خطبه اول
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالِهِ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ
أَعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ،
«وَ عاشرُوهُنَّ بالْمَعْرُوفِ[1]»
در ادامه بحث عدالت اجتماعی به مسئله اهمیت نظام خانواده در جامعه رسیدم که بنا شد در خطبهها درباره آن صحبت کنم. آنچه تابهحال گفته شد، بیشتر در مورد مبانی حقوقی و مقررات قانونی زن و مرد و ارکان خانواده بود. طبق وعدهای که داده بودم، چندجملهای هم در مورد عوامل اخلاقی تحکیم خانواده صحبت و از این مناسبت برای نصیحت خواهران و برادرانمان که در محیط خانوادهها نیاز به نصیحت دارند، استفاده خواهم کرد.
از دیدگاه اسلامی، مرد، رئیس و مدیر اصلی خانواده است و مسؤولیتهای مالی و تدارکاتی خانواده بر عهده اوست و خانمها مسؤولیت مالی و حتی خدماتی ندارند. در مقابل، زن باید از خواستههای مشروع و صحیح مرد اطاعت کند؛ یعنی حق ریاست و مدیریت را بپذیرد؛ اما اینها برای تحکیم خانواده کافی نیست. استحکام ، صفا و صمیمیت خانواده به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که در بحثهای اخلاقی نمیگنجد.
اصولاً اگر در کل جامعه، مقررات خشک قانونی اجرا شود و چاشنی اخلاق، ایثار، فداکاری و گذشت، در آن نباشد زندگی بسیار خشک و بیصفا خواهد بود. این مسئله در خانواده مصداق بیشتری دارد.
یعنی اگر قرار باشد مقررات حقوقی و کیفری که در همه قوانین و مکاتب همچون اسلام وجود دارند، اجرا شود، زندگی صفایی نخواهد داشت. ما باید مقدار زیادی از موهبات زندگی را با کمک ارتباطات اخلاقی در خانواده تأمین کنیم. من چند نکته را در نظر گرفتهام که در این بحث ذکر میکنم.
یکی از آن اصولِ برگرفتهشده از قرآن این است که معاشرت در محیط خانواده مخصوصاً از طرف مرد باید بر اساس توجه به عواطف و احساسات اهل خانه باشد، نیازهای روحی و طبیعی همسرش را نادیده نگیرد. زن نیز باید مراعات شوهرش را بکند. با توجه به اینکه زحمت اداره خانه بر عهده مرد میباشد و در کنار آن مشکلات کاری و شغلی نیز دارد، زن باید بداند هنگامیکه شوهرش به خانه بازمیگردد چگونه باید نیازهایش را برآورده ساخته و خاطرش را آسوده سازد. اگر هر دو طرف بر روی مقرراتی که در قانون آمده پافشاری کنند همیشه زندگی تلخ خواهد بود.
آیهای که در ابتدای خطبه خواندم، صریحاً به مردها میگوید: «وَ عاشرُوهُنَّ بالْمَعْرُوفِ ». در مورد معاشرت با همسرانتان با معروف برخورد کنید، حتی اگر از آنها خوشتان نمیآید، احساسات درونی خود را بروز ندهید. شما که از غیب این جهان بیاطلاعید. خیلی چیزها را انسان نمیخواهد؛ اما خداوند در آنها خیر و مصلحتی قرار داده است. اگر انسان از روی احساسات و به خاطر تمایلات عاطفی و احیاناً شهوانی برخورد بدی با همسر خود و زنی که تحت ریاست دارد، داشته باشد، آثار بسیار سوئی میتواند داشته باشد. جدایی، تفرقه، بیسرپرستی فرزندان و احیاناً ایجاد دو گروه در فرزندان و نفاق و کینهای که میان دو فامیل به وجود میآید، همگی ازجمله عوارضی است که به خاطر اِعمال بعضی از سلیقههای شهوانی و تمایلات نفسانی پدیدار میشوند.
نقطه مقابل، خانمها هستند که قرآن به آنها میفرماید: «فَصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْب بما حَفِظَ اللَّهُ» زنهای صالح و مورد قبول مکتب اخلاقی الهی آنهایی هستند که از حقوقی که برایشان تعیینشده متابعت کنند و در غیاب همسرانشان مواظب باشند که مصالح همسر و خانواده را درست حفظ کنند و آنچه را که خداوند خواسته محفوظ بماند، نشکنند و از بین نبرند. حال نکاتی عرض میکنم تا بدانید مصادیق این مسائل چیست.
یک مسئله، مسئله برخورد زبانی است. زن و مرد باید ضمن اینکه با هم خودمانی و هم چنین درگیر آداب و رسوم دست و پاگیر و رسمی هستند، باید بهگونهای برخورد کنند که همدیگر را نرنجانند. مرد از زبان زن و زن از زبان مرد نرنجد. خشونت زبانی و بیادبی، داد کشیدن، بر سر یکدیگر فریاد کشیدن و به یکدیگر پریدن ازجمله چیزهایی است که همیشه محیط زندگی را خراب میکند و خداوند آن را مبغوض میداند.
زن یا مرد در برخورد با مسائل نباید لجاجت به خرج دهند؛ چراکه در این صورت از بروز عوارض سوء بعدی پیشگیری میکنند؛ اما اگر بخواهند با لجاجت و خشکی برخورد کنند، زندگی را از دست میدهند. تعبیر پیامبر اکرم (ص) در مورد بهترین مردها این است: « خیرُکم خیرُکم لأهله، وأنا خیرُکم لأهلی[2] ؛ بهترین شما کسی است که با خانوادهاش خوب رفتار کند و من از همه شما نسبت به خانوادهام بیشتر خوشرفتاری میکنم.»
در جای دیگری به همین تعبیر، بهجای «اهله» لغت «نسا» آمده است، آنجا که میفرماید: « خیرکم خیرکم لنسائه، و أنا خیرکم لنسائی؛ بهترین شما بهترین شما با زنانش می باشد و من بهترین شما با زنانم هستم.[3]»
این مقیاس ارزشگذاری پیامبر، در رابطه با خانواده است. البته این در مقایسه با جهاد و امور دیگر نیست. بلکه فقط در مقایسه با محیط خانواده است؛ یعنی مرد خوب در خانواده، بهترین همسر نسبت به زنش میباشد. از سوی دیگر هیچ مجاهدهای که در ردیف مجاهده مردان در میدان جنگ باشد، برای خانمها نیست مگر خوب شوهرداری کردن. زنی که خوب میفهمد و در مقابل شوهرش خوب رفتار میکند، در حقیقت جهاد میکند. خداوند مقام جهاد را به زن نداده و تکلیف جهاد را از او گرفته؛ اما در مقابل برای آنکه کفه ترازوی نامه عملش سنگین شود، شوهرداری را بهجای آن گذاشته است.
در مورد اینکه در برخوردها چگونه باشیم و با زبان همدیگر را نیازاریم، روایتی از پیامبر اکرم (ص) برایتان میخوانم که فرمود: « هر زنی که با زبانش شوهرش را اذیت کند، خداوند هیچ عمل خیری را از او قبول نمیکند. «
نه اینکه نمازش درست نیست. نمازش درست است؛ اما ثواب ندارد؛ اگر روزه گرفته تکلیفش را ادا کرده، اما ثواب آن را نمیبرد؛ اگر انفاق کند، ثواب نمیبرد و مادامیکه زوجش نسبت به او خشمگین است، هیچ حسنهای از اعمالش قبول نمیشود. نقطه مقابلش هم همینطور است. پیامبر میفرماید: » اگر مرد هم بیجهت زنش را اذیت کند و با زبانش او را برنجاند، به او فحاشی و اهانت کند، تا زمانی که همسرش از او راضی نشود، عبادات و حسناتش مقبول نخواهد بود. البته مرد یک شأن مدیریت دارد. گاهی مدیر چیزی به زیردستش میگوید که ممکن است خوشش نیاید و حق با مدیر باشد. اینها حبط عمل[4] است و یکی از عوامل حبط عمل، ایذای زبانی زن نسبت به شوهر و یا بالعکس است و نقطه مقابل، این است که زن و مرد همدیگر را تحمل کنند.
گاهی مواقع ممکن است مرد ناراحت به خانه بیاید و از بابت بعضی مشکلات عصبانی باشد و احیاناً بداخلاقی کند. آن موقع چه باید کرد؟ تکلیف اخلاقی طرف مقابل این است که کوتاه آمده و سکوت کند. اگر مرد عصبانی شد، زن خودش را در آشپزخانه و یا جای دیگری مشغول کند و صبر نماید و اگر زن عصبانی شد مرد از خانه بیرون برود. این راهحل مشکلات احتمالی است.
در هر محیط چندنفری، احتمال بروز مشکل وجود دارد. بههرحال انسان عصبانی و خشمگین میشود و از خود یک بداخلاقی نشان میدهد، اینجا طرف مقابل باید مسئله را حل کند. باز روایت دیگری از پیامبر جود دارد که میفرماید: » مردی که در مقابل بداخلاقی همسر خود صبر و تحمل نماید و محیط را خشنتر نکند، خداوند آنچنان اجری به او میدهد که به حضرت ایوب در مقابل تحمل مصائب و یا به حضرت داوود داده است«.
برای خانمها نیز همینطور است، پیامبر میفرماید: « خانمی که در مقابل بداخلاقی شوهرش صبر کند و متانت به خرج دهد و محیط خانه را به دعوا و گرفتاری آلوده نکند، اجری برابر اجر حضرت آسیه، زوجه فرعون خواهد داشت«.
این یک نوع تشبیه است؛ یعنی همانطور که زن فرعون در مقابل شوهرش رنج کشید و صبر کرد و خداوند آن مقام را به او داد، خانمی هم که در محیط خانه از بداخلاقیهای شوهرش رنج میبرد و صبر میکند، یک چنین مقامی پیدا میکند. از مثالی که آورده شد، عمق مطلب پیدا میشود؛ یعنی دو طرف مواظب باشند که با زبان همدیگر را اذیت نکنند و در مقابل، اگر بداخلاقی پیش آمد، طرف مقابل صبر کند.
مسئله دیگری که بیشتر خانمها باید رعایت کنند، این است که زیاد گرفتاری را بر شوهرشان تحمیل نکنند که یکی از بلاها و آفات خانواده محسوب میشود. این سخن شاید برای آدمهای پولدار و ثروتمند و مرفه معنای زیادی نداشته باشد اما برای اکثریت ملت ما و همه مردم دنیا که درآمدشان تنها کفایت زندگیشان را میدهد، مصداق دارد؛ همانهایی که اواخر ماه باید قرض کنند و یا لااقل در زندگی برای هزینههای دکتر، دارو، مسافرت، لباس، هدیه و دیگر نیازها بهزحمت میافتند. نوعِ مردم ما کارمند، کارگر، کاسب جزء، روستایی و کشاورز هستند. البته عده معدودی هستند که تجارتخانه پردرآمد و یا سرمایه هنگفت دارند و میتوانند از نظر مالی مسئله را حل کنند. لذا خانمهایی که میخواهند یک زندگی پر خیروبرکت داشته باشند و از زندگی لذت ببرند و محبوب خدا باشند و گناه نکنند، چیزی را به شوهرانشان تحمیل نکنند.
اینکه حالا هرکس داماد و یا عروس میشود، وضع حمل میکند، از سفر میآید، حج میرود و ... برایش یک هدیه ببریم، آنهم هدیهای که از هدایای دیگران بهتر باشد، چه نتیجهای در پی دارد؟ یا در فصلی که شوهر نمیتواند فلان میوه را تهیه کند، یا در یک مهمانی غذایی را تهیه کند، یا در مسافرتی خرج سفر را تحمل کند، خانمها نباید اجباری را بر شوهرانشان تحمیل کنند. اگر خانمها مراعات نکنند و دائماً توقعات خود را بالا ببرند، صفای زندگی از بین میرود. اگرچه خانمها اصولاً حق چنین تحمیلی را ندارند. توقعات خانمها از مردان باید تا حدی باشد که در حد قدرت آنهاست. اگر قرار باشد دائماً با خانوادههای پردرآمد در چیزهایی مثل فرش، مبل، صندلی، آشپزخانه و ... رقابت شود، مسلماً زندگی از هم خواهد پاشید.
روایتی از پیامبر اکرم (ص) برایتان میخوانم تا بدانید برخورد چطور و چگونه باید باشد. میفرماید: « ایمَا امْرَأَةٍ لَمْ تَرْفَقْ بزَوْجِها وَ حَمَلَتْهُ عَلی ما لا یقْدرُ عَلَیهِ وَ ما لا یطیقُ، لَمْ تُقْبَلْ مِنْها حَسَنَةٌ وَ تَلْقَی اللَّهَ وَ هُوْ عَلَیها غَضْبا[5] ؛ خانمی که با همسر خود مرافقت نکند و در امر زندگی با رفق و مدارا در تأمین نیازها برخورد نکند و چیزی را بر شوهرش تحمیل کند که قدرت انجام آن را ندارد، خداوند هیچ حسنه و کاری را از این خانم قبول نمیکند و روز قیامت زمانی که با خدا ملاقات میکند، خداوند بر او غضبناک است.»
این عمل نتیجه بدی برای این خانم دارد و واقعاً باید همینطور باشد؛ یعنی کسی که کانون خانوادگی را به خاطر این تحمیلها و توقعات لوث میکند، قابل بخشش نیست و باید دست از کارش بردارد.
نقطه مقابل مردها هستند. اگر امکاناتی دارند، نباید نسبت به خانه خسّت به خرج دهند و تنها به تکلیف شرعی خود قانع باشند. این طور نیست. بهترین مردها آنهایی هستند که در راه رفاه خانوادهشان تلاش بیشتری بکنند. این تکلیف مردهاست و باید این کار را انجام بدهند؛ تا حدی تکلیف است و تا حدی نیز تکلیف اخلاقی است.
در روایات دیگری تفسیر میکنند کسی که در راه توسعه زندگی خود تلاش کند و خودش را بهزحمت بیندازد، خداوند گناهانش را میبخشد؛ و مردهایی که امکانات دارند اما در خانه خسّت به خرج میدهند و زنهایشان را تحت فشار میگذارند، آنها هم همین حالتی را دارند که خانمها با توجه به عدم امکانات شوهرشان، به آنها فشار میآورند، آنها نیز کاری ضداخلاقی انجام میدهند و خداوند آنها را نمیبخشد.
بنابراین مرد باید برای توسعه و رفاه خانه و بچههایش تا آنجا که میتواند تلاش کند؛ زنها نیز باید تلاش کنند و مراقب باشند آنچه را که مرد نمیتواند تحمل کند، به او نگویند و به نوعی مسئله خودشان را حل کنند، از شرایطی که بر زندگیشان حاکم است، اظهار رضایت کنند و اموال خانواده را به خوبی حفاظت کنند. اگر آخرماه پول تلفن، آب و یا برق زیاد میشود، مراعات کنند تا به شوهرشان تحمیل نشود؛ شوهری که حقوق معینی دارد و به میزان معینی میتواند پول خرج کند و مجبور است برای خرجهای بیشتر وام بگیرد و یا کار زیادتر از طاقتش انجام دهد. خانمها باید خرج داخل خانه را با امکانات شوهرانشان منطبق کنند.
اگر شوهری قدرت کار دارد و تنبلی میکند باید فشار بیاورند تا کار کند. اگر دارایی دارد و خرج نمیکند باید فشار بیاورند تا خرج کند. این مسئله کاملاً متفاوت است؛ اما اگر شوهر از امکانات مالی خوبی برخوردار نیست، خانمها باید رعایت کنند و خود، خواهند دید که زندگی هزار بار شیرین میشود و اگر آقایان نیز مراعات کنند، زندگی هزار بار شیرینتر میشود؛ اما متأسفانه خانوادههایی را میبینیم که بدون جهت و از روی نادانی، کارشان به طلاق، جدایی و تلخی کشیده میشود.
فصل دیگری که بسیار مهم است - و امروز در مورد آن بحث نمیکنم تا بعداً بتوانم بیشتر بر روی آن بحث کنم - و خانمها باید توجه کنند، تأمین نیازهای عاطفی و جنسی شوهرانشان است. البته مردها نیز باید چنین توجهی را اِعمال کنند. خانمها لذاتشان را خارج از خانه و با غیر از شوهرشان حتی به صورت میهمانی و پوشیدن لباس نامناسب و مراودههای نادرست نخواهند و آقایان نیز توجه داشته باشند که اگر حقی در قانون اساسی به آنها داده شده از آن سوء استفاده نکنند، آن هم به قیمتی که بخواهند خانواده را متلاشی کنند و زن را در خانه به صورت یک اسیر در بیاورند.
از لحاظ اخلاقی دستور است مردی که شبها به خانه نمیرود و بیرون از خانه میخوابد، مبغوض خداوند است و خلاف اخلاق اسلامی عمل کرده است. اگر چه از لحاظ قانونی از هرچهار شب، یک شب باید در خانه باشد، اما وقتی که در بیرون کاری ندارد، باید شب به خانه بازگردد. یا زمانی که به مهمانی میرود باید شب را به خانه برگردد در غیر این صورت فشار روحی به خانواده وارد کرده است؛ که البته مسئله زینت و لباس در خانوادههایی که زینت خود را برای غیر شوهرشان و بیرون از خانه میخواهند را انشاءاللَّه در یک بحث مستقل و در خطبهای دیگر ذکر خواهم کرد.
تقوایی که در محیط خانواده از ما خواستهاند فقط در حد مقررات خشک نیست، اینها هم مصادیق تقواست؛ یعنی اگر انسان این نعمت الهی و سپر الهی را در وجود خود بیابد و متقی باشد، خیلی آسان وظایف اخلاقی خود را انجام میدهد و اگر چنانچه نداشته باشد و از لحاظ اخلاقی، حقوقی و غیره کوتاه بیاید، حفاظت آن کار مشکلی است.
با توجه به توصیه قرآن و پیغمبر اکرم (ص) ما بیش از هر چیزی و در هر مقطعی از مردم خود توقع داریم که سعی کنند روحیه تقوا و حفاظت درونی را در خود تقویت کنند. اگر این قدرت و روحیه در میان اینها باشد و انسان همیشه از درون محافظت شود، انجام وظایف خیلی آسان میشود؛ اما اگر بیتقوا و لاابالی باشد، خدای ناکرده، نه در دنیا نعمت و لذتی میتواند او را سیر کند و نه در آخرت به جایی میرسد؛ تقوا این سرمایه الهی برای ما بهترین چیز است کهان شاءاللَّه همه در حفظ آن سعی میکنیم.
اَعُوذُ باللَّهِ مِنَالشَّیْطانِ الرَّجیم
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ/ اَللَّهُ الصَّمَدُ/ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَدْ/ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ.
خطبه دوم
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِ الْمُؤْمنینَ وَ عَلی الصِّدّیقة الطّاهِرة وَ عَلی سبْطِیِ الرَّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهادی الْمَهْدی (عج)
مهمترین مناسبت هفته گذشته، شهادت صاحب مکتب و مذهب، امام ششم، حضرت امام صادق (ع) بود. بزرگواری که امروز شیعه و علمای شیعه و همه ما ریزهخوار خان علم و مدرسه و تعلیمات ایشان هستیم و مکتب تشیّع غنای فرهنگی و علمی خود را مرهون زحمات این مرد بزرگ است، که او نیز تمام این صفات را از پدرانش و از پیغمبر اکرم (ص) به ارث برده و ما معتقدیم که مقام امام صادق (ع) هنوز در دنیا مجهول است.
روزی که دنیا به این گنجینه عظیم ذخایر علمی، فرهنگی و اخلاقی توجه کند و با توجه به معارف مکتب جعفری برخورد کند، آن روز است که متوجه میشود قرنها چه غفلتی کرده و چه خساراتی دیده است. ما این روز عزیز را گرامی میداریم و به محضر حضرت بقیةاللَّه امام عصر (عج) و همچنین رهبر عظیم انقلاب و امت عزیزمان، تسلیت عرض میکنیم و همچنین یاد شهدای فیضیه را که در روز شهادت همین مرد بزرگ در زمان رژیم منحوس پهلوی به شهادت رسیدند، گرامی میداریم، چرا که در کشور ما یک روز تاریخی محسوب میشود.
مناسبتهای دیگری نیز هست که به آنها اشاره نمیکنم و به مسئله جنگ میپردازم که مهمترین مسئله امروز ماست و سعی خواهم کرد بیشتر در مورد عملیات کربلای یک[6] و آزادی منطقه مهران صحبت کنم.
حتماً مردم ما و شاید هم ناظران جهانی تمایل دارند که از مسؤولان جنگ توضیحات بیشتری در مورد عملیات اخیر مهران بشنوند. البته انتظار داریم توضیحات نظامی را فرماندهان جنگ مخصوصاً فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه که مستقیماً در ارتباط با جنگ هستند، بدهند؛ لذا من در حواشی این قضیه توضیحات مختصری میدهم.
از نظر ما این عملیات و پیروزی بسیار مهم قلمداد میشود و از چند جهت دارای اهمیت است و به دلیلی که عرض خواهم کرد ما اقدام کردیم و این عملیات را انجام دادیم که هم از لحاظ سیاسی مهم است و هم از لحاظ نظامی. در ابتدا چندجملهای در خصوص موقعیت جغرافیایی شهر مهران عرض میکنم.
همانطور که میدانید مهران شهر مرزی و بسیار کوچکی است که در دشت محدودی واقع شده است. در شمال و جنوب و شمال غربی این دشت و با کمی فاصله در شرق، ارتفاعات بلندی به چشم میخورد که از لحاظ نظامی بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت این دشت به تنهایی ارزش نظامی ندارد و اگر قرار باشد ارتفاعات یک سوی شهر در اختیار یک طرف باشد و ارتفاعات سوی دیگر در اختیار طرفی دیگر، تصاحب شهر مهران تنها اسباب زحمت است، چون نیروهایی که در دشت پخش میشوند از فاصله کمی دائماً میتوانند در معرض توپ و خمپاره و تعرض طرف مقابل قرار گیرند.
اوایل جنگ عراقیها این دشت و ارتفاعات جنوب و شمال آن را گرفتند و همه این منطقه را تصرف کردند. در عملیات والفجر ۳ نیروهای ما ارتفاعات شمال و شمال غربی مهران را تصرف کردند. وقتی که ما آن ارتفاعات را گرفتیم، عراق ماندن خود را در مهران جایز نمیدانست به همین خاطر از مهران بیرون رفت و در ارتفاعات جنوب مهران مستقر شد.
عراق تنها نمیخواست مهران را تصرف کند بلکه قصد داشت ارتفاعات شمال را بگیرد، جاده مهران - ایلام و حتی جاده دهلران - ایلام را ببندد و این دشت و ارتفاعات اطراف را به طور کامل در اختیار بگیرد. خوشبختانه آن موقع شکست محدودی خورد. بدین ترتیب که تا مهران پیشروی کرد، مقداری از ارتفاعات را هم تصرف کرد، اما با فشاری که رزمندگان ما وارد آوردند تلفات زیادی را تحمل کرد و از تپههای منطقه به عقب رانده شد. با این ضربه، عراق عقب نشینی و در ارتفاعات مشرف به شهر یک خط دفاعی درست کرد. ارتفاعات جنوب مهران نیز از قدیم دست نیروهای عراقی بود.
البته تقریباً همه ارتفاعات مرزی که ارزش سوق الجیشی و نظامی دارند متعلق به جمهوری اسلامی ایران است و اراضی عراقیها بعد از ارتفاعات ما آغاز میشوند مگر بعضی از گوشههای مرز - با توجه به قرارداد معروف الجزایر که از خیانتهای بزرگ شاه به این مملکت محسوب میشده، که هنوز خالی نشده است - همه اینها نشأت گرفته از خیانت شاه است که بعضی از ارتفاعات را در قبال اروندرود که حق مسلّم ما بوده به عراقیها بخشید. البته عراقیها ادعا میکنند که ارتفاعات را خالی کردهاند؛ اما دروغ میگویند. آنها حتی ارتفاعاتی را اشغال کردهاند که ادعای ارضی هم بر روی آن ندارند، همانند ارتفاعات جنوب مهران و قسمتی از آن به نام » قلاویزان«که از ابتدای جنگ در دست عراقیها بوده است.
هدف از عملیات کربلای ۱ بازپس گیری ارتفاعات جنوب بود و کاملاً مشخص بود که اگر ما ارتفاعات جنوب را تصرف کنیم، عراق دیگر در مهران نخواهد ماند؛ چرا که ما از شمال به جنوب و حتی تا حدودی از غرب بر او مسلط میشدیم. عملیات از همان ابتدا با موفقیت همراه بود. نتایج این عملیات واقعاً حیرت آور است. ارتش عراق به کرباسی میمانست که شعله آتشی و یا دست نیرومندی بر آن بزند و آن را پاره پاره کند. ارتش ما آن شعله آتش و دست نیرومند بود. این عملیات نشان داد که اگر عراقیها خارج از پناهگاههایشان قرار بگیرند و در پشت سنگرها، کانالها، سیمهای خاردار، مینها و استحکامات نباشند - خصوصاً خارج از خاک خودشان - بسیار ضعیف و فوق العاده آسیب پذیر خواهند بود.
عراق در این تاکتیک اخیر که نامش را استراتژی » دفاع متحرک «گذاشته و مسائل زیادی نیز برایش پیش آورده، اشتباه بزرگی مرتکب شد. این استراتژی عراق که بعد از حمله فاو انتخاب شد،» دفاع متحرک«نام گرفت؛ و از اشتباهات مهم عراقیها در این مقطع جنگ به حساب میآید. عراق با آسیب پذیری که داشت از لحاظ نظامی هیچ راهی برایش بهتر از این نبود که پشت آن استحکامات گران قیمت خود باقی بماند تا آسیب کمتری را متحمل شود. بالاخره در حمله، حملهکننده آسیب میبیند، باید جلو برود و جایی وارد شود که خود او نیز نمیداند کجاست.
عراقیها در مدتی که پشت استحکامات خود مانده بودند تا حدودی خود را حفظ کرده بودند البته در بعضی نقاط، ضربات کاری نیز خورده بودند. بیرون آمدن نیروی عراق از پشت این استحکامات که به عنوان » دفاع متحرک«مطرح شده بود، باعث گردید ارتش عراق ضربات شدیدی را در مدت این دو سه ماه متحمل شود؛ ضرباتی که شاید در طول یک یا دو سال جنگ متحمل آن نمیشد. در ضمن اگر ارتش عراق در همان ارتفاعات قلاویزان مانده بود، ممکن بود فعلاً به آنها حمله نکنیم چرا که گرفتن قلاویزان به صورت یک عمل ابتدایی برای ما اولویت نداشت؛ اما عراقیها این کار را کردند و به قیمت گزافی نیز برایشان تمام شد.
آماری که تاکنون به شما دادهاند هنوز تمام آمار نیست و روز به روز برآن افزوده میشود. ما در حال حاضر حدود ۱۲۰۰ اسیر اعلام کردهایم که مطمئناً بیش از اینهاست. هنوز اسرایی هستند که شمارش نشدهاند. آمار غنایمی که در این عملیات به دست آوردیم خیلی زیاد است، که قسمتهایی از آن را گفته و مابقی را در آینده خواهیم گفت. تلفات عراق بیش از تعداد ۵۰۰۰ نفری است که اعلام شده است. عراق در این عملیات به گونهای خسارت دید که مجبور شد دو تیپ از تیپهای بازسازی شده لشکر گارد ریاست جمهوری را وارد میدان کند. تیپهایی که در فاو صدمه جدی دیده بودند و در مدت پنج ماه گذشته با صرف نیروهای فراوان آنها را برای کارهای اصولیتر بازسازی کرده بودند، اما در این عملیات مجبور شدند این لشکر را به منطقه عملیاتی مهران وارد کنند. زمانی که این دو تیپ وارد منطقه شدند، نیروهای آمادهما مهلت گرفتن آرایش را به آنها ندادند و فوری حمله کرده و هر دو تیپ را منهدم کردند.
عراقیها تاکنون حدود ۱۵ تیپ کیفی خود را، نه از این تیپهای ضعیفی که اخیراً در جلوی خط میچینند، چه زرهی و چه پیاده و کماندویی در مهران از دست دادهاند و یک خرج عمدهنظامی متحمل شدهاند. زمانی که ما برروی تپه قلاویزان و شمال مهران مستقر میشدیم، غرب ما تا بغداد، جنوب تا هرجا که پیش میرفتیم و جنوب غربی تا دجله، گسترده شده بود و عراق مجبور بود به خاطر حفاظت مناطق حساس خود، تعداد زیادی از تیپها و نیروهای قدرتمندش را آورده و در این منطقه وسیع بیابانی خط تشکیل بدهد. چون در حال حاضر اگر بخواهیم از ارتفاعات سرازیر شده و پیش روی کنیم، هیچ مانعی بر سر راه نداریم و آنها مجبور هستند به این مناطق نیرو اعزام کنند.
به علاوه، مسئله هنوز تمام نشده است؛ عراقیها حتماً برای این ارتفاعات قلاویزان خواهند جنگید. آنها میدانند چه بلایی برسرشان آمده و با دست خود چه مشکلی برای خودشان آفریدهاند. به جایی آمدهاند که یک طرف ارتفاعات در اختیار ما بود. آنها حتی ما را به قسمتهای جنوبی نیز کشاندند و جالب اینکه در جنوب قلاویزان، صخرههایی وجود دارد که امکان بالارفتن نیرو از آنها وجود ندارد و فقط از طرف غرب میتوانند جلو بیایند که آنجا نیز نیروهای ما صلابت خود را نشان دادهاند.
قتلگاه جدیدی شبیه فاو برای عراقیها درست شده که مجبور هستند ظرف چند روز آینده تحت فشاری که صدام با همان غرور و دیوانگی خود به آنها وارد میکند جلو آمده و بجنگند، تلفات بدهند و باز هم نیرو بچینند. از لحاظ نظامی، عراق علاوه بر از دست دادن قلاویزان، نیروی انسانی و امکانات زیادی که تا به حال گفته شده، متحمل خساراتی همچون از دست دادن ۷۰ تانک و نفربر و بسیاری از خودروها و تجهیزات مهندسی سنگین و توپهای ضدهوایی و انهدام حدود ۱۰۰ تانک و نفربر شده است. البته باز هم باید از دست بدهند. زمانی که هواپیماهایشان به پرواز درآیند و دفاع ضدهوایی ما نیز فعال شود و شرایط جدیدی به وجود آید، زمانی است که صدمه بزرگ نظامی را خوردهاند، خرج بزرگ نظامی روی دستشان آمده و اعتبار نظامیشان به شدت مخدوش شده که بسیار از جنبه سیاسی و نظامی مهم میباشد.
پیش از این ناظران نظامی بینالمللی بر این عقیده بودند که عراقیها در دشت و آنجا که میدان تاخت و تاز نیروهای زرهی باشد بر ما تفوّق دارند. مهران یکی از همان میدانهاست؛ جایی که نیروهای زرهی میتوانستند فعال باشند. زمانی که ما فاو را گرفتیم توجیه نظامیهای غربی این بود که ایرانیها با استفاده از شب و شرایط جوّی و فصلی توانستند فاو را بگیرند؛ اظهار میکردند زمین گِل بوده و تانکهای عراقی نمیتوانستند حرکت کنند. در فاو شاید میتوانستند این دلایل را بیاورند اما در مهران نمیتوانند.
نیروهای عراقی در مهران حدود ۱۷۰ تانک و نفربرشان از دست رفت و تعداد زیادی نیز در فرصتی که نتوانستیم آنها را منهدم کنیم، فرار کردند و این همان جایی بود که وقتی عراق آنجا را گرفت، بعضی از تحلیلگران غربی میگفتند عراقیها این منطقه را گرفتهاند تا نیروهای ایرانی را به آنجا بکشانند تا این میدان برعکس فاو، قتلگاه نیروهای ایران شود؛ و حالا که عملیات کربلای ۱ با این وصف انجام گرفت نمیدانم چگونه تحلیل خواهند کرد. نیروهای ما تا این لحظه که من با شما صحبت میکنم، تلفاتشان همانند روزهای عادی جبهه میباشد.
واقعاً باید تشکر کرد، اما نمیدانیم با چه زبانی باید از این جان برکفان تشکر کرد و هیچ تشکری بهتر از این صدای گرم و طنین انداز شما که به گوش رزمندگان اسلام خواهد رسید، نیست. هیچ تشکری بهتر از این قدردانی صمیمانه شما که با خلوص نیّت از بچههای خودتان در جبههها میکنید، وجود ندارد. خداوند شما و همه آنها را حفظ کندان شاءاللَّه.
عراق در این دو عملیات، سه ضرر عمده را متحمل شد. عراقیها تا به حال ادعا کردند در خاک خودشان دفاع میکنند اما این بار معلوم شد که دروغ میگویند. اگر چه ما از قبل میدانستیم. همانطور که گفتم هنوز ارتفاعات زیادی از ما در دست آنهاست، هنوز نفت شهر در اشغال آنهاست؛ ما نفت شهر را به عنوان سند گرفتهایم تا تمام دنیا بداند که عراق دروغ میگویدو شهر ما در دست عراقیهاست.
اما اشغال مجدد مهران تمام ادعاهای چندین ساله عراقیها را مبنی بر اینکه آنها نمیخواهند داخل خاک ایران شوند از بین برد. حتی ادعا کردند با » دفاع متحرک«تا اعماق ایران پیش خواهند آمد. غافل از اینکه با اسم، هیچ مشکلی حل نمیشود! به هر حال نیروهای نظامیش آمدند و یک شهر و چند روستا را اشغال کردند و قصد داشتند مناطق دیگری را نیز تصرف کنند اما نتوانستند. به همین خاطر ادعای قبلی آنها به کلی پاک شد. از این به بعد عراق هر چه در دنیا بگوید، باید ابتدا جواب این سؤال را بدهد.
خسارت دیگر عراق این است که دیگر نمیتواند برای مردمش و حزب بعث به آسانی تلفاتش را توجیه کند. در گذشته ادعا میکرد ما در خاک خودمان هستیم و دشمن به ما حمله کرده و ما در خاک خودمان دفاع میکنیم. این برای ملت عراق قابل توجیه بود که به هر تقدیر باید از خاک خودشان دفاع کنند. گرچه به عمق قضیه واقف بودند که عراق به خاک ما تجاوز کرده و باید جواب تجاوزش را بگیرد و کیفر ببیند و نیز میدانند که ما به ملت عراق کاری نداریم و تنها میخواهیم شر حزب بعث را از سر آنها کم کنیم.
به هر حال زمانی روزنامه و رادیوی این کشور میتوانستند این ادعا را بکنند، اما حالا چطور؟ دولتی که حدود شش هزار سرباز خود را ظرف سه روز به این صورت تار و مار کرد، این همه ثروت عراق را به باد داد و این بیاعتباری نظامی را برای خود خرید، چگونه میخواهد پاسخ مردمش را بدهد؟ این موضوع برای عراق در آینده بسیار دشوار است؛ خصوصاً به لحاظ تلفات، چون ارتش عراق تحمل این مقدار تلفات را ندارد. از لحاظ سیاسی نیز مشکل خواهد داشت چرا که اگر مثلاً تا دیروز در مواجهه با مردم ۵۰ درصد مشکل داشت امروز صددرصد مشکل دارد. چارهای جز توجیه ندارد که البته هیچ چیز قابل توجیه نیست.
مسئله مهم دیگر خسارات سیاسی و نظامی است که عراق در این عملیات متحمل شد، چرا که حامیان عراق فهمیدند این کشور قدرت مقاومت در مقابل ایران را ندارد. آن از نتیجه عملیات والفجر ۸ و این هم از نتیجه عملیات مهران. بالاخره رادیوهای بدبختی مثل آمریکا، انگلیس و اسرائیل هم این دو عملیات را مقایسه کرده و میگویند چطور شد که در فاو ایرانیها به آن سوی آب رفتند و با مشکلات تدارکاتی که داشتند حدود ۵۰ تیپ عراقی را منهدم کردند و روز به روز مستحکمتر شدند، اما عراقیها در یک میدان وسیعی که چند پایگاه هوایی عراقی نیز در آنجا وجود داشت و نیروهای زرهی عراق در آنجا مانور داشتند، نتوانستند بیش از چند هفته دوام بیاورند و مانند کرباس از هم دریده شدند.
امروز اعتبار نظامی عراق نزد تمام کسانی که بر روی آینده این کشور شرط میبستند، مخدوش شده است. این موضوع به دنیا ثابت کرد که جمهوری اسلامی ایران در خشکی، در دشت، در ارتفاعات و حتی در آب میتواند بر عراق پیروز شود و دلیل آن والفجر ۸ و کربلای ۱ است.
این ضربه سیاسی به طور یقین ضعف نظامی در پی خواهد داشت و کشورهای پول پرست دنیا دیگر حاضر نیستند ریسک سرمایهگذاری و تمدید وامهای عراق و کمک به این کشور را بپذیرند، چون توجیهاتی که در فاو میکردند، دیگر آنجا مصداق ندارد. در این عملیات، نه هوا ابری بود نه زمین گل و باتلاقی بود، در ضمن به بغداد نیز نزدیک بود؛ از این جهت که در جریان عملیات فاو میگفتند ارتش عراق باید از بغداد تا آنجا بیاید، اما در این عملیات فقط ۱۶۰ کیلومتر تا بغداد فاصله بود؛ میتوانستند از شمال و جنوب و غرب آن هم با جادههای فراوانی که در این منطقه هست خود را در مدت کوتاهی به محل برسانند.
باید منتظر بمانیم و آثار این شکستی را که به آسانی بر عراق تحمیل شد و رسوایی زیادی برایش به ارمغان آورد، در روابط بینالملل و توبه کردن حامیان بغداد و شاید اضمحلال سیاسی کویت را ببینیم. شاید منحل شدن یکباره کابینه و پارلمان کویت یکی از تبعات همین مسئله باشد که البته باید کمی صبر کرد تا بتوان قضاوت بهتری نمود.
در کنار این، حادثه دیگری اتفاق افتاد که بیشتر دل آنها را لرزاند. یکی دو روز قبل از عملیات، ما یک ضربه موشکی و یک ضربه هوایی به عراق زدیم که بسیار برایش آموزنده بود. در شمال غربی کرکوک منطقهای اقتصادی تقریباً به وسعت یک در سه کیلومتر و نیم وجود دارد که در بردارنده حیاتیترین امکانات نفتی و انرژی عراق است. پالایشگاههای مهم، تأسیسات گازرسانی و توربینهای برق و بسیاری امکانات اقتصادی عراق در آنجا بنا شده است که در مجموع شهری کوچک را تشکیل داده است. ما به تلافی حمله به مراکز صنعتیمان، شبانه دو موشک دوربرد را به آنجا شلیک کردیم.
آنها فکر نمیکردند که موشکهای ما بتواند مناطق اقتصادی و حساس را نشانهگیری کند؛ اما هر دو موشک به مناطق حساس و پالایشگاهها اصابت کرد و آتش سوزی و تخریب وسیعی را در سراسر این منطقه به وجود آورد.
صبحروز بعد نیز هواپیماهای جنگی ما یکی از مراکز تزریق آب و گاز به چاههای نفت عراق را در همان منطقه بمباران کردند. عراق متوجه شد بر خلاف آنچه خود و دوستانش ادعا میکردند، که با قدرت هوایی خود میتواند اعماق و مراکز اقتصادی ایران را بزند، ایران نیز میتواند هم با موشک و هم با هواپیما، همانند آنچه ادعا میکند، مقابله به مثل کند. این حمله لرزه بر اندام آنها انداخت و آنها را به فکر فرو برد، مخصوصاً همسایههای جنوبی ما را که خودشان دچار آن آتش سوزی شدند و قصد دارند به طریقی آن را به ما منتسب کنند.
الحمدللَّه این عملیات با هماهنگی کامل نیروهای رزمنده اعم از ارتشی، سپاهی و بسیجی و نیز نیروهای زمینی و هوایی و پدافند هوایی و هوانیروز انجام گرفت و تمام نیروها به مثابه یک ماشین هماهنگ وظایف خود را با همکاری فوقالعاده و مؤثر مهندسی رزمی و جهادسازندگی انجام دادند، که این نشانِ اتحاد و قدرت اعِمال نظر برای جمهوری اسلامی ایران و نشانِ ضعف و اضمحلال و آسیب پذیری برای عراقیها میباشد؛ و امیدواریم دنیا رسمی را که ما به او دادیم خوب آموخته باشد و بیجهت این دو ملت و منطقه را دچار ناامنی نکند.
خواستههای ما همان خواستههای قبلی است و پیروزی ما را مغرور نمیکند تا خواستههای اضافی دیگری تحمیل کنیم؛ باید حزب بعث عراق و صدام از منطقه حذف شوند، خسارات جمهوری اسلامی ایران در حد متعادل پرداخت شود و عراقیهایِ آواره به کشورشان برگردند. این خواستهها چیزی است که با هر وجدان عدالت خواهی قابل تطبیق است.
و اما چندجملهای هم با مردم خودمان صحبت دارم؛ ملت عزیز! در حال حاضر شرایط جبهه طوری است که هر مقدار نیروی بیشتری در جبههها آماده باشد، دست رزمندگان اسلام برای پایان دادن به جنگ و کسب پیروزی بازتر است. مسؤولان جنگ در هرگوشهای از جبهه، در جنوب، شمال، در جبهه میانه به نیرو برای آفند نیاز دارند و چارهای نیست جز اینکه مردم، مخصوصاً آنها که آموزش دیدهاند و یک بار در جبههها حضور داشتهاند، با وسعت بیشتری به جبههها روی آورند تا دست رزمندگان ما پر باشد و در وقت مناسب بتوانند هدفشان را به دست آورند و دنبال مسؤولیتی که به آنها داده شده بروند.
قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا اعلام کرده است که قصد دارد در فصل تابستان ۵۰۰ گردان نیروی آماده تشکیل دهد و نیاز به حضور نیروهای مردمی در سطح گسترده در مراکز آموزش و اعزام نیرو میباشد. البته در پشت جبهه نیز نیاز به همکاری است که ارزش آن در شرایط موجود کاملاً روشن است.
سیاست شیطانی دشمنان ما این است که با اِعمال فشار اقتصادی که از مجرای تنزل قیمت نفت بر جمهوری اسلامی ایران وارد میآورند، ایران را از ادامه جنگ بازدارند. راه حل مناسبی که ما تشخیص دادیم این است که ما نیز به گونهای حرکت کنیم که بتوانیم جنگ را قبل از آنکه فشار اقتصادی بتواند مثمرثمر واقع شود، تمام کنیم و این ممکن نیست مگر با حضور بیشتر مردم در جبههها و زدن ضربههای پیدرپی و متوالی و رفتن به نقاطی که میتواند صدام را از پای درآورد.
نباید کسی این گونه فکر کند که چون من تازه جبهه بودم، دیگر نمیروم. اگر الان نروید سال آینده باید بیشتر بروید؛ بنابراین بهتر این است آنها که آماده رزم هستند هرچه زودتر خود را معرفی کنند. دستور داده شده تا در استانها مراکز آموزشی به اندازهکافی ایجاد شود؛ ستادهای پشتیبانی جنگ نیز در سراسر کشور هرجا که تشخیص دهند با کمک دولت و مردم و ائمه جمعه اردوگاه تشکیل میدهند و کسانی که قدرت مربیگری دارند خود را برای آموزش نیروهای آموزش ندیده معرفی کنند و آنها که آموزش دیدهاند، خود را سریعتر به مراکز اعزام معرفی کنند. مردم نیز با همان شوق ایثارگری که از گذشته در آنها سراغ داریم، برای تقویت روحیه رزمندگان اقدام کنند و کاروانهای اهدایی کمکها را هرچه با شکوهتر به راه بیندازند.
پشت جبهه به کمک دیگری نیز نیاز دارد و آن اینکه خود مردم با خطری که از ناحیه ضدانقلاب و مخالفان انقلاب اقتصاد ما را تهدید میکند مبارزه کنند. به طوری که هر زمان صحبت از کمبود شود، فرصتطلبها و دشمنان و شیطانها به فکر میافتند تا بر اعصاب مردم فشار آورند، احتکار کنند، گران فروشی کنند، جنسها را از دید مردم دور کنند، صفهای متقاضیان را طولانیتر کنند، مردم را در صفها معطل کنند. مبارزه با این افراد به تنهایی نه از دولت ساخته است، نه از مجلس و نه از دستگاه قضایی. مردم باید خود همکاری کنند. کسانی که امروز به رزمندگان ما که با این وصف در جبههها فداکاری میکنند، خنجر میزنند، بدترین افراد دنیا هستند.
خود شماها باید با دولت همکاری کنید. البته این قانون از مجلس بیرون خواهد آمد و در اختیار دستگاه قضایی و دولت قرار خواهد گرفت، نرخ کالاها تعیین خواهد شد و محاکم قضایی نیز برای مجازات محکمتری آماده خواهند شد.
آنها که میتوانند، جنس گران را به هیچ قیمت نخرند، اجناس را به قیمتی که دولت اعلام میکند بخرند. البته خرپولهایی در مملکت هستند که ضدانقلابند، عدهای از آنها میخرند و همانها باعث فساد این نظام توزیع میشوند؛ اما ملت حزباللَّه این کار را نکند و آنجا که میبیند دست احتکار و گران فروشی و فساد اقتصادی در کار است، مبارزه کند و برای معرفی مجرمین، با مأمورین همکاری کنند تا یک حرکت صحیح آغاز شود.
در این مقطع با هماهنگی جبهه و پشت جبهه، مجلس، دولت و دستگاه قضایی تحت رهبری حضرت امام خمینی (ره) خواهیم توانست ان شاءاللَّه هم جنگ را به پیروزی برسانیم و هم در جبهه اقتصادی جواب دندان شکنی به دشمنان جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی بدهیم.
با تشکر از کاروان کربلای بسیج قم که امروز در مراسم نماز جمعه حضور دارند و با تشکر از کسانی که در ستاد انتظامات نماز جمعه زحمت میکشند.
ترجمه خطبه عربی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
اَلْحَمْدُللّهِ وَالسَّلام عَلی رَسُولِاللَّه وَ عَلی آلِه وَ عِباداللَّه الْمُتَّقین.
با تبریک به مناسبت پیروزی نبردهای اسلام در مهران و دعا برای پیروزیهای بیشتر.
ما از بعضی دولتهای کشورهای اسلامی و مخصوصاً جنوب خلیج فارس شکایت به پیشگاه خدا و مردم مسلمان جهان میکنیم.
۱ - از موضع ضعیف و بیتفاوت و گاهی خصمانه آنها نسبت به مسئله فلسطین، که عملاً در خدمت اسرائیل و حامی اصلی اسرائیل و آمریکا قرار دارند.
۲ - در مورد نفت، که با گستاخی با تلاشهای ایران و لیبی و الجزایر و اخیراً برای اعادهحقوق از دست رفته صاحبان نفت، مخالفت میکنند و با اشباع بازار به طور آشکار منافع جهانخواران استعمارگر را بر منافع حتی ملت خود مقدم میشمارند و این زشتترین شکل نوکری و سرسپردگی است.
۳ - موضوع جنگ تحمیلی و امنیت خلیج فارس، که بعضی دولتهای همسایه برخلاف اصول انسانی و اسلامی و حقوق همسایگی، با پول و سلاح و تبلیغ و امکانات از بعث متجاوز عراق که با شروع جنگ و تخلف از مقررات جنگ، جنایتکار جنگی محسوب میشود حمایت میکنند. حتی اخیراً شورای همکاری خلیج فارس با وقاحت و گستاخی، ایران اسلامی مظلوم را که حقوق شرعی و عرفی خود را مطالبه میکند مورد انتقاد قرار داده و شاید سرّ این گستاخی و قضاوتهای ظالمانه این است که خودشان را آلوده به مسؤولیتهای این جنگ تحمیلی میبینند و بیجهت از آیندهخود میترسند. با اینکه ما به شرط عدم ادامه حمایت از کفر و تجاوز اعلان عفو آنها را کردهایم اما » اَلخائِنُ خائفٌ«یک حقیقت روانی است.
۴ - مخالفت با اسلام راستین و مسلمانان مجاهد و فداکار، که در سراسر دنیا و حتی داخل کشورهای نکبت زدهخودشان برای اعادهعظمت اسلام که عظمت و استقلال مسلمین و حتی خود آن جاهلان را همراه دارد، مبارزه میکنند.
من آنها را برادرانه نصیحت میکنم که به راه حق و اسلام برگردند، که همراهی با دین خدا و مردم مسلمان سعادت آنها را تأمین میکند.
اَعُوذُ باللَّهِ منَ الشَّیْطانِ الرَّجیم
بسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیم
اِذاجاءَ نَصْرُاللَّهِ وَالْفَتْحُ/ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَوَّابًا
[1] - سوره نساء، آیه ۱۹ : در زندگانی به آنها به انصاف رفتار نمایید.
[2] - وسائل الشیعة ، ج ۲۰ ، ص ۱۷۱ ، ح ۲۵۳۳۷ ؛ سنن ابن ماجة ، ج ۱ ، ص ۶۳۶.
[3] - به نقل از : مجله پیام زن بهمن و اسفند ۱۳۸۵، شماره ۱۷۹ و ۱۸۰ ، صفحه ۳۴، مقاله : زن در سخن و سیره رسول خدا(ص)
[4][4] - کلمه حبط به معنای باطل شدن عمل، و از تاثیر افتادن آن است و در قرآن هم جز به عمل نسبت داده نشده، آنچه خدای تعالی در بارهٔ اثر حبط بیان کرده، باطل شدن اعمال انسان هم در دنیا و هم در آخرت است، پس حبط ارتباطی با اعمال دارد،البته از جهت اثر آخرتی آنها.
[5] - مکارم الأخلاق ، جلد۱ ، صفحه۲۱۴
[6]- ارتش عراق، ساعت یک بامداد ۲۷/۲/۶۵، در منطقه مهران دست به تهاجم زد و شهر و حومه آن و برخی از ارتفاعات منطقه را تصرف کرد. در این زمان واحدهای ارتشی، مرکب از ۶ گردان پیاده و ۲ گردان زرهی، مسئولیت خطوط پدافندی را در این منطقه به عهده داشت و نیروهای سپاه نیز، پشتیبانی از این منطقه را به طور کامل بر عهده نگرفته بود.
پس از اشغال مهران، استحکامات و موانع متعددی توسط دشمن ایجاد شد. در محور شمالی (جاده ایلام - مهران و باغ کشاورزی) هفت ردیف مین همراه با کانال و بیش از پنج ردیف سیم خاردار رشتهای وجود داشت. در محور میانی (حد فاصل رودخانه گاوی و جاده دهلران - مهران) به لحاظ کوهستانی بودن منطقه، استحکامات نسبتاً ضعیف بود. در محور جنوبی (ارتفاعات قلاویزان) سنگرهای کمین و در بعضی شیارها، یک ردیف سیم خاردار و مین وجود داشت.
منطقه مورد نظر برای عملیات، تحت مسئولیت لشکر ۱۷ زرهی از سپاه دوم عراق بود. حفظ پدافندی این لشکر از رودخانه کنجاپنجم به سمت میان کوه امتداد مییافت.
تلاش اصلی بر انجام عملیات بازپس گیری مهران از محور ارتفاعات قلاویزان و یالهای آن تا رودخانه گاوی در نظر گرفته شد. بر همین اساس، عملیات در سه مرحله به ترتیب زیر طراحی گردید:
- مرحله اول؛ تأمین ارتفاعات قلاویزان ایران تا روستای امام زاده سید حسن.
- مرحله دوم؛ تأمین ارتفاعات جبل حمرین تا شیار مگ سوخته و در امتداد آن، تأمین روستاهای بهین، بهروزان و هرمزآباد
_ مرحله سوم؛ تصرف خاکریز عملیات والفجر ۳، که روستای فرخ آباد تا زیر ارتفاعات ۲۲۳ قلاویزان داشت و در نتیجه مهران در این مرحله تأمین گردید.
مرحله اول عملیات در ساعت ۲۲:30 روز ۹/۴/۱۳۶۵ با رمز یا ابا الفضل العباس، ادرکنی آغاز شد و نیروهای خودی در اغلب محورها خطوط دشمن را شکسته و تا قبل از روشنایی صبح ضمن انهدام بیش از ۱۰ گردان پیاده عراق، اهداف مرحله اول و قسمتی از مرحله دوم عملیات را به تصرف درآوردند.
از آغاز روز دوم (۱۱/۴/۱۳۶۵) عملیات در کلیه محورها ادامه یافت و نیروهای رزمنده ضمن به اسارت درآوردن تعدادی از نیروهای دشمن، به باغ کشاورزی وارد شدند و سپس در حدود ساعت ۱۲ این روز نیز شهر مهران آزاد شد.
در جریان مرحله چهارم عملیات، که از ساعت ۲۴ روز ۱۲/۴/۱۳۶۵ آغاز شد، با ورود قوای خودی به روستای فیروز آباد، دشمن عقب نشینی کرد. سپس، خاکریزی از فیروزآباد تا یالهای ارتفاعات قلاویزان احداث کردند. درگیری، همچنان در اطراف ارتفاعات ۲۲۳ ادامه داشت و دشمن، فشاری قابل ملاحظه در نقاط مختلف وارد کرده، تنها ارتفاعات فوق را در تصرف خود نگه داشته بود. حدود ساعت ۷ صبح روز چهارم (۱۳/۴/۱۳۶۵) پاتک شدید دشمن روی ارتفاعات قلعه آویزان - به منظور تصرف قله ۲۰۰ - شروع شد؛ لیکن با مقاومت و حملات پی در پی قوای خودی، این پاتک شکست خورد.
در روز پنجم، ارتفاع ۲۱۰ مجدداً به تصرف نیروی خودی درآمد و در سحرگاه روز ششم نیز رزمندگان در مرحله پنجم عملیات با حمله به ارتفاع ۲۲۳، ضمن تأمین اهداف تعیین شده، قرارگاه تاکتیکی لشکر ۱۷ زرهی عراق را به تصرف درآوردند.
در تاریخ ۱۸/۴/۱۳۶۵، علاوه بر تصرف باقی مانده یالهای غربی ارتفاع ۲۲۳، قرارگاه تاکتیکی تیپ ۲۴ مکانیزه عراق منهدم و فرمانده آن به همراه تعدادی دیگر اسیر شد.
طی این عملیات، منطقهای به وسعت ۱۷۵ کیلومتر مربع از خاک ایران و نیز عراق شامل شهر مهران و روستاهای اطراف آن، جاده دهلران - مهران - ایران، ارتفاعات حساس و سرکوب قلاویزان و حمرین و نیز دو پاسگاه مرزی آزاد شد. هم چنین عقبههای دشمن از جمله شهرهای بدره و زرباطیه در دید و تیر قوای خودی قرار گرفت. در این عملیات، ۱۲۱۰ نفر از نیروهای دشمن اسیر شدند.