نامه ها
  • صفحه اصلی
  • نامه ها
  • نامه آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به نامه صدام حسین

نامه آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به نامه صدام حسین

در فاصله دو ساله از اتمام جنگ هشت ساله عراق علیه ایران تا آغاز حمله ارتش بعث به کویت ، صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق اقدام به ارسال 6 نامه به آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت کشورمان نموده بود که مجموع نامه ها و جواب ها در کتابی با عنوان «دوازده نامه » چاپ و منتشر شد.

  • تهران
  • چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹
پاسخ های هاشمی رفسنجانی به نامه های صدام حسین ، هوشیاری و سیاستمداری فرمانده ایران در جنگ 8 ساله را به عنوان فرمانده صلح در تاریخ ثبت کرده است.

 

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمد عبده و رسوله و علی اله الطیاب الاطهار

 

جناب آقای صدام حسین

نامه مورخ ۲۶ رمضان المبارک ۱۴۱۰ هـ شما را دیدم (1) ؛ به راستی اگر مطالبی که در این نامه آمده هشت سال پیش مورد توجه واقع می‌شد و ارسال پیام جای اعزام سرباز را می‌گرفت، امروز دو کشور ایران و عراق و شاید همه امت اسلامی با این همه خسارات و ضایعات مواجه نبود.

همه می‌دانند که انقلاب اسلامی از آغاز و همیشه نزدیکی کشورهای اسلامی و مجد و عظمت اسلام و مسلمین و مبارزه با دولت غاصب اسرائیل و آزادی فلسطین را وجهه همت ساخته است.

اگر همه دولتهای منطقه عربی همان طور که بعضی از آنان عمل کردند، قدر این انقلاب ضد صهیونیستی و ضد استکباری را شناخته، با آن همکاری می‌کردند، اکنون معادله قدرت در خاورمیانه به سود اسلام و مسلمین می‌بود و اسرائیل و استکبار این گونه فرصت بسط وجود و توسعه شرارت را نمی‌یافتند.

البته ما با امت عرب مشکلی نداریم و از همکاری صادقانه بعضی از دولتهای عربی بهره برده‌ایم. افسوس که فرصتی تاریخی در ده سال گذشته از کف رفته است. در همان آغاز انقلاب اسلامی جنگی نا‌خواسته و ویرانگر بر ما تحمیل شد و بخش بزرگی از سرزمین ما در مرزیهای غربی کشور اشغال گردید و بخش عظیمی از سرمایه‌های انسانی و اقتصادی و نظامی دو ملت بزرگ ایران و عراق که باید در راه مبارزه با کفر و الحاد به کار گرفته می‌شد، از میان رفت.

دشمنان اسلام و قدرتهای بزرگ، به ویژه آمریکای جهانخوار، از این جنگ بهره گرفتند و به بهانه حمایت از برخی از کشورهای منطقه به مداخله در امور داخلی آنها پرداختند و یا بر مداخلات خود افزودند، اسرائیل نیز توانست از این موقعیت سود جوید و قسمتی از برنامه های توسعه طلبانه و تجاوزگرانه خود را به مرحله اجرا درآورد. عادی سازی ننگ کمپ دیوید و سازش برخی از دولتهای منطقه با اسرائیل غاصب نتیجه این وضعیت است.

ما بارها گفته‌ایم که اگر جنگ آغاز نمی‌شد و امکانات دو ملت ایران و عراق در راه وحدت و حفظ منافع مسلمانان به کار گرفته می‌شد، استکبار غرب و صهیونیسم جرأت این همه گستاخی نمی‌یافتند. به هر حال باید از آنچه گذشته است، عبرت گرفت و توجه داشت که ادامه وضع نه صلح و نه جنگ و یا تجدید جنگ برای هردو کشور و هر دو ملت عراق و ایران ویرانی بیشتر و برای امت اسلام ناتوانی و برای کفر جهانی، شادمانی و فرصت کسب امتیاز به بار خواهد آورد.

البته تجربه جنگ تحمیلی به دیر باوران هم فهماند که تهاجم نظامی قادر نخواهد بود که پایه‌های انقلاب اسلامی متکی بر اراده مردم مسلمان را متزلزل سازد.

در اینجا لازم است تأکید نمایم همان گونه که رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری سالامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) بعد از پذیرش قطعنامه اعلام کردند که «ما با مردم خود با صداقت صحبت می‌کنیم، ما در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ به صلحی پایدار فکر می‌کنیم و این به هیچ وجه تاکتیک نیست»، ما در کوشش برای رسیدن به صلح واقعی و جامع هیچ گونه تردیدی به خود راه نداده‌ایم و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب، قاطعانه همان راه ترسیم شده توسط امام راحلمان را برای دستیابی به صلح جامع ادامه می‌دهند.

بر این اساس ما از هرگونه ابتکار و پیشنهادی که دو کشور را به صلح جامع برساند استقبال می‌کنیم. خصوصاً در موقعیت کنونی که حامیان اسرائیل غاصب در صدد بهره‌گیری از پراکندگی جهان اسلام در جهت کسب امتیاز بیشتر و تضعیف مسلمین و تقویت صهیونیسم فتنه گرند، وضعیت نه جنگ و نه صلح را مطلوب نمی‌دانیم و قاطعانه راه صلح واقعی و جامع را که در بردارنده مصالح امت اسلامی است، انتخاب می‌کنیم.

توجه شما را به این حقیقت جلب می‌کنم که ادامه اشغال بخشی از سرزمین اسلامی ما می‌تواند حرکت ما را در راه تحصیل صلح جامع کُند و یا بی ثمر کند و خود می‌دانید که ما پس از تصمیم به قطع جنگ، بلادرنگ تمامی نیروهای خودمان را از داخل خاک عراق به مرزها فرا خواندیم. مطمئن باشید که این وضع برای مردم مسلمان ایران که خود را وقف اسلام و انقلاب کرده‌اند، تردید جدی در حسن نیت طرف دیگر به وجود می‌آورد و ما مصممیم که در راه صلح همانند دوران دفاع، اعتماد مردم را همراه داشته باشیم.

نکته دیگر اینکه قبل از اقدام به تماس روسای جمهور دو کشور، لازم است نماینده‌ای از سوی من و نماینده‌ای از سوی شما در کشوری که روابط دوستانه‌ای با طرفین داشته باشد بنشینند و درباره آنچه باید انجام گیرد گفتگو کنند تا زمینه و مقدمات تصمیم نهایی را بدون فوت وقت فراهم سازند و از طرفی شیوه اقدام باید به گونه‌ای باشد که خللی به اعتبار قطعنامه ۵۹۸ که در چارچوب مناسبی برای حل و فصل اختلافات است، وارد نشود.

ان ارید الا الاصلاح ما استطعت علیه توکلت و الیه انیب

والسلام علی من اتبع الهدی

اکبر هاشمی رفسنجانی

۶ شوال ۱۴۱۰ هجری قمری

12 اردیبهشت 69

 

  1. نامه صدام به رهبری و رئیس جمهوری ایران

بسم‌الله الرحمن الرحیم

جناب آقای علی خامنه‌ای

جناب آقای هاشمی رفسنجانی

سلام‌ علیکم

پیش از این در مناسبت‌های مختلف در طول جنگ، به طور مستقیم از طریق رسانه‌های جمعی عراق که تنها وسیله ممکن بود برای اعلام آنچه می‌خواستیم به شما بگوییم، شما را مورد خطاب قرار دادم. همچنان که متقابلا سخنان شما را از طریق رسانه‌های جمعی خودتان می‌شنیدم.

آخرین ابتکاری که با نیت بی‌شائبه‌ای برای تحقق صلح کامل و فراگیر فراروی شما قرار دادیم، ابتکاری بود که در پنجم ژانویه 1990 عنوان کردیم. ولی تا کنون متفقا به صلح مورد علاقه دو کشورمان راه نیافته‌ایم تا با هم از بلایای جنگ و امکان شعله‌ور شدن مجدد آن فاصله بگیریم.

بدیهی است که امر خیر و آنچه می‌تواند پایه و اساسی برای آمال و آرزوها باشد، ممکن است در هاله‌ای از حدس و گمان‌ها و تفسیرهای شک‌برانگیز قرار گیرد، اینک بدون تکرار دیدگاه‌های قبلی خود که می‌تواند موجب طرح متقابل دیدگاه‌های شما شده و بحث را از محدوده و اهداف سازنده خویش دور نموده و به سوی جدلی سوق دهد که در آن عوامل اختلاف نمایان می‌گردد و برای اینکه چنین وضعی بر توافق مورد علاقه ما در زمینه تحقق صلح قابل اجرا، فراگیر و فوری، به خواست خدا نه تنها بین عراق و ایران، بلکه میان امت عرب و ایران فائق نیاید، این بار مستقیما شما را مخاطب قرار داده تا در این ماه مبارک که مسلمانان روزه دارند و به سوی نیل به رضای خدای سبحان و متعال روی می‌آورند، پیشنهاد کنم ملاقات مستقیمی بین ما صورت گیرد که در آن از سوی ما، بنده خدا، فرستنده این نامه و‌آقای عزت ابراهیم به همراه مجموعه‌ای از دستیاران خودمان و از سوی شما آقایان علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی به همراه گروهی از دستیاران شما شرکت کنند.

همچنین پیشنهاد می‌کنم که این ملاقات در مکه مکرمه، قبله‌گاه مسلمانان و بیت عتیق که مولایمان ابراهیم علیه‌السلام آن را بنا نهاد، یا در هر مکان دیگری که بر آن توافق می‌کنیم برپا شود تا به یاری خدا برای تحقق صلحی که ملتهایمان و تمامی امت اسلام در انتظار آن به سر می‌برد، بکوشیم و بدین ترتیب خون‌هایی را که چه بسا بار دیگر به هر علت بر زمین ریخته شود، محفوظ بداریم.

زیرا از جمله احتمالات مترتب بر وضع موجود، اینکه عوامل دست‌اندرکار وقوع فتنه میان ایران و عراق در گذشته، بار دیگر برای شروع مجدد جنگ به نحوی که صلح را از دو کشورمان دور سازد، تلاش کنند.

شما قطعا اخبار تهدیدهایی را که از طرف صهیونیسم و برخی ابرقدرت‌ها و کشورهای بزرگ علیه عراق و امت عرب به عمل می‌آید دنبال می‌کنید، و بی‌شک می‌دانید که هدف اصلی این تهدیدها بازگذاردن دست رژیم صهیونیستی برای به فساد کشاندن جهان است تا بتواند هر طرفی را که سد راه باطل می‌شود و رژیم صهیونیستی را از نیات و اطماع شرارت بارش در منطقه باز می‌دارد و هر تلاشگر در راه آزادی سرزمین عربی فلسطین و قدس شریف را که برای هر مسلمان، بلکه برای هر مؤمن به خدا و کتاب‌ها و پیامبران او و روز رستاخیز گرامی است، سرکوب کند.

این نیروهای شرور که امیدواریم به یاری خدا آرزوهایشان نقش برآب شود و تیرهایشان به خطا رود، حتما برای از سرگیری ستیز مسلحانه و خونین بین ایران از یک طرف و امت عربی از طرف دیگر خواهند کوشید و اینان امکانات متعددی را برای تحقق این امر در اختیار دارند؛ در آن صورت مسلمانان نه تنها فرصت به کارگیری امکانات و توانایی‌های خود را در جهت آزادسازی مقدساتشان در فلسطین از دست می‌دهند، بلکه زیان‌های بی‌شماری را نیز متحمل خواهند شد.

به اعتقاد ما در ملاقات مستقیمی که با هم خواهیم داشت،‌ دستیابی به آنچه عراق حق تلقی می‌کند و آنچه ایران حق تلقی می‌کند، قابل تحقق است؛ ملاقاتی که راه را بر فرصت‌طلبان و آنان که می‌کوشند محیط صلح و آرامش را آلوده سازند، خواهد بست، مشروط بر اینکه نیت‌ها، صادقانه متوجه صلح خداپسندانه و مورد رضایت ملتهایمان باشد.

تا آنجا که به ما مربوط می‌شود، این نیت توأم با ایمانی عمیق و پایدار فراهم است و در آن به جز میل به دستیابی به حق ثابت خودمان که هم طراز با حق ثابت شماست، چیز دیگری نیست.

من به شما پیشنهاد می‌کنم ملاقات مزبور با توجه به اصل شتاب در کار نیک پسندیده است، در دومین روز عید مبارک فطر و یا در هر زمان دیگری که مورد توافق قرار می‌گیرد، انجام شود.

در مورد سفر شما به مکه و تشریفات مربوطه از سوی کشور میزبان، ما براساس رابطه برادری و احترام متقابلی که با برادرانمان در پادشاهی عربستان سعودی داریم، از برادرمان ملک فهد ابن عبدالعزیز خواهش خواهیم کرد آنچه را که برای چنین مسئله‌ای ضروری و مناسب است، فراهم کند. توضیح اینکه ما تا کنون وی را از مضمون این نامه مطلع نکرده‌ایم.

برای تسهیل و تدارک ملاقات، ‌شاید شما هم مانند ما بر این نظر باشید که فردی به نمایندگی از طرف ما در تهران و فردی به نمایندگی از شما در بغداد حضور داشته باشند و به منظور برقراری تماس‌های لازم بین دو پایتخت، خطوط تلفنی مستقیم دایر گردد.

خدایا تو خود گواه باش که من ابلاغ کردم.

والسلام علیکم

صدام حسین

بغداد 26 رمضان 1410 هـ

برابر با 21 آوریل 1990 م

اول اردیبهشت 1369