خطبه اوّل بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، "اِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بالْعَدْلِ وَ الاْحْسانِ." عِبادَاللَّه اُوْصیکُمْ بتَقْوَی اللَّه وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیهِ". با تأکید بر ضرورت حفظ گوهر تقوا و انجام وظایف دینی و پرهیز از محرّمات و خودسازی برای تکامل به سوی ملکوت اعلا، در خطبه اوّل بحث عدالت اجتماعی را دنبال میکنیم. [در] آخرین خطبهای که در این خصوص ایراد شد، گفتیم که در بخش درآمدها و هزینههای حکومتها، میشود مهمّترین جلوه عدالت یا بدترین نمادهای ظلم و تبعیض را پیدا کرد و اسلام در این مورد بسیار دقیق وارد شده و هم در بحث درآمدها و هم در بحث هزینههای حکومت اسلامی معارف بسیار مهمّی را به ما ارزانی داشته است. من در خطبههای سالهای گذشته درباره منابع صحبت کردهام و درباره هزینهها کمتر صحبت شده بود که سال گذشته و امسال اوّلین خطبه سال را در این خصوص ایراد کردیم و فکر میکنیم که چند خطبه دیگر را باید فهرستوار عرض کنم. در خطبههای گذشته به یکی از میدانهای تجلّی ظلم یا عدالت در توزیع بیتالمال و منابع مالی حکومت، سوبسیدها، اشاره کردم و خلاصه حرفم این بود که از گذشته دور سوبسیدهای ناعادلانهای وجود داشته و در این چند سال اخیر مقداری از آن بیعدالتیها اصلاح شده و نکات مهمّی مانده است؛ از جمله به سوخت و نان و بعضی چیزهای دیگر اشاره شد که آنها هنوز عادلانه نیست. البتّه همان جا هم توضیح دادم که چون اینها خیلی مهمّ است و تأثیر زیادی در زندگی میگذارد، نمیشود تصمیمهای آنی گرفت، باید با برنامه باشد، باید در کنار آن، جهات مشکلی که بحث سوبسیدها ایجاد میکند، دیده بشود [t1]که لذا ما اینها را نگه داشتیم که برنامهمان آماده شود. در برنامه دوّم برای پنج سال چیزهایی دیده شده است، ولی به نظر ما پنج سال کافی نیست و یک برنامه حدّاقل دهسالهای میخواهد که ما بتوانیم این مسأله تبعیضی [را] که در مصرف سوخت و نان در جامعه وجود دارد، اصلاح کنیم. البتّه بعضی از رسانهها عجله کردند و گفتند از این سخنرانی بوی گرانی جدید به مشام میرسد که این جور نیست و من همان جا تأکید کردم که با برنامه انجام خواهد شد که مقداری از این برنامهها در مجلس است و قسمت دیگرش بعداً باید تهیّه شود و مردم ما نگران نباشند که در این موارد حسّاس یک وقت چای برداشتن گامهای عجولانه یا تند باشد، بلکه ما با احتیاط حرکت میکنیم. من همان جا گفتم بعضی از اقدامات گاهی با اصل حکومت تعارض پیدا میکند، چون ممکن است مردم ما را تحت فشار قرار دهد، که این کارها با احتیاط انجام میشود. و امّا بخش دیگری که ظلم بسیار زشتی در گذشته بوده و حکومت اسلامی از اوّل انقلاب تصمیم بر رفع آن تبعیضها گرفته (ایجاد عدالت اجتماعی) مسأله تقسیم کشور به بخشهای محروم و برخوردار است که در توزیع ناعادلانه ثروت بیتالمال این پدیده زشت در تاریخ ما و شاید همه حکومتها به وجود میآید؛ که قسمتی از قلمرو حکومت اسلامی مرّفهتر و قسمتی محرومتر و عقبافتادهتر است. البتّه یک مقدار این مربوط به طبیعت جغرافیا و خاک کشور میشود، این قسمتها را نمیشود تعبیر به ظلم کرد. بعضی جاها خداوند طبیعت زمین را این طوری قرار داده، شرایط بهتری برای بهرهگیری دارد؛ مخصوصاً در زمانهای مختلف و شرایط مختلف. و قسمتی از این تبعیضها از این ناحیه است. اینها خیلی مورد بحث من نیست. البتّه در چنین مواردی هم حکومتها باید منابع بیشتری به نقاط محروم اختصاص بدهند که این وضع غیرقابل تحمّل را جبران کنند، که آن هم خودش یک فصل دیگری است. در ایران ما هم همین طوری است. بخشی از این تفاوتها به طبیعت زمینمان بر میگردد، ولی بخش زیادش به سیاستهای غلط رژیم پهلوی و قبلاً هم در سلسلههای گذشته حاکمیّت در ایران مربوط میشود و در زمان ما هم بعد از انقلاب، ما گرفتار جنگ شدیم و بسرعت نتوانستیم کار مهمّی را انجام دهیم؛ گر چه پس از انقلاب خیلی کار شده است. این تبعیضها هنوز بر جای مانده است که من یک مقدار از آن و اقداماتی [را] که جمهوری اسلامی انجام داده، توضیح میدهم. ممکن است در این خطبه نتوانم همه را بگویم و احتیاج به توضیح بیشتری داشته باشد، ولی این برای من مهمّ است که مردم ما بدانند جمهوری اسلامی به چه بهایی دنبال تأمین عدالت اجتماعی در این بخشهاست. ما، در یک محاسبهای که قبل از برنامه اوّل کردیم (اوّل دورانی که من به مسؤولیّت اجرایی کشور آمدم) منظره بسیار تأسّفباری را در این تقسیمبندی دیدیم. در بررسی شاخصهای بهرهمندی، حدود 75 شاخص را مورد بررسی قرار دادیم؛ مثلاً آموزش، بهداشت، نفت، گاز، راه، ورزش، مخابرات و از این قبیل که در زندگیها مؤثّر است. در این 75 مورد، جمعبندی این شد که نقاط محروم تقریباً 33 درصد از مواهب طبیعی و ملّی جامعه، کمتر از مناطق برخوردار استفاده میکند. ما کاری به طبیعت خودشان نداریم. از نظر طبیعت خودشان ممکن است به مراتب کمتر بهرهمند باشند، ولی بهرهمندی آنها از چیزهایی که به عنوان شاخصهای ملّی باید برای همه مطرح باشد، 33 درصد کمتر است. این معنایش این بود که بخشی از مردم ما 33 درصد بیشتر از بیتالمال استفاده میکنند و بخشی از مردم 33 درصد کمتر. خوب، این ظلم را چه کسی باید جواب دهد؟ اینها منابعی است که مال همه است؛ مثلاً مالیات، نفت، انفال و انحصاراتی که در اختیار دولت است، مال همه است و باید عادلانه خرج شود. البتّه این سیاست را ما بعد از پیروزی انقلاب بلافاصله اتّخاذ کردیم. من یادم هست جزء اوّلین جلسات ما، در حزب جمهوری اسلامی توجّه به روستاها بود. ما آن موقع متوجّه بودیم که روستاها بخش محروم جامعه هستند. در اوّلین سال بعد از انقلاب تصمیم گرفتیم حزب جمهوری به 1000 روستا برای عمران و آبادی کمک بفرستد که همین تصمیم بعداً تبدیل به تأسیس جهاد سازندگی شد که امام پیشنهاد آن را مطرح کردند و اصلاً جهاد سازندگی برای توجّه به روستاها، عشایر و مناطق محروم در جمهوری اسلامی به عنوان یک ارگانی که متکفّل ایجاد عدالت اجتماعی و رفع تبعیض هست، به وجود آمد که شما آثارش را میدانید که چه خدماتی اینها کردند. در جنگ هم ما این سیاست را داشتیم. شما اگر ببینید، از سالهای 60 به بعد، در تبصرههای بودجه، تبصرههای امدادی داریم (مثل تبصره 3 و تبصرههای دیگر) که معمولاً در آنجا مینویسم 40 درصد از منابع این تبصره به روستاها و مناطق محروم اختصاص مییابد، منتها چون شرایط خاص بود، گاهی در اجرا عمل نمیشد. ما در شروع کارمان در برنامه اوّل توانستیم بخش محروم را تا حدودی شناسایی کنیم و [با] رقمی که به دست آوردیم، 1260 دهستان محروم در کشور داریم (از 2 هزار و 180 دهستان). ببینید اکثریّت دهستانها محروم است که این جمعیّت قسمت اعظمشان از بسیاری از آن شاخصهایی که عرض کردم، از بقیّه کشور عقب افتادهتر بودند. بنا شد که هزینه و بودجه خاصّی برای رسیدگی اضافی به اینها اختصاص دهیم. البتّه یک سری اعتبارات در بودجه هست که مربوط به همه کشور است؛ مثلاً آموزش و پرورش و بهداشت که مال همه هست. اینها در روستاها و جاهای دیگر هستند. اینها در جای خودش محفوظ بود. اعتبارات خاصّ مناطق محروم و روستایی را تصویب کردیم که رقم قابل توجّهی است و جهشهای بزرگی را به وجود آوردیم. سیاستهای خاصّی را هم در برنامه اوّل گنجاندیم؛ مثلاً معافیت از مالیات برای کسانی که در مناطق محروم سرمایهگذاری کنند، یا دادن سوبسیدهایی در قیمتهای آب و برق و امثال اینها، یا دادن اضافه حقوق برای کسانی که به آنجا میروند و خدمت میکنند (برای جلب تخّصصها و تربیت نیرو) یا دادن سهمیه به دانشگاهها برای مناطق محروم که بچّههایشان بیایند درس بخوانند که نیرو تربیت کنیم، یا ساختن خانههای سازمانی اضافی در آنجا برای مأمورینی که برای خدمت به آنجا میروند، که بتوانند آنجا بمانند و از این قبیل. دهها مورد سیاستهای مشوّق کار در مناطق محروم را در برنامه اوّل گنجاندیم و بودجه اضافی هم برای اینجا، اضافه بر بودجههای ملّی و استانی که مال مناطق بود، اختصاص دادیم که حالا ارقام بودجه این جوری است: ما از سال 63 تا 68 فقط توانسته بودیم 68 میلیارد ریال (یعنی 6 میلیارد و 800 میلیون تومان) در مناطق محروم بطور اضافی خرج کنیم؛ کمتر از 7 میلیارد تومان. ولی از سال 68 - که برنامه را شروع کردیم - تا آخر سال 72 حدود 100 میلیارد تومان هزینه کردیم. از 6/8 میلیارد به 994 میلیارد بیشتر افزایش داده و بودجه مصرف کردیم. این تفاوت به خاطر این بود که ما روی این قضیه تکیه کردیم و تشخیص دادیم که یک نیروی ضربتی و نظارت لازم است که پشت کار را بگیرد. من در نهاد ریاست جمهوری دفتری تأسیس کردم به نام "دفتر مناطق محروم کشور" که کارش رسیدگی، دادن پیشنهادات و نظارت بر اجرای بودجهها و از این قبیل چیزهاست که در همه کشور حضور دارند و از نیروهای محلّی استفاده میکنند (نه اینکه نیروی اضافی بگیرند) در همان منطقه از نیروهای دولتی گروههایی درست میکنند که آن مسائل را پیگیری کنند. البتّه این، همه بخشهای محروم نبود، فقط دهستانها را میگویم. نقاط این دهستانهایی که ما عرض کردیم که گفتم 1200 روستا بود، امسال که برنامه دوّم را به مجلس دادیم، دویست و چند دهستان هم اضافه شده است. الان ما یک هزار و چهارصد و چهل و پنج دهستان محروم - با آن مقیاسهایی که ما مشخّص کردیم - شناسایی کردهایم. شهرهای محروم هم داریم، در مناطق برخوردار هم نقاط خاصّ محروم داریم که آنها هم باید به اینها اضافه شوند که میبینید چه مقداری از بخشهای کشور محرومیّت دارند و علاوه بر اینها ما، در قسمتهای برخوردار هم [مناطق محروم داریم] فرض کنید تهران هم که از جمله نقاط برخوردار هست، برخی از نقاط آن زیر این مقیاسها هستند که به اینها هم باید توجّه شود. این روستاها که میگوییم و به آنها میرسیم، روستاهایی است که بالای بیست خانوار هستند. روستاهایی که زیر 20 خانوارند، یک دنیای دیگری دارند. روستاهای پراکنده و کوچکی هم هستند که خدمت رسانی به آنها بسیار گران تمام میشود و دشوار هست و طرح جداگانهای برای آنها داریم که آنها را در یک نقطهای جمع کنیم و روستاهای بزرگ تشکیل بدهیم که بتوانیم به آنها برسیم. آثار این ظلم خیلی فراوان است که یکی از آثار سوء آن، این است که به خاطر این فقر و محرومیّت عدّه زیادی از این مردم ناچار میشوند به شهرها مهاجرت کنند و روستاها را خالی کنند ودست از تولید بردارند و به کارهای انگلی و سرباری جامعه روی بیاورند. همین وضعی که در بعضی از شهرها میبینید که چه بچّهها و چه جوانان مستعدّی که از روستاها به شهرها میآیند و به چه کارهایی میپردازند و چه عواقب فرهنگی و اجتماعیای هم از این ناحیه دامنگیر جامعه و ملّت ما میشود که واقعاً باید به این مسائل بطور جدّی رسید. لذا ما آمدیم که ضربتی کار کنیم. کارهای بسیار با ارزشی هم شده که در نهایت ما آخر امسال تعدادی از روستاها را از لیست روستاهای محروم بیرون میآوریم. 427 دهستان با 4434 روستا و 4/5 میلیون جمعیّت با کارهایی که انجام گرفته، دیگر در روستاهای محروم نمیمانند و جزء برخوردارها میشوند. این برخورداری که ما میگوییم، نسبی است؛ چون روی چیزهای خاصّی ما کار میکنیم، روی آموزش (مثلاً مدرسهسازی)، روی آب، برق، راه و ارتباطات مخابراتی و ایجاد اشتغال. اینها همه آن 75 درصد شاخص نیست. ما روی چیزهای اولویّت داری کار میکنیم و اینهایی [را] که در یک حدّ مطلوبی آمدهاند، از لیست جدا میکنیم. 997 دهستان با 17 هزار روستا و 8 میلیون جمعیّت، باز از سال آینده در برنامه دوّم تحت حمایت محرومیّت زدایی داریم که میدانید باز چه جمعیّت سنگینی در روستاها است و در شهرها هم باز اینها را داریم که باید اعتبارات خاصّی را برای اینها منظور کنیم. ما [را] سال 68 که کارمان را شروع کردیم، یک میلیارد و 600 میلیون تومان بودجه محرومیّت زدایی داشتیم ( 16 میلیارد ریال ) و امسال آنچه ما به مجلس ارائه دادیم، 67 میلیارد تومان است؛ یعنی حدود 42 برابر رقمی که در سال 68 اختصاص میدادیم. البتّه آنکه از مجلس بیرون آمده، 55 میلیارد تومان قطعی و بقیهاش مشروط به تحقّق درآمدها است که این تفاوت 40 یا 42 برابر نشان میدهد که جمهوری اسلامی چه اهتمامی به رفع این ظلم و تبعیض تاریخی در کشور دارد. ما در برنامه دوّم 300 میلیارد تومان برای محرومیّت زدایی پیشبینی کردهایم که در برنامه اوّل حدود 100 میلیارد تومان بوده است؛ یعنی 3 برابر پیشبینی کردهایم و هدف ما این است که در آخر برنامه دوّم دیگر به این معنا نقاط محروم نداشته باشیم. البتّه این کار مشکل است، امّا ما جدّی هستیم. این اعتبارات غیر از اعتباراتی است که دستگاههای اجرایی خودشان دارند که آنها را هم چند برابر کردهایم. بطور کلّی مثلاً وزارت راه، وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، کار خودشان را انجام میدهند. ما این 300 میلیارد تومان را اضافه میخواهیم از طریق گروههای محرومیّت زدایی در استانها زیر نظر استانداریها و دفتر[های] مناطق محروم که بر همه نظارت دارد، هزینه کنیم که حالا با همه این کارهایی که ما کردیم، آن ضریب 33 درصدی در سال 70 به 27 درصد رسید؛ یعنی، در سال 55 (در زمان طاغوت) حساب کردیم 33 درصد عقب ماندگی بوده، در سال 70 با این همه کاری که انجام گرفته، به 27 درصد رسیده است. البتّه این دو سال را هم که اضافه کنیم، مثلاً ممکن است 25 یا 23 درصد باشد که ما هنوز آن را حساب نکردهایم. من یک لیستی از کارهایی که انجام شده از دفتر مناطق محروم گرفتم که برای شما میخوانم، چون مردم ما نمیتوانند آن ارقام کلّی [را] که من گفتم، در مغزشان هضم کنند و من این جوری محسوس کردم. ببینید کارهایی که انجام شده فقط از این طریق انجام گرفته، به اضافه کارهایی که آموزش و پرورش و بهداشت و بقیه کردهاند. در رابطه با مدرسه روستایی، ما 5 هزار و 299 مدرسه غیر از نقاط شهری در روستاها ساختیم. آبرسانی به 3 هزار و 227 روستا، راههای روستایی 1999 راه قابل استفاده ماشین برای آنها درست کردهایم که خیلی از اینها آسفالت شده است. برق به 2 هزار و 990 روستا رساندیم. در امور فرهنگی مثل مسجد، حسینیّه، کتابخانه و کارهای خاصّی که برای اینها لازم بوده انجام شود، هزار و 60 پروژه اجرا شده [است]. برای بهسازی روستاها، یک طرح کلّی دیگری داریم که یک روستا را در نظر میگیریم و همه چیزش را اصلاح میکنیم؛ کوچههایش را اصلاح میکنیم، کتابخانه میدهیم و مدرسه میسازیم که یک مجموعه به عنوان روستای نمونه درست کنیم. 516 روستا را به این شکل ساختهایم که دیگران ببینند و دنبال این نوع کارها بیایند. از آنجا که خیلی از مناطق هست که بچّههای مردم در این روستاهای دورافتاده و کوچک نمیتوانند درس بخوانند، ما مدرسههای شبانه روزی درست میکنیم، بچّهها را از اطراف روستاها جمع میکنیم و میآوریم و به صورت شبانه روزی هزینههایشان را میدهیم. و اینها هفتگی با وسایل دولتی به خانههایشان برمیگردند. از این مدرسهها 231 مدرسه ساختهایم و اینها چون در آینده تحت حمایت هستند، نیروهای متخصّصی خواهند شد و بعد هم به روستاهایشان باز میگردند. برای ورزش 252 مرکز ورزشی ساختیم. در زمینه آب و خاک مثلاً یک جایی بند آبی ببندیم، آب را مهار و یا زمین را اصلاح کنیم، 160 پروژه اجرا کردهایم. ناحیههای صنعتی درست کردیم که صنایع روستایی در آن جمع شود. 97 شهرک و ناحیه صنعتی درست کردیم که روستائیان جمع شوند و در آنجا آب و برق و چیزهایی هست که میتوانند صنعت داشته باشند. 95 پروژه خانه سازمانی ایجاد کردهایم که افراد متخصّص بتوانند بروند آنجا بمانند و کمک کنند. 47 آموزشگاه فنّی و حرفهای ساختهایم که به بچّههای روستاهای محروم حرفه و فن یاد بدهیم و 599 مورد هم کارهای متفرّقه هست که در این تیپ کارها نمیگنجد که جمعاً 18 هزار و 95 پروژه در این روستاها اجرا شده که مقدار زیادی هم خارج از این آمارها است. همه اینها به اضافه اعتبارات استانی و ملّی است که به طور طبیعی هزینه میشود. با همه این کارهایی که انجام شده، ما هنوز بیش از هزار دهستان محروم داریم. حالا شما عمق فاجعه را ببینید که سیاستهای غیرعادلانه چه ضربهای به بشریّت میزند. حالا اینها همه از ناحیه تقسیم عادلانه امکانات قابل حلّ است. این یک دوره طولانی میخواهد. ما در این ده سال یک مقداری را حل میکنیم. در یک سطحی میگوئیم برخوردار، ولی این عقب ماندگیها ریشهدار است و طولانی میماند و باید پیگیری شود تا یک روزی امّت اسلامی بتواند یک الگویی را به دنیا ارائه بدهد که این تبعیضها و ظلمها و بیعدالتیها را از جامعه اسلامی کنده باشد. البتّه این بحث هنوز ادامه دارد که من یک مقداری باید بیشتر این مسأله را بازتر کنم که شما بفهمید و جامعه ما درک کند [که] مشکلات حکومتی که شماها این جوری فکر میکنید و در این چیزهای معمولی که در تهران و شهرهای بزرگ میبینید، خلاصه نمیشود. این مشکلات هم از درون جامعه را میپوساند و هم حقّ را ضایع میکند و هم غضب خداوند را متوجّه ما میکند. وظیفه اساسی حکومتها و از وظایف اساسی حکومت اسلامی اجرای عدالت است. ما وقتی میگوئیم اجرای عدالت، فوری توجّهات اوّلیّه به یک چیزهای سطحی که اطراف خودمان هست، جلب میشود و این گونه مسائل اصلاً در ذهن خیلیها نمیآید. بسیاری از مردم اصلاً از این تبعیض جمعبندی ندارند و نمیدانند چه اتّفاق عظیمی در تاریخ و جامعه ما [افتاده] و چه وظیفه سنگینی به عهده ماست که باید اینها را انجام بدهیم. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ »قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَّمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد«. خطبه دوّم بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج). در خطبه دوّم با تأکید بر اصل تقوا و پرهیزکاری و خودسازی، مناسبتهای بسیار زیادی را در این هفته داریم که من بطور مختصر به همه اینها اشارهای گذرا میکنم و چون مناسبتها زیاد است، از خواندن خطبه عربی عذرخواهی میکنم؛ چون میدانم خیلی طولانی میشود و خسته میکند. ما هم نمیخواهیم خطبهها طولانی شود. اوّلین مناسبت ما شهادت محمّد باقر(ع)، امام پنجم است که در هفته گذشته داشتیم. این بزرگمرد الهی و منشأ بسیاری از علوم اسلامی در دوران خاصّی بودند، در دورانی که یک شاخه از بنیامیه سر کار بودند و شدیدترین مظالم را بر اهل بیت(ع) داشتند. بعد از فاجعه عاشورا با حربه مظلومیّت امام حسین ( ع ) یک شاخه از بنیامیه سقوط کرد، امّا شاخه دیگری از فرصت استفاده کرد و حکومت را گرفت که در زمان امام سجّاد و باقر ( ع ) و بخشی از دوران امام صادق ( ع ) حاکم بودند و جنایات زیادی نسبت به اهل بیت(ع) داشتند که بالاخره در این مورد هم به شهادت مظلومانه این امام بزرگوار ما در سن 57 سالگی با حدود 20 سال دوران حسّاس امامتشان انجامید که ما به امّت بزرگوارمان و رهبر عزیزمان تسلیت عرض میکنیم. مناسبت دیگر دهه ذیحجّه است. ایّام معلومات که در معارف ما و زمینههای خودسازی ما دهه بسیار با ارزشی است و برای هر روز این دهه برنامههای خاصّ خودسازی و نزدیک شدن به خدا تعبیه شده است که اوج آن امروز، روز عرفه و امروز عصر است که یکی از عارفانهترین و پرمعناترین دعاهای ما مربوط به عصر امروز است که من امیدوارم مردم ما از این موهبت الهی غفلت نکنند و از این سفره گسترده الهی و از این دعای پر ارزش استفاده کنند و آنهایی هم که سواد کمتری دارند، با ترجمه دعا - اگر در کتابهایشان است - مأنوس شوند. و در همین مناسبت ما مسأله حج را داریم که متأسّفانه امسال با خامیهایی که حکومت سعودی کرد، ما از آن اهداف مقدّسی که در این مراسم سیاسی - عبادی اسلام هست، جامعهمان را محروم میبینیم. سعودیها در این مقطع خیلی بد برخورد کردند. میتوانستند خیلی عاقلانهتر مسأله را حلّ کنند و باعث اختلاف بین دو کشور مهمّ منطقه نشوند و هم تعداد بیشتری از ما، حاجی ببرند و هم برنامه بگونهای عمل شود که مشکلی برای آنها پیش نیاید. ما به آنها اطّلاع داده بودیم که ما برنامه مزاحمت نداریم و میخواهیم مراسم دینیمان را انجام دهیم. حالا آنها تحت چه شرایطی این کار خام را انجام دادند، باید صبر کنیم تا ریشههایش را بفهمیم. البتّه ما چون برایمان امروز وحدت اسلامی و مسلمانان بسیار مهمّ هست، به عنوان اصل دیگر در کنار اصل برائت همان طور که به توّلی اهمیّت میدهیم، به تبرّی هم اهمیّت میدهیم. این دو تا را با هم میبینیم و برای پرهیز از ایجاد یک کانون درگیری جدید، خوشبختانه با موافقت مقام معظّم رهبری، جلوی یک فتنه جدیدی در عربستان گرفته شد. ما مصلحت نمیبینیم در شرایطی که دنیای اسلام این همه کانون بحران دارد (در افغانستان، تاجیکستان، قرهباغ، بوسنی، فلسطین، سومالی و عراق و اخیراً متأسّفانه یمن که بیجهت یک جنگ نادرست داخلی را به راه انداختهاند و مسلمانان قربانی خودخواهیها و جاه طلبیهای جناحها و افراد میشوند و خون مردم ریخته میشود و ثروت مردم فقیر این منطقه میسوزد) طور دیگری عمل کنیم. رهبری انقلاب مدبّرانه جلوگیری کردند از اینکه یک کانون بحران دیگری به وجود آید، ولی حکومت سعودی باید روی مسأله بیشتر فکر کنند. کاری است که هیچ مزاحمتی برای آنها ندارد و میتواند با شیوههای درست مورد توافق انجام شود و آن حجّی که شیعه میفهمد هم تحّقق پیدا بکند که حالا امیدواریم این وضعی که امسال پیش آوردند، درسی شود که سال بعد دیگر تکرار نشود. مقام معظّم رهبری در پیام و اظهاراتشان که خوشبختانه این روزها به اندازه کافی داشتیم، همه چیز را روشن کردند. خوشبختانه آن قدر در آن پیام و صحبتها، مطالب خوب، روان و روشن و مستدل وجود دارد که مردم ما واقعیّتها و سیاستها و روشها را به اندازه کافی فهمیدند و لزومی به اینکه من هم در این خطبه تکرار کنم، نمیبینم. امیدواریم که ما بتوانیم برای آینده مورد توافقی برای حجّ سالهای بعد تنظیم کنیم که هم نظر ما تأمین شود و هم سعودیها نگرانی نداشته باشند. همین جا ما شهادت مظلومانه حضرت مسلمبن عقیل، این پیشتاز جهاد کربلا، را هم به امّت عزیزمان تسلیت عرض میکنیم. از مناسبتهای دیگر این هفته، سالگرد تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی است که یکی از نهادهای بسیار موفّق ما بعد از انقلاب است که واقعاً از امدادهای غیبی این را باید حساب کرد که بدون تحمیل هزینهای بر بیتالمال کشور، امروز 385 هزار دانشجو بخوبی در سراسر کشور و خیلیها در شهرهای خودشان در خانههای خودشان درس میخوانند و تحصیل میکنند. شما اگر یادتان باشد که در قبل از انقلاب کلّ دانشگاههای کشور بعد از 50 سال عمر خود 150 هزار دانشجو داشته است، میتوانید عظمت این کار را درک کنید. ظرف 12 سال رسیدن به این رقم مهمّ چقدر با ارزش است. به خاطر احتیاجی که در کشورمان هست، همین امسال نزدیک یک میلیون داوطلب در کنکور این دانشگاه شرکت کردند که نشان میدهد این یک نیازی بود که این طور توفیق دنبالش بود که خوشبختانه 120 هزار نفر در این دوره فارغالتحصیل شدند و اکثر آنها که جذب شدند، محیط کارشان از آنها راضی است و این به خاطر تلاشی است که در دوره تحصیل خودشان کرده بودند. ما برنامههای وسیعی داریم که این را توسعه دهیم و به سایر کشورهای اسلامی هم رفته رفته وارد شویم و به عنوان یک نمونه موفّق دانشگاه آزاد و اسلامی قید داریم که اینجا اسلام به طور جدّی موردنظر باشد و در دنیا نشان دهیم که طرفداری از علم یعنی چه و اسلام طرفدار علم است و این یک نمونه مردمی از کار است. البتّه دانشگاههای دولتی هم در این فاصله خیلی حرکت کردند، چون ما از این حدود یک میلیون دانشجویی که زیر پوشش داریم، 38 هزار نفرش اینجا هستند و بقیه در دانشگاههای دولتی تحصیل میکنند که این جهت دیگری است و چون سالگرد آنها نیست، من از آنها صحبت نمیکنم. امیدواریم این حرکت موفّق بتواند با آثار بیشتری در آینده حضور داشته باشد. از کارهای مهمّ فرهنگی کشور که در جامعه تحوّل به وجود میآورد و آینده را تضمین میکند، این است. مناسبت دیگر هفته ما سالگرد فتح خرّمشهر است که به عنوان یک حماسه در تاریخ ما باید جاودان بماند. خیلی کار بزرگی بود، خیلی عظمت داشت. صدّام روی خرّمشهر شرط بندی کرده بود. فتح خرّمشهر کمر صدّامیان را شکست. خوشبختانه امروز توضیحات کافی توسّط یکی از فرماندهان موفّق زمان پیروزی آن دوره، تیمسار صیّاد که فرمانده نیروی زمینی بودند و با فرمانده سپاه و نیروهای تحت امرشان این حماسه بزرگ را خلق کردند، داده شد. البتّه حتماً در این هفته مراسم زیادی باید باشد و ما نگذاریم این قطعه تاریخی و ارزشمند که باید مثل برلیانی در تاریخ دفاع ما همیشه بدرخشد، فراموش شود. کلّ جنگ این طوری هست. ما انتظار داریم با برنامههایی که امروز بخش فرهنگی نیروهای مسلّح برای تأسیس موزهها، فیلمها و نمایشگاهها دارند، این تاریخ حماسه با شکوه را برای نسلهای آینده حفظ کرده و نگه بداریم. و در پایان این خطبه اشارهای به سفر اخیرم به استان گیلان میکنم که معمولاً بعد از این مسافرتها اگر به نماز جمعه بیایم، چیزی میگویم. مردم در جریان هستند، فقط نکاتی را عرض میکنم. در این سفر برای ما خیلی چیزها روشنتر شد و واقعاً استان گیلان را یکپارچه حماسه و حضور در صحنه و وفادار به انقلاب و پشت سر امام و رهبرمان یافتیم. من همیشه آرزو میکردم کاش مردم ما همان طور که ما این صحنهها را میبینیم، بودند و میدیدند که این مردم چقدر با صفا و صمیمی و علاقمند به انقلاب هستند. خوب، ما که آنجا میرویم، یک بهانهای میشود وگرنه یک فرد یا چند نفر، این جوری نیست که مردم به خاطر آنها این همه هزینه کنند و وقت صرف کنند. بهانهای میشود برای ابراز وفاداری به انقلاب. واقعاً اجتماعاتی که در رشت و شهرستانهای گیلان دیدیم، خیلی بیشتر از حدّ انتظاری بود که هر یک از ما داشتیم. معمولاً پایان اجتماع دیده نمیشد. روحیّات مردم آن قدر شاد و شاداب و با نشاط بود که آدم را وادار به تفکّر میکرد. این بمباران عجیب تبلیغات منفی که الان در مورد مردم ما هست، تریبونهای مختلف کشور، رسانهها و رادیوهای خارجی معمولاً مشکلات را برای مردم بزرگ میکنند، گرانی، تورّم، مشکلات اقتصادی، مشکلات سیاسی و حرفهای کوچک که حوادث عادّی را بصورت حادثه بزرگ و ناامنی مطرح میکنند، این همه بمباران تبلیغاتی مردم را یک ذرّه هم تحت تأثیر قرار نداده است. این خیلی عجیب است. چرا این مقدار مردم ما آگاه هستند؟ البتّه این منحصر به گیلان نیست. آدم هر کجا میرود، همین چیزها را میبیند. چون این آخرین سفر ماست و واقعاً هم در اوج بود، من روی این تکیه میکنم. من حدس میزنم و خودم چنین تحلیل میکنم که مردم واقعیّات ملموس زندگی را در مقابل آن تبلیغات گمراه کننده و شعارها که میگذارند، خودشان میفهمند و درک میکنند که انقلاب چه خدمتی به آنها کرده است. خوب، همین چیزهایی که من راجع به منطقه محروم گفتم، در همه جا مردم میفهمند. هر روستایی و شهریای میفهمد. اگر هم همه آنها را نفهمد، یک مقداری میفهمد. بالاخره هر کسی در عمرش در طول سال از یک جادّه روستایی جدید عبور میکند. یک برق و گاز و آب جدید میبیند. خانههای بهداشت را میبیند. لولهکشیها و مسائل روستایی و کارهای بزرگ که به چشم همه میآید. در همه بخشهای کشور زیربناییها جدا، این کارهای ریز ریز جدا، کارهای فرهنگی که میشود، این دانشجویان فراوانی که در دانشگاهها هستند، جاهایی که اصلاً مدرسه را ندیده بودند و الان بچّههایشان در مدرسههای شبانهروزی درس میخوانند و چیزهای دیگر. لذا این تبلیغات منفی آنها را وادار میکند که بیشتر فکر کنند، ببینند که این حرفها چقدر راست است، چقدر راست نیست. هزینههای جنگ را میدانند. مشکلات محاصره اقتصادی را میدانند. من در همین سفر به دانشگاه گیلان رفتم. در آنجا حدود 225 هکتار ساختمان در دست احداث است. بعضی از آنها را ما افتتاح کردیم و 200 هکتار یک جای عظیم فرهنگی در یک استان است. آنجا یکی از اساتید خودش را به من رساند و خودش را هم معرّفی نکرد که فکر نکند من خوشامد تلقّی کنم. گفت فلانی! از راهی که برای سازندگی کشور انتخاب کردید، با این هیاهوها هیچ عقب نروید، راه سعادت کشور همین جاست. گفت ما یک جمع دانشگاهی داشتیم، یک بررسی کوتاهی کردیم، دیدیم از زمان هخامنشیان تا امروز در هیچ قطعهای از تاریخ کشور این همه اعتبارات کشور صرف سازندگی کشور نمیشد. در دوره پهلوی، قاجار، افشاریّه، صفویّه، زندیّه و همین طور شمرد تا رسید به هخامنشیان. گفت هیچ وقت این مقدار کار در پهنه وسیع کشور نمیشد و اگر این دوره بتواند 15 - 10 سال ادامه پیدا کند، ایران به جایی میرسد که در گذشته حقّ داشته است. خوب، این حرف خودم را هم به فکر جدیدی انداخت. واقعاً تاریخ کشور را ببینید. البتّه طبیعی است. یک مقدار اوضاع زمان این گونه میباشد. در گذشته این حرکتها نمیشد، ولی خوب، 20 سال پیش این جور نبود. آن زمان برای سازندگی مناسبتر هم بوده که با این وسعت نمیکردند. مردم اینها را لمس میکنند و درک میکنند و میدانند کشورشان ساخته میشود. در همین تهران همین طور که راه بروید، میفهمید. زیرزمین مترو و کانالهای فاضلاب و هدایت آبها و لولهکشی گاز و برق صورت میگیرد. روی زمین این خیابانها و پارکها و پیادهروها و پلها را میبیند. در فضا این برجهایی را که مرتّب بالا میرود، میبینید. این وضع در همه جای کشور هست. واقعاً آدم به هر گوشه میرود و من در همین سفرم هر جا رفتم، دیدم نیروهای سازندگی در حال سازندگی کشور هستند. روستا، شهر، جادّه و بیابانها همه جا این طور است. وقتی آدم در بیابانها عبور میکند، خیل عظیم ماشینهای سنگین را که یکی در حال جادّهسازی است و یکی لوله نفت میبرد و یکی لوله گاز میبرد و یکی هم لوله آب میبرد، میبیند. این قدر کار در کشور میشود که آدم باید خیلی بیانصاف باشد که چشمش را بر روی این همه کار بندد. خوب، یک بعد کار است؛ بعد مادّی. بعد معنوی از این مهمّتر است. مردم برای خدا، اسلام، قرآن و معارف اسلامی انقلاب کردند. خوب، میبینند و مقایسه میکنند. امروز و دیروز و شرایط را میبینند. دلیلی ندارد که این مردم را بشود با این تبلیغات سطحی و شعارهای عامیانه گمراه کرد. الحمدللّه این مردم پشتوانه عظیم انقلابند. در انقلاب، جنگ، سازندگی و نمونه آن را در این سفر به طور ملموس و زنده دیدیم و - انشاءاللّه - که ما بتوانیم خدمتگزار خوبی برای این مردم باشیم و مجدّداً برانجام وظایف دینی و مراعات تقوا و بخصوص در همین روزهای سازنده عید قربان تأکید میکنم که سفره نعمت الهی برای ما باز است و ما آسانتر میتوانیم از این ایّام استفاده و خودمان را به خداوند نزدیک کنیم. خودتان را از آلودگیها که معمولاً در زندگی همه ممکن است پیدا کنیم، پاک کنید. اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثَرَ/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.