حجتالاسلاموالمسلمین محمدعلی انصاری خردادماه امسال در یادواره شهدای نوق (زادگاه آیتالله هاشمی) به ایراد سخن پرداخت که سایت جماران به مناسبت نخستین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی مشروح این سخنان را منتشر کرد که به این شرح است:
گرچه این جلسه باعظمت به مناسبت بزرگداشت شهدا عزیز منطقه نوق رفسنجان است، ولی در پایان خیلی کوتاه در مورد یکی از شاگردان واقعی امام یعنی شخصیت والا، بزرگ و تاریخی و استثنایی کشورمان حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی سخن میگوییم؛ زیرا احساس میکنم من و امثال من از امروز تا فردا و تا آینده وظیفهداریم این شخصیتها را به جامعه معرفی کنیم.
بنده روزی که آقای هاشمی را در کنار امام دیدم، ۲۶ سال سن داشتم و انقلاب به پیروزی رسیده بود، درحالیکه آقای هاشمی رفسنجانی بعد از حادثه ۱۵ خرداد ۴۲ و در سن سربازی و در اوج وحشت و اختناق و سیاهی حاکم بر جامعه در زمره پرچمداران نهضت امام خمینی بود.
درزمانی که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود و حتی اسم شاه و رضاخان در حوزههای علمیه لرزه بر اندام بعضی از علما و سخنوران میانداخت؛ راستی چه کسی همچون هاشمی رفسنجانی میتوانست مکتب سیاسی را تبلیغ کند، زندانی شود، محکومبه اعدام گردد و تا پای چوبه دار بهپیش رود؟! آن روزی که مردم ما و انقلاب اسلامی امام نیازمند به چهره امین و انسانهای فهیم و ازخودگذشته بود، چند نفر همانند رهبر فرزانه انقلاب یا آیتالله هاشمی در کنار امام بودند؟
من به جوانان عزیز این شهر و همه جوانان کشور عرض میکنم بهترین دینی که شما میتوانید به آقای هاشمی رفسنجانی ادا کنید این است که بهدوراز احساسات و فضاسازیها پرونده زندگی این مرد بزرگ را مطالعه کنید و ببینید چه کسانی مثل ایشان و در سال های دور درباره فلسطین کتاب نوشتهاند و چه کسانی در صحنههای مختلف از امام دفاع کردند.
مهمتر اینکه میزان علاقه امام به آقای هاشمی نیز مورد توجه قرار گیرد؛ افرادی مثل من که در محضر امام بودند و رفتارهای امام را به دقت رصد میکردند میدانند امام به چه کسانی بیشتر احترام میگذارد؛ من در یک کلام باید بگویم که آقای هاشمی برای امام یک فرزند برومند، اندیشمند و دلسوز انقلاب همچون آیتالله شهید حاج آقا مصطفی و حاج سید احمد اقا بود.
وقتی که خبر ترور آقای هاشمی را به امام دادند، ایشان حالت عجیبی داشتند. البته شخصیت امام اجازه نمیداد که در انظار مردم سخنی بگوید که دشمنان سوء استفاده کنند. شما فکر میکنید وقتی خبر ترور آقای هاشمی را به امام دادند ایشان آرام بود؟ امام چرا قربانی نذر کرد تا آقای هاشمی به سلامت برگردد؟ چرا وقتی شهید مظلوم انقلاب، آیتالله بهشتی به لقاء الله پیوست امام به اصحاب حفاظت و به سپاه و ارتش میگوید این که شما می گویید ایران پر از بهشتی است سخن درستی نیست؛ کجا ایران پر از بهشتی است؟ بهشتی یک ملت و یک امت بود. با اینکه آقای هاشمی رفسنجانی جانشین امام در ستاد فرماندهی کل قوا بود، ولی ادب ایشان اینگونه بود که مسائل کوچک را هم از امام سؤال میکردند و با اینکه امام به ایشان اختیارات کامل را داده بود. حرف من این است که فکر نکنیم شأن آقای هاشمی، بهشتی و رهبر معظم انقلاب در کنار امام این بوده است که سر خود را پایین نگه دارند و حرف و سخنی نگویند و رفتار به معنای ولایی بودن باشد.
ایشان در فرماندهی جنگ مسائل و روزهای سختی را پشت سر گذاشتند. من توفیق داشتم که رابط بین فرماندهان جنگ و مرحوم حاج احمد آقا و امام بودم.
کسی که امام با قدرت و اعتماد کامل حکم فرماندهی کل قوا را به او داد، آقای هاشمی بود. او جنگ را به خوبی اداره کرد. هیچ نقطه کوری در مورد ایشان وجود ندارد که برخی بخواهند به خاطر سیاسی کاری و منافع جناحی زحمات ایشان را نادیده بگیرد و حرفهای بیهوده و دشمن شاد کن بزنند.
دشمن میداند ما جنگ را با قدرت اداره کردیم و صلح را بهپیش بردیم. نه اینکه ما جنگ را با عزت پیش برده باشیم و صلح را با ذلت پذیرفته باشیم. امام ما هم حسینی (ع) بود و هم حسنی (ع). آنجا که میبایست حسینی باشد حسینی بود و آنجایی که میبایست حسنی باشد، حسنی بود. ۱۵ سال امام در نجف اشرف در محدودهای کوچک بدون کمترین امکانات منتظر شد تا انقلاب به پیروزی برسد. این عدل، صبر و عزت حسنی است.
خداوند یارانی را در کنار امام قرار داد که انقلاب را با قدرت بهپیش برود. کسی نمیتواند سهم یاران امام را انکار کند. در زمان ترورها وقتی به امام گفته شد آقای هاشمی خانهاش در خیابان پاسداران حفاظت ندارد، امام حاج احمد آقا را مأمور فرمود که آقای هاشمی را از محدوده خطر به هر شکل ممکن خارج کنید و در جماران اسکان دهید. این هم لطف الهی بود که مجاور حسینیه جماران خانهای پیدا شد که محل سکونت آقای هاشمی شد.
من تاکنون تصور میکردم خانهای که در جماران خریداری شد متعلق به خود آقای هاشمی است. اما این گونه نیست و همان زمان این خانه از کانال دولت و به نام دولت خریداری شده است. اما متاسفانه افراد کوته بین و کسانی که تنها به منافع سیاسی خود فکر میکردند چقدر پشت تریبونها ایشان را به خاطر این خانه مورد حمله قرار دادند.
بلافاصله بعد از رحلت آقای هاشمی خانواده آقای هاشمی در همان چند روز اول گفتند ما آمادهایم خانه را تخلیه کنیم. همسر فداکار و شیرزن انقلابی آقای هاشمی گفتند هر روزی که بگویید خانه را خالی میکنیم تا اینکه دولت مصوب کرد که خانه آقای هاشمی جزو مجموعه میراث فرهنگی جماران بماند و به نام «خانه یاران امام» در تاریخ باقی باشد که مردم دروغین بودن بسیاری از تیترها و شایعات در مورد زندگی ایشان را بدانند؛ جامعه نباید تحت تأثیر تبلیغات سوء باشد و آفت زده شود تا امثال آقای هاشمی رفسنجانی مظلوم واقع شود.
اگر صبر، علم و تقوای این مرد نبود و دور اندیشی او نبود فکر میکنید مملکت ما امروز با همین اقتدار پیش میرفت؟ آقای هاشمی رفسنجانی در سالهای سخت به هجمههای دیگران لبخند زد به آنها سلام گفت و به مجادلهای که به ضرر آنها تمام شود برنخاست.
جالب است که آقای هاشمی رفسنجانی کتاب خاطرات مینویسد و افرادی می گویند باید ببینیم خاطرهها از کجا درآمده است؟ شما چه کاره هستید که درباره خاطره یک فرمانده منصوب امام و شخصیت منصوب امام و مورد احترام اینگونه اظهار نظر کنید یا تشکیک کنید؟ با کمال تأسف باید بگوییم کشور ما، مملکت ما، انقلاب ما و مردم ما از وجود یک دریای آرام پر بهره پر فیض محروم شد.
رهبر فرزانه انقلاب، این فرزند خلف و شایسته امام از یک بازوی قدرتمند مشورتی محروم شده است. ایشان در دهه فجر پارسال که به زیارت مزار امام آمدند بیش از ۱۵ دقیقه در کنار قبر آقای هاشمی قرآن و فاتحه خواندند و درباره عظمت آقای هاشمی سخنان مهمی فرمودند. آن سخن تاریخی را که «هیچ کس برای من مثل هاشمی نیست» آن جا نیز تکرار کردند.
باید نوشت، حفظ کرد و به نسلهای بعد منتقل کرد که برای خدا بیاییم این سرمایههای بزرگ را به آسانی در معرض حراج سیاسی قرار ندهیم.
امروز با حسرت فراوان از فقدان هاشمی سخن میگوییم؛ چرا که او به قول برادر عزیز و فاضلمان حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای خاتمی «هاشمی شناسنامه انقلاب است»؛ آری ما هنوز در آغاز ورق زدن این شناسنامه افتخار آمیز هستیم.