مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه رادیو تلویزیونی آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری

مصاحبه رادیو تلویزیونی آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۷۷

 

* بسم الله الرحمن الرحیم. من در ابتدا وظیفه خود می‌دانم که از حضرت‌عالی تشکر کنم که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید. همان طوری که مستحضر هستید، الان ایام برگزاری سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان است، اغلب رسانه‌ها به خصوص مطبوعات در این زمینه حساسیت‌های لازم را دارند و مسائل گوناگونی را مطرح می‌کنند. خدمت حضرت‌عالی رسیدیم که در رابطه باشأن و جایگاه مجلس خبرگان در نظام اسلامی به عنوان اولین سؤال پاسخ بفرمایید.

** بسم الله الرحمن الرحیم من فکر می‌کنم در سلسله بحث‌هایی که در جامعه صورت گرفته و خوب هم هست، این گونه بحث‌ها، نیاز به سوال و جوابهای عمیقی دارد که واقعیت‌ها و نقاط مثبت و منفی روشن شود و مردم در جریان قرار گیرند. حتمآ شما با افرادی غیر از من با دیدگاههای مختلف و موردشأن و جایگاه مجلس برگان بیشتر صحبت کنید. در موردشأن و جایگاه خبرگان جواب کاملا روشن است. چون بالاخره انقلاب ما به حکومت اسلامی منجر شد. حکومت اسلامی هم با برداشت ما و جامعه ما در مکتب شیعه که از ویژگی‌های مردم ماست و ما نمی‌توانیم تمام جامعه را از این ویژگی جدا کنیم، همراه ولایت فقیه است. اصلا" مقوم شیعه و آن نقطه‌ای که شیعه را از سایر فرق اسلامی جدا کرده است، همین مسئله امامت و مدیریت امامتی است و بعد از امام معصوم هم در عقاید شیعه، فقیه جامع الشرایط است. حالا به فرد تکیه نیست ولی این عنوان در مدیریت شرط است که سایه‌ای از امام است و حکومت

تلاش خبرگان برای

سلامت رهبری

بی‌نظیر بودن حکومت

ولایی در دنیا

فرق مرجع تقلی بد

ولی فقیه

مراجعه به اهل خبره

در انتخابات تخصصی

یک مسأله عرفی و عقلی

اسلامی نیز اساسش همین مسئله است.

شأن نزول و مجلس خبرگان تشریع و مقرراتش همه بر این است که برای سلامت آن نقطه اساسی نظام کار کند. هم در انتخابش، هم در حفاظت و نظارت بر کارهای او و مراقبت بر این که شرایطی که در آن ولایت دیده شده است، در ولی‌فقیه باقی باشد. پس آن نقطه مرکزی نظام را باید مجلس خبرگان شکل بدهد و حفاظت کند. من فکر نمی‌کنم جایی حساستر از این‌جا در نظام وجود داشته باشد.

* باید عرض کنم که نکته‌ای را اندیشمندان غربی در رابطه با سوال اول مطرح می‌کنند و آن جایگاه نظام دینی در ایران و نظام‌های سیاسی جهان است که فی‌الواقع نوآوری جدیدی است که قبلا سابقه‌ای نداشته است از جمله خبرگان و تعدادی از اندیشمندان می‌گویند که شیعه توانست با تعبیه مجلس خبرگان یک سنت دیرینه را که در میان شیعه وجود داشت، بعد از تشکیل حکومت نهادینه کند. و آن انتخاب مرجع تقلید بوده است و با مراجعه به علمای محلی صورت می‌گرفته و آنها می‌توانستند مرجع تقلید اعلم را بشناسند و معرفی کنند. شما در مورد این تفسیر از فلسفه خبرگان چه نظری دارید؟ آیا قبول می‌کنید؟ مطلبی را اضافه می‌کنید؟ اصلاحش می‌فرمایید؟

** به هر حال این سبک حکومت در غرب شناخته شده نبود. حتی در تاریخ اسلامی هم سابقه ندارد. ما بعد از ائمه معصوم حکومت اسلامی زیادی داشته‌ایم. اما هیچ وقت این محور اساسی که فقیه جامع‌الشرایط در سیاستهای کلی نظام نظر بدهد -قبلا گفتیم مقوم شیعه همین جاست و تفاوت اساسی ما از اینجا شروع می‌شود- مطرح نبود. بنابراین دیگران حق دارند ابهام داشته باشند که ما چه کردیم. مرجعیت با این تفاوت زیادی دارد. مرجع تقلید را مردم برای احکام شخصی خودشان بیشتر انتخاب می‌کنند و در مسائل حکومتی و سیاسی عام کشور اگر هم نظراتی داشته باشند، هیچ سازمان و ارتباطی به آن شکل با جامعه ندارد، بلکه می‌تواند به عنوان یک شخصیت نافذ موثر باشد. ضمن اینکه به هر حال ما از آن نحوه انتخاب، چون خودش یک انتخاب عقلایی است و لازم هم نیست که فقط در مرجعیت باشد. در بقیه انتخابات تخصصی هم مراجعه به اهل خبره و کارشناس یک مسئله عرفی و عقلایی

تشخیص فرد صالح

و اهمیت آن

القای بحث فلسفی توسط

دشمنان دور در شیوه

انتخاب خبرگان

لزوم بحث عقلی در

قضیه تأیید نامزدهای

مجلس خبرگان توسط

شورای نگهبان

است و تا کنون هم از آن استفاده کرده‌ایم. نباید بگوییم که ما از آن فرمی که در انتخاب مرجع بوده استفاده کرده‌ایم، اصلا سراغ یک اصل عقلایی رفته‌ایم. برای تشخیص فرد صالح در چنین مسائل بسیار تخصصی باید به کجا مراجعه کنند؟ از همان راه وارد شدیم. در زمینه مرجعیت هم همینطور.

* اجازه بدهید من آن سوال اصلی‌ام را حضورتان مطرح کنم و آن اشکالی است که در انتخاب اصلح البته در سطح جامعه امروز مطرح است و آن را تحت عنوان «دور» مطرح می‌کنند. در سال 59 انتخاب در تأیید صلاحیت خبرگان یک مکانیزم داشت. سال 61 مکانیزم دیگری داشت و سال 69 نهایتآ با تصویب مجلس که خود حضرت عالی هم رییس آن بودید و تشریف دارید بنا شد تأیید صلاحیت اعضای خبرگان را مقام معظم رهبری منصوب فرمایند. آنها هم صلاحیت کاندیداهایی را تأیید می‌کنند که آن کاندیداها بایستی بعدآ رهبری را تأیید کنند. این یکی از سؤالات اصلی است که معمولا امروز در محافل دانشگاهی بسیار شنیده می‌شود و با توجه به اینکه حضرت عالی هم به هر حال از دست اندرکاران قانون اساسی و از خبرگان فعلی استراتژیستهای نظام هستید، این سؤال را چگونه پاسخ می‌دهید؟

** البته در مورد کلمه «دور» شاید خواسته‌اند از اصطلاح شناخته شده‌تری استفاده کنند. دور یک مسئله فلسفی است که محال است. یعنی علتی معلول خود را خلق کند و در عین حال معلول هم علت را خلق کند که این پدیده‌ای است که همیشه به عنوان محال روی آن بحث می‌کنند و صحیح هم هست مگر اینکه کسی معنای دور را نفهمد. همانطور که تسلسل را نمی‌فهمد. دور و تسلسل از مبانی استدلال‌های عمده فلاسفه هستند. اصلا جای آن اینجا نیست و این هم از آن قبیل نیست. البته یک شباهتی وجود دارد. از این جهت که می‌خواهند بگویند ممکن است در این رابطه اعمال نفوذ شود و آنهایی که این مسئله را مطرح می‌کنند حرف نهایی‌شان این است. ممکن است آن کسی که برای او این خبرگان تشکیل می‌شود چون روی شورای نگهبان تأثیر دارد، از این جهت روی این انتخاب و گزینش نفوذ داشته باشد. بله اگر اینطوری سوال را مطرح کنند بهتر است. من هم نفی نمی‌کنم و این امکان از نظر عقلی وجود دارد که شورای نگهبان تحت تأثیر رهبری بخواهند گزینشی انجام دهند. ما سر این

شورای نگهبان بهترین

مرجع برای

تأیید صلاحیت‌ها

وجود شش نفر فقیه

در شورای نگهبان و

رعایت جنبه‌های اسلامی

لزوم انجام گزینش

بر اساس قانون

وجود نظارت در

بیشتر نظامهای دنیا

مسائل خیلی بحث کردیم که مرجع تشخیص را به ]عهده[ چه کسی بگذاریم. از اول هم این مسئله مطرح بود و ما جایی مناسبتر از شورای نگهبان ندیدیم. مثلا در نظامهای موجود شما اگر نگاه کنید، انتخابات را چه کسی اجرا می‌کند؟ در همه جا وزارت کشور اجرا می‌کند و بالاخره آن وزیر عضو دولتی است که آن دولت در بوجود آمدن او مؤثر بوده است. اما مقرراتی گذاشته‌اند که نتواند تخلف کند. به خود وزارت کشور بدهیم باز شما می‌بینید در تمام انتخابات این مسائل مطرح است. با بحثهای فراوانی که شد بالاخره ما دیدیم که شورای نگهبان که شش نفر فقیه است که شرط سمت‌شان عدالت است، بهترین افراد هستند. یعنی اگر عادل نباشند نمی‌توانند چنین سمتی داشته باشند و ما هم نهایت دقت را در آن‌ها کرده‌ایم یعنی رهبری نهایت دقت را نموده‌اند که افراد صالح را انتخاب کنند. در عین حال آن‌ها را هم آزاد نگذاشته‌ایم که هر کاری که می‌خواهند انجام دهند. مقرراتی را وضع کردیم و گفته‌ایم که باید طبق قانون این گزینشها انجام شود. ما راهی بهتر از این ندیده‌ایم وقتی در رهبریمان عدالت شرط است و به محض اینکه از عدالت بیفتد از حق رهبری هم می‌افتد؛ شورای نگهبان هم همینطور. فرض کردیم این شرایط هست. فکر می‌کنم از هر گزینه دیگری جای نگرانی کمتری است. اگر شما راه بهتر دیگری می‌شناسید می‌توانید پیشنهاد دیگری را به ما بدهید.

* مثل هیئت تحقیق که یکی از ارکان تشکیلات خبرگان است، یک هیئت دیگر هم برای اینکار از خود خبرگان با شرایطی که خودتان لحاظ می‌کنید، قرار دهید و آن هیئت عهده‌دار کار شود.

** بالاخره آنها هم اولین مرتبه از صافی همین شورای نگهبان در آمده‌اند و بعد هم دوباره می‌خواهند در همین صافی بیایند. اگر کسی عینک بدبینی بزند در این نظامهای موجود نمی‌توانیم جایی پیدا کنیم که ]این مسائل نباشد [بالاخره دنیا این مشکلات‌با مقررات، نظارتها و انتخاب نقطه مناسبتر، را کم کرده است. در عین حال هر زمانی که انتخاباتی انجام می‌شود، کسی که شکست می‌خورد، می‌رود و شکایت

فعالیت شورای نگهبان از

زمان امام و بر اساس

تصریح قانون اساسی

لزوم توجه به پیشنهادها

برای اصلاح قوانین کشوری

تأکید قانون اساسی بر

کارشناس اعضای خبرگان

می‌کند. از ناظر، مجری و... در این مسائل این اتفاقات هم می‌افتد. ما فکر می‌کنیم مناسبترین نقطه انتخاب شده است و البته این از زمان امام (ره) بوده و محصول انتخابات مجلس دوم و سوم نیست. از اول اگر دقت کنید قانون اساسی صریح است و می‌گوید که در دور اول حتی آیین نامه‌ها و غیره را شورای نگهبان می‌نوشت و به تصویب رهبری می‌رسید. بعد از دور اول داده‌اند خبرگان مقررات را بنویسد. همه کارها از اول دست آنها و بدون دخالت خبرگان بود.

* البته آقای هاشمی شما به اندازه کافی اشاره فرمودید. منتهی این سؤال مطرح است که در زمانی که این اصل بنا گذارده شد آیا مرجعی موثق و بهتر از شورای نگهبان مطرح بود که بتواند این کار را انجام دهد؟

** نه، من همین حالا هم می‌گویم از آن وقت تا به حال خیلی بحث کردیم. آن‌وقت بحثهایی که الان در مورد شورای نگهبان هست که نبود و مسائل خطی که در بین ما نبود. ما آن موقع بحث می‌کردیم. حالا هم آماده‌ایم بحث کنیم. این از مواردی است که من در نماز جمعه هم گفتم  هر کسی که پیشنهاد بهتری دارد ارائه بدهد و بگوید ]این مسئولیت را[ به چه‌کسی بدهیم که خودش جای بحث است.

* اگر اجازه بدهید من سوالاتم را به سمت شرایط باصطلاح نامزدهایی که قصد دارند در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کنند متمایل کنم. الان بحثی که مطرح است این است که برخی اعتقاد دارند که خبره بودن منحصر به مجتهد بودن نیست و شاید افرادی با شرایط خاص دیگری هم بتوانند مطرح باشند. در این رابطه نظر جنابعالی چیست؟

** من هم نمی‌گویم که همه نیازها در اینجا فقط به اجتهاد است. حتمآ اینطوری نیست. چون ما در ولایت فقیه پنج - شش شرط داریم، یکی اجتهاد است و یکی تقوی است، یکی مدیریت است یعنی صلاحیت مدیریت خوب، تدبیر، شجاعت و چیزهایی که دیگران هم می‌توانند تشخیص بدهند و در قانون اساسی هم نگفته است که خبرگان باید مجتهد باشند. قانون اساسی می‌گوید خبرگان انتخاب شوند، اهل نظر، کارشناسان، تعبیر درسترش کارشناس است.

آن موقعها وقتی که بررسی کردیم ما فرضمان بر این بود که کسانی مجتهد هستند، حداقل متجزی و در جامعه نفوذ دارند که می‌توانند رأی بیاورند و آنها هم شرایط

عدم اصرار بر مجتهد

بودن اعضای

خبرگان

باز بودن راه اصلاح

قانون

تصریح قانون اساسی

بر اجتهاد اعضای

خبرگان

نظر شورای نگهبان

بر امتحان برای

تشخیص نامزدهای خبرگان

حسن تشخیص و غیره را هم داشته باشند، اینطور نیست که هر کسی را بیاوریم، ما فرض کردیم آنهایی که با این شرایط انتخاب می‌شوند، قدرت تشخیص شجاعت و تدبیر و مدیریت و سایر موارد را هم دارند، اینطور نیست که حالا مثلا کسی که مجتهد است، برای شناخت یک مدیر خوب کافی است. البته مدیر تعبیر مناسبی در مورد رهبری نیست مدیر در حقیقت رییس جمهور است شناخت «ولی» خوب که همان شرایط و مسئولیت‌ها را در سیاستهای کلی دارد از عهده مجتهد هم بر می‌آید. اینطور نیست که مجتهد نتواند. بله ممکن است شجاعت یا حسن تدبیر را کارشناسان دیگر هم بتوانند تشخیص دهند. البته از لحاظ قانون اساسی الزامی نداریم که مجتهد باشد. منتهی این در زمان امام (ره) موقع در اولین قانون آمد و امام هم تصویب کردند، اشکالی هم در آن ندیدیم و ادامه دادیم. می‌شود در شرایط بعد کسی بیاید آن را بحث کند. ممکن است بعضی از افراد غیر مجتهد هم قایل این باشند که بپذیرند.

* حالا اگر ما بخواهیم یک مقدار ملموس‌تر صحبت کنیم با توجه به شرایطی که جامعه الان دارد و سوالاتی مطرح است، لابد یک شکلی برای تشخیص باصطلاح کاندیداها نیاز هست، در حال حاضر ما می‌دانیم همانطور که مستحضر هستید دو نوع امتحان، امتحان کتبی و شفاهی برای تشخیص صلاحیتها صورت می‌گیرد. مورد اعتراض بعضی‌هاست. بعضی از نامزدها اعتراض داشتند و حتی در آزمون شرکت نکردند. نظرتان چیست؟ آیا راه دیگری را پیشنهاد می‌کنید؟

** ببینید آنچه که در قانون است این است که اینها باید قدرت اجتهاد در بعضی از مسائل شرعی را داشته باشند، نه همه. این حداقل مورد نیاز است. اینکه چه کسی این شرط را تشخیص دهد، در قانون نیست. یعنی ما در قانون نیاوردیم. شورای نگهبان راه تشخیص را این انتخاب کرده و انصافآ امتحان یک راه تشخیص است. حالاراه دیگر هم هست. ممکن است با دیدن یک کتاب که آن‌ها هم قبول می‌کنند و نوشتن جزوه استدلالی، این کار بشود. همان کاری که در دانشگاهها هم مرسوم است. مثلا شما یک تز می‌نویسید و از تزتان دفاع می‌کنید. اینها را هم شورای نگهبان می‌پذیرد. یعنی اگر شما الان تزی به شورای نگهبان ببرید و از آن دفاع کنید، می‌پذیرد. پس این راهها را

اصرار شورای نگهبان

برای امتحان اجتهاد

از نامزدهای خبرگان

امتحان تنها راه

پیشنهادی شورای‌نگهبان

برای اثبات اجتهاد

هم اینها رفته‌اند. الان آنچه که مورد اختلاف است این است که آقایان می‌گویند اجازه اجتهاد علمای دیگر را هم بپذیریم.

* کما اینکه در قانون 59 هم همین پیش بینی شده بود که اگر سه نفر از مدرسین صاحب کرسی حوزه تأیید کنند، اجتهاد فردی را قبول می‌کردند.

** بله، این در اختیار شورای نگهبان هست که در آیین نامه‌اش چنین چیزی را بپذیرد. آنها احساس کردند که مشکلاتی از این راه برایشان پیش خواهد آمد. کسانی ممکن است اجازه اجتهاد از کسی را بگیرند که اینها قبول ندارند. یا تردید داشته باشند. خودشان نخواستند. همین الان اگر شورای نگهبان تصمیم بگیرد که اجازه اجتهاد علما را بپذیرد، نیازی به قانون جدید نیست. قانون فعلی مانع نیست. ما نگفتیم امتحان کنند.

* در واقع این انتخاب شورای نگهبان است.

** این مربوط خود شورای نگهبان است که انتخاب کنند. آن هم مشکل داشت. وقتی که دیگران می‌نوشتند اجازه اجتهاد بیاورند آن‌ها یک مشکلاتی را می‌گویند، حالا خودشان دفاع کنند که مشکلشان چیست؟ از این جهت دیدند این سالمتر است. بالاخره سه نفر آدم مقبول، مجتهد، با صلاحیت را می‌گذارند و امتحان می‌کنند. امتحان دادن که برای کسی عیب نیست. یک آدمی که با سواد باشد البته حالاامسال یک مقداری مشکل پیش آمد، بعضی‌ها مثلا گفتند: دون شأن ماست که برویم پیش فلانی امتحان بدهیم و از این چیزها، و یا احساس تبعیض کردند و از این قبیل بحثها. اینها خارج از قانون است، اینها مسائلی است که در اجرا هم برای ما پیش آمده است. تشخیص شورای نگهبان این بود. راه درستشان امتحان یا جزوه، یا کتاب، یا دفاع از یک نظریه است، مثل شیوه‌ای که در جاهای دیگر هست.

* تعدادی از آقایان که شرکت نکردند همین را می‌گویند که ما صاحب کتب فقهی و اجتهادی هستیم و این در بیرون محرز شده و یا در مقاطعی خود نظام اجتهاد ما را تأیید کرده است. ولی الان دوباره دعوت به امتحان دوباره به گونه‌ای برایشان مشکل است.

انتخاب راه برای تشخیص

اجتهاد، حق شورای نگهبان

لزوم اعتماد به

شورای نگهبان به‌عنوان

منتخب رهبری

** اگر چنین مواردی هست باید شورای نگهبان جواب دهد. من از طرف آنها که نمی‌توانم جواب دهم. من می‌گویم شورای نگهبان قانونآ حق داشته که یک راهی را برای تشخیص انتخاب کند. او هم آمده و راه امتحان یا دیدن کتابهای مشخص را انتخاب کرده است. آنچه که در قانون اضافه شده و خارج از دست شورای نگهبان است این است که اگر امام و رهبری با صراحت یا ضمنی اجتهاد کسی راتأیید کرده باشند، دیگر نیازی به تأیید شورای نگهبان ندارد و چند استثناء داریم.

* این قانون در سال 69 تصویب شد. اگر بخواهیم این قانون را شفافتر بررسی کنیم، سوالی که مطرح است این است که در ماده 3 انتخابات مجلس خبرگان، 5 شرط برای نامزدها گذاشته شده که یکی از آن همین است که حضرت‌عالی هم اشاره فرمودید که در حدی اجتهاد داشته باشد که قدرت استنباط بعضی مسائل فقهی را داشته باشند. این استنباط در جامعه پدید آمده که بعضی از آن در یک ماده که چهار شرط دیگر هم لازم است، به گونه‌ای وسیع شده که سایر شرایط را پوشانده و این محور ماجرا در جامعه شد. یا حداقل اینگونه استنباط می‌شود، بعضی‌ها اینگونه تبلیغ می‌کنند. جو غالب جامعه اینگونه است. شما این را چگونه توضیح می‌فرمایید؟

** بالاخره یعنی باید یک مسئله‌ای را بدهند و بگویند شما اجتهاد کن، این شرط هست، بقیه شرطها هم هست، حالا این که این شرط بزرگ شد، بخاطر این است که آدمهایی که می‌آیند ممکن است مشکلات دیگری نداشته باشند. این کارشان را مشکل می‌کند. شما در رشته‌ای که درس خواندید، باید از آن دفاع کنید. من فکر می‌کنم از نظر قانونی فعلا مشکلی نیست. الان مشکلی که در جامعه بین آقایان هست فکر می‌کنند در موقع امتحان یا بعد از امتحان ممکن است اعمال نظرهایی بشود که باید اینها را رفع کنیم، وقتی ما فرض کردیم شورای نگهبان عادل و منتخب رهبری است برای ما یک اطمینان نسبی بوجود می‌آید.

* برخی از سوالهای ما بیشتر جنبه آگاهی دادن به قشر جوان است که مسائل انقلاب را کمتر می‌دانند و  شاید در انتخابات دوره گذشته هم شرکت نداشته‌اند. از این نظر است که برخی سوالات را به گونه‌ای مطرح می‌کنیم که قشر جوان بتوانند استفاده

تشخیص و تصویب رهبری

یکی از وظایف مجلس

خبرگان

اصرار آیت‌الله‌خامنه‌ای

بر شورای رهبری

نظارت بر کار رهبری

از وظایف مهم

مجلس خبرگان

گزارش اعضای نظارت بر

کار رهبری در اجلاس

خبرگان

بیشتری از توضیحات جناب‌عالی ببرند. همانطور که در قانون تعبیر شده، یکی از وظایف خبرگان نقش نظارتی خبرگان است. با توجه به اینکه جنابعالی در دو دوره قبلی مجلس خبرگان حضور داشته‌اید و از نزدیک مسائل را زیر نظر داشته‌اید، فکر می‌کنید در این وظیفه مجلس تا چه حدی توفیق داشته‌اند؟ ** اصولا وظایف مجلس خبرگان محدود و مشخص است. یکی تشخیص و تصویب رهبری و اعلام آن است. من فکر می‌کنم مجلس خبرگان به خوبی این وظیفه را انجام داد. یعنی بهترین وظیفه‌شناسی را کردند، وقتی امام راحلمان از میان ما رفتند واقعآ خطر کشور راتهدید می‌کرد. جنگ هنوز باقی بود و ما واقعآ نگران بودیم، جامعه هم نگران بود. خبرگان جمع شدند و واقعآ انتخاب درستی کردند. آن روز خود رهبری مایل نبودند. بنده و شخص رهبری در آن مجلس از تز شورایی دفاع کردیم نه فردی، نوار مذاکرات آن زمان هست. آقایان بروند ببینند که آیت‌الله خامنه‌ای آن موقع اصلا حاضر نبودند این چیزها را بپذیرند. حتی آن موقع ایشان تردید داشتند که عضو شورای رهبری هم بشوند. ما به زحمت ایشان را قانع کردیم و بعد ما متوجه شدیم که بهترین انتخاب را خبرگان کردند. من‌الحق الان مورد دیگری در کشور سراغ ندارم که جای آیت‌الله خامنه‌ای را بتواند بگیرد یا آن روز می‌گرفت. این تمام شد. مسئله نظارت بر کار رهبری با اصل 111 از وظایف مهم ماست. ما هم در خبرگان اینکار را خوب تنظیم کردیم. برایش قانون نوشتیم، افرادش را انتخاب کردیم. هم در زمان امام، هم در زمان رهبری فعلی، 7 نفر عضو اصلی، 4 نفر عضو علی البدل داریم. آدمهایی هم انتخاب کردیم که خودشان احساس چنین وظیفه‌ای می‌کردند و نامزد شدند و رأی آوردند. هم در زمان امام، هم در زمان رهبری ما اینها را از طرف هیئت رئیسه به رهبری معرفی کردیم. بر اساس آیین نامه‌ای که داریم و راهکار آن‌ها را هم قانونآ نوشته‌ایم. اینها رفته‌اند و وظیفه خودشان را انجام داده‌اند. در هر اجلاس هم گزارش کار خود را به ما می‌دهند که مثلا ما رفته‌ایم این مسائل را مطرح کرده‌ایم. ایـنهم جـواب آن اسـت. عمده وظایفشان این است که ببینند صلاحیتهای رهبری

بررسی صلاحیت‌های

رهبری مهمترین کار

گروه نظارت

اصل 111 قانون اساسی

و کمیته تحقیق

مردمی بودن ویژگی

اصلی انقلاب اسلامی

باقی باشد، رهبر آن‌چه که باعث رأی آوردنش بوده است را از دست نداده باشد. عمده کار آن‌ها این است. ممکن است دستگاههای زیر نظر رهبری هم اشکالاتی داشته باشند و به آنها باید رسیدگی شود. برای اینکه ببینند مسایل مدیریت رهبری با اداره رهبری متناسب است یا نه، بخش دیگر کارشان است، تا به حال گزارشهایی که از آقایان داشتیم که آمدند به ما دادند، بیشتر در مراقبت از صلاحیتهای شش گانه‌ای که در قانون اساسی آمده است، می‌باشد.

* آیا تا به حال مورد نظارتی بوده است که مثلا خود مجلس خبرگان هم نظارت را داشته باشند؟

** مجلس خبرگان ندارد، گفتیم هیئت تحقیق که، کمیسیون اصل 111 (یکصد و یازده) است، نظارت کرده‌اند و به ما گزارش داده‌اند، البته وقتی که مطرح می‌کنند، در جلسه سئوال و جواب می‌شود. چون اگر اشکالی مطرح کنند ما باید رسیدگی کنیم، اشکالی مطرح نکرده‌اند.

* آقای هاشمی، حالا این سئوال مطرح می‌شود که جنابعالی هم اشاره داشتید. ببینید ما در برخی از کشورها، مثلا مجامع خاص مثل بخشی از کشورهای اروپایی، شورای قانون اساسی و از این قبیل داریم. فرمودید یکی از وظایف مهم خبرگان انتخاب رهبر است. چرا این وظیفه بر عهده مجلس خبرگان گذاشته شد؟ واقعآ این یک جای توضیح، مخصوصآ برای نسل جوان ما دارد که معلوم شود.

** بله، این سئوال مهمی است. از اول فرض بر این شد که وارد حکومت اسلامی شویم. از نظام شاهنشاهی بعد از انقلاب به حکومت جدیدی وارد شدیم. انقلاب با رفراندم و نظر مردم حکومت اسلامی را انتخاب کرد. این هم بحث کوری نبود. چون در آن موقع مطبوعات آزاد بودند و بیشتر از آزادی هرج و مرج هم بود، هر حزب و هر گروه، ارگان تبلیغاتی داشتند و روی این موضوع هم خیلی بحث شد. بحث‌های زیادی بود. بین ما و ملی گراها و... اختلاف بود. آن‌ها می‌گفتند حکومت جمهوری دموکراتیک، امام می‌گفتند: جمهوری اسلامی. مدتی هم بحث شد. بالاخره رفراندم

تعیین ولایت فقیه

اوّلین بحث مجلس

خبرگان

تصویب مجلس خبرگان

برای تدوین

قانون اساسی

بحث‌های اوّلیه

کارشناسان بر روی

اسم مجلس خبرگان

دخالت رأی مردم

و افکار کارشناسان

در تعیین رهبری

ولی‌فقیه سخنگوی

اسلام

کردیم. مردم به این رأی دادند و حکومت اسلامی شد. گفتم، حکومت اسلامی، مقوّمش از دید ما ولایت فقیه است، پس اولین بحث این است که، ولی فقیه را چگونه تعیین می‌کنیم؟ هر کسی بیاید اولین سوال همین است. وقتی گفتیم جمهوری، بحث می‌شود رئیس جمهور چگونه انتخاب می‌شود. گفتیم پارلمانی. بحث می‌شود پارلمان را چگونه انتخاب کنیم؟ اینجا اولین بحثمان بود.چه کسی باید تشخیص بدهد. همین بحثها وقتهای طولانی برده و مذاکرات زیادی روی این شده است. حالا یک وقت روی اسم خبرگان صحبت می‌کنید. یک وقت روی نهادی که اینکار را انجام دهد. مجلس خبرگان سابقه داشت. قبلا" مجلس خبرگان را برای تدوین و تصویب قانون اساسی تصویب کرده بودیم. بعضی به جای مجلس موسسان پیشنهاد دادند که ما اسم دیگری را روی این مجلس بگذاریم. بخاطر سابقه بدی که مجلس مؤسسان در تاریخ ما دارد، اسم دیگری بگذاریم. گفتیم گروه کارشناسان که خبرگان شد. اسم مسئله‌ای نیست. بحث همه سر این است که ما به چند چیز در تعیین رهبری نیاز داریم، یکی افکار مردم است که باید رأی بگیریم، یکی به خاطر اینکه تخصصی و پیچیده است و انتخاب ساده‌ای نیست، دخالت دادن افکار کارشناسی در این کار هم لازم است. ترکیبی از کارشناسی و افکار مردم را در نظر گرفتیم. دولت‌هایی را که رهبر دارند - هر کشور رهبر دارد - ببینید چگونه انتخاب می‌کنند؟ ما آن موقع خیلی کار کردیم، مطالعه کردیم، بررسی کردیم. هیچ جا چنین چیزی ندارند. چون یک نوع تخصص لازم دارد، یا حزب تعیین می‌کند، یا مجلس انتخاب می‌کند. عاملی برای خودشان دارند. ما در آن موقع روی آن کار تحقیقاتی کردیم و مدتی طول کشید تا روی آن تحقیق کردیم. برای اینکه راه عرفی آن را پیدا کنیم. کار ما تخصصی‌تر از آن‌ها بود. آن‌ها می‌خواهند باز هم آدمی را که از تیپ همانهاست انتخاب کنند. ما دنبال کسی بودیم که در این‌جا سخن‌گوی وحی باشد. سخن‌گوی اسلام باشد. اگر بخواهند نظرات یک مکتب پیچیده و پرمسئله‌ای را ابراز

مجلس خبرگان ترکیبی

از افکار مردم و افکار

کارشناسان

تصویب بر غیرعلنی

بودن مجلس خبرگان

گزارش گروه تحقیق

به اعضای خبرگان در

هر اجلاس

کند، خیلی کار بزرگی است. شما می‌بینید مراجع مثلا در سن 70،80 سالگی به این مقام می‌رسند. این بخاطر پیچیدگی کار است. به هر حال ما ترکیبی از افکار مردم، نظرات اهل حل و عقد یا کارشناسی که تعبیر امروز است را داریم. اسم مهم نیست، شما می‌توانستید اسم این را هر چیز دیگری که می‌خواستید بگذارید اسم خبرگان را از پیش داشتیم، همان را هم انتخاب کردیم.

* اجازه بدهید به مسئله نظارت بر امور رهبری توسط هیئت تحقیق یا مجلس خبرگان برگردیم. من بگونه دیگری مطرح می‌کنم. چون حساسیت وجود دارد. اگر برایتان مقدور باشد تفسیر بیشتری بفرمایید که اگر تحقیقی صورت گرفت در چه زمینهایی بوده‌است؟ چرا حساسیت نبود؟ درتاریخ ایران معمولا این اشکال را مطرح می‌کنند که قانونهای اساسی خوب نوشته می‌شود. اما درمواردی بعضی بندها مسکوت و مبهم گذاشته می‌شود و یکی از اشکالات و موانعی که بر سر رشد سیاسی و اجتماعی اینگونه جوامع مثل ایران پیش می‌آید، عدم اجرای کامل کلیه مواد قانونی است که نوشته شده است. خصوصآ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به قول غربی‌ها مانیفست اسلامیستها در جهان مطرح می‌شود. این انتظار هست که کامل اجرا شود. در واقعیت نظارت حداقل یکی از مباحثی که مطرح است اینست که می‌گویند: اینکار صورت نگرفته است. شما برای این چه توضیحی دارید؟

** نمی‌خواهم ادعا کنم این‌کار صورت گرفت. چون من عضو آن گروه تحقیق نیستم. من در هیئت رئیسه هستم. نمی‌خواهم ادعا کنم این نظارت مثل نظارتهایی که بعضی جاهاست با جزئیات و رفتن در مسائل ریز و غیره صورت گرفته، اینجور نمی‌خواهم بگویم. اولا هم مذکرات مجلس خبرگان و هم جلسات ما غیر علنی است. یکی از چیزهایی که مردم نمی‌دانند این است. حالا چرا اینطور شد اینهم مسئله‌ای دارد. در زمان امام (ره) اینجوری شد که مذکرات غیر علنی باشد. لذا در موقعی که انجام می‌شود پخش نمی‌شود. خبری ما می‌دهیم و می‌گوییم که آمدند گزارش دادند و ما هم شنیدیم. چیزی تا این حد می‌گوئیم. اما جزئیات را از خود آقایان بپرسید و جواب بگیرید. آن کمیسیون رییس دارد. جمیع آقایان هستند. شاید اشکال داشته باشد که بخواهند آن راپخش کنند. اگر بخواهیم مواردی را که آنها گزارش دادند و

فعالیت گسترده گروه

تحقیق مجلس خبرگان

گزارشهای مثبت گروه

تحقیق مجلس خبرگان

لزوم تصویب مجلس

خبرگان برای علنی‌شدن

گزارش گروه تحقیق

عدم مغایریت حکومت

دینی با توسعه سیاسی

ماشنیدیم، منتشر کنیم، باید یک جایی تصویب کنیم. من هم الان از آن اطلاع ندارم. باید مواردش را نگاه کنم. بهتر است با خودشان مصاحبه کنید. من به‌طورکلی می‌گویم که آقایان دنبال کار بوده‌اند، ملاقاتهای مکرری داشته‌اند، سوالات متعددی کرده‌اند و جوابهایش را هم برای ما آورده‌اند.

* هیچ تذکری، هیچ جایی، نقطه نظری در مورد مثلا اداره امور اداری نهاد رهبری - نه خود مقام معظم رهبری - تا کنون انجام گرفته است؟

** آنچه در قانون اساسی است و شما می‌گویید برای مراقبت بر حفظ شرایط در رهبری است. حساسیتشان بر روی این نقطه بود، گزارشها هم نوعآ مثبت بود. من حالا چون چیز مشخصی را بیاد ندارم، نمی‌دانم.

به هر حال جواب این نیست که این قانون اجرا نشده، بلکه این اجرا شده، منتها ممکن است شرحش را به مردم نداده‌اند یاهمین حالا هم حداقل اگر هم بخواهند، شرح بدهند باید مصوبه خبرگان را بگیرند و بگویند. چون بناست که مذاکرات آنها غیر علنی باشد.

* در مورد حکومت دینی خدمتتان عرض کردم که در رأس آن مقام ولایت قرار می‌گیرد. در واقع بعضی‌ها این شبه را ایجاد می‌کنند. حداقل در مقالات و مطالب مطبوعات می‌بینیم می‌خواهند وانمود کنند که حکومت دینی می‌تواند نقطه مقابل توسعه از هر گونه‌اش باشد. با توجه به اینکه جنابعالی  از ابتدای انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن هم در تشکیل حکومت دینی حاضر بودید و هم اینکه در بحث توسعه در دوران تصدی ریاست جمهوری، بیشترین فعالیت را داشتید. ارزیابی شما در این‌باره چیست؟

** این یک ادعاست. کسی که می‌خواهد ادعا کند باید بیاید بنشیند و بحث کنیم ببینیم که چرا اینطوری است، مدیریت دینی چه دلیلی دارد که در مقابل توسعه است. اگر منظور توسعه سیاسی است، انقلاب ما وقتی پیروز شد، شما مقایسه کنید با بقیه انقلابهای دنیا، ببینید بعد از انقلاب چقدر دیگران به مردم نقش دادند؟ چقدر این انقلاب به مردم نقش داد؟ چند ماه از پیروزیمان نگذشته بود. در 22 بهمن پیروز

انقلاب اسلامی و

اصول دمکراسی

حضور مردم در همه

انتخابات

انتخابات دومرحله‌ای

برای مجلس خبرگان

پایان جنگ و

شروع سازندگی

شدیم و در 12 فروردین رفراندم کردیم. اصل نظام را به رأی گذاشتیم که چه می‌خواهید؟ حکومت اسلامی می‌خواهید یا چیزی دیگر؟ آنطرفتر بروید، شما کدام انقلاب را دارید که به سرعت قانون اساسی‌اش را بنویسد و چهار چوبی تعیین کند. اصلا انتقاد می‌شد به ایران که شما اول تجربه کنید، بعد قانون اساسی بنویسید. ما عجله داشتیم که همه چیز را در مقررات و افکار مردم ببریم. بعد از کلی بحث و میزگرد نشستن قانون اساسی را هم به رأی مردم گذاشتیم. پس قانون اساسی ما را هم مردم تصویب کردند. خیلی زود مجلس را تشکیل دادیم، رییس جمهور را انتخاب کردیم. بسیاری از چـیزها که در نـظامهای انـقلابی دهـها سال طـول مـی‌کشد تا دموکراتیک شود، ما از همان سالهای اول همه را دموکراتیک کردیم. شما هم در این فاصله از اول دیده‌اید. همیشه انتخابات ما با حد نصاب قابل قبول از حضور مردم انجام شده است. جاهایی مثل فرانسه، آمریکا، جاهای که دیگر مهد دموکراسی است. در ایران 60 تا 70 درصد می‌آیند البته اوائل بیشتر هم آمدند. ممکن است در این چیزها کسی ایراد بگیرد و بگوید گزینشی و یا امثال اینها بود، این گزینشها در هر نظامی می‌تواند طبق ضوابطی صورت بگیرد. ممکن است صحیح باشد. ممکن هست که باطل باشد. اما این دیگر به دین ربطی ندارد. این به شیوه اداره کشور مربوط است. ما در زمان جنگ، حتی یک روز هم مقررات نظام را تعطیل نکردیم. همه کارهای ما توسعه سیاسی بود. همین مجلس خبرگان با انتخابات مردم است. یک انتخابات دو مرحله‌ای است. من نمی‌دانم توسعه سیاسی چیست که آن‌ها دارند؟ با این عجله همه چیز را نهادینه کردیم، کجا می‌توانید پیدا کنید؟ اگر منظور از توسعه اقتصادی توسعه عمرانی اقتصادی است که در زمان جنگ تکلیف ما روشن بود. نمی‌توانستیم توسعه‌ای داشته باشیم. بلافاصله بعد از دوران جنگ هشت سال سازندگی داشتیم. منصفانه بررسی کنید. الان بحثهای سیاسی که گاهی کسی بخاطر مسائل سیاسی چیزی می‌گوید، حرفهای قابل اعتنایی نیست. اما انصافآ بروید این هشت سال را با هر قطعه‌ای از

افتخارات سازندگی

خودکفایی و خودباوری

مهمترین دستاورد سازندگی

صدور خدمات فنی و

مهندسی دستاورد دیگر

سازندگی

بی‌سابقه بودن سازندگی

در تاریخ ایران

مدیریت یعنی انتخاب

افراد صالح برای

اداره کشور

عدم تعارض بین مدیریت

علمی و دینی

تاریخ ایران که می‌خواهید مقایسه کنید. یا با هر قطعه‌ای از تاریخ کشورهای مشابه ما که در حال توسعه هستند. می‌بینید که کشور ایران تحت نظام اسلامی چه گامهای عظیمی برداشته است. ما زیربناهای کشور را بعد از جنگ با هزار میلیارد خسارات در همه زمینه‌ها ساختیم. در بندرها، راه آهن، راهها، شهرها، سدها، مخابرات، نیروگاهها، کارخانه‌های بزرگ، فولاد، مس و خیلی چیزهای دیگر گامهای مؤثر سنگینی برداشتیم. برای همین در ظرف 8 سال با آن همه گرفتاریها، خودکفایی در کالاهای مصرفی، صنایع تبدیلی، مثل خدماتی، مثل گازرسانی و تلفن، واقعآتمامش قابل توجه است. همین الان که نمایشگاه بین المللی دایر است کسی برود منصفانه نگاه کند. ببیند ایران در چه سطحی است. ما واقعآ در آستانه صدور خدمات فنی و مهندسی قرار گرفتیم که با بسیاری از کشورها قرارداد بستیم. ما بیش از یک ونیم میلیارد دلار قرارداد برای ساختن سد، کارخانه سیمان، پل و اتوبان، بستیم. حتی فیبر نوری اجرا کردیم. این چیزهای مهم است که در ظرف 8 سال قدرتش به دست ما آمد که مااین کار را کردیم. در یک جمع دانشگاهی ـ در رشت جلسه دانشگاهی بود ـ آنها گفتند و من این حرف را از آنها شنیدم که گفتند: ما تاریخ ایران را خواندیم. این قطعه 8 سال سازندگی را هیچ وقت در تاریخ ایران ندیدیم و هیچ وقت هم نبوده که ایران به عنوان حکومت اسلامی اینطور یکپارچه اداره شود.

* شما اشاره به این بحث مدیریت کردید. فکر می‌کنید نقطه تعارضی بین مدیریت علمی و مدیریت دینی وجود دارد؟

** چه ربطی دارد؟ مدیریت یعنی افراد صالح برای اداره کشور انتخاب شوند، دین که مخالف این نیست. چه ربطی دارد؟ ما یک شرطی داریم در ولایت فقیه که مجتهد باشد. در کنار آن مدیریت و شجاعت و بقیه چیزها را هم داریم، یک چیزی اضافی دارد. این اضافه چه مانعی می‌تواند باشد؟ بعد از آن که پایین آمدیم، شرطی نداریم. مثلا شما آدمهایی در دانشگاه داشته باشید که تحصیل کنند و بهترینها را انتخاب کنید. ممکن است گزینش ما اشکال داشته باشد. این ربطی به دین ندارد.

صلاحیتهای علمی و معنوی

پشتوانه دین در حکومت

امام و درس ولایت فقیه

در نجف

نبودن بحث ولایت فقیه

در پیش‌نویس

قانون اساسی

بحث‌های طولانی

ولایت‌فقیه در

مجلس خبرگان

ممکن است سلیقه باندی، حزبی و... دخالت کند و کار را خراب کند. این در هر کشوری می‌تواند اتفاق بیفتد. دین در اینجا فقط تقوا و صلاحیتهای معنوی و اطلاعات و سیع علمی و اخلاقی و... را پشتوانه کار قرار می‌دهد. من اصلا نمی‌دانم کسی که می‌خواهد چنین حرفی بزند، از کجا می‌خواهد این حرف را بیاورد؟ چه نقطه‌ای بین اینها تعارض است؟

* همان طور که مستحضرید در شرایط حساس کشور با توجه به محبویتی که حضرت امام در قلوب داشتند، معمولا فرمایشات ایشان همیشه به داد مملکت می‌رسید و ملت فرمایشات حضرت امام را با جان و دل می‌خریدند. در شرایط کنونی جامعه‌مان با توجه به اینکه حضرت‌عالی از یاران بسیار نزدیک حضرت امام و سالها با ایشان بودید، حکایتی، خاطره‌ای، پندی و یا اندرزی از ایشان را در خصوص مجلس خبرگان، اهمیتش، جایگاهش، تشکیل خبرگان اول، مجلس خبرگان بعدی، احیانآ نظراتی در مورد رهبری، حساسیتی که در انتخاب جانشین بعد از خودشان باتوجه به سابقه‌ای که شیعه در این رابطه داشته و قطعآ حضرت امام روی این زمینه حساس بودند. در این رابطه اگر نکاتی را بفرمایید، راهگشایی برای جامعه خواهد بود.

** اینها همگی محصول افکار امام است. اواخر دوران مبارزاتمان امام در نجف درس ولایت فقیه را شروع کردند و چنین چیزی در حوزه‌ها اصلا مرسوم نبود و درس ایشان تبدیل به یک کتاب مبارزه شد. آمد ایران، قاچاق هم شد. من خودم بخاطر آن کتاب بازجویی شدم و کتک خوردم. یعنی در پرونده ساواک  اینجور بود. اواخر به میدان مبارزه آمد. بعدآ ایشان بر همان مبنا فکر می‌کردند. بالاخره وقتی می‌گوئیم حکومت اسلامی باید مشخصه داشته باشیم. ما تقریبآ قدم به قدم در مورد ولایت فقیه و مجلس خبرگان با ایشان بحث می‌کردیم. ابتدا در قانون اساسی ولایت فقیه را نیاوردیم. ما در پیش نویس قانون اساسی ولایت فقیه نداشتیم و عجله کرده بودیم و قبلا آماده کرده بودیم، ما تصویب کردیم بعد به شورای انقلاب تحویل دادیم و امام هم تصویب کردند. به علما قم هم دادیم، آنها هم نظر دادند، هیچ‌کس چیزی نگفت. بعد که در مجلس خبرگان رفت، بحثهای قوی شد. آن‌ها فرصت داشتند و به این نقطه رسیدند. وقتی با امام مطرح کردند، امام گفتند ما این را محرز می‌دانستیم. اما اینکه

اطلاع امام از روند

نوشتن قانون اساسی

تاکید امام بر گنجادن

بحث ولایت‌فقیه در

قانون اساسی

تاکید امام بر عدم

اختلاف در مجلس خبرگان

نصیحت امام مبنی بر

حفظ وحدت

بخواهد در قانون اساسی بیاید، بحث بود که گفتند: باید بیاید، ایشان تأیید کردند. بعد هم همیشه قدم به قدم پیگیر بودیم تا به مجلس خبرگان، رسیدیم. من آن چیزی که از ایشان به یاد دارم این است که قبلش ملاقاتی با ایشان داشتیم، جلسه خصوصی بود، ایشان راهکارها و مسائلی را گفتند. پیامی در اولین اجلاس داشتند. ایشان پیام خیلی خوبی دادند که پخش شد. بعد رفتیم خدمتشان سخنرانی خیلی خوبی کردند که البته نصحیت بود و سخنرانی نبود. در وصیت نامه شان یک بند اضافه کردند. البته اوایل کار ما بود. یک نسخه‌اش را به ما دادند که آنجا امانت داشته باشیم و مسائلی که پیش می‌آمد با ایشان صحبت می‌کردیم. اولین مقررات مربوط به این را هم ایشان امضاء کرده بودند و آن خیلی کم عوض شده است. همانی که ایشان امضاء کرده بودند را سعی کردیم نگه داریم و کمتر در آن دست ببریم و حداقل تغییرات را انجام دادیم. همه خبرگان متعلق به امام است. خیلی علاقمند بودند، منتها خیلی هم نصحیت می‌کردند که به اختلاف کشیده نشود، مایه دنیاداری نشود. همین چیزهایی که الان داریم. من الان همین چیزهایی را که داریم تقریبآ مصداق نهی‌های ایشان می‌بینم. بعضی از این قضایا که الان هست. را خالص نمی‌بینم. مشغول سیاست و باند و این چیزها می‌بینم. یک قدری ناراحتم. ولی در مجموع می‌بینم که امام پیش بینی می‌کرد که یک روز ممکن است بحثهای اینجوری هم شروع شود، ما را نصحیت کردند. آن سخنرانی را که ما خدمتشان رفته بودیم، بخوانید.

* باتوجه به جایگاه شما در نظم امور، اگر این مطالبی که اشاره فرمودید را بخواهید عنوان توصیه‌ای برادرانه به آن‌هایی که با شما در مبارزه بوده‌اند و الان یکطرف قضیه هستند، توصیه به مردمی که باید در خبرگان شرکت کنند، توصیه به کسانی که دست‌اندر کار برگزاری خبرگان هستند، بکنید، چه می‌فرمایید؟ مثلا طبق شرایطی که قطعآ حضرت‌عالی خودتان به آن اشراف دارید، بین المللی، داخلی، شرایط نیروهای خودی، غیر خودی، و جریاناتی که امروز در کشور می‌گذرد، به همه اینها اگر به عنوان یکی از یاران نزدیک امام توصیه بفرمایید چه می‌گویید؟ هر کدام مشخصآ چه کاری باید انجام دهند؟

** این محوری‌ترین نهاد ماست. البته از یک جهت نهاد پرکاری نیست. چون

خبرگان، نهادی پرکار

لزوم حفظ آمادگی

همه ارگانها

لزوم جوابگویی به

انتقادات

بی‌نتیجگی بحثهای

بی‌دلیل درباره

مجلس خبرگان

شرکت در انتخابات

وظیفه‌ای ملی و اسلامی

لزوم بحث و نقادی

از طریق صدا و سیما

اعضای شورای خبرگان نه حقوق می‌گیرند و نه کرسی دارند. سالی یک بار به جلسه می‌آیند و اگر هم لازم شد بعدآ دعوتشان می‌کنیم و دو سه روز نشستی داریم.

منتها مسئله مهم این است که باید آماده باشند اگر اتفاقی در کشور افتاد بلافاصله فکر کنند که کشور بدون رهبر نماند و حساسیت قضیه هم همین جاست. ما به شورای نگهبان می‌گوییم که طبق قانون عمل کنند، چرا که آن‌ها به جز قانون راه دیگری ندارند، و اگر از قانون دست بردارند، دیگر توقعات آن‌ها را آرام نمی‌گذارد. چاره‌ای هم ندارند، و سوالاتی هم که شماکردید، نوعآ انتقاداتی است که به قانون است، و آقایانی که انتقاد دارند، باید دید که این بحثها در آستانه انتخابات به جایی می‌رسد؟ این را باید در اجلاس مطرح کنیم. البته بعد از اینکه مجلس تشکیل شد. واقعآ فکر کنیم و کارشناسی کنیم، ما هم اگر در مجلس بودیم باید سعه صدر نشان دهیم. به هر حال یک بار دیگر بعد از ده پانزده سال بررسی کنیم؛ شاید قانون ما بهتر شد. من تعصبی روی هیچ یک از قوانین ندارم. ولی قانون است. الان شُل کردن آن به نفع هیچکس نیست که ما بیاییم کاری کنیم که مردم را در این مسئله بی‌توجه و بی‌اعتنا کنیم. نه مخالف، نه موافق، هیچکس سودی نمی‌برد. جز اینکه محور حکومت و محور اداره مملکت را ممکن است تا قدری تضعیف نماید. اگر قضیه را شُل کردیم و شبهه درست کردیم، من فکر می‌کنم در این شرایط ما باید همه با هم باشیم. مردم و آنهائیکه بالاخره به ایران و اسلام و به انقلاب علاقمندند، واقعآ بحثهایی که الان می‌کنم اگر برای  شما قانع کننده نیست بگوئید. من فکر می‌کنم ما فعلا برای انجام وظیفه ملی و اسلامیمان راهی نداریم جز اینکه در انتخابات شرکت کنیم و نظرمان را بدهیم، انتخابات را قوی برگزار کنیم، حضور در صحنه برای دشمنان ما مأیوس کننده و برای خود ما تقویت کننده روحیه است. ولی جا دارد حق خودمان را نگه داریم و فکر کنیم اگر پیشنهاد اصلاح کننده داریم، در هر بخش حتی در قانون اساسی، اگر پیشنهادی داریم، پیشنهاد بدهیم، بحث کنیم، مقاله بنویسیم، میزگرد بگذاریم تا به جایی برسیم، شما هم در صدا و سیما باید سینه بازی داشته باشید نه آن‌هایی که قصد تخریب دارند، آنهایی که قصد اصلاح دارند، واقعآ بیایند و حرفهایشان را بزنند، مسائل‌برای‌مردم‌روشن‌شودومردم‌بتوانندباخیال‌راحت‌رأی شان را به صندوق بریزند.

 

دشمنی دشمنان با

اصل ولایت فقیه

تبلیغات مخالفین

نظام و تحریم انتخابات

کینه‌های عمیق دشمنان

نسبت به اسلام

و ولایت فقیه

* جناب آقای هاشمی! به  عنوان آخرین سئوال، بحث این است که شما اشاره به حساسیت مسئله انتخابات مجلس خبرگان کردید. ما شاهد هستیم حجم بسیار زیاد و قابل توجهی از تبلیغات دشمنان علیه ما در این مقطع انجام می‌شود. بسیار تلاش می‌کنند که نسبت به انتخابات قبل مردم در این انتخابات شرکت نکنند. علت این حساسیت را در دشمنان ما چگونه ارزیابی می‌کنید؟

** برای من روشن است که دشمنان ما با نظام ما دشمن می‌باشند و با افراد خیلی دشمنی ندارند و بانظام دشمنند، می‌دانند که نظام ما متکی به ولایت و رهبری است. چرا که محور و عمود خیمه انقلاب را آن‌جا می‌بینید. آن‌ها اگر بتوانند کاری کنند که مردم به مسئله مربوط به رهبری کم توجه بشوند، بعد روی آن تبلیغ خواهند کرد که مردم با اصل نظام حرف دارند. اینها معمولا در هر انتخاباتی تحریم می‌کردند. اما اینجا حتمآ نیروی زیادی به‌کار می‌گیرند و حتمآ از همه عواملشان استفاده می‌کنند.

یعنی در خودی‌ها و از زبان بعضی خودی‌ها بعضی از حرفها را به مردم می‌زنند. طبیعی هم هست که اینطور باشد. دشمنان ما مخفی نمی‌کنند که نظام را قبول ندارند. ضربه‌ای که خوردند از اسلام خوردند، ضربه‌ای که هیچ‌کس نتوانسه ملت ایران را اینقدر متحد کند و در مقابل دشمنان اسلام و مخالفان اسلام، مردم را اینطور در صحنه نگه دارد اینها حتمآ دلشان می‌خواهد که این وحدت را بشکنند. جای دیگری هم به عنوان عامل وحدت در ایران نیست و من الان جایی را نمی‌بینم. لذا فکر می‌کنم آنها هم برایشان راه روشنی است. برای ما هم راه روشنی است ما هم می‌دانیم که از کجا ممکن است آسیب ببینیم و باید خودمان را حفظ کنیم .

* خیلی تشکر می‌کنم. سئوالات بسیاری داریم. فرصت مغتنمی بود. امیدواریم که باز هم فرصتی داشته باشیم و با توجه به اینکه حضرت‌عالی از چهره‌های استراتژیست نظام هستید، سئوالهای اساسی نظام را در برنامه دیگری مطرح کنیم.

** من فکر می‌کنم آن‌قدر حرفهایمان روشن و مستدل است که از هر چه که معتقدیم و روی آن حساب می‌کنیم، دفاع می‌کنیم و هر کس می‌خواهد بیاید و سئوال کند.

* خیلی ممنون از شما