نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
خطبه اوّل بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، عِبادَاللَّه اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیهِ". با تأکید برانجام وظایف دینی و انسانی و پرهیز از گناه و عمل به وظایف و واجبات، فکر کردم که امروز مردم بحقّ توقّع دارند که ما در خطبه نماز جمعه گزارش تحلیل گونهای را از سفرهای متعدّدی که از سال گذشته تا این اواخر به استانهای مختلف داشتیم، خدمتشان عرض کنیم. در گذشته این گزارشات داده می شد و گاهی هم نه، امّا امروز خطبه اوّل را که مطالب قابل توجّهی است، به این امر اختصاص میدهم و خطبه دوّم را پیرامون مناسبتهای فراوانی که در هفته داریم، عرض میکنم. در سال گذشته به چندین استان سفر کردم. این استانها شامل خراسان، اصفهان، همدان، زنجان ، یزد، سمنان و امسال نیز به کرمان و سفرهای کوتاهی نیز به جاهای دیگر داشتم. یک برداشت عمومی از شرایط کشور در مواجه با مردم و دریافت نظرات آنها و دیدن وضع و کارهایی که در ایران اسلامی در حال انجام است و چند نکته از استعدادها، نیازها، کمبودها و امکانات و نظرات مردم را که به صورت جدّی مورد نظر ما است، خدمتتان عرض میکنم. چون از آخرین سفر تازه برگشتهام، شاهد مثالهایم را از این سفر آخر مطرح میکنم. جمع بندی من این است که - بحمداللَّه - انقلاب اسلامی آن چنان در رگ و پوست و سلّولهای وجود مردم وارد شده و فکر، روح، ذهن و دل مردم را تصرّف کرده که باید مطمئن باشیم برای مدّتهای مدید و - انشاءاللَّه - تا زمان ظهور حضرت حجّت(عج) این انقلاب پایدار باشد.
در تهران که ما هستیم، به طور طبیعی در خیابانهای تهران مردم را در عبور و مرور مشاهده میکنیم
[t1]که وضع عادّی است. وقتی که وارد جای دیگری میشویم، مردم وقتی مسؤولین خودشان را میبینند، واقعیّتها آنجا جلوه میکند. چند نکته را من از دهها مطلب که گفتنی و نوشتنی است، خدمتتان عرض میکنم: اوّلین نکته، حضور فوقالعاده وسیع و جدّی مردم در صحنه است. این یک پدیده کوچکی نیست که همین طوری بگوئیم مردم در صحنه هستند. حالا بیش از 14 سال از انقلاب سپری شده است و مردم مرتّب در تظاهرات و راهپیمائیها با شکوه بسیار شرکت کردهاند و این چیز عادی است. وقتی اتّفاق جدیدی در شهرستانها میافتد، ما شاهد رویداد تازهای میشویم. حضور مردم در صحنه و شهرستانها بحدّی است که [اگر] بخواهد در تهران انجام شود، زندگی را مختل میکند. واقعاً انسان به شهرستانها وقتی میرود هیچ کس در منزل و کار نمیماند، البتّه وقتی هیچ کس میگویم، اغراق است؛ خیلی کم میمانند. همه مردم برای ابراز وفاداری به انقلاب و نظام و به خاطر علاقهای که به انقلابشان دارند، در صحنه هستند و این یک حضور معمولی هم نیست. آن چنان که این مردم فریاد میکشند و شاد و خوشحال هستند و با حالتی که ما از مردم در کوچه و خیابان مشاهده میکنیم، قطعاً اگر دشمنان ما در آنجا حضور داشته باشند، چشمانشان کور میشود، دق میکنند. این واقعیّتها را نمیشود منعکس کرد. بنده خودم میبینم و برایم محسوس است، ولی آنچه [را] که با چشم دیدهام، نمیتوان منعکس کرد و میدانم که دستگاههای ارتباطی ما این قدرت را ندارند. باید در میان مردم و جزء آنها باشند تا ببینند که دارند چه کار میکنند. اگر برای من بود، این حرفها را نمیزدم. قطعاً برای من نیست. اگر من یک قدم از انقلاب کنار بروم، مردم به جای این دوستیها دشمن میشوند. برای انقلابشان است. آنها صرفاً به خاطر خدا، اسلام و انقلاب و قرآن است. اشخاص سمبلی هستند که مردم به خاطر آنها به عنوان نشانهها و علائم انقلاب این کار را انجام میدهند. در کرمان که وارد شدیم، بیش از ده کیلومتر در دو طرف خیابانهای کرمان صفوف به هم فشرده مردم بود. مردم بچّه به دوش از زن و مرد، پیرو و جوان در میان آن شلوغی جمع شده بودند که متأسّفانه در برخی موارد به خاطر آن همه ازدحام آسیبهای جانی هم داشتیم. ما باید به دنیا خیلی بنازیم و دنیا روی این حرف خیلی حساب کند. سرانجام ملّتی بعد از 15 سال انقلاب کرده و به قول خارجیها (آنها از حرفهایی که ضدّانقلاب برایشان گزارش میکند، خیال میکنند مشکلات دارد مردم را از پای در میآورد.) در تاریخ حکومتهای دنیا چنین چیزهایی را مشاهده نکردهایم که یک مسؤول کشور برای بازدید به شهری برود و مردم این گونه رفتار کنند. این چه مسألهای است، چگونه میخواهند این کشور، مردم و این نظام و انقلاب را متهّم کنند به اینکه اینها حقوق بشر را رعایت نمیکنند و در کشورشان آزادی نیست؟ مگر میشود در کشوری آزادی نباشد و مردم این همه راضی و این همه طرفدار باشند؟ حالا بعضیها میگویند، مردم طرفدار انقلاب هستند و مشکلات چیزی دیگری است. بله، ما حالا نمیخواهیم بحث مشکلاتی کنیم. ما حالا از انقلاب حرف میزنیم. مردم از این انقلاب، نظام و از این چیزی که انتخاب کردهاند، عمیقاً راضی و عاشق راهی که انتخاب کردهاند، هستند. دیگر بهتر از این هم نمیتوان سند آورد. ما چه سند و چه دلیلی بهتر از این بیاوریم؟ مردم با دوچرخه و پیاده میآمدند. در سفرمان به ماهان که برای افتتاح مرکز علمی و فرهنگی رفته بودیم، برنامهای برای دیدن مردم نداشتیم. درنزدیکی غروب به آنجا رسیدیم، 7 تا 8 کیلومتر زن و مرد و بچّه پای پیاده به آنجا آمده بودند. شب، هنگام بازگشت مردم را دیدم که پای پیاده در حال بازگشت به منازل خود هستند. البتّه از این وضع ناراحت شدم که چرا نتوانستیم به شهر برویم تا مردم مجبور نشوند پای پیاده به اینجا بیایند. آمدن اینها برای چه بود؟ چه کسی به اینها میگوید بیائید؟ تازه این همه راه آمدند تا 10 دقیقه دیدار کنند. آنها در پایان شاد و شعارگویان بازگشتند. واقعاً این افتخار بسیار بسیار بزرگی برای انقلاب اسلامی است که موفّق شده ظرف 14 سال و علیرغم این همه تبلیغات و جنگ این گونه مردمش را با خودش داشته باشد. من نمیگویم ما در کشور مخالف نداریم. حالا بعضیها بگویند مخالف هم دارید. بله، ما ضدّانقلاب و آدمهای بی تفاوفت داریم، ولی این توده مردم هستند که موافق هستند. آن چند نفر یا درصد اندکی از مردم به هر حال به هر دلیلی میتوانند مخالف باشند، امّا توده مردم کاملاً همراه انقلاب هستند و این انقلاب با این علاقهای که درون مردم است، آسیب پذیر نخواهد بود. به نظر من دشمنان ما مشت به سندان میکوبند. یکی از عوامل مهمّ این وضع خود نظام است؛ چون، نظام ولایت فقیه در کشور درست شده و این چیزی بود که مردم ما قرنها عاشق آن بودند. جزء وجود و خواستههای ما بوده و تجربه موفّقی هم بوده، چون برای نظام در سایه عقیده ولایت فقیه یک مرکزیّتی به وجود آمده که یک نفر مجتهد مسلّم، عادل، شجاع، مدیر و مدبّر که شرایطش در قانون اساسی است، مرکز ولایت و اداره کشور و حکومت میشود. خوب، این اطمینان مردم را جلب میکند. آن چیزی است که بهتر از این نمیتوان نقطهای را پیدا کرد که مردم با خیال راحت به آن عقیده پیدا کنند. ممکن است اشتباهاتی هم ببینند. اشتباه همیشه ازغیر معصوم سر میزند، ولی یک چنین اعتمادی است. تبلور این ولایت در زمان امام (ره)، شخصیّت بی نظیری که در طول حیات اسلام بعد از ائمّه نظیرش را نداشتیم، بود و امروز همان شاگرد صالح ایشان است که به نظر من صالحترین فرد روحانی و مجتهدی است که میتواند امروز این مقام بسیار عظیم را به عهده بگیرد و خداوند این را هم از راهنماییهای امام به ما داد و - انشاءاللَّه - همیشه چنین باشد. یک رمز کار اینجاست، رموز دیگری هم هست. رمز دیگرش این است که مردم واقعاً میببینند که نظام دارد خدمت میکند. در گذشته (در زمان رژیم منحوس پهلوی) شاید برخی از نقاط تهران و چند شهر مورد توجّه و رسیدگی بودند، امّا امروز دور افتادهترین نقطه کشور مطمئن است که نظام به آنجا هم توجّه نموده و عدالت را مراعات میکند. توجّه به شهرستانها و روستاها و دادن حقّ مردم در سراسر کشور برای مردم قابل لمس است. آن را میفهمند، لازم نیست ما تبلیغ کنیم. یکی از همین کارهایی که در این سفر داشتم، بازدید از سدّ پیشین و افتتاح این سد بود. شما اصلاً نمیدانید، کما اینکه همراهان من نیز از وضع این محل با خبر نبودند. پیشین در جایی بسیار خشک و گرم و در 20 کیلومتری پاکستان قرار دارد. در طول اقامت در این محل دائماً عرق میریختیم، حتّی کولرهایی که در سالن گذاشته بودند، نمیتوانست سالن را خنک کند. رژیم منحوس پهلوی آن موقعها به فکر افتاده بود که آب آنجا را مهار کند و کارهایی ابتدایی کرده بودند. ما هم در ابتدای انقلاب نتوانستیم بسرعت انجام دهیم. زمانی که من مسؤول شدم و برنامه اوّل را نوشتیم، این قبیل کارها را در اولویّت قرار دادیم. کمکهای فوقالعاده به آنها داده شد تا سدّ آنجا ساخته شد. آنجا روستاهای کوچکی در بیابانها وجود دارد و ما اصولاً طبق هیچ برنامهای ورود خود را به آنها اعلام نکرده بودیم، بلکه خودشان آگاه شده بودند. آنجا بنده این مردم را دیدم که با قیافههای سوخته، لاغر و محروم آمده بودند. احساس میکردم که انسان هر قدمی برای این مردم بردارد، مورد رضایت خداوند است. این مردم آن چنان ابراز وفاداری میکردند که از خوبی و دوستی خود حسابی اشک ما را در آوردند. رژیم پهلوی هیچ وقت به فکر این مردم نبوده، ولی امروز آنجا سد ساخته شده که 175 میلیون متر آب است و هر قطرهاش در آنجا با ارزش است. آنها هر ساله دو فصل باران گرمسیری دارند؛ یکی زمستان و دیگری تابستان، و مثل پاکستان میماند. آب باران هم یک مقداری در فصل بارش خود زمینهای مردم از بین میبرد. دو سال پیش آن چنان سیلی جاری شد که هیچ چیزی برای مردم باقی نگذاشت. آنجا آن سدّ عظیم بسرعت احداث شده، آن هم بعد از پایان جنگ تحمیلی که خودمان را به مرحله بازسازی رساندیم و اکنون 7 هزار هکتار از بهترین زمینهای کشور ما، در پایین دست این سد قرار دارد که نیروی زمینی ارتش در حال کانال کشی و آماده کردن زمینهاست. در این زمینها بهترین مرکّبات، موز و انبه و خربزه درختی که در آنجا مصطلح است و همچنین سایر محصولات، میتوان به عمل آورد که هیچ وقت آنجا آباد نبوده است. در سفر قبلی که بنده به آنجا رفتم، مردم آن قدر از نظر فرهنگی عقب بودند که دختران خود را به مدرسه نمیفرستادند که من تأکید کردم که چرا آنها را برای کسب علم روانه مدرسه نمیکنید؟ خوب، آنها حالا وقتی که مشاهده میکنند ارتش نظام آنجا به جای اینکه شمشیر بکشد، دارد کانال کشی میکند و نیروهای متخصّص آن، این سدّ عظیم را احداث میکنند، این مردم وفادار میشوند. در چابهار که همواره ضربالمثل تشنگی و بدبختی بوده است، سردخانه عظیم 5 و 10 هزار تنی تأسیس شده تا مردم آسایش داشته باشند. درآنجا یک انبار عظیمی از لوله وجود دارد که به شهرها لوله کشی شود و از همین سد آب آنجا تأمین گردد. این کارها را مردم میبینند و لمس میکنند که این نظام به جای اینکه این هزینهها را در تهران و کرج و اصفهان خرج کند، دارد آنجا خرج میکند. به طور کلّی در استانها، روستاها و شهرستانها احساس میکنند که نظام دارد عدالت اجتماعی اسلام را اجرا میکند و به آنها پرداخته است. و واقعاً در شهرستانها، روستاهای کشور ما و راههای دور اکنون زندگی شکل بسیار مطلوبی پیدا کرده است. به شهرهایی که ما سفر میکنیم، از لحاظ خیابانها، سرسبزی و نظافت و ایجاد پارکها و بسیاری از مسایل، مشاهده میکنیم که از تهران هم - اگر بهتر نباشد، البتّه نه در همه جا- بدتر نیستند. بلوارهای خوب احداث شده، برق رسانی شده، از نظر آب تأمین هستند و حتّی در روستاهای دور دست مشاهده میشود که آبرسانی انجام شده، آسفالت شده و دکتر و بهداشت وجود دارد، این قبیل کارها اصولاًدر گذشته در این نوع مناطق نبوده است. من وقتی برای سرکشی به وضع سیلزدگان ارزوئیه - که در سیل اخیر شنیدید چه مقدار خسارت ببار آورد - رفتم، گفتند، بدترین نقطهای که آسیب دیده، ارزوئیه است که گفتم ما را به همان بدترین جا ببرید و راه هم خیلی بود و حدود یک ساعت با هلیکوپتر پرواز کردیم تا به نزدیک بندرعباس رسیدیم و یک مدّتی در روستاها گشتم و دیدم که بله، خیلی از روستاها خراب شده است. یک جایی مردم جمع شده بودند که آنجا فرود آمدیم و با مردم تماس گرفتیم و آن مردمی که بنده آنجا مشاهده کردم، واقعاً مثل مردمی بودند که ما، در نماز جمعه تهران میبینیم؛ بلکه با حالتر و با احساسات قویتر. به هر حال در نمازهای جمعه نخبههای تهران جمع میشوند. خوبان خوبان ما روز جمعه تعطیلی خود را صرف حضور و شرکت در مراسم نماز جمعه میکنند. در آن جمعیّت و زیر آفتاب و با اینکه ما زیر سقفی قرار داشتیم، آن بادی که میوزید آدم را رنج میداد و این مردم ساعتها ایستاده بودند و شاداب و با روحیه و دوست داشتی و صمیمی بودند و همه چیز را فراموش کرده بودند و فقط به فکر انقلاب و میهمانانشان بودند. بعداً هم که برفراز روستاها پرواز میکردم، دیدم اکثر روستاهای کوچک دارای سیم برق هستند و جادّه آسفالته و خیلی چیزهای دیگر دارند که اصولاً روستائیان ما خواب هم نمیدیدند. به هرحال حرکت عمران و آبادی در استانها از مرکز کشور واقعاً بیشتر است. در خود کرمان یک نمایشگاهی از صنایع و دستاوردهای معدنی و کشاورزی و صنعتی و دستی استان دایر شده بود و آن چیزی که ما در آنجا دیدیم، واقعاً همه چیز در استان با کمک، سرمایه و حضور خود مردم منطقه در صحنه بازسازی متحوّل شده و در اکثر صنایع مردم آنجا همه چیز را برای خود میسازند. مردم به کشاورزی علاقهمند هستند، سطح برداشت محصولات افزایش مییابد و آن غرفه معاون را که دیدیم، واقعاً یک کلکسیونی از انواع مواد با ارزش و سنگهای قیمتی و معادنی بود که مردم رفتهاند و استخراج کردهاند. گفتنی و دیدنی است که این گونه در استانها، حرکت آغاز شده است و به همه چیز هم میرسند و مسؤولان و مدیرانش واقعاً با عشق و علاقه و پشتکار دنبال کار و مردم هم در صحنه هستند. البتّه اگر ما سرمایه و ماشین آلات بیشتری داشتیم، سرعت عملمان خیلی بیش از اینها بود، ولی اکنون با امکانات فعلی کار میکنیم و همه چیز در حال پیشرفت میباشد. از لحاظ دانشگاهی، اصولاً در گذشته توجّهی به دانشگاهها - غیر از تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و شیراز - نبوده است و اکنون به هر شهری که میرویم، یا دانشگاه دارند و یا در حال احداث آن هستند. در استان کرمان حدود 31 هزار دانشجو وجود دارد، در حالی که قبل از انقلاب 800 دانشجو داشته است؛ با اینکه در آن منطقه یک مرد خیّری هم به جای دولت دانشگاه ساخته بوده است. در یزد هم تقریباً همین رقم وجود داشت و در اصفهان دو برابر این رقم، یعنی حدود 70 هزار دانشجو وجود داشت. در بوشهر هم همین طور دانشگاهها وجود داشت. این دانشگاهها در شهرستانها خیلی کارساز هستند و حضور آنها، اعم از دانشجو و استاد، عامل افزایش سطح تفکّر و آگاهی مردم است. کارهای فرهنگی واقعاً جدّی گرفته شده، آن هم خیلی بیشتر از تهران. سینماهای زیادی در حال احداث است، دنبال ورزشگاهها هستند و البتّه عرض کردم که نیاز خیلی بیش از اینهاست، ولی مردم اکنون احساس میکنند که زندگی جدّی گرفته شده و حکومت دارد به آنها توجّه میکند، لذا در صحنه باقی میمانند. این مردم با آن بنیهای که گفتم از امام و ولایت فقیه گرفتهاند و با اعتمادی که نظام به آنان دارد، انسان امیدوارست که کشور امام زمان (عج) در آینده نه چندان دور، یکی از کشورهای قدرتمند جهان شود. بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیم/ اِذاجاءَ نَصْرُاللَّهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواَّبًا. خطبه دوّم بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج). مناسبتهای متعدّدی وجود دارد که از آن به طور فهرست وار عبور میکنیم و بر روی یکی، دو مورد آن هم که مربوط به مسایل جهان اسلام و کشور میباشد، یک مقدار تکیه میکنیم. در هفته گذشته، شهادت امام صادق(ع)، بنیانگذار مکتب جعفری، را داشتیم که برای ما و این کشور امام صادق (ع) روز بسیار عظیمی است که - بحمداللَّه - رسانههای ما، در این مناسبتها وظایف خودشان را بخوبی انجام داده و مردم را در جریان نقاط حسّاس مناسبتها میگذارند. مردم ما کم و بیش میدانند که امام ششم چه نقشی در احیاء مکتب تشیّع و تعلیم و اشاعه معارف اسلامی ایفا کردهاند. البتّه خداوند شرایط تاریخی را در اختیار ایشان گذاشت و ائمّه ما نور واحد هستند و همه از یک منبع و با یک هدف و با یک روحیه وارد زندگی میشوند، ولی امام صادق (ع) از این فرصت با برههای که زمان حکومت بنی امیه و تأسیس حکومت بنی عباس در اختیارشان گذاشت، بخوبی استفاده کردند و هزاران شاگرد مبرّز و شخصیّت عظیم علمی، اسلامی تربیت کردند که شاگردان آن مدرسه با کمک آثار، روایات و تعلیمات فراوان و جامع امام توانستند پروبال معارف اسلامی و تشیّع را در سراسر جهان پخش کنند، که امروز شما در هرگوشهای از جهان اسلام که میروید، آثاری از شاگردان امام(ع) را مشاهده میکنید و ما امیدواریم که از این همه ذخیرهای که از این طریق در اختیارمان هست، بتوانیم استفاده کنیم که - بحمداللَّه - امروز ایران خوب استفاده میکند. در همین هفته، ما دو کنفرانس مهمّ در مورد مرحوم شیخ مفید و مرحوم سبزواری داشتیم که هر دوی اینها از استوانههای علمی و مکتبی ما هستند. مرحوم مفید تقریباً مؤسّس حوزهها هستند، گرچه شاگردان ایشان این تأسیس رسمی را انجام دادند، ولی بنیهها همه به ایشان باز میگردد. مرحوم سبزواری نیز نقش عظیمی در احیاء فلسفه اسلامی داشتند و حکمت متعالیه را رواج دادند و این قبیل کارها برای شناختن تاریخ، هویّت و تقویت روحیه جوانانمان کار خوبی است که با دیدن این ذخایر بیشتر به خودشان اتّکاء پیدا میکنند و همچنین [جهت] احیاء آثار ارزشمند اینها که در تاریخ فراموش شده (برای این کنفرانسها اشخاصی میروند و تحقیق میکنند و از سراسر دنیا اسناد جمع میشود و به اینجا میآید) این اقدام بسیار کار خوبی است که باید ما این سنّت حسنه را ادامه دهیم و خوشبختانه پیامهایی که رهبر معظّم انقلاب به این دو کنفرانس دادند، بسیار راهگشا و هدایتگر بود. همچنین در هفته گذشته روز ارتش را داشتیم که برای ما روز مقدّس و بسیار سرنوشت سازی است؛ چون اوائل انقلاب، ضدّ انقلاب و دشمنان ما، طرح بسیار خطرناک و شومی را داشتند و میخواستند ارتش را منحل کنند و شعار انحلال ارتش را به بهانه اینکه ارتش از وسائل سرکوب جهاد اسلامی بوده، سرمیدادند که این شعار، ظاهر الصلاح و فریبنده بود، ولی امام این خیانتی را که آنها مرتکب میشدند، زود درک کردند و با هوشیاری عجیبی که داشتند، علی رغم جوّی که آن روز در بین افراد هوچی و ظاهراً انقلابی وجود داشت و اتّخاذ چنین تصمیمی مشکل بود (حتّی در داخل ارتش عدّه زیادی را تجهیز کرده بودند که شعار انحلال میدادند) به آنها تودهنی زدند. تصمیم امام واقعاً آثار با ارزشی در تاریخ ما داشت که یکی دفاع دوران جنگ بود که حالا دیدیم و آینده بسیار مهمّتر که ارتش ما با این بازسازی انجام شده میتواند داشته باشد. امروز ما خوشحالیم که در سایه آن تصمیم مهمّ امام یک ارتش نیرومند داریم که با کمک سایر نیروها (سپاه پاسداران که خود آن امروز یک نیروی مسلّح بسیار عظیم و مرکّب از آن همه نیروهای انقلابی و متعهّد و بسیج داشتیم) یک چنین نیروی مسلّحی در کنار نیروهای انتظامی مجموعهای است که امنیّت داخلی و خارجی ما را واقعاًتضمین کرده است و دشمنان ما با تجربهای که از دوران دفاع دارند، دیگر به این آسانی هدف دست درازی به کشور ما را نخواهند کرد. ما امروز شاهدیم که همین نیروهای مسلّح که دوران جنگ جبههها را پرکرده بودند، ضمن اینکه مشغول تعمیق آموزشها و اصلاح تدارکات خودشان هستند، با وسعت هم در میدان بازسازی حضور دارند و بسیاری از طرحها را پیمانکاری میکنند. اگر چه برای آنها هم فایده دارد و سود میبرند، مهمّ این است که مهندسین، ماشینآلات و امکانات انسانی این نیروها معطّل نمیماند و در خدمت بازسازی کشور است که امیدواریم این رابطه همشیه باشد. در زمان صلح، نیروهای مسلّح کارهای کشوری را انجام میدهند و در زمان جنگ مردم در کنار نیروهای مسلّح کار دفاعی را انجام میدهند. این همکاری مقدّس، بهترین وسیله تقویت هم صلح و هم جنگ، هم بازسازی و هم جهاد است. در همین هفته و هفته آینده مناسبتها دیگر هم داریم. امروز بخصوص، روز مربوط به حضرت معصومه (س) است که ما از سایه مبارک ایشان در قم، حوزه عظیم علمیّه را داریم که منشأ بسیاری از خیرات و حسنات ماست و ما انقلابمان را از پیشتازی حوزه قم داریم و امروز هم تداوم انقلاب و هوشیاری مردم و حضور مردم در صحنه را تا حدود زیادی مرهون روشنگریهای علما و روحانیّتمان هستیم که در سراسر کشور و در مناسبتهای مختلف، هم در دوران نهضت و پیش از انقلاب و هم در دوران جنگ و امروز، ما واقعاً این نیروهای عظیم هدایتگر را از قم داریم. البتّه درهمه و بسیاری از شهرستانها حوزه داریم، ولی امالقرای ما قم است و نقطه توجّه ما حرم مقدّس حضرت معصومه(س) است. در هفته آینده بناست کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در پاکستان برگزار شود و مسأله مهمّ ما مسأله بوسنی و هرزگوین و فلسطین است، البتّه مسایل افغانستان و کشمیر و قرهباغ و سومالی و خیلی جاهای دیگر را هم داریم. ما انتظارمان از وزرای خارجه کشورهای اسلامی این است که آنجا بحث جدّی کنند. یک روحیه غلطی الان در کشورهای اسلامی هست که این باید پاک شود و وزرای خارجه مسؤول هستند و آنها باید راهی را ارائه دهند. الان همه چشمشان را دوختهاند که مسایل مشکل را کشورهای استعماری حل کنند. بوسنی و هرزگوین، افغانستان، فلسطین و سومالی یک واقعیّت تلخی است که ندیده گرفته میشود. این حوادثی که در دنیای اسلام است، یا ریشه آن خود مستکبران هستند و آنها تحریک کردهاند، اگر هم نکردهاند، حداقل از این حوادث سود میبرند؛ وقتی یک جایی یک دعوا و جنگی هست، اینها از دو طرف باج میگیرند، هر دو طرف که اسلحه میخواهند، از آنها میخرند، هر دو طرف حمایت سیاسی میخواهند، باید به آنجا بروند. هر دو طرف نیازهای اقتصادی را باید از آنجا بگیرند. آنها سود میبرند. به علاوه، نفس اینکه دنیای اسلام دچار این زخمها و ضعیف باشد، به نفع آنهاست. ما چه توقّعی داریم که آنها بیایند و مشکلات ما را حلّ کنند؟ آنها یک جایی که به نفع خودشان است، میآیند؛ مثل داستان کویت. دیدند آنجا نفت به خطر افتاد، فوراً آمدند. حالا چرا آنها بیایند و کشمیر را حل کنند؟ در بوسنی موقعی کار میکنند که خطر سرایت این چیزها به سایر اروپا باشد. آنها از وضع فعلی فلسطین چه ضرری میبرند، غیر از اینکه کانون چرکینی درست شده که همه اطراف را به نحوی محتاج آنها کرده است؟ از سومالی آنها چه ضرری میبرند؟ از جنگ آذربایجان و ارمنستان آنها چه ضرری میبرند؟ ما اگر فکر کنیم که اینها به خاطر مسایل انسانی میآیند این مسایل را حلّ میکنند، اشتباه است. بنابراین من از کنفرانس وزرای خارجه میخواهم این مسأله را به طور جدّی بحث کنند. ما باید ابتکار عمل را خودمان [به دست] بگیریم. بالاخره ما هم اهرمهایی داریم، ما هم قدرتهایی داریم، ما هم پنجاه کشور اسلامی هستیم و کارهای بزرگی میتوانیم بکنیم. با هم برنامه ریزی کنیم و این مسایل را خودمان حلّ کنیم، که این تا به حال نبوده است و همیشه دستمان پیش آنها دراز است و آنها هر مقداری که به نفع خودشان باشد، عمل میکنند. فکر این هستند که اینها مسایل انسانی را حل میکنند، این واقعاً اشتباه است. شما همین حالا ببینید در این حادثه فرقه داوودیّه که در تگزاس آمریکا اتّفاق افتاده، 90 نفر آدم را در جا در یک ساختمان سوزاندند و آنها یکجا مردند، گویا ده نفر نجات یافتهاند. بعد یکی از این افرادی که نجات یافته است، انگلیسی است. تا به حال در آمریکا میگفتند که اینها خودکشی کردهاند. وقتی این انگلیسی از آنجا بیرون آمد، گفت نخیر، با برنامه آتش زدند، تانک آوردند و آتشباری کردند و آنجا را به آتش کشیدند. یک دولتی که حاضر میشود 90 نفر از اتباع خودش را این جوری با این وضع فجیع بکشد، چه توقّعی است که دلش برای کشتارهایی که در بوسنی یا سومالی و کشمیر و یا در جاهای دیگر شده بسوزد؟ اینها دروغ میگویند. خوشبختانه، خودشان هم میگویند. همین امروز یا دیروز بود که یک موزهای در آمریکا به مناسبت جنایات نازیها در آلمان که یهودی کشی کردند، افتتاح شده است. این البتّه کار یهودیهاست که دارند تبلیغات مظلوم نمایی برای یهودیها میکنند. همان جا یکی از بازماندههای جنایات آلمان نازی گفته است: آنچه که الان دارد در بالکان میگذرد، از جنایات نازیها خیلی عمیقتر است. او گفته است که نازیها با بچّهها و زنها این جوری رفتار نمیکردند. این قوم کشیای که الان در اروپای شرقی، در بالکان وجود دارد، خیلی بیشتر از آن چیزی است که نازیها مرتکب میشدند. این را خودش گفته است. آن وقت آمریکا میرود برای اینها موزه یادبود یک دوره میسازد و با این همه قدرتی که دارد، نمیآید در بالکان جلوی این جنایات را بگیرد. خوب، این چه توقّعی است؟ ما نباید توقّع داشته باشیم. خودمان باید کارمان را بکنیم. البتّه از آنها توقّع داریم و به هر حال آنها انسان و جزء جهان بشریّت هستند. وظیفه و قدرت دارند و باید بیایند، امّا به امید آنها نباید نشست. اگر ما جلو افتادیم، آن وقت آنها هم میآیند برای اینکه عقب نمانند. لذا باید دنبال این مسأله باشیم، این مسایل را حلّ کنیم و به خیال اینکه این مذاکرات و مسایلی که به عنوان فلسطین و امثال اینها انجام میشود منافع دنیای اسلام را تأمین میکند، ننشینیم. اگر نیرومند وارد صحنه شدیم، آنها هم در کنار ما و یا پشت سر ما میآیند و یا لااقل مزاحمت نمیکنند، ولی اگر این جوری عمل کنیم، به نظر میرسد که به جایی نخواهیم رسید و اشتباه میکنیم که از این طریق میخواهیم مسایل دنیای اسلام را حل کنیم. متأسّفانه در اجتماعاتی که بعضی از نمایندگان دولتهای اسلامی در بعضی از جاها تشکیل میدهند، باز هم هنوز دنبال این هستند که از طریق آنها مسایل را حل کنند. من عرض کردم نه اینکه از آنها نخواهیم، آنها وظیفه دارند و باید بخواهیم و دنبال کنیم و سازمان ملل هزینه سنگینی برای دنیا دارد و کارهای آنها را بخوبی انجام میدهد و باید کارهای ما را هم انجام دهد، ولی تجربه این طور نشان داده که آنها نفوذ دارند. اگر یک حادثه کوچکی به ضرر آنها درجایی اتّفاق بیفتد، آن چنان تبلیغ میکنند که گوش فلک را کر کنند، ولی حوادث مهمّی مثل همین قضایای بالکان و کشتار دسته جمعی، فرقه داودیه و امثال اینها که اتّفاق میافتد، قربانی را مقصّر جلوه میدهند و میگویند خودکشی کرده است. هم قدرت دستشان است و هم تبلیغات. انشاءاللَّه با هوشیاری دنیای اسلام و بیداری امّت اسلامی ما روزی بتوانیم خودمان در داخل مجموعه خودمان و در خانواده اسلامی خودمان مسایل خودمان را داوری کنیم. ترجمه خطبه عربی بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وآله و عباداللّه المتَّقیِنَ. بزودی کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در پاکستان برگزار خواهد شد. برای همین شایسته است دولتهای اسلامی در این بُرهه قضایا و مسایل جهان اسلام را با جدیّت و تلاشی بیش از هر وقت دیگر، مورد بحث قرار دهند و زمام امور را به دست گیرند. مهمّترین مشکلی که جهان اسلام در حال حاضر از آن رنج میبرد، این است که بسیاری از کشورهای اسلامی از بیگانگان استعمارگر انتظار دارند که برای حلّ مشکلات بسیاری که در تعدادی از نقاط جهان اسلام وجود دارد، اقدام کنند و در این راه گامهای مفید و مؤثّری بردارند. این اشتباه بزرگی است که تصوّر کنیم عناصر فتنهانگیز یا حدّاقل کسانی که از این آشوبها نفع میبرند، برای مشکلات ما مسلمانان، راه حلّ مناسب و مؤثّری پیدا کنند. آنها هیچ اقدام مثبتی انجام نخواهند داد، جزء در مواقعی که مصالحشان اقتضا نماید؛ مثل قضیه اشغال کویت. امّا در اتّفاقاتی که باعث مشغول شدن کشورهای اسلامی یا نیازمندی شدید آنها به پشتیبانی سیاسی، اقتصادی و نظامی قدرتهای استکباری شده و یا در حوادثی که به نحوی موجب تضعیف جهان اسلام شود، سادگی است که از آنها توقّع یاری حلّ آن مشکلات را داشته باشیم. به این دلیل میگوئیم خوب است که وزرای خارجه کشورهای اسلامی در کنفرانس اسلام آباد این مسایل را بدقّت مورد بحث قرار دهند و راه حلّهای قطعی و پیشنهاداتی ارائه دهند که امّت اسلام بتواند مستقل از بیگانگان و با اتّکاء به خدا و امکانات خودی عمل کند. خوب است کنفرانس وزرای خارجه راه حلّهای سازندهای جهت حلّ این مشکلات و به کارگیری تمام ابزار مناسب در این زمینه که اکثراً نیز در اختیار مسلمانان قرار دارد، ارائه دهد. حوادث بوسنی و هرزگوین، فلسطین، قفقاز، افغانستان، تاجیکستان و کشمیر برای ما عبرت بوده و درسهای زیای به ما میدهند و نادیده گرفتن هر یک از این عبرتها و درسهای روشن - خدای ناکرده - جز به آیندهای تاریک منجر نخواهد شد. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ »قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَّمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدُ«.