خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

آخرین خطبه و دعوت مردم به وحدت

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸
خطبة اول  تذکر به مردم و نمازگزاران برای حفظ قداست نمازجمعه/ نمازجمعه، سرمایه عظیم تاریخ اسلام/ شباهت نمازجمعه امروز با نمازجمعه آیت‌الله طالقانی/ اهمیت استفاده از نمازجمعه در جهت اهداف انقلاب اسلامی/ تلاش دشمنان برای مخدوش کردن صلاحیت اسلام برای مدیریت جامعه/ ادامه بحث شکل‌گیری نظام اسلامی براساس قرآن/ انقلاب اسلامی، شجره‌ای مبارک با خونهای مقدس/ لزوم همکاری مسئولین برای ایجاد همدلی در کشور/ تأکید خداوند بر فرستادن پیامبری از جنس بشر/ صفت‌های بشری پیامبر(ص) در قرآن کریم/ تأسیس مکتب اسلام در حجاز بی‌سواد، یکی از معجزات بزرگ پیامبر(ص)/ راهنمایی‌های خداوند به پیامبر(ص) در اداره جامعه نوپای اسلامی/ کادرسازی پیامبر(ص) در مکه/ شرایط مدینه در قبل و بعد از هجرت پیامبر(ص)/ آشنایی کم مردم مدینه با اندیشه‌های پیامبر(ص)/ بیعت 70 نفر از قبایل مدینه با پیامبر(ص) در مکه/ هجرت پیامبر(ص) در لیله المبیت/ توقف پیامبر(ص) در قبا/ ساخت مسجد قبا، اولین کار پیامبر(ص) در مدینه/ حضور پیامبر (ص) برای ساخت مسجد قبا/ سبک ساختمانی مساجد در دوره پیامبر(ص)/ بیعت تدریجی گروه، گروه مردم مدینه با پیامبر(ص)/ شکل‌گیری حکومت اسلامی در سال اوّل هجرت پیامبر(ص) به مدینه/ مردم، اساس حکومت پیامبر(ص)در مدینه/ تقویت وحدت مردم مدینه از نخستین کارهای پیامبر(ص) پس از هجرت/ طرح اخوت اسلامی در مدینه/ بی‌سابقه بودن روش حکومتی پیامبر(ص) در دنیا/ مردم، سرمایه اصلی پیامبر(ص) برای حکومت/ بیان ویژگی‌های افق حکومت پیامبر(ص) در سوره علق/ اهمیت علم و قلم در صور اسلام/ تأکید بر داوری عادلانه خداوند در بین مردم و پرهیز از تکّبر در قرآن/ علم انسان، پاسخ خداوند به فرشتگان معترض برای خونریزی انسان در آغاز آفرینش/ تأکید بر علم و دانش در ابتدای خلقت انسان/ اهمیت قسم‌خوردن قرآن به قلم در جزیره‌العرب/ تلاش پیامبر(ص) برای جلوگیری از ضایع شدن حق مردم در قلمرو و حکومتش/ تلاش پیامبر(ص) برای جلب رضایت مردم در آخرین روزهای عمر/ تأکیدات فراوان قرآن بر وحدت/ یادآوری ایام تفرقه مدینه برای بیان اهمیت وحدت/ تأکید قرآن بر نقش معیارهای دینی در ایجاد وحدت بین مردم/ تشکیل حکومت اسلام در سایه وحدت/ گفت و گوی پیامبر (ص) با مردگان بقیع در روزهای آخر عمر/ پیامبر (ص) الگوی روشن اداره جامعه/ نگرانی پیامبر(ص) از تفرقه امت اسلامی/ وظیفه همگانی در حفاظت از انقلاب اسلامی به عنوان نمونه‌ای از حکومت پیامبر(ص) خطبة دوم  کظم غیض، از ویژگی‌های امام هفتم/ زندان‌های طولانی امام موسی‌الکاظم(ع)/ شهادت مظلومانه امام موسی‌الکاظم(ع)/ مظالم وسیع مسلمانان چین/ نصیحت مشفقانه به دولت چین در توجه به خواست مسلمانان آن کشور/ آشفتگی اوضاع در کشورهای اسلامی/ خوبی‌های قبل و بدی‌های بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری/ حضور معنادار مردم در انتخابات دهم/ سابقه هاشمی رفسنجانی در سالهای مبارزه/ تأکید همیشگی امام بر مردم/ پیروی امام(ره) از پیامبر(ص) در توجه به مردم برای حکومت/ پیروزی انقلاب اسلامی در سایه رشد آگاهی مردم/ شرایط مالی و پشتیبانی رژیم پهلوی/ تکیه بر مردم، مبنای فقهی امام(ره) در اداره جامعه/ نقل روایتی مهم از پیامبر(ص) درباره نقش مردم/ علی(ع) راوی حدیث پیامبر(ص) درباره نقش مردم/ توصیه پیامبر(ص) به علی(ع) درباره رضایت مردم/ تأکید پیامبر(ص) به علی(ع) بر رهایی حکومت در صورت عدم خواست مردم/ توجه به خواسته‌های مردم، مبنای حکومت پیامبر(ص)/ تأکید امام (ره) بر رأی مردم در حکم مهندس بازرگان برای تشکیل دولت موقّت/ تقویت اصول مربوط به مردم در قانون اساسی توسط امام(ره)/ اطمینان مسئولان انقلاب از مردم در تدوین قانون اساسی/ رأی مردم، اساس مسئولیت‌ها در انقلاب اسلامی/ اعتقاد قلبی امام و مسئولان به جمهوریت و اسلامیت/ عدم پایداری حکومت اسلامی در مخالفت مردم/ اتفاقات پس از انتخابات مخدوش کننده بی‌نظیرترین حضور مردم در پای صندوق‌های رأی/ تردید بخشی از مردم از نتیجه انتخابات/ اهمیت رفع تردید مردم/ خطرات تردید مردم از اعتماد به مسئولین/ اتفاقات تلخ پس از انتخابات/ وحدت نیاز اساسی جامعه ما در شرایط فعلی/ سخنان فراجناحی هاشمی رفسنجانی از تریبون نمازجمعه/ طمع دشمنان از اختلافات داخلی/ پیشنهادهای هاشمی رفسنجانی برای برون رفت از شرایط پس از انتخابات/ اهمیت جلب اعتماد مردم/ لزوم پایبندی همه گروهها به قانون/ قانون، بهترین چارچوب برای حل مسائل/ لزوم ایجاد فضایی مناسب برای شنیدن حرف همه گروهها/ لزوم طرح قانونی مسائل در رسانه‌ها/ عدم استفاده درست از فرصت رهبر انقلاب به شورای نگهبان/ اتحاد، تنها راه جلوگیری از خطرات نظام/ لزوم تداوم شرایط مناظره در رسانه ملی/ ریشخند دشمنان برای زندانی‌های پس از انتخابات/ لزوم دلجویی از آسیب‌‌دیدگان حوادث پس از انتخابات/ لزوم باز بودن فضای قانونی در رسانه‌ها برای بیان مسائل/ وظیفه همه در حفظ انقلاب به عنوان امانت خون شهدا/ لزوم حفظ حوزه علمیه مراجع به عنوان حامیان انقلاب/ همدلی، همکاری و همراهی، شرط عبور از بحران کنونی

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلواه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین، «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیهما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف الرحیم»، اوصیکم عبادی الله بتقوی الله، «فانه من یتق الله یفکر عنه سیئاته یعظم له اجرا.»
امیدواریم که خداوند هیچ یک از مسلمانان را از لطف و مرحمتش و روحیه تقوا و وظیفه‌شناسی محروم نفرماید و ملکه تقوا همیشه در وجودمان تقویت شود. 
قبل از اینکه بحث‌های خطبه نماز جمعه را آغاز کنم؛ لازم می‌دانم که به نمازگزارانی که امروز در دانشگاه تهران و اطراف دانشگاه در خیابان‌ها حضور دارند؛ یک تذکر اساسی بدهم و آن اینکه مواظب باشید که جایگاه نمازجمعه و قداست نمازجمعه با اظهارات و شعارهایی که جنبه عمومی و اصولی ندارد؛ آلوده نشود. این جایگاه مقدس سرمایه عظیم همه دوران تاریخ اسلام بوده و امروز در کشور ما جزو مهم‌ترین میدان‌های حضور فضایل اسلامی و انسانی است. 
ما در آستانه سالگرد نمازجمعه هم هستیم و نمازجمعه امروز بی‌شباهت به نمازهای جمعه‌ای که در هفته‌های اول انقلاب شروع شد، نیست که آیت‌الله طالقانی اقامه نماز می‌کردند و جمع زیادی از همه سلیقه‌ها در آن نمازها شرکت می‌کردند چنین است و انشاءالله بتوانیم از این اجتماع امروز برای آینده بهتر کشورمان و حل مشکلاتمان و ایجاد وحدت و همدلی و همراهی و حرکت در جهت اهداف انقلاب اسلامی است که همان حرکت در جهت راهی است که پیغمبر اکرم(ص) از طریق آسمان برای ما آورده‌اند، حرکت بکنیم. انشاءالله با صبر، تحمل و هوشیاری این نتیجه به دست می‌آید. 
من سه بخش اساسی در صحبتم دارم: بخش اول، توضیحی اساسی بر معیارهای اسلامی و اصول اسلامی است که این روزها احساس می‌شود دشمنان اسلام درصددند حقانیت اسلام و صلاحیت مدیریت اسلام را در زمان ما زیر سؤال ببرند که البته موفق نمی‌شوند. اما ما وظیفه توضیح و تبیین داریم که این قسمت را در قالب مسئله بعثت عرض می‌کنم. 
چون ما در آستانه حلول سالگرد بعثت پیغمبر اکرم‌(ص) هستیم و معمولاً خطبه را در این شرایط درباره آن موضوعات اساسی عرض می‌کنیم. ضمن اینکه ادامه بحث‌های قرآنی هفته‌های گذشته‌ هم هست. یادتان هست که من در خطبه‌های اول یکی دو سال اخیر درباره شکل‌گیری نظام براساس قرآن صحبت می‌کردم. در آن بحث‌ها از عبادت شروع کردیم و از عبادت به نماز رسیدیم و از نماز عبور کردیم و به مسجد رسیدیم. دو خطبه هم درباره مسجد خواندم که ارتباطی با خطبه امروز من هم دارد. یعنی هم ادامه بحث‌های دو سال اخیر است و هم متناسب با بعثت پیغمبر اکرم(ص). سعی می‌کنم مختصر عرض کنم. 
بحث دوم صحبتم انقلاب است که مردم برای آن جهاد کردند و امام راحل ما بنیانگذار و مؤسس بودند و این همه خون‌های مقدس پای این شجره مبارک ریخته شد. من بخشی از اهداف و اصول انقلاب را برای نسل امروز عرض می‌کنم که بدانند ما از اول با چه نیتی شروع کردیم و به کجا می‌رویم. 
در بحث سوم به مسائل روز و شرایطی می‌پردازم که الان در آن هستیم. کمی این راتوضیح می‌دهم و انشاءالله راهکار راه علاجی برای شرایطی که امروز در آن زندگی می‌کنیم، عرض می‌کنم. 
البته اینها نظر خودم خواهد بود. امیدوارم بقیه مسئولین هم روی همین مسئله فکر می‌کنند تا راهی پیدا شود که ما با همان ابهت وحدت و همدلی که آغاز کریم و پیروز شدیم و تا اینجا رسیدیم، آینده راهم بتوانیم برای نسل‌های بعدی ترسیم بکنیم و بپیماییم. این اسکلت بحث‌های دو خطبه من است. 
از بعثت شروع می‌کنم. آیه‌ای که اول صحبتم خواندم آخر سوره توبه است پیغمبر(ص) را معرفی می‌کند و می‌فرماید: لقد جائکم رسول من انفسکم. فرستاده‌ای از سوی خدا آمد که از خودتان است، یعنی از جنس بشر است و توده خود مردم است. روی دو سه صفت پیغمبر(ص) تکیه می‌کند. عزیز علیهما انتم از خودتان است. 
دوم این است که این‌قدر به شما مهربان است که هر چه که بر شما مشکل است، برای او هم مشکل و سخت است. یعنی مثل خود ما و خود شما در جریان زندگی شما و در غم و شادی شما شریک است. عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم. دنبال منافع و سعادت شماست. بالمومنون رئوف رحیم. قلبی دارد مملو از رأفت و رحمت برای نیروهای اسلامی که در خطه تاریخ اسلام قرار می‌گیرند. این پیامبر است. 
می‌خواهم عرض کنم شما یادتان است که من بحثم در آن خطبه‌ها این بود که نظام چگونه شکل گرفت. یکی از معجزات بزرگ پیغمبر(ص) در آن زمان این بود که موفق شد در آن دوران عجیب در یک منطقه کاملاً جاهلی که یک مکتب خانه هم نبود و تعداد باسوادهایی که بنویسند و بخوانند به اندازه تعداد انگشتان دست و پا بود، تأسیس مکتبی را در آن جامعه داشته باشد که این مکتب بعد از 1400 سال، امروز قوی‌ترین مکتب انسانی دنیا است و برای آینده تا قیامت هم باید همه دنیا را اداره کند. 
این کار از یک انسان معمولی و ظاهر درس‌نخوانده و تحصیل‌نکرده و بدون سابقه حکومتداری و بدون حرفه‌ای که دیگران در این راه داشتند با راهنمایی خدا که از طریق جبرئیل امین انجام می‌شد و با امانتی که در شخص خود پیغمبر(ص) بود که آن روز قبل از آمدن اسلام به نام امین در مکه شناخته می‌شد، این شرایط را حضرت رسول اکرم(ص) داشتند و با این شرایط توانستند این کار عظیم را شکل بدهند. جریان هم خیلی معلوم است. در خطبه‌های قبل گفتم در 13 سالی که در مکه بودند، بیشتر به سازندگی کادر خودشان و نیروهای اصلی‌ و دست اولشان پرداختند. چون آن جا اصلاً زمینه کار حکومتی و اجتماعی وسیع نبود و اصول دینشان و افکار الهی و آنچه را که لازم بود، به این مردم تحویل دادند. بعد از آن در دو سال آخر، راهشان به خارج از مکه باز شد و شهرت افکار پیغمبر(ص) به مدینه رسید. مدینه هم شهر کوچکی بود، ولی گرفتار اختلاف و تفرقه در جنگ داخلی بود. قبایل با هم می‌جنگیدند. در آنجا یهود نیرومند بودند. اقتصاد و فرهنگ مدینه دست آنها بود. نصاری جریان بی‌زحمتی بود. مشرکین هم بودند. 
مردم بومی هم بودند که به آنها امیّون می‌گفتند. در جنگ‌های داخلی اوس و خزرج و چندین قبایل دیگر زندگی بسیار تلخی داشتند. اینها از دور با افکار پیامبر(ص) آشنا شدند. 
در ایام حج در منا نمایندگانشان با پیامبر(ص) آشنا شدند و با ایشان مباحثه کردند. روشن شدند و مسلمان شدند. با پیغمبر(ص) بیعت کردند و نماینده‌ای از پیغمبر(ص) گرفتند تا دین را معرفی کند. او را با خود بردند. در سال سیزدهم 70 نفر از همه قبائل برای بیعت با پیغمبر(ص) آمدند. انسان در آن بیعت افکار حکومتی پیغمبر(ص)، مطالبات پیغمبر با مردم و مطالبات مردم از پیغمبر(ص) را می‌بیند. 
به هر حال نتیجه این شد که در مدینه زمینه‌ای مهیا شد و پیغمبر(ص) با آن شکلی که مطلع هستید، بعد از لیله‌المبیت فرار کردند و به مدینه رفتند و در قبا متوقف شدند و در انتظار آمدن علی ابن ابیطالب(ع) بودند و آنها خودشان را به پیامبر(ص) رساندند. مردم مدینه معمولاً منتظر بودند و هر روز در دروازه جنوبی مدینه می‌ایستادند. منتظر بودند تا پیامبر(ص) به آنها برسد. پیامبر(ص) هم چشمشان به راه بود تا علی ابن ابیطالب(ع) برسد. در چند روزی که در قبا بودند، این کار را می‌کردند. اینجا مربوط به بحث گذشته من می‌شود. 
اولین کارشان این بود که پایگاه اساسی خودشان را در مسجد قبا ساختند و با آمدن علی(ع) و دوستان نزدیک دیگر به مدینه حرکت کردند. به محض ورود به مدینه اولین کارشان این بود که باز پایگاهی بسازند تا با مردم سر و کار داشته باشد و مسجد را در مدت کوتاهی- اولاً زمین حلالی پیدا کردند و با مشارکت مردم که مصالح می‌آوردند- ساختند. خود پیغمبر(ص) مثل مردم دیگر در آوردن مصالح کار می‌کرد. خانم‌ها شب مصالح می‌آوردند و آقایان روز مسجد می‌ساختند. البته مسجد به شکلی که الان در ذهنمان هست، نبود. دیواری نسبتاً کوتاه و سقفی با چوب و حصیر و زمینی با سنگ‌ریزه‌ها مفروش بود و در کنار آن هم چند حجره ساختند که پیغمبر(ص) و یاران نزدیکشان در آنجا زندگی می‌کردند. آنجا پایگاه حکومتی پیغمبر(ص) بود و از این به بعد گروه گروه مردم مدینه می‌آمدند با پیغمبر(ص) بیعت می‌کردند، شرط خودشان را می‌گفتند و پیغمبر(ص) هم مطالبات خودشان را می‌گفتند. 
در چنین شرایطی توانستند آن افکار اصیل اسلام را برای مردم توضیح بدهند. نتیجه این شد که زمینه حرکت حکومتی پیغمبر(ص) در همان سال اول در مدینه شکل گرفت. آنچه که رویش می‌شود از افکار اسلامی تکیه کنیم، دو چیز است: یکی خدا و دیگری مردم و واسطه مردم و خدا هم انسانی از جنس مردم است که پیام خدا را برای مردم بیاورد. 
شما قرآن را که نگاه بکنید. کلمه «الله» را در حدود 3000 مورد می‌بینید که به کار رفته و کلمه انسان و ناس در حدود 400 تا 500 مورد را مشتقاتش به کار رفته که اساس دین است. یعنی پیامبر(ص) سروکارشان نه با زور بود و نه با قدرت، با مردم بود. 
با مردم وفادار کشورشان را اداره کردند، دشمنانشان را سر جای خودشان نشاندند و کار مهم ترشان ایجاد الفت و وحدت بود. پیغمبر(ص) اولین مسئله شان این شد که مدینه را متحد کند. با قبائل مدینه پیمان بست که آن پیمان خواندنی است. انشاءالله آنها که اهل تحقیق هستند، این پیمان‌ها را بخوانند. ببینید چه گنجانده شد! بعد به ادیان دیگر پرداخت. یهود آمدند. نصرانی‌ها آمدند مشرکین آمدند. اگر ادیان دیگری مثل صائبین و مجوس هم بودند، با آنها پیمان بستند و یک وحدت مثال‌زدنی در مدینه به وجود آمد. کار عمیق‌تری که کردند، این بود که مسئله اخوت اسلامی را مطرح کردند. پیمان برادری بین مسلمان‌ها، بین مهاجر و انصار، بین افراد قبائل که این پیمان احکام سختی دارد. پیمان برادری، پیمان با احزاب و پیمان با فرق و ادیان دیگر مدینه را تبدیل به یک شهر متحد و نیرومند کرد که ظرف چند سال، یعنی 7 تا 8 سال طول کشید که این مردم توانستند از یک شهرک کوچک به امپراطوری‌های بزرگ دنیا تنه بزنند. آن طرفشان امپراطوری روم و این طرفشان ایران بود و آن طرف‌تر حبشه بود. دورتر هم چین و هند و جاهای دیگر بود. اروپا در آن زمان در قرون وسطی و وحشی‌گری زندگی می‌کرد. سابقه نوع حکومتی که پیغمبر(ص) آورد، اصلاً وجود نداشت. قدرت‌ها بودند، اما براساس زور و با تبعیض و فساد و تحمیل خواسته‌های خودشان مردم را مطیع خودشان کرده بودند. اما پیغمبر(ص) و اسلام این راه را بست. مبنای سازمانی انسانی جامعه پیغمبر(ص) در مدینه تربیت مؤمن عالم متخلق به اخلاق الهی بود و این سرمایه اصلی بود. 
از لحظه‌ای که در آسمان باز شد - بعد از 500 سال که بر روی بشر بسته بود، جبرئیل در حرا آمد و اولین کلمات خدا را بر قلب پیامبر(ص) نشاند. معیارها برای پیامبر(ص) و کسانی که بعد از او بودند، روشن بود. 
سوره علق را بخوانید: اقرا باسم ربک الذی خلق - خلق الانسان من علق - اقرا و ربک الاکرم ـ الذی علم بالقلم ـ علم الانسان مالم یعلم - کلا ان انسان لیطغی - ان راه استغنی. در همین دو سه سطر افق حکومت آینده پیغمبر(ص) روشن شد. انسانی که به اینها توجه کند و خدای خالق که اینقدر خالق و عالم است که از یک لخته خون بسته انسانی را تولید می‌کند که این انسان عالم کبیر است و عالم صغیر در زمین شبیه همه جهان. این آفرینش خداست. رب کریمی که به انسان قدرت فهم و نوشتن داد. 
الذی علم بالقلم، در جزیره‌العرب ارزش قلم چیزی نبود که کسی توجه کند. شروع کار این است که من دنبال انسان‌های باسواد و تحصیلکرده و دانشمند هستم. بعد قدرت بزرگی که با دانش و از همین کلمات بر می‌آید. دنبالش هم اخطاری می‌کند که همین انسان‌ها اگر احساس بی‌نیازی کنند و غرور آنها را بگیرد، اینها اهل طغیان هستند. 
اخطار می‌کند که شما در مقابل خودتان داوری مثل خدا دارید. ان الی ربک الرجعی. 
هم در زمین و هم در آخرت. این داور با سنتی که دارد، در بین شما به داوری عادلانه می‌پردازد و در قیامت هیچ چیز را از قلم نمی‌اندازد. مبادا متکبر شوید، مبادا غرور شما را بگیرد. مبادا بندگان خدا را ضعیف حساب کنید. چون خدا داور است. خدا عمل می‌کند. هم به صورت سنتی و هم به صورت داوری خاص، این از اولش. 
آیات دیگر مسئله سواد، تحصیل، پیشرفت و توسعه را به رخ انسان‌ها می‌کشد و به داستان خلقت آدم برمی‌گردد. یعنی آن روزی که خداوند خواست آدم را بیافریند و به ملائکه اطلاع داد مخلوق جدیدی می‌سازم. ملائکه وقتی به افقی که در اختیارشان بود، نگاه کردند، دیدند در این آدم جنگ و خونریزی است. تعجب کردند و گفتند: شما که مخلوقی مثل ما دارید، تقدیس می‌کنیم، فساد نداریم. چرا چنین مخلوقی را می‌سازید؟ جوابی که خداوند به اینها می‌دهد، معنادار است. می‌گوید: به خاطر علمشان و اثبات می‌کند که آدم از شما عالم‌تر است و ملائکه قانع می‌شوند. ببینید در ابتدای خلقت ابتدای وحی پیغمبر(ص) صحبت از دانش و علم است. انسان باید با این روحیه جلو برود. جامعه اسلامی این را نشان می‌دهد. وقتی می‌خواهد قسم بخورد، گاهی به آسمان، گاهی به ماه، گاهی به دریاها و مِن‌جمله به قلم سوگند می‌خورد. در جزیره‌العرب قلم چه ارزشی داشت که در مقابل این مقدسات عظیم، خداوند به قلم قسم بخورد! نون والقلم و ما یسطرون. به نوشته‌های و سطرهای نوشته شده انسان‌ها سوگند. وقتی به صراحت می‌گوید لایستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون. انسان‌های عالم و جاهل را نمی‌شود دریک ردیف دید. فضیلت علم بالاتر است. 
از این چیزها خیلی فراوان است که پیغمبر(ص) دنبال چه جامعه‌ای بود. پیغمبر(ص) مواظب بود هیچ حقی از هیچ انسانی در قلمرو حکومتش و بین خود افراد ضایع نشود. در اینجا آن قدر مطلب داریم که چند کتاب است و الحمدلله فراوان است و شما می‌توانید بخوانید. 
آخرین حرکتی که خود پیغمبر(ص) در روزهای آخر عمرشان کردند، برای ما مثل خیلی خوبی است. شاید چند ساعت از عمر پیامبر(ص) مانده بود که به کمک دیگران به زحمت از حجره به مسجد آمدند و ایستادند یا روی پله منبر نشستند و به مردم فرمودند: «من آمدم از شما خداحافظی بکنم و به شما می‌گویم اگر وعده‌ای به شما دادم و عمل نکردم، الان بگویید. نگذارید این خلف وعده من را به آخرت بیفتد. اگر به کسی ستم کردم، اگر کسی از من طلبی دارد، مطرح کند تا من طلب را بپردازم. چون قیامت سخت است. من نمی‌خواهم مطالباتم به آخرت بیفتد. » 
این شخصیت این چنین بنیانی گذاشت و ما امروز یک میلیارد و 600 میلیون انسان را عاشق این دین می‌بینیم که هر روز هم رو به توسعه است. 
در دو آیه و در دو سوره خداوند بر وحدت تکیه کرده است. در سوره آل عمران: «واعتصموا به حبل الله جمیعا ولاتفرقوالله و ذکر وانعمت الله علیکم، به ریسمان الهی که همین دین است متوسل شوید، بر محور قرآن متحد شوید و متفرق نشوید و یادتان باشد که چقدر با هم متفرق بودید و می‌جنگیدید و همدیگر را طرد می‌کردید، می‌کشتید، اسیر می‌گرفتید، خداوند به نعمت خودش دلهای شما را به هم نزدیک کرد. این نعمت را مراعات کنید. شما لب پرتگاه جهنم بودید. خداوند شما را نجات داد. مبادا کفران کنید. »
در سوره انفال که باز فضای جنگی حاکم است، می‌فرماید: «از نعمت‌های خدا این است که الف بین قلوبهم. خداوند بین مسلمان‌ها الفت ایجاد کرد.» بعد به پیامبر می‌فرماید: «لوانفظت فی الارض جمیعاً ما الفت به، اگر سرمایه زمین را جمع می‌کردی و می‌خواستی مردم را متحد کنی، نمی‌توانستی. این کار خدا بود که دل اینها را به هم نزدیک کرد. با معیارهای دینی شما را متحد کرد. » 
پیامبر(ص) در سایه اتحاد جامعه متحدی ساخت. آن پیروزی‌های عظیم را کشف کرد. ولی روزهای آخر عمرشان احساس کردند که دارد این سرمایه‌ها از دست می‌رود. احساس کردند که امتشان دارند دچار تفرقه می‌شوند و دارند به هم به صورت رقیب و دشمن نگاه می‌کنند. حتماً می‌دانید بعد از حادثه غدیر که وصی خودشان را معرفی کردند، آن‌قدر پیغمبر ناراحت بودند که نزدیکی آخر عمرشان یک بار به بقیع رفتند تا به اسم برای مردگان بقیع از خدا مغفرت بخواهند. آنجا که رفتند، اول سلام کردند و خطاب کردند به اصحابی که در آنجا خوابیده بودند و فرمودند: «گوارا باشد بر شما که آرامش دارید. شما نیستید که ابرهای فتنه را ببینید. برادرانتان و خواهرانتان را از هم جدا می‌کنند. » اشک از چشمانشان جاری شد و بعد به بازوی علی ابن ابیطالب (ع) که همراهشان بود، تکیه دادند و برگشتند. در راه گفتند: «من احساس می‌کنم عمرم تمام شده و نگران این امت هستم. »
این الگوی همه بشریت است. این عملش بهترین نمونه امت‌سازی و حکومت‌سازی و اداره ملت است. توانست از یک شهر کوچک دورافتاده یثرب این قدرت را ظرف مدت کوتاهی بسازد. همین پیغمبری که در جنگ احزاب گرفتار بود و همه احزاب علیه او بودند و با مشورت حضرت سلمان خندق می‌کند، وقتی خودشان با تبر به سنگ‌ها می‌زدند که خندق بسازند، برقی جهید و فرمودند: «من در این برق کاخ کسری را دیدم، کاخ روم را دیدم. » پیامبر(ص) با آن استحکام صحبت می‌کرد، ولی وقتی بوی تفرقه را دید و دید که آنها به جان هم افتاده‌اند، به مرده‌ها بشارت داد که آنها وضعشان خوب است و گوارا باشد برای شما و وضع ما دارد بد می‌شود. می‌دانید که چه اتفاقاتی افتاد و چه شد. 
این پیغمبر(ص) با این عظمت در مدت کمتر از 10 سال این بنیان عظیم را ساخت و ما براساس این بنیان، انقلابمان را شروع کردیم و متناسب با روز همان کاری که پیغمبر(ص) می‌کردند و توجهی که داشتند، در اصول و قانون اساسی خود آوردیم و راهی انتخاب کرده بودیم. امروز در خطبه دوم خواهم گفت که وظیفه داریم از سرمایه عظیم انقلاب حفاظت کنیم که در کنار این درخت تنومند خون صدها هزار انسان بزرگوار ریخته شده و آن را آبیاری کرده و صدها هزار جانباز دارند رنج می‌برند و دهها هزار انسان عمرشان را در زندان‌ها ‌گذراندند. این سرمایه ارزان و آسانی نبوده که به دست ما رسیده باشد. حقیقتاً باید فکر کنیم. 
بسم الله الرحمن الرحیم 
والعصر/ ان الانسان لفی خسر/ الالذین آمنوا و عملو الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. 


بسم الله الرحمن الرحیم
اَلحَمدُلله رَبِّ العالَمین وَالصلوهُ و والسَلامُ عَلی رَسولِ الله و عَلی علی اَمیرِالمُومِنین و عَلی الصِدیقَهُ الطاهِرَهُ و سَبطی الرَحمَهِ و عَلی بنِ الحُسَین و مُحَمد بنِ عَلی و جَعفَرِ بنِ مُحَمَد و مُوسی بنِ جَعفَر و عَلی بنِ مُوسی و مُحَمَد بنِ عَلی و عَلی بنِ مُحَمَد و الحَسَنِ بنِ عَلی و الحُجَه القائِمِ المُنتَظَر(عج)
اوصیکُم عِبادَاللهِ و نَفسی بتَقوی الله
در خطبه دوم که معمولاً به مناسبت‌های هفته اشاره می‌شود که سعی می‌کنم خیلی خلاصه عبور کنیم تا به موضوع اصلی بپردازیم که این روزها کشور به آن نیاز دارد.
اولین مناسبت سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع) است. امام مظلومی که مظلومیتشان در نام و کنیه مبارکشان نهفته است. 
کاظم(1) یعنی کسی که غم و اندوه خودش را می‌خورد و کظم غیض می‌کند و صابر کسی است که دائماً در مقابل مصیبت صبر می‌کند و استقامت نشان می‌دهد و اینها از القاب مشخص امام هفتم است که داشته‌اند. چند خلیفه به ایشان ستم کردند، اما بالاخره‌ هارون الرشید ایشان را به بصره و بعد به بغداد تبعید کردند. سالها در متموره‌ها یعنی زیر زمین‌های تاریک و نمور و گرم در بغداد ایشان را در اسارت گرفتند و با غل و زنجیر از حضرت پذیرایی کردند. تنهایی به پای ایشان زنجیر می‌بستند، ولی حضرت موسی بن جعفر(ع) اظهار خوشحالی می‌کردند و می‌گفتند که همه عمرم از خدا خواسته بودم که فراغت عبادت به من بدهد و این وعده‌ای که خدا به ما داده بود، دعای ما مستجاب شد و امروز می‌توانیم همه وقتمان را صرف عبادت کنیم. بالاخره در همین شرایط این بزرگوار به شهادت رسیدند که خداوند انشاالله به همه ظالمین که جنایاتی را در دنیا می‌کنند، عقابش را نازل کند و به همه مظلومین و آنهایی که در راه حق به ظلم مبتلا می‌شوند، صبر و اجر عنایت نماید. 
به همه انسان‌های شیفته حق و به شما عزیزان پیروان این بزرگواران معصوم و مظلوم تسلیت عرض می‌کنیم. 
مسئله دیگر ما به طور مختصر مسئله کشتار مسلمانان در چین است که روزهای تلخی بر مسلمانان چین می‌گذرد و من در اینجا به دولت چین عرض می‌کنم که از دولت چین انتظار می‌رود که بتواند در مقابل مظالمی که به این مردم وارد می‌شود، صبر کند. (شعار مرگ بر چین نمازگزاران) در این لحظه آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به نمازگزاران گفت که آقایان من خواهش کردم به عنوان خطیب جمعه شما شعار ندهید. در خطبه‌های امروز به خاطر شرایطی که می‌دانید در اینجا و اطراف خیابان‌ها و کل این منطقه است، خواهش می‌کنم شعار ندهید و بگذارید حرفم را بزنم. من که دارم مسئله چین را می‌گویم. ما از دولت چین که آن را یک دولت عاقل می‌دانیم و در جهت توسعه کشورش دارد کار می‌کند، نصیحت می‌کنیم و برادرانه نصیحت می‌کنیم که این به نفع آنها نیست. اینها می‌دانند یک میلیارد و ششصد میلیون مسلمان در دنیا هستند و نزدیک 60 کشور مستقل وجود دارد که در همه دنیا مسلمانان هویت و شخصیت دارند و همه اینها دلشان با مسلمانانی که امروز در چین مورد ستم قرار می‌گیرند، مرتبط است. چین منافع خودش و ارتباط خودش را با دنیای اسلام و با دولت‌های مسلمان در نظر بگیرد. انشاءالله از این به بعد شاهد چنین ظلمی در چین و جاهای دیگر نسبت به مسلمانان نباشیم. 
مسائل عراق و فلسطین و افغانستان و پاکستان هم متاسفانه مثل هفته‌ها و ماههای گذشته است که آنجا خونریزی و فساد و درگیری است که انشاءالله روزی اصلاح شود. 
اما مسئله خود ما و بحث‌هایی که درباره خودمان بخواهیم بکنیم که گفتم این قسمت، دوم یا سوم حرف‌های من است. الحمدلله در انتخاباتی که انجام شد و تمام شد، خیلی خوب شروع کردیم. رقابت خوبی شکل گرفت. مقدمات خوب انجام شد. رقابتی بود و چهار نفری که از نظر شورای نگهبان صالح تشخیص داده شده بودند،(2) آمدند رقابت کردند. رقابت را هم خوب انجام می‌دادند و مردم امیدوار شدند و آزادی کامل در انتخابات بود و مردم حضور بی‌سابقه‌ای از خودشان نشان دادند. در این شرایط که همه چیز آماده یک افتخار بزرگ برای کشور ما بود که این افتخار را باید به مردم بدهیم، یعنی این حق مردم است و مردم بودند که خوب آمدند و رکورد حضور پای صندوق‌ها را شکستند. باید همه ما از این مردم متشکر باشیم که در این زمانی که هیچ کشوری به این اندازه نصاب حضور مردم را ندارد، آزادانه آمدند و در انتخابات شرکت کردند و این بسیار ارزشمند بود. 
ای کاش همان شرایط تا امروز ادامه می‌یافت و امروز ما می‌توانستیم سربلندترین شرایط را - نتیجه انتخابات هم هر چه می‌خواست باشد- در دنیا داشته باشیم. ولی آن‌طوری‌که می‌خواستیم، نشد که عرض می‌کنم. 
اساس مسئله این است که من گفتم ما چه می‌خواستیم. گفتم قسمت دوم این است که بگویم انقلاب چه می‌خواهد. شما این حرف هایی را که از من می‌شنوید، از کسی دارید می‌شنوید که از پیش و لحظه شروع مبارزات که امام راحلمان آغاز کردند، لحظه لحظه همراه انقلاب بوده است. صحبت از 60 سال پیش تا امروز است. ما می‌دانیم که امام چه می‌خواستند و می‌دانیم که اساس تفکر امام چه بود. امام حتی در مبارزاتشان، وقتی پیشنهادی می‌آمد که مثلاً از اسلحه استفاده شود، از ترور استفاده شود و یا با فلان حزب همکاری کنیم، می‌فرمودند: «آنچه که من می‌خواهم، مردمند. شما هر چه می‌توانید کار کنید تا دل مردم را با مبارزات آشنا کنید.» به ما طلبه‌ها می‌فرمودند: «رسالت شما این است که به منابر، مساجد و حسینیه‌ها در شهرها و روستاها بروید و توضیح بدهید که ما چه می‌خواهیم. مردم اگر همراه ما باشند، همه چیز داریم.» 
مخالفتی نمی‌کردند که گروهها و احزاب هم مبارزه کنند، ولی آنی که انقلاب اسلامی بود، همان راه پیغمبر(ص) بود که اول مردم را با میل، اختیار و اعتقاد خودشان پای کار بیاورند. این هنر بزرگ امام بود که موفق هم شدند. 
کمتر از 20 سال طول کشید که مردم آن چنان آگاه شدند. هزینه‌هایی هم پرداختیم، شهید دادیم، زندانی دادیم، تبعید امام را داشتیم و خیلی از اتفاقات ناگوار را داشتیم. ولی سودمان خیلی بیشتر بود. مردم آن چنان آگاه شدند که شما و آنهایی که سنشان اقتضا می‌کند، می‌دانند که یکی دو سال آخر مردم چطور به خیابان‌ها آمدند! همین خیابان‌های پر از نیروهای حامی، معتقد و همراه امام کمر دولت بسیار مغرور و متکبر رژیم پهلوی را که آن موقع از ارتجاع، شرق و غرب کمک می‌گرفت و به خاطر گران شدن نفت، انبار پولش پر بود و هر کاری که می‌خواست، می‌توانست بکند. ولی این مردم آمدند و آن چنان ابهت مردم آنها را گرفت که رها کردند و رفتند و ما پیروز شدیم. 
بعد از انقلاب هم ما با امام تقریباً روزانه کار می‌کردیم. مبنای فقهیشان و همه چیزشان این بود که حکومت اسلامی بدون حضور مردم نمی‌شود. اگر مردم راضی نباشند، این حکومت انجام نمی‌شود. روایتی از زمان امام شنیدم. آن موقع نپرسیدم که سندش کجاست. بعداً خودم رفتم و سندش را پیداکردم. روایت جالبی است که مبنای استدلال امام بود. البته خیلی بیش از اینهاست. ایشان هم منابع فقهی و قرآنی فراوان دارند و این روایت هم برای نقشی که امام به مردم می‌دادند، خیلی صریح است. من آن روایت را یادداشت کردم و از کتاب کشف المحجم سید ابن طاووس(3) که یکی از علمای بسیار باارزش قرن هفتم و شخصیت بسیار عظیمی است، می‌خوانم. خواهش می‌کنم به این روایت توجه کنید. این صریح‌ترین روایت است. خود حضرت علی بن ابیطالب(ع) می‌فرماید: «یک روز پیغمبر(ص) در همان روزهایی که عرض کردم مغموم و نگران آینده بود. در سال آخر عمرش، این موضوع را مطرح کرد و به علی بن ابیطالب(ع) گفته است: «یا بن ابیطالب لک ولا امتی.» این بعد از غدیر است. می‌گوید: «تو ولی این امت هستی و ولایت مال توست، چیزی که خدا به تو داده است. » بعد می‌فرماید: «فان ولوک فی عافیه و اجمعواعلیک بالرضا فقم بامرهم، اگر دیدی این مردم راضی بودند و آمدند تو را قبول کردند و به تو این سمت را با اجماع به شما دادند - البته اجماع نسبی است و تام نمی‌شود. یعنی به اندازه کافی و لااقل اکثریت آنها جمع شدند- و دور شما گرد آمدند، شما بپذیر و متولی امر شو و کارشان را اصلاح کن و ادامه بدهید» در قسمت بعد می‌گوید: «و ان اختلفواعلیک، اگر دیدی اختلاف کردند و آن مقداری که باید بیایند، با تو نیامدن. ولشان کن، بما فیه. بگذار هر کاری که می‌خواهند بکنند، بکنند. خودشان می‌دانند. ان الله سیجعل لک مخرجا. خداوند برای تو راهی پیدا می‌کند که به اهدافت برسی. » این روایت از روایات معتبر است. 
ناقل آن هم سند معتبری ارائه می‌کند. از سید بن طاووس نه اینکه فقط این روایت را داریم، بلکه خیلی داریم. کتاب داریم. کتاب‌ها داریم. من فقط یک روایت صریح را خواندم. مبنای حکومت پیغمبر(ص) این بود و بنا بود ما در جمهوری اسلامی این کار را بکنیم. بنا شد با این مردم باشیم و این مردم هم براساس همین تفکر امام خیلی خوب آمدند. 
روزی که امام مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت معرفی کردند، ما هنوز دولت را تحویل نگرفته بودیم و هنوز بختیار در اینجا بود و دولت داشت و امام آن‌قدر عجله داشتند که کارها را به مردم بدهیم که در حکمی که به مهندس بازرگان دادند و من آن را خواندم، ببینید همان روز ایشان می‌گوید: اولویت شما این است اولاً دوره شورای انقلاب را کوتاه کنید. یعنی زودتر مجلس را تشکیل دهید و قانون اساسی را بنویسید تا از آن به بعد مردم با قانون اساسی جدید زندگی کنند. 
وقتی که قانون اساسی را تهیه می‌کردیم. قبل از اینکه به مجلس خبرگان بدهیم، امام روی آن نظر دادند و آن اصولی که مربوط به مردم می‌شد، تقویت کردند. شوراها را دیگران مطرح کرده بودند. اما امام آنها را تقویت کردند و کار را به مردم دادند. بعداً ما وقتی کشورهای دیگر را می‌دیدیم، آنها می‌گفتند تعجب می‌کنیم. الجزایر می‌گفت: ما 20 سال بعد از انقلابمان قانون اساسی را نوشتیم و شما چطور به این زودی و نسنجیده می‌روید این کار را انجام می‌دهید!! ما می‌گفتیم چون با قدرت مردم پیروز شدیم و می‌دانیم این مردم از انقلابشان و از دینشان حمایت می‌کنند. نگرانی نداریم و درست هم بود. 
شما می‌دانید که از لحاظ قانون اساسی همه چیز کشور ما به رأی مردم است. از رهبری بگیرید که باید مردم خبرگان را انتخاب کنند، یعنی مخلوق رأی مردم. رئیس جمهور را مردم باید مستقیم انتخاب کنند. مجلس را باید مردم مستقیم انتخاب کنند و مردم باید اعضای شوراها را مستقیم انتخاب کنند. افرادی که بعد از اینها سمت می‌گیرند، به اتکای رأی مردم است. یعنی این مردم هستند و این حکومت دینی است. جمهوری اسلامی یک لفظ تشریفاتی نیست. هم «جمهوری» است و هم «اسلامی» است. (تکبیر نمازگزاران) 
جمهوری اسلامی یک لفظ نیست، بلکه واقعیتی است که از عقاید ما، از قرآن ما، از روایات ما، از ائمه(ع) ما و از پیغمبر(ص) ما به ما رسیده و ما به آن اعتقاد داریم و این دو باید با هم باشند. مطمئن باشید که اگر یکی از این دو آسیب ببیند، دیگر آن انقلاب را نداریم. اگر «اسلامی» نباشد، اصلاً داریم به بیابان و بیراهه می‌رویم و اگر «جمهوری» نباشد، اصلاً قابل تحقق نیست. 
آنجایی که مردم نباشند و رأی مردم نباشد، آن حکومت اسلامی نیست و به همان دلیل که عرض کردم و به همان دلیل که علی بن ابیطالب(ع) 19 سال خانه‌نشین بود و وقتی دوباره مردم آمدند و به قول علی بن ابیطالب(ع) مثل یال اسب و موهای یال اسب در خانه‌اش تراکم جمعیت بود، آن موقع علی بن ابیطالب با آن مشکلاتش می‌پذیرد و راه ما این بوده و ما باید به اینجا برسیم و روزبه‌روز هم باید آن را تقویت کنیم و این انتخاباتی که انجام دادیم، اگر مشکلاتی در آن پیش نمی‌آمد، در سی سالگی انقلاب بهترین گام بزرگ را در جهت تحقق اسلامی برمی‌داشتیم. من الان نمی‌خواهم بگویم برنداشتیم، می‌خواهم بگویم چرا این‌طور شد؟ آنچه که من می‌فهمم و می‌خواهم از آن راه‌حل درآورم، این است اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم. یعنی افرادی پیدا شدند که تردید کردند. بذر تردید به هر دلیل یا تبلیغات نادرست یا عمل نادرست صدا و سیما و یا چیزهای دیگر باعث شد در ذهن مردم پیش بیاید. (تکبیر نمازگزاران) 
ما تردید را بدترین مصیبت می‌دانیم. (آقای هاشمی در این لحظه گفت که آقایان اجازه بدهید. من که بهتر از شما دارم می‌گویم و شعار تأییدتان کافی است) 
این تردید مثل خوره به جان ملت ما افتاد. البته دو جریان هستند: یک جریان که تردید ندارند و قاطع هم ایستاده‌اند و دارند کار خودشان را می‌کنند. یک عده هستند که آنها هم کم نیستند و بخش زیادی از مردم فهیم و عالم کشور ما هستند و می‌گویند: ما تردید داریم و برای رفع تردید اینها باید کار کنیم. 
الان تلخ است، یعنی شرایطی که بعد از اعلام نتایج انتخابات (ریاست جمهوری) پیش آمد، دوران تلخی است و من فکر نمی‌کنم هیچ‌کس از همه جریانات نمی‌خواست این‌طوری شود. الان همه ضرر کردیم که چرا این‌طور باید بشود. 
امروز بیشتر از همیشه نیاز به وحدت داریم. کشور ما باید متحد در مقابل این همه خطری که ما را تهدید می‌کند و امروز باج‌خواهی آنها بیشتر شده و دارند جلو می‌آیند که این زحمت طولانی ما را در بدست آوردن‌ هایتک‌ها و بخصوص هسته‌ای و امثالهم را از دست ما بگیرند که البته خداوند به اینها مهلت نمی‌دهد. ولی آنها به هوس افتاده‌اند و من فکر می‌کنم برادران من و خواهران من و همه جریان‌ها! بنده را شما اولاً می‌شناسید. هیچ‌وقت از این تریبون نخواسته‌ام جناحی استفاده کنم و همیشه فراجناحی حرف زده‌ام و الان به هیچ طرف نظر ندارم. ولی نظرم این است که همه ما باید فکر کنیم و راهی پیدا کنیم که متحد هم کشورمان را به پیش ببریم و هم از این آثار بد و خطرناکی که در کینه‌هایی که دارد بروز می‌کند، نجات پیداکنیم و هم دشمنانمان را مأیوس کنیم که چشم طمع به ما نبندند. چکار باید بکنیم تا این اتفاق بیافتد؟! 
چند پیشنهاد به ذهن من می‌رسد که البته این پیشنهادها را با جمعی از خبرگان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام که به فکرشان اعتماد دارم، مطرح کردم و به اینجا رسیدیم و من اینها را به عنوان راه‌حل عرض می‌کنم. شاید دیگران هم بپذیرند و انشاءالله که با اخلاص عمل کنند. 
مسئله مهم ما این است که آن اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد و امروز یک مقدار مخدوش شده، برگردانیم و این باید هدف مقدس ما باشد. این اعتماد باید برگردد و اینکه چگونه برگردانیم، عرض می‌کنم. 
یک: باید همه - چه نظام، حکومت، دولت، مجلس، نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی و مردم، یعنی معترضان در چارچوب قانون حرکت کنیم. اگر از قانون تجاوز کنیم، دیگر هیچ مرزی ندارد. باید با قانون مسائلمان را حل کنیم و همه قانع باشیم. هرچه شد باید با این قانون حل شود. اگر کسانی از بعضی قوانین دل خوشی ندارند، باید بعداً سعی کنند قوانین اصلاح شود. هر وقت لازم است این اشکالاتی که دیده شده حل می‌شود. ولی بیاییم چارچوب را قانون قرار دهیم و همه آن را بپذیرند. 
دوم: به‌گونه‌ای عمل کنیم که آن اعتماد را برگردانیم. البته یک روز و یک شب نمی‌شود و یک جریان نسبتاً طولانی است و باید انجام بدهیم. باید فضایی به وجود بیاوریم که همه اطراف بتوانند حرفشان را بزنند و طرف منطقی، بدون دعوا و بدون مشاجره و با منطق حاکم باشد. البته عمده این کار مال صدا و سیماست که باید انجام بدهد که مستمعین زیادتری دارد. سایر رسانه‌ها هم باید این کار را بکنند. بحث‌ها باید منطقی باشد. برادرانه و خواهرانه بنشینند با هم حرف بزنند و این طرف دلیلش را بگوید و آن طرف هم دلیلش را بگوید. بالاخره مردم در این بین خودشان می‌فهمند و آخرش هم می‌توان از مردم پرسید. باید طوری باشد که ما این اعتماد را برگردانیم. متأسفانه از این فرصتی که رهبری انقلاب پنج روز وقت اضافه به شورای نگهبان دادند و گفتند که بروید عقلا و موجهین را بیاورید تا بررسی کنند و اعتماد مردم را جلب کنند، استفاده خوبی نشد. من هم الان نمی‌خواهم بگویم تقصیر کی بود که نشد، ولی نشد. (تکبیر نمازگزاران) 
الان از آن مرحله گذشته‌ایم و الان مرحله دیگری است. من فکر می‌کنم برای آینده و برای اتحاد ما و برای جلوگیری از خطر نظام و برای حفظ این ارزش‌هایی که انقلاب خلق کرد و برای این بنای باشکوهی که امام راحل و خون شهدا و مجاهدات مردمی که در این راه تلاش کردند و رزمندگان جنگ 8 ساله برای نسل سوم و چهارم و بعد ماندند، در این مقطع می‌توانیم این حرکات را انجام دهیم. اگر این دو کار را بپذیریم که قانونی باشد و راه برای مناظره، مذاکره، مباحثه و استدلال باز باشد، شاید در مدت کوتاهی به قناعت برسیم. در این فاصله باید کارهای دیگری بکنیم. لازم نیست در این شرایط افرادی را که به این نامی که الان هست، در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم اینها به آغوش خانواده‌هایشان بازگردند. (تکبیر نمازگزاران) 
نگذاریم به خاطر زندانی بودن یک عده، دشمنان ما ما را سرزنش کنند، شماتت کنند، به ما بخندند، برای ما نقشه بکشند. این‌قدر باید خودمان رشادت حلم و صبر داشته باشیم که همدیگر را تحمل کنیم. 
مسئله بعدی ما این است که آسیب‌دیدگان این حوادثی که اتفاق افتاد، باید همدردی و دلجویی شود. آنهایی که عزا دارند هم به آنها تسلیت بدهیم و هم دل آنها را دوباره با نظام نزدیک کنیم و این کار شدنی است. کسانی که وفادار به انقلاب باشند و ببینند که نظام به سراغشان می‌رود، آنها زود می‌توانند با دل و جانشان با ما همراهی کنند و این کار را باید انجام دهیم و از آنان با سعه صدر دلجویی کنیم. دیگر لازم نیست عجله داشته باشیم. لازم نیست در اینجا خودمان را گرفتار کنیم. 
بگذاریم رسانه‌هایمان حرف دو طرف را بزنند. بالاخره این رسانه‌ها با معیارهای قانونی اجازه گرفته‌اند. محدودشان نکنیم و بگذاریم در حد قانون عمل کنند. زیرا ملاک و چارچوب قانون است. نه رسانه‌ها انتظار داشته باشند بیشتر از اجازه قانونی عمل کنند و نه نظام از آنها توقع کند که حق قانونی آنها را ندیده بگیرند. همه با هم بگذاریم یک فضای آرام آزاد انتقادی یا تأییدی به وجود بیاید. فکر می‌کنم اگر این فضا را مسئولان ما، نیروهای انتظامی، نظامی و امنیتی ما انجام بدهند، به وحدت می‌رسیم. ما همه عضو یک خانواده هستیم. همه آسیب‌دیده در راه انقلاب هستیم. همه جزو کسانی هستیم که در این جهاد طولانی دفاع مقدس سرمایه‌گذاری کردیم. همه ما شهید در گلزارهای شهدا داریم. همه ما جانباز در منزل خودمان داریم. چرا باید یک‌جوری باشد که دیگران از راههای دور بیایند و برای ما نسخه بپیچند؟ ما خودمان هستیم. یعنی ما این‌قدر عاقل نیستیم؟! ما این مبانی را نداریم؟ ما تجربه سی سال اداره کشور را نداریم؟ ما علما را نداریم؟ مراجع ما که همیشه پشتیبان بوده و حقیقتاً حوزه‌های علمیه بدون توقع در خدمت بوده‌اند. چرا باید بعضی از آنها برنجند؟ باید آنها را کنار خودمان حفظ کنیم، باید آنها را پشتیبان بدانیم. باید به آنها متکی باشیم. اگر انشاءالله بتوانیم این یکپارچگی را فراهم کنیم، من امیدوارم این خطبه نماز جمعه شروع یک تحولی در آینده باشد و بتوانیم از این مشکلی که می‌شود متأسفانه اسم بحران روی آن گذاشت، به خوبی عبور کنیم و دوباره شاهد همدلی، همرزمی، همراهی و رقابت سالم باشیم تا هر کسی را که مردم خواستند، انتخاب شود. (شعار هاشمی هاشمی خدا نگهدار تو نمازگزاران) 
خداوند شما را هم نگه دارد و به شما توفیق بدهد که محفوظ باشید و همیشه با همین روحیه در صحنه باشید. از شما خیلی ممنون هستم. 
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد/ الله الصمد/  لم یلد و لم یولد/ و لم یکن له کفواً احد.

ویدئوها