بسمالله الرحمن الرحیم
محضر شریف حضرات آیات و حججاسلام آقایان روحانی، آذری، کریمی، ابطحی، راستی، تهرانی، محقق، یزدی، طاهر شمس، مکارم، استادی، خرازی، مظاهری، حرم پناهی و شرعی اطال الله بقائهم.
نامه پندآموز شما که بیشک با انگیزه خیرخواهی و اصلاح امور تهیه شده، توسط جناب آقای شرعی به دستم رسید. از نصایح و تذکرات شما استفاده کردم و متشکرم و لازم دیدم در جواب به نکاتی اشاره شود.
1- تنظیمکننده نامه، حوصله و تأمّل کافی در مضامین و اهداف و روابط مطالب اینجانب در خطبه مورخ 16/6/1363 نفرموده است، لذا بعضی از انتقادات معکوس یا غیر مربوط آمده، امکان یا فرصت مراجعه به منابع مطالب و آمار برای نویسنده نبوده و دچار اشتباه یا نتیجهگیری غیر صحیح شده و با توضیحی که درباره همه بندهای نامه شما میدهم، مطالب روشن میشود.
2- شما میدانید که خود من به بعضی از تندرویها و افراطکاریها در دولت و مجلس و قوه قضائیه و نهادهای دیگر اعتراض دارم؛ ولی حق نمیدانیم که کارهای خوب را ندیده بگیریم.
3- در مورد بند 1 و 2 که به امام امت روحی له الفداء مربوط میشود، بهتر است من و شما تابع قضاوت خود معظم له باشیم. اینجانب قبل از خطبه به خدمتشان پیام دادم که میخواهم درباره راهنماییهای ایشان صحبت کنم و هدف و جهت را هم گفتم و نظرم این بود که اگر تذکری دارند بدهند و نیز به مطالب من توجه فرمایند و اگر اشتباهی ملاحظه کردند، بفرمایند که اصلاح شود و خوشبختانه بعد از شنیدن اظهارات اینجانب به حاج سید احمد آقا ـ آیتالله زاده محترم ـ از مطالب خطبه موردبحث، اظهار رضایت فرموده بودند و شما میتوانید از محضر شریفشان استفسار نمایید و درنتیجه چند تذکر را که در بندهای یک و دو آمده پس بگیرید.
4- در بند 3، نویسنده خیال کرده که من گفتهام در گذشته دولت ارز حاصل از صادرات را به خود صادرکننده داده؛ درحالیکه نظر من بیان حکم مالکیت ارز است که گفتهام ملک اوست و اگر عینک دیگری بر چشم بود، این مطلب را در جهت افکار و عقاید خودتان میدیدید و تحسین میفرمودید (گرچه در مورد عمل دولت هم عادلانه در نامه قضاوت نشده زیرا دولت به چند طریق صادرات را تشویق میکند، ارز را گرانتر ازآنچه خودش به بخش خصوصی میدهد، میخرد و به صادرکننده بهاندازه ارزش اجازه وارد کردن جنس میدهد و ... رکود صادرات عوامل دیگری دارد که مربوط به بحث اینجانب نیست) و بنابراین به بند 5 نامه شما نمیپردازم.
5- در مورد آمار سهم بخش خصوصی در تجارت خارجی، مدرک اینجانب آمار رسمی منتشرشده از طرف بانک مرکزی و وزارت خانههای مربوطه است که در موقع خود منتشرشده و برای راضی کردن اینجانب نبوده و این هم شایسته شما بزرگواران نیست که اینگونه با صراحت مسئولان سطح بالای جمهوری اسلامی را متهم به دروغگوئی و اغواء بفرمائید. اگر این رویه را ما پیش بگیریم، هیچچیز قابل اعتماد و اتکا نمیماند و حقیر به صحت نسبی این آمار اطمینان دارم.
* در مورد برنج هم آمار رسمی کشور چنین است:
ـ واردات، مطابق سهمیهای که ارز آن تخصیصیافته 750 هزار تن
ـ تولیدات ] استانهای[مازندران و گیلان طبق آمار وزارت کشاورزی 982 هزار تن
ـ تولیدات جاهای دیگر، طبق برآورد مقامات مسئول 300 هزار تن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جمع کل 2032 هزار تن
ملاحظه میفرمایید که تعبیر «حدود دو میلیون تن» تعبیر دور از واقعیتی نیست و عجیب است که در نامه خودتان هم به آماری تکیه کردهاید که در قسمت دیگری، من را از اتکا به آن بر حذر داشتهاید و محکوم کردن سیاست برنج خور شدن مردم روستاها هم شایسته جامعه مدرسین نیست؛ چرا ما باید از اینکه مردم محروم با درآمد بیشتری از غذای بهتری استفاده کنند، ناراضی باشیم؟
6- در خصوص مطالب مربوط به موافقتنامههای اصولی، توجه و مطالعه کافی نشده و انتقاد وارد نیست. کتابی در این خصوص که مشتمل بر آمار رسمی و مفصل است به خدمتتان میفرستم؛ ملاحظه بفرمائید بعد قضاوت کنید.
میبینید مهرومومهای بعد از انقلاب در مقایسه با هشت سال آخر عمر رژیم منفور پهلوی که اوج فعالیت بخش خصوصی آن زمان است، حضور بخش خصوصی حجم بیشتری داشته، با توجه به اینکه در زمان مورد مقایسه سرمایهداران وابسته با استفاده از منابع بانکی و کمکهای خزانه کشور و بهرهگیری از ارز فراوان ناشی از جهش در مقدار نفت صادره و قیمت آن و سوءاستفاده از روابط با مراکز قدرت، در به دست آوردن تسهیلات اعتباری و گمرکی و اجازه تأسیس و هجوم استعمار برای تحمیل صنعت وابسته و حتی سرمایههای خارجی و ... در حد اعلای چپاول و رضایت و اطمینان خاطر در این بهاصطلاح «جزیره ثبات» تلاش داشتهاند. ازلحاظ تعداد که خودتان هم پذیرفتهاید و هفده هزار در برابر 2365 بدون چشمبندی، خیلی بزرگتر است.
همینجا لازم است تأکید شود که کوچکتر بودن واحدها، نشان سلامت حرکت نظام جمهوری است که میدانداری از دست سرمایهداران بزرگ گرفته شده و به قشر متوسط یا پایین تحویل شده که لابد از نظر شما هم مثبت است نه منفی.
حجم سرمایه بکار رفته هم درمجموع چند برابر بیشتر از حجم سرمایه بهکاررفته در زمان مورد مقایسه است، زیرا بهطوریکه در جدول میبینید در هشت سال آخر عمر رژیم گذشته، مجموعاً 716/122 میلیون ریال و در پنج سال اول انقلاب فقط در بخش 14 هزار موافقت اصولی وزارت صنایع 152/701 میلیون ریال حجم سرمایهگذاری است و بهطوریکه در صفحات 42 تا 50 کتاب میبینید، تعداد واحدهای به بهرهبرداری رسیده نیز خیلی بیشتر از آن تعداد است و تعداد اشتغالات ایجادشده را هم ببینید.
همه اینها در شرایطی انجام شده که مقدار نفت صادراتی ما قابل مقایسه با زمان شاه نیست و مشکلات انقلاب و جنگ و محاصره اقتصادی و فرار مدیرها و سرمایهها هم بر کسی پوشیده نیست و خودتان هم میدانید و در صورت حفظ روند رو به رشد سرمایهگذاری بخش خصوصی که بعد از انقلاب تا سه سال دیگر که به هشت سال مورد مقایسه ازلحاظ مدت نزدیک میشویم، خیلی سنگینتر خواهد بود.
حرف من هم همین است که در پنج سال گذشته، حضور بخش خصوصی چشمگیر بوده و نباید دولت را متهم کرد که مانع فعالیت آنها میشده.
البته من هم میپذیرم که افرادی در بعضی از نهادها بوده و هستند که با سلیقههای شخصی سنگ جلوی راه بعضی از سرمایههای بخش خصوصی انداخته و اول صحبت هم به آنها اشاره کردم و تأکید نمودم که سخنان امام برای جلوگیری از عمل اینگونه افراد بوده است و شما اصلاً به آن نکته توجه نکردهاید؛ و این بیانصافی است که شما امیدهای انصاف جامعه بنویسید که «خیلی از موافقتهای اصولی مربوط به خرید کوچکترین دستگاه مربوط به یک کارگاه است» و این روند درست را مخدوش جلوه دهید.
توجه داشته باشید آمار کتاب ارسالی فقط مربوط به موافقتهای اصولی وزارت صنایع است و موافقتهای اصولی وزارت صنایع سنگین، ارقام این کتاب را در مورد بحث ما غنیتر میکند. برگهای از آمار وزارت صنایع سنگین پیوست است که میبینید در طول هفده ماه، سه هزار و یکصدو پنجاه و چهار فقره موافقت اصولی صادر کرده که نزدیک هزار مورد آن، تاکنون به مرحله تأسیس و بهرهبرداری رسیده و مبلغ 258/105 میلیون ریال سرمایهگذاری دارند.
7- در مورد ضعف ارزش ریال در برابر ارزهای معتبر جهان این موضوع بر کسی پوشیده نیست و بارها تاکنون در رسانههای جمعی آمده است و به نظر میرسد برای بالا بردن عدد ایرادهای خطبه در نامه گنجانده شده و توجه نشده که ممکن است ضعف مبرم یک ایراد در تضعیف ایرادهای دیگر اثر داشته باشد.
در مورد تراشیدن سر، در کلماتِ من با صراحت آمده که پیغمبر (ص) گاهبهگاه سرشان را میتراشیدند یا کوتاه میکردند. اعتراض من این است که شیوه عمل بعضی از علماء چنان نشان میدهد که تراشیدن دائمی، سنّت است و بلند شدن موی سر، مخالف با سنّت است و عمل پیغمبر (ص) غیرازاین بوده و لذا اثر آن این شده که هر کس میخواهد مقدس و متشرع باشد، معتقد است باید موی سرش کوتاه باشد و قبول بفرمائید اگر امروز فقیهی موی سر بلند داشته باشد در عرف متشرعه مقبول نیست و شاید خلاف مروّت بهحساب آورند و شما با مغالطهای ظریف بهگونهای مطرح فرمودهاید که گوئی من میخواهم منکر حُسن سر تراشی در موارد خاص و گاهی از اوقات بشوم که دقت در اظهارات من برای رفع شبهه مفید است و روایات مورداشاره حضرات، مورد غفلت اینجانب نبوده است.
8- نمیدانم چرا نویسنده نخواسته توجه نماید که من با صراحت از شورای محترم نگهبان و سایر کسانی که با انحصار تجارت خارجی در دست دولت مخالفت کردهاند، دفاع نمودم و گفتم آنها طرفدار مستکبران نیستند و اهداف صحیح دارند.
صراحتهای اینجانب را ندید گرفتهاید و تذکر دادهاید که نباید به حامیان احکام اسلام لکه طرفداری از مستکبران را چسباند. بفرمائید این تذکر به کجای مطالب خطبه میخورد. اگر بهجای این تذکر، از آن دفاع صریح من تشکر میکردید، تأثیر بعضی مطالب حقِ نامه شما را قویتر میکرد و با مقام شما هم سازگارتر بود.
در خاتمه ضمن اینکه از توجه و تذکرات و نصایح شما بزرگواران باید متشکر بود، لابد حق هم داریم که متقابلاً تذکر بدهیم که دستور بفرمائید مشاوران شما در کنار عینک تیره سوءظن به مسئولان اجرائی، گاهی از عینکهای شفاف حُسن ظن استفاده کنند و خدمات فراوان و زحمات طاقتفرسای بسیاری از مسئولان را از نظر دور ندارند و اگر چنین میکردند و میفرمودند، چنین حالتی در اثر مطالب خطبه اینجانب به وجود نمیآمد. من حدس میزنم همه این حرفها به خاطر این بوده که من خواستم بگویم اظهارات امام امت، ناظر به این نیست که دولت در گذشته خلاف میکرده و با موازین شرعی و قانونی با مصالح مخالف بوده و این مطلب را با اطلاع کامل از نظرات امام گفتهام.
شما میدانید که امام دو سه هفته پیش در پیامی که برای نمایندگان مجلس فرستادند، با صراحت فرمودند:«کسانی که اعمال دولت را خلاف شرع معرفی میکنند یا ضدانقلاباند و یا ناآگاه» انصاف بدهید این مطلب صریح را اگر در مقابل این استطهار[1] و حدس از بیانات اخیر امام بگذاریم، باید چه قضاوت کنیم؟ آیا کسانی که مغرضانه این روزها تلاش میکردند که به مردم القاء نمایند که دولت تاکنون برخلاف شرع عمل میکرده، نباید جوابی بشنوند؟ و اذهانی که از طریق این شیطنتها آلوده شده نباید پاک شود؟
امید دارم این جواب مفصل و خستهکننده باعث نشود در آینده از تذکرات و نصایح شما محروم بشوم.
لازم است توجه داشته باشید که یکی از اهداف من در این خطبه، دفاع از نظام است که بهناحق این روزها توسط دوستان نادان و دشمنان دانا متهم بهاشتباه کاری و احیاناً خیانت در گذشته شده و هدف دیگر حفظ روحیه قشر وسیع مستضعف و محروم و جوانان مبارز و فداکار که براثر هجوم تبلیغات دشمنان در این چند روز تردیدی در تداوم خط «حمایت از محرومان» انقلاب در وجودشان پیدا شده بود و هدف دیگر جلوگیری از بروز اشتهای کاذب و بیمورد در مالاندوزان و سود پرستان که این روزها ممکن است به فکر افتاده باشند که در آینده به اسم آزادی اسلامی، منابع ثروت مردم و جامعه، خوان یغمای آنها است.
و اجازه بفرمائید تعجب خودم را هم در مورد طرح «فاجعه موضعگیری در مقابل اظهارات امام» از طرف شما برادران در اینجا مکتوم ندارم. حتماً فراموش نکردهاید که جناب آقای آذری] قمی[که در رأس امضاء کنندگاناند (و ازنظر خیلیها سخنگوی شما) چند روز پیش در مجلس شورای اسلامی تحت عنوان «ارشادی» بودن دستورات امام در خصوص تأیید آقای نخستوزیر، نیم ساعت در مخالفت با نظر امام صحبت فرمودند و مواردی دیگر را بهعنوان اشتباهات امام (مثلاً در مورد بنیصدر و قطبزاده و بازرگان به رخ کشیدند) با این تفاوت که اینجا خود امام عزیز با اظهارات اینجانب موافقاند و آنجا ...
این نصیحت را از برادر کوچکتان بپذیرید. امثال شما باید حالت پدری برای همه نیروهای اسلامی داشته باشد. راضی نباشید اعضای جامعه مدرسین قم در اذهان مردم اینگونه معرفی شوند که فرصتطلبانه از اظهارات امام، آنجا که با تمایلات خودشان سازگار است، بهره میگیرند و آنجا که سازگار نیست، موضع مخالف میگیرند. نگذارید این شبهه به وجود آید که چگونه است در مورد این صحبت کوتاه امام با حدس آنهمه مطالب فهمیده شده و تلگرافهای کذائی مخابره گردید و در مورد کلمات قاطع و روشنِ چند روز پیش امام در ملاقات با شورای محترم نگهبان با سکوت و ... برخورد شد.
ضمناً توجه داشته باشید که برخوردهای طیف موردحمایت شما در جریان اخیر، موانع عمدهای بر سر راه عادیتر کردن اوضاع اقتصادی و فعالتر کردن بخش خصوصی ایجاد کرد. لزومی نداشت که برای تأمین این مقصود، دولت مورد تأیید امام که بهتازگی از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد بالائی گرفته مورد هتک قرار گیرد و بهتر بود با لحن تشویق دولت به هدف رسیده میشد که در تلگرافها و اعلامیهها و جلسات خصوصی از بخشنامه دولت و اقدام جدید در مورد طرح برنج بدون اشارات نیشدار به گذشتههایی که اکثراً به این دولت مربوط نبوده، هم دولت را ترغیب کرد و هم جلو اختلافات را گرفت و هم مخالفان را خلع سلاح کرد و حداقل اینکه سلاحی به دست آنان نداد.
نکته آموزنده اینکه این نامه را قبل از بیانات امام در روز عید غدیر و دادن لقب شیاطین به مخالفان مزاحم دولت نوشته بودم و با بیانات امام به صحت و استحکام مطالب نامهام مطمئنتر شدم و لابد شما هم ...
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اکبر هاشمی رفسنجانی