نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی
خطبه اوّل
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ
وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ. أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، وَ
جاهِدُو فیِ اَللَّهِ حَقَّ جِهادهِ هُوَا جْتَبیکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ
فیِ الِّذینَ مِنْ حَرَجِ.
دین اسلام، برنامه جامع و همه جانبهای برای زندگی و تأمین سعادت انسان است. برخلاف برداشت بسیاری از مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان که فکر میکند، در دین، برنامههای طاقت فرسا، مشکل و پیچیده و خارج از مهم وجود دارد، چنین چیزی نیست. ممکن است بیانها و توضیحات و ندانم کاریها گاهی دین را پیچیده معرّفی کند و یا ممکن است احتیاطها و کجفهمیها و بدسلیقهگیها، دین را به صورت برنامه مشکل و دردسر آفرین در ذهن گروهی جا بزند که زده و ما باید تلاش کنیم که مردم دنیا امروز که از پوچی زندگی به ستوه آمدهاند و به دنبال یک برنامه زندگی درست میگردند، بتوانند گمشده خود را پیدا کنند[t1].
بدون تعصّب، برداشت علمی من این است که درکم از معارف اسلامی که وجودم را قبضه کرده، این است که دین یک برنامه روان و عملی و لذّت بخشی در زندگی انسان است. اگر آن دین ناب را انسان در اختیار داشته باشد، اگر از این پیرایههایی که به دین بستهاند، از دین آزاد کنیم و از این گرهها که در توضیح معارف اسلامی به دنبال حقایق اسلامی بیان میشود، پرهیز کنیم و همان چیزی که اسلام و قرآن خواسته، دین را به مردم معرّفی کنیم، اسلام امروز در دنیا میتواند خیلی طرفدار پیدا کند. راه نجات و سعادت است، برنامه زندگی درست و عملی است. متأسّفانه اسلام بد معرفی میشود، حتّی به زبان مبلّغان اسلام.
تعبیراتی که خود پیامبر کرده است، مثل دین حنیف، و فطرت، و اصولاً محیط دین برای انسان همراه با فطرت خودش مثل آب و دریا برای ماهی است. درست در مقتضیات فطرت این برنامه ها ریخته شده و ظلم بزرگی که به اسلام شده، علاوه برآن عداوتهای خارج از دین، این است که اسلام را با آن اسلام ناب معرّفی شده، البتّه همه اینها هم با سوءنیّت نبوده و هر کسی به نحوی خواسته احتیاط کند، ولی مشکلاتی را فراهم کرده است.
من اوّل با اتّکاء به قرآن که سند قطعی است، مطلب را آغاز میکنم و بعد نمونههایی از روایات میگویم. امروز در این خطبه بحث من کلیّاتی از این موضوع است، ولی در خطبههای بعد قدری وارد جزئیّات میشوم که نشان دهم که اگر محور اسلام باشد، چقدر زندگی شیرین و جذاب و بدون دردسر خواهد بود.
"وَ جاهِدُو فیِ اَللَّهِ حَقَّ جِهادهِ هُوَا جْتَبیکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فیِ الِّذینَ مِنْ حَرَجِ."
آیه در حالی که در دستور جهاد است و جهاد جزء مشکلترین دستورات اسلام است، بلافاصله بعد از این دستور میفرماید:
خداوند حرج را در دین برای شما قرار نداده است. این جمله خیلی روشن و دارای معنای جامعی است.
میگوید: در برنامههای دین تکلیف حرجی و مشکل وجود ندارد.
حالا حرج را معنا میکنیم. در حرج احتمالات ابتدایی را که اوّل مطرح کردند، یک معنای خیلی غیرقابل قبولی که بعضیها خواستند بگویند، یعنی اینکه حرج یعنی اینکه چیزی که فوق طاقت باشد.
هیچ یک از فقهای بنام ما آن را قبول نکردند. معنی تحت اللفظی حرج "تنگی مضیقه" است.
معنای بعدی یعنی "چیزی که نظام را به اخلال بکشاند. "
معنای سوّم یعنی "چیزی که برای جامعه و یا انسان ضرر داشته باشد."
معنای دیگر که نوعاً این را فقهاء انتخاب کردهاند، این است که چیزی به طور عادّی و عرفی مشکل و مضیقهآور تلقّی شود. یعنی در زندگی انسان وقتی خود مردم به یک چنین مسألهای برخورد میکنند، بگویند که این کار مشکلی است.
این را فقهاء پذیرفتند. یک قاعدهای داریم که تقریباً همه فقها در فقه به آن استدلال میکنند.
میگویند: اگر حرجی بود، این تکلیف نیست. قاعده لاحرج از قواعد مسلّم فقهی ما است و در کنار این، قاعده لاضرر را داریم که آن هم با اینکه ابعاد دیگری را شامل میشود، در موارد به قاعده لاحرج با هم تطابق دارند.
یعنی چیزهای ضرروی و چیزهای حرجی و مشکلآفرین در تکلیف دینی نیست.
آیه دیگری، تعبیر دیگری دارد و تعبیر » عسر « و » یسر « دارد.
قرآن میفرماید:
"شَهرُ رَمَضانَ الَّذینَ اُنْزلَ فیه القُرْآنُ هُدًی لِلیَّاس وَ بَیِّناتٍ مِنَ اْلهُدیْ وَ الْفُرقانِ وَ مَنْ کانَ مَریضَاً اَوْعَلی سَفَرِ فَعِدَّةٌ مِنْ اَیَّامِ اُخَرَ یُریدُ اللَّهُ بکُمْ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بکُمُ الْعُسْرَ."
وقتی که از اهمیّت روزه و بعضی از احکام روزه در چند آیه بحث میشود و بعد جدا میشود، قرآن در مورد روزه مسافر یا مریض میفرماید:
کسانی که در سفر هستند و کسانی که مریض هستند، به خاطر مشکلات جسمانی که دارند، اینها روزه نگیرند، یک قاعده کلّی است.
بعد قرآن میفرماید: یُریُداللّه بکُمْ الْیُسْرِ.
خداوند در برنامههای تأمینی و تکالیفش برای شما راحتی میخواهد ( یسر = یعنی راحتی و آسایش).
و در ادامه میفرماید: وَلایُریدُ بکُمْ الْعَسْر.
خداوند برای شما مشکل، تنگی و سختی نمیخواهد.
در همین روزه به تناسب اینکه روزه مسافر و مریض را رفع تکلیف میکند، خداوند، برای اینکه مردم بفهمند جای یک بحث کلّی باز میشود. این بحث کلّی راخداوند با این روانی توضیح میدهده برنامهها و تکلیف الهی مشکلزا نیست، بلکه آسایش آفرین است.
این مخصوص روزه نیست، به تناسب روزه این را فرموده. کلاً خداوند از کاری که انسان را در مضیقه و سختی قرار دهد نمیخواهد.
در همین سوره بقره آیه آخر سوره است که میفرماید:
"وَلا تَحْمِلْ عَلْیِنا اِصْرًاکَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا."
میفرماید: خدایا کار مشکلی را بر ما تکلیف نکن. (همان طوری که در ادیان گذشته، این آسانی و روانی دین اسلام را نداشتند و این بر دیگر ادیان مزیّت دارد).
پس تحقیقاً اسلام برنامههای مشکلآفرین و زیانبار در تکلیفش ندارد. این ما هستیم که برای خودمان مشکل درست میکنیم.
حالا یک سری آیات دیگری داریم که زیاد میباشند و با تعبیرات مختلفی آمده که خداوند تکلیفی بیش از حدّ وسعت نمیکند.
بعضیها وسعت را به معنای طاقت معنا میکنند که این نیست. وسعت از لفظ پیدا است که یعنی چیزی که انسان با آسانی بتواند انجام دهد.
تکلیفی که نوعش اینگونه باشد که انسان را در مضیقه قرار دهد، در برنامه الهی نیست و اصولاً در خود فلسفه دین و برنامههای ادیان الهی جزء مقدّمات اثبات این حق و حقانیّت این راه، همیشه این نکته مورد توجّه است که خداوند نعمتی برانسانها فرستاده است و برنامههایی را ارائه میدهد، بر اینکه زندگی انسان را از مضیقه ها در بیاورد و انبیاء آمدهاند، تا انسانها را از مضیقهها نجات دهند. پیامبران و رهبران دین و بزرگان ما به دنبال این بودند که نگذارند مردم با دست خودشان گره در زندگی خودشان به نام دین بزنند.
این روایت را توجه بفرمائید که در وسایلالشیعه جلد اوّل آمده است.
خداوند همان طور که دوست دارد، مردم به تکلیفشان و دستورات عمل کنند، همین طور هم دوست دارد، مردم به آن چیزهایی که دستور داده عمل نکنند، یعنی این جور فکر نکنند که اگر تحمّل زحمت را کرد و یک کار مشکلی را انجام داد. حال، پیش خداوند محبوبتر است. خداوند این را دوست نمیدارد.
خداوند اینگونه دوست میدارد آنجائی که به ما رخصت داده، عمل نکنیم.
اگر گفته امروز روزه نگیرید، به یک زن باردار گفته شما روزه نگیر که بچّهات ضعیف میشود، دیگر ما حال این مشکل را برای خودمان تحمّل کنیم و روزه را میگیریم، خیال نکنند که عبادت کردهاند، بلکه مرتکب خلاف شدهاند.
خداوند دوست میدارد که این روزه را نگیرد. اگر به مسافر گفت که شما نماز کوتاه بخوان و یک آقایی بگوید، حالا که ما میتوانیم نماز درست بخوانیم چرا کوتاه بخوانیم، این خیال نکند که کار خوبی انجام داده است.
خداوند محتاج روزه و یا نماز و یا زحمات ما نیست، خداوند سعادت و بشریّت ما را میخواهد. یادم هست که یک خانمی را یک وقتی آمده بود و از خودش تعریف میکرد و میگفت: من به سفر مشهد میرفتم و میآمدم و آن موقعها خیلی هم سفر طول میکشید.
میگفت: در تمام آن سفر من نمازم را یک بار هم قصر نکردم. خیال میکرد این حالا از آنجا آمده و مشهد رفته اینجوری است.
این یک حرف مسخرهای به ذهن میرسد که مثلاً خیلی بیسواد بوده، ولی در عمل خیلی از ما اینگونه هستیم.
هستند افراد فراوانی که مریض هستند، ولی روزهشان را به زحمت میگیرند. روزه برای اینها ضرر دارد و خداوند از اینها نخواسته است که روزه بگیرند و میگیرند و خیال میکنند که عبادت میکنند. البتّه اینها با حسننیّت عمل میکنند و شاید با حسننیّت شان خداوند به اینها خیر دهد، امّا آن بحث جداگانهای است. ضرری که از این ناحیه به دین وارد میشود، ضرری که در معنا به خودش وارد میشود و خطرات دیگری که پیش میآید و دین را از مسیر خودش خارج میکند و این کارها به نفع نیست.
به هر حال کلیّت بحثی که من امروز دارم و موارد زیادی را خواهم گفت که در زندگی شما هست و خیلی از مسلمانان به ناحق به نام دین کارهایی که خواست دین نیست - عمل میکنند، ما اینها را توضیح میدهیم.
امّا کلیّت مطلب این است که فکر نکنید دین اسلام برنامه مضیقه و مشکلات است نه، برنامه آسایش و رفاه است و حتّی جهاد اسلام، روزه اسلام و چیزهای دیگری که از این قبیل ما داریم که ممکن است، اصلاً خود حکم، ماهیّت حکم، تحمّل مشکل و یک نوع مشکل در آن باشد، در کنار آن یک نوع راحتیهایی و یک نوع چیزهای خاصّی در نظر گرفته شده که آدم باید به آن، وقتی محاسبه میکند، میبیند که باز برنامه کلّی را بر هم نزده و یک مسیر رو به سعادت و هموار و آثاری را خداوند برای ما گذاشته و در این مسیر یک نقاط خاصّی وجود دارد که آن نقاط خاص تعبیه شده، وقتی که ما مجموعه را نگاه میکنیم، میبینیم، در کل برنامه دارد و به طرف رفاه و آسایش و سعادت میرود. البتّه بعضی چیزها هم هست که با ساختن انسان و تأمین سعادت دراز مدّت و اخروی انسان ارتباط پیدا میکند که آنها در کنار این، تفسیرهای خاصّ خودش را میخواهد و در مجموع ما باید با این سری آیاتی که گفتم و آیات فراوان دیگری که در موضوع فطری بودن دین داریم، منطبق با فطرت انسان، احکام جعل شده و چیزی برخلاف فطرت ندارد و حرکت برخلاف مسیر آب به شنای در جهت مخالف و حرکت آب است، این چیزها دین را به عنوان یک مجموعه، یک برنامه کامل سعادت، سعادت همه جانبه برای فرد و انسان در نظر گرفته است.
یک خیالی هم گاهی در ذهن افراد میآید که فکر میکنند که این برای مجموعه جامعه است. امّا افراد اینجوری نیست. چه بسا افراد باید تحمّل مشقّت کنند، برای اینکه جامعه سعادتمند باشد. این در برنامههای اوّلی اسلام نیست، یعنی آنچه که حکم اوّلیّه اسلام است به طوری تنظیم شده که هم فرد در رفاه و آسایش باشد و هم جامعه، ولی حرکت مردم، جامعه و اوضاع به جایی میرسد که گاهی شرایطی بر جامعه پدید میآید که در آن صورت انسانها باید خودشان را فدا و تحمّل مشقّت کنند، به خاطر اینکه جامعه را نجات دهند و اگر بدعمل کردن دیگران نباشد، اگر تخلّف کردنها نباشد، چنین وضعی نباید به وجود آید.
یعنی طبع اوّلی احکام الهی، آسایش و راحتی و روانی دستورات است، البتّه در مسیر جامعه، به خاطر تخلّفات، مشکلاتی به وجود میآید که شکستن این طلسم و راه بازکردن از میان مشکلات نیاز به تحمّل مشقّات دارد که جهاد خودش یکی از آن ابواب است و برای چنین وضعی به وجود آمده است.
طبیعت جهاد، طبیعت مشکلی است، امّا اگر مردم خلاف نکنند، جهاد لزومی پیدا نمیکند. با دست خودمان مفاسدی را درست میکنیم که برای اصلاح این مفاصد پیشبینی شده در اسلام که باید اینگونه چیزها در بیاید، انشاءاللّه با بحثهایی که بعداً خواهیم کرد، این مطلب را در مسائل زیادی روشن میکنیم.
تقوا را هم ما به عنوان رکن اساسی برای حفظ این روانی اسلام باید در نظر بگیریم. یعنی خود تقوا را هم شاید خیلیها برداشتشان این باشد که کلمه تقوا که نوعاً به ترس از خدا و یا پرهیزکاری ترجمه میشود، آن جنبه منفی قضیه را در ذهن خیلیها به وجود میآورد، خیال میکنند که تقوا داشتن، یعنی محرومیّت کشیدن، یعنی ترسیدن، یعنی همیشه در حال ترس بودن، این نیست، تقوا یک حالتی و روحیهای است در انسان، آن ماهیّت تقوا این است که انسان را وادار میکند که تکالیفش را انجام دهد. اگر شما میبینید که یک کارمندی نه به دلیل دین به دلیل وجدان خودش یعنی یک وجدان دارد، وقتی که پشت میزش نشسته و کار خودش را به طور مطلوب انجام میدهد، به مراجعه کننده میرسد، به تکالیف خودش میرسد، حقوق دولت مردم را حفظ میکند، همین وجدان را شما بدهید به یک انسان در رابطه با مسائل دینی و تکالیف الهی بدهید، یعنی آدم وقتی که در درون خودش نگاه میکند، یک حالتی را میبیند که به کارهای خلاف دین که میرسد، تنّفر دارد و به کارهای مستحب و واجب که میرسد تمایل دارد، این حالت یک حالت با ارزشی است که تقوا است و تأکید نماز جمعهها و خطبهها بر این است که مردم این حالت را از درون داشته باشند که پشتوانه اجرایی احکام اسلام باشد.
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَعُوُذُ باللَّهِ منَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، اِنَّا اَعْطَیناکَ الکَوْثُر فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر اِنَّ شانِئکَ هُوَالْاَبتَرُ.
خطبه دوّم
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج).
با تأکید بر وظیفه تقوا و پاسداری از احکام الهی در وظایف فردی و اجتماعی، چون مسائل روز فراوان است، بخشی از آن را فهرست وار و مسأله مهممان را که مسأله فلسطین است، و به مناسبت روز قدس با توضیح بیشتری خدمتتان عرض میکنیم.
در هفته گذشته یکی از مناسبتهای ما روز کارگر بود که ما هم مراسمی درکشورمان داشتیم و هم در کلّ دنیا مراسم فراوانی بود و توضیحات و مصاحبههایی بود که من هم این روز مخصوص این قشر مستضعف را که در ایّام سال برای آنها در نظر گرفته شده تبریک عرض میکنم و از این کار خوبی که در دنیا شده و توجّه شده، به حسّاسترین و با ارزشترین قشر جامعه باید تقدیر کرد.
حالا گر چه ما نگفته باشیم و دیگران گفته باشند. طبقه کارگر کسانی هستند که با تلاش و مایه گذاشتن از وجود و سلامتی و جوهر وجودشان وسائل زندگی بخش اعظم جامعه را فراهم میکنند، البتّه کار را ما منحصر به این اصطلاحی که امروز کارگر گفته میشود نمیدانیم، هر کس به هر نحوی برای جامعه خدمت میکند، آن کار است و هر کاری در حدّ خودش با توجّه به آثارش ارزش خودش را دارد، ولی این اشکال ندارد که ما یک طبقهای که تعریف کردهاند، به یک نوعی که بخشی از نیروهای کار را میگیرد و تصادفاً اینها در جوامع مظلوم هستند. نوعاً اینها زحمتکش هستند و از همه حقشان استفاده نمیکنند.
اگر اینها از همه حقّشان استفاده میکردند، دلیلی نداشت که مدیران و صاحبان سرمایه وضعشان از اینها به مراتب بهتر باشد، یعنی این تبعیضی که در جوامع وجود دارد و این تفاوت خیلی فاحشی که بین زندگی این بخش از مردم و بخش صاحبان سرمایه و صاحبان مقامات وجود دارد، این نشان این است که حقّ اینها آن طوری که هست، داده نمیشود.
با اینکه در دنیا در این نیم قرن اخیر، قدمهای مثبتی به نفع کارگران برداشته شده، ولی تحقیقاً اینها به همه حقّشان نرسیدهاند.
مسیر جامعه باید به طرف تعادل در زندگی و دادن حقوق هر کسی در حدّ استحقاقش باشد، البتّه یک عدّهای هم هستند که ممکن است به خاطر اینکه کار درستی ندارند، مشکلاتی دارند، آنها دیگر از کارگر هم وضعشان بدتر است و مستضعفاند، آنها را باید جداگانه با امدادها رسید.
کارگر نیازی به امداد ندارد، یعنی کارگر را واقعاً اگر حقّش را بدهیم، میتواند درست زندگی کند. اگر جامعه حقّ کارگران را در محاسبه صحیح در تولیدات و خدمات بدهد و ارزشها را حساب کند، سهم واقعی آنها را کشف کند و به آنها بدهد زندگی اینها بدون امداد میتواند آبرومندانه اداره شود و امدادها بیشتر به درد کسانی میخورد که به دلیلی نمیتوانند کار کنند و یا نمیتوانند کار مؤثّری کنند که این باب دیگری پیدا میکند.
و ما باز روز معلّم را در این هفته داشتیم، میدانیم که از عزیزترین و شریفترین و مؤثّرترین و کارسازترین بخش نیروهای جامعه معلّمان هستند، اگر شما معلّمها را از جامعه حذف کنید، در مدّت کوتاهی جامعه به یک انبوه انسانهای نادان جاهل در حال سقوط تبدیل میشود که به طرف حیوانیّت سیر میکند.
آنکه جامعه را تکامل میدهد، آنکه بچّهها را روز به روز رشد میدهد، آنکه انسانها را روشن میکند، آنکه گامهای بلند را در مسیر معرفت و شناسایی و بهتر کردن زندگی برمیدارد، تعلیماتی است که ما از ناحیه معلّم به معنای وسیع آن داریم و باز قشر معلّم به اصطلاح اجتماعی ما امروز داریم، از اقشاری هستند که با حقوق کم و با کار نسبتاً مشکل، ممکن است کمیّت کار مشکل نباشد، مثل کارگر آن مشکلات کارخانه و کمیّت کار را نداشته باشند، امّا برخورد با بچّهها و هدایت آنها و تحمّل مشکلات آموزش که ما میدانیم که چقدر دشوار است، به عهده اینهاست، با توقّعات کم و زندگی انصافاً زاهدانه که از بودجه امسال ما و در مصوّبات مجلس ما برای این قشر در حدّ امکان کشور اقداماتی شد، ولی اینها به نظر من کافی نیست. روزی که جامعه ما به تعادل اقتصادی خودش برسد و مشکلات جنگ و انقلاب را پشت سر بگذارد، تحقیقاً از کارهایی که باید در این کشور و نظام ما شود، این است که باید برای زندگی قشر معلّمان یک حساب خاصّی باز کنیم، گر چه ارزش کار آنها را با اینگونه اقدامات مادّی نمیشود جبران کرد.
ارزش معلّم چیزی است که خداوند میتواند جبران کند و قدرشناسی جامعه که جامعه قدرشناس اینها باشد و اگر جامعه قدرشناس اینها باشد، خیلی از مشکلات آنها حل میشود.
باز مناسبت دیگرمان، شهادت استاد ارجمند آیت اللّه بزرگوار شهید مرتضی مطهری است که شهادت ایشان از فاجعههای مهم و مؤثّر دوران انقلاب ما بود. چون امسال دهسال از شهادت ایشان میگذرد و مراسمی که امسال نسبتاً وسیع گرفته شد، به حمداللّه در دهمین سال شهادت ایشان یک تکیه خاصّی روی این مورد لازم است.
واقعیّت وضع ما الان این طوری است که آثار شهید مطهری و اندیشههای ایشان که خوشبختانه عمده آن به جامعه منتقل شده و از موفّقیّتهای ایشان و از برکاتی است که خداوند به ایشان داده و شاید این برکت مقداری به خاطر تأثیر شهادت باشد و آن سرخی شهادت و رنگ مداد علماء، یک مجموعهای را تشکیل داده که ما امروز میبینیم، به صورت آثار شهید مطهری در جامعه ما وجود دارد.
از مطمئنترین آثار دانشمندان ما، آثار مرحوم شهید مطهری است که انصافاً از عمق و از وسعت دید و از خلوص اسلامی قابل توجّهی، برخوردار است.
ایشان در شرایط مناسبی که جامعه دچار التهابهای فکری بود، فرصت پیدا کرد که مطالعه کند، بنویسد، سخن بگوید و دهها سال ایشان در چنین شرایطی کار کرد. حالا آن وقتها در یک مجمع کوچک، در یک انجمن اسلامی، در یک حسینیه، در یک کلاس دانشگاه و برای یک جمع کوچکی ایشان صحبت کردند که خوشبختانه حرفهایش هم به صورت نوارها و نوشتههای محدود ضبط شده، ولی انقلاب این فرصت را فراهم کرد که آنچه را که در محیطهای بسته در طول مدّت دهها سال ایشان فکر کرده بود و گفته بود، اینها در جامعه کمکم مطرح و سپس باز شود و به شکل وسیعی در ایران و خارج منتشر شود.
خوشبختانه گروهی که در این رابطه فعّالیّت میکنند، حتّی به سراغ یادداشتهای موجود در کتابخانه ایشان رفتند و چنانچه ایشان در حاشیه کتابی یادداشتی را ثبت نموده و یا چنانچه راجع به یک مقاله یا سخنرانی فیشبرداری نموده بود، تا بعداً آنها را مورد استفاده قرار دهد، الان روی همه این موارد کار میکنند که این کار بسیار خوبی است، ما راجع به شهید مطهری حتماً باید این طوری فکر کنیم، که ایشان به عنوان یکی از اشخاص جامعه ما مطرح نیست، بلکه مجموعه آثار شهید مطهری، به عنوان مجموعهای از ذخائر علمی و اسلامی میباشد و باید به آن چشم یک دانشگاه و یک کتابخانهای که متعلّق به عموم است، نگریسته شود.
البتّه ایشان حرفهایی را که گفته است، این طور نیست که ما خیال کنیم که تمام حرفها منحصر به ایشان است.
خوب، سراغ هر یک از گفتههای ایشان را میتوان در جاهای دیگری جزء نوشتهها و گفتهها، کتابها و اینها گرفت. ولی زحمتی که ایشان در این زمینه متحمّل آن شده این است که به تحلیل و تدوین و تنظیم این مجموعه پرداخته است.
در اینگونه کارهایی که ایشان انجام دادند، تقریباً در عمده مسائل که ما به عنوان مشکلات و مسائل با آن مواجه هستیم و جزء معضلات فکری نیم قرن اخیر جامعه ما به حساب میآمده، امکان ندارد، ایشان به آن مسائل نپرداخته باشد.
لذا ما باید چنین مجموعهای را بسیار مغتنم بشماریم و هر قدر برای ترویج آثار ایشان فعّالیّت صورت بگیرد، نباید به حساب شخص ایشان گذاشه شود، بلکه باید به حساب یک ذخیره ملّی، اجتماعی و اسلامی گذاشته شود که متعلّق به همگان میباشد و هیچ کس نباید برای تبلیغ نمودن در این زمینه ها دریغ ورزد و این آثار باید در آینده به صورت مواد درسی و از این قبیل چیزها در تاریخ ما بماند.
در رابطه با برگزاری مراسم عید فطر، به خاطر شرایطی که ما با آن مواجه هستیم، تأکید میکنم که ملّت ما یکپارچه در آن حضور یابند و علمای ما سعی نمایند که نمازهای مربوط به عید فطرشان را حتّیالامکان در آن مجمع اصلی شهر برگزار نموده و مردم هم سعی کنند، در یک جا تمرکز و اجتماع نمایند.
نماز عید فطر با نمازهای معمولی، تفاوت دارد، همچنان که نماز جمعه با سایر نمازها فرق دارد و این یک عبادت ساده نیست که آدم فکر کند که خوب، یا در خانه به جا میآورد و یا در مسجد محلّ خودش میخواند، هر چند که همین هم خوب است، چون به هر حال باید این فریضه ادا شود.
امّا نکته اصلی این مراسم در اجتماعات عظیم مردم و به رخ کشیدن قدرت انسانی آن نهفته است و ما به غیر از نماز جمعه تعدادی مراسم های دیگر داریم که باید بدان اهمیّت بخشید و انشاءاللّه علماء و پیش نمازهای ما در سراسر کشور هماهنگیهای لازم را جهت هر چه پرصلابتتر برگزار شدن مراسم نماز عید فطر به عمل آورند.
و امّا مسأله مهمتر این هفته ما مسأله فلسطین و روز قدس میباشد که یک بحث جدّی را میطلبد، اگر چه موضوع به قدری از عمومیّت برخوردار است و در شریان زندگی ما نفوذپذیر است که ملّت ما به مسائل فلسطین و اهمیّت آن کاملاً مطّلع و آگاه هستند.
لیکن این نمیتواند، دلیل بر این باشد که ما در مناسبتها هیچ گونه تأکیدی بر آن نداشته باشیم و رخدادهای تازه در این زمینه را تشریح ننمائیم. در خصوص مسأله فلسطین و فاجعه مربوط به تشکیل دولت اسرائیل ما صحبت کنیم، باز این احساس که ما همچنان از قافله و قضیه عقب باشیم کماکان پابرجاست.
من اکنون درصدد هستم، تا اهمیّتی را که دشمنان اسلام و ملّتها برای این فاجعه تاریخی قائلند و متأسّفانه جامعه اسلامی عملاً بهای ناچیزی را علیرغم حرفهای زیادی که میزنند، به این مسأله میدهند، کمی بیشتر مطرح کنم.
امروز بخصوص به خاطر قیام مسلمانان و مردم فلسطین در بدترین شرایط ممکن در داخل اراضی اشغالی این امر ایجاب میکند که توجّه مسلمانان را به آن معطوف سازیم و من در همین جا عرض کنم که در بانک، شماره حسابی مفتوح شده که مردم ما چنانچه مایل به پرداخت کمکی به قیام اسلامی که فعلاً در داخل فلسطین شروع شده باشند، فرصت مناسبی است، تا این حساب بتواند به مثابه پشتوانه آنان به شمار آید، مردم میتوانند کمکهای خود را به حساب 88111 بانک ملّی تحت عنوان » صندوق اسلامی فلسطین « واریز نمایند.
البتّه رسانههای گروهی جزئیّات بیشتری را در این رابطه منعکس خواهند ساخت. حالا وقتی که جزئیّات این مسأله را بازگو نمائیم، همه شما ضرورت پرداخت، این کمکها را به این نهضت اسلامی ولو به میزان کم و ناچیز را احساس خواهید کرد.
مسأله فلسطین، دولت اسرائیل گویا حدود بیست و پنجم اردیبهشت وارد چهل و دوّمین سال اشغال خودش میشود، یعنی قریب چهل و یک سال از این اشغال را ما پشت سر گذاردهایم که طیّ آن دولت غاصب صهیونیستها در عزیزترین بقعه اسلامی ما، یعنی در فلسطین تشکیل شده و از همان روز اوّل تشکیل آن دولت مسلمانان و مردم هر سال در انتظار بسر میبرند که به زودی به فلسطین باز خواهند گشت و مردم فلسطین زمانی که از شرّ صهیونیستها متواری میگشتند، شعارشان را جمله »اناعاعدون« یعنی ما بر میگردیم، تشکیل میداد؛ ولی تاکنون چهل و دو سال سپری شده که در بازنگری به سالهای قبل، تعداد زیادی از اوّلین نسل که شاهد غصب نمودن اراضی شان بودند، هماکنون مردهاند و در بین مردم نیستند.
بسیاری از فلسطینیان در محّجرها و در اردوگاهها به دنیا آمدهاند که هیچ چیزی از وضعیّت فلسطین نمیدانند، غیر از آن چیزهایی که خوانده و یا شنیدند و اکنون افراد چهل سالهای وجود دارند که از مردم فلسطین هستند، ولی خود فلسطین را ندیدند و آرزو دارند که یک لحظه چشمشان به خاک فلسطین بیفتد و وقتی که فیلمهای مربوط به اراضی فلسطین را میبینند، اشک میریزند و عجیب است که در این مدّت چهل و چند سال با وجود این همه مسلمان، این همه دولتهای اسلامی و این همه امکانات نتوانست، این حقّ مغصوبه را بازپس ستاند و راه برگشت ملّت فلسطین را بگشاید و امروز به جای اینکه شعار آزادی کامل فلسطین با جدّیّت بیشتری روبرو شود، به خاطر شرایط خاصّ جهانی، به خاطر بیداری ملّتها، به خاطر موج خیزشهایی که در دنیا به راه افتاده، به خاطر پاگرفتن نهضتهای اسلامی و به خاطر پیدا شدن پشتوانه عظیم اسلامی در ایران با جدّیت بیشتری برخورد نمایند.
متأسّفانه ما امروز شاهد کار گذاشتن شعارهای اوّلیه میباشیم و متولیّان امور فلسطین در صدد واگذاری قسمت اعظمی از اراضی فلسطین به دشمنان هستند و منشور انقلاب و منشور جهاد فلسطین را نیز فسخ میکنند و نهایت ضعف و ذلّت را در آنها مشاهده مینمائیم.
هر چند از یک سو مردم فلسطین و امواج عمومی اسلامی از رشد چشمگیری برخوردار است و شاید این مسائل به دلیل رشد افکار عمومی و اسلامی در جهت آرمان فلسطین است و تلاشهای دشمنان متمرکز شده است که آن اهرم اصلی دفاع از فلسطین را تضعیف سازند و مردم را بیپناه بگذارند.
البتّه اینکه ما از آن به عنوان یک موضوع عجیب یاد میکنیم، از یک جهت عجیب است، ولی از جهت دیگر محاسبهاش روشن است، استکبار غرب برای کاشتن اسرائیل در منطقه و ایجاد پایگاه قابل اطمینان برای منافع غرب در منطقه بهای فراوانی را پرداخته و آن نیرویی که پشت سر اسرائیل قرار داد، واقعاً نیروی عظیمی به شمار میآید.
ما در نوشته ها یک سری چیزهایی را میخوانیم و یا یک سری آمارهای معمولی را مشاهده میکنیم که آمریکا سالانه بیش از دو میلیارد [دلار] کمک نقدی به اسرائیل مینمایند و بیش از یک میلیارد کمک نظامی میکند و مقداری هم کمک جنسی مینماید، ما هم چنین تصوّر میکنیم که کمکها فقط شامل همینها است، ولی فقط اینها نیست. عمق حمایت از اسرائیل خیلی بیشتر از این میزان میباشد و از اوّل هم این طوری بوده [است].
اخیراً نشریه »لینک« که در آمریکا چاپ میشود، در مقالهای یک مقدار از کمکهای آمریکا را با انجام یک سلسله محاسبات، روشن ساخته است و این نشان میدهد که دنیای غرب چقدر روی اسرائیل سرمایهگذاری میکند و اگر ما میبینیم که این جمعیّت محدود صهیونیست تا به حال توانستهاند دوام بیاورند، دلیل بر قدرتمند بودن و شایستگی آنها نیست. بلکه این جریان دلایل دیگری دارد که بازگو خواهم ساخت.
وقتی که »ترومن« بعد از اعلان دولت اسرائیل بلافاصله اسرائیل را به رسمیّت شناخت و یک رقم نسبتاً زیادی را به مقیاسهای آن روز یعنی حدود یکصد میلیون دلار در یک مرحله کمک نمود و از سوی بسیاری مردم آمریکا که معترض بودند، به اینکه چطور شما به سرنوشت بیش از هشتصد هزار عرب آواره ارزشی قائل نیستید، ولی در حق اسرائیل چنین کاری را انجام میدهید، مورد اعتراض واقع شد، او ( ترومن ) گفت که من در پشت سر صدها هزار نفر موکّل رأی ساز عرب را در آمریکا به عنوان پشتوانه به همراه خودم ندارم، لیکن در اینجا صدها هزار صهیونیست مؤثّر در آمریکا هستند که به عنوان پشتوانه ریاست جمهوری و حزب من به شمار میآیند و با این استدلال اینها را قانع کرد که واقعیّت هم همین بود که بیان نموده، یعنی صهیونیستها در بسیاری از مراکز کلیدی سیاسی، اقتصادی نفوذ کردهاند. چه در اروپا و آمریکا و در همه جا اهرمهای خاصّی یعنی اهرمهای قدرت ساز و از طرفی منافع آمریکا، انگلیس، فرانسه و دیگران با حضور اسرائیل در منطقه گره خورده است.
آنها برای اینکه در این جریانات از سود زیادی بهرهمند میشوند، سرمایهگذاری زیادی را هم روی آن میکنند، محاسبه آنها شاید از یک بعد درست به نظر بیاید، لیکن از ابعاد دیگری این کار غلط میباشد که چه بسا کمکم خواهند فهمید که چه غلط بزرگ تاریخی را مرتکب شدهاند.
آن روزی که ملّتها وظایف خودشان را انجام دهند. همین نشریه »لینک« محاسبه کرده است که آمریکا سالانه بیش از 10 میلیارد دلار به اسرائیل کمک مینماید، البتّه به طور رسمی نگاه کنیم، حدود چهار میلیارد دلار است، امّا به طور غیر مستقیم بالغ بر 10 میلیارد دلار میباشد که فقط از ناحیه آمریکا به اسرائیل کمک میشود.
همین نشریه مینویسد که اکنون کمکهایی که آمریکا به مصر میکند که میزان آن به دو، تا دو ونیم میلیارد دلار است آن هم در واقع کمک به اسرائیل تلقّی میشود، چون اجرتی برای رهبران مصر در قبال خیانتی که در حق فلسطین مرتکب شدهاند محسوب میگردد. و اجرت در قبال حفظ این رهبران است که در مسند قدرت نامشروع تکیه زدهاند، تا ملّت مصر بر علیه قرارداد ننگین "کمپ دیوید" شورش نکنند.
کمکهای مردم صهیونیست آمریکا که خودش از باب مستقلّی برخوردار است و روزانه بسان پولهای سرمایهداران آمریکایی از طریق سران صهیونیست به شماره حسابهای اسرائیل ریخته میشود که از میلیاردها دلار نیز تجاوز میکند، کمکهای تسهیلاتی که آمریکا در خصوص سرمایهگذاری در معافیّت گمرکی، در دادن امتیازات تجاری، در دادن امکانات فنّی به اسرائیل میکند، اگر اینها را محاسبه نمائیم و با مقیاس ارزشی امروز ارزیابی نمائیم، میبینیم که آمریکا سالانه بالغ بر 10 میلیارد دلار برای آن چند میلیون نفر صهیونیستی که در آنجا تجّمع نمودهاند خرج میکند.
همین کمکها را انگلیس، فرانسه، هلند، اطریش، اسپانیا، بلژیک و تمام اعضای ناتو به اسرائیل پرداخت مینمایند و البتّه یک تحلیل دیگری که به دنبال این مسأله هست، این است که تمام این کمکها را از جیب عربها خالی میکنند.
یعنی به ظاهر اینها کمکها را پرداخت میکنند، ولی مراکز اصلی این کمکها چاههای نفت عربستان سعودی، کویت، امارات و سایر کشورهای عربی است که اینها را به اشکال مختلف میبرند و براساس یک معادله حساب شده به شکل ارزان میخرند و گران میفروشند و بازار اسلامی را استثمار میکنند که همه اینها با وجود حضور اسرائیل ممکن گردیده است.
فروش اسلحه ها، فروش دیگر ابزارها که اگر از قبل فروش اینها مجموعا" 100 میلیارد دلار برای آمریکائیها درآمد دارد، هیچ اشکالی وجود ندارد که 20 میلیارد آن را هم به اسرائیل کمک نمایند که میکنند و برای حفاظت از اسرائیل این معادله وجود دارد.
اسرائیل علی رغم اینکه بعضیها تصوّر مینمایند که آنجا یک کشور عمیق و قوی است، واقعاً قوی نیست، شما همین ارقام و آمار انتشاریافته را ملاحظه نمائید. اسرائیل یک کشوری است که به غیر از این کمکهای ارسالی 32 میلیارد دلار قرض خارجی دارد که اگر این مبلغ را بین جمعیّت اسرائیل تقسیم نمائیم از بالاترین قرض سرانه در جهان برخوردار است.
حتّی این رقم پنج برابر قرض سرانه کشور مکزیک به حساب میآید. مکزیک به عنوان یک کشور مقروض به شمار میرود، ولی اگر هر فرد مکزیکی یک دلار مقروض است، یک اسرائیلی پنج دلار مقروض خارجی است.
یعنی اسرائیل از یک شرایط اقتصادی نامطلوبی برخوردار است. اسرائیل 27 درصد از تولید ناخالص خود را صرف امور نظامی میکند. این در یک کشور معمولی خرد کننده است، در حالی که آمریکا شش درصد، ژاپن یک درصد، فرانسه چهار درصد از تولید ناخالص را صرف امور نظامی میکنند و اسرائیل 27 درصد از تولید خالص خود را علیرغم کمکهای دریافتی خود صرف مسائل نظامی میکند و با توجّه به این کمکها هر روز ارزش پول اسرائیل سقوط میکند.
اسرائیل یک کشور نیرومندی نیست، یک پایگاه نظامی ساخته شدهای است که دائماً به این کشور سرمایه تزریق میشود و هر روزی که احساس خطر کنند، حجم این کمکها چندین برابر میشود. در اکتبر سال 1973 که مصر و سوریه جهت بازپس گیری اراضیشان آماده شده بودند و آن ضربه را به اسرائیل وارد ساختند، آمریکائیهاناگهان وارد میدان شدند و به مدّت دو هفته بیست و دو هزار تن تجهیزات مدرن نظامی از راه هوا به داخل اسرائیل سرازیر نمودند.
ببینید که نیازمند به چه پل هوایی است که ظرف مدّت 15 روز بیست و دو هزار تن تجهیزات که اینها شامل هواپیما، موشک، مهمّات، حاد و بحرانی میباشد، را علاوه برکشتیها و کامیونها و امثال اینها که از راههای دیگر میرساندند، را به داخل اسرائیل سرازیر ساختند و در همان سال کنگره آمریکا رقم 2 میلیارد و دویست میلیون دلار بودجه را جهت حمایت از اسرائیل به تصویب رساند و به این شکل از اسرائیل حمایت به عمل میآید.
اینکه گاهی سئوال میشود که چرا چند صد میلیون مسلمان اسرائیل را از پا در نیاوردند، باید بگوئیم که بله، چند صد میلیون مسلمان در واقع در مقابل نیروهای غربی که در پشت سر اسرائیل واقع شدهاند قرار دارند.
ما که با آمریکا، انگلیس، و فرانسه جنگ داریم، تنها جنگ با اسرائیل نیست، این جنگ همانند جنگ ما با عراق میباشد.
ظاهراً ایران و عراق در جنگ درگیر بودند و صحبت این بود که ایران با 50 میلیون جمعیّت و عراق با 15 میلیون نفر در حال جنگ است. امّا حقیقت امر این است که این طور نبود. یعنی در اینجا همراه با عراق آمریکا، شوروی، فرانسه، عربستان، کویت، اردن و مصر شرکت داشتند که همه اینها با هم بودند و ایران به تنهایی در مقابل تمام این کشورها قرار داشت.
قضیه، قضیه جنگ کفر با اسلام است، جلوگیری از استقلال مسلمانان است، جلوگیری از حاکمیّت اسلام است و پشت سر این هم کفر جهانی با تمامی امکانات خودش قرار دارد و در مواقع خطر هم نشان دادند که از هیچ چیز صرفنظرنمیکنند و اصول مسلّم را هم زیر پا میگذارند و همین مسائلی که در اسرائیل جریان دارد و مسلمانان را شکنجه واذّیت میکنند، اگر این وضع در یک کشوری غیر از آنجا وجود داشت، مثلاً اگر در ایران یا در پاکستان و یا یک کشور آزادی مانند لیبی، کره شمالی، و امثال اینها بود، فکر میکنید که غربیها در تبلیغاتشان چه روزی به سر مردم این کشور میآوردند؟
فاجعهای که امروز به طور روزانه در اسرائیل اتّفاق میافتد، آدم نگاه میکند، میبیند که منادیان حقوق بشر و منادیان مخالف با شکنجه و قهر و فشار دولتها، همه ارزشهای اعلام شده و امضاء شده منشور سازمان ملل در اسرائیل و در مورد مسلمانها را نقض میکنند و دنیای غرب که خودش را وجدان بیدار آزادی و پاسدار آزادی و دمکراسی در دنیا میداند، به نحو عجیب و غیرقابل قبولی خفه شده و همه این چیزها را میداند و تحمّل میکند و خوشحال هم هست، یعنی اسرائیل را تشویق میکند.
گاهی از این منظره هایی که شما در تلویزیون میبینید، این یک میلیونیوم واقعیّتهای آنجاست. آنها منظره انفجار یک خانه بر سر ساکنینش را نشان نمیدهند، منظرههای دلخراشی که در بیمارستانها اتّفاق میافتد - نشان نمیدهند.
یکبار یک منظره نشان دادند که سربازان صهیونیست در حال شکستن دست یک فلسطینی هستند، این موضوع وجدان خیلی از مردم را تکان داد و هر روز در داخل اسرائیل دهها و صدها نوع از اتّفاقات رخ میدهد. با دخترها، با زنان باردار، با بچّههای کوچک، جلوی چشم مادر، بچّهها را شکنجه دادن و امثال اینها در آنجا اتّفاق میافتد. این دنیایی که آدمهای ناآگاه خیال میکنند، آن دنیای وجدان و آزادی و دمکراسی است با این مسائل اینگونه برخورد میکند و این یک چیزی تصادفی نیست و خیلی حساب شده است.
آنها مصمّم هستند که نگذارند، ندای مردم فلسطین اثر خودش را بگذارد. آنها حیات و ممات خود را اینجا میدانند، برای این مسأله بهایی را به هر قیمت که باشد، میپردازند.
وقتی که ده میلیارد دلار میدهد، آبرویش را هم میدهد، برای اینکه این مسأله را حفظ کند. آن طرف قضیه محکم است. ما باید از این طرف حرف بزنیم.
آیا ما نمیتوانیم کار کنیم؟ من این را قبول ندارم. نه من، هر آدمی که یک مقدار فکر خودش را آزاد کند، میتواند قبول نماید که این طرف میتواند خیلی کار کند.
مگر برای حکومت شاه در ایران، غرب، همین بهاء را نمیخواست بپردازد؟ ما میدانیم که حاضر بود بپردازد. ولی ملّت ایران علیرغم همه فشارها از دست آنها نجات پیدا کردند.
ما حربههای اساسی در دست داریم. این ذلّتی که الان دولتهای عربی تحمّل میکنند، این ذلّتی که خود سازمان آزادیبخش فلسطین تحمّل میکند و به دریوزگی دنبال کاخ الیزه و سفید و امثال اینها میگردد. این اشتباه است و اینها به ما ذلّت میدهد.
اگر آنها میتوانستند، این نهضت مردم را در داخل اراضی اشغالی خاموش میکردند. میدانید که این خیلی گران تمام میشود. به هر حال در اروپا و آمریکا یک مردمی هستند که وقتی این اخبار را میشنوند، حداقل برایشان سؤال ایجاد میشود. چه مدّت طولانی که اینها هر روز مقاومت میکنند.
آمریکا و اسرائیل و فرانسه این را میخواهند، حتّی عمّال آنها در منطقه این را میخواهند. پس معلوم است که میشود، مردم حسابی میتوانند، منتها این بیچارهها غریب هستند، اینها در دنیا بدون حامی هستند. حتّی حامیان خودشان را ندارند. یکی از بلاهایی که الان ما داریم، این است که بودجه جهاد فلسطین در اختیار این مردمی که مبارزه میکنند نیست، یعنی آنهایی که مبارزه میکنند خودشان حتّی برای بودجهای که دیگران مصرف میکنند، مالیات میدهند.
تفنگهایی که از کمکهای این مردم خریده شده، الآن در حمایت اینها به کار گرفته نمیشود. عدّه فراوانی که به این اسم حقوق میگیرند و در سراسر دنیا به عنوان مجاهدان فلسطین هستند. اینها الان در کنار خواهران و برادران و مادران و دختران خودشان در فلسطین نیستند.
ممکن است بعضیها بگویند اینها کاری نمیتوانند کنند، چرا میتوانند کار کنند و حسابی هم میتوانند.
اگر در برابر هر فلسطینی که امروز در فلسطین شهید میشود، اینها در بیرون از فلسطین پنج آمریکایی، انگلیسی یا فرانسوی را اعدام کنند، آنها این خطاها را مرتکب نمیشود.
کشتن آمریکایی و فرانسوی که مشکل نیست، اسرائیلی کشتن یک مقدار مشکل است، حالا اسرائیلیها نیستند. آمریکاییها در سراسر دنیا هستند، همهشان هم مثل هم هستند. آنهایی که ده میلیارد دلار مالیات میدهند و این اسرائیل را حفظ میکنند و میدانند که چه میکنند، خونشان چه ارزشی دارد؟ فرزندان فلسطین کجا هستند؟ آن اسلحههایی که به اسم مردم فلسطین خریدید در کجا گذاشتید و غلاف کردید؟ اینها را بیرون بیاورید.
من میدانم، چه جواب میدهند که ما اگر این کار را انجام دهیم، ما را تروریست مینامند. بلی آنها تروریست میگویند. مگر آنها همین حالا این را نمیگویند؟ مگر همین حالا که شما دو سال است که اعلام میکنید، عملیّات مسلّحانه ندارید و در پاریس که رفتید آنجا از شما استقبال کردند، به این شرط که بگوئید که ما اسرائیل را قبول داریم و منشور جهاد فلسطین را کهنه و قدیمی میدانیم و به آن نمیخواهیم عمل کنیم.
آیا با همه این کارهایی که کردیم به ما امتیاز دادند؟ اگر امتیاز این است که در فرودگاه از ما استقبال کنند، فرش قرمز پهن کنند و همراه ما بیایند و موزیک بزنند و در کاخ دور هم بنشینیم و حرف بزنیم، اینها کاری ندارد و همه میتوانند انجام دهند.
امّا به شما چه امتیاز عملی دادند؟ آیا یک وجب از خاک شما را پس دادند؟ یک روز فشار را از ملّت شما برداشتند؟ اسرائیل یک قدم تا به حال عقب نشینی کرده است؟ شما چند سال است که میگوئید، ما چهل سال جهاد را آزمایش کردیم، بگذارید چند سال هم صلح را آزمایش کنیم.
حالا از این آزمایش شما در این سه سال چه به دست آوردید، غیر از تفرقه در صفوف ملّت خودتان، دلسردی مردم خودتان و رکود مجاهدین خودتان چه به دست ما آمد؟ محال است که در مذاکرات، اسرائیل تن در دهد که حکومت فلسطین در بخشی از خاک فلسطین تشکیل شود. آمریکا هم راضی نیست. او دروغ میگوید که دارد فشار بر اسرائیل وارد میآورد.
آمریکا اگر بخواهد فشار بیاورد، فشارش با حرف نیست. همین حالا آمریکا اعلام کند، اگر اسرائیل با تشکیل دولت فلسطینی در این منطقه موافقت نکند، ما این ده میلیارد دلار را نمیدهیم. هیچ کار دیگر هم نکند، تبلیغ هم نکند، حرف هم نزند، فقط پول ندهد. این که کار سختی نیست.
وزیر خزانهداری آمریکا مأمور شود که دیگر نپردازد، و چکها را امضاء نکند. همین اتّفاق بیفتد، اسرائیل سال دیگر نیست و تسلیم میشود. اینها دروغ میگویند. فریب میدهند، از این ستون به آن ستون کار میکنند و نان را به نرخ روز میخورند.
بیچاره کماندوهای فلسطینی دستهایشان را از روی ماشههای تفنگها برداشتهاند و در خانه هایشان مثل زنهای بیپناه نشستهاند و خواهران و مادران اینها را در خیابانهای شهرهای مخروبه فلسطین سربازان اسرائیلی هر روز لگد مال میکنند.
اگر غیرت اسلامی نیست، غیرت عربی کدام است و اگر غیرت عربی هم نیست، بالاخره غیرت انسانی کدام است؟
شما دنبال چه چیز هستید و چه را ملاحظه میکنید. بخواهید یا نخواهید به شما تروریست میگویند. بگذارید تروریست بگویند. به ما هم هر روز تروریست میگویند، تا شما کاملاً تسلیم نشوید آنها به شما چیزی غیر از تروریست نمیگویند. تا دو دستی فلسطین را تقدیم نکنید و قبول نکنید که در اردوگاههایتان تا همیشه بمانید و همان جا بمیرید، به شما این را میگویند و حالا فرض کنید آمدند به شما این تکه زمین هفت، هشت هزار کیلومتری را هم دادند که یک درصد هم احتمال نیست که بدهند. اگر دادند واقعاً شما چهار میلیون فلسطینی را از بیرون میتوانید در داخل این تکه خاک بیاورید؟ آیا اینجا برای شما قابل زندگی کردن است و برای شما وطن میشود؟ وطن اینگونه، آنها هزار پیچ و مهره قضیه را محکم خواهند کرد که شما در آنجا به صورت یک کشور فقیر و ذلیل بمانید.
به کشورهای عربی میگویند که به شما به اندازه بخور و نمیر بدهند. به آنها اجازه نمیدهند که به شما پول بدهند. پولهای عربستان سعودی و امثال آن را باید با امضاء آنها به امضاء نامرئی بپردازند. به شما که پول نمیدهند. شما را در آنجا به صورت یک کشور فقیر جنگ زده و در وحشتی نگه میدارند که هر لحظه ممکن است، اسرائیل یک گام بردارد و روی سر شما بگذارد. اینکه زندگی نمیشود به علاوه شما جواب این چهار میلیون مهاجر را چه میخواهید بدهید؟ یعنی اینها همیشه باید بمانند؟ در این اردوگاههای شما، در لبنان و اردن و اطراف کشورهای عربی همیشه باید پر از این انسانهای آواره و بیپناه باشد. بچّههای معصوم در اردوگاهها چشمشان را باز کنند و همان جا هم چشمشان را از دنیا ببندند که در این تاریخ تاکنون تا حد زیادی چنین شده است.
بنابراین، این راهها غلط است. واقعاً من هیچ نمیتوانم در فکر و تحلیل و محاسبات خودم بپذیرم که این راهی که الان سازمان آزادیبخش فلسطین میرود، به نتیجه میرسد.
ممکن است باز بگویند که ما این کار را میکنیم که اتمام حجّت به دنیا کنیم، بگوئیم ببینید، ما تا آخر آمدیم و شما نیامدید، اینها هم حرف است، مگر این کارهایی که الآن در فلسطین اتّفاق میافتد بر دنیا اتمام حجّت نشده است؟ آمریکا که برای یک ناراضی که مثلاً در شوروی یا چین تحت فشار است، این همه هیاهو بلند میکند یک قراردادی را موکول میکند که فلان کس را اجازه دهید که از آنجا بیرون بیاید.
چرا برای این مردم ناراضی مظلوم بپاخاسته تحت فشار هیچ کار نمیکند. مظاهر تروریسم دیگر از این بیشتر؟ آنها دروغ میگویند. ما چرا خیال خودمان را به یک چیز دروغی خوش کنیم. اگر قدرت نداشتیم، آدم میگفت صبر میکنیم چون چارهای نداریم. ولی به خدا چاره دارید. به خدا اگر شما از امروز اعلام کنید که از این به بعد همه منافع آمریکا را در سراسر دنیا به خطر میاندازید، هواپیما میربائید، و .... نترسید، بله میربائید.
چطور او خانه را به سر مردم خراب میکند، وحشت ندارد، یک مهاجر مظلوم فلسطینی هواپیما را بردارد و بگوید که زندانی مرا آزاد کنید، تا آن را آزاد کنم. شما چرا میترسید؟ به علاوه دیگر بالاتر از سیاهی چه رنگی است؟ چه به شما میگویند. قرار است مبارزه شود، مبارزه مردم فلسطین باید حتما" در آن فاز باشد. مردم داخل فلسطین باید همان کار را کنند، ولی شما که بیرون هستید باید انتقام خونهای آنها را بگیرید.
ما باید از لبنان درس بگیریم. لبنان کنار شماست، از آنها درس بگیرید. لبنانیها به آمریکا و انگلیس و فرانسه درس دادند. فرانسه خواست به لبنان بیاید، امّا همین پریروز با یک اخطار مردم لبنان برگشت. چرا که میداند این مردم آزاده جواب جنایات فرانسه، در بیروت را در پاریس میدهند.
آنها در کاخ شیشهای نشستهاند. شما لااقل سنگ دارید به هر جا بزنید به کلّه اینها میخورد. امروز آدم اگر سنگ در دستش باشد و همین جور پرتاب کند، لااقل پنجاه درصدش به اینها میخورد و منافع اینهاست. دنبال این کار بروید و اینها را در بیرون از فلسطین بترسانید تا آنها احساس آرامش نکنند که صد هزار فلسطینی در یک کشور جمع شدند، آنجا درس هم خواندند و باسواد هم هستند و کار میکنند و کارخانههای در خدمت دشمنان فلسطین را در خیلی از جاها بچّههای فلسطینی میگردانند.
کارخانه را منفجر کنید، آنجایی که کار میکنید، دست شماست. اگر اینگونه برخورد کنید واللّه دنبال این تعارفات و این تعبیرهایی که امپریالیسم خبری و تبلیغاتی دنیا راه انداخته و ما را از این عناوین فریب میدهد، خودش جنایت میکند، همین جنایات را انجام میدهد و اسم حقوق بشر روی آن میگذارد، ما هم اسم دفاع از حق و مظلومیّت مردممان را بگذاریم و تلاش کنیم.
من خیال میکنم، فلسطین هیچ راهی جز مبارزه مسلّحانه در خارج و همین کارهایی که مردم فلسطین در داخل میکنند، برای نجات قدس شریف ندارد.
حالا خواهند گفت که فلانی به عنوان یک مسؤول، یک رئیس پارلمان به طور رسمی دعوت به ترور کرده است.
این از حرفهایی است که در تبلیغاتشان شروع میشود، ولی بگذارید که این [حرف] را بگویند. همین کاری که شما میکنید، شما چطور به عنوان مقّر سازمان ملل فکری برای نجات مردم فلسطین نمیکنید، اسرائیل که فرزند نامشروع خودتان است، چطور پول به او میدهید، تا گلوله به سر مردم بریزد. شما اگر جواب آن را دادید، ما هم جواب این حرفهایمان را میدهیم. البتّه زبان شما درازتر است، بلندگو هم بیشتر دارید و خواهید گفت، ولی حرف ما همین است از اوّل هم عملمان همین بوده و راهمان هم برای گرفتن حقّمان همین است.
البتّه حربههای اساسی دیگری هم در منطقه هست و این دیگر دست مردم و فلسطینیها نیست، دست دولتهای پولدار عرب است.
اگر حاضر میشدند که نفت نفروشند. یک وقت صحبت بود که نفت یک چیز اقتصادی است و نباید حربه سیاسی شود، دیدید علیه ما به کار بردند، آنها که [به کار] میبرند چرا شما نبرید؟ شما اگر نفت نفروشید، عربستان، کویت، امارات، لیبی، قطر اینها اگر ده سال هم نفت نفروشند میتوانند با ذخائرشان زندگی کنند، اینها اگر ذخائرشان را از بانکهای آمریکایی بردارند، بانکهای آمریکایی فلج میشوند، هیچ کار هم لازم نیست که انجام دهند. از این کارها هم حاضر نیستند. اگر این حربهها را هم به کار بگیرند، باز هم موفّق میشوند، البتّه اینها دست دولتهاست و دولتها هم به آنها بند هستند و لذا با آنها خیلی نمیتوانیم کاری کنیم. امّا به فلسطینیها میتوانیم بگوئیم.
فلسطینیها اگر سرانشان مشکل داشته باشند، افرادشان مشکل ندارند، افرادشان آزاد هستند، یک لقمه نان و آن زندگی محقری که اینها دارند، همه جا به دست میآید و میشود پیدا کرد.
ترجمه خطبه عربی
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُ ِللَّهِ وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وآله عباداللّه المتَقیِنْ.
عِبادُاللّه اُوصیکُمْ بتَقْوَی اللَّه".
امروز، روز جهانی قدس است. که رهبر انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب این روز را برای حمایت جهان اسلام از حق مردم مظلوم فلسطین اعلان کردند و خوشبختانه علیرغم شیطنتهای فراوان صهیونیسم و امپریالیسم و عمّال امپریالیسم جای خود را در تاریخ باز کرده [است].
از لحاظ معنوی و روانی مناسبترین روز است. روز جمعه آن هم جمعه آخر ماه مبارک رمضان، یعنی در شرایطی از زمان که بندگان خدا با روزهها و عبادات حدود یک ماه از خلوص و صلاح و قرب به خداوند و روحیه فداکاری و مجاهده با نفس در شرایط مناسبی هستند و آماده تبلیغات ماه رمضان را در دلهای خود دارند.
امّا، متأسّفانه هنوز هم شیاطین دست بردار از مخالفت و مزاحمت نسبت به توفیق این طرح خداپسندانه نیستند و اخیراً ما شاهد پیشنهاد مراکز مشکوک بودیم که از مسلمانان خواست که جمعه دوّم ماه مبارک رمضان را روز حمایت حق مردم فلسطین قرار دهند.
اگر اینها ریگی در کفش نداشتند، چرا همان جمعه آخر ماه مبارک را تأیید و تأکید نکردند؟
آیا نمیفهمند که حداقل ضرر این دوگانگی روز قدس اینست که مراسم و تظاهرات تجربه شود و به جای احساس همبستگی که هدف اساسی اعلان چنین مناسبتها است، احساس دوگانگی و تفرقه دست میدهد و دشمن را خوشحال مینماید.
به نظر میرسد بسیاری از ادّعاهای حمایت از مردم فلسطین به جای اینکه برای اعاده حقوق منصوبه مردم فلسطین باشد، بیشتر برای کسب آبرو استفاده از این شعار برای منافع شخصی یا باندی شده است.
و اسف بارتر اینکه حتّی در صفوف فلسطینیها هم این حقیقت تلخ وجود دارد. خیلی از آنها که با شعار و ادّعای جهاد برای فلسطین کسب آبرو و شهرت کردهاند و بسیاری از کمکهای هدیه شده، به مردم فلسطین را تصاحب میکنند، عملاً جز باری بر دوش ضعیف این مردم نیستند و اموال و اسلحه و ابزار تبلیغات و مراکز تصمیمگیری جهاد فلسطین را در دست دارند. یا آنها را راکد و بیثمر گذاشته و یا در خدمت اربابان قدرت جهانی یا منطقهای و برای حفظ دولتهای دست نشانده به کار میبرند.
جهاد واقعی را جمعی از مردم مظلوم فلسطین انجام میدهند که با تحمّل مشقّتها در داخل اراضی اشغالی ماندند و باری بر دوش کسی نشدند و از کسی کمک نگرفتند و در مشکلترین شرایط با جلادان صهیونیست دست و پنجه نرم میکنند. و روزانه تعدادی شهید و مجروح تقدیم اسلام و فلسطین میکنند.
در حالی که کسانی که از قضیه فلسطین سود میبرند، در سراسر جهان تفنگها را احتکار کرده و راحت و بیدردسر زندگی عادی و عافیت طلبانه دارند و عنوان پرطمطراق " مجاهد فلسطین " را یدک میکشند و ابایی از اعلان لغو منشور جهاد فلسطین ندارند.
البتّه کسانی هستند که وظیفه مجاهد بودن را عمل میکنند، ولی تعدادشان نسبت به بیتفاوتها قابل توجّه نیست.
أعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم »بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم«، "وَالْعَصْرِ، اِنَّ الإنْسانَ لفَی خُسْرٍ، اِلاِّ الذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَواصَوْا بالْحَقِّ وَتَواصَوْا بالصَّبر".