خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • اقامه نماز جمعه هاشمی در مرقد امام

اقامه نماز جمعه هاشمی در مرقد امام

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۷۱

    خطبه اوّل  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، وَ اَمَّا بنْعِمَةِ رِبِّکَ وَحَدَ عِبادَاللَّه اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَ اَتَّباعُ اَمْرَهُ وَ نَهْیِ".   به خاطر اینکه در دهه مبارک فجر هستیم و مناسبتهای هفته هم فراوان می‏باشد، امروز بحث عدالت اجتماعی را ادامه نمی‏دهم و هر دو خطبه به نحوی به مسایل روز و ارزیابی عملکرد انقلاب اسلامی مرتبط است و به خصوص که در کنار بارگاه مقدّس امام راحلمان هستیم  و مناسب است که گزارش سالانه‏ای به رهبر راحلمان تقدیم کنیم و بویژه که در آستانه پانزدهمین سال انقلاب هستیم و لازم است که مروری بر گذشته داشته باشیم و نگاهی بر صفحه اعمال انقلاب بیاندازیم و ببینیم که چه کرده‏ایم و از گذشته‏ها برای آینده‏مان، برنامه تنظیم کنیم. بنابراین من خطبه اوّل را به ارزیابی عملکرد انقلاب منحصر می‏کنم و در خطبه دوّم مناسبتهای دیگر هفته را مطرح می‏نمایم. قبل از شروع صحبت، تأکید بر مراعات تقوا و انجام فرایض دینی و ترک محرّمات الهی داریم. من به عنوان یک فرد آشنا به امور کشور و انقلاب و منطقه و دنیا، در حدّ اعلی از عملکرد انقلاب و آثار این حادثه عظیم تاریخی راضی هستم و خداوند را شکر می‏کنم که با کمکهای مداوم غیبی توفیق داد که مردم و مسؤولین ما بتوانند از این وظیفه بسیار سنگینی که تاریخ و انقلاب بر دوش آنها گذاشته پیروزمند و سرافراز باشند. البتّه همین جا تاکید می‏کنم که اگر تعریفی از انقلاب می‏شود. تعریف از خودمان نیست بلکه یک نوع شکرگذاری از خداوند است و مادر این دنیای عجیب و انفسا این همه توفیق را نمی‏توانیم جز به حساب خاصّ خداوند و الطاف خاصّ الهی بگذاریم و هیچ کس نمیتواند این همه موفّقیّت، آنهم توفیقات عجیب و باور نکردنی را به حساب خودش بگذارد. مجموعه امّت در پناه رهبریهای امام خمینی (ره) و رهبر معظّم انقلاب و در سایه الطاف الهی و امدادهای غیبی و ثمره خون شهدا و رنج ایثارگران ماست. اگر گذشته انقلاب را کمی ترسیم کنیم، وضع موجود را بهتر خواهیم فهمید. بدون ترسیم وضع گذشته نمی‏شود آنچه را که امروز داریم ارزیابی کرد و مخصوصاً برای طبقه نوجوان که در گذشته حضور نداشتند و اطّلاعی از آن دوران ندارند. من خیال می‏کنم این خطبه می‏تواند برای نوجوانان و افرادی که اهل مطالعه هستند، مفید باشد. ما در شرایطی کشور را از نظام ستم شاهی تحویل گرفتیم که اشکالات بسیار جدّی داشت. اوّلین کار بزرگ انقلاب، شکستن رژیم ستم شاهی بود. این کار بسیار دشواری بود و شما این روز وشبها که مسایل را از طریق صداو سیما و جرائد می‏بیند و می‏شنوید، کمی مطالب آن زمان را می‏توانید[t1] به خاطر بیاورید. رژیمی که با در آمد هنگفت نفت، از لحاظ مالی وضع مناسبی داشت. و از لحاظ سیاسی، به خاطر باج دادن به قدرتهای بزرگ، با زنجیر آنها مستحکم شده بود و از از لحاظ امکانات پلیسی، امنیّتی و نظامی در مقابل ملّت، حسابی گردن کلفتی می‏کرد، انقلابی که فقط به اتکّا و حضور مردم در صحنه و افکار عمومی و رهبریهای امام، موفّق شد که رژیم به خیال خود ابدی و قدر قدرت را به این خوبی و آسانی بشکند و آنها را از کشور بیرون کند، خودش یک مسأله بسیار بزرگی است که ما نظیر آن را در تاریخ نداریم. خداوند آن چنان ترس در دل رژیم و عمالش انداخته بود که عجیب در مقابل این مردم جا خالی می‏کردند من سخنرانی حضرت امام خمینی به هنگام ورودشان به بهشت زهرا را از تلویزیون دیدم و شنیدم. صحنه عجیبی بود. امام به عنوان معارض اصلی حکومت شاهنشاهی، وارد کشور  شده بودند. از هواپیما، فرودگاه، پلیس و همه امکانات آنها استفاده کردند و به بهشت زهرا آمدند و در حالی که هلی‏کوپترهای نظام در پشت محوّطه وجود داشت و به چشم می‏خورد، آن طور سخنرانی کردند و تمام گذشته و موجودیّت رژیم شاه را به باد مسخره گرفتند. هنوز دولت، مال آنها بود و هنوز همه ارگان حکومتی، دست آنها بود. این گوشه‏ای است از واقعیتهای آن دوران و از این صحنه‏ها ما خیلی فراوان داشتیم. این یک قدم بسیار مهم بود و قبل و بعد از آن را هم در تاریخ نظیر آن را نداریم و این افتخار، مال شما مردم به خاطر حضورتان در صحنه‏ها می‏باشد. مسأله دوّم که مجدداً کار بزرگی انجام شد، حفظ تعادل و کنترل کشور در دوره بعد از پیروزی است. پیش بینی مراقبین و ناظران سیاسی جهانی این بود که چون در ایران، حزب نیرومندی نیست و چون مخالفان دولت و شاه، امکانات تسلیحاتی و امنیّتی و نیروی مسلّح ندارند و چون بخشی از اپوزسیون با غارت کلانتری‏ها و پادگانها، مسلّح شده، بعد از سقوط شاه، در ایران هرج و مرج می‏شود و منجر به جنگ داخلی خواهد شد و کشور با جنگ داخلی ضعیف می‏شود و دوباره آنانی که فرار کردند، برمی‏گردند. این مهمترین تحلیلی بود که می‏شد. البتّه این تحلیل هم دور از واقعیّات موجود دنیا نبود همین حالا در اطراف ما کشور افغانستان را می‏بینید، مردم با 12 سال جهاد پیروز شدند، و حال و وضع‏شان چطور است. در الجزایر، مردم هشتاد در صد رای دادند و مثل شما در صحنه بودند، دوباره مورد هجوم قرار گرفته و آنها را تحت فشار قرار دادند. در سومالی، انقلابیون، رژیم را ساقط و کشور را آزاد کردند ولی حالا کارشان به جائی رسیده که از چندین کشور به سرکردگی آمریکا نیروی نظامی رفته تا آنجا را آرام کند تا بتواند، نان و غذا به آنجا ببرند. در عراق، مردم تلاش کردند و بخشی از خاک خود را آزاد کردند و اکنون بخوبی می‏بینید که چه شرایطی دارد. در کشورهای جدید استقلال یافته می‏بینید که درگیر چه مشکلاتی هستند. ایران از همه این جهات، کارش مشکل‏تر بود یعنی آن نیروی اصلی که نیروی مردمی به رهبری روحانیّت و امام بود، هیچ امکانات حزبی و تسلیحاتی و امنیّتی نداشتند همه پیش‏بینیها این بود که اینها به جان هم می‏افتند و نخواهند توانست کشور را اداره کنند و سقوط خواهند کرد. امّا دیدید که دوران بعد از پیروزی انقلاب را با درایتهای امام امت و نفوذ فوق العاده کلام ایشان در میان مردم و با حضور کاملا مردمی روحانیّت در سراسر زندگی مردم، چگونه آن مرحله دشورای را که همه انقلابهای دنیا با آن مشکل دارند، به خوبی گذشت و ما عبور کردیم. من بخاطر این دو مرحله، واقعاً از روحانیّت به خاطر این نقش تاریخی که ایجاد کردند، صمیمانه تشکّر کنم. در مرحله پیروزی، نقش روحانیّت در تجهیز، بسیج، هدایت، راهپیمائی و از این قبیل امور واقعاً و انصافاً کارساز بود و هم در مراحل بعد. امام یک بزرگ مرد تاریخ، امّا بدون این علماء و روحانیون و خطبا و وعاظ که همه جا مثل دانه‏های تسبیج بودند مثل امام، مثل بندتسبیج، این مرواریدهای جامعه را به هم وصل می‏کرد و در همه جا یک ریشه مرّتبی از هدایت مردم را به عهده داشتند. امّا دشمنان بعد هم همان فرمول معروف دنیا را که تجربه استکبار است، به کار گرفتند و آن جنگ تحمیلی است. وقتی که کودتای آنها ثمر نداد و آشوبهای خیابانی بی‏ثمر شد و امیدشان از اختلافات داخلی قطع شد و دیدند که کشور منسجم است با توسل به رژیم بعث عراق، آن جنگ عجیب را برما تحمیل کردند که این هم واقعاً یک چیز بی‏سابقه‏ای است که این همه شیطان مقتدر دنیا پشت سر یک شیطانک جمع شد و این نظام مظلوم نوپای انقلابی و تنها را تحت فشار قرار دادند. با این همه باز دیدند از جنگ هم، این ملّت و امّت، پیروز بیرون آمد و آن طور توانست دماغ استکبار و ایادیش را به خاک بمالد و نیرومندتر و با تجربه‏تر و پخته‏تر و چون فولادآب دیده بیرون آمد. یک مسأله‏ای که از همه اینها بسیار مهمتر بود و هنوز هم استکبار از آن قطع امید نکرده است، مسأله سازندگی و بازسازی کشور است. آنها در محاسبات مادی خود فکر می‏کردند این مسأله، ملّت ایران را به تدریج مأیوس و دلسرد می‏کند و ملت از صحنه خارج می‏شود و روزی که این کار شد، همان روزی است که استکبار می‏تواند در معارضه با نظام اسلامی به نتیجه برسد. محاسبات آنها هم در فرمولهای عادی تاریخ کشورها، درست است. آنها چیزهائی را در محاسبات خود ندیده گرفتند که نمی‏توانستند بفهمند و باز هم نمی‏توانند نمی‏فهمند، چون این نظام و مردم را آن طور که هست، نمی‏شناسند. آنها می‏دانستند آنچه را که رژیم شاه برای ما باقی گذاشته، خودش کار مشکلی است. اداره همان [کشور] بدون مشکلاتی که بعداً اضافه شد کار آسانی نبود. چون رژیم شاه به گونه‏ای درست شده بود که به شدت وابسته به خارج بود. اگر خودشان هم نمی‏خواستند، شده بود. بدین صورت که حدود 5 - 6 میلیون بشکه در روز نفت می‏فروختیم و عمداً از محل فروش آن، کالا وارد می‏کردیم و مردم مصرف می‏کردند. خوب، این یک فرمول آسانی است. کار بزرگی که خارجیها برای رژیم شاه کرده بودند. این بود که چاهای نفت را تجهیز کرده بودند، کشف و استخراج می‏کردند و ضمن تأمین نیازهای خود نیازهای وارداتی ما را هم تأمین می‏کردند و از طرفی ورود اجناس را به هر نوع و هر آنچه را که رژیم شاهنشاهی ایران می‏خواست، خیلی آسان در اینجا تحویل می‏دادند، خوب، مدیریت چنین مسایلی مشکل نیست. ولی خیانت بزرگی است و عواقب ناجوری دارد. نتیجه این شده بود که همه چیز وابسته به خارج بود. مواد اوّلیّه صنعت نبود، اگر هم صنعتی در ایران موجود بود، آن هم تازه صنعت مونتاژ بود. قطعاتش را از خارج می‏آوردند و در اینجا آن را مونتاژ می‏کردند و تحویل مردم می‏دادند. گندم، گوشت، مرغ، تخم مرغ، پنیر، ماشین، لباس، کالاهای مصرفی خانگی، فرش ماشینی، همه این کالاها وارد می‏شد و در کنار اینها بعضی از وسائل هم در داخل مونتاژ می‏شد. خوب اگر در آن زمان کسی هم از خارج ایجاد مزاحمت نمی‏نمود، هفت، هشت و یا ده تا پانزده سال این وضعیت امکان ادامه آن وجود داشت. چون بنا به پیش‏بینی های خودشان تا اوایل دهه هفتاد و هشتاد نفت تمام می‏شد و تازه می‏بایست در چنین شرایطی نفت را هم به همراه دیگر کالاهای وارداتی، وارد کشور می‏کردیم. زندگی بدی نصیب ما شد، به خصوص که نظام و انقلاب ما ضدّاستکباری بود و هریک از رشته‏های وابستگی را که در داخل کشور قطع می‏کردیم، خود این جریان مسأله ساز می‏شد، حتّی تجارت هم در آن زمان چهره طبیعی نداشت و در اینجا کمپانیهای خارجی دفتر و نمایندگی داشتند و اجناس را از خارج وارد می‏کردند و پولش را هم به قیمت ارز دریافت و به خارج می‏بردند. حتّی این وضعیّت و بحران ممکن بود با تعطیل کردن دفاتر و نمایندگیهایشان در داخل کشور اتّفاق می‏افتاد، خوب مشکلاتی از قبیل بندر، حمل و نقل و انرژی در آن موقع در کشور ملموس بود. همچنان که به یاد داریم که در زمان رژیم گذشته ما نیمی از ایّام هفته از وجود نعمت برق و انرژی روشنائی محروم بوده و در حالت قطع برق بسر می‏بردیم. علاوه بر همه این محرومیّتهای گذشته، مشکلاتی نیز به واسطه وقوع انقلاب، جنگ و محاصره اقتصادی بربار مشکلات و گرفتاریهای گذشته افزود شد، که هر یک از سه عامل فوق برای به زانو در آوردن یک انقلاب کفایت می‏کرد. باز بیاد داریم ک وقتی دشمن با تحمیل جنگ از شکست نظام و انقلاب مأیوس شد و ما قدم به قدم با عقب راندن عراقیها از جبهه های جنگ، موفقیتهائی را کسب نمودیم، دشمن کوبیدن و درهم شکستن مراکز و صنایع اقتصادی و صنعتی کشور را هدف قرار داده بود. و با این کار دشمن، یعنی با تهاجم و تجاوز به مراکز مالی و اقتصادی کشور ماهیّت جنگ کاملاً عوض شد. به عنوان مثال دشمن آمد در کناره سواحل دریای خزر نیروگاه نکاء را بمباران کرد و یا در کنگان پالایشگاه گازی که در مراحل میانی کار قرار داشت را بمباران نمودند. یا اینکه در اصفهان تأسیسات پتروشیمی و یا پالایشگاه را بمباران کردند و عملاً جنگ را به یک جنگ نابرابر اقتصادی مبدل ساختند و این توطئه را با این هدف اجراء کردند که امکانات نیمه‏کاره‏ای را که از گذشته در اختیار ما قرار داشت را هم نابود کنند. این شرایط باعث شد که ما، در جنگ مقدار زیادی از همان موقعیّت نامطلوب بجای مانده از رژیم منحوس پهلوی را هم در جنگ از دست بدهیم. وقتی که جنگ پایان یافت، متوجّه شدیم که کشور را با تحمیل این شرایط به مرحله عقب مانده‏ای کشاندند. عقب افتادگیهای قبلی که خود از یک وابستگی جدّی برخوردار بود، خرابیهای ناشی از جنگ نیز بدان افزود شد. توانائیها در زمینه انرژی و نیروگاه را ارزیابی می‏کنیم، متوجّه این نارسائی می‏شویم، که نیروگاه در اختیار نداریم، آن موقع با اینکه صنایع ما نیمه کاره بود و کار نمی‏کرد باز هم مجبور بودیم که ساعتها خاموشی داشته باشیم. حمل ونقل کشور هم وضعی شبیه به دیگر موارد داشت یعنی کامیون و اتوبوس چه در درون شهری و بین شهری در اختیار نداشتیم و همچنین لوکوموتیو و واگن و راه‏آهن به اندازه کافی در دسترس نبود. چون همه اینها در طول جنگ آسیب دیده بود و آنچه هم که باقی مانده بود، در شرف نابودی بود. معادن را که مورد رسیدگی قرار می‏دادیم، مشاهده می‏کردیم که از کار افتاده و کارگران معادن در بیکاری بسر می‏برند. چون این معادن فعّالیّتشان یا از زمان شاه شروع نشده بود و یا اینکه اگر آغاز به کار کرده بود در زمان جنگ آسیب دیده بودند و در زمینه نیازمندیهایمان به مواد اوّلیه هم عمدتاً این نیازها از طریق واردات تأمین می‏گشت. مثلاً در زمینه فولاد چهار میلیون تن میزان مصرف داخلی بود که از این میزان فقط یک میلیون در داخل کشور تولید می‏شد، و آلومینیوم هم به مقدار کمی تولید می‏کردیم و تا جائی رسیده بود که قیمت هر کیلو به 500 تا 600 تومان افزایش یافته بود. کارخانه مس را که در داخل کشور موجود بود چون در طول جنگ آسیب دیده بود و مورد بازسازی قرار نگرفته بود، نهانیاً مفتول مس را می‏بایست از خارج وارد می‏کردیم. در زمینه صنایع هم اکثر صنایع ما به دلیل ماهیّت وجودی مشترکشان که مونتاژ بود، برای تداوم فّعالیّتشان به واردات مواد اوّلیه نیاز داشتند و نیز برای اشتغال کارگرانشان، این کارخانه‏ها به طور یک شیفته کار می‏کردند و از دولت ارز به قیمت 70 ریال دریافت می‏کردند و تولیداتشان به اندازه تامین نیازهای دولت بوده است. لذا دولت هم در نظام توزیع خود دچار مشکل می‏شد و این محصولات و تولیدات به طور سهمیه‏ای و کانالیزه در اختیار جامعه قرار می‏گرفت. که به پیروی از این مسأله هر جائی تبدیل به بازار سیاه شده بود و به هر مغازه‏ای که مراجعه می‏کردیم، هرچیزی را که طلب می‏کردیم، با قیمت‏های آنچنانی تحویل می‏دادند. اگر کوپنی هم نصیب کسی می‏شد که می‏توانست کالاها و وسایلی را تهیّه کند و اگر بدستش هم نمی‏رسید راه به جائی نمی‏برد و فسادی که از قبل حاکمیّت سیستم دو نرخی، چند نرخی و گرفتاریهائی از این قبیل دامنگیر جامعه می‏شد و یا اینکه در این راستا مرتکب احتکار و عدّه‏ای نیز وارد کار دلالی می‏شدند و با اینکه به مغازه‏ای جهت خرید مایحتاج مراجعه می‏کردند، یک کالای اساسی به همراه چند کالای بنجل هم به مشتری تحمیل می‏کردند. انبارهای کالا تقریباً خالی از جنس بوده است. بالاخره کارخانه نیاز به شارژ دارد. باید ذخیره مواد اوّلیه را برای مدّت چند ماهی در اختیار داشته باشد که در آن زمان این وضع حاکم نبود. همچنین قیمت تلفن در تهران به مبلغ چهارصد، پانصد هزار تومان رسیده بود و فقط در بازار آزاد این امکانات فراهم بود و در دسترس نیازمندان واقعی قرار نداشت. البتّه در کنار اینها مشکلات اساسی و ریشه‏ای زمان شاه نیز در کشور خودنمائی می‏کرد. اکثریّت روستاهای کشور ما فاقد نعمت برق بود، اکثریّت روستاها از بهداشت و آب آشامیدنی محروم بودند، اکثریّت روستاها از وجود راه روستائی و مدارس تحصیلی محروم بودند و ایجاد و ارائه این امکانات و تسهیلات از بعد از انقلاب آغاز شده است. بخش عظیمی از جغرافیای کشورمان به عنوان نقاط محروم شناخته می‏شد و آثار تبعیضی که از زمان رژیم ستم شاهی به ارث مانده بود، انسان را سخت متأثر و آزرده می‏کند. چون مثلاً نفتی که متعلق به همه مردم کشور است و همه از آن حق مساوی می‏برند در شهرها به مساوات توزیع می‏شد و مردم در روستاها از وجود نفت محروم هستند، کشاورزی ما آسیب جدّی دیده بود، چون ابزار کشاورزی در اختیار نداشتیم. ما بعد از جنگ وقتی که شروع به خرید کردیم، می‏بایست براساس نیاز موجود مقدار پنج میلیون تن گندم در سال خریداری می‏نمودیم که این میزان غیر از خرید جو، ذرت و دیگر اقلام بوده است. بدتر از همه اینها، بودجه کشور بود که در سال 67 ما 51 درصد از بودجه کشورمان را از بانکها قرض می‏کردیم، هر چند که بودجه چندان قوی هم نبود. لیکن همان بودجه را هم باید 51 درصدش را از بانکها قرض می‏نمودیم و 49 درصد بقیه آن را از محل مالیاتها، نفت و سایر زمینه‏ها تهیّه می‏کردیم. دانشگاههای ما از مشکلات جدّی در زمینه‏های خوابگاه، رستوران، کمکهای جنبی برخوردار بود، حقوق کارمندان را سالهای سال قادر نبودیم ترفیع بدهیم و با این یکنواختی حقوقها، میزان توّرم افزایش می‏یافت. چون همه اقشار اعم از معلّمین، نظامیان و کارمندان از حقوق ثابتی برخوردار بودند. ملّت ما هم به کوپن وابسته بود، یعنی باید ما جنسی را تهیه می‏کردیم، و گندم و یا شکری وارد می‏کردیم و از طریق کوپن یک زندگی محدودی را می‏گذراندیم. از حیث بی سوادی در سطح کشور قریب به نیمی از مردم کشور از امتیاز سواد محروم بودند، و فقدان مدارس در روستاها مسبب افزایش نرخ بی سوادی در کشور می‏شد، بجای آنکه میزان این عده کاهش پیدا کند. نسل جوان ما بعد از فارغ التحصیل شدن از تحصیلات متوسطه بجای راهیابی به آموزش عالی و دانشگاهها متأسّفانه به دلیل محدودیّت در امر پذیرش و امکانات آموزشی عمدتاً محکوم به ماندن در پشت کنکور بودند. در کنار اینها هزاران طرح مهمّ عمرانی نیمه تمام مانده بود، در کارخانه‏های عظیم مقداری سرمایه‏گذاری کرده بودیم و به خاطر عدم امکان تأمین بودجه همچنان نیمه کاره مانده بود که از طرفی هزینه‏های آن هر سال به نسبت سال قبل گرانتر تمام می‏شد و هم نگهداری آنها متحمّل خرج بوده است. من قبلاً هم یکی، دو بار موارد اساسی مشکلات را در نماز جمعه برشمردم که حدود بیست و چند مورد مشکلات مادر بود که علاوه بر اینها حوادثی از قبیل زلزله و حوادث طبیعی به آنها اضافه شد. در کنار همه این مشکلات بازسازی مربوط به منابعی که در طول جنگ دچار آسیب دیدگی شده بود. که این پروژها هزینه‏های سنگینی در برداشته است. ما هزار میلیارد دلار خسارات ناشی از جنگ را در کشور داشتیم. اخیراً که از طرف "سازمان ملل" آمده‏اند و این خسارات را ارزیابی کردند و آنچه را که خودشان به قیمت دلار ارزیابی کردند پرداخت مبلغ صد میلیارد دلار را به ما پذیرفتند. البتّه در این رابطه خسارات چیزهای دیگر را به این دلیل که به آنها ارتباط کاری نداشت قبول نکردند. چنانچه ما اکنون ده و پانزده شهر و هزار روستای به کلی ویران شده و نیز راههای به کلّی ویران شده و هزاران پل شکسته و نخلستانها و مزارع، کارگاهها و کارخانه‏هائی که در غرب کشور به کلی از بین رفته بود مواجه هستیم. واقعاً این همه مشکلاتی که برای انقلاب بجا مانده است، غربیها با محاسبات عادّی که از انقلاب داشتند، فکر می‏کردند که این نظام با این همه مشکلات سرانجام از پا در خواهد آمد و در مقابل غرب زانو خواهد زد و مجدداً در مقابلشان به سجده می‏افتد و به زعم خودشان این ملت در چنین مرحله‏ای تجدید نظر کرده و غربیها هم نظراتشان را بر این ملت تحمیل نموده و به کمکشان می‏شتابند. شما مردم و انقلاب شما، در حال انجام کار و نقش بسیار عظیمی است همه این تلخیهائی را که برای شما برشمردم و این عقب ماندگیها و مشکلات در شرف اصلاح و اتمام است و خیلی از این موارد بکلی اصلاح و بسیاری نیز در مرحله اصلاح قرار دارد. ما به بررسی پرداخته و ملاحظه کردیم دو برنامه پنج ساله می‏تواند کشور را از این عدم تعادل نجات بخشد و راه استقلال واقعی را از پیش گیرد. و آمدیم و گفتیم به یک دهه بازسازی نیاز داریم. برنامه‏هائی را که در پنج ساله اوّل می‏باید اجرا می‏کردیم سه سال از آن اجراآ شده و نتایج ناشی از آن کاملاً رضایتبخش است که شما نمونه‏های آنها را می‏توانید مشاهده کنید. ما اکنون در سطح دانشگاهایمان حدود 800 هزار دانشجو در مراکز آموزشی دولتی و آزاد کشور تحت پوشش آموزش عالی داریم و این رقم بسیار مطلوب است. ما به سرعت برای بهبود و ارتقاء در زمینه‏های، آب و برق، بهداشت، جاده، آموزش و صنعت و تولید حرکت می‏کنیم و همچنین کارهای فرهنگی را به سرعت در حال اجراء داریم که در این زمینه خلاء عظیمی در کشور حکمفرما بوده است. به خاطر اینکه تا آن زمان به پدیده‏های فرهنگی، ورزشی و هنری مردم کمتر توجه شده بود ما اکنون مشغول انجام آن هستیم. چون کارهای فرهنگی جزء کارهای زیربنائی ماست. در زمینه مواد اوّلیه هم که ما سه چهار میلیون تن فولاد تا دو سه سال قبل واردات داشتیم امسال حتّی حدود 700 هزار تن فولاد هم به خارج کشور صادر نمودیم. یعنی به اندازه نیاز داخلی تولید و مازاد بر نیاز را به خارج صادر می‏کنیم. برنامه تولید ما در این زمینه بالغ بر ده میلیون تن در سال می‏باشد و این کار هم به عنوان یک کار زیربنائی برای کشور محسوب می‏شود. معادن کشور عمدتاً فعال شده و حرکت به سمت صادرات خودشان را آغاز کرده‏اند، آلومینیوم که به آن وضع قحطی روبرو شده بود اکنون صادر می‏شود ضمناً مس و انواع مفتولها را نیز خودمان تولید و صادر هم می‏کنیم. تلفن را به تمام کشور توسعه دادیم و بازار سیاه تلفن را از میان برداشتیم و امروز قدمهای بزرگتری را برمی‏داریم تا وضع ارتباطات و مخابرات را بهبود ببخشیم. مشکلات ناشی از اتوبوس و کامیونها را با تولیدات آنها در داخل و تأمین نیازهای این بخش، مرتفع ساختیم و کامیون و اتوبوس به اندازه‏ای تولید داشتیم که کارخانه بیش از حدّ نیاز داخلی وسایل نقلیه در اختیار دارند و مشغول بازاریابی در خارج از کشور هستند. چنانچه ظرف مدّت چند روز گذشته حدود 600 دستگاه اتوبوس به جمهوری آذربایجان فروخته‏ایم. در زمینه وسایل نقلیه‏ای که نیاز مردم در آن بخشها بیشتر است از قبیل وانت، کامیون، مینی‏بوس و اتوبوس به مرحله خودکفائی رسیده‏ایم. واگن سازی توسعه یافته است، در راه‏آهن قدمهای مؤثّری برداشتیم برای اینکه در صددیم تا سریعتر به شهر بندرعبّاس متصّل بشویم و صرفه‏جوئی عظیمی در امر حمل و نقل کشور عاید می‏شود. در بخش کشاورزی کارهای بسیار مهمّی صورت گرفته است که از مقدار پنج میلیون تن گندمی که خریداری می‏کردیم این میزان را به مقدار دو میلیون تن رساندیم. که با توجه به رشد سریع جمعیّت نیل به مرحله خودکفائی را تا چند سال دیگر به تأخیر خواهد انداخت. همچنین در تولید مرغ، گوشت، با متعال ساختن قیمتها که در داخل تولیدات آنها مقرون به صرف باشد، بعد از آن ما نیازی به مرغ و تخم مرغ، پنیر و سایر محصولات دامی وارداتی نداریم. ما اکنون در حال برداشتن قدمهای نهائی در زمینه رسیدن به خودکفائی کامل در تمامی ابعاد و احتیاجات کشور هستیم که برای وارد کردن این قبیل چیزها احساس نیاز ننمائیم. آبهای کشور که از زمان حضرت آدم تا به امروز بیهوده و بی‏ثمر همچنان به هرز می‏رفت، برای اوّلین بار طرح بلند پروازانه مهار آبها تهیه شده که در این ارتباط 100 سد طراحی و 23 سد در حال اجرا است و در هر سال نیز سه تا چهار سد تکمیل می‏شود. تا آبهائی را که از کوهها سرازیر می‏شود و خاکها را به سمت دریاهای شمال و جنوب سرازیر می‏کند، مهار نماییم. بزرگراههای بسیار پیشرفته‏ای در جهت غرب، شرق و جنوب کشور در دست اجرا داریم که بعداً امر حمل و نقل را تسهیل می‏کند. یکی از مصیبتهای مملکت ما این بود که ما عظیم‏ترین منبع گاز را در دنیا در اختیار داریم، که در گذشته مقام دوّم گاز را در دنیا داشتیم و الان هم فکر می‏کنم اوّل را داشته باشیم. لذا وقتی که روسیه و شوروی و همه کشورهای شوروی سابق با هم بودند منبع گاز ما، در مقام دوّم بود ولی الان آن کشور تجزیه شد ولی در عین حال کشور ما از گاز استفاده نمی‏کرد و این یک مصیبت جدی بود. شما مطلع نیستید که ما چه مقدار مشغول سرمایه‏گذاری در امر توسعه شبکه‏های گاز هستیم. اکنون لوله‏کشی گاز به حدود 150 شهر یا انتقال یافته و یا در سالجاری انتقال خواهد یافت. در شهر ما دارند خیابانها و کوچه را می‏کنند و لوله گذاری می‏کنند برای اینکه گاز به منازل مردم برود، صدها کارخانه که باید گازوئیل یا مازوت بسوزانند، امروز با گاز کار می‏کنند و نه به حمل و نقل احتیاج دارد و نه محیط زیست را از بین می‏برد. به سرعت داریم سرمایه‏گذاری می‏کنیم که این گاز را به تمام نقاط دور دست کشورمان برسانیم و بعد از اینکه خودمان اشباح شدیم، صادر کنیم. در دریا با همسایگان جنوبی گاز مشترک داریم چون آنها با پولهای زیادی که دارند و با کمکی که از خارج به آنها می‏شود ممکن است ببرند و دست ما خالی بماند. صنعت پتروشیمی که امروز در دنیا مهمترین صنعت و پولسازترین صنعت دنیاست از این کارخانه‏های عظیمی که در کشور می‏بینید شما اکثریت اینها مواد نفتی مصرف می‏کنند. ما نفتمان را صادر می‏کردیم و هنوز هم این طور است، از آنها فرآورده‏های پتروشیمی را گران می‏خریدیم و به کارخانه‏ها می‏دادیم، ولی امروز شروع کردیم و بسرعت داریم کارخانه‏هایی را که می‏سازیم بهره‏برداری می‏کنیم. در سفر من به اصفهان شما دیدید که چند مرکز پتروشیمی و فرآورده‏های بعدی آنها افتتاح شد. فردا اراک و پس فردا بندر امام که بسیار عظیم هستند وقتی که پتروشیمی اراک در مدار قرار بگیرد که تا آخر امسال خواهد آمد اکثر این کارخانه‏هائی که حالا مواد گران را وارد می‏کنند از خود کارخانه‏های ما می‏گیرند و یا صادر می‏شود و پتروشیمی بندر امام که با ژاپنی‏ها می‏ساختیم و در جنگ منهدم شد و دوباره داریم می‏سازیم، البته با پولی که از ژاپن گرفتیم، سهم او را گرفتیم و کنار رفت و خودمان داریم کار را ادامه می‏دهیم، آن بیش از دو میلیون تن مواد با ارزش تحویل می‏دهد که عمدتاً صادر خواهد شد. شما صنایع را می‏بینید و وضع بازار را که سه، چهار سال پیش وضع کالا در مغازه‏ها چگونه بود و حالا چگونه است. یک روز نگران مشتری بودیم که می‏رفت در مغازه و به او جنس نمی‏دادند و حالا نگران کارخانه‏ها هستیم که جنس کارخانه را مغازه از او نمی‏خرد که باید مسأله آنها را حل کنیم. همه کارخانه‏های ما دارند کار می‏کنند و کارخانه‏های جدید نیز در حال ایجاد هستند. شما در هر شهری و استانی بروید می‏بینید که شهر صنعتی ساخته‏اند. من که مسافرت می‏کنم معمولاً شهرک‏های صنعتی را می‏بینم، در هر منطقه‏ای شهرک های صنعتی به سرعت رشد می‏کند. صنایع در آن جا جمع می‏شود.  آب و برق و گاز می‏دهیم، و زمین ارزان و آماده می‏دهیم برای اینکه سرمایه‏گذاری شود، سرمایه گذاری در کشور راکد بود ولی امروز آن قدر سرمایه داوطلب هست که ما امکان جذب آنرا نداریم ما نمی‏توانیم ارز آنرا برسانیم و با ماشین‏آلات آنرا برسانیم. بانکهای کشور بعد از جنگ به گونه‏ای بود که همیشه ضرر می‏دادند و اگر یادتان باشد مرتب مشکل اسکناس داشتیم و دائماً اسکناس چاپ می‏شد ولی امروز مردم اعتماد کردند. بانکها هم سودبخش و فعال شدند. پول به اندازه کافی است و مبالغ زیادی بانکها به صنعت و عمران کشور تزریق می‏کنند و به صورت وام در اختیار مراکز اقتصادی می‏گذارند، صدها بیمارستان و دانشگاه و مدارس عالی برای آموزشهای فنی و غیر در سراسر کشور، هرجا که انسان می‏رود واقعاً لذت می‏برد، آن قدر زیاد است که من در سفرهایم با هلی‏کوپتر می‏توانم ببینم، گاهی یکی مسیر هفت یا هشت طرح مهمّ دانشگاه و بیمارستان و کارخانه و گازکشی و لوله‏کشی و سدسازی را از فضا می‏بینم. همه جا کشور در حال ساخت است و آثار اینها در برنامه دوّم ظاهر خواهد شد. معادن سنگ آهن که میلیونها سال اینجا مانده بود و هیچ کس فکر آن نبود، امروز این سنگ‏ها تبدیل به آهن و مس می‏شود. در مسایل محرومیّت زدایی می‏بینید که چه مقدار پول خرج محرومیّت زدایی می‏کنیم. همین امروز در این دهه 1500 طرح در نقاط محروم کشور به بهره‏برداری رسیده و افتتاح شده است، اینها یا مدرسه است و یا یک دبیرستان و یک پل، راه و یا یک حمام است. سالانه چندین هزار طرحهای کوچک در نقاط محروم به نتیجه می‏رسد و صنایع آنجا می‏رود چون مالیات را از صنایعی که به نقاط محروم می‏رود حذف کردیم و سوبسید می‏دهیم برای اینکه ایجاد شغل کند. برای دامداری، برای عشایر، برای سایر بخش‏های محروم کشور کمک‏هایی در نظر گرفتیم، بخش شیلاتمان را، بخش بنادر و صیادی را تقویت کردیم که نان و غذا و گوشت و امثال اینها را در داخل کشور داشته باشیم و وابسته به نفت نباشیم. بزرگ‏ترین عیب ما از نظام گذشته و تا دیروز همین وابستگی به موادمان بود. در خارج و مهمترین هدف ما در برنامه بازسازی این است که نیازهای ضروری کشور را در خود کشور داشته باشیم و وابسته نباشیم. حالا اگر سود کرد صادر می‏کنیم والا خودمان حداقل داشته باشیم. البتّه شاید نتوانیم با خیلی از جاها رقابت کنیم. ولی در عین حال برای خودمان صرف می‏کند، که اینکار را انجام می‏دهیم. مالیات بخوبی وصول می‏شود، سهم مالیات در اداره کشور بسیار کم بود و بحمداللَّه رشد کرده و وصول مالیات در نقطه خوبی است و به مردممان توصیه می‏کنم که از دادن مالیات طفره نروند چرا که بهترین کار است که شما سود ببرید و بخشی از سودتان را به کشورتان بدهید تا برای خودتان کارهای زیربنایی و اساسی می‏کند که در آینده خودتان نتیجه خواهید گرفت. نیروهای نظامی و انتظامی ما که به شدّت در جنگ آسیب دیده بودند و واقعاً از لحاظ امکانات تضعیف شده بودند در این مدت بازسازی شدند آموزش و نظم و تعمیرات و خرید نیازهایشان بازسازی شدند. البتّه استکبار ما را متهم می‏کند که به سرعت داریم برای ابرقدرت شدن در منطقه مسلّح می‏شویم و این دروغ است. ما چنین کاری نمی‏کنیم، اما واقعیّت این است که داریم آن حدّی که دفاعمان نیاز دارد. آن را تأمین می‏کنیم. صنایع نظامی ما جزء صنایع نظامی موّفق و پیشرفته است که در جنگ شکل گرفته و ما نیازی به خرید زیاد نداریم و آن چیزهایی که اسلحه تجاوز نیست، برای دفاع خودمان است. و بحمداللَّه با روحیّه و پشتکار و با فرماندهی رهبر معظم انقلاب نیروهای مسلّح بهترین آمادگی را در طول تاریخشان و در طول تاریخ ایران اینها امروز دارند مسایل اساسی که از لحاظ سیاسی حل کردیم همین حالا حالت نه جنگ و نه صلح بود. شما می‏دیدید این وضع برای ما چقدر مشکل است که بحمداللَّه با تدبیری که شد و با اداره خوب سیاست خارجیمان از مجامع بین المللی اعتراف گرفتیم که صدّام متجاوز است و ایران مظلوم است و امروز ما هزینه‏ها و خسارات جنگ را طلبکار هستیم و این افتخار سیاسی در تاریخ ما بسیار با عظمت است و برای اوّلین بار است که در ایران جنگ شده و ایران تمام خاک خودش را حفظ کرده و دشمنش را عقب زده و بعد هم با محاکمات بین المللی پیروز شده و امروز از سازمان ملل طلبکار است. تمام شاخص‏های اقتصادی کشور افتخارآمیز است، بودجه که بیش از 50 درصد کسری داشت، امسال بدون کسری به مجلس رفته و شما نمی‏بینید و خیلی کم می‏بینید در دنیا بودجه‏ای بدون کسری باشد. اوائل که بحث‏ها خام بود، بعضی‏ها در روزنامه‏ها بحث کردند و گفتند که این بودجه به خاطر اینکه شرکتهای دولتی و یا بخش خصوصی از بانکها باید اعتبار بگیرند استقراض مخفی دارد ولی بعد مجلس در بحث به جایی رسید که اضافه کرد و اینها چیزهایی است که طبیعت اقتصاد است که بانکها باید پول داشته باشند و بانکها باید پولشان را به کارهای عمرانی بدهند و نفع آن را ببرند و این سیستم ربطی به بودجه ندارد و سیستم سالم کشور است که پولهای خرد مردم را در بانکها جمع شود و بانکها اینها را در جاهای مؤثر مثل راهسازی و بندرسازی و نیروگاه سازی و خیلی از جاهای دیگر بکار بگیرند و بعد هم سود آنرا ببرند که این باز از افتخار بودجه ماست. سرمایه گذاری در کشور رشد بسیار بالایی دارد، تولیدات در کشور ما حدود 10 درصد در سال رشد می‏کند، معنای رشد تولید ناخالص این است که 10 درصد ثروت کشور اضافه شده یعنی هر کس که پارسال مثلاً صد تومان داشته، امسال صد و ده تومان دارد و برعکس آن اگر باشد و تولید ناخالص کم باشد یعنی فقیر شده‏ایم. توزیع درآمدها عادلانه می‏شود، ما در زمان جنگ و زمان شاه مرتب آنهائی که طبقات بالا بودند، در آمدشان بالا می‏رفت از این دوران برنامه و بازسازی به تدریج دارد درآمدهای اقشار پولدارتر افت می‏کند و درجه اقشار پائین‏تر درآمدهایشان بالا می‏رود که البتّه بحث کاملاً علمی است و و احتیاج به توضیح بیشتری دارد. ما سه سال از برنامه را گذرانده‏ایم، یکسال پیش از برنامه گذشته بود و یکسال دیگر مانده است و امیدواریم در برنامه دوّم وقتی که تمام شد در محضر امام امت و در همین بارگاه مقدّس و در حضور شما در سال بیستم جشن سالگرد انقلابمان گزارش بدهیم که همه مشکلات کشور را پشت سر گذاشته باشیم. امسال در بودجه توجه ویژه‏ای به مسایل فرهنگی شده. هم دولت و هم مجلس که بیشتر از ما هم به مسایل فرهنگی اختصاص داد که امیدواریم بتوانیم برای جوانان و نوجوانان و نسل نو که برای تفریح‏های سالم و برای کارهای خلاّق و سازنده نیاز داریم که سرمایه گذاری کنیم و ورزشگاه‏ها، کتابخانه‏ها، فیلم‏خانه‏ها و سینماها و تئاترها و کتابهای مفید و مدارس و برنامه های فوق برنامه و مساجد و جاهایی که آن عنصر اصلی انقلاب را که روحیّه دینی و اخلاقی و معنویی مردم و رابطه مردم با خداست از این ناحیه باید تقویت شود. امیدواریم در سالهای آینده به این بخش که در دوران جنگ ما از دانشگاه جنگ استفاده می‏کردیم برای تقویت آنها و امروز باید از سایر ابزار و از هنرها و از تعلیم و تربیت و معلمان و از خطبا و نویسندگان و گویندگان و از مراکز فرهنگی و فیلم‏سازن و هنرمندانمان استفاده کنیم. امیدواریم که در آینده خبرهای خوبی در این جهت از اجرائیاتمان بشنویم، من مقداری این خطبه را طولانی کردم و بسیاری از خبرهای گفتنی را نگفتم چون خیلی طول کشید ولی فکر می‏کنم در دهه فجر و در مقابل قبر مطهر حضرت امام(ره) این حرفها یکبار دیگر باید مطرح می‏شد.     خطبه دوّم  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).  با تاکید بر مراعات تقوا الهی به تشریح چند موضوع روز به طور فشرده خواهم پرداخت چون وقت زیادی در خطبه اوّل گذشته اوّلین مناسبت مهمّ ما میلاد پربرکت و مسعود ولی امر حضرت امام زمان (عج) است که برای ما این مناسبت بسیار مهمّ است و چیزی است که محور حرکت ما و حرکت انقلاب ما و راه دیروز و امروز و فردای ماست و ما هرچه داریم از امامت داریم و از صدقه سر حضرت حجّت(عج) داریم که امیدواریم ما بتوانیم این رشته ولایت و انتظار فرج را همیشه در میان خودمان رایج داشته باشیم و این از افتخارات شیعه است. مسأله امامت به این صورتی که شیعه مطرح می‏کند و ولایت و انتظار فرج به آن صورتی که واقعی است از سرمایه‏های بسیار با ارزش سیاسی، فرهنگی و سازنده جامعه است، ایده شیعه این است که حاکم بر مردم در حقیقت شخصی است که خدا او را بوسیله پیغمبر تعیین و معرفی کرده دوازده نفر از آنها را به اسم و رسم مشخّص کرده، اینها معصوم هستند، یکی از شرایط مهمّشان است، یعنی از اشتباه مبرا هستند، عالم هستند و همه چیز را می‏دانند و عادلند و کوچکترین خلافی نمی‏کنند. یک چنین تصوّری در مورد حکومت یک ملتی بسیار مترّقیانه است. آنهایی که قبول ندارند می‏گویند دسترسی به این ممکن نیست. نمی‏توانند ایده را رد کنند. ولی ما که با اسلام و قرآن و با خدائی سر و کار داریم که 124 هزار پیامبر را برای هدایت مردم فرستاده برای ما چیز عادی است که یک نفر را تعیین کند که بتواند راه پیامبر خاتم را ادامه دهد اینهایی که پذیرفته‏اند احکام و ادیان آسمانی را این حرف برایشان غیر قابل قبولی نیست. مثل اینکه حضرت عیسی، موسی و ابراهیم آمدند که این همه از مردم دنیا طرفدار آنها هستند و ما امروز در زمان غیبت معتقدیم شخص معیّنی با پدر، مادر و زادگاه مشخصی امروز زنده است و او صاحب امر و صاحب ولایت و او حجت خدا بر زمین است و او واسطه خدا و خلق است که با او سر و کار داریم. طبق یک نظام بسیار درستی که از اوایل غیبت تنظیم شده است و با دستور خود حضرت حجّت ما عمل می‏کنیم که علمای صاحب صلاحیت و مجتهد آگاه عادل، متقی، شجاع، مدیر و مدبر، که در قانون اساسی ما آمده این مسؤولیّت را باید بر عهده بگیرد. که این در رهبری ما تجلی می‏کند و قبلاً در امام امت ما متجلی شده بود البتّه مجتهد با همه این شرایط در کشور ما منحصر به این آقایان نیست و این چنین مجتهدهایی فراوان هستند. در هر حال یک نفر خواهد بود. مدیر اصلی یک نفر خواهد بود. ولی امر با همان شیوه‏ای که انتخاب می‏کنیم یک نفر خواهد بود که هست و این بسیار راه درستی است. یکی از این ادله موفّقیّتها را در خطبه قبل هم گفته‏ام و به نظر خود من در عصر حاضر اعجاز است. همین است که ما با چنین نظامی و رهبری سر و کار داریم، رهبری که شما یادتان هست امام (ره) در طول جنگ و مشکلات که کوه را می‏شکافت به سر ما می‏آمد امام با یک اشاره مسایل را حل می‏کردند و در زمان مبارزه با یک پیام از نجف و یا پاریس می‏فرستادند اوضاع را زیر و رو می‏کردند. یک چنین قدرتی برای اداره و حلّ مشکلات کشور اهمیّت دارد. البتّه اینها همه سایه است. آن اصلی که امام، معصوم است اصلاً قابل مقایسه با این سایه‏هایی که ما داریم نیست. و هیچ یک از فقهای ما خودش را شاگرد شاگرد امام زمان هم نمی‏داند و مدعی نیست که اصلاً می‏تواند شاگرد او باشد. یک چنین آرمانی و امیدی و یک چنین افق خوبی برای آینده در عقاید ما شیعیان نهفته است. هر شیعه واقعی، قبول دارد و امیدوار است که یک روز آن چنان رهبر و امامی در جامعه بروز کند و امور کشور را تحت اداره خودش بگیرد. این امید خیلی با ارزش و کارساز است. مسأله انتظار فرج اگر اهمیّت به آن داده شده بخاطر همین مسأله است. این انتظار توان بخش و شورآفرین است. بدترین چیز این است که انسان آینده را آن قدر تاریک ببیند که مأیوس شود. بگوید هرکه بیاید همین است. و هر انقلابی بشود همین است و هرجا در دنیا اوضاع عوض شده همان اوضاع قبل تکرار شده است. یک چنین چیزی بشریّت را در زمین میخکوب می‏کند و تحرک را از انسان می‏گیرد. اما این طرز تفکر، ایده و ایدئولوژی که خوشبین است به آینده و آینده‏ای برای ما ترسیم کرده که زمانی می‏آید که عدالت مطلقه است. زمین همه ذخایرش را به بشر عرضه می‏کند، عدل با همه وجودش پروبال می‏گشاید و به همه زوایای ظلم خانه‏ها سر می‏زند و ظلم را بیرون می‏کند. فرشته عدالت تازیانه به دست، دیو ظلم را می‏راند و خودش بجای او می‏نشیند و علم و عدل و دانش و دوستی، محبت، صفا و صمیمیت جای این همه کینه و جنگ و دزدی و غارت را می‏گیرد. یک چنین افقی در مکتب شیعه در اختیار بشر است و این چیزی نیست که بگوییم مربوط به قیامت و راه‏های دور است. ممکن است زود اتفاق بیافتد، مثل قیامت نامعلوم است، زمان آن نامعلوم است. اما همیشه ممکن است زود باشد. همین انقلاب ما نشان داد که عملی است و می‏تواند اتفاق بیافتد و یک چنین امید و افقی برای یک مکتبی اگر باشد افراد این مکتب هیچ وقت نباید خسته شوند. هیچ گاه نباید به زانو در آیند. اصلاً تلخی شکست نباید ذائقه آنها را تلخ کند و هر شکستی را مقدمه پیروزی می‏توانند قرار دهند و لذا روی انتظار فرج و صبر مثبت نه صبر غلط که به سکون و سکوت و بی‏حالی تبدیل می‏شود بلکه صبری که همراه حرکت است و تحمل مشکلات در این است. با یک چنین چیزی اگر همراه باشید که در جامعه ما امروز هست ما روز خوبی برای آینده این انقلاب و این مردم در پیش خواهیم داشت. مسأله دوّم ما مربوط به سالگرد انقلاب اسلامی روز 22 بهمن است. من می‏خواهم به شما عرض کنم که به مراسم روز 22 بهمن اهمیّت بدهید. هر آدمی ممکن است 4 تا 5 ساعت وقت برای راهپیمائی در سراسر کشور مصرف کند، این مدت در زندگی ما چیز مهمّی نیست برای دیدن یک فیلم و یک کار اداری، انسان ممکن است این مقدار وقت را صرف کند ولی مجموعه افرادی که در راهپیمائی شرکت می‏کنند با هم که نگاه می‏کنیم به اندازه هزار بمب اتمی علیه دشمنان ما کارگر است. فیلمهایی که از انبوه جمعیّت راهپیمائی اعم از مرد و زن، آن چنان برای دشمنان ما تلخ و مأیوس کننده است مثل این است که یک آب خیلی سرد را روی سرشان خالی کنید. چون آنها در طول سال دروغ می‏گویند که این ملت از انقلابش بریده و مأیوس است ولی یک صحنه کافی است. آنها که در داخل دلشان یک قدری سرد شده و تبلیغات دلسردشان ساخته، دلشان شاد می‏شود. خود ما که در میان دریای جمعیّت می‏رویم و غرق می‏شویم حالت نشاط انقلابی پیدا می‏کنیم. دشمنان ما می‏بینند هرچقدر تبلیغ می‏کنند فایده‏ای ندارد و مردمی که 14 سال قبل هنگام ورود امام (ره) حضور چشمگیری داشتند هنوز نیز این روحیّه را دارند و دهها سال بعد از این هم ان‏شاءاللَّه با همین روحیّه در صحنه خواهند بود.  مسأله دیگری که عرض می‏کنم بخشهایی از دنیای اسلام هنوز برای ما غم‏انگیز است. بوسنی هرزگوین هیچ نقطه روشنی در این فاجعه تاریخی در آن دیده نمی‏شود. هیچ تصمیم جدّی از سازمان ملل و قدرتهای دیگر و همسایگان به این منطقه مظلوم و محکوم دیده نمی‏شود که بخواهند این فاجعه را ثبت کنند و بدون اینکه دنیای اسلام به طور جدّی وارد معرکه شود من فکر نمی‏کنم کسی بیاید این مشکل اسلامی و انسانی را در منطقه بالکان حل کند و نگران هستیم که این جنایت و فاجعه در نقاط دیگر جهان هم تکرار شود که اگر حضور مسلمین ضعیف باشد خطر تکرار فاجعه و توسعه جنایت هست. افغانستان متأسّفانه وضع نامطلوبی دارد. آنها که چهارده سال شجاعانه جنگیدند و قدرت عظیم ابرقدرت شرق را سرکوب و سربازانش را بیرون کردند افتاده‏اند به جان هم و دارند مسلمان را می‏کشند و خانه‏های گلی خودشان را دارند با موشک‏ها منهدم می‏کنند که این امر نسبت به این مردم صبور بسیار نامردی است. و عدم بلوغ و رشد این انسانها را می‏رساند که سردنیا به جان هم افتادند آن روزی که سرآخرت می‏جنگیدند پیروز شدند و امروز که سردنیا، مسلمانان را می‏کشند قطعاً خداوند آنها را ذلیل می کند. من امیدوارم اینها هوشیار بشوند و برگردند و دست از این نزاع های جاهلیّت که میانشان هست بردارند. متأسفانه تاجیکستان هم چیزی در همین وضع را ارائه می‏دهد و متأسفیم و دست ما هم آن قدر دراز نیست که به همه جا برسد و این مسایل را بتواند حل کند. در این طرف و در خلیج فارس، ما این روزها نقطه مثبتی را می‏بینیم در خطبه‏ای که چند هفته قبل قرائت کردم گله کردم از سران کشورهای خلیج فارس که در اجتماعشان ایران را محکوم کرده بودند و انتقاد کردند، خوشبختانه آنها صحیح برخورد کردند و به حرف ما دقت کردند و پیام‏هایی که می‏فرستند نشان این است که مایل هستند با ایران اسلامی رقیق باشند و همکاری کنند و تحت تأثیر شیطنت‏ها و تحت تأثیر تحریکات دیگران قرار نگیرند. امیدوارم این حرکتشان ادامه پیدا کند و ما هم دست آنها را به گرمی می‏فشاریم و امیدواریم با کمک آنها بتوانیم امنیّت را در خلیج فارس که برای دنیا مهم است حفظ کنیم. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ »قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَمَدٌ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد«.