مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره نهضت امام خمینی(ره) مصاحبه کننده : آقای صادق‌الحسینی

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره نهضت امام خمینی(ره) مصاحبه کننده : آقای صادق‌الحسینی

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰

 

È در جلسه گذشته به مسئله ولایت و به اصطلاح دموکراتیک بودن بحث ولایت و چند مرحله‌ای بودن انتخابات رسیدیم. بحث سازندگی هم مطرح شد. ولی این‌گونه که دوستان تذکر دادند و من هم مراجعه کردم، از دوره سازندگی بحث‌های زیادی مطرح نشد و به‌صورت سطحی از آن عبور کردیم. مایلم در این جلسه برخی از این موارد بحث شود. در دوران سازندگی به مردم چه چیزی تقدیم کردیم؟ ایران بعداز جنگ و بعد از دوران انقلاب به چه دستاوردهایی رسید؟ در یک نقطه مستقر شدیم و خواستیم کشور را بسازیم. دولت و کشور را ساختیم. مهمترین شاخص‌ها و دستاوردهای سازندگی که بتوانیم به مردم تقدیم کنیم، چیست؟

É دوره سازندگی برای انقلاب و تاریخ ایران فوق‌العاده مهم است. در آن دوره جامعه و دنیا واقعیت سازندگی را درک کردند و اعتباری گرفتند. جهان سوم قدرت سازندگی ما را دید. حزب کارگزاران سازندگی که آمد، مسایل سیاسی شد. حزب از جایگاه سازندگی استفاده سیاسی‌برد. رقبای چپ و راست  مسئله را سیاسی کردند. سعی کردند در این 4 سال، بخشی از

دلایل مقبولیت کارگران

در جامعه

اوضاع ایران بعد از

پایان جنگ

وضع صادرات و واردات

ایران بعد از جنگ

سیزده میلیارد دلار بدهی

در برابر هفت میلیارد

دلار درآمد ارزی

خالی بودن ذخایر نظامی

و غیر نظامی

ارزشهایی را که سازندگی آفرید، زیر سؤال ببرند. به خاطر اینکه باهم رقابت می‌کردند. چون کارگزاران از اعتبار سازندگی استفاده کردند و گام مؤثری در انتخابات برداشتند و دلیل مقبولیت کارگزاران سازندگی در جامعه هم این بود که مردم به بخشی از دولت رأی می‌دادند. اینها این اعتبار را گرفتند و از این شعار و اسم سازندگی که کاربرد داشت، استفاده کردند.

مقبول بود. مشکلی نداشت و روال خوبی بود. کارهای با عظمتی شد. من چند بار توضیحات کلّی داده‌ام. ولی هیچ وقت کامل صحبت نکرده‌ام.

وقتی جنگ تمام شد، وضع اقتصادی ایران خیلی خراب بود. من در مصاحبه قبل گفتم که یکی از ادلّه عمده پذیرش قطعنامه، مشکلات اقتصادی بود که دولت صریحآ اعلام کرد دیگر نمی‌توانیم هزینه جنگ را بپردازیم. ارقام هم روشن است. تقریبآ یک میلیون بشکه نفت صادر می‌شد و سوخت داخل را به‌زحمت تهیه می‌کردیم. پالایشگاهها خراب شده بود و سوخت هم وارد می‌کردیم. از مقدار نفت صادره، قسمت عمده آن را نفت تصفیه شده مثل بنزین، نفت سفید و گازوئیل وارد می‌کردیم. آن موقع در نماز جمعه رئوس مشکلات را گفتم. بیست و پنج مشکل بزرگ را برشمردم. بودجه ما 50 درصد کسری داشت. یعنی در آخرین بودجه‌ای که آقای موسوی به مجلس برد، نصف بودجه را از بانک مرکزی قرض کرده بودیم. تقریبآ همه طلاها را در جنگ فروخته یا گرو گذاشته بودیم. نزدیک سیزده میلیارد دلار بدهی فوری داشتیم. مثلا گندم، شکر و قند خریده بودیم و یوزانس یک‌ساله بود که می‌بایست می‌پرداختیم. اعتبار درازمدّت نبود.

همه درآمد ارزی ما حدود هفت میلیارد دلار در سال بود. نیروهای مسلّح امکاناتشان را مصرف کرده بودند و ذخایر آنها خالی شده بود. ذخایر مهمات سلاح و قطعات در زاغه‌ها خالی شده بود. راهها و بندرها به قدری

وضع نامناسب حمل

و نقل در کشور

وضعیت برق و تولیدات

کارخانه‌ها

رونق بازار سیاه

بیکاری کمرشکن در سالهای

پس از جنگ

ویرانی پنج استان در جنگ

نامناسب بود که حمل و نقل بسیار مشکل شده بود. آن موقع وقتی چند کشتی باهم می‌آمدند، امام دخالت می‌کردند و به مردم می‌گفتند با کامیونها کالاهای داخل کشتی را حمل کنند.

روزی چند بار در همه کشور برق قطع می‌شد. کمبود برق داشتیم. گاهی ساعت‌ها برق قطع بود و کارخانه‌ها نمی‌توانستند برنامه‌ریزی کنند. کارخانه‌ها مواد اولیه و قطعه نداشتند. بازار، بازار کوپنی و یا بازار سیاه بود. تقریبآ تجارت خارجی غیردولتی نداشتیم. یعنی دولت واردکننده بود و چند قلم کالای اساسی وارد می‌کرد. اکثر نیازهای مردم وارد نمی‌شد. انبارها خالی و همه چیز کوپنی بود و یا بازار سیاه داشت. گاهی تفاوت قیمتها یک به صد بود. واقعآ بازار بدی بود. در چنین شرایطی فساد هم زیاد می‌شود.

از شناسنامه مردگان هم برای گرفتن ارزاق و کالا استفاده می‌کردند، کلی کالای اضافی می‌دادیم و به بازار سیاه می‌رفت. تلفن تقریبآ نبود. طرحهای آن موقع هم طرحهایی بود که در زمان شاه شروع شده و بعضی‌ها به‌خاطر جنگ ناتمام مانده بود. بیکاری هم واقعآ برای کشور کمرشکن بود. چون به طور رسمی 6/15 درصد بیکاری داشتیم. از سوی دیگر کارگر کارخانه کار نمی‌کرد. چون مواد، برق یا قطعه نداشت. پنج استان، خوزستان، ایلام، کرمانشاه، باختران و قسمتی از آذربایجان‌غربی در جنگ ویران شده بود.

Èسه سؤال در مورد سازندگی است. همه ما حس کردیم که یک دولت رفاه تا حدودی بوجود آمده و جامعه مرفه هم تا حدودی شکل گرفته بود. ولی سه نکته است که اکثر منتقدان روی این سه نکته تکیه می‌کنند. یک عده می‌گویند این رفاهی که بوجود آوردید، همراهش فرهنگ رفاه بوده که نوعی فرهنگ بی‌بندوباری است. یک عده می‌گویند سطحی بود. یعنی کمّی بود و نه کیفی.

جبران نسبی عقب‌ماندگی

در دوران سازندگی

سازندگی و نقش آن در

ایجاد اشتغال

تنزل بیکاری در دوران

سازندگی

رشد بی نظیر پتروشیمی در

دوران سازندگی

سدها تکمیل نشده بود. حساب شده، علمی و مهندسی نبود. نکته سوم هم این است که می‌گویند تعهدات بسیار زیادی برای دولت بعدی ایجاد کرده است. این سه نکته را لطف کنید و توضیح دهید.

Éبعد از اینکه مسئله سازندگی را گفتم، این سه نکته را توضیح می‌دهم. وضع کشور را توضیح دادم که پس از پایان جنگ چگونه بود. بیکاری، بی‌پولی، بی‌ارزی، بازار خالی و وضع خراب برق و آب مشهود بود. سازندگی همه این عقب افتادگی‌ها را جبران کرد. همه می‌دانستند آن موقع وقتی که من می‌خواستم کار سازندگی را شروع کنم، در مجلس 135 میلیارد دلار کارشناسی برای برنامه اول - یعنی 5 سال - تصویب کردند که می‌بایست مقداری را از داخل و بقیه را همه را از خارج تأمین کنیم. ما توانستیم در 5 سال حدود 65 میلیارد از داخل تأمین کنیم. همه را از خارج نگرفتیم. کل ارز مصرفی ما در برنامه اول 95 میلیارد شد. یعنی می‌توانستیم حدود 40 میلیارد دلار از آنچه که تصویب شده بود کمتر بگیریم و به ما می‌دادند. بازار باز شده بود و دست ما باز بود. ما همه اینها را جبران کردیم. با سازندگی ایجاد اشتغال شد.

بیکاری تنزّل کرد و به 9 درصد رسید. برق را تقریبآ به روز رساندیم که نیاز مهمی بود. ما آن‌قدر برق تولید کردیم که آن را به صادرات رساندیم. در زمان من صادرات برق شروع شده بود. راهها را اصلاح کردیم و اتوبانهای زیادی ساختیم. بندرها را بیش از نیازمان توسعه دادیم. مثلا آن موقع که من آمدم، یک میلیون تن فولاد تولید می‌کردیم. وقتی که دوره  8 ساله تمام شد، هفت میلیون تن ظرفیت درست شد. پتروشیمی تقریبآ نداشتیم. ژاپنی‌ها رفته بودند. محصول پتروشیمی را به یازده یا دوازده میلیون تن رساندیم. الان مواد اولیه هشت هزار کارخانه با آنها تأمین می‌شود. الان صادرات محصولات پتروشیمی داریم.

 

وضعیت فعلی ایران در

صادرات مصالح ساختمانی

وضعیت دانشگاه در سالهای

قبل و بعد از سازندگی

رسیدگی به مدارس در

دوره سازندگی

موفقیت ایران در سد سازی

و مهار آب

شیطنت بعضی‌ها درباره

خرابی بعضی از سدها

سدّ لار و مشکلات آن

مصالح ساختمانی در کشور وارداتی بود. سیمان، شیشه، کاشی، شیرآلات، آلومینیوم و ... را وارد می‌کردیم. در حال حاضر اکثر این مصالح مثل سیمان و فولاد را صادر می‌کنیم.

روی تلفن خیلی وسیع کار کردیم. زیرا مخابرات از نیازهای مهم نظام است.

وضع دانشگاهها بسیار بد بود. آن موقع تقریبآ چهارصد هزار دانشجو داشتیم. برخی دانشگاهها مثل دانشگاه اهواز منهدم شده بودند. تعداد دانشجو را به 5/1 میلیون نفر رساندیم. در خیلی از روستاها مدرسه نبود که به جایی مناسب رساندیم. در روستاهای کوچک که نمی‌شد یک مدرسه درست کنیم، یک مجموعه را برای چند روستای کوچک به صورت شبانه‌روزی درست می‌کردیم و بچه‌ها را با مینی‌بوس به مدرسه می‌بردیم و با هزینه خودمان اداره می‌کردیم. برای اینکه بچه‌ها درس بخوانند. مهار آب کار بسیار بزرگی بود. ما اصلا در گذشته طراحی سد و اجرا نداشتیم و این مربوط به خارجی‌ها بود. آنها می‌آمدند و از کارکنان ما استفاده می‌کردند. اما در دوران سازندگی از مرحله طراحی، سایت‌یابی تا اجرا را خودمان انجام می‌دادیم. آن حرفی که زده می‌شود که سدها بدون مطالعه بود، از شارلاتانیهای تبلیغاتی است. ما شصت سد راتحویل دادیم. سدهایی که تحویل شد، آنهایی است که در زمان سازندگی طراحی و شروع شد. اینها هیچ‌گونه عیبی ندارند. در مورد سد مارون گفتند که عیبی پیدا کرد و مقداری آب نشت می‌کند، خیلی زود عیبش را برطرف کردند.

در حالی که سد لار که بزرگترین مشاوران دنیا در زمان شاه سازنده آن بودند، هنوز هم نشتی دارد. اینکه یک سد خاکی نشت کند، چیز ساده‌ای است. الان در دنیا به عنوان سومین کشور سدساز معرفی شدیم. این چیزی

ایران معاون کمیته

بین‌المللی سدسازی

گازرسانی به 300 شهر در

دوره سازندگی

موفقیت ایران در ساخت

پالایشگاه

وضعیت تورم در سالهای

68 و 76

وضعیت بدهی در سالهای

68 و 76

است که مراکز بین‌المللی قبول کردند. به‌خاطر همین موقعیت ممتازی که پیدا کردیم، معاون کمیته بین‌المللی سدسازی هستیم. الان واقعآ یک کشور نیرومند سدساز هستیم. سد کرخه نمونه خیلی خوبی است. این سد را آمریکایی‌ها طراحی کرده بودند. هم جای آن را غلط تعیین کرده بودند که تنها سه یا چهار میلیارد مترمکعب آب جمع می‌کرد و هم هزینه آن را زیاد برآورد کرده بودند. جایش را عوض کردیم. طوری که هفت میلیارد مترمکعب آب را در خود جای دهد و هزینه را هم خیلی کم کردیم. عمدتآ هم نیروهای سپاهی این سد را ساختند.

صنایع عمده و فناوری‌های مورد نیاز، تقریبآ در کشور مستقل شد. تنها در چند شهر لوله‌کشی گاز داشتیم. در این دوران به 300 شهر، گاز رساندیم و الان به همان شهرهایی که گازکشی شد، در حال توسعه دادن داخل شهرها هستند. با وجودی که گازکشی به شهرها هزینه بالایی دارد، این‌کار انجام شد. گاز را هم تولید و هم توزیع کردیم. سوختهای دیگر را هم به وضع طبیعی رساندیم. پالایشگاههای خوبی ساختیم. الان بخشی از محصولاتمان را از بندرعباس صادر می‌کنیم. این شاخصها مهم است. سوال اصلی شما این است که نتیجه این دوران چه شد؟ همه‌ی شاخصها مثبت است. از انتقاداتی که می‌کنند یکی همین تورم است. وقتی که دولت را تحویل گرفتم، تورم 30 درصد بود. وقتی که تحویل آقای خاتمی دادم، 17 درصد بود. نرخ تورم تا 17% کم شد. با اینکه هزینه زیادی برای سازندگی شد و رونق اقتصادی ایجاد شد که به‌طور طبیعی تورم‌زا است. یا در مورد قرضهای خارجی در سال 68،
 

13 میلیارد دلار بدهی داشتیم وقتی که دولت را تحویل دادم، 17 میلیارد بدهی داشتیم و این در حالی است که 12 میلیارد هم ذخیره داشتیم. یعنی وقتی جمع می‌کنیم، میزان بدهی خیلی کمتر می‌شود.

È کجا ذخیره داشتیم؟

ذخایر ارزی ایران در

سال 76

حرفهای نادرست اقتصادی

درباره دولت سازندگی و

دولت آقای خاتمی

صادرات 800 میلیون دلاری

ایران در پتروشیمی

لزوم توجّه به امور رفاهی

مردم

Éدر بانکهای دنیا. الان هم حدود هفت میلیارد ذخیره داریم. پس می‌بینید که 17 میلیارد بدهی داشتیم که 12 میلیارد آن از قبل بوده است و اگر کم کنیم 5 میلیارد می‌شود و بیش از این ذخیره داشتیم. عملا یک مقدار در هزینه‌های ارزی طلبکار می‌شویم. به اضافه در حدود 15 میلیارد دلار صرفه‌جویی ارزی سالانه داشتیم که به‌خاطر سرمایه‌گذاری‌هایی بود که کردیم.

چند مورد دیدم که آقای توکلی و اینها می‌گویند که دولت آقای خاتمی 48 میلیارد دلار بدهی بار آورده است. البته فکر می‌کنم این هم نادرست باشد. این حرف را می‌گویند و آنها باید جواب بدهند. تا به حال می‌گفتند که ما سی و دو میلیارد بدهی داشتیم. حالا 17 میلیارد را پذیرفتند. راجع به دولت آقای خاتمی هم اینگونه می‌گویند. مثلا قراردادهایی که وزارت نفت برای پارس جنوبی یا پتروشیمی یا توسعه نفت و نیروگاه بسته‌اند، دولت آقای خاتمی بسته و الان بدهکار است. منتها همه اینها جوابگو است. یعنی وقتی که پارس‌جنوبی به بازدهی می‌رسد، با فروش همان مایعات گازی طلبها پرداخت می‌شود و گاز آن برای ما می‌ماند. این قراردادها تقریبآ  25 میلیارد بدهکاری درست کرده است. اما خودش جوابگو است. طرحهای ما هم این‌گونه بود. مثلا پتروشیمی الان سالانه حدود 800 میلیون دلار صادرات دارد. به علاوه میلیاردها دلار جایگزین واردات دارد. بنابراین حرفهایی را که در مورد بدهی می‌زنند، درست نیست.

در مورد رفاه، من فکر می‌کنم مردم ما استحقاق زندگی بهتر را دارند و هنوز هم مردم ما - با اینکه می‌گویند اینها زیادی مردم را طلبکار کردند و فرهنگ رفاهی را رواج دادند - در یک حالت مناسب رفاهی نیستند و باید

حرفهای نادرست درباره

عدم توجّه دولت سازندگی

به امور فرهنگی

وضعیت نشریات در طول

دولت سازندگی

مراکز متعدد فرهنگی

در کشور

لزوم شناسایی نارسایی‌های

فرهنگی در کشور

آقای خاتمی، وزیر فرهنگ

و ارشاد اسلامی دولت

سازندگی

زندگی آنها بهتر از این شود. قبول نداریم که کشوری غنی مثل ایران و مردمی باهوش، خوب و با فرهنگ زندگی بهتری نداشته باشند. قدمی برداشتیم. امّا اینکه می‌گویند به مسایل فرهنگی رسیدگی نشد، از حرف‌های نادرست است. مسایل فرهنگی را باید از هم جدا کنیم. یک قسمت آن آموزش است . آیا آموزش کشور در دانشگاه و مدارس تقویت نشد؟

یک قسمت نشریات است که نشریات ما از 175 میلیون تیراژ به  800 میلیون تیراژ رسید. در بین روزنامه‌های موجود کشور، پُرتیراژترین روزنامه‌ها ایران و همشهری هستند که شروع انتشارشان مربوط به دوره ریاست‌جمهوری من می‌باشد. مدرسه روزنامه‌نگاری در این دو روزنامه به‌وجود آمد. اینها شرایط مناسب را در دوره سازندگی پیدا کردند. از لحاظ اخلاقی هم حداکثر مراقبت را می‌کردیم. در این مسایل نمی‌توان فقط دولت را مسؤول معرفی کرد. این از مواردی است که مسؤولیت آن مربوط به جای دیگری هم است. حوزه علمیه قم با این همه نیرو و امکانات، تریبونها، صدا و سیما، مساجد، حسینیه‌ها و امام‌جمعه‌ها و سازمان تبلیغات اسلامی با آن وسعتش و نمایندگی‌های رهبری که تقریبآ در همه‌جا هستند، از عوامل زاینده فرهنگی خارج از دولت محسوب می‌شوند. شرایطی بود که می‌خواستم با بخش‌های فرهنگی دیگر یک‌پارچه عمل کنم. آنها با سایر بخشهای فرهنگی با هم شوند و در کارشان تناقضی نباشد. اینهایی که فکر می‌کنند مسایلی به‌وجود آمده، باید ریشه‌هایش را پیدا کنند که عملکرد خودشان چه بوده است. دولت وظیفه‌اش را به درستی انجام داد.

من هم تا آن موقعی که آقای خاتمی وزیر ارشاد بود، به کارهای ایشان اعتراضی نداشتم. وقتی ایشان خواستند بروند، گفتم: برای ماندن شما از طرف من مانعی نیست و من هم حمایت می‌کنم. آقای خاتمی گفتند: با این

توسعه هنر در دولتی

سازندگی

کاهش  6 درصد نرخ بیکاری

در دولت سازندگی

رشد 6 درصد تولید ناخالص

ملّی در سالهای سازندگی

فضایی که درست کردند، دیگر نمی‌توانم بمانم. بنابراین حرفهایی زده می‌شود که مسایل فرهنگی یک مقدار ضعیف شد، باید ریشه‌ی آن را پیدا کرد. دولت هنر را هم توسعه داد. شما به فیلم‌ها و مطبوعات و دانشگاهها نگاه کنید که چه پیشرفت‌هایی کردند! از نظر من به موازات پیشرفت امور فنی و اقتصادی، امور فرهنگی و آموزشی هم توسعه یافت.

Èپس می‌توانیم به‌طور خلاصه بگوییم که شما دوره ریاست جمهوری را با موفقیت تمام کردید و احساس رضایت دارید که به یک جریان معقولی افتاد و بعد از آن راه خودش را ادامه می‌دهد. شما با رضایت آمدید و یا احساس می‌کردید که چیزهایی مانده که باید انجام می‌دادید؟

Éهنوز شاخصها را به شما نگفتم. نرخ بیکاری از 6/15 درصد در سال 68 به 1/9 درصد در سال 76 رسید. اگر 5 درصد دیگر پایین می‌آوردیم، دیگر بیکاری نداشتیم. چون طبق استاندارد جهانی تا 4 درصد قابل قبول است که آن هم جابجایی است. با آن روندی که طی می‌کردیم، سالی یک یا دو درصد پایین می‌آمد. تولید ناخالص ملّی کشور مهمترین شاخص است. یعنی اگر اضافه شود معنایش این است که ثروت کشور اضافه شده است. ما به طور معمول در این هشت سال حدود  6 درصد رشد داشتیم. یعنی سالی  6 درصد ثروت کشور اضافه شد و این کار مهمی است که بعدآ دوباره ضعیف شد. ان‌شاءالله از امسال وضع بهتر می‌شود. سرمایه‌گذاری که در زمان جنگ منفی بود، روند خوبی در پیش گرفت. من اشکالی به آقای مهندس موسوی نمی‌گیرم. چون در زمان جنگ، سرمایه‌گذاری منفی بود. ما رشد آن را به 12 درصد رساندیم که این یک کار خیلی مهمی است. اشتغال هم از اینها به‌وجود می‌آید. چون ما حدود 300 شهرک صنعتی درست کرده بودیم.

 

طرح ساخت 300 شهرک

صنعتی در دوره سازندگی

دهکهای جدول جینی

شاخص توجّه به

عدالت اجتماعی

بالا آمدن دو دهک پایین و

پایین آمدن دو دهک بالا در

دوره سازندگی

دفتر نقاط محروم ریاست

جمهوری و رسیدگی به نقاط

محروم

È سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی بود؟

É عمدتآ سرمایه‌گذاری داخلی است. یعنی دولت و مردم سرمایه‌گذاری کرده بودند. حدود 300 شهرک صنعتی درست کردیم. به هر شهرکی بروید، می‌بینید مقدار زیادی کارخانه در حال ساخت و یا تمام شده است. اگر با آن روند پیش می‌رفت، قطعآ ما الان بیکاری نداشتیم. راجع به عدالت اجتماعی هم می‌گویند که رعایت نشده است. شما اگر به تاریخ ایران - از زمان رضاشاه تا امروز که آمار داریم - نگاه کنید، متوجه می‌شوید هیچ‌وقت نشده که ضریب جینی به نفع فقرا اصلاح شود. ضریب جینی مقیاسی است که با آن میزان اختلاف درآمد اقشار جامعه را می‌سنجند. جدولی است که افراد جامعه را به ده گروه از لحاظ درآمد تقسیم می‌کند. هرچه اختلاف دو دهک بالایی نسبت به پایینی بیشتر باشد، یعنی اختلاف طبقاتی بیشتر شده است و هرچقدر رشد دهکهای پایین زیاد شود، برعکس می‌شود.

È یعنی غنی‌ها غنی‌تر و فقرا فقیرتر می‌شوند؟

É مطابق ضریب جینی چنین چیزی در ایران منفی بوده است. تا به‌حال تقریبآ همیشه این‌گونه بوده است. در دولت من این اتفاق افتاد که درآمد دو دهک پایین بالا رفت و درآمد دو دهک بالا، پایین آمد. یعنی طبقه متوسط و طبقه پایین تقویت شدند. این شاخص عدالت است. شما نمی‌توانید بهتر از این عدالت اجتماعی را نشان دهید. چون ما ترازوی سنجش دیگری نداریم و این ترازوی سنجش عدالت است.

دلیل آن هم از نظر من روشن است. یکی از برنامه‌های جدی ما رسیدن به نقاط محروم بود. وقتی که آمدم دو دفتر جدید در نهاد ریاست‌جمهوری تأسیس کردم. یکی دفتر نقاط محروم که آقای بشارتی مسئول آن بود و دیگری هم دفتر زنان که خانم حبیبی را به‌عنوان مسؤول آن انتخاب کردم.

شاخصهای عدالت اجتماعی

در آمار و ارقام

تغییر کالاهای مصرفی به

کالاهای بادوام در دوره

سازندگی

پایین آمدن مرگ و میر بچه‌ها

در دوره سازندگی

بالا آمدن توان پزشکی

در دوره سازندگی

کتاب «آمار سخن می‌گوید»

بازگو کننده بسیاری از

شاخصها

هر دو هم نتیجه مثبت داد. به روستاهای کشور، به‌خصوص مناطق محروم رسیدگی کردیم. آب، برق، مدرسه، پزشک، راه، تلفن و هرچه لازم بود به آنجا بردیم. این باعث شد که آنها به شغل و رفاه نسبی دست پیدا کنند. به همان دلیل شاخص‌های عدالت اجتماعی به شکل آماری روشن و مشخص است.

نکته جالب دیگر اینکه کالاهای مورد نیاز طبقات محروم که در گذشته معمولا کالاهای مصرفی بود، در دوران سازندگی به طرف کالاهای بادوام مثل فرش و وسایل منزل و دوچرخه و موتورسیکلت و ... حرکت کرد. بنابراین اینکه می‌گویند به عدالت اجتماعی توجه نشد و تبعیض طبقاتی زیاد شد از اتهامهای ظالمانه‌ای است که فقط انسانهایی که تعهدی به حرفشان ندارند، می‌زنند.

به هر حال، چند شاخص در زندگی مهم است که همه آنها حاکی از پیشرفت و بهبود است. مثلا در زمینه بهداشت، شاخص مرگ و میر بچه‌ها را پایین آوردیم. وقتی که من مسؤول شدم رشد جمعیت 3 درصد بود و به 5/1 درصد رساندیم. آب و برق و غیره و سطح بهداشت جامعه بالا رفت. از لحاظ علمی بسیاری از کارهای پیچیده پزشکی را به خارج می‌فرستادیم. الان کسی نیاز ندارد برای معالجه به خارج برود. واقعآ در این بخش‌ها به پیشرفت‌های مهمی نایل شدیم. هزاران پزشک خارجی در ایران کار می‌کردند و امروز صحبت از توان بالای پزشکان ایران است.

شاخصها را آقای میرزاده در کتابی به نام "آمار سخن می‌گوید" آورده است که می‌توانید به آن هم رجوع کنید. من در پایان مسؤولیت اجراییم می‌دیدم کشور روی ریل در حال حرکت و توسعه است. کشوری است که "از باد و باران نبیند گزند"

 

پی‌ریزی مقدّمات طرح تمدن

بزرگ اسلامی ایران 1400

طرح فقرزدایی و دولت

سازندگی

شاخصهای طرح فقرزدایی

طرحی به نام تمدن بزرگ اسلامی 1400 تهیه کرده بودیم. از کارهایی که انجام نشد یکی همین است. نرسیدیم که آن را زودتر انجام دهیم. مقدمات آن را فراهم کردیم. همه دستگاهها برنامه خودشان را تا سال 1400 دادند. مثلا وزارت راه چقدر راه، اتوبان، بندر و وزارت مخابرات چقدر تلفن، تلکس و غیره می‌خواهد. همه چیز در این پیشنهادها مشخص شد. در دولت هم مطرح شد، امّا به تلفیق نرسیدیم. این یکی از مواردی است که متأسفانه ناتمام ماند. کاش زودتر انجام می‌شد که در این صورت الان تبدیل به برنامه شده بود.

دیگری مسأله فقرزدایی بود که ما طرح آن را به مجلس هم بردیم. منتها از مجلس بیرون نیامده بود که من از دولت آمدم. این طرح به‌صورت کتابی است که حدود چهارصد صفحه با توضیحات آن است. وقتی آقای خاتمی آمدند، گفتند می‌خواهیم با سیاستهای خودمان فقرزدایی کنیم و آن را از مجلس پس گرفتند. مدّتی روی آن کار کردند و تازه آماده کردند که دوباره به مجلس ببرند. تقریبآ شبیه همان است. مبنایش این است که همه مردم تحت پوشش بیمه بیکاری باشند و هیچ کس فاقد حداقل معیشت نباشد. منابع آن را هم تعیین کردیم که آقایان هم بر همان محور طرحشان را آماده کردند. بنا است الان به تصویب رهبری برسانند. گویا در منابع مالی آن مشکل دارند.

Èالان سؤال من این است که شما فکر می‌کردید که کشور روی ریل افتاده است. وقتی آقای خاتمی آمد، چه عاملّی باعث شد که واقعآ شما نتوانستید دست به دست همدیگر بدهید. یعنی شما نتوانستید به آقای خاتمی کمک کنید و ایشان هم دستشان را دراز نکردند؟

منفی‌بافی بعضی از دوم

خردادی‌ها

نقش اساسی کارگزاران در

پیروزی خاتمی

حمایت از آقای کرباسچی

بی وفایی کارگزارانی‌ها

به آرمانهایشان

É باید از آنها پرسید. چون من معمولا از مسؤولان حمایت کرده‌ام و می‌کنم و آنها هم این را می‌دانند. شاید بعضی‌ها فکر می‌کردند که من روزی رقیبی برای آنها خواهم بود. از همان اول شروع به منفی‌بافی کردند. البته عناصر افراطی چنین هستند. همانهایی که آقای خاتمی را به این روز انداختند، سنگ‌اندازی می‌کنند.

È می‌گویند مدیران آقای خاتمی که از دوستان شما هم بودند، مثل آقای کرباسچی، نوری و مهاجرانی مورد حمایت قاطع، علنی و واضح شما واقع نشدند. درست است که دلتان می‌خواست و رایزنی و کارهایی انجام می‌دادید، ولی واضح و علنآ وارد میدان دفاع از آنها نشدید.

É این هم از آن قضاوتهای ظالمانه است که می‌شود. اینها کسانی بودند که از عوامل پیروزی آقای خاتمی بودند. کارگزاران هم در انتخابات مجلس و هم در انتخابات ریاست‌جمهوری نقش اساسی داشتند. مثلا آقای کرباسچی سهم بسیار زیادی در پیروزی آقای خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری داشت. از محدود کسانی هستم که در حدّ معقول از آنها حمایت کردم. اگر شعورشان این است که به‌صورت رسمی در کار قوه قضائیه دخالت کنم، این انتظار بیجایی است. همان موقعی که مشکلات زیاد بود، ایشان را با خودم به مکّه بردم. یا در نمازجمعه از مدیران لایق دفاع کردم. در جواب نامه خداحافظی آقای کرباسچی، نامه‌ای به او نوشتم و دفاع کردم. اگر کمکهای من نبود به صورت تندتری با آنها رفتار می‌کردند. البته آقایان هم بی‌وفایی بدی به آرمان خودشان کردند. آنها به اسم سازندگی به میدان آمدند و از اعتبار این واژه محبوب مردم استفاده کردند، ولی بعد در پیروزی اصلا از سازندگی دفاع نکردند و در مقابل جناح‌های

عدم دفاع مستدل از سازندگی

توسط کارگزاران

عمل بد بعضی‌ها در

کارگزاران

افراط، یکی از کارهای

بد دوّم خردادی‌ها

شهرت اعتدال آقای خاتمی

عدم ارزیابی درست دوّم

خردادی‌ها

دیگر دوم خردادی خودشان را باختند. عملشان در این مرحله، نوعی فرصت طلبی تفسیر شد.

Èآیا شما به اینها حق نمی‌دهید که نسبت به بعضی مقوله‌ها تجدیدنظر طلب باشند؟ همانطور که حضرت‌عالی زمانی در مقابل سنتی‌ها تجدیدنظر طلب بودید.

Éبعضی‌هایشان سخنانی گفتند که قبول ندارم و در سطح بیان هم درست عمل نکردند. در موارد لازم تذکراتی به آنها داده‌ام که می‌توانست مفید باشد.

Èآیا شما موافق هستید که با هر تجدیدنظر طلبی و انتشار هر مطلبی روزنامه باید بسته شود و افراد به زندان بروند؟ یعنی راه دیگری برای مقاومت در مقابل این نبود؟

Éتا حدودی خود اینها باعث شدند. لازم نبود به اینجا برسیم. یعنی یکی از کارهای بد این عده، افراط است. وقتی که آقای خاتمی رأی آورد، چند روز بعد سران گروههای دوم خردادی به ملاقات من آمدند. تقریبآ همه بودند. به اینها گفتم مردم به اعتدال رأی دادند. مردم به افراط رأی نمی‌دهند. جریان راست در آخر به افراط رسیده بود و مردم از آنها برگشتند. شما هم در گذشته افراط کردید و آن موقع مردم از شما برگشتند. در بین شما آقای خاتمی مشهور به اعتدال است. اگر می‌خواهید که کار پیشرفت کند، آقای خاتمی را به وادی افراط نکشانید. این حرفها ضبط شده است. هم دفتر من و هم خود آنها ضبط کردند. چند روز قبل، یکی از اینها برای مصاحبه پیش من آمده بود و یادش هم بود و می‌گفت که من در آن جلسه بودم. بخشی از اینها اشتباه کردند. نتوانستند ارزیابی درستی بکنند و از خیلی جهات تندروی کردند.

 

تندروی بعضی از دوّم

خردادی‌ها

لزوم دفاع از کارهای

مثبت

لزوم انتفاد از

کارهای اشتباه

لزوم رسیدگی به قتلهای

مشکوک

مسئله قتلهای زنجیره‌ای

و دولت سازندگی

Èبه نظر شما ائتلاف بهترین راه برای آقایان نبود؟

Éاصلا ائتلاف نمی‌خواست. اگر آنها راه افراطی را نمی‌رفتند، ما از آنها حمایت می‌کردیم. دلم می‌خواهد کار مملکت و برنامه‌ها انجام بشود. آنها تندروی کردند.

Èعلت اینکه شما را در مقابل اصلاحات گذاشتند، چیست؟

Éاز خودشان بپرسید.

Èآیا شما مجبور بودید که از هرچه در زمان شما بود، دفاع کنید؟

Éالان هم دفاع می‌کنم. ممکن است خطاهایی باشد، امّا اینکه اینها می‌گویند، نیست.

Èاز جمله مسئله قتلها و یا هر اتفاقی که ممکن است بیفتد. فرض کنید وزیر اطلاعات و وزیر خارجه شما، همانطور که شما می‌فرمودید از این طرف و آن طرف و ائتلافی بودند، بالاخره آنها هم اشتباه می‌کردند. لازم بود که شما از همه دفاع کنید؟

Éاگر کار اشتباه یا خلافی کردند، از کارشان انتقاد می‌کردم و جلویشان را می‌گرفتم. ولی از خدمات و کارهای درست آنها دفاع می‌کنم. امّا مسئله قتلها که مطرح کردید، ادعا می‌شود که قتل‌های مشکوکی در دوران ریاست‌جمهوری من بود. البته همیشه در همه حال ممکن است قتلهای مشکوکی اتفاق بیفتد. باید رسیدگی شوند و عوامل پیدا شود ولی تاکنون یک قتل هم از این نوع به اثبات نرسیده است. اگر قتلی صورت گرفته، اولین جا پزشکی‌قانونی است. بروند شکایت و پیگیری کنند تا به یک مورد برسند. مطمئنآ اگر در زمان من کسی را این‌گونه کشته بودند، در همان زمان مجازاتشان می‌کردیم. در حالی‌که بیش از یک‌سال از دولت من گذشته بود. قتلها در دولت دیگری اتفاق افتاد که سرنوشت آن را می‌دانید.

 

لزوم پیگیری مسایل

توسط دولت

عدم مراعات حدود توسط

برخی از مطبوعات

توهین بعضی از مطبوعات

به مقدّسات

افراط بعضی از مطبوعات

در مسایل سیاسی

اثر بد عدم مراعات مصالح

کشور توسط مطبوعات در

جامعه

حضور مستقل در انتخابات

مجلس

È سیاست کلّی شما از همان اوّل براساس قانونمندی بود. یعنی نظری به از بین بردن مخالف نداشتید؟

É قطعآ اینگونه بود. البته پیگیری‌های قانونی معمولا در قوای دیگر قرار دارد. دولت هم باید در حدود خود پیگیری کنند.

È به نظر شما آیا برخورد با مطبوعات درست است؟

É من نمی‌توانم به‌صورت مطلق به مطبوعات حق بدهم، خود من در گذشته بداخلاقی‌های مطبوعات را تحمّل می‌کردم ولی بعضی مطبوعات وظیفه خود را درست انجام ندادند. اگر مطبوعات وظیفه خودشان را انجام می‌دادند، قطعآ الان به این نقطه نمی‌رسیدیم. متأسفانه برخی مطبوعات مراعات حدود خود را نمی‌کنند.

È نظر حضرت‌عالی مسایل دینی است یا سیاسی و اجتماعی؟

É در همه موارد. در مسایل دینی، جامعه خودشان را نشناخته‌اند و گاهی به مقدسات توهین کردند که انقلاب اسلامی این‌گونه مسائل را تحمّل نمی‌کند. بالاخره حوزه، علما، رهبری و خیلی از مسؤولان به آن مسایل حساس هستند. مطبوعات در مسایل سیاسی خیلی افراط کردند. به بعضی افراد تهمت زدند و تاختند و آبروریزی کردند. مطبوعات تأثیر زیادی بر جامعه می‌گذارند. اگر یک روزنامه قانون را مراعات نکند، اثر بدی برجامعه می‌گذارد. اینکه برخورد با مطبوعات باید این‌گونه باشد یا نه، بحثی دیگر و مربوط به قوه قضائیه است و نمی‌خواهم در مورد قوه دیگری حرف بزنم. تا آنجا که به من مربوط می‌شود، حتّی از یکی از آنها هم شکایت نکردم.

È چرا خودتان را در لباس محافظه‌کار مطرح کردید و کاندیدای مجلس شورای اسلامی شدید؟

É من مستقل آمدم. دیگران به‌عنوان یک ترفند تبلیغاتی عمل کردند.

 

حمایت جناح مختلف از

نامزدی آیت‌الله هاشمی

رفسنجانی برای مجلس

اصرار همه گروهها برای

کاندیدا شدن آقای هاشمی

رفسنجانی

تأکید رهبری و رئیس

جمهوری به حضور آقای

هاشمی رفسنجانی در

انتخابات مجلس

عدم شفافیت اصلاح

طالبان در مباحث

È آن آقایان هم شما را به رسمیت شناختند؟

É خیلی‌ها حمایت کردند . عمدتآ از گروهها و افراد مستقل حمایت کردند و همیشه هم حمایت می‌کردند. از اول انقلاب تا الان هر وقت نامزد شدم، از من حمایت کردند. آن چه در این دوره اتفاق افتاد، یک استثناء بود.

È به نظر حضرت‌عالی راه دیگری نبود؟

É من نمی‌خواستم کاندیدا شوم. با اصرار گروههای مختلف چپ، راست، معتدل، مستقل‌و شخصیت‌ها آمدم. بعضی از دوستان و افراد فامیل موافق نبودند. به هر حال وارد صحنه انتخابات شدم.

È شنیدم حتّی آقای خاتمی هم آمدند.

É بله، حتّی آقای خاتمی هم آمدند. ایشان گفتند الان به حضور شما نیاز است. رهبری هم گفتند متعین است و راه دیگری نگذاشتند. البته به‌خاطر مخالفت‌هایی که از مراکز مشکوک و صداهای بیگانه و دشمنان می‌شد، نهایتآ خودم هم فکر کردم وظیفه است.

È حتمآ یادتان است که ما یک جلسه خدمت حضرت‌عالی آمدیم و نظرمان را بیان کردیم و از اوضاع نابسامان وحشت داشتیم. چون افکار عمومی رها گشته بود و کنترل شده نبود. احساس می‌کردیم ممکن است مشکلی به‌وجود بیاید که به شخصیت حضرت‌عالی لطمه بخورد. اگر الان بخواهیم شما را وصف کنیم، بیشتر محافظه‌کار بدانیم یا اصلاح‌طلب؟

É من هیچ‌کدام از این اصلاحات را قبول نداشتم. اینهایی که خود را اصلاح‌طلب می‌دانند، یک بار نگفتند که منظور از اصلاحات چیست؟ یک جلسه در خدمت آیت‌الله خامنه‌ای درباره اصلاحات بحث شده بود. آقای خاتمی گفتند که من نگفتم اصلاح‌طلبی، حرفهای من همانهایی است که

چپ‌شدن جناح راست و

راست شدن جناح چپ

دولت آقای خاتمی و برنامه

سوّم

لزوم تلاش برای صداقت

صمیمی

حزب جمهوری، اوّلین حزب

بعد از پیروزی انقلاب

رسمی بودن حزب جمهوری

توضیح دادم مثل قانونگرایی و دو سه‌مورد دیگر و عملا همین است که در برنامه سوم آوردیم. دیگر چیزی غیر از این نداریم.

اصلا اصلاح‌طلبی تعریف نشده است. محافظه‌کار هم نیستم. حرفهایی را که امروز جناح چپ می‌زند، همان است که زمانی جناح راست می‌زد. آن موقع هم به آنها محافظه‌کار می‌گفتند، حالا هم محافظه‌کار می‌گویند. این اصلاحات در مفهوم خود به‌کار نمی‌رود. دو باند وجود دارد. من هیچ‌وقت به باندها تکیه نکردم. ضمن اینکه در هر دو جناح انسان‌های لایق و مسلمان و انقلابی فراوان است.

Èحضرت‌عالی بنیانگذار برنامه سوم بودید؟

Éنه، برنامه سوم را خودشان نوشتند. ما سیاستهای کلی را نوشتیم.

Èوصفی بر شما گذاشته شد که قلبی محافظه‌کار و ریه‌ای اصلاح‌طلب دارید. آیا درست است؟

Éسعی می‌کنم قلب و زبان و حرف و عملم هماهنگ باشد و صادق صمیمی باشم. واقعآ با فکر خودم کار می‌کنم و مستقل از این تمایلات باندی و تعصبات سنتی یا انقلابی تصمیم می‌گیرم.

Èآیا هیچ‌وقت به فکر حزب نبودید؟

Éپس از انقلاب اولین حزب را ما تشکیل دادیم.

Èآن مربوط به قدیم بود. منظور الان است که بحث تحزب‌گرایی داغ است.

Éهنوز هم حزب جمهوری یک حزب رسمی است.

Èمنحل نشد؟

Éمنحل نشد. فتیله آن را پایین آوردیم.

Èبنا ندارید این حزب را راه بیاندازید؟

حزب جمهوری، زمینه دارترین

حزب موجود

مواضع متقن حزب جمهوری

حضور کم روحانیون در

بدنه دولت

حضور روحانیون در کارهای

غیر اجرایی

É خودم نه. ولی فکر می‌کنم اگر بخواهند روزی حزبی درست کنند، هنوز زمینه‌دارتر از همه، همان حزب جمهوری است. حزبی است که همین الان در همه ایران طرفدار دارد و می‌تواند خیلی سریع تبدیل به یک شبکه کامل حزبی شود. چون اساسنامه‌اش را خیلی با دقت نوشتیم. مواضع آن را پنج‌نفر - آیت‌الله خامنه‌ای، شهید دکتر بهشتی، آیت‌الله اردبیلی، شهید دکتر باهنر و من - به صورت عالمانه و شرعی تهیه کردیم. وقت گذاشتیم. فضای آن زمان ویژگی‌های منحصر به خود داشت و خودمان هم آمادگی داشتیم. اصلا بنای حزب از آن موقع شروع شد.

È آیا احساس نمی‌کنید که علما بیش از حد حکومت کردند و مکلّاها و افراد غیرملبس به لباس علما هم می‌توانند از لحاظ اجرایی و اداری در حکومت مشارکت کنند؟

É این‌گونه نیست. چند درصد مجلس علما هستند.؟

È الان مکّلاها حدود هفتاد و پنج تا هشتاد درصد هستند.

É چند درصد دولت علما هستند؟

È دولت هم این‌گونه است.

É استاندارها چگونه هستند؟

È آنها هم این‌گونه هستند. به همین دلیل می‌گویند که ما اصلاح‌طلب هستیم.

É می‌بینید که در بدنه دولت تعداد کمی روحانی است. وزراء، معاونان، استاندارها، مدیرکل‌ها، فرماندارها، بخشدارها، کارشناسان، مدیران شرکت‌ها، سازمان‌ها و نیروهای نظامی هم چنین هستند. می‌خواهم بگویم که کارهای عملی در دست علماء نیست. آقایان قانع هستند که یک نماینده در بعضی جاها مثلا در دانشگاه داشته باشند. مثلا نماینده ولی‌فقیه آنجا است. یا در ارتش همینطور است. کارهای عقیدتی - سیاسی هم جنبه اجرایی به آن معنا ندارد. در دستگاه قضایی چون بر حسب فتاوی مراجع

اجرای تصمیمات کشور

توسط غیر علماها

اصلاح یعنی بهتر شدن

دائمی امور

لزوم گفت‌وگو با ادبیات

روز

قاضی باید مجتهد باشد، علماء حضور دارند. غیرمجتهدین فعلا قاضی مجاز هستند. علما در سطح تصمیم‌گیری‌های بالا مثل رهبری و رؤسای سه قوه، هستند. امّا تصمیمات اینها را غیرعلما اجرا می‌کنند و به مرحله عمل درمی‌آورند. مثلا در دولت چه کسی تصمیم‌ساز است؟ آیا در مجلس فقط رئیس مجلس تصمیم‌ساز است یا نمایندگان سهم دارند؟

È جریان اصلاح‌طلبی به مکلّاها و جوانها اعتماد دارد؟

É کسی از اصلاح‌طلبی تعریفی نکرده است.

È در همان چارچوب نظام یعنی تجدیدنظر در زمان؟

É حالا شما تعریفی از اصلاح‌طلبی ارائه کنید.

È اصلاح وضعیتی که قبلا مردم اظهار نارضایتی می‌کردند.

É یک معنی اصلاح این است که همه امور دایمآ باید بهتر شود و این شکی نیست و باید همه امور ما روز به روز بهتر شود. این اصلاح‌طلبی است. اگر کسی می‌خواهد مورد خاصی بگوید، باید مشخص کند. من در همه امور و بدون استثنا می‌گویم که باید به طرف بهترشدن برویم.

È یکی از آنها گفتمان است. مثلا وقتی علما صحبت می‌کنند و در رادیو، تلویزیون، روزنامه و وسایل ارتباط جمعی، منعکس می‌شود، به هر جوانی که مراجعه کنیم، می‌گوید: دو نوع گفتمان داریم. اوّل گفتمان که خیلی قدیمی است که ما اصلا نمی‌فهمیم چه می‌گویند. لذا تلویزیون، رادیو و یا روزنامه را می‌بندیم و کنار می‌گذاریم. دوّم گفتمان با زبان جدید است.

É مگر کسی می‌تواند مخالف این باشد. معلوم است که ادبیات جدید همیشه بر ادبیات قدیم پیروز می‌شود. حتمآ باید با زبان، ابزار و ادبیات روز گفت‌وگو کنیم. این مشکل نیست. موارد محتوایی را بگویید.

È اکثر آقایانی که خودشان را اصلاح‌طلب می‌نامند، آنهایی که سالم هستند، یعنی آنهایی که شما روی آن انگشت نگذاشتید که

لزوم روشن شدن اصلاحات

در محتوایا بیان

نظرات مختلف درباره

ولایت فقیه

شرایط ولی فقیه

مغرض هستند، مثل آقای مهاجرانی، آقای کرباسچی تربیت شده حوزه، دانشگاه و تربیت شده جریان سیاسی خاص مثل حزب جمهوری هستند و بالاخره در نزد شما یا آیت‌الله خامنه‌ای و یا دیگران تلمذ کردند. اینها وقتی که با زبان جدید صحبت می‌کنند، علمای قم صریحآ مخالفت می‌کنند.

Éکسی با با زبان جدید مخالف نیست. بحث در محتوا است.

Èاینها صحبت از قرائت جدید می‌کنند.

Éحرف قبلی شما ادبیات و گفتار جدید بود و هیچ‌کس نمی‌تواند مخالف باشد. ما خودمان می‌گوییم که با ادبیات جدید حرف بزنید. بحث دیگر این است که بخواهیم محتوا را اصلاح کنیم.

Èآنها تفسیر جدیدی از دین دارند.

Éشما تفسیری را بگویید تا من درباره آن نظر بدهم.

Èیکی اینکه مثلا ولایت‌فقیه باید وکالتی باشد.

Éروی مسئله وکالت خیلی حساس نیستند و مسئله تا این حد برایشان مهم نیست. عده‌ای می‌گویند که وکالت یا ولایت‌فقیه یک محتوا است. بعضی‌ها می‌گویند این وکالت از طرف مردم نیست، بلکه از طرف امام زمان(عج) است. البته این موضوع بین همه ما متفق نیست. ولی ادبیات رایج این است. آنهایی که اعتراض می‌کنند، وکالت را قبول ندارند و بعضی می‌گویند مردم تعیین می‌کنند. این‌گونه نیست که خداوند تعیین کرده و مردم کشف می‌کنند.

Èبا نظریه کشف مخالف هستید؟

Éمن می‌گویم شروطی داریم که ولی‌فقیه باید عادل، عالم، مدّبر و متقی، شجاع و ... باشد. ممکن است صد نفر در ایران باشند. ما کشف نکردیم که این همان است که خدا تعیین کرده است. بلکه چون مردم رأی دادند، این را انتخاب کردیم. ممکن است فرد دیگری مثل او یا بهتر از او باشد.

Èپس مشکل محافظه‌کاران با اصلاح‌طلبان چیست؟

عقاید شیعه درباره

حاکم زمان غیبت

انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای

به رهبری و لزوم پیروی از

ایشان

لزوم بحث ولایت فقیه در

مجامع مقبول داخلی

آلوده شدن بحث ولایت فقیه

با دعواهای سیاسی

ایجاد وفاق هدف اصلی

ورود به انتخابات مجلس

É قرار بود شما نمونه‌های اصلاحات محتوایی را بگویید. در مورد مشروعیت که شما مطرح نکردید، عقیده شیعه این است که در غیاب امام‌زمان(عج) یک فقیه با شرایط مشخص حق تصمیم‌گیری دارد. امّا معمولا فقهای واجد شرایط متعددند و منحصر به یک فرد نیست. مثلا  در قم و جاهای دیگر فقهای زیادی هستند، ولی امروزه با موازین شرعی و قانونی آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب شده‌اند. اگر فلان آقا حرفی بر خلاف تصمیم رهبری بزند، حتّی اگر زمانی استاد رهبری هم بوده، از او نمی‌پذیریم. چون رهبری را انتخاب کردیم و حق قانونی به ایشان دادیم، نظر ایشان را می‌پذیریم. زیرا این نفوذ کلام و مشروعیت را با رأی مردم بدست آورده است. اگر فرد دیگر که شرایط رهبری را داشته باشد و بهمین نحو برگزیده شود همین حق را خواهد داشت. اینها بحثهایی است که نباید ملعبه افراد فرصت‌طلب شود و بدست امثال رادیو بی.بی.سی بیفتد. این موضوعات در مجامع ما قابل بحث است. بحث هم شده است.

اصلا بعضی‌ها منکر ولایت‌فقیه از ریشه هستند. کسی با آنها دعوا نمی‌کند. ولی اگر با دستگاههای تبلیغاتی غربی همراه بشوند و بخواهند نظام را تضعیف کنند، آن وقت جای مجادله و دعوا است. کسانی که این حرفها را مطرح می‌کنند،  بحث‌ها را به دعواهای سیاسی آلوده کرده‌اند و بحثهایشان علمی نیست.

È الان تمام دوستان انقلاب - چه موافق و چه مخالف - می‌گویند که چرا حضرت‌عالی یک کمیته وفاق تشکیل نمی‌دهید؟

É آمدن من در انتخابات، برای ایجاد وفاق بود و اعلام هم کردم. گفتم که یکی از اهداف من این است که به مجلس بیایم و این نیروها را در مجلس با هم هماهنگ کنم. اما نخواستند.

È پس این جنگ قدرت است؟

É بله، آنها به عنوان رقیب حساب کردند.

 

لزوم هماهنگی همه نیروها

در امور

قانون اساسی، هماهنگی

امور و وظیفه رهبری

سیاستهای کلّی حوزه مشورت

مجمع تشخیص مصلحت نظام

به رهبری

Èان‌شاءالله بعد از دوره آقای خاتمی قضیه کمیته وفاق ملّی به جاهایی می‌رسد.

Éبله، الان هم می‌توان این کار را انجام داد. یک بار هم سعی شد. منتها متأسفانه جواب نداد و جواب برعکس گرفته شد.

Èچرا ما مجمع نخبگان نداریم؟ در همه جای دنیا چنین چیزی هست. بعضی جاها مجمع سناتورها می‌گویند، مجمع نخبگان این مسایل اختلافی را حل می‌کند.

Éالبته اینها در قانون‌اساسی به رهبری داده شده است و رهبری باید هماهنگی کنند.

Èشما مشاور عالی رهبری هستید.

Éبه من واگذار نشده است.

Èبه شما واگذار شده است و باید مشورت بدهید.

Éبله، امّا حوزه مشورت معلوم است. در سیاستهای کلّی تعیین شده و ما به همان عمل می‌کنیم. این یک حرکت سیاسی و مدیریتی است. رهبری هماهنگ کننده قوا هستند و ایشان باید این مسؤولیت را انجام دهند. البته به نظرم، با این وضعی که الان داریم لازم است گروهی باشند که مواظب باشند.

Èاز شما تشکّر می‌کنم.

Éموفق باشید.