نامه ها
  • صفحه اصلی
  • نامه ها
  • نامه های تاریخی هاشمی رفسنجانی + مقدمه کتاب دوازده نامه

نامه های تاریخی هاشمی رفسنجانی + مقدمه کتاب دوازده نامه

مقدمه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای کتاب « دوازده نامه» که متن کامل نامه های مبادله شده بین رؤسای جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق است ، دارای نکات ارزنده‌ای درباره شرایط حاکم بر کشور در سال‌های پایانی جنگ می‌باشد که به درک بهتر مفاد نامه‌ها کمک می‌کند.

  • پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۸۶
مقدمه هاشمی رفسنجانی بر کتاب دوازده نامه که شش نامه ایشان در پاسخ به شش نامه صدام است، سال ها پس از نگارش نامه ها ، نشان می دهد که آنچه در سال 1369 برقلم آقای هاشمی جاری شد ، نه تنها یک متن احساسی نبود ، بلک بر اساس منطق سیاسی نوشته شد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم 


از هنگام پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، کشور ما مسایلی را پشت سر گذاشته و با واقعیت‌هایی مواجه شده که به سرعت آنها را مرور می‌کنیم. پس از پیروزی انقلاب، دشمنان ما در جهان که با اسلام و انقلاب مخالف بوده و هستند و آنها را به زیان خود می‌دانند، شروع به برنامه‌ریزی برای در هم شکستن انقلاب و یا تضعیف آن کردند. در یک مقطع زمانی، همه تلاش‌های آنها برای تغییر محتوای انقلاب، کودتا، برپایی شورش، تحریکات و فتنه‌های گوناگون شکست خورد. در همین مدت، آنها برای یک تهاجم نظامی رسمی نیز آماده می‌شدند. آنها احتمال می‌دادند که توطئه‌های گوناگون پیش گفته کارگر نیفتد و به همین سبب به تدارک تهاجم نظامی پرداختند. اسنادی در دست است که دشمنان ما در آن از کاری سخن گفته‌اند که به زعم ایشان، ایران قادر به مقاومت در برابر آن نیست، و این همان حمله نظامی عراق به ایران بود و گویا سناریوی آن به عنوان پیش آمدهای احتمالی قبل از انقلاب تنظیم شده بود. 

ما می‌دانیم که حمله عراق به ایران چگونه آغاز شد. بعثی‌هابا طرح بهانه‌هایی، به تمهید مقدمات حمله پرداختند. دو سه ماه نیز درگیری‌های مرزی مختلفی را برپا کردند تا با مبهم ساختن قضیه، ایران را مقصر در شروع جنگ معرفی کنند. خوشبختانه در این مرحله نیز توفیقی به دست آنها نیامد و سرانجام، در زمانی خاص، تهاجم نظامی را آغاز کردند که تقریبا مورد حمایت همه شیاطین دنیا واقع شد. 

در این تهاجم، دست استکبار غرب و شرق، ارتجاع منطقه و صهیونیسم در کار بود، ولی در نوک حمله، حکومت حزب بعث عراق قرار داشت. مجامع بین‌المللی نیز با سکوت خود با این تهاجم برخورد ناشایستی کردند؛ اقدامات این مجامع در مقابل تجاوز عراق به کویت، آن زمان نیز قابل اجرا بود؛ مانند تشکیل جلسه شورای امنیت؛ صدور قطعنامه‌ای در محکومیت متجاوز و درخواست عقب‌نشینی بی‌قید و شرط او و محاصره و تحریم اقتصادی و ... ولی هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت و حتی در مباحثات مختلف، پیوسته علیه جمهوری اسلامی ایران به بدگویی نیز پرداختند. 

بعثی‌ها در اولین ضربه نظامی قدم‌های مهمی برداشتند، ولی به اهداف خود نرسیدند. آنها نه موفق به اشغال آبادان و اهواز شدند و نه توانستند راه اهواز-دزفول را سد کنند و یا رابطه استان خوزستان را با مرکز قطع کنند. آنها حتی نتوانستند در ابتدای حمله، خرمشهر را اشغال کنند، چیزی که از اهداف اولیه‌شان بود. در منطقه غرب نیز وضع چنین بود. 

عامل این وضعیت نیز روشن است: اول، مقاومت مردم. همگان به یاد دارند که مردم در خرمشهر 24 روز ارتش عظیم عراق را در پشت دروازه‌های شهر نگه داشتند و این کاری بزرگ بود؛ در حالی که در تهاجم عراق به کویت، تانک‌های عراقی طی حدود دو ساعت از رمیله تا کاخ امیر کویت رفتند. 
پس از تصرف خرمشهر در دروازه آبادان، بعثی‌ها زمینگیر شدند و نتوانستند این گره را بگشایند. 

آن روزها ارتش جمهوری اسلامی ایران آمادگی رزمی نداشت. ارتش تصفیه شده بود و امرا و کارشناسان خارجی آن رفته بودند. در آن زمان انسجامی در ارتش وجود نداشت و انتظار نمی‌رفت که بتواند کار مهمی انجام دهد، و بعث عراق با توجه به همین نکته زمان تجاوز را انتخاب کرده بود. همان مقدار مقاومت در مرزها برای ایجاد تأخیر در حرکت دشمن مؤثر افتاد. سپس نیروی هوایی ارتش در آن مقطع زمانی بسیار خوب عمل کرد و به راستی ضربه نخست را این نیرو وارد ساخت و گاهی برای جلوگیری از پیشروی دشمن، نقش نیروی زمینی را برعهده می‌گرفت. نیروی هوایی با روزانه بیش از 150 پرواز به داخل عراق، ضربه‌های کاری اقتصادی، فنی، تدارکاتی و روانی در پشت جبهه دشمن وارد ساخت و انهدامی وسیع را ایجاد کرد. صنعت نفت عراق از کار افتاد و در جبهه‌ها از پیشروی نیروهای عراقی جلوگیری شد. 

نیروهای داوطلب مردمی کمک مؤثری نمودند و سپس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به میدان آمد. آن زمان سپاه پاسداران بیشتر به صورت نیروی انتظامی و امنیتی در داخل کشور عمل می‌کرد. با حضور نیروهای بسیج و مردم، در این مقطع زمانی و با متوقف ساختن حرکت دشمن و تثبیت جبهه‌ها و خطوط دفاعی، نیروهای ایران در پشت جبهه خود را برای تهاجم بعدی آماده می‌ساختند. 

پس از پشت سرگذاشتن این مرحله از جنگ، تهاجم نیروهای اسلام آغاز شد. حضرت امام(ره) با صدور فرمان شکستن حصر آبادان، کار را وسعت دادند و عملیات دارخوین، ثامن الائمه، فتح‌المبین، بستان و بیت‌المقدس به دنبال هم و بدون این که مهلتی برای تجدید قوا به دشمن داده شود، عراق را وادار به فرار از بخش‌های مهمی از نقاط اشغال شده ایران کرد و فتح خرمشهر، اوج پیروزی‌‌های جمهوری اسلامی ایران بود. 

عراق به پشت خطوط و استحکامات خود پناه برد و با ایجاد دریاچه‌های وسیع و میدان‌های مین و سیم‌های خاردار چند درجه‌ای، در موضع تدافعی قرار گرفت و نیروهای ایران حالت تهاجمی خود را حفظ کردند، چرا که عراقی‌ها هنوز در بخش وسیعی از خاک ایران حضور داشتند. 
سپس سلسله عملیات والفجرها، کربلاها، فتح‌ها و نصرها صورت گرفت و معمولا در طول این چند سال رزمندگان اسلام پیروز بودند. 
در این دوره نفاق و خباثت دشمنان بیشتر ظاهر شد. صهیونیست‌ها، آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها، روسها و ارتجاع عرب دم از صلح می‌زدند و در همان حال به عراق کمک می‌کردند. در مراحلی که نیروهای ایران، عراقی‌ها را در پشت استحکاماتشان تحت فشار قرار داده بودند، آنها همه نوع مساعدت به عراق کردند و هر رذالتی که میسر بود علیه ایران به کار می‌بردند، که نیازی به تکرار و یادآوری آن نیست. 
با چشم‌پوشی مراکز بین‌المللی، بسیاری از مقررات بین‌المللی نقض شد و جنایات جنگی هولناکی توسط دشمنان اسلام، به وقوع پیوست که زدن هواپیماهای مسافربری و نقاط مسکونی و استفاده وسیع از اسلحه شیمیایی نمونه‌هایی از آنهاست. 
پس از فتح عظیم نیروهای اسلام در حلبچه و حضور ما در اعماق خاک دشمن در شمال عراق، سه عامل جدید وارد صحنه می‌شود: 
1- اجازه قتل عام مردم عراق؛ 
2- سیاست «سرزمین سوخته»؛ 
3- حضور نیروهای بیگانه در خلیج‌فارس و دریای عمان. 
معلوم شد که بعثی‌ها بنا دارند ولو با انهدام ملت خود و قتل عام مردم عراق، ایران را به رحم آورند تا کمتر وارد خاک عراق شود. جنایت بعثی‌ها در حلبچه نمونه روشن آن است. چون می‌دانستند ایران اسلامی ادامه نبرد را به خاطر نجات مردم عراق می‌خواهد، با این ترفند راه ما را به سوی هدف می‌بستند. 
دیدید که عراقی‌ها با حلبچه چه کردند. آنها در کردستان با سلاح‌های شیمایی قتل عام ها کردند. 
نیروهای اسلام در آن هنگام در منطقه حضور داشتند و در عملیات نفوذی خود تا موصل پیش رفته بودند و شاهد این قساوت‌ها بودند. سیاست «سرزمین سوخته» به صورت مانعی در برابر نیروهای ایران قرار گرفت. ادامه جنگ علاوه بر احقاق حقوق ایران و تنبیه متجاوز به خاطر نجات مردم عراق بود و ایران خواستار بروز چنین فجایعی برای آنها نبود. این وضع آشکار ساخت که چنانچه نیروهای ایران تا بغداد نیز پیش بروند، همین وضع برپا خواهد شد و مردمی نمی‌مانند که بتوان نجاتشان داد. 
به موازات سیاست مذکور، لشکرکشی نیروهای استکباری به خلیج فارس و دریای عمان صورت گرفت و این نیروها به طور رسمی با ایران وارد جنگ شدند و سکوهای نفتی ما را منفجر کردند. هدف اصلی ما همواره صلح پایدار بوده است و در این مرحله، برای تحقق صلح، راه قطعنامه 598 انتخاب شد. 
خوشبختانه در همان روزها روشن شد که این انتخاب، از سر ضعف نبود؛ زیرا به محض سرپیچی عراق از برقراری آتش بس و پیشروی در خاک ایران، با صدور فرمان بسیج، گروه‌های عظیم مردم روانه جبهه‌ها شدند. هجوم نیروهای مردمی برای شرکت در جبهه‌ها چنان بود که ما در یک ماه آخر جنگ، شاهد بیشترین حضور نیرو و امکانات در طول سالهای دفاع خود بودیم. لیکن به دلیل تصمیم صحیح امام(ره) و برنامه‌ریزی به عمل آمده برای ادامه نیافتن جنگ، به نیروها بعد از رفع تجاوز جدید دشمن اجازه حمله به داخل خاک عراق داده نشد. 
سپس مرحله مذاکرات برای اجرای قطعنامه 598 آغاز شد. همگان می‌دانند ما در هنگامی که در اوج پیشروی در خاک عراق بودیم، این قطعنامه را رد نکردیم، زیرا در واقع آن را قبول داشتیم و پس از گنجاندن بخشی از خواسته‌های نظام در آن به موقع خود پذیرش آن را اعلام کردیم. پیش‌نویس قطعنامه در هنگام پیشروی ما و انهدام بعثی‌ها تنظیم شده بود. 
وقت زیادی از دو کشور در این مرحله تلف شد و حقایقی روشن گردید. برای خیلی‌ها واضح گردید که بعث عراق، صلح واقعی نمی‌خواهد و آماده اجرای قطعنامه 598 نیست و شعارهای صلح‌خواهی سالهای جنگ، معلول وضع جبهه‌ها و از سر ضعف و ناچاری بوده است. 

همچنین روشن شد که مستکبران حامی عراق و ارتجاع عرب نیز وضعی مشابه عراق داشته و دارند و متأسفانه معلوم شد که سازمان ملل و شورای امنیت نیز تمایلی به اجرای قطعنامه در شرایط خاص آتش بس ندارند. 

در این مرحله،‌ ایران مظلوم،‌مانند دوران جنگ، تنها و غریب در صحنه مذاکرات برای احقاق حق به تلاش پرداخت و با هوشیاری و مقاومت، امید گرفتن امتیاز را از دشمن سلب کرد و به استعمارگران، اجازه سوء استفاده از وضع نه جنگ و نه صلح را نداد. 
در کنار این وضع نامطلوب و افشاگر، تضادهای داخلی جبهه دشمنان انقلاب اسلامی و مشکلات اقتصادی عراق و توقعات غیرقابل تحمل عراق از پشتیبانان ثروتمند خود در دوران جنگ، وضع و شرایط جدیدی را پیش آورد که امروز شاهد آثار آن هستیم. 
بی‌شک وعده‌های نصرت الهی برای انسان‌های صبور و مقاوم و جهادگر که برای انجام وظیفه الهی- انسانی خود از همه چیز گذشته و رضایت خدای را نصب العین قرار داده‌اند، از عوامل اصلی این وضع و شرایط جدید است که بهره‌گیری از آن نیز صحنه‌ای دیگر از امتحان الهی است. 
علایمی از تغییر سیاست طرف ما دریافت می‌شد و اطلاعات و قراین و محاسبات راه درست حرکت را به ما نشان می‌داد. در تاریخ 5 اردیبهشت سال 1369 مطلع شدیم که نامه سربسته‌ای از رییس جمهوری عراق و آقای یاسر عرفات برای مقام معظم رهبری و رییس جمهوری کشورمان رسیده است. حامل نامه فردی از سازمان آزادی بخش فلسطین بود و ابتدائا با ناباوری با این ادعا برخورد شد، چون وضع ما و عراق در شرایطی نبود که با عرف دیپلماتیک، ارسال پیک و نامه قابل توجیه باشد. 
بررسی‌های ابتدایی از لحاظ مضامین و امضای نامه و مهر و آرم و با توجه به شناخته شده بودن حامل نامه و همراهی با نامه عرفات، اطمینان نسبی ما را در خصوص صحت ادعا جلب کرد. 
برای بررسی مضامین نامه و تهیه جواب و برخورد مناسب با موضوع در تاریخ 8 اردیبهشت سال 1369 جلسه‌ای در محضر مقام معظم رهبری با حضور اعضای شورای عالی امنیت ملی و مشاوران سیاسی رهبری و من تشکیل شد. 
گرچه در گذشته آقای صدام حسین چند بار اقدام به ارسال پیام از طریق نمایندگی‌های عراق در آلمان و سوئیس و جاهای دیگر کرده بود و پیشنهاد مذاکره حضوری و رو در روی رؤسای دو کشور را داده بود و تا مرحله مذاکره مقدماتی در سطح رؤسای نمایندگی‌ها بدین منظور پیش رفته بودیم و ابتکار آن بی‌سابقه نبود، ولی ویژگی‌های مضامین نامه کافی بود که مطلب را جدی بگیریم که گرفتیم. با مشورت و دقت همه جانبه، جواب تهیه شد و از طریق نمایندگیمان در ژنو به نمایندگی عراق در آنجا تحویل گردید و سپس تبادل نامه‌ها به همین صورتی که در متن کتاب می‌بینید، ادامه یافت و چیزی که توجه ما را به خود معطوف داشت، عجله‌ای بود که در طرف عراقی به چشم می‌خورد که برای ما توجیه معقولی داشت. 
گرچه در تحلیل‌ها و بررسی‌های مربوط به انگیزه طرف مقابل در ارائه این ابتکار و عجله غیرمعمول در ادامه کار، ضمن احتمالات فراوان دیگر، احتمال مشکل داشتن با همسایه‌های عرب خود و به خصوص کشورهای نفت خیز خلیج‌فارس مطرح بود، ولی بعضی احتمالات دیگر از قبیل مشکل داشتن با کشورهای صنعتی طلبکار عراق و به خصوص آمریکا و فرانسه و یا مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی ناشی از دوران طولانی جنگ بی‌ثمری که خود راه انداخته بود و طولانی شدن دوره اسارت ده‌ها هزار اسیر عراقی که عمدتا در سال‌های اول جنگ اسیر شده بودند و مخارج گزاف نگهداری این همه نیرو به خاطر دوران نه جنگ و نه صلح و... به عنوان عوامل این حرکت توجه ما را جلب می‌کرد و کمترین اهمیت را به احتمال پیش آمدن جنگ با حامیان دیروز و آن روز عراق می‌دادیم. 
مناسب است که در این مقدمه کوتاه نکات زیر مورد توجه قرار گیرد: 
1ـ اکنون اسناد غیرقابل انکاری در اختیار تاریخ است که نشان می‌دهد این جنگ با خواست استکبار و ارتجاع و صهیونیسم، برای شکست و یا حداقل تضعیف انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و به بعث عراق حداقل امید اشغال خوزستان و تجزیه ایران و رسیدن به موقعیت سیادت و ژاندارمی در خلیج فارس داده شده بود. 
2ـ برای این هدف پلید از همه ابزارهای ممکن استفاده شد: کمک‌های مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی،‌ تبلیغاتی و سیاسی بی‌دریغ و سخاوتمندانه و چشم‌پوشی از هرگونه جنایت جنگی و تخلف از موازین بین‌المللی و سرانجام دخالت علنی و رسمی ابرقدرت آمریکا در کنار عراق و علیه ایران در جنگ. 
3ـ ایران اسلامی به تنهایی در مقابل جبهه کفر جهانی و شیاطین کوچک و بزرگ زمان، دفاع می‌کرد و به جز از خداوند منان از جایی کمک دریافت نمی‌کرد و جالب توجه اینکه به جز چند هفته اوایل و اواخر جنگ در تمام دوران هشت ساله دفاع، نیروهای ایران و اسلام در وضع تهاجمی و ارتش بعث عراق تحت فشار و رو به انهزام بود. وضع هفته‌های استثنایی هم عوامل خاص خود را دارد که مورد اشاره قرار گرفت و این پیروزی عظیم و کم سابقه می‌تواند سرمشقی برای سایر ملت‌ها و به خصوص ملت‌های اسلامی در ترسیم راه زندگی خود باشد؛ به شرط آنکه به تاریخ در ثبت حقیقت خیانت نشود و واقعیت‌ها در اختیار جویندگان حق قرار گیرد. 
4ـ حقایقی که با تهاجم سنگین تبلیغاتی استکبار جهانی پوشیده مانده بود و بخشی از افکار عمومی را به انحراف کشانده و خطر تحریف تاریخ هم وجود داشت، بالاخره کشف شده و امروز مردم دنیا با بسیاری از واقعیت‌ها که از آنها مخفی نگاه داشته شده بود، رفته رفته آشنا می‌شوند و حقانیت و مظلومیت اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی ایران آشکار می‌گردد. 
در کنگره آمریکا رئیس جمهور را به محاکمه کشیدند که چرا آن همه از صدام حسین در طول جنگ با ایران حمایت کرده است و همسایگان جنوبی ما از کمک‌های فراوان مالی و... خود به عراق پشیمان‌اند و مرتبا پرونده شرکت‌ها و مراکز دیگر امپریالیستی بر ملا می‌شود که برخلاف مقررات بین‌المللی، با هدف تضعیف انقلاب اسلامی ایران به بعث عراق کمک‌های نامشروع کرده‌اند: از قبیل امکانات اسلحه شیمیایی و... این حقایقی که امروز در جهان مطرح است،‌ در تاریخ ثبت خواهد شد و دوستان حق، روزی آنها را گردآوری خواهند کرد و در کتابخانه‌ها و مراکز تحقیقاتی دنیا به عنوان مراجع اصیل مطالعه خواهد شد تا جهانیان بدانند که این ملت مظلوم از دست ستمگران تاریخ چه کشید و چه شهامتی از خود نشان داد. 
5ـ مردم ایران به صحیح بودن راهشان مطمئن‌تر شدند و این هم به لحاظ ملی بسیار مهم است. چنانچه مردم ما پس از ده سال مجاهده به این نتیجه می‌رسیدند که اشتباه کرده‌اند، ضربه مهلکی بر شخصیت تاریخی و پشتوانه فرهنگی ملت و انقلاب وارد می‌آمد. حال ملت ما با نگریستن به گذشته در می‌یابد که تمامی حرکت‌ها و سیاست‌ها هدفدار و با برنامه بوده است. دفاع، مقابله به مثل، پذیرش قطعنامه 598، مقاومت در مذاکرات، مکاتبات و همه حرکاتی که انجام داده‌ایم از روی حساب و تدبیر بوده است. 
این ملت به خود اعتماد دارد و تلاش دشمنان برای مشوب کردن اذهان ملت ما بی‌اثر است. ملت‌ ما با نگریستن به مجموعه مسیر طی شده، در می‌یابد که حرکت صحیح بوده است و امام امت در مواقع مناسب تصمیمات بجا و راه‌های مناسب را پیش پای ملت گذاشت و حال مردم، نقطه ضعفی در حرکت گذشته خود نمی‌بینند. 
6ـ کیفیت جنگیدن ما نیز خود پیروزی بزرگ دیگری است. به هنگام ختم جنگ، امکانات نظامی ما و آن نیرویی که با آن می‌جنگیدیم برای ما باقی مانده، چرا که متعلق به دیگران و یا وابسته به دیگران نبوده است. ارتش جمهوری اسلامی ایران امکانات خود را به خوبی حفظ کرد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با ابتکار جنگید و بسیج – آن نیروی عظیم بی‌انتها و آن دریای بیکران انسان‌ها که در موقع لزوم به جبهه می‌رفت و آن هنگام که نیازی نبود، در کارخانه و دانشگاه و مدرسه و ... کار می‌کرد – همچنان آماده باقی ماند. تجربه دفاع مقدس، برای ما تجربه‌ای عظیم است. تجربه‌ای موفق که در سراسر جهان بی‌نظیر است. با این تجربه عظیم و نیروهای مقاوم و مجاهد، دیگر تا مدت‌ها کسی فکر تجاوز به این سرزمین را در سر نمی‌پروراند. 
7ـ بخشی از عوامل موفقیت‌ها را نام می‌بریم: نخست، مدیریت کم‌سابقه و معجزه‌گونه حضرت امام است که ما بسیاری چیزها را در این انقلاب از ایشان داریم. و امروز مدیریت بسیار خردمندانه و کم‌نظیر رهبر معظم ماست که به بهترین نحو هدایت امور کشور را در دست دارند. 
فداکاری‌ها و ایثارگری‌ها و شهادت‌طلبی‌های نیروهای رزمنده ایران که دوره بسیار سخت دفاع را تحمل کردند. 
حمایت‌های بی‌دریغ ملت که در هیچ زمان رهبری کشور و رزمندگان احساس تنهایی نکردند و مسئولان نظام همواره خود را در کنف حمایت رهبر و ملت می‌دیدند. 
صبر و تحمل خانواده‌های شهدا، اسرا و مفقودان و استقامت جانبازان که بخشی عظیم از فرهنگ جهاد ماست. 
تحمل آزادگان ما که در اردوگاه‌های دشمن و در شرایط سخت و طاقت‌فرسا با استقامت و صبر خود دشمن را عاجز کردند و افتخار بزرگی را در صفحات تاریخ ایران ثبت نمودند. 
8ـ با تکیه بر تجارب هشت سال دفاع مقدس، امروز ایران اسلامی از توان دفاعی قابل توجه و خودکفایی برخوردار است که می‌تواند محوری قابل اعتماد برای صلح و ثبات منطقه باشد و شیاطین کوچک و بزرگ دیگر فکر تجاوز به ایران را در مخیله خود خطور نخواهد داد. 
9ـ امروز ملت ما با تمام وجود خود احساس پیروزی و ثبات و آرامش می‌کند، در حالی که دشمنان ما و شریران آتش‌افروز و دیوهای قدرتمند پشت صحنه، همگی احساس ناراحتی و ناامنی می‌کنند. البته ما از این وضع راضی نیستیم و نمی‌خواهیم هیچ کشوری مورد تجاوز قرار گیرد و کسی احساس ناامنی کند. خواست ما، امنیت و آرامش برای جامعه جهانی است. ولی اعمال سوء و گناهان، سرانجام دامان مجرمان را خواهد گرفت. حساب خداوند هم در دنیا و هم در آخرت دقیق است و مثقال و ذره‌ای از اعمال هیچ کس در پیشگاه عدل الهی نادیده گرفته نخواهد شد. کسانی که به ما ظلم کردند، گرفتار نتایج ظلم خویش شدند. سرنوشت صدام حسین آینه عبرت ظالمان و متجاوزان خواهد بود. 
10ـ ما در این مقطع زمانی باز هم نقش اسلامی خود را ایفا می‌کنیم، بدون اینکه تحت تأثیر ظلم‌هایی که به ما کردند و کینه‌هایی که به ما ورزیدند قرار گرفته باشیم. ما به دنبال انتقامجویی و دشمن‌کشی و حتی سرزنش دشمن نیز نیستیم. ما پیش از همه تجاوز عراق به کویت را محکوم کردیم؛ کویتی که در طول جنگ میلیاردها دلار کمک مالی به دشمن ما داد. 
11ـ جمهوری اسلامی هم اکنون چیزی جز بیرون رفتن نیروهای بیگانه از منطقه را نمی‌پذیرد. از حضور وسیع نیروهای نظامی قدرت‌های شروری که نمی‌توان به آنها اعتماد کرد، نگران است؛ این نیروهایی که با اهداف توسعه‌طلبانه وارد منطقه شده‌اند و در کنار خانه خدا لانه کرده‌اند و از سخنان آنها می‌توان چنین دریافت که اهدافی دراز مدت دارند. آمریکایی‌ها و همراهانشان باید به کشورهای خود بازگردند و منطقه را به اهالی آن واگذارند. جمهوری اسلامی نیز آماده است به کشورهای همسایه یاری رساند تا همه با هم در صلح و صفا زندگی کنیم. 


اکبر هاشمی رفسنجانی