خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

فرمانده جنگ در سنگر نماز جمعه پا به پای رزمندگان در موشکباران مراکز نظامی و اقتصادی عراق، سخنانی گفت که بردش تا محافل سیاسی غرب و شرق بود.

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۲ فروردین ۱۳۶۴
بمب گذاری در نماز جمعه تهران/ تبریک سال نو / سخنان معنوی و سیاسی امام در دیدار نوروزی مسئولان/ حفظ معنویات، از پایه‌های اصلی تکامل بشری/ عبور انقلاب از عَقَبات مشکل/برنامه دشمنان برای فلج اقتصادی ایران/ موشکباران مراکز صنعتی و نفتی ایران/ مقابله به مثل ایران در موشکباران بغداد/ انهدام بانک رافدین / داستان اسرای عراقی اردوگاه گرگان / شکوه راهپیمایی ۲۲ بهمن / دعای پیغمبر اکرم در اول هر سال/ تهاجم رژیم شاه به مدرسه فیضیه/ روز جهانی مبارزه با تبعیض نژادی/ ولادت با سعادت امام باقر (ع)/ سالروز عملیات فتح المبین/ روز ملی شدن صنعت نفت /تلاش طراحان سیاستهای جهانی برای نجات صدام/ حمله هوایی بعث به مناطق مسکونی شهرها و اجتماعات در ایران/ شایعه توانایی عراق و تکیه بر روی برتری هوایی/اصابت موشک ایران به یکی از کارخانه‌های مهم کرکوک/شجاعت یک رزمنده اسیر ایرانی/ سخنی با مردم عراق در خطبه عربی

    خطبه اول

بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبّ‌الْعالَمینَ، وَالصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ‌اللَّهِ وَ عَلی آلِهِ الْأَئِمَّةِالْمَعْصوُمینَ.

قالَ‌الْعَظیمُ فی کِتابه:

أعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم

وَ جاهِدُوا فِی‌اللَّهِ حَقَّ جَهادهِ

  در آغاز صحبتم یاد عزیزان مجاهد و فداکار نمازگزار شهید را که هفته گذشته در این مکان مقدس به شهادت رسیدند و از این معبد به بارگاه ملکوت الهی پرواز کردند، به همه مسلمانان جهان و به شما نمازگزاران تبریک عرض می‌کنم و به خانواده‌های عزادار و پرافتخار، به خاطر این افتخاری که نصیبشان شد و در فامیلشان به نام سند فخر باقی خواهد ماند، تبریک و تسلیت عرض می‌کنم و این احساسات غیر قابل توصیف شما را ارج می‌گذارم.

به گروهی که منظره بسیار حماسه آمیزی را با پوشیدن کفن و حضور در این میعاد ایجاد کرده‌اند، باید به خاطر این همه عظمت روحی و این همه مقاومت و اینکه خداوند چنین بندگانی در زمین دارد، تبریک گفت و به این امام بزرگوار هم تسلیت و تبریک عرض می‌کنیمخون مقدس نمازگزاران نماز جمعه تهران با خون مقدس شهدای جبهه‌ها در هم آمیخت و ان شاءاللَّه این رود خروشان کاخ ستم ستمگران را ویران خواهد کرد!

در آستانه سال جدید موضوع بحث امروز مرا امام امت با بیانات ارزشمند دیروزشان در ملاقات با مسؤولان کشور مشخص فرمودند.[1]

 گرچه به طور طبیعی، خطبه اول را معمولاً درباره عدالت اسلام در رابطه با نژادها صحبت می‌کردم، اما فکر می‌کنم این بحث که امام مطرح فرمودند، یکی از ضروریات و توجهات لازم امسال باشد و برخود فرض می‌دانم که پیرامون اظهارات سازنده رهبر عظیم‌الشأن، مطالبی عرض کنم

شما اظهارات امام را شنیدید و باز هم خواهید شنید و حتماً با جانتان آمیخته شده است، اما توضیح دادن و باز کردن آن گنجینه گرانبهایی که امام به امت هدیه فرمودند، می‌تواند کار مفیدی باشد.

تکیه اصلی حرفهای امام در صحبتهای دیروز روی تقویت معنویات و بها دادن به جنبه معنویات، مخصوصاً در هنگام پیروزیها بود. این عارف بزرگ که روح بلندش حقایق جهان را با عرفان لمس کرده، با آن زبان ساده‌ای که برای همه قابل فهم است، مسأله را در حد عالی توضیح دادند. مسأله این است که آن پایگاه اصلی انقلاب ما و پایگاه اصلی انسانیت مورد نظر قلم آفرینش، به طور کلی آن سرمایه معنوی و صلاحیتهای نفسانی است که در هر لحظه باید مواظب بود تا این ذخایر انسانیت مصون بماند و رشد کند. در هر شرایطی انسان نباید آنها را از دست بدهد؛ زیرا خسران غیر قابل جبرانی خواهد بود. چه فاتح باشد و خالی از معنویات و دچار غرور و چه شکست خورده باشد و منهزم از لحاظ روحی.

 تکیه صحبت امام این بود که آنچه که برای این ملت لازم بوده و برای این انقلاب سرمایه اصلی است، همان حفظ معنویات و پایه‌های اصلی تکامل بشری است که برای آن انقلاب کردیم و با همان سرمایه این انقلاب پیروز شد و با همان سرمایه این انقلاب تداوم دارد و با همان سرمایه است که داریم می‌جنگیم و انقلاب را ادامه می‌دهیم.

مخصوصاً من این توجه امام را برای سال آینده به فال نیک می‌گیرم که سال آینده ممکن است برای ملت ما خدای نکرده سال غرور باشدشواهد فراوانی نشان می‌دهد که ما باید در سال جدید از عَقَبات مشکل انقلاب عبور کنیم و به مراحل جدیدی وارد شویم؛ قراین فراوانی نوید این موفقیتها را می‌دهد. البته این پیش‌بینی، غیب گویی نیست؛ این حدس سیاسی اجتماعی و محاسبه است. اراده خداوند، غالب بر هر چیزی است و تقدیرات الهی را هیچ کس نمی‌تواند از پیش به طور قطعی بگوید، اما اگر چنین وضعی پیش بیاید ما احتیاج داریم خودمان را حفظ کنیم و برای تحمل بار پیروزیها و موفقیتها که برای انسان گاهی مشکل‌تر از تحمل شکست است، آمادگی روحی داشته باشیم.

 در سال گذشته بدترین انواع توطئه‌ها برای ما ترسیم و اجرا شد، ولی ما توانستیم در این سال همه این توطئه‌ها را در هم بشکنیم و آثار سوء آنها را به توطئه‌گران برگردانیم. البته ما وسیله و مسیر اجرای اراده الهی بودیم. شما می‌دانید؛ برنامه‌هایی که دشمنان انقلاب از اوایل امسال ریخته بودند، این بود که ما را از لحاظ اقتصادی فلج کنند تا مجبور شویم دستمان را پیش مجامع بین‌اللملی دراز کرده و تسلیم شویم و از حقوق حقه خودمان و از تنبیه متجاوز صرف‌نظر کنیم.

 زدن جزیره خارک، زدن کشتیها، ناامن کردن خلیج فارس و زدن منابع اقتصادی و برنامه‌های دیگری که با شدت تعقیب شد و همه چیز برای آن در نظر گرفته شده بود. حساس‌ترین امکانات از لحاظ هواپیما، موشک، رادار، چشمهای الکترونیکی، اطلاعات راداری و ماهواره‌ای و جاسوسان منطقه و پایگاههای منطقه خلیج فارس همه با هم توأم شد برای اینکه ما را در آنجا به زانو در آورند و دیدید هیچ نتیجه‌ای برای دشمن نداشت، بلکه بر عکس، ما توانستیم دنیا را در مقابل یک خطر جدی قرار دهیم و گفتیم؛ آن روز که شما بخواهید چنین کاری بکنید قبل از اینکه ما از پا در بیاییم، دنیا به بحران کشیده می‌شود، برای اینکه تنگه هرمز نقطه‌ای نیست که بتوان با آن بازی کرد و دنیا هم فهمید که ما راست می‌گوییم و عمل می‌کنیم و در نتیجه پایان سال را دیدید که وقتی بودجه سال پنجم جنگ بسته شد، به صورت یک بودجه عادی؛ بدون اینکه تحت تأثیر این همه فشار نظامی، سیاسی و اقتصادی قرار بگیرد، راه خودش را ادامه داد و این نشان شکست دشمن در این مرحله بود

در عرصه سیاسی و بین‌المللی، هر چه رذالت بود، دشمن به کار برد تا ما را منزوی کند. داستان اسرای اردوگاه گرگان[2] یکی از آنها بود که پارسال برای صلیب سرخ و عراق و برای همه آنها رسوایی به‌بار آورد؛ حال آن که ارزیابی خود مجامع بین‌المللی و مأموران سازمان ملل بود.[3] این در حالی بود که فقط گوشه‌ای از حقایق را گفتنددر زندگی عمومی مردم دیدید که علی‌رغم همه فشارها، دولت موفق شد بسیاری از کالاهایی را که در گذشته جیره‌بندی شده بود آزاد اعلام کند؛ یعنی فشار اقتصادی نتیجه معکوس داشت.

از لحاظ بین المللی نیز آن چنان محکم و پا برجا شده‌ایم که در ارتباطاتمان می‌فهمیم که دنیا حساب دیگری روی ما باز می‌کند. جریان‌های ضدانقلاب سال گذشته در پایگاهشان در پاریس آن قدر به فلاکت کشیده شدند که از روی ریا هم شده، حکومت‌های منطقه می‌خواهند از خودشان نسبت به آنها یک نوع رابطه تلخ را، حداقل به صورت ظاهر که شده مطرح کنند.

از سوی دیگر کار آنها به طلاق و طلاق‌کشی کشیده و ابتذالشان به آن حد رسیده است که برای ارتزاقشان و برای نان شب خود مجبور می‌شوند که به عنوان عامل رسمی جنگ افروز رژیم عفلقی عراق در چمن دانشگاه تهران و در میان این مردم حزب اللَّه مسلمان فداکار، بمب را در زمانی منفجر کنند که هواپیمای عراقی هم در فضا باشند تا اینکه اصابت موشک‌های ایران به بغداد جبران شود. این‌ها تا این حد به ابتذال کشیده شده‌اند

جریان نفاق، این گونه به ابتذال و فلاکت کشیده شده است و حرکتهای کوبیدن اقتصاد ما اثر معکوس داده و ما را مستحکم کرده است. تبلیغات جهانی بر ضد ما، به رسوایی تبلیغات چی‌ها تبدیل شده و در میدان جنگ، وضع طوری است که وقتی که رزمندگان ما می‌خواهند یک زهرچشمی از دشمن بگیرند، به خاطر شرارتهایی که کرده بود، همین نمایشی می‌شود که در اطراف دجله داده شد [عملیات بدر]. در استحکام ملی و حمایت مردمی هم زیباترین صحنه‌های موفقیتهای این ملت وجود دارد.

 شما راهپیمایی های ۲۲ بهمن را دیدید که در پنج سال بعد از انقلاب یا نظیر نداشت یا کم نظیر بود و شکوهمندتر از آن، حوادث هفته گذشته در همین دانشگاه و در میدان اصفهان و تبریز و جاهای دیگر است که مردم در زیر تهدید بمباران دشمن، این گونه از خود استحکام و مقاومت نشان دادند. شما می‌بینید که در همه صحنه‌ها نشان و آثار فتح و پیروزی و موفقیت و استحکام به چشم می‌خوردحالا الطاف الهی را در ابعاد دیگر هم مشاهده می‌کنیم.

 خداوند امسال در موقع خود، به اندازه کافی برای این ملت نزولات آسمانی فرستاد و به همراه نعمتهای مادی، نزولات معنوی الهی و الهامات الهی، وضع این ملت را برای ادامه زندگی مستحکم کرد

در آستانه سال جدید، این مسائل نظامی (پرتاب موشک) پیش آمد و آن چنان ضربه روحی به دشمن در بغداد وارد شد که مقدمه اساسی برای آن حرکت وسیع سرنوشت‌ساز ما را فراهم می‌کند و همه اینها نوید مسایلی است که ما در سال آینده می‌توانیم شاهد آن باشیم. برای چنین شرایطی باید خود را مهیا کنیم. باید از لحاظ نفسانی و شکر الهی و تداوم راه خدا و غفلت نکردن از معنویات، مواظب حرکت خود که جهاد اکبر است، باشیم

خطبه دیروز امام و صحبتهای ایشان نمونه‌ای از همان اظهارات پیغمبر اکرم (ص) است که وقتی ایشان در یکی از جنگها پیروز شدند و رزمندگان برگشتند، پیامبر به رزمندگان پیروزی که از نبرد برگشته بودند و گرد و غبار جنگ هنوز بر چهره‌شان بود فرمودهؤلاء مَرَحباً به قَوْمٍ قَضوا جَهَادَ الْاَصْغَر، خوش آمد می‌گویم به گروهی که جهاد اصغر را تمام کردند و حالا آنها را توصیه می‌کنم به جهاد اکبر. سؤال کردند: جهاد اکبر دیگر چیست؟ آن جنگ که ما کردیم جنگ بزرگی بود! حضرت فرمودند: جهاد اکبر شما چیز دیگری استجهاد اکبر همان بود که در خطبه‌های امام و در کلمات امام مطرح شد و آن چیزی است که در سال آینده نیاز داریم و آن تقویت بنیه معنوی خودمان است.

ما نباید - خدای نکرده - به این صحنه‌ها و به این روحیه‌های فداکاری که در مردم می‌بینیم، مغرور شویم و خیال کنیم که اینها کافی است. راه خداوند و مقام قرب الهی به گونه‌ای است که هر چه انسان به آن نزدیکتر شود باید احساس عطش وی بیشتر گردد؛ احساس کند که نیاز بیشتری برای نزدیک شدن به خداوند دارد. قرب الهی جایی نیست که آدم اگر به جایی رسید خیال کند که تمام شده است، بلکه باید هر چه نزدیکتر می‌شویم احساس کنیم که کم داریم و حقیرتر و محتاجتریم و نیاز به خود سازی داریم. این حالت را ما باید حفظ کنیم

 دعایی از پیغمبر اکرم در کتاب اقبال سیدبن طاووس هست که پیغمبر در اول هر سال می‌خواندند و فکر می‌کنم که بهترین هدیه برای ملت عزیزمان همین است که این دعا را امروز بخوانم و کمی توضیح بدهم. این دعا را پیغمبر در اول محرم می‌خواندند، اما ما امروز این دعا را در اول سال شمسی می‌خوانیم. این دعا از امام رضا (ع) روایت شده است:  کانَ رَسُولُ اللَّه (ص) یُصَلّی اَوَّلَ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ رَکْعَتَّیْنِ و اِذا فَرَقَ رَفَعَ یَدَیْهُ وِ دَعا بهذَا الدُّعا ثَلاثَه مَرَّاةپیغمبر اکرم، اول محرم دو رکعت نماز خوانده، دست به دعا برمی‌داشتند و این دعا را سه بار می‌خواندند. من به گوشه‌هایی از این دعا اشاره می‌کنم:  اَللَّهُمَّ اَنْتَ اِلهُ الْقَدیم وَ هذهِ سَنَهُ جَدیدَةٌخدایا تو خدای قدیم و ازلی و ابدی هستی. همیشه موجودی و این سال سال تازه‌ای است، زمان تحول است و این تو هستی که ثابت جهان هستی و قدیم و ابدی جهان هستی. فَاَسْئَلُکَ فیهَ الْاِسْمَ مِنَ الشَّیْطانَاولین چیزی که از تو می‌خواهم، حفاظت در مقابل کید شیطان است. شیاطین جن و انس، وَ الْقُوّة عَلَی هِذهِ النَّفْس الاَمَّارَةٍ بالسّوءخدایااز تو می‌خواهم مرا حفظ کنی در مقابل وسوسه‌های نفس خودم، نفس امّاره‌ام که مرا امر به عمل زشت می‌کند، شیطان بیرونی و شیطان درونی. جهاد اکبر مهمترین کار است.

در ابتدای سال حضرت پیغمبر (ص) این را می‌خواهدوَالاِشْتِغَالِ بما یُقَرّبُنی اِلَیْکْ یا کریمچیزی که می‌خواهم این است که توجه من به چیزهایی جلب شود که مرا به خداوند نزدیک می‌کند. و با صفت کرامت خدا را یاد می‌کند و بعد، چند اسم از اسامی خداوند را با صفات خداوند ذکر می‌کندیا ذَالْجَلالِ وَ الاِکْرام یا عِمَادَ مِنْ لا عِمادَ لَهکه این اسامی اوج عرفان استیا ذَخیرَةَ مَنْ لَا لَهُ یا حِرْز مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غیاث مَنْ لا غیاث لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یا حَسَنَ‌الْبَلاء یا عَظیمَ‌الرَّجَاء یا عِزَّالضُّعَفَاءَ یا مُنْتِذَ الغرْفی یا مُنْجِی المَلْکی یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسنذکر این اسامی خداوند، روحیه‌ای را نشان می‌دهد که یقین دارد انقطاع از همه عوامل مادی و اِتکاء به خداوند به عنوان تنها منبع قدرت و تنها منبع نعمت و تنها وسیله سعادت است. توحید خالص و عرفان محض در انتخاب این جمله‌هایی که به عنوان اسامی خداوند قرائت شد موج می‌زند. به عنوان ضعیف، مستضعف، جامعه خود و امت خود را در مقابل امواجی که در این جهان وجود دارد به قدرت لایزال خداوند متکی می‌کند.

بنابراین، ما باید به چنین قدرتی در مقابل این قدرتهای جهنمی متکی باشیمدر مقابل این ابزار کشنده و نابود کننده، در مقابل این خدعه‌ها و توطئه و در مقابل این خیانتها و در مقابل این بی‌انصافهایی که نه در حرفشان و نه در عملشان و نه در تبلیغاتشان و نه در برخوردشان، به هیچ فضیلتی پای بند نیستند، انسان احتیاج دارد که متکی به یک منبع قدرت برتری باشد که در این حوادث بتواند انسان را در هر حال روی پای خود نگهدارد و در پیچ و خم‌ها و فراز و نشیبها انسان را متزلزل نکند.

 اَنْتَ الَّذی سَجَدَ لَکَ سَواَدُ الَّلیْلِ وَ نُورُ النَّهارِ وضَوْءُ الْقَمَرِ شُعِاعُ الشَّمْس وَ دَوِیُّ الْمآءِ وَ حَفیفُ الشَّجَرِ یا اللَّه لا شَریکَ لَکتو آن موجودی هستی که تاریکی شب، انوار خورشید، شعاع قمر، صدای حرکت و زمزمه رودهای خروشان و آواز برگهای درختان همه در مقابل تو در حال سجده هستند و خاضعانه ذکر تو را می‌گویند و تمام این نورها و ظلمتها و هر چه که هست در مقابل تو خاضعند و ما در همه حال باید به تو متکی باشیماَللَّهُمَّ اجْعَلْنا خَیْراَ مِمَّا یَظُنّوُنَ وَ اغْفِرْ لَنا مالا یَعْلَمُونَ. خدایا! ممکن است برخی نسبت به ما حسن ظن داشته باشند و ما را خوب بدانند. ما را خوبتر از آنچه آنها فکر می‌کنند قرار بده و این جور نباشد که باطنمان از ظاهرمان بدتر باشد و آن جور نباشد که خود را به گونه‌ای نشان دهیم که آن نیستیم. باطنی داشته باشیم که هرچه مردم از ما خوبی می‌بینند، تو ما را خوبتر از آن قرار بده که آنها می‌بینند. این درس بزرگی است و احتیاج به توضیح دارد. خدایا آن عیوبی که ما داریم و آنها نمی‌دانند، خودت آنها را پاک کن و ما را سالم نگهداروَلا تُؤاخِذْنا بما یَقُولُونَ حَبْسیَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرْش الْعَظیم امَنَّا بهِ کُلٌّ مِنْ عِنْد رَبّنَا وَما یَذَّکّرَ و اِلاّ اوُلُوالاَلْباب این حرفها را فقط صاحبان عقل و رأی درست می‌فهمندرَبَّنا لا تُزغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهَّابُخدایا این راه خوبی که ما را در آن قرار دادی و آن نعمت عظیمی که به این امت عطا فرمودی و آن رهبر بزرگی که به این ملت دادی و این روحیه شاد و اسلامی که به این ملت عطا فرمودی و این همه فضیلت و نعمت که به این ملت بزرگ به خاطر صلاحیتشان یا به خاطر فضل خودت کرم فرمودی، این را از آنها نگیر و رحمتت را اضافه کن.

 در هر حال ذره‌ای بی‌مقدار هستیم در مقابل امواج عظیم اراده و قدرت و عطا و فضل الهی و برای رسیدن به این حالت، نیاز به یک حرکت داریم که همان تقوا استاین تقوا چیزی است که ملت ما در سال آینده بیش از همه به آن احتیاج دارد. این را مسؤولان کشور ما احتیاج دارند: من همین جا به مسؤولان از بالا تا پایین، از عالی‌ترین مقام کشور تا کوچکترین فرد از لحاظ پست و مسؤولیت، از لحاظ شخصیت عرض می‌کنم که این ملتِ خوب، این مردم فداکار که طی این دو سه هفته اخیر، ما کمی از خوبی‌های آن‌ها بیشتر آگاه شدیم، این‌ها استحقاق هر گونه خدمت را دارند. بدترین ظلم این است که کسی که مسؤولیت کار این مردم را به عهده گرفته است، کار مردم را انجام ندهد. هر که هستید و هرجا هستید اگر یک ذره با این مردم بد باشید، اگر یک دقیقه این مردم را در ادارات معطل کنید و اگر یک لحظه با این مردم شرارت کنید، اگر در کسبتان، در کارتان، در پخش مواد غذایی و در امکانات مردم کوچکترین کوتاهی کنید، شما به بهترین خلق خدا ستم می‌کنید جهادی که امروز ما از مسؤولان کشورمان می‌خواهیم این است که سال آینده جهاد با نفس کنند، هواها و هوسها را بکشند، کم کاریها را کنار بگذارند و به این مردم درست خدمت کنند.

تعبیری از پیغمبر درباره این نوع جهاد وجود دارد و آن این است کهاَفْضَلُ الجَهادْ مَنْ اَسْبَحَ یَهِمُّ بظُلْمِ اَحَدْ، بهترین جهاد آن است که در دل انسان خطور نکند که به هیچ کس از بندگان خدا ظلم کندمهم‌ترین جهاد، روحیه سلم و سازش با بندگان خداست. به این ملت عرض می‌کنم: بین خودتان هر کاری که دارید (آن‌هایی که مسؤولیت دولتی ندارید، کاسب هستید، کارگر هستید، کارمند هستید، دکتر یا مهندس هستید، حرفه‌ای دارید، هر که هستید) جهاد با نفس شما این باید باشد که روابط خودتان را با مردم و با دیگران براین اساس قرار دهید که انجام وظیفه در مهمترین هدف ما تبلور پیدا کندبه مردان عرض می‌کنم که در خانواده‌هایتان نسبت به زنها و بچه‌هایتان بهترین رفتار را داشته باشید. جهاد شما در خانه این است که وظایف مردانگی را، وظایف اداره خانه و وظایف حفظ کسانی را که تحت تکفل شما هستند خوب انجام دهید. به خانمها عرض می‌کنم که پیغمبر خطاب به شما فرموده است: بهترین جهاد برای شما شوهرداری، خانه‌داری و بچه‌داری است. شما باید محیط خانواده را حفظ کنید و این مجموعه - ان شاءاللَّه - با شرایطی که با همت رزمندگان ما فراهم شده در آستانه یک تحول است و امیدوارم این تحول بتواند ما را به جایی برساند که یک الگوی خوب برای دنیای اسلام باشیم و اسلام را به عنوان یک مکتب انسان ساز، کشور ساز و جامعه‌ساز بتوانیم به دنیا معرفی کنیم و زینت اسلام باشیم، نه عیب اسلام.

بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیم

اِذاجاءَ نَصْرُاللَّهِ وَالْفَتْحْ/ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ اَفْواجاً/ فَسَبِّحْ بحَمْد رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کانَ تَوَّابًا

خطبه دوم

بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلی عَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمنینَ وَ عَلیَ‌الصِّدیقةِ الطاهِرة وَ عَلی سبْطِیِ الرَّحْمَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهادیِ الْمهْدی (عج)

 در خطبه دوم مناسبتهای فراوانی داریم که بعضی از آنها را اسم می‌برم:

 روز تهاجم رژیم شاه به مدرسه فیضیه و آن جنایت بزرگ و بی‌سابقه و روز جهانی مبارزه با تبعیض نژادی.

ولادت با سعادت امام باقر (ع) در این هفته است و ما این روز شریف را به امت و خدمت امام عزیزمان تبریک عرض می‌کنیم.

سالروز پیروزی عظیم عملیات فتح المبین، روز ملی شدن صنعت نفت و مسائل دیگری که داشتیماما بحث بسیار مهمی که هست، مسأله شرارت‌های اخیر عفلقی‌های عراق است که این حوادث احتیاج به تحلیل و توضیح دارد.

آنچه که در این دو سه هفته اخیر اتفاق افتاد، اگر چه از لحاظ اوج شرارت، صفحه‌ای تازه در تاریخ بود، اما اصل مسأله و ماهیت آن تازگی نداشت؛ یعنی یک حرکت توطئه‌آمیز جنایتکارانه و هرج و مرج طلبانه‌ای است که تقریباً پس از عملیات خیبر در سال گذشته و به کارگیری سلاح‌های شیمیایی آغاز شد و نمی‌توانیم بگوییم که اوج این شرارتها امروز است؛ بلکه ممکن است قله‌های مرتفع‌تری نیز داشته باشد که در روزهای آینده شاهد آن باشیم و در واقع به آغاز نقطه اوج شرارتها رسیده‌ایم.

 مسأله ریشه‌داری که به این شرارتها مربوط می‌شود، موضوع ایجاد بحران در منطقه به منظور نجات حزب بعث عراق است. مدتی است که طراحان سیاستهای جهانی به این نتیجه رسیده‌اند که در شرایط عادی نمی‌توان صدام را نجات داد؛ نه ایران از خواسته‌های به حق خود دست برمی‌دارد و نه صدام می‌تواند نجات پیدا کند. چیزی که برای نجات صدام لازم است، این است که با ایجاد کولاک و گرد و غباری در منطقه، محیط را تیره و تار سازند تا شاید در میان این تاریکی بتوانند صدام را نجات دهند و دست این غریق را بگیرند! چنین سیاستی را طراحان سیاستهایِ شیطانی بین‌المللی طرح ریزی کرده‌اند و به کمک عوامل خود در منطقه در صدد اجرای آن هستند.

 آخرین بخش از این توطئه که با هماهنگی کامل انجام شد، حمله به مناطق مسکونی شهرها، اجتماعات و حتی اجتماعات نماز جمعه بود. (و با بحرانی که ایجاد می‌کنند، مثل وضعی که همین الان شما مشاهده می‌کنید، یعنی ترساندن مردم برای اینکه آنها را از صحنه دور کنند و ایجاد فشار از داخل و فشار بر مسؤولان کشور از خارج و این برنامه را از پیش به خوبی زمینه‌سازی و طراحی کرده بودند. برای مردم، برای منطقه و برای افکار عمومی جهانی، زمینه روانی آن را به خوبی ایجاد کرده بودند و داستان مسائل اسرای اردوگاه گرگان صحنه‌ای از آن بود که از پیش زمینه‌سازی کرده بودند و کارهایی از این قبیل که ایران به عنوان یک نیروی قوی که حاضر به صلح نیست و صدام به عنوان قدرتی که حاضر به صلح است!

 از سوی دیگر ترویج این مسأله که عراق اسلحه‌ای در اختیار دارد که ایران ندارد و تکیه بر روی برتری هوایی عراق و امثال اینها را تبلیغ کردند و بعد که فکر کردند شرایط آماده است، شرارتشان را آغاز کردنداولین شرارت با این مقدمه و طبق محاسبات و عکسهای ماهواره‌ای و جاسوسان جهانی که در اختیار داشتند، فکر می‌کردند که ما در آستانه حمله هستیم و می‌خواهیم که آن تهاجم عمومی را آغاز کنیم و چون چنین فکری را می‌کردند، بنا را براین گذاشتند که این کار را موقعی انجام دهند که ما دستمان از این حمله کوتاه شود و یا اینکه حمله نارس بکنیم و اگر هم به حمله زودرس اقدام نکنیم، شرایطی در کشور ما به وجود بیاید که آن شرایط نتواند برای ما زمینه مناسبی برای حرکت وسیع و عمومیمان باشد. حالا ببینم آیا آنها به نتیجه رسیدند و یا ما به نتیجه رسیدیم!! من اثبات می‌کنم که آنها نتیجه معکوس گرفتند و این نشانه قدرت الهی است که مکر مکاران و کید کائدین را به خود آنها بازمی‌گرداند

یکی از اهداف آنها این بود که ثابت کنند که در منطقه، قدرت برتری نظامی از آن عراق است و نیروی ایران نه در زمین و نه در هوا قادر به مقابله با عراق نیست! از یکی دو هفته قبل حملات کوتاه و یا به اصطلاح نوک زدنهای عراق شروع شد، مثلاً به یک تپه حمله می‌کردند و بعد هیاهوی فراوان راه می‌انداختند، اما می‌دیدیم که چیزی نیست. مثلاً می‌آمدند به نقطه کوچکی و با تلفات زیادی متواری می‌شدند، اما در تبلیغاتشان این را به عنوان یک پیروزی قلمداد می‌کردند و یا هواپیماهای عراقی به جایی حمله می‌کردند و می‌گفتند ایران وسیله‌ای برای دفاع ندارد و یا نظایر آن.

 ببینید ما در مقابل این حرکتها چه کردیم! مدت‌ها بود که آمادگی داشتیم تا به بغداد و دورترین نقطه عراق موشک بزنیم، اما به ادله‌ای نمی‌زدیم. یکی از ادله ما این بود که شهری که رابطه‌ای با جبهه‌ها ندارد و مردمش به جنگ ما نیامده‌اند، چگونه به آنها موشک بزنیم. ما دلمان راضی نمی‌شد و امام عزیزمان هم اجازه نمی‌دادند. دنیا هم اصلاً فکر نمی‌کرد که ایرانی که شش سال در محاصره شدید قرار دارد و به قول آنها متخصصین و مغزهای نظامی‌اش فرار کرده‌اند و دنیا هم به آن اسلحه پیچیده‌ای نمی‌داده، از چنین قدرتی برخوردار باشد! آن‌ها فکر می‌کردند که ما حتی گلوله‌های معمولی خود را هم به زحمت تهیه می‌کنیم! یک دفعه اعلام کردیم که کرکوک را که در نقطه دوری از مرز ما قرار دارد و در منطقه‌ای کوهستانی واقع است و به اعتقاد کارشناسان نظامی، زدن موشک در منطقه کوهستانی بسیار دشوار است، چون ارتفاعات اولین چیزی است که موشک را جذب می‌کند؛  اما وقتی اولین موشک جمهوری اسلامی ایران به یکی از کارخانه‌های مهم کرکوک اصابت کرد و شوکی به دنیا وارد شد، بعثی‌ها ابتدا چیزی نگفتند و پس از دو روز گفتند: خرابکاران ایران در آنجا از پیش مواد منفجره گذاشته‌اند و در لحظه‌ای که ایران اعلام کرده بود، منفجر کرده‌اند! ی

کی از کارشناسان، وقتی این اد عای عراق را شنیده بود گفته بود که اگر ایران چنین قدرتی در عراق دارد، این از موشک هم خطرناکتر است که بتواند آن چنان تنظیم کند که در همان لحظه که اینجا اعلام می‌شود منفجر گرددولی با این همه، کرکوک شهر دور افتاده‌ای بود و عراقی‌ها مانع رسیدن خبرنگاران به آنجا شدند و خبرها را سانسور کردند. ما گفتیم که دومین موشکمان را به بغداد می‌زنیم. بغداد شهر بزرگی است و سه تا چهار میلیون جمعیت دارد و قدرت نشانه‌گیری جمهوری اسلامی آن چنان بود که نقطه‌ای انتخاب شد که محل کاخها و مراکز اقتصادی و جای سکونت افراد درجه اول حزب بعث است؛ یعنی خیالمان راحت بود که اگر تلفاتی به بار می‌آمد، آن‌ها مردم عراق نیستند و قدرت نشانه‌گیری بسیار مهم بود. برخلاف موشک‌های آن‌ها که غالباً در بیابانها می‌افتد، اولین موشکی که به بغداد زده شد، به بانک رافدین اصابت کردمطابق گزارش رئیس بانک مرکزی ایران پیرامون مشکلی که انهدام بانک رافدین ایجاد کرده است (و کسانی که به مسائل اقتصادی آگاهند، می‌دانند که قراردادها و اسنادی که آنجا وجود دارد) برای سالها کارهای ارتباطات بانکی عراق را مختل کرده است. مهم‌ترین اسناد تجارت خارجی، ارتباطات فروشها و خریدها، اعتبارات و اسناد براثر اصابت این موشک نابود شده که اهمیت آن مهمتر از خراب کردن چند شهر عراق است.

 در این حال، حزب بعث ادعا کرد که ایرانی‌ها یک ساختمان ۱۸ طبقه را با بمب منهدم کرده‌اند. اگر برای ما این قدر قدرت وجود دارد که ساختمان ۱۸ طبقه بانک رافدین را می‌توانیم در آن لحظه‌ای که اعلام می‌کنیم با بمب منهدم کنیم پس چرا در کاخها هستید؟فردای آن روز، یک مرکز حساس سیاسی را با موشک زدیم که با کاخ صدام ۲۵۰ متر فاصله داشت و بسیاری از ساختمانهای نظامی و امنیتی حزب بعث در آنجا منهدم شد؛ ولی باز هم عراقی‌ها گفتند: این انفجار توسط عوامل داخلی صورت گرفته است! تفاوت کار را ببینید!! در اینجا حکومت با ملت یکی هستند و همه چیز را با هم می‌دانند؛ ولی در آنجا در حالی که خانه مردم با موشک خراب می‌شود، حکومت حاضر نیست به ملت خودش بگوید که دشمن ما موشک داردوقتی موشک سوم ما به کاخ وزارت امور خارجه خورد، این‌ها دیگر نتوانستند چیزی را مخفی بکنند. این ساختمان را ژاپنی‌ها ساخته بودند و افتخار می‌کردند که از بدایع ساختمان‌سازی ژاپن در بغداد است و قرار بود این مکان به صورت موزه‌ای درآید. صدای انفجار این موشک، شیشه‌های هتل شرایتون و دیگر هتلهای بغداد را خُرد کرد و مسافران خارجی در این هتلها تمام وقایع را دیدند؛ ولی باز عراقی‌ها منکر می‌شدند. حکومت عراق مردمش را برای خود نامَحرم می‌داند!! غربی‌ها یک تبلیغات دیگری را شروع کردند: آن‌ها تحلیل می‌کنند که ابرقدرتها به ایران موشک نمی‌دهند و تبلیغ کرده‌اند که اینها هم مردمی بیسواد و جاهلند و نمی‌توانند موشک بسازند! اما خبر ندارند که برادران حزب اللهی ما در تحقیقاتشان به کجا رسیده‌اند و وقتی که چیزی خطرناکتر از این را در بغداد انداختیم، می‌فهمند که بهتر از موشک هم می‌توانیم بسازیم

نتیجه این است که در تمام عراق، غیر از حاشیه غرب آن، جایی نیست که از برد موشکهای ما در امان بماند. مقدار آن موشکها هم به حدی است که تا پایان جنگ برای ما کافی است. و من همین الان به صدام، حامیان و اربابان او اعلام می‌کنم؛ برای اینکه دیگر نگویند انفجار است، با ماهواره عکس بگیرند، آواکس‌ها بغداد را زیر نظر بگیرند و مأمورین امنیتی صدام همه در مرکز بغداد در محل کاخها جمع شوند و مراکز حساس را کنترل کنند!!

در آینده‌ای که دور نخواهد بود، پنجمین موشک را به بغداد می‌زنیم که البته زمان دقیق آن بستگی به شرارتهای بعثی‌ها دارد. جای آن را هم تعیین کردم تا تمام کارشناسان امنیتی را از مصر، کویت، روسیه بیاورید و چشمهای الکترونیکی را هم آماده کنید و اگر دیدید موشک به بغداد اصابت کرد، نگویید ایران موشک ندارد و نگویید از کجا آورده است و اگر هم خواستید این بار ساخت ایران را هم روی آن می‌نویسیم! اما برای ما مسأله این نیست که جنگ را با موشک ببریم، ما جنگ را در زمین خواهیم بُرد و راهمان را هم تعیین کرده‌ایم و مسأله ما فقط حذف صدام نیست و اگر موشک زدیم به خاطر این بود که جلوی شرارتها را بگیریم. ما نمی‌خواهیم که یک نفر بیگناه هم کشته شود، اما مجبورمان کردند. این را بدانند که اگر مجبور نکنند، انبارهای موشکی ما دوباره بسته می‌شود و روزی به کار گرفته می‌شود که جبهه متحد اسلام در مقابل اسرائیل و جاهای دیگر بخواهد بجنگداما مسأله مهم‌تر ما، مسائل مردم و انقلاب است. حرکت ما و عراق را با هم مقایسه کنیدعراق شهرهای ما را مورد حمله قرار داد و عده زیادی از مردم را شهید کرد. ما هم مجبور شدیم با گلوله توپ برای نمونه، شهر بصره را که خیلی برای عراق مهم است و دو سه میلیون جمعیت دارد، بزنیم. اکنون بصره شهر جنگزده‌ای است. کارخانه‌ها و دانشگاهها و مدارس و هتلها تعطیل شده و کیسه‌های شن همه خیابانها را گرفته است. حالا بیایید مردم ما را با مردم عراق مقایسه بکنید، اما مردم ما نیازی به گفتن ندارد.  الان حدود ۲۰ دقیقه بود که غرش ضدهوایی‌ها و شکستن دیوار صوتی بود و شما دستهایتان به طرف این گلوله‌ها دراز شده بود و شعار می‌دادید و حتی یک نفر نیز در میان این جمعیت عظیم حالت غیر طبیعی نداشت و این حالت بسیار باارزش است. اما عراقی‌ها مجبور شده‌اند که تلفنها و تلکس‌ها را قطع کنند تا هیچ کس نتواند از تشنجی که بر عراق حاکم است خبری تهیه کند و خبرنگاران موظفند اگر اپراتور رژیم عراق اجازه داد، خبری را سانسور و مخابره کنند. ما موشک می‌زنیم؛ اما چهار - پنج ساعت بعد رویتر می‌گوید: صدای انفجاری در بغداد به گوش رسیده! این‌ها باز هم انتظار اعتبار و معتبر بودن را دارند. در صورتی که هنوز هواپیمای عراقی در اراک است، آسوشیتدپرس گزارش می‌دهد که تهران را بمباران کرده‌اند! این مملکت از نظر سیاسی باز است. ملت، دولت، رئیس جمهور، مجلس و امام با هم هستند.

 در همین چارچوب، عراق دید که آمد و رفت مسافرین به بغداد خطرناک است و باعث توجه مردم می‌شود و برای اینکه جلوی آن را بگیرد، مسأله خطوط هوایی را مطرح کرد تا بگویند فرودگاه بغداد ناامن است و مردم را در بغداد حبس کنند، ولی الان قسمت اعظم هواپیماهای مسافربری ما - البته با رعایت احتیاط و در موارد لازم - در حال آمد و رفت هستند. شرایط آنها با ما یکی نیست. آن‌ها با زحمت بمبی در تهران انداختند ولی روی خانه تیمی ضدانقلاب افتادمردم و رزمندگان ما را با آنها مقایسه کنید. حرکت شما مردم در نمازجمعه هفته پیش و این هفته را با حرکت عراقی‌ها مقایسه کنید. آن‌ها برای اینکه مشکلات خود را بپوشانند، افراد حزب بعث تظاهراتی به عنوان پیروزی راه انداخته بودند که در همان وقت، موشک رزمندگان اسلام به کاخ وزارت امور خارجه اصابت کرد و همه متفرق شدند! اما در ایران جای شهدای هفته گذشته را افراد کفن پوش گرفته‌اند. پس آیا می‌توان مردم ایران را با مردم عراق مقایسه کرد؟

 این فیلم هفت ثانیه‌ای از رزمنده اسیر ایرانی که از تلویزیون پخش شد[4]، به اندازه پنج هزار فیلم هالیوود آمریکا، شوروی، انگلیس و چین ارزش داشت. جوان بسیجی اسیر ما، در مقابل چشمان جلادان بعثی با مشت گره کرده، مرگ بر صدام و درود بر اسلام می‌گوید و در مقابل آن، وقتی چند هزار سرباز عراقی اسیر می‌شوند، همه توبه می‌کنند و با مشتهای گره کرده بر اسلام و جمهوری اسلامی درود می‌فرستند و مرگ بر صدام می‌گویند و ما می‌دانیم که هر رزمنده ما که اسیر می‌شود این صحنه‌ها وجود دارد، اما نمی‌گذارند که منعکس شود. خداوند خواست که هفت ثانیه از فیلم از سانسور عبور کند تا دنیا بفهمد که رزمنده‌های ما چگونه هستند. آن رزمنده‌های شما هستند و این رزمندگان ما هستند!

 شما [غربی‌ها] می‌گفتید که ایران نیروی هوایی ندارد و پنج سال است که با هواپیماهای فرسوده می‌جنگند! ولی خلبانان ما بغداد و چندین شهر و مراکز حساس عراق را زدند. مثل عراقی‌های بُزدل نبودند که بمب را در میان مردم بیندازند. در جبهه‌های جنگ، حرکت رزمندگان خیلی بالاتر از این حرفهاست. رزمندگان شما در عملیات بدر که در شرق دجله و با رمز یا فاطمةالزهرا آغاز شد، حرکتی کردند که باید در تاریخ جنگهای دنیا به عنوان قهرمان‌ترین قهرمانان نظامی بشریت نامشان ثبت شود: بچه‌های شما با پارو زدن و با قایق ۱۵ کیلومتر شب در آب رفتند و ۴۰ کیلومتر از خط دشمن را از العزیر تا قُرنه که دارای موانع سختی همچون سیم خاردار و مین و ۵۰ متر به ۵۰ متر پاسگاه بود، تصرف کردند و با انهدام صدها تانک و نفربر، سه هزار نفر را اسیر و هزاران نفر را نابود کردندالبته ما از این نابودیها خوشمان نمی‌آید، ولی اینها به ما تحمیل کردند و ما نمی‌خواستیم فعلاً کاری را انجام بدهیم که یک عده از این طرف یا آن طرف کشته بشوند؛ ولی رزمنده‌های ما دیدند که اگر به دشمن تو دهنی نزنند، بعدها می‌گوید نیروی زمینی قوی است! رزمندگان خواستند بفهمانند که زندگی صدام همه جا در خطر است. مشکل‌ترین نقطه جنگ همان جا بود که اینها جنگیدند. و این کار به عنوان یک اخطار بود. صدام می‌خواست بحران درست کند و از گرد و غبار این بحران می‌خواستند صدام را فراری بدهند، ولی بر عکس شد.

 در حال حاضر مقدمه آن کار بزرگ که در پیش داریم مهیا می‌شود. ما قبلاً گفته بودیم هجوم سراسری و همه جانبه ما موقعی است که شرایط سیاسی‌اش درست شده باشد و یکی از آنها در داخل عراق است که مردم عراق باید به ضعف و فریبکاریها و دروغگوییهای صدام آشنا شوند. این موشکهایی که بغداد و کرکوک را در هم کوبید و عراق حاضر به گفتن واقعیت نشد، ضعف او را نشان داد و بدتر از آن همسایه‌های جنوبی ما هستند. آن‌ها که راهها، بنادر، آواکسها و نفت و پول خود را در اختیار عراق می‌گذارند، راه ما به بغداد تا بندرهای آنها فرقی ندارد، آنجا قدری کوتاهتر هم هست! ما نمی‌خواهیم آنها را تهدید کنیم، اما آنها باید بیشتر بفهمند! همه فهمیده‌اند که اینجا چه قدرتی خوابیده است و نقاط ضعف خود را هم فهمیده‌اند. و این مسأله برای ملتهای عراق، کویت، قطر و عربستان روشن شد. این ملتها باید بدانند که دولتهایشان فریبکارند و حقایق را با آنها در میان نمی‌گذارند. وقتی که این مسأله روشن شد، ما باز فرصت بیشتری به مردم عراق خواهیم داد تا با روحیه‌ای بیشتر بپاخیزند، ما هم از پشتِ سر، آن مشت آخر را خواهیم زد.

 حرف آخر اینکه اینها تبلیغاتی را شروع کرده‌اند و مدعی هستند که ایران حمله بزرگی کرد؛ ولی موفق نبود! ما باز هم می‌گوییم این عملیات فقط یک اخطار در میدان رزم بود، یک سیلی بود. ملت ما فریب اظهارات آنها را نمی‌خورد. آن‌ها نمی‌توانند ما را وادار کنند که عمل زودرسی انجام بدهیم. ما از اینکه سیل خون راه بیندازیم و از دریای خون به بغداد برسیم، متنفر هستیم. ما مایلیم شرایط را مهیا کنیم و با حداقل تلفات از دو طرف، ملت عراق را از شر این جنایتکاران رهایی بخشیم.

ترجمه خطبه عربی    

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

سلام و درود به مسلمانان جهان در سراسر جهان دیدید که عفلقی‌های عراق در دو هفته اخیر چه شرارتهایی کردند و چگونه خداوند کیفر شرارت‌های آن‌ها را به وسیله رزمندگان ما دادبعث عراق برای نجات از باتلاقی که به پای خودش در آن فرو رفته، در صدد برآمد که منطقه و جهان را به بحران بکشد و خواستند این بحران را از طریق به خاک و خون کشیدن مردم غیرنظامی و ناامن کردن خطوط هوایی و دریایی ایجاد کنندتمام توان خود را در کوبیدن مناطق غیرنظامی با موشک و هواپیما به کار گرفتند و رسانه‌های تبلیغی صهیونیستی هم با امواج تبلیغات خود، این جنایات را ماهرانه توجیه و پخش کردنداین ماجراجوییها ما را مجبور کرد که گوشه‌ای از قدرت اسلام را که تاکنون لازم ندیده بودیم اظهار شود، به نمایش بگذاریمنیروی هوایی ما مراکز مهم اقتصادی عراق را بمباران کرد و توپخانه ما شهرهای مرزی عراق را زیر آتش گرفت و چند موشک دوربرد از انبارهای ما که برای جنگ با اسرائیل و کفار ذخیره شده بود، بیرون آمد و مراکز سیاسی و اقتصادی را در قلب بغداد نشانه گرفت و مخصوصاً یکی از این موشکها در لحظات حضور دو طاغوت مصر و اردن که برای دلداری طاغوت بغداد در کاخ صدام حضور داشتند در جوار آنها منفجر شد و آنها را مجبور به فرار شبانه از بغداد کرد. و این اخطاری بود به سایر طاغوتهای مرتجع عرب و منطقه که از دور ناظر جریان بودند تا دست از حمایت این آتش افروزی که به هیچ اصلی از اصول انسانی و اسلامی و بین‌المللی پای بند نیست، بردارنددر کنار این صحنه‌ها، رزمندگان ما در جبهه‌ها هم با یک اقدام به موقع ولی محدود و اخطار کننده، به دجله یورش بردند و یک ضربه کاری بر نظامیان بعثی وارد ساختند که سه هزار اسیر و 12 هزار کشته و مجروح و تصرف ۵۰۰ کیلومتر از اراضی باتلاقی شرق دجله بخشی از ثمرات آن است و ظهور آسیب‌پذیری ارتش زبون بعث که بلندگوهای استعماری اخیراً قدرت و شکست‌ناپذیری‌اش را تبلیغ می‌کردند ثمره دیگر آن ... و همانگونه که اعلام کردیم این حرکت نظامی محدود، فقط به خاطر مهار کردن شرارتهای جدید بعثی‌ها انجام شده و نباید آن را حمله موعود سراسری سرنوشت سازی که از مدتی پیش گفته‌ایم و در شرایط مناسب انجام خواهد شد، به حساب آورداین حرکت فقط می‌تواند اخطاری به صدامیان و مرتجعان و قدرتهای استکباری حامی جنگ‌افروزان عراق باشد تا شاید به خود بیایند و با پذیرش شرایط عادلانه ما، منطقه را از آن جنگ خونین نجات دهند. والسلام علی من اتبع الهدیاَعُوُذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم. بسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم/ اِنَّا اَعْطَیناکَ الْکَوْثَر/ فَصَّلِ لِرَبِّکَ وَانْحَر/ اِنَّ شانِئَکَ هُوَالْاَبْتَرَ

 

 

[1]- امام خمینی قبل از ظهر روز پنج شنبه، ۱ فروردین ۱۳۶۴ در حسینیه جماران در دیدار مسئولان لشکری و کشور سخنان مهمی با موضوع لحاظ بُعد معنوی اعمال در اوامر و طاعات الهی ایراد کردند. امام با تیریک سال جدید به «همه مسلمین جهان، مستضعفان جهان و به ملت شریف ایران و همه کسانی که در جبهه‌ها مشغول خدمت هستند و یا در پشت جبهه‌ها و تمام کسانی که در این انقلاب دخالت داشتند و فداکاری کردند»، گفت: «آن چیزی که مربوط به معنویات است و مربوط به یک جهان دیگر است و برای ما، مایه دست است، برای ما سرمایه است، وقتی در دست ما باشد، چه شکست بخوریم و چه پیروز بشویم، هیچ فرقی با هم ندارد، و اگر این معنا نباشد باز هم فرقی ندارد، بلکه پیروزی‌ها شکستش بیشتر است.»

 

[2]- در روز ۱۸ مهرماه ۱۳۶۳ عده‌ای از اسرای بعثی که خود را «وفاداران» به نظام صدام می‌دانستند، از فرصت بازدید نمایندگان صلیب سرخ جهانی استفاده کردند و با دور دیدن چشم نگهبانان اردوگاه به چند تن از توابین (اسرای عراقی توبه‌کننده) حمله کردند و آنها را به شدت مضروب ساختند. امیر سرتیپ دوم عبدالله نجفی در این خصوص می‌گوید: نمایندگان صلیب سرخ در روز ۱۷/۷/۶۳ در اردوگاه گرگان حضور پیدا کردند. روز بعد از ساعت ۱۱: ۳۰- ۸ صبح نمایندگان صلیب سرخ با اسیران عراقی که اکثراً بعثی بودند بدون شاهد ملاقات کردند. این مسئله باعث ایجاد سوءظن شدید بین اسیرانی که به توابین و مؤمنین معروف بودند، گردید و مشاجره‌ای بین یکی از مؤمنین با یک اسیر بعثی رخ داد. ناگهان عده‌ای از بعثی‌ها در گروه‌های هشت الی ۱۰ نفره به افراد برجسته مؤمن هجوم بردند و با میله‌های تختخواب و سنگ‌های روی زمین آنها را مضروب و مجروح کردندسه تن از توابین در حمله بعثی‌ها از فرط جراحات وارده به شهادت رسیدند. شاهدان می‌گویند بعثی‌ها به قدری در مضروب کردن هموطنانشان حریص بودند که چهره یکی از شهدا قابل شناسایی نبود. اما این پایان ماجرا نبود. شورش‌کنندگان در ادامه اقدامات خصمانه‌شان به در خروجی اردوگاه هجوم بردند و با سربازان درگیر شدند. اینجا بود که شش نفر از آنها به جزای عملشان رسیدند و با شلیک سربازان محافظ اردوگاه به درک واصل شدند. تعداد بیشتری نیز مجروح شدند. در پی این حادثه دولت عراق سعی کرد ایران را متهم به اقدامات خصمانه علیه اسرای خود کند. اما ماجرای اردوگاه گردان شاهدانی بین‌المللی داشت که عضویت رسمی صلیب سرخ جهانی را دنباله اسم خودشان یدک می‌کشیدند. مأموران این سازمان در گزارش خود، حقیقت ماجرا را اینطور بیان کردند که: «اقدامات ایران جهت کنترل اردوگاه و جلوگیری از فرار اسرا از نظر هیئت سازمان ملل «صحیح» تشخیص داده شددر ماجرای شورش بعثی‌ها آنچه باعث شد تا موجی تبلیغاتی علیه کشورمان به راه بیفتد، شیطنت گروهک منافقین بود. نفاق بار دیگر سعی کرد از آب گل‌آلود ماهی بگیرد و تنها به جهت ضربه زدن به نظام اسلامی، با آبروی کشور مادری‌اش بازی کند

[3]- با درخواست دولت عراق از دبیرکل سازمان ملل مبنی بر تشکیل هیئتی به منظور بررسی حادثه مزبور،  دبیرکل هیئت حقیقت‌یاب مستقل را به منظور بررسی وضعیت اسرای جنگی و تمامی ادعاهای هر دوکشور ایران و عراق در خصوص اسرای جنگی از جمله حادثه گرگان تشکیل می‌دهد. گزارش هیئت در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۶۳ (۲۲ فوریه ۱۹۸۵) طی سند شماره s/۱۶۹۶۲  منتشر شده است و در خصوص حادثه گرگان به موارد زیر اشاره شده است: - روز ۱۰ اکتبر ۱۹۸۴، در فاصلة بین ساعت ۱۱: ۱۵ تا ۱۱: ۳۰ به وقت محلی دو اسیر مشاجره‌ای را آغاز کردند که دیگر اسیران مستقر در حیاط اصلی اردوگاه مابین مسجد و بخش یک به سرعت به آن پیوستند و خشونت در گرفت و به سرعت به دیگر قسمت‌های اردوگاه - به استثنای بخش چهار که همچنان که گفته شد از سه بخش دیگر مجزا بود - گسترش یافت. این حادثه در حضور چند تن از اعضای هیئت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ که در آن زمان در بخش یک مشغول کار بودند، به وقوع پیوست. هیئت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ روز قبل برای نخستین‌بار به گرگان رسیده و فعالیت‌های خود را در روز ۹ اکتبر در اردوگاه بدون حادثه انجام داد. فرمانده اردوگاه به همراه یکی از اعضای هیئت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در بخش چهار بود و بنابراین هنگام آغاز درگیری در محل حضور نداشت.
- تلاش برای اعاده نظم بین دو گروه اسیران - که از این پس به نام‌های "وفاداران" و "مؤمنان" به آنان اشاره خواهد شد - به جایی نرسید. اطلاق کلمات وفاداران و مؤمنان برای اختصار و سهولت در گزارش کنونی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این دو لقب از جمله القابی است که در ایران به گروه‌های موافق و گروه‌های مخالف دولت عراق اطلاق می‌شود. اسیران با سنگ، میله‌های آهنی که ظاهراً از تختخواب‌ها کنده شده بود، چماق، تخته، بطری و اشیای دیگر با هم به زد و خورد پرداختند.- فرمانده و نگهبانان اردوگاه که نمی‌توانستند زد و خورد را متوقف کنند، از آنجا خارج شدند و اعضای کمیته بین‌المللی صلیب سرخ را که بعضی از آنها از درب اردوگاه خیلی فاصله داشتند با نردبان خارج کردند. پزشک کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در تمام مدت حادثه در درمانگاه [اردوگاه] حضور داشت. به نگهبانان و مسئولان اردوگاه و هیئت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ نیز هیچ حمله‌ای صورت نگرفت.- نیروهای کمکی کمی بعد رسیدند. فرمانده اردوگاه که در آن زمان به همراه فرمانده پادگان بود، با بلندگو با اسیران جنگی صحبت کرد؛ اما ظاهراً فایده‌ای نداشت و شورش ادامه یافت. در این میان تعداد زیادی از اسیران جنگی ظاهراً به قصد حمله به در ورودی اردوگاه، به سمت آن هجوم بردند. بعضی از نگهبانان نارنجک‌های گاز اشک‌آور را به طرف اسیران پرتاب کردند، اما اسیران همگی با هم به مقابله پرداختند و مانع استفاده بیشتر از گاز اشک‌آور یا باتوم که نگهبانان با خود داشتند، می‌شدند. آن‌گاه تیرهای هشدار هوایی شلیک شد. وقتی باز هم اوضاع آرام نگرفت، فرمانده پادگان دستور داد به طرف جمعیت [اسیران] شلیک کنند. فرمانده اردوگاه اظهار می‌داشت دستور این بود که به "زیر کمر" شلیک کنند، اما وی همچنین اعتراف کرد که سربازان آن پادگان "تیراندازان حرفه‌ای نبودند" و ممکن است بعضی از آنها به نقاط بالاتر از کمر شلیک کرده باشند. بعضی از تیرها از خارج محوطه و محدوده اردوگاه به وسیله سربازانی شلیک شد که هم سطح با اسیران داخل [اردوگاه] موضع گرفته بودند.
- تعیین اینکه تیراندازی دقیقاً چه مدت ادامه یافت دشوار بود؛ اما نشانه‌ای قاطع دایر بر اینکه تیراندازی بیشتر از زمان لازم برای بازگشت آرامش ادامه یافته باشد وجود ندارد. اوضاع تا حدود ساعت ۱۲: ۳۰ تحت کنترل درآمد.- در نتیجه این حادثه، ۹ اسیر جنگی کشته شدند. از این عده سه نفر به وسیله دیگر اسیران جنگی کشته شده و سه نفر بلافاصله بر اثر شلیک گلوله جان خود را ازدست دادند. سه نفر دیگر بنا به علل مشابه بعداً در بیمارستان درگذشتند. طبق گزارشات رسمی، تعداد مجروحان ۴۷ نفر بود.

[4]  - محمد شهسواری فرزند دادکریم سوم اسفند ماه سال ۱۳۳۴ در روستای شیخ آباد کهنوج به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی محمد دیگر طاقت ماندن نداشت. پس آغاز جنگ، برای اولین بار از طریق لشکر ۴۱ ثارالله در عملیات «الی‌بیت المقدس» شرکت کرد. سال ۶۱ در اداره آموزش و پرورش کهنوج مشغول به کار شد.  دو مرتبه دیگر به جبهه اعزام شد. در سال ۶۳ برای چهارمین بار به جبهه شتافت و در تاریخ ۶۳/۱۲/۲۲ در عملیات «بدر» در شرق دجله به اسارت نیروهای بعثی درآمد. محمد درباره چگونگی اسارتش روایت کرده است: «به خاطر شکست عملیات خیلی‌ها شهید شده بودند و به کسانی هم که اسیر شده بودند می‌گفتند وسط شهدا بخوابید و چشم‌هایتان را هم ببندید. بعد چند تا از این خبرنگارهای خارجی هم بودند که البته نمی‌فهمیدیم که این‌ها خارجی‌اند، فقط دیدیم که دارند از این شهدا و اسرا عکس و فیلم می‌گیرند. لحظه‌ای که چشمم به شهدا خورد گفتم خون من که رنگین‌تر از این‌ها نیست، عزیزتر از این‌ها هم نیستم، خوب است من هم به این‌ها ملحق شوم، بخاطر همین هر کار کردند من بین شهدا نخوابیدم و شروع کردم به شعار دادن. مرگ بر صدامِ ضد اسلام، که البته شعارهای دیگه‌ای هم مثل «ارتش بیست میلیونی آماده قیام است» و «مرگ بر آمریکا» در ذهنم بود که بگویم، اما نشد ولی تا گفتم «مرگ بر صدام ضد اسلام» یک‌مرتبه خبرنگارها به طرفم دویدند و به نزدیکم آمدند و با وجود خبرنگارها نتوانستند مرا بکشند چون یکی از آنها می‌خواست تیر بزند که درجه‌داری گفت «لا، لا» چون بالاخره این تصویر پخش می‌شد و برایشان گران تمام می‌شد. مرا سوار تانک کردند و البته موقعی که شعار می‌دادم کسانی که کنارم بودند می‌گفتند «نگو نگو مگه از جون خودت سیر شدی؟» در صورتی که اون لحظه من اصلاً فکر می‌کردم در کرمان و در راهپیمائی دارم شعار می‌دهم. اصلاً فکر نمی‌کردم در دل دشمن دارم این شعار را می‌دهم.» مدت شش و نیم سال در اردوگاه موصل در اسارت بود ودر این مدت با تلاش وافر به حفظ قرآن روی آورد واول شهریور ماه سال ۱۳۶۹ به همراه دیگر آزادگان به میهن اسلامی بازگشت. محمد شهسواری از سوی مسئولین مود تفقد قرا گرفت و مدال شجاعت را از دست ریاست جمهوری دریافت کرد. این آزاده قهرمان قبل از اسارت ازدواج کرده بود و دارای دو فرزند بود و بعد از اسارت نیز پدر دو فرزند دیگر شد. سرانجام این آزاده سرافراز روز ۲۰ مردادماه سال ۱۳۷۵ برای انجام مأموریت در روز پاسدار راهی زاهدان شد. افراد ناشناس خودرو حامل او و سربازی به نام بهبودی که ۲۰ روز دیگر تا پایان خدمتش بقای مانده بود را چندبار از مسیرش منحرف کردند سرانجام با واژگون شدن خودرو هر دو نفر شهید شدند. بعد از شهادتش مدال درجه سوم شجاعت را به این شهید اعطا کردند.

 

ویدئوها

صوت

تصاویر ضمیمه