بسمالله الرحمن الرحیم
سال اندوه- استقامت و امید
یک سال از رحلت جانگداز عالم ربانی، فقیه مجاهد، مفسر و حافظ قرآن کریم، انقلابی نستوه، مرد میدانهای خطر، سمبل مقاومت و استقامت، یار صالح، صابر و صادق امام راحل (ره) و رهبری، فقید سعید حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی، سپری شد. انگار دیروز بود که چشم در چشمان مهربانش دوخته بودم و صدای مهربان و شکسته او را به جان و دل میشنیدم؛ حرفهایی که همیشه آکنده از طراوت و امید و ترجیعبند جملاتش، میانهروی و رعایت اعتدال بود.
در این یک سال فراق، بارها گریه امانم را بریده و نفسم از یاد او به شماره افتاده، اما آنچه خلوت اندوهبارم را تسکین داده، یادآوری حرفهای امیدآفرین و آیندهساز آن مُرشد خردمند و حکیم دانا بوده است. هر وقت دلم میگیرد، خواندن جملات و مرور گفتارهایش، مرا آرام میکند. او سرافراز زیست و سرافراز جاودانه شد و هرچه از خاموشی جسم خستهاش میگذرد، عظمت و بزرگی روح و فرّ و شکوه آن عزیز ازدسترفته، بیشتر تلألؤ مییابد. حرفهایش هنوز ملتی را به خروش وامیدارد و عزت روزافزونش، میلیونها انسان علاقهمند به اسلام و مکتب اهلبیت را روشنی و طراوت میبخشد. لحظهلحظه زندگی پُربار و پُرمشقت آیتالله هاشمی، برای رسیدن به هدف بزرگش سپری شد که همانا ساختن کشوری آباد، آزاد، پیشرفته و سرشار از سعادت و بهروزی و ارائه الگوی تمدنی موفق برای جهان اسلام و انسانهای آزاده در سراسر دنیا بود. او به ما آموخت، در برابر ابتلائات و ناملایمات، صبور و قوی باشیم و درهرحال، خدای متعال را ناظر بر اعمال خود ببینیم.
بحران در سازندگی- تدبیر و آرامش
سال ۱۳۷۴ برای دولت سازندگی، سال سخت و طاقتفرسایی بود و دوست داشتم ببینم که آیتالله این وقایع تلخ و پیدرپی داخلی، منطقهای و بینالمللی را در خاطرات خود چگونه قلمی کرده است. آنچه برایم جالب بود و شما هم وقتی خاطرات را بخوانید، همین حس را پیدا میکنید، آرامش و اطمینان نهفته در پس جملات است که گویی اتفاق خاصی نیفتاده و انگار کشتیبانِ باتجربه و نترسی که همزاد بحران و حادثه است، با مهارت تمام، کشتی حاکمیت را در دریای متلاطم آن روزها با طمأنینه تحسینبرانگیزی، بهآرامی به ساحل آرامش رهنمون میکند.
آن زمان در دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور، از نزدیک شاهد اتفاقات نفسگیر و مستمر این سال بودم. بهار ۱۳۷۴ با اغتشاش در اسلامشهر – واقع در حومه جنوبی تهران- شروع شد. حادثه سنگینی که بهانه آن را تعدیل در بهای سوخت و سوء مدیریت در حملونقل حومهای تهران میدانستند. بعد هم التهابات سهمگین در بازار سکه و ارز و به دنبال آن گرانی برخی مایحتاج عمومی به دلیل کاهش قیمت نفت و عدم توازن در درآمد و هزینه ارزی، مخصوصاً گرانی سیبزمینیکه بیشتر از تأثیر اقتصادی، اثرات روانی آن بر جامعه سنگینی میکرد. در بخش فرهنگی نیز میدانداری برخی گروههای تندرو و اقدامات مخرب آنها در دانشگاه و سطح شهر و در نیمه دوم سال، کشمکشهای انتخاباتی مربوط به مجلس پنجم و ظهور حزب کارگزاران سازندگی، عرصه را بر دولت تنگ کرده بود و برخی مطبوعات هم با آزادی تمام، هر روز ساز تازهای را برای دولت و شخص رئیسجمهور کوک میکردند.
در دومین سال دولت دوم سازندگی، میوههای شیرین درخت سازندگی به بار نشسته بود. تمام کشور بهسان کارگاه بزرگی در جوشوخروش بود. هرروز پروژهای در گوشهای از خاک میهن اسلامی به بهرهبرداری میرسید. مهار آبها، رکورد تاریخی زده بود و هر ۲ ماه یکبار، سدی در نقطهای از کشور پهناور سر برمیآورد؛ در هیچ برههای از تاریخ این مرزوبوم، چنین حرکت شتابنده و عظیمی برای ساختوساز و آبادانی، ثبت نشده بود.
قطار بازسازی کشور با سرعت باورنکردنی پیش میرفت. در برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، چهره کشور بهکلی دگرگون شد که بنا به اذعان ناظران، در همه طول تاریخ ایران بیسابقه بود. برنامه دوم، شتاب بیشتری به کارها داد و مردم در سراسر کشور، شاهد کارهای عمرانی و رشد تولید در سایه امنیت و آرامش و روابط عادی بودند. امید به آیندهای تابناک در مردم مشهود بود. اتخاذ سیاست اعتدال در همه زمینهها و همگرایی دولت سازندگی با رهبری، ایران را به کانون ثبات و امنیت در منطقه تبدیل کرده و اثرات موفقیتهای پیدرپی، در همه زمینهها بهخوبی در سطح جامعه دیده میشد.
به همت مدیریت کشور و پشتیبانی مردم، وضع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور، روشن و نویدبخش بود. در سال ۱۳۷۴، تقریباً درآمدهای پیشبینیشده در بودجه تحقق پیدا کرد. با اتخاذ سیاست صحیح تکمیل پروژههای ارزبر زیربنایی، نظیر پروژههای معظم فولاد، مس، آلومینیوم، سرب، روی، در احداث و بهرهبرداری از معادن و تأسیس پالایشگاههای نفت و گاز و نیروگاهها، گامهای بزرگ برداشته شده و بسیاری از صنایع زیربنایی دیگر ازجمله خودکفایی در تولید سیمان، آهنآلات و مواد اولیه ساختمانی نزدیک به اتمام بود. با سیاستهای جدید اقتصادی و ارزی، رشد تورم ناگهانی، بهفوریت کنترل شد و مسیر حرکت نظام در امر سازندگی، برای مردم و مدیران کاملاً روشن بود. مصلحت کشور ایجاب میکرد که ضمن پرهیز از روزمرگی، پایههای اقتصاد نظام تقویت شود. سازندگی به یک فرهنگ عمومی در کشور تبدیل شده بود و دولت با شناختی که از آگاهی و وفاداری مردم داشت، گامهای بزرگی را برای پیشرفت برمیداشت و طرحهای توسعه، دورافتادهترین نقاط ایران اسلامی را تحت پوشش قرار میداد.
دولت سازندگی، علاوه بر اداره امور جاری کشور، با پرداخت یارانههای مختلف برای رفاه مردم، اجرای طرحهای بیمه عمومی و رشد سریع بخش آموزش، توانست ۲۲ درصد از بودجه را به عمران و آبادانی و امور زیربنایی کشور اختصاص دهد. به لطف وجود مدیران شایسته و کارآمد و سرمایهگذاریهای اساسی انجام شده، زمینههای لازم برای برداشتن گامهای بزرگ در مقیاس ملی فراهم شد و فشارهای گوناگون دنیای زورگو علیه ایران، چندان کارساز نبود. مردم ایران در سایه انقلاب و در چارچوب اندیشههای امام عظیمالشأن (ره) و در سایه احکام و معارف قرآن، در مسیر کمال حرکت میکردند و باوجود کارشکنیهای مختلف داخلی و خارجی، گامهای سریعی را در جهت توسعه و سازندگی به پیش برمیداشتند.
توفیقات برنامه پنجساله اول توسعه
در سال ۱۳۷۴، برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، با موفقیت به پایان رسیده و اجرای برنامه ۵ساله دوم توسعه آغاز شد. برنامه دوم توسعه (۱۳۷۴ ـ ۱۳۷۸) ازنظر ساختار و ماهیت، مبتنی بر آزادی اقتصادی و خصوصیسازی بود. رشد اقتصادی، اصلیترین هدف برنامه، ۱/۵ درصد پیشبینی شده بود. اهداف کلان کیفی برنامه دوم، شامل تحقق عدالت اجتماعی، رشد فضایل بر اساس اخلاق اسلامی، هدایت جوانان و نوجوانان در عرصههای ایمان مذهبی، فرهنگ خودی و خلاقیت، افزایش بهرهوری، تربیت نیروی انسانی موردنیاز، تلاش در جهت کاهش وابستگی اقتصاد به درآمدهای حاصل از نفت و توسعه صادرات غیرنفتی، ایجاد تعادل در بخشهای اقتصادی - تعاونی، خصوصی و دولتی - رعایت اصول عزت و حکمت و مصلحت کشور در سیاست خارجی، تقویت بُنیه دفاعی کشور و رشد اقتصادی با محوریت کشاورزی بود. همچنین در این برنامه به توسعه منطقهای در قالب طرحهای جامع منطقهای، ساماندهی روستایی، طرحهای جامع شهری و هادی روستایی توجه اساسی شد، طوری که طرح جامع ۱۸ شهر جدید در اطراف شهرهای بزرگ به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری رسید که نقطه عطفی در اجرای پروژههای عمرانی کشور بود.
اما برنامه ۵ساله اول که با الهام از سیاستهای کلی مصوب امام راحل در امر بازسازی و سازندگی، پس از جنگ ۸ساله، در دولت سازندگی تنظیم شده و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده بود، بستر لازم برای رفع موانع و آماده کردن کشور جهت حل مشکلات ناشی از عقبماندگیهای میراث رژیم پهلوی و دوران آشوب بعد از پیروزی و خرابیها و عقب رفتن دوران دفاع مقدس را فراهم کرده بود.
در طول برنامه اول، تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت بهطور متوسط سالیانه ۳/۷ درصد افزایش یافت. این میزان رشد با توجه به رکود فعالیتهای اقتصادی در بسیاری از کشورها و اثر این رکود بر اقتصاد داخلی، نشان میدهد که اقتصاد کشور به سمت بهرهبرداری بهینه از منابع داخلی هدایت شده است. در برنامه اول، سرانه تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت که در سال ۱۳۶۷ حدود ۱۹۷ هزار ریال بود، در پایان سال ۱۳۷۲ به رقم ۲۴۶ هزار ریال بالغ گردید و بهاینترتیب روند کاهشی درآمد سرانه دگرگون شد و رو به افزایش گذاشت. طی سالهای برنامه اول، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی سالانه ۳/۱۳ درصد، سرانه مصرف خصوصی سالانه ۷/۷ درصد و مصرف دولتی سالانه ۵/۵ درصد افزایش یافت. در طول برنامه نسبت تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی به تولید ناخالص داخلی، پس از چندین سال کاهش، از روندی افزایشی برخوردار شد و از ۴/۱۲ درصد در سال ۱۳۶۷ به ۷/۱۶ درصد در پایان برنامه رسید.
کاهشکنترلهای اداری بر فرایندهای تولیدی، اصلاح نظام توزیع و قیمتگذاری کالاها و خدمات به سود تولیدکنندگان، اعمال قیمتهای تضمینی در بخش کشاورزی، افزایش نقش مردم در تولید و فعالیتهای اقتصادی و بهبود کارایی در استفاده از منابع داخلی از مهمترین مشخصههای تغییر در روند تولید و سرمایهگذاری در کشور محسوب میشود.
بیتردید، موج سازنده ایثار و جهاد ۸ساله دفاع مقدس و مشعل روشنگر خون شریف شهدا و رنجهای طولانی جانبازان و همچنین صبوری تحسینبرانگیز خانوادههایشان و بهخصوص آزادگان غیور و صبور و افتخارآفرین و جاویدالاثرهای مفقود، باعث سلامت جامعه و انگیزه یافتن مسئولان و کارگزاران نظام بود؛ رایحه معطر و آموزنده ایثار، همه را به خدمت خالصانه در جهت اهداف انقلاب و ایثارگران، همراه با طراوت و درخشندگی رهنمودهای امام راحل، مسئولان و مردم را به تلاش بیشتر دعوت میکرد.
میوههای درخت سازندگی
با توجه به استحکام و ثبات پایههای نظام جمهوری اسلامی ایران و ابعاد گسترده و چشمگیر سازندگی و پیشرفتهای گوناگون کشور در تمام زمینهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کام مردم از ثمرات درخت سازندگی شیرین شده بود و استقبال گسترده مردم در سفرهای استانی رئیس دولت، نشانهای از این حمایت و رضایت مردمی به شمار میرفت.
برای دستاوردهای دوران سازندگی در زمینههای اقتصادی و صنعتی، کم شدن کسر بودجه و استقراض از بانک مرکزی و پرداختن بخشی از وامهای گذشته، هدایت نقدینگیهای مزاحم بهسوی عمران و سازندگی و خدمات مفید اهمیت داشت که در عمل، آثار مخرب نقدینگی، تبدیل به سرمایههایی در خدمت رفاه و توسعه شد. تبدیل وضع بانکها از ضرر دهی به سود آفرینی، از طریق جذب نقدینگیهای انگلی به سپردهگذاریها و سپس مشارکت بانکها در طرحهای توسعه ملی، رشد تولید ناخالص کشور و تبدیل رشد منفی به رشد مثبت که در عمل بزرگ شدن و بالا رفتن اقتصاد و سود سرانه و درنتیجه، بهبود واقعی ضریب جینی را در پی داشت. تجدید فعالیت واحدهای تولیدی که پس از انقلاب و در جنگ، دچار ضعف تولید و یا تعطیلی شده بودند، با تهیه مواد اولیه و قطعات و نوسازی و تأمین سرمایه در گردش، اصلاح درآمدها با بالا رفتن سهم درآمد اقشار ضعیف و کم شدن درآمد دهک بالا که برای اولین بار ضریب جینی به نفع دهکهای پایین اصلاح شد و روند تقویت قشر متوسط جامعه شتاب گرفت و کالاهای بادوام به خانههای فقرا راه یافت که پیش از آن سابقه نداشت.
همچنین رشد بودجه و اعتبارات عمرانی و اصلاح شدن نسبت اعتبارات عمرانی به هزینه جاری، بهگونهای که سهم عمرانی از ۳۰ درصد اعتبارات بالا رفت و عمل هم شد و درنتیجه باعث رشد میزان اشتغال و اُفت آمار بیکاری گردید؛ نرخ بیکاری که ۱۶ درصد بود، به ۹ درصد کاهش یافت. جذب ارزهای سرگردان که در سالهای جنگ، در دست افراد و خانوادهها بهعنوان سرمایه جمع شده بود و آوردن سرمایه راکد به چرخه فعال اقتصادی تولید و تجارت، جذب ارزهای ایرانیان خارج کشور، با اجازه ورود کالا بدون انتقال ارز که تا آن زمان مقدور نبود و سود مناسبی هم نصیب صاحبان آنها میکرد، کم کردن قاچاق کالاها در واردات و صادرات از طریق قانونی نمودن تجارت خارجی در آن نوع از کالاها که در زمان جنگ ممنوع بود؛ این کار آثار زیادی در کم شدن جرائم و سودهای حرام داشت و البته بر مالیاتها هم اثر مثبت گذاشت. تعدیل برخی از قیمتهای یارانهای برای رفع محدودیتها و بالا بردن درآمد خزانه و جلوگیری از مصرف مُسرفانه و بهتر کردن خدمات مثل گاز، برق، آب، گازوییل و مازوت، در عمل رضایت جامعه را فراهم کرد.
آغاز خصوصیسازی و کم کردن بار دولت و سودآور نمودن سرمایهها براساس آییننامه دقیق و حساب شده، با مدیریت شادروان دکتر حسن حبیبی، معاون اول رئیسجمهور و در نظر گرفتن سهم قانونی کارگران، با واگذاری سهام آنها، باعث رشد تولید شد. صنایع دستی و روستایی، با هدف حفظ و بالندگی روستاها و کم کردن موج مهاجرت از روستا و سهم بیشتر در تجارت جهانی صنایع دستی و تقویت اقتصاد خانوارهای روستایی مورد توجه واقع شد. آزاد کردن قیمت بسیاری از کالاها که محدودیتهای زمان جنگ، دیگر مانع آزاد بودن قیمتها نبود، به انجام رسید و جالب توجه این است که به خاطر اشباع بازار، باعث بالا رفتن قیمتها نشد و بازار سیاه از میان رفت.
وفور عرضه کالاهای ساختمانی، با هدف تأمین نیازهای سازندگی و توسعه و جلوگیری از دلالبازی و سودهای بادآورده و رونق سازندگی، توسعه و فعالتر کردن نمایشگاههای فصلی و سالیانه داخلی و بینالمللی در حمایت از تولید و عرضه و دادن حق و فرصت انتخاب به مصرفکننده، ترمیم دستمزد و حقوق کارمندان و کارگران که در دوران جنگ، امکان آن نبود و جبران عقبافتادگی، بالا بردن درآمد شهرداریها با هدف ارائه خدمت بهتر به شهروندان و ترمیم فرسودگیهای دوران دفاع مقدس و تأمین ابزار کار که به جبههها برده بودند و این کار منجر به شادابی فضاهای شهری شد.
فعال کردن بورس که پس از انقلاب دچار فرسودگی و کم رونق شده بود؛ با هدف جذب سرمایههای خُرد و کلان و تقویت بازار سرمایه برای پشتوانه سازندگی، تسریع در تقویت صنایع بخش نفت و ترمیم خرابیهای جنگ که نیاز کلی کشور بود و رشد تولید و بازیابی بازارهای از دسترفته، بهخصوص جلوگیری از هدر رفتن مخازن مشترک و مهاجرت نیروهای کاردان و عالم و تأمین نیاز مالی دولت و خزانه و قدرت رقابت و تأثیرگذاری جهانی و نیازهای مصرفی پالایشگاهها و بنگاههای تولیدی و نیز تقویت صنایع پتروشیمی، بهعنوان مهمترین میدان دارای مزیت اقتصادی و تأمین خوراک هزاران صنعت پاییندستی که با صادرات پُرسود و رقابت بالا، برنامهریزی شده بود.
توجه ویژه به توسعه شهرکهای صنعتی، با هدف رفع مشکل تولیدگران و صنعتگران از لحاظ زمین، آب، برق، گاز و کم شدن هزینه تولید و بردن صنایع از شهرها برای جلوگیری از تخریب محیطزیست و تأسیس مناطق و مجتمعهای صنعتی برای روستاها، با هدف ایجاد اشتغال برای نیروهای مازاد کشاورزی روستایی و بردن صنعت به روستاها، توجه ویژه به بخش کشاورزی، با توسعه آموزش و ترویج و تأمین نهادهها و مهار آبها با سدهای مخزنی و انحرافی و کانالسازی مزارع و بیمههای مؤثر و تأمین بهموقع کود و سم و بذر و پرداخت بهموقع وجه خرید تضمینی و توسعه تعاونیها، برای استفاده یکپارچه از زمین خُردهمالکان و کم کردن هزینهها، با استفاده از کشاورزی مکانیزه و استفاده از آبیاری تحتفشار، با هدف بهرهبرداری عالمانه از آب و زمین و کم شدن مصرف آب و امکان استفاده از اراضی بایر و موات و انبارداری و انتقال محصول به بازار مصرف و بهینهسازی مزارع و باغات، با شخم عمیق و اراضی دیمی، با شخمهای جهتدار، در مصرف آب و حفظ خاک و آوردن گونههای مناسب آبوهوای منطقه و کمک به چایکارها برای بهتر کردن کشت محصول با خرید تضمینی و جلوگیری از قاچاق واردات و نیز توجه و تسریع و ترمیم پالایشگاههای آسیبدیده از جنگ و ساخت پالایشگاههای جدید، با هدف جلوگیری از واردات فراورده و نیز صادرات فراوردهها بهجای نفت خام، در این دوران به انجام رسید.
در صنایع فلزی از قبیل فولاد، آلومینیوم، مس و خودرو اعم از سواری، کامیون، اتوبوس و مینیبوس و صنایع ریلی، پیشرفتهای چشمگیری داشتیم. با تقویت صنعت قطعهسازی، علاوه بر اشتغال خوب نیروهای حرفهای، تولید سرعت گرفت، کشتیسازی وارد مرحله جدیدی شد و در بخش نظامی و هم غیرنظامی، به سطح خوبی در تولید شناورها دست یافتیم. در ساخت تجهیزات بهداشتی و درمانی و داروسازی، گامهای بلندی برداشته شد و تولید واکسنها چشمگیر شد. در اکتشاف و استخراج معادن از قبیل سنگآهن، روی، کروم، طلا، منگنز و نظایر آن، کشور وارد مرحله جدیدی شد. با ماشینسازی و قالبسازی سبک و سنگین و استفاده از ابزار پیشرفته، بخش مهمی از تجهیزات نیروگاههای بخار و گازی، در داخل کشور تولید میشد.
صنایع سنگین و مادر، مثل شرکتهای آذرآب و تراکتورسازی و ماشینآلات آبیاری تحتفشار و حفاری و ماشینهای تراش و خطوط تولید و برجهای بلند نیروگاهها و کابل سازی سبک و سنگین و دکلهای کوچک و بزرگ خطوط انتقال و فیبر نوری تکمیل و ساخته شد و یا در مسیر ساخت قرار گرفت. ساخت پروژههای بزرگ که قبلاً بهصورت کلید دردست به خارجیها سپرده میشد، بومی شد. در ساخت بنادر، اسکلهها، تونلها، پلهای بلند و بزرگ و مرتفع، کارخانههای بزرگ قند، نیشکر، کاغذسازی و پتروشیمی و تولید الیاف و قطعات مهم و پیچیده واحدهای بزرگ صنعتی و طراحی و ساخت سدهای بتونی و خاکی، صاحب تکنولوژی شدیم.
نکته مهم دیگر، توجه به توسعه صنایع نظامی در دوران دفاع مقدس و استفاده از نیازهای صنعتی جنگ در واحدهای غیرنظامی بود. پس از جنگ هم بسیاری از نیازهای مصرفی جامعه یا قطعات جانبی واحدهای صنعتی غیرنظامی، از مجموعه صنایع نظامی تأمین میشد که هم این واحدهای نظامی سود بردند و فعال ماندند و هم پشتیبانی خوبی از نیازهای فنی و صنعتی و مصرفی غیرنظامی به عمل آمد. در حقیقت این دو بخش، به خاطر هماهنگی خوبی که بخش نظامی و بخش غیرنظامی داشتند، مکمل یکدیگر بودند.
برای کار در دریا، صنایع دریایی بسیار ضعیف و سطحی بودند. با برنامهریزی و تشکیل شرکت صنایع دریایی، با ابتکار برادرم مهدی، همکاری وزارت صنایع سنگین و وزارت نفت، وارد مرحله تهیه تکنولوژی ساخت سکوهای دریایی و حفاریها و بهرهبرداریها در اعماق خلیجفارس شدیم و توانستیم لولههای کف دریا را با کوتینگ و جوش، برای عبور نفت و گاز بسازیم و وسایل لازم برای نصب و تعمیر لولههای کف دریا را فراهم کنیم. در صنایع دریایی سپاه و ارتش، در زمان جنگ پایه ساخت زیردریاییها و قایقهای تندرو و سپس شناورهای سنگین فراهم شد. اکنون نیروهای مسلح، بسیاری از نیازهای ساخت و لجستیک را بومی کردهاند و قایقهای مسلح تندرو و پرنده و اژدرها و موشکهای دقیقزن موردنیاز را بهآسانی میسازند و توسعه میدهند و ناوگان دریایی در اقیانوس اطلس حضور دارد.
رسیدگی جدی به مناطق محروم
مسائل مربوط به طبقات محروم و زجرکشیدههای کشور، بخش مهمی از سیاستهای اصولی دولت سازندگی بود. نقاط محروم در کشور بسیار زیاد بود و دولت هر سال، بودجه نسبتاً بالایی را برای اجرای طرحهای کوچک در این نقاط تخصیص میداد. نتایج فعالیتهای محرومیتزدایی خیلیخوب و امیدوارکننده به نظر میرسید. دفتری زیر نظر رئیسجمهور، بهطور مشخص برای رسیدگی به مناطق محروم کشور ایجاد شده بود و با بودجه مناسب فعالیت میکرد. در دوران سازندگی، در دورترین نقاط کشور، در روستاهای محرومی که هیچوقت رنگ آثار تمدن را ندیده بودند، با سرعت سطح زندگی مردم بالا رفت و امکانات شهری مثل آب، برق، راه، بهداشت، مدرسه، مراکز فرهنگی، ارتباطات و تلفن گسترش یافت.
در این دوران، با مناسبتر شدن ضریب جینی، توزیع درآمد و امکانات رفاهی در جامعه، عادلانهتر از گذشته صورت گرفت و بر میزان بهرهمندی خانوادهها از امکانات رفاهی و لوازم زندگی افزوده شد. در سال ۱۳۶۷ معادل ۹/۸ درصد از کل هزینههای خانوارهای شهری به ۳۰ درصد پایینترین گروههای درآمدی و ۸/۵۹ درصد آن به ۳۰ درصد بالاترین گروههای درآمدی اختصاص داشت. این ارقام به ترتیب به ۴/۱۱ درصد و ۷/۵۷ درصد رسید که بیانگر بهبود سهم گروههای پایین درآمدی و کاهش سهم گروههای بالای درآمدی است.
در برنامه اول، علاوه بر اجرای تعدادی از پروژههای ملی و استانی در مناطق محروم، بالغ بر ۱۰۰۰ میلیارد ریال به امر رفع محرومیت از این مناطق اختصاص یافت که در اثر آن تحولی اساسی در توسعه اینگونه مناطق ایجاد شد. در برنامه اول، بهرهمندی جامعه از کالاها و خدمات افزایش یافت و توزیع امکانات معیشتی جامعه به نفع اقشار کمدرآمد بهبود یافت. رشد جمعیت و میزان بیکاری کاهش یافت و روندهای نگرانکننده در شاخصهای اجتماعی و اقتصادی دگرگون شد و رو به بهبود گذاشت.
کاری که به طور مشخص در ارتباط با فقرزدایی در سال ۱۳۷۴ انجام شد، تعیین خط فقر بود. تا آن زمان، تعریف فقر در کشور مشخص نبود، بنابراین اقدامات انجامشده، اغلب بر اساس درخواست نمایندگان مجلس یا بازدیدهای استانی صورت میپذیرفت. در سال ۱۳۷۴، آیتالله هاشمی دستور داد گروهی متخصص، خط فقر در کشور را با توجه به شرایط اقتصادی و نیاز خانوار تعریف کنند. ایده کلی این بود که روشن شود، معنای فقر در جامعه ایران چیست؟ نیازهای اولیه انسان- ازجمله غذا، لباس، مسکن، درمان، بهداشت، تفریح و نظایر آن- چیست؟ یک خانوار چقدر توان مالی داشته باشد، سطح قابل قبولی محسوب میشود؟ برنامه دولت سازندگی برای فقرزدایی، این بود که یارانههای کلان قشرهای مرفه را با شیوهای که مشکلی برای کشور به وجود نیاید، به تدریج قطع کند و برای نیازمندان جامعه که زیر خط فقر گذران زندگی میکنند، اختصاص دهد و به این ترتیب، شکاف فقیر و غنی در کشور، در حد امکان ترمیم شود.
مبارزه با گرانفروشی با اصلاح سیستم توزیع
گرانفروشی، پدیده زشت و ظالمانهای است که بار سنگین آن غالباً بر دوش مردم ضعیف قرار میگیرد و تلاشهای اقتصادی دولت را ناموفق جلوه میدهد و زمینه برای تبلیغات خصمانه و دروغین دشمنان را فراهم میآورد؛ بنابراین مبارزه با گرانفروشی، مبارزه با یک ظلم مضاعف است. احتکار و گرانفروشی کالای مایحتاج عمومی، توسط عدهای سودجو و فرصتطلب، به بهانه تعدیل در قیمت مواد سوختی، مردم نجیب کشور را در تنگنای جدی قرار میداد و باعث نارضایتی میشد.
دولت سازندگی، اولویت اول خود را بر رشد تولید و رساندن آن به حد مطلوب قرار داد. اولویت بعدی، عادلانهکردن نظام توزیع کالا از طریق ایجاد و گسترش فروشگاههای بزرگ زنجیرهای در سراسر کشور، در دستور کار دولت قرار گرفت. این کار در سال ۱۳۷۳ کلید خورد و در سال ۱۳۷۴ با قوت ادامه پیدا کرد. در طول کتاب، خوانندگان محترم، با تلاشهای اجرایی دولت ازجمله جلسات هفتگی ستاد تنظیم بازار که با حضور شخص رئیسجمهور برگزار میشد، آشنا میشوند.
سازندگی در صنعت هستهای
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، طرحهای بزرگی در زمینه ساخت نیروگاههای برق هستهای و بخشهای دیگر صلحآمیز، با حمایت کشورهای فرانسه، آلمان و آمریکا جریان داشت. بعد از پیروزی انقلاب، همه آنها، به جز نیروگاه تحقیقاتی امیرآباد، متوقف شد. در دوران جنگ، اقدامات محدودی برای تجدید حیات هستهای در کشور به انجام رسید. بعد از ختم جنگ و آغاز دولت سازندگی، در این بخش هم فعالیتها به طور جدی دنبال شد و در زمینههای گوناگون صلحآمیز، اقدامات مقدماتی را در حد مقدور شروع کردیم.
برای تکمیل نیروگاه بوشهر، پس از یأس از برگشت آلمان، با روسیه مذاکره شد و نهایتاً قرارداد تکمیل آن در سال ۱۳۷۳ منعقد گردید، ولی با مشکلاتی که پیش آمد، سالها طول کشید تا قرارداد وارد مرحله اجرایی شود و با تأخیرهای مکرر و بالا بردن هزینه، در سال ۱۳۹۱ به بهرهبرداری رسید.
قرارداد ساخت یو اف سی اصفهان که قرار بود توسط چینیها ساخته و به بهره برداری برسد، بخشی از آن را ساختند و نیمهکاره رها کردند؛ شاید با فشار غرب، ولی با توان داخلی، با داشتن نقشهها و فاز اجرایی، تکمیل شد و به بهره برداری رسید. همچنین برای تولید کیک زرد، کارخانهای ساخته شد. طرح ساخت سانتریفیوژ را هم با استفاده از نقشههای تهیه شده از نیروهای خودی پیش برده شد که در نهایت، نطنز فعال گردید. آب سنگین هم با طرح ۳ دانشمند ایرانی آماده و به تأیید یک شرکت روسی بهعنوان مشاور رسید و اجرا شد. بخشهای دیگر ساخت رادیو دارو و همچنین بهداشتی نگهداشتن محصولات کشاورزی و نظایر آن هم سالهاست که فعال است. در لیزر هم تا حد غنیسازی آزمایشی پیش رفتیم و سپس متوقف شد.
کار مهم دیگری که مطالعات و تحقیقات آن با حمایت مستقیم آیتالله هاشمی در سال ۱۳۷۴ شروع شد و هنوز در جریان است، طرح توکامک بود و در همین سال، با حضور ایشان در سازمان انرژی اتمی افتتاح شد. کاربرد توکامک، برای دستیابی به تولید انرژی هستهای از طریق روش گداخت هستهای است. انرژی گداخت، از طریق همجوشی هستهای در دمای بسیار بالا به وجود میآید؛ نقطه مقابل انرژی است که از ناحیه شکافت هستهای حاصل میشود.
این یکی از مهمترین آرزوهای بشر است که از جوش هستهای، با فناوری گداخت برای تولید برق و انرژی استفاده شود؛ همانند سیستم خورشید که با جوش اتمها، نور و حرارت تولید میکند و اگر روزی به نتیجه برسد، منبع انرژی بیپایان خواهیم داشت. این طرح، سالهاست در دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه امیرکبیر در حال تحقیق است. اکنون چند کشور پیشرفته جهان، با همکاری مشغول بررسی و ساخت اولین نیروگاه این فناوری حیاتی هستند و امید دارند که در سال ۲۰۲۹ میلادی به بهرهبرداری برسد. چنین کاری اگر به نتیجه برسد، بزرگترین دستاورد بشر برای تأمین انرژی خواهد بود.
حمایت و هدایت دانشگاه آزاد اسلامی
پیشنهاد ایجاد دانشگاهآزاد اسلامی توسط آیتالله هاشمی در سال ۱۳۶۱، برای تقویت بنیه علمی کشور و جلوگیری از خروج مبالغ هنگفت ارز برای تحصیل دانشجویان ایرانی، قدم بسیار باارزشی بود که در سال ۱۳۷۴ آثار و ثمرات آن هرچه بیشتر نمایان شده بود. در آن سالها، دانشگاه آزاد اسلامی مخالفان جدی و قدرتمند داشت و اگر حمایت همهجانبه ایشان نبود، این نهال ارزشمند علمی را بارها از بین برده یا بسیار محدود کرده بودند. مخالفان دانشگاه آزاد، بدون توجه به امکانات کشور، فکر میکردند تحصیلات عالیه باید دولتی باشد و با این طرز تفکر، نهتنها دست یاری به توسعه این دانشگاه نمیدادند، بلکه دست به کارشکنیهایی هم میزدند. آیتالله هاشمی، بهسان باغبان پیر، از نهالی که خود غرس کرده بود تا واپسین لحظات عمر دفاع و حمایت کرد و آن را به بالندگی و شکوفایی رساند. دانشگاه آزاد اسلامی، اکنون به یکی از بزرگترین دانشگاههای غیردولتی حضوری دنیا مبدل شده و با افزایش بیش از پیش سطح کیفی، بهعنوان دستاورد انقلاب اسلامی، مایه مباهات است و افتخارات بزرگ کسب میکند.
پروژههای شهرداری تهران
بعد از پایان جنگ، «تهران» چهرة یک شهر جنگزده را داشت. در دهه اول انقلاب، مهاجرتهای گستردهای به این شهر انجام شده بود و شهرداری به دلیل مشکلات مالی و مدیریتی، نتوانسته بود شهر را آنچنان که باید، خوب و سرپا نگهدارد، بنابراین یکی از اولویتهای مهم دولت سازندگی، رسیدگی به وضعیت شهر تهران بود تا چهرة پایتخت زیبا شود و در شأن و منزلت امالقرای جهان اسلام باشد.
آیتالله هاشمی، برای انجام این کار، استاندار اصفهان را که عملکرد موفقی از خود نشان داده بود، به تهران آورد. ایشان جایگاه اداری شهرداری تهران را که قبل از آن زیر نظر فرمانداری فعالیت میکرد، ارتقا بخشید. شهردار تهران را در سطح وزیر، به جلسات هیأت دولت دعوت کرد و حمایت همهجانبهای از اقدامات وسیع آقای کرباسچی در اداره شهرداری تهران به عمل آورد. شهردار برای پیشبرد کارهای بزرگ خود، نیاز به حامی قدرتمند داشت.
نتیجه این حمایت بزرگ شگفتانگیز بود؛ تهران چهره عوض کرد و اقدامات بسیار خوبی در تمام نقاط- به ویژه مناطق مستضعفنشین در جنوبشهر- حاصل شد. تکمیل شبکه مترو و شبکه بزرگراهی تهران، ارتقای کیفیت محیطزیست، بهبود و تقویت جایگاه شهرداری تهران در تصمیمات اداری و تأسیس روزنامه همشهری ازجمله اقدامات آن دوره عنوان شده است. احداث مجموعههای فرهنگی مانند فرهنگسرای بهمن و فرهنگسرای خاوران، دارای ارزش فرهنگی و انسانی بسیار بالایی بود. با اقدامات عمرانی انجام شده از سوی شهرداری تهران، در آن سالها، جنوب تهران به محیط مناسبی برای سکونت و زندگی تبدیل شد. تهران، از مرگ تدریجی نجات پیدا کرد و به یک شهر رو به رشد و پیشرفت تبدیل شد؛ شهر در حال تبدیلشدن به یکی از شهرهای مناسب جهان بود و هزینه این پروژهها از خزانه دولت پرداخت نمیشد و خود مردم تهران، سرمایة لازم را پرداخت کرده بودند.
تهران شاهد روزهای خوبی بود؛ کارهای بزرگ عمرانی، نیازهای واقعی مردم را به تدریج تأمین میکرد. شهروندان، صبح وقتی از خانه بیرون میآمدند، یکسره شاهد انجام و به نتیجه رسیدن طرحهای گوناگون و متنوع و جامع بودند. در سال ۱۳۷۴، در تهران، شهرداری حدود ۱۰۰ میلیارد تومان – به پول آن زمان- کار عمرانی کرد و به بهرهبرداری رساند.
شهردار تهران، برای پیشبرد کار مهم شهرداری، با برخی مقاومتها رودرو شد. برای انتقال میدان تره بار از میدان شوش به خارج از شهر و احداث میدان مدرن میوه و تره بار پایتخت، در برابر همه فشارها ایستادگی کرد و البته رئیس دولت نیز پشت او ایستاده بود. بازتاب این ایستادگیها، تهمتهایی شد که در نهایت، شتاب تند توسعه پایتخت را گرفت. در طول کتاب، خوانندگان محترم، حمایتهای پنهان و آشکار آیتالله هاشمی و افتتاح پروژهها و اهدای نشان سازندگی به معاون عمرانی شهرداری تهران را مطالعه میکنند.
تحریمهای ظالمانه آمریکا
سیاست خارجی ایران در دولت سازندگی، مبتنی بر همکاری و تعامل با تمام کشورهای جهان به استثناء اسراییل بود و از هر کشوری که میل به گسترش همکاریهای برابر با ایران در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، علمی و فرهنگی داشت، استقبال میشد. ادامه سیاستها و اقدامات خصمانه آمریکا علیه نظام اسلامی و رفتار نامناسب این کشور با دنیای اسلام، برخوردهای زورگویانه و قلدرمآبانه و حمایتهای بیدریغ از رژیم صهیونیستی، ازجمله موانعی بود که روابط ایران و آمریکا را تحت تأثیر قرار میداد.
بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا، در تاریخ ۱۵ مارس ۱۹۹۵، یک هفته مانده به شروع سال ۱۳۷۴، به بهانه دفاع از امنیت ملی، کمک به توسعه منابع نفتی ایران را ممنوع کرد و شرکتهای آمریکایی را از هرگونه معامله یا مشارکت در قراردادهای مالی در صنعت نفت و گاز ایران برحذرداشت. بر اساس این دستور، اشخاص حقیقی و حقوقی آمریکایی یا اشخاص حقوقی که تحت مدیریت افراد آمریکایی هستند، از حضور در قرارداد یا ارائه ضمانتنامه به اشخاص ثالث در قراردادهایی که شامل نظارت یا مدیریت توسعه منابع نفتی ایران و همچنین تأمین مالی توسعه میادین نفتی ایران باشد، منع شدند. این دستور اجرایی، تنها ۱۰ روز پس از امضای قرارداد شرکت آمریکایی کونوکو (Conoco) با ایران صادر شد و این شرکت را مجبور به لغو قرارداد خود برای توسعه میادین سیری کرد.
با این وجود، چند ماه بعد در اواسط سال ۱۳۷۴، قرارداد این پروژه که اولین پروژه صنعت نفت و گاز کشور به روش بیع متقابل محسوب میشد، با شرکت توتال فرانسه، به ارزش ۲/۱ میلیارد دلار منعقد شد. در ماههای بعد، آمریکا بر تلاشهای خود افزود و در سنای این کشور، طرحی توسط سناتور داماتو ارائه شد که بعدها قانون ایلسا یا داماتو نام گرفت. قانون ایلسا که در سال ۱۹۹۶ به تصویب رسید، سرمایهگذاری بیش از ۴۰ میلیون دلار در صنعت نفت و گاز ایران و لیبی را ممنوع اعلام کرد و یک سال بعد، این مبلغ را به ۲۰ میلیون دلار کاهش داد. ایلسا اولین قانون تحریم فراسرزمینی بود که طبق آن، آمریکا میتوانست حتی شرکتهای غیرآمریکایی را نیز که داد و ستد بالای ۲۰ میلیون دلاری در حوزه میادین نفت و گاز ایران دارند، مورد مجازات قرار دهد، اما قانون مذکور مورد پذیرش اتحادیه اروپا قرار نگرفت. آمریکا، با سیاست ایرانهراسی، قصد داشت، به میزان ۶۰ تا ۸۰ میلیارد دلار، اسلحه به کشورهای عربی بفروشد و سیاست دولت سازندگی آن بود که گزک به دست دشمن غدار ندهد و تلاش خود را بر ایجاد و تقویت زیرساختهای توسعه کشور معطوف کند.
آیتالله هاشمی، برای مقابله با این اقدامات تخریبی آمریکا، سیاست خردمندانهای را به مرحله اجرا گذاشت که در طول کتاب با بخشی از این اقدامات آشنا میشوید؛ ازجمله نامه مفصلی که برای سران کشورهای مهم جهان، جهت توضیح سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و ماجراجوییهای آمریکا تهیه و ارسال کرد.
تندروی و اقدامات تخریبی
بعد از پایان جنگ تحمیلی، گروههایی از افراد تندرو، هر از گاه بهعنوان دفاع از ارزشها و دستاوردهایانقلاب، اقداماتی را بهانجام میرساندند و بخشی از وقت رییسدولت سازندگی، صرف کنترل این اقدامات میشد که در سال ۱۳۷۴، در کنار مشکلات اقتصادی، تورم و گرانی کالاهای عمومی، این تندرویها هم دولت را آزار میداد. حملات فیزیکی و خشونتآمیز به برخی تجمعات مسالمتآمیز و یا بر هم زدن جلسات سخنرانی، به بهانه اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر، توسط آنها انجام میشد. این گروهها به جهت برخی پشتگرمیهای پنهان و آشکار، به تدریج دایره اقدامات خود را در سراسر کشور گسترش دادند. در سال ۱۳۷۴، به دنبال مماشات با فعالیت این گروهها، اقدامات تخریبی آنان به اوج خود رسید. آتشزدن دفتر یک انتشارات در خیابان کریمخان تهران، حمله به سینما قدس در اعتراض به اکران فیلم «تحفة هند» و درگیری و شکستن شیشههای سینما، برهمزدن سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش، استاد دانشگاه، در دانشکده فنی دانشگاه تهران، تجمع در مقابل روزنامه سلام، راهپیمایی در شهرک غرب علیه بدحجابی، راهپیمایی در مخالفت با «سرمایهداران غربزده» در مقابل برج سفید خیابان پاسداران، راهپیمایی علیه «فرهنگ مبتذل غرب» در تهران و تجمع در میدان ولیعصر، در این سال انجام شد. در خاطرات این کتاب، با بخشی از بروزات عملی اقدامات تندروانه و بازتابهای آن آشنا میشوید.
انتخابات مجلس پنجم
در زمستان ۱۳۷۴ انتخابات مجلس پنجم برگزار شد، اما در طول سال، بحثها و کشمکشهای طولانی و فرصتسوز و صفبندیهای شگفتآور، به تندی جریان داشت. مجلس چهارم در دست اکثریت جناح راست بود و جناح چپ، در گوشهای عملاً در انزوا قرارداشت و مواضع خود را در روزنامه سلام بیان میکرد. جامعه روحانیت مبارز، محور جناح راست، علیرغم پیشنهاد آیتالله هاشمی برای وحدت با نیروهای دیگر، از طریق گنجاندن نام چند تن در لیست انتخاباتی خود، با آن مخالفت کرد و زمینه را برای رقابت جدید فراهم نمود.
رئیس دولت سازندگی اعتقاد داشت، طرح عقاید مختلف در انتخابات، نباید به وحدت و یکپارچگی گروهها و سلامت جامعه لطمهای بزند. موضع اعتدالی و مترقی آیتالله هاشمی که در یک سخنرانی عمومی بیان شد، چنین بود: «من با تفرق نیروها، مخالف بوده و هستم و بهعنوان تکلیف، تلاش میکنم، آزادی و سلامت انتخابات و وحدت و انسجام همه نیروهای جامعه را حفظ کنم. تلاش همه مدیران کشور، باید برای برگزاری انتخابات آزاد و پُرشور بسیج شود تا کسانی که تمایل شرکت در مبارزه انتخاباتی را داشتهاند، به هیچوجه نگران تبعیض در انتخابات و تضییع حقوق خود نباشند. کسانی که امکانات دولتی را در اختیار دارند، باید حافظ بیتالمال باشند و از اعمال سلیقههای شخصی پرهیز کنند. تمایلات قلبی مسئولانی که امکانات دولتی را در اختیار دارند، باید فقط در برگه آرای خود آنان تجلی کند.
ما بهعنوان مدیران نظام، باید در چارچوب قانونی حرکت کنیم و مطمئن باشیم، انتخاب افراد صاحب صلاحیت توسط مردم بهنفع کشور است. من بهعنوان یکی از افراد قدیمی جامعهروحانیت مبارز، همواره تلاش کردهام، جلوی هرگونه اختلافی را بگیرم و از ابتدا با انشعاب روحانیت به دو گروه روحانیت و روحانیون مخالف بوده و هستم و امروز درستی این عقیده بیشتر برایم ثابت شده است و بهعنوان تکلیف، تلاش میکنم وحدت و انسجام گذشته بازگردد و پیشنهاد گنجاندن تعدادی از افراد جریان مقابل را در لیست جامعه روحانیت مبارز، بهعنوان گامی در راه تجدید وحدت عنوانکردم و این را موقعیتی مناسب و مقدمهای برای این وحدت میدانستم و پیشنهادهایی هم دادهام.
گروهی که بهعنوان «کارگزاران نظام» از بین مدیران و شخصیتهای جوان کشور مطرح شده است و قصد دارند، لیستی از کاندیداهای مورد نظر خود را منتشر کنند، انشعاب جدیدی نیست، بلکه تجربه جدیدی از نیروهای مجرب کشور است و باید با متانت و رقابت سالم، مبارزات انتخاباتی جریان یابد و درست نیست که در رقابتها، تهمتها و انگها و اهانتها پیش بیاید. روزنامهها، بهگونهای نوشتند که برخیها تصور کرده بودند، قرار است انشعاب جدیدی در جامعه روحانیت صورت بگیرد، در صورتی که منظور من این نبوده است.
در خصوص انتخابات، رهبر معظم انقلاب، از نظر شرعی و سیاسی حکم لازم را دادهاند و تأکید کردهاند که وزارت کشور باید امین باشد و مردم نسبت به آزادی انتخابات اطمینان داشته باشند. ما بهرأی مردم اعتماد داریم و میدانیم که تشخیص مردم ما به برکت انقلاب اسلامی، تشخیص درستی است و در آرای مردم، قطعاً مصلحت نظام نهفته است.
وجود سلیقههای مختلف در بین مردم، امری طبیعی است و ما نباید نگران حضور تفکرات مختلف در مجلس باشیم؛ البته چنانچه گروهی نیرومند و صاحبصلاحیت با کسبرأی مردم، مجلس و دولت را در اختیار داشته باشند، اشکالی ندارد. وظیفه ما و شما بهعنوان دولت، در شرایط کنونی این است که با تأمین عدالت آزادی انتخابات، حتی افراد نظارهگر را تشویق به شرکت در انتخابات کنیم و این امکانپذیر نیست، جز با فراهمکردن زمینه برگزاری یک انتخابات آزاد و سالم. انتخابات محک خوبی است که گروههای مختلف، با عقاید متفاوت، به میزان پشتوانه مردمی خود در جامعه پی ببرند و من شناختی که از آگاهی و آزادگی مردم دارم، اطمینان میدهم، مجموعه افرادی که به مجلس راه مییابند، مجموعهای وفادار به نظام و انقلاب اسلامی خواهند بود.
انتخابات یک اصل سیاسی اجتماعی نظام است و با متخلفین در انتخابات در هر دوره و مقامی که هستند، باید برخورد جدی شود. از نظر مدیریتی هم نظم باید بر تمام شعب و ابعاد انتخابات حاکم باشد. من بهعنوان رئیسجمهور، در دوره برگزاری انتخابات، هیچ مصلحتی را بالاتر از آن نمیدانم که این امر سالم و آزاد برگزارگردد. انتخابات یکی از میدانهایی استکه ما باید صداقت و خدمتگزاری خود را به مردم ثابت کنیم. با توجه به اهمیت انتخابات پنجمین دوره مجلس از لحاظ سیاسی و عملی، باید در تمام مراحل انتخابات، مصلحت نظام اسلامی و حقوق مردم، به طور همهجانبه رعایت شود.
ایران در تمام انتخابات گذشته، به جهانیان ثابت کرده است که همواره در صحنههای سرنوشتساز کشور، حاضر بوده و اکنون نیز مردم آگاه و هوشیار ایران که مراتب بلوغ فکری و سیاسی خود را در گذشته بارها بهاثبات رساندهاند، افراد اصلح را بهعنوان نمایندگان خود انتخاب خواهندکرد. در نظاماسلامی که اسلام و قرآن، محورحرکتها و جهتگیریها است، حفظ آبرو و شئون مردم در تبلیغات انتخاباتی، بسیار حائز اهمیت است و باید کاندیداها با رعایت تقوای الهی، حفظ آبروی برادر مسلمان خود و حقوق و شئون مردم را اصل قرار دهند. امروز تمامی شرایط و امکانات خدمت و سازندگی در کشور فراهم است و ایران از لحاظ وضعیت بودجه ارزی و همچنین مواد اولیه صنعت، در حد بسیار مطلوبی قرار دارد. باید تمام دستاندرکاران اجرایی کشور با پشتوانه عظیم مردمی، تمامی همت خود را صرف سازندگی و عمران کشور کنند.»
کارگزاران سازندگی؛ پدیده انتخابات
روز ۲۷ دیماه سال ۱۳۷۴ جریانی که مدتها بود در ساختار سیاسی ایران حضور داشت، درست ۵۱ روز مانده به انتخابات مجلس پنجم، طی بیانیهای اعلام موجودیت کرد؛ رویدادی که با استقبال چپها و انتقادات گسترده راستگرایان مواجه شد.
آن استقبال به دلیل متکثرشدن دوبارة فضای سیاسی کشور بود و این هجمه، به این دلیل بود که جناح راست حتی حاضر به دادن ۵ کرسی در تهران به کارگزاران، به پیشنهاد آیتالله هاشمی نبودند؛ چه رسد به اینکه بخواهند برای کل کرسیهای مجلس رقابت کنند. در این بیانیه که به امضای ۱۶ عضو ارشد دولت سازندگی رسید، آمده بود: «ما مدیران خدمتگزار مردم که به دور از هر وابستگی حزبی تنها به ابتناء بر این حقیقت که عامل مهم خدمت به مردم، همبستگی توانمندی را به محوریت فرد بزرگ صحنههای جهاد و اجتهاد شکل داده است، برای ادای وظیفه در این صحنه اعلام حضور مینماییم.» این تأکید بر هویت خدمتگزاری و دوری جُستن از وابستگی حزبی، البته خیلی زود و با کنارهگیری ۱۰ وزیر کابینه وقت از امضای بیانیه دوم، رنگ باخت؛ بیانیهای که محتوای آن به توضیح عوامل همین امر میپرداخت: «ما خدمتگزاران ملت ایران اعلام میداریم بر اساس بررسیهای انجام شده و به خصوص ارشادات و اشارات مقام معظم رهبری، وزرای کابینه امضاکننده بیانیه از انتشار لیست و معرفی داوطلبان انتخابات مجلس پنجم خودداری کرده و با اذن ایشان، نامزدهای خدمتگزاران سازندگی ایران، براساس تأیید معاونان رئیسجمهور و سایر کارگزاران عرضه خواهد شد که عهدهدار مسئولیت وزارت نباشند.»
به این ترتیب، آقایان محمدعلی نجفی، وزیر آموزش و پرورش، مرتضی محمدخان، وزیر اموراقتصادی و دارایی، سیدمحمد غرضی، وزیر پست و تلگراف و تلفن، غلامرضا فروزش، وزیر جهادسازندگی، اکبر ترکان، وزیر دفاع، محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنایع، عیسی کلانتری، وزیرکشاورزی، بیژن نامدار زنگنه، وزیر نیرو، غلامرضا شافعی، وزیر تعاون و اسماعیل شوشتری، وزیر دادگستری، از کارگزاران کنار رفتند و آقایان غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران، محسن نوربخش، رییسکل بانک مرکزی، محمد هاشمی، معاون اجرایی رئیسجمهور، عطاءاله مهاجرانی، معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور، رضا امراللهی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی و سیدمصطفی هاشمیطبا، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی، رقابت انتخاباتی را ادامه دادند.
این تغییر البته هویت سیاسی گروه تازهتأسیس را پُررنگتر کرد و فضا را برای تحرک سیاسی آنها هموارتر نمود. به طوری که از ۲ سرلیست فهرست کارگزاران در تهران، یکی به آقای عبداله نوری و دیگری به فائزه هاشمی، پدیده انتخابات مجلس پنجم رسید. فائزه، نفر دوم انتخابات تهران، در آن دوره به نماد برخاستن طبقه متوسط جدید شهری تبدیل شد؛ طبقهای که برای اولین بار پس از انقلاب و در پی اصلاحات اقتصادی دولت سازندگی تقویت شده بود و حالا خود را بهعنوان یک نیروی اجتماعی مهم عرضه میکرد.
مهمترین واکنش به بیانیه اعلام حضور کارگزاران در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی، نامه ۱۵۰ نماینده مجلس چهارم بودکه بازتاب بسیاری در رسانهها و فضای سیاسی کشور داشت. در بخشی از این نامه که به امضای نمایندگان اصولگرای مجلس چهارم رسید، آمده بود: «تعدادی از کارگزاران اجرایی کشور، به بهانه حمایت از رهنمودهای مقام معظم رهبری و رئیسجمهور، توهین و جسارت بزرگی به مجلس شورای اسلامی کردند. در این بیانیه، با تنگنظری اعلام شد که دوران بلوغ، رشد و کمال مجلس با پایان ریاست حجتالاسلاموالمسلمین هاشمیرفسنجانی سپری شده است. چگونه این آقایان که مشروعیت کار خود را از مجلس چهارم گرفتهاند، به بهانه دفاع از سازندگی، چنین جسارتی را روا داشتهاند؟»
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، در پاسخ ۱۶ تن از وزیران، معاونان رئیسجمهور و مسئولان اجرایی، اعلام کردند: «بحمدالله مجلس محترم شورای اسلامی، پس از دورانی که آقایان بدان اشاره کردهاید، همچنان روند کمال و رشد را ادامه داده و بعد از این هم انشاءالله ادامه خواهد داد و تکیه بر یک دوره خاص، اهانت به مجلس و دورههای بعد آن محسوب نمیگردد و در این اوقات که ملت رشید، خود را آماده حضور در صحنه مهم انتخابات میکند، همه موظفند از هرآنچه موجب کدورت و تشنج افکار و اذهان است، پرهیز کنند.»
آیتالله هاشمی، در یک مصاحبه، در پاسخ به سئوالی در مورد حضور کارگزاران در انتخابات، گفت: «اینکه گفتید، فقط کارگزاران از حامیان من هستند، اینطور نیست. هر دو جناح کارگزاران و هم جامعه روحانیت مبارز، هر دو از دوستان من هستند و هر دوی آنها در شعارهای تبلیغاتی خود، حمایت از برنامههای دولت را مطرح کرده بودند.»
در طول کتاب، خوانندگان محترم مواضع و اقدامات کارگزاران و مخالفان آنها و تلاشهای ایشان برای تحبیب قلوب و رفع اختلافات آزاردهنده و دعوت نیروهای اصیل انقلاب به میانهروی و محور اعتدال و پرهیز از رودررویی را مطالعه میکنند.
سفرهای پُربار استانی
سفرهای استانی و ملاقات و مذاکره با مردم و کارهای مردمی، در تمام سالهای دولت سازندگی، با برنامهریزی مشخص و اولویت مناطق مرزی و محروم ادامه یافت. در سال ۱۳۷۴ نیز ۱۰ سفر استانی به انجام رسید. سفر اول در بهار این سال، به استان هرمزگان و افتتاح پالایشگاه و نیز معدن فروکروم و فرومنگنز در این استان بود.
سفر بعدی به دیار عاشقان استان خوزستان انجام گرفت. این استان به جهت آسیب فراوان در طول دوران جنگتحمیلی، در تمام ۸ سال ریاستجمهوری آیتالله هاشمی، مقصد ثابت سفرهای استانی بود. در این سفر ضمن دیدارهای باشکوه مردمی، پروژههای مختلف ازجمله توسعه مخابرات، کارخانه تولید دوده صنعتی، کلنگزنی سد عظیم کارون ۳ و افتتاح واحد پیویسی پتروشیمی بندر امام (ره)، به انجام رسید. سفر دیگری در پاییز ۱۳۷۴ به استان خوزستان انجام شد و پروژه انحراف مسیر کرخه برای ساخت سد بزرگ این رودخانه خروشان جنوب افتتاح شد. همچنین در سفر کوتاهی به استان سمنان، کارخانه فروسیلیس و نیز جاده کویری گلوگاه- نایین به بهره برداری رسید.
سفر بزرگ سال ۱۳۷۴، سفر به استان آذربایجان شرقی بود. در این سفر ۵ روزه از ۱۴ شهر بازید شد و دهها پروژه به بهرهبرداری رسید و صحنههای بدیعی از عشق و علاقه ملت قدردان و نجیب ایران اسلامی در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شد. پروژههای پتروشیمی تبریز، آزادراه تبریز-زنجان، سد شهید کلانتری، سد آیدوغموش، سد علویان، سد سهند، سد شهید مدنی و سد نهند، بخشی از طرحهای مورد بازدید و افتتاح این سفر بود.
در سفر کوتاه دیگری به یزد، طرح مهم انتقال آب زایندهرود به این شهر و همچنین احداث شهرک صنعتی یزد در ۵۰۰ هکتار به دست رئیسجمهور آغاز شد. همچنین در سفر یک روزه به مناطق محروم استان تهران، پروژه انتقال آب تهران و طالقان به شهریار و رباطکریم به بهرهبرداری رسید و نیز مرکز دیالیز در واوان اسلامشهر افتتاح شد.
سفر به استان مرزی آذربایجان غربی در نیمه دوم سال به انجام رسید. در این سفر ضمن بازدید از شهرهای مختلف این استان سرسبز و دیدار صمیمانه با مردم وفادار استان، پروژههای سد شهرچایی، کارخانه پتروشیمی، سد آغچای، سد ماکو، کارخانه ریسندگی خوی، سد بزرگ حسنلو، شبکه آبیاری میاندوآب و معدن سُرب و روی انگوران به بهرهبرداری رسید.
مقصد سفر بزرگ و مهم بعدی آیت الله هاشمی در سال ۱۳۷۴، استان کردستان بود. سفر کردستان از لحاظ سیاسی و اجتماعی، اهمیت بسیاری داشت. کردستان، اول انقلاب دچار التهاب و فتنه شد. بعد هم در خط مقدم جبهه بود و چندین عملیات مهم در منطقه کردستان در مقابل عراق انجام شد و عملاً یکی از صحنههای جدی جنگ بود. بعد از جنگ هم به خاطر ناامنیهایی که در کردستان عراق پیش آمد، همیشه از لحاظ همسایگی دچار مشکل بود؛ پناهندگان کرد و آوارهها، تعداد زیادی آنجا بودند. مجموعه اینها طبیعی بود که روی افکار و روحیههای مردم تأثیر بگذارد. سرانجام بعد از همه اینها، مردم با تجربهای که خودشان به دست آوردند و لمس کردند و به تدریج مناسبترین راه را همین هماهنگی با بقیه مردم ایران و ذوبشدن در انقلاب دیدند؛ گرچه اکثریت مردم همیشه اینطور بودند، ولی رفته رفته این تبدیل به یک وجدان عمومی شد.
ملاقاتهای مردمی در سفر آیتالله هاشمی به کردستان، بسیار باشکوه بود. در کردستان ۸ ملاقات در شهرستانها با مردم انجام شد. هر محلی که برای ملاقاتها در نظر میگرفتند، گنجایش مردم را نداشت و همیشه جمع زیادی از مردم، بیرون این میدانهای وسیع بودند. گاهی هم که استقبال در خیابانها پیش میآمد و در خیابانها مواجه با مردم میشدیم، بسیار فشرده و گرم و پُرشور بود؛ در سنندج، مریوان، کامیاران، بانه، سقز، دیواندره، بیجار و قُروه، هر یک با ویژگیهای خودشان قابل تحسین بودند. در سفر کردستان سد گاویشان، خط لوله انتقال نفت از کرمانشاه به سنندج، سد بانه، سد شهید کاظمی، خط لوله گاز از قروه به بیجار، کارخانه سیمان و کارخانه ذوبآهن قروه و چندین پروژه دیگر به بهره برداری رسید.
آخرین سفر استانی رئیس دولت سازندگی در سال ۱۳۷۴، سفر کوتاه به استان محروم سیستان و بلوچستان و افتتاح کارخانه سیمان خاش در این استان بود. در این سفر آیتالله از برخی پروژههای در دست انجام نیز بازدید کرد که خوانندگان محترم شرح مفصل و جزییات همه این سفرها را در طول کتاب مطالعه میکنند.
سفرهای خارجی
در سال ۱۳۷۴ سفرهایی به کشورهای هند، گرجستان، ویتنام، فیلیپین و بنگلادش انجام گرفت. یکی از اهداف این سفرها، تحکیم دوستیها و تعمیق همکاریها بود که در حد مطلوبی، توفیق به دستآمد. هدف دیگر، توسعه تجارت و همکاریهای بازرگانی، صدور خدمات فنی و شناساندن قابلیتهای بزرگ صنعتی و تجاری ایران به این کشورها بود. ایران با پیشرفتها و موقعیتخاص و امکاناتی که به دستآورده بود، میتوانست با کشورهای جهان سوم همکاری و به آنها کمک کند. بهعنوان مثال، در سفر ویتنام، پیشنهادهایی برای ساخت کارخانههای چای، کارخانههای سیمان یا پالایشگاه و امثال آن مطرح شد که اینها قبلاً چنین اطلاعی از توان صنعتی ایران نداشتند.
از لحاظ فرهنگی، مسئولینکشورها، روی مواضع مستقل ایران، خیلی حساب میکردند و برای این مواضع احترام قائل بودند و ستایشآمیز برخورد مینمودند و اظهار شیفتگی نسبت به ایران داشتند. در جاهایی مثل بنگلادش، انبوه مردم به طور فشرده به استقبال آمدند و ابراز احساسات کردند. مسئولان این کشور، میگفتند که ما نمیبینیم، در اینجا نسبت به سایر مسئولان کشورهای دنیا، چنین برخورد باشکوهی بشود. درویتنام، تعداد ۹ سند و در بنگلادش ۹ سند و در فیلیپین ۷ سند، در مورد مبادلات بازرگانی، فرهنگی، فنی، مشارکتهای اقتصادی، کشاورزی و صنعتی امضا شد. در این سفرها، بخش خصوصی کشور همراه آیتالله بودند و آنها هم در این کشورها، زمینههای خوبی برای صدور خدمات پیدا کردند.
رحلت ناگوار مادر
در فصل برگریزان ۱۳۷۴، باد خزان گل وجود والده نازنین را پرپرکرد. بانو ماه بیبی صفریان، مادرگرامی آیتالله هاشمی، زنی قوی و خودساخته، روحی سترگ داشت که توانسته بود چنین فرزندی را در دامان خود پرورش دهد. فرزندانش، مخصوصاً آیتالله، ارتباط عاطفی قوی با ایشان داشتند. مادر مهربان تا پایان عمر زندگی ساده و بیآلایش روستا را حفظ کرد و به زندگی راحت خود پرداخت. مراسمها در شأن او برگزار شد و در جوار حضرت معصومه (س) دفن گردید. رحلت والده در این سال سخت، محنت دیگری بر آلام رئیسجمهور افزود که در طول خاطرات، بخشهایی از آن را میخوانید.
***
حرف آخر
این جلد از خاطرات، هجدهمین کتاب خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی است. در چاپ و نشر خاطرات، تقریباً عین عبارات مکتوب دستی ایشان میآید، جز در مواردی بسیار جزیی که باعث خیر نباشد. سعی میشود مطالب مربوط به دیگران در صورتی که احتمال عدم رضایت طرف داده شود، با خود او در میان گذاشته شود و در صورت عدم موافقت، آورده نشود. در موارد بسیار نادری، اگر چیزی هنوز از اسرار نظام باشد چاپ نمیشود، اما چون ایشان توجه داشتهاند که موارد سری را ننویسند، بنابراین موارد حذف، نزدیک به صفر است.
قبل از چاپ نسخهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) داده میشود که در صورت لزوم نظر بدهند. در پاورقی کتاب نیز آقای قادر باستانی، ویراستار توضیحاتی راجع به مطالب مهم مینویسند که روشنگر موارد مبهم است. به هرحال سعی و وقت زیادی صرف میشود که اصالت و صحت مندرجات تضمین شود و تغییرات بسیار جزیی و معمولاً لفظی است. اگر در ویراستاری کلمهای اضافه شود، در داخل کروشه میآید.
خوشبختانه دفتر نشر معارف انقلاب، متن تمامی خاطرات نگاشتهشده را به لوح فشرده منتقل کرده است که در صورت آسیبدیدن یادداشتها، نسخههای دیگری وجود داشته باشد. اکنون با انتشار این کتاب، ۲۱ دفتر دیگر برای انتشار باقیمانده است که به تدریج چاپ و منتشر خواهد شد. از خداوند متعال شاکریم که توفیق تدوین و انتشار آثار قلمی آن عالم فرهیخته را بر ما عطا فرموده است. از تمام کسانی که در این راه مساعدت دادند، ازجمله فرزندم عماد که اکنون مدیریت دفتر نشر معارف انقلاب را بر عهده دارد، متشکرم.
محسن هاشمی رفسنجانی
۱۹/۱۰/۱۳۹۶