محسن عزیز
نامه خوبت را با دقت خواندم. در اول این نامه، در مورد آرزویت نسبتاً موفق هستی ؛ گرچه از موارد و مطالب نامه، نتیجهگیری درستی نشده؛ احتمالاً به خاطر محدودیت اطلاعات و کمی تجربهکاری نسبت به تجربه و اطلاعات پدرت و به همین جهت، توفیق را نسبی کردهای.
میدانم با دلسوزی و برای رفع اشکالات کار کشور و انقلاب، نوشتهای که خود گوشهای از وظایف بازرسی و خیرخواهی برای انقلاب و من است. اشتباه در نتیجهگیری، مربوط به نامه نیست، بلکه در برداشت از ثمرات و زحمات و تلاشهای مورد اشاره در نامه است که فکر میکنی کم اثر بوده و به همین دلیل دلسرد شدهای و از تلاشهایت کاستهای. فکر نمیکردم که به نتایج کارها واقف نباشی وگرنه زودتر تذکر میدادم و اگر در مذاکرات قبلی اشارهای میکردی، نیاز به این نامه نبود و اکنون که نوشتهای و صفحهای از تاریخ شده، خوب است جواب آن هم در تاریخ ثبت شود. تقربیاً همه مواردی که در نامه به عنوان تلاشهای بیثمر یا کم ثمر قید شده، ثمرات بسیاری داشته؛ گرچه ممکن است در حد مطلوب تو و همکارانت نباشد.
از مترو شروع میکنم که مطلب اصلی نامه است. خودت آوردهای که پیرو اظهارنظر اقداماتت، هزینههای ارزی تجهیزات مترو از سطح بالاتر از دو میلیارد دلار مورد خواست پیمانکاران، به زیر پانصد میلیون دلار آمده است؛ اگر این توفیق نیست، پس چیست؟ قبول دارم که در اثر تأخیرها و تردیدها، ضررهایی متحمل شدهایم، ولی طی این فاصله بزرگ، بدون هزینه نیست و به علاوه، قدم به قدم همه دست اندرکاران هم به درستی پیشنهاداتت رسیدند و با اطمینان عمل شد و نه با دستور و تحمیل که میتوانست آثار سوئی هم داشته باشد. در مورد وسعت کار و پراکندگی هم نکات مهمی است که اگر مطلع باشی، نباید این همه غصه بخوری.
مسأله مترو، بعد از انقلاب، فوقالعاده پیچیده و مشکل شد. اوایل با شیطنت عواملی از کمونیستها که هنوز در خیلی جاها نفوذ داشتند و با استفاده از روحیات خاص انقلابیون آن زمان که با این گونه طرحهای پٌرخرج آن هم در تهران و آن هم به دست خارجیها، مخالف بودند، به عنوان یک اقدام انقلابی لغو شد.
من پس از چند سال آشنایی با مسایل کشور و تهران، به این نتیجه رسیدم که برای تهران، مترو بسیار ضروری است و با توجه به صرفهجوییهای فراوان در سوخت و وسایل حمل و نقل و وقت مردم و کم کردن تصادفات و آلودگی هوای تهران و جلوگیری از امراض فراوان ناشی از آلودگی محیط زیست و بهرهگیری از زیرزمین برای نقل مسافر و فضاهای تجاری ایستگاهها و ایجاد پناهگاه مطمئن برای جنگ، (آن زمان در جنگ با عراق بودیم و مرتباً بمباران هوایی داشتیم) و صرفه جویی در مصرف دارو و تخت بیمارستان و پزشک و جذب تکنولوژی و سرانجام آسایش مردم و رفاه عمومی و اعتبار نظام، طرح را از هر جهت قابل دفاع دیدم و خیلی تلاش کردم که چند نفری را با خودم همراه کنم، ولی باز هم مخالفان بیشتر بودند.
من رییس مجلس بودم. برای همین منظور در جلسه دولت شرکت کردم و با استدلال و اصرار، توانستم نظر اکثریت جلسه را موافق کنم و شاید بعضیها هم به خاطر دست خالی برنگرداندن من، مخالفت نکردند. و برای جلوگیری از تنش اجتماعی در نمازجمعه توضیحات فراوان دادم که آن روز، برای خیلی ها عجیب و غیر قابل قبول بود. بعد از همه این مراحل، مدیرعامل وقت برای اجرای طرح خواستههای غیر قابل تامین، در آن زمان مطرح میکرد. ( میتوانی صورت مذاکرات جلسه دولت و جلساتی که در این خصوص در دفترم در مجلس داشتم، ببینی.) بدون هیچ بودجه و اعتباری، فقط با کمک اعتبارات بانکها و تصمیم به گرفتن عوارض از سوخت و ماشینها و... در تهران کار شروع شد و جالب است که بدانی، مسئولان اقتصادی دولت آن زمان جزء مخالفان بودند و طبیعی است، تأمین اعتبار از بانکها کار مشکلی بوده باشد.
با آن همه منفعت مترو و با آن همه خسارت نداشتن مترو، یکی از اصول مورد توجه آن روز و امروز من این بوده و هست که هرچه زودتر این طرح به ثمر برسد، به صلاح است و با آن همه مخالفت که وجود داشت، خوف داشتیم که اگر محدود شروع کنیم، در همان حد بماند و هنوز هم این خطر رفع نشده. بنابراین وسعت دامنه کار حساب شده بوده و هست و شجاعت و بیپروایی مدیر فعلی، جزء امتیازات کار است و به همین دلیل حمایت شد.
اگر توجه کنی که هزینه ها تا این مرحله عمدتأ ریالی و با مصالح داخلی و به دست نیروی کار خودی است و اگر حساب کنی که عمده این کارها ارزان تمام شده و اگر امروز یا آینده بشود، خیلی گرانتر است، نباید غصه بخوری که سرمایهها تلف شده. ارزش فعلی مستحدثات و مستملکات، خیلی بیش از هزینه است و هنوز هم معتقدم، درست همین است که در حد امور ساختمانی، هرچه زودتر عمل شود، بهتر است؛ به خصوص امروز که محدودیت مصالح ساختمانی هم نداریم و در مورد تجهیزات هم اگر مرحلهای کنیم، آینده را به خطر انداختهایم.
مسأله تأخیرها در انجام وعدهها را هم نباید یکسره به گردن مدیریت انداخت. خودت میدانی که چه مقدار وقت و نیرو به خاطر تأخیر در پرداخت ریال تلف شده؛ گرچه نباید خوش بینی افراطی مدیریت را هم منکر شد. اگر تلاشهای تو نبود، همین منابع پرداختی هم خیلی کمتر بود.
در مورد کارهای پراکنده: اگر چه ضررهایی داشته، منافع فراوانی هم داشته و دارد و اولاً به خاطر تأخیر در انجام تعهدات بانکها و شهرداری و .... ناچار بودند، نیروها را در جایی به کار بگیرند و در اختیار داشته باشند و ثانیأ اکثر طرحهای اجرا شده مورد نیاز نظام و از خود دولت بوده که سرعت عمل مترو برای آنها خیلی کارساز بوده و ثالثأ حضور پیمانکاری قوی در رقابت با سایر پیمانکاران، باعث پایین آمدن هزینههای زیادی شده ( نمونه ساختمان بانک مرکزی و کانال فاضلاب شهرداری و ...کار معدنها را هم من مفید میدانم و خواهی دید که از محل صادرات همین دو معدن، بخش قابل توجهی از هزینههای ارزی را خواهیم پرداخت. امروز سنگ گرانیت از هم وزن نفتی خودش، بیشتر ارزآور است و بازار مطمئن و روبه افزایش دارد؛ البته پیشنهاد جداکردن این کارها از متن مترو را که دادهای منطقی میدانم و پذیرفته شده و باید پیگیری کنی که اجرا شود و نیز پیشنهاد مراعات اولویت ها و اجرا را با حفظ کلیت دو خط فعلی و خط کرج.
فکر اینکه بخشی را اجرا کنیم و بقیه را در بودجه سالهای بعد ببینم و به تدریج اجرا شود درست نیست. معلوم نیست که چنین بودجههایی در دولت و مجلس، برای تهران تصویب شود و با این همه برکت و خیر که مترو برای کشور دارد، نباید موضوع را به آینده مبهم واگذار کنیم. حتی اگر فرض شود که در دوره مسئولیت من هم به نتیجه نمیرسد، بهتر است ما صلاح انقلاب را در نظر بگیریم تا صلاح خودمان را؛ گرچه بعداً بگویند که در زمان ما نشد، با این همه امیدوارم که به نتیجه برسد.
اینکه گله داری از شکست شخصیت خود در این مصاف، قبول ندارم. تو توفیق زیادی از اصلاح خطاها به دست آوردهای و هنوز هم فرصت باقی است و خوب است که آن طرف سکه را ببینی که به دست تو مدیری زحمتکش هم اگر آسیب ببیند، پیروزی نیست و به خصوص که شما فرزند رییسجمهور و حمل بر ضعف شما نمیشود؛ بلکه حکایت از برخورد منصفانه خواهد داشت. مسأله املاک فراوان مترو را که بیش از صد میلیارد تومان ارزش دارد، نباید فراموش کرد که پشتوانه خوبی برای اجرای طرح است.
در مواردی دیگر در نامه آوردهای و به آن اشاره کردهای، وضع از این روشن تر است و توفیقات واضحتر:
1- در مورد مصلی، گرچه عین پیشنهاد قبول نشد، ولی مسیر به کلی عوض شده و آخرین گزارش، خبر از تهیه نقشهها و پیشبینیهای دقیقتر میدهد و از سویی، خودت هم مایل نبودی که آقای علایی را بیش از این تحت فشار قرار دهیم و به خصوص که مقام رهبری هم با اصلاحاتی که به عمل آمد، وضع را قبول داشتند.
2- در مورد راه آهن، بعداز آن جلسه کذایی تغییراتی در جهت اصلاح پیش آمد؛ گر چه در آن جلسه، خیلی از انتقادات را بپذیرفتند و ما هنوز هم دست از پیگیریها برنداشتهایم و در هر مناسبتی یادآوری میکنیم.
3- در مورد گرانخری ها، موفقیت ها بارزتر است. مگر قبول نداری که طرح آبرسانی پالایشگاه بندرعباس و طرح سکوی نفتی اباذر و طرح پارس جنوبی و چند طرح نیروگاه در اثر همین بازرسیها و مذاکرات، از بهای مناسبی برخوردار شدهاند و ازآن پیشنهادهای گزاف نجات یافتهاند و به تبع آنها، بسیاری از پروژهای دیگر از اول حساب کار خود را کردهاند و امروز علیرغم تورم جهانی و داخلی، ارزانتر از گذشته به پیمان میروند و به طور کلی پایههای محاسبه برای کارشناسان خیلی پایین آمده.
و در مورد پالایشگاه اراک و فولاد آلیاژی در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتهایم، هنوز پیگیریها ادامه دارد و شاید بتوانیم نتایجی بگیریم. و در مورد سیمانها هم که آنچه که انجام شده، خیلی کمتر از مبالغی است که قبل ا ز این بازرسیها مطالبه میکردند؛ گر چه بعد از شروع کارشان اقدام شد. و در خصوص سیمانهای کوچک چینی ، اولاً وزارتخانه صنایع سنگین به عنوان حمایت از صنعت کشور مخالفت میکرد که منطق هم داشت و ثانیاً با فعال شدن واحدهای فراوان بزرگ و پیش بینی وضع مصرف سیمان از ضرورت کافی برخوردار نبود؛ گرچه امروز وزیر صنایع تعدادی از آنها را تأیید میکند و پیگیری هم میشود. و در مورد اعلام هماهنگی مجموعه نیازهای فولاد مبارکه که بازرسی ویژه به موقع اخطار کرد، نتایج خوبی گرفتیم که پس از راهاندازی، بسیاری از کمبودهای احتمالی را نداشتیم. علاوه بر موارد مذکور، موارد فراوانی از جدی گرفتن نظرات بازرسی و رفع اشکالات در تاریخ دوره کار بازرسی وجود دارد که چون در نامه به آنها اشارهای نشده، من هم لازم نمیدانم بیاورم.
بعید میدانم که توقع داشته باشی که برخورد با این موارد، بایستی مطابق معمول سایر بازرسیها و نظارتهای دیگران باشد که فوراًً به رسانهها برود و مسئولان را مورد سئوال و بازخواست و تهمت قرار دهد. زیرا میدانی که با این شیوه که عمل کردیم، بهتر به نتیجه رسیدیم و به خصوص که در اکثر این موارد، سوءنیتی دیده نشده و بیشتر براساس رویههای پذیرفته شده گذشته عمل میشده که با راهنمایی، قابل اصلاح شدهاند. و در مواردی مثل عضویت شورای خرید هم ملاحظات دیگری در کار است که قاعدتأ باید متوجه باشی. اصولاً در جامعه ما و شاید بسیاری از جوامع دیگر هم فضا برای پذیرش مسئولیتهای مؤثر و نامدار برای بستگان نزدیک مسئولان سطح بالا مناسب نیست و تفسیری نادرست میشود، به همبن دلیل رویه امام راحل و رهبری فعلی انقلاب هم این بوده که مواظب این فضا باشند؛ گرچه من تا آنجا که به خودم مربوط است منافع انقلاب و جامعه را بر ملاحظات اعتباری شخصیام ترجیح میدهم، ولی ملاحظهای در مورد خود شماها دارم و درست نمیدانم بیمحابا عمل شود و میبینی با همه این ملاحظات، حسودان و دشمنان و کوتاه اندیشان شماها را راحت نمیگذارد و با این فداکاری و دلسوزی که از شماها میبینند، هرجا بتوانند نیش میزنند. البته دیر نمیشود شماها هنوز وقت برای خدمت کردن دارید و شاید من هم در آینده که خودم مسئولیت مستقیم نداشته باشم، بهتر راه خدمت را باز کنم.
میبینی مهدی را هم که مسئولیت مهمی ندارد و فقط به خاطر اینکه باهوش و دلسوزی، از طریق من، جلوی بعضی از هزینههای زاید در طرحهای نفت را میگیرد، تحت فشار گذاشتهاند. البته نه توسط مسئولان وزارت نفت، بلکه با فتنهانگیزی افراد مرموزی که نمیخواهند این اصلاحات صورت گیرد. زحمات فراوان و مجانی فاطی و فائزه را برای مستمندان و ورزش ندیده میگیرند و زندگی ساده شماها را جور دیگر شایع میکنند و در مجموع به نظر میرسد که باید از پیشرفت کارهایت و توفیقات بدست آمده در خدمت به کشور و انقلاب، راضی باشی و خدا را شکر کنی و با اراده قوی ادامه بدهی و ملاحظاتی را هم که من با تجربه و اطلاعات بیشتر دارم، درک کنی.
اکبر هاشمی 6/12/73