خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، پیشرفت‌های کشور در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، اقدامات مخابراتی انقلاب، تحریم، نشانه عصبانیت آمریکا از پیشرفت‌های انقلاب  میلاد حضرت زهرا(س)، میلاد امام راحل، زنان و انقلاب اسلامی، روز خبرنگار، اصلاح اصل 44 و نگاه جامع به آن، حمله آمریکا به هیروشیما، آمریکا و تنفر جهانی از او، انقلاب مشروطه

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۳
خطبه اول: تنظیم برنامه زندگی مقتضای تقوای الهی/ فکر غلط استعمارگران در مورد به زانو درآوردن ایران در مسایل عمران و سازندگی/ تحمیل جنگ برای جلوگیری از توسعه در ایران/ پشت سر گذاشتن گردنه‌های سخت و حرکت روبه جلوی قطار توسعه در کشور/ پتروشیمی صنعت استراتژیک دنیا/ ایران دومین کشور تولیدکننده گاز در جهان/ عقب‌ماندگی ایران در صنعت پتروشیمی در قبل از انقلاب/ تکمیل واحد شیمیایی بندر امام توسط ایرانیان/ تصویب طرحهای کلان شیمیایی در کشور/ خودکفایی ایران در زمینه صنعت پتروشیمی/ ساخت کارخانه پالایشگاه قطران اصفهان بعد از انقلاب/ اهمیت قطران در محصولات مختلف/ اهمیت صنعت مخابرات و پیشرفت ایران در این زمینه/ حرکت و رشد سریع صنعت «آی تی» در جهان و کشور/ افزایش قابل توجه تلفن ثابت و همراه/ تحت پوشش قرار گرفتن اکثر شهرها و روستاهای کشور در زمینه تلفن همراه/ استفاده از فیبر نوری در کشور/ اهمیت سازندگی ایران در استقلال و عدم وابستگی به خارج/ عصبانیت آمریکا از پیشرفت ایرانیان/ شکست توطئه دشمنان برای جلوگیری از توسعه ایران/ رهایی از تحریم‌ها با تلاش‌های داخلی خطبه دوم: شخصیت بی‌نظیر حضرت زهرا(س) در میان زنان جهان/ تربیت حضرت زهرا(س) زیر نظر مستقیم پیغمبر(ص)/ آثار نورانی حضرت زهرا(س) و فرزندانش در تاریخ بشر/ جایگاه واقعی زنان در ایران در انقلاب/ انتخاب مسیر انحرافی در غرب برای احقاق حقوق خانمها/ موفقیت خانمها در تحصیل/ توجه انقلاب اسلامی به زنان/ واگذاری برخی مسئولیتها به خانمها/ خبرنگاری شغلی پرافتخار و سرنوشت‌ساز در تاریخ بشر/ تلاش برای تقویت و سلامت حرفه مقدس خبرنگاری/ تفسیر قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان/ براساس اصل 44 تقسیم اقتصاد به سه بخش: دولتی، تعاونی و خصوصی/ دلایل مخالفت شورای نگهبان مجلس درباره اصل 44/ تشکیل بخش تعاونی طبق ضوابط اسلامی/ بخش خصوصی مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی/ دولتی نشدن تجارت خارجی/ نامه رهبری به مجمع برای بررسی ذیل اصل 44/ اختصاص 19 جلسه کمیسیون برای بررسی اصل 44/ استفاده از نظر کارشناسان در اصل 44/ حمله اتمی آمریکا به هیروشیما جنایاتی بزرگ در تاریخ/ دستیابی اسرائیل به بمب اتم/ نگرانی جهان از افتادن بمب اتم به دست تروریست‌ها/ امنیت و آرامش خواسته همه مردم/ وحشت مردم آمریکا از اعلام وضعیت نارنجی در این کشور/ استفاده جمهوری‌خواه‌ها از سیاست امنیتی در آمریکا/ استفاده تبلیغاتی از قضیه تروریستها در آمریکا/ ضرورت تغییر رویه آمریکایی‌ها/ ادامه جنایات آمریکا و تنفر بشتر مردم جهان از آنها/ عصبانیت مردم از عملکرد بد آمریکا در جهان/ آمادگی افراد با ایمان برای سرکوب ظالمان/ مقایسه دوران جاهلیت و دوره بنی‌امیه در خطبه 89 و 158 توسط حضرت علی(ع)/ احساس ناامنی آمریکا علی‌رغم داشتن قدرت و تکنولوژی/ نتیجه‌بخش نبودن زورگویی و قدرت تسلیحاتی در دنیای کنونی/ برخورد عادلانه با مردم برای پیشبرد کارها/ به زانو درآوردن حکومت 2500 ساله در قیام مشروطه/ ترور و اعدام شخصیت‌ها در قیام مشروطه/ نتیجه ندادن رفتار خلاف میل مردم برای حکومت‌ها

خطبه اول:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول‌الله و علی آله الائمه المعصومین، اعوذبالله من الشیطان الرجیم

یرفع الله الذین آمنوا و الذین اوتوا العلم درجات

اوصیکم عبادالله بتقوی الله

فانه من یتق‌الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا

انشاءالله که هیچ‌وقت محروم از گوهر و جوهر سازنده تقوا نباشیم و خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم برنامه زندگیمان را به مقتضای تقوای الهی تنظیم کنیم. معمولاً در خطبه‌های اول ‌دستاوردهای انقلاب را در یک ربع قرن توضیح می‌دهم که از خطبه‌ قبل ‌وارد دستاوردهای توسعه‌‌ای شدم.

بعد از چند مورد مهم دیگر که در مورد اصل پیروزی انقلاب، مدیریت جامعه، پیشرفت‌های سیاسی و مدیریتی، سیاست خارجی و دستاوردهای جهانی، پیشرفت‌های عدالت اجتماعی در بخش زنان و مسئله مهم آموزش و تقویت نیروی انسانی و چیزهای دیگری که عرض کردم، به بخش عمرانی و سازندگی رسیدم و یک خطبه در این مورد ایراد شد که مطالبی را در مورد نفت، گاز، برق، آب و فاضلاب برای شهرها که از مواد زیربنایی هرکار توسعه‌ای هستند، عرض کردم.

یک نکته اساسی که باید در این بحث مدنظرمان باشد، این است که این همان جایی است که سخت مورد فشار و بغض استعمارگران هستیم. آنها فکر می‌کردند انقلاب در اثر امواج احساسات دینی پیروز شد و خطرهای آنی با حضور مردم در صحنه دفع می‌شود، ولی وقتی به سازندگی رسیدند، چون انقلاب بر اثر احساسات بوده، نیروی سازنده نیست و کمک‌های غربی و جهان پیشرفته هم نخواهد بود. بنابراین ایران به زانو در می‌آید و مردم بعد از گذشت
چند سال می‌فهمند که اشتباه کرده‌اند. لذا همه همتشان را مصروف کردند که ایران نتواند به مرحله توسعه و عمران سازندگی برسد.

دهه اول انقلاب با شورش‌ها و تنازعات و جنگ تحمیلی تا حدودی استعمارگران را قانع کرده بود که دارد همین جورها می‌شود. فرصت‌های زیادی در دوران جنگ از دست ما رفت. تقریباً در 10 سال از عمر پربرکت انقلاب بخاطر جنگ نتوانستیم به مسائل توسعه و عمران برسیم. اگر هم رسیدیم، در جاهای کم خطر و جاهایی بود که سرمایه زیاد و تکنولوژی بالا نمی‌خواست.

بعد از جنگ وارد این مرحله شدیم و تا امروز ادامه دارد. نوع دستاوردهایی که عرض می‌کنم، بیشتر در این مدت اتفاق افتاد. البته بخشی هم برای دهه اول انقلاب است که مقایسه می‌کنم که بین سالهای 57 و 83 چه کردیم و در این 25 سال چه اتفاقی افتاده است. چند خطبه دیگر هم خواهیم داشت. نکته اصلی که خواهش می‌کنم توجه کنید، این است که در مصاف و میدان مبارزه و تحریم‌ها و کارشکنی‌ها و مانع‌تراشی‌ها به این دستاوردها رسیدیم. اگر بطور طبیعی بود، مثل کشور معمولی می‌توانستیم از آنچه که در دنیا موجود است، بهره ببریم که در آن صورت شاید وضع ما خیلی بهتر از این بود. لذا با این شرایط حقیقتاً در مسیر قله پیشرفت که هدف نهایی را در چشم‌انداز 20 ساله می‌بینیم، حرکت می‌کنیم. در این مسیر گردنه‌های سخت را پشت سر گذاشته‌ایم و تا حدودی قطار توسعه دارد روی ریل حرکت می‌کند.

امروز در مورد پتروشیمی که از خطبه قبل باقی ماند - چون در بخش نفت و گاز بود - و مخابرات، آماری را به اختصار خدمتتان عرض می‌کنم. چون آمار هست، احتیاج به توضیح زیاد نداریم. خودش همه چیز را می‌گوید.

پتروشیمی جزو صنایع بسیار بسیار پولساز، مؤثر و استراتژیک دنیاست و اتفاقاً در ایران از مزایای بسیار نسبی برخوردار است. چون عظیم‌ترین منابع گاز دنیا را داریم و دومین کشور دارنده گاز دنیا بعد از روسیه هستیم. همین مقدار گازی که کشف کردیم، حداقل برای 25 سال مصرف ایران کافی است. هنوز در بسیاری از نقاط کشور و در لایه‌های پایین‌تر اکتشاف نشد که شاید خیلی بیشتر از اینها باشد. یعنی یک منبع عظیم و تقریباً بی‌پایان برای صنعت و انرژی است.

طبیعی است که چون گاز ارزان و فراوان داریم، باید از منبع استفاده‌های فراوان ببریم. در صنایع پتروشیمی چندین هزار رشته صنعت در دنیا وجود دارد و امروز کمتر محصول مصرفی در دنیا از داروها گرفته تا قطعات بزرگ صنعتی هست. که از ماده پتروشیمی و گاز استفاده نکند. همه چیزهای سخت و نرم و پلاستیک را از این می‌سازند که متأسفانه در قبل از انقلاب تقریباً هیچ کاری روی این نشده بود و عجیب هم هست. آدم خیلی آسان می‌تواند بفهمد که حکومتهای فاسد چگونه نوکر و فرمانبر می‌شوند. همه کشورهایی که امروز صاحب صنایع پتروشیمی هستند، در آن زمان پایه‌هایشان را ریخته و کار کرده بودند. در ایران بیشتر در حدّ کود شیمیایی، اوره، گاز مایع و اینطور چیزها از صنعت پتروشیمی استفاده می‌کردند. در آخرین سالها شروع کرده بودند که با ژاپنی‌ها یک واحد نسبتاً بزرگ در بندر امام بسازند که اوائل کارش بود که انقلاب شد و بعد هم عراقی‌ها آن را در جنگ منهدم کردند. چیزی از آن نماند. ژاپنی‌ها هم بعد از انقلاب با اینکه 50 درصد و یا بیشتر شریک بودند، رها کردند و رفتند. ما هم در ایام جنگ نتوانستیم کاری بکنیم. بعد از جنگ علیه آنها ادعا کردیم و آنها برای خروج از قرارداد یک میلیارد دلار دادند و ما با همان یک میلیارد آن را تکمیل کردیم و الان یک واحد بسیار عظیم است.

برای این صنعت به این مهمی در دورانی که دست رژیم باز بوده و می‌توانست همه چیز را از لحاظ نیروی انسانی، تکنولوژی، مواد و بازار تأمین کند، هیچ اقدام جدّی نشد. حالا ببینیم بعد از انقلاب چه کارهایی شد که آمار جواب می‌دهد.

گفتم در گذشته در حدّ کود شیمیایی و گاز مایع بود و امروز صدها نوع از محصولات پتروشیمی را که کالای واسطه هست، خودمان تولید می‌کنیم. طرحی در دوران مسئولیت من تصویب شد که هدف آن 30 میلیون تن محصول پتروشمیی بود که الان به آن نزدیکند. فکر می‌کنم در یکی دو سال آینده می‌توانیم 30 میلیون تن از محصولات ارزنده را داشته باشیم. صادرات آن هم بسیار بسیار ارزشمند است. چون از محصولات بسیار ارزان که همین گاز  است، به محصولاتی می‌رسیم که گاهی تا هزار دلار در بازار دنیا فروش می‌رود. خیلی هم مشتری دارد و بازار تشنه است. طرحی که الان در دست بررسی است، با هدف 75 میلیون تن از محصولات پتروشیمی است. جمهوری اسلامی دارد طراحی می‌کند که انشاءالله تا آخر چشم‌انداز به این نقطه خواهیم رسید. زمانی که این ظرفیت در کشور وجود داشته و رژیمی مثل رژیم پهلوی که دستش باز بوده و آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و ژاپن در ایران پایگاه
داشتند، هیچ ‌وقت نتوانستند این قدم را بردارند و این از افتخارات انقلاب اسلامی آن هم به دست خودمان است. الان طراحی، اجرا، نصب کارخانه‌ها و همه امور مربوط به پتروشیمی را خودمان انجام می‌دهیم. در کشور نزدیک 10 هزار کارخانه وجود دارد که این محصولات را مصرف می‌کنند. یعنی غذای کارخانه‌های مصرف‌کننده این مواد از همین منبع گاز که در گذشته می‌سوخت و هنوز هم بخشی از آن دارد می‌سوزد، تأمین می‌شود. گاهی مشعل‌هایی را در فیلم‌ها می‌بینید که می‌سوزد. نباید بسوزد. باید تبدیل به مواد ارزنده پتروشیمی ‌شود. با طرحی که فعلاً دارد تکمیل می‌شود و با طرحی که در آینده اجرا خواهد شد، چنین می‌شود.

در کنار این، یک رشته دیگر داریم که پتروشیمی حساب می‌شود و آن مسئله قطران است. از همین مایع است، اما گاز نیست. می‌دانید که در ایران معادن زغال سنگ داریم و از بعضی از زغال سنگ‌ها ماده‌ای بنام قطران گرفته می‌شود که در ذوب آهن اصفهان هم هست. در زمان شاه این ماده به دست آمده و در حوضچه‌های خاکی اطراف کارخانه ذوب آهن می‌ریختند. در جنگ هم نتوانستیم کاری بکنیم. محیط زیست را آلوده می‌کرد و بسیار مزاحم بود. گاهی آتش می‌گرفت و یک منطقه را تحت فشار قرار می‌داد.

در حالی که اینها هم مثل گاز یک ماده ارزشمند هستند که می‌توان از آن هزاران نوع محصول ساخت. اصلاً پای این صنعت به ایران نیامده بود. در پتروشیمی کارهایی شده بود، اما این اصلاً نیامده بود. اولین کارخانه پالایشگاه قطران را در اصفهان ساختیم و همان چیزهایی که سالها در حوض‌های خاکی مانده بود، تبدیل به مواد ارزنده شد و الان هم در زرند و طبس دارد پیگیری می‌شود. صنعت قطران شبیه پالایشگاه نفت است و همه این محصولات را می‌توان از آن گرفت. از ماده دور ریختنی زغال سنگ در زمان گذشته بدست می‌‌آید. چون ریشه زغال سنگ هم آغشته به مسائل نفتی است. الان در خیلی جاها استفاده می‌شود و در ایران خبری از آن نبود و این هم دستاورد انقلاب اسلامی است.

به بخش مخابرات می‌رسیم که امروز شاهین پرواز صنایع و حرکت تاریخ دنیا حساب می‌شود. «آی‌تی» پول سازترین، کارآفرین‌ترین و تسهیل‌کننده‌ترین کارهای امروز دنیاست و هرکس در صنعت مخابرات «آی تی‌» عقب باشد، خیلی از قافله تمدن و حرکت سیاسی و اقتصادی دنیا عقب است. امروز دیگر همه چیز روی بال این صنعت می‌گردد. تفاوتی که بین امروز و 25 سال قبل در صنایع مخابرات هست، واقعاً از زمین تا آسمان است و انقلاب اسلامی توانسته در عین تحریم بودن و محدود بودن و گرفتن تکنولوژی‌های پیچیده‌ترین صنایع را بکار گیرد و الان هم بسرعت داریم جلو می‌رویم. البته دنیا در این صنعت خیلی سریع جلو می‌رود و ما هرچه به سرعت حرکت می‌کنیم، باز عقبیم و یک جهش لازم است.

مسائل صنایع مخابرات که سال به سال نو به نو می‌شود، با بسیاری از صنایع دیگر خیلی فرق دارد. «آی‌تی» بسیار پرتحرک و سریع‌السیر تاریخ را پشت سر می‌گذارد. فقط چند آمار را خدمتتان عرض می‌کنم برای اینکه تفاوت را ببینید. البته اینها مربوط به تلفن و انواع دیتاها که امروز در کشور ما استفاده می‌شود و صنایع مربوط به آن مثل فیبر نوری و امثال آن است. اگر بخواهیم این بحث‌ها را بازکنیم، وقت زیادی می‌خواهد و خطبه‌های نمازجمعه جای آنها نیست.

از تلفن شروع می‌کنیم. تلفن دو جور است: تلفن ثابت و همراه. در سال 57 آن قدری که تلفن ثابت ساخته بودند، یک میلیون و 160 هزار شماره بود. البته خرده‌ هم دارد که خرده‌هایش را نمی‌خوانم. ولی امروز به 17 میلیون و 600 هزار یعنی به بیش از 10 برابر رسیدیم. تلفن‌های بکار یعنی تلفنی که درمغازه‌ها و منازل زنگ می‌زند، در سال 57، 850 هزار نمره بودند که امروز 15 میلیون و 300 هزار است.آمار اوایل سال 83 را می‌گویم. شاید در این مدت هم اضافه شده باشد. تلفنهای همراه که در سال 57 اصلاً نبوده است و در سالهای اخیر شروع شد و امروز 3 میلیون و 500 هزار تلفن در کشور داریم که در زمان رژیم گذشته اصلاً چنین چیزی نبود.

همه روستاهایی که در زمان رژیم شاه تلفن داشتند، 312 روستا بوده و امروز 40 هزار روستا از تلفن برخوردار شده است. آن موقع شهرهای کشور اصلاً تلفن همراه نداشته‌اند و امروز 700 شهر کشور تحت پوشش تلفن همراه قرار گرفته‌اند.

فیبر نوری یکی از شاهکارهای محصولات مخابراتی است. در یک رشته باریک سیم صدها رشته مخابراتی تعبیه می‌شود که حقیقتاً معجزه مخابرات حساب می‌شود. امروز در جایی که فیبر نوری باشد، اگر الان با این هزینه‌های هنگفت بخواهند با آن سیم‌های مسی مخابراتشان را تأمین کنند، قابل انجام نیست و در زمان رژیم گذشته اصلاً اسمی از آن نبوده است. امروز 26 هزار کیلومتر فیبر نوری در کشورمان نصب کردیم و بزرگراه شانگ‌های و فرانکفورت که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس وصل می‌کند، بخش قابل توجهش از ایران می‌گذرد که ایران این خطوط را تنظیم می‌کند. یعنی ساخته و نصب کرده است و الان دارند استفاده می‌کنند. این تفاوت واقعاً حیرت‌انگیز است. اگر کشوری دستش به قدرت‌های
استکباری بند باشد و پول هم داشته باشد و این کارها را بکند، خیلی جای افتخار نیست. اما اینکه کشوری که محروم از داشتن مراکز صنعت و دسترسی به تکنولوژی‌های پیشرفته است و با قدرت مردم، تحصیلکرده‌ها، متخصصین و کارگران خود به این ظرفیت برسد، واقعاً جای بسیار بسیار افتخار است.

فکر می‌کنم یکی از چیزهایی که دشمنان ما، به خصوص آمریکایی‌ها در دل خود کینه گرفتند، این است که می‌بینند همان چیزهایی که می‌خواستند ایرانی‌ها را محروم کنند، با همّت تحصیلکرده‌ها، نیروهای فنی و مدیران کشورمان دارد بدست می‌‌آید و داریم می‌رسیم. دانشگاه‌های عظیم ما که یک خطبه را در مورد آنها خواندم، پشتوانه عظیم این حرکت هستند و می‌توانیم بگوییم که توطئه جلوگیری از توسعه ایران به شکست انجامید و الان چنان دستمان به ‌ریشه‌های دانش و فن بند شده و خودمان توانسته‌ایم آنها را بومی کنیم که دیگر آنها از این راه‌ها نمی‌توانند ایران را محروم کنند.

البته هنوز هم تلاش می‌کنند، هنوز هم محدود می‌کنند، هنوز هم قانون می‌گذارند و هنوز هم بعضی از شرکت‌هایشان را که با ما همکاری می‌کنند، تنبیه می‌کنند. ولی اینها دیگر خیلی تأثیر ندارد و جاهایی که آنها نیایند، خودمان می‌توانیم با یک مقدار هزینه و تلاش بیشتر جبران کنیم. سرعتمان کم می‌شود، اما به هرحال جلو می‌رویم. نمونه‌اش همین فنون هسته‌ای است که شما دارید می‌بینید. چهارچشمی مواظب بودند که در ایران چنین اتفاقی نیفتد که حالا دارد اتفاق می‌افتد. جمهوری اسلامی را با مستکبرانی که فکر می‌کنند این علوم و فنون در انحصار آنهاست، رودر رو قرار داده است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر/ فصل لربک وانحر/ ان شانئک هوالابتر

 

خطبه دوم:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین و الصلاه و السّلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن ‌الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.

عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله

مناسبت‌های هفته فراوان است و چند مورد را با اشاره می‌گویم و یکی دو بحث را هم مفصل‌تر خواهم گفت.

تولد حضرت زهرا(س)(1) این شخصیت بی‌نظیر تاریخ در میان خانم‌های بشر و فرزند گرانقدرش امام راحل(2) را خدمت همه شما و دوستداران اهل بیت(ع) و انقلاب تبریک عرض می‌کنم. این روزها زیاد در عظمت حضرت زهرا(س) می‌شنوید. شخصیتی که به خواست خداوند، از ابتدا و قبل از اینکه به دنیا بیاید، همه چیز برای تحویل یک دردانه بی‌نظیر و انسان والا تهیه شده بود. مواظبت‌هایی که پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه کردند، قبل از انعقاد این وجود مقدس و دوران بارداری و بعد از به دنیا آمدن و مراحل تربیت حضرت زهرا که کاملاً زیرنظر پیامبر(ص) و با هدایت وحی انجام می‌شد و برخوداری از همسری مثل علی‌بن ابیطالب(ع) که هر دوی اینها اگر یکی‌ نبود، دیگر کفوی در جهان نداشت و فرزندانی مثل امام حسن و امام حسین(ع) و حضرت ‌زینب(س)، هدیه بزرگ خدایی هستند که به ما رسیده‌اند.

کوثر الهی است که گاهی بعضی از مفسران او را مصداق «انا اعطیناک الکوثر» می‌دانند و دلایل نسبتاً محکمی هم دارند. آثار حضرت زهرا(س) و فرزندانش در تاریخ بشر تا امروز و آینده یک جریان نورانی است که می‌توانیم همان کوثر مورد تأکید قرآن حساب کنیم.

مصـداقی از آن کوثر و یکی از جویبارهای این سرچشمه عظیم امام راحـل ماست که این همه عظمت را با انقلاب اسلامی در دنیای اسلام خلق کردند.

به همین مناسبت ما روز زن و مادر را داریم که در یکی از خطبه‌های گذشته شأن خانم‌ها و زنان را در اسلام و انقلاب اسلامی به اندازه کافی توضیح دادم. امروز فقط اشاره می‌کنم که علی‌رغم مظلومیتی که زنان در گذشته تاریخ داشتند، جایگاه خانم‌ها در حال شناخته شدن است و خانم‌ها دارند با نشان دادن استعداد و شخصیت خودشان حقایقی را به تاریخ ثابت می‌کنند و بهترین نمونه آن در ایران در حال اتفاق افتادن است.

غربی‌ها هم برای احقاق حق‌خانم‌ها تلاش کردند، اما مسیر انحرافی انتخاب کردند و با فرهنگ مبتذل بلایی ‌بر سر خانم‌های دنیا آوردند، گرچه شخصیت‌های عظیمی هم با مبارزاتی که برای حق خانم‌ها در غرب و دنیا شد، از میان زنان برخاست. اما در ایران خیلی عمیق بود.

 

بهترین نمونه همین مسائل کنکور دانشگاه‌هاست که استعداد خانم‌ها را نشان می‌دهد. هیچ‌کس الان تشویق نمی‌کند که کرسی بیشتری از کلاس‌های درس دانشگاه‌ها در اختیار خانم‌ها باشد. خودشان هستند که درس می‌خوانند، زحمت می‌کشند، استعداد دارند و نشان می‌دهند که مغزشان کار می‌کند و توانستند اکثریت کلاس‌ها را قبضه کنند. این خیلی معنا دارد. گاهی بعضی از خانم‌ها در المپیادها می‌درخشند و دنیا هم چشمش خیره می‌‌شود.

به هر حال در انقلاب اسلامی این مسئله خیلی روشن است که زنان علی‌رغم تبلیغاتی که می‌شود، عاقبت به خیر شدند، گاهی از بعضی از چیزهایی که جزو فرهنگ‌های مبتذل غرب است و در ایران نیست و کم هست، انتقاد می‌‌کنند. بعضی‌ها هم به صورت تحجّر و با افکار غیرمنطقی می‌خواهند با پیشرفت خانم‌ها مقابله کنند. هر دوی اینها را به حساب دیگری می‌گذاریم. متن انقلاب حقیقتاً راه حرکت تاریخی خانم‌ها را باز کرده و این حرکت خیلی جوان است و می‌تواند در آینده بخش قابل توجهی از مسئولیت‌های جامعه را به عهده آنان واگذار کند. تا به حال از کارهایی که به خانم‌ها واگذار شده است، پشیمان نیستیم. روز زن و مادر را به همه مردم و بخصوص خانم‌ها تبریک عرض می‌کنیم.

مسئله دیگر روز خبرنگار است.(3) امروزه خبرنگاری یک شغل پرافتخار و بسیار مهم و سرنوشت ساز در تاریخ بشر شده است. می‌بینیم الان دنیای اطلاعات است. انفجار اطلاعات حقیقتاً در زمان ما در حال روی دادن است و یکی از محورهای مهم انتقال این اطلاعات خبرنگاران هستند. فکر می‌کنم یکی از کارهای مهمی که - برای خبرنگاران خودمان عرض می‌کنم - باید انجام دهند، این است که از این حرکت و فرصت درست استفاده کنند.  حرکت متقن در دریافت و گزارش خبر مهم است. باید عالمانه باشد، نمی‌توان عوامانه با مسائل پیچیده و ارقام و واقعیات تاریخ برخورد کرد. نمی‌توان بدون سواد و بدون دانستن ریزکاری‌های روانشناسی و جامعه‌شناسی که مراعات اینها بسیار مهّم است، از این موقعیت خوب استفاده کرد. لذا باید تلاش کنیم تا این حرفه مقدّس اولاً قوی و عالمانه و ثانیاً سالم باشد. مطالب دقیق را بگیرند و منعکس کنند و با این کار بسیاری از مردم را آگاه کنند.  می‌دانیم مردم آگاه، در مسیر درست حرکت می‌کنند. اگر انحرافات آموزشی و القاء وجود نداشته باشد، فطرت مردم درست حرکت می‌کند. واقعاً حرفه خبرنگاری مسئولیت بزرگی را بر دوش آنان می‌گذارد. هم به خبرنگارانمان تبریک عرض می‌کنیم و هم امیدواریم جامعه قدر آنان را بداند و آنان هم قدر موقعیت و مسئولیت خود را بشناسند.

یکی از مسایل مهم، بحثی است که این روزها در مجمع تشخیص مصلحت داریم. این یک مسئله مهم است. رسانه‌ها هم به آن پرداخته‌اند. اما فکر می‌کنم باید حق مطلب را خدمت مردم و شما عرض کنم تا بدانید کار مهمی در حال بررسی است و می‌تواند تأثیرات زیادی در آینده رفتار اقتصادی ما داشته باشد و آن، نوشتن سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی است

اصل 44 را کمابیش همه می‌دانند. امروز متن این اصل را برای شما می‌خوانم و خواهم گفت که چه کاری می‌خواهیم انجام دهیم. چون تفسیرهای مختلفی می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند می‌خواهند قانون اساسی را تفسیر و تحریف کنند، حال آنکه تفسیر قانون اساسی با شورای نگهبان است. بعضی‌ها می‌گویند می‌خواهند عوض کنند، این هم نیست. می‌خواهیم سیاست‌هایی را که باید در اجرای این قانون مدنظر باشد، در همین قانون تنظیم کنیم.

این اصل دو سه بخش دارد که کارهای اقتصادی را بر سه پایه دولتی، تعاونی و خصوصی در صدرش تعریف کرده و آنهایی را که مال دولت هست، شمرد که اینها باید در اختیار دولت باشد.

اصل 44 نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه‌ریزی منظم‌ و صحیح استوار است. بخش دولتی چیست؟ بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ است. یک اشکال این است که صنایع بزرگ تعریف نشده‌اند. زمانی بود که یک کارخانه معمولی را هم بزرگ می‌دیدند. ولی امروز کارخانه‌هایی هستند که 20 میلیون تن محصول دارند و آنها را بزرگ می‌دانند. نمی‌خواهیم این را تفسیر کنیم. ولی این نکته مشکل دارد. صنایع بزرگ و مادر هم تعریف نشده‌اند. بازرگانی خارجی از اول که قانون می‌نوشتیم، مشکل داشته است. شورای نگهبان با توجه به اصول دیگر قانون اساسی اجازه نداد بازرگانی خارجی در اختیار دولت منحصر باشد که آن موقع قانون اینطور نوشته شد. معادن بزرگ هم تعریف نشده‌اند. بانکداری، بیمه، تأمین نیرو (برق)، سدها، شبکه‌های بزرگ آبرسانی - چون کانالها سه چهار درجه دارند- رادیو و تلویزیون، پست، تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه، راه‌آهن و مانند اینها بحث جدیدی را باز می‌کنند. اینهاست که بصورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است.

آن دو بخش چه دارند؟ بخش تعاونی شامل شرکت‌ها، مؤسسات تعاونی، تولید و توزیع است. تولید و تجارت را شامل می‌شود که طبق ضوابط اسلامی در شهر و روستا تشکیل می‌شود.

 

بخش خصوصی مابقی را پوشش می‌دهد و شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات می‌شود که مکمّل فعالیت‌های اقتصادی دولتی و تعاونی است. ذیلی دارد که این ذیل تا به حال مورد بحث جدی قرار نگرفته است. با اینکه 25 سال از آن می‌گذرد، کسی بحث جدّی نکرد. دلیل هم داشته که بحث جدّی در مورد آن صورت نگرفته است. نمی‌خواهم به این بپردازم. ذیلش را می‌‌خوانم. مالکیت این را محدود می‌کند. کلیتی که در بالا گفتم، همه چیز در اختیار دولت است. قانون اساسی قیدی می‌زند و می‌گوید اگر اینها باعث این شود که کشور نتواند رشد کند و یا دولت به یک فرمانروای بزرگ تبدیل شود، دیگر معتبر نیست. صدر اصل تا جایی معتبر است که نه دولت در نظام اقتصادی فرمانروای بزرگ شود و نه مانع رشد و توسعه کشور شود.

مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود، برقرار است. بخاطر همین قید، شورای نگهبان آن موقع می‌گفت. تجارت خارجی را نمی‌توان دولتی کرد. چون از محدوده اسلام خارج می‌شود. اگر جلوی تجارت را بگیرید و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود، مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی است. این چهار شرط را برای اینکه به صدر عمل کنیم، قرار داده‌اند. تفسیر ضوابط، قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون اساسی معیّن می‌کند.

مطلعید که مدت‌ها مطرح و بحث می‌شود که چیزهایی که در انحصار دولت است، باعث کندی کار می‌شود و بخش خصوصی در این کارها می‌تواند فعال‌تر و انگیزه‌دارتر باشد و بهره‌وری بیشتری کند. مثلاً می‌گویند اگر همه بانک‌ها دولتی باشند، همین کندی که الان به چشم می‌خورد، وجود دارد. برای بقیه چیزها مثل کشتیرانی و هواپیمایی هم در بیمه مشکل درست می‌شود. گاهی مجلس چیزی تصویب و شورای نگهبان تأیید یا رد می‌کند و به مجمع می‌آید و ما قبول می‌کنیم و خرده‌کاری می‌شود.

رهبری حدود یک سال پیش یک تصمیم بسیار مهم گرفتند. ایشان یک نامه به مجمع نوشتند و از ما خواستند که ذیل اصل 44 را بررسی کنیم و سیاست‌های کلی اصل را بنویسیم تا ایشان نظر دهند.(4) به همه مطالب اشاره کردند و فرمودند: صنایع در این اصل نیست و در اختیار دولت است. خیلی‌ موارد  در این اصل هست که شبهه و با ذیل اصل تناقض دارد و مشکلات دیگری دارد. انحصارات کم کم مشکل ساز می‌شود. شما بنشینید و سیاست‌های کلی را که دراختیار رهبری است، برای ذیل اصل بنویسید و بفرستید تا تصمیم بگیرم.

در مجمع 19 جلسه کمیسیون را برای این موضوع اختصاص دادیم. بحث‌های زیادی کردیم. تازه اینها از کمیسیون بیرون آمده و در مجمع در حال بحث و بررسی است تا ببینیم اینهایی که در صدر اسمشان را بردیم و ذیل گفته شرطش این است که مزاحم توسعه کشور و باعث کندی و فرمانروایی مطلق دولت نشوند، چیست.

یعنی شرکت‌های دولتی را که الان بسیار بسیار سنگین شده‌اند و حرکت آنها مشکل شده، بررسی کنیم و کارشناسی انجام دهیم و خدمت ایشان عرضه کنیم. الان مشغولیم و تاالان فقط کلیات طرحی را که آمده، تصویب کردیم و از جلسه بعد مورد به مورد اینها را مشخص می‌کنیم و بتدریج در اختیار مردم می‌گذاریم. بعدها معلوم می‌شود که آیا همین وضعی که الان داریم، درست است یا نه. الان چشممان را باز کردیم و نظر همه کارشناسان را گوش می‌دهیم که ببینیم همین جور بهتر است یا باید بخشی از اینها را به بخش خصوصی بسپاریم؟ اگر به بخش خصوصی دادیم، دوباره یک انحصار در بخش خصوصی و بعلاوه از سرمایه‌های عظیمی که در دولت خلق شده، سوء استفاده پیش نیاید.

علاوه بر اینها مسائل انفال هم بحث دیگری است و آنها هم در اختیار دولت است که در این اصل نیست و ما الان وارد این مبحث نمی‌شویم. به هرحال یک بحث بسیار بسیار مهم و مادر است. خواهشم از همه، به خصوص از آنهایی که کارشناس هستند، این است که اگر نظری در این بحث که الان واضح مطرح کردم، دارند،  برای مجمع بفرستند و مطمئن باشند به این بحث‌ها می‌رسیم. این موضوعی بود که فکر می‌کردم بهتر است بصورت مجمل خدمت شما عرض کنم و انتظار دارم رسانه‌ها بیشتر به این مسئله بپردازند که بعد از 25 سال تجربه، مبتلا به یک تصمیم ناقص نشویم.

بحث آخر یک مقدار شرایط روز دنیا، منطقه و مسایل مهمی است که در اطرافمان می‌گذرد. سالگرد پنجاه و نهمین سال بمباران اتمی است که آمریکایی‌ها روی هیروشیما انداختند(5) و مبدا‌ء تاریخ شد و جنایت بسیار بزرگی بوده است. من در دو سفر به ژاپن - یکی قبل از انقلاب و یکی پس از انقلاب - هیروشیما و ناکازاکی را دیده‌ام. شهر بسیار بسیار پیشرفته‌ای بود و موقعی که بمب روی آن افتاده، گویا 250 هزار جمعیت داشته است. وقتی که این بمب افتاد، تقریباً شهر منهدم شد. درجا حدود 70 هزار نفر کشته شدند و آثار و تشعشات اتمی روی مردم دیگر اثر گذارست و هنوز عدّه‌ای دیگر دارند می‌میرند. چون به چند نسل منتقل شد. این تشعشات در زمین و فضا می‌ماند. گفته می‌شود تا بحال بیش از 200 هزار قربانی گرفته است.

این جنایت آمریکا نشان داد که بشر می‌تواند چه کارهای خطرناکی کند. آن موقع فقط آمریکا بمب اتمی داشت. بقیه بعدها دنبال بمب اتمی رفتند. اوّل شوروی، انگلیس و فرانسه بمب اتمی ساختند و سپس چین، هند و پاکستان هم به این بمب دست یافتند. در اخبار غیررسمی هم گفته می‌شود اسراییل این بمب را ساخته و به سلاح اتمی دست یافته و این مجموعه باصطلاح در باشگاه اتمی نظامی هستند. البته این توازن وحشت یک مقدار مانع است که از این اسلحه استفاده کنند. ولی می‌توانند قدم اول جنگ اسلحه اتمی بکنند. هرکس اولین بمب را بزند و اولین انفجار را ایجاد کند، در جنگ برنده است. چون بعد چیزی نمی‌ماند. حالا کجا را و چگونه بزند؟ بحث دیگری است.

لذا این مسئله برای دنیا بسیار جدّی است. نگرانی‌هایی که الان پیش آمده، این است که قضیه از این محدوده خارج شود و احتمالاً به دست نیروهای چریکی و تروریست‌ها هم بیفتد. چون یک دانش است و دانش دیوار ندارد و بالاخره از مرزها عبور می‌کند و به هر نحوی دیر یا زود، همه دست پیدا می‌کنند. قبل از اینها چیزهایی مثل شیمیایی و میکروبی که آسان‌تر بوده، عبور کرد. ولی اینجا هنوز قدری سخت است، آمریکا فکر می‌کرد که با این اسلحه و قدرتی که دارد، می‌تواند بردنیا حکومت کند و همه جا را تحت سلطه خود درآورد. می‌خواهیم ببینیم آمریکایی‌ها چقدر با این قدرت و قدرت‌های مالی، اطلاعاتی، تبلیغاتی، سیاسی و نفوذ در مجامع جهانی توانستند دنیا را به نفع خودشان آرام کنند و در خدمت بگیرند و چقدر توانستند موفق شوند؟ اگر موفق شوند، راهشان را ادامه می‌دهند و اوضاع بدتری شود. باید راه بهتری پیدا کرد برای اینکه دنیا آرام و امن باشد.

عمدتاً انسان‌ها می‌خواهند دنیا آرام، امن و عادلانه اداره شود و هر کسی بتواند حق خود را بگیرد وعمل کند و دستاورد کار خود را داشته باشد. این چیزی است که فطرت انسان‌ها می‌پذیرد. ولی اگر بخواهیم از قدرتی استفاده کنیم و این حق انسانیت را به هم بزنیم و از قدرت نظامی برخودار شویم، ممکن است بقیه ابزار از دست دیگران برآید و راه‌های دیگری انتخاب کنند.

این روزها حادثه ساده‌ای در آمریکا اتفاق افتاد. خیلی هم آسان و زود از آن گذشتند. اما بنظر می‌رسد که می‌تواند درس بزرگی برای تاریخ باشد و می‌تواند واقعیات پنهانی را آشکار سازد و آن حادثه تبدیل وضعیت امنیتی زرد در آمریکا به وضعیت نارنجی بود که سه چهار روز پیش وزیر امنیت‌‌ آمریکا اعلام کرد. یک دفعه ملت آمریکا متوحش شد. در آمریکا بسیار اضطراب ایجاد شد که چرا این‌کار را کردند؟! چند نقطه مثل بانک جهانی، صندوق بین‌‌المللی، بورس و مراکزی را در واشنگتن، نیویورک و جورجیا محدود کردند. منتهی چون همه مواظبند تا کشور منفجر نشود و مردم آرامش خودشان را از دست ندهند، به زودی روی این آتش خاکستر ریختند. اما واقعیت روشن شد.

قضیه چه بود؟ چرا این‌کار را کردند؟ گفتند اطلاعاتی بدست آمده که القاعده برنامه‌ای دارد تا بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول و والستریت، یعنی مرکز بورس آمریکا و بعضی جاهای حساس دیگر در واشنگتن را مورد تهاجم قرار دهد. لذا رفت و آمدها را محدود کردند. اگر در شهری مثل واشنگتن و نیویورک خیابانها را ببندند و یک عدّه‌ای را راه ندهند و معطل کنند، چه اتفاقاتی برای مردم می‌افتد و مشکل ایجاد می‌کند! این اتفاقات افتاد.

چون در آستانه انتخابات است، دموکرات‌ها گفتند این همان سیاست قدیم بوش است که می‌خواهد جوّ امنیتی را حفظ کند تا مردم به طرفداران جنگ رأی دهند، جمهوری‌خواهان برعکس را گفتند که نمی‌توانیم جلوی این خطرات را بگیریم و این خطرها وجود دارد. هر دو تبلیغ انتخاباتی کردند. کنگره دنبال آن را گرفت که ریشه قضیه چه بود؟ دیدند مسئله ساده‌ای در دنیا اتفاق افتاد و چریکی را در پاکستان گرفتند که در کامپیوتر خود نقشه ساختمان‌های مهم آمریکا بوده که می‌خواستند در آنجا کارهایی بکنند. این نقشه محور تصمیم به این مهمی در آمریکا شد. کمی که باریک شدند، دیدند که این کامپیوترها مربوط به سه سال پیش و قبل از یازده سپتامبر است و موقعی که طراحی 11 سپتامبر صورت گرفته، این هم در آن بود و ربطی به امروز ندارد.

برای دستگاه اطلاعاتی آمریکا اسباب شرمندگی شده و دنیا دید که آمریکا واقعاً چقدر آسیب‌پذیر است و چطور یک آدم ماجراجو با تعبیه چنین چیزی در یک کامپیوتر یک کشور به آن بزرگی را اینجوری مضطرب کند و اینطور دنیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد! این آسیب‌پذیری بسیار بد شد و هیچ‌کس نمی‌تواند از این راضی باشد.

قدیمی‌ها می‌گفتند: «در خانه مور، شبنمی طوفان است» ولی امروز می‌بینیم در خانه مار هم شبنمی می‌تواند طوفان بپا کند. این کاری که با یک خبر بر سر آمریکایی‌ها می‌‌آید، نشانگر خیلی چیزهاست. اینها باید خودشان را عوض کنند. بالاخره انسان‌های ناراضی، عصبانی و ذیحق در جریان این سیستم‌ها و ظلم‌ها و این کارهایی که می‌کنند، در دنیا بوجود می‌آیند و تلاش می‌کنند به چیزهایی دسترسی پیدا کنند و این چیزها می‌تواند بسیار خطرناک باشد.

من به عنوان یک روحانی و کمی سیاستمدار به قدرت‌های بزرگ دنیا عرض می‌کنم که قدری تفکر کنید و ببینید چرا اینجور شد؟ با کارهایی که در فلسطین می‌کنید، هر روز جمعی از مردم را بمباران می‌کنید، می‌کشید، اسیر می‌کنید، خانه‌هایشان را خراب می‌کنید، شکنجه می‌دهید و فیلم‌هایش منتشر می‌شود، وجدان بشریت می‌گوید: جنایاتی که انجام می‌دهید، مردم را از شما متنفر می‌کند. همین دیروز برای دفعه دوم شهر نجف را بمباران کردید و حرم حضرت علی(ع) را مورد هدف قرار دادید. میلیون‌ها دل را می‌سوزاند.

وقتی نگاه می‌کنند، سیاست آمریکا را اینجوری می‌بینند. از اسراییلی که شب و روز در حال جنایت است و زمین‌های مردم را غصب و مردم را آواره کرده، حمایت می‌کنید و به او بمب اتمی می‌دهید و او را تهدیدی برای منطقه قرار می‌دهید. گذشت می‌کنید و از تخلفاتی که نسبت به سازمان ملل و شورای امنیت دارد، چشم می‌پوشید. سیاست یک بام و چند هوا را در دنیا عمل می‌کنید. چه توقعی دارید که اگر کسانی دستشان رسید که به شما ضربه بزنند، نزنند؟ قطعاً کسانی پیدا می‌شوند که از کار شما ناراحت و عصبانی ‌شوند. بعضی‌ها آنقدر مؤمن هستند که حاضرند جان خود را فدا کنند و منفجر شوند برای اینکه ظالمی را سرکوب کنند و ضربه بزنند. اینجور آدم‌ها در دنیا کم نیستند. دارید همه دنیا و اکثریت وجدان‌های انسان‌های مظلوم جهان سوم و بخصوص دنیای اسلامی را جریحه‌دار می‌کنید و بعد هم می‌خواهید در کاخ شیشه‌ای خود امن و آرام بنشینید. شما امن باشید و مردم دیگر امنیت نداشته باشند؟ اسراییل شما امن باشد، ولی فلسطینیان و مسلمانان دیگر امنیت نداشته باشند؟ این نمی‌شود و اشتباه می‌کنید.

جمله‌ای از نهج‌البلاغه نقل می‌کنم. واقعاً حضرت ‌علی(ع) بعضی از کلمات را چقدر مفرّح بیان فرموده‌اند! ایشان در دو خطبه: یک بار در خطبه 89 و دیگری در خطبه 158 مقایسه‌ای بین جاهلیت و دوران بنی‌امیه دارند. دوران بنی‌امیه، دوران قدرتمندی است که حضرت علی(ع) پیش‌بینی می‌کنند که اینها به چه روزگاری خواهند افتاد! در دوران جاهلیت هم معلوم بود که در عربستان چگونه بود! حضرت علی(ع) به هر دو این جمله را می‌گویند: «شعارهم الخوف و دثارهم السیف» وضع اینها اینطوری است که در درون‌شان ترس حاکم است‌ و در ظاهر شمشیر دارند. یعنی با شمشیر و بمب مردم را می‌ترسانند، ولی در دلشان می‌ترسند.

جاهلیت اینجوری بود. معلوم است که بنی‌امیه هم با اعمالشان این‌گونه شدند. خداوند آنها را مبتلا کرد، حضرت‌ علی(ع) می‌فرماید: خداوند از آنها انتقام گرفت و به این روز افتادند. الان قدرت‌هایی مثل آمریکا این گونه‌اند. بمب در دستشان است. بمب اتم دارند. موشک‌های قاره‌پیما دارند، ماهواره‌ای جاسوسی‌ آنها از همه جا عکسبرداری می‌کند و عوامل نفوذی آنها همه جا در حال جمع‌آوری اطلاعات هستند، ولی به اینها امنیت و آرامش نداد. اینجوری هستند که حافظه کامپیوتر یک چریک فراری و مخفی در پاکستان یک دفعه نیویورک، نیوجرسی و واشنگتن را مثل اسپند روی آتش می‌کند و این‌ همه برایشان دردسر درست می‌کند. 

خودشان معترضند که مصرف قرص‌های مخدّر در ارتش‌هایشان به سرعت رشد کرد. این‌قدر پیشرفت کرده که اسراییلی‌ها دارند به سربازهایشان نسخه می‌کنند تا اینقدر اضطراب نداشته باشند. این اضطراب را خودشان بوجود آورده‌اند. دنیا را هم مضطرب کرده‌اند، این تهدیدها، این زورگویی‌ها، این اسلحه به رخ کشیدن‌ها و این تحریم‌ها نتیجه نمی‌دهد. اینها آمدند که سلطان نفت باشند و در خلیج فارس سر چاه‌های نفت مأمور بگذارند و هرچه می‌خواهند نفت ارزان ببرند، کارشان به اینجا رسید که نفتی که آن روزها 22 یا 23 دلار بود، امروز 44 یا 45 دلار بفروش می‌رسد. قیمت نفت را دو برابر کردند. این‌کارها زوری نیست، با زور می‌توان یک قدم برداشت، اما کارها درست نمی‌شود. جز اینکه از راه عدالت، خیرخواهی، عمل درست و پرهیز از زورگویی با بشریت مواجه شوند. در داخل کشورها هم همین است. خودمان و همه کشورها را در نظر بگیریم. آنجایی که مردم راضی باشند، نمی‌توان کاری کرد. اما در آنجایی که مردم فاصله داشته باشند، و ناراضی باشند، نمی‌توان کار کرد و مدیریت‌آنجا جز جهنم چیزی‌ نیست. باید کاری کرد که‌ با عدالت، حق و فضیلت مواجه بود.

سالگرد قیام مشروطه هم است(6) که مردم و علماء قیام کردند و مشروطه درست کردند. استبداد قجر را شکستند که واقعاً کار تاریخی عظیمی کردند و 2500 سال شاهنشاهی ایران را با اقدامی که مسالمت‌آمیز بود، با چند هجرت به قم و شاه عبدالعظیم به زانو درآوردند و
مجلس را گرفتند.ولی یک عده از فرنگ برگشته، با شعار لیبرالیستی و با محتوای غربزدگی آمدند و دستاورد مردم را به هم ریختند و شخصیت‌هایی مثل مرحوم بهبهانی را ترور کردند. آیت‌الله نوری را اعدام کردند. آیت‌الله طباطبایی را خانه‌نشین کردند. وقتی مرحوم نوری را روی چوبه دار قرار دادند، نطق کوتاهی کرد و در آخرین لحظه عمامه‌اش را برداشت و روی زمین گذاشت. وقتی می‌خواستند طناب دار را به گردنش بیندازند، گفت‌: «این عمامه را امروز از سرمن برمی‌دارند و فردا همه عمامه‌ها را برخواهند داشت.» دیدیم چند سال بعد رضاخان آمد و عین آن جمله عمل شد.

رفتار آن‌گونه و برخلاف تمایل ملت نتیجه نمی‌دهد که دیدید بعد از مدتی رضاخان آمد اما راه‌ ما اسلام، انقلاب و قرآن است که باید در چارجوبی که قرآن قرار داده و آن هم خیلی وسیع است، با افکار، خواسته‌ها و آمال صحیح مردم سر و کار داشته باشیم. این مردم هستند که در بسیاری از امور خودشان حق تصمیم‌گیری دارند و باید به دیگران وکالت دهند تا درباره آنها تصمیم بگیرند. این راه درست است. غرب ظاهراً این شعار را می‌دهد، اما در عمل از دیکتاتوری‌های نانجیب روزگار حمایت می‌کند و هرجا هم حمایتش مؤثر نشود، با قوای نظامی به سراغشان می‌آید، این راهی که الان غربی‌ها در پیش گرفته‌اند به آرامش دنیا منتهی نمی‌شود و باید در کار و سیاست‌های اساسی خود تجدیدنظر کند.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

والعصر/ ان الانسان لفی خسر‌/ ان الذین آمنوا و عمل الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

 

پی نوشت ها:

 

1- در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علمای اسلام اختلاف است. لکین در بین علمای امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادی‌الثانی سال پنجم بعثت تولد یافته است.

مکان تولد حضرت در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله‏ای است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنی کوچه عطارها می‏گفتند. رسول خدا(ص) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکی که بارها در آن فرشته وحی بر پیامبر(ص) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. از آنجا که محل نزول وحی و بخشی از قرآن، زیستگاه پیامبر(ص) و مکان تولد حضرت زهرا(س) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوی و قداستی خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ هم‏زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بنای آن اقدام کردند.

 

2- حضرت آیت‌الله العظمی سید روح‏اللَّه موسوی معروف به امام خمینی(ره) در ۲۰ جمادی ‏الثانی سال ۱۳۲۰ قمری برابر با اول مهر سال ۱۲۸۱ شمسی و مصادف با میلاد با سعادت حضرت فاطمه‏ی زهرا(س) از پدری به نام "سیدمصطفی موسوی" و مادری به نام "هاجر احمدی" متولد گردید. در کودکی پدر را از دست داد چرا که سید مصطفی پدر ارجمند امام خمینی(ره) که از روحانیون مبارز و دارای نفوذ کلمه بود، از سوی جعفرقلی‌خان و رضاقلی سلطان خمینی (از اشرار منطقه) مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسید. پس از مدتی حضرت امام(ره) دروس ابتدایی خود را در زادگاه خود گذراند. سپس در محضر آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری در اراک حاضر شد و سال‏ها از معظم‌له بهره بُرد. پس از تأسیس حوزه‏ی علمیه‏ی قم به همراه استاد، راهی آن شهر گردید. با ارتحال آیت‌الله العظمی بروجردی فعالیت‏‌های سیاسی خود را آغاز نمود و پس از چندی به عنوان دشمن سرسخت رژیم پهلوی در برابر شاه ایستاد. رژیم نیز ایشان را به ترکیه تبعید نموده و سرانجام پس از نزدیک ۱۵ سال دوری از وطن در حالی که کشور، مشتاق حضور معظم له بود، وارد تهران گردید و رهبری انقلاب اسلامی ایران را به عهده گرفت.

 

3- در هفدهم مرداد ماه سال 1377، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید. به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد.

 

4- پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران و متعاقب آن شروع جنگ تحمیلی، تمرکز دولت بر بسیاری از صنایع و فعالیت‌های اقتصادی کشور امری اجتناب ناپذیر می‌نمود به گونه‌ای که در صدر اصل (44) قانون اساسی نیز بسیاری از فعالیت‌های مهم و پایه‌ای شامل بانکداری، تأمین نیرو، صنایع مادر و پایه و...، دولتی و تحت مالکیت دولت منظور شده بود و مالکیت فعالیت‌های مذکور خصوصاً در شرایط حساس دوران جنگ تحمیلی در اختیار کامل دولت قرار گرفت .

مرور اولیه‌ای بر اصل (44) قانون اساسی موید این است که این گونه فعالیت‌های انحصاراً در اختیار دولت تعریف شده اند:

براساس اصل (44) قانون اساسی، «نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تامین نیرو، سدها و شبکه‌های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون و پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی و راه و راه آهن و مانند اینهاست. بخش تعاونی شامل شرکت‌ها و موسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل می‌شود. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات می‌شود که مکمل فعالیت‌های اقتصادی دولتی و تعاونی است.»

در عین حال در ذیل اصل (44) تصریح شده است: «مالکیت در این سه بخش تا جایی که اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی ایران است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین می‌کند.»

روند موردنظر تا اواخر دهه 60 کماکان ادامه یافت. تا اینکه پس از خاتمه جنگ، دولت اقدام به تدوین و تصویب برنامه‌های بازسازی اقتصادی، اجتماعی در قالب برنامه‌های اول و دوم توسعه جهت بهبود عملکرد شرکت‌های دولتی و حضور فعالتر بخش خصوصی در اقتصاد ملی نمود و در ادامه این مسیر طی قانون برنامه سوم توسعه نیز برنامه خصوصی سازی شرکت‌های دولتی را تحت عنوان ساماندهی شرکت‌های دولتی و واگذاری سهام آنها دنبال نمود و طی برنامه چهارم توسعه نیز اصول واگذاری را بر اساس همان فرآیند، پیگیری نمود البته طی این مدت کماکان بنگاه‌های عظیم اقتصادی تحت تملک دولت اداره می‌شدند. بدنه اقتصادی دولت در نتیجه این امر بسایر فربه شد به گونه‌ای که دولت هزینه مالی و مدیریتی هنگفتی را برای اداره این بنگاه‌ها صرف می‌نمود و مستقیماً به امور تصدی گری روی آورده و خود تبدیل به انحصار گری بزرگ و البته ناکارآمدی در صحنه اقتصادی کشور شد.

گرچه در طی سال‌های 1368 الی 1384 و در برنامه‌های پنج ساله اول لغایت سوم توسعه همواره مواد مهمی برای تسهیل و یا فراهم نمودن زمینه واگذاری سهام بنگاه‌های دولتی کوچک و متناسب‌سازی انازه دولت، حضور بخش‌های غیر دولتی در اقتصاد و انکان سرمایه گذاری این بخش‌ها در حوزه‌های مختلف اقتصادی مورد تسریح و تصویب قرار می‌گرفت لیکن به واسطه این بخش غیر دولتی در حوزه‌های عمده‌ای از اقتصاد منع شده بود، هیچ گونه تاثیر قابل توجهی در کاهش میزان و ضریب نفوذ و یا حضور دولت در اقتصاد به چشم نمی‌آمد، لذا ارائه تفسیر جدیدی از اصل (44) قانون اساسی و به منظور تحقق موارد ذیل اصل (44)، بنا به دستور مقام معظم رهبری در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت و بالاخره سیاست‌های کلی اصل (44) قانون اساسی به عنوان یک بار تعریف از اصل اصل مذکور در دو مرحله 0خرداد و تیر ماه سال 1384 و 1385 9 از سوی ان مجمع با استراتژی امکان حضور گسترده و فعالانه تر بخش غیر دولتی در نظام اقتاصدی کشور خصوصاً در بخش‌های مهم اقتصادی مندرج در صدر اصل مذکور پیشنهاد و در قالب (5) بند توسط مقام معظم رهبری و برای تحقق اهدافی به شرح زیر ابلاغ شد:

شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی ملی، گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی، ارتقاء کارآیی بنگاه‌های اقتصادی و بهره وری منابع مادی و انسانی و فن آوری افزایش رقابت پذیری و سهم بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی و افزایش سطح عمومی اشتغال و کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیت‌های اقتصادی .

به طور کلی خلاصه بندهای ابلاغی به شرح زیر است:

بند الف): سیاست‌های ملی توسعه بخش‌های غیر دولتی و جلوگیری از بزرگ شدن بخش دولتی.

کاهش سالیانه حداقل (20) درصد فعالیت‌های مشمول عناوین صدر اصل (44) و واگذاری مصادیق خارج از صدر اصل مزبور به دیگر بخش ها، تا پایان برنامه 5 ساله چهارم توسعه.

بند ب): سیاست‌های کلی بخش تعاونی: افزایش سهم بخش تعاونی به 25 درصد در اقتصادکشور تا پایان برنامه 5 ساله پنجم توسعه.

بند ج): سیاست‌های کلی توسعه بخش غیر دولتی: واگذاری (80) درصد فعالیت‌ها و بنگاه‌های دولتی مشمول صدر اصل (44) به بهش‌های خصوصی، شرکت‌های تعاونی سهامی عام و بنگاه‌های عمومی غیر دولتی و تبیین الزامات واگذاری.

بند د): سیاست‌های کلی واگذاری: تبیین الزامات واگذاری و مصارف درآمدهای حاصل از واگذاری و اختصاص (30) درصد آن به تعاونی‌های فراگیر ملی و مشارکت با بخش‌های غیر دولتی تا سقف (49) درصد برای توسعه مناطق محروم و تکمیل طرح‌های نیمه تمام شرکت‌های دولتی با رعایت بند (الف) این سیاست ها. بند هـ): سیاست‌های کلی اعمال حاکمیت و پرهیز از انحصار: تنظیم و تصویب قوانین مربوطه نظارت دولت از طریق سیاست گذاری و اجرای قوانین به ویژه در بانک‌های غیر دولتی.

همانگونه که در متن سیاست‌ها نیز تصریح شده بود، با اجرای سیاست‌های فوق که از آن به عنوان انقلاب اقتصادی یاد می‌شود، بستر‌های لازم برای رونق اقتصادی، بسط عدالت اجتماعی و تحقق اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله کشور و سایر برنامه‌های توسعه اقتصادی و... فراهم گشته و از طریق ایجاد الزام‌های قانونی گسترش بازار سرمایه، رفع موانع خصوصی‌سازی، ایجاد بستر قانونی توسعه بخش تعاونی و کاهش حجم تصدی‌گری‌های اقتصادی دولت، تبعاً فعالیت‌های بخش‌های غیردولتی، خصوصی و تعاونی افزایش می‌یابد.

از آنجا که در متن سیاست‌های ابلاغی اشاره شده است که اجرای این سیاست‌ها نیازمند تدوین و تصویب قوانین جدید و یا تغییر برخی قوانین موجود می‌باشد، لذا پس از ابلاغ این سیاست‌ها دولت محترم در اقدامی همه جانبه تبدیل متن سیاست‌ها به یک لایحه قانون را در دستور کار خود قرار داد.

در نتیجه این اقدامات، سرانجام " قانون اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهروی اسلامی ایران و اجرای سیاست‌های کلی اصل (44) قانون اساسی" در تاریخ 8/11/1386 توسط مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 31/4/87 به دولت ابلاغ شد.

 

5- ششم اوت 2004 میلادی مصادف با سالروز بمباران اتمی شهر ژاپنی هیروشیما توسط جنگنده‌های آمریکائی است که اواخر جنگ دوم جهانی جنگنده بمب افکن‌های آمریکائی با تعرض به حریم هوائی ژاپن و فروانداختن یک بمب اتمی بر روی هیروشیما برای نخستین بار سلاح‌های هسته‌ای خود را به آزمایش گذاردند. در این فاجعه بزرگ انسانی صدها هزار نفر از مردم هیروشیما به کام مرگ رفتند و شهر به تلی از خاکستر تبدیل گردید. فاجعه هیروشیما حتی بر روی نسل بعدی ژاپن نیز عوارض مخرب خود را برجای گذاشت و بسیاری از مادران نوزادان خود را تحت تاثیر رادیو اکتیویته باقی مانده در بدن خود ناقص الخلقه به دنیا آوردند.

بمباران اتمی هیروشیما در شرائطی به وقوع پیوست که نیروهای آمریکایی تمامی خاک ژاپن را در خشکی و دریا به محاصره خود درآورده بودند. منابع نظامی آمریکا بعدا در توجیه جنایت خود مدعی شدند که این بمباران با هدف به تسلیم وا داشتن ژاپن در جنگ صورت گرفت. ژاپن در سالهای جنگ دوم جهانی متحد آلمان هیتلری بود ولی هیتلر سه ماه پیش از فاجعه هیروشیما خودکشی کرده و کشورش به اشغال متفقین درآمده بود.

روز نهم اوت 1945 نیز نیروی هوایی آمریکا برای دومین بار به فاصله سه روز ژاپن را مورد حمله اتمی قرار داد و شهر پرجمعیت ناکازاکی در جنوب این کشور را با یک بمب هسته‌ای به خاکستر تبدیل کرد. این حمله مانند حمله سه روز پیش آن با صدها هزار تلفات انسانی و ویرانیهای بسیار همراه بود. پس از این دو حمله که در واقع به منزله اولین آزمایش‌های هسته‌ای آمریکا بود ژاپن یه اشغال نظامیان آمریکا درآمد و دولت این کشور تسلیم بلاشرط آنان شد و جنگ دوم جهانی به این ترتیب و با امضای سند تسلیم ژاپن رسما خاتمه یافت.

در روز 28 اوت 1945 سه هفته پس از بمباران اتمی ناکازاکی نظامیان آمریکایی سرمست از قتل عام هولناک مردم دو شهر ژاپن مغرورانه وارد این کشور شکست خورده شدند و آن را به اشغال نظامی خود در آوردند. تصرف ژاپن در واقع سقوط آخرین پایگاه مقاومت در برابر زیاده خواهی‌ها وسلطه طلبی‌های آمریکا و هم پیمانانش بود. اشغال نظامی ژاپن توسط آمریکا 23 روز پس از انهدام اتمی هیروشیما و 20 روز پس از انهدام اتمی ناکازاکی صورت گرفت و نظامیان آمریکائی در حالی که میلیون‌ها نفر از مردم ژاپن داغدار این جنایت عظیم وهولناک بودند با عنوان «ناجی ملت ژاپن» این سرزمین را به اشغال خود در آوردند.

 

6- واژه مشروطه از لغت عربی (شرط) برگرفته شده باشد؛ لیکن برخی آن را ماخوذ از واژه فرانسوی Chart=(فرمان) دانسته‌اند. اما درحقیقت؛ این واژه معادلی است برای لغت انگلیسی Constitution=(مشروط به قانون ). آنچه روشن است میرزاحسین خان سپهسالار، سفیر ایران در عثمانی، برای نخستین بار در سال ۱۲۸۵ هجری قمری از این واژه در گزارشی یاد کرد و ژس از آن بود که به تدریج این لغت مصطلح گردید. به نظر می آید که همگان مشروطه را مساوی با حکومت دموکراتیک می دانسته اند و تنها برخی از روحانیون یا سنت گرایان بودند که مشروطه را سامانه ای فرنگی و غیردینی فرض می کردند. آنچه به طور کلی می توان گفت این است که ایرانیان و به ویژه نخبگان درجستجوی رمز ژیشرفت کشورهای توسعه یافته، متوجه حاکمیت قانون در آن کشور و موفقیت روزافزون آنان شدند، بنابراین فریاد برای استقرار نظامی قانونمند و مردمسالار سر دادند .

نویسندگان ایرانی و خارجی در تحلیل علل بروز جنبش مشروطیت عوامل داخلی و خارجی متعددی را برشمرده اند، از جمله کسانی چون ناظم الاسلام کرمانی، کسروی، ملک زاده، حائری و... به عللی چون تاثیر قیام تنباکو، شکست‌های سیاسی و نظامی دولت، بازتاب حوادث خارجی نظیر شکست روسیه در نبرد با ژاپن، قتل ناصرالدین شاه، تحولات فکری و فرهنگی و ... اشاره نموده‌اند. کسانی چون لمپتن، ایوانف، پاولویچ، سایکس و... بر تاثیر مراودات ایران و غرب، جریان روشنفکری، انتشار انقلابی گری از روسیه، برخورد نظام فئودالی و بورژوازی، تلاش و اتحاد شهرنشینان و ... تاکید نموده‌اند. اما به غیر از اینان می توان علل بسیاری را در تحلیل جنبش مشروطه لحاظ کرد. از جمله: ۱- تاثیر شرایط گذشته یعنی سیر تحولاتی که باعث واکنش مردم در برابر استبداد محوری سلطنت در ایران شد، به ویژه رویارویی برخی جناح‌ها در برابر حاکمیت منجمله روحانیون اقتدارگرا و اشراف قدرت طلب که پایه‌های حکومت مطلقه را از اواخر عصر ناصری تضعیف نمودند. ۲- تحول آرام سیاسی یعنی ایجاد فضای باز سیاسی و تسریع فعالیت‌های آرام ناراضیان با یاری نرمدلی مظفرالدین شاه (با ایجاد انجمنهای مخفی و چاپ روزنامه و...) ۳- شرایط جهانی در آستانه قرن بیستم یعنی بازتاب روند اصلاح طلبی و دموکراتیزه شدن در بسیاری از کشورهای جهان که ایران را نیز می باید درگیر می ساخت. ۴- افزایش احساسات ملی و تحرکات اجتماعی یعنی بی اعتمادی ملت به دولت به خاطر ناتوانی در برابر مداخلات استعمارگران. در حقیقت، صرف‌نظر از شرایط زمانه و احساس ضرورت تغییر اوضاع داخلی، زمینه خودآگاهی مردمی به تدریج در حال ایجاد شدن بود .

اولین گام برای سازماندهی مبارزه ایجاد انجمن‌های مخفی بود که با دو هدف اصلاح حکومت و مبارزه با نفوذ بیگانه شکل گرفت. درابتدا، گروهی از کارگزاران حکومتی و تحصیلکرده‌ها بودند که به طرح آرا و عقاید نوین پرداختند. در ۱۲۷۴ هجری قمری، میرزا ملکم خان (فراموشخانه) یا نوعی تشکیلات مخفی شبیه لژهای فراماسونری غرب بنیان نهاد که هدفش ترویج اندیشه‌های لیبرالی در ایران بود. اما با تعطیلی این مرکز میرزاملکم خان که دوران تبعید خویش را سپری می نمود شروع به چاپ روزنامه قانون در لندن و ارسال آن به ایران نمود. عباسقلی قزوینی در ۱۳۲۲ هجری قمری (مجمع آدمیت) را تحت تاثیر آرای روشنفکران فرانسوی بنا نهاد که اهدافی بسان تساوی حقوق آزادی مدنی و توسعه ملی را دنبال می کرد. درهمین زمان، گروهی ۵۷ نفره از روشنفکران رادیکال به سرپرستی ملک المتکلمین (کمیته انقلابی) را با استقرار حکومت قانون و عدالت پایه ریزی کردند. روشنفکران مذهبی و طبقه متوسط سنتی نیز به رهبری سیدمحمد طباطبایی در (انجمن مخفی) خواسته هایی چون تاسیس عدالتخانه، اصلاح امور مالی و اجرای قوانین شرع را دنبال می نمودند. از دیگر سوی، گروهی از مهاجران ایرانی به رهبری نریمانوف در باکو فرقه (اجتماعیون عامیان ) را بنیان نهادند، اینان که با حزب کمونیست روسیه نیز در ارتباط بودند شعارهای سوسیالیستی سر می دادند و خواستار برقراری مساوات، تسامح دینی، حقوق برابر و... بودند. در تبریز نیز شماری از جوانان تندرو به ریاست علی کربلایی (مرکز غیبی) را بنا نهادند. همه این انجمن‌ها در جریان مبازه برای مشروطیت فعالیت چشمگیر داشتند و باعث انسجام گروه‌های مبارز شدند .

با ترور ناصرالدین شاه توسط میرزا رضای کرمانی و مرگ او، فرزندش مظفرالدین میرزا بر کرسی شاهی نشست. درآغاز سلطنت او میرزا علی خان امین الدوله به صدارت برگزیده شد، وی کوشید تا با انجام اصلاحات وضعیت وخامت بار مالی و سیاسی کشور را ترمیم نماید، اما پس از یک سال با توطئه درباریان از صدارت برکنار گردید. با این احوال فضایی را که اصلاحات او در جسارت یافتن گروه‌های مبارزو ایجاد برخی حرکت‌های مردمی پدید آورد شایان توجه بود. بنابراین، وقتی امین السلطان، صدراعظم بعدی کوشید تا با محدود کردن آزادی‌ها و اعمال فشار بر انقلابیون استبداد را تحکیم بخشد مواجه با بروز شورش‌هایی در مناطق مختلف شد. امین السلطان که با فرستادن شاه به سفر بیهوده فرنگ و از طریق استقراض خارجی از روسیه و اعطای امتیاز ننگین نفت به دارسی انگلیسی قصد تثبیت موقعیت خویش را داشت با بروز آشوب‌هایی در تهران و یزد و تبریز در سال ۱۳۲۱ هجری قمری از صدارت معزول شد. جانشین وی عبدالمجیدمیرزا عین الدوله که همان نیات اتابک را در جهت ممانعت از تسریع انقلاب داشت دستور دستگیری تظاهرکنندگان و محدودیت آزادی‌های مدنی را صادر کرد. اما ایجاد کمیته‌های انقلابی و انجمن‌های مخفی و صدور شبنامه و برنامه ریزی برای مبارزات زیرزمینی سرنخ امور را از کف عین الدوله خارج ساخت .

در محرم ۱۳۲۲ عکسی از مستشار بلژیکی گمرک ایران (مسیونوز) در لباس روحانیت به دست مردم افتاد و بهانه خوبی را برای اعتراض روحانیون و بازاریان به بیگانه پرستی دولت فراهم آورد. بازار تهران تعطیل شد و جمعی از بازرگانان معترض در حرم حضرت عبدالعظیم در ری تحصن اختیار نمودند. اندک زمانی بعد در کرمان یکی از روحانیون به نام میرزامحمدرضا به بهانه تحریک مردم علیه اقلیت‌های مذهبی کرمان دستگیر و فلک و تبعید شد. این جسارت آشکار به مقام یک روحانی با واکنش‌های بسیار روبرو شد و اسباب عزل والی کرمان را فراهم آورد. درهمین حال، مردم محله ای در تهران دراعتراض به ساختمان سازی روسها بر روی قبرستان مخروبه شهر، با تهییج یکی از روحانیون به سمت قبرستان حرکت کرده و ساختامن دردست احداث روس‌ها را تخریب کردند. عین الدوله برای نشان دادن اقتدارش به مسببین جنبش‌های اخیر ترتیبی داد تا چند تن از بازرگانان محترم بازار به جرم گران فروختن قند به توسط علاءالدوله والی تهران فلک شوند. تنبیه تاجران تهرانی و میرزامحمدرضای کرمانی نشان می داد دولت قاجار به درستی مسببین اصلی جنبش را شناخته و آنان رفتاری غیرمعمول و خشن درپیش گرفته است. اما نتیجه آن شد که مردم واکنش شدیدی نشان دهند. در ۱۴ شوال ۱۳۲۲ مردم تهران در مسجدشاه تجمع کرده و با حضور روحانیون سرشناسی چون سیدعبدالله بهبهانی، سیدمحمد طباطبایی، سیدجمال واعظ اصفهانی و ... فریاد اعتراض بلند نمودند. اما سخنرانی سیدجمال واعظ و کنایه به شاه مبنی بر لزوم همراهی او با مردم باعث ایجاد آشوب از سوی عوامل وابسته به امام جمعه درباری تهران و ضرب و شتم مردم توسط اوباش چماق به دست شد. با توجه به درگیری و تشنج در مسجد و ناامن شدن اوضاع شهر، روحانیون تصمیم گرفتند تا با تحصن در یک مکان مقدس اعتراض خویش را به گوش همگان و به ویژه شاه برسانند. بدین ترتیب، روز ۲۶ صفر ۱۳۲۳ جماعتی از مخالفان دولت از جمله دوهزار تن از طلاب و کسبه به سرپرستی چند روحانی سرشناس چون طباطبایی، بهبهانی و صدرالعلما و... و با پشتیبانی چند تن از شاهزادگان و بزگانان متنفذ در حرم حضرت عبدالعظیم در ری تحصن نمودند. تحصن کنندگان این واقعه که به مهاجرت صغری نامور شد تقاضاهایی چون عزل علاءالدوله از والیگری تهران، برکناری مسیو نوز از مدیریت گمرکات و عسگر گاریچی از مسئولیت حمل و نقل زوار حضرت عبدالعظیم، بازگشت میرزامحمدرضای کرمانی از تبعید، بازپس دادن تولیت مدرسه علمیه مروی به شیخ محمدرضا قمی، تعمیم قوانین شرع در کشور و تاسیس عدالتخانه را از دولت خواستار شدند .

شاه از بیم گسترش جنبش طی فرمانی با درخواست‌های بست نشینان موافقت نمود. این امر باعث بازگشت ملیون از ری به تهران گردید. اما عین الدوله با به تعویق انداختن فرمان شاه و گوشمالی و تنبیه انقلابیون دست به اعمال فشار و سختگیری زد. این در حالی بود که آتش قیام در سراسر کشور در حال شعله‌ور شدن بود. در جمادی الاولی ۱۳۲۴ در مسجد آدینه تهران میان سپاهیان و مردم درگیری پدید آمد و دو طلبه به نام‌های سیدحسین و عبدالحمید کشته شدند. در مراسم تشییع این دو شهید انقلاب، شهر به حالت تعطیل درآمد و هزاران نفر در مسجد جامع تحصن اختیار کردند. همزمان با بروز درگیری و محاصره مسجد از سوی سپاهیان و احتمال دستگیری آزادی‌خواهان، برنامه مهاجرتی دیگر که به مهاجرت کبری شهره گردید از سوی مبارزان پی ریزی شد. بدین ترتیب در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۴ نزدیک به یک هزار نفر از علمای مذهبی روانه قم شدند تا در حرم حضرت معصومه تحصن نمایند. همزمان بسیاری از طلاب، اصناف و اقشار شهری روانه باغ سفارت انگلستان در قلهک شدند و با تحصن و تجمع در این مکان اعتراض خود را آشکار ساختند. درخواست آنان این بار عبارت بود از: عزل عین الدوله، قصاص قاتلین کشته‌شدگان وقایع اخیر، تضمین امنیت متحصنین، بازگرداندن علمای مهاجر، ایجاد عدالتخانه و افتتاح دارالشورای ملی. این خواسته‌ها آشکارا نشان می‌داد که این بار قیام کنندگان اهداف مترقیانه تری را دنبال می کردند. سرانجام شاه در روز یکشنبه ۱۴ جمادی‌الاول ۱۳۲۴/۱۳ مرداد ۱۲۸۵ فرمان تاسیس دارالشورای ملی را صادر کرد و بدین ترتیب استبداد در برابر ملت به زانو درآمد. درپی این فرمان، دستور عفو عمومی نیز از سوی شاه صادر شد و اولین دوره مجلس شورای ملی به تاریخ یکشنبه ۱۸ شعبان ۱۳۲۴/ ۱۴ مهر ۱۲۸۵ با حضور نمایندگان سیاسی خارجی، علما، مجتهدان، روشنفکران و با سخنرانی شاه افتتاح گردید. در بخشی از خطابه مظفرالدین شاه چنین آمده بود :« منت خدای را که آنچه سالها درنظر داشتیم امروز بعون الله تعالی از قوه به فعل آمد و به انجام آن مقصود مهم به عنایات الهیه موفق شدیم. زهی روز مبارک و میمونی که روز افتتاح مجلس شورای ملی است. مجلسی که رشته‌های امور دولتی و مملکتی را به هم مربوط و متصل می دارد و علایق مابین دولت و ملت را متین و محکم می سازد. مجلسی که مظهر افکار عامه و احتیاجات اهالی مملکت است.»

با مرگ مظفرالدین شاه در ذیقعده ۱۳۲۴، یعنی ده روز پس از امضای قانون اساسی، فرزندش محمدعلی میرزا بر اریکه شاهی نشست. وی که به شدت تحت تاثیر القائات شاپشال، معلم روسی، خود بود و همچون پدربزرگش ناصرالدین شاه از خویی مستبد برخوردار بود از همان آغاز شاهی دشمنی خویش را با نظام مشروطه رو نمود و از دعوت کردن نمایندگان مجلس به مراسم تاجگذاریش سرباز زد. از دیگر سوی خودداری دولت از پاسخگویی به مجلس و اختلاف بر سر تعیین حقوق دولتمردان و درباریان و ژشتیبانی شاه از حرکت‌های ضدمجلس، اسباب هتک حرمت و انتقاد برخی روزنامه‌های تندرو چون مساوات و چنته را از شاه تدارم دید. نتیجه این وقایع چیزی به جز خشم بیشتر دربار نبود. محمدعلی شاه با انتخاب امین السلطان به صدارت و تلاش برای احیای کشمکش‌های فرقه ای و قومی کوشید تا ملی گرایان و آزادیخواهان را ناتوان سازد. انصراف و اعتراض جمعی از روحانیون چون شیخ فضل‌الله نوری و میرزاحسن مجتهد از همراهی با مشروطه و طرح مشروطه مشروعه از سوی آنان نیز اسباب خشنودی شاه و سوءاستفاده سلطنت‌طلبان را فراهم آورد، اما ترور اتابک امین السلطان به دست عباس آقا صراف آذربایجانی در رجب ۱۳۲۵ باعث مرعوب شدن جناح مستبد و حتی امضای متمم قانون اساسی از سوی محمدعلی شاه شد. با این وجود، این پیروزی موقتی و زودگذر بود، زیرا تندروی برخی انجمن‌ها و مطبوعات در طرح اصلاحات سکولاریستی و ضددینی در کنار تاسیس انجمن و مدرسه دخترانه در تهران فریاد محافظه کاران و سنت گرایان را بلند نمود.

در این کش و قوس، شیخ فضل الله نوری مجتهد بزرگ تهران با ایجاد (انجمن حضرت محمد(ص)) در راس حرکت مشروعه خواهی قرار گرفت؛ چنانکه جماعتی در میدان توپخانه به حمایت از او گرد آمدند و فریاد برآوردند: ما دین نبی خواهیم - مشروطه نمی‌خواهیم. درهمین حال در اوایل سال ۱۳۲۶ هجری قمری به دنبال سوءقصد به جان شاه و اهانت جراید به مادر او، زمینه برخورد شدیدتر دربار و مجلس فراهم آمد. سرانجام در جمادی‌الاولی ۱۳۲۶ شاه عازم باغ شاه در خارج از تهران شد و سربازان در شهر ایجاد ناامنی کردند. افواج بریگاد قزاق نیز به رهبری کلنل لیاخوف در شهر مستقر و مجلس را به توپ بسته و اموال آن را غارت و شماری از نمایندگان را دستگیر کردند. درپی به توپ بستن مجلس، فعایت انجمن‌ها و روزنامه‌ها نیز از سوی دربار ممنوع گردید. بسیاری از آزادی‌خواهان نیز تبعید و برخی از آنان چون ملک المتکلمین و میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل به قتل رسیدند.

بدین ترتیب دوران سیزده ماهه استبداد صغیر آغاز شد، اما اعلام حمایت علمای بزرگ نجف و مراجع تقلید از مشروطه خواهان دگربار امید به آزادی را در دلها زنده اسخت. چنانکه، حرکت قهرمانانه مردم تبریز به سرداری ستارخان و باقرخان سبب شد تا آذربایجان از یوغ استبداد قاجاری رهایی یابد.

با مقاومت دلیرانه تبریزیان و پیروزی آنان، در گیلان نیز آزادی‌خواهان (کمیته ستار) به رهبری حسین خان کسمایی، محمد ولی خان تنکابنی، یفرم خان ارمنی و... رشت را تصرف نموده و به سوی تهران روانه گشتند. در اصفهان نیز خوانین بختیاری (سردار اسعد و صمام السلطنه) نیروهای خود را مسلح و راهی پایتخت شدند. مجموع این قوا در ۲۳ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی موفق شدند با تصرف تهران، محمدعلی شاه را وادار به پناهندگی به سفارت روسیه نمایند. مجلس عالی یا هیئت مدیره فاتحان تهران، احمدمیرزا ولیعهد را با نیابت سلطنت علیرضاخان عضدالملک به پادشاهی برداشت و دستور محاکمه و مجازات طرفداران شاه مخلوع را صادر نمود. از جمله محاکمه شوندگان مفاخرالملک والی تهران و شیخ فضل الله نوری را می توان نام برد.

باسکرویل، آموزگار دلیر آمریکایی که دوش به دوش آزادی‌خواهان تبریز جنگید و کشته شد. بدین ترتیب، دوره زورآزمایی سلطنت و مشروطه با پیروزی عملی مشروطیت پایان پذیرفت و دوره کسب تجارب تلخ و شیرین دولت‌های مشروطه و تسلیم شدن به استبداد رضاشاهی آغاز گردید.