مقدمه محسن هاشمی برای کتاب خاطرات سال ۱۳۷۷ آیت الله هاشمی رفسنجانی (در جست و جوی مصلحت)
بسمالله الرحمن الرحیم
هجدهمین جلد از خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمیرفسنجانی، مربوط به سال ۱۳۷۷، با عنوان «در جستجوی مصلحت»، تقدیمتان میشود. شاید بتوان خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی را مهمترین اثر ایشان دانست، چرا که در سایر موضوعات تألیفی، نظیر تفسیر راهنما، فرهنگ قرآن و امیرکبیر، آثار فراوانی از نویسندگان انتشاریافته، اما خاطرات روزانه آیتالله که به صورت مستمر و به مدت ۳۶ سال بلاانقطاع نوشته شده و دربردارنده جزییات بینظیر و اطلاعات ارزشمند است، یک اثر منحصربه فرد در تاریخ معاصر ایران است و تاکنون به ندرت سیاستمداری توانسته با پشتکار، همت، صراحت و شجاعت مثالزدنی ایشان، خاطرات روزانه خود را ثبت و ضبط کند.
خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی، نه تنها یک اثر شخصی و معرف دیدگاه، شخصیت وکارنامه نویسنده است، بلکه سند و مستندی استثنایی، منحصربه فرد و ماندگار در تاریخ انقلاباسلامی و تاریخ معاصر محسوب میشود که بدونآن، فهم ما و آیندگان، از بسیاری از حوادث و رخدادها، دچار نقصان و ابهام میشد.
پس از اتمام دوران تحصیل، همیشه یکی از دغدغههایم، تدوین و تنظیم خاطرات روزانه ایشان بود. این هدف پس از پایان دفاع مقدس، با تأسیس دفتر نشرمعارف انقلاب در سال ۱۳۶۹ دنبال شد و با انتشار مجموعه «هاشمیرفسنجانی، دوران مبارزه» و نیز خاطرات دوسال نخست پیروزی انقلاب، براساس مستندات تاریخی و مصاحبههای شفاهی ایشان، مجموعه خاطرات روزنوشت با کتاب «عبور از بحران؛ کارنامه و خاطرات ۱۳۶۰»، از سال ۱۳۷۸ مرتب انتشار یافته و خوشبختانه مورد استقبال پژوهشگران، صاحبنظران، شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و علاقهمندان تاریخ انقلاب قرارگرفته است.
سال ۱۳۷۷ که در کنار مدیرعاملی شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو)، سرپرستی دفتر آیتالله را نیز عهدهدار بودم، کشور شرایط خاصی را سپری میکرد؛ از یکسو در طیف سیاسی اصلاحطلب، برخی از جریانات با اولویت توسعه اقتصادی و سازندگی موافق نبودند و در پاسخ به دغدغه و نگرانیها، بر مقدم بودن توسعه سیاسی و اجتماعی، پافشاری و گفته میشد که توسعه اقتصادی، با محققشدن توسعه سیاسی، حاصل میشود. در مقابل نیز تفکری افراطی وجود داشت که دوم خرداد را نتیجه رشد طبقه متوسط در دوران سازندگی میدانست و توسعه اقتصادی را بستر تحول در جامعه ایران ارزیابی مینمود و برخورد با مدیران دولت سازندگی را دنبال میکردکه سکاندار بخشهای کلیدی اقتصادی دولت اول اصلاحات بودند. بنابراین سال ۱۳۷۷ شاهد بروز تنشها میان این دو جریان افراطی و تفریطی درکشور بود.
تجربه تاریخ انقلابهای دنیا و ممالک دیگر هم نشان میداد که به تبع بهبود ملایم اقتصادی، شاخصهای اجتماعی و فرهنگی کمکم بالا میروند؛ وگرنه فرصتها، صرف مجادلات بیحاصل و فرصتسوز میشود و در نهایت، پوپولیستها با شعار برسرکار میآیند و آن میشود که همه دیدیم.
سخنرانی آیتالله منتظری– چالش در قم
سخنرانی انتقادی آیتالله منتظری به مناسبت سیزدهم رجب در سال ۱۳۷۶، باعث شد تحرکات نگرانکنندهای در شهر قم و نیز اصفهان و نجفآباد ایجاد شود و در نهایت به حصرخانگی بیانجامد. در ادامه، اقدامات و مواضع آیتالله آذری قمی هم به آن اضافه شد. این اقدامات در سال ۱۳۷۷ هم ادامه داشت.
آیتالله هاشمیکه از شاگردان و همرزمان آیتالله منتظری بود، چه در زمان امام خمینی (ره) و چه بعد از آن، سعی بر حفظ شخصیت و مرجعیت ایشان داشت. از طرف دیگر، بخشی از روحانیون، فضلا و مراجع، در ملاقاتها و پیغامهای متناوب، برای ورود ایشان به موضوع و آرامکردن فضا، اصرار میکردند. آیتالله، اقدامات عملی مرضیالطرفینی را برای رفع حصر پیش برد، اما در آخرین مرحله، به جهت عدم پایبندی بر قرارها، به ثمر نمینشست.
ایشان آیتالله منتظری را جزو پیشکسوتان نهضت و از مؤسسین نظام جمهوری اسلامی و نیز نظریهپرداز اصلی ولایتفقیه میدانست که باید حفظ و از دانش فقهی وسیع ایشان در حوزه علمیه قم، بهره گرفته شود؛ از دیگر سو، حفظ شأن و جایگاه رهبری و جلوگیری از تضعیف آن را نیز وظیفهای برای خود فرض میکرد. اگر نقشآفرینی ایشان در این وقایع نبود، که بخشی از آن را در خاطرات مطالعه میکنید، التهابات عمیقتر میشد.
قتلهای امنیتی – راه برونرفت
جنجالیترین رویداد سال ۱۳۷۷، قتلهای امنیتی و سیاسی مخالفان، توسط عناصر خودسر وزارت اطلاعات بود که به پرونده قتلهای زنجیرهای معروف شد. هرچند با گذشت ۲۲ سال هنوز ابهاماتی درباره این وقایع باقیمانده است، اما در آسیبهایی که این رخداد بر اعتماد عمومی به دستگاه امنیتیکشور و انسجام داخلی وزارت اطلاعات وارد کرد، تردیدی نیست. انتظار دلسوزان نظام آن بود که آیتالله هاشمی، کمک کند و مسأله به گونهای مدیریت شود که بیش از این، به ضرر نظام تمام نشود. ایشان معتقد بود، جنایت بزرگی به وقوع پیوست و به مقتولان و خانوادههایشان ظلم شد. ملت، انقلاب و کشور از این جریان قتلها ضررکرد و هرکس مرتکب این قتلها بود، به کشور ضرر جبرانناپذیر زد. امنیت نظام مخدوش شد و حیثیت جهانی جمهوری اسلامی آسیب دید.
تصمیم نظام از صدر تا ذیل، این بود که موضوع پیگیری و به ریشه برسد و اینگونه تفکر، در جامعه ریشهکن شود. با دولت، همکاری تنگاتنگ شد و خواست عمومی هم این بود که مسأله ریشهکن شود. بخش تندروی جناح چپ، قتلها را فرصتی برای ضربهزدن به رقیب تلقی کرد. بخش تندروی جناح راست نیز نیروهای امنیتی وابسته به جناح چپ را طراح و آمر قتلها معرفی میکرد. در پاییز و زمستان خاطرات ۱۳۷۷، گوشههایی از این بحران سیاسی را میخوانید.
تنشزدایی – رابطه با آمریکا
رابطه با آمریکا، از ابتدای پیروزی انقلاب، تحتتأثیر ظلمهای آمریکا به مردم ایران و بعد تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، قطع گردید. یکی از چند معضلیکه رییسمجلسوقت، قصد داشت قبل از ارتحال امام خمینی (ره) حل و فصل شود، همین بود که به نتیجه نرسید. مشی سیاستخارجی دولت اصلاحات آن بودکه از این مسأله عبورکند و گشایشی در امور ایجاد نماید. انتخابات پُرشور دوم خرداد هم بستر مناسب بینالمللی را برای حل و فصل موضوع فراهم کرده بود.
در سال ۱۳۷۷، دولت برای مذاکره با آمریکا تلاش میکرد و آقای خاتمی انتظار داشت، آیتالله هاشمی کمککند. رهبری، در سخنرانی دوم فروردین در شهر مشهد، از طرفداران مذاکره و ارتباط با آمریکا انتقادکرده بودندکه به مخالفت با سیاست دولت تفسیر شده بود. همان طور که در خاطرات مطالعه میکنید، آیتالله در طول سال تلاش میکرد، دیدگاه بینابین و سازندهای ایجاد کند.
در این خاطرات، برای اولین بار اقدامات دفتر مشاورت رهبری در امور بینالملل برای ایجاد کانال ارتباطی با دولتمردان سابق آمریکا، از جمله ملاقات با جفریکمپ که در پژوهشگاهها فعال است، بیان میشود. آنها برای نزدیککردن ایران و آمریکا تلاش میکردند و متوجه شده بودند که آقای خاتمی، به تنهایی نمیتواند تصمیمی بگیرد و خبری از مقامات آمریکایی میآورند که گفتهاند، به اقدامات مثبت برای نزدیکی به ایران ادامه میدهند و میدانند که راهکار از طریق رهبری و شخصیتهای سابقهدارتر انقلاب میگذرد و نه از طریق نیروهای فرعی و لیبرالها و... .
مراقبت از جایگاه رهبری
یکی از مهمترین ارکان موفقیت دولت سازندگی، نوع هماهنگی و تفاهم رییسجمهور وقت با آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب بود؛ همانطورکه ناکامی دولتهای بعدی، از ناهماهنگی و فقدان ارتباط سازنده و دوسویه نشأت گرفت. مشی سردار سازندگی آن بود که مواظبتکند، جایگاه رهبری صدمه نبیند؛ برای همین سعی بر اعتمادآفرینی داشت. انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، فضایی را ایجاد کرد که اصلاحطلبان به رهبری نزدیک شوند. خوشبختانه ابتدا رهبر انقلاب هم در این زمینه همراهی میکردند، اما علیرغم حُسننیت و همدلی آقای خاتمی، رییسجمهور، اشتباهات راهبردی برخی برنامهریزان تندروی پشتِ صحنه، فرصت پیشآمده را سوزاند و به این ترتیب اعتماد دوجانبه دچار آسیب شد.
مجمع تشخیص مصلحت – فرصت خدمتگزاری
یکی از تدبیرهای آیتالله هاشمی برای حفظ وحدت در تصمیمگیری، استفاده از همه ظرفیتهای قانونی جهت پیشبرد سریع برنامههای توسعه، پیشنهاد ایجاد مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۱۳۶۶ بودکه با همراهی و موافقت حضرت امام (ره) حاصل شد و در اصلاح قانون اساسی، وجهه قانونی پیدا کرد. گرهگشایی و شکستن بعضی بنبستهای رایج در نظامهای سیاسی، کارویژه مجمع تشخیص مصلحت بود. ایشان بعد از دوران سازندگی، با حکم قوی و اعتمادآفرین رهبرمعظم انقلاب مجدداً در این جایگاه قرار گرفت و ظرفیتهای آن را در خدمت رفع مشکلات جاری کشور قرار داد. جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام طی دو دهه حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در مدیریت آن، ارتقا یافت و به مرکزی برای حل معضلات نظام و رفع اختلاف قوا و دستگاههای مسئول تبدیل شد؛ نقشی که با رحلت ایشان در شب سالگرد شهادت امیرکبیر، ۱۹ دی ۱۳۹۵، خلاء آن احساس میشود.
در سال ۱۳۷۷ جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت، با نقشآفرینی اثربخش و راهبردی آیتالله، اهمیت بسیار یافت و ایشان علاوه بر رسیدگی به اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان ازطریق جلسات منظم اعضای مجمع، مشاوره به رهبری و دولت و سایر ارکان حکومتی را سامان میداد. در این خاطرات میخوانید که ارتباطات غیررسمی برای نزدیکی دیدگاهها و کمک به پیشبرد امور، توسط آیتالله هاشمی صورت میپذیرفت. جلسات مستمر هفتگی با رهبر معظم انقلاب و نزدیکی و ارتباط مرتب با رییسجمهور، موقعیت قابلقبولی ایجاد کرده بود که موضوعات اختلافی، در فضایی دوستانه طرح شود و این فرصت ارزشمند برای نظام، از تعمیق اختلافات پیشگیری میکرد؛ گرچه در برخی موارد پافشاری بر مواضع و اتخاذ سیاستهای تندروانه، اینکار را سخت میکرد، اما ایشان توان خود را به جهت اعتماد دو طرف، بهکار میگرفت و اگر این نقشآفرینی وجود نمیداشت، شایدکار دولت با نهادهای دیگر، منجر به بنبست و تنشهای غیرقابل پیشبینی میشد.
سنگ صبور – مشورت و نصیحت
آیتالله هاشمیرفسنجانی، در این سال رییس مجمع تشخیص مصلحت است، اما جایگاه حقیقی او در نظام، فراتر از دایره جایگاه و قدرت حقوقیاش، محل ارجاع و مراجعه سیاسیون است و در واقع از یک قدرت اجرایی، به یک قدرت ملجأ تبدیل شده است. البته در دوران جنگ هم ایشان فراتر از پُست حقوقی ریاست مجلس، در جایگاه حقیقیِ جانشین امام خمینی (ره) فعال بود. در سال ۱۳۷۷، همان گونه که در این کتاب مطالعه میکنید، افراد مختلفی با آیتالله ملاقات دارند. بخش عمده، چهرههای سیاسی از دولت سازندگی یا قوای دیگر به ویژه از جناح راست است که حالا سمتی در دولت جدید ندارند و نگران آینده انقلاب و خود هستند. آنها درحالی که غالباً از تصمیمات دولت اصلاحات و بعضاً دفتر رهبریگلایه میکنند، از دستاوردهای دولت سازندگی و شخص آیتالله تمجید مینمایند؛ حتی برخی چنان وانمود میکردند که انگار اکثر تصمیمات دولت جدید اشتباه و کشور در شیب سقوط اقتصادی و سیاسی است. در این کتاب، کلیدواژه «اظهار نگرانی کردند» را به کرات مشاهده میکنید که در غالب ملاقاتها درج شده است.
امکان ملاقات با آیتالله هاشمی، برای همه نقشآفرینان فضای سیاسی فراهم بود، اما همانگونه که در خاطرات میخوانید، معمولاً افرادی از جناح راست و مرتبطان دولت سازندگی، حجم بیشتری از ملاقاتها را داشتند. ایشان سنگ صبور سیاسیون بودند و سعی میکردند، مشاور خوبی برای این افراد باشند و تجربه و دانش خود را در اختیارشان قرار دهند.
اوقات فراغت – مطالعه و ورزش
پایان دوران سازندگی، برای آیتالله هاشمی که به شدت درگیر کار اجرایی بود، سخت بود که آرام بگیرد و به یکباره در گوشهای بنشیند و استراحت کند. ایشان برنامه منظم و جالبی برای این دوران داشت. بخش مهمی از این زمان، صرف مطالعات و پژوهشهای قرآنی میشد. مطالعهشان هدفمند بود و در حوزههای مشخصی کتاب میخواند که از آنها در سخنرانیها، خطبهها و ارتقای دانش تاریخی و تحلیلی خود بهره ببرد. بخش دیگری از اوقات فراغت آیتالله، صرف ورزش میشد. در این خاطرات میبینید که ایشان برنامه مشخص هفتگی برای کوهنوردی و شنا دارد. نکته جالب این است که برنامه کوهنوردی در طول سال، از مسیرهای متعدد تکرار میشود و نیز از دیدار و گفتوگو با ورزشکاران و روستاییان در مسیر استفاده میکند.
***
حرف آخر
این جلد از خاطرات، هجدهمین کتاب خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی است. در چاپ و نشر خاطرات، کاملاً عین عبارات مکتوب دستی ایشان میآید، جز در مواردی بسیار جزیی که قابلنشر نباشد. سعی میشود مطالب مربوط به دیگران در صورتی که احتمال عدم رضایت طرف داده شد، با خود او در میان گذاشته شود و در صورت عدم موافقت، آورده نشود. در موارد بسیار نادری، اگر چیزی هنوز از اسرار نظام باشد چاپ نمیشود، اما چون ایشان توجه داشتهاند که موارد سری را ننویسند، بنابراین موارد حذف، نزدیک به صفر است.
قبل از چاپ کتاب، نسخهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی داده میشد و امسال به دلیل فضای کرونایی، به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) داده شد که در صورت لزوم نظر بدهند. همچنین در پاورقی کتاب، آقای دکتر قادر باستانی، ویراستار، توضیحاتی راجع به مطالب مهم مینویسند که روشنگر موارد مبهم است. به هرحال سعی و وقت زیادی صرف میشود که اصالت و صحت مندرجات تضمین شود و تغییرات، بسیار جزیی و معمولاً لفظی است. اگر در ویراستاری کلمهای اضافه شود، در داخل کروشه میآید.
خوشبختانه دفتر نشر معارف انقلاب، متن تمامی خاطرات نگاشتهشده را به لوح فشرده منتقلکرده است که در صورت آسیبدیدن یادداشتها، نسخههای دیگری وجود داشته باشد. اکنون با انتشار این کتاب، ۱۸ دفتر دیگر برای انتشار باقیمانده است که به تدریج چاپ و منتشر خواهد شد. از خداوند متعال شاکریم که توفیق تدوین و انتشار آثار قلمی آن عالم فرهیخته را بر ما عطا فرموده است. از تمام کسانی که در این راه مساعدت دادند، از جمله فرزندم عماد که مدیریت دفتر نشر معارف انقلاب را بر عهده دارد، متشکرم.
محسن هاشمی رفسنجانی
۱۹/۱۰/۱۳۹۹