نامه ها
  • صفحه اصلی
  • نامه ها
  • نامه حجت الاسلام سید محمد خاتمی به آیت الله هاشمی رفسنجانی

نامه حجت الاسلام سید محمد خاتمی به آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۷۱
اشاره: به دنبال استعفای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، متن استعفانامه آقای سید محمد خاتمی که در تاریخ سوم خرداد ماه 1371 تسلیم رییس جمهور شد، توسط خبرگزاری جمهوری اسلامی منتشر شد. متن این استعفا نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

 

با سلام و احترام

پیرو نامه شماره 10/10/1370 و مذاکرات مورخه 15/10/1370 افتخار خدمت به انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران در ساحت اندیشه و فرهنگ و وسائط ارتباط جمعی، نعمت بزرگی است که خداوند منان، نصیب این بنده ناچیز خود که جز فضیلت دوستی، فضیلتی ندارد، کرد. از این نعمت بزرگ، پروردگار را سپاس می‌گذارم. او که بخشاینده مهربان است، از تقصیر و قصور عذر می آورم.

عرصه فرهنگ و هنر و بیدادگری، عرصه‌ای وسیع و پیچیده است، به پیچیدگی خود انسان که احوال کنونی عالم، آن را پیچیده نیز کرده است و رسالت انقلاب ما که داعیه‌دار نجات انسان و پایه گذاری فرهنگ برتر است در این عرصه از همه عرصه ها سنگین تر و سیر در این وادی از تمامی وادی ها خطر خیزتر است.

پُرواضح است که اگر نبود اندیشه و تدبیر پیشوای فقید امت اسلامی حضرت امام خمینی، قدس‌سره‌الشریف، و فتواهای روشنگر آن عزیز، برداشتن گامی موفق، نه برای من که برای بزرگان نیز میسر نبود و امام با همه شجاعت و صلابتی که دردفاع از اسلام و جهاد با دشمنان حقیقت دین و حقوق و کرامت مردم داشتند، وقتی در باب ایجاد تحول در جامعه از جمله امور فرهنگی و فراهم آوردن فضای مناسب با نیازهای اساسی انسان روزگار ما و متناسب با مقتضیات زمان سخن می گویند و شکستن حصارهای جهل و خرافه را شرط رسیدن به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی (ص) می دانند با توجه به ذهنیت‌های نادرست و تأثیر آن در جامعه مؤمنان است که از لزوم قربانی شدن در این راه دم می‌زنند و می‌خواهند تا دعا کنیم که آن وجود شریف نیز یکی از قربانی‌های آن گردند.

راهگشایی‌های دوران‌ساز امام بود که اصحاب با انصاف اندیشه و ادب و هنر و بخصوص مؤمنان فرهیخته را با شور و امید به عرصه تلاش و جهاد فرهنگی کشاند وچنان شد که در همه احوال و اطوار پس از انقلاب، حتی در کوران جنگ تحمیلی چهره فرهنگی جامعه انقلابی ما چهره‌ای برجسته و درخشان چه درداخل و چه در خارج بود.

من ضمن تبریک عظمت‌آفرین‌ های فکری و فرهنگی به متفکران و هنرمندان و فرهنگیان به سهم خود صمیمانه از همه این عزیزان سپاسگزاری می کنم.

ایجاد ثبات در صحنه اندیشه و فرهنگ و تلاش برای حاکمیت قانون و زمینه‌سازی رشد نیروهای مؤمن و کارآمد در این عرصه کار آسانی نبوده است، اما به لطف خداوند چنین واقعه مبارکی، در حد قابل قبولی تحقق یافت تا اصحاب فکر و فرهنگ و هنر بتوانند در چارچوب ضوابط و قانون با امنیت خاطر که شرط مهم آفرینندگی است، تلاش کنند. مطمئن بوده و هستم که فراهم‌آوردن زمینه های رونق سالم فرهنگی شرط بالابردن توانایی‌های فکری جامعه و ایجاد مصونیت برای نسلی است که از هر سو در معرض طوفان‌های مهیب الحاد و انحراف، تحجر و فساد است و طبیعی است که اهتمام به رونق فرهنگی لوازم و تبعاتی دارد که فقط ظاهربینان تنگ‌حوصله، حتی به قیمت تعطیل اندیشه و نفی آزادی‌های مشروع و قانونی که نتایج سهمگین و ویرانگری را به بار خواهد آورد، آن را برنمی تابند.

قضاوت درست و همه جانبه در باب سیاست‌ها، برنامه ها و فعالیت‌های فرهنگی را به وجدان وآگاهی داوران منصف که بحمدالله فراوان هم هستند، واگذار می‌کنم. اما یادآور می شوم که مقایسه میان آنچه پیش از این بوده است و آنچه امروز به آن رسیده ایم و لحاظ دشواری‌های ذهنی و عینی و امکانات ناچیز در این زمینه شرط وصول به یک داوری درست است.

من و همکاران عزیزم معتقدیم که تا رسیدن به هدف‌های والای انقلاب اسلامی و استقرار و استواری فرهنگ و هنر متناسب با شأن والای ملت آزاده، راه درازی در پیش است که طی آن نیازمند تبیین درست اصول و ارزش‌های اسلامی و تشویق مؤمنان به جدی گرفتن امر فرهنگ و هنر و برداشتن سدهای منفی ذهنی و خارجی از سر راه پرورش بهتر و بیشتر استعدادها و بالاخره همت بلند صاحبان اندیشه و رأی است. اما مدعی هستم که با توجه به مشکلات و ذهنیت‌ها و کمبودها، کاری که در این زمینه شده است، اگر بزرگتر از سایر زمینه‌ها نباشد، به هیچ وجه کوچکتر نیست و اگر ملامتی روا باشد، بیش از همه متوجه متفکران اسلامی و حوزه ها و محافل و مراکزی است که فلسفه وجود اجتماعی‌شان تبیین دین و نشان دادن حقانیت، اصالت و گیرایی نظری و عملی اسلام و یا وظیفه اصلی شان تولید و نشر آثار مختلف علمی، فرهنگی و هنری و دینی است و آیا بدون آن می توان انتظار تحول اساسی و دیرپا در فرهنگ و هنر جامعه داشت و سئوال اینکه بعد از انقلاب نیاز فکری و معنوی جامعه تا چه حد برآورده شده است؟

اینجانب گو اینکه مدعی هستم که به لحاظ همه شرایط، نقص و عیب در صحنه فعالیت‌های فرهنگی و هنری، کمتر از خیلی از صحنه‌ها است، بخصوص که تلاش پیچیده و پیگیر برای ضابطه‌مندتر کردن این عرصه روز بروز ما را به آینده بهتر و کم اشتباه‌تر نزدیک‌تر کرده است. اما به هر حال انتقاد صاحب‌نظران از سیاست‌ها و فعالیت‌هایی که در حوزه مسئولیت من است و ارزیابی آن از سوی جامعه را از الطاف بزرگ الهی می دانم و معتقدم که تا رسیدن به جامعه متعادل فکری و پیدایش سعه‌صدر مطلوب، لازم است که متصدیان امور بیش از همه کس نه تنها انتقاد که حتی بی انصافی‌ها، نامهربانی‌ها و حتی تهمت‌هایی را که احیاناً به نام انتقاد متوجه آنان می‌شود، تحمل کنند و از این راه شیوه باهمدیگر زیستن  و خود را محور عالم و عقل‌کل ندانستن را به همه بیاموزند و آثار به جا مانده دیکتاتورزدگی و استبداد چندین صدساله را که اساس آن با انقلاب اسلامی فرو ریخت، با نشان دادن سعه صدر در برابر دوستان کم‌حوصله و دشمنان منصف، اندک اندک بزداید تا انشاءالله زمینه‌ای فراهم آید که اندیشه جز با اندیشه برابر نهاده نشود و دلیل و برهان و منطق و انصاف میان اندیشهها و آرا حاکم شود.

اما متأسفانه در صحنه امور فرهنگی، چندی است که به شیوه‌ای دیگر عمل شده است؛ یعنی چه بسا که با شکسته شدن همه مرزهای قانونی، شرعی، اخلاقی و عرفی کار از نقد و ارزیابی (ولو غیرمنصفانه) گذشته و هر وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خاصی مباح شمرده شده است و بدینسان، می‌رود که کار به کلی از روال منطقی و مشروع خارج شود و در نتیجه فضایی ناسالم و آشفته پدید آید که فوری‌ترین اثر آن، دلزدگی و عدم امنیت اندیشمندان و هنرمندان سالم و صاحب شخصیت و حتی مؤمن و شیفته انقلاب و اسلام است.

اگر خدای ناخواسته در این هنگامه، مرز اصول و معیارهای بنیادین انقلاب و مصالح حتمی جامعه درهم شکسته شود و اگر قرار باشد در این آشفته‌بازار با مبانی پذیرفته‌شده نظام، از جمله آرا و فتاوی حضرت امام نیز تلویحاً و حتی تصریحاً مقابله و معارضه شود، هرچند که این نفی و شبهه‌انگیزی از بعضی سیاست‌های هنری شروع شود که پایه آن نظر و موضع محکم و مصرح امام است، مطمئن باشیم که در این صورت شاهد آغاز روند خطرناکی هستیم که امواج آن، بسیاری از اصول و پایه‌های دیگر را نیز خواهد لرزاند.

من پیشتر گفته‌ام که مخالفت با نظرات امام (چه با حسن‌نیت، چه سوءنیت) از موسیقی آغاز می‌شود، ولی به همین‌جا ختم نخواهد شد و خدا آن روز را نیاورد.

باری مجموعه شرایط چنان بوده و هست که مرا در موقعیتی قرار می‌دهد که از ادامه خدمت در سمت فعلی عذرخواهی کنم و حضرتعالی مستحضرید که این موضع و نظر ماه‌‌ها پیش پیدا و ابراز شده است و به استناد نامه سابق الاشعار و مذاکرات بعدی، در آستانه انتخابات دوره چهارم مجلس از جنابعالی خواستم تا به بهانه مجلس استعفای مرا بپذیرید. اما این تقاضا مورد قبول جنابعالی واقع نشد و ضمن اظهار محبت و حمایت از این وزارت بر لزوم پایداری و ادامه راه تأکید فرمودید و من با اینکه چندان امیدی به تغییر شرایط و اوضاع به نفع اندیشه و فرهنگ را نداشتم، حرمت‌نظر شما را نگاه داشتم؛ اما دیدیم و دیدید که موج ناسالم موجود به تلاش نامقدس برای بهره‌گیری سوء و حتی عوام‌فریبانه از احساسات بخشی از نیروهای مؤمن در جهت هدف‌های ناسالم کشانده شد.

بنده صبر کردم تا به یاری خداوند مراحل انتخابات دوره چهارم که بحمدالله با حضور خوب و با شکوه ملت سرافراز برگزار شد، به پایان برسد و اکنون فرصت تجدید تقاضای قبلی فرا رسیده است.

حال که مسئولان بزرگواری که بیش از من باید مدافع کلیت نظام و اهداف والا و سیاست‌های آن باشند، تهدیدهای اخیر را در ساحت اندیشه و فرهنگ جدی نگرفته یا به هر دلیل و ملاحظه‌ای در برابر آن سکوت کردند و همین امر سبب تجری بیشتر کج‌اندیشان و بدخواهان شده است، بهتر است سکان‌داری امر فرهنگ و هنر و اطلاع‌رسانی در صحنه اجرا را نیز کسانی به عهده گیرند که شخصیت و باورشان با آنچه در این صحنه جاری است، ناسازگار نباشد یا دست‌کم راضی و قادر به انجام کار در شرایط فعلی باشند.

اینجانب ترجیح می‌دهم که بدون دغدغه مسئولیت اجرایی با آزادی و اختیار درخور وظیفه دینی و انقلابی و انسانی خود را در دفاع از اسلام و مصلحت نظام، طوری که آن را می‌شناسم و به آن باور دارم و نیز مقابله با جمود و تحجر و واپس‌گرایی که آن را بزرگترین آفت حکومت و نظام به قدرت رسیده دینی می‌دانم و ذهن مبارک امام را به خصوص در سال‌های اخیر نسبت به این آفت ایمان و زندگی‌سوز، شدیداً نگران و بی‌تاب یافته‌ام و همچنین دفاع از حقوق و آزادی‌های مشروع جامعه و افراد، تا آنجا که توان و درک ناچیز من و امکانات اجازه دهد، در موقعیتی تازه و به صورتی دیگر انجام دهم.

 در پایان با اذعان به اینکه همه ما نسبت به سرنوشت اسلام و ایران مسئول و به انقلاب بزرگ اسلامی مدیون هستیم و در هر کجا که باشیم و هر زحمتی را که متحمل شویم، در برابر اقیانوس موج خیز ایمان و همت ملت شریف و آزاد و مسلمان ایران و خون پاک شهیدان و فداکاری شگفت‌انگیز جانبازان و آزادگان و مجاهدان راه خدا قطره‌ای بیش نخواهد بود و با تشکر از همه همکاران گذشته و حال خود و نیز همه کسانی که در عرصه‌های گوناگون فرهنگی، هنری، مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی صمیمانه و صبورانه بار سنگین مسؤولیت را به دوش کشیدند و با اعتراف به اینکه نتایج مثبت فعالیت‌ها، به حق مرهون زحمت این عزیزان است و با پذیرش خاضعانه همه ضعف‌ها و نارسایی‌ها و ناروایی‌هایی که در صحنه بوده است، بدین‌وسیله استعفای خود را از سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیم می‌دارم.

سربلندی اسلام، عزت مسلمانان، عظمت جمهوری اسلامی و تأییدات رهبر معظم را از خداوند منان طلب می‌کنم و برای جنابعالی در موقعیت حساس کنونی در ادای وظیفه سنگینی که به عهده دارید آرزوی توفیق روزافزون دارم.

 

                                                                                                              ایام عزت مستدام

                                                                                                                                                سوم خردادماه یکهزار و سیصد هفتادویک

                                                                                               سیدمحمد خاتمی