بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما بینندگان و شنوندگان عزیز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. امیدواریم که ساعات خوبی را پشت سر گذاشته باشید و انشاءالله که دقایق بهتری هم در انتظار شما عزیزان باشد. بمناسبت هفته دولت فرصتی نصیب شد تا در خدمت جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم جمهوری باشیم و سئولاتی را خدمت ایشان مطرح بکنیم که امیدواریم این برنامه و این گفتگو مورد توجه شما عزیزان هم قرار بگیرد. جناب آقای رئیس جمهور خیلی متشکریم از اینکه این فرصت را به ما دادید تا در خدمتتان باشیم، هفته دولت را خدمت جنابعالی و همه خدمتگزاران دولت تبریک عرض میکنیم و آرزوی موفقیت بریتان داریم و قبل از هر چیزی بنده استدعا میکنم که باب گفتگویی با بینندگان و شنوندگان عزیز ما باز بفرمایید، انشاءالله در خدمتتان ما هم سئوالاتی را مطرح خواهیم کرد و استدعا میکنم.
جناب آقای هاشمی. بسیار خب،
بسم الله الرحمن الرحیم
طبعآ مردم انتظار دارند در هفته دولت که معمولا برنامهها و عملکردها مطرح میشود از زبان من هم چیزی بشنوند. ما این هفته را بمناسبت شهیدان همکار و همراهان شهید رجائی و شهید باهنر داریم که در انفجار ساختمان مرکز نخستوزیری، آن فاجعه پیش آمد. به همین مناسبت من به مردم بزرگوارمان و خانوادههای عزادار تسلیت عرض میکنم و بخصوص به رهبر عزیز و حکیممان که ایشان بیش از همه رنج این مصیبت را تحمل کردند.
س :آقای رئیس جمهور آن طور که کارشناسان متخصص و قضاوت میکنند و طبیعی هم هست انقلاب ما انقلاب جوانی است و شاید کمتر پیش بیاید که انقلابی با این جوان بودن دولتش به سرعت با برنامه دقیق و مشخص حرکت بکند. یعنی ما الان وارد برنامه دوم توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شدیم و طبعآ جنابعالی و همکارانتان با برنامههای کارشناسی دقیقی وارد این مرحله جدید شوید. خب چارچوب مشخصی را انتخاب کردید برای حرکت در این برنامه، چرا این روش را انتخاب کردید، راهی را که انتخاب کردید با چه دلایلی انتخاب شده؟
ج :ما وضع کشورمان را انقلاب را در نظر گرفتیم و بخاطر همان وضع با مطالعات همه جانبه راهی را که به عقلمان رسید و خیر و صلاح کشور است انتخاب کردیم بد نیست که من یک کمی توضیح بدهم آن وضعی که داشتیم. ما بعد از جنگ و قبل از اینکه صلحی داشته باشیم، یعنی با خاموش شدن آتش جنگ در جبههها، وضع کشور را یک بررسی کردیم دیدیم که ما باید یک تصمیمات کلی بگیریم، رسیدگی بیشتر که شد دیدیم این در قالب برنامه قابل اجرا است، لذا برای اولین بار به فکر برنامه افتادیم البته قبلا هم برنامه و طرح بود ولی اینکه جدی بگیریم برنامه را به فکر افتادیم که برنامه را جدی بگیریم، و به تصویب برسانیم. شرایطی که آن روز بود، اولین عیبمان بیبرنامگی بود ما هر سال بودجه را میآوریم بدون برنامههای چند ساله، البته شرایط جنگ بود و بعد از انقلاب بود طبیعی بود که نتوانیم برنامه چند ساله بیاوریم، وقتی که خواستیم برنامه ننویسیم شرایط را بررسی کردیم دیدیم خیلی مشکلات در کشور هست منتها با شور و هیجان انقلابی و حالتی که مردم در جنگ و دفاع داشتند کسی به این، مشکلات توجه نمیکرد ما بیشتر به فکر نجات کشور بودیم در جنگ، من یک لیستی از آنها را در ذهنم تریم کردم و یادداشت کردم اگر آنها را میشمارم فقط، اولین مسائلمان خرابیهای جنگ بود که خیلی عجیب و وسیع بود، همانطور که در بررسیهای دقیق بعدیمان برای پرونده سازمان ملل تهیه کردیم ما هزار میلیارد دلار خسارت داشتیم، که خیلی سنگین است برای یک کشوری مثل ما، آنهم کشور انقلابی، بعد از این مسأله کسر بودجه بود ما دیدیم بودجههایی که، آخرین بودجهای که به مجلس دادیم در سال قبل از برنامه 51% کسری بودجه داشتیم یعنی نصف بودجه بیشتر، میبایست از بانک مرکزی بگیریم، ما آنموقع چاپ اسکناس و تورمهای وسیع، مسأله سوممان مناطق محروم بود، دیدیم در این مدت و هم از زمان رژیم گذشته بخش عظیمی از کشور ما به شدت عقب افتاده هستند و خیلی ظلم شده به آنها، اینها مناطق محروم بود مسأله چهارممان عقبماندگی زیربناها بود که زیربنای کشور یا از پیش اصلا ساخته شده بود در زمان رژیم پهلوی ناقص بود یا اگر چیزی هم بود در جنگ خراب شده بود، آبمان، برقمان، مخابراتمان، حمل و نقلمان، بنادرمان، معاونمان، مصالح ساختمانیمان، کشاورزیمان، صنعتگران، صنایع مهم مادر، حمل و نقل شهری و شما هر چی میخواهید، بروید دنبالش میبینید همه اینها بسیار وضع آشفتهای داشت. نفتمان رسیده بود به جایی که ما با شیوههای نادرست بدون تزریق فقط میتوانستیم حدود دو میلیون شبکه تولید میکنیم که بسیار خطرناک بود، آنوقت بندر صادرتیش هم آسیب دیده بود، در آنموقع و تلمبه خانهها، برای صادرات، انبارهایمان بکلی خالی بود، و بازار هم خالی بود حتمآ شماها هم آن وضع را میدیدید که در چنین شرایطی، نیازهای مصرفی کشور هم عمدتآ وارداتی بود، یک چیزی در کشور خیلی کم بود، اکثرآ ما بایست وارد میکردیم. قیمتها هم در همانموقع نادرست بود، یعنی ما یک چیزهایی را به قیمت دولتی به مردم میدادیم که کافی نبود و فاصلهاش با بازار آزاد گاهی تا سی برابر و کمتر و بیشتر و اینها بود که خیلی فشار میآورد روی، زندگی، به طور کلی ناسالم بود. یک طرف میدیدیم سیستم کشور هم بخاطر جنگ، و شرایط انقلاب به طرف تمرکز رفته بود، بسیاری از کارها را، دولتی کرده بودیم بخاطر اینکه بتوانیم در جنگ مردم را حفظ بکنیم شرایط زندگی ایجاب میکرده، و مردم به سوبسیدها وابسته بودند، همه زندگی به سوبسید وابسته شده بود که از بیتالمال اداره بشوند، که خب در آن سیستم کارهای بزرگ کردن بسیار دشوار بود، مسأله، اینهایی که من شمردم حدود ده مورد است، تا بحال شمردم یازدهمین طرحهای فراوانی بود که زخمی کرده بودیم نیمه تمام مانده بودند، طرحهای نیمه تمام هم بصورت یک بلا برای کشور هستند، سال به سال هزینهاش بالا میرود پولها، آنجا مصرف میشود بدون اینکه ازش چیزی بیرون بیاید، خرج میکنیم پول میریزیم در جامعه ولی بازده ندارد این نتیجهاش تورم و گرانی و خسارت عمده است. و چیزی که حسابی رنج میداد ما را در این مسأله همان حالت ضدعدالتی قضیه بود، در آن شرایط یک عدهای، فرصتطلب در بازار سیاه و چند قیمتی، هی سود اندوخته میکردند و مناطق محروم و جنگ زدهها و خیلیها هم روز به روز تحلیل میرفتند و این بیعدالتی حسابی رنج میداد انسان را. از طرفی حالت نه جنگ و نه صلح هم داشتیم، هیچ تضمینی هم نمی شد بگیریم برای اینکه حالا چه باید کرد، نیروی نظامیان را تقویت کنیم یا بازسازی بکنیم، مردم را برگردانیم به مناطق جنگی و این سر در گمی هم رنج میداد. وضع بانکه بسیار بد بود مردم دیگر پولهایشان را در بانکها نمیبردند تبدیل به اسکناس یا مسکوک و امسال اینها میکردند و به این صورت بانکها دستشان خالی بود نمیتوانستند وام بدهند و معمولا بانک مرکزی بایست حمایت بکند، صادراتمان از یک میلیارد دلار آمده بود پایین و واردات هم هر چی میآوریم به جایی نمیرسید با آن وضع هم خیلی هم وارد نمیشد بکنیم، بیکاری یک مشکل بسیار جدی بود بیش از شانزده درصد نیروهای فعال ما بیکار بودند خوب طبیعی هم بود دیگر هم تمام شده بود عده زیادی از جوانها هم که دیگر به جبهه نمیرفتند اضافه میشدند به این وضع و مشکل دیگرمان رشد جمعیت بود که واقعآ، سرسامآور بود بیش از سه درصد، سه و نیم درصد، رشد جمعیت داشتیم، کشور را داشت منفجر میکرد، شبکه مخابراتیمان وضع درستی نداشت، شهرهایمان در جنگ تقریبآ راکد شده بود حالت مردگی پیدا کرده بود، تهران را میدیدید، جاهای دیگر را میدیدید. وسائل حمل و نقل و ماشینآلاتشان را عمدتآ فرستاده بودند جبهه عمدتآ برنگشته بود و نمیشد. تولید بسیار کم بود ما سالانه یک درصد قابل توجهی رشد منفی داشتیم یعنی هر سال از سال قبل تولیدمان کمتر میشد با همین شرایطی که گفتم برق نبود کارخانهها، آنهایی که، کار میخواستند بکنند خاموشی بایستی میدادند، خاموشی برق زیاد داشتیم و چیزهایی که هر یک آنها خودش یک برنامه میخواست، و فکر میکردیم برای جبران این مسائل و برای اینکه وضع کشور را عادی بکنیم باید برنامهای تنظیم بکنیم که برنامه بود از پیش برنامه دولت قبل تهیه کرده بود ولی ما اصلاح کردیم متناسب با این شرایط دادیم به مجلس، اهداف برنامه این بود که این مشکلات را از میان بردارد راه را برای یک اقتصاد سالم یک زندگی سالم و پیشرفت کشور آماده بکند.
س : بله تشکر میکنم آقای رئیس جمهور که جنابعالی فضای آن زمان را که ابتدای، برنامهریزی بود و تدوین برنامه اول بود، حضرتعالی ترسیم فرمودید ولی در شرایط، اجرا قاعدتآ باید دفاع کرد از برنامههای اجرایی، مورد نظر این هتش که حضرتعالی بفرمایید که چگونه دفاع میکنید از روشهای اجرایی که برای این برنامه پیشبینی شده بود؟
ج : برنامههایی که طراحی شد طبعآ رفت مجلس آنموقع سیاستهای برنامه را امام تصویب کردند مثل این دفعه که سیاستها را رهبری فعلی تصویب کردند مجلس هم تصویب کرد ما هم مأمور اجرای این برنامه شدیم هم خودمان طراح برنامه بودیم تا حدودی هم و مجری برنامه. من فکر میکنم این بیست و چند موردی که اشاره کردم، در طول این چهار، پنج سال بکلی وضعش عوض شده هر موردی از اینها شما بخواهید دست رویش بگذارید الان میبینید که خیلی شراطیش با گذشته فرق کرده حالا هر کس مایل باشد نمونههایی از اینها را مطرح بکند دفاع درست برنامه این است که ما بگوییم اهداف برنامه را بخوبی تحقق بخشیدیم در بعضی موارد از برنامه زدیم جلو، در بعضی موارد رسیدیم هنوز به برنامه، در بعضی جاها هم همراه برنامه هستیم و بزرگترین کاری که شد در این قطع این بود که ما آن شرایط بعد از جنگ را اصلاح کردیم و راه کشور را برای تحول خوب و مثبت در جهت رفاه و عمران و آبادگی و آبادانی کاملا هموار کردیم.
س :بله آقای رئیس جمهور جنابعالی ممکن هست استدعا کنم بفرمایید که با توجه به اینکه برنامه اول را پشت سر گذاشتیم، هشت سال دفاع مقدس را پشت سر گذاشتیم ما از تنگنای نظامی که استکبار جهانی برایمان ایجاد کرده بود میتوانیم بگوییم که آبرومندانه و سرافرازانه عبور کردیم، در حال عبور هستیم و با آن شرایطی که جنابعالی فرمودید، انشاءالله افق روشنی را ترسیم میفرمایید حالا با این شرایط برجستهترین ویژگی و جایگاه تاریخی مقطع کنونی چه هتش چه ویژگی خاصی را دارد؟
ج : مقطع کنونی اگر منظورتان از کنونی یعنی امروز باشد یک جواب دارد اگر مقطع بعد از جنگ باشد یک جواب دارد. قطع بعد از جنگ همان وضعی بود که ترسیم کردم که بایست علاج میشد، قطع فعلی ما از یک مرحله بسیار مشکلی و سختی عبور کردیم، در یک راه نسبتآ همواری قرار گرفتیم که برنامه دوم بستر خیلی مناسبتری دارد از برنامه اول، از لحاظ جهانی، آن روزها چشم بسته بودند به ما که ما زیربار مشکلات جنگ و خرابیهای کشور زانو میزنیم و تعمیم میشویم، میگفتند هم میگفتند اینها احتیاجاتشان وادارشان میکند که از آرمانهایشان دست بردارند و تسلیم بشوند این اتفاق نیفتاد و الان میبینند که جمهوری اسلامی روی پای خودش به اتکاء خودش به تدبیر خودش مرحله سخت بعد از جنگ را عبور کرده و حالا با زیربناهای نسبتآ مقبول در همه ابعاد میتواند وارد هموار کردن چاله چولههای دیگر باشیم و راه کشورش را هموار میبینند آن امید را ندارند قاعدتآ علائمی هم پیداست، توطئههای جدیدی ما خواهیم داشت در مقابل خودمان برای تضعیف انقلاب و اینکه ما را وادار بکنند که از این استقلال در رأی و نه گفتن به خواستههای نامشروع آنها دست برداریم آن جایگاه هنوز ادامه برنامه بازسازی و سازندگی است و ادامه مقاومت است در مقابل فشار تاریخی که ما از بعد از انقلاب داشتیم و قاعدتآ شکلش باید عوض بشود بعد از یأس آنها از آن راهی که فکر میکردند و با هشیاری چسبیدن به آرمانهای انقلاب و توجه کردن به مصالح جامعه و نیازهای کشور، جمع کردن بین این جهاد.
س : بله این یک سؤالی که خدمت حضرتعالی مطرح میکنم میشود گفت تا حدودی شاید یک سؤال شخصی باشد از خود جنابعالی ولی بدلیل اینکه جنابعالی عالیترین مقام اجرایی کشور و انقلاب هستید، نمیتواند شخصی باشد، یکی از متفکرین میگوید وزینترین دست، دست تاریخ است که بر شانه هر کسی سنگینی میکند و در فضا آن حجم و حضور خودش را نشان میدهد و بر شانه مردان بزرگ قرار میگیرد، آیا ریاست محترم جمهوری سنگینی دست تاریخ را بر شانه خودشان احساس میکنند؟
ج : البته من مصداق این مثل شاید نباشم چون مرد بزرگی که این گوینده در نظرش بزرگ است خوب من آدم بزرگی نیستم، ولی سنگینی را آن روزهای اولی که کار را شروع کرده بودم خیلی بیش از حالا احساس میکردم شاید آن منظرهای که ترسیم کردم و شما هم شنیدید احساس کنید که آنموقع واقعآ نگرانی داشت اینهمه مشکلات، ولی فقط یک احساس سنگینی بود که مطمئن بودم که میشد از عهده این مشکلات برآمد چون مردممان را میشناختم و عظمت قدرت ایدئولوژی انقلاب را به آن ایمان داشتم و امکانات ایران را هم خوب میشناسم که ما چقدر غنی و امکانات داریم لذا سنگین به آن شکل که مثلا فکر کنند طاقتفرسا است هیچوقت فکر نمیکردم و امروز بخصوص یک احساس آرامشی میکنم میبینم که کشور ما سختترین مقطع تاریخ خودش را به خوبی و سرافرازی پشت سر گذاشته،وقتی که شخصی مثل رهبر بزرگوار انقلاب را داریم پشت سر خودمان و همراه خودمان سنگینیها یک مقدار زیادش را ایشان سبک میکنند برای ما و همچنین مردم خوب ما، مردم ما آن جنگ عجیب و غریب و بیسابقه تاریخ را شکستند همینه دشمن را و تنهایی در مقابل همه (ــ) قدرتمند اینا توانستند پیروزی را ثبت کنند در تاریخ، آخر هم ثبت کردند، حتی در سازمان ملل هم ثبت کردیم که هیچکس فکر نمیکرد آنجا یک روز به نفع ما یک رأی صادر بکند با این امکانات نباید احساس مشکلات بکنیم باید نیرومند به پیش برویم.
س : بله آقای هاشمی جنابعالی وقتی در صحبتهایتان اشاره میفرمایید به حضور مقام معظم رهبری، احساس میشود که یک شعف خاصی هتش، در مسائل و بحرانها، معمولا جنابعالی چگونه عمل میکنید تا چه اندازه خودتان را و مشورتهای خودتان را متکی به مقام معظم رهبری میدانید؟
ج : خیلی زیاد، چون این اولا از لحاظ قانونی و شرعی ما خب باید متکی باشیم، چون خیلی از مسائل کلی حق ایشان است که تصمیم بگیرند، و ما باید از ایشان نظر بخواهیم و قبلا هم از امام اینکار را انتظار داشتیم و میکردیم، هر وقت مشکل داشتیم، به امام پناه میبردیم. و ثانیآ از لحاظ روحی بعضی تصمیمات هم هست که خود من باید تصمیم بگیرم وقتی که با ایشان مشورت میکنم تصمیمگیری برایم راحت میشود، این شاید، بهترین مشاور زیر آسمان برای من، ایشان باشند، با یک تلفنی، یک ملاقاتی، یک مشکل پیچیدهای را وقتی که نظر هماهنگ پیدا میکنیم دیگر با خیال راحت، حرکت میکنیم.
س : خیلی متشکرم اجازه میفرمایید که مجددآ برگردیم به مسیر سؤالاتی که مورد نظر هتش آنچه را که جنابعالی ترسیم فرمودید در حقیقت رسانیدن کشور و انقلاب به یک سطح عادیسازی و نرمال هست، یعنی شاید اینکه ما بخواهیم بگوییم که انقلاب و کشور به کدام جهت سوق داده نشده در برنامه، هنوز زود باشد چون ما با توضیحات جنابعالی مرحله عادیسازی را پشت سر گذاشتیم و هنوز هم در مرحله عادیسازی هستیم، اگر فرض کنیم که کلیه شرایط عادی شده است، در برنامه اصولا به چه جهتی انقلاب و کشور میخواهد سوق داده بشود و مورد نظر هست که به چه جهتی ما سوق داده بشویم، کشیده بشویم.
ج : ما بعد از برنامه اول، خب برنامه دوم را نوشتیم، الان در مجلس هست که دارد تصویب میشود. جهت آن را در برنامه مشخص کردیم تقریبآ مثل برنامه اول است، فرض در تبلیغات دور دوم ریاست جمهوری من فقط حرفم همین بود که من راه برنامه اول را خواهم رفت. رقیبها، مشکلات را مطرح میکردند و من میگفتم برنامه همان است، حدس میزنم که راه درست انتخاب شد البته موردی ممکن است، مادر هر مورد، در مقطعی برسیم تغییراتی بدهیم ولی آن چارچوب کلی و جهتی که انتخاب کردیم به نظرم این جهت مخصوص دوران عادیسازی نیست، این جهت راه اساسی کشور است و مخصوصآ در برنامه دوم مقداری اصلاحاتی که کردیم، آن چیزهایی که شاید در ذهن شما هست دیگر در برنامه دوم دیده شده، من خیال میکنم اگر برنامه سوم هم بنا باشد، با همین فکر که من الان دارم نوشته بشود زیاد با برنامه دوم جهتش تفاوت ندارد البته اعداد و ارقام و موارد و طرحها و اینها خب طبعآ چیزهای جدیدی خواهد بود. راه درستی انتخاب شده.
س : میتوانم سؤال بکنم که مقصد نهایی را چگونه حضرتعالی ترسیم میفرمایید؟
ج :بله، من در ذهن خودم قصد نهاییام اینست که یک کشوری داشته باشیم از لحاظ آرمانی، کاملا اسلامی و آن اسلامی که خودمان میفهمیم البته، خیلی چیزها هست که ما فکر میکنیم از بعد اسلامی هم باید اصلاحاتی رویش اتفاق بیفتد، آنی که ما میفهمیم، و از بعد زندگی کشوری مرفه، خودکفا، که نیازهای اصلیش را در داخل کشور داشته باشد، قادر به دفاع از خودش باشد، یک نمونه زندگی سالمی که نه متجاوز باشد نه ستمپذیر باشد، نه دستش دراز باشد به دیگری و نه ارتباطش قطع باشد از دنیا چون معنای عدم وابستگی این نیست که ما بیارتباط باشیم، هم داد و ستد هم خواهیم داشت. و منافع کشورمان را نقد کرده باشیم برای نسلهای بعدیمان، تنظیم کرده باشیم. مردممان باسواد باشند، راه تحصیل و ترقی برای همه باز باشد، محیط امن و آزاد باشد یک، چنین محیطی را من تصور میکنم اگر داشته باشیم، ما به اهداف انقلابمان رسیدیم و والّا نیمه راهیم.
س :بله آقای رئیس جمهور طی پنج سال خود جنابعالی فرمودید خب شواهد عینی هم دلیل بر این مدعا هتش، ویرانیهای جنگ، قسمت اعظمش بازسازی شد، اقتصاد بیمار ما و ناسالم ما، رو به بهبودی گذاشت و بسیاری از کارهای عظیم عمرانی و اقتصادی و فرهنگی انجام شد، اما به نظر میرسد که میشد با یک مقدار کارهای سطحیتر و در حقیقت عامیانهتر، نمود بیشتری داد به این کارها این کارها، کارهای دراز مدت بودش، بعضی از طرحها هنوز سالهای سال زمان میخواهد تا خودش را نشان بدهد که چه کارهای اساسی و زیربنایی بوده، به نظر میرسد که جنابعالی راهی را انتخاب کردید که در آن وجیه المله شدن کاذب را به عقب برگردانیم باز هم همین روش را انتخاب خواهید کرد و ازش دفاع خواهید کرد؟
آقای هاشمی رفسنجانی: قطعآ اینطوری بوده، آگاهانه بوده من غیر از این را خیانت میدانستم به مردم، همینطور که شما در ذهنتان هست اشاره هم کردید، واقعآ میشد، چند تا از این طرحهای بزرگ را اجرا نکرد و بجای او برای مردم کالاهای مصرفی روزمرهشان را تأمین کرد با همین قیمت ارز هفت تومانی هم به مردم داد بیشتر. خب من میدیدم که یک روزی خواهد رسید که دیگر نه طرح بتوانیم اجرا کنیم و نه بتوانیم این وضع را ادامه بدهیم، خیلی برایم روشن بود هر آدم واردی این را میفهمید، نه اینکه من فقط حالا میخواستم بفهمم، البته ما یک مقداری هم باز آن کارهای عوامانه را کردیم، بالاجبار و بالاخره ما کوپنها را حفظ کردیم سوبسید، سوخت را تا این لحظه هنوز حفظ کردیم ما هنوز نفت را به مردم مجانی میدهیم. گازوئیل را مجانی میدهیم، یعنی بیشتر از مجانی کرایه حملش را هم میدهیم، برق را شبیه مجانی میدادیم امسال یک کمی اصلاح کردیم، گاز را مجانی مجانی میدهیم به مردم، شکر و قند و اینها را قسمت اعظم مصرف مردم را مجانی میدهیم. این دیگر رو ضرورت اداره کشور و نمیشود مردم را هم دیگر بیش از این تحت فشار قرار داد، خب باید زندگی بکنند، کا باید بکنند، این مشکلات مردم را هم درک میکنیم، بهر حال دلیل همین حرف من اینست که من در برنامه دوم هم همان راه برنامه اول را ادامه دارم، اگر بنا بودم برگردم قطعش همان حالاست. یا در انتخابات ریاست جمهوری باز به همان راه گذاشتهام استدلال کردم، اگر آگاهانه نبود بعد از چهارسال کافی بود که یک حرف جدیدی من مطرح بکنم، واقعآ آگاهانه و از روی ایمان انتخاب کردم هنوز هم هیچ موردی نشده که کسی بیاید استدلال بکند و اثبات بکند که این مورد، یعنی این سیاست البته، مورد همیشه میتواند اشتباه اتفاق بیفتد در اجرا، این اشتباه اشتباه جدی باشد.
س : بله آقای رئیس جمهور با توجه به اینکه جامعه و مردم ما جنابعالی را بعنوان، بدون تعارف عرض میکنم خدمتتان، یکی از متفکران عدالت اجتماعی میشناسد شاید نزدیک به بیست تا سی خطبه نماز جمعه را که جنابعالی ایراد فرمودید اشاره داشتید به عدالت اجتماعی و تحقق عدالت اجتماعی، حالا با توجه به این دیدگاهی که حضرتعالی دارید و آنچه را که مثلا ما موقعی مجانی به مردم دادیم، این مجانی دادن بوده یا اینکه در مسیر آن تحقق عدالت اجتماعی بوده، اقشار آسیبپذیر و کم درآمد، که شاید هنوز هم در آن حد مطلوب قرار نگرفته باشند.
ج : البته تعبیر مجانی با این مجانیهایی که مثلا کسی به کسی چیزی میدهد تفاوت دارد مردم مال خودشان است، بیتالمال مال من نیست مال هیچ کس نیست مال همه مردم است. منتها مال ما و مال نسلهای بعدی است. ما از منابع نسلهای آینده هم داریم میخوریم الان، وقتی که نفت زیادی برمیداریم و ارزان میسوزانیم به هوا میکنیم به دیگران هم ستم میکنیم نسلهای آینده را، یعنی حق مردم را مال خودشان را گفتیم، بیایند بردارند بدون اینکه چیزی در برابرش بپردازند رسمش این است که از بیتالمال کمی چیزی میگیرد باید چیزی بپردازد در مقابلش، مگر افراد ناتوان و مریض و وامانده خب که آنها اصلا عیال بیتالمال هستند، باید بیتالمال آنها را اداره بکند، من در همه مراحل فکر میکردم که هنوز هم فکر میکنم ما هنوز یک بیعدالتیهایی در زندگیمان داریم که نمیتوانیم معجزه کنیم اینها را سریعآ حل، حذف بکنیم، که نمونههایش را من زیاد گفتم، مثلا همین حالا وقتی که یک خانواده مرفه شهری را میبینیم چه مقدار نفت ارزان و مجانی مصرف میکنند یک خانواده روستایی هم یک صدم از این نفت مصرف میکند. هر دویشان هم به اندازه مساوی شریکند در این نفت، خب این معلوم است که عدالت نیست، روشن هم هست که عدالت نیست، ولی اصلاح این وضع که از ریشه در قرن گذشته دارد تا امروز حتمآ زمان میبرد نمیشود یکدفعه همه این اوضاع را بهم ریخت و لذا ما به تدریج داریم این بیعدالتیها را اصلاح میکنیم و میدانیم که هنوز هم چند سال دیگر طول میکشد تا اینکه این بیعدالتیها اصلاح بشود. عدالت واقعی این است هر کسی به اندازه کاری که میکند بگیرد، به اندازه چیزی که میدهد، یک کسانی هستند که نمیتوانند کار بکنند آنها هم، عدالت اینست که آنها را تأمین بکند حکومت و بیتالمال، این که کسی در مقابل کار کمتری، چیز بیشتری بگیرد این ضد عدالت است این هم الان از لحاظ جغرافیایی دارد اتفاق میافتد در کشور ما، بعضی از مناطق بیشتر میگیرند تا بعضی. البته حالا کمتر شده این پنج سال، ولی گذشته خیلی شدیدتر بوده. هم از لحاظ افراد دارد اتفاق میافتد، من خیال میکنم یکی از اهداف مهم از دورانی که شروع کردم مبارزه را تا امروز، رفع این تبعیضهایی است گامهایی برداشتیم اما یک مقدار طول میکشد تا آنجایی که می خواهیم برسیم.
س :بله جنابعالی در مورد عدالت اجتماعی که اشاره فرمودید من میخواستم خواهش بکنم تعریفی از عدالت اجتماعی را بفرمایید که جنابعالی اشاره فرمودید هر کسی به اندازه آن کاری که میکند بهره بگیرد اگر کفایت میکند و اگر نه توضیح بیشتری هست که بفرمایید که اصلا آن عدالت اجتماعی مطلوبی که در تعقیبش هستید چه عدالت اجتماعی است.
ج :خب این یک تعریف وسیعی دارد که یک بحث علمی و اخلاقی است در یک مصاحبه نمیگنجد من در یک بعدش که حالا مسائل مالی و اقتصادی بود، در ابعاد دیگر موقعیت استعدادهای انسانها است که باید میدان رشد کردن داشته باشند، برخورداری از نعمتهای عمومی است، مواهبی است که در اختیار همه باید باشد، و برخورد اجتماعی است حیثیت انسان است انسان فقط به غذا و
لباس و مسکن که نیست، حیثیت انسانی است جایگاه خودش را بتواند پیدا بکند و بسیاری از چیزهای دیگر در میدان مناسب و مسئولیتها عادلانه برخورد بشود افراد ناشایسته در جاهای نامناسب قرار نگیرند، این یک دنیای وسیعی است عدالت اجتماعی ما حالا یک گوشهایش را از یک زاویه دید دیگری داشتیم حرف میزدیم.
س : اجازه می فرمایید که از همان بعد اقتصادیش، از حضرتعالی سؤال بکنم که شاخصترین نکته در برنامه دوم که میتواند در بعد اقتصادی آن عدالت نسبی اجتماعی را محقق بکند چه هست؟
ج : در این بعد اولا توجه بیشتری به مناطق محروم است که حقشان ضایع شده هنوز ادامه حمایت از مناطق جنگی و مردم جنگ زده است که خیلی آنها هزینه کردند در این دوره طبقات محرومی که به هر دلیل در جامعه عقب افتادهاند نمیتوانند آن منصب مناسب انسانی خودشان را اشغال بکنند حالا از لحاظ تحصیل یا شرایط دیگری باید به آنها رسیده، تأمین بهداشت است، تکیه جدی روی تأمین اجتماعی است که افراد وامانده و عقبافتاده و محروم و اینها، یک زندگی در یک حداقل نیاز انسانی بتوانند مطمئن باشند که آیندشان تأمین میشود. جلوگیری از سودهای کلانی است که به ناحق برده میشود البته کسانی که تلاش میکنند و سود میبرند این اشکالی ندارد آنها کشور را هم میسازند، اما کسانی که با شیوههای نادرست استفاده میکنند از مواهب اجتماعی اینها مسیرشان را اصلاح کردن، و اینگونه کارهاست که ما در برنامه هم فرازهای مشخص برای هر یک از اینها دیدیم هم در توزیع، هم در تولید و هم در حمایتها.
س : بله آقای رئیس جمهور در دنیای امروز بحث جدال فرهنگی بین شرق و غرب، شدیدتر و عمیقتر از هر مقطع زمانی به چشم میخورد. حتی ما در دنیای غرب جناحبندی و شکافی را که بین خودشان هم ایجاد شده داریم مشاهده میکنیم الان در بحثهای فرهنگی و غیره و ذلک، اصولا فرانسه خودش را مدّعی این میداند و حتی اعتراضاتی را نسبت به تهاجمات فرهنگی در سطح اروپا، اروپای غربی و آمریکا به چشم میخورد و مقام معظم رهبری بخصوص در یکسال گذشته تأکیدات و اشارات فراوانی در حراست از حریمهای فرهنگی و معنویت و قداست ملی داشتهاند، حالا جنابعالی میخواستم خواهش بکنم که بفرمائید اصولا ما چگونه میتوانیم، موضع و جایگاه خودمان را حفظ بکنیم، اصول عقاید خودمان را که بنیانهای شکلگیری انقلاب بوده حفظ بکنیم و تطبیقی هم منطقی با دنیای امروز بدهیم خودمان را بطوریکه مخدوش نشود آن حریم فرهنگی ما.
ج : رویه گذشته ما، رویه نادرستی نبوده در حفظ آرمانهایمان و حراست از فرهنگ اسلامی و من خودم اینجوری فکر میکنم ما در مجموع از اول انقلاب تا بحال رشد فرهنگی داشتیم، مردم ما یک وقت در هیجان انقلاب علاقمند بودند به اسلام و انقلاب. امروز بعد از شانزده سال دیدن فراز و نشیبها و آگاهیها هنوز قسمت اعظم جامعه ما بشدت علاقمند است به اصول انقلاب که ما نمونههایش را در نمونههایی که لازم میشود میبینیم، ممکن است بعضی از جاها هم حرف داشته باشند در مواردی. فکر میکنم رویه گذشتمان را محکوم نکنیم که نیاز به تجدید نظر کلی داشته باشیم، بخش مشکلترش تطبیق این با موازینی است که در دنیا حاکم است و توقعاتی است که دیگران دارند. طبیعی است دنیا تا امروز خودش را، قدرتهای دنیایی، اینجوی تنظیم کرده بوده که منهای دین و منهای معارف آسمانی زندگی بکند، حالا بخشی از معارف آسمانی هم در زندگیشان هست. بطور فطری یا با ادیان دیگر. اما نمیخواستند دیگر بپذیرند که دین هم همراه کاروان ترقی بشریت باشد. الان با ما یک نوع درگیریهایی دارند و حتمآ درگیری داریم فشار داریم، تبلیغات منفی داریم، که آثارش را هم دارید میبینید اینکه چگونه میتوانیم با دنیا سازگار باشیم این مشکل انقلاب در سالهای آینده است، یعنی ما بهر حال این مسأله را خواهیم داشت و همینطور که شما گفتید تنازع فرهنگی حتی در خود اردوگاههای خودشان هم در آسیا و اروپا دارد به چشم میخورد، این تنازع فرهنگی نسبت به ما شدیدتر است.
س : ما عقیده داریم که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بوده و دگرگونی ارزشها، حالا نخواهیم بگوییم دگرگونی ارزشها بلکه جایگزینی ارزشها بجای ضد ارزشها، مهمترین دستاورد فرهنگی انقلاب ان نگرش جدیدی بوده که نسبت به اسلام ایجاده شده، ما برای حفظ این نگرش چه کار میخواهیم بکنیم با توجه به اینکه انسان تأثیرپذیر از محیط را ما داریم. همه انسانها تأثیرپذیر از آن محیط هستند، حالا محیط را ما همواره به خانواده منتقل میکند و این انسان تأثیرپذیر از آن محیط هست، ما برخوردمان آیا شیوه برخوردمان با ما همواره و برای حفظ این دستاورد فرهنگی انقلاب شیوه درستی بوده و خود جنابعالی چگونه توصیه میفرمایید چکار بکنیم؟
ج : من کار اصلی را در این مسائل فرهنگی کارهای توضیحی و خودکار میدانم. چون انسان را باید تربیت کرد باید اغنا کرد باید ساخت باید به سؤالاتش جواب داد و اگر این کار که ما هم زیاد کار کردیم و الان هم خیلی نیرو مصرف میکنیم برای کارهای فرهنگی، هزینه زیادی هم داریم مصرف میکنیم خب این روحانیت عظیم و وسیعی که در کشور هست این تریبونهای امام جمعهها و مساجد و اینها و خود صدا و سیما که بخش عظیمی از کار فرهنگی را بر عهده دارد. خود روزنامهها و رسانههای ما توسعه کارهای مطبوعاتی ما قبل از برنامه حدود صد و هفتاد میلیون نسخه مطبوعات داشتیم امروز رساندیم به پانصد میلیون، و تعداد زیادی مجله اضافه شده، روزنامه اضافه شده اینها همشان بالاخره قسمت اعظمشان مسائلی است که به مردم دارند یا دانشگاهها، مدارس و سینماها و تئاترها همه جهت فرهنگی دارند که ما خوب داریم اینها هی تقویت میکنیم و توسعه میدهیم کتابخانههای سیار که به روستاها میدهیم به همه جا توسعه میدهم پارکها که فرهنگی میکنیم کارها را، کار اصلی اینهاست، ولی بالاخره جامعه یک مسائل فیزیکی هم دارد در هر اجتماعی نمیشود فکر کنیم همه با مسائل فرهنگی از طریق استدلال و برهان قانع میشوند یک جاهایی هم باید مواظبت کرد یک چیزهایی را مانع شد به مردم برسد، یک چیزهایی را به زور به مردم رساند، منتها آنها وزن زیادی ندارد در سیاستهای کلی اسلامی، اصل بر تربیت است و سرکوب فرع است. ضرورت است.
س : بله آقای رئیس جمهور تربیت را باید از تربیتپذیرترین شروع کرد، و تربیتپذیرترینها هم نسل جوان ما هستند. ما برای واقعآ نسل جوانمان بعنوان نه تنها مهترین عوامل تولید بلکه همین تولید هستند خود تولید هستند و سازندگان و وارثان آینده انقلاب هستند، چه کردیم و بخاطر اینکه صحبتمان را هم زیاد طولانی نکنیم و مصدع اوقات بشویم، در همین رابطه من میخواستم خواهش کنم، جنابعالی بفرمایید برای زنان که تربیت کنندگان این نوجوانان و جوانان هستند این دو قشر چه کردید تا به امروز؟
ج : ما خیلی کار کردیم البته چون باز هم کمبود است معمولا هر کس حرف میزند میگوید چه کردیم یا کمبودها را میگوید خیلی کار زیاد در این دوران انقلاب کردیم. من از مدارس شروع میکنم. ما پوشش مدرسهها را نزدیک به مثلا نود و هفت درصد رساندیم یعنی همه بچهها و همه جوانها را آوردیم در مدارس، خانمهایی هم که شما میگویید آوردیم، ما وقتی که شروع کردیم تعداد زیادی از خانمها نمیآمدند برای تحصیل مخصوصآ مراحل مثلا دبیرستانی به بالا دیگر خیلی کم میآمدند. الان تقریبآ نزدیک به تمام مردم را ما پوشش تحصیلی دادیم در مدارسمان هم با مدارس قبل از انقلاب خیلی فرق دارد قشر معلم ما الان جزء بهترینها هستند معلمان را تربیت کردیم جوانهای باسواد متدین حزباللهی دلسوز و آگاه که اینها خب بچهها را در مدارس تحت پوشش، خودشان قرار میدهند، هم خانمهای معلم و هم آقایان معلم که به اندازه کافی، دانشگاهها را توسعه دادیم ما از حدود دویست هزار دانشجو الان رساندیم به یک میلیون و صد هزار دانشجو باز هم داریم توسعه میدهیم، همان مسائل فرهنگی را که عرض کردم خب قبلا کسی موعظه را نمیشنید غیر از در مساجد، الان حرفهایی که آقایان بالاخره اگر حرف، مستدلی بزنند آقایان در این نماز جمعهها و تریبونها و شما از طریق صدا و سیما به همه مردم دارید میرسانید در همه جا مواظبت میکنیم، صدا و سیما شما یک هفتهاش را نگاه کنید ببینید چه مقدار کارهای تربیتی دارد برای مردم میکند، بنابراین کار، کار زیادی شده، کارهای صحیح هم هیمنها است، در دوران جنگ هم ما در جبههها بچههامان پرورش دادیم، بچهها خیلی رشد کردند در جنگ، بچههای بسیجی در این کانونهای بسیجی که حالا اخیرآ دارد رشد میکند هر کسی دارد کار میکند خیلی کار شده و بیجهت نیست جامعه ما یک جامعه مقاوم و انقلابی باقی مانده، البته این کار هیچوقت تمام نمیشود. چون رشد معنوی، کمال تا رسیدن به خداوند ادامه دارد بنابر این نباید بگویم بس است دیگر باید این کار را هی انجام بدهیم اضافه بکنیم عمقش را بیشتر بکنیم و شرایط جدیدی را درک کنیم. ابزار مناسب را انتخاب کنیم، ادامه میدهیم.
س : به آقای رئیس جمهور جنابعالی از تکیه کلامهایتان اقتدار ملی هست و اعتلای ملی هست و بارها بهش اشاره داشتید. من باز هم برمیگردم به مسأله جوانها، چه نقشی ر جنابعالی ترسیم میفرمایید برای نسل جوان در بودجود آوردن این اقتدار ملی و حفظ اعتلای ملی، اگر با این دیدگاه بهش نگاه بکنیم، آیا آنچه که بر ایشان انجام شده کفایت میکند.
ج : در اینجا هیچوقت نمیشود بگوییم کفایت میکند، یعنی ما همیشه میتوانیم بیشتر هم کار بکنیم.
س : من عذر میخواهم یک نکتهای خدمتتان عرض کنم در جنگ معدل سنی که در نظر بگیریم برای رزمندگانمان ببینیم چه سنی بودند در چه معدل سنی بودند اینها اقتدار ملی را حفظ کردند، و اعتلای ملی را به این دلیل عرض کردم.
ج : بله همینطور است، ما را و جوانها، سرمایه اصلی کشور ما جوانها و نوجوانهای ما هستند، یک کاری هم خارج از این کارهایی که داریم میکنیم لازم نیست بکنیم ما همین مدارسمان را که اینقدر توسعه دادیم تقویت کنیم، برنامه جنبی مدارس را تقویت کنیم صدا و سیما را غنیتر از آنچه که هست داشته باشیم، روزنامهها را، سرگرمیها و داستانها و فیلمها و کارهای هنری را، همه اینها را هی عمق بدهیم ما هی لازم نیست که دائمآ بگوییم که مثلا یک کار جدیدی پیدا بکنیم حالا، و اینهمه کار داریم میکنیم همینها را عمق بدهیم و بهشان برسیم، هر کسی هم ابتکاری به نظرش رسید به خرج بدهد، الان همتی که دارد میشود در شور برای حفظ نسل جوان کم نیست ولی هنوز دلهره آرام دارد بخاطر، فشاری که از جهت منفی روی بچههای ما هست که اینها را مواظبت بکنیم اگر بچههای ما خوب درس بخوانند، واقعآ باسواد بشوند و این معیارهای اخلاقی را هم درشان ما حفظ بکنیم ما اقتدار، ملیمان را با همینها خواهیم داشت و این اعتلا را با همینها خواهیم داشت راهها مشخص است ما الان راه گم نداریم.
س :بله خیلی متشکرم با توجه به اینکه ما قصد نداریم که از سؤالات اقتصادی به سؤالات فرهنگی بیایم و یا مجددآ برگردیم.
ج : میخواهید بیایید هم بیایید هر وقت چیزی به نظرتان رسید بپرسید.
س : تشکر، ولی نظر به اینکه جنابعالی حالتتان نشان میدهید که ما نمیتوانیم استنباط بکنیم که شما شناخته شدید از پاسخ دادن به سؤالات ما.
ج : نه هنوز خسته نشدم، گرم شده اییجا یک قدری. ادامه بدهیم.
س : استدعا میکنم. ما بلوکبندیهای موجود را در دنیا داریم و حضور اسلام را و حضور جدید اسلام را یعنی با آن تفسیر جدید و تبیین جدیدی که شده است. پس از پیروزی انقلاب در دنیا داریم. قدرتی که حتی میتواند انحصارات قراردادی بسیار مستحکم بینالمللی را هم از هم بپاشد، معاملاتشان را بهم بزند. آیا ما محور عملی و اجرایی، با توجه به اینکه به این قدرت اعتقاد داریم، پیشبینی میتوانیم بکنیم اگر این روش اجرایی و عملی را بتوانیم داشته باشیم آنوقت میتوانیم سؤال بکنیم بگوییم که جایگاه جهانی جمهوری اسلامی دقیقآ کجا است؟ آیا بین اقتصاد و فرهنگ ما توازن و بین سیاست ما توازن منطقی برقرار هست، یا خیر؟ جاذبه انقلاب اسلامی رو به کاهش است یا رو به افزایش است؟ و آیا نظام ما آقای رئیس جمهور همواره قائم به انقلاب باقی خواهد ماند.
ج : این سه چهار سؤال مهم است، در هر یکیاش حرفهای زیادی است در مورد اینکه جایگاه واقعی ما کجاست، ما با طرح اسلام و دین بعنوان موتور حرکت جامعه و بشر، کار بزرگی را در دنیا آغز کردیم. گرچه این ابتکارات ما نیست: این کاریست که انبیا کردند در گذشته و بزرگان تاریخ خیلیها بودند ولی بهرحال این تکرارها همان حوادث مهم تاریخهای گذشته است. بنابراین ما یک حرکتی را با انقلابمان ایجاد کردیم که بر خلاف مسیری بود که اردوگاه مارکسیسم و کاپیتالیسم در دنیا داشتند یک چیز که برای امروز دنیا جدید است، گرچه سابقه تاریخی دارد هیمشه، بنابراین یک نوع محدودیتی برای حرکت تاریخ در ایران الان وجود دارد اینکه حالا کاربردش چقدر است و چقدر پیشرفتیم بحث دیگری است ما مستمع هم در دنیا خیلی داریم. حالا بعنوان دوست یا دشمن یعنی امروز حرفهای ایران، انقلاب اسلامی ما در دنیا مطرح است. البته موجهای بسیار شدید مخالف حرفهای ما را در مسیر قطع میکنند و نمیگذارند آنطوری که هست معرفی بشود ولی بهر حال مطرح میشود در دنیا، عده زیادی از مردم بطور فردی و چریانی تحت تأثیر حرفهای ما قرار میگیرند. عده زیادی از مردم بطور فردی و چریانی تحت تأثیر حرفهای مردم قرار میگیرند. عده زیادی هم در مقابل ما صف میکشند که بیشتر اینها هستند دولتها نوعآ خوششان نمیآید از این حرکت چون گفتم زندگیشان را منهای دین تنظیم کردهاند، این را مسأله شخصی رابطه بین انسان و خدا هر کس خواست بدون تأثیر بر روابط اجتماعی خواستند داشته باشند. بنابراین جایگاه ما فعلا جایگاه حساسی است اما کاربرد ما و مقدار توفیق ما در به ثمر رساندن این افکار خب مسئلهای است که باید در آینده نشان داده بشود. مشکل دارد خیلی، عوامل مثبت هم دارد چون اقتصاد دنیا، همه کشورها و زندگی امروز صنعتی و سایر بخشها بهم مربوط است وقتی که قدرتهای مادّی دست دیگران است. آنها از این حرکت فرهنگی و ایدئولوژیکی ما ناراضیند، طبیعتآ روی این بخش فشار میآید دیگر و لذا نمیتوانیم بگوییم که اینها با هم همخوانی دارند، اهدافی که ما داریم برای بازسازی کشورمان و سازندگی و رفاه اجتماعمان گاهی در تعارض قرار میگیرد با این خواستهایی که خارج از مرزمان هم باز ما برای بشریت میخواهیم، گرچه دخالت نمیکنمی ولی مطرح میکنیم و حتی در داخل خودمان هم آنها راضی نیستند که ما یک جامعه نمونه اینطوری در دنیا مطرح باشیم، بنابراین یک نوع تعارضی داریم که مشکل میکند کار ما را، در این زمینهها، اما مشکلاتش از گذشته بیشتر نیست، تا بحال نشان داده که این مشکلات قابل حل است و میشود حل کرد البته تدبیر هم اینجا مهم است، نمیشود گفت که همه وجدانهای بشریت قدرتها و همه مرده و مأیوس باشیم از دنیا، بهر حال اینطوری نیست آدمهای منصف هم در دنیا فراوانند، صداهای حق هم در دنیا زیاد است، انسانهایی که دلشان میخواهد حقایق را بشود لااقل مورد بحث قرار بگیرد بسیار فراوانند، گوشهای مستمع کم نیست، و ما در بدترین شرایط که همان دوران دفاعمان بود، میدیدیم میشود آدم از همین دنیای فعلی امکاناتی را جذب بکند برای رشد و ادامه بقاء به نظرم کا دشواریست، اما عملی است.
س : بله آقای رئیس جمهور هر کشوری میتواند و این حق را دارد که اظهار نظر بکند و خودش را مرکز جهان بداند اما خب بعضیها به بلندپروازی تعبیر بعضیها به اغراق تعبیر میشود و بعضیها ممکن است قابل تأمل باشد و یک مقدار به فکر وادار میکند اما با در نظر گرفتن موقعیت کشور ما که ما دلایلی داریم، سرچهار راه فرهنگی جهان قرار گرفتیم، در کنار بزرگترین تقاطع جغرافیایی دنیا واقع شدیم و مسائل دیگری نظیر این ما چگونه است وضعیتمان، و آیا واقعآ میتوانیم بگوییم که اگر مرکز جهان نباشیم در حال حاضر، از دیدگاه خود جنابعالی مورد نظر هتش، جایگاه شاخصی داریم یا خیر؟
ج : تعبیر مثلا مرکز جهان و قلب جهان و این چیزهایی که میشود برای ایران با همه ابعادش در نظر بگیریم که خب زیادی است برای ما ولی بهر حال جایگاه مهمی داریم از، سه جهت، یکی از جهت جغرافیایی ایران واقعآ در نقطه حساسی قرار گرفته، شما نگاه بکنید اطراف ما منابع عظیم انرژی اطراف ماست، جنوب و شمال بخصوص، برای عبور از منطقه از لحاظ حمل و نقل فضای ما مناسبترین مسیر برای حرکت هواپیماهاست، زمینمان هم بهترین مسیر برای حمل و نقل خطوط راهآهن و بزرگراههای سراسری دنیاست و مهمترین و حساسترین نقطه برای عبور خط لولههای نفت و گاز از شمال به جنوب هم به اروپا و هم به آسیا است، اگر جای مناسب بخواهند انتخاب بکنند این ایران است و این تعبیر قلب یکی از خلبانها در جنگ آمده بود نقشه دنیا را آورده بود برای من ایران درست نشان میدادید یک خودش تصوری دارد ببینید ما درست در آن نقطه سینه دنیا قرار گرفتیم، این یک پرورش ذهنی برای خود آدم است. از این جهت من نمیخواهم بگویم از جهت موقعیت جغرافیایی انصافآ شاید از حساسترین نقاط دنیا باشیم. از لحاظ جایگاه معنوی هم با مطرح کردن، تأثیر دین در زندگی بعنوان یک انقلاب فرهنگی، ایدئولوژی اسلام را و دین را پایگاه حرکت بشریت شناختن، این خب حرف مهمی برای دنیا یعنی واقعآ یک نوع مرکزیتی یک نوع جایگاه حساس را دارد این دو نقطه، نقطه سوم منابع خود ایران است در خود ایران منابع عظیم نفت و گاز و معادن دیگر شرایط جغرافیایی و اینها و هم هوش ومردمش، مردمی که بهره هوشی بالایی هستند، یک جایی که باید دنیا رویش حساب بکند اگر ما این سه نقطه را با هم جمع بکنیم وضع جغرافیایی، منابع طبیعی کشورمان و انسانیمان و همچنین منابع فکری و ایدئولوژیکیمان واقعآ بدون یک نوع خود بزرگبینی باید دنیا بپذیرد که ایران باید رویش حساب بشود بعنوان یک نقطهای که نمیتواند تأثیر جدی نداشته باشد در تاریخ بشریت.
س : آقای رئیس جمهور با توجه به آنچه که جنابعالی فرمودید ما دشمنان جدی هم داریم، دشمنان قلدری هم داریم، برمیگردیم دوباره به بحث اقتدار ملی و اعتلای ملی، با توجه به اینکه این حضور دشمنان را داریم و در این شرایط استراتژیک از نظر جغرافیایی و سیاسی هم قرار گرفتهایم و از همه مهمتر خود انقلاب پدیده انقلاب هتش تا چه اندازه جنابعالی احساس امنیت میکنید در جهان و برای تأمین این امنیت در سطح جهان که لازمهاش همان تقویت اقتدار ملی و اعتلای ملی هتش نظرتون چی هست؟
ج : طبیعی است که ما مثل یک کشور معمولی نباید خاطرمان جمع باشد، یعنی اگر یک چنین احساس امنیتی بخواهد در ایران باشد در مسئولان ایران که ما مثل مثلا فلانکشور آمریکای لاتین یا
آفریقایی کسی کاری با ما ندارد، اینجور نیستیم قطعآ ما مورد تهاجمیم، هم فرهنگمان و هم منابعمان. این هست، اما اینکه نگران باشم از آینده انقلاب واقعآ نگران نیستیم چون بدترین شرایط ما پشت سرگذاشتیم، شما جنگی که دیدید در شرایطی که در داخل کشور ما هنوز شورشهای اشرار را داشتیم، و اسلحه دست خیلی از مخالفان دولت بود در آنموقع، جنگی بینظیر هم بر ما تحمیل شد، تقریبآ همه قدرتهای بزرگ جهانی پشت سر دشمن ما بود، و همان قدم اول هم پنج استان ما را اینها قیمتش را گرفتند خیلی جنگ جدی بود. آنموقع ما خودمان را نجات دادیم دیگر پیروز شدیم، تبلیغات هم به اندازه کافی در این دوران علیه ما شده از لحاظ تضعیف روحیه مردم ما و خردکردن شخصیت ایرانی و امسال اینها، ما این شانزده سال را که خوب پشت سرگذاشتیم نشان میدهد که میتوانیم از پس مشکلات بربیاییم، با همین روحیه اگر جلو برویم نگرانی ندارد. ولی اگر یک روزی کسی به فکر بیفتد که حالا زندگی کاملا عادی است و اینجا دیگر باید حالت نگهبانی و حراستی که بود در ذهن ما این را از دست بدهیم خطرناک است به نظر من در آنموقع. اما انقلاب خب اصلا گره توشه ما انقلاب است ما با همین افکار انقلابیمان این هستیم اگر از این خالی بشویم آنوقت دیگر چیز دیگری درمیآید که خب میشویم مثل یک کشور از یک جهت عادی.
س : آقای رئیس جمهور اشاره فرمودید به عبور مقتدرانه شانزده ساله که عبور کردیم و در ابتدای بحث هم بنده خدمتتان عرض کردم ما از تنگنای نظامی عبور کردیم از تنگنای اقتصادی در حال عبور هستیم ولی برای هر انقلابی مهمترین مسأله و مرحله عبوری عبور از تنگنای فرهنگی است به توضیحات جنابعالی را هم شنیدیم که دیدگاههای خودتان را بیان فرمودید، حالا برای عبور از این تنگنای فرهنگی طبیعتآ رسانهها، مطبوعات، رادیو و تلویزیون رسالت تاریخی خودشان را باید ایفا بکنند جنابعالی تا چه اندازه فرصت دارید اولا برنامههای رادیو و تلویزیون را ملاحظه بفرمایید و در همین راستا چه توصیهای به ایشان دارید؟
ج : من کم و بیش میبینم هم رادیو را و هم تلویزیون را هم تماشا میکنم، برنامههایی که مهم باشد بهر حال بیاطلاع نمیمانم روزنامهها هم تقریبآ همه روزنامهها را یک مروری میکنم هر روز، یعنی با رسانهها آشنا هستم، اولا من از رسانههایمان راضی هستم در یک بعد، واقعآ تلاش کردند بخصوص صدا و سیما، صدا و سیما در تمام این دوره بعد از انقلاب و جنگ و امروز بازسازی و همه اینها واقعآ پشتیبان نظام بوده و خیلی خوب کار کرده اگر چه منتقدین هم دارد ولی من خیلی راضیم از زحماتی که میکشند، توصیه عمومیام اینست که آنها همیشه درک بکنند آن هدف تهاجم را که دشمن به ما دارد، مواظب باشند ناآگاهانه در مسیر آن هدف قرار نگیرند که دشمن از آنها استفاده بکند ولی مثلا اگر احساس بکنند که الان دشمنان ما میخواهند تضعیف روحیه بکنند نسبت به مردم ما، بگویند شما با انقلابتان باختید، کشورتان ضعیف شد، اقتصادتان ضعیف شد، بیسواد شدید امسال اینها نیایند آن نقطههای کوچک را بزرگ بکنند، برای البته با حسن نیت میخواهند مشکلات را حل بکنند، که دشمن از همین استفاده بکند این خوراک را برگرداند دوباره به نحوی بعنوان اعتراف خود ما به بچههای ما و بچههای ما را فریب بدهد. نقاط قوه این کشوری که واقعآ، ما در حال جنگیم تقریبآ، یعنی بهر حال این تهاجم با ابعاد مختلفش در کشور ما الان علیه ما وجود دارد، در عین اینکه جنگ رسمی هم نیست. خب هیچکس در حال جنگ نمیآید که امکانات تضعیف روحیه را بدهد به دشمنش، نیروهای ما هم تیز هوشمند نمیشه اینها را نفهمند خودشان باید آنها را خنثی کنند. البته هوشیاری دیگری که اینها باید بکنند باید مواظب باشند رسانه هستند مردم را آگاه کنند، نقاط ضعف را حتمآ باید به گوش مسؤولین برسانند، به یک صورتی که دشمن بهرهبرداری نکند مطرح کنند، جامعه را آگاه کنند، اینها دیگر توقعات اصلی است از رسانهها.
س : برنامه خاصی را هم شما تعقیب میکنید در رادیو و تلویزیون؟
ج : آنچه که بیشتر میبینیم اخبار است که میبینیم آنکه مرتب میبینم، شبها هم معمولا بعد از اخبار تا موقع خواب یک فرصتی پیدا میکنم آن برنامههایی که حالا یا کانال یک یا دو یا سه، برایم جاذبه داشته باشد ببینم، گاهی هم که در اطاق کارم تنهایی نشستم که مطالعه میکنم کارهایم را دارم انجام میدهم، تلویزیون یا رادیو ر هم باز میکنم چیزهایی که آنموقعها میآید گوش میدهم، در مسیر هم وقتی که میروم خانه یا برمیگردم معمولا گوش میدهم. زمانی میتوانم خودم را تطبیق بدهم، مگر آنکه حالا یک وقتی که، فوقالعاده باشد که رفتم کم است.
س : بله، خیلی متشکرم، برگردیم به مسائل اقتصادی، ما با توجه به استقلال کشورهایی که در دو سوی دریای خزر قرار گرفتهاند و آسیای میانه الان گستره حضور ما تقریبآ میتوانیم بگوییم از آسیای مرکزی تا ماوراء مادون قفقاز هتش. حالا حضور فیزیکی مورد نظر نیست آن حضوری که حس میشد که ما در این شرایط قرار گرفتیم و یک مزیت نسبی اقتصادی برای ما بوجود آمده در این شرایط ما چگونه میخواهیم ازش سود ببریم و جنابعالی اشاره فرمودید که اصولا جنگها، ما هنوز در حال جنگ هستیم، جنگ شکلهای مختلفی دارد یک جنگ اقتصادی هم ممکن است برای ما راه بیندازند که مرتب هم راه میاندازند مثلا پیمان تعرفه و تجارت، گات. اگر ما ملحق بشویم ممکن است یک سری مسائلی داشته باشد یک سری فوایدی داشته باشد، ملحق نشویم چه بازتابهایی داشته باشد، کلا نظر جنابعالی چی هتش و در مورد گات هم نظر مشخص حضرتعالی چه هست.
ج : بله این از آن حرفهای مهم سیاسی و تدبیرهای کشورداری است این جا ببینید این موقعیت واقعآ ممتاز است شما فکر کنید اگر یک روزی تمام بخش اعظم منابع انرژی از ایران عبور بکند مثلا منابع جنوب که در خلیج فارس هست، گاز یا منابع شمال، خطوطش از اینجا برود بطرف اروپا یا برود به طرف آسیا که بهترین راهش اینجاست، این چه امنیتی برای کشور درست میکند بخاطر اینکه بهر حال همه دنیا علاقمندند اینجا امن باشد. و چه موقعیت اقتصادی است چون هر قدی که عبور میکنند کنتورشان میاندازد یک مبلغی را در خاک ما باید تحویل بدهند و چه بالاخره قدرت سیاسی به ما میدهد که در دنیا بتوانیم از این موقعیتمان همیشه سود ببریم، خب خیلی آسان میشود الان با شیوههایی که بعضیها انتخاب میکنند همسایههایمان را منصرف کنیم از اینکه از خاک ما استفاده بکنند هزینههای بیشتر بپردازند برای حمل و نقل و سرمایهگذاری از یک مسیرهای دیگری بروند. تدبیر صحیح این است که ما برخوردمان را برای دنیا معقول، مطمئن، قابل اتکاء که دنیا باید حساب بکند روی این انرژیش، نمیتواند به یک جای متزلزلی این انرژی را بند بکند، باید یک چهره مناسبی از کشور ارائه بدهیم که اینگونه ظرفیتها را دارد برای دنیا، بالاخره این باید هزاران کارخانه را بگرداند و کشورها را گرم کند یا سرد کند، چرخ اقتصاد دنیا را به حرکت درآورد. این هشیاری اگر در رسانههای ما باشد، در اهل زبان و اهل قلم ما باشد در مدیران ما باشد با این موقعیت یک امتیاز بسیار بالا را میتوانیم حفظ بکنیم و بدست بیاوریم و بنابراین ما باید یک موازینی را در ارتباطات بینالمللی مراعات بکنیم قطعآ با آن موازین میشود آن موقعیت را داشت خداوند این موقعیت را به ما داده ما این را نگذاریم از دستمان برود، همین الان با شرایطی که ما داریم، قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان، اینها همه دارند با ما مذاکره میکنند برای عبور خط لولههایشان، قطر دارد مذاکره میکند شرکتهای بزرگ جهانی دارند مذاکره میکنند برای اینکه از این مسیر عبور کنند، حتی همین دوران ساخت این لولهها در کشور کلی درآمد دارد برای ما همین دوران ساخت فقط که اشتغال ایجاد میکند ثروت بزرگی است، پیمانکاران ما میتوانند کار بکنند چون خیلی ارزانتر اینجا میتوانند از عهده بربیایند و یا فضای ما، ما روزانه میتوانیم هزار تا هواپیما را از فضای کشومان عبور بدهیم هر هواپیمایی دو هزار دلار هم به ما حق عبور بدهد ببینید چه رقمی از اینجا در میآید یا فرودگاههای مجهز بینالمللی داشته باشیم، هواپیماها بنشینند خدمات به آنها بدهیم، سوخت بدهیم، کلی درآمد دارد و موقعیت سیاسی، اقتصادی برای کشور بوجود میآورد، که میتوانیم اینها را در اهداف فرهنگیمان هم استفاده بکنیم، بنابراین اینجا همین مسأله تدبیر صحیح مدیرت عاقلانه است و دیدن منافع کسر و انکار مصالح است آدم ببیند منفعت اصلح کجاست، منفعت کمتر کجاست، اینها را با هم تنظیم بکند که من این هوشیاری را از رسانههایمان انتظار دارم و مدیرانمان، مسأله گات هم بخصوص یک مسأله پیچیدهای است ما الان یک کمیسیون تعیین کردیم دارند مطالعه میکنند گروه نیرومندی نشستند دارند منافع و مضارش را میسنجند، میآورند در دولت اگر دیدیم در مجموع به نفتمان است شرکت می کنیم اگر ندیدیم خودش میچربد طبعآ عضو نخواهیم شد، هنوز ما موضعمان روشن نیست اینجا.
س : عدم عضویت ما باعث نمیشود که تضییقاتی را برای ایجاد بکند؟
ج :همینها را داریم بررسی میکنیم ممکن است مثلا ما از یک عده از بازارهای دنیا محروم بشویم برای کالاهایمان. ممکن است بعضی از کالاها را نتوانیم که میخواهیم وارد کنیم، وارد بکنیم، ممکن است، ممکن است فشارهایی بیاورید روی محصولات داخلی ما لذا این باید همه جوابش را بسنجیم، الان قضاوت هنوز نشده در یک مرجع رسمی.
س : حضرتعالی اشاره فرمودید در این گستره وسیع به اینکه مسأله مدیریت خوب بکارگیری بخش خصوصی است یعنی اینکه اگر توانسته باشد بخص خصوصی را در این گستره وسیع بکند مشارکت بدهد بهش تضمینهایی بدهد و اعتمادی را بهش ببخشد که باور بکند میتواند در این فضا و در این صحنه بخصوص ساختن بسیار را در پی دارد، فعال بشود در برنامه اول آیا در مشارکت بخش خصوصی موفق بودید و در برنامه دوم را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
ج : در برنامه اول بسیار موفق بودیم البته بعضیها بیشتر آن نقاط منفی را مطرح میکنند ولی ما خیلی توفیق پیدا کردیم بخش خصوصی را فعال کردیم حالا من نمونههایش را میگویم، بعضیها فقط در این میدانند که فلان کارخانه را آیا فروختیم به بخش خصوصی یا نه، این نیست مسأله، مردم تشویق شدند آمدند سرمایهگذاری کردند، الان شما در هر شهری که بروید میبینید که یک شهرک صنعتی ساخته شده در شهرک های صنعتی که بروید میبینید دهها، گاهی صدها کارخانه از زمین آمده بالا، بعضیهایشان به ثمر رسیده بعضیهایشان هنوز دارند کار میکنند، ما نمیتوانیم اینهمه پشتیبانی بکنیم که از این سرمایه مردم به نتیجه برسد چون اینها ماشینآلات میخواهند ارز احتیاج دارند، مصالح ساختمانی میخواستند در گذشته نبود، البته. یکی از کارهای مهممان این بود که مصالح ساختمانی را هم بو میکردیم و هم فراوان کردیم و دیگر مشکل مصالح ساختمانی نیست، یا از بانکها پول میخواهند بالاخره بخش خصوصی معمولا آنهایی که اهل کارند مهندسین، اهل ذوق اینها خودش نوعآ سرمایه زیادی ندارند اکثرآ هم اگر داشته باشند پول نقدنیت که بیایند فوری تبدیل به کارخانه یا کارگاه یا مزرعه بکنند باید بانکها به اینها بدهند، بانکهای ما الان اینقدر ظرفیت ندارند که به همه بتوانند پول بدهند چون نقدینگی را زیاد میکند، اگر مخصوصآ از بانک مرکزی بخواهیم بگیریم، اگر ما بتوانیم آن نیازهای بخش خصوصی را تأمین بکنیم الان سرمایه برای کار کم نیست، همین تعداد کارخانههای در دست احداث اگر به ثمر برسد شما خواهید دید که گام بزرگی، یک دفعه تولید ناخالص ما را میبرد بالا. من اینها را از آثار برنامه اول میدانم، البته مقدار زیادی هم ما کارخانهها را واگذار کردیم ولی در برنامه اول ما بیشتر کارخانهها را باید ساختارشان را اصلاح میکردیم که بخش خصوصی بتواند استفاده بکند، دوران جنگ کارخانههای ما عمدتآ ضررده شده بودند، اینهایی که ما از دست طاغوتیها گرفتیم هزاران کارخانه را، در بنیادها متمرکز کردیم، یا در دست دولت است، اینها هم مدیریتشان را از دست دادند در یک مقطعی و هم شرایط جنگ و شرایط خاصی که بود، اینها را به ضرردهی کشاند خیلیهایشان را الان، استقبال نمیشد ما در این برنامه اول اینها اومدیم همه را سودده کردیم، الان کارخانههای ما تقریبآ همه سودده شدند الان آماده واگذاری هستند که فکر هم کردیم که بالاخره کارگران و ایثارگران و اینها البته ثروتی ندارند بندههای خدا که بیایند، بخش خصوصی آن معنی نیست که ثروت بیاورد ولی نیروهایشان را توانشان را، پشتیبانهایشان و اینها هست و حقشان، به نظرم مسیر خصوصیسازی در برنامه دوم هموارتر است و سریعتر انجام میشود.
س : بله آقای رئیس جمهور مردم چین از پیشگامان تعدیل اقتصادی هستند، اگر موفق نبودند شاید این جمعیت یک میلیارد و دویست و سیصد میلیون نفری را که نمیتوانستند حتی غذای ابتداییشان را تأمین بکنند و نهایتآ تخصصشان در دگرگونیهای اقتصادی بسیار بالا هتش، کارشان را عملا از نیمه دوم دهه هفتاد آغاز کردند در نیمه دوم دهه هشتاد آثارش ظاهر شد و طی سالهای اخیر اقتصادشان بالاترین درصد رشد را و بالاترین رقم مطلق رشد را دارد در دنیا نشان میدهد. چینیها در حقیقت اصلاحات خودشان را آرام ، آرام و با احتیاط ، و با تانی شروع کردند وقتی که صحبت از فضای باز اقتصادی میشد آنها تصحیحش میکردند حتی رسانههایشان اینکه پنجرهای بسوی فضای باز تعدیلش میکردند و یکی از بانیان اصلاحات چنین گفته که اقتصاد مثل پرندهای هستش که اگر شما در دستتان آن را خیلی محکم نگهدارید پژمرده میشود و ممکن است بمیرد ، اگر دستتان را زیاد نگهدارید از دستتان پرواز میکند و خارج میشود. باید ماهاش مدارا کرد و ظرافتهایی برخورد با این پرنده باید داشت. حالا من میخواستم، جنابعالی بفرمایید که اصولا دیدگاه جنابعالی همینطور هستش، دیدگاه دیگری دارید و یا نه همینطور باید با اقتصاد مدارا کردش.
ج :در اصل این دیدگاه همین است منتها ما یک تفاوتهای اساسی با چین داریم و اینجا دو سه نکته وجود دارد وقتی که آقای رئیسجمهور چین اینجا بودند، یک بحث طولانی با ایشان، در یک جلسه خصوصی، شام خصوصی من داده بودم، داشتیم، چینیها را با شورویها باید مقایسه کرد، آنموقع بحث آقای گورباچف مطرح بود من هم از شوروی برگشته بودم و با افکارهای آقای گورباچف آشنا بودم باهایشان هم بحث کرده بودم، ایشان این بحث را در مقابل شورویها میکرد این حرف هم در مقابل آنهاست، انتقادی که داشت به گورباچف این بود که یکدفعه کشورش را باز کرد و از دستش رفت، همینطور هم شد. آنموقع فکر میشد که چین هم دنبال شوروی خواهد رفت، آنها میگفتند ما اینکار را نمیکنیم ما همینجور بحث کردیم موضع چینیها خیلی عاقلانهتر بود از روسها و لذا آنها به این اشکالات مبتلا شدند و چینیها اقتدار خودشان تسلط خودشان را هم حفظ کردند در داخل کاملا سیاست عاقلانهای پیش گرفتند، اما مقایسه چین با ما یک مقدار مشکل است چون چین یک کشور کمونیستی است، در ایران همه چیز باز هست، مثلا کشاورزی مال مردم است تجارت مال مردم است، مسکن همه مال مردم است. صنعت قسمت اعظمش مال مردم است در ایران ولی چین همه اینها مال دولت است. بنابراین بازکردن چین، چین اگر بخواهد به ما برسد هنوز باید ده سال دیگر باز بکند تا حد ما مثلا برسد و ما هیچوقت کمونیست نبودیم هیچوقت اقتصادمان، اقتصاد مارکسیستی نشده بود. بنابراین مقایسه آن با ما، اصلا درست نیست، بعلاوه چینیها در یک ابعادی خیلی بیشتر بازکردند که ما به آنها انتقاد میکردیم. مثلا در مسائل فرهنگی، من در چین که بودم، به همه رهبران چین گفتند این مقدار که شما باز گذاشتید کشورتان مشکل درست میکند برایتان، قبول داشتند آنها هم یک قدری تنزیل کردند. یک مسأله دیگر در چین هست که در ایران قابل مقایسه نیست مسأله مصرف است در چین حالا که اینقدر تولید دارند و اینقدر هم پیشرفت کردند هنوز مصرف با ایران خیلی فاصله دارد، آنجا شما یک خانوادهای مثلا چهار نفری را که نگاه بکنید در یک مسکن بیست متری مثلا زندگی میکنند و کیفیت مسکن هم بسیار پایین است من رفتم در روستاهای اینها، مساکنشان را دیدیم مخصوصآ رفتم بازدید کردم، دو وعده غذا میخورند، لباسشان اصلا مثل ما نیست نه خانمهایشان نه آقایانشان اصلا این مقدار لباس که ما مصرف میکنیم، آنها مصرف نمیکنند بسیار مقتصدانه زندگی میکنند با این اقتصادشان آن جمعیت را میتوانند بگردانند، اگر ما بخواهیم مثل آنها زندگی بکنیم مثلا یک ماه به مردم بگوییم آنجوری زندگی بکنند مردم اصلا تحمل نمیکنند و این مقدار کالا را که اینجا مصرف میشود، آنجا اینطوری نیست، ولی اصل فکری که مطرح کردید کاملا درست است ما هم همین را مواظبیم ما اولا قانون اساسیمان به ما اجازه نمیدهد خیلی باز باشیم چون بسیاری از چیزها در قانون اساسی مال دولت است، نمیتواند باز بشود، یا به خارجی بدهیم یا به داخلی بدهیم، سرمایهگذاری خارجی یک مقدار محدود است در ایران البته چینیها باز کردند قسمتهای زیادی از کشورشان الان سرمایهگذاری خارجی اداره میکند، در آن بخش مثل آنها باز عمل نکردیم، آنها از ما بازتر عمل کردند و ما هنوز مسئله کوپنها و این سوبسیدها و اینهایی که ما داریم در چین این سوبسیدها را نمیدهند بنابراین مقایسه درست نیست اما اصل فکر همین است که باید با احتیاط این تعدیل انجام شود همین کاری که خود ما داریم میکنیم، ما زیاد باز نکردهایم.
س :آقای رئیسجمهور اگر اجازه بدهید بنده یک یا دو سؤال دیگر خدمتتان مطرح بکنم
ج :بفرمایید سؤالاتتان را بگویید.
س :چون خیلی وقت شما را گرفتیم و تشکر میکنم از این محبت و وقتی که به ما دادید، اخیرآ دنیا جنجالی را علیه ما دارد براه میندازد، آنهم انفجار بمب در مرقد صهیونیستها در آرژانتین هست و خیلی هم دارند تلاش میکنند که به ما نسبت بدهند و ضدّ و نقیض هم زیاد گفتند و در همین رابطه ما شاهد انفجار بمب در حرم مطهر حضرت ثامن الائمه علیهالسلام بودیم و انفجار بمب در مسجد در زاهدان. شما ارتباطی بین این حرکتها میبینید.
ج :بین این دو حرکت نمیدانم حالا ارتباطی باشد ولی من مشکوکم یعنی تردید دارم به این که اینها براساس یک واقعیتهای که حتی خودشان باور داشته باشند دارند حرکت میکنند چون مثلا مبنای کار آنها روی جریان یک کلاهبردار فراری که تحت تعقیبی که پرونده دارد و محکومیت هم در ایران دارد براساس اظهارات او بوده، حداکثر واقعیتی که میتوانیم بگوییم که این اظهارات را رو کرده برای آنها، اما آنها خیلی آسان میتوانستند بفهمند که این حرفها درست نیست. افتادند در یک مسیری و طی آن بحثی که قبلا کردم حالا دوباره سر در میآورد که آنها دنبال فرصتهایی هستند که ما را تحت فشار قرار بدهند، اینجا بخاطر اینکه میبینند ما چهره ضد صهیونیستی داریم و حمایت میکنیم از فلسطینیها و آنجا علیه صهیونیستها بوده حادثه ذهنشان یک رابطه طبیعی بین این جریانات خلق میکند، ذهنی حرکت میکنند اگر بگوییم در اصل خصومتآمیز است ولی ادلهای زیادی هست قرائنی هست که واقعآ توطئه است و سناریو دارند برای فشارآوردن روی انقلاب ایران.
س :بله خیلی متشکر و ممنون هستیم از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید، آقای رئیسجمهور برای جنابعالی و همه اعضای دولت محترم آرزوی موفقیت داریم، اگر بعنوان حسن ختام نکته خاصی جنابعالی برای مردم عزیزمان دارید بفرمایید، خیلی متشکرم.
ج :من فقط باید تشکر بکنم از مردممان که واقعآ در همه مراحل به ما کمک کردند و پشتیبان اساسی دولت و نظام مردم بودند، البته مردم عاشق و مرید امام بودند مردم را امام به صحنه آورد. ما هم جزو مردم بودیم که امام ما را به صحنه آوردند بخصوص خانوادههای عزیز شهدا و مفقودان و جانبازان و خود این ایثارگران و رزمندگان عزیز ما که اینها سرمایههای اساسی امروز و فردای انقلاب هستند، من حرفم با آنها این است که این انقلاب عظیمی که ما انجام دادیم و این راه طولانی که انتخاب کردیم حتمآ مشکلات دارد و شیرینهائی دارد. باید با همان روحیهای که انقلاب کردیم و دفاع کردیم بقیه مسیر را هم طی بکنیم و با اتحاد و دوستی و رفاقت و هماهنگی و شفقّت ما جامعهمان را به جایگاهی که دارد برسانیم ان شاء الله
س :آقای رئیسجمهور جنابعالی صحبت از وحدت کردید و بحث ما، بنده تمام کرده بودم صحبت را میخواستم خواهش بکنم این نکته را هم بفرمایید که راز بقای ما اگر چه در این وحدت و همدلی و مشارکت باشد چه عواملی باعث وحدت ملّی ما است. و باید تقویتش بکنیم.
ج :همیشه عامل تفرقه خودخواهی است. عامل وحدت روحیه جمعی و فداکاری است همه مسائل اینجا ختم میشود ما اگر بتوانیم انصاف داشته باشیم، همین مقدار که خودمان را میبینیم، یک مقدار کمتر هم جامعه و دیگران را ببینیم، هم فرقههای دیگر هم اینطوری هستند جریانهایی هم که در کشور هستند بهرحا، جریانات مختلف فکری هستند، آدم اگر انحصار طلب باشد دعوایش میشود با آن جریانات یا مذاهبی که هستند اقلیتهایی که هستند برادران اهل سنت ما که هستند ما باید همهمان همینقدر که به خودمان علاقه داریم یک تعاطفی هم نسبت به دیگران داشته باشیم رنج آنها را رنج خودمان بدانیم، لذّت آنها را لذت خودمان بدانیم، شریک بشویم در مشکلات و نعمتها، اگر این روحیه در مردم باشد، وحدت میماند، ولی اگر این روحیه نباشد شما هر چی بگویید وحدت، ولی نتیجهاش نزاع میشود.
س :بله خیلی متشکر هستیم آقای رئیسجمهور