خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۷۲

    خطبه اوّل  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، عِبادَاللَّه اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَاَتِّباعُ اَمْرِهِ وَ نَهْیهِ".   از این که نمازگزاران عزیز ما، در زیر آفتاب گرم با این حرارتی که در میدان وجود دارد، مُعذّب هستند، این مایه رنج و ناراحتی روحی است و من سعی می‏کنم خطبه‏ها را طوری تنظیم کنم که به محض ورود بوقت شرعی، ظهرنماز را اقامه کنیم تا شما نمازگزاران کمتر رنج ببرید و اگر خطبه اوّل طولانی شود، ان‏شاءاللّه خطبه دوّم را مختصر می‏کنم. نکته دیگر این که فکر می‏کنم ضرورت دارد تا سریعا" سقفی برای محل نماز جمعه بطور موّقت تعبیه شود تا مردمی‏که برای اقامه نماز می‏آیند این طور با مشکل مواجه نباشند و ان‏شاءاللّه ستاد نماز جمعه بلافاصله همین امروز این کار را شروع نماید و دولت هم کمک خواهد کرد. گرچه ما هزینه اصلی را در مصلاّی بزرگ تهران آغاز کرده‏ایم و امیدواریم که در ظرف یکی، دوسال آینده، آنجا را برای اقامه نماز مهیّا کنیم، امّا نمی‏توان طیّ این مدّت در زیر گرما و سرما و زیر آفتاب و برف و باران در انتظار بود. من در خطبه اوّلم بطور طبیعی آن طور که مردم انتظار دارند، قاعدةً راجع به انتخابات صحبت می‏کنم که عمومی‏ترین و بحث انگیزترین مسأله روز دنیا و جامعه ماست. در خطبه دوّم هم مسائل فراوان مناسبتهای هفته را داریم که آنها را بطور فشرده عرض خواهم کرد. همان طوری که معمولا" در گذشته، رویه من بوده، وقتی که مسأله بحث انگیزی در جامعه پیدا می‏شد، من در خطبه‏های نماز جمعه، تحلیلی ارائه می‏دادم برای اینکه، آنچه که بعنوان یک کارشناس نظام می‏فهمم[t1] در اختیار مردم باشد و طبعا" ممکن است تحلیلهای دیگری هم غیر از نظراتم باشد. از نظر خودم این یک بحث بسیار مهمّی است و آن را باید از خطبه‏های مهمّ ایراد شده در نماز جمعه به حساب آوریم. از دو جهت باید مسأله را تحلیل کنیم یکی از جهت مقدار حضور مردم در انتخابات و یکی از جهت ترکیب آراء که هر دو نیاز به توضیح دارد. قبلا" در یک جمله عرض می‏کنم که با مروری به نتایج شش دوره انتخابات ریاست جمهوری که در طول بعد از انقلاب داشته‏ایم، ما می‏توانیم یک روال یکنواخت با مقداری نوسانات قابل توجیه ارائه دهیم که این یک دستآورد بسیار خوبی دارد: بطوری که یک نتیجه اساسی می‏توان از آن گرفت و آن، این است که جامعه اسلامی و انقلابی ما بعد از انقلاب تا امروز از لحاظ حضور مردم در صحنه و تفکّرات مردم و آراء و عقاید مردم یک شکل منظّم و روشن و پایداری دارد که این می‏تواند برای ناظران بین‏المللی دلیلی باشد که ایران اسلامی بعد از انقلاب تا امروز، حالت ثبات داشته و این توّهماتی‏که امواج انقلابی و هیجانات جاری مردم را تحت تأثیر زیاد قرار می‏دهد آن نتیجه‏گیری درستی نیست.  البتّه مقداری نوسانات وجود دارد که این مقدار نوسان طبیعی است. اوّل آمار این شش دوره انتخابات را من برای شما عرض می‏کنم و از روی نوشته می‏گویم تا آمار و اقلام کاملا" صحیح باشد. اوّل کمیّت عددی را می‏خوانم و بعد نسبت آراء را مطرح می‏نمایم. انتخابات اوّل 14 میلیون و 85 هزار و 243 رأی، انتخابات دوّم 14 میلیون و 532 هزار و 869 رأی، این دو انتخاب از نظر عدد کلّی با اختلافی معادل 500 هزار رأی شبیه به هم است. در انتخابات سوّم 16 میلیون و 37 هزار و 381 رأی که یکدفعه حدود دو میلیون و اندی بر تعداد آرا اضافه شده است و یک توجیه می‏خواهد که همان نوسانات باشد. چهارمین دوره انتخابات 14 میلیون و 89 هزار و 468 رأی می‏باشد که این جا دوباره دو میلیون و 700 هزار رأی کاهش نشان می‏دهد که این هم توجیه می‏خواهد که چرا این اتّفاق افتاده است. در انتخابات پنجم 16 میلیون و 409 هزار و 353 رأی که دوباره حدود 2 میلیون و 500 رأی مجددا" افزایش نشان می‏دهد که توجیه آن هم روشن است که چرا این افزایش آراء مشاهده می‏شود! در انتخابات ششمین دوره ریاست جمهوری که اخیرا" برگزار شد، 16 میلیون و 700 هزار و 353 رأی. که البته با شمارش اخیری که با تطبیق با شورای نگهبان در حال انجام شدن می‏باشد احتمالا" چند ده هزاری افزایش می‏یابد، نسبت به رقمی که ذکر شد. در این شش دوره انتخابات، سه دوره دارای چهارده میلیون و اندی رأی بوده  و سه دوره دیگر دارای شانزده میلیون رأی می‏باشد. دلیل این تفاوتها در انتخابات اوّلی که به شانزده میلیون رأی رسید آن سوّمی است و موقعی است که رهبر معظّم انقلاب بعد از شهادت شهید رجائی کاندید شدند و شرایط روشن بود و آن حوادثی که در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و انفجار نخست وزیری و آن شهادتهای وسیع شخصیّتهای کشور و نگرانی که مردم پیدا کردند، هیجاناتی بوجود آمد که یکدفعه آراء بالا رفت. در انتخابات چهارم که تعداد آراء کاهش یافت و تقریبا" دو میلیون و 700 هزار عدد رأی پایین آمد، اوضاع که دیگر آن هیجانات قبلی را نداشت و دوره دوّم ریاست جمهوری یک رئیس جمهور بود.  یک رئیس جمهور در دوره اوّل چون از نظر مردم مسؤولیّتی نداشت، پس انتقادی ندارد. طبعا" همه به هر امیدی پای صندوقهای رأی می‏آیند و دور دوّم که می‏آید، چهار سال رئیس جمهور بوده و مردم اگر ناراحتی داشته باشند، حرفی و انتقادی داشته باشند آنها در آراءشان اثر می‏گذارد و این جا می‏بینم آراء مقداری پایین آمد. گر چه رئیس جمهور آن زمان، با این زمان فرق دارد. چون آن زمان رئیس جمهور مسؤول به این شکل نبود، دولت رئیس داشت، نخست وزیر داشت و رئیس جمهور حتّی ممکن بود به کار دولت منتقد باشد ولی بهرحال در جامعه، ایشان بعنوان رئیس اجرایی کشور به حساب می‏آمد. پس آخرین انتخابات ما که امسال برگزار شد، از لحاظ کّمی بیشترین رأی را آن هم در طول این چهارده، پانزده سال بعد از انقلاب آورده است. البتّه شاید کسی رشد جمعیّت را مطرح کند که رشد جمعیّت از اوّل تا حالا بوده است و چیزتازه‏ای مربوط به این دوره نیست و می‏بینید که نوسانات هم چهارده میلیون و شانزده میلیون هم وجود داشته است. در این انتخابات تبلیغات خارجی فشار زیادی داشتند و متأسّفانه کمی از موضع‏گیریهای داخلی که مردم را از پای صندوقهای رأی دور کنند. از اوّل و از ماهها قبل آهنگ دلسرد کردن مردم، هم در رسانه‏های خارجی و هم در بعضی از رسانه‏های داخلی وجود داشت تا مردم را بخاطر سیاستهای اقتصادی و امثال اینها یک مقدار دلسرد کنند. در اوّلین روزهای برگزاری این انتخابات هم یک آهنگ جدیدی شروع شد و می‏گفتند: "اصولا" امسال رقابتی وجود ندارد و افرادی که کاندید شده‏اند همه از یک خط هستند و چون رقابتی وجود ندارد و از حالا معلوم است که چه کسی رأی می‏آورد و چه فایده‏ای دارد که مردم به پای صندوقهای رأی بروند." یک چنین زمزمه نادرستی بارها تکرار شد و آنقدر فشار آورد که حتّی کاندیدهای دیگر فکر کردند برای این که جدّی باشند؛ باید خیلی حرف بزنند تا جدّی تلّقی شوند. اوّلین سؤال از آنها این بود که شما در انتخابات جدّی نیستید و مجبور شدند بیش از حدّ لازم هم شعار بدهند. برای اینکه در جامعه جدّی تلّقی شوند، برای اینکه این طور تبلیغ شده بود. ولی باز ما می‏بینیم این انتخابات به یک رکورد دست یافته و این رکورد را هم بخاطر حضور مردم دارد و قطعا" دعوت مؤثر رهبر معظّم انقلاب نقش داشت. البتّه همیشه همین طور بوده. قبلا" هم امام(ره) و بعد هم رهبر انقلاب و همه ما دعوت به حضور گسترده مردم در انتخابات را داشته‏ایم و این یک چیز تازه‏ای مربوط به امسال نبود. از لحاظ کّمی واقعا" باید گفت که حضور ما، در انتخابات نصاب درستی دارد.  فقط من با یک کشور خارجی که مدّعی ماست آنرا مقایسه می‏کنم و شما ببینید. که این رقم دقیقا" حدود 57 درصد مردم ماست که حقّ رأی دارند؛ یعنی از 29 میلیون و سیصد، چهارصد هزار نفر که آخرین بررسیهای جمعیّت شناسی در وزارت کشور این خبر را امروز به من دادند که ما واجد شرایط رأی داریم و این رقم می‏شود نزدیک 57 درصد. خوب! این رقم و این نسبت خیلی خوب است، آن هم در مقایسه با انتخابات بسیاری از کشورهای دمکراتیک و پر انتخابات. من فقط آمریکا را مثال می‏زنم، چون در رأس مدّعیان ماست و شما خودتان می‏توانید با سایر کشورها هم مقایسه نمایید.  آخرین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که بین 260 تا 270 میلیون نفر جمعیّت دارد، 188 میلیون نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات دارد که 105 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و این رقم 43 درصد را نشان می‏دهد. یعنی در آمریکایی که مدّعی ماست و می‏گوید مردم شما در انتخابات کم شرکت کردند، خودش 43 درصد واجدین شرایط در انتخاباتشان شرکت داده‏اند در حالیکه در ایران 57 درصد بوده است! حالا ببینید آنها حق دارند که تبلیغات کنند و در بوق و کرنا کنند که در ایران مردم نسبت به انقلابشان و به رهبرشان و یا به مسؤولانشان دلسرد شده‏اند!؟ این رقم، رقم قطعی و رسمی ما و آنهاست که اتّفاق افتاده است. شما توجّه کنید که ما در ایران تعدادی اشکالات جدّی هم در رأی گیریها داریم که ان‏شاءاللّه آنها را در دوره‏های بعدی انتخابات برطرف می‏کنیم. مثلا" اینکه در روستاهای ما عمدةً با صندوقهای سیّار رأی گیری می‏کنیم و صندوق سیّار یعنی یک ساعت در روستا می‏ماند و معلوم است که همه روستائیان در یک ساعت نمی‏توانند جمع شوند و رأی دهند؛ چرا که دنبال آب و کشاورزی و دام و مریض و این طرف و آن طرف هستند و ما معمولا"نصف آراء روستائیان را گرفته‏ایم که ان‏شاءاللّه این مسأله را باید برطرف کنیم. با صندوقهای کم شهرها. شما شهرهای بزرگ را می‏بینید که گاهی دو ساعت مردم معطّل می‏شوند و کار دارند و روز جمعه هم انتخابات برگزار می‏شود و عدّه‏ای از مردم برنامه دارند و می‏خواهند از شهر بیرون بروند و یا کارهای دیگری دارند و یا می‏گوییم حتما" شناسنامه بیآورند و خیلی از مردم شناسنامه‏هایشان دستشان نیست و امثال اینها که ان‏شاءاللّه این مسائل را باید در قانون بعدی اصلاح کنیم. قطعا" حدّنصاب خیلی بالاتر از این خواهد رفت و فعلا" با همین شرایط ما از آمریکا که خودش را مادر همه کشورهای انتخابات گر می‏داند، آنجا 43 درصد رأی واجدین شرایط  را دارد و ما 57 درصد رأی واجدین شرایط را داریم و این رقم قابل توجّه است. در ترکیب انتخابات هم این نوسانات بوده، امّا نقطه قابل مقایسه ما فقط یک دوره است و آن دوره‏ایست که رئیس جمهور قبلی ما، برای دفعه دوّم تکرار شده چون بقیه یکدفعه اوّل کار، لیبرالها بودند و آن بحثها بود و دفعه دوّم شهید رجایی بود که آن حالات خاص پس از عزل بنی صدر وجود داشت و در دوره سوّم هم عرض کردم که آن شامل مسائل خاصی بود و دفعه سوّم و چهارم که در هر دو، بزرگترین شخصیّت ما، در انتخابات نامزد بودند و ایشان که رهبر معظّم انقلاب هستند و واقعا" شبیه به هم اتّفاق افتاده این دوره و آن دوره شباهت جالبی دارند و من می‏خواهم بگویم که ببینید طبیعت کار، طبیعت سالم و یکنواختی است. ایشان در دوره اوّل پانزده میلیون 905 هزار و 987 رأی آوردند؛ یعنی نزدیک به شانزده میلیون رأی آوردند و در دور دوّم دوازده میلیون و 68 هزار و 602 البته چون آراء کم شده بود. حدود دو میلیون و اندی که دفعه قبل رأی داده بودند، این دفعه رأی ندادند. یعنی جمعا" نزدیک به چهار میلیون تفاوت رأی بین انتخابات اوّل و دوّم رئیس جمهور وجود دارد؛ آن هم رئیس جمهوری که مسؤول اجرایی آن زمان نبوده است! چون عمدة مسؤولیّت بر عهده دولت بوده است. البتّه کاندیدها که تبلیغات می‏کردند، مقداری از تقصیرها را متوجّه رئیس جمهور کردند و شبیه همین وضع فعلی بود و لذا از لحاظ تبلیغات شبیه به هم است. خوب این خیلی گویا و خیلی جالب است.  مردم ما طبیعی رأی می‏دهند. خودشان انتخاب می‏کنند، تبلیغات آنچنان مؤثّر نیست؛ البتّه تبلیغات مؤثّر هست ولی نه زیاد. بطور طبیعی کسی که چهار سال مسؤول امور کشور بوده، یک عدّه از مردم حرف دارند، ناراضی می‏شوند، اشکال دارند، تصمیمات گرفته شده آنها را ناراضی کرده، این خودش را نشان می‏دهد.  آن دفعه چهار میلیون رأی را کم کرد. و این بار هم چهار میلیون. این باید واقعا" برای آنهایی که مدّعی هستند که ایرانیان کلیشه‏ای رأی می‏دهند، یک درس باشد! اعتراف کنند که این مردم خودشان تصمیم می‏گیرند. حالا رقیب و رقبا هر چه می‏خواهند بگویند. خوب! ما می‏دانیم که رهبر معظّم انقلاب در طول تاریخ انقلاب، روز به روز وجیه‏تر و چهره‏اش محبوب‏تر بوده و عنصری بوده‏اند که امام امّت(ره) همواره نسبت به ایشان عشق می‏ورزیده‏اند و کسی نمی‏تواند منکر این معنا باشد. البته ضدّ انقلاب همیشه با ایشان مخالف بوده‏اند و باز هم هستند؛ حتی در زمان امامت و ولایت ایشان. ولی این تفسیر خیلی روشنی، از سلامت انتخابات و ثبات جریان و نوسانات انقلاب است. در این دوره یک سری مشکلات اضافی هم داشتیم. گرچه در این دوره از انتخابات، شرکت مردم بیشتر بوده است؛ شاید به این دلیل که مردم بهر حال در جریانهای کشور و حرکت انقلاب‏شان، رشد بیشتری پیدا کرده باشند و برای حضور بیشتر شرکت می‏کنند.نه از عدد دوره قبل بلکه از عدد دو دوره قبل و آن زمان هم زمان جنگ بود و باز نقطه شبیه قضیه، این است که در آن زمان خاطر جنگ عدّه‏ای از مردم مسأله دار می‏شدند و این دفعه بخاطر بازسازی، مردم و یا عده‏ای مسأله دار می‏شوند و هر دو، یک عامل دلسرد کننده داشته‏اند و عده‏ای هم در جنگ گرم‏ترمی‏شوند و بیشتر پای صندوقهای رأی می‏آمدند. در این جا واقعا" باید مردم را تحسین کرد. این ملّتی که در طول پانزده سال انقلاب با دیدن این همه فشار و نوسانات و بمبارانهای تبلیغاتی این طور خطّ مستقیم برای حضور در جبهه و رأی دادن دارند و این اعتماد مردم را به مسؤولان و اعتماد مسؤولان را به ملّت و ثبات و استحکام و نظم یکنواخت حاکم بر افکار عمومی ما را به خوبی نشان می‏دهد. در آن دوره هم تشابه دیگری بود که جالب است و باید مورد تحقیق قرار گیرد. آنهایی که به رئیس جمهور در مرحله دوّم رأی ندادند، سرنخش بیشتر در جاهای مسأله‏دار کشور بود و این بار هم همین‏طور است. اگر آمار مقایسه شود، دیده می‏شود که چه شهرستانهایی بیشتر مسأله دارند و این باز نشان از آزادی تصمیم مردم دارد. یعنی آن جایی که بهر دلیل، حالا یا سیاسی، یا اقتصادی و یا نژادی و یا هردلیلی، مسأله داشته باشند در موقع انتخابات خودشان را نشان می‏دهند و این چیز بسیار خوبی است.  ما انتخابات را می‏توانیم بعنوان آیینه بسیار روشنی از افکار عمومی جامعه‏مان حساب کنیم و بر روی آن برنامه‏ریزی نماییم. حالا این جا یک بحث اساسی پیش می‏آید که این قسمت دوّم بحث من است و آن عبارت است از اینکه آیا این وضع که مقداری آراء از لحاظ نسبت کم شود، نه از لحاظ عدد، آیا کمیّت کل آراء نسبت به مسؤول کم می‏شود، آیا این قابل پیش‏بینی بود یا خیر!؟ از نظر بنده کاملا" قابل پیش‏بینی بود. آن روزی که این مسؤولیّت را پذیرفتم، خودم را برای مراحل خیلی بالاتر از این و برای اینکه بکلی آراء مردم را هم از دست دهم آماده کرده بودم؛ در دوران بازسازی برعهده ماست. وقتی مطرح شد که بیایم و کاندید شوم. دوستان ما در مجلس گفتند که مصلحت نیست شما کاندید شوید. آنها گفتند اگر در مجلس باشید مجلس پشتوانه ملّت و دولت است، تو هم همیشه از دولت حمایت می‏کردی و هر کسی در دولت باشد تو حمایت می‏کنی و دولت می‏تواند با پشتوانه مجلس کار کند. امّا اگر به دولت روی معلوم نیست مجلس بعدی که نباشی آن حمایت را که تو داشتی، داشته باشد. مسأله دوّم این است در کشور وضع آنقدر وخیم است که ما نباید خطر را بیازماییم  و یکی از چهره‏های مورد اعتماد مردم را که در بحرانها می‏تواند کارساز باشد در این مرحله قربانی کنیم. شما کسی را بفرستید که مردم را حمایت کند. شمردند گفتند: "خزانه ما به کلیّ خالی است؛ خالی است که هیچ، بلکه بیش از پانزده هزار میلیارد به بانک مرکزی هم مقروض است. خزانه که این هم پول مردم است! ضمنا" پنجاه درصد بودجه نیز کسری داریم. خرج روزانه را هم نداریم.  ده شهر و 1200 روستا به کلیّ خراب است. دشمن هنوز در خاک ماست. ما نمی‏دانیم بیرون می‏رود یا نه؟ هنوز آماده نشده تا از کشور بیرون برود. اُسرای ما هنوز در بغداد هستند که معلوم نیست اینها برگردند. کارخانه ها نیمه‏تعطیل هستند، یا مواد ندارند. و یا قطعه بسیاری از مراکز مهمّ اقتصادی کشور مانند نیروگاهها، بنادر، لوله‏های نفتی، تلمبه‏خانه‏ها، پالایشگاه در جنگ منهدم شده است که کار بازسازی اینها آسان نیست. شهرهای ما به دلیل دادن امکانات در زمان جنگ به خطوط مقدّم، مخروبه هستند. کارمندان ما سالها است ترفیع نگرفته‏اند و اینها فردا بخاطر حقّشان ترفیع می‏خواهند. بازار به کلّی خالی است و اجناس یا کوپنی است و یا بازار سیاه دارد و یا با احتکار مصرف می‏شود. چند نرخی حاکم است. ارز وضع غیر مطمئنی دارد. بدهیهای خارجی ما دوازده میلیارد دلار و مصرف شده آمده. ماشین‏آلات نیامده و .... شما قطعا" نمی‏توانید این مسایل را حل کنید. این نظام و سیستم هم خراب است، همه چیز کوپنی شده است و همه چیز دولتی شده و افکار عمومی جامعه هم نمی‏پذیرد که شما به آسانی این سیستم را اصلاح کنید. بنابراین شما چرا کاندید می‏شوید؟" من گفتم پیشنهاد شما چیست؟ اگر من نروم پس چه کسی برود؟ دولت قبلی که یکی دو سال پیش استعفا دادند و ما با خواهش و تمّنا آن را نگه داشتیم. امام(ره) دستور دادند که ایشان ماندند، الان چه کسی حاضر است؛ بعلاوه اگر ما نرویم آیا این اصلاحات می‏شود. اگر ما نرفتیم و اصلاح نشد بعدا" جوابگو نیستیم! اسلام و انقلاب جوابگو نیست! چرا شما چهار سال دیگر را می‏بینید!؟ بیست سال دیگر را ببینید! اگر بیست سال دیگر به کلّی اقتصاد ما شکست خورد و دیگر نتوانستیم اصلاح کنیم آن روز چه جوابی می‏دهیم؟ ولی امروز امید اصلاح هست. آخر حرف این بود که تو چرا قربانی بشوی؟ من گفتم من از اوّل زندگیم را برای این کار گذاشتم! من از سن 27 سالگی تصمیم گرفتم وارد مبارزات شوم و از آن زمان تصمیم گرفتم خودم را فدای اسلام و انقلاب کنم. من هر چه هستم برای انقلابم. این را بعد از انتخابات در مجلس گفتم و از آن اوّل تا به حال هر وقت و در هر زمان و دورانی نیاز به فداکاری بوده و جایی کار مهمّی بود که از عهده من ساخته بوده وارد عمل شدم. در دوران انقلاب یک زمانی لازم بود فلسطین مطرح شود و کسی حاضر نبود، زیرا دولت نسبت به مسأله فلسطین خیلی سخت بود. من کتابی نوشتم و مطرح کردم و بدترین شکنجه‏ها را بخاطر این کتاب تحمل کردم و راضی هستم. یک وقتی نیز لازم بود وارد مبارزه مسلّحانه شوم چون بعد از پانزده خرداد روحیّه مردم را خرد کرده بودند. باید این روحیه خرد می‏شد. یکروز وارد این مبارزه شدیم و فکر می‏کردیم که بیش از دو سال عمر نخواهیم کرد؛ زیرا این افراد که مسلّحانه اقدام می‏کردند، معدّل عمرشان دو سال بود و ما هم با این معیار وارد شدیم و البته آن اتّفاق نیافتاد. پیش از انقلاب در خارج مشکلاتی بر سر راه مبارزه پیش آمد که برای حل کردن آن به خارج رفتم؛ پنج تا شش ماه در آن جا ماندم، اختلافاتشان را حل کردم و بعد به نجف، لبنان، آمریکا و اروپا رفتم و بین نیروها اتّحاد بوجود آوردم.  در بلژیک بودم که خبر رسید گروهی را گرفته‏اند، آن کسی را که گرفته بودند، کسی بود که اگر قرار بود بعدی گیر بیافتد من بودم؛ زیرا اگر او اعتراف می‏کرد نوبت من می‏شد. دوستان به من گفتند. "به ایران نرو! بمان و این جا را اداره کن!" گفتم:" فکر می‏کنم که ایران به من الان بیشتر احتیاج دارد. ما می‏رویم آنجا و کار می‏کنیم حتی اگر در زندان باشد."  می‏دانستم که دستگیر می‏شوم، با این حال بازگشتم. وقتی که وارد فرودگاه شدم و به منزل آمدم دستگیر شدم و تا انقلاب در زندان بودم. بعد از انقلاب هر مشکلی بود باز این من بودم که شرکت کردم. در دوران انقلاب مردم با مشکل سوخت روبرو شدند به دستور امام(ره) رفتیم و آن روز بدترین مشکل مبارزه را حل کردیم و اگر آن روز سوخت داخل تأمین نمی‏شد، مردم می‏بریدند، بعد از انقلاب مشخص شد که همه گروهکها دارای تشکیلات هستند و ما هم تلاش خود را کردیم و حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردیم. در شورای انقلاب بودیم، دیدیم وزارت کشور مشکل دارد، سرپرست وزارت کشور شدم و مشکل آنجا را حل کردم. پیروزی بنی‏صدر در انتخابات فتنه بزرگی برای کشور شد و ما در مجلس این فتنه را حل کردیم. در جنگ تا عملیّات رمضان و والفجر مقدماتی وضع خوب پیش می‏رفت. بعد از این عملیّات ناموّفق، ما در جبهه جنگ به بن‏بست رسیدیم. مسائل داخلی در نیروهای مسلّح پیدا شد که من مسؤولیّت فرماندهی جنگ را گرفتم؛ البته بدون نام، چون من نظامی نبودم و نمی‏خواستم یک طلبه فرمانده جنگ باشد و به شخصیّتهای نظامی در جبهه ضربه‏ای وارد شود من بی‏نام تا اواخر جنگ فرمانده جنگ بودم و در تمام این عملیّاتهای موّفق کربلاها، والفجرها، تسخیرفاو، ماوت و ... هیچ وقت این موضوع را اعلام نکردیم، چون ما برای نام نرفته بودیم! امّا وقتی که ورق برگشت و به هر دلیلی فاو را از ما پس گرفتند. معلوم شد که جنگ به کسی احتیاج دارد که مسؤولیّت را بپذیرد و اعلام کند. آنجا دیگر نمی‏شد. ما موافقت کردیم که امام(ره) رسما" بیایند و واگذاری فرماندهی کلّ قوا را اعلام کنند.  این زمان مسؤولیّت لازم داشت و معلوم بود که مسؤولیّت آن سنگین بود. وقتی می‏خواستیم آتش بس را بپذیرم بنده و رهبر معظّم انقلاب و آقایان، اردبیلی، حاج احمد آقا و نخست وزیر خدمت امام(ره) رفتیم و توضیح دادیم که وضع به اینجا رسیده و باید آتش بس را بپذیریم و مشکل به اینجا رسیده بود. امام(ره) که این همه گفته بودند جنگ، جنگ تا پیروزی، حالا چه کار کنیم! من گفتم من فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کلّ قوا هستم. من الان پذیرش آتش بس را اعلام می‏کنم، بعد شما مرامؤاخذه کنید. برای این که مسأله حل شود. چون همه رأیشان این بود که جنگ باید حل شود.  امّا بحث این بود که چگونه یک نفر مسؤول معرفی شود. و امام(ره) از ما جلو زدند. ایشان نامه‏ای به مجلس فرستادند و خود ایشان با آن بیانیه مسأله را حل کردند و بعهده گرفتند که برای ما واقعا" چیز عجیبی بود. ما فکر نمی‏کردیم که امام(ره) این مساله را بعهده بگیرند. این وضع من بود.  الان هم احساس می‏کنم با مشکلاتی که شما می‏گویید، وضع را قابل اصلاح می‏دانم. من فکر می‏کنم این کشور غنی است و می‏توان مشکلات را در یک برنامه ده ساله حل کرد.  البتّه در این ده سال ممکن است کسانی باشند که سینه سپر کنند و مسؤولیّتها را قبول کنند. بنده یکی از آنها هستم که جلو می‏افتم تا آنجا که توانم هست، پیش می‏روم و بقیه راه را به دیگری خواهم سپرد. من به این مردم خیلی اعتماد دارم. این مردم هوشیار هستند. این مردم می‏فهمند و تبلیغات آنها را گمراه نمی‏کند. یک اقلیتی گمراه می‏شوند، ولی اکثریّت مردم می‏فهمند، امروز بعد از چهار سال که انتخابات کردیم، کاملا" پیش بینی ما صدق کرد. هیچ چیز نمی‏تواند اکثریت مردم را گمراه کند. این تبلیغات عجیب و غریبی که این روزها کافی بود هر آدم مصّممی، چه داخلی و چه خارجی را متزلزل کند. خارجیها تا حدّ رذالت پیش رفتند. دو نمونه از آن را عرض می‏کنم. مثلا" ما در همین زمان، مواد روغن نباتی کم داشتیم و آنها بارگیری کشتیها را معطّل کردند تا انتخابات سپری شود. موقعی که انتخابات تمام شد کشتیهای حامل مواد روغن نباتی به بنادر ما رسیدند. سُرم، ماده خاصی دارد که ما از خارج می‏آوریم. پلاستیکهای مخصوصی است که ما ظرفهایش را می‏سازیم. این ماده را معطّل کردند. چیز کمی هم است! امّا به بهانه‏های مختلف معطّل کردند تا انتخابات انجام شد و همین کار را با پودر رخت شویی کردند. در مورد همه اینها در این دوران ما مسأله داشتیم. ما در داخل نیز مشکلاتی از این قبیل داریم. بخاطر جریانهای سیاسی و تفکراتی که هست. مثلا" صبح جمعه انتخابات، فلان شهردار در فلان شهر استان ریخته و خانه‏های مردم را خراب کرده است. که پانصد نفر جمع شده بودند. این یک حادثه تصادفی نیست، البته می‏تواند تصادفی باشد. ما بعد بررسی خواهیم کرد، با این گونه توطئه‏ها هوشیاری مردم بسیار بالا بود و خیلی خوب می‏فهمند و همان طور که پیش‏بینی می‏کردیم اتّفاق افتاد. پیش از انتخابات دوستان زیادی از جمله نمایندگان مجلس که در ریاست جمهوری جمع بودند مطرح می‏کردند: این تک نرخی شدن ارز را بخاطر انتخابات به تأخیر بیندازیم. می‏گفتند: "الان مصلحت نیست" من گفتم: "ماشینی که در سربالایی می‏رود اگر نفس آنرا بگیرید و دوباره بخواهید حرکت کنید، خیلی باید ضرر بدهید". شما ترستان این است که من رأی نیاورم، خوب! بگذارید من رأی نیاورم و کس دیگری رأی بیاورد. این که مهمّ نیست! البته من ترسم این نیست. مردم را هوشیارتر از این می‏دانم، این دوستان که این جا نشسته‏اند در آن گردهمایی خصوصی نیز بودند و با من صحبت کردند. پیش از انتخابات بعضی از علمای قم آمده بودند می‏گفتند: "حالا یک چیزهایی گران نشود. بگذارید بعداً". ما باید همان جوابی را بدهیم که حضرت علی (ع) دادند. چرا "عدالت اجتماعی" را برای رأی زیر پا بگذاریم!؟  برایشان مسأله شیر را مثال زدم گفتم شما می‏دانید ما حدود چهار میلیون تن شیر تولید می‏کنیم که هفتصد هزار تن آن را دولت پس از پاستوریزه کردن به قیمت ارزان در پانزده شهر توزیع می‏کند. ما لیتری 34 تومان می‏خریم و لیتری کمتر از هیجده تومان می‏فروشیم؛ در شهرستانها ارزان‏تر می‏فروشیم.  اگر این را به همه مردم می‏دادیم آدم غصه نداشت. اگر همه استفاده می‏کردند اشکال نداشت. امّا اگر خداوند سؤال کند که شما به چه دلیل این طور عمل می‏کنید؟ شیری که برای دولت لیتری چهل تومان تمام می‏شود. شما لیتری بیست تومان به مردم می‏دهید، سهم روستاها و شهرهایی که شیر پاستوریزه در آنها توزیع نمی‏شود چه می‏شود!؟ من چه جوابی بدهم؟ و این درست جمله‏ایست که در قرآن هست. پیشنهاد کرده بودند که به همه اینها بدهید. این مساواتی که می‏گویی برای چه کسی است!؟ حضرت علی(ع) گفت: "چه می‏گویند!؟ اگر مال خودم بود به اینها این طور نمی‏دادم، حالا که مال خودم نیست و مال مردم است." ما بسیاری از یارانه‏هایی که می‏دهیم این طور چیزی است. من نمی‏دانم آقایانی که صحبت از "عدالت اجتماعی" می‏کنند چه طور جواب این حرفها را می‏توانند بدهند. نظام ما دنبال "عدالت اجتماعی" است. شما می‏دانید اتومبیل چه وضعی داشت، قبل از این اتومبیل تولید می‏کردیم با ارز هفت تومان. کامیون را می‏دادیم هفتصد تا هشتصد هزار تومان می‏فروختیم. سواری را صد تا دویست هزار تومان می‏فروختیم ولی صاحبش می‏رفت آن دست می‏فروخت چند میلیون تومان. جواب چه باید داد. این "عدالت اجتماعی" است!؟ جواب ندارد! شما اسرار نکنید که ما گناه کنیم. البته یک حدّی دارد. آن حدش انقلاب است که اگر انقلاب آسیب ببیند آن موقع همه اینها را می‏توان داد. ما یارانه‏ها را یک باره حذف نخواهیم کرد و بتدریج حذف خواهد شد. همین حالا هم می‏گوییم که ما سیاست حذف یارانه‏ها را بتدریج تا آنجا که انقلاب ضربه نخورد ادامه خواهیم داد. ولی اگر شخص ضربه بخورد که مهمّ نیست. بگذارید یک شخص ضربه بخورد، ولی عدالت ضربه نخورد! همین حج برای هر مسافری سیصد هزار تومان تمام می‏شود. آیا درست است که مردم مستطیع بیایند و پنجاه هزار تومان پول بدهند و به حج بروند؟ فقط سی هزار تومان پول غذایشان می‏شود! البتّه آن گروهی که در یک زمان پول دادند و ما هم تعهد کرده‏ایم که آنها را ببریم، ولی ادامه آنرا قبول نداریم. ما سالی پانصد تا شش هزار مسافر خارجی داریم که با ارز هفتاد ریالی آنها را به لندن می‏بردیم، و برمی‏گرداندیم. این درست است! این برای دولت صد هزارتومان تمام می‏شود. اگر همه می‏رفتند آدم می‏پذیرفت و اگر همه نمی‏روند این دیگر نمی‏شود. حکومت اسلامی آنجاها که می‏شود، به نظام ضربه نمی‏زند، جلویش را می‏گیریم. ما الان داریم چهار سال تعدیل می‏کنیم. حضور مردم در صحنه بیشتر از مرتبه قبل بود. ولی آنهایی که توجیه نشده بودند به من رأی ندادند. اگر یک سوم به من رأی ندهند اسلام در خطر است. بعدا" همین مردم خواهند فهمید و همین جا رأیشان عوض خواهد شد. من این را یک مسأله خانوادگی می‏دانم در یک خانواده بچه آدم برنجد تصمیم دیگری ممکن است گرفته شود. امّا او از آدم جدا نمی‏شود. آرایی که در این مرحله دادند همه در کادر انقلاب است. کاندیدها کلیّات سیاست را قبول داشتند و اختلاف سلیقه‏ای را مطرح می‏کردند. هر کس که رأی داده، به نظام و انقلاب رأی داده است و ممکن است بعضی از ضدّ انقلابها هم شیطنت کرده باشند. حادثه شیرینی در منزل من و در روز انتخابات اتّفاق افتاد. در اتاق نشسته بودیم، یک بچّه کوچولویی داریم که نوه من است. دیدم رفته روی بالکون و ممکن است که به پایین پرت شود، گفتم از روی بام او را آوردند. او را نصیحت کردم و گفتم آن جا نرو! ممکن است به پایین پرت شوی و به تو آمپول بزنند. او را تهدید کردم، دید ما جدّی هستیم، قدری فکر کرد و رنجید و از پیش من رفت. پیش مادرش و به او گفته بود که بیا برویم، من می‏خواهم به دکتر جاسبی رأی بدهم! این مسأله‏ای را که عرض کردم نه از این جهت است که بخواهم بگویم آنهایی که رأی دادند بچّه هستند، از جهت این که می‏خواهم عاطفه را عرض کنم. یعنی بچّه انسان هم وقتی عصبانی می‏شود، این چنین عکس‏العمل نشان خواهد داد. دوستان انقلاب ما کسانی هستند مثل همینها که با ما رابطه دارند. وقتی که چیزی را نمی‏پسندند، می‏خواهند رأی هم بدهند، مسلمان و متّعهد هم هستند، ولی این طور رأی می‏دهند، این که اشکالی ندارد ما نباید از این مسأله برنجیم. در مجموع با همان پیش‏بینی که کردم با آن مواجه شدم؛ مردم هوشیارند و خوب انتخاب می‏کنند. بنده نمی‏گویم که از من اصلح‏تر نیست. حال آنکه مردم تشخیص دادند با این هیجانات و با این سیاستهای تعدیل و گرانی و ارزانی خیلی رأی عوض نمی‏شود و همین حدود ده - بیست درصدی رأی از مردم جابه جا می‏شود. در دوره‏ئ قبل هم این اتّفاق افتاد  و در این دوره نیز اتّفاق افتاد، و برای من بسیار شیرین و گواراست و از این مردم صمیمانه تشکّر می‏کنم. یکی از سیاستهای من این بود که در این دوره، اصلاً تبلیغ نکنم، واقعا" برای من تلخ بود وقتی در تهران عبور می‏کردم می‏دیدم عکس من را زده‏اند، عرق می‏کردم و نمی‏توانستم نگاه کنم. پانزده سال است که مردم، ما را می‏شناسند. همه همّت من این بود که تبلیغ نکنند، به روحانیّت مبارز چند بار پیغام دادم که تبلیغ نکنند، به خانه کارگر پیغام دادم، گاهی عمل نمی‏کردند، به پاسداران می‏گفتم: "بروند و این پارچه را بردارند". در صحبتها هم می‏گفتم: "من این تبلیغات را نمی‏خواهم." اگر لازم نبود این حرفها را هم در رادیو و تلویزیون نمی‏زدم و سعی می‏کردم جواب انتقادات را ندهم، لذا فقط برنامه را گفتم، از برنامه گذشته دفاع کردم و برنامه آینده را اعلام کردم. قبل از انتخاب سیاستهای برنامه دوم را به روزنامه‏ها دادیم که مردم ببینند اگر می‏خواهند رأی بدهند این برنامه است و اگر می‏خواهند رأی ندهند، خوب ندهند! هیچ وقت حاضر نبودم و هیچ وقت هم حاضرنیستم با تبلیغ و با شعار یک رأی را به طرف خودم جذب کنم. به اسلامشهر رفتم و آب را افتتاح کردم. اجتماع عظیمی از مردم آن جا جمع شده بودند، گفتم: "این راپخش نکنید، این یک نوع تبلیغات انتخاباتی است" می‏خواستم سدّ ساوه را افتتاح کنم، فشار آورده بودند، گفتم: "بعد از انتخابات می‏آیم". گفتند: "نه چون ما این جا را ساخته‏ایم و نام آن را هم می‏خواهیم غدیر بگذاریم و برای عید غدیر می‏خواهیم افتتاح کنیم". به زور مرا به آنجا بردند و دیدم نباید زحمات آنها را هدر بدهم. رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس گفت: "حالا که قیمت سم و کود را پایین آورده‏ایم؛ اجازه دهید پیش از انتخابات مصاحبه کنم و بگویم". من گفتم بعد از انتخابات این مطلب را بگویید. ممکن است کسی بهتر از من یا بدتر از من جای من را بگیرد، امّا نظام اگر باشد هر کاری را می‏شود کرد، و همین حالا عرض می‏کنم، ما سیاستمان را ادامه خواهیم داد، مردم رأی دادند من مخفی نکردم، گفتم: "برنامه من همین است که می‏بینید". البتّه برنامه دوّم به مجلس خواهد رفت و مجلس یا رأی خواهد داد یا رأی نمی‏دهد که آن بحث دیگری است البته سایر کاندیدها این مسأله را قبول داشتند. ما قسمت عمده را پشت سر گذاشته‏ایم، حدود هشتاد درصد تعدیل را عمل کرده‏ایم، فقط بیست درصدی از تعدیل باقی مانده. دوره برنامه دوّم دوره تثبیت است. دستآوردهای این دوره را باید تثبیت کنیم. عمده مشکلات را حل کرده‏ایم؛مجلس شورای اسلامی، دولت، رهبریهای مقام رهبری، همه با هم کار کردیم و این را به یک مرحله‏ای رساندیم. درست مثل ماشینی که در نزدیکی بالای گردنه رسیده است و چند وقتی باید عبور کنیم تا راه به هموار برسد. من آینده را بسیار روشن می‏بینم. ما در آینده نه مشکلات ارزی داریم، نه در مواد اوّلیه و مواد غذایی، دارویی مشکل خواهیم داشت. در کارهای زیر بنایی معطّل نخواهیم ماند. الان مردم نمی‏دانند که چه سرمایه‏هایی این چهار سال ریخته شده که جواب نداده است راه آهنهای وسیع که به نتیجه خواهد رسید، سدهای عظیم، کارخانه‏های عظیم پالایشگاهی، پتروشیمی و صنایع مصرفی، فولاد و معادنی که به نتیجه خواهد رسید. نتایج اینها در برنامه دوّم خواهد رسید و دوران بسیار روشنی را درست می‏کند. بن‏بستها زد و ده شده، البتّه زمانی وقت لازم داریم تا اینها به نتیجه برسد، ولی کار عمده کشور بحمداللّه انجام شده و حتی اگر من در این دوره رأی نمی‏آوردم، مطمئن بودم هر کس که جای من باشد، نمی‏تواند این سیاست را عوض کند. پی و بنیان این سیاست آنچنان محکم است که از باد و باران گزند نخواهد دید، ان‏شاءاللّه. آقای نوری وزیر کشور تذکّری را دادند که احتمالا" درست هم هست، چون رأی آمریکاییها را من گفتم 105 میلیون، ایشان گفتند: "احتمالا" 83 میلیون است" که آن 43 درصد این گونه درست می‏شود. والا ممکن است 53 درصد باشد، اگر فرض کنیم که 53 درصد باشد، باز ما 57 درصد هستیم یعنی ما از آنها بالاتریم که این تذکّر بجایی بود و من متشکرم. در پایان عرضم لازم می‏دانم از همه کسانی که در انتخابات به هر نحوی شرکت کردند تقدیر کنم؛ اوّل از کاندیدهای رقیب خودم که انتخابات را گرم کردند و حرفهایی را زدند که ممکن است برای ما هم در آینده مفید باشد تشکّر می‏کنم و بعد از همه مردمی که شرکت کردند چه آنهایی که به من رأی دادند و چه آنهایی که به دیگران رأی دادند؛ از مقام معظّم رهبری که واقعا" انتخابات را هدایت کردند، از وزارت کشور که بهترین انتخابات دوران را برگزار کردند که بعداً نتایج آن را منتشر می‏کنم و خواهید دید که چه دستاوردهای خوبی داشته‏ایم، تشکر می‏کنم.  و همچنین از مجلس شورای اسلامی که به موقع قوانین را اصلاح کرد و از کسانی که بعنوان تشخیص خودشان از من حمایت کردند، نمایندگان بزرگوار مجلس شورای اسلامی و رئیس مجلس محترم و برادرگرامیم، آقای ناطق و هم‏چنین برادر عزیز، جناب آقای حاج احمد آقا و شخصیّتهای بزرگ دیگر، ائمّه جمعه، بزرگان و روحانیّت شریف مبارز، جمع زیادی از روحانیون مبارز، علمای قم، جامعه مدّرسین و مجمع طّلاب، خانه کارگر و عموم کارگران، دانشجویان بزرگوار که من خیلی روی حمایت آنها حساب می‏کنم، انجمنهای اسلامی در سراسر کشور و بسیاری از شخصیّتها، جامعه ورزشی، جامعه فرهنگیان و دانشگاهیان و جامعه اسلامی، جمعیّت زنان، جامه زینب و بسیاری دیگر که من همه آنها را نام نمی‏ببرم، از آنها تشکر می‏کنم و امیدوارم این انتخابات برای همه ما مبارک باشد و ما هم بتوانیم به این اعتماد مردم جواب مناسب دهیم. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ »قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَمَدٌ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد«.     خطبه دوّم  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).  از مناسبتهای این هفته، هفته جهاد است که این نهاد مقدّس بسیار بر جامعه ما حق دارد. در جنگ و بازسازی و در همه دوران، بخصوص برای روستاها و اقشار محروم که ما موّفقیتهای آنها را تبریک عرض می‏کنیم. از مناسبتهای دیگر هفته، سالگرد "شهدای مؤتلفه اسلامی" است، قهرمانانی که با حرکت شجاعانه خودشان، سکوت را شکستند و راهی در ظلمت باز کردند و امروز ما از آثار جهاد پیشتاز آنها بهره می‏گیریم و می‏دانم که اهداف آنها در جامعه تحّقق خواهد یافت. از مناسبتهای دیگر هفته ما، شروع "هفته امر به معروف و نهی از منکر" است که یک حرکت بسیار اصولی است که با رهنمودهای مقام معظم رهبری شروع شد و من انتظار دارم برادران و وّعاظ و خطباء و اهل نظر و قلم این مسأله مهمّ و فریضه مهمّ اسلامی را آن طوری که هست باز کنند که بحالت یک نظارت همگانی تبدیل شود. هر فردی در هر جا که هست، همان طوری که باید نماز بخواند و همان طوری که باید روزه بگیرد، احساس کند که در مقابل بدی دیگران هم مسؤولیّت دارد. اگر دیگران بد می‏کنند، آنها را نصیحت کند و جلوی آنها را بگیرد. اگر عمل خوب می‏کند او را تشویق کند. اگر این حالت بی‏اعتنایی که در بخشی از جامعه هست، بشکند و بحالت نظارت و احساس مسؤولیّت تبدیل شود و این فرهنگ جا بیافتد، خیال می‏کنم که خیلی کار کرده‏ایم و ان‏شاءاللّه این طور باشد. کسانی که در این راه برنامه ریزی می‏کنند، نگذارند مسأله به چند مسأله معمولی کشور تبدیل شود. البته آنها هم جزء مسائل هستند، امّا همه مسائل کشور، در قلمرو امر به معروف و نهی از منکر است. همه مسائل سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، علمی،در این محدوده است. نهی از منکر باید یک طیف وسیعی از زندگی انسانها و در همه آحاد مردم گرفته شود که ان‏شاءاللّه این کار را می‏کنند. ما مُحّرم را در پیش داریم، و من چند جمله‏ای به امّت بزرگوارمان توصیه می‏کنم. از این فرصت طلایی که عاشورا در اختیار ما گذاشته بهره‏گیری کنید. عاشورا یک معاهده آسمانی به قیمت خون و اسارت خاندان پیغمبر است. درس فداکاریی که امام حسین(ع) داد، درسی نیست که آدم به خودش اجازه دهد که از آن غفلت کند یا قدری این را تضعیف کند. امام حسین(ع) سعی کرد در برنامه‏ای که به نظر می‏رسد برنامه‏ای آسمانی و الهی است؛ تمام ابعاد فداکاری را بگنجاند و هر چه را که دوست می‏دارد، از زن و فرزند و دوست و همکار و همراه و اصحاب و همه را در فجیع‏ترین منظرههای ممکن در قربانگاه ببرد و برای نجات دین و اسلام و حکومت اسلامی در پیشگاه خداوند قربانی کند. حالا در ماه محرّم وّعاظ این مسائل را باز خواهند کرد. واقعا"دلخراش‏ترین منظرههای قصاوت از یک طرف و فداکاری از این طرف در کربلا اتّفاق افتاد، هم نسبت به بچّه‏ها، بزرگان، زنها، مردها، پیرمردها، حرفهایی که زده شده راهنماییهایی که شد، سرمایه خیلی بزرگی است؛ این سرمایه متعلّق به ما هم نیست! این سرمایه متعلّق به بشریّت است. و جزای آن هم حکومت اسلامی ایران و شیعه نیست. تا یک دیو ظلم در دنیا باشد، خون امام حسین (ع) انتقام گرفته نشده! تا "عدالت" در سراسر گیتی اجرا نشود، این قربانیها به نتایج مطلوبشان نرسیده‏اند و ما واقعا" باید مُحّرم را به چنین جایگاهی تبدیل کنیم. البتّه ما از مُحّرم استفاده کرده‏ایم، مبارزه، دین، شرافت، کرامت، معنویّتهای این مرز و بوم، این روحیّات مردم، این حضور مردم در صحنه، این فداکاریهایی که داریم، این شهادتهایی که در جنگ داشته‏ایم، این ایثارگری که قشر جوان ما را این طور قبضه کرده و ایثارگران را در صحنه نگاه داشته و از آرمانشان یک قدم عقب نمی‏نشینند، اینها همه تا حدود زیادی به کربلا وصل می‏شود. ما باید روی برنامه‏های محّرم تکیه خیلی کنیم. هیأتها آن سنّتهای قدیم را فراموش نکنند. البته سعی کنند که محتوای اشعار و شعارها و برنامه‏ها هر چه عمیقتر و انقلابی‏تر و انسانی‏تر و معنادارتر باشد. هر چه که با مفهوم و آرمان همراه باشد با خون و اهداف امام حسین(ع) ما نزدیک‏تر می‏شویم. مردم در مجامع شرکت کنند؛ در حسینیه‏ها، در مساجد، در برنامه ها و در هیأتها. یک وقت جوانان حس نکنند که این گونه مطالب متعلّق به قدیم ما بوده و حالا دوران دیگری است. نمایش طور دیگری است، اینها آثار خودش را دارد، ما آن کارها را هم می‏کنیم. در جامعه ما سنّت خوبی بوده است که آن را حفظ کنیم. این گریه‏ها، این اشکهایی که به زمین می‏ریزد، این قطرات اشکی که روی گونه‏ها بخاطر امام حسین(ع) و بچّه‏های امام حسین(ع) جریان پیدا می‏کند، این قلبهایی که در شنیدن مصیبتهای و عزای اینها می‏شکند، اینها همه کارساز است و آثار دارد و هم انسان را می‏سازد و هم جامعه را می‏سازد و امیدواریم که ما قدر این نعمت را بدانیم و بتوانیم از آن در حدّ اعلاء استفاده کنیم. امیدوارم که به مسائل خارج و مسائل دنیای اسلام هم بخصوص در ماه محرم توجه شود.  ما امروز بوسنی، هرزگوین را داریم که کفر و اسلام در آنجا در مقابل هم صف کشیده‏اند. در آنجا بلندترین جنایات تاریخ اتّفاق میافتد و مظلومترین مردم، مظلومانه از خودشان دفاع می‏کنند. ما هر مقدار که بتوانیم سیاسی، مالی و حتی نظامی به آنها کمک کنیم، وظیفه‏ایست که بعهده ماست و باید انجام شود. خوشبختانه حتی عنودترین دشمنان اسلام، بالاخره به زبان آوردند که راه نجات مردم بوسنی این است که به آنها اسلحه داده شود. مردم ما افتخار دارند که یکی از شهدای جهاد بوسنی را که از اینجا برای کمک رفته بود (از طرف وزارت خارجه) تشییع می‏کنند. این سند افتخار ماست و ما می‏توانیم با عرضه کردن این شهید به دنیای اسلام بگوییم که جهاد در راه خدا مخصوص کشور خودمان و در محدوده جغرافیایی خودمان نیست. گرچه راه بوسنی را بسته‏اند و برای کمک به آنجا خیلی مشکل وجود دارد. در کنار آن مسأله فلسطین است که مثل زخم دنیای اسلام، روز به روز دارد عمیق‏تر می‏شود و متأسفانه مسؤولان کشورهای اسلامی همچنان به بیراهه می‏روند و امید واهی دوخته‏اند به دیگران که از آنها حمایت کنند، چنین اتّفاقی هم نخواهد افتاد؛ ولی من امیدوارم که جهان اسلام از این امتحان بزرگ سربلند بیرون بیاید تا بتواند از عهده  وظیفه بزرگ الهی خود برآید و حمایتهای لازم را انجام دهد و مسلمانان را نجات دهد. اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ قُلْ یا اَیُّهَاالْکافِرُونَ/ لااَعْبُدُ ما تَعْبُدُوُنَ/ وَلا اَنْتُمْ عابدُونَ ما اَعْبُدُ/ وَلا اَنَا عابدٌ ما عَبَدْتُمْ/ وَلا اَنْتُمْ عابدوُنَ ما اَعْبُدُ/ لَکُمْ دینُکُمْ وَلِیَ دینِ.