خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

باید همه ربای آبادی ایران بکوشیم که همه منابع را در خاکش دارد.

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۶۸
عدالت اجتماعی / استکبار و استضعاف / انقلاب اسلامی / جنگ تحمیلی و اهداف دشمنان / اسلام ، دین دنیا و آخرت / زهدا واقعی و ریاکارانه / نعمت های الهی در محدوده جغرافیایی ایران / وجود عظیم‏ترین منابع انرژی در ایران / ایران، دوّمین منبع گاز دنیا / رودخانه های ایران / قدرت سد سازی ایران / ایران و انرژی هسته ‏ای / امکانات بالقوه ایران / معادن و خاک غنی ایران / کشاورزی ایران / رهبری آگاه / تولد امام حسن (ع) / اهمیت مبارزه با عوامل مزاحم انقلاب / کودتای نوژه / لانه جاسوسی / موانع سازندگی در ایران / اهمیت مبارزه با فساد اداری / مجلس خبرگان ، از قانون اساسی تا رهبری / قانون نظام صنفی و مبارزه با گرانفروشی / مبارزه با فساد اخلاقی و بد حجابی / مذاکرات ژنو و صلح منطقه ای / قطعنامه 598 / لبنان و مسایل آن

    خطبه اوّل:

بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَ ئِمَّةِ الْمَعْصوُمینَ

 أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ

 اِعْدلُوا هَوَ اَقْرَبُ لِلْتَقْوی و اتقوا اللَّه.

 

 در دنباله بحث عدالت اجتماعی و فصل استکبار و استضعاف، همان‌طور که قبلاً گفتم، در اینجا لازم است تذکراتی داده شود تا از برداشت‌های نادرست در بحث‌های استکبار و استضعاف جلوگیری کنیم. چون در معرفی مستکبران ممکن بود که بعضی از نفوس و ساده‌لوحان این‌گونه برداشت کنند که مایه‌های قدرت، عظمت، ترقی و امکانات مادّی که متأسفانه ابزار اجرای اهداف مستکبران در طول تاریخ است، در اسلام موردنظر نیست و روحیه بی‌حالی و بیکاری و کم‌تلاشی را در مردم تزریق کند، خودبه‌خود وقتی‌که از مستکبر و آثار شوم استکبار صحبت می‌کردیم، ابزار قدرت او هم مورد توجّه قرار می‌گرفت و اگر چنین برداشت غلطی در جامعه ما به وجود آید، این گرایش به زهد و تصوّف غلط و منحرفی است که در طول تاریخ اسلام همیشه دنیای اسلام از آن رنج می‌برده است.

 ما در هر مقطعی باید این روحیه و فکر را از جامعه دور کنیم و اسلام را آن‌گونه که هست معرفی نماییم و آن مایه‌های قدرت و عظمتی که جامعه اسلامی می‌تواند با ابزار مادّی و امکانات مالی، تولید، صنعت و ثروت و نقد کردن امکانات زمین داشته باشد و می‌تواند سلطه اسلام را تحکیم بخشد و این‌ها را در مسیر اهداف اسلامی به کار گیرد، ممکن است این امکانات و وظیفه آسیب ببیند.

 لذا چند خطبه‌ای را به این جهت اختصاص می‌دهم و این‌طور نباشد که گمان کنید، دنیا ازنظر اسلام چیز قابل توجّهی است و خیال کنید، اسلام توجّه و بهره‌برداری از مواهب طبیعت برای رفاه و سعادت جامعه را ندارد.

 برنامه‌های اسلام آن‌طور که در ذهن خیلی‌ها هست یک برنامه پیچیده، معمّا گونه و مشکل‌زایی نیست. بلکه برنامه زندگی سالم و مرفّه انسان‌هاست. برنامه‌ای تنظیم شده است تا انسان‌ها در دنیا و آخرت مرفّه باشند و سالم زندگی کنند. حتّی عبادات که شاید در نظر بعضی‌ها چیزی خارج از دسترس فکر و عقل و تفکّر بشر است، این‌گونه نیست، آن‌ها هم در همین برنامه گنجانده شده است که انسان را آماده کند و برای زندگی بهتر و سالم‌تر و راهگشا باشد، برای انسان در زندگی آخرت که اگر این‌ها را از هم جدا کنیم باز به یک برنامه خشک مادّی برمی‌گردد.

 امروز در این خطبه می‌خواهم عرض کنم، در شرایطی که در قرن معاصر اولین حکومت اسلامی و به نام اسلام، بر اساس قرآن و با هدف اجرای احکام الهی در ایران تشکیل شده، خیلی روشن مشاهده می‌کنیم که یکی از اهداف دشمنان در برخورد با ما این است که نگذارند ایران به‌صورت یک جامعه پیشرفته ازلحاظ مادّی درآید.

 این را من با همه وجودم لمس می‌کنم و احساس می‌کنم که یکی از اهداف دشمنان فعلاً این است که نگذارند این ملّت به رفاه برسد و نگذارند که استعدادهای این ملّت شکوفا شود و نگذارند این کشور که از غنی‌ترین کشورهای جهان است، روی رفاه را ببیند.

 به این جهت که بگویند، اسلام قادر نیست که در دنیای معاصر جامعه را اداره کند. در حال حاضر جنگ اساسی بین ما و دشمنان این است که آن‌ها می‌خواهند به نسل‌های موجود و آینده بقبولانند که اسلام متعلّق به 1400 سال پیش است و امروز نمی‌تواند با شرایط صنعتی و پیشرفت علوم، جهان را اداره کند و اگر موفّق شوند که نگذارند، زندگی مادّی مردم خودمان را و امکانات موردنیاز مردم را تأمین کنیم و جامعه ما دچار مشکلات بماند، بسیاری از نسل‌های آینده را گمراه می‌کنند و این تهمت ناجوانمردانه را به اسلام می‌زنند.

 امّا اگر ما موفّق شویم که این توطئه را شکست دهیم و عملاً ثابت کنیم که امروز اسلام به بهترین وجه می‌تواند سعادت مادّی و معنوی بشریت را تضمین کند و زندگی متناسب با نیاز روز برای مردم تأمین کند، ما بزرگ‌ترین پیروزی را در تاریخ برای اسلام ترسیم کرده‌ایم که اگر این کار از ما برآید و بتوانیم این کار را انجام دهیم. در بُعد انقلاب، سیاست، برخورد با شرایط سیاسی، تاکنون اسلام در ایران موفّق بوده و بسیاری از موانع را پشت سر گذاشته است.

 جنگ به این دلیل بر ما تحمیل شده است که نگذارند به ساختن کشورمان بپردازیم، ولی در این کار موفّق نبودند. اگر فرض کنیم که دوباره به جنگ برگردیم، با شیطنت‌هایی که می‌شود، البتّه ما چنین چیزی را نمی‌خواهیم که اتّفاق بیفتد - زیرا اگر جنگ نباشد و صلح باشد و ما نتوانیم نعمت‌های الهی که در این سرزمین اسلام به کار رفته است، این‌ها را در جهت اصلاح جامعه و رفاه دنیای اسلام به‌کارگیریم، آن موقع سؤال‌برانگیز است و ما باید بر این توطئه جدی استکبار و مخصوصاً استکبار غرب فائق آییم که دو خطبه امروز این‌جانب، موضوع را تعقیب می‌کند.

 در خطبه اوّل امکانات موجود و راه‌های رسیدن به این بعد مادّی زندگی را عرض می‌کنم و در خطبه دوّم موانعی که در چند بخش دشمنان اسلام در داخل جامعه ما روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند که نگذارند کارها به سامان برسد عرض می‌کنم که آن‌ها همه مسائل روز ما است.

 قدر مسلّم این است که در درون جامعه ما ممکن است، دشمنان بسیار باشند و عالماً و عامداً چوب لای چرخ حرکت اقتصادی کشور بگذارند و ممکن است دوستان نادانی هم با شعارهای مقدس‌نمایی و زهد فروشی ارتجاعی و هم با شعارهای انقلابی و دهان‌پرکن جلوی حرکت‌های سازندگی کشور را بگیرند و یا مانع ایجاد کنند.

 ما در حال حاضر هر دو شکل را در مملکتمان داریم که ان‌شاءالله در عمل کار عمده‌ای نمی‌توانند انجام دهند. امّا اسلام این‌طور نیست. آن‌هایی که می‌خواهند به نام اسلام حرف بزنند و خیال می‌کنند که زهد و توجّه به آخرت معنی‌اش این است، این‌ها سخت در اشتباه هستند.

 ممکن است ازلحاظ فردی گاهی مسئله در ابعادی صحیح باشد؛ یعنی یک انسان اگر خودش نخواهد زیاد منعم باشد، ولی تلاش کند و نعمت‌هایی را که کسب می‌کند، در اختیار جامعه بگذارد، این تا یک حدّی صحیح می‌باشد.

 امّا اگر جامعه را بخواهیم به اینجا بکشانیم، این به شدّت ضد اسلامی است. اینجا نکته باریکی است. زهدفروشان از هر دو نوع به مسئله توجّه کنند.

 یک‌وقت انسان خودش شخصاً تلاش و فداکاری می‌کند امّا بهره کم می‌گیرد.

 علیّ‌ابن‌ابیطالب از باغ‌های نخلی که ایجاد کرده بود، وقتی‌که نخلستانی را می‌فروخت و درآمدی به دست می‌آورد، به دیگران می‌داد و زمانی که به منزل می‌آمد، دیگر چیزی با خود نداشت و در راه خرج می‌کرد و به مستمندان می‌داد.

 این یک نوع زهد است. یک نوع هم این است که آدم نگذارد نخلستان درست شود و نگذارد جامعه از آب، زمین و معدن استفاده کند. این زهد نیست بلکه این یک خیانت و شرارت است. انسان خیال می‌کند انقلابی است و خیال می‌کند مقدّس است و یا بی‌حال و یابی‌عقل است. به هر حال ان‌شاءاللّه در خطبه‌های بعدی، وارد بخشهای مشخّصی می‌شوم.

 ما در مطالعاتی که کردیم، مخصوصاً بعد از برنامه‌های جنگ و بازسازی دیدیم که انسان منابع بسیار عظیم و امیدوار کننده‌ای در این کشور می‌بیند که در گذشته هم گفته شده است.

 امّا الآن من می‌خواهم، یک مجموعه را برای شما به صورت یک تابلو ترسیم کنم که اگر درست و مستقل و دور از نفوذ اجانب و با اراده ملّی ما با این مسائل برخورد کنیم، به سرعت می‌توانیم، یک جامعه مقتدری ازلحاظ معنا و مادّه، ابزار و انسان در این منطقه به وجود بیاوریم که پایگاه حرکت اسلام باشد و الگویی برای بقیّه کشورهای اسلامی که خیلی از آن‌ها کما و بیش شبیه ما می‌توانند باشند.

 ببینید این کشور که خداوند همه چیز را در این محدوده جغرافیایی فعلی ایران تعبیه کرده است، برای یک چنین روزی، برای روزی که ملّتشان به رهبری امامشان حکومت اسلامی را تشکیل دهند و برنامه قرآن را پیاده کنند و از این ابزار و منابع که خداوند در دل خاک قرار داده، استفاده کنند.

 من چند عنصر اساسی نیازهای یک جامعه مرفّه و مقتدر را که در این خاک خوابیده، برای شما باز می‌کنم. البتّه این یک بحث خیلی طولانی است.

 در این کشور همه چیز هست، یعنی اگر ما درست کار کنیم، می‌توانیم روزی را برای خودمان مجسّم کنیم که جزء مستقل‌ترین کشورهای دنیا ازلحاظ امکانات مادّی و معنوی و مدیریّت کشور باشیم که حالا این لیستی عرض می‌کنم.

 یکی از مهمترین چیزهایی که در دنیای امروز که دنیای صنعتی است و اساس حرکتهای اقتصادی و فنّی است، مسئله انرژی است که در کشور ما عظیم‌ترین منابع انرژی از هر حیث وجود دارد. نفت و گاز را شما زیاد شنیده‌اید، نفتی که الان کشف شده و تثبیت شده که 93 میلیارد بشکه است، با سطح برداشت امروز ما حدود صد سال وجود دارد و حال منابع کشف نشده دیگری هم داریم که بسیار بیشتر از این‌ها می‌باشد. گازی که در کشور ما وجود دارد، با آنچه که امروز کشف شده و فرض کنیم که همه کشور را از طریق لوله گاز دهیم و در سوخت منازل و ماشینها و کارخانجات و برای ایجاد گرما و سرما و حرکت وسائل نقلیه و حرکت موتورهای صنعتی استفاده کنیم  ۴۰۰ تا 500  سال گاز کشف شده داریم.

 ما دارای دوّمین منبع گاز دنیا هستیم و این بهترین نوع انرژی می‌باشد که از هر نوع انرژیی که مصرف می‌شود، سالم‌تر وارزان‌تر و سهل‌الوصول‌تر می‌باشد و ما هم تکنیکش را و هم قدرت کشف و اداره آن را داریم که به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نباشیم. منبع تولید برق می‌تواند انرژی زا باشد. این‌ها قدرت تولید برق آبی کشورمان در وضع موجود که عمداً در بستر رودخانه‌های منشعب از البرز و زاگرس هستند، در حال حاضر حدود 20 هزار مگاوات است که 3 برابر برق فعلی است که استفاده می‌کنیم.

 تنها رودخانه کارون که از کوههای بختیاری سرچشمه می‌گیرد و به خلیج‌فارس می‌ریزد و در سفری که ما اخیراً داشتیم، وزارت نیرو اعلام می‌کرد که 9 هزار مگاوات برق را فقط همین یک رودخانه می‌تواند تولید کند که اگر این سدها بسته شود و آبها به کنترل درآید و تنظیم شود، آن وقت مسئله مربوط به آبهای کشاورزی، آشامیدنی و آبهای صنعتی نیز قابل حل خواهد بود. رودخانه کرخه، دز، مارون، زهره و رودخانه‌های دیگری فقط از بستر جنوبی زاگرس به طرف خلیج‌فارس سرازیر می‌شود و بستر شمالی زاگرس نیز برای خود دارای منابع جدایی است. دو طرف سلسله جبال البرز به طرف خزر و جنوب به عنوان منابع عظیمی محسوب می‌شود، در آذربایجان شرقی و غربی، کردستان، باختران، همدان، ایلام، خوزستان، سیستان و بلوچستان، به عنوان منطقه کویری و خشک، کرمان، خراسان و در همه، دارای منابع عظیم آب هستیم که این فقط به فّن سد سازی نیازمند می‌باشد؛ یعنی اگر قرار بر این باشد که کشور ما خودش صاحب صنایع سد سازی باشد که البتّه اکنون ما در یک حد بالایی چنین قدرتی را دارا هستیم که سدهایی از قبیل سد جیرفت که از سدهای نسبتاً بزرگ کشور است، توسّط متخصّصان کشور ساخته شد و یا سد مارون در شمال بهبمان را که سد عظیمی می‌باشد، جهاد سازندگی به تنهایی در حال ساختن آن است.

 ما در کشور قدرت سد سازی را داریم که ملزومات این صنعت عبارت از سیمان، میلگرد و اگر صنعت ماشین سازی ما توربینهای آبی را که از پیچیدگی خاصّی هم برخوردار نیست و کشور ما که هم‌اکنون نیز قدرت سازندگی آن را دارا می‌باشد، در سالهای آینده قادر است، مستقلاً این قدرت عظیم انرژی را مهار نماید.

 در زمینه انرژی هسته‌ای هم تقریباً دو نیروگاه عظیم هسته‌ای در کشور در سطح وسیعی پیشرفته و در شرف اتمام است که در صورت امن بودن شرایط در کشور قطعاً آن‌ها را مورد بهره‌برداری قرار خواهیم داد. البتّه با توجّه به اورانیوم فراوانی که در کشور وجود دارد.

 در زمینه‌های دیگر معادن موجود در این کشور باید گفت که ما تولیدات اساسی مربوط به یک کشور مستقل را به طور کامل معادنش را همچون سنگ آهک، سنگ آهن، ذغال سنگ و تمام معادن کوچک و بزرگی که باید در مسیر تولید فولاد و تمام فلزات موردنیاز صنایع کشور از قبیل انرژی، نفت، گاز و معدن قرار گیرد، در کشور ما وجود دارد که خوشبختانه فنّ مربوط به بهره‌برداری از آن نیز موجود است که اجرای این طرحها به زمان، حرکت، برنامه‌ریزی و سعه صدر نیاز دارد تا بتوان از امکانات مادّی کشور به طور سالم بهره‌گیری نمود.

 قدرت کشاورزی و تولید مواّد غذایی کشور برای چند برابر انسانهای موجود چنین کشوری استعداد بالقوّه موجود می‌باشد که الان وزارت کشاورزی ما به طور قطعی متعهد می‌شود که در صورت واگذاری امکانات لازم تا چهار و پنج سال آینده از نظر مواّد غذایی به نیازهایی که از خاک و زمین کشور استفاده می‌شود، ما را به خودکفایی برساند.

 منابع دریایی ما از نظر ماهی، میگو و خاویار از بهترین و غنی‌ترین منابع جهان به شمار می‌رود و انواع بهترین پروتئینها را ما می‌توانیم تأمین کنیم.

 از نظر صنایع، همین ظرفیّت نصب شده و در حال نصب فولاد کشور که به حدود 7 تا 8 میلیون تن در چند نقطه کشور می‌رسد، یعنی حدود 8 برابر تولید فعلی ما می‌باشد که ورق و همه انواع نیازهای مصرف فولاد را ما با سرمایه‌گذاری فعلی خودمان می‌توانیم داشته باشیم که آن هم باید روند رو به رشدی را داشته باشد.

 ازلحاظ صنایع مصرفی، ظرفیّت نصب شده کارخانجات ما در محصولات مصرفی یعنی منسوجات، لوازم خانگی و همه چیزهایی که جزء نیازهای امروزی یک جامعه تلقّی می‌شود و در یک سطح بسیار بالایی می‌باشد که اگر سرمایه‌گذاری هم نکنیم و فقط بتوانیم کالاهای واسطه را تهیّه کنیم که باز در کشور قدرت تولید آن را داریم و اگر چنانچه به مواّد درستی دستیابی داشته باشیم که می‌توانیم داشته باشیم، صنایع مصرفی ما در کشور از ظرفیّت نصب شده‌ای برخوردار است که همه این‌ها دارای طرح توسعه می‌باشند و با صنعت ماشین سازی که اکنون درکشور از رشد چشمگیری برخوردار است و همچنین ماشینهای موردنیاز آن را هم خودمان فراهم کنیم.

 در زمینه صنایع دستی کشور ما که از محصولات این صنایع عبارت از فرش، پتو، جاجیم و گلیم که معمولاً زنان روستایی و کسانی که ما خیال می‌کنیم که آن‌ها در تولید نقشی ندارند که اکنون یک سوّم مملکت ما توسّط همین صنایع مشغول اداره کردن است. در سطح کلّ جهان جزء مرغوب‌ترین و پرمشتری‌ترین صنایع دنیا می‌باشد. اگر فرش ایران درست و به موقع به بازار دنیا عرضه شود، محصولات هیچ صنایع دستی دیگر در جهان قادر به رقابت با تولیدات ما نخواهند بود و همچنین ظرافتهای دیگری که در داخل کشور وجود دارد، ولی به دلیل حاکمیّت شرایطی که چه بعد و قبل از انقلاب در کشور ما حاکم بوده، ما اکنون از ظرفیّت آن‌ها درست استفاده نمی‌کنیم.

 در محاسباتی که ما می‌توانیم برای زندگی به عمل آوریم و این نمونه‌هایی که از آن‌ها یاد کردیم، به عنوان سرفصلهایی است که در برنامه پنج ساله گنجانده شده که مجلس شورای اسلامی و دولت در حال برنامه ریزی برای آن‌ها می‌باشد. این‌ها به قدرت مدیریّت و نیروی انسانی نیاز دارد که به اعتراف همه جامعه شناسان دنیا بهترین استعدادهای جهان در ایران نهفته است. جوانان ایرانی و استعدادهای مردم کشورمان از بهترین استعدادهاست که چنانچه به طور مناسب پرورانده شود و ابزار تحصیل، تحقیق و ابزار زندگی قابل قبول رابرای آن‌ها منظور نمائیم؛ آن‌ها می‌توانند تمام نیازهای علمی و فّنی ما را تأمین نمایند و هم اینک دانشگاههای ما در سطح وسیع دانشجو می‌پذیرند و امسال دانشگاههای دولتی و غیر دولتی حدود 120 هزار دانشجو خواهند پذیرفت که این رقم در مقایسه با جمعیّت کشور ما کافی نیست و ما باید در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی برای پروراندن افراد باسواد و با استعداد، سرمایه‌گذاری نمائیم تا نقاط ضعف موجود را مرتفع سازیم.

 ما اکنون به تناسب این امکانات مادّی موجود در کشور از نیروی انسانی کافی برخوردار نیستیم، البتّه ممکن است دانشمند ایرانی داشته باشیم، امّا خیلی از این‌ها به خاطر ناسازگاریشان با انقلاب در خارج از ایران بسر می‌برند یا باید با سعه صدری آن‌ها را جذب کرد و آن‌ها بتوانند در ایران زندگی کنند، یا اینکه سرعت سازندگی نیرو را مقداری شتاب بخشید تا اینکه جوانان خودمان را وارد میدان نمائیم تا بتوانند این امکانات را نقد کنند. بسیاری از صنایع مهمّ ما وقتی‌که در صدد فعّال شدن باشند، در حال حاضر نیروی کافی در اختیار ندارند و مناطقی که از مرکزیّت کشور تا حدودی فاصله می‌گیرد، همچون مس سرچشمه در این رابطه مشکل پیدا می‌شود.

 منابع عظیم طلای استخراج نشده کشور ما که در این دو سال اخیر که محدودیّت ارزی داشته‌ایم، مقداری در پی جستجوی آن شدیم، به قدری منبع طلا با عیارهای بالا در این کشور وجود دارد که در کنار نفت به عنوان یک منبع ارزآور شبیه به نفت مطرح باشد که اکنون وزارت معادن کشورمان چند مورد را در آستانه بهره‌برداری قرار داده است.

 معادن مس، سرب، روی و چیزهای دیگری که هر یک این‌ها به تنهایی در هر کشوری که وجود داشته باشد، فقط با اتّکاء به هر یک از این تولیدات کشور خود را اداره می‌کنند که ما اکنون خوشبختانه صنعت استخراج، ذوب و صنایع جنبی بعد از مس را هم توانستیم آماده نمائیم.

 صنایع نظامی کشور ما، یکی از صنایعی که در دنیا ارزبر و پول خور است و معمولاً بار سنگینی بر دوش ملّتها است، آن هم، ملّت‌هایی که در دنیا دارای تز و انقلاب هستند، مسئله صنایع و نیروهای نظامی می‌باشد که از آثار و نتایج جنگ برای ما بوده است. ما امروز در منطقه یکی از قوی‌ترین کشورها از جهت صنایع نظامی به شمار می‌رویم که از کوچکترین نیازهای نظامی یعنی از تفنگ گرفته تا پیچیده‌ترین نیازها که موشکهای دوربرد باشد را یا اکنون می‌سازیم، یا در دست ساختن داریم و یا طرّاحی آن را انجام داده‌ایم که یک چنین قدرت سازنده امکانات دفاعی در دنیای امروز که پر از فتنه و نیاز به اسلحه و دفاع همیشه در آن احساس می‌شود، منبع قدرت عظیمی به اضافه نیروهای رزم دیده ارتش، سپاه و بسیج در کشور ما به حساب می‌آید.

 ما در کنار این‌ها مسئله یک مکتب و راه روشن را در پیش داریم که اگر یک کشوری از همه امکانات مادّی برخوردار باشد، لیکن راه درستی را در پیش رو نداشته باشد، یعنی مذبذب باشد و به این سو و آن سو بغلطد این به عنوان یک جامعه الگو نمی‌تواند قرار گیرد.

 ما با نعمت قرآن، اسلام، احکام غنی و فقه دریاگونه اسلام مواجه هستیم که زمینه رشد و بستر حرکت سالم را ایجاد می‌کند و جالبتر، رهبری داهیانه‌ای است که خداوند به این انقلاب داده است که ما با اینکه همیشه از این نعمت یاد می‌کنیم، ولی من تصوّر می‌کنم که ما در عمق وجودمان آن نعمت را که موجود هست را قادر، به درک آن نیستیم.

 در دنیای امروز و در جامعه‌ای همانند جامعه انقلابی ما و در حال شکل‌گیری، جامعه‌ای که به آسانی می‌شود، در آن وسوسه، تردید، اختلاف و مشکل درست کرد، جامعه انقلابی که هنوز به شکل نهایی خود دست نیافته است و جامعه‌ای که دچار بمباران تبلیغاتی نیروهای شیطانی دنیا است و جامعه‌ای که از درون نیروهای ضد انقلابی تصفیه جدّی نشده‌اند و به امید اصلاح، آن‌ها را رها کرده‌ایم و در یک چنین جامعه‌ای اگر رهبری قاطع، محبوب، نافذ، بصیر، آگاه و تیزبین وجود نداشته باشد، این جامعه هر قدر که غنی‌تر باشد، مشکلاتش بیشتر خواهد بود و این جامعه در دنیا هر قدر که حسّاس‌تر باشد، مخاطراتش بیشتر است، به مثابه یک کشتی بسیار مجهزی است که در امواج یک دریای طوفانی گرفتار آمده باشد و ناخدایی نداشته باشد تا کشتی را به سوی ساحل هدایت نماید. این نعمت عظیمی که خداوند به ما داده که اصلاً انقلاب را ما از آنجا داریم و اگر این رهبری نبود و ما که در حوزه بوده‌ایم، می‌دانستیم که حرکت انقلابی آغاز نمی‌شد و اگر آن قاطعیّت نبود، آن حرکتی که آغاز شده بود، تداوم نمی‌یافت و اگر آن قاطعیّت نبود، حرکتی که مردم را به خیابانها ریخته بود، در همان مقطع ابتر می‌ماند و اگر آن بصیرتها نبود، در کورانهایی که شما بعد از انقلاب دیده‌اید که ما واقعاً هر روز دارای مشکل و مسأله‌ای بوده‌ایم.

 هر ماه و هر سال دچار چیزهای ناخواسته بوده‌ایم و در این امواج خروشانی که این کشتی را پائین و بالا می‌برد و این رهبری که هنوزبه عمق نعمت آن پی نبرده‌ایم که بنده خودم به عنوان یک شاگردی که الان بیش از سی و یا سی و پنج سال است که از نزدیک و از کلاس درس گرفته تا کارهای روزمرّه سیاسی کشور با ایشان تماس دارم، هنوز موفّق نشدم به فهم آن چیزی که باید می‌فهمیدم، بفهمم. خدا را شاهد می‌گیرم، هر روز که می‌گذرد و یا هر حادثه‌ای که برای کشور حادث می‌شود، من احساس می‌کنم که عَجَب نعمت عظیمی است که خداوند بما داده است و ما به این زودی قادر به درک آن نیستیم. این نعمتی که خداوند برای تجدید شوکت اسلام، برای اتمام حجّت بر خلق خدا در روی زمین از طریق ایجاد یک حکومت اسلامی مقاوم و پیشرو به جامعه امروزی داده قدردانی کردن و شناختن این نعمت کار دشواری می‌باشد.

 آخرین مسأله‌ای را که شما دیدید، یعنی همین مسئله آینده رهبری بود که حالا اگر در یک کشور دیگری غیر از کشور ما بود و با شرایطی در غیاب رهبری متنفّذی مانند رهبری حضرت امام بود و قرار می‌شد که یک چنین تغییر و تحوّلی انجام شود، یعنی مصلحت اینگونه تشخیص داده می‌شد و حالا لازم بود که یک شخصی این مهم را انجام دهد. واقعاً اگر یک چنین رهبری وجود نداشت و این نفوذ و اعتماد و تیزبینی نبود، برای کشور چه حوادثی پیش می‌آمد؟

 دنیا از دور مشاهده می‌کند، خیال می‌کند که ایران دچار یک تلاطم شده است و البتّه حقّ آنهاست که آن‌طور قضاوت نمایند، چون اگر یک چنین کاری را هر کشوری در صدد انجام دادن آن بود، قطعاً دچار تلاطم می‌شد.

 ولی اینجا در سایه یک رهبری که مردم آزموده‌اند و بارها و بارها دیده‌اند، اقدامی را که صورت داده، نهایتاً سعادت جامعه را تأمین نموده است. در بدو شروع کار ممکن است، عقل بعضیها قادر به کشش و هضم نبوده باشد و حتّی بزرگان یک مملکت هم نمی‌توانند هضم کنند؛ بعداً می‌فهمند که چه حرکت بزرگ و داهیانه‌ای بوده است.

 این آزمایش، تجربه و اعتماد که به 30 سال دوره رهبری مبارزه و اداره انقلاب متّکی است، خود یک نعمتی است که ما اگر در سایه این نعمت، مسائل انقلاب را حل نکنیم و راه را برای تداوم انقلاب و ساختن کشور آماده نکنیم، به خودمان ظلم کرده‌ایم که البتّه من در صدد مقایسه رهبری زمان خودمان با پیغمبر و علیّ‌بن‌ابیطالب که آن‌ها معصوم بوده‌اند و پیغمبر توسّط جبرئیل از خداوند دائماً دستور می‌گرفت و در کارش اشتباه نبود، نیستم.

 ما از معصوم که بگذریم و تا به تالی تلو معصوم که بخواهیم برسیم، یک فاصله بسیار عظیمی داریم، درست است که علمای عادل و با صلاحیّت بعد از معصوم هستند، امّا این فاصله خیلی زیاد است و اصلاً رتبه عصمت چیز دیگری است که مقایسه در اینجا درست نیست. امّا در انسانهای عادّی و غیرمعصوم ما باید این نعمت را برایش خیلی اهمیّت قائل باشیم و اگر خدای ناکرده از این نعمت استفاده درست نکنیم و راهنمائیهایی را که لازم داریم نگیریم و مسیری را که برایمان تعیین می‌شود، طی نکنیم که البتّه ملّت ما یکپارچه این راه را طی می‌کند و همه ما همین طور هستیم و اگر بهره‌برداری از نعمت، خدای ناکرده تضعیف شود، آن موقع دیگر بزرگترین ظلم را کسانی که مرتکب این کار شده‌اند، بر خود روا داشته‌اند و ما الحمدللّه چنین قضا و کرانه‌ای را نمی‌بینیم و هنوز مسائل مهمّی در انقلاب داریم که این‌ها را باید با سرپنجه تدبیر این رهبری حل نمائیم و بالاتر از این نعمت رهبری، لطف و عنایت الهی است. لطف الهی در صراحت قرآن و وعده‌هایی که قرآن مطرح کرده، حمایت الهی از ملّتی مثل ملّت ما از وعده‌های تخلّف ناپذیر الهی است.

 ملّتی که همه چیزش را به خاطر خدا و قرآن و اسلام در میان گذاشته است. جوان و مال و وقت داد و تظاهرات و مبارزه کرد، برای اینکه این انقلاب را پیروز کند، بعد از انقلاب ده سال است که به جای اینکه از نعمتهای مادّی برخوردار باشد، باز مادیّات خودش را فدای این انقلاب می‌کند.

 ملّتی که این همه قربانی داده و این همه مقاومت کرده و این همه صبر نموده است. هر حادثه‌ای در هر جای دنیا برای اسلام پیش بیاید مشکلاتش را ملّت ما تحمّل می‌کند.

 سلمان رشدی خائن در انگلیس کتاب می‌نویسد، دفاعش به عهده این انقلاب است و مشکلات ناشی از آن را این انقلاب حاضر است که تحمّل کند.

 در لبنان مصیبت پیش می‌آید که این انقلاب سینه را سپر می‌کند، مردمی که اینگونه حاضرند، برای خداوند فداکاری کنند، خداوند این مردم را تنها نمی‌گذارد و خداوند وعده‌های این نصر و حمایتی که داده، اگر از این مردم دریغ کند، برای چه کسی ذخیره کرده است.

 در صدر اسلام در زمان ائمّه، در هر جا ما می‌بینیم که چنین مردمی را ما سراغ نداریم که از جوانشان تا پیرشان اینگونه در خدمت اسلام باشند، بنابراین حمایتهای الهی و وعده‌های الهی با شماست و ان‌شاءاللّه اگر این روحیه تقوا را ادامه دهید که می‌دهید و حفاظت بر ودایع الهی را ادامه دهیم و با تدبیر، با امکاناتمان برخورد کنیم، ما آینده خوبی را برای این جامعه سراغ داریم. البتّه ما مشکلاتی هم در پیش داریم که این مشکلات را همین طور که در خطبه دوّم خواهم گفت، باید با آن مبارزه کنیم.

 اصولاً جامعه اسلامی هیچ‌وقت بی‌مسأله و بی‌مبارزه نیست و انسان در مبارزه شکل می‌گیرد. این چیزی است که ما همیشه از آن استقبال می‌کنیم.

بسْمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمنِ الرّحیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ/ وَ وَضَعْناعَنْکَ وِزْرَکَ/ الذَّی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ/ وَ رَفَعْنالَکَ ذکْرَکَ/ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً/ إِنَّ مَعَ الْعُسْرَ یُسْراً/ فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ/ وَ إِلی رَبِّکَ فَاْرغَبْ

 

    خطبه دوّم:

بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ اْلعالَمینَ، وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِاْلمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطَیِ الَّرّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ ألْخَلَفِ اْلهادی اْلمهْدیّ (عج)

 

 میلاد مسعود و مبارک امام دوّم، حضرت امام حسن مجتبی (ع) سبط بزرگ پیغمبر را به خدمت عموم ملّت بزرگوارمان و حضرت امام امّت، تبریک عرض می‌کنیم و امیدواریم که این روز میمون برای ملّت ما همیشه منشاء تحرّک و حرکت کمالی باشد و ما بتوانیم از چیزهای مقدّسی که خداوند در تاریخ ما تعبیه کرده است، بهره‌برداری کنیم.

 مسائل روز ما در این خطبه فراوان است که ما باید به مسائل بپردازیم. من دو سه مسئله را می‌خواهم در اینجا مطرح کنم.

 این‌ها چیزهایی است که در مقابل حرکت انقلاب ما وجود دارد و برای حذف و اصلاح، آن‌ها مسیر برنامه ریزی شده است که این چند مسئله را حتّی اگر به طور مختصر هم صحبت کنم، یک مقدار زیادی وقت را می‌گیرد.

 در ارتباط با خطبه اوّل هم می‌تواند باشد، یعنی مجموعه دو خطبه یک بحث جامعی را [تشکیل] می‌دهد.

 در خطبه اوّل گفتیم که در کشور ما به اندازه کافی امکانات ایجاد یک جامعه مناسب شئون اسلام وجود دارد که همه این امکانات، الان در دوران بازسازی پس از جنگ باید مورد بهره‌گیری قرار گیرد. یک موانعی هم وجود دارد. موانع معنوی و مادّی و سیاسی و تحمیلی در درون و یا خارج از کشور ما وجود دارد که این‌ها در چند مسئله که مسائل روز ماست در اینجا گفته می‌شود.

 اولین مسأله‌ای که مطرح می‌کنم، خبر بسیار مهمّی است که می‌خواهم به شما بدهم، در جهت مبارزه با عوامل مزاحم انقلاب که خوشبختانه ما این روزها داریم و من مختصراً آن را می‌گویم، امّا مفصّل آن را شما بعداً از رسانه‌ها خواهید شنید و آن خبر، کشف لانه‌های جاسوسی فراوان و شبکه‌های جاسوسی است که آمریکائیها از بعد از انقلاب تا امروز در جاهای متعدّد این کشور و در نقاط حسّاس کشور تعبیه کرده بودند و ما در طول جنگ و روزهای اخیر از دست این‌ها آفات و صدماتی دیدیم، خوشبختانه با پشتکار نیرومند و تلاش شبانه روزی وزارت اطّلاعات در بخش عمده و حفاظت اطّلاعات ارتش در بخش ارتش، ما توانستیم تعداد فراوانی از جاسوسهای کلّه گنده آمریکایی را که روی این‌ها سرمایه‌گذاری شده و آموزش داده‌اند و این‌ها را در جاهای خاصّی برای اهداف خودشان نگه داشتند، ما توانستیم این‌ها را کشف کنیم و این‌ها الان بازداشت شدند و تحت بازجویی هستند.

 ما در گذشته هم تک و توکی از این‌ها می‌گرفتیم و گاهی هم اعلام می‌کردیم، امّا این مجموعه‌ای که الان در این مقطع چند ماهه به دام افتاده‌اند، یک پدیده مهمّی در تاریخ سیاسی اخیر دنیاست؛ یعنی وقتی توضیحات را مسؤولان مربوطه دادند، شما می‌بینید که در این وسعت، در این تاریخ معاصر ما جایی نشان نمی‌دهد که این همه جاسوس، کار کشته در یک زمان دستگیر شده باشند. این‌ها ادّعا هم نیست و یکی یکی خودشان می‌آیند و برای شما اعتراف می‌کنند و کارهایی را که انجام داده‌اند تشریح می‌کنند، البتّه اگر فرصت صدا و سیما این قدر باشد.

 این یکی از مهمترین موانع حرکت صحیح جامعه ما را از جلوی ما برمی‌دارد. آمریکائی‌ها از اوّل انقلاب تا به حال در این ماجرا فعّال بودند؛ یعنی در هر مقطعی به هر راهی که توانسته‌اند، متوسّل شده‌اند، برای اینکه یک مانعی جلوی راه انقلاب در بیاورند.

 پیش از انقلاب که می‌دانیم چقدر از خانواده پهلوی حمایت کردند. بعد از انقلاب اولین کار مهمّ آن‌ها کودتای نوژه بود که وقتی سرکوب شد، دیگر خانواده ضدّانقلابی کودتا و در مسیر موانع ما دیگر کور شد، چون دیدند، دیگر کودتا هیچ زمینه‌ای ندارد و با همه امکاناتی که فراهم کرده بودند، خودشان فهمیدند، این مردمی که همه رزم‌آزموده و مسلّح هستند و هر کوچه‌ای یک سنگر دارد، اینجا جای کودتا نیست و حداقل ما دیگر نمونه‌ای ندیدیم که این فکر را تعقیب کند، اگر هم [تعقیب] کردند به جایی نرسیدند.

 خود لانه جاسوسی آمریکا بود که اوایل انقلاب مرکز جاسوسی بود و با تصرّف این مرکز جاسوسی و به دست آمدن بخشی از اسنادی که آنجا بود و رسوا شدن چهره‌هایی که با آمریکا مرتبط بودند، برای مدّتی دوباره این حرکت جاسوس پروری در ایران ضربه خورد که دوباره اخیراً رشد کرده بود.

 البتّه بعضیهایشان هم از سابق باقی مانده بودند، ولی عمدتاً تا این چند سال اخیر رشد کردند.

 حرکت تأیید ضد انقلاب به طور کلّی منافقین، توده‌ایها، همه شعبه‌های فدائیها، کومله، دمکرات، لیبرال‌ها، ملّی‌گراها و شاه دوستها که طیف ضد انقلاب بودند و حتّی قاچاقچیان و اشرار، بی‌بند وبارها و ولگردها و تروریستهای اقتصادی و همه اینهایی که به نحوی در جهت ضد انقلاب حرکت می‌کردند، همه به نوعی تحت حمایت آمریکا قرار گرفتند و هنوز هم هستند که معمولاً هم این چیزها به نفع آن‌ها تمام نشده است، یعنی نوعاً این توطئه‌ها شکست خورده که شما آقایان می‌دانید.

 جنگ یکی از بارزترین حرکتهای آمریکا بود که اقمارش را در منطقه پشت سر صدّام بسیج کرد و این ماجراهای عجیب را در تاریخ منطقه خاورمیانه به وجود آوردند که باز طرفی نبستند و بالاخره با التماس دنبال پذیرش قطعنامه بودند که ما بپذیریم و البتّه حالا هنوز در صلح کارشکنی می‌کنند، چون یکی از کارهایی که این‌ها نمی‌خواهند باشد، امنیت است. این کار هنوز دوام دارد. از جنگ سودی نبردند، امّا ایجاد حالت خطر و آتش زیرخاکستر و مسابقه تسلیحاتی و در مقابل هم قرار دادن ملّتهای منطقه، چیزهایی است که هنوز ادامه دارد و لذا نمی‌گذارند که این‌ها در مذاکرات ژنو به نقطه مطلوبی برسد.

 همین‌هایی که دم از صلح می‌زدند و فشار روی ما می‌آوردند و به عنوان فشار روی ما به خلیج فارس لشکرکشی می‌کردند که ما قطعنامه را بپذیریم، حالا همینها هستند که نمی‌خواهند این قطعنامه اجرا شود و به صور مختلف ایجاد مزاحمت می‌کنند.

 یکی از کارهای دیگر این‌ها همین جاسوسی است که این کار تازه این‌ها نیست. این یک حربه روشنی است که همیشه انسان هر وقت به تاریخ برمی‌گردد، قدرت‌های استعمارگر و سلطه جو دنبال این بودند که عوامل نفوذی خودشان را در جاهای حسّاس کشورهای دیگر بگذارند.

 آمریکا در ایران خیلی سنگین روی این کار سرمایه‌گذاری کرده است. با اینکه از همه آن ضد انقلاب‌ها به صورت جاسوس استفاده می‌کرده است؛ یعنی منافقین به خاطر اعاشه و امرار معاش، مزدبگیر جاسوسی می‌کنند، برای اینکه بتوانند در خارج زندگی کنند. حالا هر کس هم اطّلاعات بخرد آن‌ها می‌فروشند. معمول آن‌ها این است که اینجا خبر بگیرند و آنجا بفروشند. شاه دوستان و ملّی گراهای فراری هم این طور هستند، آن‌ها که عواملی در داخل دارند و این کارها را انجام می‌دهند. این همیشه وجود داشته و باز هم دارد. با امکانات فراوان هم این کار را می‌کنند، امّا آمریکا به این قناعت نکرده است و آمده افراد معیّنی را در دامهای معیّنی گرفتار کرده و این‌ها را به طور رسمی جاسوس مستقیماً مرتبط به سیا یعنی سازمان سیا، اصلاً کارگردان این جریانی بود که الان در ایران کشف شده است. این‌ها دامهای خاصّی دارند که یک گوشه‌ای از این دامشان را من بگویم، برای اینکه مردم ما مواظب باشند، در این دامها نیفتند.

 یکی از چیزهایی که ناجوانمردانه استفاده می‌کنند، همین مسئله ویزا و مسافرت به آمریکاست. کسانی که به هر دلیل نیاز دارند که به آمریکا بروند. حالا یا فرزند آن‌ها در آنجا درس می‌خواند، یا آنجا کاری دارند، یا برای معالجه می‌خواهند بروند. به هر نحوی، بالاخره آمریکا یک جایی است که این قدر نعمت در آن جمع شده که نیاز خیلی از مردم هست که به آنجا بروند. این‌هایی که می‌خواهند بروند. وقتی پایشان به سفارتخانه آمریکا بخصوص در ترکیه و آلمان باز می‌شود، اینجا را برای صید آدمهای حسّاس مجهز کرده‌اند. این‌ها را چند روز معطّل می‌کنند، بعد به شرط دادن اطّلاعات به آن‌ها ویزا می‌دهند، این‌ها هم ابتدائاً خیال می‌کنند - آن‌هایی که خیلی ناسالم نباشند - این چیزی نیست و یک اطّلاعات معمولی می‌دهند. نمی‌فهمند چه دارند می‌گویند. یک اطّلاعاتی می‌دهند، بعد این اطّلاعاتی که دادند، حربه می‌شود. آمریکا به این‌ها می‌گوید: اگر جلو نیائید ما این‌ها را فاش می‌کنیم.

 یک نفر هم وقتی بفهمد که اطّلاعات محرمانه کشور را به آمریکا داده و فاش می‌شود، دیگر نقطه ضعف پیدا کرده و پیوسته به درون دام کشیده می‌شود و بیشتر و بیشتر می‌گوید، هر روز سئوالات جدید مطرح می‌شود. این‌ها را با یک حقوق ناچیزی به ایران برمی‌گردانند که نوعاً بین 500 تا 1500 دلار است. در آنجا هم یا پول به فرزند او می‌دهند که درس بخواند، یا حسابی برای او باز می‌کنند و یا به شکلی برای او می‌فرستند و مهمترین ابزار جاسوسی را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند.

 نکته مهم این است که آن چیزهایی که در ظرف این 60 سال این‌ها در پشت پرده‌های آهنین در روسیه به کار می‌بردند که از شگردهای فاش نشده سازمان سیا است، در اختیار این جاسوسها گذاشته بودند. حالا من انتظار دارم که در مصاحبه‌ها، این ابزار را که وزارت اطّلاعات گرفته، به مردم بگوید.

 انواع نامرئی نویسی، یک نامرئی نویسیهایی هست که خیلی معمول است و خیلیها هم می‌دانند که مواّد شیمیایی معیّنی است، می‌گیرند و می‌نویسند و خشک می‌شود، ولی کاغذ سفید است. وقتی‌که رفت رنگ این را ظاهر می‌کنند و می‌خوانند، امّا این‌ها انواعی درست کردند که دو جاسوس آن‌ها به یک نوع استفاده نمی‌کند که اگر یکی را ما فهمیدیم نوع دیگر کشف نشود تا ما در نامه‌های پستی و در گزارش‌های این‌ها را ما بخواهیم ظاهرسازی کنیم. هر یک از این‌ها یک ماده شیمیائی دارند و یک ظاهر کننده مخصوص خودش و به این‌ها دستورات پیچیده‌ای با آموزشهای بسیار سطح بالا داده‌اند.

 ببینید چه سرمایه‌گذاریهایی، این‌ها خودشان اعتراف کردند و می‌گویند. وقتی‌که مثلاً قبول کرد که جاسوسی کند، از ترکیه این را به آلمان بردند، در آلمان او را با چشم بسته به یک پایگاه بردند که نمی‌دانسته است کجا بوده، بعد بردند در یک هواپیما و 15 ساعت پرواز کرد تا در دریا این‌ها را در یک جزیره فرود آوردند، بعد در آنجا مدّت‌ها آموزش‌های مختلف به این‌ها دادند، یک نفر آدم را اینگونه آموزش داده و بعد به ایران برمی‌گردانند و می‌گویند: حالا برو هفت، سال دیگر کار کن، بعد آن وعده‌های اصلی که به تو می‌دهیم. نوع آموزشها نشان می‌دهد که حسابهای خطرناکی هم برای ما دارند چون بعضی از این‌ها را مثلاً اطراف مشهد گفته‌اند شما باید زمینی بگیرید با این مساحت، مثلاً یک کیلومتر در یک کیلومتر - حالا مزرعه، باغ یا چیز دیگری باشد - به این‌ها آموزش هدایت چترباز را داده‌اند که اگر چترباز می‌خواهد پیاده شود، این‌ها چگونه او را هدایت کنند که در چه نقطه‌ای پیاده شود. این جزء آموزشهاست. یا به این‌ها مأموریّت دادند که همه پلها و نقاط استراتژیک نزدیک مرز را شناسائی و عکسبرداری کنند و به آمریکا بدهند، برای اینکه او داشته باشد که بتواند در وقت خاصّی استفاده کند.

 البتّه به بعضی از این‌ها که یک مقدار ساده لوح بودند، گفته‌اند: ما این‌ها رامی‌خواهیم در مقابل روسها اگر یک موقع خواستند ایران بیایند، برای اینکه این‌ها اگر یک قدری عرق ملّی دارند، بتوانند پیش خودشان یک انگیزه‌ای درست کنند. به این شکل این‌ها را مجهز کرده‌اند.

 به این‌ها نوعاً یک رادیو دادند که رادیوهای عجیبی است و ما مدّتهاست از این رادیوها که از همینها گرفتیم استفاده می‌کنیم. یک رادیوهایی به این‌ها داده‌اند که از آن طرف پیام با رمز می‌دهند، در این رادیو ضبط می‌شود، یعنی هر وقت هم در خانه نیست پیامش ضبط می‌شود، وقتی می‌آید، پیام را می‌گیرد و این از این طرف دوباره با رمز پیام را تحویل همین رادیو می‌دهد، آن طرف سازمان سیا می‌گیرد و روزانه از این‌ها اطّلاع می‌گیرند. مثلاً اگر این یک مسئوولیّتی در فلان نقطه امنیّتی، ارتشی، مرزی و در وزارتخانه‌ای حسّاس هر روز می‌تواند بگوید، اینجا چه می‌گذرد و آن‌ها می‌گویند که تو چکار انجام بده.

 هر روز بعضی از این‌ها که تسلیم شده و با ما همکاری می‌کردند و در کار دوبله نیز با ما کار می‌کردند، سئوالات آمریکایی‌ها را به ما می‌دادند. مدّت‌ها بود، با گرفتن سئوالات ما با این‌ها بدین نحو بازی می‌کردیم و با این سئوالات می‌فهمیدیم که این‌ها دنبال چه چیزی هستند و چه جوابی باید به این‌ها بدهیم. جواب‌ها را به آن‌ها می‌دادیم و آن‌ها می‌فرستادند. البتّه چون این‌ها زیاد جاسوس نبودند، قاعدتاً اطّلاعات را یک مقدار کم و کسر و اشتباه می‌دادند، آن‌ها می‌فهمیدند که این اطّلاعات داده شده درست است، یا درست نیست. ولی بدین نحو بود که هر روز مسائل اساسی را به آنان اطّلاع می‌دادند.

 حال آدمها چقدر پست باشند که متأسّفانه این طور افراد در داخل اقشار مردم زیاد هستند. این افراد در نیروهای مسلّح هستند و یکی از ادّله‌ای که امروز من مجبور شدم آن را فاش کنم، توطئه‌ای بود که آمریکاییها برای خنثی کردن آن کردند، چون فهمیدند که ما شبکه جاسوسی آن‌ها را کشف کرده‌ایم، به فکر افتادند که زمینه سازی کنند تا وقتی این خبر از سوی ما پخش شد، شوک به آمریکا وارد نشود.

 مسئله کودتا در ایران را در رسانه‌ها مطرح کردند و شایعه کردند که کسانی می‌خواهند در ایران کودتا کنند که اگر ما کسانی را گرفتیم بگویند این‌ها کودتاچی بودند، یا چند نفر از افسران نیروی دریایی که این‌ها به خاطر جاسوسی به دام افتاده‌اند و نیز اعتراف کرده‌اند و خوشبختانه هنوز زنده هستند و خودم مصاحبه این‌ها را گوش داده‌ام و هم اکنون فیلم مصاحبه این‌ها موجود می‌باشد. در حالی که آن‌ها اعلام نمودند که این‌ها توسّط ایران اعدام شده‌اند. چون نمی‌دانند این‌ها کجا هستند و مدّتی از آن‌ها بی‌اطّلاع بودند، گفتند: اعدام که یک موج اعدامی در بین مردم درست کنند تا اخبار مربوط به جاسوسی آنان یک مقدار تضعیف شود. نه، این‌هایی که الان هفت هشت شب است رادیو بی. بی. سی برایشان روضه‌خوانی می‌کند، زنده و سالم هستند و گردن کلفت هم مانده‌اند و پشیمان هم هستند و خودشان هم فهمیده‌اند که چه خیانتی کرده‌اند.

 کسانی هستند که آن موقعی که آمریکائیها در خلیج‌فارس با ما می‌جنگیدند، آن‌ها حرکت کشتیهای ما را به آمریکاییها گزارش می‌دادند. کشتی ایران اجری که هدف گلوله آمریکاییها قرار گرفت، همین‌ها به آمریکا گزارش داده بودند، در آن موقع آمریکاییها پُز دادند و گفتند: ماهواره‌های ما لحظه حرکت از بندر را کشف کرد و این کشتی را تعقیب نموده و مورد هدف قرار داد، ولی این طور نبود، یک جاسوس خائنی که در آنجا بود، به دروغ به شما گفته بود که این کشتی حامل مین است در حالی که حامل مین هم نبود.

 خوشبختانه چون در بعضی مواقع و موارد جاسوس آن‌ها در اختیار ما بود، آمریکائی‌ها را چند بار فریب دادیم که در آن مواقع نمی‌توانستیم بگوئیم، بعضی از این صدماتی که آمریکاییها در دریا دیدند که از طریق همین جاسوسها بود.

 به هر حال شبکه عظیمی به دام افتاده است، من تعداد را هنوز نمی‌گویم، چون آمریکائیها باید نفهمند که چه مقدار از افرادشان گیر افتاده است، تعداد این جاسوسان خیلی بالاست و آنهایی را که مصلحت بدانیم، در تلویزیون خواهیم آورد و شما در تلویزیون آن‌ها را خواهید دید. از طریق این جاسوسها وزارت اطّلاعات ما در سراسر دنیا به مراکز مهمّ سیا دست پیدا کرده است و باید بگویم، مراکز سیا به کلّی در سراسر جهان ناامن است.

 آن‌ها با همه احتیاط‌هایی که می‌کنند، بارها رو دست خوردند و هنوز نیز همین طور است. از زندان و بازداشتگاه با همان رادیو با مرکزی که سیا در فلان جا دارد صحبت می‌شود و حرفهایی که مأمورین ما می‌خواهند منتقل شود، منتقل می‌گردد.

 ولی اخیراً آمریکائیها یک مقدار فهمیده‌اند، چون مدّتی است که رابطه‌شان با این‌ها قطع شده است و جوابهای مطلوبشان را نمی‌گیرند و متوجّه شده‌اند و در بعضی از جاها نیز شروع به منحل کردن خانه امن خود کرده‌اند، کلّ نظام جاسوسی سیا در خاورمیانه و منطقه شرق و خیلی از جاهای دیگر، الان برایشان ناامن است و باید یک بهای گزافی بپردازند برای اینکه یک امنیّتی به پوششهای خودشان و چیزهایی که درست کردند، بدهند.

 کارهای فراوانی در این رابطه انجام شده است که آن چیزی که مصلحت امنیّتی نظام باشد، وزارت اطّلاعات به مردم خواهد گفت و آمریکا می‌فهمد که آن بازی که با سایر کشورهای دنیا می‌کرده، در ایران کار مشکلی است، البتّه این وضع منحصر به ما نیست، یعنی کار عمده سیا در همه دنیا بدین نحو است. آن‌ها بودجه عظیمی برای جاسوس‌پروری دارند و این بودجه را با طرق مختلف و متأسّفانه ابزار کافی هم برای صید انسانها دارند.

 به عنوان مثال یکی که در آمریکا درس می‌خواند، یکی که در آنجا مریض است، یکی که در آنجا کار تجاری می‌کند و دیگری که با آن‌ها کار سیاسی دارد، احتیاج مادّی مردم به آمریکا خیلی فراوان است. این نامردها بدترین شیوه‌های ممکن را در جامعه بشریت به کار می‌برند و انسانها را اینگونه ضایع می‌کنند. هر روز صدها خانواده را از این طریق بدبخت می‌کنند. این مارهای خوش خط و خالی که شعار عدم دخالت در امور دیگران، شعار دموکراسی و شعار حقوق بشر را می‌دهند.

 وقتی فتوای اعدام سلمان رشدی مرتد صادر می‌شود، آن‌ها این را به عنوان دخالت در امور انگلستان در سراسر دنیا محکوم می‌کنند، آیا این‌ها دخالت نیست؟ آیا این دخالت نیست که وقتی یک مریضی از یک کشوری که می‌خواهد به آمریکا برود از این گردنه استفاده کرده و او را بدبخت کنند؟ یا اگر یک کسی فرزندش در آنجا درس می‌خواند و می‌خواهد برود فرزندش را در آنجا ببیند، این بلا را سرش بیاورند و یا دانشجویی که در آنجا درس خوانده و می‌خواهد دانشنامه‌اش را بگیرد، برای دادن دانشنامه او را منحرف می‌کنند و کارهای عجیب و غریبی که این‌ها می‌کردند.

 غیر انسانی‌ترین کار ممکن را آمریکاییها با ملّتهای جهان سوّم و دیگران انجام می‌دهند، این‌ها کسانی هستند که در بیانیه الجزایر به ما تعهد دادند که در امور داخلی ما دخالت نکنند. با این دخالتهایشان شرط اصلی آن بیانیه از بین رفته است و آن‌ها قرار خودشان را شکسته‌اند و اگر این‌ها دخالت نیست پس چه چیزی دخالت به حساب می‌آید. وقتی شما مصاحبه این‌ها را شنیدید آن وقت خواهید فهمید که آن‌ها چه دخالتهایی کرده‌اند.

 حال علاوه بر دشمنی‌های دیگری که اموال ما را مسدود کردند، این چه حقوق بشری است؟ این چه دموکراسی است و این چه امنیّت جهانی است که اموال یک ملّتی که حدود میلیاردها دلار است، ده سال در یک کشور مسدود بمانند و در بانکهای شما مورد استفاده سرمایه‌داران شما قرار گیرد؟ شما چه ادّعای بشریّتی دارید که تبلیغات راه می‌اندازید، علیه یک ملّت مظلوم، مجاهد و مبارزی که حقّ خودش را می‌خواهد بگیرد و شما وقتی حوادث کوچکی را پیدا می‌کنید این ملّت را به عنوان تروریست و به عنوان حامی تروریست و امثال این‌ها معرّفی می‌کنید. به هر حال این میدان، حرف زیاد دارد و ما واگذار می‌کنیم، به نیروهای امنیّتی‌مان که خودشان با شما بعداً صحبت کنند.

 مسئله دیگری که جزء موانع سازندگی و سالم سازی جامعه ماست، مسئله سوء توزیع و گرانی است که امروز در جامعه ما وجود دارد.

 ما چند مسئله عمده داریم که من در اینجا به آن‌ها اشاره خواهم کرد. یکی همین مسئله سوء توزیع و گرانی است، یکی مسئله سوء اخلاق بخشی از انسانهاست، بدحجاب‌ها و آن افرادی که اخلاق اسلامی را مراعات نمی‌کنند و یکی هم همین مسئله سیاسی است که از بیرون دائماً برای کشور ما مسئله می‌سازند.

 مسئله دیگر، مسئله فساد اداری است که در بعضی از ادارات بعضی از افراد برای مردم مزاحمتهایی به وجود می‌آورند و ما اگر در مسیر حرکتمان آن بحث خطبه اوّل درست شد، اگر چرخهای تولید راه افتاد، اگر استفاده از منابع آن‌طوری که شایسته است، انجام شد، اگر همه کارها را درست کردیم، چنانچه این مسائلمان را حل نکنیم، باز نمی‌توانیم به جایی برسیم. اگر این فساد اخلاق موجود باشد، جامعه ما آن جامعه ایده‌آل اسلامی نمی‌تواند - باشد.

 اگر این سوء توزیع وجود داشته باشد، باز مفت خوریها و ظلمها و محرومیّتها و مشکلات جامعه ما باقی است. اگر قرار باشد، سوء مدیریّتهای اداری وجود داشته باشد، باز ملّت ما همیشه در جریان زندگی خودشان با مشکلات در امور روزمرّه‌شان درگیر خواهند بود. ما کارمان را شروع کردیم، در بحث مربوط به خطبه اوّل همآن‌طور که گفتم شورای بازسازی، سیاست‌ها را تدوین کرده، مجلس شورای اسلامی و دولت برنامه پنج ساله را تنظیم می‌کنند و مدیریّتها نیز وظائف خودشان را انجام خواهند داد تا این کار انجام شود.

 مشکلاتی در قانون اساسی می‌توانست، برای حرکت سریع جامعه ما وجود داشته باشد که از طرف نمایندگان زیادی از مجلس شورای اسلامی، حدود صد و هفتاد نفر نامه‌ای را امضاء کردند و از پیشگاه حضرت امام (ره) تقاضا کردند که برای حلّ این مشکل فکری کنند.

 مشکلاتی وجود دارد، البتّه این یک چیز سیاسی یا چیز فوق‌العاده‌ای نیست، ممکن است الان رادیوهای بیگانه و یا عوامل داخلی آن‌ها و یا همین جاسوسها که مأموریّت دارند که ذهن مردم را خراب کنند، بیایند و بگویند که مسائل سیاسی و غیره مطرح است و حرفهایی را در این مورد بزنند، این جور هم نیست. شما ببینید، هیچ قانون اساسی در دنیا پیدا نمی‌کنید که یک بار یا چند بار اصلاح نشده باشد. قانون اساسی که وحی نیست ساخته فکر بشر است، یک عدّه جمع می‌شوند و برای شرایطی و یک زمانی یک قانون اساسی که چهارچوب مدیریّت یک کشور است را می‌نویسند.

 اوّلاً همان موقع ممکن است اشتباه کنند، در حالی که در آنجا نیز با اکثریّت است، اگر صد نفر باشند، وقتی 51 نفرشان رأی دادند، آن تصویب می‌شود و ممکن است حرف حق را آن 49 نفر مخالف زده باشند.

 ثانیاً ممکن است، زمان و شرایط عوض شود.

 بنابراین قانون اساسی به طور طبیعی در همه جا چند سال یک بار متمّم و یا اصلاحیه می‌خورد.

 همین کشور الجزایر پانزده سال بعد از انقلابشان تازه قانون اساسی نوشتند، یعنی هیچ کس مثل ما نیست که روزهای اوّل انقلاب، بنشیند و قانون اساسی را بنویسند. این یک کار بی‌سابقه‌ای در کلّ دنیا بود و چون ما تجربه مدیریّت کشور را که نداشتیم، وقتی‌که قانون نوشتیم، اکثر آنهائی که به قانون رأی می‌دادند، تجربه مدیریّت کشور را نداشتند. ولی با مطالعه و با بحث و غیره. نسبتاً قانون مترّقی مخصوصاً ازلحاظ محتوا نوشتند. محتواهای آرمانی قانون اساسی انصافاً عالی است، چون آن محتواها تجربه اداری نمی‌خواست، آن‌ها عقاید اسلامی می‌خواست که آن‌ها داشتند. لذا محتوا بسیار عالی است و تحقیقاً در این اصلاحیه اگر اتّفاق بیفتد، محتوای قانون اساسی را دست نخواهیم زد، چون نیازی به تغییر محتوا وجود ندارد.

 بحث سر شکل و شیوه مدیریّتها است، در زمینه شیوه اداره کشور و تشکیلاتی، ما بیشتر برخورد خواهیم کرد.

 الجزایر پانزده سال بعد از انقلابش قانون اساسی نوشت و دوباره سال قبل قانون اساسی‌اش را اصلاح کرد، ولی با همه تجربه‌ای که داشت، باز قانون اساسی‌اش را اصلاح کرد در حالی که یک کشور انقلابی است. بقیه هم همین طور هستند.

 بنابراین اصل اینکه قانون اساسی بالاخره در زمانی اصلاح می‌شود، آن یک چیزی است که همه دنیا پذیرفته‌اند و هر کس هم الان حرف بزند که ایجاد شبهه کند، این فرد دروغ می‌گوید، او قصد شیطنت دارد. اصل مسئله چیزی نیست. امّا آنکه این قانون چگونه باید اصلاح شود یکی از عیوب این قانون اساسی این است که در خودش یک اصلی نیامده است که اگر یک روزی خواستید این را اصلاح کنید، یا برایش متمّم بنویسید، چگونه بنویسید؛ یعنی الان ما اگر حضرت امام را نداشتیم، اگر ولایت فقیه نبود، وقتی مطرح می‌کردیم که قانونی اساسی‌مان را اصلاح کنیم، اولین سئوال این بود که چگونه، کی، کجا و مرجعش کیست، به رأی چه کسی؟! هیچ چیز در قانون اساسی نیست. به خاطر عجله‌ای که در آن موقع بوده است، چنین چیزی پیش بینی نشده است، در بعضی از جاها مجلس اصلاح می‌کند و در بعضی جاها مجلس و دولت اصلاح می‌کنند و در بعضی جاها نیز به رأی عمومی می‌گذارند و در هرجایی شیوه‌ای برای اصلاح قانون اساسی دارند، ولی در اینجا هیچ چیزی پیش بینی نشده بود.

 خوب، در اینجا ما این را با ولایت فقیه می‌توانیم حل کنیم؛ یعنی ولی فقیه که در نظر ما اختیارات ایشان فوق قانون اساسی است و مشروعیّت سایرین هم از اختیارات ایشان گرفته می‌شود، حتّی مجلس و مجلس خبرگان. وقتی‌که ایشان مصلحت بدانند قانون اصلاح شود، دیگر ما ازلحاظ اساسی مشکلی نداریم. لذا نمایندگان و شورای عالی قضایی از حضرت امام خواستند که ایشان یک فکری کنند. امّا اینکه این فکر چه بشود، این‌ها دیگر چیزهایی است که هنوز پیش بینی نشده است.

 اگر امام موافقت کند، اولین شرطش این است که ایشان تشخیص دهند که الان صلاح است که این کار بشود. اگر ایشان تشخیص دادند که این کار باید انجام شود، آن موقع قاعدتاً باید یک جمعی را معیّن کنند، چون در قانون اساسی نیامده است. این مجلس خبرگانی که الان هست، برای تدوین و یا اصلاح قانون اساسی نیست، این فقط برای تعیین رهبری است.

 مجلس خبرگان اوّل متعلّق به قانون اساسی بود. این مجلس خبرگان صرفاً برای مسائل مربوط به رهبری است؛ بنابراین ایشان باید یک جمعی را تعیین کنند که آن‌ها بنشینند و قانون را مطالعه کنند و جاهایی که نیاز به اصلاح دارد، روی آن‌ها بحث کنند و شیوه اصلاح را معیّن نمایند و موارد اصلاح را معیّن کنند و به ایشان بدهند، اگر ایشان قبول کردند و امام پذیرفتند آن موقع قاعدتاً از مردم باید رأی بگیرند، چون قانون اساسی با رفراندوم تصویب شده است و قاعدتاً باید از مردم رأی بگیرند و هیچ یک از این‌ها هم معلوم نیست، حالا اگر هر کسی چیزی به شما گفت که پشت قضیه چیست و چکار می‌خواهند انجام دهند، بدانید که همه شیطنت و دروغ است و قضیه به شخص حضرت امام (ره) برمی‌گردد و بدون اراده و تصمیم نهایی ایشان کسی نمی‌تواند، هیچ کاری را انجام دهد.

 امام امت را ما همه می‌شناسیم و می‌دانیم که چه وضعی دارند، البتّه بحث خوبست باشد، ولی روزنامه‌ها به جاست که بحث و نظرخواهی کنند. صدا و سیما باید میزگردهایی تشکیل دهد و افراد بیایند نظرشان را ارائه دهند و آنهائی که اصلاً مخالف هستند باید بگویند که ما مخالف هستیم، یعنی بگویند: الان همین قانون اساسی برای ما کافی است و آنهائی که طرفدار تعویض هستند، بیایند و بگویند که چه چیزی باید عوض شود، بگویند، جای این و یا آنچه باید بیاید. بیایند بگویند که مسئله پخته شود که کسانی که می‌خواهند اصلاحات را به محضر امام امّت پیشنهاد دهند بتوانند پخته‌تر عمل کنند.

 به هر حال در روزهای آینده وضع روشن خواهد شد؛ بنابراین مبادا شما تحت تأثیر وسوسه‌های اجانب و دشمنان قرار بگیرید که این‌ها می‌خواهند، مثلاً یک کار فوق‌العاده‌ای انجام دهند و یا چیز خاصّی است. نه، این یک چیز معمولی است که در همه دنیا اتّفاق می‌افتد.

 مسئله گرانفروشی که مسئله مهمّ ما و درد عظیم ملّت ماست، بخش مهمّی از مردم ما که حقوق ثابت دارند، بیشترین ضرر را از این وضع می‌برند. یک عدّه‌ای هم که مغازه دارند و نمی‌خواهند زور بگویند، نمی‌خواهند ظلم کنند، نمی‌خواهند فساد داشته باشند، آن‌ها هم وضع خوبی ندارند، ولی خیلیها هم هستند که به صورت فوق‌العاده تجارت از بالا تا پائین در همه بخشها تا دستفروش داخل خیابان و بعضی ادارات مربوط به دولت که در این جریان دست داشتند، یک مجموعه بسیار تباهی را به وجود می‌آورند، برای مردم سخت می‌گذرد و ما می‌دانیم با حقوقهای موجود زندگی کردن با این گرانی برای خانواده‌ها بسیار بسیار دشوار است، مشکل تهیّه مسکن، غذا، لباس، حمل و نقل، معالجه، مسافرت‌ها و دشواریهای زیادی الان برای مردم ما هست که ناشی از همین سوء توزیع امکانات می‌باشد. باید برای این وضع فکر جدّی کنیم.

 تا جنگ بود دست ما یک مقدار بسته بود، برنامه ریزی برایمان دشوار بود، چون هر حادثه‌ای ممکن بود همه چیز را به هم بزند، امّا الان برنامه ریزی شده است.

 ما یک قانون نظام صنفی داشتیم که اوّل انقلاب شورای انقلاب برای مبارزه با گرانفروشی تهیّه کرد و از همان موقع شروع شده بود. به خاطر شرایط جنگی معوّق ماند. این قانون را تجدیدنظر کردیم. این قانون در مجمع تشخیص مصلحت مورد بررسی قرار گرفت. نقاط ضعف قانون جبران و متناسب با امروز شد. دادگاه انقلاب با دست باز مرجع رسیدگی شد. وزارت بازرگانی متوّلی تهیّه مقدّمات کار و بازرسی گردید.

 از اصناف، اتّحادیه‌های صنفی که دست خودشان در این کارها هست، به عنوان ابزاری که در قانون تنظیم شده، استفاده می‌شود و کارهایی برای کنترل قیمتها در سطح معقول از این ناحیه برقرار است انجام شود، البتّه این قاطع و دنباله‌دار و طولانی است و این طور نیست که قطع شود.

 در شروع آن یک نقطه ضعفی پیش آمد که این نقطه ضعف شاید ذهن بعضیها را مشوّق کرده باشد. رسانه‌ها هم دامن زدند. اجرای این قانون از بیستم نبود. با یک اشتباهی اعلام شد که از بیستم این قانون اجرا می‌شود. امّا از بیستم خود قانون آماده اجرا می‌شد و ما برای اجراء آئین نامه و بازرس لازم داشتیم، حدود هفت هزار بازرس باید انتخاب شود. دادگاه‌ها باید آماده باشند، خیلی از ابزار کار، موتور سیکلت و وسایل دیگر باید تهیّه شود که این‌ها بتوانند کار خود را انجام دهند. به سرعت آماده می‌شود و قدم به قدم کالاهای حسّاس کم‌کم در پوشش قرار می‌گیرد، قیمت کلّی فروشی و جزئی فروشی گذاشته می‌شود، بعد ان‌شاءاللّه برای این قیمتها در همه مغازه‌ها باید اتیکت بزنند و مشتری اطّلاع داشته باشد، کم‌کم برای مشتری باید قبض صادر کنند که معلوم باشد که این‌ها چقدر فروختند و چقدر خریدند.

 مردم باید در این قضیه همکاری کنند. اگر شما همکاری نکنید، دولت کار زیادی از پیش نمی‌برد، اگر شما آنهایی که پول بیشتر دارید، رفتید توی مغازه و جنس را با هر قیمتی دادند خریدند، شما در کار اخلال کرده‌اید. این نمی‌شود.

 خود شما باید وقتی یک گرانفروش را پیدا کردید، باید بگوئید که نخرید.

 اگر با هم همکاری انجام شود، خیلی چیزها می‌تواند حل شود. البتّه ما می‌دانیم تنها با کنترل بازار مسئله حل نمی‌شود، باید امکانات به بازار تزریق شود که ما فکر این کار را هم کردیم که آن نیازها در حد نیاز سرانه به دست مردم برسد و به بازار بیاید و در شبکه توزیع وارد شود که برای این امر هم برنامه ریزی شده است که این‌ها هم بیاید.

 دادگاه و بازرسها کار خودشان را می‌کنند. ما هم در مجمع همیشه حاضریم، هر لحظه‌ای که لازم بود، قانون اصلاح شود و مجازات تشدید شود.

 در آنجا هم یک عدّه مجتهد نشسته‌اند که دیگر کسانی نتوانند مثل دفعه قبل هیاهو راه بیندازند که به مردم بد می‌کنند و ظلم می‌شود.

 در آنجا چند مجتهد نشسته‌اند که اگر شکایتی شد در آنجا رسیدگی خواهند کرد. مواظب هستند که به صورت قانونی و عادلانه و با پشتکار، به صورت طولانی انجام شود.

 ما اگر یک دوره خوبی، پشت کار را بگیریم و به بازار تزریق امکانات کنیم و مردم هم همکاری نمایند، ما می‌توانیم این درد مزمن را از جامعه خودمان، ان‌شاءاللّه دور کنیم.

 مسئله دیگری که وارد آن می‌شویم، مسئله فساد اخلاقی و بد حجابی است که ما مکرراً تذکّرات لازم را از همین تریبون داده‌ایم. بعضی‌ها توجّه نکردند. هنوز ما می‌بینیم، برخلاف دستورات صریح قانونی و اسلامی کسانی هستند که می‌خواهند شئون محیط اسلامی را در خیابانها هتک کنند. قرار است با موازین اسلامی با این فساد که در خدمت استکبار است، مثل همان گرانفروشی و یکی از حربه‌های استکبار که می‌باشد، مبارزه شود و این کار به زودی شروع می‌شود. ان‌شاءاللّه مردم هم همکاری می‌نمایند.

 مأموران ما هم ان‌شاءاللّه تندروی نمی‌کنند و با معیارهای اسلامی برخورد می‌کنند و مردم مخصوصاً خانمهایی که مراعات نمی‌کنند، بدانند این بار آنقدر طول خواهد کشید، مثل مبارزه با موّاد مخدّر، طولانی جلوی این حرکت فساد را که ما ریشه آن را در امپریالیسم غرب می‌بینیم، مبارزه خواهد شد که جوّ سالمی به وجود بیاید.

 البتّه سخت‌گیریهای بی‌مورد نخواهد بود. در حدّ اسلامی، شما در لباس و رنگ آن به طوری که جلف و زننده نباشد آزاد هستید. پوشش اسلامی باید مراعات شود و جهات دیگر خلاف اخلاقی که دیده می‌شود، باید کنترل شود که این نیروهای حزب‌اللهی و جبهه رفته ما که عمری را در جبهه‌ها گذراندند، حالا که به خیابانها می‌آیند، یک مظاهری را می‌بینند حسابی اسف می‌خورند که چرا وقتی‌که آن بخش آنگونه فداکاری می‌کند، اینجا این طور بی‌مبالاتی است، بعضی از اسرای ما که از زندانهای بعث عراق بیرون آمده‌اند، در خیابانها تهران که آمده‌اند، حسابی اظهار تأسّف می‌کنند و می‌گویند: ما به گونه دیگری در آنجا فکر می‌کردیم و فکر می‌کردیم اینجا مردم ما با ما هماهنگ هستند. این چیزی که ما می‌بینیم، با آن فداکاریها سازگار نیست که واقعاً حق با اینهاست و ان‌شاءاللّه مراعات خواهد شد.

 مسئله اداری یک مشکل دیگری است. ما هنوز یک فرهنگ غلطی در ادارات خود داریم، البتّه همه‌گیر نیست، این روحیه زمان طاغوت و طاغوتهای قبل بوده است که یک محیط اداری خیال می‌کند برای مچ‌گیری و گره‌زنی برای کار مردم آمده است. خیال می‌کند، آمده از مردم استفاده کند. فرهنگ این نیست که من اینجا نشسته‌ام که مشکل مردم را حل کنم. فرهنگ این نیست که ما برای گره‌گشائی انتخاب شدیم. فرهنگ این است که با قانون و تبصره‌ها و آئین نامه چطور می‌شود کار مردم را کند کرد که مردم دچار مشکل شوند و این را ما در خیلی جاها می‌بینیم.

 اگر آن کسی که مثلاً در شهرداری نشسته وقتی‌که یک بنده خدایی می‌آید، اصلاحیه برای خانه‌اش بگیرد، این را مدّتی می‌چرخاند، این فرهنگ گره‌زنی است که حاکم است. اگر آن کسی که در گمرک نشسته فکر می‌کرد، او را گذاشته‌اند که مردم بتوانند به آسانی جنسشان را از خارج بیاورند، یا از داخل صادر کنند، نگذاشتند که اینجا جنس مردم را ماهها در گمرک نگه دارد و بازار منتظر آن بماند و این بنده خدا هم ورشکست شود.

 آنکه در بانک مرکزی نشسته، او را نگذاشتند آنجا که هر کس آنجا رفت و یک کاری داشت و یا در بانکهای خارج تجارتی داشت، آنقدر گره بزنند تا اینکه معامله او اصلاً به هم بخورد. آنکه در بازرگانی او را برای توزیع مواد گذاشتند، او را نگذاشته‌اند که اینقدر جنس را در انبار معطّل کند که بازار سیاه پیدا کند. تمام این‌ها گذاشته شده‌اند که سرعت عمل درست کنند، گره‌گشا باشند و راه بگشایند. آنجا خیال می‌کند، اگر یک جای گره‌گشائی کرد، یک چیزی از مراجع طلبکار است. لذا بعضی از مردم خیال می‌کنند که اگر یک آدم خوبی دیدند که کارشان را زود انجام داد باید به این انعام دهند. نه، این انعام نمی‌خواهد، این وظیفه‌اش را انجام داده و باید انجام دهد.

 اصلاً فرهنگ اداری ما کلاً در بیمارستان، شهرداری، وزارتخانه‌ها، در نهادها، حمل و نقل، گمرکات، مالیات گیری و همه این‌ها باید این باشد که آقا یا خانمی که پشت میز می‌آید، احساس کند که او را گذاشتند که گره کار را باز کند، اگر هم دید یک جایی قانون گره می‌زند موظّف است به قانونگذار پیشنهاد دهد که این گره را باز کنند. کار مردم را باید سهل کنند و متأسّفانه این روحیه حاکم نیست.

 تعدادی از افراد انقلابی یا دلسوز، آدم‌های خوب هستند، ولی در مجموعه خیلی کاربرد ندارند که باید برای این هم فکری کرد. حالا مجلس وارد شود، یا خود دولت برنامه را دنبال کند، یا دیگران فکر کنند، جزء کارهای آینده ماست که باید انجام شود.

 مسئله آخری که باید اینجا مطرح کنم، مذاکرات ژنو است که الان در جریان است.

 ما همین طور که گفتیم دنبال صلح هستیم و قصد داریم که جنگ را از منطقه دور کنیم، ولی آماده پذیرش زور و ذلّت نیستیم و آرمانهای انقلاب و مصالح کشور و مردم برای ما اصل است و ثابت هم کردیم که هیچ کجا از این آرمانها تنزّل نمی‌کنیم، امّا عراقیها نوعی کارشکنی می‌کنند و ضمناً قدرتهای بین‌المللی هم خیلی برای صلح دلشان نمی‌سوزد، همین حالا یک بهانه‌ای بلند کردند و گاهی هم می‌گویند که چون در ایران اوضاع به گونه‌ای است که مثلاً رادیکال چه می‌کند، معتدل چه می‌کند و درگیری ونزاع قدرت است، از این حرفهای دروغ که جامعه ما را درک نمی‌کنند، همه حوادثی که در کشور اتّفاق می‌افتد، یا به اعتدال و یا به رادیکال بند می‌کنند و با تفسیرهایی که خودشان در احزاب خودشان دارند و اینجا اینگونه نیست. این‌ها بهانه کرده‌اند و می‌گویند، وزارت خارجه ایران الان اقتدار لازم را برای بریدن قضیه ندارد که این از تهمتهای بزرگ است. اتّفاقاً کاملاً معکوس این است. عراقی‌ها آن عقده حقارت خودشان را می‌خواهند، در اینجا جبران کنند.

 از اوّل تفاوت هیأت ما با آن‌ها این بود که وقتی آنجا یک مسأله‌ای مطرح می‌شد، هیأت ایران می‌توانست تصمیم بگیرد. آن‌ها می‌گفتند بگذارید ما از بغداد بپرسیم.

 یکی از ادّله‌ای که می‌گفتند، نیویورک نباشد و ژنو باشد، این بود که می‌گفتند: در ژنو با بغداد نزدیکتر هستیم و می‌توانیم برویم و برگردیم. هر مسئله تازه‌ای مطرح می‌شود، آن‌ها نمی‌توانند تصمیم بگیرند، ولی ما می‌دانیم و یادمان نرفته که بعد از قطعنامه امام (ره) فرمودند: سیاست مدیریّت بین‌المللی مسائل مذاکرات جنگ مربوط به وزارت خارجه است.

 امام این را به وزارت خارجه محوّل کردند، یعنی وزیر خارجه ما الان اختیارات کافی دارد، نه دولت در کار او دخالت می‌کند، نه مجلس در کار او دخالتی دارد و شخص مورد اعتماد امام است و هر چه در آنجا تشخیص داد، می‌تواند.

 با این اختیارات کامل که هیأت ما و وزارت خارجه ما در آنجا دارد، این بهانه را من از همین جا اعلام می‌کنم، نداشته باشید.

 متن قطعنامه با تفسیر درست باید اجرا شود و ما تابع قطعنامه هستیم، بندهای قطعنامه باید به ترتیب اجرا شود و وزیر خارجه ما هر چه را که در آنجا امضاء کند این امضاء از نظر ما محترم است و ما پشت این امضاء ایستادیم و با این بهانه‌ها نمی‌شود از زیر باز مسئوولیّتی که به عهده سازمان ملل یا عراقیها گذاشته شده، این‌ها شانه خالی کنند.

 بعد از تأکید بر تقوا که از بزرگترین نیازهای روحی انسان است و در این ماه مبارک بخصوص هدف روزه رسیدن به روحیه تقواست، من خطبه عربی را شروع می‌کنم که درباره لبنان نوشته‌ام.

 یکی از بحثهایی که می‌خواستم، با شما درباره لبنان داشته باشم این بود؛ که لبنان جای عجیبی شده، مثل آزمایشگاهی شده است که چهره‌ها را نشان می‌دهد. در خطبه عربی ما روشن کردیم که امروز بعث عراق و فالانژهای لبنان و اسرائیل و آنتوان لحد یک طرف هستند و مسلمانان طرف دیگر و فرانسه و این‌ها هم پشت سر فالانژها و مسلمانهای صالح دنیا هم پشت سر جبهه اسلامی لبنان قرار گرفته‌اند. سئوالاتی هم از دولتهای اسلامی و عربی داریم که این‌ها چطور در این قضیه می‌توانند بی‌تفاوت بمانند، وقتی‌که جنگ بین کفر و اسلام است.

 

    ترجمه خطبه عربی:

 

بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُ ِللَّهِ وَالصّلوةُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وآله عباداللّه المتَقیِنْ.

 مسائل لبنان بار دیگر در صحنه جهانی محور قرار گرفته و توجّه جهانیان به مصائب مردم لبنان جلب شده [است]؛ و این بار حوادث به گونه‌ای است که بخشی از حقایق تلخ پشت پرده را به نمایش می‌گذارد و صف‌بندیها واضح‌تر شده است.

 امروز روشن است که بعث عراق و فالانژهای لبنان و اسرائیل و مزدوران آنتوان لحد با حمایت استکبار غرب یک طرف و مجموعه مسلمانان لبنان با حمایت صریح سوریه و ایران اسلامی و مسلمانان مخلص سراسر جهان در طرف دیگر قرار گرفته‌اند و بخش عظیمی از قدرتهای عرب گر چه در خفاء موضع دارند، ولی تاکنون موضع رسمی مشخّصی را ابراز نکرده‌اند و عجب است که دولتهای به ظاهر اسلامی در شرایطی، جنگ صریح و روشن میان کفر و اسلام در لبنان در گرفته است، یا موضع به نفع کفر بگیرند و یا در ظاهر بی‌طرف جلوه نمایند که این بی طرفی عملاً حمایت از اهداف کفر جهانی است.

 مگر همین دولتها چند سال پیش از سوریه خواستند که برای حفظ امنیّت لبنان نیرو وارد لبنان کنند و مخارج این مسئوولیّت را هم به عهده گرفتند.

 حال چه شده که از فکر اخراج سوریه حمایت می‌کنند: و یا لااقل برای ادامه انجام مسئوولیّت سوریه موضع‌گیری نمی‌کنند؟

 آیا امنیّت کامل در لبنان به وجود آمده [است]؟

 آیا خطر تهدید اسرائیل از بین رفته؟

 قطعاً چنین نیست. بلکه بر عکس زمینه‌های امنیّت ضعیف‌تر است.

 دولت مرکزی مورد قبول همه وجود ندارد. در مقابل دولت قانونی یک دولت یا غیر نظامی فالانژ اعلان وجود کرده. خطر اسرائیل به خاطر نجات از فشار مردم مظلوم فلسطین و انتقال بحران از فلسطین به لبنان جدّی است.

 نمی‌دانم آن‌ها برای لبنان در فرض خروج سوریه و بوجود آمدن خلاء قدرت بازدارنده، چه فکری دارند؟

 اگر گروههای شدید و مسلّح به جان هم افتادند، چه قدرتی می‌تواند، خونریزی‌ها را متوقّف کند؟

 شاید آن‌ها نقشه‌ای دارند که قدرت دیگری را به جای سوریه وارد معرکه کنند و بی‌شک این قدرت جایگزین نیروی اسلامی و دوست مردم لبنان نیست و شاید به خاطر کینه‌ای که به مردم لبنان به خاطر آزادگی و اسلام‌خواهی دارند، راضی هستند که این مردم به دست خودشان نابود شوند و شاید راضی شده‌اند که به قیمت حل ناقض مسئله فلسطین، لبنان را در کانون خطر قرار دهند و شاید اغراض دیگری پشت پرده این صحنه‌های عجیب و غیر قابل توجیه وجود دارد.

 هر چه باشد، از کسانی که در مقابل مسلمانان قرار گرفته‌اند و یا در گرفتاری شدید مردم لبنان بی‌طرفند، نمی‌توان انتظار انجام عمل صالحی داشت.

 راه منحصر به حمایت از نظر اکثریّت مردم لبنان است که همان مسلمانان‌اند که مطابق با اصول حقوق بشر و دموکراسی و خواست اسلام و مسلمانان مخلص است.

أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ

بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ، اَللَّهُ الصَمَدٌ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد