مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی در پایان سفر به کشورهای آسیای میانه در فرودگاه تهران

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی در پایان سفر به کشورهای آسیای میانه در فرودگاه تهران

  • تهران
  • پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۷۲

 

خبرنگار : در پایان  سفرتان به چهار کشور منطقه آسیای مرکزی و همچنین جمهوری آذربایجان بفرمائید که مهمترین دستاورد این دیدار چه است ؟

آیت الله هاشمی : بسم الله الرحمن الرحیم . سفر طولانی بود و خیلی جاهای زیادی ما رفتیم . اولا" که بایست پاسخ مسافرتهایی که رؤسای جمهوری این کشورها به ایران داشتند را می دادیم . بعضی هاشان مکرر هم آمده بودند . مسأله اساسی ما ارتباط جدی تر و جامع تر با این منطقه بود . این منطقه بسیار مهم است در دنیا و همچنین در منطقه خود ما . پنج کشوری که ما رفتیم شاید مجموعا" دو برابر و نیم خاک ایران مساحت دارند و نزدیک جمعیت ایران ، جمعیت دارند . و منابعی که اینها دارند قابل توجه است . منابع بسیار عظیمی اینها دارند و شرایط خاصی هم بر اینها حاکم است . ما از این سفر ، ابعاد مختلفی مورد توجه مان بود که بحمد الله در همه این ابعاد تقریبا" به همه نقاط مورد نظرمان رسیدیم . اولا" شناخت بیشتر از این کشورها برای ما مهم بود . هم مردمشان هم مسؤولانشان . با ترکیبی که هیأت ما داشت ، خیلی سودمند بود . این مراوداتی که برقرار کردیم . جنبه های مختلف کار ما ، یکی جنبه های مردمی بود . این مردم مسلمانی هستند که بیش از هفتاد سال است از پیکر دنیای اسلام جدا شده بودند و حالا برگشتند و حضور در بین این مردم برای ما بسیار بسیار مفید است و لازم . جنبه های فرهنگی بود ، جنبه های اقتصادی بود ، جنبه هایفنی . من در هر یک از این ابعاد ، یک اشاراتی می کنم . البته حتما" گزارشهای سفر را ، رسانه ها این چند روز دارند و خبرنگارانی که با ما بودند ، حتما" چیزهای خوبی جمع کردند . در آینده به مردم خواهند گفت . من یک محورهایی را فقط مطرح می کنم . از لحاظ مردمی ، باید عرض کنیم که جمهوری اسلامی ایران بسیار وضع خوبی دارد در این کشورها . ما در چند کشور فرصت مواجهه با انبوه مردم را داشتیم . در ازبکستان ، در بعضی جاها ، در ترکمنستان ، در خیلی جاها . و در آذربایجان ، در باکو . انصافا" مردم مثل مردم خود ما به ما و انقلاب اسلامی ایران علاقمند هستند . نقطه ای که اینجا برای من مهم است اینست که این همه تبلیغات مسموم کننده ای که در این دوران شده که ذهنیت مردم را نسبت به انقلاب ما بد بکنند و بترسانند آنها را از افکار انقلاب اسلامی ، تقریبا" بی اثر است و شاید هم برعکس نتیجه داده . یعنی مردم را علاقمندتر کرده است . ما آن منظره هایی که در این کشورها دیدیم ، در شهرهای خیلی خوب حزب الهی خودمان می توانیم پیدا بکنیم از لحاظ انبوه جمعیت و احساساتی که بود . و لابد صدا و سیما این مسائل را منعکس می کند برای مردم ، یا کرده ... مثلا" ما در سمرقند هیچ برنامه مردمی نداشتیم . به سرعت می رفتیم مراکز تاریخی را می دیدیم و عبور می کردیم . مردم مطلع شده بودند که ما در یکی از مراکز یک مقدار برنامه داریم . در یک جایی بود کانون فرهنگیان ، فرهنگی ایرانیان قدیم . ما بنا بود ظهر برویم آنجا نمازمان را بخوانیم که نرسیدیم . عصر گفتیم که موقع برگشتنی می رویم یک سری آنجا عذرخواهی می کنیم که نرفتیم . مردم خبر شده بودند که ما عصر می رویم آنجا . آنچنان جمعیتی در اطراف میدان آنجا جمع شده بود که هم من را و هم آقای اسلام کریم اف ، رییس جمهور ازبکستان را غافلگیر کرده بود . ما وارد شدیم . بعد دیدیم احساسات مردم آنقدر بالاست که بدون تمهیدات امنیتی ، من و ایشان پیاده شدیم یک مقدار دور میدان به احساسات مردم پاسخ دادیم . خود ایشان هم تعجب کرده بود . من هم واقعا" تعجب کرده بودم . در شهرهایی مثل عشق آباد و مرو و نورگنج و داش حوض و روستاهایی که به جهاتی ما رفتیم مثل باقرآباد و یا شهرک کاکا در مرز و یا روستایی که به نام ما گذاشته بودند ، مسجدی افتتاح می شد ، آنجا رفتیم ، انسان در اوج لذت قرار می گرفت وقتیکه عواطف مردم را می دید . یک نقطه جالبتر برای من این بود که دیدم یکی از مراکزی که خیلی علیه ما تبلیغ می شده است در مورد زنها بوده که معمولا" در تبلیغات اینکه ایران زنها را منزوی کرده ، از آنها خوشش نمی آید ، نمی خواهد آنها در جامعه باشند و طبعا" باید خانمها یک مقدار رنجیده باشند از ما . و ما در این استقبالهای مردمی می دیدیم زنها خیلی بیشتر از مردها ابراز احساسات می کردند . البته ما هم سعی می کردیم که به نحوی بفهمانیم به آنها که این تبلیغات دروغ است و احوال پرسی می کردیم . شاید هم مراکز خاصی مثلا" در سازمانی که وارد می شدیم ، می دیدیم گاهی زنها را مخفی می کردند می بردندشان کنار ، ما هم متقابلا" می رفتیم احوال پرسی می کردیم که بفهمانیم به اینها که اینطور نیست . اینها دروغ است . ما بی بند و باری را مانع می شویم ، اما حضور زنها را در جامعه پذیرا هستیم . این خیلی نشان خوبی است که تبلیغات بی اثر بودند الحمد الله . جای دیگری که خیلی خوب نشان می دهد تبلیغات بی اثر بوده است ، مراکز فرهنگی و دانشگاهی است . آنجا دیگر اهل نظر هستند . من دیدم که محبوبترین دولت و فکر در مراکز فرهنگی آنجاهایی که من رفتم ، انقلاب اسلامی است و ایران است . و آنجا به شدت ، نیروهای علمی و فنی اینها به ما علاقمند هستند . من چند نمونه ای دارم که عرض می کنم . ما در این سفر ، یکی از بهره هامان این بود که همه جا با دانشگاهیها سر و کار داشتیم . در همه پنج کشور . معمولا" در فرهنگستانهایشان شرکت می کردیم و نخبه های دانشمندان آنها شرکت می کردند . برگزیده گانشان ، شخصیتهای بسیار عالیقدر ، پیرمردهای باسواد استخوان علمی که از اوایل منزوی شدن این کشورها ، اینها در صحنه علمی بودند تا به حال ، اینها معمولا" در آن جلسات می آمدند . به قدری اینها اظهار علاقه می کردند ، تعبیراتی که داشتند نسبت به ما و انقلاب ..... را خیلی خوشحال می کرد . من نمی دانم چقدر از آن تعبیرات تا بحال اینجا منعکس شده است . انشاء الله در گزارشهای بعدی اگر متن صحبتهای آنها باشد و برای مردم ما اینها را نقل بکنند ، می فهمند مردم که همه تبلیغات استکباری علیه ما مشت برسندان بوده و هیچی اثر نکرده در این مردم . مثلا" در تاجیکستان ، ما در قرقیزستان ، ما اولین ملاقاتمان با روشنفکرها و هنرمندان و تیپ هنری بود . جالب بود که آنها ابتکاری هم کرده بودند اسم خودشان را گذاشته بودند انجمن روحانیت . ما وقتیکه رفتیم آنجا ، ترکیب اینها را دیدیم ، دیدیم موسیقی دان ها و شعرا و هنرمندان تأتر و هنرمندان سینما و منجمله روحانیت ، ائمه جمعه و جماعات بودند . اینها یک مجموعه دارند و قویترین عواطف را آنها نسبت به انقلاب اسلامی در آن اولین جلسه ما ابراز کردند . بعد به فکر خودشان می خواستند غافلگیر کنند حضار را و رسانه ها را . یک اسب را که شاید عزیزترین هدیه آنها است ، در قرقیزستان چون به اسب خیلی اصالت می دهد ، اسبشان هم خیلی خوب است ، آورده بودند پشت سن ، پشت پرده گذاشته بودند که یکدفعه با باز شکاری آوردند . ما خودمان را هم غافلگیر کردند . ما نمی دانستیم می خواهند چه کار بکنند . یعنی هنر به خرج دادند برای اظهار محبتشان به ایران . در همان تاجیکستان ، در همان قرقیزستان ، ما در دانشگاه بزرگ ملی شان شرکت کردیم که 14 هزار دانشجو دارد با 3 هزار پروفسور و استاد و دکتر . اینها حرفهای جالبی نسبت به ایران و انقلاب داشتند . حالا به شخص من چیزهایی می گفتند . شخص هیچ مهم نیست و من جنبه انقلابی را اسلامی اش .... در ترکمنستان همه جمع شدند . هنرمندان و دانشگاهیان همه با هم . در آلماتی ما جلسه بسیار خوبی داشتیم با دانشگاهیان ، فرهنگستانشان ، خودشان می گفتند که ده هزار عضو دارد که 5 هزارشان علمی هستند با کتابخانه ای که مدعی بودند 6 میلیون جلد کتاب دارد با سابقه چهل ، پنجاه سالشان . با تعبیرات بسیار بلندی از انقلاب و امام و رهبر ما و دستاوردهای انقلاب ما یاد می کردند . و امیدهای زیادی را ابراز می کردند . باکو امروز واقعا" یک منظره بسیار دلپذیری را داشته در فرهنگستانشان . خیلی می تواند نشان خوبی برای خنثی شدن تبلیغات مخالفان و جا افتادن انقلاب اسلامی در این کشورها باشد . از لحاظ مسائل دینی و علما و روحانیت که طبیعی است با ما همراه باشند و جاذبه داشته باشیم برای آنها . ما همه با علما به صورت فعال برخورد کردیم و آنها هم واقعا" اظهار علاقه کردند . چیزهای جالبی هم پیش آمد . مثلا" در ازبکستان ، رییس مجلس همراه ما آمد در آن مرکز ماوارء النهر اداره دینی شان ، آنها گزارش خیلی خوبی ارائه دادند . کارهایشان را گفتند . آنجا 5 هزار مسجد فعال کردیم و 3 هزار طلبه داریم . یک آمار خیلی خوبی دادند که فعالیتهایشان را دارد معلوم می شود واقعا" علاقه پیدا کردند جامعه و مسؤولانشان به مذهبشان . در قرقیزستان ما وقتی که مسجد می خواستیم برویم ، فکر کردیم حالا می رویم آنجا مثلا" یک احوال پرسی بکنیم . رییس جمهور همراه من آمد در مسجد . حالا خیلی مهم است که رییس جمهور ، آن مسجد هم از لحاظ امنیتی کاری هم نشده بود . ما همینجوری رفتیم مسجد مثل همین حزب الهی های خودمان شلوغ و داخل جمعیت ، طلبه ها جمع بودند آنجا . رییس جمهور هم آمد مثل من نشست روی زمین کنار محراب . بعد آن آقای آقایف ، رییس جمهور سخنرانی کوتاهی کرد . حرفهای بسیار مهمی زد . از این حرفها ، آدم خیلی چیز می تواند بفهمد ، چون از تعبیراتش این بود ، می گفت : بزرگترین ضربه ای که کمونیستها به ما زدند در آن دوره انزوای ما ، این بود که دین ما را تضعیف کردند و هیچ خسارتی به این اندازه نبود که مردم را از دینشان جدا کنند . تعبیر دیگرش این بود می گفت : در هر جا که دین حکومت نکند ، سیاهی حکومت می کند . حالا این یک رییس جمهوری است که حرفهایش حتما" برای کسانیکه نگرانند از این که دین احیا بشود در این منطقه ، سخت مورد توجه و زیر ذره بین است ، چون در مسجد جلوی آن همه علما ، اینرا حرف می زد . و هر جا ما می رفتیم در مراکز دینی ، رؤسای جمهورشان با ما می آمدند آنجا . واقعا" خضوع می کردند . نسبت به علما رفیق بودند . علما با آنها خوب بودند . اصلا" این حرفهایی که در رسانه ها است که حالا آنها از دین می ترسند و دین چگونه است ، این جوری نیست . البته دین آنجا مذهب به این شکلی که ما در ایران تصور می کنیم نیست . یعنی مردم آنجا 70 سال است که تعلیمات ضد دینی داشتند . نه نماز ، نه روزه ، نه احکام حج ، نه مسائل شخصی ، نه اجتماعی ، اینها را کسی به آنها نگفته است . خیلی های شان نماز بلد نیستند . همینطور ، ولی فطرت دینی دارند و خودشان منتسب به خدا و قرآن و دین و اینها می کنند و با همین ارتباط با ما رقابت دارند . این نقطه مشترک ما است . و مسائل کاری ما در آنجا ، خیلی که کار عمده ما ، مسائل کاری بود . اینها جنبه های فرهنگی و آموزشی و اینها یک بخش کارمان بود و این ملاقاتها و سفرها و بازدید از آثار باستانی و اینها در حاشیه کارهایمان بود . مذاکرات با رؤسای جمهور و وزرای ذیربطی که با مربوط می شوند ، آن یک فصل جداگانه ای است . این مذاکرات ضبط است و طبعا" در بولتن ها در اختیار مسؤولین قرار می گیرد . خیلی بحث های جدی و خوبی داشتیم . یک مسأله مهمی که هست که من حالا تأکید می کنم همه دست اندرکاران دنبالش باشند ، همه این کشورها یک حالت دوگانه ای دارند . اینها در گذشته تاریخشان متعلق به جنوب و ایران و این منطقه بودند . البته می گویم متعلق ، یعنی مرتبط بودند . گاهی آنجا مرکز بودند ، گاهی اینجا مرکز بوده است . گاهی مشترک بوده است . و ما تمدنمان واقعا" مشترک است . در دوران اوج افتخارات شکوفایی اسلام ، آدم خیال می کند همین آسیای میانه ، شامل خراسان و اینها ، مرکز بسیاری از علوم و فنون بوده و شخصیتهایی که ما به آنها می نازیم ، آنها هم می نازند . ابن سینا ، فارابی ، وهاب الدین نقش بندی ، ..... ، امام بخاری ، گنجوی ، هر کس را شما اسم می برید اینجا جزو افتخارات ما است ، آنها هم به نحوی جزو افتخاراتشان می شود . مشترکیم . آثار باستانی ، مساجد ، مدارسی که آنجا که در سمرقند و بخارا خیلی جالب بود ، آدم آنها را می بیند مثل اصفهان است . ما میدان ..... را که در سمرقند دیدیم ، مثل میدان نقش جهان اصفهان ، یک مقدار کوچکتر . حتی یکی از مساجد بزرگ ، مدارس بزرگشان نقش آن آرمی که بالایش زده بودند ، شیر و خورشید آرم سابق ما بود . که این مقدار اینها با هم مشترکند و مخلوطند . اینها آن گذشته افتخار آمیزشان با ایران و منطقه ما سخت مخلوط است . در این مدتیکه که جدا شدند با روسیه و کشورهای دیگر جمهوری های شوروی ، یک مجموعه را تشکیل دادند . از یک جهت اینها جاذبه دارد برایشان منطقه ما ، از یک جهت احتیاجات واقعی اینها را به آنجا وصل می کند . شما همین جور که در کشور ما الان فکر می کنید ما مثلا" کارخانه هایی که در اصفهان و تبریز و تهران و شیراز و اینجا همه داریم ، اینها هم با هم مربوط است . اقتصادی است که همدیگر را تکمیل می کند . کشاورزی فلان جا با صنعت فلان جا با دامداری فلان جا ، اینها همدیگر را تکمیل می کند . همین اتفاق در مجموعه این جمهوری افتاده است . ما مثلا" در تاشکند از کارخانه هواپیمایی از بندر اوکتای ، از نیروگاه اتمی و منطقه اورانیم آنها بازدید کردیم . اورانیمی که آنها تولید می کنند تا می رسد به لوله سوخت ، دو بار باید برود روسیه و برگردد تا لوله سوخت به نیروگاه بشود . اینها این چنین با هم ارتباط دارند . پنبه ترکمنستان ، مصرفش در کارخانه های شوروی است یا جاهای دیگر . این ارتباط آنها ، سخت آنها را به آن طرف چسبانده است و راههایشان هم به دنیا و اروپا و آن قسمت های مصرف بعضی از محصولاتشان فقط از طریق روسیه می گذرد . اینها الان به شدت نیازمند هستند که یک میدان دیگری باز بکنند . یک رقیبی برای آن قسمتها درست بکنند . حق انتخاب داشته باشند . مجبور نباشند کالاهایشان را ارزان به مصرف کننده بفروشند . و اینجا غیر از ایران هیچ جا نیست . و غیر از آن سوابق معنوی که دارند و جاذبه دارد ، الان راه نجات خودشان به صریح هم می گویند حتی به روسی ها هم می گویند ، در سخنرانی هایشان می گفتند آقایان . وضعیت جاری محتوم می کند اینها را که باید از طریق ایران خودشان را به دنیای دیگر برسانند . ما هم از این استقبال می کنیم . جزو کارهای مهم ما این بود که این رشته های همکاری که بین ما و اینها می تواند برقرار بشود ، راههای زمینی ، دریایی ، هوایی ، فعال کردن راه آهن ، فعال کردن حمل و نقل در دریای خزر ، همکاری در دریای خزر ، که دریای خزر هم چیزی مثل خلیج فارس است احتمالا" از لحاظ منابع و ما باید آنجا با هم همکاری بکنیم . تجارت ، من آنجا یک نمایشگاهی دیدم که در ..... اینها ، تجار خصوصی اینها آمده بودند تنظیم کرده بودند ، تمام غرفه ها بدون استثنا می گفتند ما مقدار زیادی پیش فروش کردیم کالا برای آینده که اینقدر ما کالاهای تولیدی مان جاذبه دارد آنجا . چیزهایی آنها دارند برای ما جاذبه دارد . آنها می خواهند خودشان را از آن جاهای قبل که انحصاری بوده جدا بکند به جای دیگری هم وصل بشوند . ما هم می خواهیم آنجا با آنها کار بکنیم . میدان جدیدی است .

ما در حدود 60 سند را امضاء کردیم در این 5 کشور که هر سندی یک بابی است برای همکاری . البته اینها به سرعت اجرا نخواهد شد . بتدریج باید مقدمات اجرایش فراهم بشود . که من از همه مسؤولینمان ، از بخش خصوصی مان ، از همه می خواهم تلاش بکنند و نگذارند که این تحرکی که بوجود آمده دوباره به رکود بیانجامد . آن کارهای سیاسی اش را ما انجام دادیم . بی اعتمادی که خواستند ایجاد بکنند ، زمینه اش رفت . ما واقعا" حداکثر اعتماد را به اینها داریم از بحث هایی که در جلسات رسمی و مصاحبه ها می شد روشن است . احتیاجات آنها و ما هم مشخص است . کار الان لازم داریم . بخصوص در آذربایجان که یک مسئله جدیدی است ، مسئله جدی است . آنجا مردمشان مثل مردم با مذهبی که ما مذهب رسمی مان است جوش خوردند ، و علاقه آنها به انقلاب اسلامی ، ما در جریان زلزله و آنجاها دیدیم . در جریان جنگ اینها فهمیدند که واقعا" دلسوز واقعی شان فقط ما هستیم . هیچ کس برای آنها کار درستی نمی کند . ما در باکو که رفتیم درست همین موقعی بود که ارامنه مناطق حساسی از جنوب آذربایجان را دوباره اشغال کرده بودند و فشار می آوردند روی منطقه ونگلان که ما از همان جا تلفنی به رییس جمهور ارمنستان پیغام دادیم توسط وزیر خارجه . خوشبختانه آنها هم برخورد خوبی کردند ، پیغام ما را پذیرفتند و آتش بس اعلام کردند که کار مهمی بود . باید پیگیری کنیم که آتش بس نشکند . مردم باکو واقعا" اوج دوستی و محبت را اریه دادند در آن برخوردهایی که داشتند . ما از هر خیابانی ، هر چند بار که عبور می کردیم ، دو طرف خیابان پر از آدم بود . و مردم ساعتها منتظر می شدند که هیأت ما از آنجا عبور بکند . با صدای الله اکبر و شعارهای اسلامی ، از ما استقبال می کردند . دولت هم الان اجازه می دهد . مراکز فرهنگی و کارهای خوب دارد اجرا می شود . بانک مان آنجا فعال است . و بسیاری از امکانات در آذربایجان با ما هماهنگ است . باید انشاء الله همکاری بکنیم . بهر حال من کاملا" راضی هستم از این مجموعه سفرها . در جلسات خصوصی که مذاکره می کردیم ، احترام فوق العاده ای برای امام و رهبری معظم انقلاب اینها قائل بودند . سخت اظهار محبت می کردند و از افکار و مطالبی که می شنوند ، از ارشادات اینجا ، با اعجاب یاد می کردند . این ارزشها و این سرمایه ها را مسلمانان الان بطور مشترک دارند . ضمنا" ما مزاحم دیگران هم نیستیم . ما واقعا" با اینها کار می کنیم . بیخود هم دیگران گاهی می ترسند یا خیال می کنند از همکاری ما کسی ضرر می کند . ما دلمان می خواهد آنجا بیایند ، فعالیت بکنند ، آنها هم ارتباط داشته باشند ، ما هم وظایف خودمان را انجام می دهیم . انشاء الله آثار سفر را بعدا" در تحلیلهای بعدی بیشتر باز بکنیم. خیلی متشکرم