س - شورای انقلاب چه زمانی از طرح توطئه آگاه شد؟
ج - بسمالله الرحمن الرحیم، بعد از حادثه حمله نظامی آمریکا و شکستش در طبس، شورای انقلاب که قضیه را تعقیب میکرد، از طریق کمیسیونی که بنده هم عضو آن کمیسیون بودم، به طور مبهم مطلع شد که در داخل کشور، گروههایی از ضد انقلاب در خدمت آمریکا متشکل شدهاند تا ضربه کاری را به انقلاب بزنند. این مسأله در جریان بررسیهای ما روشن شد و گزارشمان را به شورای انقلاب دادیم. ولی نقطه و کانون مشخصی در آن بررسیها در داخل برایمان روشن نبود.
س ـ منظورتان از اعضای آن کمیسیون، آقایان خامنه ای، مصطفی چمران و جناب عالی هستید؟
ج ـ بله
س ـ در مورد اینکه شما میفرمایید زمینه داخلی پیدا نکردید، در عین حال، صحبت از این بود که در همان روز ماجرای طبس و حتی یکی دو روز قبل از آن، آقای خامنه ای در نماز جمعه اعلام و سؤال کردند که چطور ممکن است دفاع ضدهوایی از مناطق بسیار مهم کشور برداشته شود؟ میبینیم که بعد از چند ساعت ماجرای طبس پیش میآید.
ج ـ اجازه بدهید، توضیح بدهم که این مسائل خود به خود حل میشود. می گویم که مطمئن بودیم در اینجا گروههای سازمان یافتهای در خدمت آمریکا بودند تا طرح طبس که شکست خورد، اجرا شود. این برای ما روشن بود. سوءظن و بلکه قرائنی هم داشتیم. جاهایی را هم حدس میزدیم و تعقیب میکردیم که تعقیب ما هنوز ادامه دارد. خود آن تحقیقات، زمینهای برای کشف مسائل بعدی مربوط به این توطئه شد که در زمان مناسبی ارتباط این دو تحقیق را خواهیم گفت. وقتی از لحاظ سیاسی و امنیتی مناسب شد، خواهم گفت. حدود یک ماه و نیم پیش به ما اطلاع دادند که در رابطه با همان تحقیقاتی که میکردیم، شبکه نظامی و تبلیغاتی عوامل بختیار به سرعت بر فعالیتشان در کشور افزودند. در گزارش اولیهای که به ما دادند، برنامه تبلیغاتی مرکز و برنامه نظامیشان هم مشخص بود. گزارش اینکه چه زمانی کارشان را شروع میکنند هم رسید. من این مسأله را در شورای انقلاب مطرح کردم. وقتی که مطرح کردم، معلوم شد آقای بنیصدر هم از کانال دیگری مطلع شده بودند که عوامل نظامی آماده حرکت هستند. بنا شد تحقیق کنیم. شورای انقلاب، سپاه و نیروهای مخصوصی از ارتش را مسؤول کرد که این جریان را تعقیب کنند. اینها تعقیب کردند و وضعی پیش آمد که بازداشت زودرسی شد. یعنی بعضی از عوامل بختیار بازداشت شدند. عوامل نظامی یا در اثر یک اشتباه یا در اثر یک ضرورت بازداشت شدند و آن بازداشت باعث شد که برنامههای آنها به هم بخورد و برای مدت نامعلومی به تأخیر بیفتد. ولی شورای انقلاب در جریان بود و تعقیب میکردیم.
س ـ پس در واقع شورای انقلاب از ماجرایی که قرار بود شب پنجشنبه در تهران و به طور کلّی در ایران اتفاق بیافتد، با خبر بود. ولی تاریخ دقیق ماجرا را نمیدانست؟
ج ـ باز عجله فرمودید. اگر قدری صبر کنید، من درست به اینجا میرسم. آن وقت سؤالات آسانتر جواب داده میشود. یکی دو هفته پیش، تقریباً بیست روز پیش، پیرو تحقیقات و بررسیهایی که میکردیم، در همان روال مطلع شدیم که طرح کودتا آماده شد و قرار است از یکی از پایگاههای هوایی تهران به مرحله اجرا در بیاید. ما آن جریان را زیر نظر گرفتیم. و تحت کنترل در آمد اما زود معلوم شد که تصمیمشان عوض شده و عملیات دوباره به تأخیر افتاد. ولی ما از جریان دور نبودیم، کاملاً مواظب بودیم که مبادا از دستمان در برود. وقتی که تأخیر افتاد، در فاصله آن روز معین و چیزهای بعدی که میبایست شروع میشد، ضرورتی ایجاد کرد که بازداشتهایی صورت گیرد. هفده نفری را بازداشت کردیم. هشت نفر زن و نُه نفر مرد بودند. این بازداشت برنامه اینها را یک مقدار مغشوش کرد و به هم ریخت. ما راه خودمان را در تعقیب جریان ادامه میدادیم. آنها هم فعالیت میکردند، برای اینکه دوباره منسجم بشوند و کارشان را شروع کنند تا اینکه اواسط هفته پیش مطلع شدیم که طرح جدی و آماده اجرا شده است. پولی بین افرادی که باید در عملیات شرکت میکردند، به عنوان حقوق موقت تقسیم شد. نفری ده هزار تومان به آنها دادند. تاریخ دقیق حرکت را هم تعیین کردند. میدانستیم شب پنجشنبه ساعت دوازده شب است. کجایش را هم میدانستیم. یک مقدار از آن پولها به مأمورین ما داده شده بود. یعنی کسانی آنجا بودند که پول را به عنوان همکار آنها گرفتند و به خزانه مملکت تحویل دادند. برای ما نقاط مبهمی بود. چون اطلاع پیدا کرده بودیم که در تهران، همدان و بعضی از مراکز استانهای دیگر که الان از لحاظ امنیتی نباید اسم ببرم، نیروهایی آماده هستند که بناست به سمت همدان حرکت کنند. ساعت دوازده شب پنجشنبه میبایست عملیات از نقطه معینی که نقطهاش را هم میدانستیم، شروع شود. محل تجمع آنان را هم میدانستیم. قبلاً باید در سه خانه جمع میشدند و بعد به نقطهای میآمدند و از آن نقطه تیم بندیها شروع میشد. هر کس مأمور نقطه معینی از پادگان بود که پادگان را خلع سلاح کند. خودمان را آماده کرده بودیم که در محل تجمع، آنها را بازداشت کنیم. وقتی که جمع شدند، کاملاً مجهز بودیم. سپاه، انجمنهای اسلامی، ارتش و نیروهای مؤمن داخل پادگان در این جریان بودند. ولی باز نقطه مبهم داشتیم. چون مرحله دوم طرح، کمی ابهام داشت. طرح دو مرحله بود. یک مرحله تصرف پادگان بود. مرحله دوم بعد از تصرف، بمبگذاری روی هواپیماها و حرکت آنها به طرف تهران بود. تا آنجا که ما اطلاع داشتیم، خلبانها همراه گروهی که میرفتند، نبودند. این موضوع مبهم بود که خلبانها کجا هستند و کی حاضر خواهند شد؟ شب چهارشنبه یعنی صبح زود چهارشنبه، این مشکل هم برای ما حل شد. از منابع مردمی اطلاع دقیقی رسید که خلبانها در کجای تهران جمع میشوند و کی حرکت میکنند و کی باید به همدان برسند. مسأله برای ما حل شد. تقریباً همه جهات قضیه روشن شد. فقط یک مشکل داشتیم. بنا بود نقطه اجتماعشان در یک پارک در تهران باشد. مشخصاتی که بود، چند پارک مشابه بود. تقریباً آخر ساعات روز فهمیدیم ـ اینکه میگویم ما، یعنی نیروهایی که عمل میکردند. بنده که در جریان مستقیم نبودم ـ نیروهای عامل فهمیدند که آن پارک کجاست و زود آنجا را محاصره کردند. خلبانها هم که جمع شده بودند، فهمیدند تحت محاصرهاند. خواستند فرار کنند که بازداشت شدند. عده زیادی از آنها بازداشت شدند. چند نفری هم متواری شدند که آنها را هم شناختیم. بازداشت اینها در حدود ساعت هشت شب باعث شد که عدهای که میبایست میرفتند آنجا را تصرف میکردند، لابد از طریق خودشان مطلع شدند و برنامه آنها به هم ریخت. عدهای که مطلع شدند، نرفتند و عدهای که مطلع نشده بودند، رفتند. آنهایی که میرفتند، بعضیها در راه کرج دستگیر شدند. بعضیها در راه همدان دستگیر شدند. بعضیهایشان در پایگاه بودند و همان جا دستگیر شدند. عدهای هم نرفتند. جالب اینکه بعضیها هم همان عصر پشیمان شده بودند و با اینکه جزو طرح بودند، آمدند خودشان را معرفی کردند و پولهایشان را هم پس دادند و طرح با این حرکت تقریباً خنثی شد.
س ـ اجازه بدهید، چون من طاقتم تمام شده است. بعضی از لغات را در مورد خلبانها، افراد و پرسنل بکار بردید. آیا دقیقاً نام و نشانی و محل سکونت افرادی را که اسم میبرید، برایتان شناخته شده هستند یا نه، به طور کلّی منظور نیروهای عمل کننده هستند؟
ج ـ پیش از شروع عملیات؟
س ـ نه الان که همه چیز تمام شد.
ج ـ الان بله، عده زیادی از این خلبانها بازداشت و تحت بازجویی هستند و هم آنهایی که بنا بود طرح تصرف پایگاه را عمل کنند، عده زیادی ـ در حدود صدوپنجاه نفر ـ از افراد مشخص بودند و رهبرانشان بازداشت هستند و خیلی از مسائل را اعتراف کردهاند. چند نفری را هم که متواریاند، میشناسیم. خانهشان را میشناسیم. بعضیها الان زیر نظر ما هستند و حرکتشان را دنبال میکنیم.
س ـ رادیو لندن گفته که ظاهراً سی هواپیما و حدود پانصد نفر در این کودتا نقش داشتهاند. این رقم درست است یا نه؟
ج ـ این رقمها حدسی است. البته اگر از منبع آمریکاییها بگویند، ممکن است درست باشد. تعداد آنها هم معلوم نیست. عمداً میخواهند جوری بگویند که قضایا را به نحو خاصی تحریف کنند. به حرفهای آنها نمیتوان اطمینان کرد. از نظر ما تعداد کسانی که در همه ایران میخواستند، شرکت کنند، از این کمتر است. اما در عمل و در مراحل بعد این مقدار میپیوستند.
س ـ آیا گروههای سیاسی ـ چون ظرف یکی دو روز اسمی از گروههای سیاسی در روزنامهها مطرح شد ـ در این توطئه نقشی داشتند؟ اگر نقشی داشتند میتوانید ذکر کنید کدام گروه و به چه ترتیب بودند؟ آیا حزب توده در این ماجرا نقش داشته است؟
ج ـ اگر به صورت کلی بگوییم گروههای سیاسی، بله. مثلاً حزب ایران که یکی از گروههای سیاسی کشور است، نقش داشته است. حتّی ما از پیش هم مطلع شده بودیم که طرحی دارند که حزب ایران را با یکی از شاخههای نظامی که در عمل شرکت کرد مثل «آرا» یا «نقاب» متحد و اصلاً سازمانش را یکی کنند.
س ـ آیا «آرا» و «نقاب» اسم رمز این عملیات بود؟
ج ـ نخیر، اینها اسم مخفف دو گروه نظامی است که متشکل کردهاند و به طور مخفی دارند حرکت میکنند. بسیاری از گروههای سیاسی بودند. جبهه ملی به شکلی بود. اگر مجموعش نباشد، در حدودی بود. بعضی گروههای دیگر بودند که لحظههای آخر آمدند خودشان را به ما معرفی کردند. گرچه به عنوان گروه معرفی نکردند، ولی فهمیدیم که از چه گروهی بودند. کم و بیش از گروهها بودهاند.
س ـ چون مشخصاً از حزب توده نام برده شد، میخواستم ببینیم حزب توده هم نقشی داشت؟
ج ـ به طور مشخص که به آنها کمک کند نه، یعنی برای ما هنوز چیزی کشف نشده است.
س ـ بعضی از روزنامهها نوشتند که آقای صدیقی و سرلشکر باقری دستگیر شدند، ولی بعد خبر تکذیب شد. علت را بفرمایید.
ج ـ من دیروز صبح در روزنامهها خواندم. وقتی تکذیب رئیس جمهور را دیدم، پرسیدم و معلوم شد که اینها برای مدت کوتاهی بازداشت شدند. با دلیلی که آقای بنیصدر اظهار کردند، آنها آزاد شدند.
س ـ شب گذشته اطلاعیهای از جانب ستاد ارتش منتشر شد و شنوندگان ما سؤال میکنند که آیا اعلامیه شب گذشته سرتیپ فلاحی درباره درست نبودن بازداشت نظامیان، آن هم از طریق کانال ارتش، نشان نمیدهد که دوگانگی بین نظریات وجود دارد؟
ج ـ منظور از نظریات چیست؟ میدانید حالتی پیش آمد و این حالت آن قدر تحت انتظام نیست. کودتا و خطر بود. در حال خطر این طور نبود که به کسانی که با سرعت عمل میکردند، اعتراض کنیم که چرا شما فلان جهت را مراعات نکردید؟ البته اگر بخواهم به طور اصولی حرکت کنیم، در شرایط عادی بازداشت هر فردی از اعضای هر مؤسسه دولتی باید زیر نظر مسؤول همان مؤسسه و با اطلاع او و با جریان عادی باشد، اما جریان این دو سه روز عادی نبود. ما آن شب، وقتی میخواستیم این کار را بکنیم، خطر وجود داشت. میدانستیم که از همدان میآیند. اما از کجا معلوم بود که از جای دیگری هم نیایند؟ از عراق نیایند؟ از خود تهران هواپیمایی حرکت نکند؟ ما آن شب کمیته، سپاه و نیروهای مؤمن ارتش را بسیج کرده بودیم. اینها هر پرندهای را که حرکت میکرد، زیر نظر میگرفتند. اگر لازم میشد، بازداشت میکردند. در آن ساعت که نمیتوانیم بگوییم چرا بازداشت کردید. هر کس را میدیدند، مظنون میشدند و بازداشت میکردند. بازداشت آنهایی که میشناختند، صحیح نبود. ولی اگر همه رها میکردند، بسیاری از عاملین فرار میکردند. یعنی وقتی مطلب روشن میشد، فرار میکردند. بنابراین وقتی جریانها عادی باشد، به آن اعلامیه حق میدهم که باید آن جور باشد. اما در جریاناتی مثل وضع موجود نباید نیروهای انقلابی را محکوم و دلسرد کرد.
س ـ پس میشود گفت دوگانگی به آن شکل نبود. به خاطر وضعیت و اتمسفر حاد بود که چنان شکلی پیش آمد که دوگانگی در نظریات نیست.
ج ـ بله، ضمناً نظر آقایانی هم که این اعلامیه را دادند، این است که در آینده تنظیم شود.
س ـ گرچه به سؤالی که الان میخواهم از خدمتتان بپرسم، جواب دادهاید، ولی دوباره سؤال شد که آیا حزب و گروهی به طور خاص و مشخص در این توطئه شرکت داشتهاند؟
ج ـ گفتم، مثلاً حزب ایران بود. جبهه ملی هنوز معلوم نیست. نباید به عنوان حزب و گروه متهمشان کنیم. افرادی از اینها شرکت داشتند.
س ـ ولی شرکت حزب ایران در این توطئه مسلّم است.
ج ـ بله، از گروه دیگری هم آثاری داریم که شرکت کردند. لابد به طور متفرق بودند، بعدها، مجموعه جریانات را خواهیم گفت و مسائل بیشتر روشن میشود.
س ـ پس الان از آن گروه اسم نمیبرید؟
ج ـ آن مقدار که میتوانستم اسم ببرم، بردم. بیشتر نمیتوانم.
س ـ آقای بنیصدر چند روز پیش موقعی که میخواستند درباره توطئه کودتا صحبت کنند، یعنی همان شب جمعه یا شب شنبه، طرح توطئه را فاش کردند و در رادیو و تلویزیون عنوان کردند که هفت توطئه یا شش توطئه ـ غیر از توطئه اخیر ـ بود. میتوانید در مورد این توطئهها صحبت کنید؟
ج ـ بهتر است خودشان توضیح بدهند و آن هفت توطئه را معرفی کنند.
س ـ اجازه میخواهیم در مورد این موضوع بیشتر صحبت کنیم. با توجه به اینکه شما و ایشان جزو شورای انقلاب هستید و ما شورای انقلاب را ارگان مهم خبر داشتن از تمام آنچه که در مملکت میگذرد، میدانیم. با وجود اینکه ایشان رئیس قوه مجریه مملکت ما هستند، تردیدی نداریم که میدانند و از آنجایی که شورای انقلاب، تا قبل از مجلس شورای اسلامی، قوه مقننه کشور است، مسلماً شما هم اطلاع دارید. اگر میتوانید صحبت بفرمایید، اگر مسأله امنیتی است که موضوع دیگری است.
ج ـ بله، نمیگویم همه مسائل امنیتی است. چون کارها مربوط به گذشته است. مثلاً قضیه طبس یک توطئه بود. واقعاً یک توطئه بود. قضیه فرقان مجموعاً توطئه بود، داستان تبریز و آن سروصدای عجیب که راه انداختند، توطئه بزرگی بود. در گنبد توطئه عظیمی داشتیم. در کردستان توطئه هنوز باقی است. در سیستان و بلوچستان توطئه را خنثی کردیم. در خوزستان توطئه وسیعی بود که مهار شد، اگر بخواهم، بشمارم ممکن است بیش از هفت مورد باشد. اینکه نظرشان به کدامیک از اینها بود، بهتر است خودشان بگویند که هفت توطئه کدام است. از این گونه توطئهها در کشور زیاد داشتیم.
س ـ آقای دکتر بهشتی در یک سخنرانی از یک نظامی فراری و یک سیاستمدار شکست خورده اسم بردند. گرچه باید به خاطر اینکه ایشان اسم بردند، از خودشان سؤال میشد، اما اگر شما میدانید که آن نظامی فراری و این سیاستمدار شکست خورده چه کسانی بودند که در این توطئه کودتا دست داشتند، اسمشان را بگویید.
ج ـ باز هم خودشان باید جواب بدهند. اگر این جمله را بگویم، منظور من این میشود که بختیار و اویسی بودند. چون این دو سردمدار دو جریان ضدانقلابی از نوع غربی هستند. یکی جبهه اتحاد ملی و یکی جبهه سوسیال دمکراتها که هر دو در کشور دستگاههای تبلیغاتی و نظامی دارند و با شکست خوردهها و تصفیه شدهها و عوامل ناراضی چپ و راست کار میکنند. مشربشان هم آن قدر وسیع است که حاضرند از چپ افراطی مثل فداییان خلق و پیکار تا حزب توده استفاده کنند و از آن طرف از عوامل ساواکی به هر نوعش، از فئودالهای شکست خورده و حتی از فواحش و از هرگونه نیرویی که با دولت، حکومت و انقلاب سازگار نباشد، به شکلی استفاده کنند. فکر میکنم نظر ایشان، این بود. البته خودشان باید توضیح بدهند.
س ـ یکی از شنوندگان ما تلفن کردند و سؤال کردند که روز پنجشنبه گذشته یک راننده تاکسی میگفت. من از اعضای مجاهدین هستم و امروز و فردا حکومت آخوندیزم منقرض میشود. آیا ارتباطی بین این سازمان و این توطئه بود؟
ج ـ نمیتوانم به آن شکل نظر بدهم. ممکن است اطلاعات داشتهاند. اینها احمقانه و بچهگانه عمل میکردند. این تعبیری که شما میگویید، از خیلی جا شنیدیم. اتفاقاً یکی از منابع اطلاعاتی ما همین بود. هر جایی مینشستند، میگفتند. یکی میگفت یک هفته دیگر کودتا میشود. یکی میگفت مدتی پیش بنا بود بشود. یکی میگفت یک هفته، یک ماه، ده روز، پنج روز، به همین زودی قضیه درست میشود. نیروهای اطلاعاتی ما همان حرفها را تعقیب میکردند و به نقطه مثبتی میرسیدند. این آقایان هم بالاخره نیروهایی دارند که نفوذ کردند و در جاهایی هستند. حداقل اینکه تا حدودی از جریان اطلاع داشتند.
س ـ در ابتدای صحبتتان در مورد طبس هم صحبت کردید. تلفنی شد که در واقع این تلفن یک خواهش از شماست. این را خدمتتان میگویم. سؤال و خواهش این است که «چرا مردم را از کم و کیف ماجرای طبس با خبر نکردید؟ ما از شما به طور جدی میخواهیم مردم را در جریان امر قرار بدهید. خصوصاً توطئه اخیر را به طور کامل برای مردم شرح بدهید» فکر میکنم، قصدتان دقیقاً همین است. اگر مطلبی در رابطه با این مسأله دارید، بفرمایید.
ج ـ در مورد طبس یک قسمت که کیفیت عملیات و طرح و چیزهایی که جنبههای خارجی داشت، اکثراً روشن شد. مسأله داخلی برای ما مهم بود. ما قضیه داخلی را تعقیب کردیم. بمباران هلیکوپترها، جمع کردن دفاع ضدهوایی از بعضی پایگاهها برای ما نقطه ابهام شدیدی بود. آن هم در رابطه با ارتش که روی این خیلی کار کردیم و به نقاطی هم رسیدیم، ولی در حد یقین نبود که بتوانیم جدی به مردم اعلام کنیم که این جوری هست و این آقا مقصر است. به این نقطه نرسیدیم. مسأله مهم دیگری هم در رابطه با تدارکاتی بود که باید انجام میشد برای عملکرد آنها، ماشین و گاراژ تهیه شده بود. آوردن آنها به سفارت و کارهای تدارکاتی که در این رابطه هم مرکز ماشینها و هم ماشینها را پیدا کردیم و هم شناسنامه ماشینها را تعقیب کردیم. از موقعی که آمده تا خریده شده تا نمره شده و چادر رویش خورده و آن کسانی که این ماشینها را تهیه کردند، آن کسانی که این ماشینها را خریدند، آن کسانی که آن گاراژ را خریدند و این ماشینها را در آن گاراژ بردند و آماده حرکت بودند. همه را شناسایی کردیم. بعضیها را بازداشت کردیم و بعضیها الان در آمریکا هستند. از آمریکا هدایت میکردند. بعضیها در اینجا هستند، مسألهای در حول و حوش امجدیه بوده که آنجا نقطه مبهمی بود. داشتیم تعقیب میکردیم. مسألهای در وزارت خارجه بود که دو نفر بودند که زیر نظر ما بودند. اتفاقاً آنها در رابطه با این توطئه شناخته شدند. معلوم شد که دو پهلو بودند. این موضوع رابطه بین دو جریان را به ما نشان میدهد. برای ما نقطه مبهمی بود. این جریان را هنوز داریم تعقیب میکنیم. در جریان تدارکات چیز دیگر برای ما روشن شد و آن، اینکه گروههای مسلحی در موقع آمدن اینها به سفارتخانه میآمدند. عمل میکردند و کمک میکردند و یا لااقل برای دفع خطرات احتمالی آماده میشدند. بین آنها و آنچه که امروز کشف کردیم، رابطه میبینیم. مطالعات آن موقع مایهای برای رسیدن به این نقطه است. حتماً تصدیق میفرمایید که زود بود ما آن مسائل را با توجه به اینکه داشتیم کودتا را تعقیب میکردیم، مطرح کنیم. ملت هم باید یک مقدار رشد داشته باشند. وقتی میگویم بعضی از مسائل را نمیتوان زودتر مطرح کرد، عجله نکنند. اگر اعتماد دارند، براعتماد خودشان باقی بمانند. وقتی زمان آن رسید، همه جزئیات را میگوییم.
س ـ پس آگاه کردن شما دیر یا زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد. سؤال شده که روزنامه صبح آزادگان امروز نوشت: «آقای بقایی دستگیر شد». آیا صحت دارد؟
ج ـ من هم شنیدم که ایشان در کرمان بودند. مثل اینکه ابهامی پیش آمد و بازداشت شدند. اینکه بازداشتشان چقدر است و یا زیر نظر گرفتن است؟ جزئیاتش را نمیدانم. فرصت پیدا نکردم که تحقیق کنم و ببینم چرا و آیا جدی است، یا اینکه سوءتفاهمی است که باید برطرف بشود. واقعاً نمیدانم.
س ـ سؤال شده که چرا دستگیر شدگان را از طریق تلویزیون به مردم نشان نمیدهند؟
ج ـ نشان میدهیم.
س ـ شاید به خاطر قطع جریان دیشب برق شنونده عزیزی که با ما تماس گرفتند، نتوانستند خبر را بشنوند که اعلام کردیم صحبتهای دو نفر از خلبانها، یا بهتر بگویم دو نفر از دست اندرکاران توطئه کودتا که همین امشب با آنها مصاحبه شد، پخش خواهد شد. اگر شما صحبت دیگری دارید بفرمایید.
ج ـ توضیحی میدهم اینکه آقایان زیر بازجویی هستند. به خاطر وسعت دامنه کار که عده زیادی بازداشت شدند، باید مقداری تحقیقات بشود و مسائل روشن شده را در اختیار مردم بگذارند. قرار بر این شد که مرتب مسائل و جریانات را از زبان خود اینها در اختیار مردم بگذارند که اعترافاتشان را فیلم بگیرند و به مردم نشان بدهند.
س ـ آقایی ظاهراً از مرکز آموزش مخابرات لویزان تلفن زدند و گفتند: ارتشی هستند. بعد از انقلاب افرادی از این سازمان بودند که میخواستند کودتا کنند. با اینکه اسامی این افراد کشف شد، آنها تحت تعقیب قرار نگرفتند و احیاناً پستهای مهمی هم گرفتند. اگر چنانچه این افراد تصفیه میشدند، مسلماً جریانی مثل توطئه اخیر کودتا اتفاق نمیافتاد. اگر در مورد این مسأله نظری دارید، بفرمایید.
ج ـ اولاً جریانی اتفاق نیفتاد. آقایان که این سؤال را میکنند، باید خوشحال باشند که چگونه قضیه تعقیب شد و در موقع مناسبی افرادی که بنا بود خیانت کنند، بازداشت شدند. ما در این جریان دو نفر شهید دادیم که یکی از آنها اشتباهی شهید شد و یکی هم رفته بود افراد را بازداشت کند که او را زدهاند. اگر آن روز آنها بازداشت میشدند، اولاً همه اینها شناخته شده نبودند و فقط تعدادی بودند. ثانیاً اصولاً بیشتر عضو گیریشان در بین افراد تصفیه شده است، نه در بین افراد شاغل. افراد شاغل در بین آنها کم هستند. همان افرادی که ما تصفیه کردیم و ناراضی شدند، بیشتر ناراضی و مأیوس شدند و رفتند و آنها عضوگیری کردند. فعالیتهای اساسی را هم آنها میکنند. البته من باید همین جا اعتراف کنم که در تصفیه و کنار گذاشتن افراد مشکوک لااقل در ارتش که خیلی حساس است، مقداری مسامحه شد. امیدواریم که در آینده این مسامحهها کمتر بشود.
س ـ آیا حزب دمکرات در جریان توطئه کودتا دست داشته است یا نه؟ مخصوصاً با کشف ارتباط حزب دمکرات با عراق این شک قوت میگیرد.
ج ـ تحقیقاً دست داشتند. یعنی به عنوان یک عامل بودند. اصولاً روی نیروهایی که در غرب کار میکنند، حساب شده بود. میبایست در این برنامه فعال میشدند و میآمدند و کمک میکردند. در پیدا کردن امکانات، اسلحه، ارتباطات و کارهای مقدماتی کمک داشتند. آقایانی هم که الان در این جریان هستند، در کارهای حزب دمکرات و در بلوای غرب کشور دخالت و همکاری عمیق داشتند. پالیزبان، اویسی و بختیار با عراق و آمریکا و اخیراً با مصر در ارتباط هستند.
س ـ آن چیز که خوبان همه دارند، اینها تنها دارند. صحبت این بود که چند روز پیش، یعنی دقیقاً همان روز پنجشنبه که قرار بود طرح توطئه کودتا پیاده شود، یک هواپیمای اردنی در فرودگاه مهرآباد به زمین مینشیند و در داخل این هواپیما به جای اسلحههای معمولی که معمولاً گاردهای پرواز به همراه دارند و معمولاً از کلت تجاوز نمیکند، تعدادی مسلسل بود. ظاهراً هر کدام از نیروهای گارد چهار مسلسل به همراه داشت که شاید بیست مسلسل بود. بعد فهمیدیم که در هواپیما را مهر و موم کردند و هواپیما را پس فرستادند. به خاطر قوانین بینالمللی نمیتوانستند این افراد را خلع سلاح کنند. آیا این هواپیمای اردنی با این ماجرا ارتباطی داشته است؟
ج ـ دقیقاً نمیتوانم اظهار نظر کنم، چون اطلاعاتم در مورد آن ناقص است.
س ـ یکی از روزنامهها نوشته بود که قبل از انجام کودتا، مقداری اسلحه مدرن وارد ایران شده بود. شما چقدر از این اسلحهها خبر دارید و در کجا هستند؟
ج ـ یکی از شگردهای آنها این بود که به افرادی که دعوت به همکاری میکردند، میگفتند ما نوعی اسلحه داریم که مثلاً با اشعه کار میکند و چگونه و چگونه است! صدا ندارد. قدرت خودشان را خیلی بزرگ جلوه میدادند. من هنوز اطلاع ندارم. در بازداشتهایی که شد، کسی به داشتن اسلحه فوق مدرن اعتراف نکرد. معمولاً سلاحی را که فعلاً ما داریم، داشتند. حتی کمیته سعدآباد یک انبار را کشف کرد که تعداد زیادی اسلحه در آن بود. در آنجا هم اسلحههای خودمان، مثل ژ - 3، یوزی، کلت، برنو و اسلحههای معمولی بود. فکر نمیکنم چیزهای فوقالعادهای در اختیارشان بوده باشد.
س ـ امام، روز جمعه در یک سخنرانی اشاره کردند که یکی از محلهایی که اینها اسلحه جمع آوری کرده بودند، به طور خیلی تصادفی به وسیله یک سگ کشف شد. آیا دقیقاً همان جایی بوده که برای کودتا در نظر داشتند؟ اگر توضیحی دارید، بفرمایید.
ج ـ همین بود که الان اشاره کردم. یعنی صبح روز پنجشنبه بعد از خنثی شدن کودتا، کمیته سعدآباد برای بازرسی منزلی که آنجا به عنوان مرکز قاچاق مورد توجه قرار گرفته بود، وارد منزل میشوند و وضع مشکوکی میبینند. افسر شهربانی که در آنجا بود، دستپاچه میشود و فوری اعتراف میکند که آمدم قماربازی کنم. هیچ لزومی نداشت چنین عذری بیاورد و داستان سگ پیش میآید که برادران کمیته به طرف سرداب زیرزمین هدایت میشوند. به زیرزمین که میرسند، میبینند حدود چهارصد قبضه اسلحه روغن زده و آماده برای کار و اعلامیههایی که آقای بنیصدر خواندند، آماده شده بود که بعد از کودتا پخش کنند. تعداد زیادی لباس نظامی آماده بود که افراد بپوشند و بیرون بیایند. خیلی از وسایل دیگر که برای روزهای اول لازم داشتند، در آن زیر زمین بود.
س ـ پرسیدند که آقای رفسنجانی، حزب ملت ایران را ذکر کردند یا حزب ایران؟
ج ـ حزب ایران
س ـ بعد از این جریان تکلیف ارتش و سیستم فرماندهی آن به چه صورت خواهد بود؟ برای من این سؤال مشخص است. جواب دادنش برایتان مشخص است یا نه؟
ج ـ بله، فکر میکنم باید دقت بیشتری شود. بعد از این تجربه باید دقت کنیم. البته ما از یک ماه و نیم پیش به فکر افتادیم که بیشتر دقت کنیم.
س ـ منظور شما سیستم گزینش فرماندهان است؟
ج ـ سیستم گزینش فرماندهان، محدوده اختیارات و کنترل حرکات آنها به هر حال ما هنوز در وضعی هستیم که باید احتیاط کنیم. مدتی پیش تصمیم گرفتیم و داریم احتیاط میکنیم و روز به روز هم این دقت را بیشتر خواهیم کرد.
س ـ در روزنامهها داشتیم که آقای مهندس غرضی، استاندار خوزستان، چهار نفر از افراد سپاه پاسداران را به عنوان فرماندهان پادگان منصوب کردند. نظر شما چیست؟ آیا این کار صحیح است؟
ج ـ اتفاقاً دیشب ایشان را دیدم و راجع به این مسأله با ایشان صحبت کردم. به ایشان از جهتی حق میدهم. همان مسأله قبلی که مطرح کردم، در خوزستان هم حالت بحرانی است. ایشان در شرایطی قرار گرفتند که باید چنین میکردند. عمق توطئه در خوزستان عمیقتر از اینجا بود. یعنی اینجا گوشهای و تعدادی از افراد حاشیه ارتش بودند و در آنجا افراد در متن ارتش بودند. ایشان احساس کرد که توطئه در آنجا عمیق است. بسیاری از افراد مؤثر آنجا یعنی بیست و چهار نفر را بازداشت کرد و به عدهای هم بدبین بود. نیروی دریایی، نیروی هوایی و نیروی زمینی برای او مشکوک بود. به عنوان یکی از مسؤولان منطقه فکر کرد که چکار کند. چون شناختش از داخل ارتش کم بود، خواسته از نقطهای که شناخت بیشتری دارد و از نقطه اطمینان حرکت کند. موقتاً این کار را کرد تا از مسؤولان بالا کسب تکلیف کند. بنابراین او به عنوان یک علاج موقت، فوری و ضروری اقدام کرد که نباید مورد نکوهش قرار بگیرد. باید تقدیر کرد و باید به مسؤولان امر توضیح داد. به ارتش آنجا هم توضیح داد. قصد این نبود که شما را تحقیر کنند. بالاخره یک مسؤول از نقطه اعتماد خود کار کرد. این یک کار دایمی نیست. قدری که شرایط عادی شود، مسؤولان ارتشی از ردههای خودشان کسانی را در آنجا خواهند گذاشت.
س ـ روزنامهها نوشته بودند که استاندار ایلام ذکر کرده بود که چند حادثهای که در این استان اتفاق افتاده بود و ایشان متوجه میشوند، بعد از اینکه به ایشان گزارش داده میشود، با ستاد ارتش تماس میگیرند، ولی هیچ کس جواب نمیدهد. یعنی تلفنهای ستاد ارتش یا اشغال بوده یا جوابگوی ایشان نبودند. اگر در این مورد توضیحی دارید، بفرمایید.
ج ـ فقط در آنجا نیست، در جاهای دیگر هم از این برخوردهای مشکوک هست.
س ـ منظور من ضرورتاً ایلام نبود. بلکه آنچه که بیشتر مورد نظر است، ستاد ارتش است.
ج ـ در این مورد تحقیق نکردم. مثل شما از روزنامه خواندم و فرصتی که بروم بپرسم و استاندار ایلام را ببینیم، نبود که ببینم چگونه تلفن کرد؟ طرفش چه کسی بود؟ نرسیدم که بپرسم. چون مسؤولیت من در آنجا نیست. باید این مسأله را از مسؤولین نظامی بپرسید. ولی میدانم که اینها سر و صدایی به وجود آورده بودند. بسیاری از افراد خیال میکردند که کار تمام میشود و دستشان به کار نمیرفت. بعضی جا برای من قابل باور است که چنین چیزهایی باشد. اما تأیید و تصدیق نمیکنم. باید تحقیق کنم.
س ـ آقای رفسنجانی، ممکن است بفرمایید که امام چگونه از کودتا با خبر شدند و عکسالعمل ایشان درباره طرح کودتا چه بود؟
ج ـ ما آن موقعی که همان مسائل در شورای انقلاب مطرح میشد و اطلاعات خاصی داشتیم، در همان حدود، گاهی که خدمت امام میرفتیم، گزارش میدادیم. روز آخر یعنی روز چهارشنبه که مشخص شد ساعت چهار صبح برنامه دارند و بناست هواپیماها بیایند تهران و من جمله منزل امام را بمباران کنند، فکر کردیم که خدمت امام برویم و مسأله را روشن بگوییم و از امام تقاضا کنیم که آن شب را در منزلشان نباشند. گر چه میدانستیم ایشان معمولاً نمیپذیرند. چون روزهای اولی که از پاریس آمده بودند، خیلی از این شایعات در مورد مدرسه علوی بود و همیشه تقاضا بود و ایشان هم هیچ وقت قبول نمیکردند. من و آقای خامنهای خدمت امام رفتیم و جریان را مشروح گفتیم. ایشان برخلاف جلسات معمولی که نمیخندند و همیشه خیلی جدّی برخورد میکنند، آن روز خیلی متبسم و خندان بودند و جلسه را یک مقدار شوخی تلقی کردند. یعنی مطمئن بودند که قضیه، نمیتواند مهم باشد. میفرمودند قابل باور نیست. با این مردم که نمیتوان کودتا کرد. اینها بالاخره باید از آسمان روی زمین بیایند. مردم با آنها چگونه برخورد میکنند. آن آقایی که میگویید باید در خارج بنشیند و با فورش را بکشد، کی راضی میشود به ایران بیاید و در اینجا کشته شود. به هر حال وقتی جزئیات را گفتیم، قبول فرمودند که چیزی هست. گفتند با این آمادگی که شما دارید، دیگر دلیلی ندارد ما از خانه بیرون برویم. اینها به اینجا نمیرسند. دعا کردند که خداوند به جوانها و افرادی که در جریان هستند، توفیق بدهد و به ما هم یک مقدار قوّت قلب دادند. گر چه ما هیچ نگرانی نداشتیم.
س ـ آقای رفسنجانی، فکر میکنید بعد از این جریان نمیبایست به فکر به وجود آوردن یک سیستم اطلاعاتی، به خصوص در ارتش باشید؟
ج ـ سیستم اطلاعاتی الان هم هست. یعنی در ارتش و جاهای دیگر سیستم را به کلی از بین نبردند. اصلاح کردند. اما وسیع و قوی نیست. به شکل قبلی نیست. منتها نقطه مثبتی دارد که از منبع مردم ارتزاق میکند. تغذیه مردمی اینها را با تعداد کم افرادشان همیشه فعال نگه میدارد. البته احساس میشود که سیستم متمرکزی لازم است.
س ـ اجازه بدهید که من به صحبت شما اعتراض کنم. البته اعتراض من صحبت یکی از ائمه جماعات بود. ایشان فرموده بودند که در برنامه کودتای اخیر، خود مردم آمدند و به ما اطلاع دادند. ظاهراً مادر یکی از خلبانها آمده بود و یک سری اطلاعات به ما داده بود. در مملکتی که سیستم اطلاعاتی از طریق خود مردم است و با مقامات مملکت ارتباط برقرار میشود و مردم کانال ارتباطی بین خود و مقامات دولتی هستند و آنها را از آنچه که در خانهها میگذرد که بعضیها توطئه هست، مطلع میکنند. شما چرا میگویید که این کار ضعیف است؟
ج ـ من از نظر تعداد افراد و امکانات ملی میگویم، ضعیف است. واّلا از لحاظ پشتوانه مردمی قویتر است. لذا بازدهاش بیشتر از آن روش است. ببینید قضیه فرقان را چگونه در مدت کوتاهی ریشه کن کردیم. در رژیم گذشته ساواک در مورد گروههای خیلی کوچکتر و در محیطهای خیلی خفقان آورتری نمیتوانست این کار را بکند. همین کودتا در سراسر کشور ریشه پیدا کرده بود. این به خاطر همان تغذیه مردمی قضیه است. در این بحث خودتان اشاره به یک نکتهای کردید که من بگویم نمونه همکاری مردم است. به خلبان اشاره کردید. نمیخواستم این را مفصل بگویم. در موقع خود باید گفته شود. مادر یکی از خلبانها، نیمه شب وقتی مطلع میشود که پسرش هم از این جریان اطلاع دارد، از او میخواهد که زود برود و مسؤولان را خبر کند. این خلبان فکر میکند که مسؤولان کشور خودشان در این قضیه دست دارند. میترسید به هر جا که برود و بگوید، بازداشتش کنند. به هر حال آخر تصمیم میگیرد از این خطر استقبال کند و بیاید بگوید. آقای خامنهای را به دلیل اینکه امام جمعه است، بیشتر میشناختند. به نظر ایشان فرد مطمئنی میآید. میگوید من میروم به ایشان میگویم. ولی در عین حال دلش مطمئن نبود که آقای خامنهای هم دست نداشته باشد. شب نمیخوابد و ساعت دوازده حرکت میکند و ساعت پنج صبح به آقای خامنهای میرسد. با مادرش قرار میگذارد که اگر تا ساعت هشت برنگشتم، بدان که آقای خامنهای هم با آنهاست و تو برو به امام بگو. این قدر مردم همکاری داشتند. نمونه دیگری را بگویم که برای مردم مؤثر و آموزنده است. وقتی اینها برای عملیات در پادگان حاضر شدند، نیروهایی در آنجا برای بازداشت اینها جمع شده بودند. یکی از احتمالات آنها این بود که قضیه لو رفته باشد. وقتی آمدند، دیدند اینجا محاصره است. قبل از آن، مأموران ما به روستاها اعلام کردند که آماده باشید. ممکن است ضدانقلاب فراری به روستای شما بیاید. شما بازداشت کنید. مردم روستاهای اطراف آن پادگان تا صبح نخوابیدند و با چوب و چماق در کوچهها و بیرون روستاها ایستادند. من جمله مردم یکی از سردمداران این معرکه را که استوار حیدری، عضو مؤثر و گرداننده این شبکه بود، بازداشت کردند. وقتی فرار کرد و به روستا رفت، مردم روستا بازداشتش کردند و تحویل مأمورین دادند. یا مثلاً یکی از فراریها در جاده سوار یک بنز خاور شد و راننده بنز خاور او را به پاسداران تحویل داد. در زمان گذشته که با رژیم مبارزه میکردیم، مردم ما را که میدیدند، به هر قیمتی که بود، ما را مخفی میکردند. اما الان درست برعکس است و مردم در دستگیری عوامل رژیم همکاری میکنند.
س ـ مسلماً این اولین توطئه آمریکا نبود و آخرین توطئه آمریکا هم نخواهد بود. فکر میکنید، آمریکا با این حملاتش میتواند به مقصد و مقصود خود نائل شود؟
ج ـ در شرایط موجود نه، یعنی اگر خوب خدمت کنیم، همان حرف امام را میزنم، اگر خوب عمل کنیم و مردم بفهمند انقلاب مال خودشان است و میخواهد خدمت کند، هیچ مشکلی نخواهیم داشت. البته مردم تشخیص میدهند. اگر صادقانه عمل کنیم و مردم را وفادار نگه داریم، آمریکا و کشورهای دیگر و قدرتهای ضعیف داخلی نمیتوانند، کاری کنند. روزی که اکثریت مردم با حکومت نباشند، آن روز احتمال موفقیت کودتا و حتی اشغال خارجی هست.
س ـ اگر چه شما به شکلی اشاره داشتید، ولی رقم قطعی نگفتید. تعداد عوامل کودتا چند نفر بودند؟
ج ـ نزدیک دویست نفر الان در بازداشتند. ولی الان که دارند از افراد بازجویی میکنند، افراد جدیدی را هم اسم میبرند. اینکه دقیقاً چند نفر هستند، بعداً معلوم میشود. ممکن است بیش از اینها باشد.
س ـ دویست نفر از افسرانی که در آمریکا تعلیم میدیدند، اخیراً به ایران بازگشتهاند. فکر نمیکنید که اینها در توطئه اخیر دست داشتهاند؟
ج ـ من هنوز از موردی اطلاع ندارم. ممکن است دست داشته باشند. من در جریان بازجوییها و این کارها نیستم. در حد مسؤولیت در شورای انقلاب و سطح بالای کشور اطلاعاتی به من میرسد. باید بعداً خود آقایان که دارند این کارها را انجام میدهند، گزارش بدهند.
س ـ میدانیم که این مسأله از جانب نیروی هوایی، به خصوص پادگان نوژه مطرح شد. یعنی قصد چنین کودتایی از آنجا سرچشمه گرفته است. میزان نفوذ این طرح در بین نیروهای سه گانه ارتش چقدر بود؟
ج ـ خیلی کم بود. تعداد بسیار کمی بودند. عرض کردم که قسمت عمده اینها افراد تصفیه شده و اخراجی و یا در معرض اخراج بودند که میدانستند نوبت آنها هم میشود. تعداد افرادی که جذب ارتش شدند و به ارتش امید بستند، الان اکثریت قاطع را ـ چه در سطح افسرها و چه در سطح درجهدارها ـ دارند. در همان پادگان "نوژه" هم این گونه بود. آنها خیلی ضعیف بودند. تعداد کمی در آنجا بودند که ما شناسایی و بازداشتشان کردیم.
س ـ گلهای از مقامات دولتی است و آن اینکه از کرمان، برادری تلفن کردند و گفتند که چند روز پیش محاکمه تیمسار علوی که فرماندهی پیشین نیروی دریایی را برعهده داشت، مطرح و در برخی روزنامهها منعکس شد. اما بعد به بوته فراموشی سپرده شد. آیا شما و مسؤولین دیگر نمیتوانید جریانات را خیلی زود به اطلاع مردم برسانید؟
ج ـ چرا، من هم این گله را از رادیو و تلویزیون دارم. اطلاع دارم که دیروز عصر آقایان مصاحبه کردند و میخواستند به رادیو و تلویزیون برسانند که مدتی وقتشان صرف این شد تا تیمی از اینجا برود و آن کار را بکند. توقع داشتند که دو نفر از بازداشت شدگان را به صدا و سیما بیاورند و در اینجا مصاحبه کنند. در صورتی که در این شرایط باید خبرنگارها و تیم تبلیغاتی به طور فعال در همه جا حضور داشته باشند، تأخیر شد. الان اطلاعات زیادی در دادگاههای انقلاب، ارتش و همین ستادی که این عملیات را رهبری میکند، وجود دارد. شما باید در آنجا حضور دایم داشته باشید و چیزهایی که تشخیص میدهید، برای مردم مفید است، با شمّ تبلیغاتی و انتشاراتی به اطلاع مردم برسانید.
س ـ حتماً اذعان دارید که بعضی از مسائل امنیتی است که نباید از دادگاهها بیرون بیاید، به خصوص در موقعیت حادی که الان قرار داریم. رادیو و تلویزیون هم در این کار مشغول است. البته همکاری خود را به آن اندازه که باید و شاید، انجام نداده است. ولی مثل بیشتر ارگانهای مملکتی انجام داده است.
ج ـ میگویم که اصل کار محرز است. یعنی یک مقدار اطلاعات است که نباید به مردم داد تا زمانش برسد. در آن بحثی نیست. صحبت بر سر آن مقداری است که باید به مردم اطلاع داد. یک مقدار آنها کندی میکنند و به شما نمیرسانند. یک مقدار شما کندی میکنید و جذب نمیکنید. شما باید بیشتر حاضر باشید. چون نیرو آن قدر نداریم که یک باند قوی بگذاریم برای اینکه تبلیغات را به آن خوبی اداره کند. باید قبول کنیم که هم ما و هم آنها یک مقدار کوتاهی کردیم و باید فعالتر در این جهت حرکت کنیم. من گله مردم را تا حدی برحق میدانم.
س ـ امیدواریم که ارگانهایی که در این مسائل دارای اطلاعاتی هستند، هر چه زودتر مردم را، یعنی کسانی را که بیشتر از هر کسی محقند که بدانند، با خبر کنند.
ج ـ اگر کمک کنید.
س ـ جناب آقای رفسنجانی، آیا دستگیری تیمسار محققی در این رابطه درست است؟
ج ـ بله، درست است. ایشان مثل بچه آدم اعتراف کرد و جزئیات کارش را گفت. از موضوعهایی که باید برای مردم پخش شود، حرفهای ایشان است.
س ـ مثل اینکه دیروز یک سخنرانی از شما از رادیو پخش شد که در آن سخنرانی گفتید: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در کشف کودتا نقش بسیار مهمی داشت. البته اشاره کرده بودید که ـ یکی از روزنامهها هم نوشته بود ـ من این را مطالعه کردم که این برادران نمیخواهند کاری که خودشان انجام میدهند، به اسم آنها منعکس شود. نقش سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در کشف کودتا چه بوده است؟
ج ـ نمیخواهم بگویم به عنوان سازمان در جریان بودند. حرفی که زدم، این بود که افراد اینها آدمهایی هستند که هر جا کار باشد، حضور به هم میرسانند. در کارهای سپاه، کارهای کمیته، کارهای تبلیغاتی و کارهای تحقیقاتی و اطلاعاتی کمک میکنند. در این جریان هم، هم در جنبههای اطلاعاتی قبل و هم در تعقیب و پیگیری و هم در فعالیت برای خنثی کردن آن و هم در ادامه کار، افراد اینها بدون مارک سازمان و بدون اینکه بخواهند به اسم سازمان چیزی را تمام کنند. دارند کار میکنند.
س ـ آیا تیمسار احمدمدنی در این کودتا نقش داشته است؟
ج ـ محققاً نمیتوان چیزی در این باره گفت. هنوز باید یک مقدار صبر کرد.
س ـ قبل از 28 مرداد، حزب توده چند بار به خاطر اینکه خودشان را از دور خارج کنند، هشدار کودتا دادند. حتی افرادی نیز در آن زمان دستگیر شدند. اقدام قاطعی از سوی مسؤولان صورت نگرفت، ولی افراد حزب توده و دیگر خود فروختگان داخلی، به وسیله همکاران خارجی، کودتای آن چنانی را انجام دادند و ربع قرن یک ملت را تحت استعمار خودشان گرفتند. چند توطئه کشف شد که اقدام قاطعی در برخورد با توطئهچیان صورت نگرفته است. آیا این سهل انگاریها دوباره تکرار میشود؟ قسمت دوم سؤال اینکه چرا محکم کاری نمیکنید؟
ج ـ اولاً هر توطئهای که کشف میشود، با عوامل توطئه، قاطعانه برخورد میشود. همان طور که در خوزستان هر کدام از عوامل توطئه را پیدا کنند، اعدامش میکنند. در تبریز دادگاه انقلاب اسلامی، عده زیادی از اینها را اعدام کرد. در سیستان و بلوچستان همین کار را کردیم. در توطئه اخیر عواملی خواستند از انقلاب فرهنگی سوء استفاده کنند و در دانشگاهها سنگر گرفتند و آن جریان را به راه انداختند، در اهواز و گیلان که مراکز قویتری بودند، قاطع برخورد کردند. در گنبد قاطعانه برخورد کردند. در این مورد هم قاطعانه برخورد میشود. در مورد فرقان میبینید که قاطعانه برخورد شد. این گونه نیست که قاطعانه برخورد نشود، ما یک نوع مسامحه داریم. سهل انگاری در مورد عوامل رژیم که ناباب بودند، اصل دیگری است که ما داریم و آن، اینکه رژیم فاسد بود و کسانی در خدمت رژیم بودند. گاهی فکر میکنیم اگر بشود اینها را پیش از انتقام اصلاح کرد، بهتر است. این روش، یک تجربه است. اگر یک روز بفهمیم که این تجربه درست نیست، آن وقت راه دیگری انتخاب خواهیم کرد.
س ـ چرا محافظین امام کم هستند؟
ج ـ فکر نمیکنم کم باشند. محافظین امام خیلی زیادند. از نقاط دور دست منزل امام کاملاً محافظت میشود و نفوذ به منزل امام کار آسانی نیست.
س ـ حق بدهید که جای یک مقدار نگرانی برای شنوندگان و همه ما، در مورد امام وجود دارد.
ج ـ البته چون امام قلب کشور است و الان قلب کشور در جماران میتپد، هر کسی حق دارد که بگوید از قلب بیشتر محافظت شود. فکر میکنم مسؤولان تا آنجا که امکان دارد، دریغ نمیکنند.
س ـ آقای رفسنجانی، با توجه به اینکه شما یکی از افراد شرکت کننده در سطح بالای حزب جمهوری اسلامی هستید و با توجه به عضویت شما در شورای انقلاب و آگاهیتان از مسائل مملکتی، به این سؤال جواب بدهید. روزنامه انقلاب اسلامی، امروز نوشته که بین توطئه کودتا و توطئه دکتر حسن آیت رابطهای وجود داشته است، آیا این مسأله صحت دارد یا نه؟
ج ـ من این را یکی از شیطنتهای مضر روزنامه انقلاب اسلامی تلقی میکنم که با این کار محیط را آلوده کرد. قرار شد دیگر از این شیطنتها نکند. این بار هم این کار را کرد. هیچ گونه رابطهای نمیتواند بین آن جریان و این جریان باشد. آن جریان همان طور که بارها توضیح دادیم، یک اظهار نظر شخصی در یک محفل خصوصی دو سه نفری بود. توطئه گر آنهایی بودند که این مسائل را در روزنامه مطرح کردند. ما هم به عنوان یک توطئه تلقی کردیم. چون گذشت، دیگر تکرار نکردیم. قرار شد بعد از طرح میثاق وحدت، از این شیطنتها نشود. حالا که این کار را کردند، من باید بگویم که این برای پوشاندن سؤالی است که الان در ذهن مردم میآید. چون این کودتا بیش از هر چیزی با افراد جبهه ملی سابق رابطه داشته است. روزنامه انقلاب اسلامی میداند چه کسی بیشتر متهم میشود. این است که باز این مسائل را راه انداخته است. من شدیداً اخطار میکنم که اجازه نمیدهیم این گونه کارها تکرار بشود.
س ـ یکی از شنوندگان میگوید، گفته شد که برای این توطئه مقداری اسلحه جدید وارد شد. این اسلحهها به چه طریقی و از کجا وارد شده است؟
ج ـ عرض کردم که هنوز اطلاع ندارم که اسلحه جدیدی وارد شده باشد. ولی در مرز کردستان و از طریق عراق همیشه اسلحه وارد میشود. از جاهای دیگر هم ممکن است وارد شود. ولی اینکه چه نوع اسلحهای بود و از کجا آمد؟ من چیزی نمیدانم.
س ـ با وجود اینکه از شنوندگان عزیز خواهش کردیم که سؤالات تکراری نکنند، باز بعضی از سؤالات خیلی تکرار میشود. مثل اینکه زیاد مورد نظر مردم هست که سؤال میکنند. از این جهت فکر نمیکنم تکرارش اشکال داشته باشد. لطف کنید به این سؤال جواب بدهید که چرا تیمسار باقری که ثابت شد در جریان طبس دست داشت و صحبت از دخالت ایشان در توطئه اخیر نیز هست، آزاد شد؟ البته شنوندگان عزیز توجه دارند که سؤالات را عیناً به همان ترتیبی که تلفن کننده مطرح میکند، عنوان میکنیم و نظر شخصی افراد مطرح نیست. بنابراین از این نظر انشاءاللّه برای کسی ابهامی پیش نخواهد آمد.
ج ـ در قسمت اول گفتند که ثابت شد در توطئه طبس دست داشت که ثابت نشد. من قبلاً هم گفتم. اتفاقاً ایشان از افرادی بودند که مخالف زدن هلیکوپترها بودند و تا آخر هم مخالف بود. البته ایشان در سمت فرمانده نیروی هوایی مسؤولیت آن زدنها را داشت که نباید میگذاشت بزنند. به هر حال مخالف بود. اظهار نظر ایشان در پروندهها منعکس است که مخالف بود. ما آن پروندهها را دقیقاً خواندیم و در مورد توطئه جدید هم برای ما هنوز ثابت نشده است. کسانی که ایشان را بازداشت کردند، شاید چیزهایی فکر میکردند و کسانی هم که ایشان را آزاد کردند، شاید چیزهای دیگری میدانستند. آقای بنیصدر در یکی از اظهاراتشان گفتند: ایشان اطلاعات خوبی در این جریان به ما دادند که البته من هنوز موفق نشدم مستقیماً از آقای بنیصدر سؤال کنم که چه اطلاعاتی بود. به هر حال حرف آقای بنیصدر از حرف دیگران در این جهت معتبرتر است. ایشان مسؤول عمده مسائل در این کشور است.
س ـ خانمی اعتراض کردند که چرا شما با خونسردی از کشته شدن دو نفر نام بردید؟
ج ـ ایشان احساس خونسردی کردند. اتفاقاً وقتی گفتم، قلبم لرزید. شاید آثار تأثر را در چشمان من دیده باشید. چون من جداً متأثر بودم.
س ـ همان طور که دو دقیقه پیش اعلام کردم، عیناً تلفنهایی که میشود، خدمتتان میگوییم. بدون اینکه دخل و تصرفی در آن به عمل بیاوریم.
ج ـ سؤالات را مطرح کنید. در مورد اینکه چرا زودتر نگرفتید که این همه خسارت بار بیاید؟ گفتم که خنثی کردن کودتایی به این وسعت، خسارت عمدهای بار نیاورد. تلفاتمان در مجموعه این حوادث دو نفر بود که اگر دقت بیشتری میشد، میتوانستیم همین را هم نداشته باشیم.
س ـ این خانم عزیز باید اطمینان داشته باشند که مسؤولین مملکت تا آنجا که ما کم و بیش در این زمینه اطلاع داریم، از جاری شدن خون بینی افراد مؤمن به انقلاب نگران و ناراحتند. آقای هاشمی رفسنجانی، احتمال دارد که توطئه اخیر در رابطه با بختیار باشد. شنونده عزیزی تلفن کردند و گفتند: باید کسانی را که بعد از دستگیری بختیار، او را آزاد کردند، بشناسیم. آیا پس از گذشت یک سال و نیم، شما اطلاع دارید که چه کسانی این شخص را فراری دادند؟
ج ـ اولاً بگوییم که مسؤولیتش به عهده بختیار نیست. بختیار این قدر عرضه ندارد. همان طور که میدانید، یک بافوری کم عرضه است. ولی به عنوان کسی که به آسانی با آمریکا رابطه برقرار میکند و با عوامل رژیم یکی هست، به عنوان سرنخ یا به عنوان بهانه از او اسم میبرند. اتفاقاً آن قدری که من طرح را دیدم و در اعترافات بعضیها بود، میخواستند وقتی کودتا شد، دو سال در حکومت ارتش، بختیار به عنوان نخست وزیر باشد. پس فقط او مسؤول نیست. او یک عامل است. فقط اسمی است. اما اینکه فرار کردن و رفتن ایشان به این کودتا مربوط باشد و تعمدی در آن باشد، بینی و بینالله هنوز برایم ثابت نشد که کسانی با عمد و اختیار او را بیرون برده باشند. گر چه از نظر من منتفی نیست که شاید کسانی کمک کرده باشند. اما این گونه نیست که الان شخص یا گروهی را مستقیماً مسؤول عمدی و اختیاری فرار او بدانم. خیلیها در روزهای اول فرار کردند.
س ـ سؤال شده که آقای خامنهای در نماز جمعه این هفته صحبتی داشتند و به شکلی اشاره داشتند که بعضی از تظاهراتی که در چند روز اخیر انجام شد، بیارتباط با مسأله توطئه کودتای اخیر نبود و کسانی با هم ارتباط داشتند. نظر شما چیست؟
ج ـ کاملاً صحیح است. یعنی ما در طرح چنین مسألهای میدانیم که روزهای قبل از انقلاب باید آشوب بشود. این آشوب شدنها هم یک مقدار همین تظاهرات خیابانی است. اینها مناسب دیدند که از محدودیت خانمها در ادارات استفاده کنند. طرح دیگری هم داشتند که اگر بتوانند بمبهایی در مراکز جمعیتی مثل نماز جمعه یا جاهای دیگر منفجر کنند که وحشتی به وجود بیاورند که به دلیل بیداری مسؤولان خنثی شد. طرح تظاهراتشان هم حسابی سرکوب شد و مردم فهمیدند که اینها زمینهای ندارند.
س ـ پس شما مسأله تظاهرات اخیر را منتفی نمیدانید و کاملاً هم در ارتباط بود.
ج ـ معتقدم که به هم مربوط بودند. منتها نتیجه نگرفتند. یعنی برعکس شد. دیدید که تعداد معینی از خانمها به خیابانها رفتند که نمیشد به عنوان افکار عمومی روی آنها حساب کرد.
س ـ در روزنامهها آمد و بعد آقای خامنهای هم در نماز جمعه گفتند که قرار بر بمباران نماز جمعه بود. با توجه به آن اطلاعیهای که گفتید در نیاوران کشف شد و در آن خانه به اصطلاح تیمی، ارتشی که قرار بوده به اصطلاح حکومت نظامی برای در هم ریختن رژیم به قول خودشان پوسیده آخوندی برقرار نماید، میخواستم ببینیم که چه جور اینها را به همدیگر مرتبط میکنید؟
ج ـ اینها دو مطلب جداگانه است. یک مطلب اینکه اینها به هر حال میبایست، خشونت میکردند، برای اینکه چشم مردم را بترسانند. آنها که در مردم نفوذ نداشتند، برنامهشان این بود که چشم مردم را بترسانند و به مردم بگویند که مثلاً تا یک هفته دیگر از خانهها بیرون نیایید. مگر در ساعات معینی و با اجازه و این بدون خشونت و خونریزی نمیشد. میبایست اجتماعی را نابود میکردند. مدرسه فیضیه را میزدند. مجلس جزو برنامههایشان بود که بزنند، کاخ ریاست جمهوری را بزنند. به ویژه اگر اجتماعی مثل نماز جمعه آن روز تشکیل بشود، برایشان مهم بود.
س ـ در آن اعلامیه اشاره شده بود که هیچ کس از خانهها خارج نشود و هیچ حرکتی انجام نشود.
ج ـ بله، برنامه این بود. اگر مردم تخلف کردند و در اجتماعی جمع شدند، خشونت قطعی نشان بدهند که مردم باور کنند، مسأله جدی است و مدتی در خانههاشان بمانند تا اینها مسلّط شوند.
س ـ سؤال شد که اکثر ساواکیهایی که از زندان آزاد و یا دستگیر نشدند، در جریانهای اخیر شرکت داشتند. از آنجا که این افراد در خرابکاری تخصص دارند، چرا آنها را دستگیر و مجازات نمیکنید؟
ج ـ گفتن که اکثر، از همان اغراقهایی است که میگویند. ما حداقل هشت هزار عضو ساواک داشتیم. با بستگان خود حداقل دهها هزار منبع داشتند. تعدادی که میتوانیم بگویم شرکت داشتند، چقدرند که بگوییم اکثر اینها بودند؟ تعدادی بودند. اگر فرض کنیم فرزندان هر هشت هزار نفر دخالت و شرکت میکردند، باز اکثریت نبودند. چون تعداد افراد کودتا خیلی کمتر از این بود. غیر از این ما که نباید نسبت به عوامل رژیم گذشته با این خشونت و حدت رفتار کنیم. بگذارند یک مقدار عفو اسلام را به مردم نشان بدهیم.
س ـ البته اجازه بدهید من اینجا حق را به مردم بدهم. موقعی که شما تظاهراتی را میبینید که در بعضی جاها برگزار میشود و بلافاصله رسانههای گروهی و یا رادیو و تلویزیون اعلام میکنند: عدهای ساواکی و مغرض بودند. طبیعتاً مردمی که دل خونی از برگزاری این تظاهرات دارند، بلافاصله تیغ تیز اعتراضاتشان را به روی مسؤولین میکشند که مگر شما مسؤول نبودید که بیایید این ساواکیها را دستگیر کنید و آزادشان نکنید که چنین مسائلی نباشد؟
ج ـ بله، به ما هم حق بدهید که کنترلمان را از دست ندهیم و بر خود مسلّط باشیم و به خاطر خرابکاری جمعی از اینها، نسبت به همه خشونت نکنیم و فقط نسبت به اینهایی که این کارها را میکنند، خشونت کنیم. غیر از این به نظر ما از این به بعد، ضدانقلاب کسانی هستند که الان ضدانقلابند. آنهایی که در گذشته بودند، باید حسابشان را جدا کنیم. بعضی از افراد ضدانقلاب هستند که نمیخواهند سر سازگاری داشته باشند. حساب آنها جداست و باید رفتار با آنها عوض شود.
س ـ سؤال شد که آیا دو نفری که اشاره کردید کشته شدند، عضو سپاه بودند یا ارتش؟
ج ـ اعلام کردند از ارتش بودند و اعلام تشییع جنازه شد و فاتحه گرفتند.
س ـ پس از ارتش بودند. یادداشتی برای من گذاشتند که اجازه بفرمایید اعلام بکنم. از ستاد مشترک ارتش تماس گرفتند و گفتند که استاندار ایلام به دفتر ستاد مشترک زنگ زدند که به این وسیله توضیح داده میشود که پرسنل ستاد مشترک 24 ساعته مشغول کار و آماده گرفتن گزارشها هستند و حرف استاندار ایلام نمیتواند درست باشد. اجازه بدهید من از طرف مسؤولین رادیو که در اینجا هستند، این مطلب را خدمت شنوندگان عزیز بگویم که رسیدگی به این امر برعهده مسؤولین خواهد بود.
ج ـ از آقای استاندار بخواهید شماره تلفنی که گرفتند، بگویند تا روشن بشود. البته ممکن است چنین اشتباهی پیش بیاید، و مسؤولان ستاد مشترک ارتش بعید نیست. البته آن قدری که اطلاع دارم، مرکز ستاد ارتش را در شرایط عادی هم خالی نمیگذارند که بیجواب بماند تا چه برسد به شرایطی مثل آن شب. باید کسی همیشه در آنجا باشد. این را از ایشان سؤال کنید و به مردم بگویید.
س ـ حتماً، آگاهی دارید که بعد از طرح توطئه کودتا و نافرجام ماندنش، ستادی از سپاه پاسداران و ظاهراً انجمن اسلامی نیروی هوایی تشکیل شد. اگر ممکن است، کارایی این ستاد و وظایفش و نظر خودتان را درباره این ستاد بفرمایید.
ج ـ من زیاد در جریان عملیات اینها نیستم. ولی کم و بیش میدانم که چه کارهایی میکنند. نظرم این است که اولاً این ستاد ضرورت داشته است تا افراد انقلابی هماهنگ بشوند. ثانیاً عناصری از اینها را میشناسم که فداکار، پرکار، خوش قلب و با اخلاص هستند.
س ـ مقداری از سؤالی که میخواهم خدمتتان مطرح بکنم، تکراری است. آیا آقایان مهدیون، محققی و تیمسار باقری دستگیر شدند یا خیر؟ آیا در رابطه با این توطئه دست داشتند یا نه؟ البته شما درباره تیمسار باقری صحبت کردید. تیمسار محققی را هم که به طور مشخص اعلام کردید که ایشان دست داشته و اقرار هم کرده است. درباره سپهبد مهدیون بفرمایید.
ج ـ او هم از عناصر مؤثر و از رهبران این توطئه بود و در بازداشت است.
س ـ آیا اقرار هم کرد؟ یعنی قطعی است که در توطئه بود؟
ج ـ در جریان پروندهاش نیستم که چه گفته است. ولی طبق اطلاعاتی که داشتیم و داریم، ایشان عضو مؤثر این جریان بوده و رهبری بخش عظیمی را به عهده داشته است.
س ـ آقای دکتر بهشتی گفتند که آن سیاستمدار شکست خورده و نظامی فراری. شما هم اشاره کردید سیاستمدار به اصطلاح ورشکسته یا شکست خورده. منظور چه کسی است؟
ج ـ فکر میکنم منظور آقای بهشتی، بختیار و اویسی باشد.
س ـ تکلیف کارمندان تقریباً بیگناه ساواک چه میشود؟ کی معلوم میشود که چه کسانی با گناه و چه کسانی بیگناه هستند؟ کی وضعیت کسانی که دست به تظاهرات و کارهای ضدانقلابی میزنند، مشخص میشود؟
ج ـ در عمل باید مشخص کنند. سهل گیری کردیم و بعضیها نسبت به ما اعتراض دارند. البته دلمان میخواهد که ساواکیهای گذشته ثابت کنند که به انقلاب علاقهمند هستند و وفادارند. به هر حال اینها عضو این مردم و ملت هستند و باید با این مردم زندگی کنند و باید اداره بشوند و باید کار کنند. منتها کارها فرق میکند. کاری که ایمان قوی و اعتماد سطح بالا میخواهد، نمیتوان به اینها واگذار کرد. ولی باید کارهای معمولی کنند. مخصوصاً در بخش خصوصی باید امکانات فراهم کنیم که اینها فعالیت کنند. در بخش تولیدی کار کنند تا زندگیهایشان بگردد و راحت زندگی کنند. این کارها را برای اینها میخواهیم. منتها هنوز در کشور ما مستضعف، محروم و بیکار خیلی فراوان است. آنها نباید توقع داشته باشند مردمی که با رژیم گذشته میجنگیدند و هنوز محرومند و این آقایان در گذشته مرفه بودند، الان هم با همان رفاه، پیش از آنکه ملت ما مرفه بشود، زندگی کنند. این توقع زیاد است. ولی اگر صبر و حوصله کنند و خیانت نکنند، مثل یک عده که دارند به مردم خدمت میکنند، زود ملت اینها را میبخشد و جذبشان میکند.
س ـ البته شما گفتید که اگر خیانت آنها محرز بشود، به طور بسیار قاطع جلویشان میایستند.
ج ـ فکر میکنم یک عده از بیگناهان هم با آتش گناه اینها خواهند سوخت.
س ـ آقای هاشمی رفسنجانی، اطلاع دارید که آیتاللّه خلخالی به دلیل قاطعیتی که در محاکمه و به مجازات رساندن افراد گناهکار، به خصوص در زمینه قاچاق مواد مخدر و غیره نشان دادند، مورد تأیید امام و امت هستند. یکی از شنوندگان عزیز ما از شهر ری خواستند که آیتاللّه خلخالی محاکمه این افراد توطئهگر را که در ماجرای توطئه کودتای نافرجام دست داشتند، برعهده بگیرند. نظر شما چیست؟
ج ـ این تصمیم را باید مسؤولان قضایی کشور بگیرند. برنامه ما این است که در مسؤولیت دیگران دخالت نکنیم. خودشان اهل نظرند و جریانهای کشور و نیازها را میدانند و جناب آقای خلخالی را میشناسند. اگر مصلحت باشد، طبعاً از ایشان استفاده میشود.
س ـ گرچه سؤالی که میخواهم خدمتتان بپرسم، قبلاً هم به شکلی پرسیده شده بود، ولی اگر شما مسأله اضافهای دارید، بفرمایید. یکی از شنوندگان پرسیدند که آیا این دو هفتهای که سازمان مجاهدین خلق مردم را سرگرم نگه داشتهاند، ـ دقیقاً عبارت همین است ـ در رابطه با توطئه اخیر نبوده است؟
ج ـ من مطمئن نیستم که چنین رابطهای بوده باشد.
س ـ یکی دو دقیقه آخر برنامه مخصوص پاسخ به سؤالاتی در زمینه توطئه اخیر کودتا است. آقای هاشمی رفسنجانی، سؤال میکنند که آیا حزب جمهوری اسلامی هم در این توطئه دست داشته یا نه؟
ج ـ حزب جمهوری در سرکوبی این توطئه خیلی مؤثر بود. یعنی ما از همه نیروهایی که در هر جا داشتیم، هم در جنبه کسب اطلاعات و هم در جنبه تجهیز امکانات برای سرکوبی کودتاچیان استفاده کردیم.
س ـ با توجه به اینکه دقایق آخر برنامه را میگذرانیم، اگر مسألهای ماند، برای جمع کردن مسأله و نتیجه گیری نهایی بفرمایید.
ج ـ من فقط دو سه جمله حرف دارم و آن اینکه این حادثه نباید در ذهن ملت شریف ما، ارتش را به شکل بدی نمایش بدهد. میدانیم، ارتش تشکیلات وسیعی است که در گذشته شکل گرفته و افرادش در گذشته استخدام شدند. نمیتوان معجزه کرد و یک دفعه تمام اینها را قلب ماهیت کرد.
عده زیادی از اینها مسلمان و معتقدند. آن روز هم بدون علاقه در جریان کار آنها بودند. حال باید ثابت کنیم که این انقلاب به نفع مردم و به نفع آنهاست. آنها ایمانشان را رفته رفته بروز بدهند. البته عده زیادی از اینها برای ما قابل اعتمادند. افراد نابابی هم در آنها هستند که تعدادی در این جریان بودند. ممکن است غیر از اینها هم باشند و امیدواریم در آینده ارتش با اقداماتی که میکنیم، قابل اعتمادتر شود. بنابراین مردم سعی کنند برخوردشان را با برادران ارتشی همان جور که بود، داشته باشند. نکته دوم اینکه یک بار دیگر برایمان ثابت شد که وجود سپاه و کمیته هنوز در این کشور به عنوان یک ضرورت غیر قابل انکار است. من از برادران ارتشی میخواهم که حضور سپاهیها را جدیتر بگیرند و با آنها خیلی صمیمی برخورد کنند و برای توسعه سپاه کمک کنند و مسؤولان هم تحقیقاً چنین نتیجهگیری خواهند کرد. همان طور که دشمنان ما قبلاً نتیجه گیری کرده بودند و در اظهاراتشان گفته بودند که مانع اصلی عملی مثل پریشب، وجود سپاه و کمیته است که ما هم مطمئنیم. باید بگویم که شب توطئه تمام سطح تهران بزرگ زیر پوشش کمیته بود. کمتر کوچهای بود که در آن کوچه حضور نداشته باشند و با همان امکانات ناقصی که دارند، با همان بیسیمهای کهنه، شکسته و ترمیم شده چنان رابطهای قوی در سراسر شهر به وجود آورده بودند که انسان با آرامش خاطر میتوانست بخوابد که اینها دارند شهر را حفظ میکنند.
س ـ ما هم آرزومندیم که تمام نیروهای مؤمن به انقلاب ـ چه در ارتش و چه در نهادهای انقلابی دیگر ـ همیشه موفق باشند و برای پیشبرد مقاصد عالی انقلاب کار کنند. با تشکر از شما جناب آقای هاشمی رفسنجانی و شنوندگان عزیزی که به این برنامه توجه کردند.
ج ـ پیام کوتاه دیگری دارم و آن به کسانی است که از دور و نزدیک با این حادثه در ارتباط هستند. اگر نزدیکی دارند و اطلاعی دارند، تا دیر نشده مصلحتشان این است که بیایند و مردم و مسؤولان را مطلع کنند و نگذارند که مسؤولان به سراغ آنها بروند این را به عنوان یک نصیحت از من بپذیرند. دوم اینکه قبل از اینکه به حساب شما برسند، به حساب خود برسید خیلی متشکرم.