تخریب بجای تقدیر
آقای هاشمی رفسنجانی ، روحانی سیاستمداری است که چه در طول سالهای مبارزه و چه پس از استقرار جمهوری اسلامی ، تجربیات گرانبها و ذی قیمتی دارد که همین ویژگی ها از او شخصیتی منحصر به فرد ساخته است . ایشان در شرایط فعلی با توجه به همین سابقه ، به عنوان یکی از مهمترین استوانه های نظام می تواند به ایفای نقش بپردازد. در واقع همین شخصیت آقای هاشمی باعث شد که امام (ره) بیشترین اعتقاد را به ایشان داشته و در مقاطع قبل و بعد از انقلاب در مقام در مقام سیاستمدار برجسته ای قرار بگیرد که در حساسترین شرایط و مقاطع بحرانی توانسته کشور را از بحران عبور دهد.
نمونه های فراوانی بر این نقش آفرینی وجود دارند که همگان به آن آگاهی دارند. به گونه ای که هیچکس نمی تواند نقش ایشان را در روزهای سخت پس از انقلاب انکار کند. علاوه بر مسئولیت ایشان در دوران جنگ در مقطع سازندگی و در حالی که کشور نیازمند بازگشت رونق اقتصادی و ترمیم خرابی های گسترده دوران جنگ بود ، آقای هاشمی روش های علمی روز دنیا را در دستور کار کارگزاران دولت خود قرار داد تا در آن مقطع، گام های بلندی برای پیشرفت کشور برداشته شود.
بدون تردید اصلی ترین ویژگی ایشان، اعتدال گرایی است.آقای هاشمی همیشه معتقد بوده و هست که ساختار سیاسی باید به گونه ای طراحی شود که همه نیروهای وفادار به ایران و نظام بتوانند در مدیریت کلان بکار گرفته شوند. این ویژگی قابل تامل، همواره از سوی رادیکال ها و نیروهای افراطی مورد حمله قرار گرفته چرا که آنها در هنگام سودای کسب قدرت ازراههای غیرمشروع، اولین و محکمترین سنگر مقابل خود را آقای هاشمی می دانند.
از سوی دیگر او به دلیل دلبستگی به اصل نظام، تلاش می کند تا به روشی که آن را درست می داند برای بهبود شرایط به سود کشور عمل کند. در شرایط فعلی نیز جریان افراطی که برخی نهادها را در اختیار گرفته به درستی دریافته که آقای هاشمی مانع اصلی در مقابل آنهاست که باید به هر طریق ممکن از صحنه سیاسی کشور حذف شود. در چنین شرایطی دیده شده که تحلیل اشتباهی از سوی برخی محافل و چهره ها در خصوص راهبرد آقای هاشمی ارائه می شود. با توجه به شرایط بحرانی ای که امروز کشور را درگیر خود کرده، ماهیت نظام در معرض آسیب قرار گرفته ، این گروه افراطی گمان می کند که بهترین شیوه برای حل مشکلات همان روشی است که آنها در پیش گرفته اند. اگر چه عده افرادی که به روش های حذفی و امنیتی فعلی معتقد هستند ناچیز است اما در کمال تاسف آنها دارای محوریت جریان هستند. آنها از این نکته غفلت می ورزند که چهره های قدیمی و اثرگذاری مانند آقای هاشمی می بایست به شیوه های عاقلانه، عالمانه و مدبرانه، راهبردی را برگزینند که مورد اقبال اکثریت و توده مردم قرار بگیرد.
در واقع آنها به دلیل فقدان همین نگاه احساس می کنند سخنان آقای هاشمی با خواست آنها مطابقت ندارد و همانند چهار سال گذشته پروژه تخریب ایشان را گسترش دادند. هر چند از سال 83 و 84 حمله به جایگاه آقای هاشمی همواره از سوی برخی گروهها صورت گرفته اما تا پیش از مناظره تلویزیونی رئیس دولت نهم با مهندس میرحسین موسوی ، این حملات گاه و بیگاه صرفاً از جانب نیروهای تندروی سیاسی صورت گرفته است. به بیان دیگر افرادی که در موضع مسئولیت رسمی قرار نداشتند به این گونه رفتارها دامن زده و مسئولان اجرایی به مصلحت خود می دیدند که موضع گیری رسمی در قبال ایشان نداشته باشند. درآن مناظره مشهور، اولین بار بود که جریان تندرو توانست مواضع خود را از زبان بالاترین مقام اجرایی جاری ببیند.
آنها امروز به همین دلیل خود را دارای پشتوانه قوی تری یافته و موج هتاکی ها را به راه انداخته اند. به نظر می رسد تخریب آقای هاشمی، به دلیل سرپوش گذاشتن بر ضعف هایی باشد که این گروه در چهار سال گذشته با آن دست به گریبان بوده اند. به هر حال و با هر توجیهی که صورت گیرد، 300 میلیارد دلار در چهار سال گذشته در کشور هزینه شده و مردم به دلیل عدم مشاهده آثار این سرمایه هنگفت در بهبود زندگی و توسعه کشور، نمی توانند علامت سوال در این باره را از ذهن خود پاک کنند. ایران از کشوری مطرح به کشوری حاشیه ای در صحنه بین الملل بدل شده و عامل اصلی بروز این شرایط، به عدم توفیق جریان حاکم در دستگاه اجرایی کشور باز می گردد. آنها می خواهند این نقص را با حمله به آیت الله رفسنجانی و مدیریت 26 سال نظام- قبل از دولت نهم- تحت الشعاع قرار دهند. بر این اساس دستور کار این بوده که شرایطی ایجاد شود تا به جای پاسخ به چرایی برخی کاستی ها در ایام تبلیغات انتخابات، تهاجم به آقای هاشمی و سایر شخصیت های کشور و مطرح شدن اتهاماتی کاملاً بی اساس و ساختگی- بدون ارایه مستندات آن به دستگاه های ذیربط و محاکم صالحه- در دستور کار آن افراد و محافل قرار گیرد.
تشدید حملات بعد از نماز جمعه تاریخی آقای هاشمی امری قابل پیش بینی بود. به نظر من هیچ یک از منتقدان خطبه های ایشان، این توانایی را ندارند که یک صدم معترضان به نتایج انتخابات را در یک محل جمع کرده و دغدغه های آنها را بشنوند. این هنر آقای هاشمی بود که که بخش زیادی از این طیف گسترده در تهران و شهرهای اطراف را به محلی مانند دانشگاه تهران آورده و به عنوان شخصیت دوم نظام، سخنان و دغدغه های معترضان را مطرح و برای آن راه حل ارائه کند. این بزرگترین دستاورد هاشمی بود که وقتی معترضان در حال بازگشت از نماز جمعه بودند از طرح مشکلات خود احساس رضایت می کردند. نکته قابل توجه اما آنجاست که به جای تقدیر از آقای هاشمی، موج تخریب علیه وی به راه انداخته می شود. عده ای تصور می کنند تنها راه دفاع از نظام، این است که در یک جمع پنج هزار نفری که همه از واعظ آن تندروتر هستند از محو منتقدان سخن بگویند و شخصیت های نظام را بدنام کنند. در این میان اما یک چیز مسلم است، موج تخریب ها علیه ایشان و دلسوزان نظام به هر بهانه ای ادامه پیدا خواهد کرد.
به نقل از وبلاگ حامیان آیت اله اکبر هاشمی رفسنجانی