جلسه: 60/6/11 - 2 September 1981
شهادت حجت الاسلام قدوسی و آیت الله مدنی و جمعی از پاسداران - آغاز سال تحصیلی - گزارش سفر به کره شمالی ومالزی
در طول دو هفته تعطیلی مجلس شورای اسلامی مسائل زیادی گذشتکهفهرستوار آنها را مرور میکنیم.
شهادت دادستان انقلاب اسلامی حضرت حجت الاسلام قدوسی، شهادتآیت الله بزگوار حضرت آقای مدنی امام جمعه تبریز و نماینده امام و معلماخلاق حوزه نجف و حوزههای دیگر، شهادت جمعی از پاسداران و مردم درخیابانها به دست ستون پنجم صدام و امپریالیزم، پیروزی چشمگیری رزمندگانما در جبهههای جنگ، برگزاری هفته جنگ(که امروز قلب هفته جنگ است)سالگرد بروز جنگ تحمیلی صدام علیه ایران و تلاش بیشتر و روحیهای که امروزسربازان ما در میدانهای جنگ نشان میدهند.
امیدواریم این روزها با تلاش بیشتر و پس از یک سال تحمل جنگ نیرو وقدرت رزمندگانمان در معرض نمایش جهان قرار گیرد.
سال تحصیلی جدید فردا شروع میشود به امیداینکه نورچشمان و فرزندان ماامسال در محیطی آرامتر و کمتشنجتر با آرامش خاطر به تحصیل و آمادگی برایاداره کشورشان در آینده و بهرهگیری از انقلاب نسلهای گذشته و ایجاد نسلانقلابی نوین بپردازند! و مخصوصاً امیدواریم جوانان و نوباوگان ما با پیامحضرت آیت الله منتظری در برگزاری باشکوه راهپیمایی فردا حضور خودشان را در صحنه انقلاب به نمایش بگذارند اینها مسائل امروز و فردا و هفتههایگذشته بود.
بخش دیگر، سفر نمایندگان مجلس شورای اسلامی است به شهرهای داخلکشور و کشورهای خارج که هم پیامبر انقلاب بودند و هم توضیح دهنده انقلاببه عنوان یک وظیفه گزارش بسیار مختصری از سفر هیأتی که بنده با آنها بودمخدمت مجلس محترم و مردم عزیز نقل میکنم که امیدوارم مقید باشد. ما به دوکشور - که درصورت ظاهر به دو بلوک مختلف بستگی دارند - مسافرت کردیم؛به کره شمالی و مالزی. کره شمالی ظاهراً در سلک کشورهای شرقی(بلوکشرق) و اردوگاه مارکسیسم است و مالزی عضو آ - سه - آن در بلوک کشورهایاسلامی است. سفر برای ما بسیار آموزنده و امیدوار کننده بود. گزارش مبسوطشرا ممکن است در اظهارات بعدی ما و در گزارش مفصل دوستانی که همراه منبودند (تهیه خواهند کرد و به دوستان مجلس خواهند داد-)ببینید. اما دو سه نکتهمخصوص را میخواهم عرض بکنم. چیزی که برای ما در کشور کره شمالیجالب بود این است که (علیرغم برداشتی که [آنجا] به عنوان یک کشور حادمارکسیستی داشتم) در کره یک نوع ارتداد از مارکسیسم به چشم میخورد.چیزی به نام ایدئولوژی جوچه از طرف رهبرشان بر آنجا حاکم است که دو گاماساسی به طرف مکتب اسلام برداشته شده است. من در جلسات رسمی آنهاروی این دو نکته اساسی به عنوان حرکت مثبت تکیه کردم تز محوریت اقتصادرا فراموش کردهاندو قبول ندارند، بلکه انسان را محورحرکت تاریخ میشناسند ونه اقتصاد را و اینکه اراده انسان محکوم اقتصاد باشد، محکوم میکنند و دوماینکه جهان وطنی مارکسیسم را به هم زدهاند و روی استقلال و کفایت وخودکفایی کشور تکیه میکنند که باز در منطق مارکسیسم یک نوع ارتداد است وبه همین جهت به اعتقاد خودشان مورد خشم محور چین و شوروی قرار گرفتهاند.
جالب این است که در تمام مناطقی که ما حاضر شدیم هیچ منظرهای ازمارکس و لنین دیده نمیشد، بلکه عکس امام و رهبر ما در بسیاری از جاها،جای آن عکسها را میگرفت، البته به مناسبت حضور ما، نه برای اصالتخودشان. و از تصریحات آنها بود که میگفتند انقلاب اسلامی ایران ثابت کرد کهشعار»دین افیون ملتها« چقدر مضر بوده53؛ انقلاب شما عملاً ثابت کرده است که دین محرک انسانها است و صریحاً اظهار میکردند که این انقلاب افکار آزاد،جهان را یک بار دیگر نسبت به دریافتهای کسانی که خواستهاند افکار بشریت رامنحرف کنند، به تجدید نظر وادار کرده است و این سخن در حرکت یک کشورناب کمونیستی به سوی فلسفه صحیحتر و انحراف از مسیری که از پیش برایآنهاتعیین کرده بودند به سوی راهیی صحیحتر کاملاً آموزنده، جالب و امیدوار کنندهبود.
در آنجا اعتمادی به ما شد و به جاهایی بردند ما را که به قول خودشان تا بهامروز پای یک نفر خارجی، حتی از کشورهای دوستشان نرسیده بود اعتمادشانبه انقلاب ایران به عنوان یک حرکت صحیح مردمی (چون روی مردم و انسانتکیه میکنند)[از این جهت بود که]راه روشن و صد در صد منطبق با واقعیاتتاریخ امروز را برای شکستن طلسم ابرقدرتها و مخصوصاً امپریالیزم آمریکا در جلو پای مردم دنیا گذاشته است.
تلقی آنها از انقلاب این بود و ما را بعنوان سفرای راه حق ملتها، نگاه میکردند.این پیروزی عظیم را برای انقلاب، برای اسلام، برای رهبرمان و برای مردممانو مخصوصاً برای شهدامان که آنها جانشان را در این راه دادهاند، به عنوان یکخبر از خاور دور سوغات آوردهایم.
مالزی کشوری بود که آنجا را بعنوان دومین نقطه[برای سفر]انتخاب کردیم وعلت آن این بود که کشور مالزی علیرغم اینکه بیش از 40 درصد از مردمش(بهاظهار خودشان 47 درصد از مردمش)غیرمسلمان هستند(هندوئیزم ومسیحیت وبودیسم و متفرقه اقلیت آنجا را تشکیل میدهند) و به دلیل اینکه محرومان وتوده اصلی و بومیاش مسلمان هستند، سیاست کشور دست مسلمانها است. 70درصد مجلس آنها و صد درصد کابینه و پستهای اساسی[در اختیارمسلمانهاست].(تقریباً) همه آنها تلاش میکنند که کشور را مسلمان نگهدارند.
دین رسمی آنها در قانون اساسی اسلام است و جالب این که یک اصل دارندکه میگوید هیچ گروهی حق ندارد تبلیغاتی بکند که به ضرر اسلام باشد یعنی درکشوری که درصد از مردمش غیرمسلمان هستند این اصل را در قانوناساسیدارند که آنها حق تبلیغ علیه اسلام را ندارند وجه تمایل آنها به ما این است که درتاریخ امروز و در حساسترین نقطه جهان، انقلابی بوجود آمده است که موردپذیرش خلقها است و این انقلاب راهی را میرود که آنها هم دارند، برای آنتلاش میکنند؛ اینکه کشورشان را صددرصد اسلامی بکنند.(همچنین در حلمشکلاتشان) در دانشگاه تربیت اسلامی آنها که شرکت کردیم، معلمها، مدیرها،دانشجوها و کارمندها میگفتند، اینجا یکی از پایگاههای انقلاب اسلامی است.و این چقدر زیبا است! در دانشگاه بزرگ ملی آنها که شرکت کردیم، اساتیددانشگاه در بزرگترین دانشگاه آنجا، عاشقانه منتظر اخبار خوش از ایران بودند ومیگفتند خبر یک ترور که به ما میرسد، قلب ما میتپد و فرو میریزد، چونسرنوشت شما را با سرنوشت خودمان یکی میدانیم.
هم در مالزی و هم در کره شمالی مسؤولان از مدارای ما نسبت به اشرارتعجب میکردند. تعبیرشان اشرار بود. میگفتند در کشوری که دهها هزار شهیدمقدس (که مرگ را انتخاب کردهاند) پشتوانه انقلاب هستند چه معنی میدهد کهچند هزار نفر بچه بتوانند خون این همه شهید و فداکاری این همه مردم را درمعرض خطر قرار دهند. آنها از حصوله ما، حوصلهشان سر رفته بود. تعجب [وسؤال] میکردند که کدام انقلاب را تا به امروز در تاریخ دنیا سراغ دارید که اجازهداده باشد، اشرار در کشورش این طور حرکت بکنند و این طور با افتخارات یکانقلاب بازی بکنند.
ما خیال میکردیم که در آنجا یکی از سؤالها این است که این گونه بازداشتها واعدامها یعنی چه؟ چگونه توضیح بدهیم؟ بعد دیدیم که از ما توضیح میخواهندکه چرا این قدر حوصله دارید و مدارا میکنید و چرا در مقابل این جنایتها ساکتهستید؟ این حرف خیلی مهمی است. آنچه ما را امیدوارکرد این است که علیرغماین همه بلندگوی تبلیغات شوم که امروز در دنیا دارد علیه ما میتازد وبه نفعدشمن انقلاب کار میکند، کوچکترین اثری در روح مردم نکرده است و اسلام بهعنوان یک مکتب مترقی برای مردم کره شمالی که غیرمسلمانند و برای مردممالزی که در بلوک آ. سه . آن هستند واقعاً مطرح است.
امام به عنوان یک رهبر مترقی محبوب و کمنظیر مطرح است و مردم مسلمانایران به عنوان یک مردم زنده و امید دهنده مورد توجه دنیا هستند. بهترین هدیهبرای آنها کتابها و نشریاتی بود که برده بودیم. چیزی شیرینتر از عکس امامنداشتیم که بدهیم و آنها را خوشحال بکند.
وقتی که میگوییم انقلاب ما صادر بشود یعنی همین را میخواهیم به آنها همگفتیم ما هیچ مایل نیستیم که در کشورهای دیگر دخالت بکنیم ما مایلیم حرکتیکنیم که مردم خالص دنیا متوجه بشوند که راه این حرکت باز است از تعبیراتی کهمن در آنجا شنیدم و خیلی برای من شیرین بود، اینکه رهبران کره شمالیمیگفتند ما اینجا داریم به دست و پای آمریکا ضرر میزنیم ولی شما در منطقه خاورمیانه دارید به قلب آمریکا تیر میزنید. تشخیص اینکه آن تیر اساسی را برپیکر امپریالیزم چه کسی میزند[مهم است]کشوری که 30 سال در جنگ و گریزبا آمریکا بوده است، این گونه اظهار میکند که شما دارید به قلب آمریکا میزنیدو شما هستید که آمریکا را این طور دست پاچه کردهاید که کوچکترین حرکتشما را، بزرگترین حادثه کشورهای جهان معرفی میکنند؛ این حساسیت رإ؛پپظظ رویشما دارند. همه این مسائل برای آنها روشن بود و تجزیه و تحلیل میکردند.
من از مجموعه سفرم - البته غیر از موفقیتهایی که درباره ایجاد روابط صحیح ومسائل علمی [وجود داشت]که انشاءالله در آینده آثارش را خواهیم دید - روحامیدواری [حس میکنم]که همیشه در کالبد ما بوده و این بار امیدوارتر شدهاست.