خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • اقامه نماز جمعه هاشمی در روز قدس

اقامه نماز جمعه هاشمی در روز قدس

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۷۱

    خطبه اوّل  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، "وَ أَمَّا بنِعْمَةِ رِبِّکَ فَحَدِّث" عِبادَاللَّه اُوْصیکُمْ بتَقْوَیَ اللَّه وَ اَتِّباعِ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ".   با تأکید بر مراعات وظایف اسلامی و انسانی و حفظ گوهر تقوا، خطبه اوّل را شروع می‏کنم. در خطبه اوّل نگاهی به سال گذشته و اشاراتی به برنامه‏های سال آینده و شرایط جهانی انقلاب و شرایط داخلی داریم  و خطبه دوم را مخصوص مسأله فلسطین ایراد می‏کنم و سعی می‏کنم مطالب را فشرده و فهرستوار عرض کنم که این سرما بیش از این، عزیزان راهپیما و در صحنه را اذیّت نکند. امیدوارم خداوند طاعات و عبادات این امّت عزیز را که امسال، با شکوه و جلال و عمق خاصّی برگزار شد، با درجات عالی‏ای که این امّت و مردم استحقاق آن را دارند بپذیرد و ما بتوانیم در سال آینده از برکت سازندگی این ماه مبارک زندگی خودمان را همچنان در مسیر انقلاب و سازندگی ادامه بدهیم. پیشاپیش عید سعید فطر و عید باستانی نوروز را خدمت امّت بزرگوارمان تبریک عرض می‏کنیم. حتماً بجاست که در آخرین خطبه سال و در آستانه اوّلین خطبه سال نو، تحلیل و نگاهی به کار نامه گذشته‏مان بشود؛ قطعاً، مردم چنین انتظاری دارند. اگر نبود که امروز، روز قدس و فلسطینیان است، من ترجیح می‏دادم هر دو خطبه را درباره شرایط زندگی و ارزیابی کارمان ایراد کنم، امّا به هر حال نمی‏شود اولویّت روز قدس را از نظر بیرون داشت، که شما مردم امروز تحت تأثیر جاذبه این روز مقدّس هستید. در مورد وضع گذشته خودمان باید عرض کنم که خوشبختانه، در سال 71 هم در ادامه سالهای دیگر انقلاب، مسیر تکاملی انقلاب را در همه ابعاد پشت سر داریم. از هر جهت و نظر که نگاه می‏کنیم و از هر زاویه که به مسائل و عملکرد انقلاب می‏نگریم، رضایت بخش است و از نظر من - بحمداللّه - نقطه تاریک در مسیر و کارنامه‏مان نیست؛ گرچه دشمنان ما همّتشان را براین قرار داده‏اند که مردم ما را دلسرد کنند و تلاششان این است که با میکروسکوپ بگردند، نقاط ضعفی پیدا کنند[t1] و آنها را بزرگ کنند و به رخ مردم بکشند که مردم را از انقلابشان پشیمان کنند و متأسّفانه، معمولاً هم در داخل خود و از تریبونهای خودمان سخنگویانی آگاه و یا ناآگاه - که از روی دلسوزی خواسته آنها را عمل می‏کنند - داریم. ولی بحمداللّه، آگاهی و هوشیاری ملّت ما و عمق دریافت آنها از دستاوردهای انقلابشان، آنها را بیمه کرده است و در مقابل این سمپاشیهای فراوانی که هر روز از صداهای بیگانه و گاهی از صداها و قلمهای خودی مواجه‏اند، مصون هستند و آنها با دیدن این گونه مطالب جدّی‏تر و پایدارتر می‏شوند که نمونه آن همین اجتماع با شکوه امروز و حضور انبوه مردم در خیابانها است که ما بزحمت توانستیم خودمان را به دانشگاه برسانیم. لذا اینکه بنده در هر مناسبتی دستاوردهای انقلاب و عملکرد آن را توضیح می‏دهم، نه به این دلیل است که مسؤول قوّه اجرایی هستم و از عملکرد دولت دفاع می‏کنم؛ نه، باید از انقلاب، ذکر نعمت خدا و تشکّر از توفیقات الهی، آثار حضور شما در صحنه و از اهمیّت آثار و عملکرد این مردم انقلابی که ناجوانمردانه مورد تهاجم قلمهای مسموم یا زبانهای فتنه گر قرار می‏گیرند، دفاع کرد. من در مجلس هم که بودم، همیشه همین نقش را داشتم و در خطبه‏های نماز جمعه (در تمام دوران خطیبی خودم) چنین بودم که این را یک وظیفه اسلامی و انقلابی می‏دانم و واقعاً ظلم می‏دانم که ما این همه عظمت و شکوه را بی‏جهت زیر سؤال ببریم و آدمهای کم اطّلاع را - نعوذباللّه - گمراه کنیم. در سطح جهانی که نگاه می‏کنیم (در یک دید کلّی و افق باز)، ما انقلاب را رو به پیش، موفّق، با طراوت و بالنده می‏بینیم و عجیب است که این همه در دنیا نعره ضدّ انقلابی علیه ما و اسلام و انقلاب بلند است و این شجره ریشه دار و این طنین آهنگ پرشکوه انقلاب، این چنین فضای بشریّت و جهان را گرفته است. این چیزی نیست، جز خواست خداوند، که تصمیم الهی این بوده که این شجره مقدّس را حفظ و این نور الهی را تابانتر بکند و الاّ ما این همه توان نداشتیم. شما می‏بینید، هر جا مسلمان است و هر جا که جمعی از مسلمانان دور هم هستند، اسلام انقلابی و اسلام مهاجم برکفر در صحنه است و موج بیداری اسلامی کفر و استکبار جهانی را وحشتزده کرده است. شما در اروپا و بخصوص در بالکان، آسیا، آفریقا و دور افتاده‏ترین نقاط دنیا از مراکز اسلام بیداری اسلامی را می‏بینید. ممکن است صحنه‏های خشن و بیرحمانه‏ای که علیه مسلمین در دنیا هست، بعضیها را مرعوب کند و خیال کنند که دوران ضعف مسلمانهاست. این تفسیر کاملاً غلطی است. اگر دوران ضعف و انحطاط [مسلمانان] بود، استکبار نیاز نداشت این همه ظلم کند و این همه فشار وارد کند و این همه نیرو برای سرکوب نهضتهای اسلامی استخدام کند. اینکه مسأله اوّل استکبار در دنیا چیزی به نام بنیادگرایی اسلامی است، اینکه همه سردمداران جریان استکباری و استعماری از بنیادگرایی اسلامی می‏نالند و اینکه خطر اوّل دنیا را بنیادگرایی اسلامی مطرح می‏کنند، بی جهت نیست. چرا این طور اتّفاق افتاده است؟ هر آدم منصفی می‏تواند زود قضاوت کند که چون اسلام بالنده و در ستیز با استکبار است و چون مسلمانها به دنبال احیاء اسلام هستند و عصر بیداری توده‏های اسلامی است، دشمن ناچار شده این طوری با ما برخورد کند. خوب، برای شما روشن است. از اقیانوس آرام بگیرید تا اقیانوس اطلس و پهنه گیتی را ببینند؛ همه جا قرآن و معارف اسلامی است که مسأله روز دنیا می‏باشد. من مایل نیستم الان اسم کشورها و جاهای خاصّی را ببرم، امّا شما خودتان می‏بینید، در کشورهای اسلامی هرجا دست به انتخابات آزاد زدند، مسلمانها به عنوان حاکمیّت اسلام بردند؛ نه به عنوان مسلمان شناسنامه‏ای. یعنی آنهایی که می‏گویند حاکمیّت اسلام را می‏خواهیم، بردند و دنیای استکبار شعار دموکراسی خودش را فراموش کرد و با کمال گستاخی از آن گذشت و اجازه داد اکثریّت ملّتها و آنهایی که در صندوقهای رأی برنده شده بودند، سرکوب شوند. آنها وادار شدند که این شرمندگی و عقب گرد را از ادّعایشان و انگ دوگانه برخورد کردن با توده‏ها را بپذیرند؛ یک جا علم دموکراسی بلند کنند و یک جا علم سرکوب افکار عمومی به عنوان مبارزه با بنیاد گرایی اسلامی. ما واقعاً در صحنه گیتی حاضر هستیم و هرجا حرکتی است، نام اسلام و ایران هم هست. حتّی دشمنان به خاطر اینکه در مقابل خودشان یک هیولایی ترسیم و افکار عمومی خود را در جهت اهدافشان بسیج کنند، آنجایی هم که ایران حضور ندارد، اسم ایران را می‏آورند تا برای آنهایی که از اسلام و انقلاب می‏ترسند، وحشتناک باشد و همین هم از اشتباهاتی است که آنها خودشان به دست و زبان خودشان عظمت ایران را به رخ دیگران می‏کشند. در بسیاری از حوادث، ما واقعاً نیستیم، امّا آنها می‏گویند: ایران! در گوشه و کنار خبرهای دروغ و جعلی و گزارشات مغرضانه دلاّلان خبر و دروغ فروشان که با جاسوسی ارتزاق می‏کنند، می‏گردند تا یک چیزی پیدا کنند و حوادث را به ایران بچسبانند. این نشان از یک عمق در این حرکت است. البتّه، ما فقط این مطلب را می‏پذیریم و به آن افتخار می‏کنیم که ریشه این حوادث ممکن است در انقلاب اسلامی باشد. امروز امّ القرای دنیای اسلام، ایران و رهبر معنوی همه حرکتها در هرجا که از اسلام دم می‏زنند، امام و افکار بلند ایشان است. این بی‏جهت هم نیست، ولی نمی‏شود این را یک پرونده سیاسی درست کرد و علیه یک انقلاب و ملّت مطرح کرد. فکر است و فکر مطرح شده است؛ یک ایده است که حق بوده و با فطرت همراه بود و در فطرتها نشسته و فطرتها آن را جذب کرده‏اند. بسیاری از این جنایاتی که به طور افراطی امروز در دنیا رخ می‏دهد (در فلسطین این ظلم عجیب و غریب که با این رسوایی فوق‏العاده چهار صد نفر را در بیابانها و زیر برف نگه داشته‏اند و به ذهن اسراییل نمی‏زنند که اینها را به خانه‏هایشان برگرداند، و ظلم بی‏سابقه‏ای که امروز در بالکان می‏شود و مسلمانان بوسنی و هرزگوین این طور قتل عام و سرکوب می‏شوند و مظالم دیگری که ما امروز در کشمیر، افغانستان، تاجیکستان، سودان، سومالی، عراق، لبنان و خیلی جاهای دیگر نسبت به اسلام می‏بینیم)، عکس‏العمل این موّفقیّتهاست و ما هم طبق معارف الهی مکلّفیم که این مشکلات را تحمّل کنیم و هیچ وقت بدون تحمّل مشکلات، آثار مثبت مبارزه به دست نمی‏آید.  اگر انسان خیال کند که مبارزه از مسیر همواری می‏گذرد، این مبارزه نیست؛ یک سفر تفریحی است. سنگلاخها و بیابانها در مسیر راه حق است که همیشه داشته و باز هم هست و خونها، شهادتها، زندانها، تبعیدها، آوارگیها، گرسنگیها و محرومیّتها همیشه همراه جهاد در راه خدا بوده و اینها هم سازنده است و انسانهای لایق و مؤمن از این استقبال می‏کنند. توشه راه هم همین است. و امّا در داخل کشور - بحمداللّه - ما امّتمان را همچنان که از روزهای اوّل انقلاب با طراوت و آگاه و در صحنه می‏دیدیم، امروز هم عمیقتر و حساب شده‏تر می‏بینیم. اگر آن روز مردم با جاذبه شعارها و وعده‏ها به خیابان می‏آمدند و اگر آن روز تحت تأثیر ظلمها و بی‏عدالتیهای رژیم منحوس پهلوی در صحنه بودند، دیگر بعداز گذشت 14 سال و دیدن این همه خون و خطر، تحت تأثیر شعارها در صحنه نیستند. مردمی که انبوه شهدا و قربانیهای راه انقلاب را داده‏اند، مردمی که این جانبازان سرفراز و انسانهای خرد شده و له شده‏ای را که جسمشان را تقدیم انقلاب کرده و روحشان را پرواز داده‏اند، در کنار خودشان می‏بینند و مردمی که مشکلات انقلاب را با همه وجود در دوران جنگ و انقلاب و حتّی تا امروز تحمّل کرده‏اند، دیگر شعاری عمل نمی‏کنند؛ اینها با بصیرت، فهم و انتخاب عمل می‏کنند. مردم چند روز قبل زیر برف و باران برای انقلابشان راهپیمایی کردند و امروز چند هفته نگذشته که برای فلسطین در خیابانها هستند. مگر شعار و وعده چقدر می‏تواند مردم را این قدر در صحنه نگه دارد؟ واقعاً انتخابی و از روی ایمان است. مردم عمیقاً در صحنه هستند و هر نغمه و حرفی که بخواهد دل این مردم و آنهایی را که هنوز آگاهی کامل ندارند و دو دل هستند، را سرد کند، گناه کبیره‏ای است که قابل بخشش نیست.  ما انتظار داریم اینها را صداهای اسراییل، آمریکا، انگلیس و منافق بگویند، نه هر کسی که دنبال انقلاب است. البتّه تأثیر زیادی ندارد، ولی مردم اگر بنا بود از این دلسرد کننده‏ها متأثّر شوند، در این 14 سال اتّفاق افتاده بود. رادیوهای بیگانه باید فکر دیگری بکنند. آنها [مردم] از اوّل وقتی که حرف شروع می‏شود، هدف گوینده را می‏فهمند و دروغ پردازیها و مسائلی که برای امّت ما مطرح می‏کنند، کار ساز نیست و این مردم روز به روز خود را در صحنه‏ها بهتر نشان می‏دهند. قشر جوان ما انصافاً قشر با ارزشی در دنیاست. ما امروز با ارزشترین قشر جوان دنیا را در ایران داریم. این امّت نیروهای مخلصی تحویل جامعه می‏دهد و به دنیا افکار فراوانی عرضه می‏کند. از لحاظ مادّی و سازندگی و مسائل علمی، فنّی، تحقیقاتی و سایر کارها - بحمداللّه -در حدّ توان این ملّت که توان بالایی است، موفّق بوده است. امروز شما دارید می‏بینید که دنیا در چه وضعی است. کشورهای عظیمی مثل آمریکا که خودشان یک قارّه هستند، آن چنان زیر بار مشکلات اقتصادی کمر خم کرده‏اند که می‏گویند اگر بدهیهایشان را با دولار کاغذی صد دولاری روی هم بگذارند، آن چنان مناره مرتفعی می‏سازد که هیچ کس نمی‏تواند نقطه بالای آن را ببینید. مقروض‏ترین کشور جهان است که در عین حال از نظر منابع غنی‏ترین و پیشرفته‏ترین کشور جهان است. در کشور عظیمی مثل آلمان که بخش عظیمی از صنعت و تجارت دنیا را قبضه کرده، شما می‏بینید مشکلات و تظاهرات فقط به خاطر رکود و مشکلات اقتصادی مطرح است. و در کشورهای جهان سوّم هم که گفتن ندارد و روشن است. اگر در چنین شرایطی، کشوری که از زیر بار ویرانه‏های جنگ کم نظیر تاریخ بیرون آمده، در ظرف دو، سه سال موفّق شده کسری بودجه‏اش را از بین ببرد و بودجه متعادلی به مجلس بدهد، اگر سالانه بیش از ده در صد رشد اقتصادی دارد که عنودترین مخالفان هم نمی‏توانند منکر شوند، اگر بیش از دوازده درصد سرمایه‏گذاری دارد که در هیچ کشوری - جز دو، سه کشور - در دنیا چنین رقمی به وجود نمی‏آید و اگر مطرح شد که قدمهای اساسی برای ساخت زیر بناها در چنین شرایط دشواری برداشته شده است (را مهار کرده، کویرها را اصلاح کرده، بازسازیهای وسیع جنگ و زلزله و سیل را جبران کرده، مخابراتش را چند برابر کرده، در فولاد و پتروشیمی خودکفا شده، گاز را بسرعت به سراسر کشور می‏رساند، صنعتش را فعّال کرده، بازارهای کاریش را که همه چیز با بازار سیاه به چند نرخی و در کانالهای خاص توزیع می‏شد، اشباع کرده، عرضه و تقاضا را حاکم نموده، فولادش را بیش از مصرفش تولید می‏کند و مس و آلومینیوم و کالاهای مصرفیش را بیش از حدّ مصرف خود می‏سازد، تولیدات کشاورزیش را هر سال با رشد بیش از ده در صد جلو می‏برد و صادراتش را با رشد چشمگیری بالا می‏برد و نیازهای مصرفی را در حدّ اعلا تأمین می‏کند و در عین حال سوبسیدهای فراوانی به مردم می‏دهد، آب و نفت، قند و شکر و روغن نباتی تقریباً مجّانی که فقط پول حمل و نقلش را از مردم می‏گیرد و صدها میلیارد تومان سوبسیدهای مستقیم به اقشار آسیب پذیر و آسیب دیده در شرایط جنگ و انقلاب می‏دهد)، افتخار است. هنر این نیست که در چنین جامعه‏ای بگردیم و یک کار کوچک دارای مشکلی را پیدا کنیم و به رخ بکشیم و بگوئیم که این نشده! هنر این است که ملّتی تحت فشار و تبلیغات گمراه کننده و وارث خرابیهای رژیم منحوس پهلوی و اقتصاد غلط تک محصولی که یک طرفش دست استکبار عالمی است، بوده و این همه خرابیهای جنگ را داشته، بتواند این شاخصهای اقتصادی درست را ارائه بدهد که مراکز بررسی و ناظر جهانی هم اعتراف کنند. یکی از ادلّه‏ای که مردم ما با وجود مشکلاتی که شرایط گذشته و امروز برآنها تحمیل می‏کند در صحنه می‏مانند، این است که همین چیزها را می‏بینند و با وجودشان لمس می‏کنند. می‏بینند نرخ بیکاری رو به سقوط و از 14 در صد به نزدیک 10 درصد رسیده است، می‏بینند در همین شرایط بیسوادی در حال ریشه کن شدن است و نقاط محروم که بخش عظیم کشور ما را در بردارد، در حال آباد شدن است و بودجه هنگفتی صرف قطع این بی‏عدالتیها می‏شود می‏بیننند که دانشگاههایشان که در گذشته تعداد معدودی دانشجو می‏پذیرفتند، سالی بیش از دویست هزار جوان را جذب می‏کنند. این چیزها لمس و حس می‏شود و در زندگی مردم است. خانواده‏ای که در گذشته اصلاً فکر نمی‏کرد که یک روز فرزندش به دانشگاه راه بیابد، می‏بیند امروز دست بچّه‏اش را از روستا گرفته و به دانشگاه آورده‏اند و در حال درس خواندن است. می‏بینند که آب، گاز، برق، راه، تلفن و حمل و نقل به ده آمده و مردم این چیزها را می‏فهمند؛ گر چه استحقاق خیلی بیشتری دارند و می‏دانند که هنوز هم به اندازه کافی عدالت نیست و سوبسیدهای ناروا هست و خیلی از چیزها که حقّ روستائیان است، در شهرها مصرف می‏شود که اینها باید بتدریج درست شود. در کنار همه اینها مهمترین کاری که برنامه انجام داده است، مسأله تعدیل است که اگر ما این  مرض را معالجه نکنیم، هیچ وقت ملّت ما استقلال اقتصادی پیدا نمی‏کند. ملّتی که بخواهد از سرمایه عموم کشور، ارزی را که فعلاً منبع اساسی درآمد کشور است، به یک بیستم قیمت خودش بفروشد و مردم را از این منبعشان محروم کند، معلوم است که هیچ وقت نمی‏تواند اصلاح شود. ارز هفت تومان، یعنی فروش مجّانی نفت و اتلاف مجّانی منابع ذخیره کشور. خیلی بیش از هفت تومان خرج می‏شود تا نفت از زمین بیرون بیاید. چه کنیم؟ تبدیل به چیزهایی بکنیم که اکثر آن را قشرهای مرفّه مصرف می‏کنند و چیز کمی به دست قشرهای محروم برسد. معلوم است که این زندگی به جایی نمی‏رسد و یک روزی این ملّت و اقتصاد به زانو در می‏آید و تولید و صادرات سرانجام نمی‏گیرد. این کار باید یک روز می‏شد و این افتخار بزرگی است که بعد از جنگ دست به این کار زدیم. شما ببینید در کشورهای مجاور ما چه اتّفاقی افتاده است. کشور عظیمی مثل روسیه می‏خواهد تعدیل کند، ببینید الان چه روزگاری دارند. این را آنهایی که می‏خواهند روی این مسائل بحث کنند، کم نگیرند و واقعاً دقّت کنند که این کار خیلی کار بزرگی است. شجاعت بالایی لازم است که زیر بار چنین مسائلی که میدان عوامفریبی است و می‏شود افراد کم اطّلاع را فریب داد که فلان چیز گران یا کم یاب شد، برود؛ آن هم در کشوری که همه چیز با انتخابات شکل می‏گیرد. بحمداللّه این مسیر بخوبی طی می‏شود. گاهی دل مردم را خالی می‏کنند که تک نرخی شدن ارز در سال آینده چه خواهد کرد. من همین جا عرض بکنم که - بحمداللّه - قسمت زیاد این کار در گذشته انجام شده است. ما در سال 71 بسیاری از چیزها را که به ارز هفت تومانی بند بودند، از این شیر جدا کردیم و به ارز شناور وصل نمودیم و در گذشته اتّفاق افتاده است و در عین حال با به دست گرفتن مسائل اساسی، دارو و ... به گونه‏ای عمل می‏کنیم که نگذاریم تک نرخی شدن ارز روی اقشار امّت فشار بیاورد. تمام کالاهای اساسی مثل گذشته به همان شیوه است. با خریدهای تضمینی محصولات کشاورزی بخش کشاورزیمان را به طور قابله ملاحظه‏ای تقویت می‏کنیم؛ برای اینکه منبع استقلال ما در کشاورزی است. من فکر می‏کنم این مسائل از آن چیزهایی است که برای شما مردم و نظامتان، رهبر انقلاب، مجلس، دولت، مسؤولان و پشتیبانی مردمی ما، مایه افتخار است که باید همیشه اینها را توضیح بدهیم و مردم را بیشتر آشنا کنیم. سال آینده هم همین برنامه ادامه دارد که من امیدوارم با آمادگیهایی که الان در اجرای برنامه اوّل کسب کرده‏ایم، بتوانیم برنامه خوبی در تکمیل برنامه اوّل تدوین کنیم که تمام چاله‏ها را پر و مسیر را هموارتر کند و اهدافی را که برای دهه بازسازی در نظر گرفته‏ایم، محّقق کنیم و من فکر می‏کنم بدون استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی لرزان و آسیب پذیر است و بدون پایگاه محکم اقتصادی نمی‏شود انقلاب را ابدی کرد که ما - ان‏شاءاللّه - با برنامه عمل می‏کنیم. بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیم/ اِذاجاءَ نَصْرُاللَّهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَواَّبًا.     خطبه دوّم  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).  خطبه دوّم را به مسأله فلسطین و قدس شریف اختصاص می‏دهیم و به نظر من مسأله فلسطین مهمترین مسأله دنیا و تاریخ ماست. در برخورد بین استکبار و استضعاف، اسلام و کفر و در برخورد بین ظالم و مظلوم، فلسطین نقطه‏ای است که همه چیز به آنجا می‏رسد. طرّاحی حکومت صهیونیستی اسراییل در فلسطین از عجائب تاریخ ماست. من این را یک مقداری برایتان باز می‏کنم و در مناسبتهای دیگر هم این مسأله را گفته‏ام، امّا الان شرایط با گذشته فرق می‏کند. می‏دانید که طرّاح این مسأله انگلیسیها بودند و بعد در سالهای اخیر، مسأله تحویل آمریکا شده است. آن روزی که به دست انگلیسیها بود، ما در استعمار انگلیس بود و امروز که آمریکا اداره می‏کند، پایگاه استعمار در آمریکاست و طرّاحی این مسأله یک طرّاحی کاملاً استکباری و استعماری است که هیچ نقطه مثبت انسانی و تاریخی و عدالت خواهی در آن نیست. در دو قرن گذشته استعمار رسمی که حالا دیگر نسل جدید ما آن را نمی‏شناسد، در دنیا حاکم بود؛ یعنی، رسماً می‏آمدند و یک کشوری را مستعمره می‏کردند و بالای سرش قیّم می‏گذاشتند و کشور را آن طوری که می‏خواستند، غارت می‏کردند. این استعمار، رسمی بود. فهمیدند که این شیوه با موج بیداری انسانها قابل ادامه نیست و آمدند شیوه‏های متعدّدی را برای ادامه استعمار - بدون لفظ استعمار - جایگزین کردند که این یک عالم دیگری دارد که بحث کلّی آن را در این خطبه نمی‏گویم.  یکی از آن کارها همین خلق دولتی به نام اسراییل در خاورمیانه است. آنها اهمیّت خاورمیانه را بیشتر از ما می‏دانند. [خاورمیانه] جایی [است] که حدود 70 درصد انرژی دنیا در آن خوابیده است و اصلی‏ترین کانال تجارت و عبور و مرور و ترابری دنیا است؛ هم هوایی و هم دریایی و زمینی و جایی است که مهد تمدّنهای گذشته تاریخ بشریّت بوده که ممکن است این تمدّنها دوباره به مهد اوّلی خودش برگردد و اساسی‏ترین ایدئولوژی بشریّت، اسلام، اینجاست و کانون معنویّت است. باید اینجا را بیشتر مراقبت کنند. البتّه همه جا بود. شما برید به اعماق دریاها، استرالیا، اندونزی و ... که اینها همه قلمرو استعمار بوده است، ولی این سرمایه‏گذاری که برای اینجا (این نقطه‏ای که الان عرض خواهم کرد) شد، این ویژگی را دارد. وقتی که مسأله اسراییل مطرح بود، جاهای دیگر هم مطرح شد؛ آفریقا و آمریکای لاتین هم مطرح شد، ولی در جلسه تصمیم‏گیری رد شد. هدف این است که به جای استعمار قدیم وسیله‏ای در این منطقه باشد که همان کار استعمار را به اشکال مختلف دیگر انجام بدهد. نقطه هم بین فرات و نیل است؛ یعنی از کانال سوئز و یک قدر آن طرفتر تا خلیج فارس. شما می‏دانید که فرات در القرنه عراق به دجله می‏پیوندد که نزدیک مرز ما اروند رود را تشکیل می‏دهند و به خلیج فارس می‏ریزند؛ یعنی، بین خلیج فارس، دریای مدیترانه و دریای احمر.  اینجا حدود اسراییل است. این هم یک حرف معمولی نیست که ما بگوئیم و بخواهیم اسراییل را متّهم کنیم. این شعار اسراییلیها است. اصلاً پارلمان اسراییل این را دارد و واقعیّتی است. شما ببینید اگر دولتی از مدیترانه تا خلیج فارس و تا دریای احمر (چون در این نقشه مدینه هم به بهانه خیبر ضمیمه می‏شود) تشکیل شود و افراد کشور آن هم مهاجرین برگزیده دنیا باشند (یعنی از اطراف آدمهای متناسب با این هدف را انتخاب کرده باشند) و این کشور را به اندازه‏ای نیرومند کرده باشند که خودش را حفظ کند، چه اتّفاقی می‏افتد. اسراییل فعلی و بقیه اراضی فلسطین، لبنان، سوریّه، اردن، عراق، قسمت اعظم و به درد بخور عربستان سعودی، با توان تسلّط بر خلیج فارس، مدیترانه، بحر احمر و مسلّط بر چند رودخانه مهم و نفت، اصل طرّاحی بوده است و بهانه هم یک بهانه واهی که: چون یهودیها نژاد بی‏وطن هستند و در جنگهای اوّل و دوّم مورد ستم قرار گرفته و نیازمند یک وطن هستند و در اینجا سابقه تاریخی دارند، پس باید اینجا باشند. این هم همه محتوای استدلال خلق دولت صهیونیستی در این منطقه است! حالا اینها هر کدام در کتب و مقالات بررسی شده و جوابشان داده شده است و من نمی‏توانم در این خطبه به این مسائل بپردازم. من زیربنای مسأله را عرض می‏کنم. با این بهانه، این اتّفاق عظیم در دنیا افتاده است. از آن روزی که این اتّفاق افتاده است، محور حوادث مهمّ دنیا مسأله اسراییل و فلسطین است؛ چند جنگ که در سالهای گذشته در اطراف خود فلسطین بوده است، جنگی که ما اخیراً داشتیم، حمله متحدّین به عراق که ریشه‏اش همین مسأله است، جنگی که هشت سال علیه ما ادامه داشت، همین است. آنها می‏دانستند اگر یک قدرت اسلامی شکل بگیرد، اوّلین تهدیدش متوجّه اسراییل است. آنها از عربها هیچ وقت نترسیده‏اند و باز هم نمی‏ترسند. عربها امتحان خودشان را داده‏اند. و بسیاری از مسائل مهمّ دنیا همین جا شکل می‏گیرد. اصلاً این به صورت یک محک است. هر کس می‏خواهد به اروپا و آمریکا نزدیک شود، اوّل باید موضع خودش را نسبت به اسراییل تعیین کند. حتّی چینیها که می‏خواهند زهر اختلافات خودشان را با دنیا بگیرند، اسراییل را به رسمیّت می‏شناسند و می‏گویند که ما اسراییل را قبول نداریم، امّا قضیه را این طوری دنبال می‏کنند. اگر روسیه بخواهد صمیمیّتش را با غرب اثبات کند، باید به اسراییل کمک کند و اجازه مهاجرت صهیونیستهای روسیه را بدهد و هر کشور عربی که بخواهد ارتباط مناسب با غرب داشته باشد، اوّل باید امتحانش را بدهد و یک جوری موضوع امتناع از پذیرش اسراییل را از خودش رفع کند. محور سیاست بین‏المللی استکبار غرب الان مسأله اسراییل است؛ به خاطر همان ادلّه‏ای که عرض کردم؛ به خاطر آن نقشه و این منابع و شرایط و اساس کار هم در اینجا اسلام است؛ یعنی آنها نگرانند و می‏دانند. انگلیسیها در دوران حضور رسمی خود در کشورهای مسلمان خوب لمس کردند که با احساسات دینی مردم نمی‏توان درگیر شد. هر جا که رفتند، لااقل تظاهر می‏کردند که مخالف اسلام نیستند. من عرض کردم اینها وقتی وارد بوشهر شدند، مسجدها و حسینیه‏ها ساختند و آش نذری می‏دادند و روضه می‏گرفتند، چون این عواطف را می‏فهمیدند و همیشه برایشان خطر بوده است. اسراییل را برای این قسمت گذاشته‏اند تا مواظب باشد که نهضتهای اسلامی رشد نکند و به بهانه‏هایی این نهضتها را خرد کنند. البتّه منحصر به این نیست. برای اسلحه فروشی هم بهانه خوبی بوده است. جنگهای منطقه‏ای همیشه دلیلهای عمده صرف منابع ملّتها برای خرید اسلحه‏های بنجل غربیها که بعد از چند سال از رده خارج می‏شود و می‏پوسد، بوده است. و وسیله فراوان و مطمئنّی در دست سوداگران غرب است که بتوانند در هر نقطه‏ای که خواستند، با بهانه‏های گوناگون حضور اقتصادی و فنّی پیدا کنند. خیلی چیزهای دیگری هست. انتظار نیست که در یک خطبه همه ابعاد قضیه گفته شود، با این بحثها یک تابلوی خیلی کوچکی ترسیم می‏شود. خوب، حالا این حادثه تاریخی چه خواهد شد؟ این تصمیم عجیب استعماری چه خواهد شد؟ آنچه که تا به حال اتّفاق افتاده، همه اهداف آنها را تأمین نکرده است. آنها فکر نمی‏کردند که تشکیل دولت از نیل تا فرات این مقدار طول بکشد. دلیلش هم این بود که آن روزها نه نهضت جدّی مردمی وجود داشت و نه اینها از دولتی می‏ترسیدند. فکر می‏کردند بسرعت پیش می‏روند.  معمولاً دو چیز مانع آنها بوده است: یکی مقاومتهای مردمی و دیگری پیدایش دولتهای انقلابی گاهی در مصر، گاهی در سوریّه، گاهی در لیبی، گاهی در عراق و گاهی در یمن. و نیروهای اسلامی که این طرف و آن طرف بوده‏اند و کمک کرده‏اند، اینها را از رسیدن به هدف منع کرده است. خود فلسطینیها هم با مقاومتها، مبارزات مسلّحانه و شبیه این کارهایی که اکنون انجام می‏دهند، همیشه در تاریخ داشته‏اند. این چیزها را داشته‏اند و جلوگیری می‏کردند. همین حادثه تبعید 400 فلسطینی مانع عمده‏ای در راه یک خیانت که بنا بوده انجام شود، شده است. همین انتفاضه خیلی از معادله‏ها را به هم زده است. در گذشته هم همیشه اینها بوده است. البتّه از اشتباهات بسیار بسیار جدّی فلسطینیها این بود که زود آواره شدند. تا اسراییلیها یک جوّ ارعابی به وجود می‏آوردند، اینها زن و بچّه و وسایلشان را برمی‏داشتند و فرار می‏کردند. حادثه دیریاسین اتّفاق می‏افتاد، هزارها فلسطینی فرار می‏کردند. یک قتل عام فجیع می‏کردند، در یک کامیون روباز دخترها را سوار می‏کردند و در شهر می‏گرداندند، همه خانواده‏ها می‏ترسیدند و راه می‏افتادند و می‏رفتند. این اشتباه بوده است. آن موقع رهبری درستی نبود که مردم را آگاه کند که نروید، بمانید؛ چون دشمن تشویق به ادامه ارعاب می‏شود. یک بار مقاومت کنید، تمام می‏شود. حالا اینهایی که از سال 68 در اراضی اشغالی مانده‏اند، چه شده است؟ الان تعداد زیادی فلسطینی، همینهایی که انتفاضه را اداره می‏کنند، همینهایی که در اجتماعات صدها هزار نفری در مسجد الاقصی اجتماع می‏کنند و همینهایی که اسراییل را این طور خسته کرده‏اند، کسانی هستند که در این شرایط ماندند و امروز این کانون مبارزه را دارند. اگر داخل فلسطین هم می‏ماندند، امروز تل آویو و بقیه جاها هم همین طور بود. اشتباه بسیار اساسی بوده است. البتّه اینها آن روزی که می‏رفتند، یک شعاری داشتند که »انّا عائدون«؛ »ما برمی‏گردیم«، ولی اکنون یک نسل گذشته؛ بچّه‏هایی در اردوگاه به دنیا آمده و همان جا هم مرده‏اند و فلسطین را ندیده‏اند. حتّی عربها تا یک مدّتی تعصّب به خرج می‏دادند و به اینها شناسنامه نمی‏دادند که امیدشان را به استیطان  زیاد کنند تا اینها برگردند. ولی کم کم همه اینها از بین رفته و نیروهای اصلیشان به اروپا، آمریکا و سایر جاها جذب شده و نیروهای فلجشان در اردوگاهها هستند.  این از اشتباهات تاریخی بود که باید هیچ ملّتی تکرار نکند. وقتی که مهاجم آمد، باید ماند و اگر لازم بود، یک مدّتی سکوت کرد و بعد شرایط دیگری را ایجاد و قیام کرد جاخالی کردن بدترین نوع مبارزه است.  اشتباه دوّمی که اتّفاق افتاده مربوط به دولتهای عربی است. اینها هر وقت موج درستی به وجود می‏آمد و مقاومتها شکل می‏گرفت و جنگی درست می‏شد، فوراً تن به مذاکره می‏دادند. این مذاکره همیشه سر عربها کلاه گذاشته است. در هیچ مذاکره‏ای هیچ چیز به دست نیامده است. شما اگر تاریخ مذاکرات اعراب و اسراییل را نگاه کنید، از اوّل تا آخر نتیجه این بوده که موج احساسات مردم خوابیده و اسراییل مسلّط شده و بعد هم وعده داده است که بعد این وعده هم اجرا نشده است. امروز فقط در دنیا یک کشور وجود دارد که می‏گوید ما مذاکره را قبول نداریم و آن هم ایران است و این از افتخارات اساسی ماست و بی‏جهت نیست که ما را به یک دندگی متهّم می‏کنند و به خاطر این موضع ماست که بقیه مسائل هم مطرح می‏شود. اگر می‏گویند سلاح اتمی به این دلیل است، اگر می‏گویند زیر دریایی، تروریسم و حقوق بشر، همه به خاطر این است. البتّه ریشه این اسلام و انقلاب است که آن چیز دیگری است. ما حالا عوامل نزدیک را عرض می‏کنیم. اسراییل در هیچ مذاکره‏ای عقب نشینی نکرده است. همین حالا ببینید. همین امروز من جزء گزارشهای روز خواندم که محقّقان فلسطینی (از شخصیّتهای بنام) اعلام کردند که اسراییل در مذاکرات دروغ می‏گوید، چون به آمریکا رفت و گفت ما شهرک سازی در اراضی اشغالی را متوقّف می‏کنیم و ده میلیارد دلار برای چیزی که دنبالش بودند، اعتبار گرفت. همین حالا 11 هزار واحد مسکونی در دست ساختمان دارند و همین حالا جادّه سازی بسرعت بین شهرک های صهیونیست نشین که از درون روستاهای عربی و فلسطینی را می‏کوبند و هموار و اتوبان می‏کنند تا شهرکها را به هم متصّل کنند، ادامه دارد.  یعنی درست در موقعی که همه را به مذاکره دعوت می‏کنند، نشسته‏اند و اهداف خودشان را تعقیب می‏کنند و [در] اصل مذاکره هم هست که اینجا را خالی کنند. خوب، اگر خالی می‏کنند، این همه خرج برای چیست؟ این شهرکها را برای مهمانهای فلسطینی می‏سازید که از لبنان و اطراف دنیا بیایند؟ معلوم است که دروغ می‏گویند. سوریّه را خام می‏کنند که جولان را پس می‏دهند، لبنان را خام می‏کنند که اراضی پشت رود را که بسیار مهم و استراتژیک است، پس می‏دهند و بعضیهایشان که دیگر علاقه‏ای به آنجا ندارند، دستور می‏گیرند که موافقت کنند. بنای اسراییل این نیست که کوتاه بیاید. اگر بناست کوتاه بیاید، این موج مهاجرت از روسیه برای چیست؟ الان که جمعیّت زیاد اسراییل را خفه می‏کند! نه آبشان، نه برقشان، نه زمینشان و نه کشاورزیشان می‏کشد و نه مسکنشان گنجایش دارد. چرا اینها را می‏آورند؟ هدف همان است. او هنوز دنبال "از فرات تا نیل" است، منتها احتیاج به یک زمان مناسب دارد. حالا نمی‏دانم این زمان مناسب کی است. این را ما نمی‏دانیم. شاید خداوند نگذارد که این اتّفاق بیفتد. البتّه اگر هم اتّفاق بیفتد، تمام نمی‏شود و یک روز معکوس این اتّفاق می‏افتد. تاریخ دنیا و خدای تاریخ سینه بازی دارد. این قطعات کوچک چند ساله و یک قرنه و دو قرنه اصلاً در تاریخ چیزی نیست. وقتی که آدم آیات قرآن را می‏بیند که اشاره به سرنوشت امّتها و تمدّنهایی که آمدند و رفتند می‏کند، می‏بیند که اصلاً منطق قرآن چیست و معارف الهی چگونه به تاریخ نگاه می‏کنند. حالا ما خیال می‏کنیم (در همین جا عرض می‏کنم) استبکار با این کار خود بد کرده است. به نظر من بد هم نکردند. من به استکباریها عرض می‏کنم که شما اشتباه اساسی می‏کنید. اگر هم موفّق شوید "من الفرات الی النیل" را برای یک برهه از زمان تحقّق بدهید، آنچه که از دست می‏دهید، خیلی عمیقتر است. یک میلیارد و دویست میلیون دل مسلمان را از خودتان می‏رنجانید و بیش از پنجاه کشور اسلامی را با خودتان دشمن می‏کنید. چه دستاوردی می‏تواند این همه خسارت را جبران کند؟ چه کسی می‏تواند خودش را درمقابل این امواج انسانی پیروز به حساب بیاورد؟ شما وقتی که صحبت می‏کنید، با چند نفر سردمدار حاکمی که به این حکومتهای پوشالی خود دل خوش کرده‏اند، حرف می‏زنید و خیال می‏کنید اینها از شما راضی هستند، ولی امّت اسلامی این طوری نیست. شما حقّتان این است که رفتاری کنید که با این مسلمانها رابطه مسالمت آمیز داشته باشید. اگر خواهان تجارت و ارتباط سالم و حتّی بازار خوب هستید، راهش این نیست که این همه دل را با خودتان دشمن کنید. شما از این رهگذر خیلی خسارت دیده‏اید. بنیان خودتان را متزلزل می‏کنید. بالاخره این امّت یک روز هوشیار می‏شود. کسانی که می‏خواستند مثلاً در ظرف ده سال یا بیست سال کشورشان را بسازند، [در مدّت بیشتری این کار را می‏کنند] این نسلها یک روزی سرکار می‏آیند. شما در ایران هم خیلی تلاش کردید این انقلاب را عقب انداختند. بارها در ایران روحانیّت پیشقدم و موفّق شد و پیش رفت و به یک جایی رسید، شما سرکوب کردید. این بار با همه امکانات به میدان آمدیم و دیگر نتوانستید کاری بکنید. در دنیا هم همین اتّفاق می‏افتد. شما این همه که دارید به الجزایر می‏رسید تا چند نفر را در آنجا حفظ کنید، وقتی که 85 در صد مردم آن طور در انتخابات رأی می‏دهند و در مصر که همه آرامش را از شما سلب کرده‏اند، در عراق که به خاطر روحیّات مردمشان شما مثل خر در گل گیر کرده‏اید و نمی‏توانید کاری بکنید، در جاهای دیگر هم همین است. مصلحت کشورهای پیشرفته صنعتی این نیست که این طور با مسلمانها طرف شوند. فقط بعضی چیزها را به تأخیر می‏اندازند، منتها عمیقتر می‏کنند. بالاخره، شما اگر ادّعایتان درست باشد و بتوانید 6 میلیون یهودی را در اراضی مفتوحه خودتان جمع کنید، در مقابل یک میلیارد و اندی مسلمان چه می‏شود کرد؟ یک روز در یک گوشه دنیا همه چیز جا به جا می‏شود و آن موقع دیگر این امواجی که به وجود آمده همه چیز را می‏برد. به نظر می‏رسد اشتباه بزرگی کرده‏اند. به خاطر اسراییل همه حیثیّتشان را از دست می‏دهند. همه زیر سؤال است. اگر می‏خواهید با تروریسم مبارزه کنید، می‏بینید که اسراییل قتل عمد می‏کند. اگر می‏خواهید حقوق بشر را حفظ کنید، به اسراییل که می‏رسید نقض عهد می‏کنید. اگر می‏خواهید دموکراسی باشد، باز در اینجا عمل نمی‏کنید. مگر این مردم اراضی اشغالی رأی ندارند؟ اگر شما صحبت از حفظ امنیّت مرزها می‏کنید، مگر لبنان کشور مستقلّی نیست؟ چرا اسراییل در آنجا زندان دارد و مردم را می‏گیرد و زندانی می‏کند؟ اگر از تبعیدیهای دنیا حمایت می‏کنید، وقتی که تصویر 400 قهرمان فلسطینی این طور زیر برف منتشر می‏شود، بالاخره می‏فهمند که شما دروغ می‏گوئید. شما همه اعتبار و حیثیّت خودتان را گذاشته‏اید. این همه هم پول خرج می‏کنید. بالاخره قضیه این است که شما سالانه [به اسراییل] 3 میلیارد دلار کمک می‏کنید، امّا خیلی بیش از اینها می‏دهید. چه مزیّتی می‏برید؟ چه لزومی دارد که این همه سرمایه‏گذاری کنید؟ چه لزومی دارد این همه ظلم کنید؟ بالاخره یک رگ از میلیونها رگ انسانی در وجود شما نمی‏جنبد؟ این انصاف شما را رنج نمی‏دهد؟ یک بار فکر نمی‏کنید که دارید چه بر سر این همه مردم آواره می‏آورید؟ چهار میلیون آواره فلسطینی برای شما هیچ چیز نیست؟ این اردوگاههایی که یک چیزی بین برزخ و حیات است و مردم در آنجا زندگی می‏کنند، شما را رنج نمی‏دهد؟  خیلی خسارت خواهید برد. به خود و ملّتتان خیلی بد می‏کنید. شما در دنیا چیزهایی دارید که می‏توانید معظّم و مکرّم باشید. این همه صنعت، علم، پیشرفت و تکنیک که آنجا به وجود آمده می‏تواند افتخارات بلندی باشد. اینها را به این ظلمها و بیدادهایی که هیچ توجیهی برایش نیست، آلوده نکنید. به خاطر اسراییل همه کس و همه چیز را متهّم می‏کنند. چند روز پیش که پارلمان اروپا را دیدید یک قطعنامه‏ای علیه ایران داد، به خاطر همین است. قطعنامه‏ای داد و یک چیزهایی ادّعا کرد که واقعاً هیچ دلاّل تبلیغاتی نمی‏گوید. به نظر من این پارلمان بزرگ که از چندین کشور در آنجا جمع شده‏اند، در حدّ یک بنگاه تبلیغاتی که هیچ اصلی - جز پول - بر برنامه‏اش حاکم نیست، سقوط کرد و فکر کردم اینها چه جور مردمی هستند که می‏نشینند و رأی می‏دهند و پای یک چیزی را امضاء می‏کنند و هیچ کس هم پیدا نمی‏شود که به اینها بگوید شما بد می‏فهمید. خوشبختانه دیدم که یکی از اعضای پارلمان دیروز در پاریس اعلام کرده که ما در مقابل این بی‏منطقی پارلمان اروپا شرمنده شدیم. بالاخره یک نفر از میان این چند صد نفر یک کلمه حرف حساب زد. اینها خیلی بی‏منطق هستند و دوگانه عمل می‏کنند و در محاضره، مباحثه و میزگرد هیچ جوابی ندارد. من شکّی ندارم که بالاخره این فلسطینیها پیروز می‏شوند و بالاخره این آوارگان برمی‏گردند و این صهیونیستها را (آنهایی را که نباید آنجا باشند) به اوطان خودشان برمی‏گردانند و مسجد الاقصی دوباره در اختیار مسلمانها قرار خواهد گرفت. اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر/ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.