نامه ها
  • صفحه اصلی
  • نامه ها
  • نامه مهندس محسن هاشمی به آیت الله هاشمی رفسنجانی

نامه مهندس محسن هاشمی به آیت الله هاشمی رفسنجانی

مکتوبات پدر فرزندی

  • تهران
  • شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۷۳

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پدر گرامی

 

سلام علیکم؛

یکی از آرزوهایم در دوران تحصیل دانشگاهی، یافتن موضوع مهم و جالبی برای مکاتبه بود که حاکی از اعلان گذشتن از دوران کودکی و نوجوانی باشد. خوشبختانه بعد از هفت سالی که از اتمام تحصیلاتم گذشته، این فرصت به دست آمد. امیدوارم که باعث شود، بیشتر مرا بفهمید و جدی­ترم گرفته، فکر نکنید با نوجوان پانزده ساله­ای روبرو هستید که در سال 54 به علت دستگیری به مدت سه سال و بعدها به علت تحصیل در خارج از کشور، به مدت هفت سال از او جدا بودید.

نمی­دانم هیچ وقت شده است که در عالم عصبانیت و بلاتکلیفی به بزرگتری کنایه زده باشید و بعد که وضعیت روحی مناسب­تری پیدا کردید، خود را از آن کار سرزنش کرده باشید..؟! و با این حال آرزو داشته باشید که کاش جسارت عصبانیت را همیشه می­داشتید تا باز هم اگر فرصتی پیش آمد، از این کنایه­ها می­زدید و حقی را که دیگران نمی­گویند و یا در خفا می­گویند، می­گفتید؟!

آنچه در ادامه می­خوانید، حاوی همان کنایه­هاست که حقیر شش ماه پیش به علت عصبانیت ناشی از برخوردهای سرد شما نگاشتم؛ البته می­خواستم همان وقت برایتان بفرستم، اما می­دانید که در وضعیت دوگانه­ای که همه ما گرفتاریم، احتیاط را شرط عقل دانستم و این بود که برای چند تن از دوستان معتمد، خواندم تا هم درددلی باشد و هم مشورتی، همه بالاتفاق مخالف بودند، هر کس به دلیلی...!!!

یکی بدین علت که مناسب نیست با بزرگتری اینگونه مکاتبه کنی و دیگری بدین علت که چه‏کار به این کارها داری، حرف‌هایت را شفاهی گفته­ای و مسئولیتت تمام است و بالاخره این گونه وضعیت­ها در کشور فراوان است و ... و از این حرف‌ها و می­بینید که همین حرف­ها یعنی همین تردیدها و تأخیر در کار و زیر دین شما ماندن که چیزی را که برای شما نوشته­ام، دیگران خوانده­اند.

بعد از رؤیت نامه نفرستاده شما به امام، کمی جرأت پیدا شد و تصمیم به تحویل به شما گرفتم. همان طور که خوب می­دانید، با توجه به علاقه­ای که به شما دارم، واقعاً نمی­خواستم و نمی­خواهم در هیچ شرایطی شما را برنجانم و با این همه، کار و مشکلاتی که با آن درگیرید و اخیراً با کج فهمی هم رزمانتان چندین برابر شده، حیفم می­آید وقت شما را بگیرم و یا فکرتان را حتی به حد صفحات پیوست، متوجه مسایلی کنم که شما ظاهراً یا عامداً دفاع سختی از وضعیت موجود می­کنید.

به خاطر صبر ایوبتان که واقعاً جای تحسین دارد، برای چندمین بار به قول بعضی از مدیریت­ها اطمینان می­کنید و یا قصد آزمودن دوباره آن­ها را دارید، ولی غافل از اینکه آنها به فکر عملی کردن، یا تصحیح روش و عملی کردن پیشنهادات دلسوزانه نیستند...

برای مثال، اخیراً برای چندمین بار در روزنامه­ها اعلام شد که 18 ماه دیگر، حداقل بخشی از مترو راه­اندازی خواهد شد. خاطرات شهریور 68 شما همین موضوع را برای اواخر 69 با 16 میلیارد تومان نوید می­داد. سخنرانی شما در جمع کارکنان مترو در سال 71  این را نشان می‏دهد و بعد به سال 73 و 74 راضی شدید و هم اکنون سال 75 را با جان و دل پذیرایید.

ولی متأسفانه آمار و ارقام به روشنی نشان می­دهد که از سال 69 تا به حال به خطا رفته­اند و برای پوشاندن خطای خود با تهیه گزارش غلط و غیرواقع بیشتر در باتلاق فرو می­روند. البته ارایه گزارش نادرست هم عجیب نیست، چرا که اصولاً جامعه به راحتی خطا و اشتباه را قبول نمی­کند و به همین دلیل، برخی برای پنهان کردن خطا و اشتباه خود، به خلط مبحث متوسل می­شوند.

زیرا قضاوت اجتماعی زمان می­برد و با گذشت زمان دروغ­ها پنهان می­گردد. لذا جناب مسئول، کار انجام نشده را، انجام شده می­گوید و پروژه­ای که هنوز نوشته نشده، پایان یافته وانمود می­کند و ....

روش امانی، هزینه کردن پراکنده درمورد90 کیلومتر از خطوط مترو و هزینه­های سربار پرسنلی و اجرای پروژه­های جنبی به اصطلاح درآمدزا که هیچ ربطی به فعالیت پروژه مترو ندارد و نخواهد گذاشت که حتی بخش کوتاهی از مترو راه­اندازی شود.

البته جالب است بدانید که این موضوعات آن قدر پیچیده نیست که حقیر بعد از 18 سال تحصیل داخله و خارجه و علوم مهندسی و سه سال کار دقیق با آمار و ارقام در مترو، به آن پی­ برده باشم. کارمندان ساده دفتر مدیریت مترو هم در اولین روزهای عضویت در هیأت مدیره،  همین پیشنهاد  و سؤال را برای راه­اندازی مترو داشتند.

حال جای تعجب دارد که شما چگونه پس از چندین بار آزمایش قول­ها و تذکرات خیرخواهانه اعضای مجمع، باز به صورتی حمایت می­کنید که حتی امکان جلوگیری از خطاها فراهم نگردد. شاید مانند بعضی دیگر که مرا به خونسردی و گرفتن مواضع میانه‌روتر دعوت می­کردند.

شما هم فکر می­کنید که اصولاً راه­اندازی طرح­های عمرانی، به دلایل عموماً مالی، تجهیزاتی و مدیریتی، به دو برابر زمان پیش­بینی شده می­رسد، ولی بهتر است مترو را حداقل 10 کیلومتر راه­اندازی نمود و بعد توسعه داد؛ همان گونه که بقیه کشورها عمل نمودند.

در گزارش­های شفاهی که مستمراً با شور و حالی وصف­ناپذیر تقدیم می­کردم، نسبت به سرمایه­گذاری­های بخش معدن و پروژه­های ساختمانی جانبی نیز تذکر می­دادم، ولی متأسفانه مانند بقیه مسایل با آن سطحی برخورد می­شد و باعث گردید، علیرغم مصوبات جدی هیأت مدیره، هیچ تصحیحی در روش­های به اصطلاح درآمدزای مترو به وجود نیاید. این گونه فعالیت­ها به طور کلی نسبت به سایر بخش­های اقتصادی، بازدهی قابل توجهی ندارد؛ به‏خصوص اگر به صورت امانی توسط شرکت­های دولتی و آن هم مترو که سربار غیرقابل تحملی را دارا می­باشد، انجام پذیرد.

ضمن اینکه سرمایه­گذاری نسبتاً سنگینی را نیز احتیاج داشته و برگشت آن مطمئناً طولانی­تر از آن زمان­هایی است که اعلام می­گردد. همان گونه که بارها تأکید کردم، درآمد ارزی مورد انتظار حضرتعالی که بر اساس گزارش­های نادرست به آن اعتقاد پیدا کرده­اید، غیرممکن می­باشد و اگر بتواند برگشت سرمایه را تأمین نماید، باید خدا را شکر کرد.

شاید برایتان مشکل باشد که قبول کنید، هزینه­های انجام شده در معادن سنگ کلاردشت، دیاتومیت و تنگه زاغ با احتساب سودی که باید به سیستم بانکی کشور پرداخت کنیم، رقمی در حدود 12 میلیارد ریال را نشان می­دهد و بر اساس آمارهای موجود، تولید، فروش و صادرات سه سال اخیر، از مرز 25 هزار تن، 500 میلیون ریال و 50 هزار دلار فراتر نرفته است.

طبیعتاً امید چندانی نمی­رود که با وجود مضایق مالی، جهت عملیات اجرایی، مترو بتواند معادن خود را به سوددهی جدی برساند. به همین دلیل زیان ناشی از سرمایه­گذاری در بخش معادن، همچنان بر دوش شرکت سنگینی خواهد کرد. اگر ترتیبی اتخاذ نگردد که فعالیت­های بخش معادن به صورت یک شرکت خودگردان اداره گردد، ضمن اینکه همه ماهه مستمراً از اعتبارات دریافتی، جهت فعال نگهداشتن معادن زیان‌ده هزینه خواهد شد، امید تبدیل آنها به یک فعالیت خودگردان نیز از بین خواهد رفت. معادن دیاتومیت ممقان و سنگ آهن تنگه‌ زاغ که تا به حال حدود 150 میلیون تومان در آنها هزینه شده است نیز همچنان به عنوان دو مرکز هزینه­زا بر دوش مترو سنگینی می­نماید.

بررسی­ها و محاسبات به وضوح نشان می­دهد که ادامه فعالیت در پروژه­های جانبی ساختمانی، به سبکی که فعلاً مدیریت می­گردد، در پیشرفت اهداف اصلی مترو، مشکلات فراوانی ایجاد کرده است. هر چند که پیرو اعتراضات، عنوان می­گردد که با فشار مسئولین ره بالای کشور و مصوبات مجمع مترو، این گونه کارها شکل گیرد، 10 پروژه در حال فعالیت جدی است و طلب مترو از کارفرمایان مختلف، رقم بالایی را نشان می­دهد.

حال چنانچه هزینه­های ستادی، پشتیبانی نیز در نظر گرفه شود، رقم هزینه شده برای پروژه‌­های جانبی بسیار بالاتر خواهد رسید و در مقایسه با پرداختی کارفرمایان، بدون احتساب سود بانکی حدود 50 درصد زیان مترو در انجام پروژه­های جانبی بوده است. همه اینها به خاطر عدم مدیریت صحیح و اصرار و پافشاری در کارهای غلط و آن هم با کمک و به نام شما.

در مورد تجهیزات مترو نیز اگر با فکر بازکردن اعتبارات اسنادی 5/2 میلیارد دلاری پیش بروند و با توجه به نبود بودجه قانونی و تخصیص ارزی و مجوز فاینانس و تضمین­های پرداخت، امکان حل مشکل فراهم نیست؛ با محاسبه که قبلاً گزارش گردیده، امکان حل مشکل تجهیزات با یک پنجم این مبلغ وجود داشته که راه­اندازی مرحله به مرحله خطوط سه­گانه را نیز فراهم می­کند.

بررسی­های اولیه نشان داد که خرید تجهیزات هم مانند برنامه­ریزی ساختمانی غیرمنطقی و بیش از حد بزرگ و پراکنده در نظر گرفته شده و مشخصات کمّی اولیه مناقصات اشتباه بوده است. برای مثال هدوی (فاصله زمانی بین دو قطار متوالی) دو دقیقه، باعث گردید تعداد واگن­های مورد نیاز بالا رود، روشن بود که احتمالاً در ده سال آینده، یعنی زمانی که حداقل دو خط و تمام ایستگاه­ها راه­اندازی شده باشد، احتیاج به این تعداد واگن خواهد داشت. در آن موقع تکنولوژی متحول خواهد شد و امکانات کشور هم اجازه خواهد داد، و می‏توان با ارز کمتری نسبت به تولید  واگن­های مورد نیاز در داخل اقدام نمود.

در مورد برق مترو نیز درخواست تأمین ظرفیت انشعاب به گونه­ای بوده که از ابتدا برای نیاز هدوی دو دقیقه انجام گردد، همین مسئله نیاز را به 140 مگاوات رسانده و نیروگاه اضطراری 40 میلیون دلاری را به هزینه­های اولیه اضافه کرده بوده است. در حالی که می‌شود با قرارداد اولیه حداکثر 10 مگاواتی با وزارت نیرو، مسأله برق مترو را برای  راه‌اندازی حل نمود. کم کم با توافق با وزارت و افزودن به ظرفیت پست­های مختلف، در آینده مسأله را حل کرد.

شایان ذکر است که در صورت فعال شدن 5/2 میلیارد دلاری اعتبارات اسنادی، شرکت‌های خارجی کل تجهیزات را حداکثر در طول سه سال تحویل خواهند داد و مطمئناً در این زمان ساختمان مترو برای نصب آنها حاضر نخواهد بود و علاوه بر عدم استفاده از تجهیزات و از بین رفتن آنها، مجبور به پرداخت جریمه­هایی نیز خواهیم شد و موضوع ساخت داخل هم به فراموشی سپرده خواهد شد و در مورد قیمت­ها، جدول پیوست گویای همه موارد می­باشد.

علاوه بر آن رسیدگی به مسأله گران‌خری در کشور یکی از بازرسی­های مهم بازرسی ویژه براساس دستور شما بود. گزارشات بعدی از قبیل پالایشگاه­ها، دیسپاچینگ، فولاد آلیاژی، سکوی نفتی ابوذر و ... که در تمام آنها گران نمایی­هایی دیده شده بود. حال که گزارش بازرسی ویژه را جدی نگرفته­اید. تقاضا دارم نه به خاطر من، بلکه به خاطر مشکلات اقتصادی کشور، دستور فرموده و نظارت کنید که حداقل، اولویت­های تصویبی در مجمع مترو اجرا گردیده، تا در سال 76 شاهد راه­اندازی بخشی از مترو باشید.

باعث تأسف است که هیچ وقت نتوانستم رودروی شما مسایلم را به بحث جدی بگذارم و فقط به دادن توضیحات پرداختم. البته این خوشبختانه به علت کم رویی و عدم اعتماد به نفس نیست. بلکه اُبهت شما و احترام پدرانه مرا دچار مشکل نموده است، ولی چون قلم بر روی کاغذ بردم، بگذارید همه را بنویسم، که دیگر عقده­ای باقی نماند...

منظور این است که فقط در مورد مترو نبوده که جدی گرفته نشد، بلکه بعد از حکم نظارت مصلای تهران، علیرغم تشکیل تیم کارشناسی بسیار قوی و بازدیدها و دقت­های فراوان، به امید کمک حضرتعالی برای رسیدن به روشی صحیح و برنامه­ریزی شده، به صورتی پدرانه خواستید که این گونه پیگیری نکنم، چرا که اذیتم خواهند کرد.

ولی بعد از آن همه زحمت، به هیچ وجه نگران اذیت و آزار نبودم، زیرا که قبلاً نظراتم را با مجریان و نماینده دفتر مقام معظم رهبری در میان گذاشته بودم و به مبناهای مشخصی نیز رسیده که اگر درست شنیده و کمی جدی گرفته شده بود، می­توانست در دوران ریاست جمهوری شما، بنای اصلی آن به بهره­برداری برسد، نه اینکه با عجله، کاری را شروع کرد که تونل مترو از داخل سالن‌های آن عبور کند.

موضوع بازرسی کارخانجات سیمان هم از یادم نرفته است که با دستور کتبی شما به بررسی کامل و جامعی پرداختیم. خوشبختانه گزارشی تهیه شد که بنا به اعتراف متخصصین صنایع سیمان و مدیران وزارت صنایع، تا به حال از سیمان کشور تهیه نشده بود و از پیشنهادات ایجاد کارخانجات سیمان کوچک، در مناطق دور افتاده به صورت جدی استقبال نشد، ولی به علت اینکه خریدهای گران از غرب را هدف قرار داده بودیم، دچار مشکلات ضد و نقیضی شد که هر بار در جلساتی که هیچ وقت به آن­ها برای دفاع دعوت نمی­شدیم، پیشنهادات تضعیف شد و علیرغم خریدهای کلان ارزی، یک کارخانه 9 میلیون دلاری به نتیجه نرسید.

بازرسی از راه­آهن که کلیه زحمات چندین ماهه ما در یک جلسه گزارش از خط مدیران مربوطه نقش بر آب شد. در هیأت مدیره صنایع دفاع و حتی هنگام سرپرستی پروژه موشکی بسیار مهم سوخت جامد بغداد، همه و همه نشانی از جدی نگرفتن من بوده و می‌باشد.

می­بخشید که وقت ارزشمندتان را گرفتم. مکتوب را برای توقع جدیدی از شما ننوشتم، زیرا علل رفتار شما برایم تقریباً روشن است، ولی خواستم بدانید که به همین صورت­ها بود که کم کم از فعالیت با شوق و جدی بازرسی ویژه کاسته شد. لذا دفتر نشر معارف انقلاب را فعال­تر کردم که این را نیز خدمتی به شما و تاریخ انقلاب می­دانم تا حقایق دوران مدیریت شما مو به مو و با تکیه به اسناد مدون و دقیق برای آیندگان روشن بماند؛ هر چند که در این مورد هم اشتیاق قابل توجهی نشان نمی­دهید و هنوز برایم کاملاً روشن نیست که ته دلتان چه حدی از آن را قبول دارید؟!

ولی به صورت کلی چنین احساسی بر من غلبه کرده است که خیلی نمی­خواهید، حتی با کنترل خودتان، ریسک آن را بپذیرید که بر اثر فعالیت­هایمان، خدای نکرده خطایی کنیم و دلتان می‌خواهد، آهسته چنان رویم که دیگران رفته­اند و مشخص نمی­کنید که منظورتان از این رهروان، خودتان هستید یا دیگران ؟!

محسن

22/11/1373