خطبه اوّل بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، وَ اَمَّا بنْعِمَةِ رِبِّکَ وَحَدَ عِبادَاللَّه اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَ اَتَّباعُ اَمْرَهُ وَ نَهْیِ". به خاطر اینکه در دهه مبارک فجر هستیم و مناسبتهای هفته هم فراوان میباشد، امروز بحث عدالت اجتماعی را ادامه نمیدهم و هر دو خطبه به نحوی به مسایل روز و ارزیابی عملکرد انقلاب اسلامی مرتبط است و به خصوص که در کنار بارگاه مقدّس امام راحلمان هستیم و مناسب است که گزارش سالانهای به رهبر راحلمان تقدیم کنیم و بویژه که در آستانه پانزدهمین سال انقلاب هستیم و لازم است که مروری بر گذشته داشته باشیم و نگاهی بر صفحه اعمال انقلاب بیاندازیم و ببینیم که چه کردهایم و از گذشتهها برای آیندهمان، برنامه تنظیم کنیم. بنابراین من خطبه اوّل را به ارزیابی عملکرد انقلاب منحصر میکنم و در خطبه دوّم مناسبتهای دیگر هفته را مطرح مینمایم. قبل از شروع صحبت، تأکید بر مراعات تقوا و انجام فرایض دینی و ترک محرّمات الهی داریم. من به عنوان یک فرد آشنا به امور کشور و انقلاب و منطقه و دنیا، در حدّ اعلی از عملکرد انقلاب و آثار این حادثه عظیم تاریخی راضی هستم و خداوند را شکر میکنم که با کمکهای مداوم غیبی توفیق داد که مردم و مسؤولین ما بتوانند از این وظیفه بسیار سنگینی که تاریخ و انقلاب بر دوش آنها گذاشته پیروزمند و سرافراز باشند. البتّه همین جا تاکید میکنم که اگر تعریفی از انقلاب میشود. تعریف از خودمان نیست بلکه یک نوع شکرگذاری از خداوند است و مادر این دنیای عجیب و انفسا این همه توفیق را نمیتوانیم جز به حساب خاصّ خداوند و الطاف خاصّ الهی بگذاریم و هیچ کس نمیتواند این همه موفّقیّت، آنهم توفیقات عجیب و باور نکردنی را به حساب خودش بگذارد. مجموعه امّت در پناه رهبریهای امام خمینی (ره) و رهبر معظّم انقلاب و در سایه الطاف الهی و امدادهای غیبی و ثمره خون شهدا و رنج ایثارگران ماست. اگر گذشته انقلاب را کمی ترسیم کنیم، وضع موجود را بهتر خواهیم فهمید. بدون ترسیم وضع گذشته نمیشود آنچه را که امروز داریم ارزیابی کرد و مخصوصاً برای طبقه نوجوان که در گذشته حضور نداشتند و اطّلاعی از آن دوران ندارند. من خیال میکنم این خطبه میتواند برای نوجوانان و افرادی که اهل مطالعه هستند، مفید باشد. ما در شرایطی کشور را از نظام ستم شاهی تحویل گرفتیم که اشکالات بسیار جدّی داشت. اوّلین کار بزرگ انقلاب، شکستن رژیم ستم شاهی بود. این کار بسیار دشواری بود و شما این روز وشبها که مسایل را از طریق صداو سیما و جرائد میبیند و میشنوید، کمی مطالب آن زمان را میتوانید[t1] به خاطر بیاورید. رژیمی که با در آمد هنگفت نفت، از لحاظ مالی وضع مناسبی داشت. و از لحاظ سیاسی، به خاطر باج دادن به قدرتهای بزرگ، با زنجیر آنها مستحکم شده بود و از از لحاظ امکانات پلیسی، امنیّتی و نظامی در مقابل ملّت، حسابی گردن کلفتی میکرد، انقلابی که فقط به اتکّا و حضور مردم در صحنه و افکار عمومی و رهبریهای امام، موفّق شد که رژیم به خیال خود ابدی و قدر قدرت را به این خوبی و آسانی بشکند و آنها را از کشور بیرون کند، خودش یک مسأله بسیار بزرگی است که ما نظیر آن را در تاریخ نداریم. خداوند آن چنان ترس در دل رژیم و عمالش انداخته بود که عجیب در مقابل این مردم جا خالی میکردند من سخنرانی حضرت امام خمینی به هنگام ورودشان به بهشت زهرا را از تلویزیون دیدم و شنیدم. صحنه عجیبی بود. امام به عنوان معارض اصلی حکومت شاهنشاهی، وارد کشور شده بودند. از هواپیما، فرودگاه، پلیس و همه امکانات آنها استفاده کردند و به بهشت زهرا آمدند و در حالی که هلیکوپترهای نظام در پشت محوّطه وجود داشت و به چشم میخورد، آن طور سخنرانی کردند و تمام گذشته و موجودیّت رژیم شاه را به باد مسخره گرفتند. هنوز دولت، مال آنها بود و هنوز همه ارگان حکومتی، دست آنها بود. این گوشهای است از واقعیتهای آن دوران و از این صحنهها ما خیلی فراوان داشتیم. این یک قدم بسیار مهم بود و قبل و بعد از آن را هم در تاریخ نظیر آن را نداریم و این افتخار، مال شما مردم به خاطر حضورتان در صحنهها میباشد. مسأله دوّم که مجدداً کار بزرگی انجام شد، حفظ تعادل و کنترل کشور در دوره بعد از پیروزی است. پیش بینی مراقبین و ناظران سیاسی جهانی این بود که چون در ایران، حزب نیرومندی نیست و چون مخالفان دولت و شاه، امکانات تسلیحاتی و امنیّتی و نیروی مسلّح ندارند و چون بخشی از اپوزسیون با غارت کلانتریها و پادگانها، مسلّح شده، بعد از سقوط شاه، در ایران هرج و مرج میشود و منجر به جنگ داخلی خواهد شد و کشور با جنگ داخلی ضعیف میشود و دوباره آنانی که فرار کردند، برمیگردند. این مهمترین تحلیلی بود که میشد. البتّه این تحلیل هم دور از واقعیّات موجود دنیا نبود همین حالا در اطراف ما کشور افغانستان را میبینید، مردم با 12 سال جهاد پیروز شدند، و حال و وضعشان چطور است. در الجزایر، مردم هشتاد در صد رای دادند و مثل شما در صحنه بودند، دوباره مورد هجوم قرار گرفته و آنها را تحت فشار قرار دادند. در سومالی، انقلابیون، رژیم را ساقط و کشور را آزاد کردند ولی حالا کارشان به جائی رسیده که از چندین کشور به سرکردگی آمریکا نیروی نظامی رفته تا آنجا را آرام کند تا بتواند، نان و غذا به آنجا ببرند. در عراق، مردم تلاش کردند و بخشی از خاک خود را آزاد کردند و اکنون بخوبی میبینید که چه شرایطی دارد. در کشورهای جدید استقلال یافته میبینید که درگیر چه مشکلاتی هستند. ایران از همه این جهات، کارش مشکلتر بود یعنی آن نیروی اصلی که نیروی مردمی به رهبری روحانیّت و امام بود، هیچ امکانات حزبی و تسلیحاتی و امنیّتی نداشتند همه پیشبینیها این بود که اینها به جان هم میافتند و نخواهند توانست کشور را اداره کنند و سقوط خواهند کرد. امّا دیدید که دوران بعد از پیروزی انقلاب را با درایتهای امام امت و نفوذ فوق العاده کلام ایشان در میان مردم و با حضور کاملا مردمی روحانیّت در سراسر زندگی مردم، چگونه آن مرحله دشورای را که همه انقلابهای دنیا با آن مشکل دارند، به خوبی گذشت و ما عبور کردیم. من بخاطر این دو مرحله، واقعاً از روحانیّت به خاطر این نقش تاریخی که ایجاد کردند، صمیمانه تشکّر کنم. در مرحله پیروزی، نقش روحانیّت در تجهیز، بسیج، هدایت، راهپیمائی و از این قبیل امور واقعاً و انصافاً کارساز بود و هم در مراحل بعد. امام یک بزرگ مرد تاریخ، امّا بدون این علماء و روحانیون و خطبا و وعاظ که همه جا مثل دانههای تسبیج بودند مثل امام، مثل بندتسبیج، این مرواریدهای جامعه را به هم وصل میکرد و در همه جا یک ریشه مرّتبی از هدایت مردم را به عهده داشتند. امّا دشمنان بعد هم همان فرمول معروف دنیا را که تجربه استکبار است، به کار گرفتند و آن جنگ تحمیلی است. وقتی که کودتای آنها ثمر نداد و آشوبهای خیابانی بیثمر شد و امیدشان از اختلافات داخلی قطع شد و دیدند که کشور منسجم است با توسل به رژیم بعث عراق، آن جنگ عجیب را برما تحمیل کردند که این هم واقعاً یک چیز بیسابقهای است که این همه شیطان مقتدر دنیا پشت سر یک شیطانک جمع شد و این نظام مظلوم نوپای انقلابی و تنها را تحت فشار قرار دادند. با این همه باز دیدند از جنگ هم، این ملّت و امّت، پیروز بیرون آمد و آن طور توانست دماغ استکبار و ایادیش را به خاک بمالد و نیرومندتر و با تجربهتر و پختهتر و چون فولادآب دیده بیرون آمد. یک مسألهای که از همه اینها بسیار مهمتر بود و هنوز هم استکبار از آن قطع امید نکرده است، مسأله سازندگی و بازسازی کشور است. آنها در محاسبات مادی خود فکر میکردند این مسأله، ملّت ایران را به تدریج مأیوس و دلسرد میکند و ملت از صحنه خارج میشود و روزی که این کار شد، همان روزی است که استکبار میتواند در معارضه با نظام اسلامی به نتیجه برسد. محاسبات آنها هم در فرمولهای عادی تاریخ کشورها، درست است. آنها چیزهائی را در محاسبات خود ندیده گرفتند که نمیتوانستند بفهمند و باز هم نمیتوانند نمیفهمند، چون این نظام و مردم را آن طور که هست، نمیشناسند. آنها میدانستند آنچه را که رژیم شاه برای ما باقی گذاشته، خودش کار مشکلی است. اداره همان [کشور] بدون مشکلاتی که بعداً اضافه شد کار آسانی نبود. چون رژیم شاه به گونهای درست شده بود که به شدت وابسته به خارج بود. اگر خودشان هم نمیخواستند، شده بود. بدین صورت که حدود 5 - 6 میلیون بشکه در روز نفت میفروختیم و عمداً از محل فروش آن، کالا وارد میکردیم و مردم مصرف میکردند. خوب، این یک فرمول آسانی است. کار بزرگی که خارجیها برای رژیم شاه کرده بودند. این بود که چاهای نفت را تجهیز کرده بودند، کشف و استخراج میکردند و ضمن تأمین نیازهای خود نیازهای وارداتی ما را هم تأمین میکردند و از طرفی ورود اجناس را به هر نوع و هر آنچه را که رژیم شاهنشاهی ایران میخواست، خیلی آسان در اینجا تحویل میدادند، خوب، مدیریت چنین مسایلی مشکل نیست. ولی خیانت بزرگی است و عواقب ناجوری دارد. نتیجه این شده بود که همه چیز وابسته به خارج بود. مواد اوّلیّه صنعت نبود، اگر هم صنعتی در ایران موجود بود، آن هم تازه صنعت مونتاژ بود. قطعاتش را از خارج میآوردند و در اینجا آن را مونتاژ میکردند و تحویل مردم میدادند. گندم، گوشت، مرغ، تخم مرغ، پنیر، ماشین، لباس، کالاهای مصرفی خانگی، فرش ماشینی، همه این کالاها وارد میشد و در کنار اینها بعضی از وسائل هم در داخل مونتاژ میشد. خوب اگر در آن زمان کسی هم از خارج ایجاد مزاحمت نمینمود، هفت، هشت و یا ده تا پانزده سال این وضعیت امکان ادامه آن وجود داشت. چون بنا به پیشبینی های خودشان تا اوایل دهه هفتاد و هشتاد نفت تمام میشد و تازه میبایست در چنین شرایطی نفت را هم به همراه دیگر کالاهای وارداتی، وارد کشور میکردیم. زندگی بدی نصیب ما شد، به خصوص که نظام و انقلاب ما ضدّاستکباری بود و هریک از رشتههای وابستگی را که در داخل کشور قطع میکردیم، خود این جریان مسأله ساز میشد، حتّی تجارت هم در آن زمان چهره طبیعی نداشت و در اینجا کمپانیهای خارجی دفتر و نمایندگی داشتند و اجناس را از خارج وارد میکردند و پولش را هم به قیمت ارز دریافت و به خارج میبردند. حتّی این وضعیّت و بحران ممکن بود با تعطیل کردن دفاتر و نمایندگیهایشان در داخل کشور اتّفاق میافتاد، خوب مشکلاتی از قبیل بندر، حمل و نقل و انرژی در آن موقع در کشور ملموس بود. همچنان که به یاد داریم که در زمان رژیم گذشته ما نیمی از ایّام هفته از وجود نعمت برق و انرژی روشنائی محروم بوده و در حالت قطع برق بسر میبردیم. علاوه بر همه این محرومیّتهای گذشته، مشکلاتی نیز به واسطه وقوع انقلاب، جنگ و محاصره اقتصادی بربار مشکلات و گرفتاریهای گذشته افزود شد، که هر یک از سه عامل فوق برای به زانو در آوردن یک انقلاب کفایت میکرد. باز بیاد داریم ک وقتی دشمن با تحمیل جنگ از شکست نظام و انقلاب مأیوس شد و ما قدم به قدم با عقب راندن عراقیها از جبهه های جنگ، موفقیتهائی را کسب نمودیم، دشمن کوبیدن و درهم شکستن مراکز و صنایع اقتصادی و صنعتی کشور را هدف قرار داده بود. و با این کار دشمن، یعنی با تهاجم و تجاوز به مراکز مالی و اقتصادی کشور ماهیّت جنگ کاملاً عوض شد. به عنوان مثال دشمن آمد در کناره سواحل دریای خزر نیروگاه نکاء را بمباران کرد و یا در کنگان پالایشگاه گازی که در مراحل میانی کار قرار داشت را بمباران نمودند. یا اینکه در اصفهان تأسیسات پتروشیمی و یا پالایشگاه را بمباران کردند و عملاً جنگ را به یک جنگ نابرابر اقتصادی مبدل ساختند و این توطئه را با این هدف اجراء کردند که امکانات نیمهکارهای را که از گذشته در اختیار ما قرار داشت را هم نابود کنند. این شرایط باعث شد که ما، در جنگ مقدار زیادی از همان موقعیّت نامطلوب بجای مانده از رژیم منحوس پهلوی را هم در جنگ از دست بدهیم. وقتی که جنگ پایان یافت، متوجّه شدیم که کشور را با تحمیل این شرایط به مرحله عقب ماندهای کشاندند. عقب افتادگیهای قبلی که خود از یک وابستگی جدّی برخوردار بود، خرابیهای ناشی از جنگ نیز بدان افزود شد. توانائیها در زمینه انرژی و نیروگاه را ارزیابی میکنیم، متوجّه این نارسائی میشویم، که نیروگاه در اختیار نداریم، آن موقع با اینکه صنایع ما نیمه کاره بود و کار نمیکرد باز هم مجبور بودیم که ساعتها خاموشی داشته باشیم. حمل ونقل کشور هم وضعی شبیه به دیگر موارد داشت یعنی کامیون و اتوبوس چه در درون شهری و بین شهری در اختیار نداشتیم و همچنین لوکوموتیو و واگن و راهآهن به اندازه کافی در دسترس نبود. چون همه اینها در طول جنگ آسیب دیده بود و آنچه هم که باقی مانده بود، در شرف نابودی بود. معادن را که مورد رسیدگی قرار میدادیم، مشاهده میکردیم که از کار افتاده و کارگران معادن در بیکاری بسر میبرند. چون این معادن فعّالیّتشان یا از زمان شاه شروع نشده بود و یا اینکه اگر آغاز به کار کرده بود در زمان جنگ آسیب دیده بودند و در زمینه نیازمندیهایمان به مواد اوّلیه هم عمدتاً این نیازها از طریق واردات تأمین میگشت. مثلاً در زمینه فولاد چهار میلیون تن میزان مصرف داخلی بود که از این میزان فقط یک میلیون در داخل کشور تولید میشد، و آلومینیوم هم به مقدار کمی تولید میکردیم و تا جائی رسیده بود که قیمت هر کیلو به 500 تا 600 تومان افزایش یافته بود. کارخانه مس را که در داخل کشور موجود بود چون در طول جنگ آسیب دیده بود و مورد بازسازی قرار نگرفته بود، نهانیاً مفتول مس را میبایست از خارج وارد میکردیم. در زمینه صنایع هم اکثر صنایع ما به دلیل ماهیّت وجودی مشترکشان که مونتاژ بود، برای تداوم فّعالیّتشان به واردات مواد اوّلیه نیاز داشتند و نیز برای اشتغال کارگرانشان، این کارخانهها به طور یک شیفته کار میکردند و از دولت ارز به قیمت 70 ریال دریافت میکردند و تولیداتشان به اندازه تامین نیازهای دولت بوده است. لذا دولت هم در نظام توزیع خود دچار مشکل میشد و این محصولات و تولیدات به طور سهمیهای و کانالیزه در اختیار جامعه قرار میگرفت. که به پیروی از این مسأله هر جائی تبدیل به بازار سیاه شده بود و به هر مغازهای که مراجعه میکردیم، هرچیزی را که طلب میکردیم، با قیمتهای آنچنانی تحویل میدادند. اگر کوپنی هم نصیب کسی میشد که میتوانست کالاها و وسایلی را تهیّه کند و اگر بدستش هم نمیرسید راه به جائی نمیبرد و فسادی که از قبل حاکمیّت سیستم دو نرخی، چند نرخی و گرفتاریهائی از این قبیل دامنگیر جامعه میشد و یا اینکه در این راستا مرتکب احتکار و عدّهای نیز وارد کار دلالی میشدند و با اینکه به مغازهای جهت خرید مایحتاج مراجعه میکردند، یک کالای اساسی به همراه چند کالای بنجل هم به مشتری تحمیل میکردند. انبارهای کالا تقریباً خالی از جنس بوده است. بالاخره کارخانه نیاز به شارژ دارد. باید ذخیره مواد اوّلیه را برای مدّت چند ماهی در اختیار داشته باشد که در آن زمان این وضع حاکم نبود. همچنین قیمت تلفن در تهران به مبلغ چهارصد، پانصد هزار تومان رسیده بود و فقط در بازار آزاد این امکانات فراهم بود و در دسترس نیازمندان واقعی قرار نداشت. البتّه در کنار اینها مشکلات اساسی و ریشهای زمان شاه نیز در کشور خودنمائی میکرد. اکثریّت روستاهای کشور ما فاقد نعمت برق بود، اکثریّت روستاها از بهداشت و آب آشامیدنی محروم بودند، اکثریّت روستاها از وجود راه روستائی و مدارس تحصیلی محروم بودند و ایجاد و ارائه این امکانات و تسهیلات از بعد از انقلاب آغاز شده است. بخش عظیمی از جغرافیای کشورمان به عنوان نقاط محروم شناخته میشد و آثار تبعیضی که از زمان رژیم ستم شاهی به ارث مانده بود، انسان را سخت متأثر و آزرده میکند. چون مثلاً نفتی که متعلق به همه مردم کشور است و همه از آن حق مساوی میبرند در شهرها به مساوات توزیع میشد و مردم در روستاها از وجود نفت محروم هستند، کشاورزی ما آسیب جدّی دیده بود، چون ابزار کشاورزی در اختیار نداشتیم. ما بعد از جنگ وقتی که شروع به خرید کردیم، میبایست براساس نیاز موجود مقدار پنج میلیون تن گندم در سال خریداری مینمودیم که این میزان غیر از خرید جو، ذرت و دیگر اقلام بوده است. بدتر از همه اینها، بودجه کشور بود که در سال 67 ما 51 درصد از بودجه کشورمان را از بانکها قرض میکردیم، هر چند که بودجه چندان قوی هم نبود. لیکن همان بودجه را هم باید 51 درصدش را از بانکها قرض مینمودیم و 49 درصد بقیه آن را از محل مالیاتها، نفت و سایر زمینهها تهیّه میکردیم. دانشگاههای ما از مشکلات جدّی در زمینههای خوابگاه، رستوران، کمکهای جنبی برخوردار بود، حقوق کارمندان را سالهای سال قادر نبودیم ترفیع بدهیم و با این یکنواختی حقوقها، میزان توّرم افزایش مییافت. چون همه اقشار اعم از معلّمین، نظامیان و کارمندان از حقوق ثابتی برخوردار بودند. ملّت ما هم به کوپن وابسته بود، یعنی باید ما جنسی را تهیه میکردیم، و گندم و یا شکری وارد میکردیم و از طریق کوپن یک زندگی محدودی را میگذراندیم. از حیث بی سوادی در سطح کشور قریب به نیمی از مردم کشور از امتیاز سواد محروم بودند، و فقدان مدارس در روستاها مسبب افزایش نرخ بی سوادی در کشور میشد، بجای آنکه میزان این عده کاهش پیدا کند. نسل جوان ما بعد از فارغ التحصیل شدن از تحصیلات متوسطه بجای راهیابی به آموزش عالی و دانشگاهها متأسّفانه به دلیل محدودیّت در امر پذیرش و امکانات آموزشی عمدتاً محکوم به ماندن در پشت کنکور بودند. در کنار اینها هزاران طرح مهمّ عمرانی نیمه تمام مانده بود، در کارخانههای عظیم مقداری سرمایهگذاری کرده بودیم و به خاطر عدم امکان تأمین بودجه همچنان نیمه کاره مانده بود که از طرفی هزینههای آن هر سال به نسبت سال قبل گرانتر تمام میشد و هم نگهداری آنها متحمّل خرج بوده است. من قبلاً هم یکی، دو بار موارد اساسی مشکلات را در نماز جمعه برشمردم که حدود بیست و چند مورد مشکلات مادر بود که علاوه بر اینها حوادثی از قبیل زلزله و حوادث طبیعی به آنها اضافه شد. در کنار همه این مشکلات بازسازی مربوط به منابعی که در طول جنگ دچار آسیب دیدگی شده بود. که این پروژها هزینههای سنگینی در برداشته است. ما هزار میلیارد دلار خسارات ناشی از جنگ را در کشور داشتیم. اخیراً که از طرف "سازمان ملل" آمدهاند و این خسارات را ارزیابی کردند و آنچه را که خودشان به قیمت دلار ارزیابی کردند پرداخت مبلغ صد میلیارد دلار را به ما پذیرفتند. البتّه در این رابطه خسارات چیزهای دیگر را به این دلیل که به آنها ارتباط کاری نداشت قبول نکردند. چنانچه ما اکنون ده و پانزده شهر و هزار روستای به کلی ویران شده و نیز راههای به کلّی ویران شده و هزاران پل شکسته و نخلستانها و مزارع، کارگاهها و کارخانههائی که در غرب کشور به کلی از بین رفته بود مواجه هستیم. واقعاً این همه مشکلاتی که برای انقلاب بجا مانده است، غربیها با محاسبات عادّی که از انقلاب داشتند، فکر میکردند که این نظام با این همه مشکلات سرانجام از پا در خواهد آمد و در مقابل غرب زانو خواهد زد و مجدداً در مقابلشان به سجده میافتد و به زعم خودشان این ملت در چنین مرحلهای تجدید نظر کرده و غربیها هم نظراتشان را بر این ملت تحمیل نموده و به کمکشان میشتابند. شما مردم و انقلاب شما، در حال انجام کار و نقش بسیار عظیمی است همه این تلخیهائی را که برای شما برشمردم و این عقب ماندگیها و مشکلات در شرف اصلاح و اتمام است و خیلی از این موارد بکلی اصلاح و بسیاری نیز در مرحله اصلاح قرار دارد. ما به بررسی پرداخته و ملاحظه کردیم دو برنامه پنج ساله میتواند کشور را از این عدم تعادل نجات بخشد و راه استقلال واقعی را از پیش گیرد. و آمدیم و گفتیم به یک دهه بازسازی نیاز داریم. برنامههائی را که در پنج ساله اوّل میباید اجرا میکردیم سه سال از آن اجراآ شده و نتایج ناشی از آن کاملاً رضایتبخش است که شما نمونههای آنها را میتوانید مشاهده کنید. ما اکنون در سطح دانشگاهایمان حدود 800 هزار دانشجو در مراکز آموزشی دولتی و آزاد کشور تحت پوشش آموزش عالی داریم و این رقم بسیار مطلوب است. ما به سرعت برای بهبود و ارتقاء در زمینههای، آب و برق، بهداشت، جاده، آموزش و صنعت و تولید حرکت میکنیم و همچنین کارهای فرهنگی را به سرعت در حال اجراء داریم که در این زمینه خلاء عظیمی در کشور حکمفرما بوده است. به خاطر اینکه تا آن زمان به پدیدههای فرهنگی، ورزشی و هنری مردم کمتر توجه شده بود ما اکنون مشغول انجام آن هستیم. چون کارهای فرهنگی جزء کارهای زیربنائی ماست. در زمینه مواد اوّلیه هم که ما سه چهار میلیون تن فولاد تا دو سه سال قبل واردات داشتیم امسال حتّی حدود 700 هزار تن فولاد هم به خارج کشور صادر نمودیم. یعنی به اندازه نیاز داخلی تولید و مازاد بر نیاز را به خارج صادر میکنیم. برنامه تولید ما در این زمینه بالغ بر ده میلیون تن در سال میباشد و این کار هم به عنوان یک کار زیربنائی برای کشور محسوب میشود. معادن کشور عمدتاً فعال شده و حرکت به سمت صادرات خودشان را آغاز کردهاند، آلومینیوم که به آن وضع قحطی روبرو شده بود اکنون صادر میشود ضمناً مس و انواع مفتولها را نیز خودمان تولید و صادر هم میکنیم. تلفن را به تمام کشور توسعه دادیم و بازار سیاه تلفن را از میان برداشتیم و امروز قدمهای بزرگتری را برمیداریم تا وضع ارتباطات و مخابرات را بهبود ببخشیم. مشکلات ناشی از اتوبوس و کامیونها را با تولیدات آنها در داخل و تأمین نیازهای این بخش، مرتفع ساختیم و کامیون و اتوبوس به اندازهای تولید داشتیم که کارخانه بیش از حدّ نیاز داخلی وسایل نقلیه در اختیار دارند و مشغول بازاریابی در خارج از کشور هستند. چنانچه ظرف مدّت چند روز گذشته حدود 600 دستگاه اتوبوس به جمهوری آذربایجان فروختهایم. در زمینه وسایل نقلیهای که نیاز مردم در آن بخشها بیشتر است از قبیل وانت، کامیون، مینیبوس و اتوبوس به مرحله خودکفائی رسیدهایم. واگن سازی توسعه یافته است، در راهآهن قدمهای مؤثّری برداشتیم برای اینکه در صددیم تا سریعتر به شهر بندرعبّاس متصّل بشویم و صرفهجوئی عظیمی در امر حمل و نقل کشور عاید میشود. در بخش کشاورزی کارهای بسیار مهمّی صورت گرفته است که از مقدار پنج میلیون تن گندمی که خریداری میکردیم این میزان را به مقدار دو میلیون تن رساندیم. که با توجه به رشد سریع جمعیّت نیل به مرحله خودکفائی را تا چند سال دیگر به تأخیر خواهد انداخت. همچنین در تولید مرغ، گوشت، با متعال ساختن قیمتها که در داخل تولیدات آنها مقرون به صرف باشد، بعد از آن ما نیازی به مرغ و تخم مرغ، پنیر و سایر محصولات دامی وارداتی نداریم. ما اکنون در حال برداشتن قدمهای نهائی در زمینه رسیدن به خودکفائی کامل در تمامی ابعاد و احتیاجات کشور هستیم که برای وارد کردن این قبیل چیزها احساس نیاز ننمائیم. آبهای کشور که از زمان حضرت آدم تا به امروز بیهوده و بیثمر همچنان به هرز میرفت، برای اوّلین بار طرح بلند پروازانه مهار آبها تهیه شده که در این ارتباط 100 سد طراحی و 23 سد در حال اجرا است و در هر سال نیز سه تا چهار سد تکمیل میشود. تا آبهائی را که از کوهها سرازیر میشود و خاکها را به سمت دریاهای شمال و جنوب سرازیر میکند، مهار نماییم. بزرگراههای بسیار پیشرفتهای در جهت غرب، شرق و جنوب کشور در دست اجرا داریم که بعداً امر حمل و نقل را تسهیل میکند. یکی از مصیبتهای مملکت ما این بود که ما عظیمترین منبع گاز را در دنیا در اختیار داریم، که در گذشته مقام دوّم گاز را در دنیا داشتیم و الان هم فکر میکنم اوّل را داشته باشیم. لذا وقتی که روسیه و شوروی و همه کشورهای شوروی سابق با هم بودند منبع گاز ما، در مقام دوّم بود ولی الان آن کشور تجزیه شد ولی در عین حال کشور ما از گاز استفاده نمیکرد و این یک مصیبت جدی بود. شما مطلع نیستید که ما چه مقدار مشغول سرمایهگذاری در امر توسعه شبکههای گاز هستیم. اکنون لولهکشی گاز به حدود 150 شهر یا انتقال یافته و یا در سالجاری انتقال خواهد یافت. در شهر ما دارند خیابانها و کوچه را میکنند و لوله گذاری میکنند برای اینکه گاز به منازل مردم برود، صدها کارخانه که باید گازوئیل یا مازوت بسوزانند، امروز با گاز کار میکنند و نه به حمل و نقل احتیاج دارد و نه محیط زیست را از بین میبرد. به سرعت داریم سرمایهگذاری میکنیم که این گاز را به تمام نقاط دور دست کشورمان برسانیم و بعد از اینکه خودمان اشباح شدیم، صادر کنیم. در دریا با همسایگان جنوبی گاز مشترک داریم چون آنها با پولهای زیادی که دارند و با کمکی که از خارج به آنها میشود ممکن است ببرند و دست ما خالی بماند. صنعت پتروشیمی که امروز در دنیا مهمترین صنعت و پولسازترین صنعت دنیاست از این کارخانههای عظیمی که در کشور میبینید شما اکثریت اینها مواد نفتی مصرف میکنند. ما نفتمان را صادر میکردیم و هنوز هم این طور است، از آنها فرآوردههای پتروشیمی را گران میخریدیم و به کارخانهها میدادیم، ولی امروز شروع کردیم و بسرعت داریم کارخانههایی را که میسازیم بهرهبرداری میکنیم. در سفر من به اصفهان شما دیدید که چند مرکز پتروشیمی و فرآوردههای بعدی آنها افتتاح شد. فردا اراک و پس فردا بندر امام که بسیار عظیم هستند وقتی که پتروشیمی اراک در مدار قرار بگیرد که تا آخر امسال خواهد آمد اکثر این کارخانههائی که حالا مواد گران را وارد میکنند از خود کارخانههای ما میگیرند و یا صادر میشود و پتروشیمی بندر امام که با ژاپنیها میساختیم و در جنگ منهدم شد و دوباره داریم میسازیم، البته با پولی که از ژاپن گرفتیم، سهم او را گرفتیم و کنار رفت و خودمان داریم کار را ادامه میدهیم، آن بیش از دو میلیون تن مواد با ارزش تحویل میدهد که عمدتاً صادر خواهد شد. شما صنایع را میبینید و وضع بازار را که سه، چهار سال پیش وضع کالا در مغازهها چگونه بود و حالا چگونه است. یک روز نگران مشتری بودیم که میرفت در مغازه و به او جنس نمیدادند و حالا نگران کارخانهها هستیم که جنس کارخانه را مغازه از او نمیخرد که باید مسأله آنها را حل کنیم. همه کارخانههای ما دارند کار میکنند و کارخانههای جدید نیز در حال ایجاد هستند. شما در هر شهری و استانی بروید میبینید که شهر صنعتی ساختهاند. من که مسافرت میکنم معمولاً شهرکهای صنعتی را میبینم، در هر منطقهای شهرک های صنعتی به سرعت رشد میکند. صنایع در آن جا جمع میشود. آب و برق و گاز میدهیم، و زمین ارزان و آماده میدهیم برای اینکه سرمایهگذاری شود، سرمایه گذاری در کشور راکد بود ولی امروز آن قدر سرمایه داوطلب هست که ما امکان جذب آنرا نداریم ما نمیتوانیم ارز آنرا برسانیم و با ماشینآلات آنرا برسانیم. بانکهای کشور بعد از جنگ به گونهای بود که همیشه ضرر میدادند و اگر یادتان باشد مرتب مشکل اسکناس داشتیم و دائماً اسکناس چاپ میشد ولی امروز مردم اعتماد کردند. بانکها هم سودبخش و فعال شدند. پول به اندازه کافی است و مبالغ زیادی بانکها به صنعت و عمران کشور تزریق میکنند و به صورت وام در اختیار مراکز اقتصادی میگذارند، صدها بیمارستان و دانشگاه و مدارس عالی برای آموزشهای فنی و غیر در سراسر کشور، هرجا که انسان میرود واقعاً لذت میبرد، آن قدر زیاد است که من در سفرهایم با هلیکوپتر میتوانم ببینم، گاهی یکی مسیر هفت یا هشت طرح مهمّ دانشگاه و بیمارستان و کارخانه و گازکشی و لولهکشی و سدسازی را از فضا میبینم. همه جا کشور در حال ساخت است و آثار اینها در برنامه دوّم ظاهر خواهد شد. معادن سنگ آهن که میلیونها سال اینجا مانده بود و هیچ کس فکر آن نبود، امروز این سنگها تبدیل به آهن و مس میشود. در مسایل محرومیّت زدایی میبینید که چه مقدار پول خرج محرومیّت زدایی میکنیم. همین امروز در این دهه 1500 طرح در نقاط محروم کشور به بهرهبرداری رسیده و افتتاح شده است، اینها یا مدرسه است و یا یک دبیرستان و یک پل، راه و یا یک حمام است. سالانه چندین هزار طرحهای کوچک در نقاط محروم به نتیجه میرسد و صنایع آنجا میرود چون مالیات را از صنایعی که به نقاط محروم میرود حذف کردیم و سوبسید میدهیم برای اینکه ایجاد شغل کند. برای دامداری، برای عشایر، برای سایر بخشهای محروم کشور کمکهایی در نظر گرفتیم، بخش شیلاتمان را، بخش بنادر و صیادی را تقویت کردیم که نان و غذا و گوشت و امثال اینها را در داخل کشور داشته باشیم و وابسته به نفت نباشیم. بزرگترین عیب ما از نظام گذشته و تا دیروز همین وابستگی به موادمان بود. در خارج و مهمترین هدف ما در برنامه بازسازی این است که نیازهای ضروری کشور را در خود کشور داشته باشیم و وابسته نباشیم. حالا اگر سود کرد صادر میکنیم والا خودمان حداقل داشته باشیم. البتّه شاید نتوانیم با خیلی از جاها رقابت کنیم. ولی در عین حال برای خودمان صرف میکند، که اینکار را انجام میدهیم. مالیات بخوبی وصول میشود، سهم مالیات در اداره کشور بسیار کم بود و بحمداللَّه رشد کرده و وصول مالیات در نقطه خوبی است و به مردممان توصیه میکنم که از دادن مالیات طفره نروند چرا که بهترین کار است که شما سود ببرید و بخشی از سودتان را به کشورتان بدهید تا برای خودتان کارهای زیربنایی و اساسی میکند که در آینده خودتان نتیجه خواهید گرفت. نیروهای نظامی و انتظامی ما که به شدّت در جنگ آسیب دیده بودند و واقعاً از لحاظ امکانات تضعیف شده بودند در این مدت بازسازی شدند آموزش و نظم و تعمیرات و خرید نیازهایشان بازسازی شدند. البتّه استکبار ما را متهم میکند که به سرعت داریم برای ابرقدرت شدن در منطقه مسلّح میشویم و این دروغ است. ما چنین کاری نمیکنیم، اما واقعیّت این است که داریم آن حدّی که دفاعمان نیاز دارد. آن را تأمین میکنیم. صنایع نظامی ما جزء صنایع نظامی موّفق و پیشرفته است که در جنگ شکل گرفته و ما نیازی به خرید زیاد نداریم و آن چیزهایی که اسلحه تجاوز نیست، برای دفاع خودمان است. و بحمداللَّه با روحیّه و پشتکار و با فرماندهی رهبر معظم انقلاب نیروهای مسلّح بهترین آمادگی را در طول تاریخشان و در طول تاریخ ایران اینها امروز دارند مسایل اساسی که از لحاظ سیاسی حل کردیم همین حالا حالت نه جنگ و نه صلح بود. شما میدیدید این وضع برای ما چقدر مشکل است که بحمداللَّه با تدبیری که شد و با اداره خوب سیاست خارجیمان از مجامع بین المللی اعتراف گرفتیم که صدّام متجاوز است و ایران مظلوم است و امروز ما هزینهها و خسارات جنگ را طلبکار هستیم و این افتخار سیاسی در تاریخ ما بسیار با عظمت است و برای اوّلین بار است که در ایران جنگ شده و ایران تمام خاک خودش را حفظ کرده و دشمنش را عقب زده و بعد هم با محاکمات بین المللی پیروز شده و امروز از سازمان ملل طلبکار است. تمام شاخصهای اقتصادی کشور افتخارآمیز است، بودجه که بیش از 50 درصد کسری داشت، امسال بدون کسری به مجلس رفته و شما نمیبینید و خیلی کم میبینید در دنیا بودجهای بدون کسری باشد. اوائل که بحثها خام بود، بعضیها در روزنامهها بحث کردند و گفتند که این بودجه به خاطر اینکه شرکتهای دولتی و یا بخش خصوصی از بانکها باید اعتبار بگیرند استقراض مخفی دارد ولی بعد مجلس در بحث به جایی رسید که اضافه کرد و اینها چیزهایی است که طبیعت اقتصاد است که بانکها باید پول داشته باشند و بانکها باید پولشان را به کارهای عمرانی بدهند و نفع آن را ببرند و این سیستم ربطی به بودجه ندارد و سیستم سالم کشور است که پولهای خرد مردم را در بانکها جمع شود و بانکها اینها را در جاهای مؤثر مثل راهسازی و بندرسازی و نیروگاه سازی و خیلی از جاهای دیگر بکار بگیرند و بعد هم سود آنرا ببرند که این باز از افتخار بودجه ماست. سرمایه گذاری در کشور رشد بسیار بالایی دارد، تولیدات در کشور ما حدود 10 درصد در سال رشد میکند، معنای رشد تولید ناخالص این است که 10 درصد ثروت کشور اضافه شده یعنی هر کس که پارسال مثلاً صد تومان داشته، امسال صد و ده تومان دارد و برعکس آن اگر باشد و تولید ناخالص کم باشد یعنی فقیر شدهایم. توزیع درآمدها عادلانه میشود، ما در زمان جنگ و زمان شاه مرتب آنهائی که طبقات بالا بودند، در آمدشان بالا میرفت از این دوران برنامه و بازسازی به تدریج دارد درآمدهای اقشار پولدارتر افت میکند و درجه اقشار پائینتر درآمدهایشان بالا میرود که البتّه بحث کاملاً علمی است و و احتیاج به توضیح بیشتری دارد. ما سه سال از برنامه را گذراندهایم، یکسال پیش از برنامه گذشته بود و یکسال دیگر مانده است و امیدواریم در برنامه دوّم وقتی که تمام شد در محضر امام امت و در همین بارگاه مقدّس و در حضور شما در سال بیستم جشن سالگرد انقلابمان گزارش بدهیم که همه مشکلات کشور را پشت سر گذاشته باشیم. امسال در بودجه توجه ویژهای به مسایل فرهنگی شده. هم دولت و هم مجلس که بیشتر از ما هم به مسایل فرهنگی اختصاص داد که امیدواریم بتوانیم برای جوانان و نوجوانان و نسل نو که برای تفریحهای سالم و برای کارهای خلاّق و سازنده نیاز داریم که سرمایه گذاری کنیم و ورزشگاهها، کتابخانهها، فیلمخانهها و سینماها و تئاترها و کتابهای مفید و مدارس و برنامه های فوق برنامه و مساجد و جاهایی که آن عنصر اصلی انقلاب را که روحیّه دینی و اخلاقی و معنویی مردم و رابطه مردم با خداست از این ناحیه باید تقویت شود. امیدواریم در سالهای آینده به این بخش که در دوران جنگ ما از دانشگاه جنگ استفاده میکردیم برای تقویت آنها و امروز باید از سایر ابزار و از هنرها و از تعلیم و تربیت و معلمان و از خطبا و نویسندگان و گویندگان و از مراکز فرهنگی و فیلمسازن و هنرمندانمان استفاده کنیم. امیدواریم که در آینده خبرهای خوبی در این جهت از اجرائیاتمان بشنویم، من مقداری این خطبه را طولانی کردم و بسیاری از خبرهای گفتنی را نگفتم چون خیلی طول کشید ولی فکر میکنم در دهه فجر و در مقابل قبر مطهر حضرت امام(ره) این حرفها یکبار دیگر باید مطرح میشد. خطبه دوّم بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج). با تاکید بر مراعات تقوا الهی به تشریح چند موضوع روز به طور فشرده خواهم پرداخت چون وقت زیادی در خطبه اوّل گذشته اوّلین مناسبت مهمّ ما میلاد پربرکت و مسعود ولی امر حضرت امام زمان (عج) است که برای ما این مناسبت بسیار مهمّ است و چیزی است که محور حرکت ما و حرکت انقلاب ما و راه دیروز و امروز و فردای ماست و ما هرچه داریم از امامت داریم و از صدقه سر حضرت حجّت(عج) داریم که امیدواریم ما بتوانیم این رشته ولایت و انتظار فرج را همیشه در میان خودمان رایج داشته باشیم و این از افتخارات شیعه است. مسأله امامت به این صورتی که شیعه مطرح میکند و ولایت و انتظار فرج به آن صورتی که واقعی است از سرمایههای بسیار با ارزش سیاسی، فرهنگی و سازنده جامعه است، ایده شیعه این است که حاکم بر مردم در حقیقت شخصی است که خدا او را بوسیله پیغمبر تعیین و معرفی کرده دوازده نفر از آنها را به اسم و رسم مشخّص کرده، اینها معصوم هستند، یکی از شرایط مهمّشان است، یعنی از اشتباه مبرا هستند، عالم هستند و همه چیز را میدانند و عادلند و کوچکترین خلافی نمیکنند. یک چنین تصوّری در مورد حکومت یک ملتی بسیار مترّقیانه است. آنهایی که قبول ندارند میگویند دسترسی به این ممکن نیست. نمیتوانند ایده را رد کنند. ولی ما که با اسلام و قرآن و با خدائی سر و کار داریم که 124 هزار پیامبر را برای هدایت مردم فرستاده برای ما چیز عادی است که یک نفر را تعیین کند که بتواند راه پیامبر خاتم را ادامه دهد اینهایی که پذیرفتهاند احکام و ادیان آسمانی را این حرف برایشان غیر قابل قبولی نیست. مثل اینکه حضرت عیسی، موسی و ابراهیم آمدند که این همه از مردم دنیا طرفدار آنها هستند و ما امروز در زمان غیبت معتقدیم شخص معیّنی با پدر، مادر و زادگاه مشخصی امروز زنده است و او صاحب امر و صاحب ولایت و او حجت خدا بر زمین است و او واسطه خدا و خلق است که با او سر و کار داریم. طبق یک نظام بسیار درستی که از اوایل غیبت تنظیم شده است و با دستور خود حضرت حجّت ما عمل میکنیم که علمای صاحب صلاحیت و مجتهد آگاه عادل، متقی، شجاع، مدیر و مدبر، که در قانون اساسی ما آمده این مسؤولیّت را باید بر عهده بگیرد. که این در رهبری ما تجلی میکند و قبلاً در امام امت ما متجلی شده بود البتّه مجتهد با همه این شرایط در کشور ما منحصر به این آقایان نیست و این چنین مجتهدهایی فراوان هستند. در هر حال یک نفر خواهد بود. مدیر اصلی یک نفر خواهد بود. ولی امر با همان شیوهای که انتخاب میکنیم یک نفر خواهد بود که هست و این بسیار راه درستی است. یکی از این ادله موفّقیّتها را در خطبه قبل هم گفتهام و به نظر خود من در عصر حاضر اعجاز است. همین است که ما با چنین نظامی و رهبری سر و کار داریم، رهبری که شما یادتان هست امام (ره) در طول جنگ و مشکلات که کوه را میشکافت به سر ما میآمد امام با یک اشاره مسایل را حل میکردند و در زمان مبارزه با یک پیام از نجف و یا پاریس میفرستادند اوضاع را زیر و رو میکردند. یک چنین قدرتی برای اداره و حلّ مشکلات کشور اهمیّت دارد. البتّه اینها همه سایه است. آن اصلی که امام، معصوم است اصلاً قابل مقایسه با این سایههایی که ما داریم نیست. و هیچ یک از فقهای ما خودش را شاگرد شاگرد امام زمان هم نمیداند و مدعی نیست که اصلاً میتواند شاگرد او باشد. یک چنین آرمانی و امیدی و یک چنین افق خوبی برای آینده در عقاید ما شیعیان نهفته است. هر شیعه واقعی، قبول دارد و امیدوار است که یک روز آن چنان رهبر و امامی در جامعه بروز کند و امور کشور را تحت اداره خودش بگیرد. این امید خیلی با ارزش و کارساز است. مسأله انتظار فرج اگر اهمیّت به آن داده شده بخاطر همین مسأله است. این انتظار توان بخش و شورآفرین است. بدترین چیز این است که انسان آینده را آن قدر تاریک ببیند که مأیوس شود. بگوید هرکه بیاید همین است. و هر انقلابی بشود همین است و هرجا در دنیا اوضاع عوض شده همان اوضاع قبل تکرار شده است. یک چنین چیزی بشریّت را در زمین میخکوب میکند و تحرک را از انسان میگیرد. اما این طرز تفکر، ایده و ایدئولوژی که خوشبین است به آینده و آیندهای برای ما ترسیم کرده که زمانی میآید که عدالت مطلقه است. زمین همه ذخایرش را به بشر عرضه میکند، عدل با همه وجودش پروبال میگشاید و به همه زوایای ظلم خانهها سر میزند و ظلم را بیرون میکند. فرشته عدالت تازیانه به دست، دیو ظلم را میراند و خودش بجای او مینشیند و علم و عدل و دانش و دوستی، محبت، صفا و صمیمیت جای این همه کینه و جنگ و دزدی و غارت را میگیرد. یک چنین افقی در مکتب شیعه در اختیار بشر است و این چیزی نیست که بگوییم مربوط به قیامت و راههای دور است. ممکن است زود اتفاق بیافتد، مثل قیامت نامعلوم است، زمان آن نامعلوم است. اما همیشه ممکن است زود باشد. همین انقلاب ما نشان داد که عملی است و میتواند اتفاق بیافتد و یک چنین امید و افقی برای یک مکتبی اگر باشد افراد این مکتب هیچ وقت نباید خسته شوند. هیچ گاه نباید به زانو در آیند. اصلاً تلخی شکست نباید ذائقه آنها را تلخ کند و هر شکستی را مقدمه پیروزی میتوانند قرار دهند و لذا روی انتظار فرج و صبر مثبت نه صبر غلط که به سکون و سکوت و بیحالی تبدیل میشود بلکه صبری که همراه حرکت است و تحمل مشکلات در این است. با یک چنین چیزی اگر همراه باشید که در جامعه ما امروز هست ما روز خوبی برای آینده این انقلاب و این مردم در پیش خواهیم داشت. مسأله دوّم ما مربوط به سالگرد انقلاب اسلامی روز 22 بهمن است. من میخواهم به شما عرض کنم که به مراسم روز 22 بهمن اهمیّت بدهید. هر آدمی ممکن است 4 تا 5 ساعت وقت برای راهپیمائی در سراسر کشور مصرف کند، این مدت در زندگی ما چیز مهمّی نیست برای دیدن یک فیلم و یک کار اداری، انسان ممکن است این مقدار وقت را صرف کند ولی مجموعه افرادی که در راهپیمائی شرکت میکنند با هم که نگاه میکنیم به اندازه هزار بمب اتمی علیه دشمنان ما کارگر است. فیلمهایی که از انبوه جمعیّت راهپیمائی اعم از مرد و زن، آن چنان برای دشمنان ما تلخ و مأیوس کننده است مثل این است که یک آب خیلی سرد را روی سرشان خالی کنید. چون آنها در طول سال دروغ میگویند که این ملت از انقلابش بریده و مأیوس است ولی یک صحنه کافی است. آنها که در داخل دلشان یک قدری سرد شده و تبلیغات دلسردشان ساخته، دلشان شاد میشود. خود ما که در میان دریای جمعیّت میرویم و غرق میشویم حالت نشاط انقلابی پیدا میکنیم. دشمنان ما میبینند هرچقدر تبلیغ میکنند فایدهای ندارد و مردمی که 14 سال قبل هنگام ورود امام (ره) حضور چشمگیری داشتند هنوز نیز این روحیّه را دارند و دهها سال بعد از این هم انشاءاللَّه با همین روحیّه در صحنه خواهند بود. مسأله دیگری که عرض میکنم بخشهایی از دنیای اسلام هنوز برای ما غمانگیز است. بوسنی هرزگوین هیچ نقطه روشنی در این فاجعه تاریخی در آن دیده نمیشود. هیچ تصمیم جدّی از سازمان ملل و قدرتهای دیگر و همسایگان به این منطقه مظلوم و محکوم دیده نمیشود که بخواهند این فاجعه را ثبت کنند و بدون اینکه دنیای اسلام به طور جدّی وارد معرکه شود من فکر نمیکنم کسی بیاید این مشکل اسلامی و انسانی را در منطقه بالکان حل کند و نگران هستیم که این جنایت و فاجعه در نقاط دیگر جهان هم تکرار شود که اگر حضور مسلمین ضعیف باشد خطر تکرار فاجعه و توسعه جنایت هست. افغانستان متأسّفانه وضع نامطلوبی دارد. آنها که چهارده سال شجاعانه جنگیدند و قدرت عظیم ابرقدرت شرق را سرکوب و سربازانش را بیرون کردند افتادهاند به جان هم و دارند مسلمان را میکشند و خانههای گلی خودشان را دارند با موشکها منهدم میکنند که این امر نسبت به این مردم صبور بسیار نامردی است. و عدم بلوغ و رشد این انسانها را میرساند که سردنیا به جان هم افتادند آن روزی که سرآخرت میجنگیدند پیروز شدند و امروز که سردنیا، مسلمانان را میکشند قطعاً خداوند آنها را ذلیل می کند. من امیدوارم اینها هوشیار بشوند و برگردند و دست از این نزاع های جاهلیّت که میانشان هست بردارند. متأسفانه تاجیکستان هم چیزی در همین وضع را ارائه میدهد و متأسفیم و دست ما هم آن قدر دراز نیست که به همه جا برسد و این مسایل را بتواند حل کند. در این طرف و در خلیج فارس، ما این روزها نقطه مثبتی را میبینیم در خطبهای که چند هفته قبل قرائت کردم گله کردم از سران کشورهای خلیج فارس که در اجتماعشان ایران را محکوم کرده بودند و انتقاد کردند، خوشبختانه آنها صحیح برخورد کردند و به حرف ما دقت کردند و پیامهایی که میفرستند نشان این است که مایل هستند با ایران اسلامی رقیق باشند و همکاری کنند و تحت تأثیر شیطنتها و تحت تأثیر تحریکات دیگران قرار نگیرند. امیدوارم این حرکتشان ادامه پیدا کند و ما هم دست آنها را به گرمی میفشاریم و امیدواریم با کمک آنها بتوانیم امنیّت را در خلیج فارس که برای دنیا مهم است حفظ کنیم. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ »قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَمَدٌ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد«.