بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدیِّین. صی ما خاتمالانبیا و خاتم الاوصیا و علیهما ال التحیه و الثنا وهم عد الله الاعدائهم الی الله.
محضر شما بزرگوران، اساتید و دانشگاهیان، نخبگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی، رجال سیاسی، برادران و خواهران ایمانی را در این کنگره عظیم گرامی می¬داریم.
شخصیت آیتالله هاشمی رفسنجانی را کارنامه و دوران پرافتخار ایشان بهخوبی ساخت. هم فیض الهی به حدنصاب به ایشان رسیده و هم ایشان در دریافت این فیض الهی به حدنصاب کوشیده است. اگر ما بخواهیم رابطه آیتالله هاشمی و امام رضوانالله تعالی علیه را به خوبی بررسی کنیم رابطه بعضی از صحابه پیغمبر با رسول الله را باید به درستی ارزیابی کنیم.
وجود مبارک رسول گرامی "علیه آلاف تحیه و الثنا" وقتی تصمیم گرفت انقلاب عظیم جهانی را احیا کند، مردان پاک و پخته را تربیت کرد و قبل از هر چیز مسجد قبا را در دالان ورودی مدینه بنا نهاد و فرمود این تنها برای نماز و سجده نیست: "فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا" یعنی از این مسجد مردانی که آلوده نیستند و آلودگی را تحمل نمیکنند تربیت می¬شوند. تنها سخن از دوزخ نرفتن، بهشت رفتن و عبادت نیست. اینها کسانی هستند که شاگردان معصومان مطهر هستند. علو منزلت معصومان را سوره واقعه مشخص کرده است که "لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ" یعنی انبیای مطهر، شاگردان متطهر می پرورانند؛ "فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا" در واقع آنکسی که آلودگی اخلاقی، حقوقی، فقهی، سیاسی یا نفوذی دارد، پاک نیست و کسی که پاک نیست نمیتواند انقلاب طیبوطاهر را شکوفا کند.
آیتالله هاشمی قبل از هر چیزی با امامی ارتباط تنگاتنگ داشت که او از مصادیق بارز پیروان مسجد قبا بود یا همان "فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا"؛ بنابراین نخستین عنصر شناسنامه آیتالله هاشمی طهارت از شرقگرایی، طهارت از غربگرایی، طهارت از اختلاف، طهارت از کینه، طهارت از افراط، طهارت از تفریط است یعنی هسته مرکزی اعتدال، خوی و خلق آیتالله هاشمی بود. "فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا" درست است که ذات اقدس الله همه کمالات را به ذات دارا است و اگر خدا وصفی را و کمالی را به مؤمن اسناد می-دهد، در آیه دیگر آن کمال را منحصراً از آن خود می¬داند و می¬گوید عزت متعلق به خدا و پیامبر و مؤمنین است، در آیه دیگری آمده "العزّة فللّه العزّة جمیعا". اگر می¬گوید او "احسن الخالقین" است مشعر به این است که عیسی و امثال عیسی هم خالق هستند یا همان "الله خالق کل شی ء". اگر میگوید به اینکه دیگران هم سهمی از قدرت و قوتدارند در سوره بقره می¬فرماید "قُوَّةٍ لِلَّهِ جَمیعًا". پس جمیع کمالات به ذات مال خداست و بهتبع موارد فوق، عرض مال مظاهر خلقت اوست، مال انبیا، اولیا و شاگردان اینها هستند. جریان قدرت داشتن و غنی بودن به ذات مال خداست. "عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی" ذاتاً خداست، بعد جبرئیل است. قبل از جبرئیل وجود مبارک پیغمبر و اهلبیت علیهم الصلوه و علیهمالسلام است؛ اما در حوزهها و دانشگاهها و مسائل زمینی امام "شدیدالقوا" بود و شاگرد خوبی را به نام آیتالله هاشمی تربیت کرد. این موضوع تبدیل شده به "عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی"؛ در واقع درست است که امام تدریس می¬کرد و شاگردان زیادی داشت اما بعضی روزی یک ساعت در فقه یا در اصول یا در هر درس خدمت امام بودند اما آیتالله هاشمی رفسنجانی در فقه، اصول، انقلاب ، تدبیر و تربیت، سیاست و طهارت شدید القوا بود. مرحوم امام بهعنوان متعلم شدید القوا جناب آقای هاشمی را به خوبی پرورش داد. در واقع امامی که شدید القوا بود آموزگار ویژه آیتالله هاشمی می شود.
این هنر کمی نیست آن هم برای کسی که در اوج باشد و سنگینترین مصیبت را تحمل کند و خم به ابرویش نیاورد. این کار کوچکی و آسانی نیست، کسی در قله باشد و به او اهانت بشود، او تحمل کند. در بعضی از روایات فرمودند عطایای ما را مطایای ما تحمل می¬کنند و رخش میخواهد تا بار رستم بکشد. شخصیتی باید مصداق عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی باشد تا بار سنگین انقلاب و هشت سال جنگ را در جبههها بهخوبی بگذراند و این چالش ها را عاقلانه، مدیرانه، مجاهدانه و نستوه وار مدیریت کند. مدیریت مقتدرانه در کسوت ریسس مجلس مقننه و سپس قوه مجریه اگر مصداق شدید القوا نباشد پس چیست؟
"عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی" اصل سوم آن است که ایشان در همه ادوار چه فراز، چه فرود که از لطیفترین اصطلاحات جناب عطار نیشابوری است، چه آنوقتی که روی میز بود، چه آنوقتی که روی زمین بود، ناصح ملت، انقلاب و نظام بود. انبیا رسالت نصیح الائمه المسلمین را داشتند؛ انبیا فرمودند ما جز نصیحت کنندگان هستیم. منتها این رهاورد آسمانی را نباید زمینی کرد، نصیحت غیر از انتقاد است، نصیحت غیر از اعتراض است، نصیحت غیر از گله کردن است، نصیحت را بزرگان معرفت معنا کردند که سبقه فعالیت انبیای الهی است و نصیب آیتالله هاشمی شد. نصیحت را معنا کنم: نصیحت یعنی جامه دوزی؛ سوزن خیاطی خیاط را منسحه، خود خیاط را ناصح و جامه تقوایی که خیاط دوخت را منصوح می¬گویند. نصیحت به معنای اعتراض، دریدگی و درندگی و بیحیثیت کردن نیست. نصیحت یعنی جامه تقوا دوختن و بر بدن عدهای پوشاندن و آنها را آراستن است. حرف لطیف جناب عطار نیشابوری این است که "خاطر خیاط عقل گرچه بسی بخیه زد/ هیچ قبایی ندوخت لایق بالای عشق"؛ آیتالله هاشمی توانست ناصح و خیاط باشد و منصه به دست بگیرد. بدانید که چانه زدن و انتقاد کردن نصیحت نیست. لغت نصیحت یعنی جامه تقوا دوختن و به پیکر عریان، جامه پوشاندن؛ بنابراین آنکه جامه دری میکند ناصح نیست، آنکه جامه دوزی میکند ناصح است. آنکه قلم جامه دری در دست اوست ناصح نیست، آنکه سوزن جامه دوختن در دست اوست ناصح است. به همین دلیل سوزنه و نه قلم را منصه گفتند؛ زیرا این منصه هست که جامه میدوزد و جامعه عریان را از عدل را بهاعتدال می¬رساند؛ این کار آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که "عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی" است. آنکه نترسد نستوه باشد، آنکه امین بیتالمال باشد و آنکه آنکه جامع و محیط باشد شدید القوا او را تربیتکرده است. ایشان در زمان امام با امام بودند، در زمان رهبری با رهبر بودند، با ملت بودند و با جامعه بودن این کار هرکسی نیست و متعلق به شخصیتی جامعالاطراف است.
وجود مبارک پیغمبر "علیه آلاف التحیه و الثنائ" خود را معرفی کرد و گفت "اُوتیتُ جوامع الکَلِم". مستحضر هستید اگر گفتند فقیهی در مسجد تدریس میکند یعنی درس فقه می¬دهد. خدا میگوید بهعنوان اکرم به شما دارم تدریس میکنم. وجود مبارک پیغمبر "علیه آلاف التحیه و الثنائ" فرمود بهعنوان فردی دارای جوامع الکلم دارم تدریس می¬کنم. در آغاز بعثت و طلیعه قرآن کریم این ذات اقدس الله فرمود اکرم دارد تدریس میکند "اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ"، بنابراین اگر اکرم دارد تدریس می¬کند یعنی درس کرامت می¬دهد. برترین و بالاترین درس را ذات اقدس الله می دهد، "اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذی عَلَّمَ بالْقَلَمِ"، در واقع اگر کلاس درس استاد اکرم است، درسش درس کرامت است و کرامت را ذات اقدس الله در سوره انبیا وصف فرشتهها دانست که فرمود "نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ الْمُکْرَمُونَ الَّذینَ لا یَسْبقُونَهُ بالْقَوْلِ وَ هُمْ بأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ".
وجود مبارک امام هادی صلوات الله و سلاماللهعلیه در زیارت جامع اهلبیت را کریم می¬داند، همین وصف آیه سوره انبیا را حضرت امام هادی درباره اهلبیت علیهمالسلام فرمود "نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ الْمُکْرَمُونَ الَّذینَ لا یَسْبقُونَهُ بالْقَوْلِ وَ هُمْ بأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ" اینها شاگردان بلا واسطه ذات اقدس الله هستند. وقتی پیغمبر علیه آلاف التحیه و الثنائ فرمود من معلم شما هستم " ُوتیتُ جوامع الکَلِم" یعنی معارف جامع را به شما تعلیم می¬دهم. منتها بعضی مثل آیتالله هاشمی آن توفیق رادارند که از جوامع الکلم معارف جمعی فراهم کنند. بعضی بهنوبه خود حکمت، بعضی بهنوبه خود فقه، بعضی بهنوبه خود اخلاق لذا اخلاق هاشمی با فقه هاشمی، با فلسفه هاشمی، با کلام هاشمی آن مقداری که زمان و زمین اجازه می¬داد ایشان از محضر امام استفاده کنند، فیض بردهاند؛ بنابراین یک شخصیت جامعالاطرافی به نام آیتالله هاشمی شد.
اینجانب ضمن گرامیداشت همه شما بزرگوران و فرهیختگان و نخبگان حوزوی و دانشگاهی این مطلب را به عرضتان میرسانم که بزرگداشت آیتالله هاشمی مانند مراجع بزرگ، شخصیتهای بزرگ در حفظ تراز اوست. اگر ما توانستیم تراز او، میراث او و فکر او را حفظ کنیم نام او را زنده کردیم. فکر او حفظ نظام، وحدت، اعتدال، عظضمت، جلال و شکوه ملت است و می خواهد این ملت نه زیر بار کسی برود نه کسی را بتازد نه حمله کند، نه حملهای را بپذیرد. شناسنامه این بزرگوار را باید حفظ کنیم؛ یعنی کاری که برخلاف وحدت است، برخلاف نظام است، مبادا بگوییم. این سخن علی بن ابیطالب علیه افضل و صلوات المسلین است فرمود به اینکه من نه بهعنوان یک مورخ، بهعنوان یک امامی که محضر عالم الغیب و الشهادت هستند را خبر میدهم، از زمان آدم تا زمان ما، از زمان ما تا انقراض عالم، این حرف علی حرف تاریخی نیست چون تاریخ از گذشته خبر می¬دهد نه از آینده؛ تا روز قیامت حرف همین است که علی بن ابیطالب می¬گوید و آن این است که "عندالله سبحانه تعالی لم یؤت احدا و فرقه خیر ممن مذا و لا ممن بقیع". فرمود بدانید درگذشته تاریخ از زمان آدم تا الان، در آینده تاریخ از الان تا زمان ظهور حضرت و رجعت و قیامت هیچ ملتی با اختلاف به مقصد نمی¬رسد، با تفرقه به مقصد نمی¬رسد، با جامه دریدن به مقصد نمیرسد اما با جامه دوختن به مقصد می¬رسد. باید این نام و یاد راحفظ کنیم. مبادا خدایی ناکرده کاری کنیم، حرفی بزنیم که از قلم و قدم ما بوی اختلاف و جدایی مسوولان به مشمام برسد وگرنه رهبر اگر علی بن ابیطالب هم باشد شکست قطعی است، مگر علی بن ابیطالب بعد از پیغمبرنظیری داشت، مگر حکومت او شکست نخورد. داشتن رهبر خوب یکطرف قضیه است اما اگر خدایی ناکرده اختلاف رخنه کند، تا انسجام نباشد تا وحدت نباشد شکست قطعی است.
مطلبی نورانی علی صلوات الله و سلاماللهعلیه دارد فرمود من را تنها نگذارید، اختلاف نکنید و گرنه این اکاسره شرق و قیاسره غرب حمله می¬کنند و می¬تازند و شما را برده خود قرار می¬دهند. فرمود شما یک دوره ابراهیم خلیل را دیدید با جلال و شکوه بود، خلیل من همه بتهای آذری بشکست آن دوره را دیدید، بعد فرزندان او یکی پس از دیگری به مقام والای نبوت و رسالت امامت رسیدند، محفوظ بودند بعد اختلاف رخنه کرد، کسرای های ایران از شرق حمله کردند، قیصرهای روم از غرب حمله کردند و شما حجازیها را در حیات خلوت خفه کردند، از پیغمبرزادهها و از امامزادهها اینها چارمینار درست کردند. این بیان نورانی علی در نهجالبلاغه است. در خطبه قاصعه فرمود مگر پیغمبرزادهها را امامزادهها را چارمینار نکردند. اصحاب دور نکردند اصحاب وبر نکردند. اصحاب دور و وبر دو گروه از چهار بیدار هستند. این چهار بیدارها یا مسئول تراشیدن موی روی سینه شتر هستند، این قسمت جلوی سینه شتر را وبر میگویند، پشمهایی که این قسمت روییده میشود نرم است و لطیف و بادوام می گویند عبای وبری، پارچه وبری، قدک وبری از این پارچهها، از این پشمها وقتی نخ درست کردند و پارچه دوختند پارچه وبری می گویند. کسانی که مسئول تراشیدن این قسمت موی سینه شتر هستند آنها را اصحاب وبر می¬گفتند. کسانی که مسئول درمان زخم پشت شتر بودند آنها را اصحاب دبر می¬گفتند، در نهجالبلاغه یعنی کلام علی آمده اینها که چهار بیدار شدند پیغمبرزاده بودند، اینها امامزاده بودند. اگر خدایی ناکرده غرب و شرق پیدا شود خیلی مسئولین را ماشین شور می¬کنند پس حواستان جمع باشد. آن روز کار ماشین شوری همان چهار بیداری بود، نه در کلام علی تردید است نه در نهجالبلاغه او تردید است، نه در این خطبه قاصعه که فرمود مواظب باشید. ما مشترکات فراوانی داریم اما یک هاشمی میخواهد که تحمل کند. اگر اکنون می¬گوییم "سلامالله علیهین یبعث حیا" خوب زندگی کرد، خوب دین را شناخت، خوب 8 سال دفاع کرد، خوب تا پایان عمر بابرکت 80 و اندی سال با طهارت گذراند.
در پایان از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی نخستین کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی افزودند حقشناسی می¬کنیم، از بیت مکرم و عزیز و محبوب ایران، از بیت آیتالله هاشمی حقشناسی می¬کنیم و از علما به خصوص قدردانی می¬کنیم که این یاد را انشالله امیدوار هستیم سالیان متمادی زنده نگه بدارید و زنده نگهداشتن نام آیتالله هاشمی به احیای میراث انقلابی او، فرهنگی او، فقهی او، اخلاقی او، فلسفی او کلامی او و نظامی او و جهادی اوست.
"رحمتالله علیه یوم ولد و یوم موت و یوم یبعث حیا و فر الله لنا والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته "