خبرنگار : در محضر حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی هستیم . و در برنامه رسول خورشید چند محور را از مسائل حضرت امام سؤال می کنیم یکی اینکه حضرت امام رحمت الله علیه احیاگر ارزشهای اصیل اسلامی در فرهنگ بشری بودند و تحول عجیبی را در ایران و جهان باعث شدند . حضرت عالی در این مورد با صلابت حضرت امام در مورد حفظ ارزشها مواردی را بیان بفرمائید .
جواب : بسم الله الرحمن الرحیم . مواردی که ما در طول همکاری خدمت حضرت امام راحل از صلابت و قاطعیت ایشان دیدیم خیلی فراوان است که از مجموعه آنها می توانیم جمع بندی بکنیم که ایشان در بیان آنچه که حق می دیدند و تشخیص می دادند که باید گفته بشود هیچ چیز مانعشان نمی توانست بشود . و تنها مصلحت اسلام و امت اسلامی را در نظر می گرفت . شاید هم علتش این بود که ایشان اولا" از لحاظ ایمانی و عرفانی در حد بسیار بالایی از درجاتی بودند که ممکن است برای ما مردم معمولی به آن درجات برسیم غیر از ائمه معصومین . این بنیه ایمانی ایشان را خیلی قوی کرده بود . و ثانیا" چون خودشان اهل نظر بودند در مسائل گوناگون اسلامی و اجتماعی تردید نداشتند به نظراتی که قاطع می رسیدند منتظر نبودند که کسی تأیید بکند یا حرف دیگری را نقل بکنند . خوب می فهمیدند و ایمان بسیار بالایی هم داشتند نتیجه این دو حالت قاطعیت و صلابت است . از غیر از خدا هم نمی ترسیدند و از خدا هم خیلی می ترسیدند البته این معنایش نیست که کسی که نمی ترسد هر حرفی را در هر جایی بزند .
مصلحت را در نظر می گرفتند . یک جاهایی بایست ساکت بودند سکوت می کردند یک جایی بایست فریاد می کشیدند فریاد می کشیدند . و به مقتضای مصلحت جامعه و اسلام تصمیم می گرفتند و عمل می کردند . من موارد نقض ندیدم در زندگی ایشان که این اصل کلی را نقض بکند . حالا انشاء الله در یک فرصتهایی نمونه هایی از اینها را هم خواهیم گفت البته این نمونه ها فراوان است در نوشته ها و آثاری که از ایشان نقل شده است .
خبرنگار : با توجه به اینکه دشمن برای بعد از رحلت حضرت امام نقشه هایی را که تصور می کنند با غیبت حضرت ایشان انقلاب نظام دچار تحول و تغییر می شود و می تواند بعضی از نقشه های پلید استکباری را در این عرصه به وادی عمل بکشاند ولی حضرت امام بگونه ای انقلاب و نظام را شکل داده بودند که بعد از رحلت ایشان هم حیات این انقلاب بیمه شده بود چطور از امام یک چنین عملی در انقلاب انجام دادند .
جواب : همانطور بود . دشمنان مخصوصا" نیروهای استکباری بیگانه فکر می کردند که این انقلاب قائم به شخص امام است . و بعد از امام یا حالت انقلابی از میان می رود یا بکلی این دستاورد معکوس می شود . تحلیل های شان هم می گفتند مخفی نمی کردند این مسئله را . آن هم بخاطر این بود که درست امام را نشناخته بودند . ایشان یکی از ویژگیهاشان این بود که مسائل را برای خودشان نمی خواستند . کسی که اینجور فکر بکند . برای بعد از خودش هم فکر می کند . ممکن بعضی از رهبران در دنیا باشند بگویند تا ما هستیم ما حفظ می کنیم بعد از ما خوب هر کسی تکلیف خودش را می داند ولی ایشان اینجور فکر نمی کرد . بلکه نگرانی آینده را بیشتر از گذشته ایشان داشت . و لذا از اول برنامه های دراز مدت و آینده نگری داشتند . و به همین دلیل چون ایشان خوب سنشان بالا بود وقتی که انقلاب پیروز شد ما همیشه نگران حال ایشان بودیم . هیچ وقت نبود که خیالمان راحت باشد از آینده . همان سالهای اول ایشان دچار سکته قلبی شدند در قم ما ایشان را آوردیم تهران کنار بیمارستان و همیشه هم تیم پزشکی مواظب ایشان بود بخاطر این خطری که دائما" در این سنشان تهدید می شدند . لذا ایشان از همان اول بفکر بودند که کاری بکنند که بعد از خودشان روال کار عوض نشود آن وصیت نامه معرفی که حالا دیگر پخش شده این راهمان سالهای اول ایشان نوشتند خطوط بعدی را مشخص کردند همان موقع گذاشتند یک نسخه پهلوی من بود . من در مجلس بودم که سالهای آخر دوباره ایشان این را خواستند چون اوضاع عوض شده بود آن موقع یک طراحی هایی کرده بودند بعد اوضاع یک مقدار عوض شده بود دیگر ایشان می خواستند . اصلاحاتی درش کردند برای بعد از خودشان . بنظرم این دفعه آخری که خواستند کم کم احساس می کردند که عمرشان دارد تمام می شود می خواستند آخرین اصلاحات را بکنند . یکی از تلاشهای ایشان این بود که همه نهادهای انقلاب در زمان خودشان شکل بگیرد . معمولا" انقلاب ها اینجوری نیست وقتی که پیروز می شوند سالهای طولانی قائم به رهبری است . شخص حکومت می کند شخص اداره می کند رهبری می کند . ایشان از همان سال اول اصرار داشتند که هر چه زودتر ما و مسائل را بصورت عادی در بیاوریم . لذا انتخابات از همان اول رایج شد . شوراها از همان اول شان تأکید کردند قانون اساسی را خیلی زود نوشتیم شما بروید انقلابها را ببینید قانون اساسی را معمولا" سالهای طولانی بعد می نویسند بعد از تجربه ها . فوری به خواست ایشان قانون را تهیه کردیم . مجلس را تشکیل دادیم دولت را تشکیل دادیم . نیروهای مسلح شکل خودش را پیدا کرد . دستگاه قضایی شکل نهاییش را پیدا کرد نهادها و چیزهای دیگری که ضروری بود بمانند تثبیت شدند آنهایی که بایست ادغام طوری بشوند شدند همین ایشان شکل نظام را در زمان خودشان بصورت نهایی در آوردند و در زمان خودش هم تجربه انجام شد . اگر اصلاحاتی می خواست شد . آخرین نقطه ای که نگرانی در آن بود ما هم داشتیم جایگزینی خودشان بود . ایشان می دانستند که ممکن بعد از خودشان سر مسئله رهبری ما دچار اشکال بشویم . دو تا کار ایشان همان سالهای آخر عمرشان کردند . برای ما هم علامت بود . یکی مسئله جنگ بود که همه نگران بودیم اگر جنگ در زمان امام تمام نشود بعد از امام چه وضعی خواهیم داشت . با توجه به اینکه همه جا تأکید شده بود تا آخرین نفس و آخرین نفر خوب کی می توانست این را تغییر بدهد . اگر امام نبودند ایشان تغییر دادند البته نظرات را کارشناسی را می گرفتند از نیروها و ما و همه ولی بهر حال تغییر دادند شرایط را مسئله دوم رهبری بود . که خوب ایشان نمی خواستند صریح کسی را تعیین کنند چون قانون اساسی سازگار نبود . و نمی خواستند یک بدعتی بگذارند . لذا اشاره هایی کردند آن هم در جاهایی که می دانستند این اظهاراتشان بعدا" سند می شود . مثلا" در حضور ما چهار ، پنج نفر که خدمتشان می رفتیم جلسات خصوصی داشتیم معمولا" ماهانه . یک جلسه مقام رهبری بودند و من و آیت الله اردبیلی و مهندس موسوی و حاج احمد آقا که معمولا" جلسات مرتبی داشتیم . و دوره ای نوبت احمد آقا که می شد خدمت امام بودیم . شامی بود . ساعاتی هم مذاکره بود . ایشان در آن جمع ما تصریح کردند به مسائل رهبری و انگشت گذاشتند به نحوی روی شخص آیت الله خامنه ای مسئله وقتی احزار نگرانی می شد که آخر کی ایشان می گفتند ایشان مگر چه مشکلی دارند ایشان چی کم دارند . البته به عنوان مثل می گفتند نه به عنوان تعیین که این تکلیفتان است . بعد از اینکه این اتفاق افتاد وقتی که ما چهار ، پنج نفر همه مان مسموعات خودمان را گفتیم برای جلسه آقایان خبرگان مطمئن شدند که یک چنین نظریه ای امام داشتند و کسی دیگر نمی توانست که بگوید ایشان صالح نیست . ممکن بود کسانی بگویند مثلا" ما افراد دیگری هم داریم که گفتند و رأی گیری شد . ولی قدر مسلمی شد که ایشان صالح است . یک مصداقی پیدا کرد می بینید ایشان هم نهادها را تثبیت کردند هم مسئله جنگ را حل کردند . همه مسئله رهبری را هدایت کردند . هم این پیش بینی ها ما را بعد از خودشان مطمئن کردند البته خودشان هم می گفتند . می گفتند بعد از من بالاخره این مردم که بخاطر شخص نیامدند در صحنه بخاطر خدا آمدند وقتی که ببیند که من نیستم شاید بیشتر احساس تکلیف بکنند و گرمتر حاضر بشوند و همینجور هم شد . ما در همان دوران روزهای مراسم ارتحال ایشان حضور مردم را بگونه ای دیدیم که گاهی در گذشته حسرت می کردیم حسرت داشتیم که یک چنین وضعی برای عامه مردم ببینیم همه طبقات آمده بودند . پیش بینی ایشان هم همین جورها بود . بهر حال بحمدالله این مقطع هم خوب گذشت .
سئوال : آقای هاشمی اشاره فرمودید به مقطع جنگ که یک مقطع بسیار سخت و پر از آزمایش برای ملت ما بود . حضرت عالی در مقطع حساسی از جنگ فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا را داشتید و جنگ را هدایت می کردید در روابط حضرت امام رحمة الله علیه رزمندگان و اوضاع جبهه ها بود . آن احساس را که حضرت امام نسبت به رزمندگان داشتند و آن نگرشی که بصورت جنگ داشتند و اصولا" فصلی جنگ و این عناصر جنگند . نیروهای حزب الهی در جنگ بود شامل ارتش و سپاه و بسیج نیروهایی که از جان و دل می جنگیدند این رابطه قوی حضرت امام با رزمندگان و آن نگرش حضرت امام در جنگ چیست .
جواب : بله همینطور من تقریبا" همه چیز را در این رابطه می دانم . چیزی از ما در آن موقع مخفی نبود . یکی از حرفهای مهمی که می شود زد قاطع این است که امام آن روز مسئله اول را مسئله دفاع می دانستند . اجازه نمی دادند هیچ مسئله ای دفاع را تحت الشعاع بگیرد . خوب این اولویتی که برای دفاع قائل بودند همه شرایط جنگ را می گرفت روی روحیه رزمنده ها حساب درجه اول می کردند . روی امکانات جنگ روی برنامه های جنگ روی تبلیغات جنگ روی هر چی که شما فکر کنید . طبعات و آثار جنگ ایشان عنایت ویژه ای داشتند . من وضعم این طوری بود از آن سالی که فرماندهی جنگ را به من محول کردند این هم یک ضرورتی پیش آمد ما بنا نبود به این صورت دخالت بکنیم . بعد از عملیات مقدماتی و الفجر مقدماتی شرایطی پیش آمد که ناچار قرار شد یک کسی از ماها در جبهه باشد . امر هم دائر بود بین من و آیت الله خامنه ای هر دومان هم داوطلب بودیم . منتها نمی خواستیم سبقت بگیریم از همدیگر . گفتیم هر دومان اظهار آمادگی کردیم . موقعی امام گفتند اولا" چون ایشان رییس جمهور هستند و جانشین ندارند . در مرکز و تو رییس مجلس و مجلس دو تا نایب رییس دارد در نبودن تو هم مجلس می تواند اداره بشود . بعلاوه همیشه نیست مجلس یک روز در میان هست یا هفته ای چند جلسه است . اما کار ریاست جمهوری یک کار مداومی است . ثانیا" با ملاحظه مسائل جسمی که بود . و اهمیتی که برای حفظ ایشان داشتیم نتیجه این شد که من مسئولیت را بپذیرم . از آن تاریخ به بعد تقریبا" هر عملیاتی که می شد جریانش اینجوری بود که ما از موقعی که طراحی می کردیم عملیات را بر همه مراحل امام در جریان کار بودند . یکی از ظرافت ها این است که امام هیچ وقت دخالت فنی نمی کردند . مثلا" بیایند نظر بدهند که این عملیات اینجا باشد آنجا نباشد . با این مقدار نیرو باشد یا کمتر یا بیشتر یا با چه ابزاری باشد در چه تاریخی باشد اصلا" وارد این مسائل نمی شدند می گفتند اینها فنی است و نظامی ها باید تشخیص بدهند . و بیشتر سیاست های جنگ را ایشان مورد توجه قرار می دادند و مسائل معنوی و فرهنگی و طبعات جنگ را و مسائل خاصی از جنگ را همینطور مراحل بود ما وقت عملیات را هم خدمت ایشان می گفتیم وقتی هم که عملیات می شد در جبهه تقریبا" بطور مداوم ایشان خبر می گرفت آن موقعها حاج احمد آقا بیشتر از جبهه با من تماس می گرفتند من که جبهه بودم . بعد هم بلافاصله وقتی که برمی گشتیم می آمدیم گزارش را همانجور که بود به ایشان می دادیم ما ممکن بود بخاطر شرایط نظامی همه مسائل صحنه را نتوانیم در اخبار بگویم . هیچ وقت مصلحت نیست همه چیز را در اخبار بگوییم که دشمن بفهمد . خیلی چیزها را نمی گفتیم . ولی امام از هیچی بی اطلاع نبودند . ما جزئیات را آنی که بود به امام می گفتیم که در تصمیم گیری کمکمان بکنند و یک وقت خلاف نظر ایشان عمل نشود لذا آن آتش بس هم موقعی که بنا بود انجام بشود امام با آگاهی که از شرایط جبهه و جهان و مجموعه شرایط داشتند خودشان به این نتیجه رسیدند . هیچ کس تحمیل نکرد حداکثر این بود که شرایط جبهه را خوب برایشان باز کردیم و شرایط جهان را و آینده را . این شیوه بود . تا آخر همینجور بود و ایشان عنایت ویژه ای داشتند به رزمنده ها و بسیجی ها بخصوص به خانواده های اینها . از این بابت هم ما خیلی حرف و خاطره و چیزهای شنیدنی داریم .
سئوال : در رابطه با ...... مطلبی که در بین جوانها ما .... قبل از انقلاب مردم بصورت طبیعی زندگی مادی داشتند و یک نگرشی که ادعا می کنیم که ..... خاطرات ایام رحلت حضرت امام و پیش از آن برخوردی حضرت امام با معقوله مرک داشتند و اینکه در نزد خودشان این مسئله را چگونه حل کرده بودند این را حضرتعالی بفرمائید .
جواب : در مورد مرگ امام با جهان بینی که داشتند با شناخت از مبدا و معاد و مسیر انسان اصلا" یک حالت برخورد غیر منطقی با مرگ در ایشان نبود همین حرکت انسان است ایشان مرگ را با روحیه عرفانی که داشتند ادامه حرکت تکاملی انسان برای شان حل شده بود . من هیچ وقت ندیدم ایشان مثلا" در هیچ جایی هیچکس آنجا را ندیده باشد که ایشان در مسئله مرگ مثلا" مشکلی در جلوی چشمشان باشد . ما یکبار در یکی از حوادث مهم خدمتشان رفتیم با یک مقداری اضطراب . وقتی که برخوردی با روحیه ایشان کردیم همراه مان آنهایی که بودند عجیب تحت تأثیر قرار گرفته بودند در مسئله انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی خوب بیشتر دوستان خوب ما آنجا شهید شدند یا مجروح شدند خیلی حادثه تلخی بود . ما شب تا صبح هم تقریبا" نخوابیده بودیم . و رفتیم خدمتشان نمی دانستیم حالا چه جوری به ایشان تسلیت بگویم . خوب ایشان هم خیلی دوست می داشتند افراد را ایشان با یک حالت تبسمی چیزی را از دورانی که در نجف بودند اتفاق افتاده بود نقل کردند . یک وقتی بوده که عده زیادی از بزرگان از دنیا رفتند در یک زمانی حالا از زمانی که خودشان آنجا بودند یا نقل می کردند از یک وقتی فرمودند . فلان شخصیت اسم یک کسی را بردند یکی از عرفا است گفتند . ایشان می گفت خوب تقارب آجال شده همین مسئله را به این سادگی برخورد کردند بعد به ما گفتند که بهر حال اگر اینها نیستند خدای اینها هست . مسئله خود اینها نبود مسئله آثار نبودن اینها بود ما دو تا مسئله برای ما هر دوش بود اما مسئله این بود که حالا اینها نیستند جای اینها را چطور پر بکنیم و چکار بکنیم . که ایشان با هر دو موضوع برخورد نیرومندی کردند و ما را قوی دل از شرایطی که وارد شدیم خدمت ایشان و بیرون آمدیم تفاوت خیلی بود . بیش از آنچه که بودیم تقویت کردند روحیه ما را در مورد مرگ خودشان هم خوب از نظر خود ایشان که ما در دل ایشان نبودیم با همین آشنایی که داریم . روحیه ایشان را تفسیر می کنیم . قاعدتا" همین جورها بود . هیچ مسئله ای ایشان نداشتند ولی برای ما خیلی مهم بود . ما واقعا" روزهای سختی برای مان گذشت آن چند روزی که امام آخرین کسالتشان را داشتند کم و بیش هم پزشکان ما را آماده کرده بودند . خیلی روشن بود که شفای ایشان از این مرض مشکل است . و حتی اگر بمانند کار جدی دیگر نمی توانند بکنند . خوب یکی مسائل عاطفی بود که برای ما خیلی سخت می گذشت ما در این دنیا . همه امیدمان به امام بود و خیلی به ایشان علاقه مند و نزدیک بودیم دلمان هم حسابی گرفته بود در آن شرایط . یکی این مسئله بود . خوب این را تحمل می کردیم یکی هم نگرانی آینده مان بود . که ایشان با همان کمکی که من گفتم یکقدری مسئله ما را حل کرده بودند البته ما آن موقع خیلی به بحث های اینطوری نمی توانستیم به پردازیم در حد این اطلاعاتی که من می گویم در حد ما چند نفر بود . بحث مرجعیت و بحث رهبری وسیع تر از این بایست مطرح می شد . بایست با خیلی ها مجلس خبرگان و دیگران در میان می گذاشتیم . چون ما که تنها که نبودیم بایست آنها هم رأی می دادند لذا ما کار جدی نمی توانستیم بکنیم در آن روزها . فقط خودمان احتمالات مختلف را بررسی کرده بودیم روی آمادگی های نسبی داشتیم برای یک چنین اتفاقی بهر حال کسی نمی تواند الان من که نمی توانم حالا دیگران شاید بتوانند توصیف بکنند آن حالاتی که یک روز آن روز آخر ما داشتیم . خیلی سنگین بود مصیبت برای ما هم خودمان از درون بخاطر احتمال فارغ امام کوبیده شده بودیم و هم نگرانی های آینده ما را تحت تأثیر قرار داده بود . ولی حالا من امروز می توانم اعلام بکنم که خیلی زود بعد از رحلت امام خداوند آن اطمینان لازم را و سکینه ضروری را به قلب ماها خداوند هدیه فرمود که توانستیم خودمان را گم نکنیم . و آن مرحله را خوب بگذرانیم هم عزاداری مان را بکنیم و هم تشریفات و مراسم را داشته باشیم و هم از مدیریت جامعه غفلت نکنیم که مایه اصلی اش مال امام بود و اصل اصلش مال خداوند .
سئوال : از اینکه فرزندان خودتان را که در زمان جنگ امر مهمی روی دوش شان بود و صحنه های جنگ را ترسیم می کردید برای ایشان بهر حال بعد از جنگ یک هم به تعالیم حضرت امام می پردازیم که سعی در بسط و مشی .......
جواب : من باید واقعا" تشکر بکنم از آقایان از این کارهای خوبی که می کنند نمی گذارند روی زمین بماند این بهر حال سرمایه های عظیم در این قطعه تاریخ ما داریم هر چه اینها را نقدتر کنیم و به تاریخ تحویل بدهیم کم نشود فراموش نشود غبار نگیرد خدمت بزرگتری کردیم به آینده و نسل آینده خیلی دوره مهمی است دوره جنگ و دوره امام هر چه درباره اش کار فرهنگی بکنیم زیادی نیست خداوند توفیق بدهد به جوانها که آن روز جنگ را به این خوبی گردانند و امروز هم دارند این وظیفه فرهنگی را انجام می دهند متشکرم از همه شما سلام مرا به همه همکاران برسانید .