نامه ها
  • صفحه اصلی
  • نامه ها
  • نامه آیت الله صافی گلبایگانی به آیت الله هاشمی رفسنجانی

نامه آیت الله صافی گلبایگانی به آیت الله هاشمی رفسنجانی

آقای ملک عبدالله در حدّی جناب عالی را درک کرد.

  • عربستان
  • یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۴
در ماه شعبان المعظّم 1426 مطابق با 27 شهریور 1384، همزمان با سفر عمره مفرده مرحوم حجت الإسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی (ره) و هیئت همراه، و مذاکرات ایشان با پادشاه عربستان، مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله الوارف)، نامه‌ای به مرحوم آقای هاشمی (ره) نوشته و برای ایشان که در مکه مکرمه بودند می‌فرستند، و نکات مهمّی را درباره آثار اسلامی در حرمین شریفین و لزوم حفظ آنان متذکّر شدند، که این نکات مورد توجّه حجت الإسلام و المسلمین آقای هاشمی قرار گرفته، و در نامه‌ای که برای ارائه گزارش خدمت معظّم له می‌فرستند، این نامه را بسیار خوب، به موقع و مددکار در مذاکرات اعلام کرده، و گزارشی از شروع روند حلّ مشکلات در حرمین شریفین، ارائه داد. متن نامه معظم له، و پاسخ به آن، به شرح ذیل است:

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی دامت افاضاته

با عرض سلام و تجدید سوابق و اخلاص

امید است سفر عمره مفرده و زیارت حرمین شریفین و مشاهد مشرفه ائمه علیهم السلام و نیز مذاکرات، پربار و مقرون به توفیقات مهمّه، و مساعی جمیله جناب عالی برای تحقّق اهداف اسلامی در آن مرکز وحی، نافع و مفید باشد.

موضوعی را که لازم دانستم تذکّر بدهم- اگرچه جناب‌عالی شخصاً هم به آن توجّه دارید، و هر اقدام مناسبی را مبذول می‌فرمایید- وضع بسیار اسف‌بار و توهین‌آمیز مشاهده مشرّفه بقیع و سخت‌گیری‌های متعصّبانه، جاهلانه و فزاینده است. اگر جناب عالی بتوانید در این موضوع، به هراندازه، وسیله تغییر و وضع و حفظ شئون آن مشاهده مقدّسه گردید، کار بزرگ و خدمت مهمّی را انجام داده‌اید که در تاریخ زندگی شما، صفحه زرّینی بی‌نظیر و کاری بزرگ در مسیر احیای دین و مذهب، خواهد بود.

آنچه استفاده می‌شود آقای ملک عبدالله در حدّی جناب عالی را درک کرده و تفکّر او نسبت به امور، روشن‌تر و واقع‌بینانه‌تر از دیگران است. مطلب با ایشان به این‌گونه عنوان می‌شود که: «حرمین شریفین، تاریخ عینی، خارجی و غیرقابل‌انکار اسلام، حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آلِ و سلم، و تمام عصر رسالت بود؛ با این وضعیتی که اینان به وجود آوردند، اسلام را از پشتوانه تاریخی، محروم نمودند؛ در این مسئله ما نظر به هیچ‌یک از مذاهب و جنبه جواز و عدم جواز برخی مراسم و برنامه‌ها نداریم؛ ما از این نگرانیم که با این تخریب‌ها و اهتمامی که در محو آثار و حتی ناشناخته شدن آن‌هاست تاریخ اسلام، بی‌پشتوانه گردید. اسلام، دین جاودان و خاتم ادیان است، تا قیام قیامت، دین بشریت است، ممکن است تا هزاران سال دیگر، قیامت قائم نگردد، تاریخ این دین نباید منحصر به تواریخ کتبی باشد که به‌مرورزمان، معرض تردید و افترا و شبهه‌ها قرار می‌گیرد؛ حفظ این آثار خارجی، حفظ تاریخ است، و پیش‌ازاین اعمال مخرّب، هر کس وارد چرمین می‌شد، تاریخ اسلام را به چشم می‌دید و لمس می‌کرد که: محمد بن عبدالله، شخصیتی بوده است، این مرقد شریف اوست، پدرش عبدالله بوده، قبرش آنجاست؛ جدّش عبدالمطلب، قبرش در مکه باقی است؛ همسر فداکاری به نام خدیجه داشته که قبر او نیز در مکه است، و محلّ ولادتش در فلان مکان است؛ جدّی به نام هاشم داشته که قبرش در غزه است؛ از نوادگان او، حسن علیه‌السلام بوده که او نیز مانند بعضی دیگر از عظمای اهل بیت در بقیع، مدفون است؛ عموی او حمزه بوده است و قبرش در اُحد، باقی است؛ و خلاصه، همه مشاهد و مقاماتی که یادآور افتخارات اسلام است.

تاریخ، چنین شخصیت بااین‌همه آثار عینی را فراموش نمی‌کند و در آینده، وجود او قابل‌انکار، نخواهد شد، آیا آنان که این‌همه آثار را تخریب کردند، دانستند چه خسارت بزرگی به اسلام و تاریخ وارد کردند؟ اکنون نیز برای جبران این خسارت، دیر نشده و همه این مشاهد می‌تواند با وضعی ماندگار برای هزاران سال، باقی بماند تا آیندگان نیز این مواقف را بشناسند. چه نادانند آنان که مولد نبی را به مکتبه مکه اسم‌گذاری می‌کنند و چه فاقد درکند آن ها که در معرّفی ائمه بقیع، تجاهل می‌کنند و الله اعلم می‌گویند. شما با این تاریخ عزیز اسلام و این همه صدماتی که وارد کرده و می‌کنید و آثاری که از بین می‌برید، چه پاسخی در مقابل بشریت آگاه و نسل‌های آینده، خواهید داشت؟»

در هر حال، مناسبت است که در صورت امکان، از این طریق، آنان را قانع کرد تا آثار را مشخص نمایند، و نام و شخصیت رجال اسلام را در مکان‌های مربوط به آنها بنویسند و مواضع و مساجد تاریخی را حفظ نمایند. در خاتمه، مزید توفیقات جناب عالی را از خداوند متعال، مسئلت نموده و التماس دعا دارم.

 

13 شعبان المعظّم 1426

84/6/27

لطف الله صافی