نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
بسماللهالرحمنالرحیم
والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین اعوذبالله منالشیطان الرجیم، بسماللّه الرحمنالرحیم. الحمدلله والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین، اوصیکم عبادالله بتقوی الله والتباع امره و نهیه.
با تأکید و اهمیت تقوی و بهخصوص تقوی سیاسی که امروز نیاز بسیار جدی جامعه سیاسی ماست بحث خطبه اول را بهطور انحصاری در مورد مسئله فلسطین و قدس شروع میکنم و این توقع بهجایی است که با این راهپیمایی عظیم مردم که خیابانهای اطراف دانشگاه را مملو از جمعیت کردهاند بهخاطر این مسئله حیاتی بنده هم یک خطبه را لااقل اختصاص بدهم و بحث اخلاق قرآنی را در این جمعه نخواهیم داشت.
حقیقتآ مسئله فلسطین، امروز جزو مهمترین و شاید مسئله ما در دنیاست، نه فقط دنیای اسلام بلکه همه مسائل بینالمللی را تحت تأثیر قرار داده است.
در قرن گذشته یعنی قرن بیستم مهمترین مسئله روزگار، مسئله فلسطین بوده بهخصوص از حدود دهه سوم و فکر میکنم قرن جاری که قرن بیست و یکم است لااقل سالهای اولش، بشدت تحت تأثیر مسائل فلسطین باشد و همین جاست که باید از تیزبینی و دوراندیشی امام راحل قدردانی کنیم که این روز شریف قدس را در تاریخ انقلاب تعبیه کرد و بهترین نمایش عمومی مردم ما را در سراسر کشور بعنوان اسلام، نه به عنوان ملیگرایی حتی، بهدنیا عرضه میکند و تحقیقآ این حرکت مهم تاریخی الهامبخش و درسآموز است.
من امروز میخواهم یک مقدار هم ریشه حوادث را عرض کنم و هم آن جریانهای اصلی که پشت سر این جریان شوم خلق دولت اسرائیل هستند و بیشتر روشن کنم و یک حرف جدیدی هم در بحث فلسطین امروز میشنوید که البته این مفتخر خواهد بود ولی شروع یک بحث بسیار جدی است در آینده.
خلاصه حرف در مسئله اسرائیل و فلسطین در دوران ما این است که اینجا بعنوان پایگاه تداوم استعمار خلق شده و پشتیبانی هم میشود از دو سه قرن بیش مسئله مهم دنیا، استعمار بوده، کشورهای غربی و استعمارگر، بقیه دنیا را استعمار میکردند، وقتی که احساس کردند که عمر تاریخی استعمار علنی و رسمی تمام شده، استعمار تو را به شیوههای انعطاف پذیر طراحی کردند که بهطور رسمی مستعمره نداشته باشند اما همه آنچه که در برنامههای استعماری پیگیری میشده، ادامه داشته باشد و تابحال هم موفق بودند و این کار را کردند، مهمترین کاری که در منطقه ما کردند این بود که همان نقطهای که در مقابل استعمار در دنیا علم شده بود و استعمار را تبدیل میکردند، تبدیل کردند بهیک وسیلهای برای حفظ استعمار، این ادعا، ادعای بزرگی منتهی قابل اثبات است و انشاءاللّه محققین و نویسندگان ما این مسئله را باز کنند.
احساس کردند که ملتها بهعنوان دفاع از ملتشان و منافع ملیشان و میهنیشان دارند استعمار را پس میزنند، اینها طراحیشان این است که همین عواطف ملی و دفاع از ملت و منافع خودشان را تبدیل کنند به وسیلهای برای تداوم استعمار و این خیلی ادعای بزرگی است.
یعنی از عظیمترین قدرت ملی بهنفع استعمار و علیه منافع ملی استفاده کنند و این کار را کردند. شروعش در انهدام دولت وسیع اسلامی که البته خودش هم از درون مسئلهدار بود و آسیبپذیر بود، خلافت عثمانی کردند که از عواطف ملیگرایی منطقه استفاده کردند و دولت عثمانی را ساقط کردند بهخصوص از کشورهایی که مردم عرب داشتند، با آن سیاست تعداد زیادی کشور خلق کردند که شما میدانید از تمام جزیرهالعرب را به مصر و شمال آفریقا را و خاورمیانه را همه را فرا گرفت و این کشورها، خوب یک پیروزی بدست آورده بودند، اما تبدیل شده بودند به کشورهای کوچک. این کشورهای کوچک دوباره منافع ملیشان خب خیلی مهم بود، اینها با انگیزه عواطف ملی و نژادی و قومی قیام کرده بودند و پیروز شده بودند و این موتو را باید حفظ میکردند. با همین عواطف و تدبیرهایی که کرده بودند و در مرزهای اینها بر تقسیمبندیهای جدید مایههای اختلاف را کاشته بودند و عوامل انسانی هم که از دوران استعمار داشتند، این کشورها را بهجان هم انداختند، با تضادهای فراوان و مهمترین تضادی که خلق کردند، دولت غاصب اسرائیل بود که مهمترین وسیله تفرقه را در منطقه بهوجود بیاورد.
از این رهگذر، عواطف ملی را پیوند دادند بهمنافع استعمار، هر یک از این دولتها از یک زاویه متکی شدند بهقدرت استعماری یا سلاح، یا تبلیغ یا اطلاعات یا خوب و یا اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر و برنامه، سپس همان انگیزه اصلی که در مقابل استعمار نیازمند به حمایت استعمارگران شد و این رشته محکم ارتباط را برقرار کرد و اینجاست که منافع ملی، یک فریب بزرگی در جلویش درآمد و این فریب هنوز ادامه دارد، مسئله امروز من، اینجاست. در این بحث و خیلی هم مهم است.
از حرفهایی که در سخنان برادرمان جناب آقای ناطق بود که تقریبآ نزدیک بهاین زمینه صحبت میکردند هم در این بحث باید استفاده شود، منتهی من دیگر آنها را تکرار نمیکنم چون حرفهای جدیدی میخواهم مطرح کنم. سپس خلاصه حرف این است که چیزی یک انگیزه عظیمی که در درون انسانهاست و منافع ملیشان و قومیشان را و نژادشان را تشکیل میدهد، بگونهای اوضاع طراحی شد که دولتها بهاسم منافع ملی در خدمت دشمن قرار بگیرند، فریب بزرگ این است که مهمترین خطر منافع ملی فراموش شد و خطرهای کوچک را موضعی و مقطعی و فرعی بزرگ شد که همین حالا هم شما میبینید. حتی در کشور انقلابی و اسلامی و هوشیاری مثل ایران، بعضیها هستند که خیال میکنند منافع ملی را در سایه استعمارگرهایی مثل آمریکا میخواهند تأمین بکنند و فکر میکند از آن رهگذر بهمنافع ملی میرسند که همین مسئلهای بود که مصر را از خط مقدم جهاد با اسرائیل جدا کرد و در صف همکاری با آمریکا قرار داد. آنها هم وقتی که کمپدیوید را امضاء کردند حرفشان این بود که ما سالهاست که منافع ملیمان را قربانی فلسطین میکنیم، کانه وقتی که منافع ملی را به زندگی آمریکاییها و استعمار وصل کردند، بهجای مطمئنی تکیه کردند. اصلا دزد اولی و خط اولی و مانع مهم منافع همه کشورهای جهان سوم، استعمار است، امروز هم استعمار غرب، آدم این خطر ملی را فراموش کند و بهانههایی با حرفهای فریب کارانهای، چیزهایی را مطرح بکند که دشمن اصلی فراموش شود بهاسم منافع ملی، بله اگر یک جریان سالمی پشت حوادث دنیا بود این حرفها خیلی معنا داشت و خوب هم بود و درست هم هست اما وقتی که میدانیم از این چاله بیرون میآئیم و در آن چاه بزرگ میافتیم، اینجا جای تدبیر و توضیح است. این خطبا، این نویسندگان، این محققان هستند که باید این فضا را برای مردم ما جوانهای ما بهخصوص روشن بکنند.
خوب اسرائیلی خلق شد، برای خلق اسرائیل و برای تداوم اسرائیل آنها طراحیهایی کردند که ما از آن غافل هستیم و من بخشی از آن طراحیها را امروز میخواهم باز کنم و واقعآ شبیه شعبده و سحر است کاری که کردند خیلی مهم است. خوب یک قدرت طبیعی پشت مسئله فلسطین بود و آن خود یهودیان بودند با امکاناتی که در غرب داشتند که صهیونیسم یهودی را تشکیل دادند تا اینجا بهطور طیعی که در درون جامعه یهودی بشری دنیا میشود آن را طبیعی حساب کرد و در کنارش موجود عجیبالخلقهای خلق کردند که هم قدرتش از صهیونیسم بیشتر است و هم کارشان کار شعبدهبازی است و آن چیزی بهنام صهیونیسم مسیحی که کمتر در جامعه ما و در ادبیات ما و بحثهای محفلی ما مطرح است که من میخواهم باز کنم ببینید که چه کار بزرگی کردند.
برای خلق و تداوم دولت غاصب اسرائیل که خیلی غیرطبیعی است در منطقه ما در منطقه اسلامی، خوب دولتهای غربی و شرقی کمک میکردند. اینها دولتها بودند، صهیونیستها بهطور طبیعی کار میکردند. آن قدرت عظیم تبلیغی که داشتند فعال بود و سازمانهای امداد مالی هم فراوان درست کرده بودند و عواملی هم در دنیای اسلام داشتند که اینجا بهعنوان ستون پنجم عمل میکردند، مشکل اصلی که به چشمشان میخورد این بود که بالاخره بدنه مسیحیت به خاطر آن سوابق طولانی جنگهای دو هزار ساله بین مسیحیت و یهود که بعنوان انتقام خون حضرت مسیح مسیحیت را در مقابل یهودیها قرار داده بود این کینه تاریخی و ریشههای عمیق عقدهها و کینهها این نمیتوانست پشتوانه اصلی اسرائیل که دنیای مسیحی بود اینها را توجیه کند. واقعآ کار خارقالعادهای توانستند انجام دهند. یک کشیش مسیحی بهنام " اسکوفیک " تفسیری مینویسد بر انجیل که آن تفسیر امروز مرجع این بخش از دنیای مسیحی است که میخواهند در این خط حرکت کنند و براساس آن تفسیر اینها مال آخر قرن نوزدهم است، یعنی بیش از یکصد سال پیش.
براساس آن تفسیر یک جمعیتی خلق میشود باز هم از طرف یک کشیش انگلیسی بهنام داربی که این شخص جمعیت مبلغان مسیحی و مبلغان انجیل را تشکیل میدهد که برمبنای این تفسیر اینها مسیحی صهیونی شناخته میشوند و درست اینها همراه هستند با صهیونیسم که حرکت میکند. یعنی یک جریان از این مسیح و یک جریان از دین یهود.
این تفر کشیش داربی در آمریکا بهسرعت رشد میکند در کلیساهای پروتستان که زادگاه این هم مذهب پروتستان است و جالب است که این مذهب جدید خودش را فرافرقهای معرفی میکند و از تمام فرق مسیحی، سه دین اصلیشان " کاتولیک " و " پروتستان " و " اورتودکس " و بیش از هزار فرقهای که دارند عضو میپذیرد و الان هم از همه این فرقهها عضو دارد.
بهسرعت در اروپا و آمریکا رشد میکنند و دولتها از این جریان حمایت میکند. جریان صهیونیسم مسیحی یک چیز آب و آتش در کنار هم و با تعجب کمکم اینها توفیقات زیادی پیدا میکنند و هماهنگ پشت سر بر نامههای خلق اسرائیل دیده میشوند. جالب که جای پای اینها در آن اجلاسی که تصمیم به تأسیس دولت اسرائیل گرفته میشود، هست، جای پای اینها در مسئله وعده " بالفور " هست و جای پای اینها در همه مقاطع تاریخ مسئله فلسطین میباشد. این قضیه نمودهای فراوانی داشته، اخیرآ دارد اوج میگیرد، آن نمودها.
اینها آمدند یک تدبیر زیرکانهای کردند، پشت سر این جریان مسئله ایدئولوژی را قرار دادند. خوب یک تفکر دینی است باید مایه بگیرد از یکی از اصول دینیشان. رفتند مسئله آخرالزمان و رجعت حضرت مسیح را مطرح کردند بعنوان پایگاه حرکت فکری و عقیدتیشان بهاین تدبیر که خود این هم شاهکار شعبدهبازی سیاسی است.
آمدند گفتند که براساس یکی از فصلهای مکاشفه حضرت " یوحنا " رجعت حضرت مسیح موقعی اتفاق میافتد که جنگ جهانی اکثر دنیا را منهدم کرده باشد و یهود را هم منهدم کرده باشد. آن موقع این اتفاق میافتد.
خوب این یک مبنای ما خودمان که مسائل انتظار و مهدویت و این مسائل را داریم، میدانیم که چقدر اینطور بــرخورد کــردن کار دشــواری است که دوست بــرخلاف حقیقت نظـــر بگیــرند. چیزی بهنام جنگ مقــدس " آرماگدون " که تعبیر اصلیش در انجیل " هارمجدون " بوده، تقریبآ یک تعبیر عبری بوده، لفظ انگلیسیاش الان " آرماگدون " است. بهعنوان آن نقطه عطف تاریخی آخرالزمان که مقدمه حاکمیت مسیحیت بر همه دنیاست و تحقق وعده آسمانی رجعت حضرت مسیحیا، اینها طراحی کردند که این برای طرفدارانشان بعنوان آیات مقدس قطعی الان مطرح است در آمریکا الان هشت حوزه علمیه مسیحی از این مذهب است که مسئله این جنگ مقدس " ارمادون " را تدریس میکنند، مواد درسی دارند در کتابهایشان، هالیود برایشان فیلم میسازد در سال 1998 یک فیلمی از هالیود منتشر شد به همین نام این جنگ و خیلی گرفت. نقطه مهمش هم این بود که آمریکا در آن جنگ سفینههایی که از کرات دیگر میآیند برای انهدام زمین، آنها را در فضا منهدم میکند و جنگ را میبرد، این روح آن سناریو بود که در آن فیلم پیدا شد و یک فیلم دیگری ساختند. این دیگر این روزها میشود تفسیر کرد.
یک فیلم دیگری ساختند بهنام "محاصره" که محصولش این است که اف بی آی آمریکا تروریستهای عرب را که منافع آمریکا را تهدید میکنند را محاصره کرده و اینها را منهدم میکند، لذا بههمین دلیل بعضیها سوءظن دارند بهحوادث 11 سپتامبر که این طراحی دارد، از اینجا دارد سرچشمه میگیرد.
این جمعیت مدعی است من نمیدانم راست میگوید، مدعی است یکصد میلیون طرفدار داره، این صهیونی مسیحی البته این یک ادعایی است که باید بررسی شود. تعداد زیادی مؤسسات امدادی دارد. تعداد زیادی وسائل تبلیغاتی دارد و لابیهای فراوانی دارد که دولتهای آمریکا را با همه سلیقهها در این مسیر نگه میدارند، در انتخابات آرا را میفروشند، و قرارداد میبندند و هر جا اسرائیل کم میآورد، از صندوقهای این جمعیت استفاده میکند در بیتالمقدس، در اسرائیل، آمدند سفارتخانه بینالملل مسیح درست کردهاند که از اکثر فرقههای مسیحی عضو آن سفارتخانه هستند.
بعنوان سفارتخانه بینالمللی یک جمعیت اینجوری آمده، براساس ایده رجعت حضرت مسیح (ع) پشت این قضیه هست و سناریو هم اینجوری است. میگویند بعد از سال 2000 تا سال 2007 تکلیف این وعده الهی باید روشن شود، جریان آنهم با مکاشفات یوحنا اینجوری است که مسجدالاقصی منهدم میشود و بهجای او معبد بزرگ یهودیها ساخته میشود، گوسالهای را در یکی از دانشگاههای دامپزشکی آمریکا همین روزها دارند تربیت میکنند، گوساله سرخ رنگ با کرهای که باید برای آن معبد آینده قربانی شود، آن داستانی که در قرآن در مورد بقره هست گوشهای از آن مسأله تاریخی مذهبی است. تا اینقدر دارند کار روانی و مقدمهسازی میکنند.
میگویند با انهدام مسجدالاقصی جنگ بینالمللی آغاز میشود، حضرت مسیح (ع) در آن زمان رجعت میکند، اما چون خیلی خطرناک است و جنگ طولانی است، مسیحیهای مخلص با حضرت مسیح (ع) در یک سفینه بهآسمان میروند و صبر میکنند تا نیروهای طرفدار مسیح (ع) دجال و ضد مسیح را از پای دربیاورند و بعد اینها بهزمین باز میگردند و دنیای بشارت داده شده تورات و انجیل شروع میشود، مسیحیها تفسیرشان این است که اینجا در این جنگ یهودیها در اسرائیل منهدم میشوند و از همه جا در اینجا جمع شدهاند. دنیا خالص مسیحی میشود، یهودیها تفسیرشان این است که ما از این تفکر مسیحی برای تقویت پایگاه خودمان استفاده کنیم و این دو جریان شوم بههم رسیدند و این پشتوانه عظیمی که دولتهای غربی را واقعآ دیوانهوار پشت سر مسئله اسرائیل قرار داده دارند هدایت میکنند. میخواهم نتیجه بگیرم که اگر این مسئله ریشهدار و طولانی است و تا حد پذیرش افتضاح برای آمریکائیها پیش میآید چنین تعبیهها و طراحیها و سناریوهایی خلق کردهاند و پشتیبانی میکنند و این همه فجایع را مرتکب میشوند ولی میبینیم افکار عمومی دنیای غرب عکسالعمل مناسبی را جز جرقههای زودگذری از خودش نشان نمیدهد، بنده فکر میکنم این صحنههایی که هر روز در فلسطین اتفاق میافتد اگر یک انسان آگاهی در دنیا با اینها مواجه میشود نمیتواند هیچوقت با اسرائیل و حامیان اسرائیل آشتی کند ولی این همه حادثه و جنایت و ظلم و کشتار و اسارت در طرف همین مدت کوتاه شما ببینید هر روز تعدادی را شهید و اسیر میکنند و تعدادی را مجروح میکنند و خانههای مظلومان را منهدم میکنند و فیلم همه اینها منتشر میشود ولی وجدان بشریت غربی تکان نمیخورد ( شعار مرگ بر آمریکای نمازگزاران ) با این سناریویی که در حال اجراست دنیای اسلام انصافآ ضعیف عمل میکند، دولتهای اسلامی بههر دلیل رشتههای وابستگیشان بهغرب نمیگذارد اینها فعال باشند، در یک مقطعی چند کشور عربی با اتکاء به شوروی که آنهم باز یک نوع وابستگی دیگر بود، جبهه مقدمی درست کردند، خط مقدم جهاد درست کردند، ولی دیدیم اینها متلاشی شدند.
خیلی عجیب و حیرتآور است که این همه جنایت را مسلمانها در مورد فلسطینیها میبینند و این دولتهای اسلامی هنوز هم با آمریکا به چشم ناجی و حافظ و نگهبان خودشان حساب میکنند، همان مسئله عجیب و غریب منافع باندی و شخصی و حزب در مقابل منافع اصیل دنیای اسلامی که اسیر استعمار شده اگر یک تفسیر درستی از منافع ملی ارائه شود و ما بدانیم ریشههای این خطرها کجاست آن موقع این انسانها جرأت نمیکنند بر ملتهایشان با فریبکاری بدترین دشمن اسلام و قرآن و امت اسلامی در درون خودشان بپرورانند و فکر میکنم مهمترین کاری که امروز ما باید بکنیم کارکردن روی افکار عمومی که این فریبکاریهای استعماری را برملا کنیم و راه نجات دنیای اسلام و راه نجات قرآن را از طریق نجات فلسطین بدانیم. امروز مسئله فلسطین در محور همه تنازعات قرار گرفته، شما میبینید هر کشوری که با اسرائیل رابطه خوب داشته باشد پیش آمریکا مقرب است و هر مسئلهای که آمریکا علیه کشورهای باصطلاح محور شرارت درست میکند عمدتآ آنهایی است که منافع اسرائیل را تهدید میکند این خیلی چیزهای روشنی است و واقعآ باید روی این کار کنیم و انشاءاللّه این حرکت بسیار مبارکی که بهنام اسلام انتفاضه دوم شروع کرده انتفاضه بیتالمقدس که انصافآ هم مقاومتهایشان اعجاب برانگیز است و چیزی جز عقیده به قیامت و جزا و پاداش الهی نمیتواند اینگونه انسانها را نیرومند و فداکار و شهادتطلب بکند که سختترین شرایط را تحمل میکنند برای اینکه انتقام خون برادرانشان را بگیرند برای اینکه از این همه واهمهای که در دنیا بوجود آمده که اسرائیل شکست ناپذیر است جلوگیری کنند، حرکت، حرکت بسیار مقدسی است و حمایت از این حرکت مقدس مهم است و دنیای غرب بهخصوص آمریکا هم باید عرض کنم دوران آن فریبها کمکم سپری میشود، آیندهتان را در دنیای اسلام به باد ندهید، فکر نکنید همیشه فلسطینیها در داخل فلسطین در غزه و کرانه باختری خواهند جنگید، اینها را اگر مأیوس کردید از جاهای دیگری سر در میآورد که دیروز نمونهاش را در کنیا دیدیم و در خیلی جاهای دیگر این اتفاقات میتواند بیفتد. این هوشیاری و آموزش مهم است که ملت و امت اسلامی درد اصلی و راه نجات اصلی را پیدا بکند که من امیدوارم بهجای این درگیریهای بیحاصل داخلی همگی ما کار کنیم برای اینکه ریشه اصلی مشکلات دنیای اسلامی و منجمله خودمان را حل کنیم.
خطبه دوم
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدللّه والسلام علی رسول اللّه و علی علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علیبن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الهادی المهدی (عج) صلوات الله علیهم اجمعین. اوصی عبادالله بتقوی الله واتباع امره و نهیه.
چند مناسبت مهم در این هفته داریم که بنده با اختصار آنها را عرض میکنم. نمازگزاران عزیزمان که روی زمینهای خیس خیابانها نشستهاند کمتر ناراحت باشند و واقعآ از این حضور آگاهانه و صمیمانه و مقتدرانه شما باید قدردانی کنیم و خداوند را به همه مقدسات جهان و تاریخ قسم میدهیم که این ملت عزیز وفادار مؤمن و مسلمان را در پناه خودش حفظ بفرماید.
بهپایان ماه مبارک رمضان نزدیک میشویم، مجموعه مشاهدات و گزارشات و مسائل نشان میدهد که ماه رمضان امسال بسیار گرم و عمیق در جامعه ما حضور داشته و مردم ما خیلی خوب استقبال کردهاند که این نشان خوبی است برای عشق و علاقه و ایمان مردم. علیرغم این واهمههایی که در مورد دین و اسلام و قرآن و اینها این روزها بوقهای استعماری و ضدانقلاب مطرح میکنند، نمونه بسیار بسیار خوبی از ماه مبارکهایی است که ما در تاریخ دیدیم و امیدواریم که این چند روز باقی مانده را کسانی که تابحال بهره نبردهاند بتوانند بهره ببرند و خودشان را بهدریای رحمت الهی برسانند. و در ایام شهادت مولی الموحدین حضرت علی بن ابیطالب هستیم که واقعآ یک تاریخ زشتی دشمنان علی (ع) در تاریخ بشر ساختند، شخصیتی مثل علی بن ابیطالب با آن دانش و فضیلت و اخلاق و وجاهت و مردانگی و فضائلی که خلاصه فضیلتهای جهانی است و آن خدمات ارزندهای که این شخصیت بزرگ برای اسلام کرد و از نوجوانی تا لحظه ترک دنیا همیشه در خدمت تقویت اسلام بود اینجور با ایشان برخورد کردند که با خون دل فراوان و مظلومانه به شهادت رسیدند و به تعبیر خودشان رستگار و بهخدا وصل شدند، این مصیبت عظمی را به همه شیفتگان عدالت و بهخصوص شما پیروان این بزرگ مرد تاریخ تسلیت عرض میکنیم.
از مناسبتهای جاریمان یکی سالگرد بسیج است که هفته بسیج بحمداللّه با رونق ادامه داشت و امروز در سراسر کشور بسیجیهای عزیزمان زینت و زیور اجتماعات میلیونی روز قدس هستند که باز بهآن بینش و درایت و آیندهنگری امام راحلمان باید بنازیم که آن روز با آن سرعت اقدام به تأسیس این شجره مقدس کردند که امروز بیش از هشت میلیون انسان عمدتآ جوان و نوجوان از پسر و دختر و پیرمرد و میانسالها در این شجره مقدس حضور دارند و همه جای کشور را اینها معطر میکنند، مطمئن باشیم که کوچهای، در مجلهای، در ادارهای، کارخانهای، روستایی و منطقهای که بچههای بسیج حضور دارند و همه جا هم هستند هوشیارانه در بطن خود مردم مسائل جاری جامعه را زیرنظر دارند، بسیاری از آسیبها و خصومتهای دشمنان را اینها خنثی میکنند که همین حالا هم اینطوری است، هرجا اولین سروکله این نیروهای حزباللهی جان در دست پیدا میشود دشمنان عقبنشینی میکنند که در این حوادث بد هفتههای اخیر شما نمونههایش را دیدید.
انشاءاللّه این شجره مقدس برو بار خودش را بتواند همیشه و همه جا و در آینده بهخصوص در مقابل توطئههای فراوان دشمنان در اختیار انقلاب و اسلام و قرآن قرار بدهد.
در مدت این بیست و سه سال بسیج در هر عرصهای که تنگنایی برای انقلاب پیش آمده کارساز بوده، در مبارزه با شورشهای مسلحانه اول انقلاب، در دفاع مقدس، در سازندگی، در بلایابی که در سراسر کشور اتفاق میافتد، و مهمتر از همه آن قدرت پیشگیری است، یعنی نفس حضور نیروهای بسیجی در پهنه جامعه خودش باعث میشود که خیلیها اصلا بهفکر توطئه نیفتند و شروع به توطئه نکنند. آن مسئله « واعدوالهم ما استطعتم لهم من قوه » مصداق بارزش همین سازماندهی است که امام راحل براساس اصل قرآنی و براساس یک تفکر حقی که داشتند و میخواستند متکی بهمردم باشند و همه چیز بهدست خود مردم باشد و مردم خودشان تا قبول دارند مدافع خودشان باشند این تفکر خلق جریان بسیج و مستضعفان را اجرا کردند که انشاءاللّه در آینده آثار آن را بیشتر خواهیم دید.
مناسبت دیگر ما روز نیروی دریایی است، سالگرد یک حادثه بسیار مهم و حماسه نظامی در تاریخ دفاع مقدسمان است، هفتم آذر، آن سال که عراقیها و پشتیبانانشان مسئله مهمشان این بود که دست ما را از خلیجفارس کوتاه کنند و آبهای جنوب ما را در اختیار بگیرند و راه تنفس ما را ببندند و شریان اقتصادی ما را قطع کنند و دست ما را از منابع نفتیمان کوتاه کنند و بندرهای ما را تعطیل بکنند و لذا برای عراق سفارش یک قدرت بسیار عظیم و پیشرفته دو میلیارد دلاری دریایی داده بودند که تقریبآ ساخته شده و آماده تحویل بود، درست نقطه مقابل این برنامه، نیروی دریایی ما ابتکار عمل را بدست گرفت و در یک عملیات متهورانه در یک روز فقط تقریبآ تمامی امکانات نظامی دریایی عراق را منهدم کرد و چیزی باقی نگذاشت که عراق در طول جنگ بتواند در دریا از آن استفاده کند، اگر مقداری هم مانده بود در امقصر آنجا محبوس شده بود و بیرون نمیتوانست بیاید و تا آخر جنگ حاکمیت بر دریای خلیجفارس در اختیار ایران بود و ما احتیاج پیدا نکردیم که تنگه هرمز را ببندیم.
آنروزها فکر میشد اگر چنین حالتی پیش بیاید ما میتوانیم تنگه هرمز را ببندیم ولی احتیاج پیدا نشد، ما تا آخر جنگ با تدبیرهای همین نیروی دریایی و پشتیبانیهای هوائی نیروی هوائی کاروانها را تا شمال خلیجفارس و در بندر امام میآوردیم و نیازهایمان را تأمین میکردیم گاهی هم تلفاتی میدادیم ولی در مجموع میارزید و نرخ بیمه را اینها پائین آوردند، اگر اینها نبودند آن روز نرخ بیمه کشتیها کمرشکن میشد، امنیت نسبی درست کردند و آخر جنگ هم امنیت ما در خلیجفارس بیشتر از امنیت آمریکائیها و ناوگانی بود که آنها آورده بودند و حقیقتآ ما باید نیروی دریاییمان را بعنوان یک قدرت بسیار مهم در مهمترین نقطه دنیا، شما روی نقشه دنیا نگاه کنید هیچ جایی مهمتر از خلیجفارس نه در آمریکا، نه در اروپا و نه در آسیا پیدا نمیکنید.
آنجایی که قسمت اعظم انرژی دنیا در یک محدوده بسیار کوچکی انباشته شده و امنیت و حفاظت آن تاحدود زیادی به عهده نیروی دریایی است که الحمدالله امروز هم سپاه و هم ارتش با نهایت هوشیاری و بیداری و با امکانات بسیار خوب دفاعی که در طول جنگ با تجربه دفاع دریایی پیدا کردیم و ساختیم و امروز خودمان سازنده و طراح آنها هستیم و داریم از این آبراه مهم حیاتی بشری حفاظت میکنیم و امنیت انرژی در دنیا تاحدودی به فعالیت این نیروهای دریایی بستگی دارد و این روز را ما به برادران ارتشیمان و نیروی دریاییمان تبریک عرض میکنیم و امیدواریم شهدایی که در این راه دادهاند از لطف و محبت و رحمت خاص الهی برخوردار باشند.
و مسأله دیگری داریم که بنده نمیخواهم دیگر بیشتر وقت شما را بگیرم حوادث این روزهاست که در کشورمان اتفاق افتاد.
بنده احساس میکنم همان کسانی که طراحی صهیونیسم و مسیحی و صهیونی مسیحی را میکنند و آنگونه عمل میکنند، طراحی کردند که در ایران تفرقههای عمیق درست کنند، بین حوزه و دانشگاه تفرقه بیندازند، جوانها را از انقلاب دور کنند، که البته در همه این توطئهها شکست میخورند. چون اینها از اول انقلاب بوده و تجربهاش هست، فقط میخواهم بهمردم بخصوص جوانها توصیه بکنم که هوشیارتر از این باشند.
مسأله را ساده نگیرند، این همه نیرویی که رسانههای غربی این روزها از رادیو، تلویزیون، ماهواره، مقاله، فیلم و گزارش مصرف میکنند یک کمی روی آن مطالعه بکنند، ببینند اینها چه میخواهند که این همه متمرکز و جهتدار و سازماندهی شده و معلوم است که از یکجا هدایت میشود. اینها چه از جان ملت ما میخواهند، ما دامی نشویم و با کارهایی که میکنیم برای جوانهایی که فطرتشان پاک است و اینها را جمع بکنم یا هیچ طرف خاصی را نمیخواهم سرزنش بکنم ولی آنچه که میفهمم این حرکات اخیر را دور از شأن یک ملت رشید و جریانهای سیاسی بالغ و رشید میدانم. اینها کمتر از یک جریانهای رشید و بالغ است، اینگونه بهطور واضح دشمن را خوشحال بکنیم، اسرائیل را خوشحال بکنیم، دوستانمان را مغموم بکنیم، در داخل کشور تفرقه و وقتکشی و نزاع و کینه و اینها بوجود آوریم و منافع مردم را، نیاز مردم را در درجه بعد ببینیم، اینها مناسب نیست با یک ملت رشید و آگاه و بیدار که انشاءاللّه مردم ما که معلوم است توده مردم خیلی بهاین چیزها بها نمیدهند اما همین تعدادی که بها میدهند هم زیادی است و انشاءاللّه در آینده شاهد اینگونه مخاصمههای بد و شوم دشمن شادکن و دوستکش باشیم. (شعار هاشمی، هاشمی خدا نگهدار تو توسط نمازگزاران ).
متشکریم، خداوند نگهدار شما مردم خوب که با حضورتان همیشه مسائل را حل میکنید و تا شما در صحنه باشید نگرانی ها خیلی کم است ولی هوشیاری بسیار مسأله جدی است الان برای جامعه ما آنهم در شرایطی که میبینیم آمریکاییها همه مقدمات را فراهم میکنند که بیش از گذشته در منطقه حضور داشته باشند. اگر هم انسان بعضی حرفها داشته باشد بگذارد برای بعد از اینها که مسأله آمریکا را حل کرده باشیم و آن دشمن اصلی را از کشورمان دور بکنیم.
والسلام علیکم و رحمهالله