خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۸

    خطبه اوّل

  بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ

 وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، وَ

 جاهِدُو فیِ اَللَّهِ حَقَّ جِهادهِ هُوَا جْتَبیکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ

 فیِ الِّذینَ مِنْ حَرَجِ.

 دین اسلام، برنامه جامع و همه جانبه‏ای برای زندگی و تأمین سعادت انسان است. برخلاف برداشت بسیاری از مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان که فکر می‏کند، در دین، برنامه‏های طاقت فرسا، مشکل و پیچیده و خارج از مهم وجود دارد، چنین چیزی نیست. ممکن است بیانها و توضیحات و ندانم کاریها گاهی دین را پیچیده معرّفی کند و یا ممکن است احتیاطها و کج‏فهمیها و بدسلیقه‏گیها، دین را به صورت برنامه مشکل و دردسر آفرین در ذهن گروهی جا بزند که زده و ما باید تلاش کنیم که مردم دنیا امروز که از پوچی زندگی به ستوه آمده‏اند و به دنبال یک برنامه زندگی درست می‏گردند، بتوانند گمشده خود را پیدا کنند[t1].

 بدون تعصّب، برداشت علمی من این است که درکم از معارف اسلامی که وجودم را قبضه کرده، این است که دین یک برنامه روان و عملی و لذّت بخشی در زندگی انسان است. اگر آن دین ناب را انسان در اختیار داشته باشد، اگر از این پیرایه‏هایی که به دین بسته‏اند، از دین آزاد کنیم و از این گره‏ها که در توضیح معارف اسلامی به دنبال حقایق اسلامی بیان می‏شود، پرهیز کنیم و همان چیزی که اسلام و قرآن خواسته، دین را به مردم معرّفی کنیم، اسلام امروز در دنیا می‏تواند خیلی طرفدار پیدا کند. راه نجات و سعادت است، برنامه زندگی درست و عملی است. متأسّفانه اسلام بد معرفی می‏شود، حتّی به زبان مبلّغان اسلام.

 تعبیراتی که خود پیامبر کرده است، مثل دین حنیف، و فطرت، و اصولاً محیط دین برای انسان همراه با فطرت خودش مثل آب و دریا برای ماهی است. درست در مقتضیات فطرت این برنامه ها ریخته شده و ظلم بزرگی که به اسلام شده، علاوه برآن عداوتهای خارج از دین، این است که اسلام را با آن اسلام ناب معرّفی شده، البتّه همه اینها هم با سوءنیّت نبوده و هر کسی به نحوی خواسته احتیاط کند، ولی مشکلاتی را فراهم کرده است.

 من اوّل با اتّکاء به قرآن که سند قطعی است، مطلب را آغاز می‏کنم و بعد نمونه‏هایی از روایات می‏گویم. امروز در این خطبه بحث من کلیّاتی از این موضوع است، ولی در خطبه‏های بعد قدری وارد جزئیّات می‏شوم که نشان دهم که اگر محور اسلام باشد، چقدر زندگی شیرین و جذاب و بدون دردسر خواهد بود.

 "وَ جاهِدُو فیِ اَللَّهِ حَقَّ جِهادهِ هُوَا جْتَبیکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فیِ الِّذینَ مِنْ حَرَجِ."

 آیه در حالی که در دستور جهاد است و جهاد جزء مشکل‏ترین دستورات اسلام است، بلافاصله بعد از این دستور می‏فرماید:

 خداوند حرج را در دین برای شما قرار نداده است. این جمله خیلی روشن و دارای معنای جامعی است.

 می‏گوید: در برنامه‏های دین تکلیف حرجی و مشکل وجود ندارد.

 حالا حرج را معنا می‏کنیم. در حرج احتمالات ابتدایی را که اوّل مطرح کردند، یک معنای خیلی غیرقابل قبولی که بعضیها خواستند بگویند، یعنی اینکه حرج یعنی اینکه چیزی که فوق طاقت باشد.

 هیچ یک از فقهای بنام ما آن را قبول نکردند. معنی تحت اللفظی حرج "تنگی مضیقه" است.

 معنای بعدی یعنی "چیزی که نظام را به اخلال بکشاند. "

 معنای سوّم یعنی "چیزی که برای جامعه و یا انسان ضرر داشته باشد."

 معنای دیگر که نوعاً  این را  فقهاء انتخاب کرده‏اند، این است که چیزی به طور عادّی و عرفی مشکل و مضیقه‏آور تلقّی شود. یعنی در زندگی انسان وقتی خود مردم به یک چنین مسأله‏ای برخورد می‏کنند، بگویند که این کار مشکلی است.

 این را فقهاء پذیرفتند. یک قاعده‏ای داریم که تقریباً همه فقها در فقه به آن استدلال می‏کنند.

 می‏گویند: اگر حرجی بود، این تکلیف نیست. قاعده لاحرج از قواعد مسلّم فقهی ما است و در کنار این، قاعده لاضرر را داریم که آن هم با اینکه ابعاد دیگری را شامل می‏شود، در موارد به قاعده لاحرج با هم تطابق دارند.

 یعنی چیزهای ضرروی و چیزهای حرجی و مشکل‏آفرین در تکلیف دینی نیست.

 آیه دیگری، تعبیر دیگری دارد و تعبیر » عسر « و » یسر « دارد.

 قرآن می‏فرماید:

 "شَهرُ رَمَضانَ الَّذینَ اُنْزلَ فیه القُرْآنُ هُدًی لِلیَّاس وَ بَیِّناتٍ مِنَ اْلهُدیْ وَ الْفُرقانِ وَ مَنْ کانَ مَریضَاً اَوْعَلی سَفَرِ فَعِدَّةٌ مِنْ اَیَّامِ اُخَرَ یُریدُ اللَّهُ بکُمْ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بکُمُ الْعُسْرَ."

 وقتی که از اهمیّت روزه و بعضی از احکام روزه در چند آیه بحث می‏شود و بعد جدا می‏شود، قرآن در مورد روزه مسافر یا مریض می‏فرماید:

 کسانی که در سفر هستند و کسانی که مریض هستند، به خاطر مشکلات جسمانی که دارند، اینها روزه نگیرند، یک قاعده کلّی است.

 بعد قرآن می‏فرماید: یُریُداللّه بکُمْ الْیُسْرِ.

 خداوند در برنامه‏های تأمینی و تکالیفش برای شما راحتی می‏خواهد ( یسر = یعنی راحتی و آسایش).

  و در ادامه می‏فرماید: وَلایُریدُ بکُمْ الْعَسْر.

 خداوند برای شما مشکل، تنگی و سختی نمی‏خواهد.

 در همین روزه به تناسب اینکه روزه مسافر و مریض را رفع تکلیف می‏کند، خداوند، برای اینکه مردم بفهمند جای یک بحث کلّی باز می‏شود. این بحث کلّی راخداوند با این روانی توضیح می‏دهده برنامه‏ها و تکلیف الهی مشکل‏زا نیست، بلکه آسایش آفرین است.

 این مخصوص روزه نیست، به تناسب روزه این را فرموده. کلاً خداوند از کاری که انسان را در مضیقه و سختی قرار دهد نمی‏خواهد.

 در همین سوره بقره آیه آخر سوره است که می‏فرماید:

 "وَلا تَحْمِلْ عَلْیِنا اِصْرًاکَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا."

 می‏فرماید: خدایا کار مشکلی را بر ما تکلیف نکن. (همان طوری که در ادیان گذشته، این آسانی و روانی دین اسلام را نداشتند و این بر دیگر ادیان مزیّت دارد).

 پس تحقیقاً اسلام برنامه‏های مشکل‏آفرین و زیانبار در تکلیفش ندارد. این ما هستیم که برای خودمان مشکل درست می‏کنیم.

 حالا یک سری آیات دیگری داریم که زیاد می‏باشند و با تعبیرات مختلفی آمده که خداوند تکلیفی بیش از حدّ وسعت نمی‏کند.

 بعضیها وسعت را به معنای طاقت معنا می‏کنند که این نیست. وسعت از لفظ پیدا است که یعنی چیزی که انسان با آسانی بتواند انجام دهد.

 تکلیفی که نوعش اینگونه باشد که انسان را در مضیقه قرار دهد، در برنامه الهی نیست و اصولاً در خود فلسفه دین و برنامه‏های ادیان الهی جزء مقدّمات اثبات این حق و حقانیّت این راه، همیشه این نکته مورد توجّه است که خداوند نعمتی برانسانها فرستاده است و برنامه‏هایی را ارائه می‏دهد، بر اینکه زندگی انسان را از مضیقه ها در بیاورد و انبیاء آمده‏اند، تا انسانها را از مضیقه‏ها نجات دهند. پیامبران و رهبران دین و بزرگان ما به دنبال این بودند که نگذارند مردم با دست خودشان گره در زندگی خودشان به نام دین بزنند.

 این روایت را توجه بفرمائید که در وسایل‏الشیعه جلد اوّل آمده است.

 خداوند همان طور که دوست دارد، مردم به تکلیفشان و دستورات عمل کنند، همین طور هم دوست دارد، مردم به آن چیزهایی که دستور داده عمل نکنند، یعنی این جور فکر نکنند که اگر تحمّل زحمت را کرد و یک کار مشکلی را انجام داد. حال، پیش خداوند محبوب‏تر است. خداوند این را دوست نمی‏دارد.

 خداوند اینگونه دوست می‏دارد آنجائی که به ما رخصت داده، عمل نکنیم.

 اگر گفته امروز روزه نگیرید، به یک زن باردار گفته شما روزه نگیر که بچّه‏ات ضعیف می‏شود، دیگر ما حال این مشکل را برای خودمان تحمّل کنیم و روزه را می‏گیریم، خیال نکنند که عبادت کرده‏اند، بلکه مرتکب خلاف شده‏اند.

 خداوند دوست می‏دارد که این روزه را نگیرد. اگر به مسافر گفت که شما نماز کوتاه بخوان و یک آقایی بگوید، حالا که ما می‏توانیم نماز درست بخوانیم چرا کوتاه بخوانیم، این خیال نکند که کار خوبی انجام داده است.

 خداوند محتاج روزه و یا نماز و یا زحمات ما نیست، خداوند سعادت و بشریّت ما را می‏خواهد. یادم هست که یک خانمی را یک وقتی آمده بود و از خودش تعریف می‏کرد و می‏گفت: من به سفر مشهد می‏رفتم و می‏آمدم و آن موقعها خیلی هم سفر طول می‏کشید.

 می‏گفت: در تمام آن سفر من نمازم را یک بار هم قصر نکردم. خیال می‏کرد این حالا از آنجا آمده و مشهد رفته اینجوری است.

 این یک حرف مسخره‏ای به ذهن می‏رسد که مثلاً خیلی بی‏سواد بوده، ولی در عمل خیلی از ما اینگونه هستیم.

 هستند افراد فراوانی که مریض هستند، ولی روزه‏شان را به زحمت می‏گیرند. روزه برای اینها ضرر دارد و خداوند از اینها نخواسته است که روزه بگیرند و می‏گیرند و خیال می‏کنند که عبادت می‏کنند. البتّه اینها با حسن‏نیّت عمل می‏کنند و شاید با حسن‏نیّت شان خداوند به اینها خیر دهد، امّا آن بحث جداگانه‏ای است. ضرری که از این ناحیه به دین وارد می‏شود، ضرری که در معنا به خودش وارد می‏شود و خطرات دیگری که پیش می‏آید و دین را از مسیر خودش خارج می‏کند و این کارها به نفع نیست.

 به هر حال کلیّت بحثی که من امروز دارم و موارد زیادی را خواهم گفت که در زندگی شما هست و خیلی از مسلمانان به ناحق به نام دین کارهایی که خواست دین نیست - عمل می‏کنند، ما اینها را توضیح می‏دهیم.

 امّا کلیّت مطلب این است که فکر نکنید دین اسلام برنامه مضیقه و مشکلات است نه، برنامه آسایش و رفاه است و حتّی جهاد اسلام، روزه اسلام و چیزهای دیگری که از این قبیل ما داریم که ممکن است، اصلاً خود حکم، ماهیّت حکم، تحمّل مشکل و یک نوع مشکل در آن باشد، در کنار آن یک نوع راحتیهایی و یک نوع چیزهای خاصّی در نظر گرفته شده که آدم باید به آن، وقتی محاسبه می‏کند، می‏بیند که باز برنامه کلّی را بر هم نزده و یک مسیر رو به سعادت و هموار و آثاری را خداوند برای ما گذاشته و در این مسیر یک نقاط خاصّی وجود دارد که آن نقاط خاص تعبیه شده، وقتی که ما مجموعه را نگاه می‏کنیم، می‏بینیم، در کل برنامه دارد و به طرف رفاه و آسایش و سعادت می‏رود. البتّه بعضی چیزها هم هست که با ساختن انسان و تأمین سعادت دراز مدّت و اخروی انسان ارتباط پیدا می‏کند که آنها در کنار این، تفسیرهای خاصّ خودش را می‏خواهد و در مجموع ما باید با این سری آیاتی که گفتم و آیات فراوان دیگری که در موضوع فطری بودن دین داریم، منطبق با فطرت انسان، احکام جعل شده و چیزی برخلاف فطرت ندارد و حرکت برخلاف مسیر آب به شنای در جهت مخالف و حرکت آب است، این چیزها دین را به عنوان یک مجموعه، یک برنامه کامل سعادت، سعادت همه جانبه برای فرد و انسان در نظر گرفته است.

 یک خیالی هم گاهی در ذهن افراد می‏آید که فکر می‏کنند که این برای مجموعه جامعه است. امّا افراد اینجوری نیست. چه بسا افراد باید تحمّل مشقّت کنند، برای اینکه جامعه سعادتمند باشد. این در برنامه‏های اوّلی اسلام نیست، یعنی آنچه که حکم اوّلیّه اسلام است به طوری تنظیم شده که هم فرد در رفاه و آسایش باشد و هم جامعه، ولی حرکت مردم، جامعه و اوضاع به جایی می‏رسد که گاهی شرایطی بر جامعه پدید می‏آید که در آن صورت انسانها باید خودشان را فدا و تحمّل مشقّت کنند، به خاطر اینکه جامعه را نجات دهند و اگر بدعمل کردن دیگران نباشد، اگر تخلّف کردنها نباشد، چنین وضعی نباید به وجود آید.

 یعنی طبع اوّلی احکام الهی، آسایش و راحتی و روانی دستورات است، البتّه در مسیر جامعه، به خاطر تخلّفات، مشکلاتی به وجود می‏آید که شکستن این طلسم و راه بازکردن از میان مشکلات نیاز به تحمّل مشقّات دارد که جهاد خودش یکی از آن ابواب است و برای چنین وضعی به وجود آمده است.

 طبیعت جهاد، طبیعت مشکلی است، امّا اگر مردم خلاف نکنند، جهاد لزومی پیدا نمی‏کند. با دست خودمان مفاسدی را درست می‏کنیم که برای اصلاح این مفاصد پیش‏بینی شده در اسلام که باید اینگونه چیزها در بیاید، ان‏شاءاللّه با بحثهایی که بعداً خواهیم کرد، این مطلب را در مسائل زیادی روشن می‏کنیم.

 تقوا را هم ما به عنوان رکن اساسی برای حفظ این روانی اسلام باید در نظر بگیریم. یعنی خود تقوا را هم شاید خیلیها برداشتشان این باشد که کلمه تقوا که نوعاً به ترس از خدا و یا پرهیزکاری ترجمه می‏شود، آن جنبه منفی قضیه را در ذهن خیلیها به وجود می‏آورد، خیال می‏کنند که تقوا داشتن، یعنی محرومیّت کشیدن، یعنی ترسیدن، یعنی همیشه در حال ترس بودن، این نیست، تقوا یک حالتی و روحیه‏ای است در انسان، آن ماهیّت تقوا این است که انسان را وادار می‏کند که تکالیفش را انجام دهد. اگر شما می‏بینید که یک کارمندی نه به دلیل دین به دلیل وجدان خودش یعنی یک وجدان دارد، وقتی که پشت میزش نشسته و کار خودش را به طور مطلوب انجام می‏دهد، به مراجعه کننده می‏رسد، به تکالیف خودش می‏رسد، حقوق دولت مردم را حفظ می‏کند، همین وجدان را شما بدهید به یک انسان در رابطه با مسائل دینی و تکالیف الهی بدهید، یعنی آدم وقتی که در درون خودش نگاه می‏کند، یک حالتی را می‏بیند که به کارهای خلاف دین که می‏رسد، تنّفر دارد و به کارهای مستحب و واجب که می‏رسد تمایل دارد، این حالت یک حالت با ارزشی است که تقوا است و تأکید نماز جمعه‏ها و خطبه‏ها بر این است که مردم این حالت را از درون داشته باشند که پشتوانه اجرایی احکام اسلام باشد.

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.

    خطبه دوّم

 بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).

 با تأکید بر وظیفه تقوا و پاسداری از احکام الهی در وظایف فردی و اجتماعی، چون مسائل روز فراوان است، بخشی از آن را فهرست وار و مسأله مهم‏مان را که مسأله فلسطین است، و به مناسبت روز قدس با توضیح بیشتری خدمتتان عرض می‏کنیم.

 در هفته گذشته یکی از مناسبتهای ما روز کارگر بود که ما هم مراسمی درکشورمان داشتیم و هم در کلّ دنیا مراسم فراوانی بود و توضیحات و مصاحبه‏هایی بود که من هم این روز مخصوص این قشر مستضعف را که در ایّام سال برای آنها در نظر گرفته شده تبریک عرض می‏کنم و از این کار خوبی که در دنیا شده و توجّه شده، به حسّاس‏ترین و با ارزش‏ترین قشر جامعه باید تقدیر کرد.

 حالا گر چه ما نگفته باشیم و دیگران گفته باشند. طبقه کارگر کسانی هستند که با تلاش و مایه گذاشتن از وجود و سلامتی و جوهر وجودشان وسائل زندگی بخش اعظم جامعه را فراهم می‏کنند، البتّه کار را ما منحصر به این اصطلاحی که امروز کارگر گفته می‏شود نمی‏دانیم، هر کس به هر نحوی برای جامعه خدمت می‏کند، آن کار است و هر کاری در حدّ خودش با توجّه به آثارش ارزش خودش را دارد، ولی این اشکال ندارد که ما یک طبقه‏ای که تعریف کرده‏اند، به یک نوعی که بخشی از نیروهای کار را می‏گیرد و تصادفاً اینها در جوامع مظلوم هستند. نوعاً اینها زحمت‏کش هستند و از همه حقشان استفاده نمی‏کنند.

 اگر اینها از همه حقّشان استفاده می‏کردند، دلیلی نداشت که مدیران و صاحبان سرمایه وضعشان از اینها به مراتب بهتر باشد، یعنی این تبعیضی که در جوامع وجود دارد و این تفاوت خیلی فاحشی که بین زندگی این بخش از مردم و بخش صاحبان سرمایه و صاحبان مقامات وجود دارد، این نشان این است که حقّ اینها آن طوری که هست، داده نمی‏شود.

 با اینکه در دنیا در این نیم قرن اخیر، قدمهای مثبتی به نفع کارگران برداشته شده، ولی تحقیقاً اینها به همه حقّشان نرسیده‏اند.

 مسیر جامعه باید به طرف تعادل در زندگی و دادن حقوق هر کسی در حدّ استحقاقش باشد، البتّه یک عدّه‏ای هم هستند که ممکن است به خاطر اینکه کار درستی ندارند، مشکلاتی دارند، آنها دیگر از کارگر هم وضعشان بدتر است و مستضعف‏اند، آنها را باید جداگانه با امدادها رسید.

 کارگر نیازی به امداد ندارد، یعنی کارگر را واقعاً اگر حقّش را بدهیم، می‏تواند درست زندگی کند. اگر جامعه حقّ کارگران را در محاسبه صحیح در تولیدات و خدمات بدهد و ارزشها را حساب کند، سهم واقعی آنها را کشف کند و به آنها بدهد زندگی اینها بدون امداد می‏تواند آبرومندانه اداره شود و امدادها بیشتر به درد کسانی می‏خورد که به دلیلی نمی‏توانند کار کنند و یا نمی‏توانند کار مؤثّری کنند که این باب دیگری پیدا می‏کند.

 و ما باز روز معلّم را در این هفته داشتیم، می‏دانیم که از عزیزترین و شریف‏ترین و مؤثّرترین و کارسازترین بخش نیروهای جامعه معلّمان هستند، اگر شما معلّمها را از جامعه حذف کنید، در مدّت کوتاهی جامعه به یک انبوه انسانهای نادان جاهل در حال سقوط تبدیل می‏شود که به طرف حیوانیّت سیر می‏کند.

 آنکه جامعه را تکامل می‏دهد، آنکه بچّه‏ها را روز به روز رشد می‏دهد، آنکه انسانها را روشن می‏کند، آنکه گامهای بلند را در مسیر معرفت و شناسایی و بهتر کردن زندگی برمی‏دارد، تعلیماتی است که ما از ناحیه معلّم به معنای وسیع آن داریم و باز قشر معلّم به اصطلاح اجتماعی ما امروز داریم، از اقشاری هستند که با حقوق کم و با کار نسبتاً مشکل، ممکن است کمیّت کار مشکل نباشد، مثل کارگر آن مشکلات کارخانه و کمیّت کار را نداشته باشند، امّا برخورد با بچّه‏ها و هدایت آنها و تحمّل مشکلات آموزش که ما می‏دانیم که چقدر دشوار است، به عهده اینهاست، با توقّعات کم و زندگی انصافاً زاهدانه که از بودجه امسال ما و در مصوّبات مجلس ما برای این قشر در حدّ امکان کشور اقداماتی شد، ولی اینها به نظر من کافی نیست. روزی که جامعه ما به تعادل اقتصادی خودش برسد و مشکلات جنگ و انقلاب را پشت سر بگذارد، تحقیقاً از کارهایی که باید در این کشور و نظام ما شود، این است که باید برای زندگی قشر معلّمان یک حساب خاصّی باز کنیم، گر چه ارزش کار آنها را با اینگونه اقدامات مادّی نمی‏شود جبران کرد.

 ارزش معلّم چیزی است که خداوند می‏تواند جبران کند و قدرشناسی جامعه که جامعه قدرشناس اینها باشد و اگر جامعه قدرشناس اینها باشد، خیلی از مشکلات آنها حل می‏شود.

 باز مناسبت دیگرمان، شهادت استاد ارجمند آیت اللّه بزرگوار شهید مرتضی مطهری است که شهادت ایشان از فاجعه‏های مهم و مؤثّر دوران انقلاب ما بود. چون امسال دهسال از شهادت ایشان می‏گذرد و مراسمی که امسال نسبتاً وسیع گرفته شد، به حمداللّه در دهمین سال شهادت ایشان یک تکیه خاصّی روی این مورد لازم است.

 واقعیّت وضع ما الان این طوری است که آثار شهید مطهری و اندیشه‏های ایشان که خوشبختانه عمده آن به جامعه منتقل شده و از موفّقیّتهای ایشان و از برکاتی است که خداوند به ایشان داده و شاید این برکت مقداری به خاطر تأثیر شهادت باشد و آن سرخی شهادت و رنگ مداد علماء، یک مجموعه‏ای را تشکیل داده که ما امروز می‏بینیم، به صورت آثار شهید مطهری در جامعه ما وجود دارد.

 از مطمئن‏ترین آثار دانشمندان ما، آثار مرحوم شهید مطهری است که انصافاً از عمق و از وسعت دید و از خلوص اسلامی قابل توجّهی، برخوردار است.

 ایشان در شرایط مناسبی که جامعه دچار التهابهای فکری بود، فرصت پیدا کرد که مطالعه کند، بنویسد، سخن بگوید و دهها سال ایشان در چنین شرایطی کار کرد. حالا آن وقتها در یک مجمع کوچک، در یک انجمن اسلامی، در یک حسینیه، در یک کلاس دانشگاه و برای یک جمع کوچکی ایشان صحبت کردند که خوشبختانه حرفهایش هم به صورت نوارها و نوشته‏های محدود ضبط شده، ولی انقلاب این فرصت را فراهم کرد که آنچه را که در محیطهای بسته در طول مدّت دهها سال ایشان فکر کرده بود و گفته بود، اینها در جامعه کم‏کم مطرح و سپس باز شود و به شکل وسیعی در ایران و خارج منتشر شود.

 خوشبختانه گروهی که در این رابطه فعّالیّت می‏کنند، حتّی به سراغ یادداشتهای موجود در کتابخانه ایشان رفتند و چنانچه ایشان در حاشیه کتابی یادداشتی را ثبت نموده و یا چنانچه راجع به یک مقاله یا سخنرانی فیش‏برداری نموده بود، تا بعداً آنها را مورد استفاده قرار دهد، الان روی همه این موارد کار می‏کنند که این کار بسیار خوبی است، ما راجع به شهید مطهری حتماً باید این طوری فکر کنیم، که ایشان به عنوان یکی از اشخاص جامعه ما مطرح نیست، بلکه مجموعه آثار شهید مطهری، به عنوان مجموعه‏ای از ذخائر علمی و اسلامی می‏باشد و باید به آن چشم یک دانشگاه و یک کتابخانه‏ای که متعلّق به عموم است، نگریسته شود.

 البتّه ایشان حرفهایی را که گفته است، این طور نیست که ما خیال کنیم که تمام حرفها منحصر به ایشان است.

 خوب، سراغ هر یک از گفته‏های ایشان را می‏توان در جاهای دیگری جزء نوشته‏ها و گفته‏ها، کتابها و اینها گرفت. ولی زحمتی که ایشان در این زمینه متحمّل آن شده این است که به تحلیل و تدوین و تنظیم این مجموعه پرداخته است.

 در اینگونه کارهایی که ایشان انجام دادند، تقریباً در عمده مسائل که ما به عنوان مشکلات و مسائل با آن مواجه هستیم و جزء معضلات فکری نیم قرن اخیر جامعه ما به حساب می‏آمده، امکان ندارد، ایشان به آن مسائل نپرداخته باشد.

 لذا ما باید چنین مجموعه‏ای را بسیار مغتنم بشماریم و هر قدر برای ترویج آثار ایشان فعّالیّت صورت بگیرد، نباید به حساب شخص ایشان گذاشه شود، بلکه باید به حساب یک ذخیره ملّی، اجتماعی و اسلامی گذاشته شود که متعلّق به همگان می‏باشد و هیچ کس نباید برای تبلیغ نمودن در این زمینه ها دریغ ورزد و این آثار باید در آینده به صورت مواد درسی و از این قبیل چیزها در تاریخ ما بماند.

 در رابطه با برگزاری مراسم عید فطر، به خاطر شرایطی که ما با آن مواجه هستیم، تأکید می‏کنم که ملّت ما یکپارچه در آن حضور یابند و علمای ما سعی نمایند که نمازهای مربوط به عید فطرشان را حتّی‏الامکان در آن مجمع اصلی شهر برگزار نموده و مردم هم سعی کنند، در یک جا تمرکز و اجتماع نمایند.

 نماز عید فطر با نمازهای معمولی، تفاوت دارد، همچنان که نماز جمعه با سایر نمازها فرق دارد و این یک عبادت ساده نیست که آدم فکر کند که خوب، یا در خانه به جا می‏آورد و یا در مسجد محلّ خودش می‏خواند، هر چند که همین هم خوب است، چون به هر حال باید این فریضه ادا شود.

 امّا نکته اصلی این مراسم در اجتماعات عظیم مردم و به رخ کشیدن قدرت انسانی آن نهفته است و ما به غیر از نماز جمعه تعدادی مراسم های دیگر داریم که باید بدان اهمیّت بخشید و ان‏شاءاللّه علماء و پیش نمازهای ما در سراسر کشور هماهنگیهای لازم را جهت هر چه پرصلابت‏تر برگزار شدن مراسم نماز عید فطر به عمل آورند.

 و امّا مسأله مهمتر این هفته ما مسأله فلسطین و روز قدس می‏باشد که یک بحث جدّی را می‏طلبد، اگر چه موضوع به قدری از عمومیّت برخوردار است و در شریان زندگی ما نفوذپذیر است که ملّت ما به مسائل فلسطین و اهمیّت آن کاملاً مطّلع و آگاه هستند.

 لیکن این نمی‏تواند، دلیل بر این باشد که ما در مناسبتها هیچ گونه تأکیدی بر آن نداشته باشیم و رخدادهای تازه در این زمینه را تشریح ننمائیم. در خصوص مسأله فلسطین و فاجعه مربوط به تشکیل دولت اسرائیل ما صحبت کنیم، باز این احساس که ما همچنان از قافله و قضیه عقب باشیم کماکان پابرجاست.

 من اکنون درصدد هستم، تا اهمیّتی را که دشمنان اسلام و ملّتها برای این فاجعه تاریخی قائلند و متأسّفانه جامعه اسلامی عملاً بهای ناچیزی را علی‏رغم حرفهای زیادی که می‏زنند، به این مسأله می‏دهند، کمی بیشتر مطرح کنم.

 امروز بخصوص به خاطر قیام مسلمانان و مردم فلسطین در بدترین شرایط ممکن در داخل اراضی اشغالی این امر ایجاب می‏کند که توجّه مسلمانان را به آن معطوف سازیم و من در همین جا عرض کنم که در بانک، شماره حسابی مفتوح شده که مردم ما چنانچه مایل به پرداخت کمکی به قیام اسلامی که فعلاً در داخل فلسطین شروع شده باشند، فرصت مناسبی است، تا این حساب بتواند به مثابه پشتوانه آنان به شمار آید، مردم می‏توانند کمکهای خود را به حساب 88111 بانک ملّی تحت عنوان » صندوق اسلامی فلسطین « واریز نمایند.

 البتّه رسانه‏های گروهی جزئیّات بیشتری را در این رابطه منعکس خواهند ساخت. حالا وقتی که جزئیّات این مسأله را بازگو نمائیم، همه شما ضرورت پرداخت، این کمکها را به این نهضت اسلامی ولو به میزان کم و ناچیز را احساس خواهید کرد.

 مسأله فلسطین، دولت اسرائیل گویا حدود بیست و پنجم اردیبهشت وارد چهل و دوّمین سال اشغال خودش می‏شود، یعنی قریب چهل و یک سال از این اشغال را ما پشت سر گذارده‏ایم که طیّ آن دولت غاصب صهیونیستها در عزیزترین بقعه اسلامی ما، یعنی در فلسطین تشکیل شده و از همان روز اوّل تشکیل آن دولت مسلمانان و مردم هر سال در انتظار بسر می‏برند که به زودی به فلسطین باز خواهند گشت و مردم فلسطین زمانی که از شرّ صهیونیستها متواری می‏گشتند، شعارشان را جمله »اناعاعدون« یعنی ما بر می‏گردیم، تشکیل می‏داد؛ ولی تاکنون چهل و دو سال سپری شده که در بازنگری به سالهای قبل، تعداد زیادی از اوّلین نسل که شاهد غصب نمودن اراضی شان بودند، هم‏اکنون مرده‏اند و در بین مردم نیستند.

 بسیاری از فلسطینیان در محّجرها و در اردوگاهها به دنیا آمده‏اند که هیچ چیزی از وضعیّت فلسطین نمی‏دانند، غیر از آن چیزهایی که خوانده و یا شنیدند و اکنون افراد چهل ساله‏ای وجود دارند که از مردم فلسطین هستند، ولی خود فلسطین را ندیدند و آرزو دارند که یک لحظه چشمشان به خاک فلسطین بیفتد و وقتی که فیلمهای مربوط به اراضی فلسطین را می‏بینند، اشک می‏ریزند و عجیب است که در این مدّت چهل و چند سال با وجود این همه مسلمان، این همه دولتهای اسلامی و این همه امکانات نتوانست، این حقّ مغصوبه را بازپس ستاند و راه برگشت ملّت فلسطین را بگشاید و امروز به جای اینکه شعار آزادی کامل فلسطین با جدّیّت بیشتری روبرو شود، به خاطر شرایط خاصّ جهانی، به خاطر بیداری ملّتها، به خاطر موج خیزشهایی که در دنیا به راه افتاده، به خاطر پاگرفتن نهضتهای اسلامی و به خاطر پیدا شدن پشتوانه عظیم اسلامی در ایران با جدّیت بیشتری برخورد نمایند.

 متأسّفانه ما امروز شاهد کار گذاشتن شعارهای اوّلیه می‏باشیم و متولیّان امور فلسطین در صدد واگذاری قسمت اعظمی از اراضی فلسطین به دشمنان هستند و منشور انقلاب و منشور جهاد فلسطین را نیز فسخ می‏کنند و نهایت ضعف و ذلّت را در آنها مشاهده می‏نمائیم.

 هر چند از یک سو مردم فلسطین و امواج عمومی اسلامی از رشد چشمگیری برخوردار است و شاید این مسائل به دلیل رشد افکار عمومی و اسلامی در جهت آرمان فلسطین است و تلاشهای دشمنان متمرکز شده است که آن اهرم اصلی دفاع از فلسطین را تضعیف سازند و مردم را بی‏پناه بگذارند.

 البتّه اینکه ما از آن به عنوان یک موضوع عجیب یاد می‏کنیم، از یک جهت عجیب است، ولی از جهت دیگر محاسبه‏اش روشن است، استکبار غرب برای کاشتن اسرائیل در منطقه و ایجاد پایگاه قابل اطمینان برای منافع غرب در منطقه بهای فراوانی را پرداخته و آن نیرویی که پشت سر اسرائیل قرار داد، واقعاً نیروی عظیمی به شمار می‏آید.

 ما در نوشته ها یک سری چیزهایی را می‏خوانیم و یا یک سری آمارهای معمولی را مشاهده می‏کنیم که آمریکا سالانه بیش از دو میلیارد [دلار] کمک نقدی به اسرائیل می‏نمایند و بیش از یک میلیارد کمک نظامی می‏کند و مقداری هم کمک جنسی می‏نماید، ما هم چنین تصوّر می‏کنیم که کمکها فقط شامل همینها است، ولی فقط اینها نیست. عمق حمایت از اسرائیل خیلی بیشتر از این میزان می‏باشد و از اوّل هم این طوری بوده [است].

 اخیراً نشریه »لینک« که در آمریکا چاپ می‏شود، در مقاله‏ای یک مقدار از کمکهای آمریکا را با انجام یک سلسله محاسبات، روشن ساخته است و این نشان می‏دهد که دنیای غرب چقدر روی اسرائیل سرمایه‏گذاری می‏کند و اگر ما می‏بینیم که این جمعیّت محدود صهیونیست تا به حال توانسته‏اند دوام بیاورند، دلیل بر قدرتمند بودن و شایستگی آنها نیست. بلکه این جریان دلایل دیگری دارد که بازگو خواهم ساخت.

  وقتی که »ترومن« بعد از اعلان دولت اسرائیل بلافاصله اسرائیل را به رسمیّت شناخت و یک رقم نسبتاً زیادی را به مقیاسهای آن روز یعنی حدود یکصد میلیون دلار در یک مرحله کمک نمود و از سوی بسیاری مردم آمریکا که معترض بودند، به اینکه چطور شما به سرنوشت بیش از هشتصد هزار عرب آواره ارزشی قائل نیستید، ولی در حق اسرائیل چنین کاری را انجام می‏دهید، مورد اعتراض واقع شد، او ( ترومن ) گفت که من در پشت سر صدها هزار نفر موکّل رأی ساز عرب را در آمریکا به عنوان پشتوانه به همراه خودم ندارم، لیکن در اینجا صدها هزار صهیونیست مؤثّر در آمریکا هستند که به عنوان پشتوانه ریاست جمهوری و حزب من به شمار می‏آیند و با این استدلال اینها را قانع کرد که واقعیّت هم همین بود که بیان نموده، یعنی صهیونیستها در بسیاری از مراکز کلیدی سیاسی، اقتصادی نفوذ کرده‏اند. چه در اروپا و آمریکا و در همه جا اهرمهای خاصّی یعنی اهرمهای قدرت ساز و از طرفی منافع آمریکا، انگلیس، فرانسه و دیگران با حضور اسرائیل در منطقه گره خورده است.

 آنها برای اینکه در این جریانات از سود زیادی بهره‏مند می‏شوند، سرمایه‏گذاری زیادی را هم روی آن می‏کنند، محاسبه آنها شاید از یک بعد درست به نظر بیاید، لیکن از ابعاد دیگری این کار غلط می‏باشد که چه بسا کم‏کم خواهند فهمید که چه غلط بزرگ تاریخی را مرتکب شده‏اند.

 آن روزی که ملّتها وظایف خودشان را انجام دهند. همین نشریه »لینک« محاسبه کرده است که آمریکا سالانه بیش از 10 میلیارد دلار به اسرائیل کمک می‏نماید، البتّه به طور رسمی نگاه کنیم، حدود چهار میلیارد دلار است، امّا به طور غیر مستقیم بالغ بر 10 میلیارد دلار می‏باشد که فقط از ناحیه آمریکا به اسرائیل کمک می‏شود.

 همین نشریه می‏نویسد که اکنون کمکهایی که آمریکا به مصر می‏کند که میزان آن به دو، تا دو ونیم میلیارد دلار است آن هم در واقع کمک به اسرائیل تلقّی می‏شود، چون اجرتی برای رهبران مصر در قبال خیانتی که در حق فلسطین مرتکب شده‏اند محسوب می‏گردد. و اجرت در قبال حفظ این رهبران است که در مسند قدرت نامشروع تکیه زده‏اند، تا ملّت مصر بر علیه قرارداد ننگین "کمپ دیوید" شورش نکنند.

 کمکهای مردم صهیونیست آمریکا که خودش از باب مستقلّی برخوردار است و روزانه بسان پولهای سرمایه‏داران آمریکایی از طریق سران صهیونیست به شماره حسابهای اسرائیل ریخته می‏شود که از میلیاردها دلار نیز تجاوز می‏کند، کمکهای تسهیلاتی که آمریکا در خصوص سرمایه‏گذاری در معافیّت گمرکی، در دادن امتیازات تجاری، در دادن امکانات فنّی به اسرائیل می‏کند، اگر اینها را محاسبه نمائیم و با مقیاس ارزشی امروز ارزیابی نمائیم، می‏بینیم که آمریکا سالانه بالغ بر 10 میلیارد دلار برای آن چند میلیون نفر صهیونیستی که در آنجا تجّمع نموده‏اند خرج می‏کند.

 همین کمکها را انگلیس، فرانسه، هلند، اطریش، اسپانیا، بلژیک و تمام اعضای ناتو به اسرائیل پرداخت می‏نمایند و البتّه یک تحلیل دیگری که به دنبال این مسأله هست، این است که تمام این کمکها را از جیب عربها خالی می‏کنند.

 یعنی به ظاهر اینها کمکها را پرداخت می‏کنند، ولی مراکز اصلی این کمکها چاههای نفت عربستان سعودی، کویت، امارات و سایر کشورهای عربی است که اینها را به اشکال مختلف می‏برند و براساس یک معادله حساب شده به شکل ارزان می‏خرند و گران می‏فروشند و بازار اسلامی را استثمار می‏کنند که همه اینها با وجود حضور اسرائیل ممکن گردیده است.

 فروش اسلحه ها، فروش دیگر ابزارها که اگر از قبل فروش اینها مجموعا" 100 میلیارد دلار برای آمریکائیها درآمد دارد، هیچ اشکالی وجود ندارد که 20 میلیارد آن را هم به اسرائیل کمک نمایند که می‏کنند و برای حفاظت از اسرائیل این معادله وجود دارد.

 اسرائیل علی رغم اینکه بعضیها تصوّر می‏نمایند که آنجا یک کشور عمیق و قوی است، واقعاً قوی نیست، شما همین ارقام و آمار انتشاریافته را ملاحظه نمائید. اسرائیل یک کشوری است که به غیر از این کمکهای ارسالی 32 میلیارد دلار قرض خارجی دارد که اگر این مبلغ را بین جمعیّت اسرائیل تقسیم نمائیم از بالاترین قرض سرانه در جهان برخوردار است.

 حتّی این رقم پنج برابر قرض سرانه کشور مکزیک به حساب می‏آید. مکزیک به عنوان یک کشور مقروض به شمار می‏رود، ولی اگر هر فرد مکزیکی یک دلار مقروض است، یک اسرائیلی پنج دلار مقروض خارجی است.

 یعنی اسرائیل از یک شرایط اقتصادی نامطلوبی برخوردار است. اسرائیل 27 درصد از تولید ناخالص خود را صرف امور نظامی می‏کند. این در یک کشور معمولی خرد کننده است، در حالی که آمریکا شش درصد، ژاپن یک درصد، فرانسه چهار درصد از تولید ناخالص را صرف امور نظامی می‏کنند و اسرائیل 27 درصد از تولید خالص خود را علی‏رغم کمکهای دریافتی خود صرف مسائل نظامی می‏کند و با توجّه به این کمکها هر روز ارزش پول اسرائیل سقوط می‏کند.

 اسرائیل یک کشور نیرومندی نیست، یک پایگاه نظامی ساخته شده‏ای است که دائماً به این کشور سرمایه تزریق می‏شود و هر روزی که احساس خطر کنند، حجم این کمکها چندین برابر می‏شود. در اکتبر سال 1973 که مصر و سوریه جهت بازپس گیری اراضیشان آماده شده بودند و آن ضربه را به اسرائیل وارد ساختند، آمریکائیهاناگهان وارد میدان شدند و به مدّت دو هفته بیست و دو هزار تن تجهیزات مدرن نظامی از راه هوا به داخل اسرائیل سرازیر نمودند.

 ببینید که نیازمند به چه پل هوایی است که ظرف مدّت 15 روز بیست و دو هزار تن تجهیزات که اینها شامل هواپیما، موشک، مهمّات، حاد و بحرانی می‏باشد، را علاوه برکشتیها و کامیونها و امثال اینها که از راههای دیگر می‏رساندند، را به داخل اسرائیل سرازیر ساختند و در همان سال کنگره آمریکا رقم 2 میلیارد و دویست میلیون دلار بودجه را جهت حمایت از اسرائیل به تصویب رساند و به این شکل از اسرائیل حمایت به عمل می‏آید.

 اینکه گاهی سئوال می‏شود که چرا چند صد میلیون مسلمان اسرائیل را از پا در نیاوردند، باید بگوئیم که بله، چند صد میلیون مسلمان در واقع در مقابل نیروهای غربی که در پشت سر اسرائیل واقع شده‏اند قرار دارند.

 ما که با آمریکا، انگلیس، و فرانسه جنگ داریم، تنها جنگ با اسرائیل نیست، این جنگ همانند جنگ ما با عراق می‏باشد.

 ظاهراً ایران و عراق در جنگ درگیر بودند و صحبت این بود که ایران با 50 میلیون جمعیّت و عراق با 15 میلیون نفر در حال جنگ است. امّا حقیقت امر این است که این طور نبود. یعنی در اینجا همراه با عراق آمریکا، شوروی، فرانسه، عربستان، کویت، اردن و مصر شرکت داشتند که همه اینها با هم بودند و ایران به تنهایی در مقابل تمام این کشورها قرار داشت.

 قضیه، قضیه جنگ کفر با اسلام است، جلوگیری از استقلال مسلمانان است، جلوگیری از حاکمیّت اسلام است و پشت سر این هم کفر جهانی با تمامی امکانات خودش قرار دارد و در مواقع خطر هم نشان دادند که از هیچ چیز صرف‏نظرنمی‏کنند و اصول مسلّم را هم زیر پا می‏گذارند و همین مسائلی که در اسرائیل جریان دارد و مسلمانان را شکنجه واذّیت می‏کنند، اگر این وضع در یک کشوری غیر از آنجا وجود داشت، مثلاً اگر در ایران یا در پاکستان و یا یک کشور آزادی مانند لیبی، کره شمالی، و امثال اینها بود، فکر می‏کنید که غربیها در تبلیغاتشان چه روزی به سر مردم این کشور می‏آوردند؟

 فاجعه‏ای که امروز به طور روزانه در اسرائیل اتّفاق می‏افتد، آدم نگاه می‏کند، می‏بیند که منادیان حقوق بشر و منادیان مخالف با شکنجه و قهر و فشار دولتها، همه ارزشهای اعلام شده و امضاء شده منشور سازمان ملل در اسرائیل و در مورد مسلمانها را نقض می‏کنند و دنیای غرب که خودش را وجدان بیدار آزادی و پاسدار آزادی و دمکراسی در دنیا می‏داند، به نحو عجیب و غیرقابل قبولی خفه شده و همه این چیزها را می‏داند و تحمّل می‏کند و خوشحال هم هست، یعنی اسرائیل را تشویق می‏کند.

 گاهی از این منظره هایی که شما در تلویزیون می‏بینید، این یک میلیونیوم واقعیّتهای آنجاست. آنها منظره انفجار یک خانه بر سر ساکنینش را نشان نمی‏دهند، منظره‏های دلخراشی که در بیمارستانها اتّفاق می‏افتد - نشان نمی‏دهند.

 یکبار یک منظره نشان دادند که سربازان صهیونیست در حال شکستن دست یک فلسطینی هستند، این موضوع وجدان خیلی از مردم را تکان داد و هر روز در داخل اسرائیل دهها و صدها نوع از اتّفاقات رخ می‏دهد. با دخترها، با زنان باردار، با بچّه‏های کوچک، جلوی چشم مادر، بچّه‏ها را شکنجه دادن و امثال اینها در آنجا اتّفاق می‏افتد. این دنیایی که آدمهای ناآگاه خیال می‏کنند، آن دنیای وجدان و آزادی و دمکراسی است با این مسائل اینگونه برخورد می‏کند و این یک چیزی تصادفی نیست و خیلی حساب شده است.

 آنها مصمّم هستند که نگذارند، ندای مردم فلسطین اثر خودش را بگذارد. آنها حیات و ممات خود را اینجا می‏دانند، برای این مسأله بهایی را به هر قیمت که باشد، می‏پردازند.

 وقتی که ده میلیارد دلار می‏دهد، آبرویش را هم می‏دهد، برای اینکه این مسأله را حفظ کند. آن طرف قضیه محکم است. ما باید از این طرف حرف بزنیم.

 آیا ما نمی‏توانیم کار کنیم؟ من این را قبول ندارم. نه من، هر آدمی که یک مقدار فکر خودش را آزاد کند، می‏تواند قبول نماید که این طرف می‏تواند خیلی کار کند.

 مگر برای حکومت شاه در ایران، غرب، همین بهاء را نمی‏خواست بپردازد؟ ما می‏دانیم که حاضر بود بپردازد. ولی ملّت ایران علی‏رغم همه فشارها از دست آنها نجات پیدا کردند.

 ما حربه‏های اساسی در دست داریم. این ذلّتی که الان دولتهای عربی تحمّل می‏کنند، این ذلّتی که خود سازمان آزادیبخش فلسطین تحمّل می‏کند و به دریوزگی دنبال کاخ الیزه و سفید و امثال اینها می‏گردد. این اشتباه است و اینها به ما ذلّت می‏دهد.

 اگر آنها می‏توانستند، این نهضت مردم را در داخل اراضی اشغالی خاموش می‏کردند. می‏دانید که این خیلی گران تمام می‏شود. به هر حال در اروپا و آمریکا یک مردمی هستند که وقتی این اخبار را می‏شنوند، حداقل برایشان سؤال ایجاد می‏شود. چه مدّت طولانی که اینها هر روز مقاومت می‏کنند.

 آمریکا و اسرائیل و فرانسه این را می‏خواهند، حتّی عمّال آنها در منطقه این را می‏خواهند. پس معلوم است که می‏شود، مردم حسابی می‏توانند، منتها این بیچاره‏ها غریب هستند، اینها در دنیا بدون حامی هستند. حتّی حامیان خودشان را ندارند. یکی از بلاهایی که الان ما داریم، این است که بودجه جهاد فلسطین در اختیار این مردمی که مبارزه می‏کنند نیست، یعنی آنهایی که مبارزه می‏کنند خودشان حتّی برای بودجه‏ای که دیگران مصرف می‏کنند، مالیات می‏دهند.

 تفنگهایی که از کمکهای این مردم خریده شده، الآن در حمایت اینها به کار گرفته نمی‏شود. عدّه فراوانی که به این اسم حقوق می‏گیرند و در سراسر دنیا به عنوان مجاهدان فلسطین هستند. اینها الان در کنار خواهران و برادران و مادران و دختران خودشان در فلسطین نیستند.

 ممکن است بعضیها بگویند اینها کاری نمی‏توانند کنند، چرا می‏توانند کار کنند و حسابی هم می‏توانند.

 اگر در برابر هر فلسطینی که امروز در فلسطین شهید می‏شود، اینها در بیرون از فلسطین پنج آمریکایی، انگلیسی یا فرانسوی را اعدام کنند، آنها این خطاها را مرتکب نمی‏شود.

 کشتن آمریکایی و فرانسوی که مشکل نیست، اسرائیلی کشتن یک مقدار مشکل است، حالا اسرائیلیها نیستند. آمریکاییها در سراسر دنیا هستند، همه‏شان هم مثل هم هستند. آنهایی که ده میلیارد دلار مالیات می‏دهند و این اسرائیل را حفظ می‏کنند و می‏دانند که چه می‏کنند، خونشان چه ارزشی دارد؟ فرزندان فلسطین کجا هستند؟ آن اسلحه‏هایی که به اسم مردم فلسطین خریدید در کجا گذاشتید و غلاف کردید؟ اینها را بیرون بیاورید.

 من می‏دانم، چه جواب می‏دهند که ما اگر این کار را انجام دهیم، ما را تروریست می‏نامند. بلی آنها تروریست می‏گویند. مگر آنها همین حالا این را نمی‏گویند؟ مگر همین حالا که شما دو سال است که اعلام می‏کنید، عملیّات مسلّحانه ندارید و در پاریس که رفتید آنجا از شما استقبال کردند، به این شرط که بگوئید که ما اسرائیل را قبول داریم و منشور جهاد فلسطین را کهنه و قدیمی می‏دانیم و به آن نمی‏خواهیم عمل کنیم.

 آیا با همه این کارهایی که کردیم به ما امتیاز دادند؟ اگر امتیاز این است که در فرودگاه از ما استقبال کنند، فرش قرمز پهن کنند و همراه ما بیایند و موزیک بزنند و در کاخ دور هم بنشینیم و حرف بزنیم، اینها کاری ندارد و همه می‏توانند انجام دهند.

 امّا به شما چه امتیاز عملی دادند؟ آیا یک وجب از خاک شما را پس دادند؟ یک روز فشار را از ملّت شما برداشتند؟ اسرائیل یک قدم تا به حال عقب نشینی کرده است؟ شما چند سال است که می‏گوئید، ما چهل سال جهاد را آزمایش کردیم، بگذارید چند سال هم صلح را آزمایش کنیم.

 حالا از این آزمایش شما در این سه سال چه به دست آوردید، غیر از تفرقه در صفوف ملّت خودتان، دلسردی مردم خودتان و رکود مجاهدین خودتان چه به دست ما آمد؟ محال است که در مذاکرات، اسرائیل تن در دهد که حکومت فلسطین در بخشی از خاک فلسطین تشکیل شود. آمریکا هم راضی نیست. او دروغ می‏گوید که دارد فشار بر اسرائیل وارد می‏آورد.

 آمریکا اگر بخواهد فشار بیاورد، فشارش با حرف نیست. همین حالا آمریکا اعلام کند، اگر اسرائیل با تشکیل دولت فلسطینی در این منطقه موافقت نکند، ما این ده میلیارد دلار را نمی‏دهیم. هیچ کار دیگر هم نکند، تبلیغ هم نکند، حرف هم نزند، فقط پول ندهد. این که کار سختی نیست.

 وزیر خزانه‏داری آمریکا مأمور شود که دیگر نپردازد، و چکها را امضاء نکند. همین اتّفاق بیفتد، اسرائیل سال دیگر نیست و تسلیم می‏شود. اینها دروغ می‏گویند. فریب می‏دهند، از این ستون به آن ستون کار می‏کنند و نان را به نرخ روز می‏خورند.

 بیچاره کماندوهای فلسطینی دستهایشان را از روی ماشه‏های تفنگها برداشته‏اند و در خانه هایشان مثل زنهای بی‏پناه نشسته‏اند و خواهران و مادران اینها را در خیابانهای شهرهای مخروبه فلسطین سربازان اسرائیلی هر روز لگد مال می‏کنند.

 اگر غیرت اسلامی نیست، غیرت عربی کدام است و اگر غیرت عربی هم نیست، بالاخره غیرت انسانی کدام است؟

 شما دنبال چه چیز هستید و چه را ملاحظه می‏کنید. بخواهید یا نخواهید به شما تروریست می‏گویند. بگذارید تروریست بگویند. به ما هم هر روز تروریست می‏گویند، تا شما کاملاً تسلیم نشوید آنها به شما چیزی غیر از تروریست نمی‏گویند. تا دو دستی فلسطین را تقدیم نکنید و قبول نکنید که در اردوگاههایتان تا همیشه بمانید و همان جا بمیرید، به شما این را می‏گویند و حالا فرض کنید آمدند به شما این تکه زمین هفت، هشت هزار کیلومتری را هم دادند که یک درصد هم احتمال نیست که بدهند. اگر دادند واقعاً شما چهار میلیون فلسطینی را از بیرون می‏توانید در داخل این تکه خاک بیاورید؟ آیا اینجا برای شما قابل زندگی کردن است و برای شما وطن می‏شود؟ وطن اینگونه، آنها هزار پیچ و مهره قضیه را محکم خواهند کرد که شما در آنجا به صورت یک کشور فقیر و ذلیل بمانید.

 به کشورهای عربی می‏گویند که به شما به اندازه بخور و نمیر بدهند. به آنها اجازه نمی‏دهند که به شما پول بدهند. پولهای عربستان سعودی و امثال آن را باید با امضاء آنها به امضاء نامرئی بپردازند. به شما که پول نمی‏دهند. شما را در آنجا به صورت یک کشور فقیر جنگ زده و در وحشتی نگه می‏دارند که هر لحظه ممکن است، اسرائیل یک گام بردارد و روی سر شما بگذارد. اینکه زندگی نمی‏شود به علاوه شما جواب این چهار میلیون مهاجر را چه می‏خواهید بدهید؟ یعنی اینها همیشه باید بمانند؟ در این اردوگاههای شما، در لبنان و اردن و اطراف کشورهای عربی همیشه باید پر از این انسانهای آواره و بی‏پناه باشد. بچّه‏های معصوم در اردوگاهها چشمشان را باز کنند و همان جا هم چشمشان را از دنیا ببندند که در این تاریخ تاکنون تا حد زیادی چنین شده است.

 بنابراین، این راهها غلط است. واقعاً من هیچ نمی‏توانم در فکر و تحلیل و محاسبات خودم بپذیرم که این راهی که الان سازمان آزادیبخش فلسطین می‏رود، به نتیجه می‏رسد.

 ممکن است باز بگویند که ما این کار را می‏کنیم که اتمام حجّت به دنیا کنیم، بگوئیم ببینید، ما تا آخر آمدیم و شما نیامدید، اینها هم حرف است، مگر این کارهایی که الآن در فلسطین اتّفاق می‏افتد بر دنیا اتمام حجّت نشده است؟ آمریکا که برای یک ناراضی که مثلاً در شوروی یا چین تحت فشار است، این همه هیاهو بلند می‏کند یک قراردادی را موکول می‏کند که فلان کس را اجازه دهید که از آنجا بیرون بیاید.

 چرا برای این مردم ناراضی مظلوم بپاخاسته تحت فشار هیچ کار نمی‏کند. مظاهر تروریسم دیگر از این بیشتر؟ آنها دروغ می‏گویند. ما چرا خیال خودمان را به یک چیز دروغی خوش کنیم. اگر قدرت نداشتیم، آدم می‏گفت صبر می‏کنیم چون چاره‏ای نداریم. ولی به خدا چاره دارید. به خدا اگر شما از امروز اعلام کنید که از این به بعد همه منافع آمریکا را در سراسر دنیا به خطر می‏اندازید، هواپیما می‏ربائید، و .... نترسید، بله می‏ربائید.

 چطور او خانه را به سر مردم خراب می‏کند، وحشت ندارد، یک مهاجر مظلوم فلسطینی هواپیما را بردارد و بگوید که زندانی مرا آزاد کنید، تا آن را آزاد کنم. شما چرا می‏ترسید؟ به علاوه دیگر بالاتر از سیاهی چه رنگی است؟ چه به شما می‏گویند. قرار است مبارزه شود، مبارزه مردم فلسطین باید حتما" در آن فاز باشد. مردم داخل فلسطین باید همان کار را کنند، ولی شما که بیرون هستید باید انتقام خونهای آنها را بگیرید.

 ما باید از لبنان درس بگیریم. لبنان کنار شماست، از آنها درس بگیرید. لبنانیها به آمریکا و انگلیس و فرانسه درس دادند. فرانسه خواست به لبنان بیاید، امّا همین پریروز با یک اخطار مردم لبنان برگشت. چرا که می‏داند این مردم آزاده جواب جنایات فرانسه، در بیروت را در پاریس می‏دهند.

 آنها در کاخ شیشه‏ای نشسته‏اند. شما لااقل سنگ دارید به هر جا بزنید به کلّه اینها می‏خورد. امروز آدم اگر سنگ در دستش باشد و همین جور پرتاب کند، لااقل پنجاه درصدش به اینها می‏خورد و منافع اینهاست. دنبال این کار بروید و اینها را در بیرون از فلسطین بترسانید تا آنها احساس آرامش نکنند که صد هزار فلسطینی در یک کشور جمع شدند، آنجا درس هم خواندند و باسواد هم هستند و کار می‏کنند و کارخانه‏های در خدمت دشمنان فلسطین را در خیلی از جاها بچّه‏های فلسطینی می‏گردانند.

 کارخانه را منفجر کنید، آنجایی که کار می‏کنید، دست شماست. اگر اینگونه برخورد کنید واللّه دنبال این تعارفات و این تعبیرهایی که امپریالیسم خبری و تبلیغاتی دنیا راه انداخته و ما را از این عناوین فریب می‏دهد، خودش جنایت می‏کند، همین جنایات را انجام می‏دهد و اسم حقوق بشر روی آن می‏گذارد، ما هم اسم دفاع از حق و مظلومیّت مردممان را بگذاریم و تلاش کنیم.

 من خیال می‏کنم، فلسطین هیچ راهی جز مبارزه مسلّحانه در خارج و همین کارهایی که مردم فلسطین در داخل می‏کنند، برای نجات قدس شریف ندارد.

 حالا خواهند گفت که فلانی به عنوان یک مسؤول، یک رئیس پارلمان به طور رسمی دعوت به ترور کرده است.

 این از حرفهایی است که در تبلیغاتشان شروع می‏شود، ولی بگذارید که این [حرف] را بگویند. همین کاری که شما می‏کنید، شما چطور به عنوان مقّر سازمان ملل فکری برای نجات مردم فلسطین نمی‏کنید، اسرائیل که فرزند نامشروع خودتان است، چطور پول به او می‏دهید، تا گلوله به سر مردم بریزد. شما اگر جواب آن را دادید، ما هم جواب این حرفهایمان را می‏دهیم. البتّه زبان شما درازتر است، بلندگو هم بیشتر دارید و خواهید گفت، ولی حرف ما همین است از اوّل هم عمل‏مان همین بوده و راهمان هم برای گرفتن حقّ‏مان همین است.

 البتّه حربه‏های اساسی دیگری هم در منطقه هست و این دیگر دست مردم و فلسطینیها نیست، دست دولتهای پولدار عرب است.

 اگر حاضر می‏شدند که نفت نفروشند. یک وقت صحبت بود که نفت یک چیز اقتصادی است و نباید حربه سیاسی شود، دیدید علیه ما به کار بردند، آنها که [به کار] می‏برند چرا شما نبرید؟ شما اگر نفت نفروشید، عربستان، کویت، امارات، لیبی، قطر اینها اگر ده سال هم نفت نفروشند می‏توانند با ذخائرشان زندگی کنند، اینها اگر ذخائرشان را از بانکهای آمریکایی بردارند، بانکهای آمریکایی فلج می‏شوند، هیچ کار هم لازم نیست که انجام دهند. از این کارها هم حاضر نیستند. اگر این حربه‏ها را هم به کار بگیرند، باز هم موفّق می‏شوند، البتّه اینها دست دولتهاست و دولتها هم به آنها بند هستند و لذا با آنها خیلی نمی‏توانیم کاری کنیم. امّا به فلسطینیها می‏توانیم بگوئیم.

 فلسطینیها اگر سرانشان مشکل داشته باشند، افرادشان مشکل ندارند، افرادشان آزاد هستند، یک لقمه نان و آن زندگی محقری که اینها دارند، همه جا به دست می‏آید و می‏شود پیدا کرد.

    ترجمه خطبه عربی

    بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

 اَلْحَمْدُ ِللَّهِ وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وآله عباداللّه المتَقیِنْ.

 عِبادُاللّه اُوصیکُمْ بتَقْوَی اللَّه".

 امروز، روز جهانی قدس است. که رهبر انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب این روز را برای حمایت جهان اسلام از حق مردم مظلوم فلسطین اعلان کردند و خوشبختانه علی‏رغم شیطنتهای فراوان صهیونیسم و امپریالیسم و عمّال امپریالیسم جای خود را در تاریخ باز کرده [است].

 از لحاظ معنوی و روانی مناسب‏ترین روز است. روز جمعه آن هم جمعه آخر ماه مبارک رمضان، یعنی در شرایطی از زمان که بندگان خدا با روزه‏ها و عبادات حدود یک ماه از خلوص و صلاح و قرب به خداوند و روحیه فداکاری و مجاهده با نفس در شرایط مناسبی هستند و آماده تبلیغات ماه رمضان را در دلهای خود دارند.

 امّا، متأسّفانه هنوز هم شیاطین دست بردار از مخالفت و مزاحمت نسبت به توفیق این طرح خداپسندانه نیستند و اخیراً ما شاهد پیشنهاد مراکز مشکوک بودیم که از مسلمانان خواست که جمعه دوّم ماه مبارک رمضان را روز حمایت حق مردم فلسطین قرار دهند.

 اگر اینها ریگی در کفش نداشتند، چرا همان جمعه آخر ماه مبارک را تأیید و تأکید نکردند؟

 آیا نمی‏فهمند که حداقل ضرر این دوگانگی روز قدس اینست که مراسم و تظاهرات تجربه شود و به جای احساس همبستگی که هدف اساسی اعلان چنین مناسبتها است، احساس دوگانگی و تفرقه دست می‏دهد و دشمن را خوشحال می‏نماید.

 به نظر می‏رسد بسیاری از ادّعاهای حمایت از مردم فلسطین به جای اینکه برای اعاده حقوق منصوبه مردم فلسطین باشد، بیشتر برای کسب آبرو استفاده از این شعار برای منافع شخصی یا باندی شده است.

 و اسف بارتر اینکه حتّی در صفوف فلسطینیها هم این حقیقت تلخ وجود دارد. خیلی از آنها که با شعار و ادّعای جهاد برای فلسطین کسب آبرو و شهرت کرده‏اند و بسیاری از کمکهای هدیه شده، به مردم فلسطین را تصاحب می‏کنند، عملاً جز باری بر دوش ضعیف این مردم نیستند و اموال و اسلحه و ابزار تبلیغات و مراکز تصمیم‏گیری جهاد فلسطین را در دست دارند. یا آنها را راکد و بی‏ثمر گذاشته و یا در خدمت اربابان قدرت جهانی یا منطقه‏ای و برای حفظ دولتهای دست نشانده به کار می‏برند.

 جهاد واقعی را جمعی از مردم مظلوم فلسطین انجام می‏دهند که با تحمّل مشقّتها در داخل اراضی اشغالی ماندند و باری بر دوش کسی نشدند و از کسی کمک نگرفتند و در مشکل‏ترین شرایط با جلادان صهیونیست دست و پنجه نرم می‏کنند. و روزانه تعدادی شهید و مجروح تقدیم اسلام و فلسطین می‏کنند.

 در حالی که کسانی که از قضیه فلسطین سود می‏برند، در سراسر جهان تفنگها را احتکار کرده و راحت و بی‏دردسر زندگی عادی و عافیت طلبانه دارند و عنوان پرطمطراق " مجاهد فلسطین " را یدک می‏کشند و ابایی از اعلان لغو منشور جهاد فلسطین ندارند.

 البتّه کسانی هستند که وظیفه مجاهد بودن را عمل می‏کنند، ولی تعدادشان نسبت به بی‏تفاوتها قابل توجّه نیست.

 أعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم »بسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم«، "وَالْعَصْرِ، اِنَّ الإنْسانَ لفَی خُسْرٍ، اِلاِّ الذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَواصَوْا بالْحَقِّ وَتَواصَوْا بالصَّبر".