مقالات

مقاله: راهیان مسیر اعتدال

حمزه خلیلی

  • پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۵

آیینه واریم محروم عبرت     دادند ما را چشمی که مگشا

 

تاریخ ایران حتی اگر بخواهیم دوران پس از اسلامش را ورق بزنیم آن قدر قطور است که کس را یارای مرور سطحی آن از آغاز تا امروز نیست و فقط می توان بر فرازها و فرودهایش آنهم در حد عبرت انگشت گذاشت و درس گرفت.

از گذشته های دورش می گذریم و به کوچه پس کوچه های معاصرش می پردازیم که در ودیوارش حکایت از وقایعی دارد که چون آیینه جامعه ایرانی را تمام قد نشان می دهد اما اسف آن است که ندای «هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان» را می شنویم و عبرت نمی گیریم و هر بار انگشت بیداری خلق تلنگری خواب شکن به پهلوی زخم خورده از افراط و تفریط جامعه می زند اما دریغ از خود به خواب غفلت زدگانی که همچنان بر بستر نرم ولنگاری یا بستر زبر خشک مقدس مآبی و دگم اندیشی این پهلو به آن پهلو می شوند.

مثلث انتخاباتی اخیر مجلس خبرگان رهبری شوراهای اسلامی شهر و روستا و میان دوره ای مجلس شورای اسلامی البته این آخری در چند حوزه انتخابیه در هندسه سیاسی ایران روز بسیار گرمی را در سرمای آخر پاییز جغرافیای این سرزمین خدا خوب کرده رقم زد که علاوه بر پیامهای بسیار روشنی که به معاندان نظام در خارج از مرزها داده است معنایی بسیار عمیق در بعد داخلی داشت که انشاالله موج سواران افراط و تفریط آن را درک کرده باشند.

در میان آرای همه منتخبین این تجمیع انتخابات آرای آیت الله هاشمی رفسنجانی برای نمایندگی در چهارمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری از استان تهران که تا آخرین لحظات رای گیری مورد هتاکی ها و هجوم و تخریب قلم بدستانی سبک مغز و کج اندیش قرار داشت درسی بزرگ بود که باید از آن طرحی سترگ ساخت و بر جلد کتاب فرهنگ سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ایران اسلامی نشاند تا امروزی ها و آیندگان برای ترسیم خط سیر خویش پیش از مطالعه برای چگونگی ورود به دنیای سیاست آن را به نظاره بنشینند.

برای تبیین اهمیت این «حادثه در حادثه» یعنی آرای هاشمی رفسنجانی در انتخابات کافیست سه انتخابات انجام شده در تاریخ انقلاب اسلامی را به عنوان برگهایی عبرت آموز از تاریخ مرور نماییم.

در نخستین ماه های پس از پیروزی انقلاب پافشاری معمار کبیر انقلاب بر سپردن امور به مردم از طریق انتخابات ریاست جمهوری آن هم در زمانی که هنوز وزیر کشور کابینه دولت موقت مشخص نشده بود و آقای هاشمی رفسنجانی سرپرستی وزارت کشور را برعهده گرفته بود تا این خلا پر شود باعث شد که اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود. گروهی در فضای امنی که با تدبیر اعتدال گرایانه برای جلب اعتماد مردم ایجاد شده بود پیروز انتخابات شدند. اینان که آرای مردمی را صهبای غرور می پنداشتند و فراموش کرده بودند که فرهنگ غالب در ایران اسلامی میانه روی در تمام شئون است چنان پای در طریق افراط پیمودند که در کوتاه زمان ممکن یعنی در انتخابات بعدی که اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود از بام اعتماد مردم طشت خویش را به دست خویش بر زمین کوفتند و سردمدارانشان چاره ای جز این نداشتند که با لباسی زنانه از سرزمین مردخیز ایران بگریزند. افراط آنان را به بیراهه ای کشانده بود که حیات خویش را در مرگ تنی چند از بزرگان نظام می دیدند که مردم ایران شاهد شهادت استوانه هایی چون بهشتی رجایی باهنر و... بودند که مظلومانه زیستند و مظلومانه مردند. البته همگان می دانند که با مرگشان حیاتی جاودان چون عاشورا به اندیشه های خویش دادند و اینان با زندگیشان خروار خروار خاک یاس آلود مرگ را در قبرستان غربت فرانسه و عراق براندیشه های افراطی خویش ریختند.

برگی دیگر از تاریخ انتخابات ایران در اسفندماه ۱۳۷۸ برای ششمین دوره مجلس شورای اسلامی رقم خورد که اینبار گروهی دیگر با انحراف از آزادراه اعتدال که می توانست آنان را به سعادت ماندگاری در ذهن تاریخ برساند در مسیر افراط آنقدر پیش رفتند که به بن بست رسیدند و دیدیم با اینکه منتخبین مردم بودند صدایی از مردم آنان را در تحصن های شبانه و روزه های سیاسی و افطارهای آنچنانی همراهی نکرد. این گروه به جای روش پیشین افراطیون که بقای خویش را حذف فیزیکی اعتدالیون می دیدند به حذف شخصیتی روی آوردند و دیدیم که چگونه از این شیوه مذموم نردبان ساختند تا بر بلندای آرای مردمی چهچهه «افیونی دین» سر دهند که اینبار نیز با نهیب «این تذهبون» ملت متوقف شدند.

برهه سوم درس آموز تاریخ انتخابات ایران در بهار سال ۸۴ رقم خورد که این بار افراطیونی از نوع دیگر فکر می کردند مردم خسته از تفریط به سوی افراط آمدند. اینان نیز پیراهن نخ نما شده حذف شخصیتی اعتدالیون را بر تن کردند و دو گروه شدند: گروهی پیمودن خط تخریب را جهاد پنداشتند و علنا و روز روشن در روزنامه ها و سایت های قارچ گونه منکر آفتاب شدند و به بهانه دستمالی قیصریه را به آتش کشیدند و گروهی دیگر که خود را ماخوذ به حیای سیاسی می پنداشتند چون خفاشان روزگریز به شبنامه ها و سی دی ها روی آوردند و کردند آنچه می توانستند.

تازه به دوران رسیده های سیاسی با سوار شدن بر موج دملهای چرکین برخی از گذشتگان افراطی در میدان دمکراسی چنان غباری به راه انداختند که آیینه تمام نمای انقلاب اسلامی نیز در آن پیدا نبود.

اینان که خود را نمایندگان تام الاختیار آسمان در زمین و زمینیان می دانستند علی رغم تاکیدات امام خمینی (ره) و رهبری معظم انقلاب مبنی بر لزوم توجه به آرای مردمی در پوشش فرضیه «کشف» انتخابات را «تشریفاتی» و رای مردم را «زینتی» خواندند.

این خط افراط که خطرش کمتر از خط تفریط نبود در این اندیشه بود که شیوه اعتدال و اعتدالیون را چنان از فرهنگ سیاسی ایران حذف نماید که «کان لم یکن» تلقی شود.

اما مردم ایران اسلامی که به تعبیر الهی مصداق اتم «وکذلک جعلناکم امه وسطا لتکونواشهدا علی الناس» هستند شاید برای دوره های کوتاهی فریب ظاهرسازی را خورده باشند ولی وقتی آبها از آسیاب افراط افتد و عقول ثابت بر احساسات متحرک غلبه نمایند نشان می دهند که نه روشنفکری بازی های سال ۵۹ و ۶۰ را می خواهند و نه ولنگاری های تسامح و تساهل سال های ۷۸ و ۷۹ را و نه دگم اندیشی های سال های اخیر را مردم عاشقان معقول انقلاب اسلامی هستند که هرجا این معشوق بخواهد مانند ۸ سال دفاع مقدس جان می دهند و مانند انتخابات اخیر علی رغم همه سمپاشی ها حضوری معنادار پیدا می کنند. ای کاش سردمداران طریق افراط و تفریط از این حماسه حضور درس بگیرند و بدانند جمهوریت و اسلامیت دو بال پرواز برای ایران عزیز است تا براساس سند چشم انداز ۲۰ ساله و با تکیه بر «دانایی محوری» قدرت اول منطقه در علم و فناوری باشد. دو بالی که نبود هر کدام از آنها نه تنها باعث ایستایی و توقف می شود بلکه عقب گرد را به دنبال خواهد داشت.

البته اگرچه شان و منزلت خبرگان رهبری بسیار بالاتر از باندبازی ها و جناح سازی هاست اما هر انتخاباتی پیام های خاص خود را دارد و اگر خوشبینانه بگوییم که رای اول آن هیچ خدشه ای به آرای انتخابات گذشته وارد نمی کند می تواند نشان از رضایت یا عدم رضایت مردم از منتخب آن انتخابات باشد.

باشد که این بار درس بگیریم و فراموش نکنیم که اینجا ایران است ایران اسلامی مردمی دارد که تمدنی چندین هزاره دارند و فرهنگی تابناک آنهم از نوع مکتب اهل بیت (ع). مکتبی که رئیس آن یعنی امام جعفر صادق (ع) در پاسخ به چاپلوسی های یک موج سوار افراطی فرمود: «از آنچه که بر زبان آوردی پایین ترم و از آنچه که در دل داری بالاترم».

آری انقلاب اسلامی و مردان انقلابی اش که نیم قرن سابقه مبارزاتی دارند همچنان راهیان مسیر اعتدالند هرچند مسافران طریق افراط و تفریط نخواهند و نپذیرند.