مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره دفاع مقدّس مصاحبه کننده : خبرنگار شبکه خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره دفاع مقدّس مصاحبه کننده : خبرنگار شبکه خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۱

 

Èبسم‌اللّه الرحمن الرحیم. حضور شما بینندگان عزیز شبکه‌ی خبر در داخل و خارج از کشور عرض ادب و احترام می‌کنیم. امیدواریم در هر جا که هستید، موفّق باشید. همانطور که مطلع هستید، در هفته دفاع مقدّس قرار داریم. هفته‌ای که ارمغانی جز ایثار، شهادت، مقاومت و دلیری برای مردم ما در پی نداشت. شاید همه شما مایل باشید که بدانید ناگفته‌های جنگ کجاست؟ چه کسانی به‌عنوان مسؤولان، نقش اساسی در کیان و حاکمیّت ملّی کشور ایفا کردند؟ بدون شک همه‌ی رهبران جهان و همه‌ی رؤسای جمهور در پایان مسؤولیتهای خود با خاطراتی زندگی می‌کنند که بخشی از زندگی آنها را می‌سازد. جناب آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس کنونی مجمع تشخص مصلحت نظام یکی از افرادی هستند که اساسی‌ترین نقش را در کیان و سلامت و حاکمیّت ملّی کشور ایفا کردند. جناب آقای هاشمی رفسنجانی، ضمن عرض سلام و ادب خدمت جناب‌عالی، قبل از هر نکته، اگر صحبتی با بینندگان دارید، بفرمایید.

Éبسم‌اللّه الرحمن الرحیم. مهمترین حرفم با بینندگان محترم این است که قطعه‌ی تاریخی دفاع هشت‌ساله را مهمّ بدانند. هر ملّتی اگر چنین قطعه‌ای در تاریخ خودش داشته باشد، به آسانی از دست نمی‌دهد. ابعاد

نیرو بخشی، سازندگی، مقاومت

و افتخار دفاع مقدّس برای

ملّت ایران

وجود خاطرات زیاد در دوران

دفاع مقدّس

گوناگون حماسی که در این قطعه هست، کافی است که برای قرنها ملّت ما را برای مقاومت و سازندگی، افتخار و نیرو بدهد. ممکن است در این مصاحبه از این جهت یک مقدار حرف بزنم.

È جناب آقای هاشمی، حضرت‌عالی یکی از چهره‌های بارز و شاخص انقلاب هستید، سوابق مبارزات جناب‌عالی قبل از انقلاب و فعالیتها و خدمات شما پس از انقلاب و تا کنون برای کشور سرنوشت‌ساز بود. من کتابهای بسیاری از شما مطالعه کردم که درباره خاطرات دفاع مقدّس است. چهره شما را همه مردم به‌عنوان فردی که اساسی‌ترین نقش را در حفظ کیان و حاکمیّت ملّی کشور ایفا کردید، می‌شناسند. بدون شک مسأله‌ای که بسیار مهمّ است و همه‌ی جهان آشنان هستند، این است که معمولا تحوّلات اجتماعی در طول دوران دچار نوساناتی می‌شود. بسیاری از رهبران و رؤسای جمهور جهان پس از پایان کار خودشان اقدام به نوشتن خاطره و کتاب می‌کنند و از آنها که سؤال می‌شود شما با چه چیزی زندگی می‌کنید؟ اعلام می‌کنند با خاطرات دوران خودمان زندگی می‌کنیم. حتمآ مهمترین خاطره دوران خدمت خود را حضور مردمی می‌دانند. حضرت‌عالی یکی از شخصیّتهایی هستید که اساسی‌ترین نقش را در دوران دفاع مقدّس به‌عهده داشتید. اگر از جناب‌عالی سؤال شود که مهمترین خاطره شما از دوران جنگ و دفاع مقدّس که با آن زندگی می‌کنید، چه خواهد بود، حضرت‌عالی چه می‌فرمایید؟

É چنین سؤالی تا به‌حال از من نشده بود، همین لحظه که برای جواب شما فکر می‌کنم، می‌بینم خاطرات زیاد و مهمّی در این هشت سال داریم-

خاطره بمباران شیمیایی

حلبچه توسط عراق یکی

از خاطرات تلخ

حضور در منطقه حلبچه بعد از

بمباران عراق

عدم توجّه دشمن به موازین

اسلامی و انسانی در جنگ

عبور رزمندگان از رودخانه

اروند رود یکی از خاطرات

شیرین دفاع مقدس

هدف ایران در حمله به فاو

هم شیرین و هم تلخ - که انسان نمی‌داند کدامیک را بگوید. من یک خاطره تلخ و یک خاطره شیرین را می‌گویم. یکی از خاطراتی که برای من خیلی تلخ بود، منظره‌ای بود که بعد از تصرّف شهر حلبچه عراق دیدم. عراق آنجا را بمباران شیمیایی کرده بود. رفته بودم که آنجا را ببینم. فرمانده جنگ بودم و نمی‌توانستم مسأله به این مهمّی را از نزدیک نبینم. رفتن به آنجا خطرناک بود. ولی مهمّ بود. چون در سرنوشت جنگ مؤثّر بود. می‌بایست چیزهایی را که برای من تعریف می‌کردند، از نزدیک می‌دیدم. هنوز جنازه‌ها را جمع نکرده بودند. منظره‌ی وحشتناکی بود. نحوه گرفتار شدن و مُردن مردم که عمدتآ کردهای عراق بودند، خیلی ناراحت کننده بود. در یک سرداب افراد زیادی مرده بودند. در خیابان، کوچه، استخر، و جاهای دیگر مردگان افتاده بودند. منظره‌ی واقعآ بدی بود. همانجا شوکی به من وارد شد که با این سبک جنگیدن مشکل است. می‌دانستیم دشمن چنین سلاحی را در اختیار دارد و به موازین انسانی و اسلامی هیچ توجّهی ندارد، در خیلی جاها می‌توان از این سلاح استفاده کرد. برای من خیلی تلخ بود.

شیرین‌ترین خاطره، لحظه‌ای بود که با دلهره بسیار خبر موفقیّت عبور رزمندگانمان را از رودخانه‌ی اروند رود به فاو شنیدیم. چون ما آن عملیات را برای ختم جنگ طراحی کرده بودیم و فکر می‌کردیم اگر ما فاو را بگیریم و تا ام‌قصر پیش برویم و رابطه‌ی عراق را با دریا قطع کنیم، می‌توانیم در اینجا بمانیم و بگوییم آتش‌بس را می‌پذیریم. چون عراق نمی‌توانست از دریا صرف نظر کند. تنها نقطه اتصّال عراق به دریا همینجا بود. خیلی استراتژیک بود. در صلح هم عراق نمی‌توانست از آن صرف نظر کند.

ما فکر و طراحی کرده بودیم که اگر رابطه‌ی عراق را با دریا قطع کنیم و جنگ ختم شود و ما آنجا حضور داشته باشیم، می‌توانیم خواسته‌های

عبور رزمندگان از اروند رود

از شیرین‌ترین لحظات دوران

دفاع مقدّس

وجود منابع نفتی فراوان در

عراق

حقمان را از دنیا و عراق بگیریم. خیلی دلهره داشتیم که چگونه نیروهای ما از رودخانه‌ای با 1100 متر عرض و جزر و مدهای بسیار قوی و امواج خیلی بد و تند و سرما عبور می‌کنند. آن لحظه‌ای که به من اطلاع دادند امواجی از نیروهای رزمنده‌ی ما از سیم خاردارها و مینهای خورشیدی و از خاکریزهای عراق عبور کردند و در سنگرهای عراقی‌ها در فاو هستند، برای من خیلی شیرین بود.

از دو جهت شیرین بود: یکی موفقیّت عبور که حقیقتآ باید یک حماسه در جنگهای دنیا حساب کنیم و دوّم از این جهت که روزنه‌ای برای ختم جنگ را همراه با پیروزی می‌دیدم.

È جناب اقای هاشمی، حضرت‌عالی در مطالبتان اشاره کردید که می‌خواهیم حقّمان را از جهان بین‌الملل بگیریم. صحبتهای حضرت‌عالی و جنبه‌های انسانی و دویست‌وبیست هزار شهید برای حفظ استقلال و کیان کشور بود، یک طرف، از طرف دیگر حضرت‌عالی در یکی از سخنرانی‌های بین‌المللی خودتان که من حضور داشتم، اشاره کردید که خسارات ما بیش از یک هزار میلیارد دلار است. سازمان ملل در آخرین سالی که آقای دکوئیار ریاست آن را به عهده داشتند و عراق را به‌عنوان آغازگر جنگ اعلام کردند، عنوان کردند که ایران یک هزار و دویست میلیارد دلار خسارت دیده است. چگونه می‌توانیم این خسارات را از کسانی که عراق را حمایت کردند و یا عراقی که امروز به این وضعیّت درآمده است، بگیریم؟ چه کسی باید پاسخ بدهد؟

É عراق کشور فقیری نیست. منابع نفتی عراق تقریبآ همسطح ماست. به اندازه‌ی ما منابع نفتی دارد. منابع آبی، زمین و خیلی چیزهای دیگر هم دارد.

پذیرش خسارت 100میلیارد

دلاری ایران در جنگ توسط

کارشناسان سازمان ملل

لزوم پرداخت غرامت ایران

توسط عراق

سیاست و اهداف ایران در

حمله به خاک عراق

البته این رقم یک هزار میلیارد را هر مسؤول و دستگاهی خسارات خودش را بررسی کرده و داده بود. اعلام کردیم و کارشناسان سازمان ملل  100 میلیارد دلار را پذیرفتند. بقیه را عدم نفع گفتند که هزینه‌های نظامی بوده است. گفتند هزینه‌های نظامی در جنگ محاسبه نمی‌شود. بیشتر روی تخریب‌ها رفتند. مثلا هزینه‌های فراوانی که آوارگان جنگ برای ما داشتند، مجروحان و جانبازان هزینه‌های زیادی داشتند. هنوز بعد از ده، دوازه سال هزینه‌های انبوهی داریم که به خانواده‌های شهدا، جانبازان، آزادگان می‌دهیم. فکر می‌کنم حداقل عراقی‌ها باید طلب 100 میلیاردی ما را طبق مقررات جهانی بدهند. سخت نیست. اگر تصمیم بگیرند که بدهند، قسط بندی می‌شود و از منابع فراوانی که دارند، می‌دهند.

Èجناب آقای هاشمی، براساس مطالعات علمی که در طول جنگ می‌کردیم و هنوز هم می‌کنیم، بنابر گفته برخی از کارشناسان، مسأله قطعنامه احتمالا فاز سوّم یا چهارم جنگ بود که به‌سوی اختتام می‌رفت. سؤالی که مطرح است این است که آیا می‌شد به‌غیر از پذیرش قطعنامه به شکل دیگری جنگ پایان بپذیرد؟ با توجّه به اینکه اگر قطعنامه 598 را مطالعه فرموده باشید، هشت بند دارد که بند اوّل آن آتش‌بس است که اجراء شده است. این مجموعه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

Éهمیشه سیاست ما بعد از اینکه دست بالا را در جنگ پیدا کرده بودیم، این بود که جایی حساس را از عراق بگیریم که بدون آن زندگی برای عراق مشکل باشد. یکی این بود که عراق را از دریا جدا کنیم. یکی این بود که بصره را از بقیه‌ی عراق جدا کنیم که جاده‌های بین بصره و بغداد را بگیریم. یکی منابع نفتی اطراف مجنون بود. در شمال هم چیزهایی بود که یک

پذیرش قطعنامه نیم بند در

اواخر جنگ بخاطر شرایط آن

زمان

نقش هنر در زنده نگه داشتن

حماسه‌های دوران دفاع

مقدّس

مجموعه از سمت دربندی‌خان، بوکان تا کرکوک بود که خیلی به این‌ها نزدیک شده بودیم. فکر می‌کردیم اگر چنین پیروزی را در جنگ به‌دست بیاوریم، از موضع قدرت می‌توانیم قطعنامه‌ای را به امضاء برسانیم که همه‌ی حقوق ما را تأمین کنند. به‌خاطر شرایطی که اواخر جنگ پیش آمد که یکی همان حلبچه بود، همان قطعنامه نیم بند را قبول کردیم. با اینکه مدّتها مقاومت می‌کردیم و قبول نمی‌کردیم.

Èآیا الان راه دیگری برای ادامه این کار نداریم؟

Éاگر روزی دنیا بخواهد عدالت را در نظر بگیرد و نیروهای مثبت، عاقل و عادی در دنیا تصمیم‌گیرنده باشند، واقعآ می‌توانیم شکایات خیلی جدّی برای حقوقمان داشته باشیم.

Èبسیاری معتقدند که نسل کنونی انقلاب با نسل اوّل انقلاب دچار فاصله‌ای شده است. حضرت‌عالی می‌دانید که ما بیش از  40 میلیون جوان داریم که بسیاری دوران جنگ را اصلا لمس نکردند و ندیدند. نسل دوران جنگ به جایی رسیدند که به دلیل بالا رفتن سن و گذر زمان نیازمند دادن جاهایشان در ادارات و محافل مختلف هستند. برای اینکه نسل جدید دچار بی‌هویّتی نشود و یک آمیختگی با نسل جنگ و دفاع مقدّس پیدا کند، چه باید کرد؟

Éاین راهی است که عملا دنیا رفته است. آنهایی که جنگهای موفّقی داشتند، سعی کردند با شیوه‌ی‌های مختلف مثل موزه‌ها، نمایشگاهها، عکسها، داستانها، خاطرات و خیلی راهها بازسازی کنند و زنده نگه دارند. بالاخره هنر باید در اینجا میدان‌داری کند. مثلا بعد از قرنها افسانه رستم و اسفندیار را مردم ما می‌خوانند. به‌دلیل اینکه شاهنامه را به‌صورت یک متن ادبی شیرین ساختند و در قهوه‌خانه‌ها، خانه‌ها و شب‌نشینی‌ها و مطالعات

وظیفه مهمّ اقشار هنرمند و

متعهد در حفظ دلاوری‌ها و

حماسه‌های دوران دفاع

مقدّس

عدم رضایت از کارهای انجام

شده در حفظ آثار دفاع

تبدیل روح حماسه دوران دفاع

به یک داستان مهمّ یکی از

تفکّرات بعد از جنگ

وسعت میدان هنر در حال

حاضر

بچه‌ها می‌آید. من در قرقیزستان که رفتم، آنها چیزی به‌نام مناث دارند، آن هم افسانه است. کتابهایی مثل شاهنامه نوشتند و تقریبآ همه‌ی مردم حفظ هستند، طوری است که عادی شده است. در جنگ ما مسایل مهمّ مثل فتح خرمشهر، فتح‌المبین، عبور از ناو، تصرف جزیره مجنون، حلبچه، گذشت از کوههای پربرف و صحنه‌های مهمّ زیاد داریم. جانبازی‌ها، فداکاری‌ها و منابع برای رشد هنر در جنگ زیاد است. فکر می‌کنم قشر هنرمند، متعهد و وطن دوست وظیفه‌ی مهمّی دارند که دنبال این چیزها بروند.

È آیا حضرت‌عالی از ادامه‌ی ثبت آثار جنگ در طول این مدّت راضی هستید؟ نیازهای فکری جناب‌عالی را برآورده کند؟

É نه، فکر می‌کنم خیلی کم است. در کره شمالی به سینمایی رفتم، آنها فیلمی را برای جنگشان درست کردند. ما حتّی یک فیلم برای جنگمان درست نکردیم.

È این اشکال از کجاست؟

É اشکال در خیلی چیزها می‌تواند باشد. از ما شروع می‌شود که شاید توجّه کافی در مصوّبات و تصمیمات نکردیم. باید خیلی‌ها را مقصّر حساب کنیم. من زمانی به فکر افتادم که به صورت شاهنامه این دوره‌ی دفاع را به‌صورت یک اثر ادبی در بیاوریم. به‌چند شاعر هم پیشنهاد کردم که هزینه‌ای را بدهیم. بعد از جنگ بود. تا به‌حال چند نفر اشعاری آوردند، دیدم آنچه که می‌خواستم نیست. بعضی چیزها را توصیف می‌کنند. من می‌خواهم روح حماسه را تبدیل به یک داستان مهمّ کنند.

البته امروز فقط شعر جوابگو نیست. الان میدان هنر خیلی وسیع است و باید همه هنرها را بکار بگیریم. باید فیلم، تئاتر، شعر، داستان، عکس و تصویر را هماهنگ کنیم. باید موزه‌هایی در جاهای معین درست کنیم. البته

فراهم نمودن زمینه‌ی ایجاد

بسیاری از موزه‌ها در

دوران سازندگی

پیروزی از حقوق مسلّم ایران

در جنگ

اهمیّت عدم پیروزی ایران در

جنگ برای دشمنان

ایجاد موجهای تبلیغاتی دروغ

توسط دشمنان بعد از فتح

خرمشهر توسط ایران

برای این سازماندهی کردیم. اواخر جنگ در دوران سازندگی برای این سازماندهی کردیم و مرکزی به‌وجود آوردیم و زمینه‌ی ایجاد بسیاری از موزه‌ها را فراهم کردیم. منتهی کُند پیش می‌رود.

È وقتی سیر تحوّلات جنگ را مطالعه می‌کنیم، اظهار نظر مختلفی می‌بینیم، برخی معتقد بودند که ایران می‌توانست پس از فتح خرمشهر، جنگ را به پایان برساند، به‌خصوص اینکه عراق هم ادعای صلح خواهی کرد. با توجّه به اینکه صدام پس از پایان جنگ با ما، به فاصله‌ی اندکی به کویت حمله کرد، آن روحیه‌ی صلح‌طلبی چقدر باور می‌شد که ما بیاییم با این پیشنهاد پایان جنگ را قبول کنیم؟ دیدگاه شما در این زمینه بر چه مبنایی استوار است؟

É ما همیشه مترصد بودیم که فرصتی پیدا کنیم که پیروزمندانه جنگ را تمام کنیم. پیروزی را حقّ خودمان می‌دانستیم و نمی‌توانستیم از پیروزی صرف نظر کنیم. برای آنهایی که جنگ را به راه انداخته بودند، مهمّ بود که ایران در جنگ پیروز نشود. چون آنها می‌خواستند که انقلاب اسلامی سرکوب شود و اگر ما در جنگ پیروز مطلق می‌شدیم، آن موقع این حماسه به رشد فکر اسلامی در سراسر دنیا خیلی رونق می‌داد. لذا همه‌ی همّت آنها این بود که ما پیروز نشویم. این حرفهایی که می‌گویند، آنها حاضر بودند که غرامت بدهند، دروغ است. فقط یک موج تبلیغاتی بعد از فتح خرمشهر به راه انداخته بودند که عراق صلح و ایران جنگ می‌خواهد. می‌خواستند با این جنگ روانی ما را وادار به پذیرش آتش‌بس آن هم بدون هیچ امتیازی کنند. هیچ وقت به ما امتیاز ندادند. آخرین قدمی که برداشتند همین قطعنامه بود که یک مقدار امتیاز در آن بود. اوّلین امتیازی که به ما پیشنهاد شد، حداقل این بود که می‌دانستیم ما پیروز واقعی حساب می‌شویم، چون به ما

تنبیه متجاوز، خواسته‌های

همیشگی امام(ره)

حفظ کشور، تنبیه متجاوز و

عدم امتیازدهی به دشمن از

اصول ایران در جنگ

تغییر در جنگ با حضور

آمریکا و اوضاع اقتصادی

ایران

حقّ می‌داد که غرامت بگیریم و عراق متجاوز معرفی می‌شد. این را یک پیروزی مهمّ می‌دیدیم.

È معمولا جنگها و نبردها دارای یک استراتژی هستند، این استراتژی مبتنی به یک سری پرده‌هایی است که در آن کشور به‌وجود می‌آید. حضرت‌عالی بر مراحل مختلف جنگ نظارت مستقیم داشتید. به‌عنوان فرمانده و شخص اوّل در زمینه‌ی جنگ، آیا این استراتژی در طول تطوّر خود دچار تعویض یا عوض شدن شد؟ اگر شد، بر چه مبنایی بود؟

É نمی‌توانم بگویم که بدون تغییر ماند. ولی مادّه اصلی فکری خیلی تغییر نکرد. از لحظه‌ای که عراق حمله را شروع کرد، امام گفتند که ما باید متجاوز را تنبیه کنیم. البته چیزهای دیگری در ذهن امام بود که مثلا خود صدام به دام افتاده است و باید مردم عراق هم آزاد شوند. این مسأله‌ای نبود که اگر در میدان می‌توانستیم جنگ را تمام کنیم، بتوانیم روی این حساب کنیم و بگوییم که این هم باید تحقق پیدا کند. این به مردم عراق مربوط بود.

آنچه به ما مربوط بود این بود که اوّلا هیچ امتیازی ندهیم و همه‌ی کشورمان را حفظ و دشمن را بیرون و متجاوز را تنبیه کنیم. این جزو اصولی بود که در دفاع روی آن حساب می‌کردیم و تا آخر هم ماند. منتهی به نقطه‌ای رسیدیم که آمریکا وارد جنگ شد و سلاحهای مخرّب آمد و شرایط اقتصادی بدی برای کشور پیش آمد، مجموعه‌ی اینها باعث شد که دیدیم در این مرحله از عهده تنبیه متجاوز بر نمی‌آییم. اینجا تغییری پیش آمد. امّا بعضی‌ها همان موقع فکر می‌کردند و می‌گفتند با وضعی که عراق پیدا کرده، قرضهای فراوان و دست خالی از جنگ برگشتن و محکوم شدن به تجاوز و پرداخت غرامت، زمینه‌ی آزادی مردم عراق را در آینده فراهم می‌کند.

 

اوضاع بد عراق بعد از جنگ

با ایران

وجود شبکه‌ی تبلیغاتی بسیار

پیچیده و قوی دشمنان مانعی

برای معرّفی دوران دفاع

مقدّس به دنیا

آن موقع هنوز جنگ کویت پیش نیامده بود. می‌دیدیم که عراق بعد از جنگ دچار مشکل جدّی می‌شود. چون قرضها را می‌دیدیم و مسأله غرامت را هم اگر به آن شرایطی که آن موقع در سیاست خارجی داشتیم، با همان آهنگی که پیش رفته و عراق را محکوم کرده بودیم، می‌توانستیم روی امکانات خارجی‌ها برای گرفتن غرامت حساب کنیم. اینها خیلی مؤثّر بود و می‌شد امیدوار بود. شرایط با حمله عراق به کویت عوض شد.

È یکی از نکات بسیار مهمّ در دوران دفاع مقدّس، مسأله دفاع از حاکمیّت ملّی و اراضی کشور است. جنگهای بسیاری را در طول تاریخ ایران سپری کردیم. بخشی از زمان، تاریخ اوّلیه کشور است. پیمانهای مختلف ترکمنچای، گلستان  و جدا شدن بخشهایی از کشور و حتّی سی سال قبل ماجرای بحرین و غیره، تنها جنگی که ملّت ایران انجام دادند و وجبی از خاک خودشان را در اختیار بیگانه قرار ندادند، همین دفاع مقدّس است. این نکته‌ای است که نه تنها ما به‌عنوان نیروی داخلی می‌گوییم، بلکه کلّیه محافل سیاسی و نظامی جهان به آن اعتراف می‌کنند. ولی روی آن کار نمی‌شود. شما به‌عنوان کسی که نقش اساسی و مستقیم روی این مسأله دارید، بفرمایید در این زمینه چه باید کرد؟

É ما این را بارها مطرح کردیم. درباره‌ی آن مقالات و سخنرانی کم نداشتیم. در جنگ ما یک مظلومیّت مخفی وجود دارد که متأسفانه در داخل هم به آن کمک می‌شود. شبکه‌ی تبلیغاتی دشمنان ما شبکه‌ی بسیار پیچیده‌ای است که تقریبآ جهانی است و همه‌ی ابزار برتر تبلیغات را دارند و نیروهای بسیار کارآمد و مجربی دارند که برای آنها کار می‌کنند. اگر آنها نخواهند چیزی در سطح جهان و داخل کشورها جا بیفتد، نمی‌شود. این

دشمنی شبکه‌های تبلیغاتی

وسیع دنیا با انقلاب

اسلامی

مشکلات بزرگ جنگ در ایران

توسط شبکه‌های تبلیغاتی

دشمنان و کمک بعضی از

افراد داخلی به آنها

لزوم پاسخگویی عراق در مورد

اسرای ایرانی موجود در

عراق

شبکه می‌تواند کارهای سخت را به آسانی بکند. اینها نمی‌خواهند به هیچ وجه انقلاب اسلامی سرفراز باشد. این حرفی که شما می‌گویید یک سرفرازی است که این همه‌ی نیروهای اهریمنی ما تهاجم کرد و ما تنها و روی پای خودمان و در حال تحریم و محاصره دفاع کردیم و حقّ خودمان را گرفتیم و کشورمان را از بیگانه پاک کردیم. این کار در آن شرایط، پیروزی مهمّی است. نمی‌خواهند این موضوع زیاد در نیا مطرح شود. معمولا مشکلات جنگ را گُنده می‌کنند و متأسفانه در داخل هم آنهایی که می‌توانند کارهایی از این قبیل بکنند، تقریبآ با آنها همفکر هستند و کمک می‌کنند.

È جناب آقای هاشمی، موقعی که بحث جنگ می‌شود، متأسفانه غرامتها مطرح می‌شود، یکی از بحثها مسأله اسراست. عراقی‌ها حرفهای مختلفی می‌زنند. مقامات مسؤول ما در اثر رفت‌وآمدها اظهارات مختلفی می‌کنند. آیا ما اسیری در عراق داریم؟ اگر داریم، تکلیف آنها چیست؟

É دلیل مهمّی که فعلا در دست ماست و عراق باید در مورد اسرا جواب بدهد این است که ما تعدادی اسیر داریم که در زمانی ثابت شده که اینها در دست عراق هستند. حالا یا عکس آنهاست و یا از رادیو حرف زدند و یا با رفقای اسیرشان در زندان بودند و یا صلیب‌سرخ اسم آنها را نوشته است که اینها برنگشتند. بالاخره عراق باید به ما بگوید که اینها کجا هستند؟ آیا در عراق هستند؟ آیا پناهنده شدند؟ جزو منافقین شدند؟ شهید شدند؟ هنوز در زندان هستند؟ تا زمانی که عراق تکلیف این عدّه را روشن نکند، نمی‌توانیم نظر قطعی بدهیم که بگوییم ما در عراق اسیر نداریم. البته عراق می‌گوید که اسیر نداریم.

È اگر بخواهید به نسل جدید ما در یک جمله پیام بدهید، چه پیامی ارسال می‌کنید.

لزوم بررسی پرونده دوران دفاع

مقدّس با علاقه و کنجکاوی و

محققانه توسط نسل نو

مقاومت ملّت ایران در مقابل

ابرقدرتها در دوران دفاع

مقدّس

عراق جزو اقمار شوروی قبل

از انقلاب اسلامی ایران

حمایت غربی‌ها از عراق در

جنگ

عراق بهترین وسیله استعمار

برای مقابله با جمهوری اسلامی

ایران

Éاگر درباره جنگ بخواهم بگویم، به نسل جدید می‌گویم که یک‌بار با علاقه و کنجکاوی و محققانه - نه متعصبانه - تاریخ جنگ را که خیلی هم سخت نیست، بخوانند. نیروهای رزمنده و ایثارگر در آن قطعه تاریخ توانستند کار بزرگی بکنند. فکر نکنند یک کشور بزرگ شصت میلیونی با یک کشور بیست میلیونی مثل عراق جنگید. این روزها که آمریکایی‌ها اعتراف می‌کنند، معلوم شد آقای راسفلد برای هماهنگ کردن جنگ علیه ایران بارها به بغداد رفته است. انگلیسی‌ها، آلمانی‌ها و روسها اعتراف می‌کنند. ملّت ما به‌تنهایی در مقابل این قدرتها مقاومت کرده و تسلیم نشده و بالاخره پیروز شده است.

Èاگر خاطر حضرت‌عالی باشد در ابتدای جنگ، آمریکایی‌ها اعلام کردند که ما عراق را از لیست تروریستها خارج می‌کنیم. آقای کسینجر در سفر به بغداد، با صدام دیدار کرد و حتّی صریحآ اعلام کردند که اگر ایران پیشنهادی دارد، می‌تواند با ما مطرح کند. یعنی صریحآ و علنآ از عراق حمایت می‌کردند؟ چرا پس از گذشت دو دهه، نه تنها عراق را تروریست، بلکه به‌عنوان دشمن بالفطره خودشان تلّقی کردند و درصدد براندازی آن برآمدند؟ این تغییر موضوع و استراتژی آمریکا از کجا ناشی می‌شود؟

Éعراق قبل از انقلاب ما جزو اقمار آمریکا نبود. جزو اقمار شوروی بود. کم‌کم در جنگ به این طرف غلطید. چون غربی‌ها از او حمایت کردند. آن موقع مسأله اولشان پیروزی اسلام بود و نمی‌خواستند انقلاب اسلامی به‌صورت یک موج موفّق و بالنده در افکار دنیای اسلامی جریان داشته باشد و هنوز هم چنین است. برای خاموش کردن این مشعل به‌هر چیزی متوسّل می‌شدند. برای جنگ بهترین وسیله‌ی آنها عراق بود. آنها از عراق حمایت می‌کردند. جنگ تمام شد و عراق دست خالی از جنگ برگشت. با

اهداف صدام در جمله به

ایران

تفکّر صدام در حاکمیّت بر

ساحل جنوبی خلیج‌فارس بعد

از جنگ با ایران

تصرّف کویت توسط عراق و

اهمیّت کویت برای آمریکا

کمکهای تسلیحاتی

استراتژیک دشمنان به عراق

در جنگ علیه ایران

تلاش آمریکا برای باز

پس‌گیری سلاحهای

استراتژیک از عراق

بلندپروازی‌هایی که صدام داشت، فکر می‌کرد بعد از انقلاب ایران می‌تواند به‌جای شاه ژاندارم منطقه شود. در یکی از نامه‌هایی که بین من و صدام مبادله شد، صدام نوشت، ما در آبها هشتصد کیلومتر با شما هم مرز هستیم. در نامه‌ی بعدی هشتصد کیلومتر مرز مشترک آبی را سؤال کردم. او به فکر افتاده بود که ساحل جنوبی خلیج‌فارس تا نزدیکی امارات را بگیرد. آنجا ساحل عربستان، قطر و بحرین بود. دلیلش این بود که صدام در جنگ احساس کرد که خلیج‌فارس تحت حاکمیّت ایران است. عراق می‌خواست هم‌وزن ما در خلیج‌فارس حضور داشته باشد. کویت را گرفت. کویت برای آمریکایی‌ها خیلی اهمیّت دارد. اینها احساس کردند که عراق در منطقه برای آنها یک خطر است. بالاخره در دوره‌ی جنگ هم شناخت بیشتری پیدا کرده بودند. لذا فکر کردند باید به‌عنوان یک نقطه‌ی خطرناک با او برخورد کنند. این عراق بود که شروع کرد. آنها شروع نکردند.

نقطه‌ی دوّم این بود که اینها در دوران جنگ به‌خاطر ایران، کلّی سلاحهای استراتژیک را که به جهان سوّم نمی‌دهند. به عراق دادند. سلاحهای شیمیایی، میکروبی و حتّی مقدّمات هسته‌ای و موشکهای دوربرد را به عراق دادند. عراقی‌ها هم تا حدودی تکنولوژی آن را گرفته بودند. فقط کالا نخریده بودند. لازم می‌دیدند آنچه را که به عراق دادند، پس بگیرند که هنوز هم ادامه دارد. آقای رامسفلد کسی بود که در ابتدای جنگ دستور صادرات این سلاحها را به عراق داده است.

È از حضرت‌عالی متشکریم که فرصتی را در اختیار ما قرار دادید و مطالبی روشن کننده را بیان فرمودید. به‌هر حال خاطرات جنگ از اذهان هیچ کس، به‌خصوص مردم ما پاک نمی‌شود. به‌عنوان آخرین مطلب اگر صحبتی با بینندگان ما دارید، بفرمایید.

تلاش دایمی دشمنان برای

سرکوبی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی از بزرگترین

دستاوردهای ملّت ایران

لزوم حفظ روحیه برای انجام

رسالت انقلاب اسلامی

É حرف آخری که باید بزنم این است که هنوز کسانی که با انقلاب اسلامی و اسلام مخالف هستند، دست از مخالفت خود برنداشتند. گرچه می‌پذیرند که انقلاب اسلامی به‌عنوان یک واقعیّت در تاریخ وجود دارد و آمده که ماندگار شود. می‌خواهند بالندگی، سازندگی و الهام‌بخشی این انقلاب را از ایران بگیرند.

حرف مهمّ من این است که این دست‌آورد عظیمی را که ملّت ایران به رهبری امام راحل ما در این برهه از زمان و در حساس‌ترین نقطه‌ی کره‌ی زمین به‌دست آورد، کم نشمارند. ما بهای سنگینی پرداختیم. با دویست هزار شهید و خرابی‌های زیادی از این انقلاب حفاظت کردیم. ممکن است همیشه مشکلاتی برای ما ایجاد کنند. ولی ما باید با همان روحیه و شرایط، رسالتی را که به‌دوش گرفتیم، به‌خوبی به انجام برسانیم.

È خیلی متشکریم و برای شما آرزوی موفقیّت می‌کنیم.

É موفّق باشید.