند، دو ساعت هم نمیتوانستیم برق بدهیم. ولی امروز صادرات برق داریم. الان میتوانیم میلیاردها کیلووات برق صادر کنیم که داریم به ترکیه، آذربایجان و نخجوان صادر میکنیم.
آن روز به هیچ جا گاز نداده بودیم. امروز 300 شهرکشور گاز دریافت کرده است. براساس برنامه دوم تا دو سال و یم دیگر باید به 300 شهر میرسیدیم که امروز به این میزان رسیدیم. با خرّمآباد که افتتاح کردم، رقم 300 شهر تکمیل شد و در این دو سال و نیم بعد، به هر چه شهر جدید گازرسانی کنیم، به تعداد آمار اضافه میشود.
در کارهای مخابرات شما میدانید که خیلی از شهرها تلفن نداشتند، ولی الان به روستاها هم تلفن دادهایم. مردم دیگر به تلفن سیمی اکتفا نمیکنند و تلفن موبایل میخواهند که آن هم دارد به مردم داده میشود. سالی دو میلیون شماره تلفن داریم اضافه میکنیم. از اول عمر ایران تا آخر عمر خانواده منحوس پهلوی یک میلیون تلفن نداشتیم که آن را هم آمریکاییها و خارجیها میآمدند میکشیدند، در حالی که همه چیزش داخلی بود و از امکانات بومی استفاده میشود.
مسئله سوخت دیگر اصلاً در کشور مطرح نیست و از این به بعد صادرات انبوه فرآورده داریم که ارزش اضافی آن را خواهیم داد. سالی بیش از 300 تا 400 میلیون دلار صادرات پتروشیمی داریم و سال به سال اینها اضافه میشود. امسال دو میلیون تن صادرات فولاد داشتیم. سالی که ما صادرات را شروع کردیم، سه میلیون تن فولاد وارد کردیم. سالی که ما کار را شروع کردیم، هزاران ماشین سنگین وارد کردیم؛ اما امروز صادرات اتوبوس، کامیون، لودر، بولدوزر و بیل مکانیکی را داریم. با کشورهای خارجی قرارداد میبندیم و همه این ماشینهای سنگین را صادر میکنیم.
در بخشهای کشاورزی و دامی واردکننده مطلق پنیر و کره بودیم، اما امروز داریم صادرکننده میشویم. واردکننده مرغ و تخممرغ بودیم و امروز صادرکننده شدهایم. از شیلات چیزی نبود، ولی امروز انبوه نیازهای پروتئینی مردم را شیلات جواب میدهد. بندر صیّادی نداشتیم، امروز دهها بندر صیّادی برای شیلاتیان و صیادان در جنوب و شمال ساختهایم و در اختیارشان گذاشتهایم. راهآهن ما مخروبه بود، امروز جادّه ابریشم فعّال است و حدود سه میلیون تن کالای ترانزیت ازکشورمان میگذرد که بنادر ما، راههای ما و حمل و نقل خودمان اینها را تحمّل میکنند.
در صنایع کشور شما دیگر روزانه مواجهید و نمایشگاهها را میبینید، سالانه حدود 100 نمایشگاه در خارج داریم. هر نمایشگاهی که در
هر کشوری دایر میکنیم، باعث افتخار کشور میشود، تحسین میکنند و خیلی از نمایشگاهها مدال افتخار کسب میکنند.
در بخش بهداشت و درمان کدام روستایی خانه بهداشت یا پزشک داشت و امروز کدام روستایی ندارد؟ کدام روستا برق، آب، مدرسه، راه و تلفن داشت؟ امروز تعداد کمی هستند که ندارند. شهرهای جنگی ما زیباتر از گذشته ساخته شدهاند. امروز آبادان، خرّمشهر، مهران، دهلران، موسیان، بستان و همه اینها مثل شهر مدرن و زیبای روز، دوران حیات خودشان را میگذرانند و این تفاوتها خیلی فراوان است.
آن حالات منفی که هیچ، حالات مثبت جدّی در روند رو به پیش کارها پیش آمده است و تازه در نیمهراه هستیم. ما از 230 سدّی که مطالعه و طرّاحیکردهایم، هنوز بیش از 40 مورد آن را تحویل ندادهایم و سی، چهل سد را در دست ساختمان داریم و تعداد زیادی را هم بعداً باید بسازیم. در بخشهای کشاورزی، دامداری، جنگل، مراتع، همه به یک نصاب قابل قبولی از توسعه رسیده است.
مهمترین اینها از نظر خود من در بخش آموزش است. هم آموزش عالی و هم آموزش متوسطه و هم آموزش ابتدایی، هم بعد پزشکی و هم غیرپزشکی. شما آثار آن را میبینید. بیش از یک و نیم میلیون دانشجو داریم که نصاب خوبی برای جمعیّت ما و این جمعیّت انبوه باسواد که فردا در جامعه باشند، دیگر نخواهند گذاشت که ایران روی فقر و عقبافتادگی را ببیند.
در بخش درمان، بیش از 96 درصد دارو را خودمان میسازیم، که کمتر کشوری این نصاب را دارد. ما به خاطر مشکلات سیاسی، فکر کردیم که خودمان باید نیازهایمان را برطرف کنیم. از لحاظ نیروی انسانی شما الان میبینید که صحبت از زیادی پزشک است و درست هم میگویند، از لحاظ سطح کار الان خیلی کم است موردی که در داخل کشور قابل معالجه نباشد که باید به خارج برود و بعضی موارد هم هست که باید بروند.
از لحاظ کار فنّی، ما بیش از دو میلیون کارگر را آموزش فنّی دادهایم که از این ماشینها درست استفاده شود و صدها مرکز آموزش برای آموزشهای ابتدایی، مشغول آموزش کارگران است. دیگر روستایی نیست که به خاطر نبودن مدرسه بچّههایشان به مدرسه نروند. بسیاری از مدارس سه شیفته حذف شده و امروز مسئله ما دو شیفتههاست. در خیلی از جاها است که باید بر روی آن کار کنیم.
از لحاظ مسائل آموزشی، در همه ابعاد و مسائل اجتماعی، کارهای عظیمی شده است. همین بیمههای اجتماعی، توجّه به محرومان، توسعه خدماتکمیته امداد و نهادهای انقلابی و مسئله فقرزدایی که در مسیر است، انشاءالله به زودی تحقّق پیدا میکند. همچنین برنامههای بیمههای درمانی، به شدّت پیگیری میشود و جایش را به خوبی در همه جامعه باز میکند. اینها گذشتهاش را که با امروزش نگاه میکنید، تفاوت خیلی دارد.
چون صحبت در این زمینه وسیع بود، ناچار اینخطبه را طولانی کردیم تا - انشاءالله - در خطبه دوم با کوتاه کردن، جبران میکنم.
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم
اِذاجاء نَصْرُاللهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواّبًا.
[1] سوره مبارکه الضحی، آیه شریفه 11
[2] دموراژ، یعنی خسارت معطلی کشتی در بنادر مقصد که مبلغ آن از پیش توافق میشود.
خطبه دوم
ِبسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ
اللهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقخ الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ(عج).
در مناسبات هفته، یکی از مهمترین مناسبتها، سالگرد هجرت پیغمبر(ص) است که مبدأ تاریخ ماست.(2) اگر فرصتی بود، لازم بود بحث عمیقی در اینجا بشود که فعلاً یادش را گرامی میداریم.
همچنین شهادت حضرت امام حسن عسکری(ع)(3) است که با شهادت ایشان پرچم امامت و ولایت در دست آخرین حجّت خدا، حضرت ولیعصر(عج) افتاد که امروز زیر آن پرچم و با امامت آن امام حی و حاضر - که ناظر بر اعمال ماست، ولی از چشمان ما غایب است- زندگی خودمان را اداره میکنیم و مفتخر هستیم که زیر این آسمان تنها کشوری هستیم که به نام آن حضرت و تحت رهبری ولی فقیه، عادل، شجاع، مدیر و مدبّر که شایستگی اداره امّت اسلامی را در غیاب امام زمان(عج) دارند، زندگیمان را اداره میکنیم، که این افتخار مال مذهب تشیّع است و این اسلام خالص و نابی است که ما همه چیزمان را از آن میدانیم.
از مناسبتهای دیگر داخلی، هفته تأمین اجتماعی است که یکی از مهمترین کارهای امروز جامعه ماست. همانطور که میدانید و آقای کرباسیان در صحبتهایشان هم توضیح دادند،(4) بیش از یک سوم جمعیّت کشور ما در سایه تأمین اجتماعی زندگی مناسبی دارند. واقعاً از لحاظ بیمههای درمانی، ازکارافتادگی، بازنشستگی، حوادث و خیلی چیزهای دیگر تأمین هستند.
اینها حدود 60 درصد جمعیّت شهری را تشکیل میدهند و آسایش و آرامشی که در جامعه وجود دارد، مقدار زیادش معلول این است که این مردمی که تحت عنوان تأمین اجتماعی قرار دارند، در حداقل یک زندگی قابل قبول راحت هستند. در این سالهای اخیر پرداخت اینها را بالا بردیم و آخرین رقمش رقم مطلوبی بود.
معمولاً اینها جلوتر از مأموران دولت حرکت میکنند. ما هم از این کاری که میشود، راضی هستیم(5)؛ بیمارستانهای فراوان دارند و تقریباً ماهی یک بیمارستان مدرن افتتاح میکنند که همه چیز در آنجا برای بیمهشدگان تأمین اجتماعی وجود دارد. روزبهروز هم بیمهشدگان توسعه پیدا میکنند، به طوری که الان صیّادان، رانندگان و بخشهای مختلف داوطلبانه وارد این بخش میشوند.
از مسائل مهمّی که اخیراً در دولت تصمیم گرفتیم که - انشاءالله - ]اگر[ یک مقدار فراغت بیشتر پیدا کردم، بهآن کمک خواهم کرد، مسئله حضور سازنده جمهوری اسلامی در کشورهای عقبافتاده دنیا، به خصوص کشورهای جهان سوم مسلمان میباشد که در سفر آفریقا به آن رسیدیم. ما در آنجا احساس کردیم که بندگان خدا از تجربه ایران به خوبی میتوانند استفاده کنند. خودشان هم این را فهمیده بودند. به هر کجا که ما رفتیم و یا نرفتیم، بعداً با مکاتبه از ماخواستند که کمکشان کنیم که آنها هم راهی را که ما انتخاب کردیم، در حدّامکاناتشان بتوانند بپیمایند.
ما در دولت مصوّبهای را گذراندهایم(6) که چند شرکت ایرانی حضور مؤثر در آموزش، صنعت، کشاورزی، دامداری، شیلات، خدمات عمرانی شهری و همه کارهایی که در ایران شده، پیدا کنند. نه به گونهای که کمک مادی کنیم و وام یا کمک مجانی در اختیار آنها قرار دهیم، ممکن است اعتباراتی داده شود، با خدماتی که انجام میدهیم که از امکانات خودشان بهرهبرداری کنیم که بتوانند هزینههای طرحهایشان را بپردازند.
در آفریقا با اولویت ]اوّل[ و در کشورهای عقبافتاده آسیا با اولویت دوم، در آینده حضور جمهوری اسلامی به طور جدّی مشاهده خواهد شد و این زکاتی است که انقلاب ما باید در مقابل این نعمتهای فراوانی که خداوند در این سالها به ما داده است، بپردازد. البتّه زکاتی است که برای ما هزینه مالی ندارد، درآمد هم میتواند داشته باشد، منتها ما به قصد درآمد که شیوه استعمار و استکبار میباشد، در آنجا نخواهیم بود. ما برای کمک به آنها، منتها با استفاده از منابع خود آنها این کار را خواهیم کرد.
در مسائل خارجی، مسائل زیادی است. از مواردی که نسبتاً خوشحالکننده است، صلح تاجیکستان(7) است که یک حادثه شیرینی است که امیدواریم برادران مسلمان و فارسی زبان ما در تاجیکستان از این فرصت استفاده کنند و به کمک ایران کشوری را که دچار جنگ داخلی بوده، بازسازی نمایند. ما هم وعده همراهی بهآنها دادهایم. در همین طرح که قبلاً اشاره کردم، آنها اولویت دارند.
نگرانی ما از مسائل افغانستان است که به صورت یک جنگ کلاسیک داخلی درآمده است که متأسّفانه هر روز تعداد زیادی مسلمان و مظلوم در این کشور فقیر و فلکزده کشته میشوند، و کشورشان را به دست خودشان دارند خراب میکنند. ما همه تلاشمان را میکنیم که در آنجا آرامش برقرار شود، هنوز توفیق نداشتهایم و امیدواریم در آینده موفّق شویم. تلاشهای زیادی را در این زمینه انجام دادهایم و امیدهایی هم در افق شرایط فعلی مشاهده شده است.
مسئله فلسطین، همانطور که میبینید، بسیار داغ شده و دوباره هیجان شدیدی در منطقه به وجود آمده است، عاملش هم صهیونیستها هستند که از همان عهدنامهای که در حقیقت سازش عربها بود (سازش فلسطینیها هم بود) تخلّف کردند. دستشان را بهطرف بیتالمقدس دراز کردند و این بقعه گرانبها را میخواهند از دست مسلمانها بیرون بیاورند و اخیراً با هتک حرمت پیغمبر اسلام(ص) و قرآن کریم یک گام تازهای به طرف گستاخی و شرارت برداشتند و وضع را میبینید و تعجّب هم دارد که آمریکاییهایی که خودشان را به عنوان نمونه و میانجی در صلحخواهی مطرح کرده بودند، اینطوری در مقابل این جنایات اسرائیلیها آرام و صادقند.
به هر حال امیدواریم که مسلمانها با این شرایطی که میبینند، هوشیار شده، از خواب غفلت بیدار شوند و فریب فریبکاران طمّاع را نخورند و نگذارند حقّ مردم مظلوم فلسطین و حقّ اسلام در بیتالمقدس ضایع شود.
أَعُوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/
قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ/ اَللّهُ الصَمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد
پی نوشت ها:
1- شرکت پالایش نفت بندرعباس در فضایی به وسعت تقریبی 700 هکتار در کرانه شمالی آبهای خلیجفارس و مجاورت شهر بندرعباس در سال ۱۳۷۱ تأسیس شد و در سال 1376 مورد بهره برداری قرار گرفت. این مجموعه به منظور تأمین بخشی از فرآوردههای نفتی موردنیاز کشور و امکان صدور فرآوردههای مازاد تأسیس شده است. ظرفیت اسمی پالایشگاه بندرعباس تا پایان تیرماه سال 1387 به میزان 232 هزار بشکه در روز بوده است که با اجرای طرح افزایش ظرفیت هماکنون با ظرفیت 320 هزار بشکه در روز مشغول فعالیت میباشد و خوراک آن شامل 294 هزار بشکه نفت خام سنگین صادراتی و 26 هزار بشکه میعانات گازی استحصالی از منابع گازی سرخون بوده است و بیشترین فرآوردههای میان تقطیر را تولید میکند.
2- تا سال سوم خلافت عمر مسلمانان فاقد یک مبدأ تاریخی همگانی بودند که نامهها و قراردادها و دفاتر دولتی را بنابر آن، تاریخگذاری کنند. چه بسا نامههایی که برای سران نظامی نوشته میشد، تنها متضمن نام ماهی بود که نامه در آن ماه نوشته شده است و فاقد تاریخ سال بود. این کار، علاوه بر نقصی که در نظام اسلام بود، مشکلاتی هم برای گیرنده نامه ایجاد میکرد، زیرا چه بسا دو دستور متناقض به دست فرمانده نظامی و یا حاکم وقت میرسید و او، به سبب دوری راه و عدم قید تاریخ در نامهها، نمیدانست کدام یک جلوتر نوشته شده است.
خلیفه برای تعیین مبدأ تاریخ اسلام، صحابه پیامبر(ص) را گرد آورد. آنان هر یک نظری دادند. برخی نظر دادند که مبدأ تاریخ را میلاد پیامبر اکرم(ص) قرار دهند و برخی دیگر پیشنهاد کردند که مبعث پیامبر مبدأ تاریخ شمرده شود. در این میان علی(ع) نظر داد که روزی که پیامبر(ص) سرزمین شرک را ترک گفت و به سرزمین اسلام گام نهاد؛ مبدأ تاریخ اسلام باشد.
عمر از میان آراء، نظر امام(ع) را پسندید و هجرت پیامبر(ص) را مبدأ تاریخ قرار داد و از آن روز تمام نامهها و اسناد و دفاتر دولتی به سال هجری نوشته شد. (این مطلب در «البدایه و النهایه» ج 7 ص 73 و 74 و در «تاریخ عمر ابن خطاب» نوشتهی ابن جوزی ص 75 و 76 و در «تهذیب التاریخ ابن عساکر» ج 1 ص 22 و 23 و در «الکامل» ج 1 ص 10 آمده است.)
3- امام حسن عسکری یازدهمین پیشوای شیعیان، در سال 232 هجری قمری مصادف با آوریل 847 میلادی چشم به جهان گشودند. پدر ایشان امام دهم حضرت هادی(ع) و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حَدَیث است که برخی او را به نام سوسن و برخی به نام سلیل مینامند.
امام حسن عسکری(ع) به همراه پدر گرامیشان در سال 233 هجری قمری به سامرا آمدند و در همان جا به زندگی پرافتخار خود ادامه دادند و در مدت 6 سال امامت خود دایماً تحت مراقبت بودند و مدتی نیز به دستور معتمد زندانی شدند.
از آنجا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر سکونت اجباری داشتند، عسگری نامیده شدند. به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری(ع ) به سه دوره تقسیم میگردد:
دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت.
دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت.
دوره سوم نزدیک 6 سال امامت آن حضرت میباشد.
در هشتم ربیعالاول سال 260 ه.ق. در حدود 28 یا 29 سالگی به شهادت رسید و در خانه خود و جوار قبر پدر خویش در سامرا به خاک سپرده شد.
4- «مهدی کرباسیان» مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی دومین سخنران پیش از خطبههای جمعه در تهران بود که به تشریح عملکرد این سازمان در ارائه خدمات رفاهی به کارگران و دیگر کارکنان تحت پوشش این سازمان پرداخت و گفت: «سازمان تأمین اجتماعی به عنوان محوریترین بخش نظام تأمین اجتماعی در کشور تا پایان سال 75 بالغ بر 3/ 5 میلیون نفر را به عنوان بیمه شده اصلی و تبعی و مستمریبگیر تحت پوشش داشته و به عبارت دیگر بیش از یک سوم جمعیت کشور و بالغ بر 60 درصد جمعیت شهرنشین از خدمات این سازمان بهرهمند میباشند.سازمان تأمین اجتماعی تلاش دارد تا هماهنگ با اهداف برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی، تعداد بیمهشدگان تحت پوشش خود را تا پایان این برنامه از رقم 25 میلیون نفر پیشبینی شده در برنامه دوم فراتر ببرد.
بخش درمان سازمان با تحت پوشش داشتن 22 میلیون نفر از جمعیت کل کشور یا 44 بیمارستان و 230 مرکز بهداشتی درمانی اختصاصی میتواند به عنوان اساسی ترین بخش نظام بیمه درمانی کشور مطرح باشد. این سازمان هماکنون بیش از 50 بیمارستان دیگر را در دست ساخت دارد که با تکمیل آنها، حداکثر تا پایان برنامه دوم توسعه، حدود ده هزار تخت به مجموعه تختهای بیمارستانی موجود کشور اضافه خواهد شد.
بودجه بخش درمان در سال 1375 بالغ بر 1130 میلیارد ریال بوده است که این اعتبار در مقایسه با سال 74 مبلغ 320 میلیارد ریال افزایش نشان میدهد. همچنین در راستای ارائه خدمات درمانی به بیمهشدگان از دو روش درمان مستقیم و غیرمستقیم استفاده میشود.
در بخش درمان مستقیم، بیمه شده میتواند به 44 بیمارستان و 230 مرکز بهداشتی درمانی اختصاصی در سراسر کشور مراجعه و بدون پرداخت وجهی، کلیه خدمات موردنیاز خود را به رایگان دریافت نماید.
براساس آمار، در مسائل گذشته تعداد مراجعین به پزشکان مراکز درمانی اختصاصی به ترتیب 14 میلیون بار به پزشکان عمومی، 5 میلیون بار به پزشکان متخصص و 2 میلیون و 400 هزار بار به دندانپزشکان این مراکز مراجعه شده است.
تعداد تختهای فعال بیمارستانهای اختصاصی سازمان از 4 هزار و 942 تخت در سال 74 به 5 هزار و 471 تخت در سال 75 افزایش یافت و هر یک از بیماران بستری شده به طور متوسط 4 روز در بیمارستان اختصاصی این سازمان بودهاند. تعداد مراجعینی به داروخانه، آزمایشگاه، رادیولوژی، تزریقات و پانسمان و تعداد موارد رادیوگرافی و آزمایش جمعاً در این سال 43 میلیون بار میباشد. در بخش درمانی غیرمستقیم بیمهشدگان تعداد 145 میلیون بار به مراکز درمانی طرف قرارداد سازمان تأمین اجتماعی طی سال 75 مراجعه کردهاند که بالغ بر 605 میلیارد ریال برای این سازمان هزینه دربرداشته است. تعداد دفعات مراجعه بیمهشدگان تأمین اجتماعی به مراکز بخش خصوصی ارائه دهنده خدمات درمانی مورد نیاز بیمه شده، بالغ بر 101 میلیون بار بوده که در این زمینه 362 میلیارد ریال هزینه شده است. در بخش دولتی نیز سازمان تأمین اجتماعی طی سال 75 با 262بیمارستان دانشگاهی، 69 کلینیک ویژه، 255 شبکه بهداشتی و 84 درمانگاه قرارداد داشته که این مراکز 23 میلیون بار پذیرای بیمهشدگان تأمین اجتماعی بودهاند و سازمان در این راستا 243 میلیارد ریال هزینه کرده است.
در مورد پوشش بیمهای به رانندگان کامیونها و اتوبوسهای برون شهری گفتنی است که در پایان سال 75 تعداد 263 هزار و 378 نفر از آنان تحت پوشش حمایتهای بیمهای و درمانی تأمین اجتماعی قرار گرفتهاند که به همراه خانوادههایشان جمعیتی قریب به یک میلیون و 21 هزار نفر را شامل میشوند. همچنین بخشی از صیادان و ملوانهای استانهای کشور هم با خانوادههای خود زیر چتر بیمه قرار گرفتند. براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، قالیبافان خانگی نیز به تدریج تحت پوشش تأمین اجتماعی قرار خواهند گرفت.
در بخش عمران و ساخت و ساز مراکز درمانی اداری و مسکونی، شرکت خانهسازی ایران وابسته به سازمان تأمین اجتماعی با بکارگیری امکانات مدرن مهندسی و پشتیبانی و نیروهای متعهد و متخصص تا پایان سال 75 توانسته است بیش از 140 طرح بزرگ بیمارستانی را برای سازمان تأمین اجتماعی، وزارت بهداشت، وزارت مسکن و بخش خصوصی طراحی، نظارت و اجرا نماید. این شرکت در حال حاضر 54 بیمارستان، 44 وحد درمانی، 57 مرکز اداری و 10 طرح انبوهسازی مسکن مشتمل بر 2519 واحد مسکونی را در دست ساخت دارد که به تدریج تا پایان برنامه دوم توسعه به مرحله بهرهبرداری خواهد رسید.
تأمین اجتماعی در بخش سرمایه گذاری و به منظور حفظ سرمایههای بیمهشدگان که برای تأمین رفاه اقتصادی و اجتماعی آنان در دوران که وقت و سالخوردگی و با به هنگام حوادث ناگوار ذخیره میشود، ساماندهی فعالیتهای اقتصادی براساس اولویت دادن به سودآوری، قابلیت تبدیل به نقد شدن سریع و اعمال مدیریت اجرایی مستقل در چارچوب اهداف کلی سازمان صورت پذیرفته و مجموعه این فعالیتها به شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتمای واگذار گردیده است. در حال حاضر 34 درصد از تولید دارویی کشور، 15 درصد از تولید سیمان، 20 درصد از تولید کاشی، 40 درصدتولید تلویزیون و 25 درصد تولید یخچال و فریزر توسط کارخانجات تحت پوشش شرکت سرمایه گذاری، انجام میشود.
ارائه تسهیلات مالی به بیمهشدگان نیز بخش دیگری از خدمات سازمان تأمین اجتماعی است که از طریق بانک رفاه کارگران با دارا بودن بیش از 350 شعبه و 70 باجه صورت میپذیرد. حجم کل سپردههای بانک رفاه کارگران از 548 میلیارد ریال در اسفند ماه سال 70 به 1293 میلیارد ریال در اسفند سال 75 افزایش یافته که از رشدی معادل 173 درصد برخوردار میباشد. طی همین مدت سپردههای سازمان تأمین اجتماعی از 394 میلیارد ریال به 785 میلیارد ریال افزایش داشت که از رشدی معادل 199 درصد برخوردار بوده است و بسیاری از بیمهشدگان از تسهیلات اعطایی توسط این بانک در چارچوب ضوابط و تصمیمات سازمان تأمین اجتماعی بهرهمند گردیدهاند.
در مجموع میتوان گفت سازمان تأمین اجتماعی به عنوان یکی از سازمانهای فعال و مؤثر در تحقق عدالت اجتماعی مورد توجه نظام جمهوری اسلامی، طی سالیان اخیر از استعداد و رشد قابل توجهی برخوردار شده و شاخصهایی چون استمرار خودکفایی سازمان در انجام به موقع تعهدات کوتاه مدت و بلندمدت خود به بیمهشدگان، افزایش مداوم مستمریهای بازنشستگی، ازکارافتادگی و گسترش احداث مراکز درمانی اختصاصی در مناطق محروم کشور نشاندهنده به ثمر نشستن تلاشهای بیوقفه مسئولین و دستاندرکاران امور این سازمان میباشد.»
5- آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور روز یکشنبه 22 تیر ماه در دیدار با مسئولان سازمان تأمین اجتماعی کشور با قدردانی از خدمات ارزنده این سازمان در بخش تأمین اجتماعی اظهار داشت: «مسئله بیمههای اجتماعی و حمایت از قشرهای زحمتکش و آسیبپذیر از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز در اندیشه مسئولان نظام اسلامی به عنوان آرزو مطرح بوده است.»
رئیس جمهوری بیمههای اجتماعی را از پدیدههای خوب و ضرورتهای دوران صنعتی و توسعه جوامع بشری دانست و گفت:« حمایت قانونی مسئولان از مردم، ایجاد اعتماد و اطمینان خاطر نسبت به آینده، از دستاوردهای خوب بیمههای اجتماعی است.»
وی افزود:« با برنامههای اجرا شده و در دست اجرا از جمله لایحه فقرزدایی به هدفهای نظام اسلامی در تعمیم عدالت و تأمین نیازهای اساسی و غیرقابل اجتناب انسانی نزدیک شدهایم.»
رئیس جمهور خاطرنشان ساخت:« خدمات بیمههای اجتماعی به لحاظ سیاسی، اجتماعی، سلامت، آرامش و رضایت مردم از مدیریت نظام در نزد خداوند دارای ارزش و اهمیت فراوانی است.»
6- هیأت وزیران بعدازظهر چهارشنبه 24 مرداد 1375 به ریاست آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور تشکیل جلسه داد.
در این جلسه اهم رویدادهای داخلی و خارجی بررسی شد و چند پیشنهاد به تصویب رسید.
به گزارش اداره کل اطلاعات و اخبار ریاست جمهوری، صدور اجازه امضای مقدماتی موافقتنامه تشویق و حمایت متقابل از سرمایه گذاری بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولتهای نامیبیا، آفریقای جنوبی، زیمباوه، کنیا و تانزانیا به تصویب رسید.
در ادامه این مصوبه در تاریخ 3 مهرماه 1375 جلسه هماهنگی پیگیری سفر رئیس جمهوری به آفریقا، با حضور نمایندگان دفتر رئیس جمهوری و معاونین وزارتخانههای مربوطه در محل وزارت امور خارجه تشکیل شد.
در این جلسه قراردادها و اسناد امضا شده در سفر آفریقایی رئیس جمهوری مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و مقرر شد کمیتههایی برای پیگیری مصوبات این سفر تشکیل شود.
در این جلسه همچنین تأثیر سفر رئیس جمهوری در ارتقا و رشد سطح روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آفریقایی مورد توجه قرار گرفت.
7- با انعقاد پیمان نهایی صلح تاجیکستان که روز جمعه ششم خرداد در مسکو به امضای امام علی رحمان اف رئیس جمهور و عبدالله نوری رهبر جبهه متحد مخالفان دولت تاجیکستان رسید؛ دوره اصلی استقرار صلح و ثبات و اجرای توافقهای صلح در این کشور جنگ زده آسیای مرکزی آغاز میشود.
تاجیکستان که فقیرترین کشور مستقل شده از اتحاد شوروی سابق میباشد؛ از 1371 به دنبال سرکوب حکومت اسلامگرای این کشور از سوی نیروهای کمونیست شاهد جنگ داخلی بود و طی آن هزاران نفر کشته و زخمی شدند و هزاران نفر به کشورهای مانند روسیه و افغانستان گریختند و صدها روستا به ویرانه مبدل شد.
گفتگوهای صلح بین دولت دوشنبه به رهبری امام علی رحمان اف و مخالفان متحد وی به رهبری سیدعبدالله نوری در هفت دور متناوب برگزار شد که در دور نهایی آن که ماه گذشته در تهران برگزار شد؛ آخرین تضمینها راجع به اجرای راههای برقراری ثبات و امنیت به دست آمد.
گفتگوهای دورهای صلح تاجیکستان از 17 فروردین ماه سال 1373 با میانجیگری سازمان ملل در مسکو آغاز و در آن راههای پایان دادن به درگیریهای دو طرف در اطراف مرزهای تاجیکستان و افغانستان و فراهم کردن زمینه بازگشت آوارگان جنگی به موطنشان بررسی شد.
دومین دور این گفتگوها از روز 29 خرداد تا 8 تیرماه همان سال در تهران برگزار شد و دو طرف در مورد برقراری آتشبسی از روز 28 شهریور ماه در داخل کشور و در طول مرزهای تاجیکستان و افغانستان به توافق دست یافتند.
دور سوم گفتگوها از روز 30 دی ماه سال 1373 در اسلامآباد پاکستان از سر گرفته شد و طی آن دو سند ایجاد کمیسیون نظارت بر اجرای توافقها و تمدید آتش بس اعلام شده تا 17 بهمن ماه آن سال منعقد شد. دو طرف همچنین گفتگوهایی را در فروردین ماه سال 1374 در مسکو انجام دادند و در مورد انجام دور بعدی گفتگوها در آلمان به توافق رسیدند.
در روز 30 اردیبهشت ماه سال 1374 امام علی رحمان اف و عبدالله نوری در شهر کابل دیدار داشتند و بیانیهای را در مورد آمادگی خود برای ادامه گفتگوهای صلح صادر کردند.
دور چهارم گفتگوهای صلح تاجیکستان از 2 تا 13 خرداد ماه سال 1374 در آلمان برگزار شد و نتیجه آن توافق دو طرف برای ادامه آتش بس بود.
پس از این رحمانف و نوری روز 29 تیر ماه همان سال در تهران دیدار کردند و بیانیهای را در مورد تمایل به پایان درگیریها صادر کردند.
ادامه گفتگوهای صلح تاجیکستان در روز 10 آذر ماه سال 1374 در عشق آباد از سر گرفته شد که دورهای متناوب آن تا تیر ماه سال 1375 ادامه یافت و نتیجه آن تنظیم اسنادی درباره تشکیل نشست ویژه پارلمان تاجیکستان با شرکت نمایندگان مخالفان، تمدید آتشبس و مبادله اسرای جنگی بود.
پس از آن رحمان اف و نوری در یک منطقه شمالی افغانستان دیدار و در زمینه ادامه گفتگوهای دوجانبه در مسکو و برقراری آتش بس در تمام مناطق تاجیکستان به توافق دست یافتند.
این گفتگوها در اوایل دی ماه سال جاری در مسکو برگزار شد و دو طرف درباره تشکیل کمیسیون آشتی ملی و فراهم کردن شرایط انتخابات آزاد و عفو عمومی تمامی شرکتکنندگان در قیامهای مسلحانه به توافق رسیدند.
پس از این مذاکرات دور پنجم گفتگوهای صلح تاجیکستان طی روزهای 7 تا 19 دی ماه 75 در تهران برگزار شد که دو طرف در حدود تنظیم اسنادی درباره اعلام عفو عمومی در تاجیکستان؛ نحوه تشکیل کمیسیون برگزاری انتخابات در دوره انتقالی و تجدیدنظر در ساختار دولت به توافق رسیدند.
در روزهای دوم و سوم اسفند ماه سال 1375 رحمان اف و نوری در شهر مشهد دیدار کردند و طی آن سندی را در زمینه نحوه کار کمیسیون آشتی ملی و متممی را در مورد ترکیب آن به امضا رساندند.
در دور ششم گفتگوهای صلح تاجیکستان که روز هشتم اسفند 75 آغاز و روز 18 همان ماه پایان یافت؛ پیمان حل و فصل مسائل نظامی بحرانزا امضا شد.
براساس سند امضا شده حل و فصل مسائل نظامی تاجیکستان در 4 مرحله و تا 11 تیر ماه سال 1377 انجام خواهد شد.
دور هفتم مذاکرات صلح تاجیکستان روز 20 فروردین سال جاری در تهران برگزار شد و طی آن آقایان «طلبک نظراف» وزیر خارجه و «توره جان زاده» رئیس هیأت نمایندگی مخالفان دولت، آخرین توافقهای منعقده در دورههای پیشین را مورد بررسی قرار داده و راههای حصول اعتماد متقابل را برای شروع کار کمیسیون مصالحه ملی تاجیکستان به بحث و تبادل نظر گذاشتند.
مذاکرات جمعه گذشته در مسکو آخرین دور مذاکرات رهبران جناحهای درگیر در تاجیکستان بوده است.
در شرایط کنونی یک هفته پس از انعقاد پیمان صلح؛ قرار است کمیسیون آشتی ملی با ورود 460 نفر از نیروهای مخالفان به دوشنبه تشکیل شود. 40 نفر از این افراد محافظان ویژه، 13 نفر از نمایندگان اصلی مخالفان در کمیسیون آشتی ملی خواهند بود.
کمیسیون آشتی ملی بر روند مسائل مهمی مانند تهیه قانون انتخابات متممهای قانون اساسی و برگزاری انتخابات پارلمانی نظارت خواهد داشت.
این کمیسیون 26 عضو خواهد داشت که سهم هر یک از طرفین 13 نفر است و بدین ترتیب نیروی سومی در میان نخواهد بود. همچنین از پستهای حکومتی 30 درصد به نمایندگان واجد شرایط واگذار میشود.
برای تأمین امنیت اعضای کمیسیون آشتی ملی یک نیروی مشترک از دو طرف تشکیل خواهد شد.
برای نظارت بر اجرای توافقهای صلح یک کمیسیون ویژه متشکل از کشورهای ناظر روند صلح تاجیکستان در دوشنبه تشکیل خواهد شد که وزیران امور خارجه دولتهای عضو هر از گاهی برای بررسی روند مذکور تشکیل جلسه خواهند داد.
به اعتقاد کارشناسان با فراهم آمدن شرایط اصولی صلح و توافق در تاجیکستان که به اعتراف بسیاری از جمله تمام اعضای گروه هفت کشور صنعتی غرب در نتیجه تلاش دولتهایی مانند ایران و روسیه به دست آمده است؛ اکنون مهمترین عامل لازم در این کشور جنگزده اعتماد متقابل و تن دادن به توافقهای به دست آمده میباشد.
بدون شک کشوری که در زمان حکومت شوروی طعم تلخ فقر را میچشید است بر اثر جنگ داخلی طولانی هم اکنون به مراتب بیشتر در سراشیب سقوط اقتصادی میغلطد و تنها عزم ملی «تاجیکان» و کنار گذاشتن عداوتها میتواند زمینه ساز آباد شدن این دولت فارس زبان آسیای مرکزی را فراهم کند.
تاجیکستان از معدود جمهوریهای از بند رسته شوروی سابق است که از زمان استقلال خود تاکنون هنوز روی آرامش را به خود ندیده و مردم بافرهنگ و اصیل آن هنوز رایحه خوش آزادی و ثبات و آرامش را استشمام نکرده اند. به همین دلیل آنها بیش از سایر ملل موجود در قلمرو شوروی سابق و حتی بیش از طرفین مذاکره کننده به نتایج عملی این مذاکرات چشم امید بستهاند.